2015-02-17 ساعت 12:09
(2015-02-16 ساعت 19:51)mona_usa نوشته:(2015-02-16 ساعت 14:18)rezijon نوشته:(2015-02-16 ساعت 12:06)mona_usa نوشته: بعضی روزا واقعا حس میکنم چاره ای جز رفتن ندارم.....
دوست عزیزم شرایطت رو در میکنم، امیدوارم کارتون درست بشه و تشریف ببرید. منم چند سال پیش همین حال شمارو توی معقوله ی رفتن داشتم و توی این چند سال به لاتاری چشم نبستم هرچند که اگه برنده شدم خیلی خوشحال میشم... ولی باید راه های رفتن رو برسی کرد و تلاش کرد و اقدام کرد و به امید لاتاری نشستن اب در هاون کوبیدنه..
اینجا شرایط خیلی یکیانه یبا باید بشی مثل خودشون یا باید رفت. سخته چشمات رو ببندی و گوشهات رو بگیری و چیزی رو به زبان نیاری
من به عنوان کسی که در بتن این جامعه هستم میدونم که باید گریخت
ممنون از جواب
البته من منظورم لاتاری نبود کلا مهاجرت بود
چون اگه با یک هدف و انگیزه روشن که مطابق با واقعیت هست نه فقط خیالات درصد موفقیت خیلی بیشتر میشه...
من خودم از طریق خواهرم هم میتونم برم اما میدونید که خیلی طول خواهد کشید...
گریختن رو خوب اومدید
کاملا درسته ، فقط منتظر لاتاری بودن درست نیست، وقتی بشه که فوق العادست، وقتی هم (اسمشو نیار بشه) خب باید راه جایگزین داشت برای رفتن از این خراب شده، من چون فیلمسازم یه جورایی! دنبال ویزای هنرمندی هم هستم و هم ویزای دانشجویی، البته اطلاعات درمورد این ویزای هنرمندی خیلی کمه، البته ویزای کاری رو هم بهش فکر میکنم، حالا آمریکا نشد، یه کشور اروپایی درست و حسابی!
شماهارو نمیدونم ولی الان بهم بگن بیا بریم قطب جنوب هم میام، فقط از این خاورمیانه دور شم کافیه
درضمن همین فکر رفتن یه نوع هدف گذاریه واسه یاد گرفتن زبان، باور نمیکنین چه تاثیر فوق العاده ای داره، من بهتون پیشنهاد میدم از شور و شوقتون در جهت یادگیری زبان استفاده کنین، یه نمره خوب تو این تافل لعنتی بگیریم خلاص!