2010-05-22 ساعت 23:59
من دانشجوی ترم 2 کارشناسی معماری هستم !اگه برنده شم (به امید خدا) تا وقتی که ایران هستم و قبل از رفتنم این کارا رو حتما می کنم : 1)تمام نرم افزار هایی که ممکن یه معمار بهش نیاز پیدا کنه رو,تو یه مجتمع آموزشی خوب , یاد می گیرم (البته از حالا شروع کردم) 2) کارهای عملی معماری (اسکیس _کروکی_راندو _پرسپکتیو_و.....) رو تحت نظر یه استاد خیلی خوب و تو یه مرکز آموزش معماری خوب شروع می کنم به کار کردن , که دستم توی کارها ,تحت نظر یه استاد خوب, قوی و حرفه ای شه (آمار اون استاد خیلی خوب و کلاساش هم دارم) در کنارش هم زبان می خونم!... اما بعد از اینکه رفتم خونه ی یکی از اقوام زندگی می کنم و اونجا روی نرم افزار های آموخته شده و همپنین روی تکنیک های معماریم کار می کنم , چون احتمالا بعد 1 سال یا 6 ماه بعد از ورودم ,که کاملا زبانم قوی شد اگه بخوام در رشته ی معماری پذیرش بگییرم باید کارهامو نشونشون بدم و اونا در صورت تائید کارهام, منو می پذیرن ! و بدین ترتیب از لیسانس (پایه) می تونم رشته ی مورد علاقه مو بخونم . و آینده مو اونجوری که دوست دارم بسازم! و من بیشتر از همه دنبال یه زندگی آروم و شاد و موفق هستم ! نمی دونم چرا حس می کنم اینجا زندگی ها واقعا یکنواخته ! یه وقت می بینی شده 50 سالت اما یه خاطره ی درست حسابی نداری واسه بچت تعریف کنی یا از زندگی هیچ لذتی نبردی !!!! البته من دلایل شخصی موثری هم در رابطه با رفتنم دارم .... امیدوارم مهربون ترین مهربونا بخواد تا بشه !
[font=Arial] IN GOD WE TRUST [/font]









