کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مهاجرت: بريم يا نريم
1- پس همونطور که گفتم، نه تنها من، که شما هم نباید به این تاپیک می اومدید.
2- کسی که با تصمیم میره و بعد از مدتی به هر دلیلی متوجه میشه که نمیتونه بمونه و برمی گرده، با کسی که هنوز نرفته، شروع به جزع فزع میکنه، تو دل دیگرانو خالی میکنه و در ضمن به شدت دنبال مراحل ویزاش هم هست خیلی فرق میکنه!
3- من اگر زمانی بخوام تاپیکی در مواردی که فرمودین ایجاد کنم، جاشو در قسمتهای دیگه ای از این سایت بلدم و کاری به کار دیگران ندارم. من نمیرم تو کلاس فیزیک در مورد علوم سیاسی صحبت کنم.
4-خیلی خوشحالم که بالاخره Admin عزیز این تاپیک را به جای واقعی اش منتقل کرد (در جواب بند 4 آخرین پستتون). حالا دیگه هرکی دوست داره بره در مورد تردیدها، غمها، امیدها؛ روشهای آشپزی بدون روغن، با روغن، طریقه کوک زنی صحیح و غیره صحبت کنه، بقیه در آرامش به همون موضوع اصلی "مهاجرت از طریق لاتاری 2009" بپردازند.
5-اگر در جایی دیگران، صحبتهای من را تایید کردن، خیلی فرق میکنه با اینکه من با کس دیگه ای در حال بحث باشم که یکدفعه کسی بپره وسط و یارکشی کنه عزیز من. جدا تفاوت این دو مورد معلوم نیست؟
پاسخ
تشکر کنندگان:
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
روشهای آشپزی بدون روغن و طریقه کوک زنی رو خیلی خوب اومدییییییییییییییییییی
کیس نامبر:2009AS27000
تاریخ مصاحبه:JUNE 2009
تاریخ دریافت ویزا : JUNE2009
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام دوستان
اصلن قصد اینو ندارم که وارد این موضوع بشم به این صورتی که دوستان واردش شدند و یا بخوام از کسی جانبداری کنم.پس نظرمو فقط یک نظر بدونید.
من اولش اینطوری فکر می کردم که چه ایرادی داره همه در لاتاری شرکت کنن و شانسشون رو تو این زمینه امتحان کنن ،مثل همه ی چیزای شانسی دیگه -با اینکه خودم با این قصد در این لاتاری شرکت می کردم که واقعن مصصر بودم و هستم که هر طور شده از این سرزمین بکننم وبرم_ولی با تاملات روزمره و آشنایی با نظرات مختلف واقعن متوجه شدم که این مورد با موردای شانسی دیگه فرق داره و مثل یک بازی شانسی که حالا توش شرکت می کنیم ،حالا که همه دارن درش شرکت می کنند ،شد شد نشد نشد.
درسته که ما نمی تونیم کاری کنیم که همه رو وادار به کاری کنیم که در حقیقتم واقعنم درسته و این احتیاج به یک اطلاع رسانی وسیع داره درحد تمام کشورها ونه فقط کشور خودمون که :ای آدما اگر واقعن قصد مهاجرت دارید در این لاتاری شرکت کنید و قبلش به این فکر کنید که همین الآن جزء کسانی هستید که برنده لاتاری شده ایید .حالا واقعن می خواید از تمام اون چیزایی که تا قبل این خبر دم از این می زدیم که حالا ما برنده شیم بعدش خدا بزرگه ،بگذرید و مهاجرتو با تمام اون شرایط که درش هستیم انتخاب کنیم .
به نظر شماها این اشتباهه که آدم برای همچین انتخابی حتی قبل شرکت در لاتاری که یا برنده می شیم ویا نه، یک تصمیم منطقی و معقول در اینباره بگیره ؟؟؟
پس بیاییم حداقل در این که واقعن با تمام سختیها ومرارتهایی که همراهه مهاجرته از قبل یک تصمیمه شجاعانه بگیریم واونو موکول به شرایط موجود نکنیم چون شرایط موجود همواره بازدارنده است.
التماس دعا- به امید پیروزی و سربلندی همه ی عزیزان
پاسخ
تشکر کنندگان: payam_prz ، Masoud ، arashj666 ، online27H
VOA عزیز.
من هم دارم دقیقا همین را به زبانهای مختلف میگم. ممنون.
پاسخ
تشکر کنندگان:
پيام نوشته :

1"- پس همونطور که گفتم، نه تنها من، که شما هم نباید به این تاپیک می اومدید.
2- کسی که با تصمیم میره و بعد از مدتی به هر دلیلی متوجه میشه که نمیتونه بمونه و برمی گرده، با کسی که هنوز نرفته، شروع به جزع فزع میکنه، تو دل دیگرانو خالی میکنه و در ضمن به شدت دنبال مراحل ویزاش هم هست خیلی فرق میکنه! "

اين ها از كجاي نوشته من نتيجه ميشه ، نفهميدم. چون من عليرغم اينكه مراحل ويزام رو پي گيري مي كنم ، گاهي دچار ترديد هم ميشم . (البته با اجازه بزرگ تر ها). نمي دونم شايد از نظر بعضي ها چنين حقي رو نداشته باشم كه حتي نگران باشم(بابا حتي ديكتاتورترين حكومت ها هم حق نگراني رو براي شهروندانشون قائل هستند) و ضمنا اصلا ناراحت نميشم اگه دلم خالي بشه.ترجيح مي دم با واقعيت ها روبرو بشم نه اينكه از اونا فرار كنم.
ببين پيام ، باز هم شروع كردي به حمله به اونايي كه مشكلاتشون رو باهم درميون مي ذارن و ترديدهاشون رو بيان مي كنند. "...کسی که هنوز نرفته، شروع به جزع فزع میکنه، تو دل دیگرانو خالی میکنه..." كاملا واضحه كه شما با آزادي بيان مشكل داري ، به بهانه "تودل خالي شدن" و...
من هم مي گم هركي فكر مي كنه با خوندن اين جور مطالب تو دلش خالي ميشه ، و اصلا دوست نداره كه تو دلش خالي بشه ، خوب بهتره اين جور مطالب ترديد آميز رو نخونه ، نه اينكه حق بيان كردن اين ترديدها رو از ديگران سلب كنه. و بعد وقتي ما ميگيم بذاريد ديگران به راحتي ترس هاشون رو بيان كنند ، بگه: آزادي حكم مي كنه كه ما آزاد باشيم كه نذاريم ديگران نگراني هاشون رو ابراز كنند !
آقا پيام عزيز ، شرايط تو با من و با اون و با اون يكي فرق مي كنه. شايد اگه من هم شرايط تورو داشتم 1% هم دچار شك و ترديد نمي شدم. هركسي با وضعيتي كه به لحاظ شغلي ، مالي ، خانوادگي و... از خودش سراغ داره ، بايد تصميم بگيره. من هم در حال حاضر تمايلم خيلي بيشتر به رفتنه ، تا به موندن. به خاطر همه اون چيزهايي كه هممون از اينجا مي دونيم و نياز به گفتنش نيست. اما اين دليل نميشه كه هيچ وقت در مورد رفتن دچار ترديد نشم ، چون شرايط بدتر هميشه وجود داره. مثلا اگه من برم و اونجا و كار گيرم نياد و پول هايي كه بردم هم تموم بشه ، قطعا شرايطم بدتر از الان خواهد بود. يا اگه مجبور بشم اونجا "دستشويي" بشورم ، باز شرايطم از اينجا بدتر خواهد بود. چون با روحيه من سازگار نيست. من سعي ميكنم ضمن پي گيري ويزام ، اطلاعاتم رو بيشتر كنم در مورد وضعيت اونجا. به همين خاطر مي رم و وبلاگ هايي كه بچه ها همين جا يا جاهاي ديگه معرفي كردن رو مي خونم و سعي مي كنم تصميم عاقلانه اي بگيرم. فكر مي كنم اگه قرار اينه كه من برم و پشيمون بشم ، خيلي بدتر از اونه كه آگاه بشم و اصلا نرم. زيرا رفتن من يعني از دست دادن كارم و دانشگاهم(زيرا 2 ترم مرخصي گرفتم و بيشتر از اون نميشه و كارم هم قرارداديه). بعد اگه اونجا به نون شبم محتاج بودم ، نه راه برگشتن خواهم داشت و نه راه موندن. پس خواهش مي كنم تو و دوستاني كه مثل تو فكر مي كنند ، حالا كه خودتون به اطمينان و آرامش رسيده ايد(يااز اول داشته ايد)، اجازه بديد ماها هم با صحبت و مشورت باهم به نتيجه درستي برسيم.مطمئنا همه ما دوست داريم نتيجه اين باشه كه : بايد رفت.
پاسخ
تشکر کنندگان: mohsen324 ، saeedhei ، shahram1347
دوست عزیزم، بحثو عوض نکن، از منطق استفاده کن و کمتر هم حرص بخور. تکنیکهای شلوغ کاری در مباحثات و آسمون ریسمون بافتن به جای جواب مستدل و منطقی دادن، و از بحث اصلی هی طفره رفتن دیگه منسوخ شده.
من در مورد شما حرفی نزدم که میگین در نوشته های من کجا اینجوری نوشته.... اگر هنوز نفهمیدین که منظور من موضوع تاپیکه، که اصلا از نظر کلی مشکل ارتباط زبانی داریم!
حالا هم که دیدین مدیر به جای اینکه حرف شما رو قبول کنه و بگه هرکی ناراحته نخونه، تاپیک را منتقل کرد به جای مرتبط. این دیگه جیغ و داد و ناراحتی نداره.
رفیق عزیز لطفا دقت کن که اصلا ما داریم واسه چی بحث میکنیم. (هی همینطوری چشماتونو نبندین حرف خودتونو بزنین). من میگم تالار گفتگو در باره مسائل گرین کارت لاتاری (سالش هم مهم نیست) اصلا ربطی به این موضوع نداره و لطفا در باره مسائل روحی روانی، در قسمت گفتگوی آزاد صحبت کنید. من دلم نمیخواد وسط اخبار تلویزیون، یهو دوربین مخفی نشون بدن! بعد هم بگن هر کی ناراحته نبینه.
شما اصلا مجبور نیستی به هر پستی که من میدم پاسخ بدی. سعی کن اگر جوابت منطقی بود اونو بفرستی ته اینکه هی بگی پیام توبدی تو باز شروع کردی، تو دیکتاتوری و از این حرفا.
بی خیال باش دوست خوبم. من هم مثل خودت برای آینده ناراحت و نگرانم و حالا که تاپیک به فروم گفتگوی آزاد منتقل شده میتونم راحت با همه تبادل نظر کنم. (باز نیای بگی حرفت تناقض داره تو که گفتی شاد و شنگولی. آرامش فعلی من با نگرانی از آینده فرق میکنه)
---------------
پی نوشت: راستی یادم رفت. نوشتی:""" كاملا واضحه كه شما با آزادي بيان مشكل داري """
بله من با آزادی بیانی که شما در موردش حرف میزنین مشکل دارم. این آزادی که شما فکر میکنین درسته، باعث میشه که مردم تو مجلس ختم با هم معاملات ماشین کنن و هرهر و کرکر کنن. باعث میشه که من برم تو جلسه مدیران ساختمون در مورد مشکلات اخلاقی خانم همسایه صحبت کنم، باعث میشه که یکی برای اینکه نمیتونه قابلیتهای یک مدیر، مربی یا رئیس را منکر بشه، در هر فرصتی مشکلات خانوادگیشو پیش بکشه، باعث میشه که چند نفر ب..س.ی.ج..ی برن جلوی اتوبوس جهانگردای فرانسوی فحش بدن و بگن مرگ بر آمریکا! موجب میشه که من از استاد ریاضی سر کلاس بپرسم آیا به فلان اصل دینی عقیده داره یا نه (خودم دیدم). همین آزادی که شما بهش اعتقاد دارید هست که موجب میشه برخی از دوستان با فرهنگ ایرانی، وسط کنسرت یا سینما بلند بلند با هم حرف میزنن.
این که شما فکر میکنید در هر جایی میشه هر حرفی را زد، اسمش هست آنارشی، هرج و مرج، بی نظمی، بی قانونی.
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام دوستان عزيز

بوف عزيز شما و هر كسه ديگه اي آزاده كه بهترين انتخاب و تصميمو براي زندگيش بگيره .كسي اين حقو نمي تونه از شما و ديگران بگيره ولي من چند سوال دارم . آيا كساني كه حتي با مدارك خيلي بالا و شان اجتماعي و سطح خانوادگي بالاتر، زندگي در خارج از وطن خودشون رو انتخاب كردن از ابتدا همون جايگاه اجتماعي و شغل مطلوبي كه در كشور خودشون داشتن به دست آوردند؟؟؟
اگر اين آدما با اين تفكر مي خواستند مهاجرت كنند كه اگه برم به فلاكت مي افتم ، مجبورم فلان كاري رو كه در شءانم نيست انجام بدم و پولامو از دست مي دم و سرخورده مي شم كه ديگه پس اين همه حرف از موفقيت ايرانيا در سراسر دنيا چيه؟
مگه اين آدما بي خبر از همه ي اين چيزايي كه شما ميگيد بودند؟
مگه نمي دونستند كه مهاجرت يك انتخاب بزرگه؟ ولي انتخابيه كه اگه تمام سختيها و مرارتهايي كه درش هستو تاب بيارن بدون شك به چيزايي مي رسن كه هيچوقت تا آخر عمرهم تو مملكت خودشونم بودن، به دست نمي آوردند.
شك نكنيد كه شما وهمه ي ماها حداقل چند وقتي (مدتشو نمي دونم ،چون بستگي به همت واقبالمون داره) بايد كارايي بكنيم كه اگه نگيم در شئانمون نيست حداقلش اينه كه برامون انجام دادنش سخته . و به مروره كه بعد اينكه با محيط جديد آشنا شديم و زبان جديدو مسلط شديم و تونستيم يك ارتباط درست ومنطقي با محيط جديدايجاد كنيم تازه زمانيه كه مي تونيم از استعدادها و قابليتها و مدرك تحصيليمون براي رسيدن به يك زندگي مطلوب استفاده كنيم.
مهاجرت كه يك انتقالي از اينجا به اونجا نيست كه همين شرايطي رو كه اينجا به دست آورديم از ابتدا بهمون بدن.
خلاصه اينكه مهاجرت هم مثل هر چيز ديگه اي تو زندگي عاشقاشو مي خواد و لازم نيست اين عاشق تا آخر عاشق بمونه چون آدما با هم متفاوتند پس در نتيجه تجربه هاشون از اين عاشقي متفاوت است وهيچ كليتي هم نداره،حداقل درباره ي اين موضوع مهاجرت كه من فهميدم .

التماس دعا-همواره موفق باشيد.
پاسخ
تشکر کنندگان:
حالا که بحث گفتگو آزاده، عرض کنم که من نمیدونم چرا، ولی فکر میکنم که در خارج از کشور موفق خواهم بود. شاید دلیلش این باشه که با جو اونور آشنا هستم، یا شاید چون از حالا میدونم که قراره جه کارهایی انجام بدم (منظورم این نیست که از جایی پیشنهاد کار آماده دارم). شاید هم چون در ایران تونستم بدون متکی بودن به خانواده تقریبا به جایی که میخوام برسم.
جالبه. با این که میدونم اصلا روحیه کارمندی ندارم و قراره برم اونجا واسه خودم کار کنم، احساس میکنم به هر حال، بعد از یک مدت زمان سختی که منطقیه، موفق خواهم بود.
پاسخ
تشکر کنندگان:
پيام عزيز
باز هم همون كاري كه خودت داري انجام مي دي رو به من نسبت دادي.
از نوشته هاي پيشين تو در اين تاپيك پيداست كه مشكل اساسي تو با همان "جزع ها و فزع ها ..." كه گفتي بوده است ، نه با جاي تاپيك . و اين خود تويي كه سعي داري موضوع اصلي بحث را به مساله پيش پا افتاده اي مثل "جاي تاپيك " تقليل دهي.
در مورد جاي تاپيك هم نوشته هاي من سر جايش هست ، من در اين مورد گفتم : من اين تاپيك رو ايجاد نكرده ام ، ولي تابحال هم فكر نمي كردم كه اينجا جاي درستي واسه اين بحث نيست.اگر مدير محترم بگن كه جاش نيست ، ما هم بحث نمي كنيم.
اگه من مي گفتم : " الا و بلا جاي تاپيك همينه كه هست و هيچ كس حق نداره جاش رو عوض كنه " ، اون وقت حرف شما : (" حالا هم که دیدین مدیر به جای اینکه حرف شما رو قبول کنه و بگه هرکی ناراحته نخونه، تاپیک را منتقل کرد به جای مرتبط. این دیگه جیغ و داد و ناراحتی نداره.") درست بود.
من كه نمي تونستم جاي تاپيك رو خودم عوض كنم . و وقتي مي ديدم تاپيك همون جا هست و تو و مسعود و ديگران كلي اونجا باهم داريد بحث مي كنيد(در مورد همون جزع ها و فزع ها) ، گفتم لابد منم حق دارم نظرمو بگم. اما فكرنمي كردم جنابعالي همين كه نظر منو ديدي كه باهات موافق نيست بخواي برگردي و بگي :
"اینجا فروم مربوط به مسائل مرتبط با لاتاری 2009 هست و در این سایت فرومهای دیگه ای که کاملا با این تاپیک مطابقت داره وجود داره و دلیلی نداره که چون این فروم شلوغه من هم مثلا بیام اینجا تبلیغ آیین بودایی راه بندازم. هر چیز جایی و هر نکته مقامی دارد."!!!
اين حرف چه معني داره ؟ چطور تو پيش از من حق داشتي اون همه راجع به همين "بريم يا نريم" با مسعود و ديگران در همون تاپيك و همون جا بحث كني ولي ظاهرا من چنين حقي نداشتم ؟! اگه تو واقعا معتقد بودي اونجا جاي اين بحث نيست ، چرا خودت وارد بحث شدي (پيش ازمن با مسعود و بقيه)؟؟؟
يكي تاپيك رو ايجاد ميكنه و همه كاربران حق دارند اونجا نظرشون رو بنويسند و مدير هر وقت صلاح دونست چيزي رو حذف يا جابه جا مي كنه. نميشه با اينكه تاپيك سرجاش نيست خودمون ده ها خط مطلب بنويسيم ولي به ديگران بگيم : نبايد ، چون این فروم شلوغه بيان و تبليغ آيين بودايي راه بندازند. هر چیز جایی و هر نکته مقامی دارد..!

ضمنا مطرح كردن ترديدهاي رفتن و ماندن به هيچ وجه به مثال هايي كه تو زدي شباهت نداره.

من به هيچ وجه آسمون ريسمون نمي بافم و كاملا منطقي هستم و از هيچي هم طفره نمي رم .(جواب تك تك حرفاي تور و دادم از چي طفره رفتم؟ )ولي لحن تو آنقدر توهين آميز هست ، كه بتونه هر كسي رو ناراحت كنه.
(حتي دوست و همدرد قديمي كيس نامبر نجومي مثل من رو ) اميدوارم تو آنكارا ببينمت و بقيه دعواها و كتك كاري هارو اونجا ادامه بديم . جنگ تن به تن ! چطوره ؟
پاسخ
تشکر کنندگان: mohsen324 ، shahram1347
شما در مورد موضوع تاپیک نظر ندادین که من جواب شما را دادم. شما مستقیما به من، بردیا و Artistic گفتین که اگر ناراحتین نیاین که اعصاب مردم خورد بشه.

آقا بی خیال.
من روسی حرف می زنم شما یونانی. حرف هم رو نمیفهمیم. اونهایی که روسی بلد بودن، درخواست منو اجابت کردن. امیدوارم یونانی ها هم متوجه فرمایشات شما شده باشند. صحبت بیش از این موجب ملال است.

اصلا شما خوبی من هم بدم.
پاسخ
تشکر کنندگان:
باشه موافقم با خاتمه اين بحث. ولي يادت باشه من هرگز نگفتم من خوبم و شما بد !
اميدوارم كارت جور بشه و بري امريكا و موفق موفق باشي اونجا ، همونطور كه فكر مي كني. ما و بقيه بچه ها هم همينطور.
پاسخ
تشکر کنندگان:
تو رو خدا بی خیال بشید دیگه این بحث رو ادامه ندید .... چند روز دیگه بولتن جدید اعلام میشه و همه کارنت میشید به جای اینکه برید دنبال آماده کردن مدارکتون فکرتون رو مشغول حرفهای الکی میکنید.
(فقط این وسط جای SORNA خالی بود)Big GrinBig GrinBig Grin
کیس نامبر:2009AS27000
تاریخ مصاحبه:JUNE 2009
تاریخ دریافت ویزا : JUNE2009
پاسخ
تشکر کنندگان:
الهام اتفاقا دلیل این بحث ناشی از بیکاری کارنت نشدن وسر زدن پیاپی به این سایت بود. یه جورایی سرمون گرم شد. Smile
پاسخ
تشکر کنندگان:
ببینید بیخود دارید داد و هوار میکنید. هر کسی جایی موفق هست . اون خانوما یا آقایانی که فکر میکنن اینجا به موفقیتی رسیدن هر چند به قوله بعضیها نثفه و نیمه و توان و خواست ریسک کردن و ندارن .. همان چیزی که دارند رو بس. من به شخصه دوست ندارم صبح سر راه نون بربری بگیرم و 8 که کار شروع میشه برم زیارت عاشورا تا 9 و 9 بشینم پشت میزم و با رفیق بغل دستی صبحانه رو بزنیم تو رگ در حالی که ملت منتظر فقط یک امضای ما هستن بعد کم کم شروع به کا میکنیم که ساعت 10 هست. ساعت 10:30 هم رفیقمون زنگ میزنه و یه نیم ساعتی هم مشغولیم. ساعت دوازده هم میخوام برم ناهار و نماز و یه چرتی هم تو نمازخونه بزنم میشه دو بیام و چای بعداز ظهرم رو بخورم و ساعت بشه 4 برگردم منزل. نه من این رو نمیخوام و ازش متنفرم. در عوض میخوام مفید باشم و به اندازه کاری هم که میکنم مزد بگیرم.به اندازه ارزش انسانی و کاری که میکنم. و 300 تومن حقوق بماند برای دوستدارانش . جایی که وقتی تورو پر تلاش و اکتیو و با استعداد میبینن برای اینکه یکوقت مدیر متوجه نشه که میشه اینجوری هم توی این شرکت کار کرد زی آبت رو میزنن میری تو باقالی ها. اینجا نون مفت خوری و کثیف بودنت رو میخوری. در مورد شغل آزاد هم همین بس که خودم با چشمان خودم دیدم که ساعت 120 هزار تومنی رو یک میلیون و 250 هزار به طرف فروخت و چه غرور و تمجیدی در خود داشت. اینجا هر چی کثیفتر باشی بالاتر هستی و البته همیشه در همه جا استثنا هم وجود داره و البته کم هم نیست در ایران. من میخوام انسان باشم و پیروز و آروم. همین .
شماره کیس>DV2010AS7*7
تاریخ دریافت نامه قبولی: همین روزا دیگه
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: زودی میفرستم
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ دریافت نامه دوم:
تاریخ مصاحبه:
تاریخ دریافت کلیرنس:
جمع تقریبی هزینه ها:
پاسخ
تشکر کنندگان: seravin ، online27H
از زندگی هر آنچه که لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریم.
ماهاتما گاندی
شماره کیس>DV2010AS7*7
تاریخ دریافت نامه قبولی: همین روزا دیگه
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: زودی میفرستم
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ دریافت نامه دوم:
تاریخ مصاحبه:
تاریخ دریافت کلیرنس:
جمع تقریبی هزینه ها:
پاسخ
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان