ترکیه - مصاحبه

[f1f]

دوستای عزیز، این تاپیکو ایجاد کردم جهت انتقال تمامی تجربیات کسایی که در آنکارا برای گرین کارت خانوادگی مصاحبه دارن. البته با اجازه مدیران
امیدوارم همگی دوستان در هر چه پربار تر شدن این تاپیک، مشارکت داشته باشن.

---

بچه ها من امروز بعدازظهر با اجازه میرم آنکارا. دعام کنین
رخصت

[dreamer60]

ممنون f1f جان ، با توجه به تعداد زياد متقاضي در انكارا ، وجود اين تاپيك لازم و ضروري بود ، اميدوارم كه خيلي زود خبرهاي خوبي از شما اينجا داشته باشيم

[f1f]

بچه ها صدای منو از آنکارا میشنوین
من امروز با پرواز ایران ایر که یه ایرباس A320 نسبتا قدیمی بود (اما پرواز خیلی راحتی بود) به آنکارا رسیدم. مطابق رزروی که قبلا کرده بودم (البته به پیشنهاد دوستمون studpk) به هتل Risiss اومدم و طبق انتظار، با برخورد بسیار گرم کارکنان هتل مواجه شدم. جای همتون خالی برای خوش آمدگویی یه دیس میوه آوردن. فعلا میرم یه استراحتی بکنم تا فردا.
مهاجر اعزامی از مهاجرسرا f1f

[dreamer60]

به به نوش جوووونت ، ببينم ميوه ها رو كه خالي خالي نخوردي كه ؟
فكر كنم فردا بايد برين زيارت دكتر اونگان عزيز
پس سعي كن امشب رو خوب استراحت كني ؛)

[f1f]

دریمر جان متاسفانه خالی خالی خوردم! اما جای تو و همه بچه ها خالی
الآن میخوام برم به خدمت دکتر اونگان برسم، که البته فکر کنم اون به خدمت من برسه!!!
اگه مجال بده میخوام یکم راجب بد بینیش نسبت به ایرانیا کار کنم و بگم همه رو به یه چشم نبینه

[dreamer60]

F1f جان چي شد ، همه كارهاي مديكال به خوبي پيش رفت ؟؟؟

[f1f]

بچه ها من امروز رفتم کارای مدیکالو انجام دادم...
همونطور که قابل پیش بینی بود دکتر اونگان (البته خانمش) حسابی از خجالتمون دراومد. کار مدیکال من صبح با آزمایشات شروع شد و همه چیز خوب پیش رفت و برای ساعت 4 نوبت زیارت دکتر رو گرفتم.
تو زمانی که تا ساعت 4 داشتم یه سر به آنکا مال زدم و الحق و الانصاف به معنای واقعی مال بود اما وقتی کار به ضرب و تقسیم و قیمت ها میرسید میفهمیدی که پای خصرت فیل درمیونه
ساعت 4 به مطب رفتم و دکتر رو زیارت کردم. از اول خودش انگلیسی شروع کرد منم با یه سلام علیک گرم ادامه دادم گفتم خانم دکتر بحث شوهر شما تو ایران خیلی داغه، اونم با تعجب پرسید چطور مگه؟ گفتم به خاطر قضیه واکسنا. گفت چه افسانه هایی!
همه سوالا رو ازم پرسید و معایناتو انجام داد و شروع کرد به آماده کردن دو تا واکسن. منم چیزی نپرسیدم چون فکر میکردم قاعدتا میخواد MMR و دیفتری کزاز رو بزنه چون فقط این دو تا رو نزده بودم. اما دل غافل که یکیش آبله مرغونه او یکی MMR!
بش گفتم چرا این کارو کردی من که تو کارتم نوشته قبلا گرفتم! گفت ما اصلا اون آزمایشا رو قبول نداریم! منم یکم تند شدم گفتم شما اینو نمیدونید که انستیتو پاستور، مرکز بسیار معتبر و قابل اعتمادیه و هر چی تو کارت من نوشته درسته. خواستم بگم اگه یه سری اتفاقات نیوفتاده بود الآن شما باید میومدید برای مدیکال ایران، اما دیدم بیشتر از این فایده نداره و اومدم بیرون. دکترم از حرف من خیلی عصبی و برافروخته شد
خلاصه 250 دلار بی زبونو بخاطر کل کارای مدیکال از من گرفتن. به نظر من کارشون غیرمنصفانس و یه جور بهانه گیریه. توصیه من به دوستانی که بیش از یک ماه به مصاحبشون مونده اینه که به جای تست آنتی بادی خود واکسن رو تو ایران تزریق کنن و بهانه رو از این پزشک بی منطق بگیرن. یه بنده خدایی که از شیراز اومده بود این کار رو کرده بود و واکسن آبله رو نگرفت.
نکته جالب برای بعضی دوستانی که فکر میکنن اونگان وظیفه شناسه اینه که من دیفتری کزازو تو ایران نزده بودم، اما اونگان تزریقش نکرد

[dreamer60]

امروز f1f عزيز مصاحبشه ! اميدوارم بتونه يخ يك ضرب ويزا نگرفتن رو بشكونه و با دست پر برگرده هتل و بياد اينجا يه خبر خوب و مشتي به ما بده ! بروبكس دعا كنين

[dreamer60]

الو F1F ؟ كجايي دادش ؟. چي شد ؟
نگران شديما ...

[f1f]

سلام به همگی
من برگشتم، متاسفانه منم به طرز عجیبی برگه آبی گرفتم. شرح ماجرا رو به زودی براتون میگم. الآن هم روحی هم جسمی به شدت خستم

[girl]

درسته ولی آرزو بر جوانان عیب نیست!

[farshid.a]

انشاله هرچه زودتر کلیر میشید f1fعزیز
اینجا یه جورایی به من ثابت شد که ارمنستان با ترکیه فرقی با هم ندارن همشون تو اذیت کردن مثل همن

[f1f]

انشاله هرچه زودتر کلیر میشید f1fعزیز
اینجا یه جورایی به من ثابت شد که ارمنستان با ترکیه فرقی با هم ندارن همشون تو اذیت کردن مثل همن

بچه ها همگی لطف دارین. من که به شخصه تو این چند ساله هم از اطلاعات سایت خیلی استفاده کردم، هم وجود دوستان باعث دلگرمی و آرامش بوده. همگی زمانهای خیلی زیادیو منتظر بودیم. بعد از چند سال انتظار دو سال پیش خوشحال بودیم که کارنت شدیم، اما دل غافل که NVC با بی نظمی خودش هممونو سر کار گذاشته بود. حالگیری بدی بود! یادتونه؟ بعدشم که طعنه و کنایه های اطرافیان شروع شد. اینقد میگفتن که گاهی اوقات امر بر خودمم مشتبه میشد.
حالا که مصاحبه رو پشت سر گذاشتیم، خوردیم به پست Administrative Process که قضیه رو بدجوری مبهم میکنه. اما خیالی نیست، ما که به پوست اندازی عادت داریم. این نیز بگذرد.
راستی از این بچه های قدیمی کمتر خبری هست. خوشحال میشیم به فروم ما که یه زمانی مثل خانواده شون بود سری بزنن و مایه ی دلگرمی برای ما باشن. دوستانی مثل هستی بانو، فروزن، ساسان، Pay، شان، سعید، GBUSA و همه ی دوستانی که اسمشونو فراموش کردم.
هستی بانو رو که میدونم گاهی وقتا یه سری به سایت میزنه، اما به فروم خانوادگی ..... دوس داریم بیشتر سر بزنه.

[hasti_banoo]

هستی بانو رو که میدونم گاهی وقتا یه سری به سایت میزنه، اما به فروم خانوادگی ..... دوس داریم بیشتر سر بزنه.

من هستم در خدمتتون ولی از اونجا که اطلاعات به روزی از وضعیت کارنت شدن و کلیرنس و .. ندارم، شدم مثل مادربزرگها و بیشتر از تجربیاتم می نویسم.

هزار ماشالا اونقدر دوستان مطلع الان هستند که کمبودی حس نمیشه . ولی بازم اگر کمکی از من بر بیاد، دریغ نمی کنم (:-)

[Blaze]

این خستگی که آدم برگه رنگی چک شدن میگیره و ویزا نمیدن یه جورایی غیر قابل وصفه ، در مورد من که انگار یک کوه رو کنده بودم ، جون تو بدنم نبود ... هالی هم اونجا نبود ! فقط یه برگه بود اونم صورتی !!!

به قول دوستان جوون بودیم و آرزو داشتیم ...من یه پرنده ام !!!