کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
(2012-05-28 ساعت 09:41)maryam_sh نوشته:  ممكنه من رو راهنمايي كنيد كه واكسن آنفلانزا رو چه قدر قبل از وقت سفارت با يد زد؟
و آيا واكسن مننژيت و تست آنتي بادي واسه آبله مرغون لازمه؟

زمانش خیلی مهم نیست، شما الان بزنین واکسن رو. واکسن مننژیت هم فقط برای بچه ها میزنن، تست آنتی بادی آبله مرغون هم برای اینه که ثابت کنین قبلا آبله مرغون گرفتین و دوباره براتون واکسن نزنن پس بهتره داشته باشین.
2012AS00066XXX
آنکارا (۲ نفر)
مصاحبه: July 23 (آبي + ٩ سؤالی)
دریافت کلیرنس:‌ 6 Sep
ويزا: 12 Sep
ورود به آمریکا :27 Oct
گرین کارت : 2012-8Nov
**TOGETHER WE STAND, DIVIDED WE FALL**
تشکر کنندگان: maryam_sh ، SH1A2R3 ، Hediyeh ، houmanes ، ghorbat ، Emad_L ، Solitude ، pariya2 ، philter
(2012-05-28 ساعت 12:11)daria نوشته:  
(2012-05-28 ساعت 09:41)maryam_sh نوشته:  ممكنه من رو راهنمايي كنيد ...

زمانش خیلی مهم نیست،...
در تایید فرمایش daria عزیز فقط یه نکته اضافه کنم با توجه به اینکه سفارتتون ابوظبی هست اصلا نیاز به تست آنی بادی آبله مرغون هم ندارین. ما همرامون بود ولی اون خانم دکتر سونیتا فقط ازمون پرسید گرفتیم یا نه! همین! ولی به mmr حتما توجه کنید و به فاصله یکماه هر دو نوبتش رو بزنید. حتی اگه نوبت دومتون کمتر از یکماه با مصاحبه فاصله داشته باشه!

کیس نامبر;2012as34xxx
کنسولگری: ابوظبی
تاریخ مصاحبه: می 2012
تاریخ ورود به امریکا: سپتامبر 2012
مقصد: کالیفرنیا- لس آنجلس


تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، 3rip ، daria ، maryam_sh ، MPU ، ghorbat ، frozen mind ، Solitude ، pariya2 ، philter
(2012-06-05 ساعت 21:11)pjafari1981 نوشته:  چرا برای ابوظبی هیچ خبری نیست؟
یکم اطلاعات بدین لطفا!!!!!!!!!!!!!!
امسال این تاپیک یه کمی مظلوم واقع شده چون بیشتر کیسها آنکارا مصاحبه دارن! حالا من یه کمی از جزییات ابوظبی میگم که حداقل سرتون گرم بشه Big Grin راستش تا حالا تجربه رفتن به امارات تو این فصلو نداشتم! تجربه ی ایندفعه مون خیلی جالب و قیافه هامون خیلی خنده داربود! هوای دبی واقعا شرجیه و من که موهامو برای مسافرت به اصطلاح مدلی کوتاه کرده بودم ! اونجا فقط غصه ی موهامو میخوردم! هر کاریش میکردم باز وقتی میرفتیم بیرون حسابی بهم میریخت انگار که چند تا جوجه افتادن رو سر من و تو موهام دنبال دونه میگشتن( حتما میتونید تصور کنید منظورم چیه!) خلاصه که حسابی میریخت به هم! Big Grin تا روز مصاحبه که ساعت 4 صبح بیدار شدم و موهامو سشوار کشیدمو کلی حالت دادم که حداقل تو سفارت آبروداری کنه! چه برنامه ریزی هایی برای لباس و دیزاین مو و آرایش و ... کرده بودم! رفتیم ابوظبی دیدیم ای داد و بیداد! هوای ابوظبی از دبی هم شرجیتره Sadتو همون زمانی که بیرون سالن نشسته بودیم کاملا متوجه فر خوردن تارهای موهام میشدم! دخترم هر از گاهی میگفت مامااااان چرا اینجوری شدی؟؟؟!!! موهات ریخته به هم حسابی! منکه دیگه کاری از دستم بر نمیومد گفتم بیخیال شو هی بهم نگو!!!اعصابمو بیشتر از این به هم نریز! به همسر که نگاه میکردم به عمق فاجعه ی خودم پی میبردم! البته حالا اون بنده خدا موهاش کوتاه و فر بود فقط فراش بیشتر شده بود و چسبیده بود به سرش! وقتی که هدایت شدیم به سمت داخل سالن وااااای چشمتون روز بد نبینه!!! خودمو تو شیشه ی سالن که دیدم شوکه شدم! دقیقا یاد تابستونای شمال و ناخوداگاه ترانه‌ی خاطرات شمال حمیرا افتادم! دقیقا شده بودم حمیرا البته اونهم در اوج مدل موهاش! Big Grinفکر میکنم آفیسرها هم حتما فکر کردن من یه نسبتی با اون خانم دارم و میخوام برم اونجا که ببینمش! که بدون سوال جواب خاصی سریع ویزا رو بهم دادن!Tongue یا شاید هم ابهت موهام که دقیقه به دقیقه بالاتر داشت میرفت اونها رو تحت تاثیر قرار داده بود!Big Grin هر چی بود خدا رو شکر خیر بود! وقتی برگشتیم هتل از اینکه چی فکر میکردیم برای ظاهرمون و چی شده بودیم کلی خندیدیم!
خانمهایی که مثل من موهای لطیف و حالت دار دارن توصیه اکید میکنم تو این ایام که میخوان برن سفارت برای حفظ ظاهرWink حتما از اسپریهای حالت دهنده ی مو یا از موس یا ژل مخصوص استفاده کنید تا مثل من نشید! من روز دومی که برای دریافت ویزا رفتم ابوظبی کل موهامو با موس آغشته کردم تا جرات تکون خوردن نداشته باشه! انصافا هم تکون نخورد! آراسته رفتمو و آراسته هم برگشتم!Cool

کیس نامبر;2012as34xxx
کنسولگری: ابوظبی
تاریخ مصاحبه: می 2012
تاریخ ورود به امریکا: سپتامبر 2012
مقصد: کالیفرنیا- لس آنجلس


سلام بچه ها!
نوبت هم باشه نوبت ماست!
۳ جوون مدیکال داشتیم! کلی بدو بدو کردیم و رفتیم یک سره از فرودگاه!!!! طبق روال کارهامون رو کردیم !!!! اونقدر خسته بودیم که رو نیمکت های بیمارستان خوابیدیم! بعدش رفتیم هتل! هتلمون هیلتون کریک بود! جالب این بود که ما پول نداشتیم چون قرار بود اونجا پول بهمون برسه ! و کلی استرس کشیدیم حتی مجبور شدیم از پول دیپوزیت هتل پس بگیریم! :d ... روز مصاحبه ساعت ۶ رفتیم اما وقتی رسیدیم کلی آدم جلومون بودن! ما شماره ۱۳ بودیم!
همسرم که برنده اصلی بود ۲ تا عدد واسش خیلی خوبه ! ۱۳ و ۱۸ ! کلی منتظر موندیم تا شمارمون رو اعلام کردن! بعد هم یه خانم ایرانی خاشگل بد اخلاق باهامون حرف زد! حتی پرینت حساب ما رو هم نگاه نکرد فقط سند ملک رو نگاه کرد! شوهرم معاف بود و ما شرکت خودمون رو داشتیم! بعد پول ویزا رو واریز کردیم و رفتیم قسم خوردیم! و بعد بهمون گفت ۵ شنبه ۱۸ خرداد بیاید واسه ویزاتون! خیللللللییییییی حس خوبی بود!
اونجا یه زن و شوهر جون هم که مهاجر سرایی بودن با ما ویزا یه ضرب گرفتن! خانم خونیا! یه دختر خانم هم بود که اون هم لاتاری بود!ایشون هم گرفتن!
۱۸ خرداد شماره نوبت ویزامون ۱۸ بود! !!!
کلی با خانم خونیا و همسرش گفتیم و خندیدیم! با خانم ملیکا هم برگشتیم! کلی خوش گدشت! جاتون حسابی خالی! اما خیلیییییی هوا گرم بود!
راستی ما کارت مترو گرفتیم که خیلی خوب بود! نه ترافیک بود به اینکه الکی پوک تاکسی دادیم! اکثر جاها هم ایستگاه داره! حتی از فرودگاه!پس الکی پول ماشین ندین!
کلی هم غذا هندی خوردیم ! ارزووووون! اما خوشمزه ه ه ه ! مثل غذاهای فری کثیف!

در مورد مخارج اگه بخام بگم! ما نقد کم دادیم چون بلیط هامون رو اسکای وارد من بود ! ۲ تا بلیط مجانی داشتم! هتلمون هم هیلتون کریک بود که تو دیره بود و خیلی عالی بود ! ایرانی اصلا نمیدیدی! اما جاش خیلی خوب بود و وسط شهر! ما ۱ هفته اونجا بودیم!
جاهایی هم که میخاین برین ؛ همه جا برین به جز گرین هوس! واقعا در سطح ایرانیا نیست! باور کنین!

درمورد مدارک هم! من مدارک همسرم رو جدا و مدارک خودم رو جدا آماده کرده بودم ! ترتیبش هم اول مدارک شناسایی! کارت معافیت! مدرک تحصیلی ! مدرک مالی ! کپی هم نگرفت ازمون!
امیدوارم تونسته باشم دینم رو به مهاجر سرا ادا کنم!
موفق باشید!
كيس نامبر:2012AS40xxx
كنسولگرى:ابوظبی
ارسال فرم:August 2011
مصاحبه:5 June 2012
دريافت ويزا: :یک ضرب ب ب ب
ورود به امريكا:احتمالا مهر و آبان!
تعداد افراد کیس : ۲ نفر
هزینه ها : ۵۰۰۰۰ تومان ارسال فرم های اولیه ، ۱۳۷۰۰۰ واکسن و تست آنتی بادی و واکسن MMR ، سفر به دبی و سفارت و مدیکال همه چی حدود ۸ تومن
تشکر کنندگان: odiseh ، vroom ، hoda2012 ، Hediyeh ، daria ، houmanes ، ghorbat ، SH1A2R3 ، roeentan ، ehsan1095 ، parsush ، tartar ، Serendipity ، Solitude ، pariya2 ، mgolchin13 ، usa lover ، philter
سلام
در خصوص سفرنامه به دبی باید بگم که تمام تاپیک های موجود توضیح کامل داده شده و کاملا" به بچه های دبی کمک می کنه ولی چند نکته حداقل برای من مهم بود که شاید دیگران هم بتوانند استفاده نمایند.
1- در خصوص واکسیناسیون باید بگم که برای بچه های تا زیر 23 ماه علاوه بر واکسن های زده شده در کارت رشد و 18 ماهگی، واکسن های هپاتیت A،آبله مرغان ( درصورت نگرفتن بچه),hib و pneumococcla در درمانگاه دبی زده میشه و مجموع مبلغ 950 درهم هزینه 4 واکسن می شود.
2- هزینه معاینه برای هر نفر 425 درهم در nmc و برای کودک زیر دوسال مبلغ 250 درهم به غیر از واکسن پرداخت می شود.
3- فضای مصاحبه یک فضای کاملا راحت و بدون استرس و شاید دوستانه و مثل مصاحبه استخدام و یا سئوال و جواب نیست .
4- موضوع مهم دیگر اینکه جهت برگه آبی حداقل 37 روز باید منتظر بود و پی گیری زودتر از آن زمان عملا" بی فایده است.ضمنا" از زمان خروج از امارت تا یک ماه ویزای مجدد صادر نمی شود .
5- بعد از کلیرنس شدن حداقل 7 و حد اکثر 10روز در دبی باید اقامت نمود زیرا که باید شنبه به دبی رفت تا بتوان یکشنبه گذرنامه را به دست سفارت رساند حداقل 5 شنبه ویزا آماده و یا یکشنبه می شود.
شنیدم کسانی که کیسهای اول بودن و تا حالا کلیرنس نشدن ، امکان کلیرنس آنها تقریبا به صفر نزدیک هست
شماره کیس:2012AS00067XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:AUGUST- 16- 2011
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ مصاحبه:
تاریخ دریافت کلیرنس:
تشکر کنندگان: roeentan ، SH1A2R3 ، daria ، hoda2012 ، tartar ، Emad_L ، ghorbat ، jordanir ، Solitude ، pariya2 ، usa lover ، feri efa ، philter
(2012-06-15 ساعت 13:32)Hediyeh نوشته:  
(2012-06-15 ساعت 12:22)ashkanmn نوشته:  سلام
در خصوص سفرنامه به دبی ...
دوست عزیز ضمن عرض تبریک و آرزوی موفقیت برای شما در سرزمین جدید, چند تا سوال ازتون داشتم: در مورد مطالبی که از شماره 4 به بعد عنوان کردید چقدر اطمینان دارین؟ چون قسمت اول گزینه ی 4 که خلافش تا بحال چند مورد ثابت شده یعنی اصلا قانون خاصی وجود نداره که بشه با قاطعیت حرف زد! نمونه اش همسر م که ویزاشون 19 روزه اومد! ولی در مورد بخش دوم اینکه تا قبل از یکماه ویزای مجدد صادر نمیشه و یا گزینه ی 5 که فرمودین حداقل 7 تا 10 روز طول میکشه برای صدور ویزا چطور؟ منبعی وجود داره که برای اطمینان به اونجا مراجعه کنیم یا فقط تجربیات کلامی هستن؟
ممنون میشم پاسخ بدین.
با سلام خدمت دوستان لازم ميدونم با توجه به اينكه خودم مقيم دبي هستم واطلاعاتى دارم عرض كنم كه:
١-بحث عدم صدور ويزا قبل از گذراندن يك ماه خارج از إمارات صرفا واسه ويزا هاي يك ماهه است كه معمولا يك ماه هم قابل تمديد است ولى واسه ويزا هاي توريستي كه ١٤ روزه است اين قانون صدق نميكند و پس از خروج از إمارات حتى همان روز مىتونين واسه ويزاي جديد اقدام كنيد و دوباره برگرديد پس اصلا نگران نباشيد
٢-درصورتي كه نياز باشد چند روز بيشتر از مهلت ويزاتون درامارات بمونيد فقط روزي حد اكثر ٢٠٠درهم بايد در موقع خروج از امارات در فرودگاه بپردازيد وهيچ مشكلى نخواهيد داشت
در مورد معاينات پزشكي از بچه هاى بالاي ١٤سال هم عكس قفسه سينه گرفته ميشه و هزينه وزيت بزرگسالان ولي بچه هاي كوچكتر فقط ويزيت و واكسن رو ميخوان و واسه نوزاد يك ماهه ما فقط معاينه كرد و همون واكسني كه روزهاي اول تولد زده بود رو تأييد كرد
تشکر کنندگان: Hediyeh ، Emad_L ، roeentan ، daria ، houmanes ، SH1A2R3 ، saher ، ghorbat ، Solitude ، pariya2 ، lilac ، philter
با سلام به همه دوستان عزیز
ما هم 10 Jun مصاحبه داشتیم بخاطر گرفتاری و مشغله کاری، نشد که این سفرنامه را زودتر بنویسم.
اما سفرنامه.
در ابتدا برای خانم و پسرم (20 ماهه) پاسپورت جداگانه گرفتم. با توجه به قوانین جدید لازمه که همه اعضای خانواده دارای پاسپورت جداگانه باشند و تقریبا یک هفته تا ده روز زمان می بره.

مدارک: تمام مدارکی که ممکن بود برای روز مصاحبه لازم باشه، همه رو ترجمه کردیم از سند خونه و ماشین گرفته تا مدارک تحصیلی. بهتره که این کار حداقل یکی دو ماه قبل مصاحبه انجام بشه تا مثل ما تا روز آخر استرس نداشته باشید. با اینکه گفته بودیم ترجمه مدارک نیازی به تائید دادگستری و وزارت خارجه رو نداره، اما دار الترجمه محترم تائیدیه همه مدارک مدارک رو گرفتن (به غیر از ترجمه کارت واکسن) و هزینه زیادی متقبل شدیم (تائید دادگستری هر مدرک 5000 تومان و وزارت خارجه هم متغیره از 3000 تومان به بالا برای هر مدرک).

واکسن: برای واکسن به مرکز پاستور در میدان پاستور مراجعه کردیم. قبل از سفر واکسن دیفتری-کزاز ، دو نوبت هپاتیت، آنفولانزا و یک نوبت MMR رو تزریق کردیم (واکسن MMR رو پاستور تزریق نمی کنند و باید قبل از مراجعه آخر، این واکسن رو دریافت کنید و برگه مربوطه رو ارائه بدید). تست آنتی بادی برای آبله مرغان هم انجام دادیم و برای پسرم این واکسن رو نتونستیم در ایران تزریق کنیم و گذاشتیم برای دبی. در مراجعه آخر هم کارت بین المللی واکسن (یا همون کارت زرد) رو برامون صادر کردند، البته فراموش نشه که پاسپورت ها همراتون باشه.

بلیط و هتل: بلیط و هتل رو از طریق یکی از آژانسهای هواپیمایی و بصورت تور برای سه شب از پنجشنبه تا یکشنبه رزرو کردیم. با توجه به اینکه پرواز بصورت چارتری بود و ما می خواستیم زمان برگشت رو تغییر بدیم مجبور شدیم با یک هزینه اضافی، پرواز رو بصورت معمولی رزرو کنیم (با ایران ایر). هتلی که ما برای سفر انتخاب کردیم SUHA CITY نام داشت. یک هتل چهار ستاره در منطقه دیره و نزدیک به سیتی سنتر، همراه با صبحانه و نهار.
دوستان توجه دارند که در دبی بیش از 400 هتل وجود داره که انتخاب رو واقعا مشکل میکنه. اما میتونید با مراجعه به سایت www.Tripadvisor.com اطلاعات کامل و خوبی در رابطه به تمامی هتل های جهان کسب کنید.
پرواز ما با نیم ساعت تاخیر ساعت 8:30 انجام شد و ساعت 11 صبح هم وارد هتل شدیم.

نکته: کلینیک nmc در نزدیکی فرودگاه و در نزدیکی تقاطع خیابون صلاح الدین و Al Quds و روبروی ایستگاه ابوهیل قرار داره. ما برای رفتن به کلینیک از تاکسی استفاده کردیم (ورودیه تاکسی 3 درهم و حداقل مبلغ پرداختی 10 درهم برای هر سفر). با توجه به وجود خیابون و بزرگراههای متعدد در داخل شهر، چراغ قرمز های طولانی در هر چهار راه کاسه صبر آدم رو لبریز میکنه مخصوصا اینکه چراغ قرمزها فاقد تایمر هم باشه و در نتیجه باید هزینه بیشتری هم باید به تاکسی بدید. پس بهترین گزینه استفاده از مترو هست.

معاینات پزشکی: دو هفته قبل از عزیمت بوسیله ایمیل برای روز پنج شنبه ساعت 4 بعد از ظهر برای مرکز درمانی nmc وقت گرفتم. پس از مراجعه، نامه سفارت، پاسپورت، کارت و ترجمه واکسن و سه قطعه عکس برای من و همسرم و یک قطعه عکس برای پسرم تحویل دادم. طبق معمول اول اندازه گیری قد، وزن و ضربان قلب برای هر سه نفرمون و فشار خون و معاینه چشم برای من و همسرم انجام گرفت. سپس آزمایش خون (50 درهم) و عکس قفسه سینه (125 درهم) برای من و همسرم انجام گرفت. بعد از این مراحل برای معاینه و گفتگو به اتاق خانم دکتر Sunita Anun هدایت شدیم. در ابتدا بحث واکسن ها مطرح شد. تمامی واکسن ها رو در یک فرم مخصوص وارد کرده بودند. تمامی واکسن های من و همسرم از طرف ایشون پذیرفته شد و واکسن اضافی دریافت نکردیم. برای پسرم مجبور شدیم دو واکسن تزریق کنیم، یکی آبله مرغان که در ایران نزده بودیم و دیگری واکسن پنوموکوک. در خصوص دومی اصلا انتظار نداشتیم که همچین واکسنی هم باید زده شه. خانم دکتر در این خصوص گفتند که این واکسن برای بچه های زیر 2 سال در آمریکا و خیلی جاهای دیگه انجام میشه و باید ما هم انجام بدیم، حتی برگه ای که مربوط به سفارت بود و این موضوع در اونجا قید گردیده بود رو ارائه کرد. خلاصه این دو واکسن رو به پسرمون تزریق کردیم (با کلی گریه و زاری). 250 درهم برای آبله مرغان و 400 درهم برای پنوموکوک. سئوالهای دیگه ای هم در خصوص سابقه بیماری و بستری در بیمارستان، سابقه اختلالات روانی و ... از ما پرسید. هزینه معاینه هم برای هر نفر 250 درهم آب میخوره. کل این پروسه 2 ساعت بیشتر نیست (البته اگه مشکلی پیش نباد!)
شنبه بعداز ظهر هم جوابها آماده شد و تمام مدارک رو برای فردا آماده کردم.

مصاحبه: برای روز مصاحبه یک ماشین سانتافه دربست به مبلغ مناسب 350 درهم گرفتیم. ساعت 5:30 حرکت کردیم و ساعت 7 در محل سفارت پیاده شدیم. ساعت 7:45 همون آقای هندی معروف اومدند و پاسپورت ها و برگه تعیین وقت رو چک کردند. سپس وارد ساختمان اول شدیم و پس از بازرسی کامل بدنی و تحویل کیف و موبایل، و گذشتن از حیاط، وارد ساختمان دوم شدیم. در ابتدای ورود یک شماره به هر خانواده بر اساس نوع کارشون تحویل میدند. پس از اعلام شماره، ابتدا اصل پاسپورت و کپی (یک نسخه) و ترجمه همه مدارک رو تحویل دادیم. لازمه یادآوری کنم که ما اسپانسر نداشتیم و دو نامه تمکن از بانک به مبلغ 35 و 20 میلیون به اضافه سند خونه و ماشین رو تحویل دادیم. بعد از تحویل مدارک، با مراجعه به باجه آخرمبلغ 330 دلار برای هر نفر پرداخت کردیم. سپس به یک باجه دیگه برای انگشت نگاری رفتیم و پس از انگشت نگاری منتظر شدیم که برای مصاحبه صدامون کنند. پس از اعلام شمارمون، به باجه مورد نظر رفتیم. یک خانم جوان و لاغر اندام در ابتدا از ما خواست که قسم بخوریم. قبل از اون خواستیم که آدرس یکی از دوستانمون رو در فرم وارد کنیم که ایشون گفتند نیازی نیست و هر وقت که وارد آمریکا شدید، در فرودگاه از ما می گیرن. پس از قسم خوردن از خانمم که برنده اصلی بود شروع کرد. "در ایران چه کارمیکنید؟ چی خوندید؟ در آمریکا کسی رو دارید؟ چه نسبتی با شما داره؟" از من هم فقط دو سئوال پرسید. "شغلتون چیه؟ سربازی کجا خدمت کردید؟" در حین سئوال پرسیدن از ما و ورق زدن پرونده ها، یک برگه آبی لایه پرونده ها نظرم رو جلب کرد. آخر سر هم همون برگه آبی رو تحویلمون داد و گفت پس از چهار هفته سایتشون رو چک کنیم. البته بخاطر سربازیم که تو س-پ-ا-ه بودم انتظارش رو داشتم.
در ابتدای سالن وسایل پذیرایی هم قرار داده بودند (کیک و آب میوه) که میتونید استفاده کنید. همانطور که دوستان قدیمی هم گفته بودند در آخر سالن یک بخشی رو بین صندلیها موکت کردند و تعدادی اسباب بازی هم گذاشتند که بچه ها میتونند اونجا بازی کنند.
خلاصه اینم سفرنامه ما، امیدوارم که برای دوستان بعد از ما مفید باشه.
بدرود
Cool
شماره کیس: 2012AS00066xxx
کنسولگری: ابوظبی
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Aug. 13
تاریخ کارنت شدن کیس: 13 April
تاریخ مصاحبه: 10 June
تاریخ دریافت کلیرنس: 2 نفر 5 و 1 نفر 25 سپتامبر
تاریخ دریافت ویزا:
جمع تقریبی هزینه ها: 18000 عکس (سه نفر) + 40000 کاراپست + 380000 ترجمه مدارک با تائیدیه + 1800000 هزینه سفر
(2012-06-18 ساعت 14:16)motor نوشته:  با سلام،
دوستانی که ویزا گرفتند لطفا بگید که عکسها باید5*5 و از روبرو باشه یا جور دیگه؟
آخه تو سایت ابوظبی نوشته باید 3*4 باشه؟
با تشکر

دوست عزیز سلام
ما در زمان مصاحبه عکس 5×5 بردیم و لازمه ذکر کنم شخصی که مدارک رو تحویل می گرفت گفت که اگر خودتون بخواهید عکسهای جدید رو جایگزین می کنیم و ظاهرا اجباری در این کار نیست ولی برای احتیاط بد نیست که عکس جدید هم ببرید.
اگه لینک روبرو رو چک کنید در بند 5 از آخر صفحه گفته که باید عکس 5×5 آماده کنید http://abudhabi.usembassy.gov/immigrant_visas.html

Smile
شماره کیس: 2012AS00066xxx
کنسولگری: ابوظبی
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Aug. 13
تاریخ کارنت شدن کیس: 13 April
تاریخ مصاحبه: 10 June
تاریخ دریافت کلیرنس: 2 نفر 5 و 1 نفر 25 سپتامبر
تاریخ دریافت ویزا:
جمع تقریبی هزینه ها: 18000 عکس (سه نفر) + 40000 کاراپست + 380000 ترجمه مدارک با تائیدیه + 1800000 هزینه سفر
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، houmanes ، ghorbat ، tartar ، Solitude ، pariya2 ، philter
سلام دوستان

یک هورا................................................................. ناز وخشگل از ابو ظبی

ما امروز مصاحبه داشتیم در ابو ظبی

یک مصاحبه خیلی‌ ساده و راحت وخیلی آسون و یک برگه‌ صورتی‌ خوشگل بهمون دادن و گفتن پس فردا بیائید پاسپورت‌ها تون رو بگیرید

کیس ما یک خانواده ۶ نفره بودیم ۴ تا مصاحبه که قبل از ما بود ۳ تا که خانواده بودن یک ضرب گرفتن فقط یک آقای مجرد بهش ف‌‌ ب‌ای خورد.

سفر نامه رو بزودی خواهم نوشت به امید ویزای یک ضرب واسه همه دوستان
به نام حق

لاتاری رو يك جيزايي درموردش شنیده بودم ولى اصلا از منابع موثقى نبود و هميشه با يكجور بي اعتمادي باهاش برخورد ميكردم تا اينكه يكروز كه در حال وب كردي بودم يه سراغي ازش تو كوجه هاي وب كرفتم و همين كافي بود كه سخت يقه مو بجسبه و ديكه ول كن نشه. يك جورايي من راه رو كجكي رفته بودم و همين كافي بود تا اونهاي كه هميشه يك جورهايي مترسد اينن كه يكي رو كه راه رو بلد نيست بتيغن و راه رو بهش نشون بدن بهم جسبيدن ولي بعدا فهميدم كه اين هم مصلحتي بوده كه خداوند خودش طبق معمول بهتر از من ميدونسته.
مبلغ رو واسشون از طريق ويزا كارت برداختم(من مقیم خارجم و ویزا کارت دارم) و جواب سوالهاشون و عكسها رو فرستادم و اونها واسم ثبت نام كردند و البته يك مقدار بيشتر كرفتن وكفتن واسه سه سال ثبت نام ميشم و بعد از اون مرتب إيميل هاشون بود كه ميومد و من بعد از مدتي خسته شدم و ديكه ايميلهاشون رو نميخوندم
‏‎
دو سه سالي كه كذشت و من ديكه موضوع رو كلا فراموشم شده بود وا از خارجه بركشته بودم واسه استراحت تو ده كوجك و دنجمون و داشتم باغجه خونمون را اب ميدادم كه مبايل ايرانم زنك خورد و شماره رو كه ديدم از امریکاست كفتم حتما همين شركتهاي سرمايه كذاري الكي هستن كه كاه وقتي زنك ميزدن و بيشنهادهاي ميدادن و من هم أونا رو ميبيجوندم كوشي رو كه برداشتم يارو شروع كرد به تبريك كفتن و من هم كه فقط فكر ميكردم ميخواد بتيغه با سردي جوابش رو ميدادم كه يارو برسيد به اينترنت دسترسي دارم و من هم كفتم نه و كفت كي ميتوني دسترسي داشته باشى منم كفتم شايد تا يكهفته يا ده روز اينده و يارو كه ديد من خيلي سردم كفتش خلاصه شما لاتاری برنده شدي و ما نامه قبوليتو واست ايميل كرديم كه هر وقت به اينترنت وصل شدي ميتوني ببيني.
راستش رو بخواييد من اصلا جيزي در باره لاتاري واىنكه كى قرعه كشي ميشه و جكونه ميشه جك كرد كه قبول شدي يا نه و اصلا كنفرميشن نامبر رو نداشتم ونميدونستم هم كه بايد داشته باشم.من بعدا متوجه شدم امسال یک بار قرعه کشی شده و کنسل شده.
دو سه روز بعد كه سري به ايميلم زدم ديدم كه اون شركته يك نامه فرستاده كه در اون نوشته ما برنده شديم ولي باز هم مطمئن نبودم كه اصليه يا نه.
دو سه روز بعد با سوال از دوستام متوجه شدم كه اره بايستي به وسيله كنفرميشن نامبر و اسم جك كنم كه أيا واقعا درسته قبوليمون يا نه و به هموم شركت امريكايي ايميل زدم و اونها هم كنفرميشن نامبر رو واسم ايميل كردند و وقتي جك كردم ديدم اره قضيه جديه و فهميدم واسه ادامه مراحل بايد جيكار كرد و من تصميم كرفتم كه بقيه كارها رو هم بسبارم دست همون شركته كه از طريق وكلاي خوبي كه داشتند واسم فرمها رو بر كنند كه اتفاقا خيلي دقيق و با وسواس همه اطلاعات لازمه رو ازم سوال ميكردند بعضي وقتها بيش از يك ساعت با تلفن در حال كرفتن اطلاعات دقيق از من بودند خصوصا اطلاعات سابقه كار كه خيلي واسشون مهم
بود .
خلاصه عكس و مشخصاتي رو كه تو فرمها ميخواست رو واسه اونها ايميل كردم و اونها هم خيلي با وسواس و دقت فرمها رو بر كردند و بيشترين اطلاعات ممكن رو واسه جزيئات سابقه كاری ازم خواستند كه دوسه بار هر بار بيش از يك ساعت تلفني منو سوال بيج كردند ولي بعدا سايت ابوظبي اعلام كرد كه همه بايد جزيات كارهاشون رو خيلي دقيق و كامل تو فرم بنويسن حتا اونهايي كه مشكل مدرك رو نداشتن٠
خلاصه فرمها كامل شد و اون فرمها رو واسم ايميل كرد و من هم إمضاء كردم و با upsواسشون بس فرستادم تا به Kcc بفرستن. البته فكر كنم من آخرين نفري بودم كه فرمهام رو بس از حدود سه ماه از تاريخ اعلام نتايج ميفرستادم كه البته با توجه به كيس نامبر بالاي من63xxx تاخير زياد مهم نبود.
.
دو هفته ای مونده به مصاحبه رفتیم ان ام سی و کارهای پزشکی رو انجام دادیم و هر یکی دو سه واکسن بهمون زد بجز کوچولو
مصاحبه
قابل توجه دوستانی که میخوان با ماشین شخصی یا اجاره ای از دبی برن ابوظبی قسمتی از راه با حد اکثر سرعت 120 ک م میشه روند و قسمتی رو با حد اکثر 140 و هر 1 کیلومتری یک دوربینه که اگه حواستون نباشه کلی جریمه میشین اول ابوظبی ناویگشن ماشین رو واسه سفارت ست کردم و مستقیم منو برد اونجا با اینکه ساعت 6.30 صبح بود 8 نفر که همش هم هموطن بودن جلومون بودن حدود 7.15 سر وکله نگهبان ها پیدا شد و شروع کردن به چک کردن وقت مصاحبه ها با لیستی که داشتن توجه کنید که حتما پرینت وقت مصاحبه همراهتون باشه دو تا از هموطنا متاسفانه پرینت رو نیاورده بودن و بعد از کلی چونه زدن اخرش مجبور شدن برن پرینتو بیارن و حتما هیچ کس رو به جز افراد کیس همراهتون نبرید که راه نمیدن و بردن وسایل داخل هم خیلی سخت میگیرن حتی قسمتی از وسایل نوزاد رو هم اجازه نداد ببریم تو ولی کالسکه بچه رو اجازه داد خلاصه یکی یکی فرستادمون تو یک سالن انتظار و بعد از چند دقیقه صالون اصلی که دم درش یک شماره بهمون داد شماره ما 8 بود با حالیکه تایپینگ ابوظبی تو مهاجر سرا خیلی خلوته ولی تو صالن تقریبا بیشتر از نصفشون ایرانی بودن ساعت 8.15 شروع کرد به اعلان شماره ها سه چهارتایی شماره که اعلام کرد خانوم خیلی مهربونی که تو کانتر بود تا کوچولو ما رو دید به من اشاره کرد و گفت شما بیاین و به افیسر که همون لحظه کنارش بود گفت که میخواد اونای که نوزاد دارن رو خارج از نوبت راه بندازه و به من گفت مدارکتون رو اماده کن اول پاسپورتها بعدش اول مدارک برنده اصلی و وقتی که نامه بانکی مون رو دید که از .........هستش پرسید .....زندگی میکنید؟ بله بچه ها ...... متولد شدن؟ بله و گفت شناسنامه ایران رو نمیخواد فقط یک شهادت میلادی که تو.........به بچه ها میدن گفت فقط کپی اونو بده
من هم کپی و ترجمه انگلیسش هم با حالی که نگفت دادم بهش بعدش واسه ما که ایران متولد شده بودیم فقط ترجمه شناسنامه کارت ملی و معافی (من معافی خرید خدمت مخصوص مقیمین خارج رو دارم) و ترجمه مدرک دیپلم برنده اصلی رو فقط خواست و همین به اصلش هم نگاه نکرد ما یک موجودی بانکی از بانک تجارت تو ایران داشتیم (بدون مهر بر جسته)که فقط ریال بود و پرسید چند دلار میشه که من هم با نرخ دولتی حساب کردم و بهش گفتم ویک موجودی هم از بانک ...... داشتیم چند تا سند خونه هم ترجمه کرده بودیم بهش گفتم میخواد گفت نه نیازی نیست واصلا در نیاوردم و با کلی فتوکپی و ترجمه های دیگه رو دستم موند فقط کپی صفحه اول پاسپورتها رو گرفت و هرکدوم دو تا عکس عکسها هم گفت اگه قیافه ها تغییر زیادی نکرده همون عکسا که فرستادیم ک سی سی مشکلی نیست بعدش یک فیش داد گفت برو بپرداز بعدش برو کانتر11 واسه انگشت نگاری رفتیم صندوق و 6 تا 330 دلار رو دادم رفتیم واسه کونتر 11 که دیدم هفت هشت نفری تو صفن ولی همین که ما رو دید گفت بیاین اول صف و انگشت نگاری رو کرد و گفت بشینین 10 دقیقه بعدش کاونتر مصاحبه شمارمون رو اعلام کرد فقط پرسید کارتون تو ......... چیه که من هم در دو کلمه گفتم ......... و بعدش 3 تامون که بالای 14 سال بودیم رو گفت دستتون ببرید بالا و قسم بخورید و ما هم همون کارو کردیم وفقط گفتیم قسم میخوریم تموم بعد ازم پرسید چند ساله......؟ و اینکه تو ایران هم هیچ وقت کار کردیم؟ نه بعدش فرما رو داد امضا کردیم گفت هر نمونه امضایی که بیشتر باهاش کار میکنید همون امضا کنید بعدشم از یک بسته فرم صورتی که کنار دستش بود یکی رو کند و 5 شنبه رو علامت زد و گفت پس فردا یکیتون بیاد پاس ها رو ببره هر چهار کونتری که ما رفتیم خانم بودن و خیلی مهربون و مودب اصلا نمیشدبهش مصاحبه گفت من خیلی کشورها رو واسه مصاحبه رفتم اصلا قابل مقایسه نیست
پس دوستان جدا جای هیچ گونه استرس و نگرانی نیست فقط به نقاط زیر توجه کنید:
1-هرگز تا مدرکی رو ازتون نخواستن ندید
2-فقط دقیقا به سوال های که میکنه جواب بدین نه کمتر نه بیشتر و جوابهاتون رو به قول وکیل مدیریت کنید
3-هرسوالی ازتون میشه راستشو بگید

از اینکه خیلی طولانی شد متاسفم امید وارم به دردتون بخوره و همه بتونین ویزا رو هرچی زودتر بگیرید هرگونه سوال و کمکی خواسته باشید صمیمانه در خدمتتونم.
با تشکر از دوستان خوب مهاجرسرا من سفرنامه خودم را می نویسم که وظیفه ام رو انجام داده باشم:
بنده و خانمم 21 June در NMC میدیکال داشتیم. بعد از معاینه های اولیه پیش دکتر شوکلا رفتیم و به خاطر گیج بازی بنده 250 درهم پول اضافی واسه واکسن آبله مرغان دادم. روز مصاحبه هم با خانم ملیکا رفتیم که قبل از ساعت 7 اونجا بودیم. هنگام تحویل مدارک هیچ گونه مدارک اصل اعم از مدارک شناسایی و تحصیلی از ما نخواستند. مدارک برای استطاعت مالی فقط مدارک اسپانسر را از ما گرفت در حالی که ما سند خونه و دو تا نامه بانک به مبلغ 60 ملیون تومان برده بودیم. عدم سوء پیشینه برای دو کشور خارج از ایران که به همراه داشتم از من نگرفت. ترجمه معافیت خدمت هم از ما نگرفت. تنها سوالشون هم در مورد خدمت سربازی و کار دولتی بود که من نداشتم. خلاصه برگ صورتی خوشگل رو گرفتیم و سه شنبه هم ویزا.
Hotel: هتل ما هم Fortune pearl hotel 4ستاره با شبی 146 درهم بدون صبحانه ولی با انترنت که بالاتر از انتظار ما بود ولی حتما طبقه 4 بگیرید. هتل ما 10 دقیقه پیاده با مترو صلاح الدین و 17 دقیقه با الاتحاد(union) فاصله داشت. برای افراد مجرد استفاده از مترو توصیه می شود. کارت noll مترو را دور نیندازید که قابل شارز مجدد هست.
توجه: مواظب جیبها تون باشید. در ایستگاه مترو برج خلیفه هنگام سوار شدن اتوبوس برای دوبی مول کیف پول بنده حاوی 800 درهم گواهینامه کارت ماشین و کارت بانک به سرقت رفت.
دوستان اگر سوالی داشتند بنده در خدمت هستم. امیدوارم تمامی بچه ها امسال کریسمس رو در امریکا جشن بگیرند.


بالاخره نوبت من شدSmile)
خوشحالم که خبرهای خوب میدم
امیدورام روزی نوشته های من به کار کسی بیاد...
26 جون رفتن دبی..همون روز رفتم مدیکال سنتر درست دم ایستگاه ابوهیل بود،4ساعتی معطل شدم و قرارشد فردا جواب آزمایشام رو بده
با مترو برین که خیلی راحته و پول تاکسی بیخود ندین.روز مصاحبه با ملیکا رفتم 150درهم گرفت منو دوستمو برد...کلی استرس داشتم و راس 8 رفتم تو
لاتاری ها رو اول میفرستن تو خیلی خوبه .....نفر3 بودم.کلا مصاحبه فارسی بود و اصلا انگلیسی حرف نزدن باهام.وقتی شمارهمو خوند رفتم دم کانتین اول اول تا پروندهمو بیاره
بعد اولین چیز مدرک اسپانسرمو خواست.حساب بانکی هم برده بودم 40 میلیون که اصلا نخواست.....دو سه تا الکی مدرک دانشگاه ازم گرفت که اصلا نگاه نکرد بعد هم پاسپورتم
باجه دوم هم قسم خوردمو انگشت نگاری
باجه سوم دختر امریکایی بود که پرسید امریکا بودی کاردولتی نداشتی و از این حرفها...(که جوابم منفی بود)
بعد داد فرمم رو امضا کنم گفتم یه ایراد دارم تو فرمم گفت چیه گفتم تاریخ کارم گفت اصلا مهم نیست برای ما مهم اینه که جرم جنایت نداشته باشی....
بعد هم برگه صورتی رو دادو گفت 2 شنبه بیا ویزاتو بگیر.... گفتم میشه1شنبه بدین من پروازم1شنبه است گفت قول نمیدم ولی سعی میکنم 1شنبه بیا ابوظبی
1شنبه رفتم و دستش درد نکنه آماده کرده بود و ویزامو گرفتم......
هتل بابیلوس بودم تو محله تیکام 4 ستاره بود و خوب نزدیک تقریبا بیچ بود کلا هزینه هام 3 میلیونی شدSmile
اصلا استرس نباید داشت واقعا ولی من گوش نمیکردم تازه من کلی اشتبااه تو فرم های اولم کرده بودم و ایمیل زده بودم گفتن مشکلی نیست دوباره بفرست منم دوباره فرستاده بودم
قبلیامو جلوی خودم انداخت دور.....اونم چه اشتباهاتی زده بودم کلی جرم و جنایت کردم"))))))
خلاصه ارزوی موفقیت میکنم برای همه و سپاسگزارم از مهاجرسرا که از تجربیاتش استفاده کردم
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جییییییییییییییییییییغ جیغ جیغ
یه ضرب گرفتیم
بچه ها ما تازه رسیدیم خونه ، خیلی خسته هستیم ، فقط خواستم خبر بدم
بعداً میام همه چیو میگم
فقط بگم دست همه کسانی که این سایت رو راه انداختن درد نکنه
دست همه بچه ها درد نکنه با اطلاعاتی که به همه میدن و از هیچکس دریغ نمیکنن
خیلی راحت بود خیلی ، خیلی ، خیلی
فعلاً تا بعداًBig GrinTongueBig GrinTongueBig GrinTongueBig Grin
2012AS59XXX
سفارت: ابوظبی
وقت مصاحبه: July-08-2012
دریافت ویزا: July-08-2012 (یک ضرب)
ورود به آمریکا: Nov-01-2012
با سلام خدمت همه دوستان گل مهاجرسرا
خب بالاخره نوبت من شد که بعد از نزدیک به 11 ماه که تقریباً هر روز تو این سایت بودم و تا جایی که وقت داشتم فروم های مختلف رو میخوندم و از نظریه ها و اطلاعات همه دوستان استفاده میکردم ، حالا بیام و سفرنامه خودم رو بنویسم
در ابتدا جا داره از تمامی مدیران ، دوستان ، کاربران قدیمی و جدید که هر کدوم در حد توانشون هر چیزی که میدونستن از ما دریغ نکردن تشکر کنم و امیدوارم همه دوستان بتونن به تمام آرزو ها و اهدافی که دارن برسن و در تمام مراحل زندگیشون موفق باشن
سفر ما در تاریخ 4 جولای با حرکت از شهرمون به سمت فرودگاه امام شروع شد ساعت 11:00 شب از خونه حرکت کردیم ، جاده تقریباً خلوت بود ولی من از استرس رانندگی در شب خوابم نمی برد و شوهرم هم پشت فرمون نشسته بود و داشت تخمه میشکست (نخندین عادتشه ، همیشه وقتی میریم مسافرت 1 کیلو تخمه میخره میزاره تو کنسول وسط ماشین و پشت سرهم میشکنه ، میگه اینطوری خوابش نمیگیره ، البته خداییش هم همینطوره تا وقتی تخمه داره میشه به رانندگیش اعتماد کرد ولی وقتی تخمه اش تموم بشه هر لحظه ممنکه بزنه کنار جاده و بگیره بخوابهTongue)
خب داشتم میگفتم:
داشتیم میرفتیم که یه دفعه بچه از خواب بیدار شد و زد زیر گریه ، که بله من گشنمه ، منم از شوهرم سوال کردم ساک بچه رو کجا گذاشتی که واسش یه شیشه شیر درست کنم ، شوهرم گفت : " ساک !!!!!!!! ، مگه خودت نیاوردی؟ " منم با تعجب گفتم : " نه من فقط بچه رو بغل کردم و سوار شدم ، مگه قرار نبود آوردن وسایل با تو باشه که چیزی فراموش نشه؟ "
و در اینجا بود که شوهرم زد تو پیشونیش و گفت: " روی تختش گذاشتم ، یادم رفت بیارم " ، حالا ما بیشتر از 2 ساعت از خونه دور شده بودیم و وقتی واسه برگشتن نداشتیم آخه پروازمون ساعت 7:30 صبح از فرودگاه امام بود ، حالا این بچه هی داره گریه میکنه و جیغ میکشه و استرس ما رو بیشتر میکنه
به دفعه دیدم شوهرم گازشو گرفته و با سرعت داره میره ، گفتم " چیکار میخوای بکنی؟ " گفت : "توی اولین شهر میریم داروخانه شبانه روزی ، بالاخره یه چیزی پیدا میشه بدیم این بچه بخوره "
لازمه اضافه کنم ما به اندازه کافی شیر خشک و پوشک تو ساکمون داشتیم فقط این دم دستی ها رو فراموش کرده بودیم ، تنها مشکلمون این بود که شیشه شیر نداشتیم
به هر حال خوشبختانه خیلی زود به شهر بعدی رسیدیم و البته بچه هم توی این فاصله دوباره خوابش برده بود ، خیلی سریع آدرس داروخانه شبانه روزی رو گرفتیم و پیداش کردیم ، شوهرم رفت سریع یه قوطی شیر خشک ، دو تا شیشه شیر و یه بسته مای بی بی خرید و اومد که جیغ منو در آورد ، گفتم: اینا چیه خریدی؟ ، گفت: بابا نصفه شب تو این شهر کوچیک انتظار داری فروشگاه مادر کر باز باشه؟ Big Grin فقط تا دوبی مارو برسونه اونجا دوباره میخرم
چشمتون روز بد نبینه شیشه شیر ها رو که اصلاً نمیشد روش اسم شیشه شیر رو بذاری ، پوشک مای بی بی هم که معرف حضور هست
خلاصه از توی فلاسک ، با آب جوش تا میتونستم شیشه ها رو شستم و دوتا شیشه شیر درست کردم یکی رو گذاشتم واسه اینکه خنک بشه یکی رو هم باید به هر طریقی که بود خنک میکردیم ، چون ایندفعه اگه بیدار میشد و چیزی نداشتیم که بهش بدیم ، اعداممون میکرد ، خوشبختانه توی صندوق ماشین چند تا بطری آب معدنی بود و با همونا تونستیم خنکش کنیم
بالاخره به فرودگاه رسیدیم ، ما برنامه مون این بود که هر طوری شده ماشین رو توی پارکینگ 1 پارک کنیم ، وارد ورودی پارکینگ شدیم و مسئول گیت گفت ظرفیت تکمیله ، شوهرم بهش گفت خب پس وای می ایستم ، جا که خالی شد پارک میکنیم گفت نمیشه شوهرم گفت بابا ما بچه کوچیک داریم اگه بخواییم بریم پارکینگ های دیگه هم وقت کم داریم هم سخته ، آقاهه یه نگاهی کرد و گفت باید هوای مارو داشته باشی شوهرم گفت شما هوای ما رو داشته باش ، ما هم هواتو داریم ، سریع یه کارت پارکینگ بهمون داد و شوهرم یه تراول 50 تومنی بهش داد ، آقاهه گفت نه آقا این خیلی زیاده ، شوهرم گفت منم میدونم زیاده ، پول خرد همراهم ندارم ، واسم خردش کن ، بعد 10 تومن بهش داد و رفتیم داخل ، اونجا هم واسه اینکه یه جای پارک نزدیک آسانسور بهمون بدن 5 تومن دیگه دادیم و وارد فرودگاه شدیم
وقتی رسیدیم گیت ماهان ، تازه باز شده بود و خیلی شلوغ بود ما هم رفتیم توی صف ،
کارت پرواز ، چک کردن پاسپورت ، ارز دولتی (نفری 400 دلار - به بچه نمیدادن) ، گیت خروجی ، پرواز ، فرودگاه دبی
از هواپیما که پیاده شدیم چون کالسکه بچه رو هنوز تحویل نگرفته بودیم بچه بغل من بود رفتیم توی صف کنترل پاسپورت ایستادیم که یه دفعه دیدم به پیرمرد عرب دشداشه پوش اومده داره به من میگه بیا اینور ، شوهرم گفت چرا؟ گفتش شما بیایین برین توی این صف اینوری که کوتاهتره وایستین
نگاه کردم دیدم منظورش اون صفی هست که کادر پرواز ازش رد میشن
ما هم خوشحال رفتیم اونطرف که همون لحظه قبل ما یه کادر پرواز لوفتهانزا اومد توی صف ، ما هم ایستادیم ، دوباره همون عربه اومد و کلی با اون افسر های گیت داد و بیداد به عربی که فکر کنم منظورش این بود که چرا این خانم رو با بچه توی بغلش توی صف نگه داشتین و همه رو کنار زد ، ما رو از گیت رد کرد ، پاسپورت و ویزامون رو گرفت داد به یکی از افسرها و مهر ورود رو زدن و بهمون برگردوند ، ما هم ازش تشکر کردیم رفتیم بارمون رو تحویل گرفتیم ، بعدش یه سری به فری شاپ زدیم و بعدش تاکسی و رسیدیم هتل
ما از طریق اینترنت یه دفتر هواپیمایی تو تهران پیدا کرده بودیم که گفت هر هتلی رو که توی امارات بخوایین براتون رزرو میکنم
ما هم یه هتل 3 ستاره پیدا کردیم به نام City max که 2 تا شعبه تو دبی داره ، یکی توی بردبی و یکی توی البرشا
از توی سایت هتل اونی که توی بردبی بود رو انتخاب کردیم و به قیمت شبی 59 دلار واسه یه اتاق با تخت 2 نفره رزرو کردیم با صبحانه
واسه ما خوب بود چون میدونستیم که زیاد تو هتل نمی مونیم پس الکی هزینه زیادی واسه هتل ندادیم
هتل با مدیریت هندی کاملاً مودب ، نوساز (ساخت 2009) ، تلویزیون ال سی دی ، سشوار ، گاو صندوق ، یخچال و اکثر فرنیچر از جنس ام دی اف در داخل اتاق و استخر ، سالن ورزشی ، 3 تا رستوران ، 2 تا دیسکو (که اصلاً صداش توی اتاق نمی اومد) و ..............
در کل به نظر من یه هتل مابین 3 و 4 ستاره بود
به دو تا ایستگاه مترو هم نزدیک بود
خب ما سریع رفتیم توی اتاق و وسایلمون رو گذاشتیم و یه استراحت کوچولو و حرکت به سمت NMC
بچه ها با مترو تقریباً به همه جای دبی دسترسی دارین ، فکر کنم با 23درهم میشه یه بلیط گرفت که تا آخر وقت کار مترو در اون روز میشه ازش استفاده کرد و تو اتوبوس هاش هم قابل استفاده هست
ما رسیدیم NMC و رفتیم طبقه بالا و با وقت قبلی که از دکتر سونیتا گرفته بودیم پذیرش شدیم
تمام واکسن های من و شوهرم رو قبول کرد ازمون و همینطور واکسن های بچه رو ، فقط 2 تا واکسن پنوموکوک و هموفیلوس آنفولانزا رو واسه بچه تزریق کردن ، بقیه موارد مثل بقیه دوستان انجام شد ، خیلی راحت و بدون دردسر تقریباً 4 ساعت طول کشید ، گفتن واسه شنبه ساعت 8:30 شب آماده است
فرداش که جمعه بود رفتیم چرخیدیم
شنبه هم همینطور ، بعد از ظهر هم بیرون بودیم بعد تا بیایم هتل شد ساعت 9:00 شب ، شوهرم ما رو گذاشت و سریع با مترو رفت جواب ها رو گرفت و برگشت
واسه یکشنبه 8 جولای وقت مصاحیه مون بود ، با آقا فرهاد (که شماره شون رو از هدیه جون گرفته بودم) هماهنگ کردیم واسه ساعت 5:30 صبح به قیمت 350 درهم که ایشون سر ساعت اومدن و حرکت کردیم به سمت ابوظبی
لازمه اضافه کنم شب قبل از مصاحبه واسه دفعه 3959298 ام Big Grin مدارک رو با همسر گرامی مرور کردیم و با اجازه تون ساعت 2:30 خوابیدیم (اصلاً هم استرس نداشتیمTongue)
رسیدیم جلوی درب سفارت ، چند نفری زودتر از ما رسیده بودن و توی صف بودن ، تقریباً ساعت 8:15 اون افسر هندی معروف اومد و مدارک همه رو چک کرد ، مهاجرتی و غیر مهاجرتی رو از هم جدا کرد ، خلاصه رفتیم داخل ، بقیه موارد هم مثل بقیه دوستان انجام شد ، کالسکه بچه رو هم اجازه دادن با خودمون ببریم داخل
گرفتن شماره ، تحویل مدارک ، پرداخت پول ، انگشت نگاری
تو این فاصله هم این عربها هی میومدن ویزا میگرفتن و میرفتن ، ههههههههههی

ووووووووووو
مصاحبه:
2 تا خانم داشتن کارهای ویزای مهاجرتی رو انجام میدادن ، یکی اون دختر تپل معروف و یه دختر لاغر عینکی که خیلی خوب فارسی حرف میزد
قبل ما چند نفری رفتن واسه مصاحبه که یه خونواده بهشون یه ضرب ویزا دادن ولی به بقیه برگ آبی دادن ، بلندگوی افسر لاغره صداش خیلی بلند بود و تقریباً همه صداشون رو میشنیدن ، ما هم طبق قراری که با هم گذاشته بودیم قرار بود با هیچکس هم صحبت نشیم تا استرس جانبی بهمون وارد نشه ، خلاصه اون افسر لاغره با بقیه خیلی سفت و محکم برخورد میکرد و به همه برگه آبی داد ، من با خودم دعا میکردم که با اون نیوفتیم که نشد و شماره ما بالا سر ایشون نمایان شد و من تو دلم آهی کشیدم و بلند شدیم به طرف باجه ایشون ، ولی تو این لحظه بود که همه چی عوض شد و اون خانم عصبانی و جدی تبدیل شد به یه دختر خوشگل و خندون و شوخ طبع و همین باعث شد تموم استرس ما از بین بره
به خدا قسم در مقایسه با بقیه از ما هیچی نپرسید:
اول قسم که ما گفتیم یه سری اشکال داریم و باید اصلاح کنیم ، گفت چیه؟ توضیح دادیم ، گفت نیازی نیست و اصلاً مهم نیست ، تنها چیزی که واسه ما مهمه اینه که تغییری در وضعیت جرم و جنایت بوجود اومده یا نه؟ بقیه چیزها اصلاً مهم نیست
قسم خوردیم ، فرمها رو امضا کردیم
من برنده شده بودم و سوالها از من شروع شد
- شغلتون چیه؟
* جواب من
- آزاد یا دولتی؟
* آزاد
- کی ازدواج کردین؟
* جواب ما
- این آدرسی که دادین کیه؟
* جواب ما
(از شوهرم)
- شغلتون چیه؟
* جواب
- دولتی یا خصوصی؟
* خصوصی
- سربازی کجا بودین؟
* معاف
- چرا؟
* جواب
بعد مدارک مالی ما رو نگاه کرد و مبلغ بانکی رو به دلار تبدیل کرد (به نرخ روز) و گفت که این میشه اینقدر دلار ، ما یه حساب بانکی معرفی کرده بودیم که توش 32 میلیون پول بود ، بعد ما گفتیم که یه سند خونه هم هست ، صفحه بعد رو نگاه کرد ، یه سری تکون داد ، بعد شوهرم گفت یه سند ماشین هم هست که گفت نیازی نیست و یه برگه صورتی از زیر میزش در آورد و گفت سه شنبه ساعت 1 بیایین و پاسپورت هاتون رو بگیرین
توی تموم این مدت داشت یه چیزهایی رو تو کامپیوترش تایپ میکرد
منم که کلاً یادم رفته بود استرس داشته باشم
بچه هم توی تموم این مدت ساکت و آروم بغل باباش بود و اصلاً اذیت نکرد
من که اشک تو چشام حلقه زده بود با شوهرم خیلی آروم سالن رو ترک کردیم و به مسیر شمشاد های معروف که رسیدیم شوهرم گفت اینجا جیغ بزنیم یا بعداً ، که من گفتم بذار واسه بعد ، بعد من بهش گفتم "دیدی گفتم یه ضرب میگیریم Wink من مطمئنم"
از سفارت خارج شدیم و با آقا فرهاد برگشتیم به دبی
با ایشون واسه دو روز بعد هم هماهنگ کردیم که دوباره ما رو به ابوظبی بیارن و خوشحال و خندان رفتیم هتل
تا سه شنبه رو چرخیدیم و بنده پولهای بی زبون رو خرج کردم ، یه چندتا تور هم از آقای گلشهر گرفتیم و سرمون رو گرم کردیم تا 3 شنبه که دوباره رفتیم ابوظبی ، شوهرم رفت داخل و بعد تقریباً 1 ساعت برگشت و ما چشممون به جمال پاسپورت هایی که ویزا رو توش چسبونده بودن روشن شد ، برگشتیم دبی
چهارشنبه رو باز تو بازارها چرخیدیم ، پنجشنبه رو دیگه جایی نرفتیم و مشغول آماده شدن واسه برگشتن شدیم ، ظهر با هتل تسویه کردیم ، وسایلمون رو تو اطاق امانات هتل گذاشتیم ، رفتیم بیرون یه نهار خوردیم و برگشتیم ، وسایل رو برداشتیم و رفتیم فرودگاه و اومدیم ، توی گیت ورودی هم همش داشتیم به این فکر میکردیم که به ویزامون گیر ندن که خوشبختانه اتفاقی نیوفتاد ، فقط افسر گیت ورودی ویزا رو توی پاسپورت من یه چند لحظه ای نگاه کرد که من قلبم داشت تو اون لحظه 2000 تا میزد ، ولی خوشبختانه چیزی نشد ، بار ها رو تحویل گرفتیم ، سوار ماشین شدیم و حرکت به سمت شهرمون
روز مصاحبه ، ما هر دو مون کت و شلوار پوشیده بودیم ، شوهرم کراوات نزده بود ، همینجا باید از بچه گلم هم تشکر کنم که به غیر از روز آخر که پدر ما رو در آورد (آخه طفلکی خیلی خسته شد) همه روزها و شبها توی کالسکه اش نشسته بود و صداش در نیومد
در انتها بازم از همه شما دوستان و همراهان عزیز که تو این سفر تا اینجا همراه و یار ما بودن تشکر میکنیم و امیدواریم که همه تون موفق باشین

برگ دیگری از دفتر جدید زندگی ما ورق خورد. تا ببینیم ، تو صفحات دیگه اش چی نوشته شده
2012AS59XXX
سفارت: ابوظبی
وقت مصاحبه: July-08-2012
دریافت ویزا: July-08-2012 (یک ضرب)
ورود به آمریکا: Nov-01-2012
(2012-07-18 ساعت 01:23)ranebr نوشته:  دوستای عزیزی که واسه مصاحبه تشریف بردین، واسه من و همسرم یه سوال پیش اومده و نمیدونم باید کجا مطرحش کنم ولی از اونجا که این تاپیک مخصوص بچه های ابوظبی هست و ما هم محل مصاحبه مونو ابوظبی انتخاب کردیم اینجا میپرسم. من جزو برندگان 2013 هستم و خودم برنده اصلی. همسرم سربازیشو پول داده خریده، اما مدلش اینطوری بود که معافیت پزشکیو خرید یعنی الان تو کارتش که ازین کارت جدیدام هست زدن معافیت پزشکی با ماده و بندش.
حالا میخام ببینم موقع مصاحبه وقتی ازش میپرسن معاف شدی باید حتمن بگه واسه چی بوده معافیتش یا همین که بگه معافیتم پزشکیه کافیه؟ یا اینکه به نظر شما راستشو بگه که من این معافیت پزشکیو خریدم؟ باور کنین هر چی فک میکنیم عقلمون به جایی قد نمیده که چیکار کنیم....

فکر میکنم از بچه های پارسال بود که ایشونم به همین روش سربازی رو خریده بود و حقیقت رو به افیسر گفته بود و افیسر هم خندیده بود و گفته بود درک میکنم. مشکلی هم پیش نیومده بود. از طرفیم اگ شماحقیقت رو نگید ومثلا بگید به دلیل پزشکی معاف شدید اونوقت توی معاینات پزشکی هم باید همون مشکل پزشکی رو بگید. چون اگه معاینه پزشکیتون بگید که سالمم و مشکلی ندارم و به افیسر بگید به دلیل پزشکی معاف شدم تتناقض در گفته هاتون پیش میاد. به نظر من حقیقت رو بگید
تشکر کنندگان: houmanes ، Hediyeh ، storagemeter ، ranebr ، hoda2012 ، roeentan ، bayat_r ، smmyp ، daria ، pariya2 ، feri efa ، philter




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان