کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مصاحبه - آنکارا
سلام دوستان عزیز ویزای نامزدی

متاسفانه بچه های ویزای نامزدی در این سایت فعالیت بسیار کمی دارند در حالی با کمی مطالعه و کانکت با هم بسیاری از مشکلات و سوالاشون رو بر طرف می کنن.

از مزایای این ارتباط بدست آوردن اطلاعات مختلف و جمع بندی اونها و در نتیجه بدست آوردن جواب بسیاری از سوالهاست . و در ضمن دونستن ریزه کاریها جلوی بسیاری از اشتباهات کوچیک ولی اساسی رو میگیره ... ریزه کاریهایی که حتی وکیل ما به ما یادآوری نکرده بود و من از اینجا و با کمک بچه های این سایت بدست آوردم .

من این تاپیک رو ایجاد کردم چون دیدم اطلاعات بچه های ویزای نامزدی آنکارا و سفرنامه هاشون خیلی پراکندست . امیدوارم بچه ها همکاری بیشتری کنند و تجربیاتشون رو با هم Share کنند .
من 4شنبه اینن هفته به آنکارا میرم و بعد از اینکه اومدم سعی میکنم یک سفرنامه کامل بنویسم که شاید کمکی هم برای بقیه باشه تا این پروسه طولانی رو طی کنند . Cool
پاسخ
salam doosteaye khobam
babate font mazerat mıkham . man alan labıe hotel royal hastam . karaye pezeshkı va matabe dr ongan be khoobı va khooshı anja shod . kheılı rahat bood negarane ınkara nabashıd . dr ongan ham 1 aghaye ferferıe mehraboon bood. sefarat va matabe dr be hotel 15mın bıshtar rah nıst. valı best 2000 kheılı nazdıktare. daghıghan rooberooye sefarat . dedeman kamı dor tare va nemıdonam chetore . royal hotele khoobıe va rahat ...
montazere khabarhaye dıgam bashıd. baram doa konıd ba khabar haye khoob bargardam .

سلام دوستای خوبم

بابت فونت معذرت می خوام. من الان لابی هتل رویال هستم . کارای پزشکی و مطب دکتر اونگان به خوبی و خوشی انجام شد. خیلی راحت بود ، نگران اینکارا نباشید. دکتر اونگان هم یه آقای فرفری مهربون بود. سفارت و مطب دکتر به هتل 15 دقیقه بیشتر راه نیست. ولی بست 2000 خیلی نزدیک تره . دقیقا روبروی سفارت .
ددمان کمی دورتره و نمی دونم چطوره . رویال هتل خوبیه و راحت.
منتظر خبرای دیگه ام باشید . برام دعا کنید با خبرای خوب برگردم.

مترجم : صدراBig Grin
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، laili ، Ali58 ، mohsen324 ، rs232 ، girl ، yalda91 ، HAZARA ، wait for visa ، romantic ، sepideh jan ، a6l3i ، msar ، mohammadlove
سلام
با اجازه مدیریت سایت و از انجائی که از راهنمائی این سایت نه تنها استفاده کردم بلکه نگرانی و دلهرهام هم کم شد تصمیم گرفتم در رابطه با نحوه گرفتم ویزا برای شوهرم چند خطی بنویسم . باشد که مورد عنایت قرار گیرد و راهگشا باشد.

بعد از ازدواج 5 سال پیش با گرین کارت از امریکا برای شوهرم اقدام کردم و فرم i-130 را پر کردم و فرستادم و بعد از یکهفته approval آن امد و در این فاصلهاز طریق سایت NVC کیس نامبرم را چک میکردم
چهارمین سال بود که طی ایمیل و نامه ای به جریان افتادن پرونده ام اعلام شد. آنموقع دخترم 2 ساله بود .و متاسفانه قبل از ان من نمیدانستم که مادر با گرین کارت میتواند برای دخترش اقدام کند و سیتی زنی او را بگیرد.... بماند که دوران بدی را طی کردم.
با تماس با NVC و ارسال کپی شناسنامه دخترم خوشبختانه بدون هیچ دردسری او هم به پرونده پدرش اضافه شد. اول خدا را شکر و دوم افرین به ارزشی که در آن کشور به کودک و... میدهند.
در هر حال از اردیبهشت 88 نامه نگاری ها شروع شد و با ارسال 70 دلار و بعدش 400 دلار برای هر نفر ادامه پروسه صورت گرفت و در مرحله اس÷انسر گرفتن به دلیل آشنا نبودن با اینمورد و اینکه خودم نمیتوانستم اسپانسر شوم
وکیل گرفتم و جا دارد از محبتهای بیدریغ این خانم وکیل ( خانم دکتر میترا نجات وکیل کالیفرنیا تشکر کنم) که من را از نگرانی نجات دادند. و همینطور از پسر عموی گلم که اسپانسر شوهرم شد و گاه حتی برادر هم همچنین لطفی در حق ادم نمیکند.
آخرین مرحله وقت مصاحبه بود که اوائل فوریه به ما اعلام شد در انکارا...
با تشکر از اقای راهواری آژانش جزیره بهشت هتل ددمان و بلیط رزرو کردیم و از سایت دکتر انگان هم وقت گرفتیم چون دخترم ازمایشش بیشتر ادمهای بزرگ طول میکشید مجبور بودیم بیشتر در انکارا بمانیم.
چهارشنبه شب با ترکیش ایر به انکارا رفتیم و با ماشینی که دنبالملن امده بود به هتل ددمان رفتیم و 5 شنبه صبح به مطب دکتر انگان رفتیم و عکس شوهرم و ازمایشش را انجام دادیم و گفتند دکتر 11 برای معاینه میاید و ماندیم ...
3 تا واکسن به دخترم زدند که گریان آمد و به شوهرم هم فقط ابله مرغان زدند.
ناگفته نماند من با توجه به مطالب این سایت به انسیتو پاستور رفتم و همه واکسنها را همینجا زدیم .
جواب ازمایش و تست دخترم را 2 شنبه به ما دادند و چهارشنبه صبح هم سفارت بودیم
انگشت نگاری +قسم+سوال در مورد مکان زندگی اینده و شغل فعلی و.... برگه آبی هم قسمتمان شد و گفتند 1 تا 2 ماه دیگر در سایت شماره خود را چک کنید.
دقیقا" یک ماه شد یعنی امروز و ما در حال برنامه ریزی سفر مجدد به ترکیه هستیم برای گرفتن ویزا و نهایتا" گران کارت ....
پاسخ
سلام دوستان

من قبل از مصاحبه رفتم پاستور و واکسنهام رو تکمیل کردم و کارت زرد دریافت کردم واکسن هپاتیت رو زده بودم که سه نوبت بود البته ازقبل .چون من سال 83 و 84 زده بودم.که وارد کارتم کرد.بعد یک سری واکسنهای دوران نوزادی و 6 سالگی هست که خود پاستور وارد میکنه و واکسن منژیت بود و واکسن آنفولانزا بود که زدم که اصلا لازم نبود چون برای افراد بالای 50 سال هست و واکسن ام ام آر به فاصله 1 ماه باید زده بشه چون اگر نوبت دومش بیفته به آنکارا یا ابوظبی 160 دلار قیمت واکسن ام ام آر هست.من دوشنبه 23 فروردین (12آپریل)وقت مصاحبه داشتم و 18 فروردین(7آپریل)چهارشنبه با پرواز ایران ایر رسیدم آنکارا که 5 عصر پروازم بود و به ساعت 7 به آنکارا رسیدیم که ایران ایر به اشتباه اعلام کرد که ساعت 5 به وقت آنکارا پرواز میشینه. از فرودگاه تا هتل من وهمسرم روی هم شد 25 دلار البته فقط اومدن.من در هتل سجمان افامت داشتم که شبی 65 دلار بود که ما 7 شب اقامت داشتیم. پنجشنبه ساعت 8 رفتیم معاینه پزشکی .کارهای ما رو شخصی به نام عباس توریزم انجام میداد من کارهای پزشکیم زیاد طول نکشید 8:15 دقیقه نوبتم شد با پاسپورت و 2 قطعه عکس. یک خانوم برای آزمایش خون که با سر سوزن قطور از من خون گرفت که سوزن را به زور در دستام فشار میداد که بعد دستم کبود شد و ورم کرد و خیلی هم درد گرفت و هنوز هم دردش ادامه داره ولی اونجا هیچی نگفتم.بعد از یکربع هم برای عکس ریه صدامون کردم که یک لباسی میپوشیدیم وجلوی یک دستگاه سیاه قسمت قفسه سینه و چونمون رو قرار میدادیم و عکس میانداخت و بعد ازظهر ساعت 4 عصر رفتیم برای واکسنم که تو نوبت وایسادیم که خیلی طول نکشید سوالاتی که از من دکتر اونگان پرسید آیا جراحی داشتین ؟ چه قرصی مصرف میکنید ؟چند سالتون هست وبعدش دکتر اونگان واکسن ابله مرغان زد و گفت روی تخت دراز بکش چشمهایم رو معاینه کرد و شکم و پشت کمر و گفت درد ندارید و بعد تمام شد.روی هم کل کارهای پزشکیم شد 177 دلار.دوشنبه وقت مصاحبه ما وتعدادی از دوستان که وقت مصاحبه داشتند با ماشین ون ساعت 8 رسیدیم سفاتر.راهی راهرو سفارت شدیم دم در خانوم ایرانی مدارک هارو چک میکرد از ما دو تا عکس که ما از آکای فتو در آنکارا انداخته بودیم رو از ماقبول کرد و ترجمه مدارک شناسنامه و قباله را از ما گرفت و ما به ما شماره داد و وارد سفارت شدیم یک تابلویی شماره ها رو اعلام میکرد باجه 7 مخصوص انگشت نگاری بود که ابتدا به غیر از انگشت شصت اول 4 انگشت دست چپ و بعد 4 انگشت دست راست و بعد 2 انگشت شصت و بعد باید دوباره به تابلو نگاه میکردیم که بعد از 3 ساعت که ساعت 11 میشد . من باجه 6 افتادم با همسرم بلند شدیم رفتیم پیش آفیسر که آفیسر ناراحت شد و به همسرم با ناراحتی گفت شما بفرمایید بنشینید. گفت دست راستتون را بالا ببرین و قسم بخورین که هر چه که میگویید حقیقت هست و من هم قسم خوردم و جملات آفیسر رو تکرار کردم. و برگه ای اورد و من امضا کردم.خیلی کپی و مدارک برده بودم از ایمیلهامون از عکسها پرینت تلفن ترجمه مدارک شناسنامه قباله کارت ملی قرارداد خونه تکس مالیاتی 2009 قبض آب برق و از هر ترجمه 3 تا داششتم که وقتی دید آفیسر گفت به سوالاتم جواب بده شما چند ساله که با هم ازدواج کردین ؟آخرین بار کی همسرتون به ایران اومد؟کجا کار میکردین ؟چند سال کار کردین؟الان خانه دار هستین؟از چه سالی خانه دار بودین ؟در حال حاضر کجا کجا زندگی میکنین؟آیا تا به حال آمریکا رفتین؟همسرتون کجا کار میکنه؟در حال حاضر کجا زندگی میکنه؟در آمریکا کدام شهر زندگی میکنه؟آیا فقط در یک شهر ساکن بوده؟و سپس برگه آبی به من نشان داد و گفت باید چک بشین خیلی هم بداخلاق بود و اصلا حوصله نداشت و کل سوالاتی که از من کرد روی هم رفته 3 دقیقه هم نشد و من هرچی سعی کردم به آفیسر بگم من تفریحی کار میکردم متوجه نمیشد و بلاخره برگه آبی رو به من داد که میخواستم گریه کنم گفتم چقدر طول میکشه تا کلیر بشم گفت 1 تا 2ماه البته حداقل 1 ماه. ودر حال حاضر منتظر هستم.تا بعد از کلیر شدن که بقیه را خواهم نوشت .امیدوارم دوستان این سفر نامه مورد استفاده واقع شود.
پاسخ
سلام دوستان

من 9 جون برابر با 19 خرداد با پرواز ترکیش ساعت 5:40 صح از فرودگاه امام خمینی راهی آنکارا شدم و نزدیک ساعت 7 به وقت آنکارا رسیدم و بعد با ماشین ون رفتیم به هتل رویال آنکارا که خیلی نزدیک سفارت هست رسیدیم.اتاقی که به من داده شده نزدیک سفارت آمریکا بود من و پرچمشو میدیدم.ساعت 12:30 با برگه آبی و کل مدارک و ترجمه شناسنامه اصل مدارک و برگه های تکس که خیلی مهم هستن به سفارت رفتم از بخت خوب سفارت تقریبا خلوت تر از روزهای دیگه بود البته اینطور میگفتند من در صف Immigrant visa ایستادم و با نشان دادن برگه آبی و پاسپورت وارد راهرو سفارت شدم و شماره ای به من دادند و منتظر شدم تا شماره ام اعلام بشه که زود شماره ام اعلام شد آفیسر خیلی خانوم مهربونی بودن و من سلام کردم و با لبخند و خوشرویی جواب سلام منو دادن و گفتن برگه آبی و پاسپورت. من میخواستم کل مدارک به آفیسر بدم که آفیسر قبول نکرد ولی من تکس ها رو دادم البته در برگه آبی من فقط پاسپورت رو میخواستن.ولی به افیسر تکس مالیاتی 2009 همسرم و کواسپانسر را هم دادم و نگاهی کرد و دوباره به من داد و به من گفت مبارک باشه و من برای شما خیلی خوشحالم.و یک برگه سفیدی به من دادن و گفت برو قسمت یو پی اس من کارت هتل را با خودم نداشتم حتما همراه داشته باشین تا طبق آدرس هتل براتون پست کنن چون اشتباه خیلی شده و از نظر مالی به ضرر شما هست.برای یو پی اس باید 14 لیر همانجا پرداخت کنید من کارم تمام شد و به هتل برگشتم و فردا نزدیک ظهر بریم یو پی اسم اومد و خیلی خوشحال شدم بعد از 3 سال و نیم انتظار کارم درست شد من یک هفته آنکارا بودم و 15جون برگشتم ایران.نکات مهمی که میخواستم به دوستان یاداور بشم این هست که اگر با تور میرید سفر حتما با آژانس پول تور و هتل را قطعی طی کنید چون خانومی با من بودن که ایشون هم مثل من تنها بودن و اتفاقا ویزا ازدواجی بودن و خیلی از راهنما تور ناراحت بودن چون ایشون نه سفارت رو بلد بودن و نه راهنما تور به ایشون کمک میکرد ایشون با من سفارت اومدن و خیلی هم به خانوم سخت گذشته و از همه مهمتر اینکه 40 دلار اضافه تر موقعی که میخواستیم بریم فرودگاه آنکارا راهنما تور از اون خانوم گرفت که اصلا تو قردادشون نبود اون خانوم رو من حتی دیدم که به پذیرش هتل گفتن که من چقدر باید پرداخت کنم و مبلغی رو بابت تلفن از هتل پرداخت کرد وگفتن حساب کتاب من تمام شد گفتن بله ولی راهنما تور با زرنگی تمام در بیرون از هتل 40 دلار از اون خانوم گرفت چون ایشون این سری تنها بود و بعضیها که وجدان کاری ندارن متاسفانه وقتی خانومی رو تنها می بینن که هیچی واردنیست با زرنگی تمام پول میگیرن متاسفانه.خیلی دلم برای اون خانوم سوخت چون گریه کرد و گفت نه حتی سرویس به من داد نه مسیر صرافی رو برای تبدیل دلار به لیر نه راه سفارت رو نه حتی کنسلی بلیط رو به من کمک کرد. خیلی باید دقت کردکه با چه آژانسها و تورهایی سفر میکنیم باید آژانس معتبر باشه حتما.در این سایت خوب کم لطفی دیدم که تشکر نکنم.لازم دیدم از همه مدیران سایت laili خانوم monica خانوم , آقاAshkan78 و.............. کل انجمن مهاجر سرا تشکر کنم و بسیار سپاسگزارم از که این سایت مفید و خوب رو برای ما ایجاد کردند چون من واقعا از این سایت استفاده مفیدی داشتم و به دوستان دیگر هم معرفی کردم و خیلی خوشحالم با این سایت اشنا شدم فقط ای کاش زودتر آشنا شده بودم.من از ترانه عزیز به خاطر کمکهای مفیدشون که من داشتن تشکر کنم.و با تشکر از sara77 عزیز برای راهنمایی بردن مدارک.به امید پیروزی و موفقیت در همه امور زندگی.
پاسخ
تشکر کنندگان: cky ، sara77 ، jan ، Yasi ، megaholding ، shamim ، nedadd ، فردا ، girl ، sepideh IR ، Fahim3 ، a6l3i ، msar
سلام
بالاخره پس از ماهها انتظار روز موعود فرارسید و من هفته قبل آنکارا مصاحبه داشتم، سه روز قبل از مصاحبه رفتم واسه آزمایشات و معاینه مطب دکتر اونگان، کل کار من از صبح تا ظهر طول کشید، من کارت واکسن پاستور داشتم و دکتر فقط واکسن آبله مرغان تزریق کرد. قابل توجه دوستان از آخرین تزریق واکسن های دیفتری- کزاز و MMR من بیش از یک ماه گذشته بود، در ضمن دیفتری-کزاز را هم فقط دوبار تزریق کرده بودم، چون این روزها توی سایت خوندم که بعضی از دوستان گفته بودند تزریق این واکسن سه مرحله ای هست.
روز مصاحبه هم هرچند که نوبت من ساعت 8:15 بود ولی درحدود ساعت 11 نوبتم شد. آفیسر یک آقای خوش برخورد و خندان بود، بعد از انگشت نگاری و قسم خوردن از من چند سوال در مورد کارم پرسید و بعد سوالاتی در مورد:
- چگونگی آشنایی با نامزدم
-داشتن فامیل در آمریکا
- رشته تحصیل و شغل نامزدم
- محل سکونت و اینکه نامزدم دارای خانه هست یا خیر
- کی همدیگه رو دیدیم و کجا
- نامزدم چه غذایی دوست داره
- از چه طریق با هم ارتباط داریم
- چرا نامزدم به ایران نیومده
- مکان عکس هایی که با هم گرفته بودیم
- و اینکه آیا عاشق نامزدم هست و به چه دلیل
در کل مصاحبه خیلی راحت و آسون بود، نکته جالب این بود که پرونده من به همراه برگه آبی معروف روی میز بود و آفیسر در حال مصاحبه اطلاعات من توش وارد می کرد Smile من همیشه فکر می کردم که تصمیمات با توجه به مدارکی که ما از قبل فرستادیم گرفته می شه و الان هم به یقین رسیدم. در نهایت آفیسر به من گفت کیس شما پذیرفته شده است و فقط مراحل اداریش مونده و شماره تون از 2 تا 4 هفته توی سایت اعلام می شه و اون موقع می تونم بیام و ویزا رو بگیرم.
* توضیحات مهم
- هزینه سفارت به 350 دلار افزایش پیدا کرده و من مابقی رو که حتماً باید دلار باشه توی سفارت پرداخت کردم.
- فورتیس بانک نزدیک سفارت تعطیل بود و ما به یک شعبه مجاور بلوار آتاتورک رفتیم.
- هزینه آزمایشات پزشکی قابل پرداخت با دلار و یا لیر می باشد.
- حتماً از طریق اینترنت وقت دکتر بگیرید، موقع معاینه اولویت با کسانی هست که زودتر وقت گرفتن ولی برای آزمایش خون و عکس از قفسه سینه هرکی زودتر بره زودتر نوبتش می شه.
- به نامزد من اجازه داخل شدن به سفارت ندادند Sad گفتند سفارت خیلی شلوغه و فقط کسانی که وقت دارند می تونند بیان داخل.
- من هتل ددمان بلوک A بودم، هتل خوبی بود و راضی هستم. البته هتل رامادا را هم از دور دیدم و به نظرم خوب بود. شاید دفعه بعد برم اونجا.
- آنکارا قابل مقایسه با استانبول نیست و احتمالاً زود حوصله تون سر خواهد رفت، ولی در کل شهر آروم و دوست داشتنی هست.
- ضمناً من در یکی از مراکز مهم نیمه دولتی شاغلم و دو بار سفر به اروپا داشتم که فکر می کنم در کیلیرنسم بی تاثیر نباشند.
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان عزیز
پاسخ
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، mercedeh2011 ، rrrraaaazzzz ، girl ، sepideh IR ، blackpenz ، a6l3i ، msar
سلام به همه دوستای خوبم در مهاجرسرا
بالاخره نوبت من هم شد تا سفرنامه پرماجرای گرفتن ویزا رو بنویسم، امیدوارم که مفید باشه.
اواسط بهمن ماه1389 تاریخ مصاحبه من31مارس2011(11فروردین1390) اعلام شد وهمون موقع واسه بلیط اقدام کردم.مراحل تهیه بلیط و رزرو هتل رو به یکی از آشناهای آژانسیم سپردم،من همراه خانواده ام سفر میکردم و بلیط واسه هر کدوم از ما 298000 تومان شد.هتل رو هم همون بیوک ارشان معروف رزرو کرده بود اولش واسه هتل با توجه به چیزایی که توی سایت خونده بودم خیلی خورد توی ذوقم ولی واقعا"وقتی رفتم دیدم میشد چند روز رو تحمل کرد،البته قدیمی و ابتدایی بود ولی اونقدرها هم که میگفتن خانه وحشت نبود.یک مقدارپول و مواد شوینده به یکی از خدمه دادیم و 2 تا اتاق ما رو همراه حمام دستشویی حسابی برق انداخت،واسه هر نفر هم هزینش شبی 37500 تومان بود یعنی اتاق 2 نفره شبی75000 تومان.با اینکه شبها هوا خیلی سرد میشد،سیستم گرمایش هتل عالی بود به حدی که گاهی من شبها کمی لای پنجره رو باز میگذاشتم. هتل با دکتر سفارت حدود 20 دقیقه پیاده و 7 دقیقه با تاکسی و با سفارت 10 دقیقه پیاده و کمتر از 5 دقیقه با تاکسی فاصله داشت.از نظر موقعیت هم نزدیک خیابونهای اصلی و مراکز خرید خوب و مناسبی بود و اطراف هتل مملو از رستورانهای مختلف و بار وفروشگاههای مختلف بود.
آغاز سفر:::
روز 7 فروردین 1390 ساعت 5:40 بعدازظهر پرواز تهران_آنکارا هواپیمایی ایران ایر با 30 دقیقه تاخیر انجام شد.ازخاطره اون پرواز به جز مهارت خلبان هیچ نکته مثبت دیگه ای قابل ذکر نیست و اینجا هم مجال ذکر نکات منفی نیست که مثنوی هفتاد من...میشه.طول پرواز 2:30 دقیقه بود و هوای آنکارا 17 درجه سانتیگراد اعلام شد.
از درب خروجی فرودگاه اتوبوسهای هوس دیده میشد اما ترجیحا"به قیمت 65 لیر با تاکسی به هتل رفتیم .فکر میکنم حدود 30 دقیقه فاصله فرودگاه و هتل بود.

معاینات پزشکی:::
دوشنبه 8 فروردین 1390 ساعت 10 صبح نوبت دکتر داشتم .لازم هست این رو هم بگم که هر سال شب 7 فروردین ساعت 12 شب ساعت ترکیه 1 ساعت به عقب کشیده میشه و فاصله ساعتی ایران و ترکیه که از 1 فروردین با جلو رفتن ساعت ما میشه5/2 ساعت دوباره 5/1 ساعت میشه.منشی دکتراز من کارت واکسن، 2قطعه عکس،پاسپورت،کیس نامبر،برگه وقت دکتر و برگه دعوت به سفارت رو همراه با 47 دلار خواست.بعد از حدود یک ربع آزمایش خون و 10 دقیقه بعد از اون عکس از قفسه سینه انجام شد و منشی گفت ساعت 2:30 برای معاینات اصلی دکتر برگردید.من راس ساعت 2:15 دقیقه مطب بودم منشی به اتاق دکتر راهنماییم کرد و اونجا یکربع منتظر بودم تاخانم دکترتقریبا" بد اخلاق تشریف فرما شدن وتند تند در باره انواع بیماریها و اینکه من به اونا مبتلا بودم یا هستم سوال میکرد..دیابت؟..نه،،تیرویید؟؟..نه،،بیماری روانی؟؟..نه ووو...................جالب اینجاست که ایشون فارسی رو تقریبا"خوب اما با لهجه صحبت میکرد ،بعد هم با چکش رفلکس زانوها رو چک کرد و گوش و بینی رو هم معاینه کرد و گفت روی تخت دراز بکش و با انگشت به شکم و ریه ها و پهلو و دنده ها ضربه میزد. و چند بار هم گوشی رو جابجا میکرد و میگفت نفس بکش ،حلا نفس نکش و بعد دستور فرمودن بشین رو تخت واسه واکسن .من فقط آبله مرغان رو کم داشتم و کارت واکسنم کامل بود،حتی مننژیت رو هم از هلال احمر کارتش رو گرفته بو دم و پاستور به من گفته بود که آنفولانزا واسه بالای 50 سال هست ولی هم آبله مرغان ،هم آنفولانزا و با کمال تعجب هم کزاز و دیفتری رو تزریق دوباره کرد و اصلا" به اعتراضات و حرفای من اهمیت نمیداد تازه کلی هم بدش اومده بود که بهش اعتراض کردم و خودش رو زده بود به ترکی حرف زدن و اونی که تا اون موقع به اون خوبی فارسی حرف میزد نمیدونم چی تندوتند به ترکی و با اخم میگفت و پشتشو کرده بود به من و چسبیده بود به میز واکسنهاو اونا رو آماده میکر د ،طوری که من هر کاری میکردم نمیتونستم ببینم چکار میکنه آیا واقعا"واکسن میکشه توی سرنگ یا نه؟؟؟که البته بعدا"متوجه شدم به جز واکسن اول که فکر میکنم آبله مرغان بود بقیه رو اصلا"تزریق نکرد ،فقط پنبه الکلی رو کشید رو دستم و به سرعت نور نوک سوزنو کرد تو دستمو در آورد،خیلی دوست داشتم بهش بگم اخه به اصطلاح خانم، دکتر ما از پشت کوه نیومدیم که ندونیم شما داری کلک میزنی و...... ولی من هم مثل بقیه مجبور بودم تحمل کنم،فقط اخمام حسابی رفته بود توی هم.اونم بعد از مثلا" تزریق از اتاق رفت بیرون و دیگه نیومد تا منشی اومد سراغم و منو به اتاق انتظار راهنمایی کرد،وقبض 210 دلار واسه همون چندتا تق تق معاینه و واکسنهای دروغی داد دستم و گفت فردا ساعت 3 بعدازظهر بیاین جوابو بگیرین .فرداش هم یک پاکت در بسته همراه یک سی دی بهم تحویل داد و گفت پاکت روهمینطور بسته روز مصاحبه به سفارت تحویل میدی و سی دی رو هم به همین صورت مهروموم شده توی فرودگاه امریکا ازت تحویل میگیرن.و به این ترتیت مرحله مدیکال با 257 دلار پرونده اش بسته شد.

روز مصاحبه:::
واقعا"شب قبلش رو هیچوقت فراموش نمیکنم ،مثل اینکه اصلا"قرار نبود صبح بشه،فکر میکنم طولانی ترین شب عمرم بود.
بلاخره ساعت 6 صبح 11فروردین رو نشون داد و من از تختی که توش یکی از بدترین خوابهای عمرم رو کردم بیرون اومدم .ساعت 7:20 نفر اولی بودم که جلوی سفارت حاضر بود،مصاحبه من ساعت 8:30 دقیقه بود ولی زودتر اومدم تا نفر اول باشم. از هتل ارشان تا سفارت با تاکسی کمتر از 5 دقیقه راه بود.
ساعت 7:30 لیلا جون که توی مهاجرسرا باهاشون آشنا شدم اومدن و از 8 کم کم کارکنای سفارت و ترکهایی که وقت سفارت داشتن و ایرانیهای دیگه،مامور درب سفارت همه رو به دو صف ویزاهای مهاجرتی و غیر مهاجرتی تقسیم کرد.ساعت 8:30 در سفارت باز شد وما که پاسپورتمون رو نفر اول و دوم تحویل داده بودیم منتظر بودیم اسممون خونده بشه که در کمال ناباوری دیدیم اول اسامی ترکهای محترم خونده شد. بعد هم داد میزد ترکیش ترکیش(یعنی دیگه ترک نیست) و وقتی خیالش راحت شد که دیگه ترکی نیست لیلا جون رو خوند و همین موقع دو نفر ترک محترم تشریف فرما شدن و بدون صف تشریف بردن داخل کسایی که فکر می کنم وقتی من در سفارت رسیده بودم هنوز داشتن توی رختخوابشون خواب میدیدن.اونقدر بهم بر خورده بود که بغض گلومو گرفته بود و بیشتر از سرمای هوا از عصبانیت میلرزیدم.خیلی سعی کردم به خودم مسلط باشم یکی از لیدرهای خوبی که مسافراش رو تا در سفارت همراهی میکرد و خودش ترکیه ای بود متوجه ناراحتی من شد و گفت آخه اینا از شهرای دیگه ترکیه میان و میخوان ببینن کارشون چی میشه که برگردن شهرشون ومن در جوابش گفتم پس ما چی که از یه کشور دیگه میایم و اینهمه سختی میکشیم و اینهمه بهمون بی احترامی میشه و اون که جوابی نداشت بده به یک لبخند اکتفا کرد و من موندمو بغض به اجبار فرو خورده.خیلی حس بدیه که به خاطر نداشتن سفارت آواره کشورای دیگه میشیم و اینهمه پول و ارز وارد کشوراشون میکنیم و شکمشونو سیر میکنیم و آخرش هم بهت توهین کنن و مجبور باشی فقط سکوت کنی و تاسف بخوری وبریزی تو خودت....
بلاخره اسمم خونده شد و درب اول باز شد و بازرسی انجام شد و وارد یک جای حیاط مانند شدم درب دوم هم باز شد و منشی سفارت ازم پرسید که مصاحبه فارسی یا انگلیسی باشه که من فارسی رو انتخاب کردم و ایشو ن از من پاکت مدیکال،2قطعه عکس،اصل شناسنامه با ترجمه،اصل سند ازدواج با ترجمه،اصل کارت ملی،برگه دعوت به مصاحبه،فرمهای مالیاتی 2009 و 2010اسپانسر و کو اسپانسر،وپرینت تلفن و عکس که رابطه نزدیکمون رو اثبات کنه خواست من هم که همه چیز رو آماده داشتم هر کدوم رو که میگفت فوری میدادم فقط پرینت تلفن نداشتم چون فکر میکردم واسه کیس نامزدی اینو میخوان ولی لحظه آخر چند تا از عکسهای عروسی رو شانسی با خودم بردم که به دردم خورد.
خانم منشی یک پاکت همراه راهنمای انگشت نگاری بهم داد و گفت منتظر باش شمارت واسه امگشت نگاری اعلام میشه و اونو که انجام دادی میشینی تا دوباره شمارت واسه مصاحبه اعلام بشه و مواظب باش که شمارت رد نشه چون شماره ها به ترتیب اعلام نمیشن ،درب سوم هم باز شد و وارد سالن انتظار شدم بعد از اعلام شماره واسه انگشت نگاری رفتم و بعد از 5 دقیقه هم شمارم واسه مصاحبه رو ی مانیتور سالن انتظار نمایش داده شد.یک خانم تقریبا"40 ساله لاغر اندام مسول مصاحبه با من بود سلام کردم و ایشون گفت:سلام،صبح شما بخیر ،من هم گفتم صبح شما هم به خیر ،ایشو ن گفت دست راستتو بالا ببر و هرچه که من میگم تکرار کن ،و بعد از مراسم قسم بی مقدمه پرسید خوب شوهرت الان کجاست؟
کدوم شهر امریکاست الان؟
شغل همسرتون چیه؟
آیا همسرتون بعد از ورود به امریکا ادامه تحصیل دادن؟
چطور با هم آشنا شدین؟
عقد کردین یا عروسی؟
عروسی کجا بود(با تاکید اینکه کدوم شهر؟)
چند نفر مهمان داشتین؟
کو اسپانسر شما چه نسبتی با شما یا همسرتون داره؟
چقدر از زمان ازدواجتون میگذره؟
آیا شما به جز همسرتون اقوام دیگه ای در امریکا دارین؟
همسر شما چرا اولین بار ایران رو ترک کرد و به امریکا رفت؟
همسرتون اولین بار از چه طریق و چه ویزایی به امریکا رفت؟
شغل خود شما چیه؟
درتمام مدت مصاحبه برگه ابی رو توی پروندم و بیرون پروندم میدیدم و در تمام طول مصاحبه علیرغم استرس درونی سعی میکردم آرام و خونسرد باشم و به سفارشات دوستان سعی میکردم لبخند فراموش نشه و همینطور مستقیم به چشمای افسره نگاه میکرد،دستهام رو هم واسه اینکه بلا تکلیف نباشن روی قسمت جلوی شیشه که اگر اشتباه نکنم سنگ بود گذاشته بودم.
خانم افیسر شروع به تایپ توی کامپیوترش کرد و یه چیزهایی هم توی پرونده نوشت و در کمال ناباوری من که داشتم خودم رو واسه اف بی آی چک آماده میکردم کارت سفید کوچیک رو از زیر پرونده بیرون آورد و اسم و مشخصات من رو روش نوشت و گفت کار شما اینجا تمام شده تبریک میگم بفرمایید یو پی اس قبض پست رو پرداخت کنین مدارک با ویزا 3 تا 5 روز کاری میاد در هتل .
اونقدر خوشحال بودم که درب خروج رو پیدا نمیکردم و چند بار دور سالن چرخیدم.
فردای مصاحبه مدارک با یو پی اس اومد در هتل .
بازگشت:::
چهارشنبه 17 فروردین 1390 پرواز آنکارا-تهران بدون تاخیر و به مدت 30/2 دقیقه انجام شد و به این ترتیب این سفر پر ماجرا به پایان رسید

امیدوارم تمام دوستانی که در مراحل مختلف مهاجرتشون هستن هر چه زودتر این دوران پر از انتظار رو سپری کنن و به تمام رویاها و ارزو هاشون در زندگی جدیدشون دست پیدا کنن وبعدها هم اطلاعات و تجربیاتشون رو در اختیار کسانی بگذارن که مثل روزهایی که خود ما اولین قدمها رو در جاده مهاجرت گذاشته بودیم نیازمند کمک و اطلاعات بیشتر هستن.
واین مهاجرسرای عزیز بود که قدم به قدم ما ها رو راهنمایی کرد و با اندرزها و حمایتهاش اشتباهاتمون رو گوشزد کرد و راه رو برامون روشن کرد ،طوریکه وارد هر مرحله جدبد از پروسه کاری ویزامون میشدیم مثل اینکه قبلا"اون رو طی کرده بودیم و این مایه آرامش بود.
من اینجا لازم میدونم از تمام کسانیکه حتی با یک جمله یا یک پیام کمک کردند تا قدمی مثبت تر بر دارم و از لحاظ روحی حمایت کردند تشکر میکنم و امیدوارم که هیچکدوممون هیچوقت مهاجرسرا رو ترک نکنیم بلکه حتی بعد از ورود به امریکا در این انجمن و هر انجمنی که بتونیم به دوستای تازه واردمون کمک کنیم و در مسائل و مشکلات بعد از مهاجرتمون هم از راهنمایی و مشورت همدیگه استفاده کنیم.
(((به امید روزی که هر مهاجر ایرانی موفق یکی از عضای مهاجرسرا باشه.)))
نوع ویزا:cr1
تاریخ اولین ارسال مدارک:july2010
تاریخapproveشدنBig Grineceber2010
تاریخ مصاحبه:31 مارس2011
محل مصاحبه:آنکارا
تاریخ صدور ویزا:31 مارس2011
تاریخ و محل دریافت ویزا: 1 آوریل 2011
تاریخ پرواز:17 می2011
برای ماندن باید رفت،گاهی به قلب کسی ،گاهی از قلب کسی
پاسخ
اول از همه عذز خواهی میکنم چون من کلا تو این سی سال شاید 5 صفحه هم خاطرات ننوشته باشم.
من روز 29 از طریق پرواز ایران ایر رفتم آنکارا.
اینجا را سرچ کردم و با دو سه تا از دوستان که کار تور بودن صحبت کردم اما دیر پاسخ دادن و مجبور شدم از یکی از آزانسهای اطراف تور را رزرو کنم که بعد برام مشخص شد که تور متعلق به آزانس ساحل گشت بوده.
وقتی رسیدیم فرودگاه عوامل ساحل گشت با یه اتوبوس دم در منتظر بودن .
همه مسافرها که سوار شدن تقریبا خیلی از هتلهای آنکارا که تو تورها میشنوین از کنت بگیر تا سورملی و .. را زیارت کردم.
من هتل ددمان را انتخاب کرده بودم اونم به خاطر اینکه نزدیک سفارت بود و به گفته آزانس 5 ستاره.
صبح روز 30 می رفتیم پیاده همراه همسرم رفتیم دکتر . چون از یک ماه قبل نفر اول نوبت گرفته بودم احتمالا باعث شد نفر اول باشم که کارام انجام بشه. البته عملا ازمایش خون و ایکس ری افتاد بعد از مسافران محترمی که نفری 50 دلار به لیدرها محترم تر پرداخت کرده بودن.
برای آزمایشات از من 50 دلار خواست که من 100 دلاری داشتم و قبول نکرد. گفتم لیر بدم که گفت 77 لیر بده. منم لیره دادم اما بعد که رسید پول را دیدم متوجه شدم قیمت واقعی 45 دلار بوده و 76.00001 لیر که با من 77 لیره حساب کرد.( کوفتش بشه)
رسید آزمایشها را که نگاه کردم دیدم تست تب مالت هست ایدز و هپاتیت. در نتیجه نگرانیم بابت مطلبی که یکی از دوستان گفته بود برطرف شد( من کل واکسنها را روز 15 می تو پاستور و هلال احمر زده بودم)
در هر صورت بعد از ظهر برای ساعت 15:45 بهم وقت دکتر داد که منم حدود 15:30 رسیدم دکتر.
رفتم تو اتاق و سوالای همیشگی سیگار مشروب قد وزن عمل جراحی که من گفتم. آزمایش آبله مرغون را هم قبول نکرد. اما بهم واکسنشو نزد.موقع خروج فقط 70 دلار دادم و سی دی را بهم دادن و گفتن جواب فردا عصر
روز 31 یک مقدار تو شهر گشتیم و آنکامال و خرید و سوغاتی و ........ تا عصر شد و جواب را گرفتم.
روز 1 ژون هم مصاحبه داشتم و صبح حدود ساعت 7:30 رسیدم که فکرکنم آخرین نفر بودم! خانمم فکر میکرد که با پاسپورت امریکاییش میتونه وارد شه اما اجازه ندادن و گفتن دو هفته است که با توجه به شلوغی سفارت اشخاص متفرقه را راه نمیدن!
حدود ساعت 9:30 بود که مدارک را تحویل همون خانمه ایرانی موصوف دادم و منتظر نوبتم شدم.
حدود ساعت 11 بود که نوبت من برای مصاحبه رسید. افسر یه خانم خیلی خسته بود . از من پرسید چیکاره ای. خانمت الان کجاست؟ اخرین بار خانمت کی امریکا بوده؟ معمولا چقدر تو امریکا میموند ؟
بعد برگه آبی را پر کرد و بهم داد . بعد هم گفت دفعه بعد یا باید خانمت باید اونجا باشه و یا خونه یا چیز خاصی اونجا بخره که مشخص بشه اونجا زندگی میکنه! گفتم شاید من مدارکی داشته باشم که اینو بهت نشون بده مثل صورتحساب بانکی گواهینامه و ... . اما اون گفت نیازی نیست چون یه مرحله اداری هست که اسمت باید تو سایت بیاد هر وقت اومد اونها را بیار اینجا ویزاتو بگیر.
منم گفتم چشم و اومدم بیرون و سریع یه تاکسی به هتل برای تحویل اتاق.
از اونجا که به احتمال 95 درصد میدونستم که بک گراند چک میخورم زیاد نگران این موضوع نبودم و حتی بلیط برگشت را برای همون چهارشنبه گرفته بودم.
اما نکات مهم سفر من :
1- اگه امکانش را دارین برای تماس به ایران از ترکیه بهترن گزینه اسکایپ هست. من اکانت اسکایپ را شارژ کردم و فکر کنم برای هر دقیقه 16 سنت هزینه میشد برای تماس با تهران که از هر چیزی ارزونتر بود. ایرانسل را هم شارژ کرده بودم اما نمیصرفید. هر تماس دریافتی حدود 300 تومن و تماس با ایران حدودا دقیق ای 3800 تومن!
2- تنها نکته ای که هتل ددمان را 5 ستاره می کنه صبحونه و اینترنتشه. بقیه خدماتش در حد یک هتل 3 ستاره بیشتر نیست . هرچند من داستانهای عجیبی از هتلهای سه ستاره اونجا شنیدم.تو ددمان حتما توجه داشته باشید وقتی تو اتاق هستید در را قفل کنید. پرسنل اونجا عادت به در زدن ندارن ( تقصیر خودشون نیست خدا اینجوریشون کرده) ضمنا 1000 بار گفتیم ایر کاندیشن را روشن کنن اما فکر کنم فقط روزی 2-3 ساعت روشنش میکردن.
3- به نظر من برخلاف چیزی که دوستان گفته بودن وقتی که از دکتر میگیرن تو زمانی که کاراتون انجام میشه تاثیر داره . برای من که اینطور بود.
4- به هیچ عنوان از صرافی فرودگاه استفاده نکنید. چون هم ارزونتر میخرن و گرونتر حساب میکنن و هم 4 درصد کمیسیون میگیرن تو شهر اینطور نیست. هرچند من لیره ها را اوردم فرودگاه امام فروختم و ضرر نکردم.
5-به نظرم پول تاکسی برای دیدن آنکا مال ارزششو نداره. هیچ چیز خاصی توش نبود و قیمتها هم جالب نبودن.
6- من بار بعد از تور استفاده نمیکنم چون حوصله علاقی ترنسفر دم در این هتل اون هتل را ندارم. و هتل ددمان هم نمیرم . احتمالا سورملی یا حتی هتلهای سه ستاره. چون واقعا از پولی که بابت این هتل دادم ناراضی هستم.
امیدوارم این سفرنامه من به درد دوستان خورده باشه!




پاسخ
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، gadfly ، nastaran86 ، alireza62 ، Parniyan ، frozen mind ، sasan_rock ، فردا ، rrrraaaazzzz ، girl ، Shahabpk ، a6l3i ، msar
بنام خدا
سلام خدمت همه ی بچه های ویزای ازدواجی
من میخواستم وقتی کاملا ویزارو گرفتم سفرنامه بنویسم ، اما گفتم شاید دیر بشه یا کسی بخواد به تازگی بره مصاحبه و این اطلاعات به دردش بخوره.
قسمت اول:
من بعد از حدود یکسال و نیم بالاخره در تاریخ 1آگوست فهمیدم که تاریخ مصاحبم برای 28سپتامبر تعیین شده.
سریعا بلیط هواپیمارو حدود 40 روز قبل به قیمت 427هزارتومان از ایران ایر برای 25 سپتامبر گرفتم. و دیگه دنبال جور کردن مدارک بودم و کارت واکسن بین المللی هم از پاستور تجریش گرفتم. 10روز مونده به پرواز ایران ایر زنگ زد که بیا بلیط رو عوض کن چون پرواز از ساعت 16 به ساعت 19 تغییر کرده. منم رفتم و بلیط جدید رو گرفتم.
روز پرواز توی راه فرودگاه بودم که بازم از ایران ایر زنگ زدن که پرواز از ساعت 19 به 21 تغییر کرده ، حالا ساعت چنده؟ 5بعدازظهر
خلاصه ما ساعت 22:30 پرواز کردیم. درباره غذا که چیزی نمیگم چون واقعا افتضاح بود.
من از فرودگاه به هتل سگمن رفتم که یه هتل 3ستاره هست و خیلی تمیزو خوب بود اینترنت خوبی هم داشت و صبحانه ی خوبی هم داشت ، همه چی داشت تقریبا از میوه تا آّب میوه و ژامبون و هرچی که واسه صبحانه لازمه ، من توجه کردم سوسیس نداشت فقط ، ولی صبح زود میرفتم تا کسی نیومده راحت بخورم ، آخه خوراکم زیاده و کلا تخم مرغ آب پزها و املت و نان جوهارو جارو میکردم. دوست نداشتم کسی 4چشمی ببینه و تعجب کنه ، ضایع بود. واسه همین 7:30 اونجا بودم Big Grin . من اتاق یه تخته رو شبی 45دلار گرفتم. در کل هتل خوبی بود و به دکتر و سفارت خیلی نزدیک بود. و کلی ایرانی داشت ، چون چندتا لیدر مسافرهای ایرانی با اونجا قرارداد داشتن و مسافر زیاد می آوردن اونجا و احساس تنهایی نمیکنید. من به خاطر باشگاه بدنسازی میخواستم به یه هتل 5ستاره برم اما بعدش تصمیم گرفتم به اینجا برم و هزینمو کم کنم در عوض از باشگاه های بیرون هتل استفاده کنم که اونا هم منصف و خوب بودن و به نفعم شد.
صبح 26 سپتامبر رفتم دکتر برای آزمایشات پزشکی و قبلا از طریق ایمیل وقت گرفته بودم. اول رفتیم ازمون خون گرفتن و بعد از قفسه سینه عکس گرفت. ساعت 9 صبح اونجا بودم و ساعت 11:30 اومدم بیرون. اونجا بهم گفتن برو و عصری بیا دکتر معاینه کنه. منم رفتم نهارو جاتون خالی زدم بعد اومدم باز پیش دکتر واسه معاینه.
دکتر اوگان مرد هست اما بعضی وقتها همسرش جاش میاد و 2تایی با هم کار میکنن. اون موقع که منم رفتم خانم دکتر اوگان اونجا ویزیت میکرد. کلی سوال کرد سیگار میکشی؟عمل جراحی داشتی؟ مریضی خاصی؟ و من همرو گفتم نه. آخرین سوالش گفت TATU داری؟ گفتم نه. گفت نداری؟ گفتم نه ، بعد فکر کنم احساس کرد دروغ میگم گفت لباستو در بیار منم در آوردم بعد پشتمو چک کرد و گفت بپوش.
بعد کارت واکسنی که از تهران گرفته بودم رو مطالعه کرد و یه چیزایی نوشت و گفت فینیش . برو
راستی فارسی بلد بود ولی خیلی سخت حرف میزد. من اونجا فقط 70 دلار واسه ویزیت دادم و پول اضافی هم بابت واکسنی ندادم اما خیلی از ایرانی های دیگه که اونجا بودن از 100دلار تا 200 دلار دادن واسه واکسن ها.من کارت بعضی هاشونو چک کردم یا تاریخ زدنشون با من فرق داشت یا کلا یه چیزیو نزده بودن!
من اسم واکسن ها و تاریخ زدنشونو میزارم تا اگه کسی خواست اونجا واکسنی نخوره با مال من تنظیم کنه.
توجه کنید که مصاحبه 28 سپتامبر2011 بوده:
DT/DTP=چند مرحله هست که مربوط به بچگی هست و خود پاستور اونارو میزنه

Td=مرحله اول18آگوست 2002(مهم نیست فقط چندسال قبل باشه) مرحله دوم 6دسامبر 2008 و مرحله سوم که مهمه 24آگوست 2011

MMR=مرحله اول 15دسامبر2003 و مرحله دوم 24 آگوست 2011

Hepatitis B= مرحله اول 6فوریه 2011 و مرحله دوم 7مارچ 2011 و مرحله سوم 9آگوست 2011

Varicella= این رو بزنید حتما اونجا گرونه خیلی . مرحله اول 24 جولای 2011 و مرحله دوم 24 آگوست 2011

Influenza=یک مرحله هست و 28 آگوست 2011 زدم یعنی دقیقا 1ماه قبل از مصاحبه.

شاید بعضی از دوستان باشن طوری دیگه زدن و بازم اونجا واکسن نخوردن ولی این اطلاعات کارت من بود Big Grin امیدوارم به دردتون بخوره و پول الکی ندین اونجا.
خلاصه روز 27 سپتامبر هم عصری رفتم و جواب آزمایش رو گرفتم. که یه پاکت نخودی بود که گفت بازش نکن و ببر سفارت با خودت و یه سی دی هم بهش منگنه بود که عکس قفسه سینه هست که اونو باید ببرید آمریکا با خودتون و سفارت اونو نمیگیره.
صبح 28 سپتامبر ساعت 6بیدار شدم و یه دوش گرفتم و اصلاح کردم و شلوار پارچه ای به همراه پیراهن مردونه پوشیدم و دیگه کت نپوشیدم
اونجا دم سفارت همه تیپی هست حتی با صندل هم یه خانمه اومده بود و زیاد ظاهر فکر نمیکنم مهم باشه ولی اکثر آقایون با کت شلوار بودن. ساعت 8:20صبح شروع کردن به فرستادن به سفارت .اول یه آقایی میاد پاسپورتهارو میگیره میره با لیستی که داره چک میکنه و میاد راه میده تو. وسایل و مدارک رو از یه دستگاه رد کردیم و بعد یه خانم ایرانی بود که اصل مدارک رو گرفت از جمله شناسنامه ها کارت ملی ،سند ازدواج، مقداری عکس که البته آلبوم دیجیتال نباید باشه و فقط عکس رو میتونی از آلبوم در بیاری و بدی. و هرمدرکی مثل پرینت تلفن و ایمیل که ثابت کنه در تماسین. بعد همون خانمه یه شماره داد که واسه انگشتنگاری بود. باجه هشت برای انگشت نگاریه و وقتی شمارتون میاد رو صفحه باید برید به همون باجه. باجه ها طوری هست که دقیقا پشت سر شماست و شما نمیتونی ببینی اما چون در و پیکر نداره صدارو میتونید بشنوید که چی میگن. و من به خاطر همین قضیه جامو عوض کردم و به باجه ها نزدیک شدم تا ببینم چیا میپرسن Big Grin
من شمارم اعلام شد و رفتم انگشت نگاری اول 4تا انگشت چپ و بعد 4تا انگشت راست و بعد 2تا انگشن شصت با هم. بعد اومدم باز نشستم . باز منو صدا زد فکر کردم نوبته مصاحبم شده ولی وقتی رفتم دیدم آفیسر نیست و یه خانمه میگفت دیپلمتو بده که منم دادم و گفت ترجمش که بازم دادم.(آخه من مدرک کارشناسی رو قبلا فرستاده بودم) اما باز دیپلم رو خواست.خلاصه باز نشستیم همین جوری شماره اعلام میشد و اینطور که من فهمیدم 8تا باجه بود که یکی انگشت نگاریه و 2تا واسه کسایی که مثل من زبان فارسی رو انتخاب میکنن واسه مصاحبه و بقیه باجه ها واسه ترکها و کسای دیگه. راستی یادم رفت بگم اون خانمه که گفتم ایرانیه و اصل مدارک رو میگیره ، اون میپرسه زبان انگلیسی باشه یا فارسی که من فارسی رو زدم و بعد شماره داد.
بازم اومدم نشستم تا این دفعه شمارم واسه مصاحبه اعلام شد به باجه 6
یه پسر جوون بور که یه کم ریش داشت و بچه های آنکارا اونو خوب میشناسن .تعریفشو از بچه های لاتاری شنیده بودم و خیلی گیر هست.
گفت دست راستتو بالا ببر و قسم بخور که من گفتم قبلش میخوام یه چیزیو تصحیح کنم ، اونم گفت بگو . گفتم فامیلی من فاصله بینش نیست ولی تو فرم شما فاصله داره و من قبلا ندیده بودم. اونم گفت درستش کردم و عین پاسپورتت شدو بعد گفتم آدرس خونه آمریکا عوض شده و همسرم جابجا شده که اونم دادم و درست کرد بعد قسم خوردم.
گفت چه طوری آشنا شدین؟
عروسی گرفتین؟
کجا؟
بعد یه آلبوم داشتم دید دستم گفت بده ببینم آقا ما اومدیم از زیر شیشه رد کنیم اونور ، گیر کرد زیر شیشه!! حالا اون از اونور با لگد میزنه منم از اینور فشار میدم.
آخر سر درش اوردم. عکسای فامیلارو دید و بعد گفت مدرکی که در ارتباطین بده من رسید اجاره خونه های اونجارو دادم ، پرینت و ایمیل ها رو و یه نگاه سطحی کرد و پس داد.
بعد مسخره ترین سوالشو پرسید!! گفت نظر پدر همسرت زمان ازدواج چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منم تو دلم گفتم هیچی والا گفت یه گل هست که فقط نوک کوههای آلپ در میاد . اونو بکن بیار با سیبیل خرس قهوه ای تا بهت دختر بدم!!!
نه جدا گفتم خب یه کم تحقیق کردن درباره من و بعد گفتن همه مراسم باید برگزار بشه کامل و اینقدر مهر میخوان واسه دخترشون و بعد آفیسر گفت آهااااااااااا خووووبه(دقیقا همین طوری گفت)
بعد گفت کارت چیه؟
کجا خدمت کردی ؟؟که گفتم معاف شدم. گفت چرا؟ تو که معلومه ورزش سنگینی میکنی، گفتم آشنا داشتیم و.............. بعد گفت پس خیلی خوش شانسی و خندید. گفت اصل کارتو با ترجمه بده که دادم. (4-5 سالیه بدنسازی کار میکنم)
آخرشم گفت تبریک میگم درخواست شما قبول شده اما اسپانسر شما از نظر ما درآمدش کافی نیست و باید یه ضامن دوم معرفی کنی . بعد من گفتم همین هم به زور پیدا کردم ، من خودم 80هزار دلار پول نقد دارم اینم مدرکش ، گفت نمیشه دست من نیست. بعد دید خورد تو پر من و من ناراحتم گفت نگران نباش هر روزی بیاری اینو ویزاتو میدم ، فردا ،1هفته دیگه ، 1ماه دیگه.
گفت اگه پدر زنت خونه داره معرفی کن یا اگه همین اسپانسرت یه حساب بانکی قوی داره بده. من گفتم همین پولی که من ایران دارم رو بزنم به حساب همسرم تو امریکا میشه؟ سر تکون داد و گفت میتونه باشه ولی قول نمیدم.
منم برگه آبی رو گرفتم و اومدم بیرون همون شب هم با پرواز ایران ایر که قرار بودش10شب بپره و 12 پرید اومدم تهران.
اونجا جای دیدنی زیاد نداره یا حداقل من دنبالش نبودم ، تنهایی زیاد حال نمیده اونجا. ولی آنکامال رفتم قیمتها بعضی جاها تخفیف زده بودن خوب بود. کیزیلای هم بود که به شیکی آنکامال نبود ولی واسه خرید بد نبود.
مقبرآتاتورک هم رفتم که جاهای سرسبز داره کلی واسه عکس گرفتن خوبه. و خود مقبره هم یه موزه جنگ داشت و همه لوازم شخصی آتاتورک رو اونجا گذاشته بودن واسه دیدن از لباسا تا کفشها.
من از غذاهاشون زیاد خوشم نیومد ، حتی کباب ترکیشون هم مثل ما نبود و بدمزه بود ، تازه من رستورانهای خوبشون میرفتم. ولی خوب شاید اصلش اونه و ما به اینی که خودمون داریم عادت کردیم.
به ناچار کلا توی کینگ برگر و مک دونالد پلاس بودم چون باز اونا بیشتر بهم میساخت. آها بالای هتل هم یه رستوران دریایی بود خوب بود همون جا جلوت ماهی کباب میکرد میداد و قیمتاش هم خوب بود. میگو هم خوردم باحال بود.
واسه تلفن دیگه سیم کارت نخریدم .کارت تلفن 4لیری میخریدم از باجه تلفن زنگ میزدم ایران و امریکا و جالب اینه امریکا میزدم ارزونتر میوفتادBig Grin
ترکا هم آدمهای خوبی بودن خداییش . یه سوپر مارکت هم جلو هتل بود من از اون آب میگرفتم و از یخچال خود هتل نمیخوردم، آخه آب 1لیری رو هتل 5-6 لیر میده.
غذا و آب هم بهتره تو نایلون مشکی بذارید که نبینه هتل.
انگلیسی هم اصلا مردمش بلد نیستن.حتی در حد اعداد. اگه ترکی بلدین راحتین وگرنه................
ولی هتل ما بلد بودن تقریبا و خوب بود.
تو مک دونالد که مثلا بین المللی هست همه غذاها شماره داره. بعد یه دختر جوون به ترکی گفت چی میخواین منم گفتم number 6 please بعد دستشو گذاشت رو یک!!!!!!!!!! نگاش کردم بعد دوباره گفتم شماره 6 ، دست گذاشت رو2
آخرش خودم با دست نشون دادم!!! آخه دختر جوون در حد مدرسه هم بلد نیست؟؟ ولی مهربونن خدایی.
واسه چینج پول هم میرفتم دوبیز یعنی صرافی . اون موقع دلار رو به لیر 1/8 میزدن.
به مغازه ها دلار ندین و فقط به دوبیز ها بدین چون منصفن. حتی بانکها هم بودن که باز پایین تر از صرافی میدادن.
همه کوچه ها پر دیسکو بود ولی اطلاعاتی ندارم چون نرفتم.
آهاااااااااااااااااااااااااااااا اونو یادم رفت بگممممممممممممممم.
جان مادرتون این یه تیکرو دقت کنید: من که نشسته بودم تا نوبت مصاحبم بشه ، هی گوش میدادم به کسایی که داشتن مصاحبه میشدن و قشنگ میشنیدم چی میگن. یه آقای کت شلواری حدود 36 ساله رفت مصاحبه. کیسش نامزدی بود. اکثر سوالایی که از من کرد از اونم کرد. ولی یه سوالش خیلییییییییییی با حال بود. آفیسر ازش پرسید: شما کیستون نامزدی هست و شما انگلیسی بلد نیستین و همسر شمام امریکایی هست و فارسی بلد نیست . میشه بگید چه جوری حرف میزنید؟؟؟؟؟؟؟ اون آقا هم با آرامش گفت : من یه دوست دارم امریکا که هر وقت میگم بهش میره پیش نامزدم و حرفامونو ترجمه میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعدم برگه یو پی اس داد گفت برو اونجا تا ویزاتو بیارن واست با یو پی اس!!! انقدر چشمهای من گرد شده بود که کلا صورتم شده بود 2تا چشم!!
آخه من چی بگم ها؟ نه من چی بگم . بابا 4تا حرف خصوصی داری اونم باید به دوستت بگی به نامزدت بگه!!!!!! به اون آقا دادن بعد من بدبخت باز باید بار سفر ببندم. در ضمن آفیسر اون آقا که ویزا گرفت خانم بود.
عیب نداره ، دمش گرم مبارکش باشه. تونسته گرفته ، فقط جالب بود خواستم بخونید.
راستی همراه اگه دارین حتی تو صف جلو سفارت هم نمیذارن باشن و من 8:30 رفتم تو 11:30 اومدم بیرون
و مصاحبم با همه چک و چونه هام 20دقیقه ای طول کشید.
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم بهتون. و دینی که به این سایت داشتم رو تا حدودی جبران کنم چون خیلی کمکم کرد.
هفته دیگه اگه خدا خواست ویزارو گرفتم ، قسمت دوم رو مینویسم براتون . و اگه چیزی جا موند اونجا میگم.
از همه مدیران عزیز هم به خاطر سایت عالیشون تشکر میکنم.
راستی من قسمت تاپیک کلیر بچه های لاتاری 2011 رو دنبال میکنم. چندتایی شون هم آنکارا بودن و هرروز میرفتن دم سفارت واسه پیگیری .بنده خداها یه چندتایی شون که البته ابوظبی بودن جواب کلیرشون نیومده و کیسشو باطل شده چون تا 30سپتامبر وقت داشتن. خیلی ناراحت شدم امیدوارم در مراحل بعدی موفق باشن. و بچه های لاتاری آنکارا تا فردا وقت دارن واسشون دعا کنید ، خیلی بده بعد قبولی و مصاحبه و چند ماه انتظار برای کلیر شدن بگن ویزا نمیدیم و باطله. خدا کمکشون کنه
خدانگهدار (فعلا)
گفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد!!!! یه عمری خودمونو كشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم! غافل از اینكه اصلا طرف بز نبود . . . گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود!!!
پاسخ
با عرض سلام:
قسمت دوم سفرنامه:
بالاخره این ویزای منم اومد و بعد از اون همه مشکلات و به مانع خوردن ها همه چی حل شد و شاید خیلی بیشتر از اون چیزی که باید طول کشید اما تموم شد.
برای بار دوم که رفتم آنکارا اتفاق خاصی نیوفتاد و همه چی روال قبل رو داشت
با اون بلایی که دفعه قبل سرم اومد ولی بازم بلیط از ایران ایر خریدم Cool به چند دلیل: 1-اینکه ساعتش مناسبتر از ترکیشه(ایران ایر 19 میره ترکیش 4صبح) 2-اینکه به اضافه بار زیاد گیر نمیده 3-اینکه در صورت تغییر تاریخ برگشت جریمه کمتری میگیره نسبت به ترکیش 4-اینکه همین که احتمال رسیدن به مقصد با ایران ایر 50 50 هست ، خودش کلی استرس میاره و طول مسیرو متوجه نمیشی و 5 - که از همه مهمتره و من خیلیییییی بهش اهمیت میدم = ایرانی ، ایرانی بخر (فک کن (1%).
بگذریم هواپیما با نیم ساعت تاخیر پرید و کلی حال کردیم.
به همون هتل سگمن رفتم و فکر میکردم 2شنبه که میشد فرداش میتونم برم سفارت و تا 4شنبه هم برمیگردم ، اما وقتی رسیدم هتل فهمیدم 2شنبه امریکا تعطیله و من باید 3شنبه برم سفارت.
خلاصه 3شنبه رفتم سفارت و ساعت 13:30 رفتم توی سفارت و برگه آبی رو نشون دادم و اون خانم ایرانیه یه شماره داد. بعضی ها مثل من اومده بودن برای کامل کردن نقص مدارک و بعضی ها کلیر شده بودن و اومده بودن ویزا بگیرن و یه سری ها هم برای مصاحبه اومده بودن!!!! جالبه من فکر میکردم مصاحبه فقط صبحها هست و ظهر مخصوص کارهای دیگه هست اما فهمیدم یه سری از کیسهای خاص مثل پناهندگی و کیسهای ......... (دیگه خودتون میدونید) اون ساعتها وقت مصاحبه میدن.
شماره من اعلام شد و رفتم پشت باجه برگه آبی رو دادم آفیسر گفت خب مدارک آوردی؟ بده؟ گفتم مدارک اسپانسر دوم رو از امریکا همسرم پست کرده ، یه نگاهی تو کامپیوتر کرد و گفت چیزی ثبت نشده منم گفتم این رسید پست هست و من پرینت گرفتم و نشون میده از امریکا اومده پاریس و بعد اومده استانبول و بعد هم رسیده آنکارا ، حتی نوشته که کی تحویل گرفته و امضا کرده.
رفت اون طرف و سوال کرد و اومد و گفت بله رسیده اما من باید بررسی کنم تو برو یو پی اس 15لیر بده اگه مشکلی نباشه میفرستیم هتلت.
دیگه اون شب رفتم خریدامو کردم و 4شنبه صبح نشستیم تو هتل تا شاید یو پی اس بیاد. از روی سایت چک کردیم ، مال من تحویل نشده بود به پست اما واسه 2-3 نفر دیگه که با من اومده بودن سفارت تحویل شده بود. خیلی ترسیدم و گفتم حتما مشکلی هست وگرنه مال منم باید با اینا میومد. یکی از لیدرها گفت نه این طوری نیست و کیس تو فرق داره و شاید 2-3 روز طول بکشه.
بلیط برگشتم واسه 4شنبه شب بود و رفتم انداختم به 1شنبه یعنی پرواز بعدی ایران ایر و جریمه هم بهم نخورد.
راستی تا یادم نرفته اینو بگم که شما اگه 1هفته اقامت رو کامل کنید بلیطتون ارزونتر میوفته. یعنی اینکه اگه شما با پرواز 1شنبه برید و برگشت رو 1شنبه هفته بعد بذارید ارزونتر هست تا اینکه 1شنبه برید و 4شنبه برگردید.
5شنبه عصر شد و من دیدم رو سایت زده بسته من تحویل شده ، حالا یا توش ویزا بود یا اینکه باز با برگه آبی.
بلافاصله رفتم ups مرکزی و بسته رو تحویل گرفتم و یه 5لیری دادم به مسئولش.اگه صبر میکردم به احتمال جمعه صبح میرسید دستم و من دل تو دلم نبود.
درشو باز کردم و دیدم ویزا داره و دیگه خیالم راحت شد. ویه سری مدارک که اضافه داده بودم توش بود و یه پاکت بزرگ که به زبان فارسی،عربی،انگلیسی نوشته بود باز نشود.
وجالب اینکه این اسپانسر دوم و جدید انقدر وضعیتش مناسب بود که به عنوان اسپانسر اول قبولش کردن و تمام مدارک اسپانسر اولیو پس دادن. و این یکی به تنهایی شد اسپانسر من.
حالا 5شنبه شب بود و من باید تا یک شنبه میموندم تا برگردم تهران.
یه کم حساب کتاب کردم و پروازهارو چک کردم و دیدم اگه همون شب به سمت استانبول راه بیوفتم میتونم به پرواز جمعه 10 صبح استانبول-تهران برسم.
اگه میخواستم با هواپیما تا استانبول بیام هم هزینش خیلی زیاد میشد و هم اینکه باید تا ساعت 10 صبح میموندم تو فرودگاه استانبول.
پس بهترین راه اتوبوس بود. با راهنمایی یه ترکیه ای از یکی از بهترین و مطمئنترین تعاونی های ترمینال اتوبوس بلیط گرفتم به قیمت 30لیر.
اتوبوس مانیتور داشت و کلی فیلم و موزیک و حتی میتونستید usb خودتونو وصل کنید و اینترنت هم داشت و میشد با لب تاپ و موبایل آن لاین شد. صندلیش هم خیلی راحت بود.وپذیرائیش از ایران ایر خیلی بهتر بود!!!!!!
11شب توی اتوبوس بودم و ساعت 6صبح رسیدم استانبول.
یه نکته اینکه این شرکتهای اتوبوس توی آخر مسیر یه سری مینی بوس دارن با همون آرم و نشون که یه مسیر مشخصی رو مجانی میرن به داخل شهر و یکی از اونها میره فرودگاه آتاترک و دیگه لازم نیست از ترمینال استانبول تا فرودگاه تاکسی بگیرید ، حواستون باشه.
رفتم دفتر ایران ایر اما زده بود 8صبح باز میکنه ، منم رفتم یه صبحانه خوردم و اومدم دیدم باز شده. آقای ایران ایر گفت جا هستو من بلیط آنکارا به تهران را که 1شنبه بود به استانبول - تهران تغییر دادم و این بار جریمه دادم. ولی بهتر از این بود تا 1شنبه بمونم و من میخواستم زودتر کارامو کنم که برم USA.
منم خوشحال خوشحال تو فرودگاه دور میزدم به خیال اینکه میتونم نهار رو خونه باشم!!! ساعت شد 10 گفتن تاخیر داره و یه برگه زدن که ساعت 12میپره.
دوباره برگه عوض شد و گفتن 14 میپره. برگه عوض شد گفتن 16 میپره !!! دیگه برگه نزدن ،شفاهی گفتن هواپیما تا ساعت3 هم تهران بوده و تازه 1ساعته پریده!!!!
ما ساعت 18 پریدیم!!!!!(نهار که هیچی ،شام هم نرسیدم خونه) ته دیگشم خورده داداشمBig Grin
خدایی ایران ایر کجاست؟؟؟ نه به من نشونش بدین شما کجاست؟ کاریتون نباشه.
یه آقا ساعت 14 اومد دادو بی داد که من بلیط 1طرفه گرفتم 330دلارررررررر
من متخصص هستم مریضم بمیره کی جواب میده؟؟ آقای ایران ایر اصلا نگاشم نکرد.
یه چینی از همه جا بی خبر هم بلیط استانبول به تهران داشت اومد جیغ و داد ، پاسشو پرت کرد رو میز گفت من میتینگ داشتم من بیزینس داشتم ، هواپیما کجاست؟؟؟ بنده خدا عادت نداشت ، بدن درد گرفته بود.
منم دستم زیر چونم مثل طوطی تخمه میشکوندم ، از 100 تا فیلم اکشن بهتر بود این اعتراضها و عکس العملهای آقایان ایران ایر.
واقها این همه تاخیر خیلییییی زور داره و خیلی ها نوزاد داشتن خیلی ها سالمند بودن و اصلا رسبدگی نبود.
توی قانون یاتا اگه پروازی 2ساعت تاخیر کنه باید مسافرین رو ببرن هتل تا هواپیما بیاد و من خیلی هارو دیدم که پروار خارجی داشتن و این امکاناتو بهشون دادن.
اما ایران ایر نه هواپیما داره نه قطعه واسه همین همیشه همینه.
توروخدا اون حدود 100 تومنو بدید با ترکیش برید چون واقعا خوشحالی ویزا از دماغم در اومد و خیلی خسته کننده بود. تازه ساعت 4 یه بن دادن برید رستوران! من اصلا نرفتم ببینم چی بود.
سوار هواپیما شدیم با اعصابای قاطی و مثل همیشه خانمه اومد بگه بربنیانگذار جمهو........ همه شروع کردن به هوووووووووووووووو کشیدن ، کلی حال داد.
خب در مورد اسپانسر واسه دوستانی که مشکل دارن باید بگم من کار خاصی نکردم و بعد از اینکه مشکل پیش اومد در مورد اسپانسر همسر من واقعا همه تلاششو اونجا کرد و یکی از آشنایان که در جریان کارای ما بودن و وضعیت مالی عالی ای داشتن قبول کردن این کارو بکنن اما به یک شرط، اونم اینکه هیچ مدارکی رو دست ما ندن و گفتن هر چی لازمه من مستقیما با پست میفرستم به آنکارا. ما هم گفتیم خدا پدرتو بیامرزه این آدرس سفارت اینم مدارکی که لازمه! منم چون خودم مدارکو ندیده بودم و چک نکرده بودم خیلی ترسیده بودم که باز مشکلی نباشه و چیزی کم نباشه ، اما دستش درد نکنه و همه چیو کامل داده بود و به عنوان اسپانسر اول همونو قبول کردن و اسپانسر قبلی رو کلا همه چیشو پس دادن.
و حالا چرا مدارک رو به ما نداد و مستقیم پست کرد؟ من فکر کنم به خاطر این بوده نمیخواسته میزان درآمد یا مالیاتاشو کسی بدونه و خب حق داشته یه چیز خصوصیه.
این دفعه آنکامال بیشتر off زده بود منم بیشتر خرید کردم و هوا سردتر شده بود و حتما لباس گرم ببرید. 2-3 تا رستوران خوب جدید هم یافتم Tongue
برای چندروز دیگه هم عازم هستم و تقریبا دارم کارامو میکنم و به قول معروف مهرش خشک نشده میخوام برم.
بلیط امارات گرفتم 1300 یک طرفه.
چون 2طرفه نهایت 1ساله بود و من تا 1سال دیگه نمیام.
و دلیل خاصی نداشت که امارات گرفتم و فقط از این ایرلاین خوشم میاد و اینکه یک سره از دبی بدون توقف میره و حدود 17-18 ساعت پرواز میکنه.
با لوفتانزا یا klm یا ترکیش هم میتونستم برم اما این امارات قیمتش مناسبتر بود و 2تا 23 کیلو میذاره ببری، اما klm و لوفتانزا جدیدا کردن 1بسته 23 کیلویی.
انتخاب واسه شرکتهای دیگه هم بود اما زیاد حساسیت نشون ندادم و همون امارات رو گرفتم و امیدوارم خوب باشه.
دوستان عزیز ممنون واسه همراهیتون ، من همیشه مهاجرسرا رو چک میکنم و قول میدم فراموش نکنم و اگه سوالی بود در خدمتم.
خدانگهدار.
گفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد!!!! یه عمری خودمونو كشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم! غافل از اینكه اصلا طرف بز نبود . . . گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود!!!
پاسخ
سلام بر دوستان عزیز
من 27 اکتبر انکارا مصاحبه داشتم کیس من ازدواجی هست من 3 روز قبل از مصاحبه با ترکیش ایر از شیراز رفتم راضی بودم همه چیز خوب بود بدون تاخیر و سر وقت . واسه دکتر هم از تو سایتش وقت گرفتم من همون روز تا رسیدم رفتم پیش دکتر ساعت 11 بود ازم وقت قبلی نخواستن و همون روز همه کارهام انجام شد وفرداش هم رفتم جوابشو گرفتم روز مصاحبه هم خوب بود چند تا سوال بیشتر نپرسیدن که کجا کار میکنم تو سربازی چه کاری میکردم خانمت چند وقت یک بار میاد ایران کجا ازدواج کردین همین سوالهای معمولی همش 2 دقیقه هم نشد هتل هم من رفتم بیوک ارشان معروف خیلی جالب نیست ولی بد هم نیست کارکنان تا حدودی فارسی بلدن و خوش بر خورد هستند از نظر سیستم گرمایش خوبه ونزدیک سفارت و مطب هست اگه اهل پیاده روی باشید راحت به کارهاتون میرسید ونیازی به تاکسی نیست خیابان های کنار هتل هم مملو از رستوران بار و همه چیز به راحتی در دسترس هست از نظر امنیت از ایران امن تر هست نگران نباشید از فرودگاه با اتوبوس های havas که جلوی درب خروجی هستند با 10 لیر تا اخرین ایستگاه بیاین بعد با تاکسی 15 لیر تا هتل اینجوری خیلی کمتر میشه برای لیر هم فقط یه مقدار کم بیارید اگه تو انکارا چنج کنید بهتر ازایران هست من تو zeraat bank چنج میکرم هر100 دلار تقریبا 170 لیر میدادن که از ایران بهتره نگران چیزی نباشد مردم خوبی هستند و هیچ کس و هیچ جا سرتان کلاه نمیزارن .
موفق باشید.Wink
نوع ویزا : CR1 ازدواجی
اولین اقدام :4 دسامبر 2010
رفتن کیس به nvc : می 2011
تاریخ مصاحبه: اکتبر 2011
کلرینس: 7 ماه
کلییر:جون 2012
دریافت ویزا: 13 جون 2012
تاریخ رفت به بلاد کفر: 22 جون 2012Big Grin

پاسخ
تشکر کنندگان: hi_2011 ، alireza62 ، فردا ، girl ، sepideh IR ، a6l3i ، naarestan ، msar
با سلام به همه دوستان،

خوب به قول دوستان دیگه نوبت من شد تا در مورد سفر و مصاهبم بگم اول از همه دوستان به خصوص,yami,mah,parniyan,parak51,HOMAYON53,susan,alireza62,frozen mind,rs232,dr4mir,ساشا, mahmood_eng,DLT,عزیز که همشون توی این یازده ماه و خورده‌ای همرهیم کردن و همیشه بهم قوت قلب دادن و راهنماییم کردن،راستش از سفر نامه بخوام بگم خوب ما با پرواز ترکیه رفتیم آنکارا و همون روز هم کارای پزشکی و انجام دادیم به گفته دوستان کارای پزشکی خیلی‌ اسونه براحتی خودتون میتونید انجام بدید،خلاصه ما رفتیم تا روز مصهبه(ببخشید بهنویس مسیهبه رو با ه می‌می تایپ کرد)،والا چیزی که من دیدم عین صف ترکها یکیه و مال ایرانیها یکی‌ دیگه ربطی‌ به نوع vizaton که توریستی هست یا نه‌ نداره،یادتون باشه جلوی سفارت از همیهنان ایرانی‌ نپرسید که صاف ویسای من کدوم چون غلط راهنمایتون می‌کنن،ضمنا روز مصاحبه من یک خانوم شکلن محترم ایرانی‌ که دانشگاه سنندج درس خوانده بودن به زیبایی خودشون به کاری زدن و که زبان فارسی نمیدونن و از اهالی سفارت هستند و مستقیم و بدون صف زمانی‌ که صف بودیم تا مدارک و به اون خانوم که فارسی بلد عود بدیم وارد شد و مصاحبه انگلیسی و انتخاب کرد غافل از اینکه هر زبانیو انتخاب کنید باجه ۵ و ۶ باهاتون مصاحبه میکنه که کیس ایشون نامذدی بود برگه آبی دریافت کردن،بههر حل عین گفتم حواستون باشه که هموطنان محترم از عین کارها بسیار میکنند،خلاصه من رفتم مصاحبه و عزم در مر پرسنلیتی همسرم پرسید که چه‌جوری اشنا شدیم رابطه خانوادم باهاش چطوره و از عین حرفا که کار می‌کنم و نمیکنم در مورد ویزای قبیلم هم ازم سوال پرسید و یکم گیر داد ولی‌ خوب ویزا رو یک ضرب بهم داد،دوستان حواستون باشه خدمه پرواز ترکیه یکم شوتن ازتون میپرسم که سیتیزن هستی‌ یا نه اگه بگی‌ نه بهت برگه سفید میدان و آبی رو نمیدان بعدش توی فرودگاه افسر بهتون گیر میده حواستون باشه برگه آبی رو حتما ازشون بگیرید!خوب این تجربیات من بود اگه کاری ازم بر بیاد شاد میشم بتونم ذره‌ای از رهنمأیهأی که دوستان توی عین مدت بهم کردن و بهتون کنم،به امید روزی که پاسپورت هر ایرانی‌ ویزای اون ایرانی باشه.اشکالات تیپ و به بزرگی‌ خودتون ببخشید چون با بهنویس هستش.

پاسخ
تشکر کنندگان: Parniyan ، ساشا ، sasan_rock ، girl ، hamid.0711 ، alireza62 ، فردا ، derakhtekhatereh ، sepideh IR ، a6l3i ، msar
با سلام به دوستان مهاجرسرایی، این سفرنامه ما به آنکارا هستش امیدوارم بتونم اطلاعات مفیدی براتون داشته باشم.
تاریخ مصاحبه ما ۲۲ دسامبر بود ، ۱۳ ام از سفارت ایمیل اومد و مدارکی که باید همراهمون میاوردیم اعلام کردن: شناسنامه و ترجمه اش ، کارت ملی، پاسپورت، پاکتی که از پزشک میگیریم( سی دی ایکس ری قفسه سینه اونجا لازم نیست) ، رسید پولی که پرداخت میکنیم واسه سفارت از طریق بانک تب ( تی ای بی )، لیست از مشخصات خواهر و برادراتون، لیست از کشور هایی که با هم سفر کردید، و مدارکی که نشون بده با هم در ارتباط بودید. البته ۲ قطعه عکس واسه مصاحبه و ۲ تا برای مدیکال هم لازم دارید.
۱۵ ام یک ایمیل جدید اومد که تاریخ مصاحبه مون به ۲۱ ام ساعت ۱۳ تغییر پیدا کرده، خلاصه ما ۱۹ ام پرواز کردیم به سمت آنکارا. وقتی که واسه دکتر گرفته بودیم ۲۰ ام بود (طبق وقت اولیه مصاحبه)
ساعت ۹ صبح در کلینیک حاضر شدیم، ۵۰ دلار برای آزمایش خون و ایکس ری قفسه سینه پرداخت کردیم. ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر ویزیت پزشک داشتیم که یک سری سوالهای روتین پرسید مثل: آیا سابقه بیماری خاصی داشتید؟ قبلا عمل جراحی کردید؟...
البته من ۲ تا واکسن خوردم، یکی ام ام آر و دیگری آبله مرغان، با اینکه قبلا آبله مرغان گرفته بودم و ام ام آر هم یک نوبت زده بودم (ولی مثل اینکه ۲ نوبت بوده) و ۱۷۰ دلار گرفتن.
بعد از ویزیت به ما گفتن فردا ساعت ۳ بعد از ظهر جوابش آماده میشه در صورتی که مصاحبه مون ساعت ۱ بود. وقتی برای دکتر توضیح دادیم جریان مصاحبمون چجوریه، قبول کرد ساعت ۱۱:۳۰ جوابمون آماده کنه.
صبح روز مصاحبه ساعت ۱۰ رفتیم بانک و ۳۵۰ دلار پرداخت کردیم و بعد جواب مدیکال گرفتیم، ساعت ۱۲:۳۰ جلوی سفارت بودیم. نامزدم بیرون موند و من رفتم داخل.
اونجا مدارکی که خواسته بودن ازم گرفتن و اینکه اگه مدارک جدیدی برای اثبات رابطمون دارم تحویل بدم، و پرسیدن میخوام مصاحبم به چه زبونی باشه و یه شماره بهم دادن.
وارد سالن شدیم، اول شماره اعلام شد واسه انگشت نگاری. بار دوم برای مصاحبه بود.
خانمی خوشرو اونجا بود که بعد از احوال پرسی ازم خواست قسم بخورم و بعد برگه ای بهم داد واسه امضا که توش نوشته بود بعد از ورود به آمریکا ۹۰ روز وقت دارم واسه ازدواج وگر نه باید برگردم. کل مصاحبه ۴-۵ دقیقه طول کشید و سوالها از این قرار بود:
نامزدت الان کجاست؟ چطور با هم شدید؟ فامیل دیگه ای هم اونجا داری؟ شغلت چیه؟چرا ویزای نامزدی انتخاب کردین و چرا ازدواج نکردین؟
بعدش هم گفت مبارک باشه، شما ویزاتون گرفتین.
بیرون از سالن ،پرسنل یو پی اس بودن که آدرس هتل و ۱۵ لیره ازم گرفتن و گفتن ۳ تا ۵ روز کاری طول میکشه تا ویزا از به هتل برسه.
مصاحبه چهارشنبه بعد از ظهر بود، ویزا شنبه ساعت ۲ بعد از ظهر به دستمون رسید.
:-)
پاسخ
تشکر کنندگان: golbano ، mercedeh2011 ، girl ، derakhtekhatereh ، sepideh IR ، Mehrab2413 ، a6l3i ، msar
چى بگم،من اين آدى رو فقط واسه اين درست كردم كه بتونم تجربه مصاحبه رو واسه بقيه بگم.اون موقعى كه من منتظر مصاحبه بودم اين گزارشات بود كه كمك كرد.
تاريخ مصاحبه ما ٦،٦،٢٠١١ بود،ولى چون من و برندن هم ديگه رو يه سال نديده بوديم تصميم گرفتيم يه هفته زودتر بريم،كه اگر مشكلى براى پزشكى بود وقت داشته باشيم،و يه هفته هم بيشتر بمونيم كه اگر ويزا رو درجا دادن وقت داشته باشيم.
پرواز من و مامانم به تركيه با بيخودترين هواپيماى ايران اير بود.تمام طول مدت مامان تسبيح ميچرخوند كه من ويزا نگرفته نميرم،منم خيره شده بودم به آقاى گشت ارشادى كه جلوى جلو نشسته بود و هركى ميخواست عكس بگيره دوربين شو ميگرفت،ملتم كه نديد بديد،هى از ابر و در و ديوار عكس ميگرفتن.غذا قرمه سبزى بود كه مزه گرد و خاك ميداد.خلاصه با هزار سلام و صلوات تو هواى بارونى رسيديم آنكارا.اگه درست يادم باشه چهارشنبه بود.برندن صبح رسيده بود و اون ليدرى كه قرار بود بره دنبالش نيومده بود.خلاصه.رسيديم،منم كه به هواى اينكه اگر ويزامو دادن يه سره برم همه چيزامو بسته بندى كرده بودم.سه تا چمدون بزرگ فقط چيزاى من بود.خلاصه اينارو گذاشتيم تو ون آيدين ،ليدرمون،و با چندتا خانوم و آقاى ديگه به سبك ايرانى هاى تركيه برو راهى هتل ددمان شديم.بماند كه از همون اول ماجرا همه چقدر من و مامانو سوال پيچ كردن.به هرحال من بيست سالم بود،كاراى ويزامو خودم كرده بودم و نامزدم از بيخ و بن آمريكايى بود(نكته ١.هيچ وقت،تأكيد ميكنم،هيچ وقت با هم ونياتون قاطى نشين.به كل اعتماد به نفستون رو پايين ميارن).بلاخره ساعت ده شب رسيديم.من و مامانم رفتيم اطاقمون و بعدش ديدن برندن،بعد غذا ( نكته ٢.چون پرواز ايران به تركيه كوتاه،ولى فاصله فرودگاه تا هتلا زياده و به احتمال ٩٠٪ حتى اگر شيش بعد از ظهر برسين تركيه،تا ده به هتل نميرسين،يه غذاى سرد كه احتمال خراب شدنش كمه مثل كوكو يا كتلت با خودتون بيارين.غذاهاى هتل همچين ارزون نيست و نميارزه.)بعدشم خواب.پس فرداش بايد ميرفتيم واسه پزشكى.فاصله هتل ددمان تا دكتر محمت زياد نيست،ولى كم هم نيست.ما دوبار رفتيم،يه بارش كه مامانم با ما بود تاكسى گرفتيم،بار دوم نه.راه كوتاه تر اينه كه از در هتل كه بيرون اومدين برين سمت چپ و انقدر برين كه برسين به رستوران ها و بار ها.بعد برين دست راست.انقدر برين كه برسين به پارك،مطب يه ساختمون بلنده كه دقيقا پشت پاركه.اين راه كوتاه تره.(نكته ٣. اگر لپ تاپ دارين حتما با گوگل مپ محلو شناسايى كنين.حتا ميتونين برين پيش رسپشن و ازشون بخواين كه واسه تون پرينت بگيره).خلاصه ما قرارمون ١١.٣٠بود،من و اقامون(Big Grin) ساعت ٨بيرون اومديم ولى راه رو اشتباه رفتيم.تو راه مامانم و ديديم و به خاطر همين تو راه ماشين گرفتيم.خلاصه رسيديم و رفتيم بالا.مطب پر پر بود( نكته٤.دكتر محمت اصولا و اساسا ٤٠ دقيقه از برنامه عقبه.به خاطر همين تا دوساعت بعد از پزشكيتون برنامه اى نبايد داشته باشين.) و همه هم ايرانى.خلاصه اول با اون سوزن گاويا چهارتا وايل خون گرفتن.بعد عكس ريه و بعد هم مصاحبه با دكتر.مصاحبه من افتضاح بود.من زبانم خوبه،ولى زبان فارسى دكتر به قول آمريكايى ها rusty،به خاطر همين هر سوالى كه ميپرسيد من به انگليسى و البته ناخودآگاه جواب ميدادم.خلاصه گفتن برو فردا بيا.زارا هم حراج داشت،منم كه عشق زارا،بقيه اون روز رو رفتيم زارا،بعدشم كباب و بعدشم ول گردى.آنكارا شهر آنچنان تاريخى نيست،ولى جاهاى ديدنى مدرن زيادداره.من تا سفر دوم مقبره أتاتورك و اون ناحيه كوهستانى تاريخى رو نديدم.خلاصه فرداش راحت رفتيم جوابارو طرقتين و برگشتيم.(نكته٥.پاكتى كه به شما ميدن در بسته است.درش بايد بسته بمونه.من واسه اينكه خيالم راحت باشه يه فلدر نسبتا جادار دكمه اى اوردم كه خيالم راحت باشه).شب قبل از مصاحبه من در حالت سكته بودم،مصاحبه من ساعت ٨.٣٠بود.برندن هم تا دم در با من و مامانم اومد.خلاصه با هزار سلام صلوات رفتيم تو.من با خودم كيف و اينا نبرده بودم.فقط يه كيف پول با آيپاد و پول.لباسم هم يه بلوز استين بلند و شلوارراسته با يه جفت كتونى(نكته ٦.مهم نيست مصاحبه تون چه فصليه.حتما يه بافتنى سبك يا يه چيز گرم با خودتون بيارين.تمام ساختمان سفارت كولر مركزى اساسى داره،كه در وحله اول خوب به نظر مياد،ولى وقتى دو ساعت بگذره تا مغز و استخونتون يخ مكنه،كفش راحت هم خيلى مهمه.).به محض اينكه واردساختمون ميشن،يه خانوم ايرانى كه پشت يه ميز بلند وايساده مدارك اوليه رو ميگيره،بعدهم ميگه انقدر از به اصطلاح proof تون جداً كنين كه تو يه پاكت ا٥ جا بشه.بعد زبان مصاحبتون رو ميپرسه،نكته ٧ اينه كه اگر نامزدتون آمريكاييه ،از بيخ و بن،انتخاب انگليسى به نفعتونه.خلاصه منم گفتم انگليسى.يه شماره به من داد و گفت برو تو.منم رفتم.ازسرما و استرس داشتم ميمردم.من يكم لكنت نامحسوس دارم كه به خاطر ٤ ساعت زير دريچه كولر نشستن و استرس ديگه محسوس شده بود.بعد از يه ساعت كه واردشدم شمارمو صدا كردن كه برم واسه انگشت نگارى.يه خانوم جوون آمريكايى خيلى متين و مهربون انگشت نگارى كرد.خلاصه بعد از چهار ساعت صدام كردن.در اون لحظه تمام تمركز من رو اين بود كه رو شيشه باجه گلاب به روتون بالا نيارم.كسى كه مصاحبه رو انجام داد يه خانوم حدودا چهل ساله بود.ليست سوالا:
( در كل آماده سوال درمورد كار نامزدتون باشين)
چه جورى اومد تركيه،چند تا پرواز عوض كرد و با چه خطوط هوايى؟
خلاصه اى از رابطه تون بگو
تو كدوم چت روم آشنا شدين؟هنوزم آن ميشين؟
جووناى ايرانى تو چت روما در مورد چه چيزايى صحبت ميكنن؟
ليست اقوامت تو آمريكا.

در كل سوال هايى كرد كه خودش جوابشون رو ميدونست،فكر ميكنم لكنتم باعث شد كه انقدر همه جوره سوال كنه.
با اينكه كلى سوال كرد ولى لحنش و طرز برخوردش بينهايت دوستانه و صميمى بود.
نكته انحرافى اين بود كه ليست پروازاى برندن رو پرسيد.منم خودم بهش گفتم كه ما يه هفته قبل از مصاحبه اومديم،يه هفته بعدش هم برميگرديم.به هرحال ما FBI check خورديم.خودش به من گفت بين دو هفته تا دو ماه طول ميكشه.خلاصه،هفته بعدشم به بطالت گذرونديم.تو فرودگاه وقتى من و مامان منتظر پروازمون بوديم از يه آقايى شنيديم كه اگر مصاحبه كننده بهتون تاريخ خاصى رو گفته،همون تاريخ كليرنس ميشين.حالا حدس بزنين چى شد.
هنوز يه هفته هم از برگشتنم نگذشته بود كه كلير شدم.آى سوختم،آى سوختم.ويزاى ما k-1,من هيچ وقت تو عمرم كار نكرده بودم و كشورى هم براى ديدن برندن رفتم عربى نبود.
پايان
پاسخ
تشکر کنندگان: Blaze ، rahbar ، girl ، alireza62 ، الهه سابق ، rs232 ، babak_LosAngeles ، Parniyan ، فردا ، mercedeh2011 ، shani ، melisa ، sepideh IR ، a6l3i ، msar
دوستان خوب سلام. خاطرات وتجربیاتم رو از سفر آنکارا براتون میگم.

قسمت اول -قبل از ورود به آنکارا :

13 اردیبهشت، تاریخ مصاحبه من اعلام شد که برای 18جون 29 خرداد تعیین شده بود.
اولین کاری که کردم 1بلیط رفت و برگشت ایران ایر به قیمت 380.000 تومان گرفتم.
تاریخ پرواز 11 جون 22خرداد و تاریخ برگشت 21 جون بود.علت طولانی بودن اون در نظر گرفتن پیشامدهای غیر مترقبه بود.(محض احتیاط)-برای دریافت نتایج معاینات پزشکی باید 3 روز کاری وقت بگذارید.البته اینطور گفته میشه ولی اگر معایناتتون به شنبه یکشنبه برخورد نکنه به طور عادی فردای همون روز نتایج معاینات پزشکی رو بهتون میدن.-
تعیین تاریخ برگشت هم به این دلیل، 3روز بعد از مصاحبه بود که اگر ویزا رو یکضرب دادن مجبور به تغییر تاریخ برگشت نشم.
دومین کار هم این بود که برای 12 جون از سایت دکتر اونگان وقت گرفتم.(ساعت 10:15 صبح) برای گرفتن وقت باید مشخصات پروازتون معلوم باشه.پس قبلش بلیط بگیرید.
سومین کار هم رزرو هتل بود که همسرم این کارو از آمریکا انجام داد.(من با تور نرفتم)
وقت انتخاب هتل ،مکان و فاصله اون رو با سفارت در گوگل مپ چک کنید.(روبروی خیابان جان اف کندی -یعنی تقاطعش با بلوار آتاترک -سفارت آمریکا قرار داره)

من خیلی دیر متوجه ماجراهای واکسیناسیون شدم.
به انیستیتو پاستور تجریش مراجعه کردم و هپاتیت نوبت اول+دیفتری وکزاز رو زدم .(8خرداد 1391) به قیمت 17600 تومان. و کارت زرد رو بعد از امضای خانم دکتر دریافت کردم.
ولی واکسن ام ام آر رو نتونستم بزنم. چون کمتر از یک ماه به وقت معاینه پزشکیم مونده بود و برای اینکه مجبور به تزریق اون ها در آنکارا نشم و هزینه بیشتری پرداخت نکنم ،خانم دکتر طاهرنژاد برام آزمایش آنتی بادی ام ام ار و ابله مرغان نوشتند.که آنتی بادی های مربوطه به وفور در خون بنده بافت شد .
البته تشخیص نهایی اینکه واکسن باید زده بشه یا نه به نظر دکتر آنکارا بستگی داره.
مدت زمان آماده شدن پاسخ ازمایش ابله مرغان 3-4 روز و اگر ام ام ار هم بهش اضافه بشه تا 10 روز طول می کشه.بعد از ده روز نتیجه آزمایش رو از آزمایشگاه شفق واقع در( سهروردی شمالی) که انیستیتو پاستور معرفی کرده بود ، به صورت آنلاین گرفتم و پرینتش رو دوباره به انیستیتو پاستور بردم تا به کارت زردم اضافه بشه.

یاد آوری :

- در انیستیتو پاستور همه چیز مرتب و منظم پیش می ره و کارکنانش واقعا همکاری می کنن و بهتره اگر شما هم نقص مدرکی دارید به جای طلبکار شدن و در خواست ارث پدریتان(مثل بعضی ها) از اون بندگان خدا سعی کنید به راهنمایی هاشون توجه کنید و در صدد رفع نقص مدارکتون بر بیاین. یادتون باشه اون ها مسوول گم شدن کارت واکسن های گذشته شما،تاخیر شما در انجام کارهاتون و ... نیستن !

- یادتون باشه وقت رفتن به انیستیتو پاستور این مووارد رو همراه داشته باشید :
پاسپورت،کارت های واکسن های گذشته (اگر دارید) و دفترچه بیمه تون رو همراهتون ببرید.(ممکن لازم بشه)وگرنه اگر با قیمت آزاد آزمایش آنتی بادی بدید هزینه هاتون با اینکه توی ترکیه واکسن بزنید چندان فرقی نمی کنه.

- دوستان متوجه باشید که یک ماه قبل از معاینه پزشکی در آنکارا نباید هیچ واکسنی که حاوی ویروس زنده هست رو تزریق کنید.مثل ام ام آر(سه‌گانه سرخک، سرخجه و اوريون) و آبله مرغان( چیکن پاکس) که اسم واکسنش واریسه لا است که البته در ایران تزریق نمیشه واگر مبتلا نشدید باید در آنکارا بهتون زده بشه.(قیمت آن در آنکارا گران است!)

- اگر قصد گرفتن دلار دولتی دارید باید از قبل حواله اون رو از بانک مربوطه دریافت کنید. پاسپورت و بلیط حتما همراهتون باشه.با داشتن این حواله می تونید در فرودگاه ارز دولتی بگیرید.(400 یا 500 یو اس.دی)
متوجه باشید که سهم تون یکبار در سال هست .یعنی در صورت گرفتن ارز، اگر در همین سال قصد خروج مجدد ار کشور رو داشته باشید دیگه ارز دولتی بهتون تعلق نمی گیره.مثلا اگر ویزا بشید وتاریخ سفرتون به آمریکا داخل همین سال باشه دیگه نمی تونید 1000 یا 1500 دلار و بگیرید.هرچند شنیدم به کسانی که با ویزای اقامت یا بیشتر از 6 ماه سفر می کنن ارز تعلق نمی گیره.
(فقط شنیدم واطلاع موثق ندارم)
من ارز نگرفتم.

حالا وقت اون بود که مدارک جمع شده رو مرتب کنم و ببینم
کم و کسری نداشته باشه.

1-پرینت ای میل اپرو شدن وقت دکتر (ممد اونگان)

2-پرینت رزرو هتل (از سایت بوکینگ دات کام)

3-کارت زرد تکمیل شده واکسیناسیون

4- کلیه مدارک خواسته شده برای سفارت که در مودر من شامل :

اصل سند ازدواج
اصل شناسنامه
پاسپورت
و هر مدرکی دال بر اثبات رابطه ،که من ای میل ها،کارتهای ولنتاین،عکس های دوران دوستی ، تولدها ، بله برون ، نامزدی و عروسی ،پرینت حساب مشترک در ایران و کارت عروسی رو ضمیمه کردم.

برای بردن عکس فقط به عکس های آتلیه اکتفا نکتید.عکس هایی که دست جمعی هستند. اقوام مسن تر ومهمون هاتون در اونها دیده میشن و با به طور ناگهانی ازتون گرفته شده رو ببرید.(البته به علاوه حضور شما و همسرتون در تمام این عکس ها)!!

5- فیش عوارض خروج (بهتر از قبل پرداخت کنید و نذارید برای توی فرودگاه.ایجاد استرس بیجا می شه)

6- پاسپورت و بلیط

7-پول کافی.این کافی بودن بستگی به خودتون داره .ولی به نظر من محض احتیاط برای هر نفر 1000 دلار رو در نظر بگیرید.(نه برای خرج کردن،برای اینکه خیالتون راحت باشه.)
حدود 100 لیر هم داشته باشید تا بتونید کرایه تاکسی یا اتوبوس رو از فرودگاه تا هتل پرداخت کنید.باقی رو در صرافی های ترکیه ( به اسم دویز) از دلاربه لیر تبدیل کنید.یادتون باشه بیشترشون ، ریال ایران رو تبدیل نمی کنن.

8- در صورت درخواست ارز دولتی،همراه داشتن حواله آن . (توی فرودگاه اول بردینگ پس تون رو بگیرید ، بعد برید دنبال گرفتن دلار دولتی)

9- لباس و کفش راحت. قابل توجه خانم ها : لباس مهمونی هاتون رو با خودتون بار نکنید ببرید.
یک ژاکت یا کت گرم همراه ببرید.- توی سفارت یخ می کنید -

من در ساعت 3بامداد 22 خرداد وارد فرودگاه امام شدم و پرواز ساعت (5.15صبح) بلند شد.

اگر سخت گیر و" مامانم اینا" نباشید پرواز بدی نبود .دسته کم از ترکیش بهتر بود.منم که عاشق بال هواپیما،جام هم کنار بال بود.خلاصه همچنان که سر گرم اکتشافاتم در حرکات بال هواپیما بودم ، صبحانه سرو شد و جاتون خالی منم همشو خوردم.

نمی دونم بگم خوب بود یا نه.من که دوست داشتم. کلن آدم خوشحالیم و به جز گوشت گوسفند،گرما و غرغر های مامانم با بقیه داستان ها مشکلی ندارم.
یه کمی هم خوابیدم که سرحالم کرد. از تهران تا آنکارا حدود 2:30 تا 3 ساعت طول می کشه.
هواپیما ساعت 6:15 به وقت آنکارا نشست.(ساعت ترکیه 1:30 از ایران عقب تر)
با احتساب معطلی خروج از هواپیما و گرفتن بار و .... حدود 6:45 بود که از فرودگاه اومدم بیرون و اما ماجراهای ورود من به آنکارا... رو در قسمت دوم پی گیری کنید که به زودی براتون می نویسم
Cool


ویزا: CR1/ ارسال مدارک : جون۲۰۱۱ /مصاحبه،آنکارا : ۱۸ جون ۲۰۱۲ /کلیرنس: ۳۱ جولای 2012 /دریافت ویزا : ۱۵ آگوست Rolleyes تاریخ ورود به آمریکا :۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲



پاسخ
تشکر کنندگان: ehsanaliani ، الهه سابق ، alireza62 ، oxin133 ، maryam86 ، Blaze ، mercedeh2011 ، girl ، mz64 ، a6l3i ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان