2012-09-30 ساعت 05:30
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-30 ساعت 06:15 توسط afshin4749.)
سلام دوستان خوبم ،
راستش تا همین ساعت هم منتظر خیلی چیزای دیگه بودم که بر خلاف نظرم ، چیزی اتفاق نیفتاد !!! . دوستان عزیزی که کلیر نشید ، واقعاً نمیتونم بگم که درکتون میکنم !! چون نمی تونم خودم رو در معرض حال و احوال فعلی شما قرار بدم . تاسف واژه صحیحی نیست ، اما بدونید که قطع به یقین سرنوشت شما در جاهای دیگه ای رقم خورده که خودتون بعداً از این حکمت خدایی انگشت به دهن میمونید .
من برای خیلی کشورها اقدام کردم و نشد . وقتی آخرین کشور هم نشد ، خانومم یهو زد زیر گریه !!! کلی دلداریش دادم ، اما خودم از درون داشتم داغون میشدم . نتایج سری اول 2012 اعلام شده بود و ما هم قبول نشده بودیم . ساعت یک نصف شب سوار ماشینم شدم رفتم پارک پرواز سعادت آباد . دیدم اونجا هیچکسی نیست . اولش کلی با خدا آروم صحبت کردم ، یهو عصبانی شدم و گفتم خدایا من از تو شاکیم !!!! وقتی از کسی شاکیم به تو شکایت میکنم !! حالا از دست تو به کی شکایت کنم ؟ خدایا من کاری ندارم که قسمتم بوده یا نه ، کاری ندارم به اینکه عواملی طبیعی و ماوارایی دخیل بودن !!! اما لااقل تو رو به تمام مقدساتت حکمتش رو یه جوری بهم نشون بده !!! . خدا اگه حکمتش رو بگی قول میدم که دیگه پیله نکنم و سرم رو بندازم پائین زندگیم رو بکنم !!! . و نهایتاً خودم هم زدم زیر گریه !!! انقدر که دیگه اشک از چشمام نمی اومد . قربونش برم با اون حکمتش !! چند روز بعد برادر خانومم بهم زنگ زد و گفت میدونی که نتایج لاتاری باطل اعلام شده !!!!!! . گفتم ای بابا من که از این شانسا ندارم . گفت توکل به خدا کن !! گفتم توکل میکنم . اگه خودش بخواد شاید توی قرعه کشی بعدی منم جزو برنده ها بشم . اما توی دلم کلی خوشحال بودم که یه فرصت دیگه هم بدست آوردم . شب خواب دیدم که نتایج اعلام شده و من قبول شدم . چه خواب شیرینی هم بود . بگذریم ، فردا که رفتم سرکار ، یکی از همکاران گفت که دیشب خواب دیدم که اومدی شرکت و میخواستی تسویه حساب کنی بهت گفتم که کجا میخوای بری ؟ گفتی کارم درست شده دارم میرم سوئد !!!! خلاصه دلم لرزید !!! گفتم خدایا شاید حکمتی توی این کاره و تو فقط میدونی . خلاصه جونم براتون بگه که نتایج مرحله دوم اعلام شد . یک روز هم ازش گذشت اما جرعت سر زدن به سایت رو نداشتم !! ، خواهر خانومم خیلی خیلی زن خوب و دل پاکیه !! قبل از بردن خانومم به خونشون توی کرج بهم زنگ زد و گفت که میشه یه لطفی در حق من بکنی و اگه زحمتت نیست الآن انجامش بدی ؟ از اون جایی که این خواهر خانومم و شوهرش رو خیلی دوست دارم ، فوری گفتم که هر چی بخوای به روی چشم . خواسته خودش رو گفت و منم همون شب به اتفاق خانومم براش انجام دادیم . بعدم با هم رفتیم خونشون . تا در رو روم باز کرد گفت که الهی هرچی از خدا میخوای بهت بده و یهو زد زیر گریه !!! دلم تو سینه به شدت لرزید و گفتم آبجی من نوکرتم ، تو جون بخوا !!! . برگشتم تهران و خانومم اونجا موند . وقتی رسیدم بهم زنگ زد گفت سایت رو چک نکردی ؟ گفتم نه !! گفت تو رو خدا برو چک کن شاید شانس یارمون باشه !!! گفتم چشم . کانفرمیشن نامبر رو زدم و یهو نامه قبولیم رویت شد !! اولش فکر کردم که قبول نشدم !! برای همینم بستمش !! بعد یهو دوزاریم افتاد . دوباره وارد شدم و دیدم که ....................
بچه ها ترکیدم از گریه !!! زنگ زدم به خانومم ، بیچاره ترسیده بود که چرا من گریه میکنم و نمیتونم حرف بزنم !! بهش گفتم که قبول شدیم ، قبول شدیم ، لاتاری برنده شدیم !! . خیلی بزرگواری کرد که اونجا خودش رو نگهداشت و چیزی نگفت . و اینو بدونید تا روزی که ویزا گرفتم احدی از کارم باخبر نشد . حتی پدر و مادرم !!! با خانومم تصمیم گرفتیم که به هیچکس چیزی نگیم !! اگر به خیریت گذشت که بعد از اخذ ویزا به همه میگیم و اگر هم مثل این دوستان ویزا نگریم ، خب کسی دیگه هی احوالمون رو نمی پرسه و مرتب با سوالات گوناگون اعصابمون رو داغون نمیکنه و اصلاً بصورت یه راز باقی میمونه . خوشبختانه کارها انقدر به سرعت انجام شد که ما اصلاً باورمون نمی شد که چرا کارها با سرعتی بیشتر از ما به جلو میره !! ترجمه گرون شده بود و من همه ترجمه ها رو که بخاطر کشورهای مختلف تهیه کرده بودم داشتم !!! کلی هزینه ها جبران شد . و خلاصه بحث مالی و کاری ..............................و و و همه و همه خود بخود جور شد و کلیرنس ما هم 36 روز بیشتر طول نکشید !! پرونده خیلی شلوغی هم داشتیم !!! ده جا کار عوض کرده بودم !!! سربازیم دو تیکه بود یعنی بخشی قبل از دانشگاه و بخش دیگه بعد از دانشگاه . کارت پایان خدمتم اشتباه داشت اوهههههههههههههههههههههههه ......... اصلاً یه وضعی بود که نگو و نپرس !!! اما با تمام این احوال به سرعت ویزا گرفتیم و اومدیم آمریکا !! شاید سومین و یا چهارمین نفری از قبول شدگان 2012 مهاجرسرا بودم که اومدم آمریکا . هنوزم که هنوزه مبهوتم و باورم نمیشه !! گاهی شبا میگم که ، یعنی من الآن آمریکا هستم !!! باورم نمیشه !! ولی شد .
دوستان عزیزم ، حکمت من که هر جا اقدام میکردم نمیشد ، درست در همینجا بود !!! . خودش خواست و خودش هم به راحتی آورد . من اطمینان دارم که حکمت کسانی هم که ویزا نگرفتن یه چیز دیگریه . اینو اطمینان دارم و میدونم که اونا آینده ای خوب در پیش خواهند داشت . براشون دعا میکنم و از خداوند میخوام که تقدیرشون رو ختم به خیر و دلخوشی کنه . مثل همه ما و همه مهاجرسرائیها . انشاءالله .
ببخشید که سر شما رو به درد آوردم . قصه خودم بود و خودم . شاید شما هم برای خودتون قصه ای داشته باشید . پس این قصه رو خاطره کنید و همیشه توی ذهن داشته باشید و خدا رو هم فراموش نکنید .
ارادتمند همه شما - afshin4749 ،
ایالت میشیگان ،
شنبه شب ساعت 9:00 ،
29 سپتامبر 2012
در صورتی که تمایل داشتین با هم ادامه دوستی داشته باشیم ، این ایمیل مخصوص شما تهیه و منتظر ارسالهای شما هستم . mohajer_dv2012@yahoo.com
راستش تا همین ساعت هم منتظر خیلی چیزای دیگه بودم که بر خلاف نظرم ، چیزی اتفاق نیفتاد !!! . دوستان عزیزی که کلیر نشید ، واقعاً نمیتونم بگم که درکتون میکنم !! چون نمی تونم خودم رو در معرض حال و احوال فعلی شما قرار بدم . تاسف واژه صحیحی نیست ، اما بدونید که قطع به یقین سرنوشت شما در جاهای دیگه ای رقم خورده که خودتون بعداً از این حکمت خدایی انگشت به دهن میمونید .
من برای خیلی کشورها اقدام کردم و نشد . وقتی آخرین کشور هم نشد ، خانومم یهو زد زیر گریه !!! کلی دلداریش دادم ، اما خودم از درون داشتم داغون میشدم . نتایج سری اول 2012 اعلام شده بود و ما هم قبول نشده بودیم . ساعت یک نصف شب سوار ماشینم شدم رفتم پارک پرواز سعادت آباد . دیدم اونجا هیچکسی نیست . اولش کلی با خدا آروم صحبت کردم ، یهو عصبانی شدم و گفتم خدایا من از تو شاکیم !!!! وقتی از کسی شاکیم به تو شکایت میکنم !! حالا از دست تو به کی شکایت کنم ؟ خدایا من کاری ندارم که قسمتم بوده یا نه ، کاری ندارم به اینکه عواملی طبیعی و ماوارایی دخیل بودن !!! اما لااقل تو رو به تمام مقدساتت حکمتش رو یه جوری بهم نشون بده !!! . خدا اگه حکمتش رو بگی قول میدم که دیگه پیله نکنم و سرم رو بندازم پائین زندگیم رو بکنم !!! . و نهایتاً خودم هم زدم زیر گریه !!! انقدر که دیگه اشک از چشمام نمی اومد . قربونش برم با اون حکمتش !! چند روز بعد برادر خانومم بهم زنگ زد و گفت میدونی که نتایج لاتاری باطل اعلام شده !!!!!! . گفتم ای بابا من که از این شانسا ندارم . گفت توکل به خدا کن !! گفتم توکل میکنم . اگه خودش بخواد شاید توی قرعه کشی بعدی منم جزو برنده ها بشم . اما توی دلم کلی خوشحال بودم که یه فرصت دیگه هم بدست آوردم . شب خواب دیدم که نتایج اعلام شده و من قبول شدم . چه خواب شیرینی هم بود . بگذریم ، فردا که رفتم سرکار ، یکی از همکاران گفت که دیشب خواب دیدم که اومدی شرکت و میخواستی تسویه حساب کنی بهت گفتم که کجا میخوای بری ؟ گفتی کارم درست شده دارم میرم سوئد !!!! خلاصه دلم لرزید !!! گفتم خدایا شاید حکمتی توی این کاره و تو فقط میدونی . خلاصه جونم براتون بگه که نتایج مرحله دوم اعلام شد . یک روز هم ازش گذشت اما جرعت سر زدن به سایت رو نداشتم !! ، خواهر خانومم خیلی خیلی زن خوب و دل پاکیه !! قبل از بردن خانومم به خونشون توی کرج بهم زنگ زد و گفت که میشه یه لطفی در حق من بکنی و اگه زحمتت نیست الآن انجامش بدی ؟ از اون جایی که این خواهر خانومم و شوهرش رو خیلی دوست دارم ، فوری گفتم که هر چی بخوای به روی چشم . خواسته خودش رو گفت و منم همون شب به اتفاق خانومم براش انجام دادیم . بعدم با هم رفتیم خونشون . تا در رو روم باز کرد گفت که الهی هرچی از خدا میخوای بهت بده و یهو زد زیر گریه !!! دلم تو سینه به شدت لرزید و گفتم آبجی من نوکرتم ، تو جون بخوا !!! . برگشتم تهران و خانومم اونجا موند . وقتی رسیدم بهم زنگ زد گفت سایت رو چک نکردی ؟ گفتم نه !! گفت تو رو خدا برو چک کن شاید شانس یارمون باشه !!! گفتم چشم . کانفرمیشن نامبر رو زدم و یهو نامه قبولیم رویت شد !! اولش فکر کردم که قبول نشدم !! برای همینم بستمش !! بعد یهو دوزاریم افتاد . دوباره وارد شدم و دیدم که ....................

دوستان عزیزم ، حکمت من که هر جا اقدام میکردم نمیشد ، درست در همینجا بود !!! . خودش خواست و خودش هم به راحتی آورد . من اطمینان دارم که حکمت کسانی هم که ویزا نگرفتن یه چیز دیگریه . اینو اطمینان دارم و میدونم که اونا آینده ای خوب در پیش خواهند داشت . براشون دعا میکنم و از خداوند میخوام که تقدیرشون رو ختم به خیر و دلخوشی کنه . مثل همه ما و همه مهاجرسرائیها . انشاءالله .
ببخشید که سر شما رو به درد آوردم . قصه خودم بود و خودم . شاید شما هم برای خودتون قصه ای داشته باشید . پس این قصه رو خاطره کنید و همیشه توی ذهن داشته باشید و خدا رو هم فراموش نکنید .

ارادتمند همه شما - afshin4749 ،
ایالت میشیگان ،
شنبه شب ساعت 9:00 ،
29 سپتامبر 2012
در صورتی که تمایل داشتین با هم ادامه دوستی داشته باشیم ، این ایمیل مخصوص شما تهیه و منتظر ارسالهای شما هستم . mohajer_dv2012@yahoo.com