کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
ماجرای جن گیری من!
صدرا جان اختیار داری شما خودت یه پا روحی (جنی) .
من یادمه تو شیراز توی یکی از ایستگاهای اتوبوس وایساده بودم با موبایلم تونستم 2 تا روح احضار کنم.
البته اولش کمی ترسیدم ولی بعدش دیگه چهره اون روح برام عادی شد . دیدم دو تا روح از تاکسی پیاده شدند و هر کدام هم توی دستشان کیف بود و مثل اینکه از شهر دیگه ای اومده بودند . خلاصه اولش خیلی ترسناک بودند ولی بعد دیگه بهشون عادت کردم . جن ها (شایدم روح) به من میگفتند میخواهیم بریم تخت جمشید چطوری باید بریم .
خیلی جالب بود جن ایرانگرد . خلاصه کلی هم اذیت این جن ها کردیم. دوست دارم صدرا هم نظرشو درباره این جن گیری من که با موبایلم احضارشون کردم بگه .واقعا جن های فانی بودند .
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، honareirani ، سارا کوچولو ، mohammad.maleki ، OverLord ، msar ، milade
نوید جون اگه قول بدی بعدا این پستت رو پاک نکنی نظرمو می گم Tongue

راست می گی منم یک سری عکس و تصویر از حضور تو با این جن ها و ارواح دارم که تصمیم گرفتم همه ببینند اون رو Big Grin ولی اینا جن های خوبی بودند که بهت آسیبی نرسوندند شایدم تجربه ی زانیار رو تو هم داشتی!! الله اعلمBig Grin

آرش جان

این خاطراتی که من دارم چند تاییش متعلق به مادرم و داییم هست و یکی دو تاش هم متعلق به خودم :

یک روز که داییم (یک زمانی مدیوم بوده) روح دایی خودش که میشه عموی پدرم رو احضار کرده بخاطر شک های زیادی که به این مساله موجود بوده پدرم یک نشانی از روح خواسته و روح از بابت بدهی 20 تومانی که به پدرم داشته طلب حلالیت کرده در صورتی که اصلا پدرم فراموش کرده بود این طلب رو و بعد از فکر کردن یادش اومده یا زمانی که روح یکی دیگه از دایی های مرحومم رو احضار کردند و پدر بزرگم در اتاق دیگه ای داشته گریه می کرده روح گفته که تا کسی در این خانه گریه می کنه من از پاسخگویی معذورم و رفتند دیدند که درسته.

تجربه های خودم هم این شنیده ها رو تایید می کنه و یک بار بعد از اینکه از داییم جوری که بهم شک نکنه راه و چاه اینکار رو یاد گرفتم با سه نفر از دوستانم این کار رو امتحان می کردیم و روح یکی از معلمانمون رو احضار کردیم ، اوایل هیچ خبری نبود و من بخاطر اذیت کردن دوستانم نعلبکی رو خودم راهنمایی می کردم و تکون می دادم اما بعد از چند دقیقه حس کردم که این من نیستم ، بخاطر تعجبی که داشتم از دوستام خواستم انگشتشون رو از روی نعبلکی بردارند و انگشت خودم فقط بمونه اونها هم اینکار رو کردند و در کمال تعجب دیدم من نیستم که نعلبکی رو تکون می دم بلکه فقط انگشتم با نعلبکی مماس هست و نیرویی داره با کمک دست من نعلبکی رو هدایت می کنه ، جالب اینجاست نشانی هایی که می داد شیطنت های ما سر کلاس های اون بود و همه درست.

حالا تایید یا رد این مساله برام علامت سوالی است !!!
نمی دونم با اینکار در حقیقت روح احضار شده یا نه !!

نمی دونم
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
دیگه داره این قضیه جن گیری جدی میشه ...
ادمین جان یه سوال این سایت فقط برای آدمهاست یا جن ها هم میتونند کامنت بزارن ؟
یکیشون اینجاست چند تا سوال داره ... Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: rasarasa ، rs232 ، honareirani ، mohammad.maleki ، amiry ، msar ، mojgan m
من پسرم صدرا (نام پسرانه؟)
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
منم در مورد احضار روح 2-3 تا تجربه دارم.
سال آخر دبیرستان (پیش دانشگاهی) که بودم یکی از دوستانم با فامیلشون به طور تفریحی تو کار همین احضار روح بود. یه روز چند تا از بچه های کلاس تصمیم گرفتیم ما هم این کارو بکنیم. آخر ساعت رفتیم تو یکی از کلاسا و یه کاغذ A4 و یه سکه آماده کردیم. (البته اینو بگم که من فوق العاده ترسوام و فقط چون تعداد بچه ها زیاد بود تو کلاس موندم اما اصلا به اون سکه دست هم نزدم Big Grin)
خلاصه این کارو یکی دو روز انجام دادیم. جالبه که روز آخر روح احضار شده، دوستمو می شناخت (همونی که احضار روح می کرد. بیچاره چقدر ترسید! Big Grin)
تا اینکه مسئولین مدرسه فهمیدند و دیگه فرصتشو به ما ندادند. اما بعدا از یکی از معلمها شنیدیم که اونی که احضار میشه روح نیست بلکه جنه. و اگه بی دقتی کنیم ممکنه برای همیشه تو مکانی که احضار شده بمونه و دردسر درست بشه.
حالا اینکه چقدر ترسیدیم بماند. ولی دیگه حتی حرفشم نزدیم Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، honareirani ، ChairMan ، nnazi_2005 ، mohammad.maleki ، OverLord ، msar ، mojgan m ، hamedrouhi ، milade
این مساله جن بودن رو من هم شنیدم اما از اونجایی که خودم سوالاتی پرسیدم که جوابش به عقل جن هم نمی رسه Big Grin و فقط روح اون شخص میتونسته پاسخ بده گمان نمی کنم جن باشه .

بهر حال اگه خواستید میتونیم همین گوشه موشه ها که ادمین نفهمه یه احضار روح کنیم که اگه همیشه خواست بمونه تو مهاجرسرا بمونه و ما مدیرا دنبال جن گیری باشیم دائما!Big Grin

با اینکه نمیشه روح اونهایی که زنده هستند رو احضار کرد اما می میگم اولین نفرم روح پیام و بعدش نوید رو احضار کنیمBig Grin

فکر کنم کنار تاپیک صندلی داغ بچه ها باید یه تاپیک احضار روح هم برا همه باز کنیمBig Grin

از شوخی گذشته برای من که تجربه جالبی و عجیبی بوده و خیلی چیزها یاد گرفتم . هر کسی جراتش رو داره اینکار رو بکنه ، البته من مسئولیتی نمی پذیرم.

یک E-Book درباره صفحات ویجا یا ویجا برد ها براتون گذاشتم که مطالعه و دونستنش بد نیست ولی نه چیزی رو تایید می کنم و نه تکذیب . عواقب همه چی با خودتونه.


.zip   1160.zip (اندازه 338.17 KB / تعداد دانلود: 141) -->
.zip   1160.zip (اندازه 338.17 KB / تعداد دانلود: 141)
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
من خودم الان به جن اعتقاد ندارم ولی بچه که بودم چندین و چند بار جن دیدم . نمیدونم شایدم روح بوده .
خلاصه اولین بار جلوی حمومون واستاده بودم یه دفعه یه آدم شیطانی که صورت قرمز رنگی داشت اومد ومنو ترسوند .
این اتفاق برای داداشم هم افتاده . یعنی برای دو نفر.
یه بار دیگه تو حیاطمون شب بود یه سایه میرفت اینور اونور تو حیاط ولی هیچ کسی نبود که سایه از اون ایجاد بشه .
و یکبار هم سوار موتور از تو قبرستون رد میشدیم یه دفع یه چیزهای خیلی خیلی ترسناکی اون آخرا دیدم که هنوزم که هنوزه وحشت دارم .
در ضمن یک مورد جالب که من دارم تجربه مرگ هست که کمتر کسی اونو داره.....
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، سارا کوچولو ، nnazi_2005 ، honareirani ، OverLord ، msar ، mojgan m ، godlyman ، milade
نوید جان

خیلی خیلی خوشحال میشیم اگه توی گفتگوی آزاد یک تاپیک جداگانه باز کنی و تجربه مردن و زنده شدنت رو بنویسیSmile
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، msar
(2010-01-30 ساعت 00:11)NAV!D نوشته:  من خودم الان به جن اعتقاد ندارم ولی بچه که بودم چندین و چند بار جن دیدم . نمیدونم شایدم روح بوده .
خلاصه اولین بار جلوی حمومون واستاده بودم یه دفعه یه آدم شیطانی که صورت قرمز رنگی داشت اومد ومنو ترسوند .
این اتفاق برای داداشم هم افتاده . یعنی برای دو نفر.
یه بار دیگه تو حیاطمون شب بود یه سایه میرفت اینور اونور تو حیاط ولی هیچ کسی نبود که سایه از اون ایجاد بشه .
و یکبار هم سوار موتور از تو قبرستون رد میشدیم یه دفع یه چیزهای خیلی خیلی ترسناکی اون آخرا دیدم که هنوزم که هنوزه وحشت دارم .
در ضمن یک مورد جالب که من دارم تجربه مرگ هست که کمتر کسی اونو داره.....

نوید حرف قبرستون زد یاد یه چیزی افتادم که بگم یه بار ما رفته بودم بهشت زهرا یکی از اقوام فوت کرده بود(خدا اموات شما رو هم بیامرزهWink ) پدرم رفت خوابید توو این قبر خالی ها بعد دو تا دختر خانم خوشتیپ داشتن با کفش های پاشنه بلند می اومدن که تا نزدیک قبر خالی شدن که پدرم توش بود پدرم پا شد ودخترا یکشون حسابی جیق زد و فرار کردBig Grin Big Grin Big Grin یکیشون هم پاشنه کفشش انقدر نازک بود که از ترسش پاش گیر کرد پاشنه کفشش شکست و حسابی تیپش بهم ریخت واییییییییییی قیافه هاشون دیدنی بودTongue
پاسخ
nnazi_2005 جان خیلی باحال بود!!
مردم از خنده!
واااااااااااااااااای !!! فکر کن چه صحنه ای میشه!!!!
کیف کردم!
دم بابات گرم! Big Grin
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
آقا صدرا ،
بابت کتاب ویجا ممنون .
من که کاملا به ارتباط با ارواح اعتقاددارم .

Smile
Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، msar
با اجازتون منم ميخوام يك خاطره ترسناك و تجربه گرون قيمتو براتون بگم
-
نزديك 1 سال پيش من از روي كنجكاوي يك كتاب خريدم به نام "اسرار خود هيپنوتيزم"
يك شب ساعت 2 خوابم نميبرد و نشستم به خوندن اين كتاب!
ساعت 3:30 بود كه خسته شدم و خاستم بخوابم
پيش خودم گفتم : من كه ميدونم اينا خرافاته بذار امتحان كنم ببينم خود هيپنوتيزم اثري روي من داره؟
با فنوني كه درباره خودهيپنوز از توي اون كتاب ياد گرفتم شروع كردم به انجام خود هيپنوتيزم خودم
-
-
-
-
-
خوابيدم مثل خرس!
چشمتون روز بد نبينه
نزديك به ساعت 5 بود كه از كالبدم جدا شدم و چسبيده بودم به سقف اتاقم
انگار كه چشمام اشعه ايكس پيدا كرده بود و اونور ديوارهارو ميديدم
ديدم كه از دور يك چيزي كه مثل ابر ميمونه (يه خورده شبيه انسان بود) داره به طرف در اتاق من مياد
منم هوشيار بودم ولي خارج از بدنم!
داشتم سكته ميكردم شروع كردم به دادو بيداد(ولي فقط ميتونستم آه و ناله بكنم)
با تمام قدرتم بي اختيار خواهرمو صدا ميكردم بعد از چند لحظه كه خواهرم اومد و برق اتاقو روشن كرد به خودم اومدم
ولي متوجه شدم كه تمام صورتم خيسه اينقدر كه گريه كردم از ترس(من كه اندازه كرگدنم!)Big Grin
-
فرداي اون روز با يه كارشناس ماوراالطبيعه صحبت كردم
گفت كه: كار خيلي خطرناكي كردي و امكان داشت كه ديگه برنگردي
------------------------------
به همه توصيه ميكنم كه بدون حضور يك فرد كار ازموده هرگز خيال آرتيست بازي به سرشون نزنه(چون واقعا خطرناكه)
خداوند انسان را آزاد آفرید و انسان بندگی را برگزید
پاسخ
تشکر کنندگان: ابی22 ، eBloud ، amiry ، mahnam7 ، SomeOneX ، msar ، mojgan m ، hamedrouhi
دوست عزیز آروین جان مواردی که شما ذکر کردید با یکدیگر کمی مغایرت دارند و البته از هم جدا نیستند .

تکنیک های خودهیپنوتیزم منجر به برون فنکنی یا پرواز روح نمیشوند .

همچنین برای رسیدن به این درجه که شما بتوانید در حالت خلسه کالبد دومتون رو از کالبد اول جدا کنید خیلی تمرین نیاز هست .

احتملا شما با توجه به چیزهایی که خهوانده اید شب دچار خوابزدگی شده اید .

لطفا نام کتاب رو هم که ذکر کردید نام نویسنده اش رو هم ذکر کنید .
یکی از حرفه ای های سایت .Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: msar ، mojgan m
متاسفانه اسم نويسنده يادم نيست چون بعد از اون ماجرا كتابو رد كردم! (ولي يادمه كه ايراني بود)
-
اگر شما باور نميكنيد من اصراري ندارم كه شما باور كنيد ولي ميتونم رو در رو به شما آموزش بدم تا به اين حالت وارد بشيد
(اگر خطراتشو به جون مي خريد)
قصد جسارت ندارم ولي ورود به اين حالت بستگي به استعداد شما هم داره
خداوند انسان را آزاد آفرید و انسان بندگی را برگزید
پاسخ
تشکر کنندگان: mahnam7 ، msar ، mojgan m
(2011-08-18 ساعت 12:54)arvin2000 نوشته:  با اجازتون منم ميخوام يك خاطره ترسناك و تجربه گرون قيمتو براتون بگم
-
نزديك 1 سال پيش من از روي كنجكاوي يك كتاب خريدم به نام "اسرار خود هيپنوتيزم"
يك شب ساعت 2 خوابم نميبرد و نشستم به خوندن اين كتاب!
ساعت 3:30 بود كه خسته شدم و خاستم بخوابم
پيش خودم گفتم : من كه ميدونم اينا خرافاته بذار امتحان كنم ببينم خود هيپنوتيزم اثري روي من داره؟
با فنوني كه درباره خودهيپنوز از توي اون كتاب ياد گرفتم شروع كردم به انجام خود هيپنوتيزم خودم
-
-
-
-
-
خوابيدم مثل خرس!
چشمتون روز بد نبينه
نزديك به ساعت 5 بود كه از كالبدم جدا شدم و چسبيده بودم به سقف اتاقم
انگار كه چشمام اشعه ايكس پيدا كرده بود و اونور ديوارهارو ميديدم
ديدم كه از دور يك چيزي كه مثل ابر ميمونه (يه خورده شبيه انسان بود) داره به طرف در اتاق من مياد
منم هوشيار بودم ولي خارج از بدنم!
داشتم سكته ميكردم شروع كردم به دادو بيداد(ولي فقط ميتونستم آه و ناله بكنم)
با تمام قدرتم بي اختيار خواهرمو صدا ميكردم بعد از چند لحظه كه خواهرم اومد و برق اتاقو روشن كرد به خودم اومدم
ولي متوجه شدم كه تمام صورتم خيسه اينقدر كه گريه كردم از ترس(من كه اندازه كرگدنم!)Big Grin
-
فرداي اون روز با يه كارشناس ماوراالطبيعه صحبت كردم
گفت كه: كار خيلي خطرناكي كردي و امكان داشت كه ديگه برنگردي
------------------------------
به همه توصيه ميكنم كه بدون حضور يك فرد كار ازموده هرگز خيال آرتيست بازي به سرشون نزنه(چون واقعا خطرناكه)

سلام شما دچار خوفوسي شده بوده بودين در اين حالت از بدن چون سعي داشتي خود را هيپنوتيزم كني كم نفس ميكشيدي در نتيجه اكيسيژن كافي به بدنتون نرسيد مغز خواب ولي جسم بيدار اين حالت حالت خطرناكي هست براي خودت ايجاد مي كني چون سلول هاي مغز مرگ تدرجي به خود ميگيرن روزانه در اثر همون نرسيدن اكسيژن لازم ميميرند و شما دچار بيماريهاي مغزي ميشين بله حالت هاي هيپنوتيزم وجود داره به شرط تحت نظر بودن يك دكتر متخصص روانپزشك
كتگوري f4
تاريخ اپلاي:1 مي 1999
priority date:27april2000
approval notice:27january2006
(تكميل پرونده) دريافت نامه مصاحبه 3 اكتبر 2011
تاريخ مصاحبه 17 نوامبر 2011
قبول براي دريافت ويزا 17 نوامبر 2011
دريافت ويزا 19 نوامبر 2011Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، kavoshgarnet ، laili ، msar ، mojgan m ، mrlzdh




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان