2012-11-27 ساعت 23:21
(2012-11-27 ساعت 23:15)rs232 نوشته: بله خواهرها, امان از دست این آدم های حسود. یعنی دست خودشان هم که نیست و مثلا وقتی می فهمند که همکارشان دارد می رود آمریکا انگار که پشتشان تیر می کشد و یک نفر راه گلوی آنها را گرفته است و نمی گذارد که نفس بکشند. بعد می روند پیش یک نفر سوم می نشینند و می گویند که دیدی فلانی از وقتی که ویزای آمریکا را گرفته چطوری خودش را می گیرد؟ طرف می گوید نه مگر چه شده است؟ می گویند ای بابا همچین رفتار می کند که انگار ملکه زیبایی جهان شده است. بابا یک ویزای آمریکا گرفتی دیگه. من خودم صد تا فامیل توی آمریکا و کانادا و اروپا دارم همشون هزار بار اصرار کردند که کار من را درست کنند بروم خارج من خودم نرفتم. طرف می گوید خوب چرا نرفتی؟ می گویند معلوم است دیگر چون ایران را دوست دارم حالا فلانی فکر کرده آمریکا چه خبر است بابا به خدا هیچ خبری نیست تازه اصلا معلوم نیست شوهرش کیه چیه چکاره است. همچین واسه من شوهرم شوهرم میکنه که فقط بیا و ببین. (بعد با غمیش پشت چشم نازک می کنند و به یک طرف دیگر نگاه می کنند و زیر لب می گویند ایش) طرف می گوید خوب بابا خوشحال است دیگر دارد می رود پیش شوهرش تو اگر خودت بودی خوشحال نمی شدی؟ آنها هم می گویند برو بینیم بابا و پا می شوند و می روند سراغ یک نفر دیگری که مثل خودشان حسود باشد و بتوانند حسابی کله پاچه طرف را بار بگذارند.
در آمریکا هم این آدم های حسود زیاد هستند. یک بار همان اوایل که به آمریکا آمده بودم و کار پیدا کرده بودم یک نفر به من گفت که آرش این قدر موفقیت هایت را به این و آن نگو چون تو آدم ساده ای هستی و فکر می کنی که همه از شنیدن خبرهای خوب تو خوشحال می شوند در حالی که این طوری نیست و بیشترشان نه تنها خوشحال نمی شوند بلکه حسودی هم می کنند و شروع می کنند به واکنش نشان دادن. خوب طرف سی سال در آمریکا است و هنوز نتوانسته است زبان انگلیسی را یاد بگیرد و یک کار مناسب پیدا کند و همه جایش می سوزد وقتی می بیند که تو در شش ماه کار خوب پیدا کردی و فلان ماشین را خریدی و فلان کار را کردی. فکر کردی از خبر موفقیت تو خوشحال می شود؟ گفتم خوب پس من باید چکار کنم؟ گفت خوب تو هم باید مثل بقیه وقتی به یک جمع ایرانی می رسی شروع کنی به ذکر مصیبت خواندن و از بدبختی ها و بیچارگی های خودت بگویی. حتی اگر شده خالی هم ببندی بگو که واقعا شرایط دشواری داری و تحمل مهاجرت خیلی سخت است و سپس همه سرشان را به تصدیق تکان می دهند و با تو هم دردی می کنند. طرف پس از پانزده سال عملگی و کار غیر قانونی تازه پنج سال پیش گرین کارت گرفته و هنوز هم کار به درد بخوری پیدا نکرده آنوقت انتظار داری وقتی می شنود تو پس از شش ماه کار با حقوق فلان پیدا کردی خوشحال می شود و بشکن می زند؟
خلاصه خواهرها آدم بعضی وقت ها به این نتیجه می رسد که اصلا هیچ حرفی را در مورد خودش به اطرافیان نگوید. حتی اگر شوهر خوب هم کرده اید و دارید به آمریکا می روید به اطرافیان خود بگویید که آن زلیلمرده دارد من را از خانواده و دوستان خوبم که یکی از آنها هم شما باشید دور می کند. حیف که هیچ چاره ای ندارم اگرنه عطایش را به لقایش می بخشیدم و همین جا پیش شما می ماندم. آخر آدم برود آن ور دنیا چکار کند اه!
جانا سخن از زبان ما می گویی..
آرش جان خوشحالم که دوباره همون حس قدیمیم رو با خوندن نوشته ات بهم دادی و همزاد پنداری تونستم بکنم با شخصیت توی نوشتت

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com
هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com
هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel