تجربه ما در گرفتن گواهینامه

[hadics]

گرفتن گواهينامه در اينجا از ايران راحت تر بود!
یه جزوه فارسي ايراني ها آماده کردن (البته سوالهاي امتحان رو ...) که يکي دو ساعته مي خوني مي ري دي ام وي امتحان مي دي .دي ام وي اصلا گواهی نامه بین المللی منو نگاه نکرد ولي اصل گواهينامه و ترجمه باعث شد من الان بتونم تنهايي پشت ماشين بشينم ولي رفيقم بايد يکي که گواهينامه داره و بالاي 18 ساله موقع تمرين کنارش بشينه (بازم مي گم اين توي شهر ما اينطوري و فارسي مي شه امتحان داد بقيه جاها ازشون بپرسيد)
راستي همزمان مي تونيد براي آي دي کارت کاليفرنيا اقدام کنيد

[rs232]

من امتحان کتبی رانندگی را بار اول قبول شدم (البته با کمی تقلب) ولی دو بار در امتحان شهری رد شدم. بار اول بخاطر این بود که یک عابر از سمت دیگر خیابان وارد خط عابر پیاده شده بود و من میبایست کاملا توقف میکردم که چون جلوم خالی بود نکردم. دفعه دوم بخاط این رد شدم که موقع عوض کردن لاین یا لین از چپ به راست راهنما زدم و آینه را هم نگاه کردم ولی سرم را کاملا به سمت راست نچرخاندم. وقتی گفت بخاطر این رد شدی مثل همه ایرانیها شروع کردم به چونه زدن و بهانه گرفتن که آخه من گردنم درد میکنه و نمیتونم بچرخونم. بعدش گفت اگه اینطوره که اصلا صلاحیت رانندگی نداری و باید گواهی سلامت پزشکی بیاری که اجازه رانندگی بگیری. من هم که دیدم اوضاع خیطه گفتم نه راستش یادم رفت سرم رو بپیچونم. دفعه سوم خوشبختانه یه نفر دیگه ازم امتحان گرفت و ایندفعه هم در یک چهارراه که تابلوی ایست داشت با اینکه هیچ ماشینی نبود بجای سه ثانیه 1 ثانیه توقف کردم. ولی چون دو بار رد شده بودم گفت من قبولت میکنم ولی باید خیلی رعایت کنی.

[payam_prz]

اینجا یه کمی خلوت تره. کسی هم اینجا با چوب دنبالمون نیست، من هم الان که ساعت یک و نیم نصفه شبه، از خواب بیدار شدم و پس از مدتی خاروندن خودم متوجه شدم خوابم نمی بره و باید بیام تو مهاجرسرا مواد تزریق کنم.
میخوام تجربیات گهربار خودم در مورد چگونگی خرید اتوموبیل، بیمه و گرفتن گواهینامه را در اختیارتون قرار بدم

عرض کنم بنده به دلیل مسائلی، همیشه گواهینامه بین المللی خودم را تمدید میکردم. این کار علاوه بر استفاده ازگواهینامه در کشورهای دیگه، یک خوبی بزرگ هم داشت که الان عرض میکنم.
قیافه من، یا شاید روش رانندگی من، بسیار پلیس پسنده! یعنی این پلیسهای عزیز ایران، یه جا ده تا ماشین با هم تصادف کنند و من از کنارشون رد بشم، اون ده تا را ول میکنند و میافتند دنبال من. وقتی هم که منو میگیرن، اولین کارشون گرفتن گواهینامه است. من هم در تهران که بودم به دلایلی باید هر هفته سری به فیروزکوه میزدم و اونجا مجبور می شدم با پلیسهای عزیز کمی خوش و بش کنم. به همین دلیل گواهینامه بین الملی خودمو تو داشبورد گذاشتم و هر وقت از من درخواست گواهینامه می کردند، اون را میدادم خدمتشون، حالا اون پلیس بیچاره جلوی چشمات پر پر میزد و هیچ کار نمی تونست بکنه، چون فوق فوقش گواهینامه را باطل می کرد و من هم فرداش می رفتم یکی دیگه میگرفتم! دیگه خبری از پیوست کردن گواهینامه و این بند و بساطها هم نبود. البته معمولا کار به اینجاها کشیده نمیشد و اون اسکناس تا شده لای گواهینامه، سفارش ما رو خدمت جناب سروان میکرد!

به هر حال، وقتی ما کوله بار سفر به آمریکا را برای مهاجرت بستیم، به دلایل مسخره ای اون گواهینامه را نیاوردیم. چه دلایلی؟ عرض میکنم:
نمی دونم کدوم شیر پاک خورده ای (حالا یا تو مهاجرسرا یا جای دیگه) به ما اینطوری القا کرده بود که گواهینامه بین المللی برای مهاجرها قابل قبول نیست. البته واقعیت همینه، ولی ماجرای واقعی اینه که معمولا تا دو سه ماه میشه ار اون استفاده کرد و اصلا به طور کلی وقتی پلیسی از شما درخواست گواهینامه میکنه، کاری به وضعیت مهاجرتی شما نداره! حالا ما که 150 کیلو بار خودمون بردیم و 400 کیلو بار هم توسط باربری هوایی ارسال کردیم، دلمون نیومد بیست گرم ناقابل به این بار اضافه کنیم. (راستی این ماجرای باربری هم بد نیست که بعدا تعریف کنم، به دردتون میخوره)

بعد از ورود به اینجا، اولین کاری که کردیم، پیگیری گواهینامه بود. خدا را شکر ما از بدو ورود، وارد خونه یکی از دوستان قدیمی همسرم شدیم که کاملا به همه راهها و چاهها وارد بودند. با کمک این دوستان ما امتحان کتبی گواهینامه را با یک روز مطالعه بدون حتی یک غلط انجام پاس کردیم. می پرسید چطوری ممکنه؟ بله حق دارید، باید کمی توضیح بدم ولی لطفا بعدا نگین ایرانیها الن و بلن و جیمبلن.
این دوستان ما، دست ما را گذاشتن تو دست یک آقایی به نام علی آقا. این علی آقا، مجوز آموزش رانندگی داشت و بعد از یک جلسه کوتاه قرار شد با پرداخت 270 دلار، در چند جلسه من و همسرم را برای امتحان عملی آماده کنه و به عنوان جایزه هم به ما یک دسته کاغذ خوشگل داد. این دسته کاغذ، شامل هفت سری سوالات امتحانی بود که جوابش هم در زیرش داده شده بود. علی آقا گفت، سوالهای شما یکی از این هفت سریه، اینا را بخونین کافیه
سوالها به زبان فارسی بود و ترجمه بسیار آشغالی هم داشت و گاهی جوابهاش جوری ترجمه شده بود شما آرزو میکردید ای کاش به به روسی نوشته شده بود تا بیشتر متوجه منظور می شدید. خلاصه ما سوالها را حفظ کردیم و راهی DMV لاگونا هیلز شدیم. بعد از کمی ایستادن در صف و پر کردن فرم، به جلوی یکی از باجه ها هدایت شدیم و اونجا از ما یک آزمایش چشم آبکی گرفتن و از هر کدوم هم (فکر کنم) 28 دلار دریافت کردند و ما رو به قسمت امتحان کتبی راهی کردند.
حالا من میگم امتحان کتبی همه فکر میکنن سالن امتحان کنکور بود، نه جان من، یک اتاق که با تیر و تخته به چند باجه کوچیک تبدیل شده بود و شما باید به یکی از اون باجه ها برید و همینطور ایستاده تستها را پر کنید و تحویل بدید. ما هم مثل شاگرد زرنگها دیرتر از همه رفتیم تو و زودتر از همه کاغذها را تحویل دادیم و جواب بدون غلطمون را گرفتیم. آها راستی قبل از گرفتن امتحان، از شما میخوان چند تا برگه را امضا کنید و بعد میگن برو اونجا بایست.... بعد متوجه میشین که ای دل غافل هنوز چشماتون چپ مونده و دهنتون بازه که از شما عکس گرفتن!!! این عکس هم میشه عکس داخل گواهینامه شما! عکس بنده بسیار مشابه عکس اصغر قاتل افتاد و اگر کمی تخیل به خرج بدین و فکر کنید که دیوار آبی پشت سرم تخت بیمارستانه، مطمئن میشید که من مردم و روی تخت تشریح جسد خوابیدم.
بسیارخوب، خوان اول رد شد. به کسانی که این قسمت را پاس کنند، یک کاغذ با عکس زیباشون داده میشه که منگنه میکنند روی یک کاغذ دیگه که روش امضا کردید. شما با استفاده از این کاغذها میتونید رانندگی کنید! باور نمی کنی؟ خوب از 118 بپرس!
تو این کشور همه چیزهای خوب، یک آمممما هم پشتش داره... مثلا چند روز پیش تو verizon دیدم یک لپ تاپ خوشگل کوچولو تخفیف خورده شده 99 دلار! بعد هم یک برگه کنارش بود که میگفت اگر لپ تاپو بخرین، 70 دلار بهتون Rebate یعنی کارت خرید مجانی میدن. خوب ما هم خوشحال شدیم گفتیم بریم هزار تا بخریم بفرستیم ایران میلیونر بشیم.... که به این آممما برخوردیم. زیر برگه تبلیغش با کوچکترین فونت موجود در جهان نوشته بود "برای خرید این دستگاه باید توافقنامه دوساله خرید خدمات اینترنت وایرلس این شرکت را قبول کنید" بیچاره ها منظورشون این بود که برای دوسال باید هر ماه 45 دلار دیگه بسلفید اما بلد نبودن درست و حسابی موضوع را بفهمونن!
برگردیم سر ماجرای اون لایسنس زپرتی که میشه باهاش رانندگی کرد. اولا این مجوز سه ماه بیشتر اعتبار نداره، ثانیا در حین رانندگی باید یک نفر که خودش دارای گواهینامه درست و حسابی باشه، کنار شما نشسته باشه! البته برای آموزش بد نیست. اما برای ما امکانپذیر نبود.

آقا من غلط کردم.... این تو یک پست نمیشه. حالا باید قصه کرد شبستری در مورد امتحان عملی و خرید ماشین بگم.... فکر کنم دوباره خوابم میاد. زودی بر میگردم بقیه شو تعریف میکنم.

[Monica]

غلط نکنم پیام تا ساعت 12 ظهر می خوابه!.... بیا تمومش کن دیگه!

---------------------------------------------
راستی اینجور که شما گفتی، منم ( که گواهینامه ندارم ) می تونم اونجا بعد از امتحان کتبی (با حضور فرد واجد شرایط) رانندگی کنم، درسته؟!

اگر گواهینامه بین المللی داشته باشیم (من که نه، همسرم) می تونیم بدون همراه داشتن فرد واجد شرایط رانندگی کنیم یا بازم باید یه بنده خدا رو از کار بیکار کنیم که بشینه توی ماشین ما!

[pegah]

بله میتونید این کار را بکنید. ولی حواستون به علائم راهنمایی باشه. آمریکایی ها دست فرمونشون تعطیله!!! مثلا اگر قرار باشه ماشینی سر چهار راه بایسته، ماشینهای دیگه ایی که حق عبور دارند به سرعت رد میشوند و حتی فکر این را نمیکنند که یکی از ایران با گواهینامه بین المللی و بی اطلاع از قوانین آمریکا بیاید و شانسی رانندگی بکند و نایسته!!!! به همین دلیل زیاد هوای اطرافشون را ندارند.

در ضمن موقعی که ماشین در حالت حرکت است، اگر شما خلافی بکنید شما را جریمه میکنند یعنی ریپورت برای گواهینامه تون میره و این خیلی بده. ولی اگر ماشین مثلا بد جایی پارک شده باشه و ساکن باشه، ماشینتون را جریمه میکنند و هیچ ریپورتی برای پرونده شما نمیره.

برای اینکه کارهاتون زودتر راه بیافته میتونید دفترچه اش را از سایتش دانلود کنید و بخونید. در سایتش فیلم آموزشی اش هم هست. سخت نیست. بنظر من برای رانندگی در اینجا، آنقدر که آدم باید حواسش به انواع و اقسام تابلوها، چراغ ها و نوشته های روی زمین باشه، لازم نیست به جلو باشه!!!

[babakped]

بله میتونید این کار را بکنید. ولی حواستون به علائم راهنمایی باشه. آمریکایی ها دست فرمونشون تعطیله!!! مثلا اگر قرار باشه ماشینی سر چهار راه بایسته، ماشینهای دیگه ایی که حق عبور دارند به سرعت رد میشوند و حتی فکر این را نمیکنند که یکی از ایران با گواهینامه بین المللی و بی اطلاع از قوانین آمریکا بیاید و شانسی رانندگی بکند و نایسته!!!! به همین دلیل زیاد هوای اطرافشون را ندارند.

در ضمن موقعی که ماشین در حالت حرکت است، اگر شما خلافی بکنید شما را جریمه میکنند یعنی ریپورت برای گواهینامه تون میره و این خیلی بده. ولی اگر ماشین مثلا بد جایی پارک شده باشه و ساکن باشه، ماشینتون را جریمه میکنند و هیچ ریپورتی برای پرونده شما نمیره.

برای اینکه کارهاتون زودتر راه بیافته میتونید دفترچه اش را از سایتش دانلود کنید و بخونید. در سایتش فیلم آموزشی اش هم هست. سخت نیست. بنظر من برای رانندگی در اینجا، آنقدر که آدم باید حواسش به انواع و اقسام تابلوها، چراغ ها و نوشته های روی زمین باشه، لازم نیست به جلو باشه!!!

ممنون میشه لطف کنین کمی بیشتر توضیح بدین و لینک سایتی رو هم که اشاره کردید، بگذارید؟

[pegah]

www.dmv.com
dmv اسم اداره راهنمایی و رانندگی آمریکا است.:
DEPARTMENT OF MOTOR VEHICLES
و در کالیفرنیا: http://dmv.ca.gov
اگر بخواهید گواهی نامه رانندگی بگیرید، ماشین بخرید و... با این اداره کار دارید.

[payam_prz]

...
پس از عبور از مرحله اول، شاد و خندان به خونه دوستمون برگشتیم و طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودیم، وارد سایت DMV که پگاه عزیز معرفی کرد شدیم تا برای دو سه روز آینده وقت امتحان کتبی بگیریم. اواسط سپتامبر بود و ما حساب کردیم که سه جلسه با علی آقا کار میکنیم و برای هفته بعد هم وقت امتحان عملی را رزرو میکنیم. اما وقتی وارد سایت شدیم و تاریخ اعلام شده را دیدیم چشمامون سیاهی رفت.... برای اواخر نوامبر!
به قول حمید جبلی، اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده، بدان عاشق شدست و گریه کرده.... خوب یعنی چه؟ منظور شاعر چیه؟ شاعر چی میخواد به ما برسونه؟ منظور اینه که با عنایات نیوتن عزیز، پک و پوز ما کمی تا قسمتی تحت تاثیر جاذبه زمین قرار گرفت.
اما از اونجا که همسر بنده به این راحتی تسلیم بشو نیست و ما هر چی بهش گفتیم بابا اینجا آمریکاست، نمیشه وقت را عوض کرد، به خرجش نرفت و در هر شبانه روز 24 بار به سایت سرزد و مدام درخواست زمانبندی مجدد داد. چیزی که من نمیدونستم این بود که بعضی از مردمی که قبلا وقت گرفتند به دلایل مختلف وقتشون را کنسل میکنند و وقت آزاد شده را باید به سرعت قاپید. همسر ما هم اول از همه برای خودش یک وقت عالی برای اواخر سپتامبر پیدا کرد و بعد کامپیوتر را خاموش کرد و رفت!
ما هم که از کله شقی خودمون متنبه شده بودیم، خودمون نشستیم پشت فرمون کامپیوتر و مراسم ریفرش کنون راه انداختیم ولی حتی یک وقت درست و حسابی پیدا نکردیم. بنابراین نزد همسر رفته و ابراز ندامت کردیم و اعتراف کردیم که دست ..نشونده استکبا.ر هستیم و بالاخره با کمک همسر جان، یک وقت برای هفته اول اکتبر پیدا کردیم. اینجاست که باید بگیم: کس نخارد پشت من جز ناخن همسر من!
علی آقا، یک ماشین تویوتا کمری متعلق به کارتون فلینت استون (عصر حجر) داشت. مقرر شد ما با همون ماشین هم تمرین کنیم و هم امتحان بدیم. راستی همینجا به همه توصیه میکنم برای امتحان عملی، ماشینی ببرید که شتاب پایین داره و قدرت موتورش بالا نیست. چون اگر یه کم تیک آف بزنید نابود خواهید شد.
آره آقا، آره خانم... برای امتحان عملی باید خودتون ماشین ببرید! یعنی مثل ایران نیست که سوار اتوموبیلهای دولت بشین و مسئولیت ماشین هم با خودتون هست. ضمنا اتوموبیل باید بیمه ثالث کامل هم داشته باشه. بیچاره این ممتحنها که باید جونشون را بذارن کف دستشون سوار ماشینی بشن که ترمز در قسمت شاگرد نداره و این جوونای آمریکایی میشینن پشت فرمون و اونها را میبرند به سوی ابدیت....
باور کنید خودم دیدم خانمه نمیتونست رانندگی کنه و آخرش هم نتونست ماشینشو درست پارک کنه ولی اومده بود امتحان عملی بده...

خوب بگذریم. داشتم از علی آقا میگفتم. رانندگی با علی آقا واسه خودش حال و هوایی داره. چون جای رادیوی ماشین عمل میکنه و مدام باهاتون حرف میزنه و متاسفانه کلید و دکمه ای هم برای خاموش کردنش وجود نداره. با کمک علی آقا متوجه شدیم که واقعا در علامت ایست (Stop) باید ایستاد و نباید گاز داد. یا اینکه اگر چراغ سبز بود ولی عابر داشت از خیابون رد میشد باید اجازه بدید رد بشه و پشت چراغ منتظر بمونید. یا اینکه اون سیخونکی که از سمت چپ فرمون زده بیرون، اگر به پایین فشار بدیم، چشمک زن چپ روشن میشه و بزنیم بالا، چشمک زن راست! با کمک علی آقا ما کمی در رانندگی متمدن شدیم و خودمون را برای امتحان عملی آماده کردیم.
روز امتحان عملی همسر بنده فرا رسید. با علی آقا رفتیم شماره رزرو را دادیم و بعد تو محوطه منتظر شدیم تا نوبتمون بشه. راستی برای امتحان عملی، باید ماشین را زیر تابلوهایی که نوشته مخصوص این کار هست پارک کنید. طبق تجربیات علی آقا، چهار نفر ممتحن وجود داشتند که اولی یک پیرزن مهربان و صبور، دومی یک زن فیلیپینی بد ترکیب و بد برخورد، سومی یک آقای مکزیکی گنده و جدی و آخری هم یک آقای موبلند خوش اخلاق بود که این آخری رسید به همسر بنده. به طور کلی روش امتحان اینطوریه که با خطاهای بزرگ، مثل عدم رعایت حق تقدم و نگاه چپ کردن به عابر و عملیات ژانگولر انجام دادن، در جا رد میشین. اما خطاهای کوچکی هم هست که اگر 15 تا از اونها هم داشته باشید باز قبول محسوب میشین. خطاهای کوچیک معمولا به این صورت هستند:
- ندانستن اسم قسمتهای مختلف ماشین (مثل Emergency Light ، Hand Brake، Horn، wind shield Defrost، Rear defrost ) و ندانستن حرکات پانتومیم با دست برای گردش به چپ و گردش به راست و توقف.
-عدم استفاده از راهنما
-عجله کردن در گردش به راست در چراغ قرمز
-عدم کنترل تمام تقاطعها در حین عبور
-بد رانندگی کردن در لینها
-دنده عقب کج و کوله
-سرعت بالا یا خیلی پایین
-ایستادن کمی بعد از خط عابر در چراغ
- دور زدن در چراغ و عبور چرخها از خط
-کنترل نکردن آینه ها در تعویض لین
-فرو کردن انگشت در بینی بیش از یک اینچ
-ایجاد بوی بد در اتوموبیل

خلاصه همسر عزیز بنده رفتند و امتحانشون را دادند و با نمره منفی 11 قبول شدند و اومدند بیرون. حالا چراغا خاموش لطفا. قراره من نوحه بخونم و شما کمی به حال من گریه کنید. آخ دوستااااان اگر بدونیییییییین چه سختههههههههه، همسرت قبووووول بشههههه ولی خودت رو پل صراااااااااط لنگ در هوااااااا باشییییییی ... اوهو اوهو .... مخصوصا اینکه صبح تا شب هی بهت بگن تو رد میشیییییییییییییی اوهو اوهو ایه ایه ایه .... چون بد رانندگی میکنییییییییییی..... آخ فدای جگر سوختمممممممممممم.......

دیگه چراغا روشن لطفا.
اینجانب پرونده کاملا سیاهی در دست همسرم دارم که تمام خلافهای رانندگی و بد رانندگی کردن در اون ذکر شده. به همین دلیل تا ده روز آینده به ذکر گویی و راز و نیاز با خدای خویش برآمدم بلکه من را از این آزمایش الهی سربلند بیرون بیاره. در روز موعود دوباره به اتفاق علی آقا ولی بدون خانم راهی DMV شدیم. دردسرتون نمیدم که چه بر ما گذشت، اون مکزیکی جدیه گیر ما افتاد و ما را برد تو کوه و بیابون. البته فکر بد نکنید (فقط برای امتحان بود)، هی به ما گفت راه بیافت، بپیچ، بچرخ، برقص، بشین، پاشو، ترمز کن و ما هم مثل اردک دست آموز دستورات ایشون را انجام دادیم و بالاخره با نمره منفی پنج با گردنی افراشته از DMV زدیم بیرون. علی آقا هم از خوشحالی ما سو استفاده کرد و مبلغ 250 دلار به دلیل اینکه وقتش بیش از اندازه برای ما تلف شده بود از ما گرفت. دیگه بیشتر در این مورد توضیح نمی دم چون ممکنه خوش بیاد اینو بخونه متوجه احساساتم بشه.....
آها راستی به مدت چهار پنج ساعت هم همسر گرامی را سر کار گذاشتم که رد شدم و او و دوستش هم در ساعتهای آخر هی می خندیدند و دست گرفته بودند که ما میدونستیم و تو رانندگی بلد نیستی و تا تو باشی درست برونی و به قول کاپیتان هادوک "گاریچی ناشی" و از این حرفها.
به کسانی که خوان دوم را رد کنند، یک برگه پرینت شده میدن که تا سه ماه مثل یک گواهینامه واقعی عمل میکنه. در این سه ماه هم باید گواهینامه اصلی با پست برسه به آدرسی که دادید.
فراموش نکنید اگر آدرس شما تغییر کرد، باید دوباره به DMV مراجعه کنید و فرم تغییر آدرس را پر کنید و یک کارت تایید دریافت کنید. در غیر این صورت اگر تصادف کنید و پلیس متوجه تغییر آدرس شما بشه، 300 دلار ناقابل جریمه خواهید شد......

آخیشششششششش. حالا دیگه میشه ماشین بخریم.... اما متاسفانه مثل اینکه از اتاق فرمان میگن وقت برنامه ما به اتمام رسیده و قصه حسین کرد شبستری در باب خرید اتول به روز دیگری موکول میشه..... تا برنامه بعد خدانگهدار.

[payam_prz]

قسمت سوم...

قبل از هر چیز باید در مورد یکی از اخلاقیات پسندیده آمریکاییها صحبت کنم. اینجا اگر شما خیلی بد رانندگی کنید، یا موجب بشید که ترافیک ایجاد بشه یا ویراژ بدین، برخی از این آمریکاییهای عزیز سریع دستشون را از پنجره میارن بیرون و با انگشت وسطشون آسمون را به شما نشون میدن! البته این روش اشاره کردن به آسمون کمی عجیبه... من یک بار این اشاره نصیبم شد و آسمون را نگاه کردم و چیزی ندیدم... فکر کنم منظورش این بود که " ما که رفتیم ولی اون بالا یکی هست که تو رو به سزای اعمالت میرسونه" خلاصه اینکه با اینکه قیافه خشن و پوست خالکوبی شده دارن، ولی با این رفتارشون معلومه مردمان پاک و مذهبی هستند.

بگذریم. ماجرا به این رسید که ما گواهینامه ها را گرفتیم و به صرافت خرید اتوموبیل افتادیم. این دوستی که ما در اوایل ورود به آمریکا روی سرش خراب شده بودیم، غیر از نمایندگی و تعمیرگاه اتوموبیلی که دارند، لایسنس خرید و فروش ماشین هم دارند و در مورد ماشین واقعا حرفه ای و خبره هستند. مثلا از دور تو جاده یک نقطه نشونت میده میگه اون ماشینو میبینی؟ اون پلیموت مدل 63 هست و با اینکه رپلیکا است اما الان 164234 دلار ارزش داره!
برای همین ما دیگه جای دور نرفتیم. با کمک همین دوستمون بعد از کمی گشت و گذار در سایتهای مختلف، در یک آکشن حضوری دو تا اتوموبیل خریدیم. (اجازه بدین مدل و قیمتش محفوظ بمونه). خوبی این کاری که ما کردیم این بود که به قول دوستمون بزرگترین گارانتی ممکن را داشتیم و اون هم همسر ایشون بود که دوست صمیمی همسر بنده هستند!
اما به شما توصیه میکنم اگر آشنا ندارید و میخواهید اتوموبیل دست دوم بخرید، به سایتهای Ebay ، Craigslist و yahoo مراجعه کنید. خوبی این ماجرا اینه که در این سایتها همیشه حق با خریدار هست و شما بعد از رویت ماشین اگر خوشتون نیومد میتونید آسمون را به فروشنده نشون بدین.
همیشه یادتون باشه موقع خرید آنلاین ماشین، رکوردهای ثبت شده اون ماشین را ببینید. معمولا شرکت CarFax بهترین خدمات را ارائه میکنه و اطلاعات خوبی در مورد تاریخچه ماشین به شما میده. هزینه اش هم حدود 30 دلار در ماه برای تعداد نامحدود ماشینه. اما تمام تصمیمتون را بر فرض نوشته های CarFax نگذارید چون ممکنه مثلا ماشین له شده باشه ولی بیمه نداشته باشه و خسارت جانی هم نداشته باشه برای همین بدون گزارش رسمی، اتوموبیل در جایی دوباره صاف و صوف شده و برای فروش گذاشته بشه، که به این ترتیب در رکوردهای ماشین هیچ چیزی دیده نخواهد شد!
توصیه دوم من اینه که اگر دست دوم میخرید، براش گارانتی بگیرید (Extended Warranty) که مثلا تا دو سال هیچ کدام از قطعات اصلی صدمه نبینند (مثل موتور، کولر، گیرباکس و دیفرانسیل و سیستم الکتریکی و کامپیوتر). اینطوری خیالتون راحت میشه و دچار مشکلات بزرگ نخواهید شد.
توصیه سوم: فکر مصرف بنزینتون باشید. یکی از ماشینهای ما 4800cc حجم موتورشه و مثل آب بنزین میخوره! اگر قراره خیلی رانندگی کنید، مدلهای هایبرید را انتخاب کنید که حدود 40 مایل هر گالن میشه رانندگی کرد. اگر فکر میکنید 40 مایل خیلی زیاده، در اشتباهید. اینجا اگر بخواهید برید سر کوچه شیر بخرید و برگردید، حداقل 10 مایل رو ماشینتون گذاشتید. برای همین اگر زیاد رانندگی میکنید در عرض یکی دو سال پول ماشینتون از طریق صرفه جویی در بنزین در میاد.
توصیه چهارم: فقط به قیمت فکر نکنید. اینجا مردم تو رانندگی رحم ندارند یا شاید رحم دارند اما عقل ندارند. من بار اولی که رفتم داخل های وی رانندگی کنم، سریع یاد اون جوک معروف افتادم که آخرش میگفت .... هم فایده نداره! لامصبا همه ماشینا هم مثل تانک گنده هستند و اگر ماشینی بخرید که از نظر ایمنی جالب نباشه، درست مثل این میمونه که تو تهران با موتور در حال رانندگی باشید.
البته من در یک ماه اول میگفتم رانندگی در تهران خیلی ساده تره چون قانون مانون خبری نیست و میشه هرجوری رانندگی کرد، ولی الان هرچی میگذره بیشتر میفهمم که چقدر رانندگی در آمریکا لذت بخش و امنه (تا زمانی که اشتباهی نکنی)

نکته آخر، هرچی قیمت ماشینتون بود، بیشتر از یازده درصد بهش اضافه کنید. می پرسید چرا؟ فکر کردین فقط تو ایران بلدن پول زور بگیرن؟ اینا هزینه های مالیات و پلاک و کوفت و زهرمار دولته. ایشالا هرچی ویسکی با این پولا میخورن اسید بشه از اون ور بزنه بیرون.

مرحله بعد، خرید بیمه هست.... روضه بخونم؟ نوحه بخونم؟ زنجیر هست خدمتتون؟
بیمه در اینجا مثل ایران دو نوع ثالث و کامل داره. مثل ایران هم میتونید حداکثر خسارت مالی و جانی را تعیین کنید. (البته مبنای محاسبه بر اساس شتر نیست)
قیمت بیمه هم شاید به بیست پارامتر مختلف مربوطه که بعضی عبارتند از: سوابق تصادف، سوابق جریمه، سوابق بیمه، سوابق پزشکی، سن، تحصیلات، میزان اعتبار، تعداد بیمه های موازی خریداری شده، نوع و مبلغ بیمه های موازی، نوع اتوموبیل، مشخصات فنی اتوموبیل، قیمت اتوموبیل، رکوردهای اتوموبیل و دیگه نمی دونم سایز شلوار و معیار بدترکیب بودن و مانند اینها (باور کنید این دوتای آخر هم موقع خرید بیمه بی تاثیر نیست!).
به هر حال، قیمت نهایی کم نیست و اون هم یک پارامتر مهم محسوب میشه. خرید بیمه هم از طریق سایتهای مختلف قابل انجامه و فقط اگر بیمه کامل باشه باید ماشین را یه سر ببرید نمایندگیشون نشون بدین. حواستون باشه وقتی وارد نمایندگی شدید، سریع یخه تونو میگیرن هی براتون ورد میخونن که بیا این بیمه را بگیر اگر بشقاب پرنده افتاد روت ده میلیون دلار بگیری، بیا اون یکی را بگیر که اگر سرطان آب دهن گرفتی مجانی مداوا بشی و .... تصمیم با شماست که قبول کنید یا نه.
بعد از انجام مراحل اداری، شما مثل یک پرنده آزاد هستید که هی گاز بدید!

---------
در برنامه آینده در مورد خونه، یا در مورد بانک و پرداخت قبض یا در مورد مدرسه بچه براتون قصه جدیدی تعریف خواهم کرد. اگر دوست دارید خودتون موضوع را انتخاب کنید.
خوش باشید و موفق....

[lexington]

پیام جان سلام

خوشحالم که بی خوابی اومد سراغت؛ نه بخاطر اینکه مثل خودم شدی؛ بلکه بی خوابی چه ها که با تو نمیکند و تازه مغز و نوشتنت را باز و فعال میکند. والله من جز سردرد چیزی از این بیخوابی ها نصیب ندیدم .

بسیار زیبا بود و بذار دستت رو بذارم توی پوسته ی گردو و بد هم نیست که درکنار مهاجرسرا؛ یه وبلاگ هم راه بیندازی تا بلکه به اجبار، بنویسی و البته سوای لذت بردنمان، باعث بالا بردن سطح اطلاعات من و ما بشید.

درضمن اون جوکی که آخرش میگند... فایده نداره، رو هم برای من پیام خصوصی کن ، که ظاهرا ً یه جوک باحال از دستم رفته.

نکته ی آخر، من با توجه به این روحیه ی شما، و البته مثل خودم متاهل بودنتان، هر از گاهی ، برای شیرینی کلام ، شما را خطاب قرارداده ام و یا شوخی کرده ام؛ که بدینوسیله، چنانچه سوءتفاهمی شده، در برابر همه ی دوستان از شما عذرخواهی میکنم.

پیروز باشید سلام برسانید و بدرود ارادتمند حمید

[Ali Sepehr]

ماشالا ميگن كه تا 3 نشه بازي نشه همينه ديگه آرش و حميد خان بودند پيام جون هم اومد و كار رو تكميل كرد . ايول اين سايت تبديل شده به يك بانك اطلاعات مهاجرتي به آمريكا + جزييات زندگي در اونجا
از همه سپاسگزارم.

[payam_prz]

ممنون از لطفتون اما من به اندازه آرش و حمید اینجا نبودم که بخوام در مورد همه چیز اطلاعات بدم. برای همین فقط بلاهایی که به سرم اومده را میگم و برداشتهای شخصی خودم را اعلام میکنم. خوشحالم که خوشتون اومد.
اما حمید جان ما غیر از خوبی از شما ندیدیم. این ماجرای عذر خواهی چیه دیگه؟ میخوای ما رو شرمنده کنی بگو؟ راستی اون جوک را الان برات میفرستم.

[payam_prz]

موضوع جدید... کسی نبود؟
یکی از دوستان پیغام داده در مورد باربری بگم...

[homeless]

آقا من ترکیدم ! اونقدر خندیدم دیگه پس افتادم . چند دفعه با خودم شرط کردم در محل کار مهاجر سرا رو نخونم اما باز فایده نداره . آبرو دیگه نمونده برا ما !
اگر یکی اینجا مایکل شوماخر باشه هر نوع لایی و دستی و .... رو بلد باشه اونجا میتونه قبول بشه ؟
چند عدد از ویژگی های رانندگی خودم رو برای شما میگم ببین امیدی هست یا اینکه باید بریم اکابر!:
سبقت از چپ و راست و میلیمتری، در هنگام خرید اتومبیل راهنما ها و آینه ها شکسته میشود برای صرفه جویی در هزینه ی برق ماشین ! و سلامت چشم ها (که همش مجبور نباشیم تو آینه نگاه کنیم ) ، چسباندن به سپر ماشین روبرو و نوربالا زدن با ریت ۵۰۰ گیگا هرتز ، استفاده از الفاظ زیبا و منسوخ شده ی قدیمی برای عهد نادرشاه کبیر که البته در اون زمان ها جزو الفاظ رکیک محسوب میشدند ولی برای حفظ آثار باستانی اینها رو متذکر میشیم ، بوق به به خوراک می باشد در هر لحظه و هر مکان شب یا روز از سلام و علیک گرفته تا فحش و .... قابل استفاده است گفته میشود جدیدا زبان شناسان ریشه ی زبان بوقی را در عهد ماد ها کشف کرده اند فرهنگستان هم اعلام کرده اصوات دلنشین بوق جزو ردیف های موسیقی سنتی ثبت گردیده است .
در دیتا دیکشنری ما چراغ راهنمایی بدین صورت تعریف شده است :چراغی است زیبا برای تزیین سطح شهر و یا در مواردی استارت رالی درون شهری .
و ..... این قصه طولانی است . به علت اینکه همه ی شما دوستان با این موارد به صورت عملی آشنا هستید و برای جلوگیری از افزونگی دیتا بیس مهاجر سرا فعلا بای .

[lexington]

پیام خان عزیز تشکر بابت مطلبت و نیز ، اون جوکی که به طور خصوصی فرستادی. اینجوری میخوام همه رو حساس کنم که برات پیام خصوصی بزنند و جوک را بپرسند. دوستان اصلا ً ترسی ندار ه و بپرسید. میگند: یه روزی آخ.و.ن.د.ی روی م.ن.ب.ر داشته موعظه میکرده و از بهشت و جهنم میگفته که یه مردی ساده دل ، ناگهانی اسم زن شیطون رو ازش میپرسه؟

حاج آقایه که کاملا ً عصبانی شده بوده، بهش میگه: نمیشه توی جمع گفت و بیا تا توی گوشت بگم. بنده ی خدا هم با نهایت سادگی بلند میشه و گوشش را به دهان او میسپاره و هرچه فحش آبدار توی دنیا بوده را نصیب میگیره و همینطور که سرخ و زرد شده بود؛ میره که سر جاش بشینه.

توی راه ، هی مردم میپرسیدند که : اسمش چی بود؟ اونهم رو میکنه به اونها و میگه : نمیشه بگم. اگه میخواید ، برید و از خودش بپرسید.
____________________________________________________

هوملس عزیز سلام
مطمئنم پات برسه به اینجا، با این رانندگی که توصیف کردی؛ یه شغلی همیشگی خواهی داشت: دور از جونت، تا آخر عمر، آب خنک خوری.
ولی پس از این شوخی، شاید هم به درد این مسابقات ماشین سواری عجیب و غریبی که وجود داره بخوری. والله من که از تماشای این مسابقات نه لذت میبرم و نه چیزی از قوانینش سرم میشه. فقط میشینند پشت ماشین و هی « هــــــام هـــــــام» گاز میدند و چیزی که جلودارشون نیست ماشینهای دیگه و آدم و تپه و سربالای و سرپایینی.
اصلا ً بیا و برو سرویس مدرسه بشو !!!؟؟ چطوره؟؟
________________________________________
موفق و پیروز باشید ارادتمند حمید