کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
آیا از سگ واهمه دارید؟؟ یا " چگونه با یک سگ تعامل کنیم؟ "
دارم به این نتیجه میرسم که تجربیات شما دوستان رو ندونم بهتره برام !!!! چون اگه قبلاً شک داشتم الان دیگه مطمئنم که قراره دچار تجربه های هولناکی بشم !!! : )))))))
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، aadine ، الهه سابق ، parsush ، gbtm ، Tomas ، sumya ، msar
من کلا با اکثر حیوانات مشکل دارم(بجز حشرات)
البته گربه تا زمانی که طرفم نیاد مشکلی نیست ولی سگ......

یادمه از بچگی از سگ میترسیدم به شکل وحشتناکی. هر وقت میرفتیم خونه یکی از دوستام که سگ داشت هر وقت دعوامون میشد فوری میگفت الان سگمو میارم منم درجا ساکت میشدم.

تو ایران خوشبختانه داشتن سگ تو خیابون زیاد مرسوم نبود اینه که زیاد مشکل نداشتم تا اینکه آمدم اینجا. ماشا... اینجا فراوانی سگ هست و حقوقشون از انسان هم بیشتره.
خونه قبلیو به خاطر اینکه همسایه مون سگ داشت عوض کردم .من حتی از شنیدن صدای سگ (حتی از دوردست)هم واهمه دارم.حتی دیدن عکس سگ و یا دیدنش تو تلویزیون هم حالمو بد میکنه.

یه بارم تو ایستگاه مترو منتظر قطار بودم یه لحظه برگشتم بغل دستیمو نگاه کنم دیدم دقیقا کنار من یه سگ با صاحبش ایستاده به چه بزرگی.....
زبونشم از دهنش در آورده داره منو نگاه میکنه فقط همینقدر بگم شانس آوردم زیر چرخهای قطار نیفتادم.با چه بدبختی خودمو نجات دادم.

یک ماه پیشم یکی از دوستامو تو فیس بوک پیدا کردم فهمید دارم میام آمریکا شهر اونا پیشنهاد داد بیام خونشون منم که از خدا میخواستم تنها نباشم ازش پرسیدم تنها زندگی میکنی ؟گفت نه تنها نیستم با مایکل زندگی میکنم.گفتم مایکل کیه؟همخونته؟گفت نه سگمه خیلیم فرندلیه فورا باهات دوست میشه گفتم نه داداش قربون شکلت میرم هتل.
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، amiry ، rouzbehdarvishi ، Neda86 ، el333 ، vroom ، Tomas ، apoornaki ، sumya ، msar
(2012-12-17 ساعت 06:13)gbtm نوشته:  من کلا با اکثر حیوانات مشکل دارم(بجز حشرات)
البته گربه تا زمانی که طرفم نیاد مشکلی نیست ولی سگ......


یه بارم تو ایستگاه مترو منتظر قطار بودم یه لحظه برگشتم بغل دستیمو نگاه کنم دیدم دقیقا کنار من یه سگ با صاحبش ایستاده به چه بزرگی.....
زبونشم از دهنش در آورده داره منو نگاه میکنه فقط همینقدر بگم شانس آوردم زیر چرخهای قطار نیفتادم.با چه بدبختی خودمو نجات دادم.
دو بار بدون اینکه حواسم باشه سگ که البته قلاده داشت به طرفم اومده و من جوری خودم را جمع و جور کردم که با اینکه به صاحب سگ برخورده ولی از من معذرت خواهی هم کرده. یکبار که خیلی بی هوا بود ناخودآگاه به فارسی داد زدم : این را ببرش کنار!!! " یارو دختره صاحب سگ هم یک علامت سوال بالای سرش سبز شد به چه بزرگی و فقط تونست بگه " معذرت میخوام" Sad
همسایه بغلی هم یک زوج سگ دار!! هستند. یکبار که با پسره و سگش جلوی در ورودی روبرو شدم و سگه میخواست به طرفم بیاد ( البته قلاده داشت خدا را شکر) به صاحبش توضیح دادم که من از سگ میترسم. اون هم سعی میکرد من را قانع کنه که این دختر خانم ( همون سگ مذبور!) اصولا خیلی مهربونه .فقط چیزی که متعجبش کرده بود این بود که چرا این دختر خانم وحشی شده!!
تلویزیون خودمون زمانی یک مستند پخش میکرد به نام " حس برتر" این دقیقا چیزیه که من در مورد سگ بهش رسیدم.
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
پاسخ
تشکر کنندگان: gbtm ، rouzbehdarvishi ، Neda86 ، الهه سابق ، parsush ، Tomas ، pr.kia ، msar
البته من به دیگران نمیگم از سگ میترسم.

جدیدا یاد گرفتم میگم:

"I've pet allergies"

این شیک تره
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، rouzbehdarvishi ، Neda86 ، الهه سابق ، aadine ، vroom ، el333 ، Tomas ، apoornaki ، sumya ، Abdorrezaa ، msar
من فكر ميكنم اينجور احساسا ديگه ترس معمولي نيست ، فوبياست . مثلا من از سوسك ميترسم و بدم مياد ولي حسي كه در مواجهه با گربه دارم وحشتناكه. تا حالا كسي تجربه اينو داشته كه با سگ يا گربه از راه دور حرف بزنه و بهش بگه نزديكه من نيا ازت ميترسم؟ Tongue من اين كارو ميكنم خيلي منطقي واسه پيشيا توضيح ميدم كه برن كنار تا من رد شم چون ازشون ميترسم اونام چپ چپ نگام ميكنن ميرن و لي تو نگاشون چيزا ميخونم كه ....
سفرنامه
case No: 19may: ABD****23/ F2A = I130: 21 Nov2013/ PD: 25 Nov2013/ /INTERVIEW: 11 AUG,2015/ approve: Apr 2-2014/ ds261 : 17 Feb 2015
پاسخ
تشکر کنندگان: mohajer13 ، amiry ، aadine ، *NASIM* ، Tomas ، msar
(2012-12-17 ساعت 15:40)parsush نوشته:  من فكر ميكنم اينجور احساسا ديگه ترس معمولي نيست ، فوبياست . مثلا من از سوسك ميترسم و بدم مياد ولي حسي كه در مواجهه با گربه دارم وحشتناكه. تا حالا كسي تجربه اينو داشته كه با سگ يا گربه از راه دور حرف بزنه و بهش بگه نزديكه من نيا ازت ميترسم؟ Tongue من اين كارو ميكنم خيلي منطقي واسه پيشيا توضيح ميدم كه برن كنار تا من رد شم چون ازشون ميترسم اونام چپ چپ نگام ميكنن ميرن و لي تو نگاشون چيزا ميخونم كه ....

سلام
اگه سگ بخواد طرف شما بیاد مگه بهتون فرصت میده بهش توضیح بدین؟؟؟؟
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، Tomas ، msar
یک حوک سگی:

یه روز چند تا سگ واسه پدرشون تولد میگیرن رو کیکش مینویسن:

پدرسگ تولدت مبارک
پاسخ
تشکر کنندگان: parsush ، الهه سابق ، amiry ، Neda86 ، aadine ، Tomas ، msar
آخی، طفلکی ها
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، Tomas ، msar
اگر به امریکا بیایید و زندگی کنید خیلی زود به سگ ها و گربه ها هم عادت می کنید. مادر من از گربه متنفر بود و از سگ هم بسیار می ترسید. پس از چند ماه که در خانه من ماند عاشق ببو (گربه خپل من) شد به طوری که وقتی رفت برای او گریه می کرد و می گفت دلم برای او تنگ می شود. می گفت اصلا در تمام عمرم هیچ وقت حتی فکرش را نمی کردم که به یک گربه دست بزنم چه برسد به این که شب ها کنار من بخوابد و من هم کله اش را ماچ کنم. ترسش نسبت به سگ ها هم فرو ریخت چون به هر خانه ای که می رفتیم سگ داشتند و پس از مدتی که دید آزاری به او نمی رسانند کم کم از آنها هم خوشش آمد. حیوان ها پس از مدتی حس خوبی را به آدم منتقل می کنند که بسیار خوش آیند است. البته من هم دوست ندارم که هر سگی به سر و کول من بپرد و یا صورتم را لیس بزند و اگر این اتفاق بیفتد به صاحبش اعتراض می کنم که حیوانت را جمع و جور کن مگر این که آن سگ را از قبل بشناسم و او را دوست داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، laili ، el333 ، parsush ، amiry ، sayeh_m ، Neda86 ، aadine ، *NASIM* ، Tomas ، apoornaki ، sinamn ، sumya ، مریم361 ، msar
(2012-12-17 ساعت 20:23)الهه سابق نوشته:  آخی، فداشون بشم نی نی کوچولوهارو Smile

دوست گرامی متاسفانه ادبیات شما رو نمی پسندم
پاسخ
تشکر کنندگان: Tomas ، msar
(2012-12-17 ساعت 16:55)gbtm نوشته:  یک حوک سگی:

یه روز چند تا سگ واسه پدرشون تولد میگیرن رو کیکش مینویسن:

پدرسگ تولدت مبارک

(2012-12-18 ساعت 08:21)gbtm نوشته:  
(2012-12-17 ساعت 20:23)الهه سابق نوشته:  آخی، فداشون بشم نی نی کوچولوهارو Smile

دوست گرامی متاسفانه ادبیات شما رو نمی پسندم

فكر ميكنم منظور الهه جان اون سگ كوچولوهاي جك شما بودن
سفرنامه
case No: 19may: ABD****23/ F2A = I130: 21 Nov2013/ PD: 25 Nov2013/ /INTERVIEW: 11 AUG,2015/ approve: Apr 2-2014/ ds261 : 17 Feb 2015
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، Neda86 ، Tomas ، msar
(2012-12-17 ساعت 20:23)الهه سابق نوشته:  آخی، فداشون بشم نی نی کوچولوهارو Smile
ببخشید پیشکسوت جان. برای من سوال پیش اومده چرا میخواهید فداشون بشید؟؟؟ خوب چند تا سگ بودن که برای باباشون جشن تولد گرفته بودند دیگه. وظیفه اخلاقی شان را به جا آوردند دیگه.

(2012-12-17 ساعت 23:36)rs232 نوشته:  اگر به آمریکا بیایید و زندگی کنید خیلی زود به سگ ها و گربه ها هم عادت می کنید. مادر من از گربه متنفر بود و از سگ هم بسیار می ترسید. پس از چند ماه که در خانه من ماند عاشق ببو (گربه خپل من) شد به طوری که وقتی رفت برای او گریه می کرد و می گفت دلم برای او تنگ می شود. می گفت اصلا در تمام عمرم هیچ وقت حتی فکرش را نمی کردم که به یک گربه دست بزنم چه برسد به این که شب ها کنار من بخوابد و من هم کله اش را ماچ کنم. ترسش نسبت به سگ ها هم فرو ریخت چون به هر خانه ای که می رفتیم سگ داشتند و پس از مدتی که دید آزاری به او نمی رسانند کم کم از آنها هم خوشش آمد. حیوان ها پس از مدتی حس خوبی را به آدم منتقل می کنند که بسیار خوش آیند است. البته من هم دوست ندارم که هر سگی به سر و کول من بپرد و یا صورتم را لیس بزند و اگر این اتفاق بیفتد به صاحبش اعتراض می کنم که حیوانت را جمع و جور کن مگر این که آن سگ را از قبل بشناسم و او را دوست داشته باشم.
آرش جان، من تقریبا بیشتر نوشته های شما را خوندم وقبول دارم. همیشه نگاه سیستماتیک شما را به قضایا تحسین میکنم. در این مورد هم امیدوارم نظریه ات درست از کار دربیاد. در ضمن مبارک باشه آقا!!Big Grin
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
پاسخ
تشکر کنندگان: parsush ، sayeh_m ، el333 ، rs232 ، Tomas ، msar
بله ولی وقتی گازتون گرفت و یا بهتون حمله کرد، آنوقت معنی ترس از سگ را احساس میکنید... منهم خیلی خیلی از سگ میترسیدم... طوری که اگر سرراهم میدیدمشان، کاملا تغییر مسیر میدادم..حالا کوچک و بزرگشان فرقی نمیکرد.... ولی از وقتی آمدم اینجا فهمیدم لازم نیست آدم از هر سگی بترسه.. بعضی سگها مثل نژاد پیت بال خیلی حالت تهاجمی دارند و بیشترین امار آنهائیکه توسط سگها گاز گرفته شده اند، مربوط به این نژاد سگ بوده.. من شنیده ام که در یک شهر کانادا ورود و داشتن این نژاد سگ ممنوع است.. این سگها خیلی به بچه ها حمله کرده اند و بیشتر صورت را گاز گرفته اند.. من یادمه پارسال در یک شوی تلویزیونی چطور یک پیتبال صورت مجری تلویزیون را که داشت نوازشش میکرد گاز گرفت.... حالا لازم نیست از همه سگها بترسید... فقط در برخورد با بعضی نژاد سگها احتیاط کنید...
One day your life will flash before your eyes, make sure it's worth watching.
پاسخ
تشکر کنندگان: el333 ، amiry ، shamim ، aadine ، parsush ، Tomas ، Abdorrezaa ، msar
الان اگر این پست را اینجا نذارم دق میکنم.
همین الان یعنی ساعت یازده و ربع شب بعد از شش ساعت حمالی رسیدم خونه. دارم در واحد آپارتمان را باز میکنم برم داخل که درب واحد کناری باز میشه. طوری زاویه داره که تا سرتون را برنگردونید نمیتونید ببینید چه کسی داره خارج میشه. من هم تو حال و هوای خودم بودم که با صدای پارس سگ چسبیدم به سقف و ناخودآگاه من هم داد زدم به چه بلندی. یعنی یه پارس سگه کرد و یه فریاد هم من کشیدم.
قلبم هنوز داره تند تند میزنه از بس که بی هوا بود این اتفاق. اونوقت دختره خرس گنده صاحب سگه فقط میپرسیه: " are u ok?? "
باید به جای اسلحه سگ ها رو ممنوع کنند تو این مملکت خراب شده.
اگر من سکته کرده بودم که جواب مامانم را میداد؟؟
من بی نوا یه قوطی ماست خریده بودم با عدس پلو مونده ظهر بخورمWinkWink اشتهام کور شد. برم بگیرم بخوابم بابا. Wink
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، vroom ، gbtm ، Tomas ، apoornaki ، sumya ، مریم361 ، msar
دوست عزیز
خدا رو شکر کن که یک سگ برات پارس کرد شاید هم خواسته بهت هشدار بده چون اینجا معمولا سگ به آدم حمله نمی کنه ولی سگ ها واقعا صاحبشون و دوست دارن و وقتی سگی از روی غریزه حس کنه ممکنه یکی جاشو تنگ کنه خیلی وحشی می شن .
در ضمن اون خانم به شما گفت are u o?k


(2012-12-28 ساعت 08:46)amiry نوشته:  الان اگر این پست را اینجا نذارم دق میکنم.
همین الان یعنی ساعت یازده و ربع شب بعد از شش ساعت حمالی رسیدم خونه. دارم در واحد آپارتمان را باز میکنم برم داخل که درب واحد کناری باز میشه. طوری زاویه داره که تا سرتون را برنگردونید نمیتونید ببینید چه کسی داره خارج میشه. من هم تو حال و هوای خودم بودم که با صدای پارس سگ چسبیدم به سقف و ناخودآگاه من هم داد زدم به چه بلندی. یعنی یه پارس سگه کرد و یه فریاد هم من کشیدم.
قلبم هنوز داره تند تند میزنه از بس که بی هوا بود این اتفاق. اونوقت دختره خرس گنده صاحب سگه فقط میپرسیه: " are u o?k? "
باید به جای اسلحه سگ ها رو ممنوع کنند تو این مملکت خراب شده.
اگر من سکته کرده بودم که جواب مامانم را میداد؟؟
من بی نوا یه قوطی ماست خریده بودم با عدس پلو مونده ظهر بخورمWinkWink اشتهام کور شد. برم بگیرم بخوابم بابا. Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، Tomas ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان