کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
نکته های جادویی آمریکا
درود بر کاوشگر عزیز
مثل همیشه مطالب عالی
سپاس از شما
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، maaref ، OverLord ، babak_LosAngeles ، Omidooo ، msar
منم دقیقا برای همین سوال برام پیش اومد چون شنیده بودم بعضی ایرانیها این کارو می کنن. مرسی از جواب.
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، maaref ، babak_LosAngeles ، msar
آیا می دانید در آمریکا به افراد عادی کمتر گیر می دهند و خیلی سخت است که افراد عادی را برای جرمی که کاملا محرز نشده است به اداره پلیس ببرند و این کار برای پلیس عواقب سنگینی خواهد داشت؛ ولی افراد سرشناس را برای کوچکترین کوتاهی یا تخلف به شدت محاکمه می کنند؟
اولین نمونه همین دادگاه پزشک مایکل جکسون بود که امروز جلسه نهایی دادگاه بود و این پزشک سرشناس را به چهار سال زندان محکوم کردند. من جسته و گریخته برخی جلسات دادگاه را دیدم و مهمترین دلایلی که مبنی بر کوتاهی این پزشک در دادگاه ارائه می شد تماس تلفنی ایشان با دوست دخترهایش در روز مرگ مایکل جکسون بود و ادعا می کردند که که ایشان دارو را سر وقت به مایکل جکسون نداده است و اگر تماس تلفنی نداشت می توانست داروها را به موقع به ایشان بدهد.

مورد بعدی هم مربوط به کاندیدای ریاست جمهوری است که اینطور که امروز از زبان یکی از زنان شاکی شنیدم این کاندیدای ریاست جمهوری یک بار دستش را روی پای این زن گذاشته است و این موضوع باعث محاکمه جنجالی رسانه ای شده است و قرار است ایشان (کاندیدای ریاست جمهوری) را در دادگاه محاکمه نمایند.
هر دوی این خبرها را از شبکه های خبری بزرگ شنیدم.
پاسخ
در آمریکا بعضی وقتها آن چیزی که می خواهی را نمی دهند و به جایش آن چیزی را که نمی خواهی و به دردت نمی خورد یا بدتر از آن چیزی است که می خواهی را می دهند و بعضی وقتها آن چیزی را که نمی خواهی را می دهند ولی واقعا مفید است. بانکها برای مشتریان کم پول بدترین نوع حسابی که شارژهای مختلف را دارد می دهند و اگر هم اینگونه مشتریان اطلاعات داشته باشند که چه حسابی بهتر است، در برابر افتتاح حسابهای بدون هزینه مقاومت می کنند و برای مشتریان پولدار آن حسابی که هزینه ندارد و امتیازهای بیشتری دارد را پیشنهاد می کنند. فروشگاههای تلفن نیز همینطور است و سعی می کنند بدترین نوع تلفن را قالب کنند و بعضی سایتها هم خدماتی که برای آن تاسیس شده اند را نمی دهند و به جایش خدمات دیگری معرفی می کنند. برای نمونه من دیروز برای یافتن آپارتمان در سایت FORRENT.COM چند تا آپارتمان انتخاب و برای یافتن راهی برای ارتباط با بنگاه مربوطه یا مالک آپارتمان مراحل را طی کردم ولی امروز از صبح تا به حال هشت تا تلفن از شرکتهای حمل و نقل و انبار داشته ام ولی هیچ تلفنی برای آپارتمان نداشته ام و هر طور هم که سایت را بررسی می کنم می بینم که مسیر را اشتباه نرفته ام.

از طرف دیگر سیستم دولتی آمریکا طوری است که آن چیزی را که مردم عادی نمی دانند که به دردشان می خورد با روشهای مختلف و گاهی تقریبا با اجبار به مردم می دهند.

-بیشتر مهاجرین تازه وارد نمی دانند که اگر فرم مالیاتی پر کنند به جای پرداخت، احتمالا مبلغ خوبی دریافت خواهند کرد و دولت آمریکا با تبلیغات گسترده و ایجاد دفترهای مختلف در محلهای رفت و آمد و اجتماع اینگونه افراد آنها را وارد این پروسه کرده که مالیات برگشتی متعلقه هم بدون هیچ تشریفاتی و خیلی سریع به حساب شخص ریخته می شود.
-بیشتر افراد تازه وارد دچار سردرگمی های شغلی و اجتماعی و فرهنگی می شوند و نمی دانند که اگر وارد کالج ها شوند خیلی سریع با این جامعه تطبیق پیدا می کنند و دولت آمریکا شعارش "هر مهاجر تازه باید وارد کالج شود" است.
-برای افرادی مثل من هم که اطلاع یا اعتمادی به سیستم کمک هزینه و وام نداشتیم برنامه طوری طراحی شده که خود بخود به سمت دریافت اینگونه کمکها راهنمایی می شوند و یکی از مراحل اولیه ثبت نام در کالج ها، ثبت نام برای کمک هزینه است. خود من که قصد داشتم در کالج ثبت نام کنم به من گفتند که اول برو قسمت کمک هزینه و من که به خاطر عدم اطلاع، اعتماد زیادی نداشتم کمی مقاومت کردم و اصرار داشتم که بدون طی این پروسه ثبت نام کنم اما آنها گفتند که این پروسه باید طی شود.

اما همین دولت خوب آمریکا برای کسی که کمی گیج بزند بسیار دردسر ساز خواهد بود. یکی از دوستان ما می گفت سالهای اول ورود به آمریکا از یکی از آزاد راهها بدون پرداخت عوارض رد شده است و بعد از چندین ماه متوجه شده است که جریمه اش به حدود هشتصد دلار رسیده است (اصل مبلغ نیم دلار بوده است) و با گریه در دادگاه موفق شده آن را به چهارصد دلار کاهش دهد. به نظر من این دوست از آدرسی که قبلا داشته جابجا شده و آدرس جدید را اعلام نکرده و بنابراین اخطارها را ندیده است. و همچنین عوارضی های این آزادراههایی که من دیدم در وسط آزاد راه نیستند و کسانی که پیش پرداخت عوارض ندارند از فرعی مخصوص خارج و در آنجا نقدا پرداخت می کنند. پرداخت نقدی معمولا کمتر از یک دلار است ولی خود من هم هفته پیش عوارضی را ندیدم و دیروز به صورت آنلاین پرداختم و چون از شماره عوارضی مربوطه مطمئن نبودم از روی ترس دوبار و جمعا سه و نیم دلار پرداختم.

البته همانطور که پرداختها و کمکهای دولت بدون تشریفات و خیلی سریع و قابل توجه است دریافتها و جریمه ها نیز همینطور است و خیلی سریع و به صورت پرشی افزایش می یابد. من بیست روز پیش بیست و پنج دلار برای پارک جریمه شدم و برگه را روی میز گذاشته بودم که سر فرصت ببینم که چند روز فرصت پرداخت دارم که دو سه روز پیش یک احضاریه دریافت کردم و جریمه ام شده پنجاه دلار الان هم اگر بیشتر بنویسم و پاکت حامل چکی که در دست گرفته ام تا فراموش نکنم را دیر پست کنم باز جریمه دو برابر خواهد شد و در آن صورت چون لجم می گیرد پرداخت نمی کنم تا بشود هزار دلار و بعد از آن هم که توان پرداخت ندارم و همچنان اضافه می شود تا زمانی که در دادگاه محکوم به زندان شوم. چرا؟ چون روز سه شنبه که در این سمت خیابان پارک ممنوع است من مریض بودم و دیر از خانه بیرون رفتم و جریمه شدم و برای پرداخت آن گیج زده ام.
پاسخ
یکی از نکته های دیگر جادویی آمریکا خو گرفتن خیلی زود و احساس در وطن بودن است. افرادی که در آمریکا هستند خیلی کمتر از ایرانیانی که در اروپا هستند احساس غربت می کنند. من از بعضی از دوستان شنیده ام که وقتی آمریکا را برای مدتی ترک می کنند، احساس نوستالژیک به آنها دست می دهد.
از دلایل این موضوع پذیرفته شدن خیلی سریع توسط جامعه و دولت آمریکاست. به قول یکی از دوستان مهاجرسرایی ما تا زمانی خارجی محسوب می شویم که زبان انگلیسی ما خوب نباشد و حتی در این صورت هم زیاد احساس خارجی بودن به بسیاری از مهاجرین دست نمی دهد. این موضوع در مورد ایرانیان بیشتر صدق دارد. از سوی دیگر تعداد اندکی از ایرانیان و تعداد زیادی از اعراب با وجود استفاده از نعمتهای اینجا و با وجود دریافت احترام خیلی زیاد از آمریکاییان و با وجود برخورداری از حقوق برابر، اما هنوز از آمریکا نفرت دارند. من از چند تا عرب که آشکارا از آمریکا بدشان می آمد دلیل را پرسیدم که آنها با تعجب می پرسند مگر تو از آمریکا بدت نمی آید. اما بیشتر ایرانیانی که تا به حالا من با آنها صحبت کرده ام آمریکا را وطن دوم خود می دانند.
پاسخ
دوستان گرامی با یک نکته جادویی تازه چطورید؟ آماده اید؟ بند کفشها را محکم ببندید و آماده باشید.

یکی از نکات دیگر جادویی آمریکا این است که خیلی شبیه نردبان و پلکان است. یعنی همه چیز پله پله است. پله رو به بالا! پله رو به پایین و پله روی زمین. برای مهاجرین جدید پله اش این شکلی است:

[عکس: _mg_1512_1.7g1jyj549og00o0wscsw4w8go.44k...cc.th.jpeg]

شما باید خودتان نردبان و راهتان را پیدا کنید هیچکس این نردبان را برای شما به تنهایی سرپا نمی کند. اگر کسی خواست در سرپا کردن این نردبان و یافتن راه کمکتان کند خود شما باید بیشتر تلاش کنید وگرنه کمک کننده نردبان را رها خواهد کرد. کمک کننده فقط می تواند در سرپا کردن نردبان و نگهداشتن آن به شما کمک کند؛ بالا رفتن از پله ها مسئولیت خود شماست. شما باید برای هر پله، آن پله را بررسی کنید تا درست باشد و باعث سقوط شما نشود. شما گاهی باید دو پله یکی بپرید و گاهی مدتها برای جای پا پیدا کردن کلنجار بروید. نردبان شما کوتاه است و کسی نردبان کوتاهتر از نردبان شما پیدا نخواهد کرد.
ولی برای خود آمریکاییان پله هایشان اینگونه است.

[عکس: aseman.jpg]

آمریکاییها در ابتدا استفاده از پلکان خودشان را به شما نشان نمی دهند بلکه نردبانی سر راه شما قرار می دهند تا ببینند از آن چگونه استفاده می کنید. آیا تلاش می کنید که از پله های آن به درستی استفاده کنید یا اینکه اصلا دوست دارید استفاده کنید یا نه و درصورتی که تلاش شما را ببینند و در استفاده از آن نردبان تلاش خوبی کرده باشید شما را به استفاده از پلکان خودشان دعوت می کنند. هرگز نردبانی را از زیر پای شما نمی کشند، شما را برای بالا رفتن از پله ها، رو به بالا یا رو به پایین هل نمی دهند و اگر تاکید بر راه و روش خود داشته باشید شما را از آن باز نمی دارند.
اینجا سرزمین جادویی آمریکاست.
پاسخ
درود بر کاوشگرنت عزیز. نکته بسیار جالبی را در مورد امریکا گفتید. ولی باید اضافه کنم که هر کسی نردبان خودش را خودش می سازد و آن نردبان کج و کوله را امریکایی ها نساخته اند بلکه خود ما ساخته ایم و می خواهیم از آن استفاده کنیم.
به عنوان مثال یکی از نردبان هایی که باعث ارتقاء شغلی می شود ایجاد و برقراری روابط با افراد مختلف در همان رشته کاری است. امریکایی ها بسیار خوب این کار را انجام می دهند و همواره تمام شرکت هایی که در زمینه مربوطه فعالیت می کنند اطلاع دارند که این شخص با این قابلیت وجود دارد و اگر به او نیاز داشته باشند پیشنهاد کاری می دهند. در مهمانی های مختلف با افراد کلیدی آشنا می شوند و با آنها صحبت می کنند.
ولی مثلا یک نفر مثل من که چلمنگ است هرگز نمی تواند از چنین پتانسیل هایی به خوبی استفاده کند و مثلا وقتی به مهمانی های شرکتی دعوت می شوم آن را نادیده می گیرم و یا اینکه اصلا برایم اهمیت ندارد که افراد دیگر از قابلیت های من خبر داشته باشند. خوب طبیعی است که نردبان کج و کوله پیشرفت من دقیقا مثل همان چیزی است که شما در عکس زیبای خود به خوبی نشان داده اید.
البته ما هم تقصیری نداریم چون در مدرسه و دانشگاه به ما یاد نداده اند که چگونه ارتباطات کاری مفید ایجاد کنیم تا بتوانیم از موقعیت های جدیدی برخوردار شویم. در حالی که بچه های امریکایی آموزش می بینند که چگونه مهارت های خودشان را در باز کار خود از شیوه های گوناگون به نمایش بگذارند.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
سپاس آرش عزیز، درسته این نردبان پیشینه ماست. شاید پیشینه شغلی، تحصیلی، روابط اجتماعی و یا شاید همه اینها باشد. من هر چی فکر می کنم میبینم که پیشینه من مثل این نردبان هستش و بعد از مهاجرت به این صورت افتاده روی زمین. حالا بازسازی و برپا کردن همچین نردبانی داستان خودش را دارد و یا اینکه بتوانیم خودمان را به نردبان و پلکان آمریکایی ها برسانیم و از آن استفاده کنیم که مهارتها و توانایی ها و خواستهای بیشتری نیاز دارد.

شما هم به یک نکته جادویی بسیار مهمی اشاره کردید. در آمریکا به ارتباطات، بسیار بیشتر از کشور ما اهمیت می دهند و می تواند به سادگی شکل بگیرد. در بیشتر موقعیت های شغلی توانایی ارتباط برقرارکردن با سایر افراد شرکت و یا با مشتریان، بیشتر موقع ها یکی از خواسته های شغلی است. از سوی دیگر به قول شما ارتباطات خوب باعث ارتباط با کارفرماها و یافتن کار مناسب تر شده و همچنین ممکن است که اشخاصی که با آنها ارتباط خوبی دارید شما را به یک شرکت خوب یا به شخصی که در استخدام موثر هستش لینک بدهند. همانطور که اشاره کردید متاسفانه ما در ایران اینها را خوب یاد نگرفته ایم ولی خوشبختانه ارتباط برقرار کردن در اینجا به پیچیدگی ایران نیست ولی بسیار مهم است.
پاسخ
بر خلاف دوستان ارش و کاوش عزیز من تجربه کاری اینجا ندارم اما دیدم و حس کردم که بر خلاف تصور عمومی دقیقا روابط و رفرنس یا حتی شناخت فردی برای مشاغل خوب بسیار مهم هست. و همینطور که کاوش میگن ارتباط ها سالم تر و علی اقاعده برای افراد سالم بسیار راحت تر هست البته برای ما تازه مهاجران شاید به زبان اسان باشد و مدتی طول بکشد. من در همین ارتباطات غیر کاری هم بعضی اوقات گیج میشوم (قبلا بیشتر )
سال پیش با معلم تاریخ پسرم در مدرسه چند دقیقه صحبت کردیم که یک تکزاسی اصیل (کابوی) در ظاهر ولی
مرد بسیار خوب و جالبی بود و با اطلاعات خوب که اینجا کمیابه. صحبت خیلی دوستانه ای بود ولی بعد به پسرم گفته بود که پدر خوبی داری فکر میکنی حاضره که با هم 1 قهوه بخوریم و راجع ایران و اینها صحبت کنیم و خودش جواب داده بود که فکر نمیکنم قبول کنه . ادم سختی به نظر میاد ! حالا بقول ارش چه چلمنگی در ما دیده بود .
اما بعدا دیدمش و سعی کردم بگم بابا ما ذاتمون جهان سومیه ! و مشکلی نداریم البته که به اون ذات کمی تا قسمتی هم افتخار میکنیم خوب یا بد.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
باحال بود خوشم اومد.
پاسخ
تشکر کنندگان: lingni ، mohammadg846 ، msar
(2012-07-03 ساعت 11:36)soheilbadami نوشته:  بر خلاف دوستان ارش و کاوش عزیز من تجربه کاری اینجا ندارم اما دیدم و حس کردم که بر خلاف تصور عمومی دقیقا روابط و رفرنس یا حتی شناخت فردی برای مشاغل خوب بسیار مهم هست. و همینطور که کاوش میگن ارتباط ها سالم تر و علی اقاعده برای افراد سالم بسیار راحت تر هست البته برای ما تازه مهاجران شاید به زبان اسان باشد و مدتی طول بکشد. من در همین ارتباطات غیر کاری هم بعضی اوقات گیج میشوم (قبلا بیشتر )
سال پیش با معلم تاریخ پسرم در مدرسه چند دقیقه صحبت کردیم که یک تکزاسی اصیل (کابوی) در ظاهر ولی
مرد بسیار خوب و جالبی بود و با اطلاعات خوب که اینجا کمیابه. صحبت خیلی دوستانه ای بود ولی بعد به پسرم گفته بود که پدر خوبی داری فکر میکنی حاضره که با هم 1 قهوه بخوریم و راجع ایران و اینها صحبت کنیم و خودش جواب داده بود که فکر نمیکنم قبول کنه . ادم سختی به نظر میاد ! حالا بقول ارش چه چلمنگی در ما دیده بود .
اما بعدا دیدمش و سعی کردم بگم بابا ما ذاتمون جهان سومیه ! و مشکلی نداریم البته که به اون ذات کمی تا قسمتی هم افتخار میکنیم خوب یا بد.

دوست عزیز تو آمریکا ایرانیایی داریم که همه دنیا بهشون افتخار میکنند ! پس بهتره خودتونو دست کم نگیرید و اینطور نگید جهان سومی......
2014AS1xxx، فرم :28می باایمیل،کنسولگری:Yerevan،کارنت :14 می ,مصاحبه: اکتبر-انتظار برای ویزا :100 روز
معاینه پزشکی ایروانمدارک مصاحبه ایروان
خدایا در میان این همه چشم ، نگـــــاهِ تـــو مرا بی نیاز می سازد از هر نگاهی..
پاسخ
تشکر کنندگان: tabim4 ، fariba_a ، mitramin ، mohammadg846 ، msar ، battosai ، afshin007x
دوست من ان اشخاص به اسم ایرانی اند اما اکثرا در اینجا متولد و رشد کردند و دقیقا در این سیستم محلول شده هستند
من با ملیتم مشکلی ندارم و صحبت اصولا بر سر تطابق فرهنگی هست برای کسانی که از فرهنگ دیگری میایند و مسئله بر سر خوبی و بدی نیست بلکه تطابق هست. حتما همونطور که عادات و رفتارهای زیادی در امریکا برای من موهوم و غیر قابل هضم هست برای ایشان هم در مقبل همینطور است.
پاسخ
تشکر کنندگان: fariba_a ، storagemeter ، nora ، farzad47 ، taleghani ، msar ، Danoosh
Question 
مرسی۱۰۰ ٪
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
(2011-11-01 ساعت 00:05)xbox نوشته:  با اجازه 1 نکته هم من اضافه کنم :
اگر دید در یک جا همه با چشم غره به هم نگاه می کنند و همدیگر را تحویل نمی گیرند! شک نکنید د ریک مکان پر تردد ایرانی عبور کردید!


چه جالب
نمیدونستم محله ایرانیها هم در آمریکا وجود داشته باشه.

آخه من هر چی ایرانی دیدم تو خارج از کشور همه با هم بد بودند و با غضب به هم نگاه میکردند!
حتی وقتی تو یک مکان عمومی یکدیگر رو می بینند با چشم غره به هم نگاه می کنیم!
متاسفانه خیلی این مورد زیاده و من هم دیدم که جلب اعتماد یک ایرانی در خارج یکم سخته !
2014AS1xxx، فرم :28می باایمیل،کنسولگری:Yerevan،کارنت :14 می ,مصاحبه: اکتبر-انتظار برای ویزا :100 روز
معاینه پزشکی ایروانمدارک مصاحبه ایروان
خدایا در میان این همه چشم ، نگـــــاهِ تـــو مرا بی نیاز می سازد از هر نگاهی..
پاسخ
تشکر کنندگان: morvarid1364 ، amin arefi ، msar
درود بر دوستان و پیشکسوتان ،

بنده هم به سهم خودم ، از آنجا که این کلاه قشنگ و بزرگ به راحتی بر سرم جا خوش کرد !!! تجربه ای دارم که بد نیست شما را هم از آن مستفیض کنم !!
اگر شما با کمپانی مثل بیمه و یا هر چه که عشقتان بکشد قراردادی برای مدتی معین ، منعقد بفرمایید ، و در سررسید آن صدایتان در نیاید و فرض مبارک را بر این اصل قرار دهید که " مدتش تماش شده ، بی خیال تلفن و تماس " آن وقت خواهید دید که بزرگترین گزک عالم را و یا بقول ما تهرانیها بزرگترین سوتی عالم را به این ملت از خدا بیخبر داده اید !!! . طبق قوانین آمریکا ، اگر اینگونه قراردادها در سر موعد مقرر بوسیله پست الکترونیک و یا تماس تلفنی و سرآخر بدور از تکنولوژی امروزی ، یعنی حضوری کنسلش نکنید ، به خودی خود مستمر خواهد بود !!! یعنی چه ؟!! یعنی حسابتان از نظر حل و فصل این قضیه ، دیگر با جناب آقای کرام الکاتبین است . باید ضمن پرداخت بهایی سنگین و هزینه هایی تحمیلی ، کلی هم اعصابتان قرچ قروچ کند ، تا دور از جانتان دیگر از این غلط ها نفرموده و از این پس اخطارهای مندرج در ذیل هر نامه و قراردادی را در این خصوص نادیده نگرفته و به قسمت ولش کن بیخیال ذهنتان دایورت نفرمایید .
موفق باشید
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان