کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
سلام به همگی‌،

پیشنهاد می‌کنم که هر روز ایمیلتون رو چک کنید حتی بعد از مشخص شدن تاریخ مصاحبه. از سفارت ابو ظبی برای من ایمیل اومد که تاریخ مصاحبه‌رو یک روز جلوتر انداختن و ساعتش هم از ۸:۳۰ به ۸:۰۰ تغییر کرده.
با سلام خدمت همه دوستان مهاجرسرایی
ابتدا در خصوص خود مصاحبه امون میگم : روز اول نوامبر مصاحبه امون بود ساعت تقریبا 7 به محل سفارت رسیدیم . دو خانواده روی نمیکت ویزاهای مهاجرتی و دو نفر هم غیر مهاجرتی نشسته بودند . خانواده اول یک پدر و پسر غیر ایرانی و عرب بودند ( فکر کنم مصری بودند ) . دومین خانواده مثل خانواده ما چهار نفر و ایرانی بودند ( بعدا که مصاحبه شدند فهمیدم که خانم و آقا وکیل هستند ) . تقریبا ساعت 8 بود که یک افسر (اگر اشتباه نکنم اماراتی بود ) اومد و نامه مصاحبه را با پاس هامون چک کرد و برای بار دوم یک سیک ( هندی) همون عمل رو تکرار کرد . به ترتیب ما رو فرستادند تو . دو نفر دونفر میفرستادند تو . ابتدا قسمت بازرسی بدنی بود با اسکن ها و گرفتن کیف و خوراکی ها ( گفتند مدارکی که فقط لازم دارید با خودتون ببرید ) . خلاصه کیف ها و کیسه خوراکی ها رو گرفتند ( خدا رو شکر بچه ها همون بیرون یه ته بندی کرده بودند ) . و یک کارت بهمون بابت تحویل کیف ها دادند و به سمت سالن بعدی هدایت شدیم . از اونجا بعده حدود 5-10 دقیقه به سالن اصلی که از روی یک پل می گذشت رسیدیم . که اصل ماجرا از همین جا شروع میشه . هر کدوم که وارد میشدیم یه شماره به ما میدادند که ما شماره 3 بودیم . یک ربع تا 20 دقیقه ای گذشت که یکم یکم کارمند های سفارت پشت گیشه های خودشون پیداشون شد . مصریه و خانواده وکیله یکضرب گرفتند . خانم و آقایی که وکیل بودند از اونجا که گیشه اشون نزدیک ما بود گفتگوهاشون رو می شنیدیم . پرسید کجا کار می کنید گفتند که دفتر خصوصی داریم و هر دو وکیل هستیم . گفت : آقا شما سربازی نرفتید ، برای چی ؟ گفت معاف شدم به این خاطر ( که این قسمتشو نفهمیدم ) . بعدش گفت خوب شما می تونید دوشنبه بیاید و ویزاهاتون رو ببرید . که اون آقا گفت . دوشنبه نمی تونم پرونده دارم باید برگردم ایران . گفت اشکالی نداره یکشنبه بیاید . بعد نوبت ما شد . خانم نسبتا فربهی بود که مدارک رو تحویل می گرفت ( اگر اشتباه نکنم ایرانی بود و البته یکم بد اخم و جدی ) . گفت مدارکتون رو جدا کردید من هم گفتم بله گفت پس هر چی گفتم بده . و به ترتیب پاس ها ؛ ترجمه شناسنامه ها ، ترجمه سند ازدواج ؛ مدرک تحصیلی ؛ و بعد گفت شما خودتون رو ساپورت میکنید یا کسی رو دارید که ساپورتتون کنه که گفتم خودم مدارک تمکن مالی دارم . که گفت بدشون . من پرینت مالی از دو حساب به مبلغ 110 میلیون تومان و یک سپرده 5 میلیونی از یک بانک دیگه ولی همگی در یک تاریخ و دو سند خانه یک زمین و یک ماشین رو ارائه دادم بعد گفت به همسرتون بگید تا بره و صندوق مبلغ 330 رو برای هر نفر پرداخت کنه و بعد گفت برید گیشه 11 تا انگشت نگاری بشید . انگشت نگاری هم توسط اسکن ها انجام شد. و گفتند بشینید تا دوباره شمارتون اعلام بشه . 10 دقیقه بعد . به گیشه 7 فراخوانده شدیم . یک خانم ظریف مریف امریکایی گفت همتون بیاید و دستتون رو ببرید بالا و قسم بخورید ( بچه ها هم دستشون رو ببرن بالا ) . من گفتم اگر اشکالی نداره میخوام یه اشتباهی در فرم ها کردم اصلاحش کنم . گفت چی بوده گفت فامیل همسرم و بچه هام در پاس با دبل او ولی من در فرم ها او یو نوشتم که گفت اصلا مشکلی نیست . ما ملاکمون پاس ها هستند . با خنده گفت اصلا مشکلی نیست . بعد قسمت خوردیم و گفت با بچه ها کاری نداره . برن ادمه شیطونی اشون بدن ( اینو من میگم ها ) خلاصه گفت شاغلید گفتم بله گفت کارتون دولتیه گفته بله رشته اتون کتابداریه گفتم بله گفت دیپلم یا لیسانس گفتم لیسانس . گفت اوکی . اونجا کسی رو دارید . گفتم فامیل ها و دوستان دور . گفت کجا می خواین برین گفتم دالاس . گفت چرا اونجا گفتتم بخاطر هزینه ها و اینکه شبیه شهر خودمه از نظر آب و هوایی. گفت اوکی . تمام این مدت یک مرد امریکایی پشت سرش ایستاده بود و حرکات و گفتار ما رو زیر نظر داشت. بعد از همسرم پرسید اقا شما سربازی رفتید گفت بله گفت سپاه یا ارتش گفت سپاه ، کدوم قسمت ؟ مهمات . قسمت اداریش بودین ؟ انبارداری مهمات و یک مدتی هم قسمت آتش نشانیش بودم . بعد میکروفون رو خاموش کرد و شروع کرد به صحبت کردن با مرد آمریکایی بعد برگشت و یه برگه سفید برداشت اسمم و شماره کیسم رو روش نوشت و بعد روی یک لینک و شماره کیسم یک ماژیک هایلایت کشید . و گفت این پاس های شما ( با برگه سفید دادشون ) شما می تونید برگردید ایران. ( حقیقتش این قسمتو که گفتانکار یه آب یخ ریختند رو سرم ) گفتم کی ویزامون در میاد. گفت خانم ویزای شما احتمالا تا یک ماه دیگه همسرم گفت پس ویزای من چقدر طول میکشه گفت احتمالا حدود 6ماه یا بیشتر . که در اومد گفت خانم من به شما پیشنهاد میکنم که بیایید و گرین کارت خودتون و بچه ها رو بگیرید ( تا یک ماه دیگه که اسمتون در اومد ) . البته بازم تاکید میکنم که این تنها پیشنهاد منه . نظر نظره خودتونه . هیچی ما هم گفتیم عزت زیاد و بدرود .
بعدا قسمت مدیکال رو هم توضیح میدم ولی گفتم همه دوست دارند ببینند اول تو سفارت چه اتفاقی افتاده . خوب منتظر نظرات شما هستم .
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
والله سلجوق جان نمی دونم . ولی یه چیزی که از اول در موردش استرس داشتم و با دوستان هم در میون گذاشته بودم . مسئله سربازی همسرم بود که جدا از اینکه در سپاه بود . ولی قسمت مهمات بوده . و علت اصلی اینکه حتی به ما هم ویزای یکضرب ندادند همین بوده البته این فقط یه نظره . حالا باز هم مطمئن نیستم که آیا این یک سره کاریه که گفتن برو تو سایت نگاه کن . که حالا بعد از چند ماه معطلی بعد بگن خوب شما رد شدید یا واقعا داره اون پروسه اداری رو طی میکنه . خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم . راستی بی نهایت از سایت مهاجرسرا و مدیران اون سپاسگزارم که این همه اطلاعات خوب و مفید رو بی هیچ چشمداشتی در اختیار ما گذاشته . امیدوارم همیشه در لحظه لحظه زندگیتان موفق پیروز و سربلند باشین .
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
راستی این متنی که در برگه سفید اومده :
طبق قانون .... مهاجرت و شهروندی آمریکا و به دلایل زیر ،موقتا درخواست ویزای شما پذیرفته نشده است بمحض اینکه مدارکتان را تکمیل کنید و یا مراحل اداری به پایان برسد شما واجد شرایط اخذ ویزای مهاجرتی خواهید بود .البته در ذیل اون نامه هیچ دلیلی نیاورده بود فقط نوشته که به همراه این برگه و مدارک دیگری که در زیر نوشته شده است بین روزهای یکشنبه و سه شنبه در ساعت 13:30 به سفارت ... مراجعه نمایید. ( البته بعد از چک کردن لینک مورد نظر )
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
(2012-11-06 ساعت 14:43)honestly2002 نوشته:  راستی این متنی که در برگه سفید اومده :
طبق قانون .... مهاجرت و شهروندی آمریکا و به دلایل زیر ،موقتا درخواست ویزای شما پذیرفته نشده است بمحض اینکه مدارکتان را تکمیل کنید و یا مراحل اداری به پایان برسد شما واجد شرایط اخذ ویزای مهاجرتی خواهید بود .البته در ذیل اون نامه هیچ دلیلی نیاورده بود فقط نوشته که به همراه این برگه و مدارک دیگری که در زیر نوشته شده است بین روزهای یکشنبه و سه شنبه در ساعت 13:30 به سفارت ... مراجعه نمایید. ( البته بعد از چک کردن لینک مورد نظر )

دوست عزيز من چند ماه پيش برای ويزای غير مهاجرتی آمريکا اقدام کردم و بعد مصاحبه يه برگه اي به من داده شد که متنش دقيقا عين همين متنی بود که به شما داده شده...اين همون کليرنس خودمونه و بعد 3 هفته هم کلير شدم
من نميدونم چرا طرف گفته 6 ماه اما شما کليرنس خورديد و ديگه از اين ببعدش برميگرده به شانس و اقبالتون که آيا زود کلير ميشيد يا نه...بنظر من جای نگرانی نداره و ايشالا خيلی زودتر از اين 6 ماه کلير ميشيد -البته اگه در name check اسم مشابهی در نياد
سلام دوستان
این عکس برگه سفیدیه که به ما دادند
http://nedfa.tk/img/74f8f613332b.jpg
یادم رفته بود که مدارکی که ازمون نگرفته بودند توضیح بدم .
مدارک ترجمه شده عبارت بودند از : سند ازدواج، آخرین مدرک تحصیلی ( فقط لیسانسم رو ترجمه کردم ، دیپلم رو ترجمه نکردم ) ، شناسنامه ها ، سابقه کاری ( یا همون حکم کارگزینی) . کارت پایان خدمت همسرم . گواهی اشتغال بکار از دو جا ( همسرم) . کارت ملی . آخرین گواهی تحصیلی (همسرم ) .
تمکن مالی : پرینت فارسی از بانک رفاه به مبلغ (دیگه خورده هاشو ننوشتم ، مبالغ رو بصورت رند نوشتم ) 50 میلیون تومان (بعدا دادم برای ترجمه )
ترجمه سپرده بلند مدت از بانک رفاه به مبلغ 5 میلیون تومان
پرینت انگلیسی از موجودی بانک سامان به مبلغ 50 میلیون تومان
همه اینها در یک روز گرفته شد و همگی مبالغ به ریال نوشته شده بود .
سند خانه ، زمین ، ماشین
تمامی مدارک را از من تحویل گرفت . فقط موارد زیر را از من نخواست که طبیعتا من هم ارائه نکردم

ترجمه کارت های ملی ، سابقه کار

و البته هیچکدام از مدارک همسرم رو هم نخواست
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
در خصوص آزمایش های پزشکی :
از اونجا که محل اقامتمون نزد یکی از بستگان در ابوظبی بود . مدیکالمون رو هم ان ام سی ابوظبی رفتیم . لازمه که بگم ( البته در پست های قبلیم گفته بودم ) . هلال احمر شهرمون به هیچ وجه زیر بار اینکه واکسن های ما و بچه ها رو توی کارت زرد وارد کنه ، نرفت. روز اولی که رفته بودم هلال احمر و در این خصوص از متصدیش سوال کردم اینو بهم گفت و چها تار کارت زرد خام بهم داد و گفت اگر اینها خراب بشند دیگه بهت کارت نمی دم خلاصه من هم قبول کردم و کارت ها رو گرفتم . ابتدا با همسرم رفتیم و مننژیت رو همون هلال احمر پیش همون خانم زدیم . و 2تا کارت زرد خودمون رو که قبلا خودم اطلاعات بالاش رو وارد کرده بودم مهر کرد . واکسن های مننژیتمون نفری 16500 تومان شد. خوب موند واکسن های قبلی که زده بودیم و نزده بودیم . گفتیم بقیه رو چیکار کنیم . گفت ما فقط مننژیت رو داریم که اونم بخاطر حجاجه . گفتم پس لطف کنید اون پایین که نوشته مهر موسسه رو هم مهر کنید. گفت شرمنده ما مهر لاتین نداریم . خلاصه اومدیم بیرون و من برگشتم بیمارستان و به کمک یکی از پزشکامون که فوق تخصص عفونی کودکان بود شروع به پر کردن کارت ها کردیم . ایشون از نظر پزشکی و استانداردهای واکسیناسیون بهم میگفتن که واکسن هایی که مورد نیاز هست بایستی در چه زمانی زده میشد . که من هم اونها رو تبدیل میکردم به میلادی و وارد (یک کپی از کارت زرد قبلا گرفته بودم ) میکردم . رفتم از یک مهر فروشی و یک استمپ تاریخ لاتین خریدم . شروع کردم به وارد کردن تاریخ های واکسن های زده و نزده . نزده ها چون ما دیفتری و کزاز رو نزدیم بازم از متخصص هامون پرسیدم که برای دیفتری و کزاز تست خاصی هست که بفهمن ما واکسن زدیم یا نه که گفت نه من هم گفتم پس فعلا نیازی نیست بزنیم ، تا بعد . خلاصه تاریخ دیفتری و کزاز رو تقریبا به فاصله چند هفته از آنفلونزا هامون وارد کردم. واکسن های آنفلونزا رو هر 4 تا رو زدیم هر کدوم به مبلغ 10500 تومان. خلاصه بعد از اطمینان از صحت تاریخ واکسن ها همه رو با مهر تاریخ زن لاتین وارد کارت ها کردم . و به بهداشت مراجعه کردم ( که باز از همکارانمون بودن) ازشون خواهش کردم که اون مهری که شکل آدمک داره جلوی همه تاریخ های وارد شده بزنه که ایشون هم بعداز کلی توضیحات بنده راضی شدن و البته حقیقتا لطف کردن و زدند . حالا مونده بود که این کارت ها رسمیت داشته باشه چون هیچ مهری قسمت موسسه نخورده بود . دوباره رفتم هلال احمر و ایندفعه رئیس هلال احمر که از زمان دانشجوئیش روتیشنش بیمارستان ما بود مارو شناخت و خلاصه ایشون هم قسم و آیه که ما هیچ مهری نداریم و البته و صد البته که کار درستی نیست که واکسن های که ما وارد نکردیم رو حالا ما بیایم مهر کنیم . دردسرتون ندم که با کلی اصرار و خواهش مجبور شد که همون مهر فارسی هلال احمر رو وارد کنه . ( پیش خودم گفتم حداقل مدیکال اونجا اگر فارسی اش قبول نکنه همینکه آرم هلال احمر هست رو قبول میکنه ) . تا اینجا مراحلی بود که کارت واکسناسیونمون رو ما پر کنیم . و اما مدیکال در ابوظبی
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
خب تا اینجا طبق استانداردها ما هممون واکسن ها مون تکمیل بود پسرم تقریبا چهار سالش میشد که تا 4 سالگی واکسن هاشو زده بود . دخترم که 6 سالشه و قبل از مدرسه واکسن هاش تکمیل بود . اونجا فکر کردیم که می تونیم بدون وقت قبلی بریم . با اینکه من ایی میل زده بودم و توضیحاتی در خصوص واکسن ها و زمان مصاحبه گفته بودم ولی در جواب اون هیچ اشاره ایی به تعیین وقت قبلی برای انجام آزمایش ها نداده بودند. فردای روزی که رسیده بودیم ( تا روز مصاحبه تقریبا 5-6 روز وقت داشتیم) به ان ام سی ابوظبی مراجعه کردیم که شانسمون عید قربان بود و گفتند دکترهایی مختص سفارتند نیستند و شما باید قبلا وقت بگیرید . خلاصه زنگ زدیم و وقت گرفتیم واسه یکشنبه ( پنج شنبه مصاحبه بود ) روز مقرر ساعتی که گفته بودند رفتیم و ابتدا قسمت پذیرش پاس ها ؛ نامه وقت مصاحبه ، و کارت زرد رو گرفت. و بعد از مدتی رفتیم برای معاینه توسط یک پزشک هندی . ایشون هم ابتدا از من در مورد سابقه بیماری و جراحی پرسید که به سزارین و فتق من اشاره کردم . بعد هم کارت زرد رو که دید فقط واسه پسرم که 4 سالش بود تا واکسن رو نوشت و از اونجا که مطمئن نبود از کتاب red book بهم نشون داد که میخوام اینها رو بزنم ( قبلا با متخصصمون از همون کتاب نگاه کرده بودیم و نیازی نبود که پسرم از حالا این واکسن ها رو بزنه ) خلاصه ما هم گفتیم باشه و همین باشه 480 درهم پامون آب خورد . بعد هم که معاینه چشم و یک چک آپ کلی بدن و فشار و بعد هم گفت برید عکس قفسه سینه و آزمایش خونتونو بگیرید و 2 روز بعد هم بیاید برای دریافت نتایج . کلا هزینه های مدیکال هممون شد 1650 درهم .
فعلا چیز خاصی به ذهنم نمی رسه . امیدوارم که مفید فایده برای بچه هایی که میخوان بیان دبی باشه .

آهان اینو یادم رفت بگم واکسن های که به پسرم زدند . Hib و Pneumococcal بود .
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
با سلام خدمت دوستان مهاجرسرایی
این هم عکس کارت زردی که قولش رو داده بودم . لازم به توضیحه که از اونجا که استمپی با تاریخ زیر 2010 نتونستم پیدا کنم . مجبور شدم سالهای پایین تر رو دستی وارد کنم .
http://enev.net84.net/img/5f6ad6ce3741.jpg
این هم عکس کامل برگه سفید سفارت
http://enev.net84.net/img/2674fc29bc0d.jpg

و این یکی برگه واکسیناسیون خودمه که توسط ان ام سی داده شده ( که البته در پاکت در بسته تحویل خودمون دادند و گفتند که نیازی نیست به سفارت بدینش )

http://enev.net84.net/img/d6b73b67c77e.jpg
کارت زرد دخترم را هم خواستم بذارم ولی نمی دونم چرا آپلودش نمی کنه ( فکر کنم بدرد دوستانی که بچه دار هستند بخوره )
به محض اینکه راه داد میذارمش
پیروز و پاینده باشید

این هم کارت زرد دخترم( 6 سالشه ) واکسنش تکمیله و در مدیکال هم هیچ واکسنی بهش نزدند
http://enev.net84.net/img/5a50c8ba6a00.jpg
C.N : 19XX, رویت قبولی :2می 2012، نفرات : 4 ،مصاحبه:ابوظبی ،1Nov. زمان کلیرنس:33 روز . دریافت ویزا :Big Grin مقصد: نیوهمپشایر
سه شنبه ٣٠ اوكتبر ٨ صبح :
ايستگاه مترو برج خليفا بودم. ٣٠ دقيقه بعد ايستگاه ابوهيل بودم.
داخل nmc شدم ، مداركمو(٣ تا عكس ٥*٥ ، نامه مصاحبه، كارت واكسن ) تحويل دادم تا ساعت ٩:٣٠ تقريباً يك ساعت معتل شدم تا يك خانمي كه شرقي بود اومد و شروع كرد به پر كردن فرم هاي من و دو باره يه مقداري معطلي تا ازمايشها شروع شد.
و تا ساعت ١١:٣٠ طول كشيد.
در حين آزمايشات يه نفر پرستار همراهتون مياد و كار رو پي گيري مي كنه. اول قد و وزن و فشار خون و معاينه چشم و بعد معاينه بدني ، بعدش هم واكسن و بعد ازمايش خون و در آخر هم عكس قفسه سينه.
دكتر به من گفت نتيجه ازمايشات را شنبه هفته بعد بيا بگير ، فكر كنم چون وقت زياد داشتم. در ضمن دكتر يه زن هندي بود كه اسمش سوناتا بود و فارسي بلد نبود ، فقط "آبله مرغان" را بلد بود بگه و "مرد" را. ولي در مورد سوالاي پزشكي كه ميخواهد بپرسه يه نسخه از سوالات رو ميزاره جلوتون كه با خودكار به فارسي ترجمه شده و مي گه بخون و جواب بده تا من علامت بزنم.
داخل فرم ها نوشته الكلي هستيد يا نه و سيگاري. كه اگه بگيد ميخورم و ميكشم ولي بعضي وقتها مشكلي نداره و كاملاً براش اوكيِ.
ويزيت ٢٥٠ درهم
واكسن تي دي كه سال ٢٠٠٩ زدم را گفت بايد بازم بزني و ١٠٠ درهم زد. در مورد آبله مرغان هم من آنتي بادي داشتم ولي گفت نيازي نيست و قبول كرد
٥٠ درهم ازمايش خون
١٢٥ درهم عكس قفسه سينه.
سفر رفت و برگشت تا ان ام سي ١١ درهم با مترو شد.
-
شنبه ٣ نوامبر ساعت ١:١٥ در ان ام سي بودم كه جوابم رو بگيرم. حدود ٤٠ دقيقه طول كشيد تا جواب رو گرفتم ، اونجا بهم گفتن عكس اكس ري را هم بايد ببرم به سفارت ولي بعد كه رفتم سفارت با اينكه همه كسايي كه اونجا بودن آورده بودن ولي نيازي نبود.
-
براي روز مصاحبه با خانم انبوهي قرار گزاشتم ، كه قرار شد همكارشون علي آقا رو بفرستن.
يكشنبه ساعت ٥:١٠ صبح حركت كرديم ساعت ٦:٣٠ رسيديم.
من نفر اول بودم براي ويزاهاي مهاجرتي ، دوتا زن و شوهرايراني هم بودنولي كيسشون غير مهاجرتي بود. تا ساعت ٧:٣٠ چند نفر ديگه هم اومدن و كم كم مامورهاي سفارت هم اومدن. و برگه تاريخ مصاحبه و پاسپورت ها رو چك كردن. ساعت ٨ هم اون آقاي هندي معروف اومد و نامه مصاحبه و پاس را ديد و به من كه نفر اول بودم گفت برو داخل.
داخل شدم موبايلم را تحويل دادم و به سالن بعدي رفتم منتظر شدم بقيه افراد هم اومدن داخل بعد از سالن خارج شديم به سمت حياط و شمشاد هاي معروف كه من نميدونم چرا معروفن هدايت شديم و رسيديم به سالن بعدي كه سالن مصاحبه بود لب در شماره ميدادن شماره ١ را گرفتم، (سالن ١١ تا باجه داره كه بين ما و افيسرها شيشه هست و ايستاده باهامون صحبت ميكردن)، و بعد از كمي وقت اومد و شماره ها رو براي دادن مدارك صدا كردن مداركم را تحويل دادم خانم لاقر عينكي كه صبر و حوصله داشت و فارسي صحبت ميكرد انگار توي ايران بودم.
من دانشجو هستم در مقطع كارشناسي، و گواهي اشتغال به تحصيل برده بودم. گفت آخرين مدركت چي هست گفتم دانشجو هستم گفت ليسانس رو تمام كردي گفتم نه ، گواهي اشتغالم را پس داد و گفت پس همون ديپلم را داري و اين حساب نميشه. ترجمه هارو خواست و اصل مدارك را نخواست. : ١-شناسنامه ٢-كارت ملي ٣- كارت معافيت ٤- ديپلم و پيش دانشگاهي ٥-كپي صفحه اول پاسپورت ، (( نامه ان ام سي را هم اول از همه خواست))
گفتم مدارك مالي چي بدم گفت اگر از آمريكا داري بده بهتره ( i-134 , i -864 , كپي پاسپورت اسپانسرم، w2 , 1040,نامه از محل كار اسپانسرم و برگه حساب بانكي اسپانسر ) را تحويل دادم گفتم ماله ايرانم بدم و تا داشت جواب ميداد حس كردم بهتره بدم و يك حساب ٣٤ مليون و خرده اي از بانك سپه و يك حساب ٣٩ مليون و خرده اي از بانك تجارت بود در هردو هم نرخ برابر دلار ذكر شده بود.
من عكس هم دادم چون ظاهرم تغيير كرده بود و ازم گرفت و عكس هاي قديمي را پس داد و سند زمين هم دادم كه گفت احتياجي نيست.
قبض داد كه ٣٣٠$ را پرداخت كنم. دوستان دلار خرد داشته باشيد كه ١٠٠$ را خرد نمي كنن و منم وقتي ديد نفر اول هستم و كسي دلار نميده بهم برام خرد كرد. درهم هم قبول نميكنن.
بعد منتظر شدم تا صدا كرد و فينگر پرينت گرفتن و بعد منتظر شدم براي مرحله اصلي.
- دختر جوون و خشگلي كه وقتي صداش رو شنيدم كه فارسي حرف ميزد با نفرات قبلي شاخ در اوردم، كسي بود كه مصاحبه ميكرد.

گفت قسم بخور!
چه كاره اي؟ دانشجو
چه رشته اي؟ عمران
جند بار لاتاري شركت كردي ؟ ٤ بار و يك بار هم مادرم قبول شد در سال ٢٠١٠ كه من نتونستم به آنكارا برم.
بعد با تعجب خنديد و گفت پس خانواده خوش شانسي هستين و بعد گفت پس مادر پدرت آمريكا هستن گفتم خير قبول نشدن گفت چرا گفتم نميدونم. بعد گفت اسپانسر چه نسبتي داره ؟ دايي
گفت سربازي رفتي ؟ نه معاف هستم، گفت اهان معافيت دانشجويي ؟ نه براي چشمم.
بعد كارت صورتي را در آورد ساعت ٢ بعد از ظهر ٣ شنبه را علامت زد.
راستي زير نرخ دلار بانك تجارت خط كشيد و خنديد منم باهاش خنديدم.
-
همه چيز اسون و سريعتر از چيزي كه فكر ميكنين هست. من شمارم ١ بود ولي قبل از من ٢تا كيس زن و شوهر مسن بودن كه براي ويزيت بچه هاشون ميرفتن كه بهشون گفت ١ ماه تا يك ماه و نيم ديگه چك كنن سايت را.
نظرم اينه كه وقتي مدارك را ميديم شروع به بررسي مي كنن قبل از مصاحبه تكليفمون معلوم هست.
قابل توجه عده خاصي با اين شرايط: يه دختر خانم جوون ديگه هم كه كيس لاتاري بود وقتي مداركش را داد مدرك موقت فوق ليسانس را ازش قبول نكرد.

ساعت ٩:٤٥ من اومدم بيرون و ديگه نميدونم كي ويزا گرفت و كي نگرفت.
و به سمت دبي برگشتم.

سه شنبه ساعت ٢ ابوظبي بودم كه پاسپورتم را بگيرم ٢٠ دقيقه كلاً طول نكشيد.
رفتم داخل كارت صورتي را دادم ، پاسپورت و يك پاكت كاهي در بسته كه گوشه ي پاكت به شكل يك سه گوش بازه و ميشه داخلش را ديد به من داد.
پاكت را نبايد باز كني و بايد وقتي رفتي فرودگاه بدي به مامور اونجا.
ويزا هم ٦ ماهه هست.

واقاً تشكر ميكنم از مهاجر سرا و مهاجرهاي مهاجر سرا، كه خيلي اطلاعات بهم دادن.
از همتون تشكر مي كنم و هر جا كه سوالي هست كه جوابش را بدونم در خدمت همتون هستم.
Case No.2013AS000007xx، روئیت قبولی:1May2012، تعداد افراد کیس:1 نفر، ارسال فرمهای اولیه:28May 2012 با DHL، دریافت فرمها توسط کی سی سی:1Jun2012، تاریخ کارنت شدن: Aug2013، سفارت: ابوظبی، تاریخ مصاحبه: هفته اول نوامبر، تاریخ اخذ ویزا:؟، تاریخ ورود به آمریکا:؟
سلام به همه دوستای عزیز
اول از همه از دوستایی که اینجا هستن و بودن به خاطر اینکه این همه اطلاعات مفید گذاشتن تشکر کنم و از مدیرهایی که سایت رو اداره میکنند تشکر ویژه می کنم

یادش بخیر وقتی ثبت نام کردم اصلا فکر نمی کردم تا اینجاها پیش بیام ، 5 ساعت مونده بود ثبت نام تموم بشه واسه سومین سال ثبت نام کردم ، 2 می وقتی قبولیم رو دیدم اصلا باورم نمیشد چند ثانیه خشکم زد و بعدش یه هورای بلند کشیدم و بلند بلند شروع کردم به خندیدن ، چقدر هیجانزده شده بودم

مدارکی که آماده کرده بودم مدارک تحصیلی (دیپلم و پیش دانشگاهی و لیسانس و گواهی استغال به تحصیل ارشد) دیپلم و پیش دانشگاهی لازم نبود من برای اطمینان خودم بردم (هزینه ترجمش شد 16هزار انگار یه تاکسی اضافه تو دبی سوار شدی) کارت واکسیناسیون (عکسش رو پایین گذاشتم) و گواهی از محل کارم واسه این بردم که ثابت کنم توی شرکت خصوصی کار می کنم ولی اونها به آدم اعتماد می کنن و همین که بگی بهشون ثابت می شه و گواهی تمکن مالی از بانک پارسیان (روز قبل درخواست دادم و فرداش بر اساس مانده آخر وقت روز قبل بهم گواهی دادن)

اما رفتنم به دبی اینجوری شروع شد کلی چک کردم دیدم بهترین راه با تور رفتنه ، اگه بخواین خودتون برین واسه ویزا تقریبا 250درهم و بلیط ماهان هم 390هزار تومن و هتل هم بسته به ذائقه شما داره ، این سفر من از همون اول پرهزینه شروع شد ، قرار بود با یکی از دوستام برم که هتل با هم باشیم اما نشد وتنهایی یه اتاق دوتخته گرفتم و مجبور شدم واسه 3 شب اقامت توی هتل 4ستاره و پرواز ماهان حدود 1600 پیاده شم ، توی تاریخی گه من باید میرفتم نمایشگاه بود تمام هتل ها شارژ خورده بودند.
واسه پیدا کردن تور می تونید از اینترنت و نیازمندیهای روزنامه کمک بگیرین اما بهترین راه از طریق آژانس هایی که آشنا باشه و باهاش کار کردین ، هتل ها به ستارشون نیست ، مثلا هتل رز ریحان و دلمون هر دوتاش 4ستارس ولی اصلا باهم قابل قیاس نیستند ، تا اونجا که می تونید از تابان بلیط نگیرید خطر کنسل شدن پروازاش خیلی زیاده و نمیشه ریسک کرد هواپیماهاشم اصلا خوب نیست و بوئینگ ام دی ، ماهان و ایران ایر تو یک سطح هستند و آسمان هم ایرباس و هواپیماش خوبه ولی میگن اونم کنسلیش زیاده ، ماهان از همه مطمئن تر و راحت تره و خویش اینه 7.30 هم پرواز داره و برگشتش 12ظهره ایران ایر هم 7صبح پرواز داره ، ماهان رفت و برگشت حدودا 360 تا 390 هزار تومنه ایران ایر 330 تا 350 و آسمان 250 تا 280 و تابات 230 تا 250 ، هر چی به تاریخ حرکت نزدیک میشی نرخهاشون بالاتر میره و از خودشون نرخ میدن (البته این نرخ ها واسه زمانیه که من بلیط گرفتم حالا فکر کنم بیشتر شدن)
اینم یه سایت که تورهای دبی از آژانس های مختلف رو معرفی می کنه
http://www.irantravels.ir/Package.aspx?P...8%A8%D9%8A
من واسه روز 3شنبه صبح ساعت 7.30 پرواز داشتم و ساعت 5.30 با تاکسی رفتم فرودگاه و 6.10 رسیدیم هزینه تاکسی 30تومن شد و بعد از گرفتن کارت پرواز و پرداخت عوارض 55تومنی رفتم سالن انتظار وسوارشدیم بعد از 1ساعت و50دقیقه رسیدیم ترمینال یک فرودگاه دبی و رفتیم که کارهای ورودی رو انجام بدیم با یه صف طولانی کنترل پاسپورت و ویزا و اسکن چشم مواجه شدیم ، متوجه شدم که دیگه صبح به مدیکال نمیرسم البته یه نیم ساعت هم ساعتها رو بردیم جلو ، مستقیم رفتیم هتل و بعد از نهار ساعت 2.30 بسمت nmc حرکت کردم ، از هتل تا مترو 2 دقیقه راه بود ، و یک کارت نقره ای گرفتم و 30درهم شارژش کردم
اینم نقشه مترو (ایستگاهایی که بدرد میخوره ابوهیل (nmcاونجاست) دیره سیتی سنتره و برج دبی(دبی مال) و ابن بطوطه هم پاساژهای خوبین مخصوصا دبی مال) همرو میشه با مترو رفت
[عکس: s33_dubaimetroroutemap.jpg]

با خط سبز رفتم ایستگاه ابوهیل و از خروجی 3 مترو ابوهیل که خارج شدم روبروش یه ساختمون سفیده رنگ دیدم که سمتراستش مدیکال بود، عکس از بیرون ساختمون nmc از خروجی 3 که بیرون میاین این منظره رو میبینید
[عکس: 9558_nmc.jpg]
وارد آسانسور که شدم طبقه M رو زدم و از آسانسور خارج شدم روبروم پذیرش رادیولوژی بود رفتم سمت چپ یه پذیرش دیگه بود ولی کسی اونجا نبود! بعد صندوق بود روبروش پذیرش اصلی بود که سه نفر هندی و یه خانم محجه عرب هم بود ، ساعت حدود 3 شده بود و مدیکال خلوت بود و داشتن شیفت کاری رو عوض می کردند، گفتم واسه آزمایش برای سفارت اومدم (همه بجز دکتر شوکلا انگلیسی حرف میزدن اونم با لهجه هندی البته اون خانم عرب لهجش خوبه)و نامه دوم و اصل پاسپورت رو گرفت و گفت برمی گردونم و بعد کارت واکسناسیون و سه قطعه عکس (یکیش رو آخر پس داد!) رو خواست از پاسپورت و کارت واکسناسیون کپی گرفت من با خودم کپی پاسپورت و کارت واکسناسیون رو برده بودم ، نشستم بعد از 10 دقیقه عکس ها رو روی 2تا فرم چسبوند و مشخصات من رو روش نوشت و بهم داد و گفت قبض هاشو پرداخت کن و بروآزمایش خون و عکس از سینه رو انجام بده
رفتم صندوق 125 درهم برای رادیولوژی و 50 درهم برای آزمایش خون پرداخت کردم و رسید گرفتم ، اول رفتم رادیولوژی که روبروی آسانسور بود و برای گرفتن عکس پیراهن رو درآرودم و رو به دیوار ایستادم و دو دست هم باید به کمر باشه و یه تکیه گاه زیر چونه میزاره و تا اونجا که بتونه میربتش بالا !!! همونجا نشستم و مسئولش داشت کارهاشو رو انجام میداد و فکر کنم می خواست مطمئن شه که عکسی گه گرفته خوبه و مشکلی نداره و بعد از 5 دقیقه اومد و گفت تموم شد؛ بعد از گرفتن عکس، آزمایشگاه رو پیدا کردم و یه چند سی سی خون ازم گرفت و برگشتم پذیرش و فرمها رو تحویل دادم، بعد از 5 دقیقه یه پرستار هندی(که شبیه گاندی بود) مدارک در دست اومد که قد و وزن وفشار خون و سنجش بینایی رو انجام بده و از این سالن به اون سالن با من میومد و خودش تستهارو گرفت، بعد رفتیم یه اتاق دیگه واسه سنجش بینایی ، هم با عینک چک کرد هم بدون عینک و شماره عینکم رو پرسید و گفت عینکت برات خوبه (اومدم بگم اگه خوب نبود که جاش اینجا نبود بعد گفتم انگلیسیش چی میشه ولش کن) توی اون فرمها همه اطلاعات رو می نوشت
ساعت 3.40 تمام کارها رو انجام داده بودم فقط مونده بود ویزیت دکتر شوکلا ، که خانم محجه توی پذیرش گفت که دکتر تا ساعت 5 نمیاد و باید منتظر باشی فکر کنم دکتر شوکلا از 12 یا 1 میره و 5 برمی گرده ، پرونده من روی کانتر بود ، ساعت که نزدیک 5 شد مدیکال یهوی شلوغ شد و کلی عرب و هندی اومدن و پرسنل پذیرش هم عوض شدن و اون خانم محجبه به شیفت بعدش داشت توضیح میداد که واسه آزمایشات سفارت اومدم و منو باید بفرسته پیشه دکتر شوکلا ، تا 5.30 دیدم خبری نشد و منو صدا نزدن و دارن بقیه رو صدا می کنن !! رفتم و گفتم که من قبل از اینها اومدم و خیلی وقته منتظرم با اون لهجه مزخرف هندی گفت اینها وقت دارن ، منم حس کردم داره الکی میگه و گفتم منم ایمیل زدم و وقت گرفتم ، گفت نفر بعدی شما هستید وفعلا بشینید ، بعد از 5 دقیقه رفتم پیش دکتر شوکلا ، مرد 50 ساله قد کوتاه و محترم بود و گفت بشینید و فارسی شروع کرد به سوال کردن درباره اینکه اعتیاد داشتی ، الکلی هستی یا بودی ، سرطان داشتی و آسم داری و از این بیماریها ... ، بعد رفت سراغ کارت واکسناسیون و پرسید آبله مرغان گرفتی گفتم نه ولی واکسنشو زدم نگاه کرد گفت این یکباره باید دوبار با فاصله یکماه بزنی ، گفتم نوبت دومم فاصلش با مصاحبه کمتر از یکماه میشد و ویروس زنده بوده واسه این نزدم و برگردم میزنم و گفت نمیشه باید اینجا بزنی و دوباره تکرار کردم و گفت تست آنتی بادی داری گفتم نه (من روزهای آخر میخواستم برم تست رو بدم یکم تنبلی کردم و کارهام زیاد شد انجام ندادم) دیدم راضی نمیشه بیخال شدم و به پرستار بالا سرش گفت واکسن آبله مرغان رو باید بزنه و اونم نوشت ، بعد گفت برو رو تخت واسه معاینه و لبسات رو دربیار و با گوشی شروع کرد به گوش دادن به تنفسم و دست کش دست کرد و شکمم رو فشار داد ، گفت سرفه کن و گفت دوباره و گفت تموم شد ، نشست پشت میزش پرسید کی مصاحبه داری و گفتم پس فردا و توی فرم جلوش نوشت فردا ساعت 7 و پاسپورت و کارت واکسناسیون رو بهم داد
[عکس: 3269_karte_vaksan.jpg]

البته اگر واکسن آبله مرغان هم دوبار میزدم به ام ام آر گیر میداد ، حتما حتما اینجا واکسن هاتون رو کامل بزنید و اونجا هزینه اضافه نکنید ، من که تنبلی کردم و هزینشم 250 درهم شد
دکتر شوکلا گفت بچه 9 ساله نیازی به زدن واکسن آنفلولانزا نداره (البته از ماه پیش گفتن دیگه لازم نیست و قبلا ضروری بوده)
و بعد با پرستارش رفتم صندوق یه 250 درهم برای ویزیت دکتر و یه 250 درهم دیگه برای واکسن آبله مرغان دادم و با پرستار رفتیم قسمت واکسناسیون و واکسن رو زدم و پرستار گفت کارتون تموم شد و فردا ساعت 7 بیاین نتایج رو بگیرین ساعت حدود 6 شد بود.
فردا من با خیال اینکه زودتر برم نتایج رو بگیرم و بعدش برم سیتی سنتر ساعت 5 اونجا بودم و دیدم آماده نیست و گزارشها رو هنوز دکتر امضا نکرده ، دست از پا درازتر رفتم بیرون و ساعت 8 رفتم نتایج رو گرفتم ، یک پاکت A3 زرد که عکس از قفسه سینه توشه(اصلا با خودتون نبریدش سفارت خیلی دردسره) و یه پاکت A4 زرد که گزارش های پزشکی توش بود و یک برگه A4 که تاکید میکنه این واسه خودتونه و ندید به سفارت ، توی دفترشون امضا کردم که مدارک رو تحویل گرفتم همون جا حتما اسم و فامیل و شماره پاسپورت و کیس نامبرتون رو چک کنید و هر دوتا پاکت بسته شدن و مهر خوردن ، بعد از تحویل مدارک مستقیم رفتم هتل و آماده شدم واسه رفتن به ابوظبی
کل هزینه های مدیکال : 125 درهم رادیولوژی + 50 درهم آزمایش خون + 250 درهم ویزیت دکتر + 250 درهم واکسن آبله مرغان = جمعا 675 درهم

(ویرایش) این هم وضعیت واکسن هام از نظر مدیکال دبی
[عکس: s637_DSC06_kam_hajm.jpg]
کیس:**2013AS17 ، ابوظبی، مصاحبه: هفته اول نوامبر ، کلیر: 17دسامبر 39 روزه
مقصد: TX or NY یک نفر ، هزینه ها:پروفایل سفرنامه
در مورد ارزی که با خودتون میبرید سعی کنید دلار رو ببرید ، به صرفه تره
دلار آمریکا اون روز که من رفتم 3000 بود و درهم امارات 850
3000 ÷ 850 = 3.53
در صورتی که دلار آمریکا به درهم امارات همیشه ثابته و باید 3.67 باشه
توی فرودگاه دبی اصلا پول هاتون رو چنج نکنید توی فرودگاه حداکثر با نرخ 3.61 چنج می کردند و بعضی هاشون حتی کمسیون هم می گرفتند !!!!!!
توی هتل که اصلا این کار رو انجام ندین که از همه جا کمتره با نرخ 3.5 تبدیل می کردند
توی سیتی سنتر صرافی بود و با نرخ 3.65 و صرافی های دبی مال هم با نرخ 3.65 و 3.66 تبدیل می کردند مرکز شهر چندتا صرافی هم دیدم که با نرخ 3.67 هم تبدیل می کردند
کیس:**2013AS17 ، ابوظبی، مصاحبه: هفته اول نوامبر ، کلیر: 17دسامبر 39 روزه
مقصد: TX or NY یک نفر ، هزینه ها:پروفایل سفرنامه
صبح روز قبل از مصاحبه زنگ زدم ملیکا خانم که باهاش چک کنم واسه فردا و اگه کسی هم هست اوکی کنه که باهم بریم ، اما از اونجا که قرار نبود سفر من کم هزینه بشه هیچ کس نبود و من تنها رفتم و هزینه رفت و برگشت 350 درهم شد عصر تماس گرفتم و گفت ساعت 5 لابی هتل باش و تاکید کرد که پاسپورت و پول خرد(3تا 10دلاری) و نامه دوم فراموش نشه ، سر ساعت 5 صبح ملیکا خانم جلوی در هتل بود و حرکت کردیم بسمت ابوظبی فاصله 170کیلومتر و اتوبان 4بانده و حداکثر سرعت مجاز 120 اول جاده یه ماشین ون چپ کرده بوده و یکم ترافیک شده بود و هوا هم یکم مه آلود بود ، وبعد از اون جاده خوب بود همه رعایت می کردن و شروع کردیم به صحبت کردن ، اطلاعاتش کامل بود و همونجور که توی سفرنامه های قبلی هم گفتن سعی کنید حتما با ایشون برید تجربشون توی شرایط پیش بینی نشده خیلی کمک می کنه و مثلا میگفت جدیدا بعضیا یادشون میره نامه دوم رو بیارن و اون موقعه صبح نمیتونن از جایی پرینت بگیرن با یه هتل هماهنگ کرده که اگه کسی نامه دوم رو فراموش کرد برن از تو هتل پرینت بگیرن و .... کل مسیر انرژی مثبت میداد و می گفت دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
ساعت 6.45 رسیدیم به سفارت و ماشین رو توی پارکینگ پارک کردن و شروع کرد به توضیح کامل پروسه و گفت شمارتو گم نکنی و ...
دو ردیف نیمکت چوبی اونجا بود که رفتم سمت چپ قسمت مهاجرت نشستم، قبل از من به پدر و پسر ایرانی بعد یه خانواده سودانی بعد از من یک خانم خیلی مسن که می خواست بره پیش پسرش و بعدشم یه دختر جون ویزای ازدواج اومده بود و بعدش هم یک خانواده 3نفره لاتاری ، همین جور اضافه میشد و کل صندلی ها تا ته پر شد !! یه زن و شوهر هم آخر صف کیس لاتاری بودن. ساعت 7.15 دقیقه شد یه کارمند عرب (با لباس نگهبانی ) اومد نامه دوم و پاسپورت رو چک کرد و کسایی که همراه بودن رو از صف بیرون کرد ، 2تا فن هم روبرومون بود وقتی روشن شدن طوفان بپا کرد و داشت اذیت میکرد که دختری که واسه ویزا ازدواج بود کلید بالاشو زد و خاموش شد
ساعت7.45 همون مامور اومد همرو جلو در صف داد و گفت موبایل هاتون رو خاموش کنید، دو نفر دو نفر میفرستاد واسه بازرسی بدنی ، کلاسور مدارک و کیف پول و ساعت وکمربند و... رو از دستگاه ایکس ریل رد کردن و خودمون رو با یه اسکنر دستی بازرسی کرد و گفت دست هاتون رو باز کنید و با دستگاه بازرسی کرد که یه خانمم اونجا بود واسه خانم ها رو اون انجام میداد بعد از گرفتن موبایل (کیف دستی خانم ها رو هم می گرفتن) یه کارت آبی می دادن که شماره روش بود واسه پس گرفتن وسایل ، از در رد شدیم و رفتیم توی یه سالن دیگه نشستیم و بالا سرمون پرچم آمریکا بود و از در خارج شدیم و وارد فضای آزاد شدیم و دو طرف شمشاد بود و تازه گل داده بودن ، به ساختمون اصلی که رسیدم یه در سنگین داره که کلید باز شدنش رو از داخل میزنه، وارد که شدم یه خانم سمت چپ نشسته پشت میز و نامه مصاحبه رو خواست ، یه شماره بهتون میده ، شماره دو تیکه هست ، و شماره من 3 بود
این شماره من بود
[عکس: d6143_DSC06268.jpg]

یه سالن با طول حدودا 12متر و عرض چهار متر (انتظار داشتم بزرگتر از این باشه) تا خرخره هم صندلی گذاشتن ، که کل طول سالن سمت چپ کانتر ها هستن و سمت راست صندلی ، اولین کانتر صندوق که شماره نداره بعد کانتر 1 تا 11 ، کانترهای 1 تا 5 برای ویزای دانشجویی و توریستی بود و اصلا ما باهاشون کاری نداشتیم ، رفتیم انتهای سالن نشستیم ، شکل کانترها مثل عکس زیر بود و تمام مدت ایستاده کارهارو انجام دادیم و یک گوشی کنار کانتر بود که استفاده نمی شد و صدای کارمندها از طریق اسپیکر واضح و بلند بود و اونها هم صدارو خوب میشنیدند و نیازی به بلند صحبت کردن نیست ، بالای هر کانتر شمارهایی که پیج میشن رو میزنه
کانترها شبیه عکس زیر بود ولی صندلی ها رو به کانترها نیست
[عکس: t7844_Embassyinterview_w30.jpg]

کانتر 10 اولین کارمند بود که اومد و راس ساعت 8 شروع بکارکرد، کانتر 8 و 9 هم اومدن ، من رفتم کانتر 10 یه خانم ایرانی لاغر و عینکی (ملیکا خانم می گفت کارمندای سفارت عرب جنوب ایران اطراف لار هستن ، بالای 10 ،15 ساله امارت هستن ولی اماراتی به حساب نمیان نه خودشون نه بچه هاشون ایراتی هم بحساب نمیان) ، نامه مصاحبه و پاسپورت رو بهش دادم و رفت پروندم رو اورد ، یه پوشه زرد که توش فرمهایی که فرستادم بود وحتی عکس و اطلاعات موقع ثبت نام لاتاری هم اونجا بود شماره دو تیکه بود و نصفش کرد و نصفش رو زد روی پوشه و نصفشو پس داد، سوال کرد چه کار می کنی ؟ گفتم کارمند یه شرکت خصوصی ، پرسید سربازی رفتی؟ گفتم آره ، ارتش بودم و جوابها رو تایپ میکرد تو کامپیوتر بعد مدارک ترجمه رو خواست ترجمه مدارک رو شروع کردم به تحویل دادن اول ترجمه شناسنامه و کارت ملی و کارت پایان خدمت اون سه تارو با هم دادم ، مدارک تحصیلی رو باهم دادم (گواهی اشتغال به تحصیل ارشد و مدرک لیسانس و پیش دانشگاهی و دیپلم) بعد گواهی تمکن مالی از بانک پارسیان که 64میلیون مانده حساب بود و زیرش نرخ دلار رو 1226تومن بود به دلار هم با همون نرخ حساب کرده بود ، بدون غر زدن همرو گرفت و گذاشت داخل پرونده و یه برگه آبی داد گفت برو صندوق کانتر اول (شماره یک نیست یه مانتر قبل از شماره 1) بعد برو کانتر آخر انگشت نگاری(کانتر 11) رفتم کانتر اولی و 330 دلار آماده گذاشته بودم بهش دادم و برگه رو مهر کرد و یه پرینت بهش منگنه کرد ، و رفتم کانتر 11 یه خانم اهل جنوب شرق آسیا بود و انگلیسی صحبت می کرد پروندها و از داخل میاوردن براش و با صدای بلند شمارهارو صدا میکرد من رسیدم جلوی کانتر پرونده من رو میزش بود شمارمو نشونش دادم ، گفت اسمتو بگو ، گفتم ، اول چهار انگشت دست چپ چسبیده بهم اسکن شد و بعد چهار انگشت دست راست ، بعد دو انگشت شصت باهم ، واسه افراد سن بالا هم یه دستمال میده که به انگشتاشون بکشن که بتونن اسکن کنن
[عکس: g2597_fingerprints_ukr.bmp]
[عکس: o942_fingerscanning1.jpg]

بعد از اسکن دوباره روی صندلی ها نشستم ، کانتر های 8 و 9 و 10 داشتن پشت سرهم و تند تند شمارهارو صدا می کردند، کل این مراحل از زمان تحویل مدارک تا اسکن انگشت کمتر از 10 دقیقه طول کشید و نشستم تا افسر شمارم رو بخونه و یه انتظار سخت بود ، از شانس ما شب قبل بخاطر پیروزی اوباما جشن گرفته بودن و افسرها دیرتر اومدن ، سالن شلوغ شده و دیگه جا واسه نشستن هم نبود، کانترهای 1،2،3 مدارک ویزای غیرمهاجرتی رو می گرفت که اکثرا عرب بودند و کانترهای 5 و 6 هم افسر برای ویزای غیرمهاجرتی بود شمارهای غیرمهاجرتهایی ها از 300 شروع میشد ،
اول سالن یه میز هست که مثل بوفه میمونه و قهوه و چای و کیک میفروشه ، تو فاصله بین انگشت نگاری و صدا کردن افسر بهترین فرصت واسه قهوه خوردن که هم از استرستون کم کنه و هم بتونید فضای سرد سالن رو تحمل کنید ، یادتون باشه کیف پولتون رو تحویل ندین که مجبور نشین دوباره برن از تو کیفشون پول بیارن
ساعت 9:10 کانتر 7(آفیسر) شماره یک رو خوند ، سالن شلوغ بود و صداشون نمیومد که چی می گفتن (پدر و پسر بودن ولی کیس لاتاری نبودند) ، بعد از 10 دقیقه شماره 2 رو خوند که خانواده سودانی بودند و خیلی وقت افیسر رو گرفتند و بزور انگلیسی صحبت می کردند مصاحبشون حدود 15 دقیقه طول کشید!!! اونها رفتن و من منتظر بودم که شماره من رو بخونه بعد از 10 دقیقه شماره من رو خوند
رفتم جلوی کانتر افیسر ( سارا گرو )یه خانم حدودا 45 یا 50 ساله و لاغر بود که خیلی شیرین فارسی حرف میزد، پروندم رو باز کرد و گفت دست راستت رو ببر بالا و قسم بخور که هر چیزی که می گی و نوشتی راسته ، دست راستم رو بردم بالا و تکرار کردم که خندش گرفت و فهمیدم جمله رو تغییر دادم یه چیزی تو همین مایه ها از خودم گفتم ، بعد از قسم گفتم یه اشتباه توی فرمها هست ، (باید قبل از قسم خودن بهش می گفتم) گفتم محل تولد پدرم رو اشتباه زدم و با یه لبخند گفت که اصلا مهم نیست ، بعد فرمها رو ورق میزد معلوم بو د داره عجله میکنه و میخواد زود انجام بده ، شروع کرد به سوال کردن
اسم کسی که آدرسش رو توی فرمها نوشتم گفت و پرسید کیت میشه ؟ گفتم فامیلمونه
کجا کار می کنی ؟ کارمند یه شرکت خصوصی هستم ، دست گذاشت روی اسم شرکت که نوع شرکت رو مشخص می کرد و همون رو تایپ کرد
پرسید فوق لیسانس هستی ؟ ج: دانشجوی فوق لیسانس هستم و دارم پایان نامه رو دفاع کنم (تایپ کرد)
سربازی رفتی ؟ بله – کجا و اونجا چکار میکردی ؟ ارتش – دنبال یه کلمه بجای دژبان بودم که گفتم ورود و خروج سربازهارو چک می کردم (یک کلمه تایپ کرد)
تا حالا آمریکا رفتی ؟ ج: نه (تایپ کرد)
فرمها رو داد امضا کردم (خودکارشون بزور می نوشت)
نپرسید کجا میری و اونجا میخوای چکار کنی !!!!
کل مصاحبه 3 دقیقه طول نکشید !! از اینکه اینقدر زود تموم شد حرصم گرفت این همه منتظر مصاحبه موندم حالا همش 2 ، 3 دقیقه ، بابا یکم سین جین کردن یکم چالش یکم عصبانیت ، کو انصافتون ، حیفه اون همه انتظار
برگه سفید که مربوط به کلیرنس هست از قبل آماده توی پروندم بود بالاش اسمم و شماره پرونده نوشته بود و آدرس سایت رو و شماره پرونده رو های لایت کرد و گفت 2ماه دیگه سایت رو چک کن ما باید بررسی لازم رو انجام بدیم پرسیدم پروندم کامل هست و مشکلی نداره گفت نه همه چی خوبه ، مطمئنم که فاصله بین مصاحبه شماره 2 و مصاحبه من مدارک رو خونده بود و تصمیمش رو گرفته بود ، موقعی که داشتم به کانتر 10 مدارک رو تحویل میدادم برگه کلیرنس توش نبود و حتما افیسر قبل از اینکه برم جلو کانتر اون رو پر کرده بود
یه کش پیچید دور پرونده و رفت گذاشت تو کشوی پشت سرش ، برگشتم نشستم پیش نفرات بعد از که گفتم چیا میپرسن ، شماره 9 زن و شوهر جون بودن که وقتی مدارک رو تحویل میدادن (به کانتر 9 یه خانم چاق بود که یکم بد اخلاق بود) برای دارایی ها اول ترجمه سند ماشین رو دادن که قبول نکرده بود و بعدش که گواهی تمکن بانک رو دادن اونم ازشون نگرفت !! بهشون گفتم که حتما به آفیسر گواهی تمکن رو تحویل بدن و اگه میخواین چندتا مدارکم برای دارایی بدین اول حتما حساب بانکی تون رو بدین از همه بهتر و مهمتره
شماره 6 اونها هم کیس لاتاری بودن و اتفاقا عضو مهاجرسرا بودن ولی فقط میخوندن و چیزی ارسال نمی کردند یه زوج و یه دختر 9 ساله ، روز قبل مصاحبه داشتن از دبی اومدن ابوظبی و نزدیک ابوظبی متوجه میشن که پاسپورت رو همراهشون نیست ، برمی گردن دبی و پاسپورت و میارن و برمی گردن ابوظبی و ساعت 10.30 میرسن سفارت که دیگه راهشون نمیدن و فرداش با ما اومدن مصاحبه ، از اونها هم فقط حساب بانکی گرفتن وکارمندا 2تا سند خونه رو نگرفته بود (بنده خدا گفت که کلی هرینه واسه ارزشگذاری پرداخت کرده و کلی براش زحمت کشیده واسه گرفتن) ، امیدوارم اونها یکضرب گرفته باشند
- حتما زود برید که اول صف باشید و که اونجا زیاد انتظار نکشید
- **** فرودگاه امام که دارین کارت پرواز میگیرین بگید حتما صندلیهای جلو رو بده بهتون ، که بتونید زود از هواپیما خارج بشید (معمولا صف اسکن چشم طولانی و اینجوری از 300 نفری که توی هواپیمای خودتون هستند لااقل جلو میوفتید ، این برای کسایی که مستقیم از فرودگاه میرن مدیکال خیلی خوبه)
- استرس اصلا نداشته باشین ، اما دست خودتون نیست از زمان انگشت نگاری تا مصاحبه زمان خیلی دیر میگذره ، من با این همه بیخیالیم استرس گرفتم و با خانمی که واسه ویزای ازدواج اومده بود شروع کردیم به صحبت کردن
- اگر قراره که خودتون برید و کسی نیست که برسونتون حتما با ملیکا خانم برید
- اگه مدرکی دبی جا گذاشتین بهترین کار اینه که با هتل هماهنگ کنید و با یه تاکسی بیاردش ابوظبی
- سفارت آمریکا تو ابوظبی 2تا آدرس داره و اگه خودتون میرید مراقب باشید گم نشید و آدرس قدیمی و بهتون ندن
اینم عکس سفارت از گوگل ارث گرفتم

[عکس: p9814_embassy2.jpg]

شماره 1 اونجایی که نیمکت ها هستند و اول صبح میشیند
شماره 2 ورودی برای بازرسی و تحویل موبایل
شماره 3 اون شمشادها هستند که همه ازشون تعریف می کردند
شماره 4 ورودی سالن اصلی
شماره 5 پارکینگه

اینم یه عکس دیگه از سفارت
[عکس: 31462864.jpg]
کیس:**2013AS17 ، ابوظبی، مصاحبه: هفته اول نوامبر ، کلیر: 17دسامبر 39 روزه
مقصد: TX or NY یک نفر ، هزینه ها:پروفایل سفرنامه
(2012-11-11 ساعت 00:20)hoj_s000 نوشته:  در مورد ارزی که با خودتون میبرید سعی کنید پول کشور آمریکا رو ببرید ، به صرفه تره
نرخ پول آمریکا اون روز که من رفتم 3000 بود و پول امارات 850
3000 ÷ 850 = 3.53
در صورتی که نسبت پول آمریکا به پول امارات همیشه ثابته و باید 3.67 باشه
توی فرودگاه دبی اصلا پول هاتون رو چنج نکنید توی فرودگاه حداکثر با نرخ 3.61 چنج می کردند و بعضی هاشون حتی کمسیون هم می گرفتند !!!!!!
توی هتل که اصلا این کار رو انجام ندین که از همه جا کمتره با نرخ 3.5 تبدیل می کردند
توی سیتی سنتر صرافی بود و با نرخ 3.65 و صرافی های دبی مال هم با نرخ 3.65 و 3.66 تبدیل می کردند مرکز شهر چندتا صرافی هم دیدم که با نرخ 3.67 هم تبدیل می کردند

صرافی انصاری از همه صرافی های امارات با انصاف تره..من وقتی دبی زندگی می کردم همیشه می رفتم اونجا و فقط اون بود که 3.67 حساب میکرد، بقیه صرافی ها 3.65 حساب میکردند
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
به نام خالق خوبی ها

سلام به تمام دوستان با معرفت خودم


من افتخار می کنم به ایران و به تمام مردم با معرفتش و از همتون به خاطر تمام خوبی هاتون کمال تشکر را دارم واز خداوند زندگی ای پر از خیر و برکت را برای شما عزیزانم خواهانم

وظیفه خودم میدانم دین خودم را به دوستانم با نوشتن سفرنامه ابوظبی جبران کنم هر چند باز جواب گوی این همه محبت شما نیست

من و همسرم 5 نوامبر در ابوظبی وقت مصاحبه داشتیم 2 نوامبر به دبی رسیدیم یعنی جمعه من قبلا با nmc تماس داشتم و برای شنبه ساعت 9.30 صبح وقت گرفته بودم ولی گویا مهم نیست که از قبل وقت گرفته باشی اگه زود بری به کارتون رسیدگی می کنند

کل هزینه ها اگه واکسن نداشته باشید نفری 425 درهم میشه متاسفانه من نمی دونستم کزاز ودیفتری 3 مرحله داره هلال احمر اصفهان هم چیزی دراین مورد به ما نگفته بودند خلاصه مرحله دومش را باید اونجا میزدیم نفری 100 درهم

روز مصاحبه هم دوشنبه بود ساعت 5 صبح با ملیکا ی عزیز قرار داشتیم دم هتل ایشون خانم فوق العاده منصف و خوبی هستند خیلی هم ما را راهنمایی کردنند خلاصه 3 تا زوج بودیم که با ملیکا خانم رفتیم ساعت 7.15 هم رسیدیم دم سفارت وسایل اضافه را هم در

ماشین ملیکا خانم گذاشتیم و روی نیمکت های سمت چپ نشستیم منتظر تا این که 1 اقای امریکایی امد وازمون خواست نامه دوم را نشان دهیم بعد هم 1 اقای هندی امد و نامه دوم را دید بعد به من و همسرم گفتند بریم داخل

و بعد از بازرسی بدنی وارد فضای ازادی که اون شمشادهای معروف را داره شدیم وبعد از طی 1 فاصله کوتاه وارد سالن اصلی شدیم فرمتش مانند بانک بود 1 تعداد گیشه سمت چپ و 1 تعداد صندلی هم سمت راست بهتون شماره هم میدند

ما شماره 3 بودیم سعی کنید زود برید چون خیلی شلوغ میشه اون روز نوبت ها تا شماره300 هم رسید وقتی نوبت ماشد به ماگفتند تمام مدارک را بدم منم مدارک تحصیلی شناسنامه کارت ملی البته ترجمه ها و فتوکپی اصلش را همراه

با بسته معاینات پزشکی دادم بعد ازم تمکن مالی خواست که پرینت حساب بانکی را دادم سند خونه و ماشین هم داشتم که گفت این ها را دیگه نمی خواد تو حسابم هم 80 میلیون بود از شوهرم هم تمکن مالی نخواست برنده اصلی

خودم بودم بجز مدارک تحصیلی و شناسنامه وکارت ملی کارت سربازی هم از شوهرم خواست البته شوهرم معاف شده بود بعد از این مرحله در باجه دیگر نفری 330 دلار پرداخت کردیم حتما حتما حتما 330 دلار داشته باشید اون جا پول خرد نمی کنند

بعد از این مرحله ازمون انگشت نگاری کردند و بعد مصاحبه که در باجه دیگر وازپشت شیشه بود 1 خانم مهربون ازمون سوال می کرد سوال هایی مانند الان شغلت چیه کدام ایلت می خواهی بری چرا؟

از شوهرم چرا سربازی نرفتی؟ شغلتون چیه؟ هیچ کس را در امریکا نداری؟

که ما گفتیم هیچ کسی را نداریم بعد هم 1 برگه صورتی دراورد و گفت دو روز دیگه بیایید ویزاتون را بگیریید هووررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااا خدا را شکر

ارزوی برگه صورتی را برای همتون دارم




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان