کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara





نظرسنجی: مشکلات مهاجرت چیست
دوری از خانواده
30.07%
46 30.07%
مشکلات روحی
10.46%
16 10.46%
تنوع در فرهنگ
7.19%
11 7.19%
تنوع در زبان
13.73%
21 13.73%
مشکلات مادی
20.92%
32 20.92%
ایجاد استرس
17.65%
27 17.65%
مجموع 153 رای 100%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. [نمایش نتایج]



##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
عوارض روز های قبل از مهاجرت
این روز های اخر حس خیلی جالبی داره " هر روز که نزدیکتر میشم هم مصمم تر میشم هم غمگین تر " هم خیلی دوست دارم برم هم دوست ندارم که از دوستام جدا بشم .
ما هفته ی دیگه همین روز ساعت 12 - 1 باید بریم فرودگاه " امشب یک حس خیلی عجیبی دارم چون تنها یک هفته ی دیگه در تهران / ایران هستم فقط یک هفته " من فقط یک هفته وقت دارم تا از عزیزانی که دوستشان دارم خداحافظی کنم " خیلی خیلی استرس دارم و در عین حال کاملا آرامم " ناراحتم ولی از شروع یک زندگی جدید لذت میبرم و این فکر من را خوشحال میکند .
چه زود دیر میشود برای خداحافظی و دل کندن از عزیزان و چه زود باید برای رسیدن به اهدافت از چیز هایی که داری بگذری .
امشب هم ناراحتم و هم خوشحال ولی استرس زیادی دارم " خودم را برای پذیرش زندگی جدیدم حاضر میکنم و با خوشنودی از دلبستگی ها و دوست هایم دل میکنم به امید رسیدن به یک هدف بزرگ تر .
از یک چیز مطمئنم و آن این است که من به هیچ وجه این شانس بزرگ را از دست نمیدهم .
بیایید سریال قهوه ی تلخ رو کپی نکنیم تا با این کار کمکی کرده باشیم و فرهنگ سازی را از امروز شروع کنیم .

پاسخ
سلام دوست عزیز.کاملا حالت رو درک می‌کنم.خودمم تنها ۳ماه که اومدم آمریکا.میای اینجا تازه میفهمی واسه چه کسانی‌ عزیز بودی و چه کسائی به فکرتن و باهات در ارتباطن.خیلی‌ها فقط در کنارشون بودی واسشون عزیز بودی و زیاد نگران دوری از دوستات نباش.خود من وقتی‌ ایران بودم کلی‌ دوست داشتم الان فقط ۲نفر ارتباطشون رو ادامه دادن..خوش به حالت با خانواده میای.من که تنها اومدم خیلی‌ واسم دلتنگی سخته.ولی‌ تو عزیز ترینهات همراهت میان.نگران هیچی‌ نباش.

موفق میشی‌

ارسال مدارک F2A (همسرم): 4Sep ,2013, رسید مدارک: 9Sep, 2013,  اپرو: 9Oct, 2013 , دریافت کیس نامبر (سفارت ابوظبی): 18Nov, 2013
پرداخت 22Nov, 2013: DS 261 $88  ,پرداخت 230$ :2013, Dec 11, ارسال مدارک: 2013, 19 Dec , تکمیل پرونده: 2014, 27 NVC) Jan). تاریخ مصاحبه 2015, Jun 3 , کلیر 1Sep, 2015Big Grin، تاریخ ویزا 2015, 9Sep
سفرنامه
لیست تمام مدارک ارسالی به USCIS , NVC ,و مدارک مدیکال و روز مصاحبه ویزای ازدواج Interview Questions+


پاسخ
(2010-09-29 ساعت 22:15)khashayar6310 نوشته:  این روز های اخر حس خیلی جالبی داره " هر روز که نزدیکتر میشم هم مصمم تر میشم هم غمگین تر " هم خیلی دوست دارم برم هم دوست ندارم که از دوستام جدا بشم .
ما هفته ی دیگه همین روز ساعت 12 - 1 باید بریم فرودگاه " امشب یک حس خیلی عجیبی دارم چون تنها یک هفته ی دیگه در تهران / ایران هستم فقط یک هفته " من فقط یک هفته وقت دارم تا از عزیزانی که دوستشان دارم خداحافظی کنم " خیلی خیلی استرس دارم و در عین حال کاملا آرامم " ناراحتم ولی از شروع یک زندگی جدید لذت میبرم و این فکر من را خوشحال میکند .
چه زود دیر میشود برای خداحافظی و دل کندن از عزیزان و چه زود باید برای رسیدن به اهدافت از چیز هایی که داری بگذری .
امشب هم ناراحتم و هم خوشحال ولی استرس زیادی دارم " خودم را برای پذیرش زندگی جدیدم حاضر میکنم و با خوشنودی از دلبستگی ها و دوست هایم دل میکنم به امید رسیدن به یک هدف بزرگ تر .
از یک چیز مطمئنم و آن این است که من به هیچ وجه این شانس بزرگ را از دست نمیدهم .
نمی‌خوام نگرانت کنم اما این تازه اول ناراحتی‌هات هست ، به شخص خود من روزی اولی‌ که پامو گذاشتم در امریکا واسم همه چیز جالب بود و زیاد به فکر خاطرههام نیمیفتادم اما بد از چندروزی به قدری فکر خاطرههام دلتنگیام و دوستو خانوادم بهم فشار میاورد که داشتم دیوونه میشدم و با خودم می‌گفتم کاش میشد همین الان برگردم ایران و دیگه برنگردم ، شبی‌ نبود که بدون غمگینی و با چشمهای خشک بخوابم و واقعا واسم سخت بود اما با گذشت زمان و شروع شدن کلاس زبانم و پیدا کردن دوستهای جدید و آشنا شدن با محیط کم کم این غمگینی از بین رفت و تونستم قبول کنم که زندگی‌ خوب و شادی در انتظارمه.

خلاصه می‌خوام اینو بگم که روزهای اول مهاجرت خیلی‌ سخته اما به هیچ وجه تسلیمشون نشو و اصلا به گذشتد فک نکن چون اگه بهشون فک کنی‌ از پا درد میاره ، و الان که در ایران و پیش خانوادت و دوستات هستی‌ تا اونجایی که میتونی‌ باهاشون وقت بذار به خصوص با کسایی‌ که خاطر‌های خوبی‌ داری و دوسشون داری حالا چه خانوادت چه دوستات چون اینجوری وقتی‌ اومدی آمریکا کمتر افسوس می‌خوری که چرا وقت بیشتری با کسای که دوسشون داشتم نگذاشتم

موفق باشی‌



شماره کیس: 2010AS00021XXX
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2009-June-12
کنسولگری: Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 2009-July-22
تاریخ کارنت شدن کیس: 2010-May-11
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010-May-27
تاریخ مصاحبه: 2010-July-6
تاریخ دریافت کلیرنس: 2010-Aug-6
تاریخ دریافت ویزا:2010-Aug-12
پاسخ
رامین جان خوشحالم که کم کم داری با مهاجرت کنار میای. امیدوارم روز به روز بیشتر بر شرایط مسلط بشی و به موفقیت برسی.
ولی خداییش من هنوز دچار غم غربت نشدم!!!! خودم هم نمی دونم چرا؟ ما اول ازدواجمون 9 ماه کرج زندگی کردیم. باورتون نمیشه من هر آخر هفته یا دو هفته یک بار میومدم اصفهان. ولی در طول هفته همش گریه می کردم و دلم تنگ بود!!! ولی الان بعد از دو ماه و نیم هنوز دلتنگ نشدم. شاید به خاطر کارها و مشغله زیادیه که دارم ولی الان که خیلی سرحالم. اینجا مشکلات زیادی داریم . با اینکه زندگیم توی ایران بد نبود و شغل دولتی خوبی داشتم ولی از اینکه اینجام و یک شروع دوباره رو دارم تجربه می کنم کیف می کنم.
2010AS3xxx
پاسخ
به نظر من سخت ترین لحظه ها روزای آخر توی ایرانه، وقتی که داری خداحافظی میکنی و اشک توی چشمای همه جمع شده سخترین چیزه، مخصوصاً پدر و مادر وخواهر و برادر. نمیدونم چرا آدم اینقدر دلش برای همه تنگ میشه. ما شاید بعضی از اقوام رو دو ماهی یکبار هم نمیدیدیم یا باهاشون فرصت صحبت کردن پیدا نمیکردیم همچنین کسانی که توی یک شهر دیگه زندگی میکردن ولی اینجا که آمدیم بیشتر دلمون براشون تنگ میشه.(و ناگهان چه زود دیر میشود.)
ولی با تمام دلتنگی ها فکر میکنم تغییر توی زندگی لازمه چون وقتی که آب هم ساکن بمونه تبدیل به مرداب میشه.
پاسخ
خشابار جان تو هم اسمه پسر خاله منی و اون هم دقیقا چهارشنبه داره میاد کانادا برای همیشهBig Grin
بیبن من هم با رامین موافقم من توی ایران دوستانی داشتم که با هم زندگی میکردیم فامیل های خیلی نزدیک واز همه مهمتر پدر و مادرم وبرادرم من از همه این ها خداحافظی کردم لحظه سختی بود ولی حاضرم قسم بخورم سخترین لحظه همه دوستان مهاجر روزه اولیه که از خواب توی این کشور پا میشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی همیشه یادمه که هنگ بودم کلی دور از جایی که توش بزرگ شدم خاطره داشتم اونم نه موقت!!!برای همیشه دور شدی!!!!
هنوز که یادم میفته حالم بد میشه!!!
الان 3ماه از اومدنم گذشته ولی هنوز جا نیفتادم اما با از اون ماه اول خیلی بهترم
به دوستانه لس آنجلسی توصیه میکنم از موهبتی به نام دکتر هولاکویی غافل نشین.یعنی صحیت با هاش معجزه هست هر روز تو رادیو 670 ساعت 3.15 برنامه داره حتما گوش کنید
خشایار جان تو ,پدر مادرت کنارت هستند و این بهترین کمک دنیا ,بهترین دوستان دنیا و دوست داشتنی ترین کسای زندگیت باهات هستند پس کارت از من راحتر هست ولی باز سختر از قبل از هجرت
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
پاسخ
سخت نگیرید زیاد
آدم تو شهر خودشم میتونه غربت بکشه
تو ینگه دنیا هم میتونه هزارتا دوست داشته باشه
به آدمش مربوطه بیشتر...
پاسخ
خوب با امروز ما 4 روز دیگه قراره بریم که تازه به نظرم سختی ها شروع شده .
هر روز به خانه های افراد فامیل و دوستان دعوت میشیم و برای خداحافظی به پیششان میرویم و موقعی که میخواهیم خداحافظی کنیم نمیتوانیم و اوضاع خیلی خیلی سخت میشود و من از این که به این فکر کنم که امروز روز آخری است که فلانی را میبینم واقعا رنج میکشم و غمگین میشوم .
موضوع دیگری که ممکن است شما را مثل من ازار دهد این است که اعضای فامیل هر یک به شما یادگاری میدهند و میگویند : این را هیچ وقت از خودت دور نکن و بعد از آن میگویند این وسیله سبب میشود ما را فراموش نکنی " من از این ناراحت میشوم که آن ها فکر میکنند من آن ها را از یاد میبرم ولی نمیدانم چرا " شاید هم حق با ان ها باشد چون هیچ کس از آینده خبری ندارد ولی من فکر نمیکنم یه این راحتی خاطراتم را از یاد ببرم .
خلاصه من الان در حال سپری کردن سخت ترین روز های زندگی ام هستم و این خیلی من را ازار میدهد که دیگر نمیتوانم کسانی را که دوست دارم همانند قبل ییبنم " همه ی این ها به کنار و گریه ی افراد به کنار که واقعا حال من را خراب میکند زیرا من به امید خوشبخت شدن ایران را ترک میکنم و افراد نباید به خاطر خوش بخت شدن کسی گریه کنند و در عین حال میدانم که گریه آنها از روی دلسوزیست نه چیز دیگر .
برای همه آرزوی موفقیت و سعادت میکنم /
بیایید سریال قهوه ی تلخ رو کپی نکنیم تا با این کار کمکی کرده باشیم و فرهنگ سازی را از امروز شروع کنیم .

پاسخ
تشکر کنندگان: Linspire ، Hossein81 ، sib 24 ، AmericanHamid ، lexington ، iliad ، shaan ، Amir78 ، sanaz2010 ، SH1A2R3 ، taherifar ، maryam.azad
تا یکی دوماه دیگه من هم راهی ینگه دنیا میشم. ولی از وقتی که ویزا رو گرفتم انگار دنیا رو دور تند افتاده.
سعی میکنم هر روز یا هر دوروز یکبار دوستامو ببینم .
امیدوارم زیاد سخت نگذره .
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
پاسخ
تشکر کنندگان: lexington ، azin ، frozen mind ، iliad ، shaan ، Amir78 ، sanaz2010 ، SH1A2R3 ، amiry ، taherifar ، maryam.azad
(2010-10-07 ساعت 23:20)درک نوشته:  مرسی ازعزیزان من چندماه دیگه جهت تحصیل به امریکامیرم ولی ازالان استرس دارمBig Grinجالبه نه
درکتون می کنم ولی دیدمن نسبت به امریکاخوبه یعنی امریکاروبادیدخیلی خوبی میبینم شایدبه خاطرفیلم هاوسریال هایی هستش که نگاه کردم ازدیدمن امریکااین طوریه فقط نخندینا
صبح که ازخواب نازبیدارمیشم ازخونه میپرم بیرون مردمان خیلی زیادی بیرونن
ودارن قدم میزنن مناظردیدنی وزیبایی هست بعدمیرم به پارکشون میبینم همه بچه درسخونادارن مطالعه می فرمایندتوپارک بعدمیرم مدتی ورزش می کنم بعد میشینم رویکی ازصندلی هابعدازکمی استراحت برمی گردم منزل بعدفکرمی کنم برم شهربازی ادرس شهربازی رومیگیرم میرم شهربازی جایه خیلی باحالیه چیزای پیشرفته عجیب Big Grin
بعدازکلی حال کردن حسابی بازم برمی گردم خونه بعدمیرم به دانشگاه برای کسب علم ودانش(علم بهتره یاثروت)Big Grinباهم کلاسیام ارتباط برقرارمی کنم
دختروپسرا بایکی ازاونادوست صمیمی میشم اون منوکلی میندازه جلوپسره یادختره قدنزدیکی178سانت داره
بعدمنومیبره میگردونه:باجاهای دیدنی اشنامیشم
بادووستای دوستم دوست میشم بعدباهم میریم بقیه جاهارومیگردیم
ازخیابوناکه ردمیشیم مردمومیبینیم که به همدیگه کاری ندارن وفقط درحال گذرازماهستن بعددنبال سوپرمارکت های ایرانی میگردم غذاهای ایرانی می خرم چندتاهم غذای امریکایی ببینم خوبه یانه
بعدبرمیگردم منزل میرم سراغ لپ تاپ یه چرخی تواینترنت میزنم باخانواده چت میکنم بعدبه اونامیگم اینجاوضع چطوریه
بعدمیرم خریدواسه منزل
بعدمیرم کمی شناکنم همراه بادوستم میریم استخرکلی حال میکنیم بعدبی حال برمیگردیم خونه
اووووووووووووووووو(آهنگ مجیدخراط ها)روگوش میدم بعدمیریم تویه بارگلاب به روتون یه کمی شراب می خورمShy
بعدبادوستم خداحافظی میکنم برمیگردم خونه ازپنجره ساختمون های بلندمعلومه ساختموناومردمونگاه میکنموحال میکنم بعدکمی تلوزیون نگاه میکنم کمی هم غذامیلومبونم بعدروتخت نرموگرمم می خوابمBig GrinBig GrinBig Grin:Cool
الان توتهرانم 18سالمه وبرای ادامه تحصیل می خوام برم امریکالطفاازجملات تمسخرامیزاستفاده نفرمایید
ازدورهمتونومیبویم
بابای
ببخشیدکه به موضوع زیادربطی نداشتBig Grin

البته میشه این کارهائی رو که شما گفتی اینجا انجام داد به شرطی که بالای سه ملیون دلار پول نقد داشته باشی......که در اون شرایط هم اگه برای نگه داشتنش تلاش نکنی در یه چشم به هم زدنی از دستت میره!!
ولی دوست عزیز قبل از اینکه بیائی سعی کن یه تحقیق کامل در مورد زندگی واقعی در آمریکا بکنی نه زندگی درخواب و خیال.
چون اصلا اینطوری که شما فکر میکنی نیست و ممکنه یه وقت خدائی نکرده سرخورده بشی.
من خودم جزو افرادی هستم که از زندگی در آمریکا خیلی راضیم اما اینهائی که شما گفتی حتی تو فیلم سینمائی هم ندیدم.....
مخصوصا شما که باید درس بخونی و وقت زیادی برای تفریح مطمئنا نداری.



جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، Hossein81 ، sib 24 ، lexington ، N.D ، hasti_banoo ، azin ، aadine ، iliad ، sanaz2010 ، shaan ، Amir78 ، AMIN3Y ، SH1A2R3 ، amiry ، paral ، taherifar ، maryam.azad
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
دوسته عزیز جای اومدن به آمریکا من توصیه میکنم سریال friends بیبن وبگذار آمریکا برات همینطور زیبا بمونهBig Grin
من که یک هزارم این فکر میکردم باز خیلی بزرگش کرده بودم
این که تو تعریف کردی بهشت در سال 2010 بود نه آمریکاBig Grin
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
پاسخ
تشکر کنندگان: R.F ، laili ، sib 24 ، hasti_banoo ، azin ، Hossein81 ، WIKIMAN ، iliad ، lexington ، shaan ، SH1A2R3 ، noobnoobi ، paral ، taherifar ، maryam.azad
یه دوستی اینجا بهم گفت درسته الان پول در اوردن سخت شده ولی بازم تو این مملت پول در میاری ولی نگه داشتنش سخته.Cool
لیلی خانم من با یه ملیونم راضیم به خدا.WinkSmile
Lottery 2010
U.S Citizen
Los Angeles, CA

Nothing is impossible
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، iliad ، sanaz2010 ، SH1A2R3 ، taherifar ، maryam.azad
بچه اکثر شماها که لاتاری ثبت نام کردید دنبال تغییر بودید و گرنه اصلا اینکارو نمی کردید.
حالا تعجب می کنم که چرا اصل هدفتون رو فراموش می کنید. بعضی ها یجوری حرف میزنن انگاری ، باد اونا رو به آمریکا آورده ....!
آرزوی من مفید بودن برای مهاجرسراست در صورتی که پرسش و یا مشکلی دارید(هرچندغیرقابل حل) دارید می توانید تا حد توان من روی کمک من حساب کنید...Smile

دستهایی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستندکه رو به آسمان دعا می کنند(کورش کبیر)
پاسخ
تشکر کنندگان: iliad ، Snowman ، farshidkhalafi ، sanaz2010 ، amiry ، MPU ، godot ، taherifar ، maryam.azad
خشايار خوبه تو حداقل نيازي نبود كه خودت به بقيه بگي، من دو ماهه ديگه دارم ميرم آمريكا ولي به جز خونوادم هنوز كسي نميدونه
بارها تصميم گرفتم به دوستانم بگم ولي هنوز شهامتشو پيدا نكردم شهامت روبرو شدن با خداحافظي و دلتنگي و شايد به همين خاطر هنوز نمي تونم درك كنم كه واقعا دارم ميرم، يكي به من بگه چيجوري به دوستانم بگم
پاسخ
تشکر کنندگان: khashayar6310 ، lexington ، Iman-gta ، mavarfan ، sanaz2010 ، noobnoobi ، taherifar ، maryam.azad
نگرانی اصلی و دلتنگی من هم برای خانواده ام خواهد بود ، خصوصا پدرم که شاید مدت زیادی نبینمش و شاید ... نمیدونم. بیخیال.
اگر قرار باشه به این چیزا فکر کنیم که نباید از اتاقمون خارج بشیم ، چه رسد به مهاجرت.
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، hana ، shaan ، Iman-gta ، sanaz2010 ، taherifar ، maryam.azad




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان