کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه پدیا!
سفرنامه آنکارا:[b]

سلام دوستان همونطوری که بهتون گفتم من همسرم و پسرم هفته پيش تونستيم بدون کليرنس و در يک جلسه ويزای ايميگريشن رو بگيريم و ديشب هم به تهران برگشتيم در سپاس از کمکهايي که مطالب اين وبسايت برای آشنايي بيشتر با جلسه مصاحبه و مراحل اون به ما کرد اين سفرنامه رو مينويسم شايد بتونم به ديگر دوستان کمکی کرده باشم.
اول بگم که من 41 سالمه و به همراه خانمم که 38 سالشه و پسر 15 سالمون بعد از فکر کنم تقريبا" 15 سال شرکت در لاتاری در لاتاری 2009 برنده شديم و برنده اصلی خود من بودم.
ما تهران رو با پرواز ايران اير ساعت 5:30 روز24 می به مقصد آنکارا ترک کرديم ، من يک هتل چهار ستاره رو در نزديکی سفارت آمريکا که کمتر از ده دقيقه پياده روی با سفارت فاصله داشت ، از طريق اينترنت رزرو کرده بودم که بعدا در موردش بهتون ميگم، داخل پرواز متوجه ميشيد که تقريبا صد در صد کسايي که به آنکارا ميرن برای حضور در سفارت آمريکا و به اجبار به اين سفر تن در ميدن و 80% اين افراد پدر و مادر های مسنی هستن که برای امور گرفتن گرين کارد از طريق فرزندانشون به اين مسافرت ميان ، ولی تک و توک ميتونين جوونهايي رو که برای ويزای دانشجويي اقدام کردن و يا ميانسالهايي رو که برنده لاتاری هستند رو هم ببينين البته بجز دختر خانمها و آقا پسرهای عاشق و فارق کيسهای نامزدی که کم هم نيستن.
بعد از ورود به فرودگاه آنکارا با توجه به راهماييهای دوستان در اين سايت با اتوبوس خط 442 به ميدان آشتی در مرکز شهر رفتيم اونهم با کرايه نفری 2.5 لير و از اونجا هم باکرايه 5 لير به هتلمون ، فقط بگم که اگه بخواهيد اين مسيرو با تاکسی بريد بايد 70 لير بپردازيد.
هتلی که رزرو کرده بودم ANKARA PLAZA HOTEL نام داشت يک هتل چهار ستاره که در سال 2008 افتتاح شده ، بسيار تميز با کارکنان فوق العاده خوش برخورد و با مهمترين خصيصه برای يک همچين سفری " بدوت حتی يک مسافر ايرانی" واقعا متاسفام از گفتن اين واقعيت که مشورتها و دخالتهای ما ايرونيها در کار همديگه که هيچ تخصصی هم در موردش نداريم در يک همچنين سفرهايي فقط مايه سردرگمی و استرسهاييه که فقط باعث عدم نتيجه گيری ميشه و هيچ ، پس به همتون توصيه ميکنم که از اين فضا خارج بشيد و بدونيد که اين کار فقط به دست خود شما و با آرامش درست ميشه ، و توجه به دخالتها و توصيه های ديگران غير از استرس هيچ نتيجه ای نداره.
قيمتی که با اين هتل به توافق رسيده بودم 37 يورو برای هر نفر به ازای هر شب برای اطاق و صبحانه بسيار عالی بود و برای ما سه نفر بزرگسال شبی 110 يورو ميشد. اطاق هتل بسيار تميز و بزرگ بود و صبحانه خيلی خوب.
من از قبل برای ساعت 9:30 صبح 25 می از دکتر دونگان از طريق اينترنت وقت گرفته بودم و صبح فرداش با تاکسی به مطب دکتر رفتيم (البته بعدا فهميدم که مطب دکتر تا هتل فقط ده دقيقه پياده راه بود) مطب خيلی شلوغ بود و تقريبا" تمام هموطنان پرواز ديروز اونجا بودن، اينجا بايد در مورد مطلبی بهتون بگم و اون در مورد کساييه که به عنوان راهنما گوش هموطنان عزيز رو در اين پروسه ميبرن ، اين آقايون و خانمها که در واقع هيچ کاري انجام نميدن پول خيلی هنگفتی رو به پشتوانه عدم اعتماد به نفس از ايرونيها ميگيرن و واقعا متاسفام که بگم نه تنها هموطنان مسن بلکه جوونها هم به اونها متوسل ميشن و کاری رو که به راحتی و بدون هيچ خرج اضافی خودشون ميتونن انجام بدن با پرداخت به اين رندان انجام ميدن، دوستان اينها هيچ کار نميکنن پس لطفا اعتماد به نفس داشته باشين و خودتون دنبال کارتون برين.
بعد از ورود به مطب به واسطه وقت قبلی اسممون از نفرات اول صدا شد و 325 دلار پرداخت کرده و آزمايش خون و عکس راديولوژی رو انجام داديم و وقت ملاقات برای ساعت 4:30 بعد ازظهر برای معاينه بعد از وصول نتيجه آزمايشات و عکس گرفتيم ، در مراجعه بعد از ظهر به ديدار خانم دکتری رفتيم که فشار خونمونو چک کرد و در مورد تمام سوابق پزشکيمون و عملهای جراحيمون پرسيد و در آخر 2 تا واکسن به من زد و 220 دلار هم توسط منشيش مارو تيغ زد ( دوستان تمام صحبتهايي رو که در اين سفرنامه ذکر ميکنم به زبان انگليسی بوده ولی بيشتر کسايي که در اين سيستم دخيل هستند کمی فارسی هم بلدند) روز بعد به مطب دکتر دونگان برگشتم و سه تا پاکت در بسته که نتايج پزشکی مابود رو برای ارائه در جلسه مصاحبه گرفتم ، البته ايندفعه پياده اومدم و پياده برگشتم.
آنکارا شهر بسيار زيباييه با مردم خيلی خوب و آرام ، يک شهر بسيار کم ترافيک با هوای تميز و مناظر بسيار زيبا و شاپينگ مالهای لوکس و زيبا ، اگه دنبال خريد مارکدار گرون و خوبيد PANORA MALL و ANKAMALL رو فراموش نکنيد و اگه دنبال پابهای با موزيک بلند و جوونهای آبجو بدستيد شبها خيابون KAVAKLIDEREرو فراموش نکنيد آين خيابون رستورانهای خيلی خوبی رو داره که توصيه ميکنم حتما ازشون استفاده کنيد، همه اينها باعث ميشه که استرستون کم بشه و به اين مسافرت به صورت يک مسافرت تفريحی هم نگاه کنيد تا راحتتر در جلسه مصاحبه شرکت کنيد.
بلا خره روز مصاحبه فرا رسيد ، ساعت 6:30 بلند شديم و ساعت 7:30 بعد از صبحانه با تاکسی به در سفارت رفتيم چند نفر متقاضی ترک ويزای دانشجويي قبل از ما اونجا بودن و بعد از ما هم يک خانم ايرونی که بعدا فهميديم متقاضی ويزای نامزديه و بعد دوتا نامزدی ديگه و دو زن و شوهر لاتاری ديگه هم اومدن ولی چون ما ساعت 8:30 وقت داشتيم و اول رسيده بوديم اول وارد شديم، بعد از چک امنيتی وارد شديم و خانمی که فارسی و انگليسی و ترکی رو خيلی خوب صحبت ميکرد مدارک پزشکی ،اصل شناسنامه ها، اصل سند ازدواج رو در خواست کرد و من ارائه کردم و وقتی فرمهای اسپانسر رو ازم خواست گفتم که حدود 20 روز پيش همه مدارک رو با DHL به سفارت فرستادم و همه مدارک در پروندم موجوده که قبول کرد پرسيد مصاحبه به فارسی باشه يا انگليسی که گفتم به انگليسی و يک شماره به ما داد و گفت که در تمام مراحل مختلف به همين شماره احضار مي شيم ، و بعد وارد سالنی شديم که در وسط تعداد زيادی صندلی چيده بودن و در طرف چپ پنجره هايي برای مصاحبه بود به تعداد 7 تا و جالب اينکه در عرض ده دقيقه سالن پر شد از متقاضيان ترک صدور ويزای دانشجويي که همه توسط گيشه شماره3 فراخونده ميشدن و به سادگی و با چند پرسش ساده به ميز UPS فرستاده ميشدن و ويزا ميگرفتن ، البته دو تا دانشجوی ايرونی هم به اين طريقه ويزا گرفتن.
حدود 20 دقيقه منتظر مونديم تا گيشه 4 شمارمونو اعلام کرد و خانم پشت گيشه درخواست 2325 دلار کرد که از جان سوا کرديم قربتا" الی الامريکا ، و دو باره انتظار تا خانم ديکری در گيشه 6 شمارمونو اعلام کرد و کپی I134 اسپانسرمو خواست که دادم و کلی مدارک اضافه رو بهم پس داد و گفت اضافن و لازم نيستن جالب اينه که من دو تا اسپانسر داشتم که مدارک دوميشو کاملا بهم پس دادن و گفتن لازم نيست باز هم نشستيم و انتظار تا بلاخره يک خانم امريکايي حدودا 50 ساله با موهای کوتاه پسرونه اومد پشت باجه و مارو صدا کرد و مصاحبه اصلی شروع شد.
برخوردش خيلی دوستانه بود و سوالهاش خيلی موشکافانه دوستان بدونن که مهمترين چيز در اين مصاحبه ها راستگويي و خونسرديه اول از هرسه مون خواست که قسم بخوريم که هر چيز که در فرمها نوشتيم و ميگوييم راست است که خورديم ، بعد از هرسه مون انگشت نگاری کرد و سوالهاشو شروع کرد از تحصيلات دانشگاهيم پرسيد و زمانش و رشته تحصيليم و جزييات در مورد درسی که خوندم و تاريخهاش و از اولين تا آخرين سابقه کاريم که کجا بوده و چی کار کردم و حالا چی کار ميکنم با جزئيات و اين که من يا خانمم برای دولت کار کرديم يا نه ( که الحمدلله نکرديم) و خدمت وظيفه که همه رو با خونسردی جواب دادم و کلا حدود 35 دقيقه طول کشيد ، در آخر بعد از انداختن پاسپورتهاموت توی کيسه گفت من هيچ مشکلی تو اين کيس نميبينم و WELCOME TO AMERICA واقعا خوشحال بوديم ازش پرسيدم گرفتن پکيج با UPS چقدر طول ميکشه که گفت 5 تا 7 روز و بهش گفتم بخاطر امتحانات پسرم ما بايد زودتر برگرديم که گفت من تمام تلاشم رو ميکنم تا زودتر انجام بشه.
در همون روز يک کيس لاتاری جلوی چشم ما به دليل کمبود مدارک رد شد ( يک خانم و آقای اهل شيراز) و کيس ديگر ( يک خانم و آقای اهل تهران بازنشسته) با کليرنس قبول شد، و ما هم بدون کليرنس.
القصه مصاحبه روز پنجشنبه انجام شد و به دليل خواهش من و خوش قولی خانم آفيسر پکيجهای ما شنبه ظهر با UPS به هتل رسيد و فتح و ظفر با برگشت به وطن با پرواز يکشنبه شب کامل شد.
حالا هم در حال برنامه ريزی برای سفر به آمريکا در تابستان و رزرو بليط هستيم ،ايشالا شما هم با موفقيت از اين کار بيرون بياييد .
من به اين سايت و بچه های خوبش بدهی داشتم و اميدوارم همشون در تمام مراحل اين کار موفق باشند و اين اطلاعات به همشون کمک کنه.

والسلام
ممل آمريکايي (محمد 5 اسبق)
پاسخ
تبریک می گم بهتون.
فقط یک نکته این که لطفاً برای نوشتن سفرنامه تاپیک جدید باز نکنید.اگر ممکنه همه در تاپیک سفرنامه ها بنویسند این دسته از پست ها رو.

سلام به همگی

من رفتم مصاحبه و مصاحبه در یک کشور اروپایی بود.
همون روند معمول آزمایش های پزشکی رو طی کردم و چون هیچ رکوردی از واکسن نداشتم با آزمایش خون فهمیدند که چه واکسن هایی زدم و دکتر فقط یک واکسن ازم خواست بزنم که اون رو هم مرکز بهداشت مجانی برام زد.
بعد این که اسمم دراومد ازدواج کردم و برای همین به کی سی سی خبر دادم که عروسی کردم و اونام گفتن مبارکه! وقتی کارنت شدم سفارت به من زنگ زد که فلانی خودت هستی؟ ! گفتم آره و گفت که آره پرونده ات این جاست و باید بری آزمایش پزشکی بدی. آدرست چیه برات دعوت نامه بفرستیم؟ من هم آدرس رو گفتم و دو سه روز بعد برام یک دعوت نامه از سفارت اومد به همراه فرم های پزشکی و یک هفته بعد هم نامه دوم کی سی سی رسید به همراه مدارک . من از سفارت هم خواسته بودم برام لیست مدارک رو بفرسته و فرستاده بود و نه مدرک تحصیلی می خواست نه مالی نه عکس...! مالی رو شاید می شد توجیه کرد ، چون ایران نیستم ولی عکس هم نمی خواست؟! من در هر حال عکس رو بردم و اسپانسر نداشتم ولی پس اندازم رو پرینت کردم بردم. راستی وقتی سفارت نامه فرستاد فقط یک سری فرم فرستاده بودن. من گفتم پس همسرم چی؟ گفتند که مگه شما ازدواج کردین. که خلاصه ایمیل هام به کی سی سی رو فوروارد کردم و گفتن که باشه آپدیت کردیم وضعیتت رو. روزی که رفتم سفارت، 5-4 نفر بیشتر نبودن و ما رو صدا کردند و اول یک آقای طلبکار ازمون مدارک رو گرفت و یه سری چیزها رو ازمون پرسید ببینه حفظیم یا نه! مثل تاریخ تولد به میلادی و اسم پدر و مادرو....قبل این که مدارک رو بگیره سرکنسول رو صدا زد و باهاش حرف زد و بعد بهمون گفت یه مشکلی وجود داره. ما براتون در خواست اف بی آی چک دادیم و هنوز نیومده، می خواید الان شروع کنید پروسه رو یا نه؟ که ما هم گفتیم آره. خلاصه مدارک رو گرفت و مدارک مالی هم نخواست. اما عکس و دیپلم خواست و خدا رو شکر کردم که به سفارت اعتماد نکرده و مدارک اضافی برده بودم و الا اون آقای بداخلاق فقط منتظر بود یه مدرکی بخواد و من نداشته باشم! پول رو هم پرداخت کردیم و منتظر شدیم تا صدا بزنند ما رو. در مرحله آخر سرکنسول که یه خانم آمریکایی خوش اخلاق بود ما رو صدا زد. مدارکمون دستش بود، همه اصل های ترجمه رو پس داد و کپی ها رو برداشت و گفت واسه چی لاتاری ثبت نام کردید؟ گفتیم امریکا فرصت تحقیقاتی بیشتر هست. به هر دومون گفت مامان و باباهاتون کجا هستند؟ کدوم شهر؟ و ما جواب دادیم که ایران هستند. گفت آخه چرا می خواید برید اون ها رو تنها بذارید!! امریکا خیلی دوره. گفتیم خانوم جان شما نگران نباش ما هر سال اون ها رو می بینیم. گفت مامان و باباتون چی می گن که شما می خواین برین، گفتیم خوشحالن! پرسید اگه برگردین ایران فرصت کاری دارید، گفتیم آره می تونیم دانشگاه درس بدیم. بعد گفت که چند ساله اومدید از ایران بیرون و چی کار می کنید. گفتیم که دکترا می خونیم و داریم تموم می کنیم. اینو که گفتیم ، یه ذره فکر کرد گفت من کیس شما رو کاملاً تایید می کنم و مشکلی نیست و واقعاً متاسفم که هنوز جواب کلیرنستون نیومده، دست ما نیست . دست واشنگتن هست. برام رزومه تحصیلیتون رو می تونید ایمیل کنید؟ که ما گفتیم آره. گفت پس بفرستید برام ، خیلی تاثیر گذار هست. از قسمت آخر نتیجه می گیریم که سفارت می تونه تو این روند تاثیر بذاره! آخرش هم گفت پاسپورتتون بمونه با من یا نه، که ما گفتیم نه، هر وقت آماده شد می یاریم دوباره پاسپورت ها رو.
همین (:
پاسخ
تشکر کنندگان: mh_hshk ، Ramkal ، smith ، Tomas ، vahidbaq ، msar
این یکی مال خودمه!!!! به تاریخ 23 تیر ماه 88 تحریر شد!
-------
تا حالا شده با دیدن وطنتون اشک شوق به چشماتون بیاد؟
من همیشه وقتی پامو تو فرودگاه ایران زمین میذاشتم، مثل کسی که داره میره سر جلسه کنکور، انواع و اقسام فحشهای فارسی و دری و پشتو را تو دلم مرور می کردم. یکی واسه خودم، یکی واسه شانسم، یکی هم واسه اون آقا ریشوهه و الی آخر...
این دفعه نمی دونم چرا هر چی موضوع حرص در بیار دیدم، خوشحال می شدم و لبخند مونالیزا رو لبهام نقش می بست. از اون مینی بوس بالداری که ما رو نصفه جون رسوند به تهران، تا قیافه مامورین گمرک که عشقشون زدن K داخل پاسپورتتونه و یا بوی جوی مولیانی که تو اتوبان قم از مزارع بلند میشد. همه باعث می شدند که با یادآوری عکس برگردون خوشگلی که دادم تو پاسم زدن، هی قند و نبات تو دلم آب کنم.
بعد از ماجراهایی که تو تهران رخ داد هم که دیگه اون یه ذره علاقه ای که به زادگاهم داشتم دود شد و رفت به هوا و از ما چیزی نموند به جز یه غربزده وطن فروش.
نکات مهمی که میخوام بهتون در مورد سفرم بگم زیاد نیست. قفط چند تا نکته مهم:
1- اگر به جز هتل ددمان هتل دیگه ای نمیشناسین، میتونین قبل از سفر به آنکارا از طریق سایتهای رزرو هتل، تقریبا با همون قیمت یا یه ریزه بیشتر، هتل هیلتون را رزرو کنید. در عوض یه نفر آدم حرص در بیار نمی بینین، کلی از محیط هتل و امکانات زیادش لذت می برین، هر چی دلتون می خواد تو هتل می برین و با شما درست رفتار می کنن، میتونین ساعت ورودتون را به صبح زود و ساعت خروج را به 3 بعد از ظهر موکول کنید و بالاخره اینکه همه مثل بلبل عندلیب براتون انگلیسی چهچه میزنن. من از سایت OTEL.COM استفاده کردم. اما برای استفاده از این سایت حتما باید کارت اعتباری داشته باشید و یا از کارت دوست و آشنا استفاده کنید. بعدا اگر در مورد این سایت و ندشتن کارت، اطلاعات بیشتری خواستین به من خبر بدین. به هر حال اگر جوون هستین و یه جو اعتماد به نفس دارین، از هیج تور مسافرتی استفاده نکنید تا بدترین اتاقها را به دو برابر قیمت به شما ندن.
2- دم در سفارت منتظر نشین، اگر یک ساعت به زمان مصاحبه تون باقی مونده خودتون را به نگهبان معرفی کنید و بگید که وقت دارید. اونا شما را بدون توجه به جمعیت پشت در میفرستن تو. راستی یه ماجرای باحال: پشت در که منتظر بودیم یه پدر و دختری را دیدیم که منتظر ایستادن. از ما پرسیدن شما لاتاری هستین؟ ما هم گفتیم بله. خانمه گفت منم برنده هستم ولی نمیدونم باید چیکار کنم. گفتم مگه وقت ندارین؟ گفت نه تو نامه ما نوشته خودتون را به نزدیکترین دفتر کنسولی معرفی کنید. پرسیدیم شماره کیستون چنده؟ خانمه گفت WJT34I56…………… !!!! خلاصه اینکه خودتون تا ته قضیه را بخونین.
3- سعی کنید حداقل 15 روز قبل و حتی بیشتر، تمام مدارک را به سفارت فرستاده باشید. اینطوری امکان گرفتن برگه آبیتون کمتر میشه چون ممکنه یه سری از چکها در این مدت انجام بشه. مدارک اسپانسر هم حتما بفرستین و یادتون باشه که آخرین برگه مالیاتی را ضمیمه کنید. از ما اولین سوالی که شد این بود که برگه مالیاتی 2008 را آوریدن یا نه.
4- وقتی خانم مصاحبه کننده به شما گفت مشکلی نیست و ویزاتون آماده است، خودتون را کنترل کنید و نپرین که ماچش کنید. چون اولا بین شما شیشه ضخیمی قرار داره و امکان دسترسی به اون طرف نیست، ثانیا همسر شما که کنارتون ایستاده ممکنه همونجا مرتکب قتل غیر عمد بشه.
5- بعد از این که اومدین بیرون و قرار شد که منتظر پست بشین، مقداری سماق خریده و شروع به مکیدن آنها کنید. بهترین کار اینه که آخر هرشب و حدود ساعت 10 صبح یه سری به سایت UPS بزنین و Tracking Number قبضتون را وارد کنید تا ببینید محموله عزیزتون کجا قرار داره. شب قبل از روزی که قراره بسته بیاد هم برین یه جایی مثل "مرکز حرکات موزون" یا "محل نوشیدن آب معدنی" تا 4 صبح بیدار باشید که بتونین تا ظهر بخوابین و مثل ما از صبح مثل کرم تو هتل وول نزنین.
6- تمام هتلها یا داخل اتاق و یا پشت رسپشن دارای صندوق امن هستند. به جای اینکه پولاتون را تو جوراب و داخل .... و ..... قایم کنید، با خیال راحت به همراه مدارک بزارین داخل صندوق و برین پی ولگردی در شهر.
7- وقتی وارد مطب دکتر اونگان شدید، همون اول آستینتون را بزنین بالا بگین: ده بزن این چیکن پاکسو لامصب.... اینطوری شاید دکتر خنده اش بگیره و منصرف بشه. در غیر اینصورت اگر خود میکرب آبله مرغان بیاد به دکتر شهادت بده که قبلا در بدن شما یه دوری زده، باز هم دکی جون بیملمیروم.
8- اگر یه لپ تاپ بیارین، در اکثر هتلهای خوب اینترنت وایرلس مجانی وجود داره. من اگر می دونستم حتما میاوردم.
9- پس از گرفتن پاسپورت مزین به Immigrant Visa سعی کنید بیشتر از روزی 10 بار بهش نگاه نکنین.
10- از چرخیدن در شهر نترسین که به نظر من نازی آبادش از دم در کلانتری های تهران امن تره. مردم بسیار خوب و مهربونی دارن و وقتی بفهمن ایرانی هستین هی میگن وی لاو احم.د.ی نژ.ا.د.... در این هنگام شرط ادب حکم میکنه که اونا رو زیر مشت و لگد خورد و خمیر نکنین. بلکه لبخند عاقل اندر سفیه بزنین و برای محکم کاری زبونتون را هم هی گاز بگیرین.
11- از آب معدنی Effes بسیار استفاده کنید مخصوصا نوع Extra را بهتون پیشنهاد میکنم. ایشالا اون طرف میلر و بادوایزر منتظرتونه.
12- اگر با بچه کوچیک سفر میکنید، برای شب گردی در کافه ها و رستورانهای آخر شب، دو راه دارید: یکی استفاده از چکش لاستیکی در پس کله بچه که می خواد تا صبح پا به پای شما بیدار بمونه. این اثر فوری داره. دوم قبول وضعیت فعلی و بردن بچه به همراه خود و صد البته استفاده از تاکسی. در آنکارا بچه ها میتونن با شما آزادانه همه جا بیان و مطمئن باشید هیچ جا از اون فسق و فجوری که ننه جون مهدی میگفت خبری نیست و نگران نباشین.
13- اگر تو فرودگاه دیدین یکی داره با صد تا نازو ادا اطوار راه میره و آب معدنیشو با چنگال میخوره، بدونین که احتمالا ایرانیه و پسر عموی زن همسایشون تو سفر ویزا گرفته.
14- حالا که صحبت از فرودگاه شد، یادتون باشه هنگام بازگشت در فرودگاه آنکارا، قبل از عبور از چک گذرنامه، برین طبقه پایین از یکی از رستورانها دو سه تا ساندویچ و آب بگیرین و بعدش هم هرچی لیر دارین تبدیل به دلار کنید. اونطرف که برید، از غذا خبری نیست و یه ساندویچ مرغ کوفتی با یه قلپ آب براتون 15000 تومن درمیاد. راستی هم رفتن و هم برگشتن، به جای سوار تاکسی شدن، از اتوبوسهای Havas استفاده کنید. بچه ها مجانی، بزرگا نفری 10 لیر تا مرکز شهر. با کولر و افرادی که چمدوتون را سوار و پیاده می کنن و انگلیسی بلدن. تاکسی هم هست، حدود 80 لیر، بدون کولر و کاملا زبون نفهم. در ضمن تاکسیها وظیفه دارند از تاکسی متر (همون وسیله زینتی که در تاکسیهای تهران هم هست) استفاده کنند. دقت کنید که جلوی شما اونو ریست کنه که سرتون کلاه نره.
پاسخ
ببخشید اگه امکان داره نسخه PDF یا وردشون هم بزارید ممنون میشم
پاسخ
تشکر کنندگان: Tomas ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان