کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
انجمن اخراجی ها!
تغییر و تحولاتی در شرکت ما به وجود آمده است که احتمالا بخش ما را تعطیل خواهند کرد و مسئولیت آن را به یک شرکت واگذار خواهند کرد. اگر این تصمیم را بگیرند من را هم به همراه چند نفر دیگر با اردنگی به بیرون از شرکت پرت خواهند کرد. من از دیروز شروع کرده ام به فرستادن رزومه ام برای شرکتهایی که می شناسم تا بلکه قبل از اخراج شدنم بتوانم کارم را عوض کنم.

در امریکا این یک داستان همیشگی است و شما هیچوقت نمی توانید از امنیت کاری خودتان مطمئن باشید. در ایران اگر وارد یک شرکت و یا سازمان شوید دیگر بیرون آمدنتان با خدا است و شما بعد از یک مدت حق آب و گل پیدا می کنید و صاحبخانه می شوید. ولی در اینجا ممکن است امروز همه چیز عالی باشد و از شما هم کلی تعریف و تمجید کنند ولی فردا به شما بگویند که شما اخراج شده اید. البته معمولا نمی گذارند که شما از تصمیم آنها هیچ بویی ببرید و همه در زمانی که نامه اتمام کار خودشان را می بینند شوکه و غافلگیر می شوند.

من چون افراد نفوذی دارم به من خبر دادند که مدیران کمپانی دارند با یک شرکت دیگر مذاکراتی می کنند تا بلکه یک قرارداد ببندند و بخش مهندسی را به کل تعطیل کنند. موضوع برای آنها فقط دو دو تا چهارتا و توجیه اقتصادی است و اگر یک دلار هم به نفعشان بشود از این کار دریغ نخواهند کرد. اگر که تصمیم خودشان را گرفته باشند نهایتا تا آخر هفته دیگر به من خوش آمد خواهند گفت و برای همیشه به من مرخصی تشویقی و بدون حقوق خواهند داد!

اینجا کار پیدا کردن بسیار طولانی و خسته کننده است و در بهترین حالت اگر با یکی از شرکتهای دیگر به توافق رسیدیم و قرار باشد که برایشان کار کنم حدود سه ماه طول می کشد تا من به آنجا بروم. برای همین باید از الآن برای اوقات بیکاری خودم برنامه ریزی کنم که بتوانم از زمانم بهترین استفاده را بکنم. درضمن باید خودم را برای بیکاری دراز مدت آماده کنم چون ممکن است حتی تا یکسال هم نتوانم کار مناسبی پیدا کنم. بعضی از دوستان مهندسی که شش ماه پیش کار خودشان را از دست داده اند هنوز کار مناسبی پیدا نکرده اند. بهرحال من هم زیاد ناامید نیستم و تلاشم را خواهم کرد که در همین رشته ای که کار کرده ام کار مناسبی پیدا کنم.

ولی اگر اخراج شوم چکار خواهم کرد؟ اول از همه باید بی خیال خرید خانه و هلیکوپتر و هواپیما و غیره شوم و یک برنامه ریزی دقیق مالی داشته باشم که بتوانم مدت زمان طولانی تری را در زیر آب نفس بکشم. سپس باید برنامه ریزی کاری داشته باشم و برای اقامت خود و وسایلی هم که دارم برنامه ریزی کنم که بهترین نتیجه را از آن بگبرم. حالا سعی می کنم که برنامه خودم را برایتان شرح دهم.

خوشبختانه در صورتی که اخراج شوم تا یک سال ماهی 1800 دلار بابت حقوق بیکاری دریافت خواهم کرد. این حقوق در واقع بخاطر این است که من مدت زمانی را کار کرده ام و مالیات پرداخته ام. ولی با این حقوق مجبور هستم که شرایط زندگی خودم را تغییر دهم تا با مخارجم تطبیق داشته باشد.

فعلا دو سناریو روی میز است که باید روی آنها کار کنم. سناریوی اول به این ترتیب است.
1- باید یک اطاق ارزان تر در حدود 500 دلار پیدا کنم و قایق بزرگم را حدود چهارهزار دلار بفروشم که قیمتی است که سریع آن را بخرند. می توانم قایق کوچکم را نگه دارم چون اگر بادش را خالی کنم جای کمی می گیرد.
2- باید ماشینم را با یک ماشین ارزان قیمت عوض کنم که بتوانم حدود 200 دلار در ماه برای آن بپردازم.
3- باید پس اندازم را کاملا حفظ کنم که در صورتی که مخارجم از 1800 دلار بیشتر شد مشکلی نداشته باشم.
4- باید حدود 4 ساعت در روز را به فرستادن رزومه و مصاحبه با شرکتها اختصاص دهم.
5- باید یک شرکت خانگی ثبت کنم و حدود 4 ساعت در روز کار کنم تا بتوانم وبسایت کاری تشکیل دهم و نرم افزارهایی را که دارم را برای فروش آماده کنم. البته تا این کارها جواب دهد حدود یک سال طول خواهد کشید.
6- در صورتی که کار پیدا کردم باید به کار شرکت خانگی ادامه دهم تا همیشه یک جایگزین برای درآمد خود داشته باشم.

و اما سناریوی دوم به این صورت است.
1- یک انبار سرپوشیده اجاره می کنم که حدودا ماهی 100 دلار است و قایق و تمام وسایلم را که درون قایق جا می شود درون انبار بگذارم.
2- برای حقوق بیکاری اقدام کنم و شرایطی را ایجاد کنم که یک فرد دیگر بتواند هر دو هفته یکبار به جای من امضا کند و آن را دریافت نماید.
3- ماشین را بفروشم و تلفنم را در پیش یک فردی قرار دهم که در صورت تماس تلفنی یک نفر برای کار به من اطلاع دهد.
4- به ایران برگردم و چند ماه در ایران باشم و احتمالا عروسی کنم.
5- روزی چند ساعت را در ایران برای مصاحبه و فرستادن رزومه به امریکا صرف کنم.
6- در ایران هم می توانم کار کنم چون با مدیر شرکتی که در آن کار می کردم صحبت کردم و هنوز به من احتیاج دارد.
7- مصاحبه های کاری را طوری تنظیم کنم که هر سه ماه یک بار به امریکا بیایم و برای کار مصاحبه کنم.
در سناریوی دوم حداقل می توانم ماهی 1500 دلار به پس انداز خودم در امریکا اضافه کنم و در ضمن در تهران هم می توانم حقوق دریافت کنم.

البته هنوز که اخراج نشدم ولی از آنجایی که من برای هر کاری برنامه ریزی دارم با این روش می توانم به استقبال آن بروم. پارسال هم زمانی که هشتاد نفر را اخراج کرده بودند من هم خودم را برای اخراج شدن آماده کرده بودم ولی چنین اتفاقی نیفتاد. حال ببینیم که این بار چه می شود. واقعیت این است که شرایط من بسیار بهتر از زمانی است که تازه به امریکا آمده بودم و دنبال کار می گشتم. لااقل این بار برای چند سال زندگی پس انداز دارم و خیالم تقریبا راحت است. خرج زن و بچه هم ندارم که به من فشار روحی وارد شود.

من حدود یکسال و نیم دیگر می توانم سیتیزن شوم و برای گرفتن پاسپورت امریکایی اقدام کنم. تمام برنامه ریزی های زندگی من برای فاز اول مهاجرت تا آن زمان است. از آن مقطع به بعد وارد فاز دوم می شوم که باید برای آن برنامه ریزی کنم و تصمیم نهایی خود را بگیرم که آیا برای زندگی در امریکا می مانم و یا اینکه به ایران باز خواهم گشت. بهرحال اگر تصمیم به زندگی در امریکا بگیرم باید از اطاق نشینی خارج شوم و برای خودم خانه و زندگی تشکیل دهم که بتوانم یک فرد دیگر را هم وارد آن کنم. بهرحال زندگی من تا یک سال و نیم دیگر در حالت موقت است و باید بسیار سبک و قابل انعطاف باشد.

قربون شما
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
واقعا فکر میکنی بتونی سناریوی دوم رو اجرا کنی؟از من که تحت هیچ شرایطی ایفای این نقش بر نمیادSmile
به نظر من آدم باید همیشه راههای خوب رو مورد بررسی قرار بده و راههائی که باعث پیشرفت آدم میشه نه اونهائی که باعث پسرفت میشن....
درسته که پول بخش عمده ی زندگی هر کسی به حساب میاد ولی تمام اون نیست.
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
من اگر جای شما بودم:
1- یک اطاق ارزانتر در خانه ایی ساکت تر میگرفتم تا بتونم در خانه کار بگیرم.
2- قایقم را برای روز مبادا نگه میداشتم تا اگر بعدا مجبور شدم بفروشمش.
3- ماشینم را عوض نمیکردم چون هزینه نقل و انتقالش زیاده. مگر اینکه تفاوت قسط زیاد باشه.
4- رزومه به شرکت های غول کامپیوتری مثل آن شرکت هایی که در سیلیکون ولی هستند، میفرستادم. در ضمن سایت کاری درست میکردم و برای اینکه بیکار نباشم، برای انجام مشاوره های آن لاین هم اقدام میکردم.
5- پام را از آمریکا بیرون نمیگذاشتم. چون برگشتن به بازار کار بخصوص کار کامپیوتر بسیار سخت است و شما حتما در این مدت کلی از هم قطارانتون عقب می افتید. در ضمن شما اگر اینجا نباشید، مرحله سیتی زن شدنتون هم عقب میافتد.
6- فکر 1500 تا پس انداز را در شرایطی که در ایران هستید را نکنید. 1500 تا ارزش این را نداره که از کلی فرصتهاییکه اینجا براتون پیش میاید، بگذرید.
7- این را باید جزو اولین کار مینوشتم، ولی 1 سفر بروید ایران. براتون بهتره. بعدش بهتر میتونید تصمیم بگیرید.

بهر حال امیدوارم هر جا هستید، موفق باشید. اگر هم دیگر این کار را نداشتید، فکر کنید حتما خیری براتون داشته.Wink
One day your life will flash before your eyes, make sure it's worth watching.
پاسخ
منم با نیکول موافقم
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، rs232 ، honareirani ، N0!$!eRv@mp!eR
(2010-04-01 ساعت 06:59)Ashkan.R نوشته:  منم با نیکول موافقم

سناریوی دوم خطرهای دیگه ای هم داره. مثلاً اینکه دوستانی در ایران براتون سناریویی رو اجرا کنن و با توجه به سابقة کار مطبوعاتی پیشین و یهودی بودن شما رو بچسبونن به ص.هیو.نیستا و استکبار جهانی و بنیاد سو.روس. حال شما هی بگو من دارم راجع به سورس برنامه صحبت می کنم ....Wink
شماره کیس: **342
تاریخ دریافت نامه قبولی:خرداد 87 (ژوئن 2008)
کنسولگری: آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس: ژوئیه 2009
تاریخ دریافت نامه دوم: 13 تیر، 2 ژوئن
تاریخ مصاحبه: 18 تیر، 9 ژوئیه
تاریخ دریافت کلیرنس: 1 سپتامبر (بعد از 51 روز)
پاسخ
در ضمن اينجا كه ملت تا كار پيدا ميكنند ميرن سراغ زن و زندگي
بعد تو تازه اگه بيكار بشي ميخوا يزن بگيري
روحيه ورزش كاريت منو كشتهBig Grin
case number:2010AS00021xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:June--2009
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: JUNE--2009
تاریخ کارنت شدن کیس:june2010
تاریخ دریافت نامه دوم:
تاریخ مصاحبه:july7
تاریخ دریافت کلیرنس::23 aguestBig Grin (کشت همه رو تا اومدBig Grin )
خوبه آبجی؟


پاسخ
اميدوارم اخراج نشوي
اما اگر هم شدي سناريوي دوم را فراموش كن
موفق باشي

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، lexington ، rs232 ، honareirani ، N0!$!eRv@mp!eR ، mavarfan ، shahab naghdi
خیلی خوبه که شما با اینکه احتمالا در شرف اخراج شدن هستید به این خوبی روحیه خودتون رو حفظ کردید و برای روزهای آتی برنامه ریزی می کنید.
برای یک لحظه حال شما رو با یک کارمند ایرانی با همین شرایط مقایسه کردم و.....
نمی دونم این تفاوت فاحش به خاطر آرامش شغلی و مالیه یا فرهنگ آمریکا اینطوریه؟
به هر حال امیدوارم در سمت خود باقی بمونید یا لااقل خیلی خیلی زود یه شغل بهتر پیدا کنید. در کل براتون آرزوی موفقیت دارم
پاسخ
تشکر کنندگان: R.F ، kavoshgarnet ، mohsen324 ، lexington ، rs232 ، honareirani ، N0!$!eRv@mp!eR ، kianoush ، mohammadg846
خدا رو شکر که من اگر بیام آمریکا کارم جوره .
حالا توصیه من اصلا هم شوخی نیست .
1-ماشین رو بفروش یه ماشین ارزون تر بخر .
2-خانه را بده و یک اتاق ارزون بگیر .
3-قایق بزرگ رو رد کن بره .
4-برگرد هموم محله خلاف نشین که بودی .
5-برای مدتی بزن تو کار خلاف (یه مقدار سرمایه بزار با اون داداش سیاه ها شراکت کن ولی محتاط باش )
6-یه کلت هم برای خودت بخر .
7-دنبال فرستادن رزومه و غیره باش .
من پیشنهاد میکنم با کوک یا خاک سفید شروع کنی ....
پاسخ
تشکر کنندگان: lexington ، rs232 ، honareirani ، Ali Sepehr ، N0!$!eRv@mp!eR ، سروش سعیدی ، saied-k ، Danoosh ، Afies
امروز صبح وقتی آمدم سر کار یک نامه روی میزم بود و صد در صد مطمئن بودم که نامه اخراجیم است. راستش خیلی ناراحت شدم و تمام برنامه ریزیها از جلوی چشمهایم رژه رفت. خوب هرچقدر هم که شما آمادگی داشته باشید باز هم یک جورایی ناراحت کننده است و توی دل آدم خالی می شود. بدی امریکا هم این است که آدم کس و کاری ندارد که بتواند به آنها تکیه کند و اگر زیر پای آدم خالی شود ناخودآگاه آدم احساس می کند که روی هوا است. نامه را با ناراحتی باز کردم و چشمهایم فقط دنبال کلمه لی آف می گشت که وقتی آن را پیدا نکردم شروع کردم به خواندن آن و با کمال تعجب دیدم که این نامه تشویقی است و درون پاکت هم یک کارت خرید 25 دلاری است.به اندازه 25 هزار دلار حرص خوردم و ناراحت شدم و یک کارت خرید 25 دلاری گرفتم. خاک توی سرشان کنند. ولی هنوز هم مشکوک هستم و نمی دانم که این تقدیر نامه قبل از اخراج کردن است یا اینکه متوجه تماس من با شرکتهای رقیب شده اند و خواسته اند که پاچه خواری کنند. بهرحال حس بدی است و آدم نمیداند که چه می شود. باز خوب است که می توانم احساساتم را برای شما بنویسم و شما هم همدلی می کنید اگرنه آدم از تنهایی و بی پناهی دق می کرد.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
برو ما پشت سرتیم برو بابا برو برو بابا برو
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، lexington ، rs232 ، N0!$!eRv@mp!eR ، Danoosh
اوه اوه
پيشنهادي چيزي توش نبود؟ از اين بيشر مانه ها چي؟Big Grin
آدم كار درست. تا لبه دار ميره و بعد مثه مرد ميره بالا دارBig Grin
نه شوخي كردم خدا ميخواد ات برو جلو دادش جان
case number:2010AS00021xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:June--2009
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: JUNE--2009
تاریخ کارنت شدن کیس:june2010
تاریخ دریافت نامه دوم:
تاریخ مصاحبه:july7
تاریخ دریافت کلیرنس::23 aguestBig Grin (کشت همه رو تا اومدBig Grin )
خوبه آبجی؟


پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، rs232 ، N0!$!eRv@mp!eR ، mavarfan ، Danoosh
آرش عزیز سلام و درود

قبل از هرچیز از اینکه دارید یک دوران بحرانی و سخت و پر از بلاتکلیفی را پشت سر میگذارید؛ سخت متاسفم و امیدوارم هرچه زودتر خبرهای خوب خوب بشنوید و آرامش همشگی تان برگردد. قصد ندارم از حرفهایی که بابا بزرگها میزنند خدمتت عرض کنم ولی قبل از آن اجازه بدهید عرض کنم طی این سه سالی که توی آمریکا هستم 3 بار دچار یک چنین بحرانی بلکه سخت تر از آن شدم و همانطور که میدانید بیکار شدن من از این مکان یه جورایی یعنی باطل شدن ویزای کاری و برگشت اجباری به ایران.

پس میبینید که روزهای بسیار بسیار سختی را پشت سر گذاشه ام؛ ولی اکنون نمیخواهم با این حرفها احساس شما و یا دیگران را برانگیزانم ؛ بلکه میخواهم تجربه ام را برای شما و دیگران به مشارکت بگذارم؛ شاید که مفید واقع بشود..... بزرگترین درسی که من از این اتفاقات یاد گرفتم آن بود که سعی کنم برای همیشه ی زندگی ام به خواست و تقدیر خداوندی سر بنهم و با شوق کامل هرآنچه که دست حق در پیاله ی سرنوشتم ریخت نوش جان کنم.

منظورم از این حرف آن است که همه ی ماها باید «نهایت تلاش و سعی» مان را در انجام دادن «وظیفه و سهم» خود انجام بدهیم و سپس مابقی آن را بسپاریم به خواست او و دانسته باشیم که حتماً حتماً او خیر ما را بهتر از هزکس و هرچیزی میداند و بهترینها را برایمان رقم خواهد زد؛ ولو اینکه در ابتدا در نظرمان سخت و بد جلوه کرده بود.

یکی از بزرگترین درسهایی که من از این تجربیات گرفتم آن بود که دیگر در کار «او» دخالت نکنم؛ متاسفانه من همیشه ی عمر کم طاقتی میکردم و هنوز هم میکنم و به محض رخ دادن هرگونه اتفاقی همواره آن را بد تفسیر میکردم و بدتر آنکه همواره بجای خدا مینشستم و حتی برای او هم تعیین تکلیف میکردم که این کار را بکن و خدایا آن کار را نکن و .....

آرش گرامی
من مطمئنم که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و حتی اگر شما کارتان را بطور موقت از دست دهید، آینده ای بهتر و خوبتر در انتظارتان است. حتی اگر برای استراحت هم مجبور بشوید سفری به ایران بروید و با انرژی بیشتری آینده ی خود را پیگیری کنید.

آرش خان
نمیدانم چرا شنیدن این خبر هیچ اثر بدی بر ذهن و دل من نگذاشت و حتی یه جورایی نمیخواهم آن را باور کنم و حتی چندبار آن را به عنوان شوخی و دروغ«سیزده»(آوریل) تعبییر کردم؛ ولی مطمئنم. یه بار دیگه میگم یه جورایی مطمئنم که همه چیز بخوبی پیش خواهد رفت. چراکه خداوند بهتر از همه ی ما، به مثبت اندیشی شما، نهاد و ذات پاک و ایرانی اصیلت، قدمهای خیری که برای دیگران برداشته اید، روحیه ی مثبتی که از خود همواره نشان داده اید و لبخند برلبان دیگران نشانده اید، نیت پاک و خوبتان در همه ی نوشته ها و کارهایتان و.... آگاه است و هرگز و هرگز چون شمایی را به سختی هایی که باعث از دست رفتن ایمان دیگران شود؛ دچار نخواهد کرد

میدانم که اگر هم سختی و آزمایشی نیز در راه باشد؛ بدنبال آن نتیجه ای بسیار بسیار خوب خواهد بود تا نمونه ای بشوید برای حکیم و عالم و مهربان بودن خداوند. لذا آرش گرامی، قوی باش و روحیه ات را نباز و یک استراحت کوتاهی بخود بده و بقول آمریکاییها« چیر آپ Cheer Up».... فراموش نکن که هرچه بیشتر از چیزی بترسید، همان به سرتان خواهد آمد. پس منفی ها را از خودتان دور کنید و بسپارید به دست تقدیر!! تا همگی ببینیم چه پیش میاید.

من مطمئنم که دوستانی هم که به نحوی مدیون نوشته های پر از امید و آموزش و آرامش شما بوده اند، با ارسال انرژی مثبت خود و دعاهای خوبشان شما را تنها نخواهند گذاشت....کسی که همواره اشک و غم خود را فرو داد تا همزبان و هموطن و همدلی را ناشاد نکند، شایسته ی بهترین دعاها و انرژی های مثبت دیگران هست....... آرش خان!!! در ناامیدی، بسی امید است.

پیروز باشید..........ارادتمند حمید.......راستی برای یه بار هم شده میایی بریم یه «بار» حسابی؟؟...بدرود
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید
پاسخ
برای چی برای اتفاقی که نیافتاده و ممکنه اصلا نیافته میشینی برنامه ریزی میکنی و انرژی منفی میفرستید؟
بدترین شکل ممکن این اتفاق بیافته که خیلی هم شرایطتون بد نیست و میتونید ادامه بدید.
حتی ممکنه یه زمان طولانی ببره ولی یه شغل بهتر پیدا کنید که حتما اینطور میشه. Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، lexington ، hvm ، rs232 ، N0!$!eRv@mp!eR ، Danoosh
برام جالبه که هر کس در برخورد با این اتفاقی که آرش تعریف کرد از دید خودش با توجه به اعتقادات خودش همدلیِ متفاوتی می کنه و راه حل پیشنهاد می دهدو همه با توجه به چیزهایی که در وجود خود به آن ایمان دارند و در زندگی تجربه کرده اند سعی می کنند به آرش پیشنهاد کنند که شبیه آنها فکر کندو بلا از او دور شود.ولی زندگی با هر کس بازیهایی می کند وآدم را به نتایجی می رساند که هر کس تعبیر خاص خود و اعتقادات خاص خود را پیدا می کند یکی اسمش را تقدیر می گذارد، یکی خدا ،یکی انرژی مثبت ،یکی قضا و قدر ،یکی دین ومذهب و...ولی هر کس باید در آن شرایط خاص زندگی کرده باشد تجارب مشابه داشته باشد که بتواند شبیه شما فکر کندو اعتقادات مشابه داشته باشد. من نمی دانم طرز فکر آرش در مواقع سختی نزدیک به کدامیک از شماست و کدام حرف را قلبا قبول دارد، ولی من از تمام صحبت دوستان نتیجۀ خودم را می گیرم : اینهمه همدلی ودر میان گذاشتن عقاید مثبت و باورهای شخصی ،بدون هیچ شیله پیله و اغراقی، یعنی چقدر آدم خوب ومهربان و دلسوز اطرافمان زیاد هست،که برای هم ارزش قائلند و از هم بی تفاوت نمی گذرند.خوشا به حالمان!

آرش جان من ذاتا کمی حس پیشگویی دارم و در مورد شما فکر می کنم یا اتفاقی برای شما نمی افتد یا اگر بیفتد اتفاق بهتری می افتد که اصلا می تواند منجر به پیداکردن کار بهتری شود.البته حسم به اولی نزدیکتر است! بخوای باهات شرط هم می بندم!
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان