کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
موضوع انشا: خارجی ها (just for fun)
Big Grin 
پدرم همیشه می‌گوید "این خارجی‌ها که الکی خارجی نشده‌اند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان داده‌اند"

البته من هم می‌خواهم درسم رابخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد.
خارج خیلی بزرگتر است. من خیلی چیزها راجب به خارج می‌دانم.
تازه دایی دختر عمه‌ی پسر همسایه‌مان در آمریکا زندگی می‌کند. برای همین هم پسر همسایه‌مان آمریکا را مثل کف دستش
می‌شناسد. او می‌گوید "در خارج آدم‌های قوی کشور را اداره می‌کنند"

مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است. ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار
کرد و بعد... البته آن قسمت‌های بی‌تربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. اما در ایران
هر آدم لاغر مردنی را می گذارند مدیر بشود. خارجی‌ها خیلی پر زور هستند و همه‌شان بادی میل دینگ کار می‌کنند. همین
برج‌هایی که دارند نشان می‌دهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کرده‌اند.
ما اصلن ماهواره نداریم. اگر هم داشته باشیم؛ فقط برنامه‌های علمی آن را نگاه می‌کنیم. تازه من کانال‌های ناجورش را قلف
کرده‌ام تا والدینم خدای نکرده از راه به در نشوند. این آمریکایی‌ها بر خلاف ما آدم‌های خیلی مهربانی هستند و دائم همدیگر را
بقل می‌کنند و بوس می‌کنند.. اما در فیلم‌های ایرانی حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم می‌نشینند. همین کارها
باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود.

در اینجا اصلن استعداد ما کفش نمی‌شود و نخبه‌های علمی کشور مجبور می‌شوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش
می‌شوند. مثلاً این "بیل گیتس" با اینکه اسم کوچکش نشان می‌دهد که از یک خانواده‌ی کارگری بوده، اما تا می‌فهمند که
نخبه است به او خیلی بودجه می‌دهند و او هم برق را اختراع می‌کند. پسر همسایه‌مان می‌گوید اگر او آن موقع برق را اختراع
نکرده بود؛ شاید ما الان مجبور بودیم شب‌ها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم.
> از نظر فرهنگی ما ایرانی‌ها خیلی بی‌جمبه هستیم.. ما خیلی تمبل و تن‌پرور هستیم و حتی هفته‌ای یک روز را هم کلاً تعطیل
کرده‌ایم. شاید شما ندانید اما من خودم دیشب از پسر همسایه‌مان شنیدم که در خارج جمعه‌ها تعطیل نیست. وقتی شنیدم
نزدیک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرف‌های پسر همسایه‌مان از بی بی سی هم مهمتر است..

ما ایرانی‌ها ضاتن آی کیون پایینی داریم. مثلن پدرم همیشه به من می‌گوید "تو به خر گفته‌ای زکی". ولی خارجی‌ها تیز هوشان
هستند. پسر همسایه‌مان می‌گفت در آمریکا همه بلدند انگلیسی صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگلیسی بلدند. ولی
اینجا متعسفانه مردم کلی کلاس زبان می‌روند و آخرش هم بلد نیستند یک جمله‌ی ساده مثل I lav u بنویسند. واقعن جای
تعسف دارد.

این بود انشای من
پاسخ
من هم مثل شما فكر ميكنم خارجي ها قبلا همه شون كارگر بوده اند
آخه بيشترشون از اين اسمهاي كارگري دارند
مثل بيل/پيت/جك و از اينجور چيزها
به نظرتون يك كم بي كلاس نيستند؟
تازه يه غذايي دارند به اسم هات داگ كه به معني سگ داغه
آخه آدم عاقل سگ داغ رو ميخوره؟؟
فكر ميكنم بايد بريم اونجا يك كم بهشون كلاس ياد بديم
البته اگه راهمون بدهندBig Grin

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
مرسی شیما خانم، خیلی قشنگ بود
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
پاسخ
تشکر کنندگان: Iman-gta ، یه مهاجر ، cky
نمیدانم این خارجی ها چرا به زبون آدم نمیتونند حرف بزنند. همش به یک زبون دیگه حرف میزنند که به زبون آدم نمیمونه. خوب برن یه کمی عین آدم فارسی حرف زدن رو یاد بگیرند!
2010AS200xx
دریافت نامه قبولی: Jul-24-2009
مصاحبه و دریافت ویزا :Jul 2010، Kuala Lumpur
تاریخ و محل ورود به آمریکا: سپتامبر2010،نیویورک
دریافتSSN و GC :اکتبر2010
محل سکونت فعلی:San Jose, California
تاریخ سیتیزن شدن: Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: hvm ، Iman-gta ، یه مهاجر ، cky ، mary joon ، sarah_xzx
(2010-06-08 ساعت 02:08)mh_hshk نوشته:  مرسی شیوا خانم، خیلی قشنگ بود

شیما!
پاسخ
تشکر کنندگان: hvm ، Iman-gta ، یه مهاجر ، cky
روم به دیفال! ببخشیتا ، یه هم کلاسی داریم اسمش شیواست، ما همه را اوشون میبینیم حالا که شباهت اسمی هم دارن !
البته بنده قصد جسارت نداشته بیدم ها شیوا خانم ببخشید شیما خانم
عذرخواهی اینجانب را پذیرا باشید
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
پاسخ
تشکر کنندگان: hvm ، honareirani ، looloo ، Iman-gta ، یه مهاجر ، cky ، sarah_xzx
آقا یه سوال؟؟؟؟
چرا خارجی ها اینقدر آسمون را دوست دارند؟
هی به هم آسمون رو نشون میدند؟ به انواع و انحا مختلفه!
هان؟
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
پاسخ
تشکر کنندگان: Iman-gta ، sarah_xzx
(2010-06-18 ساعت 14:08)mh_hshk نوشته:  آقا یه سوال؟؟؟؟
چرا خارجی ها اینقدر آسمون را دوست دارند؟
هی به هم آسمون رو نشون میدند؟ به انواع و انحا مختلفه!
هان؟
چرا... واقعا چرا اسمون رو بهم نشون میدن؟
[quote='mh_hshk' pid='57662' dateline='1276853904']
I have a dream
حالا!!!
پاسخ
تشکر کنندگان:
من اگه میدونستم که از بقیه نمی پرسیدم!
وجدانا چرااا؟؟؟؟؟؟؟
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
پاسخ
تشکر کنندگان: Iman-gta
چون اونا خیلی مذهبی هستند و با اینکارشون می خوان بگن از ما که گذشت ولی خدا حسابت رو برسه!!!!

(با تشکر از پیام عزیز)
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
تشکر کنندگان: mh_hshk ، Iman-gta ، summery_armin ، cky ، sarah_xzx
(2010-06-22 ساعت 16:02)sadra_sepehr نوشته:  چون اونا خیلی مذهبی هستند و با اینکارشون می خوان بگن از ما که گذشت ولی خدا حسابت رو برسه!!!!

(با تشکر از پیام عزیز)

نه بابا از این خبرا هم نیست فکر میکنم دنبال بشقاب پرندهای چیزی هستن تازه اونا خیلی همدیگه رو دوست دارن مگه تو فیلماشون نمیبینین مدام همدیگر رو بقل میکنن و میبوسن ... ببخشید یادم رفت مجرد زیاد داریمBig Grin
I have a dream
حالا!!!
پاسخ
تشکر کنندگان: mh_hshk ، cky
از اینکه فامیلی های خنده داری دارند شکی نیست. من وقتی بچه بودم همیشه فکر میکردم که این خارجی ها چه فامیلی های قشنگی دارند اما وقتی کمی زبان انگلیسی و آلمانی یاد گرفتم فهمیدم اکثرشان همچین فامیلی هایی دارند: نانوا..خیاط... بنا...آهنگر و ...
اینطوری شد که فهمیدم که چقدر بچه های مدرسه احمق بودند که مثلا بچه هایی که فامیلی عجیب و غریب داشتند را مسخره می کردند چون آن فامیلی ها صد بار میارزید به فامیلی اروپایی ها! مثلا ی فامیلی هایی که مورد خنده بود: نهنگی... نقاش...پلنگی...معمار... خلاصه حداقل کمی حماسی تر به نظر میرسدSmile
حالا من هم یک انشا میخوام بنویسم:
از روزی که یادم هست یک مثل معروف بود که به هر کس میخواست فرار مغزها کند میگفتند: آسمان همه جا همین رنگ است.
اما همیشه برای من جای سوال بود که چرا این حرف را میزنند چون هر جا که میرفتم رنگ آسمان فرق داشت. جاهایی خاکستری بود جاهایی آبی کمرنگ گاهی هم فیروزه ای... اما بعد ها فهمیدم موضوع از چه قرار است. منظور از این مثل این بود که هر وقت نتوانستی اتفاقات روی زمین را تحمل کنی سرت را بالا بگیر و به بالا نگاه کن حداقل کمی متفاوت تر است. اما حالا که عادت کردم سرم را بالا بگیرم و آن بالا ها را نگاه کنم. دیگر تحمل آسمان بالای سرم را هم ندارم. مدتهاست که منتظرم از آن بالاها فرشته ای چیزی پایین بیاید و بگوید حالا دیگر میتوانی به دور برت نگاه کنی. توی خانه نشسته ام دنیای روی زمین را طوری که میخواهم تصور میکنم. نمیخواهم بزرگ باشم آنطور که به کودکانی که خوشحال میخندند یا گریه میکنند میگویند کی میخواهی بزرگ شوی. من میخواهم توی همان رویاهای خودم زمینی دیگر را تصور کنم. جایی که تنها زیبایی جا دارد جایی که امن است و آزادی مانند پیراهنی بر تنمان مینشیند. آنجا که نگاه آدمهایش از داوری تهی است و کسی نمیخواهد شکل او شوی. آنجا که همه با چهره های خودشان آنطور که هستند و آنطور که فکر میکنند در خیابان قدم میزنند و دستها تنها زمانی به سمتت دراز میشود که به آن نیاز داری. جایی که به خاطر لیاقتهایم قدردانی خواهم شد و اگر کسی بالاتر از من در موقعیتی قرار دارد بخاطر این است که بیشتر از من میداند و به من هم کمک خواهد کرد که به رویاهایم دست یابم.
برای رسیدن به مقصد به وسیله نیاندیش به مقصد فکر کن. آنوقت خواهی دید که چه آسان وسیله پیش پایت خواهد ایستاد و تو را به مقصد خواهد رساند.
پاسخ
تشکر کنندگان: cky ، Hossein81 ، ساشا ، mh_hshk ، honareirani ، Iman-gta ، sarah_xzx ، nousha2015
سلام
خیلی راجع به خارجی ها صحبت کردین اصلا خارجی و داخلی همه از یک قماشیم
همه آدمیم و مثل هم میتوانیم خیالات را جای حقیقت بگیریم برای مثال
خارجی ها میتونن تصورات باطل داشته باشن و ایرانی ها هم همینطور
واسه بعضی ایرونی ها ی داخل کشور خارج یعنی بهشت همه چیز کاملا عالیه اصلا تا میری خارج برمیگردی راحت صاحب دو تا مدرک شدی و فکر میکنن میلیارد شدی و ازت توقعها دارن فکر میکنن میتونی حتی اگر خسیس نباشی یک خانه تو شمیرونی جایی براشون بخری.و خودشون را بدبخت میدونن که این شانس را نداشتند که بیان خارج دو روزه مثل آب خوردن میلیارد بشن.مخصوصا با پز های الکی بعضی ها...

در خارج بعضی خارجی ها هم تصورات عجیبی دارن بعضی حتی فکر میکننددر ایران مردم شتر سوار ی میکنند نون خشک سق میزنند آنقدر بدبختن که خیلی ها شهر و کشورشون رو ول میکنند میان خارج که از گشنگی نمیرن فکر میکنن اینها همشون در رفتند امدن پناهنده شدند
مخصوصا با یک داستانهای عجیب و غریب بعضی کسانی که برای پناهنده شدن گفتن چه تصوراتی که به وجود نمیاره
و مثل معادله میمونه هرچی ایرونی ها در تصوراتشون نسبت به خارج پیش میرن اونها هم در تصوراتشون نسبت به ایران پیش میرود.

پاسخ
تشکر کنندگان: Iman-gta ، sarah_xzx ، سمبل
مرسی شیما خانم، خیلی عالی بود

تازه دایی دختر عمه‌ی پسر همسایه‌شان = عمو یا پدر همسایه شان

البتههههههههه روم به دیفاللللللللل

GOOD LUCKBig Grin
We Can Change Cool
پاسخ
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان