2015-03-10 ساعت 15:31
(2015-03-10 ساعت 15:06)ostokhan نوشته: [quote='babak_m' pid='584340' dateline='1425930544']
من بروم خودم را بدرم با این اوقات فراقت....
نمونه ای از دیالوگهای سریالهای صدا و سیما در خانواده های مؤمن و شاد و نورانی:
پدر: پسرم کجا انشا ا....؟ پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر (از توی آشپزخونه): پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون ها ها ها ها ها
دایی از بسکه ایرانیها ساده و بی شیله پیله هستند. دست خودشون که نیست همه آدمای خداترس و ........
تو داستانت یادت رفت در مورد به دنیا آمدن آقازاده توضیح بدی/
روز اول ازدواج

.
.
.
.
.9 ماه بعد
.
.
.
.
.
آقا رستم بدنیا میاد خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
:
استخوان جان باور بفرمایید این ضرغام تی وی مخلوع چنان با قوانیین طبیعت به مقابله پرداختند که ما تا همین چند وقت پیش فکر میکردیم پدر و مادرمان ما را با دعا نیایش بدنیا آموردند ....البته در این سریال های فان و کول این عمل با نگاه خمار دو طرف سر سفره شام یا تو جاده شمال در سفر ماه عسل اتفاق می افتد...خخخخخخخخ پدر صلواتی...هاهاهاهاها
ایشلا از شنبه...