کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
راهنمای سفر به ارمنستان و گرجستان با خودرو شخصی
من پارسال بعد از مدتها رفتم شمال ایران , با چند تا از اعضای فامیل تصمیم گرفتیم بریم دریای خزر آب تنی
دیدم یه کاری کردن به نام طرح سالم سازی دریا, یعنی به طور مسخره و احمقانه ای یه تیکه کوچیک از دریای به اون وسعت رو یک تکه برزنت قرمز و زشت کشیدن و کلی آدم رو ریختن اونجا و بزور همه رو وادار میکنن که برن اونجا برای آب تنی
من کلی تعجب کردم توی دریای به اون بزرگی اینهمه آدم لابلای هم توی یک منطقه کوچیک, و یکی مدام داد میزد شوخی نکنید با هم , آقا دورتر نرو و مدام فریاد میزد و فریاد میزد و آرامش همه رو بهم میریخت
بعد از چند دقیقه که ما اونجا بودیم و این صحنه ها رو نظاره میکردیم ناگهانی سوت کشیدن و گفتن همه از آب بیاید بیرون میخوایم بریم نهار بخوریم
من نمیدونستم بخندم یا گریه کنم یه حال خودمون که چند نفر دریا رو که متعلق یه همه هست تصاحب کردن, چند نفر اعتراض کردن و چند تا نظامی هم اون دور وبر بودن و گفتن بیاید بیرون, بعد از اون خیلی ناراحت شدم , ساحل ماسه ای و موج های زیبا و با حال خزر هیچ ربطی به این آدم ها نداشت
توی باتومی ما پیاده از هتل رفتیم لب دریا هر کسی برای خودش شنا میکرد , کسی نبود دستور بده که از دریا استفاده نکن , هر چند متر افرادی بودن که مراقب سلامت شناگرها بودن و اعتراضی به رفتار آدم ها نمیکردن , جالب اینجا بود که هیچ کسی هم مثل ایران دیگه سعی در غرق کردن خودش نداشت و اگه میدید شنا نمیدونه دیگه خودشو یه مناطق عمیق نزدیک نمیکرد و خطری ایجاد نمیکرد , ما نزدیک به 6 ساعت آب تنی کردیم و ندیدیم هیچ خطری برای کسی پیش بیاد و در عین حال ندیدیم کسی به دیگری تذکر بده
ساحل همه جا سنگی بود و سنگها بشدت داغ بودن, حتما با خودتون حوله کلفت و یا زیر انداز تیره ببرید که نور رو توی صورتتون منعکس نکنه
حتما عینک آفتابی خوب داشته باشید برای موندن توی ساحل
بهیچ وجه کرم ضد آفتاب فراموش نکنید که آفتابش واقعا سوزاننده هست, من خودم سالهاست که برنامه هفتگی منظم کوه نوردی دارم و مناطق مختلف ساحلی رو هم دیدم اما آفتاب اینجا بشدت سوزاننده بود و لطفا هوس برنزه کردن به سرتون نزنه که خدای نکرده سرطان نگیرید
هرچند به این بحث مربوط نمیشه اما تا اونجایی که شنیدم برای برنزه کردن باید از کرم های مخصوص اینکار استفاده کرد که نور ماورا بنفش خورشید رو تا حدی که بی ضرر بشه جذب میکنند و مقداری رو عبور میدن که فقط باعث تغییر رنگ پوست میشه
دریای خوبی بود , بدون موج , ساحل سنگی اما نه مثل سوان که پای آدم رو زخم کنه و سنگهای بزرگ و صاف داشت
برای تختهای مخصوص آفتاب گرفتن حدود 5 هزار تومن میگرفتن و چترهای مخصوص هم داشتن
ساحلی که ما رفتیم بعد از حدود 2 متر که جلو میرفتی یهو عمیق میشد و بعد از حدود 5 متر از ساحل بقدری عمیق میشد که نمیشد به کف رسید
آب نسبتا سنگین بود و شنا توش سخت و طاقت فرسا بود اما براحتی میشد روی آب دراز کشید و توی آب فرو نرفت
بدون تیوپ هم من روی آب دراز میکشیدم و از آرامش آب استفاده میکردم
پیشنهاد میکنم اگر وسیله مثل تیوپ دارید با خودتون ببرید که خیلی کیف میده
اونجا قایق های موزی هم میومدن , همونطور که میدونید قایق های موزی یکسری قایق بادی به شکل موز هستند که به یه قایق موتوری وصل میشن
قایق موتوری با سرعت حرکت میکنه و ناگهان دور میزنه که هیجان بالایی داره و بعضی ها داخل آب میافتن ولی به همه جلیقه نجات میده و از بابت غرق شدن نگران نباشید
وسیله دیگه ای هم بود که اسمش رو تا الان نمیدونم اما زیاد دیدید توی فیلم ها که شما رو میبندن به یه چتر نجات و با سرعت با قایق میکشن و عملا توی ارتفاع حدود 20 متری سطح آب پرواز میکنید که بسیار لذت بخشه و میتونید ازشون بخواهید که ازتون فیلمبرداری کنن
کلا دریای بسیار آزادی بود , هرکی برای خودش لذت میبرد و آرامش خوبی حاکم بود
بعد از اون حدود ساعت 5 بعد از ظهر غذایی خوردیم و گشتی در شهر زدیم و وقت غروب از زیبایی بسیار غروب خورشید لذت بردیم و بدلیل خستگی از شنای زیاد خوابیدیم تا فردا بسمت ایروان برگردیم
برگشتنی که با اتفاقات وحشتناک و عجیبی همراه بود که براتون خواهم نوشت
پاسخ
تشکر کنندگان: Metal Frantic ، ADONIS ، mavarfan ، maradona1986 ، fahimeh88 ، msnfx ، man-ari-ram ، Shahin Tehrani ، leila57 ، arira ، msar
صبح حدود ساعت 10 بیدار شدیم و وسایل رو جمع کردیم و برای سفر آماده شدیم
توی راه از بلوار معروف باتومی که حرکت میکردیم آکواریوم رو دیدیم , برادرم اصرار داشت که آکواریوم رو بریم ما هم جایی پارک کردیم و فکر کنم نفری 2 لار دادیم و رفتیم داخل, یه محوطه سبز کوچیک بود با یه حوض پر از ماهی های بزرگ رنگی
جلوتر یه سالن بود که یه خانومی ما رو که دید در سالن رو باز کرد و بلیط ها رو گرفت و ما رفتیم داخل , محیط آکواریوم کوچیک بود و شیشه ها کثیف بودن و فضا هم برای ماهی ها کم بود , کلا ارزش وقت صرف کردن رو نداشت , کنار همونجا هم پارک دلفین ها بود که تعطیل بود
از یک دکه که کنار هتل شرایتون اونجا بود و روش نوشته بود راهنمای توریستها یه نقشه گرفتیم که نقشه جاده های گرجستان و مناطق تفریحی آجارا که از قرار معلوم اسم ایالتی هست که باتومی توش هست داخلش بود
جالب اینجاست که محوطه های کوه نوردی , تورهای جیپ و تفریحات زیادی رو توش مشخص کرده بودن
اما نقشه اشکالات بزرگی داشت و بزرگترین اشکالش این بود که محیط آینده ای که قراره باتومی و ایالتش تبدیل به اون بشن رو نشون میداد نه وضعیت حال حاضر رو, و این ما رو توی خطر و بحرانی انداخت که اصلا فکرش رو نمیکردیم.
مسیر اومدن ما از ایروان به سمت مرز شرقی گرجستان با ارمنستان و تفلیس و سپس باتومی بود, اما نقشه نشون میداد مسیر بسیار کوتاه تری از باتومی به سمت مرز غربی ارمنستان و سپس ایروان وجود داره, و جاده ای رو که نشون میداد جاده ای اصلی بود مثل همون جاده تفلیس به باتومی
ما هم خوشحال از اینکه مسیر کوتاه تر شده و میتونیم یک روزه برسیم به ایروان به سمت ایروان و با کمک نقشه حرکت کردیم
مسیر هر چه جلوتر میرفت زیبایی های جاده زیادتر میشد و ما بیشتر کیف میکردیم و سرمست از همه این زیبایی ها و لذت هایی که توی چند روز گذشته از سفر برده بودیم به مسیرمون ادامه میدادیم , کم کم جاده کوهستانی شد و کیفیت آسفالت رو به بدی رفت , کیفیت آسفالت مدام خراب میشد و بعد از یه مدت درست میشد جاده بسیار خطرناک بود , پیچهای تند و مخفی با عرض کم فقط برای یه ماشین , بدون آینه و هیچ علایم هشدار دهنده
زیبایی جاده بی اندازه بود , من شخصا تا امروز چنین جاده زیبایی رو چه ایران و چه خارج ایران ندیده بودم , منطقه بسیار بکر و زیبا بود
کم کم شیب جاده تند تر شد , و کیفیت آسفالت خرابتر , به روستایی رسیدیم و از اونجا کمی خوراکی و یک هندونه گرفتیم
بعد از اونجا اثری از آسفالت نبود و ما هنوز یک سوم مسیر رو هم رد نکرده بودیم ساعت 1 ظهر راه افتاده بودیم و حالا ساعت 5 بعد از ظهر بود
جاده سنگلاخ کوهستانی که نمیشد بیشتر از 10 کیلومتر در ساعت توش حرکت کرد, تنها تابلوی جاده تابلوی نشون دهنده کیلومتر پیمودن جاده بود و اونطور که میدیدیم حدود 70 کیلومتر از جاده باقی مونده بود تا ما نصف جاده رو بگذرونیم , کم کم وحشت کردیم , ماشین ضعیفی مثل پراید با 4 نفر سرنشین و ضربه های وحشتناکی که به چرخ ها و جلوبندی ماشین میخورد , هزچی میرفتیم اثر ریزش کوه توی جاده بیشتر دیده میشد و هوا هم رو به تاریکی میرفت و ابرهای باران زا هم بالاسرمون غرش میکردن نمیدونستیم از هوا و زیبایی بی نظیر جاده لذت ببریم یا از سرنوشت ماشین و خودمون نگران باشیم
کم کم بارون شروع شد و مسیر صعب العبور تر نمیشد برگشت و رفتن با ترس همراه بود , حتی شک کردیم که شاید گرجستان در این منطقه مرزی با ارمنستان نداشته باشه, بین راه یک بی ام و ام 3 نسبتا نو دیدیم که پلاک ترانزیت اتحادیه اروپا روش بود و چرخش با مشکل روبرو شده بود و داشتن باهاش کلنجار میرفتن, ما وحشت کردیم که این که بی ام و هست اینطوری شده ما چه بلایی به سرمون خواهد اومد.
بین راه ناگهان از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاریم , یه پراید 141 نو ایرانی روبرومون ظاهر شد, توی اون ناکجا آباد دیدن یه پراید ایرانی عجیب ترین چیزی بود که میشد دید
اونا چراغ زدن و ما هم چراغ زدیم و وایستادیم , دیدم 4 تا مرد آذری هستند که کلی خوشحال شده بودن ما رو دیدن , تا ما رو دیدن گفتن نرید اینور که خیلی خرابه گفتم تا چند کیلومتر دیگه؟ گفتند تا 30-40 تای دیگه من گفتم پس شما خبر ندارید که تا 60 کیلومتر دیگه جلوتون اینجوریه, خلاصه کمی حرف زدیم و فهمیدیم از طریق مرز بازرگان رفتند ترکیه و با راهنمایی یه دوست بی اطلاع از این سمت وارد گرجستان شدند و جالب بود که با وجود نداشتن نقشه برای ما هم مسیر رو میگفتن که وقتی نقشه رو دیدن فهمیدن باید 5 ساعت دیگه هم رانندگی کنن , بلاخره از اونا هم جدا شدیم و به راهمون ادامه دادیم
توی یه جای جاده ناگهان آسفالت شد بطوری که معلوم بود آسفالت تازه شده و حتی یکذره لک هم روی آسفالت نبود چه برسه به دست انداز و خرابی
منم تا جایی که میشد تند رفتم چون بسیار دیر بود و ما تازه وسط مسیر بودیم
به اولین شهر که رسیدیم پرسیدیم ارمنستان و مسیر رو نشونمون دادن , اما چون زبان رو کامل نمیفهمیدیم نمیدونستیم این مسیر وارد ارمنستان میشه یا از کنار ارمنستان میره به مرزی که ازش وارد شدیم
وسط شهر یه پلیس رو پیدا کردم و ازش پرسیدم و راه رو نشون داد , جالب بود چون اون طرف نتونست خیلی کمک کنه حرکت کرد و نزدیکای خروجی شهر یه ماشین پلیس ما رو متوقف کرد , من فکر کردم بخاطر سرعت زیاد بوده اما دیدم پلیسی که ما باهاش صحبت کرده بودیم هم اومد و فهمیدم بعد از ما بیسیم زده و اونی که میتونسته ما رو راهنمایی کنه خودشو به ما رسونده و میخواد راهنمایی کنه , درست برعکس پلیس ارمنستان که فوق العاده بی کلاس , سطح پایین و باج گیر هست اینها آدم های تر و تمیزی بودن با یکم اطلاعات زبان انگلیسی و برای توریست ها احترام فوق العاده ای قائل بودن
از صحبت های پلیس فهمیدم حدود 2 ساعت دیگه تا مرز ارمنستان مونده , ما هم به سمت مرز حرکت کردیم
شب بود حدود ساعت 11 و من که از ساعت 1 رانندگی کرده بودم خسته و کوفته و سرنشینها هم هر کدوم یک طرف خواب بودن که ناگهان وارد یه جاده شدیم خرابه و مثل بیابون , بدون یک ذره کورسوی نور
بنزین نزدیک به خالی شدن بود و ما تا دور دستها تا جایی که چراغ ماشین اجازه میداد اثری از تمدن یا موجود زنده نمیدیدیم
اینبار بیشتر وحشت کردیم اینجا هیچ چیز نبود , فقط تاریکی و بیابون
جلوتر که رفتیم سمت راست یه چادر بود که انگار کارگرهایی توش بودند رفتیم ازشون سوال بپرسیم که ترسیده بودند یکیشون مستقیم رو نشون داد و من مچم رو به علامت ساعت نشون دادم و گفتم ارمنیا و عدد 4 رو نشون داد ما به جاده نگاه کردیم و دیدیم تا 4 دقیقه دیگه که حرکت کنیم هیچی سر راهمون نیست و با وحشت از اینکه خدای ناکرده این 4 علامت ساعت باشه باز به حرکت ادامه دادیم کم کم تصمیم گرفتم اگر بنزین به مرحله خطرناک رسید برگردم و جایی رو برای خواب پیدا کنیم و بقیه مسیر رو بزاریم برای صبح
که ناگهان بعد از مدتی یه اتوبوس ارمنی دیدیم که به سمتمون میومد, دوست برادرم که ارمنی میدونست خوشحال دوید سمت اتوبوس و سوال کرد و فهمیدیم 4 کیلومتر دیگه به مرز میرسیم
انگار دنیا رو بهمون داده بودن کم کم رفتیم تا وسط اون بیابون به یه ساختمون کوچیک رسیدیم که قرار بود مرز گرجستان باشه
همه از ماشین اومدیم پایین و یک نفر اومد با احترام همه رو راهنمایی کرد به سمت محل های مخصوص و جالب بود که بقدری اونجا هوا سرد بود که همه کاپشن پوشیده بودن , کارهای ماشین سریع و فوری انجام شد و کار بقیه هم درست انجام شد و رفتیم دم در و صندوق رو فقط نگاه کردند و به انگلیسی گفتند خوش اومدید و خدا نگهدار
قسمت خنده دار این بود که تا مرز ارمنستان حدود 3 کیلومتر راه بود تا رسیدیم به منطقه مرزی ارمنستان و تعجب کردیم این وسط متعلق به کی میتونه باشه
توی ارمنستان برعکس رفتار ها خشک و زننده بود و جایی هم تا دیدیند ایرانی هستیم به دوستم گفتند چی شده هی ایرانی ها راه افتادن میان ارمنستان
هزینه ورود ماشین و ویزا رو دادیم که بدلیل بی اطلاعی ارمنی ها از کار خودشون خیلی معطل شدیم و ماشین رو هم نگشتن چون مسئولش خواب بود
اونجا توی اون موقع شب ما منتظر انجام کار بودیم که مسئول اونکار داشت با موبایلش گیم بازی میکرد و کار ما هم معطل روی میزش بود
از مرز که خارج شدیم یه سمت ایروان حرکت کردیم , خبری حتی از یکدونه پلیس نبود و همه در خواب بودن , بنزنین زدیم و 6 صبح به ایروان رسیدیم من برای اینکه قانون رو رعایت کنم با وجود اینکه پلیس نبود کلی مسیر خونه رو دور کردم تا از 4 راه بپیچم برای همین تا میدون اپرا رفتم و بعد از سبز شدن چراغ به چپ پیچیدم که یهو پلیس ظاهر شد و ما رو متوقف کرد و خوشحال بود از اینکه یه ماشین توریستی به دست آورده بعد به من چراغ رو نشون داد و دیدم چراغ قرمز گردش به چپ سوخته و چراغ سبزش کار میکنه در واقع باید منتظر میموندم که چراغ سبز بشه اما چون چراغ قرمزی در کار نبود توی تاریکی شب ندیدم و به هوای اینکه چراغ سبز اصلی سبز شده حرکت کردم , گواهینامه رو گرفت و دید و با نگاه تمسخر آمیزی به من نگاه کرد و گفت مازیار ؟ و انگار دوتایی به اسم من میخندیدن
بعد روی موبایل نوشت 30 هزار درام که میشه حدود 100 هزار تومن دیدیم بغلیش شکمشو زده بالا و صحنه زشت و بدی رو به وجود آورده , اینجا یاد پلیس تمیز گرجستان افتادم و حتی پلیس خودمون
من گفتم ندارم و اون میگفت گواهینامه رو میگرم منم خیلی بهم برخورده بود گفتم مال خودت , رفتم سوار ماشین بشم و گفت 20 هزار تا منم آخر حدود 5 هزار تا بهش دادم و با شکل بدی گواهینامه رو پرت کرد و رفت منم گلاب به روتون هرچی فحش بود به فارسی دادم بهش تا یکم دلم خنک بشه
بعد از اون رسیدیم خونه و بعد از ساعت های طولانی رانندگی خوابیدم
پاسخ
سلام
از مطالب ارسالیتون خیلی استفاده کردم
من سال گذشته ارمنستان رفتم و امسال قصد سفر به گرجستان از طریق ترکیه را دارم
نمیدانم آیا کاپوتاژ و گواهینامه ام اعتبار دارد یا خیر .. کمتر از یکسال گذشته
چندی پیش نیز سفری به چین داشتم که اگر فرصتی شد براتون مینویسم
یک سوال
آیا از مرز ترکیه به سمت گرجستان نیاز به ویزا هست؟
پاسخ
تشکر کنندگان: arashmaziar ، msar
(2010-08-17 ساعت 17:11)Javan_Soft نوشته:  سلام
از مطالب ارسالیتون خیلی استفاده کردم
من سال گذشته ارمنستان رفتم و امسال قصد سفر به گرجستان از طریق ترکیه را دارم
نمیدانم آیا کاپوتاژ و گواهینامه ام اعتبار دارد یا خیر .. کمتر از یکسال گذشته
چندی پیش نیز سفری به چین داشتم که اگر فرصتی شد براتون مینویسم
یک سوال
آیا از مرز ترکیه به سمت گرجستان نیاز به ویزا هست؟

ببینید برای اونها مهم نیست شما از کجا وارد میشید , شما برای ورود به ترکیه احتیاج به ویزا ندارید ولی فعلا در حال حاضر گرجستان 30 دلار هزینه ویزا میگیره
البته با توجه به اینکه ایران برای اتباع گرجستان ویزا رو برداشته احتمال میره ویزای گرجستان هم در آینده نزدیک برای ایرانی ها برداشته بشه که هنوز اتفاق نیافتاده , البته این تجربه من و خوندن از روی سایت سفارت گرجستان بود
این مطالب هم قابل شما رو نداشت و امیدوارم به درد شما خورده باشه
و اگر امکان داشت شرح سفرتون از ترکیه به گرجستان رو هم بنویسید ممنون میشم
در ضمن دقت کنید که زمان بندی خروج از کشور جوری باشه که کاپوتاژ و مهم تر از اون مدارک بین المللی ماشین بخصوص گواهینامه در زمان خارج بودن شما از کشور باطل نشه که اونوقت دچار مشکل میشید
به نظر من هم بهترین راه برای رفتن گرجستان با توجه به تجربه های دوستان ترکیه هست , چون در ارمنستان به شدت از نظر پلیس ها مورد اذیت قرار میگیرید و همینطور شامل هزینه های سنگین خروج و ورود ماشین میشید
امیدوارم به سلامت برین و برگردید , شدیدا منتظر شرح سفر شما خواهم بود
پاسخ
تشکر کنندگان: maradona1986 ، msar
جالب بود این پست واقعاً زحمت کشیدی حیف شد وسعم نمیکشه بهت رتبه بدم وگرنه واقعاً نیاز بود ... ما 4 تا دوست بودیم تصمیم گرفتیم بریم ترکیه بین ما 4 تا ، بهترین ماشین مال یکی از دوستام بود که تویتا یاریس داره و خیلی کم مصرفه ... خلاصه من اومدم برم دنبال کارا هر کیو دیدم رای منو زد و خلاصه نظرمون عوض شد که با ماشین خودمون نریم ! آخرم با یه تور رفتیم ولی احساس میکنم با ماشین میتونست خیلی لذت بخش تر باشه !


پاسخ
تشکر کنندگان: arashmaziar ، msar
سلام دوست عزیز
رتبه و تشکر و اینها اونقدر مهم نیست وقتی میبینم این سفرنامه بدرد شما خورده و فایده ای هم داشته
ممنون از اظهار لطفت و ممنون از این سایت که فضایی رو فراهم کرد تا تجربیات خودمون رو به اشتراک بگذاریم
راستش بعضی جاها مثل استانبول , باتومی , آنتالیا , دوبی و شهرهایی از این قبیل که خودشون امکانات گردشگری دارند به نظرم بهتری روش استفاده از تور هست
ماشین شخصی مشکلاتی از قبیل استحلاک , خرابی , تصادف , هزینه های جانبی , درگیر شدن با پلیس , خطر سرقت و محدود کردن شما به موندن در نزدیکی ماشین داره اما من خودم هنوز به نظرم آزادی هایی که ماشین توی جاهایی مثل ارمنستان , گرجستان و یا همین شمال خودمون میده بسیار ارزشمند تر از محدودیت هاشه , مخصوصا اینکه ماشینی که شما میخواستید باهاش برید ماشین خوب , کم مصرف و مطمئنی هست
ولی به نظر من بهترین گزینه ماشین شاسی بلند هست که دیگه نگران هیچ چیزی نباشید
باز هم ممنون از اظهار لطفتون
پاسخ
تشکر کنندگان: maradona1986 ، msar
(2010-08-17 ساعت 19:11)arashmaziar نوشته:  
(2010-08-17 ساعت 17:11)Javan_Soft نوشته:  سلام
از مطالب ارسالیتون خیلی استفاده کردم
من سال گذشته ارمنستان رفتم و امسال قصد سفر به گرجستان از طریق ترکیه را دارم
نمیدانم آیا کاپوتاژ و گواهینامه ام اعتبار دارد یا خیر .. کمتر از یکسال گذشته
چندی پیش نیز سفری به چین داشتم که اگر فرصتی شد براتون مینویسم
یک سوال
آیا از مرز ترکیه به سمت گرجستان نیاز به ویزا هست؟

ببینید برای اونها مهم نیست شما از کجا وارد میشید , شما برای ورود به ترکیه احتیاج به ویزا ندارید ولی فعلا در حال حاضر گرجستان 30 دلار هزینه ویزا میگیره
البته با توجه به اینکه ایران برای اتباع گرجستان ویزا رو برداشته احتمال میره ویزای گرجستان هم در آینده نزدیک برای ایرانی ها برداشته بشه که هنوز اتفاق نیافتاده , البته این تجربه من و خوندن از روی سایت سفارت گرجستان بود
این مطالب هم قابل شما رو نداشت و امیدوارم به درد شما خورده باشه
و اگر امکان داشت شرح سفرتون از ترکیه به گرجستان رو هم بنویسید ممنون میشم
در ضمن دقت کنید که زمان بندی خروج از کشور جوری باشه که کاپوتاژ و مهم تر از اون مدارک بین المللی ماشین بخصوص گواهینامه در زمان خارج بودن شما از کشور باطل نشه که اونوقت دچار مشکل میشید
به نظر من هم بهترین راه برای رفتن گرجستان با توجه به تجربه های دوستان ترکیه هست , چون در ارمنستان به شدت از نظر پلیس ها مورد اذیت قرار میگیرید و همینطور شامل هزینه های سنگین خروج و ورود ماشین میشید
امیدوارم به سلامت برین و برگردید , شدیدا منتظر شرح سفر شما خواهم بود

مرسی و ممنون
سوال کردم و باید روز شنبه دوباره کاپوتاژ و گواهینامه را بگیرم
البته چون قبلا پلاک گرفته بودم نیازی به صدرو مجدد نیست
من به ترکیه نرفته ام بنابراین گزینه اولم ترکیه است
از ارمنستان هم با وجود اینکه خوش گذشت نخواهم رفت .. بدترین مورد همان برخورد پلیس انها با ماست

چشم زنده برگردم انشالله خواهم نوشت

پاسخ
تشکر کنندگان: arashmaziar ، msar
تمدید ویزا و مجوز خودرو در ایروان
با سلام به همه دوستان , من در این چند روز ویزا و مجوز ماشین رو برای چند روز اضافه تمدید کردم و بهتر دیدم تجربیاتم در این زمینه رو هم بنویسم تا شاید به درد بعضی دوستان بخوره
تمدید ویزا
از میدان اپرا که دومین مرکز مهم ایروان هست خیابونی به سمت پایین میره که اسمش مزورپ ماشتوتس هست که به همون نام ماشتوتس معروفه , آدرس محل تمدید ویزا خیابان ماشتوتس - خیابان امیریان غربی هست(خیابان امیریان شرقی به سمت میدان هراپاراک یا همون جمهوری میره غربی روبروی همون هست) - وقتی وارد خیابان امیریان غربی میشید نبش خیابان کاج موسیقی ملیکیان هست که خیلی معروفه. از سمت بالای خیابان هنوز چند متری حرکت نکردید دالانی هست سرپوشیده وارد بشید و بعد از مسیر 20 متری به ساختمان اوویر (ovir) که همون ساختمان پاسپورت و ویزا هست میرسید
هرجا نتونستید پیدا کنید از مردم بپرسید اوویر و بهتون نشون میدن
داخل ساختمان که شدید یک طبقه بالا میرید راستش ما هر بار رفتیم یه اتاق کار رو انجام میداد اما معمولا اتاق 204 هست معمولا هم ایرانی هایی هستند که بتونید برای ترجمه ازشون کمک بگیرید , سیستم مسخره ای که داره اینه که تمامی بروشورها به زبان ارمنی هست و کسی انگلیسی هم بلد نیست اما مشکل پیدا نمیکنید ولی باز نکته مسخره اینه که فرم تمدید ویزا رو که بهتون میدن باید ارمنی پر کنید نه انگلیسی بعد چون طبیعتا ارمنی بلد نیستید یکی اونجا هر پولی دلش بخواد میگیره و براتون پر میکنه , سعی کنید از 1000 درام بیشتر ندید ضمنا ایرانی زیاد اونجا هست یکی رو پیدا کنید براتون پر کنه
برای افراد زیر 18 سال مجانی و برای بالای 18 سال روزی 500 درام هزینه تمدید هست که طی برگه ای که بهتون میدن به بانک سر کوچه میرید و واریز میکنید
اونطور که من دستگیرم شد حداکثر 60 روز تمدید میکنند و در صورتیکه دیر کنید 50 هزار درام جریمه باید بدید و 1 سال از ورود به ارمنستان منع خواهید شد
دقت کنید این مرکز در هر بار ورود شما به ارمنستان فقط یک بار ویزای شما رو تمدید میکنه و برای دفعه بعدی باید از مرز خارج بشید و دوباره وارد بشید
بعد از اتمام عملیات بانکی و پر کردن فرم شما پاسپورت و فرم رو به مسئول اینکار توی همون طبقه میدید و میرید و 3 روز دیگه برمیگردید و پاسپورت رو تحویل میگیرید , در این مدت هیچ رسیدی هم به شما داده نمیشه
مختصات جغرافیایی اوویر به صورت مقابل هست که از گوگل مپ استخراج شده 40.181759,44.507868 شما میتونید به گوگل مپ برید و این رو توش سرچ کنید و محل مورد نظر رو به شما نشون خواهد داد
تمدید مجوز خودرو
وقتی به مرز وارد میشید برگه ای به شما میدن که مجوز اقامت خودرو شما در طول مدت زمان درخواستی شما در ارمنستان هست
که 15 روزه و 30 روزه داره و دقت کنید در صورتیکه اون برگه گم بشه , کسی غیر از شما از ماشین استفاده کنه و از مدت زمان تعیین شده در برگه بگذره
شما به عنوان جریمه باید نیمی از ارزش ماشینتون رو به اداره گمرک ارمنستان پرداخت کنید و با توجه به ارزش گذاری غیر واقعی خودرو در مرز تقریبا معادل قیمت ماشینتون باید پرداخت کنید ( در این مورد بعدا کامل توضیح خواهم داد)
حتما چند روز مونده که مجوز اقامت ماشینتون تمام بشه برای تمدیدش اقدام کنید
مرحله اول اینه که به کمیته گمرک ارمنستان میرید , آدرسش باز خیابان ماشتوتس - خیابان Movses Khorenatsi که در شرق خیابان ماشتوتس قرار داره هست
از ماشتوتس که وارد این خیابان میشید سمت بالای خیابون بعد از گذشت حدود 100 متر ساختمان کمیته رو میبینید
اما در ابتدا شما از همون خیابون که وارد میشید قبل از رسیدن به ساختمان کمیته در همون سمت بالای خیابان یه مغازه کامپیوتری مبینید واردش بشید و داخل مغازه پیشخوان رو رد کنید اتاق کوچکی انتهای سالن هست که دو نفر داخلش کار میکنن براشون بنویسید چند روز میخواید تمدید کنید و برگه مجوزی رو که توی مرز بهتون دادن بهشون بدید هزار درام هم میگیرن , پاسپورت خودتون و شناسنامه ماشین هم لازم هست
بعد از یه مدتی برگه درخواست رو بهتون میدن تمامی مدارکتون رو هم ازشون پس بگیرید و برگه درخواست رو ببرید کمیته
داخل سالن یه نگهبان هست , برگه رو بدید بهش و بهتون میگه که برید و ممکنه شماره تلفنی بده که بگه از اون طریق میتونید پیگیری کنید که بدرد نمیخوره
فردای اون روز یا حداکثر حتما پس فردای اونروز شخصا برای پیگیری برید, همونجا که کیوسک نگهبانی هست سمت راست برید اولین اتاق سمت راست یه اتاق کوچیکه با پیشخون های چوبی , اونجا دو نفر نشستن و یه تلفن هم که مدام داره زنگ میخوره هست که همون تلفنیه که بهتون دادن و قراره جواب بده که خودتون متوجه خواهید شد چقدر داره جواب میده
اسمتون و برای راحتی کار پاسپورتتون رو بدید بهش تا برگه شما رو پیدا کنه و تازه کار شما شروع میشه
در قسمت بعدی ادامه جریان رو براتون مینویسم
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، admin ، msar
بعد از گرفتن مجوز رفتیم به محل گمرک ماشین ها در جنوب ایروان و ابتدای جاده ای که به ایران منتهی میشه اونجا دم در مجوز رو نشون دادیم و وارد شدیم دقت کنید که ماشین هم باید همراه خودتون ببرید
بعد داخل ساختمان طبقه بالا یه خانومی بود که مجوز رو دید و یه برگه داد که من امضا کردم و دقیقا مثل مراکز دولتی خودمون که میخواید یه کار هرچند کوچیک رو انجام بدید یکسری روند بی منطق و بی استفاده داره که خوب مثل همه خیلی جاهای دنیا که کاغذ بازی وجود داره اینجا هم باید کلی اتاق برید و هرکسی بدون پرسیدن مطلبی یه امضا میکنه روی برگه شما, باید 10 هزار درام هم در یکی از مراحل بریزید به حساب که بانک همونجا هست و براتون قبض صادر میکنه
در اواخر مراحل دور زدن توی ساختمان و امضاهای الکی گرفتن میرسید به مرکز رشوه گیری
حالا چرا این رو اینطوری گفتم ,توی این اتاق هر بار یک نفر وارد میشه و در رو پشت سرش میبنده , دوست ما که حدود 10 ساله اونجا کار میکنه گفت این دلیلش اینه که میخوان رشوه بگیرن و کسی نبینه , من اولش باورم نشد اما بعد که خودمون رفتیم تو دیدیم یه آقایی با لبخند نشسته و مدارک رو بهش دادیم یکم مدارک رو اینور اونور کرد بعد گفت از کجا بدونم ماشین مال تو هست باید پاشی بری پلیس بین الملل و از اونجا استعلام بگیری
حالا کلا 30 دقیقه مونده بود تا اینا کارشون تمام بشه و برن برای نهار و من اگر کارم درست نمیشد اونروز باید راه میافتادم برم سمت ایران تا جریمه نشم , دوستمون که وارد بود گفت باشه استعلام میگیریم , این گفت خیلی طول میکشه ها ممکنه 1 هفته هم طول بکشه , اینم گفت عیب نداره ما وقت داریم به هر حال این هی اینور اونور کرد , من زبونشون رو نمیفهمیدم از دوستمون پرسیدم چی شده که جریان رو به من گفت منم گفتم من شناسنامه بین المللی ماشین رو دارم دیگه بهش نشون دادم با پاسپورت , هی این شناسنامه رو اینور کرد اونور کرد و هی میگفت حالا این واقعی هست یا نه؟
من گفتم باهاش رفتم گرجستان , اومدم ارمنستان و چند بار هم از مرز خارج شدم و وارد شدم یعنی چی که واقعی هست یا نه این هولوگرام داره
بعد این دیگه شاکی شده بود از اینکه هیچ راهی گیر نیاورده دوست ما هم خودش رو زد به عصبانیت و گفت میرم الان پیش رئیست شکایت میکنم اینم ترسید و امضا کرد و ما رفتیم باز چند تا اتاق دیگه و در انتها روی برگه مجوز ماشین من که دم مرز داده بودن یه متنی رو نوشت و یه مهر سبزی رو زد و گفت تمام شد در ضمن در این بین هم ما توی یکی از مراحل ماشین رو بردیم توی یه گاراژ که بازدید کردن , اونجا یه آقای ارمنی انگلیسی رو دیدیم که با رنج روور با همسرش از لندن اومده بود ارمنستان , تا کارمون درست بشه یکمی باهاش حرف زدیم , گفت نمیدونم چرا این کشور اینقدر بد شده , میگفت من از لندن بیشتر 6 هزار کیلومتر و 10 کشور رو رد کردم و تا مرز ارمنستان حتی یک بار هم پلیس کاری به من نداشت اما به محض اینکه وارد ارمنستان شدم چند بار من رو متوقف کردن و از من رشوه گرفتن
بالاخره کار ماشین ما تمام شد , اما این رو هم بدونید من چند روز زودتر از اتمام مهلت تمدید شده برای ماشین و پاسپورتم برگشتم سمت ایران
روز یکشنبه بود و بعد از اینکه رسیدم به مرز توی کامپیوتر اطلاعات من رو چک کردن و گفتن ثبت نشده و باید صبر کنی , من باز زنگ زدم به دوستمون و اولش بهش گفته بودن شاید مجبور بشه تا فردا بمونه که اداره ها باز بشن , این هم باز سر وصدا کرده و گفته این مهمون رثیس جمهور بوده و فردا یه قرار داره تو ایران که اگه نرسه تو از کارت برکنار میشی
من که این طرف وایستاده بودم دیدم طرف رنگ صورتش سفید شد و اومد تند برگه رو از دست من گرفت و رفت به یه جا تماس گرفت و بعد از حدود یک ساعت اطلاعات رو چک کرد و اجاره خروج داد
راستش در انتها حتما باید این رو بهتون بگم مسافرت به ارمنستان و بر اساس شنیده ها به آذربایجان اونم با خودرو شخصی یکم باعث ناراحتی میشه
توی ارمنستان برعکس گرجستان مدام حالت استرس دارید که پلیس اذیتتون نکنه , گمرک اذیتتون نکنه و اینطور موارد
خدمات امداد و یا پلیس جاده وجود نداره , توی خود جاده ها پلیس یا خودرو امدادی وجود نداره و پلیس ها اطراف شهرها هستن
بر اساس گفته های دوستانی که خودروشون خراب شده بوده تعمیرکارهای شهرها و روستاهای جاده هاشون ماهر نیستن و حتی نتونستن یه تسمه فن پژو 405 رو عوض کنن
اگر کسی از من بپرسه مسافرت به ارمنستان و بخصوص با خودرو شخصی رو توصیه نمیکنم
از نظر هزینه ای اگر تنها یا تعداد کم باشید اصلا در هیچ شرایطی به صرفه نیست
اتوبوس برای رفت و برگشت حدود 110 تا 130 میگیره (بستگی به سرویس اتوبوسی داره که میگیرید)
اونجا پایین ترین قیمت خونه 50 دلاره و خونه ای که بتونه تعداد زیاد رو ساپورت کنه از 70 دلار به بالا هست
هتل از 70 دلار به بالا هست
اگر یه حساب سرانگشتی کنید با توجه به هزینه های خونه یا هتل و رفت و برگشت و ویزا میشه گفت فرق چندانی رو با یه مسافرت حتی با هواپیما به مثلا ترکیه احساس نخواهید کرد , با توجه به اینکه سیستم توریستی و برخورد مردم ترکیه با توریست به هیچ وجه قابل مقایسه با ارمنستان نیست
از مزایای ارمنستان میشه طبیعت بکر و زیبا , امنیت بسیار بالا , دریاچه سوان , آثار باستانی و دیدنی , غذاهای بسیار خوشمزه , انواع نوشیدنی ها, محیط بسیار آرام و اجرای کنسرت های متعدد و با ارزش با هزینه های کم رو نام برد
از معایبش فساد شدید اداری , رشوه گیری , نبودن سیستم درست و برنامه ریزی شده توریستی که باعث افزایش شدید قیمت تورهای داخلی و کیفیت پایین اونها میشه , نبودن سیستم درست اورژانس و امداد , آشنا نبودن مردم به زبان انگلیسی یا فارسی , استاندارد نبودن کلوپ های شبانه و مراکز تفریحی و جاده نسبتا طولانی و خطرناک هست
در هر صورت مثل خیلی از جاهای دیگه در دنیا گشتنش خالی از لطف نیست اما اگر پولهاتون رو جمع کردید و میخواید بعد از مدتها یه مرخصی بگیرید و برید یه جایی که همه چیزش مرتب و آماده باشه من ارمنستان رو پیشنهاد نمیکنم و توصیه میکنم قبل از اون یه سری هم به تورهای ترکیه , مالزی , تایلند یا دوبی بزنید.
پاسخ
تشکر کنندگان: admin ، mavarfan ، Ali Sepehr ، maradona1986 ، msar
سلام به همه
یکسری اطلاعات اضافی داشتم گفتم براتون بنویسم
<<برای انتقال پول بانک ملت شعبه ارمنستان واقع در میدان هراپاراک ارمنستان خدماتی رو گذاشته که خیلی خوبه اونم اینه که میتونید از طریق کارتهای عضو شبکه شتاب از این بانک دلار برداشت کنید از قرار معلوم دلار این بانک نه به قیمت دلار آزاد ونه بانکی داخل ایران هست بلکه یه قیمت مناسبی داره که بین این دو قیمت هست و نیم درصد هم سود کسر میکنه برای این انتقال پول>>
اول اینکه غیر هواپیمایی کاسپین که هواپیماهاش توپولوف هست چند ماهی هست یک شرکت هواپیمایی ارمنی راه افتاده که از قرار معلوم هواپیماهاش ایرباس هست و افرادی که سوار شدن تعریف کردن
اسم شرکت آرماویا هست که تلفن هاش ایناست 02188908935 و 02188905909
الان برای مسیر یکطرفه اگه حدود یکی دو هفته قبل بلیط بگیرید 160 تومن و اگه نزدیک به پرواز دنبال بلیط باشید بالاتر میره قیمتش و به 190 یا 200 هم میرسه
ساعت پروازشم فکر کنم 2 یا 4 نیمه شبه
برای اتوبوس هم اتوبوس هاش خیلی بهتر شده و اگه حوصله مسیر رو دارید از بابت راحتی و سلامتتتون تو مسیر مطمئن باشید
الان شرکت دیدار سیر گیتی اتوبوس هاش ساعت 1 از خیابان شیرمرد نارمک که محله ارمنی نشینه سوار میکنه و میره ترمینال غرب بقیه مسافرها رو سوار میکنه و میره به سمت ایروان
الان قیمت هر مسیر 70 هزار تومنه و برای گرفتن بلیط پاسپورت لازمه
ارامنه چون اکثرا گریگوریان هستن یک هفته بعد از سال نو کریسمس دارن
یه مطلب دیگه هم هست برای بچه هایی که قبل از سربازی از ایران خارج میشن
دقت کنید شما در سن 17 سالگی ممنوع الخروج میشید و در سن 18 سالگی مشمول میشید
بعد از سن 17 سالگی تنها راه خروج شما از ایران اینه که توی دانشگاهی پذیرش بگیرید و با وثیقه گذاشتن 15 میلیون تومان پول از ایران خارج بشید و طی مدت معین به ایران برگردید , دیگه مثل قدیم نیست که خونه کسی گرو بزاره بلکه باید ضمانتنامه بانکی ارائه کنید
اما در صورتیکه قبل از سن 17 سالگی از ایران خارج بشید بعد از خروج از کشور در صورتیکه در مدرسه یا دانشگاهی که مورد تایید سفارت ایران در اون کشور هست شروع به تحصیل کنید با دادن مدرک اشتغال به تحصیل از اون مرکز آموزشی به سفارت ایران در اون کشور و تائید سفارت ایران میتونید برای 2 تا 45 روز در سال به ایران وارد و از ایران خارج بشید بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنید
در ضمن تا الان که من اطلاع دارم هزینه ساز در ارمنستان زیاده (بغیر از چند مورد مثل پیانو) و همینطور هزینه کیس(جعبه) ساز
اگر اونطرفی میرید میتونید از فروش این وسایل هزینه سفرتون رو در بیارید
اما خروج ساز از مرز ارمنستان با یکسری مشکلاتی همراهه
بخاطر جلوگیری از تجارت ساز, مرز ایران یک مقدار اذیت میکنه و اجازه نمیده تعداد ساز زیاد همراه خودتون ببرید , بنابراین قبل از حرکت در این مورد تحقیق کنید
امیدوارم شاد و موفق باشید
پاسخ
تشکر کنندگان: mavarfan ، hvm ، maradona1986 ، msar
دوست گرامی
ضمن تشکر از مطالب خوبتان لازم به ذکر است :
سن مشمولیت افراد ذکور 18 سال میباشد و بنابر این تا وقتی پسران به سن 18 سال تمام نرسیده اند ممنوع الخروج نیستند
(مشمولیت با ممنوع الخروجی همزمان است )
منبع:
http://btn-ict.org/office/page.php?12

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
تشکر کنندگان: arashmaziar ، mavarfan ، msar
(2011-01-20 ساعت 21:25)hvm نوشته:  دوست گرامی
ضمن تشکر از مطالب خوبتان لازم به ذکر است :
سن مشمولیت افراد ذکور 18 سال میباشد و بنابر این تا وقتی پسران به سن 18 سال تمام نرسیده اند ممنوع الخروج نیستند
(مشمولیت با ممنوع الخروجی همزمان است )
منبع:
http://btn-ict.org/office/page.php?12

خیلی ممنون از توجهتون
راستش ما هم اولش همین فکر رو میکردیم و برای همین راحت بودیم
اما توی دی ماه شک کردیم و رفتیم از پلیس 10+ پرسیدیم گفتند سن ممنوع الخروجی 17 سال تمامه
باز هم اطمینان نکردیم و رفتیم از مرکز نظام وظیفه در میدان سپاه پرسیدیم
باز هم گفتند 17 سالگی
چون برادرم گواهی سن رشد داشت تونستیم براش پاسپورت بگیریم و توی پاسپورت هم زده بود تا آخر اسفند پارسال میتونه از کشور خارج بشه
برادر من تازه 1 ماه دیگه 18 ساله میشه
راستش این مساله برای دوستانش هم همینطور بود
برای همین ما با دستپاچگی زیادی طرفهای 20 اسفند پارسال برادرم رو فرستادیم
حالا باز با توجه به همه این حرفها هرکسی که میخواد برنامه ریزی کنه بهترین کارش اینه که بره بپرسه و نه به حرف من نه هیچ کس دیگه برنامه ریزی نکنه
چون توی کشور خودمون مدام قوانین در حال تغییره و اگر مشکلی پیش بیاد تنها کسی که ضرر میکنه خود شمایید
پاسخ
تشکر کنندگان: mavarfan ، msar
بستگی داره متولد چه سالی باشی ماهش مهم نیست اگر 72 باشی همین اسفند مشمولی

اگر 73 باشی تا اسفند سال دیگه وقت داری Smile

من خودم 73 هستم همین شنبه هفته پیش هم پرسیدم این هارو موقعی که درخواست گذرنامه دادم
پاسخ
تشکر کنندگان: arashmaziar ، mavarfan ، msar
سلام به همه دوستان
ما بیستم با اتوبوس راه افتادیم به سمت ارمنستان و بیست ویکم رسیدیم
سفر با اتوبوس هم به نوبه خودش جالبه
ساعت یک بعد از ظهر از خیابان شیرمرد نارمک به سمت آزادی حرکت کردیم و ساعت 2 از آزادی به سمت ایروان جرکت کردیم
اتوبوسهای شرکت دیدارسیر گیتی اتوبوسهای اسکانیا هست
نسبتا راحت هست و صندلی تکی هم داره
دو نفر راننده داشت اتوبوس که رانندگی خوبی هم داشتند
یکبار نزدیک زنجان و یکبار بعد از تبریز نگه داشت , تبریز خیلی سرد بود
جایی هم که نگه میدارن غذای خوبی نداره بنابراین توصیه میکنم با خودتون غذا ببرید, اونجا یک سالن بزرگ و چندین اتاقک داشت که ما رفتیم داخل یکی از اتاقک ها و بخاریش رو هم روشن کردیم و کسی هم چیزی بهمون نگفت و غذای خودمون رو هم خوردیم
بعد از اون به سمت مرز راه افتادیم و به مرز نوردوز رسیدیم , رفتار مرزبانهای ایران بسیار بد و بی ادبانه بود و خیلی همه رو اذیت کردند , از کلاه گذاشتن ارز فروش داخل مرز ایران بر سر مسافرها گرفته تا گیر دادن و توهین های مختلف به مردم
در هر صورت باکلی دردسر از مرز ایران عبور کردیم
بارهای سنگین رو سوار اتوبوس کردیم و خیلی ها پیاده و تعدادی هم سوار اتوبوس به سمت مرز ارمنستان راه افتادیم
بارها رو برداشتیم و داخل سالن رفتیم , اول سمت چپ یه خانومه که دوربین هم داره و اسمتون رو مینویسه و سمت راست باجه اولی برای صدورر ویزا و باجه دومی برای زدن مهر ورود هست
ما که ویزا داشتیم رفتیم پشت باجه دومی و از شانس ما تغییر شیفت داشتن و خیلی خونسرد تغییر شیفت میدادن و همه سرپا منتظر بودن
بعد از کلی معطل شدن بالاخره مهر ورود رو زدن و وارد بخش بازرسی وسایل شدیم, همه وسایل رو از طریق دستگاه اسکن کرد اما من چون برنج با خودم داشتم و دستگاه نمیتونه داخل برنج رو نشون بده مجبور شدم کیسه برنج رو باز کنم که با چشم ببینه, خوشبختانه خودش بیشتر برای برنجها نگران بود و خودش به دقت برنج ها رو دوباره بسته بندی کرد
ما هم همه داخل سالن آخر رفتیم و منتظر اومدن اتوبوس شدیم
به اتوبوس قبلی ما خیلی گیر داد , اما بعد از اون اتوبوس ما رو سریع راه انداخت و بعد از معطلی تقربیا 40 دقیقه تا 1 ساعته در سالن دوم سوار اتوبوس شدیم و به سمت ایروان راه افتادیم
اوایل جاده یخ زده و برفی بود و سرعت متوسط ما حدود 8 کیلومتر بود
اما بعدا وضعیت بهتر شد , با این وجود در بین راه بوران و بارش برف هم زیاد بود
طرفهای 9 داخل یک رستوران نگه داشت و ما اونجا تخم مرغ و چای گرفتیم که خیلی خوشمزه بود و یکم هم قدم زدیم
بعد از اون فقط یک جای دیگه نگه داشت و حدودا ساعت 3 به ایروان رسید
از معایب اتوبوس میشد به سرویس دهی ضعیف اشاره کرد
مثلا کار بدی که کرده بودن کنترل پنل سقفی رو از کار انداخته بودن و پخش صدا و تابش نور بالای سر هر نفر از طرف راننده تصمیم گیری میشد و اگر نمیخواستید صدایی رو بشنوید یا نور بالای سر خودتون روخاموش یا روشن کنید نمیتونستید
روی ورودی عقب اتوبوس بقدری بار چیده بودند که به سختی میشد از آبخوری عقب استفاده کرد
دقت کنید به هیچ وجه صندلیهای ردیف جلو و عقب و صندلی 18 رو که پشت یخجال میافته نگیرید
هوای ایروان الان سرده و سوز زیادی داره اما توی هواشناسی گفته که بعد از چندر روز سرما از طرفهای پنجشنبه هوا بهتر میشه
اگر قصد اومدن به ارمنستان رو دارید از قرار معلوم امسال اینجا خیلی شلوغ میشه و بهتره زودتر بیاید
امیدوارم عید به همه شما خوش بگذره و سال خوب و خوشی رو در کنار خانواده داشته باشید
پاسخ
تشکر کنندگان: admin ، mavarfan ، hvm ، wushu kung fu ، frozen mind ، msar
سفر به گرجستان با قطار و ون
بدلیل رو به اتمام بودن ویزای برادرم در ارمنستان و برای تمدید ویزا و همینطور گشت و گذار تصمیم گرفتیم برای چند روز به تفلیس , پایتخت گرجستان سفر کنیم
من از قبل میدونستم چندین وسیله از قبیل ون , اتوبوس ها کوچک و همینطور قطار برای رفتن به تفلیس وجود داره, اما بخاطر امنیت و جالب بودن سفر با قطار رو انتخاب کردیم, به همین دلیل دو روز قبل از حرکت به ایستگاه قطار ایروان رفتیم, بهترین راه برای رسیدن به ایستگاه قطار از طریق مترو ایروان هست
وقتی وارد ایستگاه مترو شدید باید دو ایستگاه پایین تر از ایستگاه هراپاراک از مترو پیاده بشید , پیدا کردن ایستگاه قطار سخت نیست چون ایستگاهی که مترو در کنار ایستگاه راه آهن داره خارج از تونل هست و در فضای آزاد هست , یعنی اولین ایستگاهی که مترو ارمنستان از تونل بیرون میاد و روی زمین حرکت میکنه همون ایستگاهی هست که شما باید از مترو پیاده بشید و از داخل مترو هم ایستگاه قطار رو میتونید ببینید,
فقط دقت کنید که وقتی وارد سالن مترو میشید قطار های سمت راست به سمت پایین و قطارهای سمت چپ به سمت بالا حرکت میکنند
ایستگاه مترو ایروان تمیز و بزرگه , بعد از وارد شدن در انتهای سالن یک ال سی دی هست که ساعت حرکت و رسیدن قطار ها رو به ارمنی , روسی و انگلیسی مینویسه و سمت چپ یک سالن کوچیک تر هست که بلیط ها رو صادر میکنند
نکته جالب اینه که خیلی از جاهای دیدنی ایروان قطار داره و میتونید با قطار به اونجا برید
باجه شماره یک مخصوص قطارهای گرجستان یا بقول ارمنی ها وراستان هست و باجه بعدی برای قطارهای داخلی
متاسفانه وقتی ما رسیدیم همه کوپه ها پر بودند و مسئول صدور بلیط به ما پیشنهاد کرد که یک جای دیگه بهمون میده که مثل کوپه هست اما فقط در نداره
ما هم 5 نفر بودیم و با تبلیغ هایی که فروشنده میکرد راضی شدیم و 5 تا بلیط به مبلغ 7هزار درام برای هر نفر خریدیم
ساعت حرکت 8:50 شب بود
ما حدود 8:30 شب به ایستگاه رسیدیم و سوار قطار شدیم
فطار قدیمی , با ساختار پر هیبت و مهیب روسی, و صندلی های غول آسا و سفت
جایی که ما بودیم حتی به کوپه شبیه هم نبود و عملا دو صندلی بلند رو به هم بود
من یاد فیلم های جنگ جهانی دوم افتادم که سربازها یا افرادی که به اردوگاه های کار اجباری رو میبردن نشون میدادن
تشکها و متکا هایی هم بالای سرمون گذاشته بودن که از قیافشون معلوم بود متعلق به همون زمان چنگ جهانی باید باشند
قطار خلوت بود و تنها دلخوشی ما هم همین بود, روبروی هر قسمت دو صندلی و یک میز هم بود که تبدیل به تخت بزرگ میشد
بعد از کمی نشستن ما تختهای بالای سرمون رو باز کردیم و تشکها رو پایین آوردیم و روی تخت پهن کردیم , من کاپشنم رو روش انداختم و به زور خودم رو رو تخت جا کردم.
قطار با تکون های شدید و بعضا سر و صداهایی مثل تیربارهای ضدهوایی با سرعت لاکپشتی حرکت میکرد
تا اینکه بلای بزرگتری نازل شد, حدود سی دقیقه که از حزکت قطار میگذشت , قطار داخل یک ایستگاه توقف کرد و لشگری از افراد عجیب و غریب داخل قطار هجوم آوردند و همه جاهای خالی رو اشغال کردند, حتی دو صندلی روبروی ما رو هم فروخته بودند و ما با کلی خواهش و التماس راهی یه صندلی دیگه کردیمشون
بوی بد عرق , بوی پا , سر و صدای بلند , رژه رفتن مدام داخل قطار , کثیف کردن دستشویی و صداهای خرخر وحشتناک هم به تکونها , صدای تیربار قطار و بوی وایتکس شدیدی که از ملافه های قطار بیرون میزد اضافه شد
راستی اولش نمیدونستیم اما بعدا فهمیدیم میتونیم بریم ملافه تمیز ( ملافه ای که توی وایتکس به مدت نامعلوم خوابانده شده) از ابتدای واگن بگیریم
ما که ابتدا به شکل قطار و نوع حرکت و صداهای قطار میخندیدیم کم کم داشتیم از ته دل گریه میکردیم به حال خودمون و وقتی فکر میکردیم این قطار مسیر 6 ساعته رو 12 ساعته طی میکنه بیشتر خودمون رو توی جهنم احساس میکردیم
بعد از مدتی با سختی و از روی خستگی خوابم برد تا اینکه قطار جایی توقف کرد و تعدادی که خواب بودیم هم از خواب پریدیم
یک مامور وارد قطار شد و توی مسیر پاسپورت ها رو با لپ تاپ چک میکرد و مهر خروج میزد, جالب این بود که قطار هم در حال حرکت بود
بعد از اینکه کار مامور تمام شد از قطار پیاده شد وقطار راه افتاد, همه خسته و بیخواب شده بودن و چشمها پف کرده بود
به محض اینکه چشمهامون سنگین شد یک نفر با چراغ قوه بسیار پرنور توی چشممون گرفت و فهمیدیم به مرز گرجستان وارد شدیم
همه پاسپورت ها رو جمع کرد و داخل صندلی های قطار رو که مثل انباری بود دید و رفت
بعد از اون چند مامور وارد قطار شدند و وسایل موجوداتی رو که همسفرمون بودند چک میکردند
ما رو که دیدند و فهمیدند ایرانی هستیم خیلی چک نکردند و رد شدند اما برای بقیه به شدت وارسی میکردند
قطار مدت طولانی در مرز متوقف بود و همین توقف باعث شده بود که هوا ساکن باشه
من از شدت بوی بد و هوای سنگین داخل قطار احساس سوزش دز ریه هام میکردم
بعد از مدت طولانی قطار تکون خورد و هوا هم جریان پیدا کرد , دیگه کسی خوابش نبرد و همه بصورت جنازه های زنده به اطراف پخش شده بودیم
قطار طرفهای 9 صبح به تفلیس رسید , با همون وضعیت یکی به زبون ارمنی به من میگفت که من ون دارم و میتونم شما رو تا مرز ایران ببرم و 30 دلار نفری میگیرم , عین سریش هم به ما چسبیده بود و ول نمیکرد , شخصا بدم نمیومد توی اون شرایط از قطار پرتش کنم پایین
بعد از رسیدن به تفلیس ما همه نوع درد و مشکلی داشتیم
مثل افرادی که از شکنجه گاه خلاص شدند وارد هوای آزاد شدیم و مقداری راه رفتیم , کمی گشتیم و به خیابان رسیدیم
هوای تفلیس سرد بود و باد سوزناکی میوزید
یه تاکسی گرفتیم و مقداری دلار هم تبدیل به لار گرجی کردیم و با تاکسی به دنبال هتل رفتیم , من که دفعه پیش هم چند هتل رو پرسیده بودم و مناسبترینش رو توی خیابون شانیدزه دیده بودم گفتم بریم همونجا اما به اصرار راننده تاکسی رفتیم چند جای دیگه که هم قیمت خوبی نداشت هم وضعیت بدی داشت
در انتها باز رفتیم هتلی که قبلا رفته بودیم به اسم هتل کولخی در خیابان شانیدزه
3 تخته شبی 50 و 2 تخته شبی 40 دلار بود بدون صبحانه و با صبحانه هم شبی 10 دلار اضافه میشد که توصیه میکنم بدون صبحانه بگیرید
چون در نزدیکی همین هتل جاهای فوق العاده ای برای صبحانه هست که به مراتب بهتر از صبحانه هتل هست
بعد از حمام و گذاشتن وسایل رفتیم مک دونالد و غذا خوردیم
خیابان شانیدزه خیابان یک طرفه و سربالایی هست, از خیابان که پایین میروید به خیابان اصلی میرسید, دست راست به خیابان روستاولی که از مناطق خوب شهر هست میرسید
در مسیر شما به یک منطقه سرپوشیده میرسید که غذا فروشیهای فوق العاده ای داره, از انواع پیراشکی گرفته تا کباب ترکی های بسیار خوشمزه که توصیه میکنم حتما تست کنید
در راه سمت چپ خیابان رستوران الویس رو میبینید که صبحانه فوق العاده ای داره و حتما لذت خواهید برد
در ادامه راه به رستوران مک دونالد میرسید و در ادامه کلیسای دیدنی و مراکز خرید و میدان آزادی تفلیس رو میتونید ببینید
توی راه میدون آزادی که میرفتیم چندین جا در باره اتوبوس هایی که به سمت ایروان حرکت میکنند پرسیدیم و راجع به هواپیما هم سوال کردیم , فهمیدیم هواپیمایی به سمت ایروان پرواز نمیکنه و کسی هم از اتوبوسها خبر نداشت , تا اینکه توی مسیر یه مغازه تورهای داخلی گرجستان رو دیدیم و در کمال ناامیدی
سوال کردیم که به سمت ایروان اتوبوس دارن که گفت بله
ما از شادی فرار از قطار به داخل مغازه حمله کردیم و شروع کردیم به سوال کردن
خوشبختانه مسئول تور انگلیسی خوب بلد بود و جواب ما رو داد , به ما پیشنهاد کرد با توجه به تعداد نفراتمون یک ون دربست بگیریم
قیمت هم 160 دلار میشد, اتویوس هم برای هر نفر 25 دلار میشد
ما هم ون رو گرفتیم و خوشحال و شاد از مغازه بیرون اومدیم و 50 دلار هم بیعانه دادیم
هوای تفلیس سرد بود و باد تندی میومد , با اینحال چندین جا رو گشتیم اما به هیچ وجه توصیه نمیکتم که قبل از خرداد به گرجستان سفر کنید , چون بیشتر از 70 درصد تفریحات و مناطق گردشگری در اثر سرما غیر قابل استفاده میشن
ما برای ون ساعت 1 بعد از ظهر رو تعیین کردیم و ون راس ساعت 1 منتظر ما بود
ون میتسوبیشی و نسبتا نو بود
راننده خوش اخلاق و خوبی داشت و با وجود اینکه مسئول تور گفت پول رو باید تو تفلیس یدید به ما گفت که هر زمان خواستید پول رو بدبد
ماشین نرم بود و راحت , هرچند صندلی های ردیف عقب برای آدم های قد بلند و با جثه بزرگ خیلی راحت نبود اما بقیه صندلی ها راحت بودند
تند میرفت و خوب رانندگی میکرد , به زودی به مرز رسید و چون مرزبانها میشناختنش سریع از همه جا رد شد
وسایل ما رو هم نگشتند و فقط مهر خروج زدند و وارد ارمنستان شدیم
همون ابتدای مرز فرم های ویزا رو یک نفر ارمنی برای ما پر کرد و ویزا ها صادر شد و برعکس مرز ایران کسی کسی رو نمیگشت و همه خندان بودند
نکته جالب سلامت راننده بود و اینکه با وجود اینکه من اوایل راه پول رو بهش دادم و لپ تاپ و دوربین و همه چی توی ماشینش بود اصلا نگاه نکرده بود و تمام این مدت بیرون ماشین منتظر ما بود
در تمام راه هم حرف نزد و برای ما آهنگ ایرانی هم گذاشت و چند جا هم که خواستیم چای بخوریم ایستاد و حتی شکلات هم به ما داد
ساعت 6 ما رو دم در خونه پیاده کرد و برعکس ایران بدون غر زدن , دبه کردن و ناله کردن از ما تشکر کرد و خداحافظی کرد و رفت و حتی عینک آفتابی من رو هم که نسبتا گرون بود و توی ماشین جا موند برای من برگردوند
من هم شماره موبایلش رو گرفتم تا توی سفرهای بعدی ازش استفاده کنم
کلا سفر جالبی بود و خاطره انگیز و هنوز که به یاد قطار میافتیم هم خنده مون میگیره هم گریه
اما اگر باز هم مایل به سفر با قطار هستید حتما کوپه رزور کنید و حتما ملافه تمیز , غذای کافی , قرص سردرد و تجهیزات لازم با خودتون ببرید
ضمنا ویزای گرجستان هم برای ایرانی ها کلا برداشته شده
امیدوارم تا اینجای تعطیلات بهتون خوش گذشته باشه و سال جدید شروع خوبی داشته باشه برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، mavarfan ، admin ، Ali Sepehr ، Shahin Tehrani ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان