کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مطالب جالب و .........
خاطراتی از دکتر شیخ
با سپاس از دوستی که این ایمیل را برای من ارسال کرده است:

دکتر مرتضی شیخ ، پزشک انسان دوستی است که در دوران کودکی من در مشهد مشغول طبابت بود و کسی از اهالی مشهد نیست که نامی از او یا خاطره هایي از او نداشته باشد یا نشنیده باشد.

دکتر شیخ از مردم پولی نمی گرفت و هر کس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود می‌انداخت و چون حق ویزیت دکتر 5 ریال تعیین شده بود ( خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آنزمان) ، اکثر مواقع ، سر فلزی نوشابه به جای پنج ریالی داخل صندوق انداخته میشد و صدایی شبیه انداختن پول شنیده می‌شد.

محله ما در مشهد نزدیک کوچه دکتر شیخ است .
مادرم از قول دختر دکتر شیخ تعریف می کرد که روزی متوجه شدم ، پدر مشغول شستن و ضد عفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!

با تعجب گفتم : پدر بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه ها را می شورید؟

و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد.

او گفت : دخترم ، مردمی که مراجعه می کنند باید از سر نوشابه‌های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند ، این سر نوشابه‌های تمیز را آخر شب در اطراف مطب می‌ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از اینها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی‌ها‌ خجالت می‌کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند .

خاطراتی از دکتر شیخ

- نقل از يك سبزي فروش : ابتدا كه دكتر در محله سرشور مطب بازكرده بود و من هنوز ايشان را نمي شناختم . هر روز قبل از رفتن به مطب نزد من مي آمد و قيمت سبزيها را يادداشت مي كرد اما خريد نمي كرد ، پس از چند روز حوصله ام سر رفت و با كمي پرخاش به او گفتم : مگر تو بازرسي كه هر روز مي آيي و وقت مرا مي گيري ؟ وي گفت : خير ، من دكتر شيخ هستم و قيمت سبزيجات را براي آن مي پرسم تا ارزانترين آنها را براي بيماران خودم تجويز كنم .

- از دكتر حسين خديوجم نقل است : روزي در مطب دكتر شيخ بودم و او براي بيمارانش آب پاچه تجويز مي كرد . از ايشان پرسيدم چرا بجاي سوپ جوجه ، آب پاچه تجويز مي كنيد ؟ ايشان گفتند : چون براي جبران ضعف بدن بيمار مانند سوپ جوجه موثر است و مهمتر آنكه پاچه گوسفند ارزان است .

- روزي در اواخر عمر كه دكتر در بستر بيماري بود و همانجا هم بيمار مي ديد ، يكي از فرزندان وي به ايشان پيشنهاد كرد حداقل ويزيت را 5 تومان كنيد ، دكتر در جواب گفت : عزيزم من يا ديوانه ام يا پيغمبرم ، اگر ديوانه ام كه با ديوانه كاري نمي توانيد بكنيد و اگر پيغمبرم بيخود مي كنيد به پيغمبر خدا دستور مي دهيد .

- روزي مردي از دكتر سئوال مي كند : شما چرا با اين سن و خستگي ناشي از كار از موتور سيكلت استفاده مي كنيد؟ دكتر در جواب مي گويد :منزل مريض هايي كه من به عيادتشان مي روم آنقدر پيچ در پيچ است و كوچه هاي تنگ دارد كه هيچ ماشيني از آن نمي تواند عبور كند ، بنابراين مجبورم با موتور به عيادتشان بروم .

و آري اين اوج عزت انساني است ، طوري زندگي كند كه حتي نام خود را هم به فراموشي بسپارد و بحدي در خدمت مردم و البته براي رضاي خالق غرق باشد و پس از مرگ احسان و عظمت كارش آشكار گردد. دكتر شيخ بيش از اينكه دكتر باشد معلمي بود كه اخلاق همراه با مهرباني و صفا را به شاگردان و مريدان مكتبش آموزش داد.
[font=Tahoma]باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . [/font][font=Tahoma] کوروش کبیر[/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: nastaran86 ، Kaveh90 ، OverLord ، sorena ، mehdi47 ، یاشار و ماری
دنیای ما انسانها در مقیاسی متفاوت !


زیاد شنیدید که میگن دنیا چقدر کوچیکه ! البته از اون جهت که خیلی چیزهای دنیا به همدیگه ربط دارند ولی اگه بخواهیم مقیاسی رو برای دنیا در نظر بگیریم می بینیم دنیا خیلی بزرگتر از اونی هست که حتی در تصور ما جا بگیره. کاری به کهکشانها و زمینی که در اون زندگی می کنیم نداریم ولی حتی اگر به ضروریات ریز و درشتی که در زندگی روزمره از اونها استفاده می کنیم توجه کنیم به نوعی احساس کوچکی می کنیم، احساسی کودکانه و اینکه تصور می کنیم چقدر حجم گستره ای که زندگی ما رو در بر گرفته بزرگ و غیرقابل محاسبه است ...

برداشت از این اختلاف حجم، سوژه ای شد تا کریستوفر بوفولی که یک عکاس و هنرمند فرانسوی است با دیدگاهی شوخ طبعانه و با بهره گیری از سفرهای گالیور به جزیره خیالی لیلیپوت، زندگی آدم ها رو در دنیای با عظمت و سرشار از نعمت های خداوند در فضایی قرار دهد تا پیکره های کوچک آدم ها در دنیایی بزرگتر از آنچه که بطور معمول بنظر می رسد را تداعی کند.

او عقیده داره حتی تفکرات آدمی نیز جزئی از همین نعمات به حساب میاد چرا که عقل آدمی است که باعث تعالی و شناخت دنیای اطراف شده و اکتشافات و اختراعاتی رو در دنیای پیرامون خودش بوجود آورده و می توان گفت تفکر و تعقل آدمی اگر در حجم مقایسه شود به مراتب از جسم او نیز بزرگتر است.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: OverLord ، nicole.gemini
چی بخوریم؟



ميگن هر روز بايد يک سيب خورد چون آهن داره،

يک موز خورد چون پتاسيم داره،
پرتقال هم خورد چون ويتامين C داره،
و يک فنجان هم چاي سبز بدون شکر نوشيد براي پيش گيري از ديابت.

هر روز بايد دو ليتر آب خورد .....،
يعني دوبرابره زماني كه براي نوشيدن آب صرف کرديم !)

بايد هر روز ماست خورد براي اينکه ارگانيزممون نياز به ۱۱۴- ن L CASSEI كه هيچکس نميدونه چه جانوريه ولي به نظر ميرسه كه اگر يک ميليون ونيم (؟) از اين آنزيمها به بدنمون نرسه شروع به فرسوده شدن ميکنيم .

روزي بايد يه آسپيرين خورد براي جلوگيري از سکته و يه گيلاس
هم شراب قرمز ( كه با ز براي جلوگيري از سکته خوبه
....) و يه گيلاس هم شراب سفيد كه براي سيستم اعصاب مفيده و
يه ليوان هم آبجو كه نميدونم براي چي چي ???? مفيده !
و اگر همه اينا رو با هم بخوريم ممکنه عامل
خونريزي مغزي بشه ولي جاي نگراني نيست چون اگه پيش بياد
اصلا متوجه نميشيم
هر روز بايد کلي سبزيجات و غلات فيبر دار بخوريم تا
شايد موفق بشيم مدفوع بکنيم؛ هر روز بايد ۴ تا
۶ وعده غذاي سبک بخوريم، وبدون اينکه يادمون بره
هر لقمه رو صد دفه خوب بجويم . اگر حساب کتاب کنيم
ميبينيم بابت غذا خوردن بايد ۵ ساعت وقت صرف کنيم.

و بعد از هر غذا بايد دندون هامون رو مسواک بزنيم ، بعد از ماست و
فيبر خوردن هم بايد مسواک کنيم ، بعد از سيب هم مسواک
کنيم بعد از موز هم باز مسواک کنيم ....همينطور مسواک کنيم تا موقعي كه
فقط سه تا دندون تو دهنمون باقي بمونه ... در ضمن فراموش هم
نشه كه بايد بين داندانها رو نخ هم بيندازيم ، لثه هامون رو هم
ماساژ بديم ، آب نمک و محلول شست شوي دندان هم قرقره کنيم ....

هر روز بايد ۸ ساعت بخوابيم و ۸ ساعت هم کار کنيم، به اظافه زمان لازم براي غذا خوردن كه جمش ميشه : ۲۱=۵+۸+۸ ساعت ؛ برامون
۳ ساعت باقي ميمونه، تازه اگر گيره ترافيک نيفتيم .

بنا بر آمار ما روزي ۳ ساعت تلويزيون نگاه ميکنيم.

قاعدتا ممکن نيست چون بايد هر روز حد اقل نيم ساعت هم پياده روي کنيم ( مواظب باشيد بعد از ۱۵ دقيقه دور بزنيد و برگرديد واگر نه نيم ساعت ميشه يک ساعت ).

بايد به روابط با دوستانمون هم خيلي توجه نشون بديم
چون دوستان مثل گلها و گياهان هستن و هرروز به رسيدگي و آبياري احتياج دارن ! حتي موقعي هم كه به سفر ميريم، فکر ميکنم !

در ضمن بايد روزانه يکي دو تا روز نامه ، چند تا مقاله بخونيم و اخبار رو هم نگاه کنيم تا همچنان در جريان وقايع باشيم و نقد و انتقاد يادمون
نره!

واي راستي بايد روابط زناشويي مون هم هر روز انجام بديم و براي اينکه
اين روابط تکراري نشن: بايد نوآوري کنيم و ازخودمون خلاقيت نشون بديم و مدام متوجه دلبري هم باشيم !

يک ساعتي رو هم بايد براي نظافت و ته کشيدن ، اطو کردن، ظرف و رخت شستن...... واويلا اگر بچه و بيرون بردن سگ هم جزو رنامه باشه .....!!!!

خلا صه اگه دوباره يه جمع سرانگشتي بزنيم ميرسيم به ۲۹ ساعت در روز...

پس چاره يي نيست و تنها راهي كه به عقل ميرسه اينکه چند تا کار رو هم زمان با هم انجام بديم...

مثلا موقع دوش گرفتن از آب سرد استفاده کنيم و دهان مون رو باز نگه داريم تا اينطوري ۲ ليتر آب روزانه رو خورده باشيم.

و بعد از اينکه از زير دوش در اومديم ، مسواک به دهان روابط زناشوئي رو انجام داديم , بعد همسرمون به اخبار تلويزيون نگاه ميکنه و ما همزمان داريم جارو مي کنيم و به چيز هايي كه همسرمون در حال ديدن روي صفحه است و داره براي ما تعريف ميکنه هم گوش ميديم .

يک دستمون بيکار و خالي مونده ؟

خوب پس ميتونيم به يکي از دوستان ويا پدر ومادرمون تلفن بکنيم ، شراب
و آسپيرين رو هم پشت سرش بخوريم ( چون بعد از تلفن به پدر مادرمون به آسپيرين و شراب واقعا احتياج داريم )، ماست و سيب رو ميتونيم
بديم همسرمون بخوره و خودمون مشغول خوردن موز بشيم ، و فردا
برعکسش کنيم .

۲دقيقه آزاد برامون ميمونه ،
فعلا ميرم تا بعد ، چون بين ماست، سيب، آبجو، اولين ليتر آب و سومين
وعده غذاي فيبر دار روزانه ، ديگه حسابي گيج شدم ونميدونم کجاي کار هستم.....بايد هرچه زودتر خودم رو به توالت برسونم ...حتما از اين فرصت استفاده ميکنم تا دندون ها رو هم مسواک کنم!
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: nastaran86 ، OverLord ، hamedrouhi
کدام يک را سوار مي کنيد ؟

يك شركت بزرگ قصد استخدام تنها يك نفر راداشت. بدين منظور آزموني برگزار كرد كه تنها يك پرسش داشت. پرسش اين بود :
شما در يك شب طوفاني سرد در حال رانندگي ازخياباني هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستيد. سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند. يك پيرزن كه در حال مرگ است. يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. يك خانم/آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او راداريد. شما مي‌توانيد تنها يكي از اين سه نفر را براي سوار نمودن بر گزينيد. كداميك را انتخاب خواهيد كرد؟ دليل خود را به طور كامل شرح دهيد:
پيش از اينكه ادامه حكايت را بخوانيد شما نيز كمي فكر كنيد ....
>>>>>>>
>>>>>>>...........
>>>>>>>
>>>>>>>..........
>>>>>>>
>>>>>>>........
>>>>>>>
>>>>>>>.......
>>>>>>>
>>>>>>>......
>>>>>>>
>>>>>>>.....
>>>>>>>
>>>>>>>.....
>>>>>>>
>>>>>>>...
>>>>>>>
>>>>>>>..
>>>>>>>
>>>>>>>.
قاعدتاً اين آزمون نمي‌تواند نوعي تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خاص خودش ر دارد.
پيرزن در حال مرگ است، شما بايد ابتدا او رانجات دهيد. هر چند او خيلي پير است و به هرحال خواهد مرد.شما بايد پزشك را سوار كنيد. زيرا قبلاً او جان شما را نجات داده و اين فرصتي است كه مي‌توانيد جبران كنيد. اما شايد هم بتوانيد بعداً جبران كنيد.شما بايد شخص مورد علاقه ‌تان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل او را پيدا كنيد. از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كردند،
تنها شخصي كه استخدام شد دليلي براي پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئيچ ماشين را به پزشك مي‌دهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم به همراه همسر روياهايم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس مي‌مانيم.
پاسخي زيبا و سرشار از متانتي كه ارائه شد گوياي بهترين پاسخ است و مسلما همه مي‌ پذيرند كه پاسخ فوق بهترين پاسخ است، اما هيچكس درابتدا به اين پاسخ فكر نمي‌كند. چرا؟
زيرا ما هرگز نمي‌خواهيم داشته‌ها و مزيت‌هاي خودمان را (ماشين) (قدرت) (موقعيت)
از دست بدهيم. اگر قادر باشيم خودخواهي‌ها،محدوديت ها و مزيت‌هاي خود را از خود دوركرده يا ببخشيم گاهي اوقات مي‌توانيم چيزهاي بهتري بدست بياوريم.
تحليل فوق را مي‌توانيم در يك چارچوب علمي‌تر نيز شرح دهيم: در انواع رويكردهاي تفكر، يكي از انواع تفكر خلاق، تفكر جانبي است كه در مقابل تفكر عمودي يا سنتي قرارمي‌گيرد.
در تفكر سنتي، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدوديت‌هاي محيطي خود، استفاده مي‌كند و قادر نمي‌گردد از زواياي ديگر محيط و اوضاع اطراف خود را تحليل كند. تفكر جانبي سعي مي‌كند به افراد ياد دهد كه در تفكر و حل مسائل، سنت شكني كرده، مفروضات و محدوديت ها را كنار گذاشته، و از زواياي
ديگري و با ابزاري به غير از منطق عددي وحسابي به مسائل نگاه كنند.
در تحليل فوق اشاره شد اگر قادر باشيم مزيت‌هاي خود را ببخشيم مي‌توانيم چيزهاي بهتري بدست بياوريم.
شايد خيلي از پاسخ‌دهندگان به اين پرسش، قلباً رضايت داشته باشند كه ماشين خود را ببخشند تا همسر روياهاي خود را به دست آورند. بنابراين چه چيزي باعث مي‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه كنند.
دليل آن اين است كه به صورت جانبي تفكر نمي‌كنند. يعني محدوديت ها و مفروضات معمول را كنار نمي ‌گذارند. اكثريت شركت‌كنندگان خود را در اين چارچوب مي‌بينند كه بايد يك نفر را سوار كنند و از اين زاويه كه مي‌توانند خود راننده نبوده و بيرون ماشين باشند، درباره پاسخ فكر نكرده‌اند.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: OverLord
میوه ها و سبزیجات چربی سوز




در برنامه غذایی روزانه استفاده از ۵ گروه غذایی اصلی توصیه شده است. این گروه ها شامل نان و غلات، میوه ها، سبزی ها، شیر و لبنیات و گوشت، حبوبات، تخم مرغ و مغزها (دانه ها) است. در سال های اخیر در هرم غذایی، سبزی ها و میوه ها به دلیل اهمیتی که در سلامت انسان دارند در دو گروه غذایی جداگانه به نام گروه سبزی ها و گروه میوه ها قرار گرفته اند.

گروه میوه ها شامل انواع میوه ها است و مصرف روزانه ۲ تا ۴ واحد از آن توصیه می شود. هر واحد میوه شامل یک عدد میوه متوسط، نصف لیوان میوه های دانه شده مانند انگور، نصف لیوان آب میوه تازه و طبیعی و یک چهارم لیوان میوه خشک است.

هر واحد میوه حاوی ۱۵ گرم کربوهیدرات و ۶۰ کیلوکالری انرژی است. در هر واحد از میوه تازه، منجمد و خشک شده حدود ۲ گرم فیبر وجود دارد. آب میوه نسبت به میوه تازه مقدار کمتری فیبر دارد. میوه های تازه کامل، بیشتر از آب میوه ها حالت سیری ایجاد می کنند و برای افرادی که سعی در کاهش وزن دارند، مناسبترند. زیاده روی در مصرف میوه ها اگر موجب دریافت کالری زیاد شود، می تواند موجب چاقی شود.

سبزی ها نیز شامل انواع سبزی ها است و مصرف روزانه ۳ تا ۵ واحد از آن توصیه می شود. هر واحد سبزی شامل یک لیوان از انواع سبزی های خام، نصف لیوان سبزی های پخته، نصف لیوان آب سبزی ها و یک عدد سیب زمینی متوسط است. همچنین هر واحد از سبزی ها حاوی ۵ گرم کربوهیدرات، ۲ گرم پروتئین و ۲۵ کیلوکالری انرژی است. هر واحد سبزی دارای ۲ ۳ گرم فیبر غذایی است. سبزی ها منبع خوب ویتامین ها و مواد معدنی هستند.
نقش میوه و سبزی در پیشگیری و درمان بیماری ها
میوه ها و سبزی ها به علت داشتن ویتامین ها، مواد معدنی، آنتی اکسیدان ها و فیبر نقش مهمی در پیشگیری و درمان انواع سرطان ها، بیماری های قلبی عروقی، سکته مغزی، پوکی استخوان، دیابت و چاقی دارند.
میوه ها و سبزی ها به علت داشتن آنتی اکسیدان ها و فیبرها از رسوب چربی در دیواره رگ ها و گرفتگی عروق جلوگیری می کنند.
فیبرها باعث افزایش حجم مدفوع و افزایش حرکات روده شده و از یبوست جلوگیری می کنند.
فیبرها باعث کاهش فشار درون روده می شوند و از بیماری هایی مانند هموروئید (بواسیر) و دیورتیکولوز پیشگیری می کنند.
فیبرها باعث کاهش سطح کلسترول خون شده و از بیماری های عروق قلب و مغز جلوگیری می کنند.
فیبرها تخلیه محتویات معده به درون روده و جذب آنها را به تاخیر می اندازند و با این کار مانع افزایش ناگهانی قند خون می شوند و به همین علت در کنترل بیماری دیابت مفیدند.
فیبرها با ایجاد حس سیری، باعث کاهش مصرف غذا شده و به کاهش وزن کمک می کنند.
میوه ها و سبزی ها نقش محافظتی در ابتلا به سرطان کولون و رکتوم دارند.
میوه ها و سبزی ها غنی از پتاسیم بوده و مصرف آن ها برای کنترل فشار خون و جلوگیری از ریتم های قلبی نامنظم موثرند.
میوه ها و سبزی ها به علت داشتن آنتی اکسیدان ها نقش مهمی در مقابله با عوارض آلودگی هوا دارند.
نکات بهداشتی در استفاده از میوه و سبزی
باقی مانده سموم دفع آفات بر روی میوه ها و سبزی ها می تواند احتمال بروز سرطان ها را افزایش دهد.
سبزی ها معمولا از طریق مدفوع انسان یا حیوان آلوده می شوند و علت آلودگی تماس با خاک یا آبیاری با آب آلوده است. بنابراین سبزی ها میوه ها را باید قبل از مصرف کاملا شسته و ضدعفونی کرد.
میوه ها و سبزی ها مانند و خیار باید به دقت شسته شوند و حتی الامکان به صورت پوست کنده مصرف شوند.
برای نگهداری میوه ها در یخچال باید توجه داشت هوا در اطراف همه قسمت های میوه جریان داشته باشد. بنابراین نباید میوه ها را داخل کیسه های نایلونی در یخچال گذاشت.
برای نگهداری سبزی ها بعد از پاک کردن، شستن و ضد عفونی کردن، آنها را داخل یک پارچه تمیز بپیچید و بعد داخل یخچال بگذارید.
موقع جا به جا کردن و شستن میوه ها و سبزی ها باید مراقب بود پوست آنها زخمی نشود و ضربه نخورد. این کار باعث می شود که سبزی ها و میوه ها زودتر فاسد شوند.
نکات تغذیه ای در استفاده از میوه و سبزی
تا جایی که ممکن است میوه ها و سبزی ها را به صورت خام مصرف کنید. زیرا حرارت، به ویژه اگر طولانی مدت باشد می تواند باعث از بین رفتن ویتامین های میوه ها و سبزی ها شود.
سالادی را که با وعده های غذایی مصرف می کنید با فاصله کمی از سرو غذا آماده کنید. زیرا ویتامین های موجود در اجزای آن در معرض هوا تخریب می شوند.
استفاده از چاشنی هایی مانند آب لیمو، آب نارنج، آب غوره و روغن زیتون برای سالاد بسیار بهتر از استفاده از سس های مایونز است. این سس ها حاوی مقدار زیادی چربی هستند که می توانند موجب اضافه وزن و چاقی شوند. می توان سس سالاد را در منزل با مخلوط کردن مقداری ماست کم چرب، آب لیمو یا آب نارنج یا سرکه، کمی فلفل و روغن زیتون تهیه کرد.
از جوانه غلات و حبوبات مانند جوانه گندم و ماش همراه سالاد استفاده کنید. جوانه ها غنی از ویتامین ها به خصوص ویتامین C و املاح هستند.
از میوه ها به عنوان میان وعده استفاده کنید. مصرف میوه های کامل بهتر از آب آن هاست.
در تهیه کمپوت ها از شکر اضافی استفاده می شود، بنابراین استفاده از میوه ها تازه به خصوص برای افراد دیابتی بهتر از کمپوت است.
اگر از کنسرو سبزی ها مانند کنسرو قارچ و … استفاده می کنید، آنها را با آب بشویید تا نمک اضافی آنها از بین برود.
از مصرف مقادیر بیش از اندازه فیبر در یک وعده غذایی بپرهیزید زیرا باعث دفع کلسیم، آهن، مس، منیزیم، روی و سلنیوم می شود.
با افزایش مقدار فیبر رژیم غذایی، باید آب بیشتری هم بنوشید.
بر اساس اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، مصرف ناکافی میوه و سبزی ها علت ۳۱ درصد بیماری های ایسکمیک قلب و ۱۱ درصد سکته های مغزی در دنیاست. ا:

شما با خواندن فواید نوشیدن آب در زیر شگفت زده خواهید شد.
• کاهش وزن
نوشیدن آب کمک می کند که وزن بدن کاهش یابد چرا که ترکیبات جانبی ناشی از چربی ها را می شوید. نوشیدن آب اشتها را کم می کند و میل شما برای خوردن را متوقف می نماید. پس کمتر می نوشید. علاوه بر این، آب کالری صفر دارد.

• درمان طبیعی سر درد
به از بین بردن سر درد و دردهای پشت بر اثر کم شدن آب بدن، کمک می کند. دلیل اصلی سر درد هم همان از دست دادن آب بدن می باشد.

• جوانتر خواهید بود پوستی شاداب خواهید داشت.
زمانی که پوست شما آب دار باشد، شما جوانتر به نظر خواهید رسید. آب کمک می کند که بافت های پوست مجددا ساخته شوند، پوست مرطوب شود و الاستیسیته آن افزایش یابد.

• بازدهی در محیط کار افزایش می یابد.
حجم زیادی از مغز شما از آب تشکیل شده است. علاوه بر اینکه خوردن آب باعث می شود که شما بهتر فکر کنید، باعث می شود که هوشیارتر باشید و بهتر تمرکز کنید.

• فعالیت بدنیتان را افزایش می دهد.
نوشیدن آب دمای بدنتان را تنظیم می کند شما احساس انرژی بیشتری می کنید، زمانی که در حال نرمش هستید و همچنین تغذیه عضلاتتان بهتر می شود.

• کمک کردن در هضم غذا و جلوگیری از یبوست.
خوردن آب به دلیل بالا بردن متابولیسم بدن در هضم غذا کمک می کند. فیبر و آب دست به دست هم داده و حرکت روده شما را راحتتر می کند.

• رگ به رگ شدن و گرفتگی عضلات کمتر می شود.
آب رسانی مناسب به بدن باعث می شود که مفاصل و عضله های شما روغن کاری شود و شما گرفتگی و رگ به رگ شدن کمتری پیدا می کند.

• کمتر مریض می شوید و احساس سلامت می کنید.
نوشیدن مقادیر زیادی آب باعث می شود در مقابل آنفولانزا مقاومت کنید و سایر امراضی مثل سنگ کلیه یا سکته قلبی به دور باشید. از لیمو و آب برای درمان بیماری های تنفسی و مشکلات روده ای، روماتیسم، دردهای آرتروز و ...استفاده می شود همچنین از فواید دیگر آب می توان به افزایش ایمنی بدن اشاره کرد.

• از بین بردن خستگی.
آبی که وارد بدن می شود، باعث می شود که مواد سمی و مواد زائد از بدن شسته شود و از بدن خارج گردد. اگر بدن شما دچار کمبود آب شود، قلب شما، بطور مثال، باید خیلی سخت کار کند تا بتواند به همه سلولهای بدن اکسیژن رسانی کند، پس کلیه ارگان های حیاتی بدن شما خسته خواهند شد و در نهایت شما نیز خسته می شوید.

• حوصله خوب.
زمانی که بدنتان احساس خوبی داشته باشد روح شما نیز احساس خوبی پیدا می کند.

• کاهش احتمال سرطان.
در رابطه با سیستم هضم، برخی تحقیقات نشان داده که نوشیدن مقادیر زیادی آب، خطر ابتلا به سرطان مثانه و روده بزرگ را کاهش می دهد. آب تمرکز سلول های سرطان زا را در اوره کم می کند و آن هم به دلیل رقیق کردن اوره است. لذا زمان تماس اوره با پوشش مثانه کاهش می یابد.

بعضي از ميوه ها قند دارند و باعث چاقي مي شوند و بعضي ديگر بالعکس لاغر مي کنند اما آيا تا کنون درباره ميوه هايي که چربي را بسوزانند شنيده ايد و اين ميوه ها را مي شناسيد؟

يک سري مواد غذايي وجود دارد که به نام " غذاهايي با کالري منفي " (NEGATIVE CALORIE FOODS) معروف هستند، اين مواد غذايي نسبت به ساير مواد، انرژي بيشتري براي هضم خود نياز دارند، يعني بدن انرژي بيشتري براي هضم آنها مي سوزاند و در عين حال بدن نمي تواند کالري زيادي از آنها براي خود ذخيره کند، پس علاوه بر اينکه باعث سوخت چربي ها مي شوند، کمتر به چربي تبديل شده و ذخيره مي شوند.

مواد غذايي داراي چربي،پروتئين،کربوهيدرات،کالري،ويتامين و املاح هستند، ويتامين ها،بافت هاي بدن را تحريک مي کنند تا آنزيم توليد کنند که اين آنزيم ها باعث تجزيه و مصرف انرژي موجود در غذاها مي شوند، بنابراين غذاهايي با کالري منفي، غذاهاي غني از ويتامين و املاح هستند که نه تنها باعث مصرف انرژي حاصل از خود مي شوند،بلکه انرژي اضافي موجود در طي عمل هضم را مصرف مي کنند که البته مصرف اينگونه مواد غذايي زماني در کاهش وزن مؤثر است که غذاهاي پُرکالري و فاقد مواد مغذي مثل انواع تنقلات، چيپس و ... را مصرف نکنيد.

مواد غذايي با کالري منفي (NEGATIVE CALORIE FOODS) ياچربي سوز شامل انواع مختلفي از ميوه ها و سبزي ها است که شامل مواد غذايي زير مي باشد:

از سبزي ها:

مارچوبه – چغندر – کلم – کلم بروکلي – هويج - گل کلم – کرفس – کاسني – فلفل قرمز – خيار – شاهي – سير – لوبيا سبز – کاهو – پياز – تربچه – اسفناج – شلغم و کدو سبز است.

از ميوه ها:

سيب – زغال اخته – طالبي و گرمک – گريپ فوروت – ليمو ترش – انبه – پرتقال – هلو – آناناس – تمشک – توت فرنگي – گوجه فرنگي – نارنگي و هندوانه است.

To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: OverLord
ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شده‌اند




كودك وحشي (Feral Child)، به كودكي اطلاق مي‌شود كه از سنين بسيار پايين، دور از اجتماع انساني زيسته است و از مراقبت و عواطف انساني، رفتارهاي اجتماعي و از همه مهم‌تر زبان بشري، چيزي نمي‌داند (يا تجربه‌ي بسيار كمي از آن‌ها دارد). بعضي از اين كودكان وحشي توسط ديگران(معمولاً والدين خودشان) زنداني بوده‌اند؛ گاه، والديني كه نمي‌توانند از پس اختلالات جسمي و ذهني كودكانشان بربيايند، آنان را به حال خود رها مي‌كنند. كودكان وحشي پيش از آن كه به حال خود رها شوند يا از خانه فرار كنند، ممكن است مورد سوء استفاده‌ي شديدي قرار گرفته باشند يا آسيب‌هاي رواني جدي بر آن‌ها وارد آمده باشد. طبق گزارش‌ها، برخي از اين كودكان، توسط حيوانات، بزرگ مي‌شوند و برخي ديگر، به تنهايي در طبيعت وحشي، روزگار مي‌گذرانند. بيش از صد مورد كودك وحشي گزارش شده است. ما 10 تا از آن‌ها را كه در زمان خود معروف شده‌اند، در اينجا مي‌آوريم.
10) دينا سانيچار، پسر گرگي هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy)
[عکس: 10-Dina-Sanichar-the-Indian-Wolf-Boy_1-300x300.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1867
سن هنگام پيدا شدن: 6
محل: سكندرا
مدت زمان زندگي در طبيعت: 6 سال
حيوانات: گرگ‌ها
گفته مي‌شد «دينا سانيچار»، يكي از پسرهايي كه در پرورشگاه سكندرا زندگي مي‌كرد، دچار معلوليت‌هاي ذهني است. او را در سال 1867، هنگامي كه شش سال سن داشت، از غار گرگ‌ها بيرون آوردند. چند شكارچي در جنگل‌هاي «بلندشهر» از ديدن پسري كه روي چهار دست و پا دويده و به دنبال يك گرگ، وارد لانه‌ي گرگ‌ها شد، در شگفت ماندند. اين چنين بود كه دينا سانيچار پيدا شد. آن‌ها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بيرون آوردند و گرگ را با شليك گلوله كشتند.
دينا، در ابتدا، عادات يك حيوان وحشي را از خود بروز مي‌داد؛ او جامه‌هايش را مي‌دريد و از زمين غذا مي‌خورد. دينا سرانجام غذاي پخته را با غذاي خام جايگزين ساخت اما هرگز صحبت كردن نياموخت. ظاهراً دينا به تنباكو هم معتاد شد. وي در سال 1895 مُرد.


9) كامالا و آمالا، دختران گرگي ميدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore)
[عکس: 9-Kamala-and-Amala-the-Wolf-Girls-of-Mid...00x189.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1920
سن هنگام پيدا شدن: 8 (كامالا)، 5/1 (آمالا)
محل: ميدناپور، هند
مدت زمان زندگي در طبيعت: 8 سال ، 1 سال
حيوانات: گرگ‌ها
شايد يكي از مشهورترين و بحث‌برانگيزترين ماجراهاي مربوط به كودكان وحشي، ماجراي «كامالا» و «آمالا» باشد. كامالا و آمالا، دو تن از جالب‌ترين افراد، در ميان كودكان وحشي هستند. اين دختران گرگي، كنار هم، در لانه‌ي گرگ‌ها پيدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و كامالا هشت سال داشت. با اين حال، گفته مي‌شد اين دو خواهر نيستند، بلكه در سال‌هاي متفاوتي، به حال خود رها شده‌اند يا اين كه گرگ‌ها آن‌ها را برداشته‌اند.
در همان سال، كشيش «جوزف سينگ» (Joseph Singh)، يك مبلغ مذهبي كه اداره‌ي پرورشگاهي در شمال هند را بر عهده داشت، شايعاتي شنيد درباره‌ي دو موجود شبح‌مانند، كه در جنگل بنگال، در نزديكي «ميدناپور»، دسته‌اي از گرگ‌ها را همراهي مي‌كنند. روستاييان محلي از اين ارواح مي‌ترسيدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگ‌ها آسيبي برسانند. سينگ، كه كنجكاو شده بود، بر بالاي يك درخت، مخفيگاهي ساخت مشرف به لانه‌ي دسته‌ي گرگ‌ها. لانه، در واقع، يك پشته‌ي قديمي ده پايي موريانه‌ها بود كه با گذشت زمان، گود و ميان‌تهي گشته بود. با بالا آمدن ماه، سينگ، گرگ‌ها را ديد كه يكي يكي بيرون مي‌آيند. سپس، دو موجود خميده و ترسناك ظاهر شدند. اين دو موجود سرهاي خويش را كمي بيرون آوردند، هواي شبانه را بو كشيدند و آن‌گاه به بيرون جهيدند. اين «اشباح» بر اساس توصيفات سينگ در دفتر خاطراتش، موجوداتي بودند: «…بسيار مخوف و ترسناك…دست، پا و بدني همچون انسان داشتند، اما سرهايشان، جسم گردي بود از چيزي كه شانه‌ها و قسمت فوقاني بالاتنه‌شان را مي‌پوشاند…چشم‌هايشان، درخشان و نافذ بود و شباهتي به چشم انسان‌ها نداشت…هر دوي آن‌ها روي چهار دست و پا مي‌دويدند».
ظاهرا،ً در اين دخترها، اثري از رفتار و افكار انساني نبود. گويي آن‌ها ذهن يك گرگ را داشتند. هر لباسي كه به تنشان پوشانده مي‌شد را پاره مي‌كردند، فقط گوشت خام مي‌خوردند، هنگام خواب به صورت دايره‌اي و خميده به هم مي‌چسبيدند، در خواب تكان‌هاي ناگهاني مي‌خوردند و خرناس مي‌كشيدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بيدار مي‌شدند، زوزه مي‌كشيدند و مي‌خواستند دوباره آزاد شوند. كامالا و آمالا آن‌قدر چهار دست و پا راه رفته بودند كه تاندول‌ها و مفاصلشان كوتاه شده بود، به همين دليل قادر نبودند پاهايشان را راست نگه دارند يا حتي براي راه رفتن روي دو پا، كوششي نشان دهند. آن‌ها هرگز لبخند نزدند و علاقه‌اي به ارتباط با انسان‌ها نشان ندادند. تنها احساسي كه در چهره‌شان ديده مي‌شد، ترس بود. حتي حواس اين دو نيز همچون حواس گرگ‌ها شده بود. به گفته‌ي سينگ، شب‌ هنگام، چشمان آنان بينايي خارق‌العاده‌اي داشت و مثل چشم گربه‌ها مي‌درخشيد. قدرت شنوايي آن‌ها نيز بسيار قوي بود، اما به نظر مي‌رسيد صداي انسان‌ها براي گوش‌هايشان غريب و غير قابل شنيدن است.
سينگ، به عنوان مردي فقير اما تحصيل‌كرده، تمام تلاش خود را كرد تا وظيفه‌ي خود مبني بر بهبود حال كامالا و آمالا را به بهترين نحو ممكن انجام دهد. وي كه به نظريه‌ي رشد گياه‌وار كودكان اعتقاد داشت، اين طور نتيجه گرفت كه عادات گرگي كامالا و آمالا، به نحوي مانع از بروز آزادانه‌ي خصايل انساني آن‌ها مي‌شود. سينگ احساس مي‌كرد وظيفه دارد (حداقل به دلايل مذهبي) كه اين اين دو دختر را از روش زندگي گرگ‌وارشان جدا كند و زمينه‌ي ظهور انسانيت دفن‌شده‌ي آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پيش از آن كه كار پژوهشي وي پيشرفت كند، دختر كوچكتر، آمالا، بيمار شد و جان داد. اين واقعه، براي كامالا كه تازه ترسش از انسان‌هاي ديگر و محيط پرورشگاه ريخته بود، ضربه‌ي مهلكي محسوب مي‌شد. كامالا مدت زيادي عزا گرفت و سينگ، مي‌ترسيد او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام كامالا بهبود يافت و سينگ برنامه‌ي بهبودي بيمار را آغاز كرد.


8) دانيل، پسر بزي آند (Daniel, The Andes Goat Boy)
[عکس: 8-Daniel-The-Andes-Goat-Boy_1-300x217.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1990
سن هنگام پيدا شدن: 12
محل: آند، پرو
مدت زمان زندگي در طبيعت: 8 سال
حيوانات: بزها
پسر بزي آند در سال 1990 در آند، پرو پيدا شد و گفته مي‌شود كه هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وي با خوردن شير آن‌ها و تغذيه از ريشه‌ها و دانه‌ها زنده مانده بود. دانيل در طبيعت، و با مشخصه‌هاي بارز زندگي وحشي بزرگ شده بود.
او روي چهار دست و پا راه مي‌رفت و دست‌ها و پاهايش آن‌قدر زخم شده‌بودند كه سفت شده و برايش حكم سم را پيدا كرده بودند. وي مي‌توانست با بزها ارتباط برقرار كند اما نتوانست زبان بشر را ياد بگيرد.
پسر بزي آند پس از پيدا شدن، توسط تيمي از دانشگاه پزشكي «كانزاس» تحت بررسي و آزمايش قرار گرفت. نام او را «دانيل» گذاشتند.


7) پسر-آهوي كوهي سوريه‌اي (The Syrian Gazelle Boy)
[عکس: 7-The-Syrian-Gazelle-Boy_1-279x300.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1946
سن هنگام پيدا شدن: تقريباً 10
محل: صحراي سوريه
مدت زمان زندگي در طبيعت: 9 سال
حيوانات: آهوان كوهي
پسري كه حدوداً 10 سال سن داشت در ميان گله‌اي آهوان كوهي در صحراي سوريه پيدا شد. او را به كمك يك جيپ عراقي گرفتند، چون مي‌توانست با سرعت 50 كيلومتر در ساعت بدود. اگرچه وي به طرز وحشتناكي لاغر بود، اما مي‌گفتند بسيار سالم و تندست است و عضلاتي پولادين دارد. اين پسر را گرفتند و دست و پايش را بستند.
به گفته‌ي آرمن، پسر-آهوي كوهي سوريه‌اي در سال 1955 هنوز زنده بود و سعي كرده بود از وضعيت نامطلوبي كه در آن زنداني شده بود، فرار كند. من احساسات شما را با بيان كارهايي كه براي جلوگيري از اين اقدام او انجام گرفت، جريحه‌دار نمي‌كنم.
آنچه كه Magazine Life در تاريخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زيادي با گزارش‌هاي ديگر مطابقت دارد. گزارش مي‌گويد يك ماه پيش، گروهي از شكارچيان، پسري پيدا كرده‌اند كه وحشي و آزاد در ميان گله‌اي از آهوان كوهي، در دشت سوريه مي‌دويده است. گويا، وي، كه در زمان پيدا شدن 10 الي 14 سال داشت، در كودكي به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پيدا شدن، او را به آسايشگاه بيماران رواني انتقال داده بودند. Sunday Express نيز گزارش مشابهي ارائه كرده، با اين تفاوت كه سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد كرده است نه 50 كيلومتر در ساعت.


6) بلو، پسر شامپانزه‌اي نيجريه‌اي (Bello, the Nigerian Chimp Boy)
[عکس: 6-Bello-the-Nigerian-Chimp-Boy_1-269x300.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1996
سن هنگام پيدا شدن: 2
محل: نيجريه
مدت زمان زندگي در طبيعت: 1 سال
حيوانات: شامپانزه‌ها
«بلو»، پسر شامپانزه‌اي نيجريه‌اي را هنگامي كه دو سال داشت، در سال 1996 پيدا كردند. والدينش احتمالاً وي را كه دچار معلوليت جسمي و ذهني بود، در شش ماهگي رها كرده بودند، كاري كه معمولاً چادرنشينان «فولاني»، ساكنان بخش عمده‌اي از منطقه‌ي «ساحل» در غرب آفريقا، با كودكان معلولشان انجام مي‌دهند و امري عادي محسوب مي‌شود.
بلو كه گفته مي‌شود توسط شامپانزه‌ها سرپرستي و بزرگ شده بود، ميان يك خانواده‌ي شامپانزه، در 150 كيلومتري جنوب «كانو» واقع در شمال نيجريه پيدا شد. زماني كه اين ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاري رسيد، بلو در خانه‌ي بي‌سرپرستان Tudun Maliki Torrey در كانو ساكن شده بود.
بلو، زماني كه تازه پيدا شده بود، مثل يك شامپانزه راه مي‌رفت، او از پاهايش بهره مي‌گرفت اما دست‌هايش را روي زمين مي‌كشيد. وي شب‌ها در خوابگاه به اين سو و آن سو مي‌پريد، بچه‌هاي ديگر را آشفته مي‌كرد و همه چيز را پرت مي‌كرد و مي‌شكست. شش سال بعد، بلو بسيار آرام‌تر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزه‌ها به اين سو و آن سو مي‌پريد، صداهاي شامپانزه‌وار در مي‌آورد و چند بار با مشت به سرش مي‌زد. بلو در سال 2005 از دنيا رفت.


5) جان سبونيا، ميمون-پسر اوگاندايي (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy)
[عکس: 5-John-Ssebunya-the-Ugandan-Monkey-Boy_1-300x223.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1991
سن هنگام پيدا شدن: 6
محل: اوگاندا
مدت زمان زندگي در طبيعت: 3 سال
حيوانات: ميمون‌ها
«جان سبونيا» در اوايل دهه‌ي 1980 به دنيا آمده بود. وي بعد از مشاهده‌ي قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار كرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذيرفته بر اين است كه ميمون‌هاي سبز آفريقايي (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازه‌اي مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفته‌اند. جان، در سال 1991، وقتي در درختي پنهان شده بود، توسط يك زن يا دختر قبيله (به نام ميلي) پيدا شد. «ميلي» با اهالي روستا بازگشت و در اين مورد، نه تنها خود جان در برابر اسير شدن مقاومت كرد- چيزي كه معمولاً اتفاق مي‌افتد- بلكه خانواده‌اي كه سرپرستي‌اش را بر عهده گرفته بودند نيز، با پرتاب چوب به سمت روستاييان، به دفاع از او برآمدند.
گزارشات اوليه حاكي است كه تمام بدن جان با موهايي موسوم به هايپرتريكوسيس (hypertrichosis) پوشيده شده بود. در مدفوع وي، كرم‌هايي به طول نيم متر وجود داشت. وقتي او را گرفتند و تميزش كردند، معلوم شد تمام تنش پر از شكاف و خراش است و زانوهايش به دليل چهار دست و پا راه رفتن، زخمي است. هويت جان سبولينا در همين زمان مشخص شد. ميلي، جان را به «پل و مولي واسوا»، مديران يك مؤسسه‌ي خيريه، سپرد. جان در ابتدا نمي‌توانست حرف بزند يا گريه كند اما بعدها ياد گرفت صحبت كند. اين بدان معناست كه وي پيش از زندگي در طبيعت، تا حدي حرف زدن را ياد گرفته بود.
او حالا نه تنها حرف مي‌زند، بلكه آواز نيز مي‌خواند و همراه گروه كر كودكان «مرواريد آفريقا» به سفر مي‌رود. بي‌بي‌سي، مستندي از ماجراي جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). اين مستند در 13 اكتبر 1999 به نمايش درآمد.


4) ترايان كالدارار، پسر سگي رومانيايي (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy)
[عکس: 4-Traian-Caldarar-the-Romanian-Dog-Boy_1-300x209.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 2002
سن هنگام پيدا شدن: 7
محل: براشوف، روماني
مدت زمان زندگي در طبيعت: 3 سال
حيوانات: سگ‌ها
«ترايان كالدارار»، پسري رومانيايي بود كه سه سال، دور از خانواده‌اش، يك زندگي وحشي در پيش گرفته بود. گفته مي‌شود او به دليل خشونت‌هاي خانوادگي، خانه‌اش را ترك كرده بود. مادرش، «لينا كالدارار»، گفت كه پسرش را دوست مي‌داشته، اما همسرش مرد خشني بوده و همواره لينا را كتك مي‌زده. وقتي او ترايان را گم كرد، بسيار آزرده‌خاطر شد و اين اميد را در خود پرورش داد كه شايد خانواده‌ي ديگري، سرپرستي ترايان را بر عهده گرفته‌اند. او گفت: «وقتي فرار كردم، ارتباطم با ترايان قطع شد، با اين حال، سعي كردم او را پس بگيرم. هر كاري كردم، او ]پدر ترايان[ اجازه نداد بچه‌ام را پس بگيرم. او گفت بچه مال خودش است».
اگرچه ترايان كالدارار وقتي پيدا شد، هفت ساله بود، اما جسم يك بچه‌ي سه ساله را داشت. او نمي‌توانست صحبت كند، لخت بود و در يك جعبه‌ي مقوايي پوشيده با پلي‌اتيلن زندگي مي‌كرد. وي از نرمي استخوان شديدي رنج مي‌برد، زخم‌هاي عفوني داشت و جريان خونش احتمالاً به دليل سرمازدگي، بسيار ضعيف بود. به اعتقاد دكترها، امكان نداشت ترايان به تنهايي زنده مانده باشد. آنان اين طور نتيجه گرفتند كه تعداد زيادي از سگ‌هاي ولگرد حومه‌ي شهر ترانسيلوانيا به او ياري رسانده‌اند. وقتي ترايان پيدا شد، جسد سگي در كنارش بود كه ظاهراً وي از آن تغذيه مي‌كرده.
ترايان كالدارار، بعد از آن ‌كه اتومبيل يك چوپان به نام «مونالسكو يوان» از كار افتاد، پيدا شد. آقاي يوان مجبور شده بود پياده از مرتع خود بازگردد. در اين زمان او كودك را پيدا كرده، به پليس خبر داده بود. پليس كمي بعد ترايان را گرفت. ترايان همچون يك شامپانزه راه مي‌رفت و خوابيدن زير تخت را به خوابيدن روي آن ترجيح مي‌داد. به گزارش دكتر «مرسيا فلوريا»: «او را در وضعيتي حيواني يافته بودند و حركات او نيز حيوان‌گونه است. اين شواهد نشان مي‌دهند كه وي در يك محيط اجتماعي رشد نيافته. وي در نبود غذا، بسيار آشفته مي‌شود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وي بعد از خوردن غذا مي‌خوابد».


3) راچام پنگينگ، دختر جنگل كامبوج (Rochom P'ngieng, Cambodian Jungle Girl)
[عکس: 3-Rochom-P’ngieng-Cambodian-Jungle-Girl_1-300x205.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 2007
سن هنگام پيدا شدن: 29
محل: جنگل كامبوج
مدت زمان زندگي در طبيعت: 19 سال
حيوانات: حيوانات مختلف
دختر جنگل كامبوج، زني كامبوجي است كه در 13 ژانويه‌ي 2007، در جنگل «ايالت راتانكيري» پيدا شد. خانواده‌اي در يك روستاي نزديك به محل، ادعا كردند كه اين زن، دختر آن‌ها، «راچام پنگينگ» است كه 29 يا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 يا 19 سال پيش ناپديد شده. ماجراي راچام، به عنوان يك كودك وحشي كه سال‌هاي زيادي از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبري وسيعي داشت.
راچام، پس از آن كه در 13 ژانويه‌ي 2007، ژوليده، لخت و وحشت‌زده، در جنگل‌هاي انبوه ايالت راتانكيري واقع در دورترين نقطه‌ي شمال شرقي كامبوج پيدا شد، مورد توجه بين‌المللي قرار گرفت. وقتي يك روستايي متوجه شد از غذاي موجود در جعبه‌ي ناهار خبري نيست، آن ناحيه را تحت نظر گرفت، چشمش به اين زن افتاد و چند تن از دوستانش را براي گرفتن او گرد آورد.
پدر راچام، افسر پليس، كسور لو لانگ، او را از روي زخمي كه روي پشتش داشت شناسايي كرد. وي اظهار داشت راچام پنگينگ در سن 8 سالگي، هنگامي كه همراه خواهر شش ساله‌اش، گله‌ي گاوها را هدايت مي‌كرد، ناپديد شده بود(خواهرش نيز همين‌طور). يك هفته بعد از پيدا شدن، راچام در تطبيق خود با زندگي متمدن، دچار مشكل شد. به گزارش پليس محلي، او تنها مي‌توانست سه كلمه بگويد: «پدر»، «مادر» و «شكم‌درد». يك روانشناس اسپانيايي كه اين دختر را ديده بود، گفت او «مي‌تواند چند كلمه بگويد و با ديدن بازي‌هايي كه در آن‌ها آيينه و اسباب‌بازي‌هايي به شكل حيوانات وجود دارد، لبخند مي‌زند» اما راچام هرگز به زباني كه قابل درك باشد، صحبت نكرد. او هنگام گرسنگي و تشنگي، به دهانش اشاره مي‌كرد و ترجيح مي‌داد به جاي اين‌كه به صورت قائم قدم بردارد، روي چهار دست و پا راه برود. خانواده‌ي راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نكند. راچام پنگينگ بارها سعي كرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباس‌هاي راچام را را تنش كند زيرا او مي‌خواست آن‌ها را از تنش بيرون بياورد. بر اساس اظهارات يكي خبرنگار از «گاردين»، خانواده‌ي راچام، مراقبت فراواني از وي به عمل مي‌آوردند و اين زن غمگين و بي‌توجه مي‌نمود، هرچند شب‌ها بي‌قرار مي‌شد. در ماه مه 2010، راچام پگينگ به جنگل فرار كرد. علي‌رغم جست و جوها، كسي نتوانسته او را پيدا كند.


پسر پرنده‌اي روسي (The Russian Bird Boy)
[عکس: 2-The-Russian-Bird-Boy_1-300x245.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 2008
سن هنگام پيدا شدن: 7
محل: ولگوگراد، روسيه
مدت زمان زندگي در طبيعت: 7 سال
حيوانات: پرندگان

در سال 2008، مددكاران روسي، يك «پسر پرنده‌اي» پيدا كردند، كه مادرش او را در لانه‌ي پرندگان بزرگ كرده بود. اين پسر تنها مي‌توانست از طريق جيك جيك كردن ارتباط برقرار كند. به گفته‌ي مقامات، اين بچه‌ي وانهاده‌شده را در يك آپارتمان كوچك دو اتاقه در حالي يافته بودند كه با قفس‌هايي پر از پرنده، غذاي پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
به گزارش روزنامه‌ي روسي «پراودا» پسر پرنده‌اي از زبان انساني چيزي نمي‌فهميد و با جيك جيك كردن و تكان دادن بازوانش، ارتباط برقرار مي‌كرد. فعال اجتماعي، «گالينا ولسكايا»، كه در نجات كودك از خانه‌اش در «كروسكي»، ولگوگراد، شركت داشت، اظهار كرد مادر 31 ساله‌ي اين پسر، با او همچون ساير حيواناتش رفتار مي‌كرده و هرگز با وي سخن نمي‌گفته. خانم ولسكايا گفت: «وقتي با او حرف مي‌زنيم، جيك جيك مي‌كند».
مقامات روسي اعلام كردند كه كودك از لحاظ جسمي آسيبي نديده است اما از «سندروم ماگلي» (Mowgli Syndrome) رنج مي‌برد و قادر به برقراري ارتباط عادي با انسان‌ها نيست. نام اين سندروم، از شخصيت «كتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلي در اين داستان، پسربچه‌اي است كه توسط حيوانات وحشي بزرگ مي‌شود.
پراودا اين گونه نوشت: « (مادر وي) از پرندگان خانگي نگهداري مي‌كرد و به پرندگان وحشي غذا مي‌داد. (او) هرگز نه پسرك را زده بود و نه بدون غذا رهايش كرده بود، اما هيچ وقت با او صحبت نكرده بود. اين پرندگان بودند كه با وي ارتباط برقرار كرده، زبان پرنده‌اي يادش داده‌اند. او فقط جيك‌جيك مي‌كند و وقتي مي‌فهمد كسي منظورش را متوجه نشده، دست‌هايش را مثل پرنده‌ها تكان مي‌دهد». اين مادر، بعد از آن‌ كه پسرك پيدا شد، يك فرم رضايت امضا كرد. براساس اين فرم، وي بايد كودكش را آزاد مي‌كرد تا تحت مراقبت قرار گيرد. گزارش‌ها حاكي از آن هستند كه پسر پرنده‌اي موقتاً به يك آسايشگاه رواني منتقل شده بود، اما بعد از مدت كوتاهي، او را به مركز مراقبت‌هاي روانپزشكي فرستاده‌ بودند.


1) اكسانا مالايا، دختر سگي اوكرايني (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl)
[عکس: 1-Oxana-Malaya-The-Ukrainian-Dog-Girl_1-300x195.jpg]
تاريخ پيدا شدن: 1991
سن هنگام پيدا شدن: 8
محل: بلاگوشچنكا، اوكراين
مدت زمان زندگي در طبيعت: 5 سال
حيوانات: سگ‌ها
«اوكسانا مالاي» نه يك كودك وحشي بود، نه يك كودك محبوس، بلكه كودكي بود وانهاده، كه بيشتر دوران طفوليت خود را از 3 تا 8 سالگي، در لانه‌ي سگ‌ها، پشت باغچه‌ي خانه‌ي خانوادگي خود در «نوايا بلاگوشچنكا»، اوكراين، گذرانده بود، هر چند، گاهي به خانه مي‌آمد و والدين الكلي و اهمال‌گر خويش را ملاقات مي‌كرد.
والدين دائم‌الخمر اكسانا، نمي‌توانستند از او نگهداري كنند و به همين دليل اكسانا در سه سالگي از خانه‌اش تبعيد شد. آنان در منطقه‌اي فقيرنشين زندگي مي‌كردند و سگ‌هاي وحشي بسياري در آن خيابان‌ها پرسه مي‌زدند. اكسانا در يك كپر، كه محل زندگي اين سگ‌ها بود و پشت خانه‌اش قرار داشت، پناه جست. وي تحت مراقبت سگ‌ها قرار گرفت و حركات و رفتارهاي آنان را آموخت. رابطه‌ي اكسانا با سگ‌ها آن‌قدر قوي بود كه وقتي مقامات براي نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگ‌ها رانده شدند. اعمال و صداهاي او، تقليدي از سرپرستانش بود. دختر سگي خرناس مي‌كشيد، پارس مي‌كرد، روي چهار دست و پا راه مي‌رفت، مثل يك سگ وحشي قوز مي‌كرد، پيش از خوردن غذا آن را بو مي‌كشيد و داراي حواس بسيار قوي بينايي، شنوايي و بويايي بود. وقتي اكسانا را نجاتش دادند، او تنها كلمات «بله» و خير» را مي‌دانست.
اكسانا، بعد از پيدا شدن، كسب مهارت‌هاي عادي اجتماعي و عاطفي انساني را دشوار يافت. وي، محروم از هرگونه محرك اجتماعي و فكري، تنها، از حمايت عاطفي سگ‌هاي همراهش برخوردار گشته بود. از آن‌جايي كه اكسانا در محيط اجتماعي از زبان استفاده نكرده بود، وي در بهبود مهارت‌هاي زباني با مشكل مواجه مي‌شد.
اوكسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداري معلولين ذهني نگهداري مي‌شود و در مراقبت از گاوهاي مزرعه‌ي كلينيك كمك مي‌كند. وي گفته است وقتي كنار سگ‌هاست، از هميشه خوشحال‌تر است.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: nicole.gemini ، hamedrouhi ، OverLord ، mnazari41
چلوکباب خور حرفه ای به این میگن



.
.
.
.
فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه !!
.
.
.
.
[عکس: f3c6ac46f1db2f96bde58b2ceeb6286f.jpg]
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: maxsoulfly ، nicole.gemini ، alisarshar ، mnazari41

آیا عقرب در حال زایمان دیده‌اید؟
به تصاویر دقت کنید:

[عکس: 37120.gif]
پشت عقرب شکافته می‌شود تا بچه‌ها از آن خارج شوند

[عکس: 37121.gif]
روز دوم هم بچه ها در حال خارج شدن هستند

[عکس: 37122.gif]
روز سوم هم خروج بچه ها ادامه دارد
[عکس: 37123.gif]
روز چهارم بچه ها خارج می‌شوند و پراکنده می‌گردند
[عکس: 37124.gif]
روز پنجم؛ آخرین روز خروج بچه‌هاست و مادر همچنان پابرجاست


[عکس: 37125.gif]
بعد از پایان یافتن وضع حمل، پشت عقرب همانند روز اول بر می‌گردد و درست می‌شود

[عکس: 37126.gif]



7 اشتباه که شما باهوش ها انجام می دهید !


بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید.

حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسید که هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند، به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.

همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.

این 8 اشتباه انسان‌های باهوش است و نشانتان می‌دهیم که چطور از این اشتباهات در امان بمانید:

1. آنها مشغول بودن را با مفید بودن اشتباه می‌گیرند.
سرعتتان را کندتر کنید و این را به یاد بیاورید: بیشتر چیزها هیچ اهمت خاصی ندارند. مشغول بودن معمولاً یک شکل تنبلی ذهنی است—تنبل فکر کردن و با تنبلی عمل کردن. بخاطر همین است که می‌گویند عاقلانه ‌تر کار کنید نه سخت‌تر.

فقط کافی است که یک نگاه به اطرافتان بیندازید. آنها که از همه مشغول‌ ترند بازده کمتری دارند.
افراد پرمشغله همیشه وقت کم می‌آورند. همیشه در تلاش برای رسیدن به سر کار، کنفرانس، میتینگ، جلسات کاری و از این قبیل هستند. معمولاً کم پیش می‌آید که وقت کافی برای خانواده و دور هم بودن داشته باشند، حتی برای خوابیدن هم وقت ندارند.

برنامه پرمشغله‌ شان باعث می‌شود احساس مهم بودن کنند اما این فقط یک توهم است.

راه‌حل : سرعتتان را کم‌تر کنید. نفس بکشید. تعهداتتان را مرور کنید. کارهای مهم را اول برنامه بیاورید. هر زمان فقط یک کار را انجام دهید. از همین حالا شروع کنید. هر دو ساعت یکبار یک وقفه کوتاه برای استراحت داشته باشید. بعد تکرار کنید.

2. یاد می‌گیرند یک کار را چطور انجام دهند اما هیچوقت انجامش نمی‌دهند.
متاسفانه تعداد کمی از آدم‌ها طوری زندگی می‌کنند که به آن موفقیتی که همیشه در رویاهایشان بوده دست پیدا کنند. و این یک دلیل ساده دارد :

هیچوقت وارد عمل نمی‌شوند!

علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند. بیشتر آدم‌ها در سردرگمی کاملند. درواقع آنها زندگی نمی‌کنند. فقط روزها را می‌گذرانند و هیچوقت کاری که لازم است را انجام نمی‌دهند—یعنی دنبال کردن آرزوهایشان.

مهم نیست که نابغه باشید یا دکترای فیزیک کوانتوم داشته باشید، اگر عمل نکنید نمی‌توانید کوچکترین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید. بین دانستن خالی و دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. دانش و هوش بدون عمل هر دو بی‌ ارزش هستند. به همین سادگی!

راه‌حل : موفقیت در تصمیم به زندگی کردن—جذب خودتان در فرایند دنبال کردن اهدافتان— نهفته است. پس تصمیم بگیرید و وارد عمل شوید.

3. برای بررسی پیشرفتشان معیار سنجش درستی ندارند.
نمی‌توانید چیزی که به درستی آنرا نسنجیده ‌اید را کنترل کنید و چیزی که می‌سنجید آینده شما را تعیین می‌کند. اگر چیزهای درستی را بررسی نکنید نسبت به فرصت‌هایی که برایتان پدیدار می‌شود کور می‌شوید.

تصور کنید که در کار تجاری کوچکی که انجام می‌دهید، مقرر کنید که میزان مدادها و گیره های کاغذ که مصرف کردید را حساب کنید. آیا این منطقی است؟ خیر! چون مدادها و گیره‌ های کاغذ معیار خوبی از چیزهای مهم برای یک تجارت نیستند. مدادها و گیره‌های کاغذ هیچ تاثیری در درآمد، رضایت مشتری، رشد بازار و از این قبیل نیستند.

اجازه بدهید بعنوان یک مثال عینی از فروشگاه اینترنتی اسم ببریم. بیشتر صاحبین این سایتها که از آن راه زندگی خود را می‌گذرانند، تعداد مشترکین RSS خود را اولین معیار موفقیت سایتشان قلمداد کرده و به دقت آن را بررسی می‌کنند اما نمی‌دانند که تعداد مشترکین RSS یک معیار حیاتی نیست زیرا بیشتر این مشترکین درصد فعالیت بسیار پایینی در سایت میزبان و تولید کننده درآمد آن دارند.

اینکه چه چیز را بسنجید آینده شما را پیشبینی می‌کند. باید چیزهایی را بسنجید که مستقیماً به هدف اولیه شما مرتبط باشد.

راه‌حل : رویکرد مناسب این است که بفهمید هدف اصلیتان چیست و بعد چیزهایی که مستقیماً در رسیدن به آن هدف دخیل هستند را بسنجید. درمورد مثال سایت تجاری، هدف باید "اخذ درآمد از طریق سایت" باشد. و چیزهای کمی که ارزش بررسی را دارند تعداد کلیک‌هایی است که روی تبلیغات، نرخ‌های تبدیل مرتبط، نرخ‌های تبدیل محصولات داخل و فیدبک مشتری/خواننده و از این قبیل می‌باشد.

توصیه ما این است که برای تعیین هدف اصلیتان وقت بگذارید، بعد مهمترین موارد برای بررسی کردن را تعیین کرده و بعد بلافاصله شروع به بررسی کنید. به طور هفتگی اعداد را یادداشت کرده و از آن اطلاعات برای ایجاد یک نمودار روند رشد هفتگی یا ماهانه استفاده کنید تا پیشرفتتان را ارزیابی کنید. بعد عملکردهایتان را بنا به پیشرفت بیشتر توسعه دهید.

4. درگیر ایده آل‌سازی همه چیز می‌شوند.
خیلی از ما ایده آل‌گرا هستیم. معیارهای بالایی برای خودمان در نظر می‌گیریم و بیشترین تلاشمان را می‌کنیم. زمان و توجه زیادی را صرف کار/علاقه‌ مان می‌کنیم تا استانداردهای شخصیمان را بالا نگه داریم. عشق ما به بهترین‌ها باعث می‌شود دست به تلاش‌های بیشتر بزنیم، هیچ ‌وقت دست از کار نکشیم و هیچ وقت از پا ننشینیم. و این اختصاص دادن کامل خود به ایده آل‌ها به ما کمک می‌کند به نتیجه دلخواهمان برسیم. البته تازمانیکه این روش ما را اسیر خود نکند.

اما وقتی اسیر ایده آل‌گرایی شدیم چه اتفاقی می‌افتد؟
وقتی نتوانیم به استانداردهایی که برای خودمان تعیین کرده‌ایم برسیم، ناامید و دلسرد می‌شویم و نمی‌توانیم با چالش های جدید روبه‌رو شویم و یا حتی کاری که شروع‌ کرده‌ایم را تمام کنید. اصرار ما برای رساندن همه چیز به منتهای درجه عالی بودن باعث تاخیرهای زیاد در کارها، استرش شدید و نتیجه نامطلوب می‌شود.

ایده آل‌گراهای واقعی کارها را سخت شروع می‌کنند و برای اتمام آنها هم بسیار سختی می‌کشند.

راه‌حل : دنیای واقعی هیچ پاداشی به ایده آل‌گراها نمی‌دهد. دنیا به کسانی پاداش می‌دهد که کارها را انجام می‌دهند. و تنها راه برای انجام کارها این است که 99% مواقع ایده آل انجام ندهیم. فقط با سالها تمرین و غیرایده آل انجام دادن کارهاست که می‌توانیم به بارقه‌هایی از ایده آل دست پیدا کنیم. پس تصمیم بگیرید. وارد عمل شوید. از نتیجه کار درس بگیرید. و این روش را بارها و بارها انجام دهید. این بهترین راه برای دست یافتن به ایده آل‌هاست.

5. قبل از اینکه برای یک فرصت وارد عمل شوند صبر می‌کنند تا 100% برای آن آماده گردند.
این مورد تا حدودی به مورد بالا مرتبط است اما نکاتی دارد که باید جداگانه درمورد آن بحث شود.
یکی از مهمترین چیزهایی که می‌بینیم افراد باهوش را عقب می‌اندازد بی‌میلی خودشان برای قبول کردن فرصت‌ها فقط به این دلیل است که تصور می‌کنند برای آن آمادگی ندارند. به عبارت دیگر، تصور می‌کنند که به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند تا بتوانند برای آن فرصت اقدام کنند. متاسفانه، این طرز فکر جلوی پیشرفت را می‌گیرد.

واقعیت این است که وقتی موقعیت و فرصتی پیش می‌آید هیچکس هیچوقت 100% آماده نیست. چون بیشتر فرصت‌های زندگی ما را مجبور می‌کند از نظر احساسی و عقلی رشد کنیم. این فرصت‌ها باعث می‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاریم و این یعنی اول کار احساس راحتی چندانی نخواهیم داشت. و وقتی احساس راحتی نکنیم، احساس آمادگی هم نمی‌کنیم.

راه‌ حل : یادتان باشد که فرصت‌های استثنایی برای رشد و پیشرفت فردی بارها و بارها در طول زندگی اتفاق می‌افتد. اگر می‌خواهید در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کنید، باید از این موقعیت‌ها استفاده کنید، حتی اگر 100% احساس آمادگی برای آن نکنید.

6. خود را با انتخاب‌های زیاد اشباع می‌کنند.
اینجا در قرن 21 که اطلاعات با سرعت نور حرکت می‌کند و فرصت‌های تغییر و پبشرفت به‌نظر بی‌ انتها می‌رسد، برای انتخاب روند زندگی و کار با موقعیت‌های مختلفی روبه‌رو هستیم. اما متاسفانه، زیاد بودن گزینه‌های انتخاب معمولاً موجب بی‌تصمیمی، سردرگمی و بی‌حرکتی می‌شود.

تحقیقات مختلفی درمورد کار و بازاریابی نشان داده است که وقتی مشتری با انتخاب ‌های مختلفی از محصولات روبه‌رو باشد، خرید کمتری می‌کند. مطمئناً انتخاب از بین سه گزینه بسیار راحت‌تر از بین سیصد گزینه است. اگر تصمیم برای خرید کردن سخت باشد، بیشتر افراد خسته شده و دست از خرید می‌‌کشند.
به همین ترتیب اگر شما هم خودتان را درمعرض تعداد گزینه‌ های انتخاب زیادی قرار دهید، ذهن ناخودآگاهتان خسته می‌شود.

راه‌حل : اگر یک خط تولید را می‌فروشید، سعی کنید ساده باشد. و اگر سعی دارید درمورد چیزی در زندگیتان تصمیم بگیرید، وقتتان را صرف ارزیابی آخرین جزئیات هر انتخاب نکنید. چیزی را انتخاب کنید که فکر می‌کنید برایتان مناسب است و آن را امتحان کنید. اگر موثر نبود، چیز دیگری را انتخاب کنید و پیش بروید.

7. در زندگی خود تعادل ندارند.
اگر از آدم‌ها بخواهید آنچه که از زندگی می‌خواهند را برایتان خلاصه کنند، آن را در کلماتی مثل "عشق"، "موفقیت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختی" و امثال آن خلاصه می‌کنند. اما همه اینها چیزهایی کاملاً متفاوت هستند و بیشتر آدم‌ها همه آن را در زندگیشان می‌خواهند. متاسفانه، تعداد زیادی از آدم‌ها برای رسیدن به این اهداف زندگیشان را درست متعادل نمی‌کنند.

کسی را می‌شناسم که سال گذشته یکصد میلیون تومان از تجارت خود درآمد کسب کرد اما وقتی با من درد و دل می‌کرد می‌گفت که افسرده است. وقتی از او دلیلش را پرسیدم گفت چون تنها و خسته است و وقت کافی برای خودش اختصاص نداده است.

یک نفر دیگر را هم می‌شناسم که همیشه و تقریباً همه روز را در ساحل مشغول موج ‌سواری است. او از آندسته آدم‌های مثبت‌اندیش بسیار شاد است که همیشه نیشش تا بناگوشش باز است. اما در یک وَن می‌خوابد و واقعاً محتاج نان شبش است. نمی‌توانم با اینکه این مرد همیشه شاد به نظر می‌رسد داستان زندگیش را یک زندگی موفق بدانم.

اینها دو سبک ‌زندگی تقریباً نامتعادل هستند. میلیون‌ها زندگی دیگر هم مثل اینها وجود دارد.

راه‌حل : وقتی زندگی کاریتان (یا زندگی اجتماعیتان، خانوادگیتان و از این قبیل) پرمشغله باشد و همه انرژیتان در آن نقطه متمرکز شده باشد، خیلی راحت تعادل زندگیتان برهم می‌خورد. بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید. اینکه یک بُعد زندگی را فراموش کرده و بیشتر وقتتان را صرف یک بُعد زندگی کنید، فقط برایتان خستگی و استرس به همراه خواهد داشت.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان:
[عکس: Safe6344018320651.jpg]



تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟

- یک درخت
- یک آبگیر (برکه)
- آدمها
- یک تکه ابر
- یک ماشین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درخت:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رشد معنوی خودتان است.

یک آبگیر برکه:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید داشتن یک رویا است.

آدم ها:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.

یک تکه ابر:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید دوستتان است.

یک ماشین:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید پول است.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: maxsoulfly ، hamedrouhi ، OverLord
لایحه پیشنهادی آنی جهت حمایت از خانواده

راستش ما دیدیم مجلس خیلی وقت است دارد با دو واژه «ازدواج مجدد» و «ازدواج موقت» بازی می کند و توی سر خودش می زند تا بگوید من به فکر حمایت از خانواده هستم. کسی هم نمی گوید این چه جور حمایتی است که فقط دو جور ازدواج خشک و خالی را در برمی گیرد، تازه همان دو تا را هم مدت هاست زورش نمی رسد تصویب کند
انواع ازدواج های پیشنهادی:

* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است.
* ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.
* ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند


* ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد


* ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید


* ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد


* ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست


* ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد


* ازدواج میسر: مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد


* ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد

ازدواج مکرر: مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش از فلان جایش در برود
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: maxsoulfly ، mnazari41
نیت


مدت ها پیش کشاورز فقیری برای پیداکردن غذا یا شکاری به دل جنگل رفت .هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که صدای فریاد کمکی به گوشش رسید.او صدا را دنبال کرد تا به منبع آن رسید و دید که پسر بچه ای در باتلاقی افتاد و آهسته و آرام به سمت پایین می رود .آن پسربچه به شدت وحشت زده بود و با چشمانش به کشاورز التماس می کرد تا جانش را نجات دهد.کشاورز با هزار بدبختی با به خطر انداختن جان خودش بالاخره موفق شد پسرک را از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهد و او را از باتلاق بیرون بکشد....
فردای آن روز وقتی که کشاورز روی روی زمینش مشغول کار بود،کالسکه سلطنتی مجللی در کنار نرده های ورودی زمین کشاورز ایستاد .دو سرباز از آن پیاده شدند و در را برای آقای قد بلندی که لباس های اشرافی بر تن داشت ،بازکردند.زمانی که آن مرد با لباس های گران قیمتی که برتن داشت پایین آمد ،خود را پدر پسری که کشاورز روز گذشته او را از مرگ نجات داده بود،معرفی کرد.اوبه کشاورز گفت که می خواهد این محبتش را جبران کند وحاضر است در عوض کار بزرگی که او انجام داده،هرچه بخواهد به او بدهد .
کشاورز با مناعت طبعی که داشت به مرد ثروتمند گفت که او این کار را برای رضای خدا وبه خاطر انسانیت انجام داده و هیچ چشم داشتی در مقابل آن ندارد.در همین موقع پسرکشاورز از ساختمان وسط زمین بیرون آمد.مرد ثروتمند که متوجه شد کشاورز پسرس هم سن وسال پسر خودش دارد ،به پیرمردگفت که می خواهد یک معامله با او بکند.مردثروتمند گفت حال که تو پسرم را نجات دادی ،من هم پسر تو را مثل پسر خودم می دانم .پس اجازه بده هزینه تحصیل او را در بهترین مدارس ودانشگاهها بپردازم .کشاورز موافقت کرد وپسرش پس از چند سال از دانشگاه علوم پزشکی لندن فارغ التحصیل شد وبه خاطر کشف یکی از بزرگ ترین ومهم ترین داروهای نجات بخش جهان که پنی سیلین بود،به عنوان یک دانشمند مشهور شناخته شد .آن پسر کسی نبود جز الکساندر فلیمینگ .چندسال گذشت .دست بر قضا پسر مرد ثروتمند به بیماری لاعلاجی مبتلا شد و این بار الکساندر،پسر کشاورز که امروز یک دانشمند برجسته بود با داروی جدیدش بار دیگر جان آن پسر را نجات داد .
جالب است بدانید که آن مرد ثروتمند و نجیب زاده کسی نبود جز لردراندلف چرچیل و پسرش هم کسی نبود جز وینستون چرچیل .

[عکس: 3a3d86f2bf6980cf178f59f8a69f1c78-300]
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: hamedrouhi
به جاي واليوم، دارچين مصرف كنيد

* يك دونات دارچين بخوريد تا با آرامش كامل همه چيز را زيبا ببينيد.
* دارچين به اصطلاح نوعي واليوم گياهي خوانده ميشود كه داراي اثر آرام كننده و شادكنندهاي است و در مقايسه با داروهاي آرام بخش تاثيرپذيري آن دوچندان است.
* دارچين همچنين رمز جواني نيز خوانده ميشود، چرا كه مصرف روزانه آن انسان را سلامت و جوان نگاه ميدارد.
* دارچين براي زياد شدن و بازيافتن نيروي جنسي به كارميرود، كليه را گرم ميكند و ضعف كمر و پاها را از بين ميبرد و كم خوني را درمان ميكند.
* دارچين بهترين دارو براي دردهاي عضلاني است و به تازگي در آمريكاي شمالي و كانادا كرم هايي به بازار آمده كه داراي دارچين است و براي رفع درد به كار ميرود.
* اثر مهم ديگر دارچين پايين آوردن تب است و حتي امروزه دارچين را به صورت قرص و كپسول درآورده اند كه به عنوان تب بر، به كار ميرود.
* شما ميتوانيد به آساني با نوشيدن يك فنجان چاي دارچين تب را به سرعت پايين بياوريد.
* دارچين رگها را باز ميكند و اثر خوبي در گردش خون دارد.
* دارچين خاصيت عجيب ديگري دارد و آن قوي كردن مصونيت بدن در مقابل امراض است و حتي ميتوان گفت كه اثر پنيسيلين و پادزيست(آنتيبيوتيك) را به مقدار زيادي دارا است.
* اگر حس كرديد كه ضعيف شده ايد و ممكن است مريض شويد، چاي دارچين را فراموش نكنيد و حتي اگر سرما خورده ايد يا ضعف شديد داريد چاي دارچين بهترين دارو است.
* يكي از دانشمندان انگليسي در كتابي كه قرن نهم تاليف كرد ادعا كرده است كه دارچين، معده را تميز و آرام و قوي ميكند. بنابراين اگرناراحتي معده داريد حتما از دارچين استفاده كنيد، دارچين با همه خواصي ديگر طعم بسيارخوبي دارد. حتي اگر چاي معمولي مينوشيد آن را با يك قطعه پوست دارچين به هم بزنيد كه طعم آن را بهتر كند.
* بيدليل نيست كه در گذشته سلمانيها كه در حقيقت دكترهاي طب قديم بودند به مشتريهای خود چاي دارچين ميدادند.


گذشته دارچين
* دارچين گياهي است با نام علمي (Cinnammomn zelanicum‏) كه از قديم الايام در دنيا به كار ميرفته است.
* در مصر حتي قبل از ساختمان اهرام ثلاثه مصر براي درمان امراض مختلف دارچين مصرف میکردند.
* دارچين اولين بار در سريلانكا يافت شد و بعد از آن، تمام دنيا اين چاشني را شناختند و براي طعم بهتر غذاها استفاده كردند. سريلانكا در حال حاضر بزرگترين توليد كننده دارچين دنيا است.
* دارچين درختي است كوچك، به ارتفاع 5 تا 7متر و هميشه سبز كه از تمام قسمتهاي آن بويي معطر و مطبوع استشمام ميشود. گلهاي آن در فاصله ماههاي بهمن تا اوايل فروردين ظاهر ميشود. برگ اين درخت سبز سير
داراي گلهايي به رنگ سفيد است.
* گياه دارچين به علت داشتن اسانس و تانن، محرك و قابض است و به عنوان تقويت كننده، اعمال هضم و جريان گردش خون به كار ميرود و از آن براي رفع سوءهاضمه، به ويژه در مواردی كه با نفخ همراه باشد، به عنوان بادشكن استفاده ميشود.
* همچنين به علت داشتن تانن در رفع اسهال، ضعف عمومي بدن و انعقاد خون مصرف ميشودو به صورت دارو، مانند گرد و تنتور به كار ميرود.
* با بررسي اثر 2 گياه دارچين و سياهدانه بروي نفخ معده، نتايجي كه به دست آمد، نشان داد: 60درصد افرادی كه سياهدانه، 90درصد افرادی كه مخلوط دارچين و سياهدانه و 10درصد افرادی كه دارچين استفاده كردند،
بهبود يافتند.
* اروپاييها از گذشته هاي خيلي دور در شيريني پزي و آشپزي از دارچين براي طعم دادن به انواع غذاها و شيرينيها و كيكها استفاده ميكرده اند.
* دارچين كوبيده نشده خيلي بهتر از دارچين آسياب شده عطر خود را حفظ ميكند. از دارچين براي معطر كردن غذاهای گوشتي استفاده ميشود.
* شربت قند دارچينی براي بيماران قندی تازه ترين تحقيقات نشان ميدهد بيماران مبتلا به ديابت ميتوانند با افزودن كمی دارچين به رژيم غذايي خود به حفظ سلامت بدنشان كمك كنند.
* دارچين يك ادويه خاص است و يكي از اجزاي اصلي كاری هندی است. هنگامی كه آن را به غذا اضافه ميكنيم طعم شيريني به غذا ميدهد كه حتی ميتوان آن را با شكر اشتباه گرفت ولي در عين حال ضررهای شكر را ندارد.
به علاوه دارچين خواص بسياری از لحاظ سلامت برای بدن دارد.
* يكی ديگر از خواص دارچين اين است كه باعث افزايش كارايی هورمون انسولين در بدن ميشود و در نتيجه بدن نياز كمتری به اين هورمون برای كنترل قند خون پيدا ميكند.
* تحقيقات برحيوانات نشان ميدهد كه ادويه مريم گلی اثر انسولين را دو برابر ميكند.زردچوبه و ميخك اين اثر را سه برابر كرده، ولی دارچين حتي اثر بيشتری از ادويه های ذكر شده را بر انسولين خون دارا است.
* بسياري از افراد مبتلا به ديابت گزارش داده اند كه مصرف يك قاشق چايخوري دارچين روزانه تاثير بسيار مثبتي بر قند خونشان داشته است.
* همچنين برخي تحقيقات نشان دهنده تاثير مثبت دارچين در كاهش فشار خون بوده است.
* پايگاه اينترنتی رويترز گزارش داد كه در مطالعه ای درباره بيماران ديابتی كه به مدت 40 روز روزانه يك گرم دارچين به رژيم غذايي معمول خود افزودند: ميزان قند خون، كلسترول و چربيهای خونشان تا 30درصد كاهش يافت و كاهش ميزان كلسترول، قند و چربی خون دربيماران ديابتی تاثير مفيدی در بهبود سلامتی دارد.
* وقتي بدن حساسيت خود را نسبت به هورمون انسولين از دست ميدهد، ديابت نوع دوم بروز ميكند. انسولين قند را ازخون به سلولهای بدن منتقل ميكند تا به عنوان انرژی مورد راستفاده قرار گيرد. بنابراين وقتی بدن به انسولين پاسخ ندهد مقدار قند يا گلوكز در خون بالا ميرود و منجر به خستگی و تاري ديد ميشود.
افزايش قند خون در دراز مدت ميتواند خطر ابتلا به بيماريهای قلبی، نارسايی كليوی و نابينايي را افزايش دهد.
* افزودن مقدار كمي دارچين به چاي، آب پرتقال يا غلات مفيد است. با جوشاندن آب با يك تكه دارچين به راحتي ميتوان يك تكه دارچين به راحتي ميتوان چاي دارچيني نيز تهيه كرد.
* دارچين همچنين از بروز ديابت نوع دوم در افراد در معرض خطر جلوگيري ميكند.
* دارچين حاوي برخي مواد است كه مصرف زياد آن ميتواند سمي باشد، بنابراين در مصرف اين ماده غذايي بايد دقت كرد.
* در اين مطالعه 60 بيمار مبتلا به ديابت نوع دوم روزانه 1، 3 يا 6 گرم دارچين يا معادل آرد گندم (به عنوان دارونما) مصرف كردند. آرد گندم و دارچين به شكل كپسول استفاده ميشد.
ميزان گلوكز، چربي و كلسترول تمام بيماراني كه دارچين مصرف كردند تا 30درصد كاهش يافت، اما هيچ گونه تغييري در كساني كه دارونما در يافت، كردند، مشاهده نشد. * همچنين دارچين حاوي تركيباتي است كه عمل انسولين در انتقال گلوكز به سلولها را بهبود ميبخشد. دارچين تقريبا هيچ كالری ندارد، به همين خاطر ديابتيها بدون خطر چاق شدن ميتوانند با افزودن دارچين طعم مطبوعی به غذای خود بخشند.
* هر گرم دارچين كمتر از 3 كالری دارد كه بسيار اندك است.
* تحقيقات قبلی نشان داده بود كه دارچين ظاهرا به سلولهای چربی در تشخيص و واكنش به انسولين كمك ميكند.
* مطالعات آزمايشگاهی و حيوانی نيز نشان داده بود كه دارچين سوخت و ساز گلوكز را حدود بيست برابر ميكند.
تحقيقات اخير نشان داده افزودن مقداری دارچين به دسرهای شيرين ميتواند افزايش قند خون حاصله از صرف يك وعده غذای حاوی شكر و را تعديل كند.
* محققان دانشگاهي به اين نتيجه رسيدند كه با افزودن كمي بيش از يك قاشق چايخوري دارچين به يك كاسه پودينگ دارچين به يك كاسه پودينگ برنج ميزان قند خون حاصله پس از صرف غذاي مالمو در سوئد با انجا تحقيقات فراوان به طور چشمگيري كاهش مييابد، اين يافته صحت و شواهد و مطالعات قبلي پيرامون اين ادويه پرخاصيت را مورد تاييد قرار ميدهد، ولي به هر حال هنوز پزشكان در تجويز دارچين به عنوان يك درمان اصلي براي ديابت در شك و ترديد هستند و معتقدند براي اعلام نظر نهايي زمان بيشتري مورد نياز است.
* در اين بيماري بدن نميتواند به طور مناسب هورمون تنظيم كننده قند يعني انسولين را مورد استفاده قرار دهد و به اين ترتيب سطح قند خون بالاتر از حد طبيعي ميشود. دكترجونا هلبوويكز و تيم همراهش با انجام تحقيقات بر 14 داوطلب سالم از لحاظ بيماري ديابت قندخون آنها را قبل و بعد از خوردن يك كاسه پودينگ برنج اندازهگيري كردند، يك بار نيز قند خون آنها پس از خوردن پودينگ حاوي دارچين مورد آزمايش قرار گرفت، كليه تستها دو ساعت پس از خوردن غذا انجام شد، نتايج اين آزمايشها نشان داد وجود دارچين در دسر يا غذا سبب كم شدن سطح قند خون در اين افراد شده است، حال آنكه پس از صرف غذا يا دسر ساده (بدون دارچين) سطح قند خون نسبتا بالاتر بود.
* هلبوويكز دليل اين امر را عملكرد دارچين در كمك به كاهش سرعت عبور غذا از معده به روده ميداند، اين تيم با استفاده از اسكن ماوراي صوت دريافتند داوطلبان با استفاده از غذاي دارچين دار تخليه معده آهسته تري دارند، اين تيم با تحقيق بر تعدادي از افراد مبتلا به ديابت نوع دوم از آنها خواستند به مدت 20روز در رژيم غذايي خود از دارچين استفاده كنند، پس از اين مدت مشاهده كردند سطح قند خون و كلسترول به سرعت كاهش يافت.
>البته تاكنون گزارشي از عملكرد دارچين در بهبود بيماران به ديابت نوع يك به دست نيامده است، به نظر ميرسد اين ادويه بر نوع يك هيچ تاثيري ندارد.

خطرات استفاده زياد دارچين
* افرادي كه آلرژي دارند، نبايد از مصرف دارچين در غذاهاي خود پرهيز كنند، زيرا دارچين موجب تشديد آلرژي نميشود. اما اين نكته را فراموش نكنيد كه اگر شما بسيار زياد از دارچين استفاده كنيد، بايد اثرات بد آن را بپذيريد.* اثرات مضر مصرف زياد دارچين عبارت است از: التهاب يا ورم كردن پوست، زخمها و تركهاي گوشه دهان وهمينطور سوزش معده.
* دارچين از لخته شدن خون جلوگيري ميكند، اما زيادي آن در خون باعث بروز مشكلات خوني و گردش خون ميشود، به خصوص اگر با داروهايي كه موجب رقيق شدن خون ميشود (مانند آسپرين) مصرف شود، مشكلات را دو برابر ميكند.
* دارچين را ميتوان در چاي يا قهوه خود يا روي ماست پاشيد يا با پنير مصرف كرد و به طور كلي ميتوان صدها ماده غذايي را با دارچين طعم دار كرد،مثل حليم، شله زرد، خورش قيمه و...
* دارچين تقريبا هيچ ميزان كالري ندارد، به همين خاطر افراد ديابتي بدون ترس از افزايش وزن، ميتوانند از آن استفاده كنند. اين گياه در كاهش چربي و كلسترول خون نيز داراي تاثيرات مثبتي است و افزودن مقدار كمي دارچين به قهوه صبحانه، چاي روزانه، آب پرتقال يا غلات مفيد است.
* محققان دانشگاه ويرجينياي غربي ميگويند عطر نعناع و دارچين باعث ميشود رانندگان بتوانند آرامش بيشتري داشته باشند و خوابشان نبرد.دكتر بريان ردنبوش، مدير مركز مطالعات دانشگاه و روانشناس در دانشگاه ولنگ جسوت، بر اين تحقيق نظارت داشت. اين تحقيق اول فوريه در مراسم سالانه اعلام نتايج مطالعات دانشجويان در چارلستون، مركز ايالت ويرجينياي غربي، اعلام شد. دانشجويان با بررسي اين گياهان دريافتند نعناع اضطراب و نگراني را كاهش می ده

To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان:
آبشار آنجل طولانی‌ترین و زیباترین آبشار جهان
آبشار آنجل (به اسپانیایی: Salto Ángel) طولانی‌ترین آبشار دنیا به ارتفاع ۹۷۹ متر است که در میان جنگل‌های دورافتاده پارک ملی کانایما در ایالت بولیوار در جنوب شرقی کشور ونزوئلا جای دارد.

چون این آبشار در جنگل‌های انبوه قرار دارد، تا دهه ۱۹۳۰ که دولت ونزوئلا به جستجو با هواپیما نپرداخته بود ناشناخته باقی مانده بود. نام این آبشار برگرفته شده از نام جیمز آنجل، کاوشگر آمریکایی است که هواپیمای خود را نزدیک این آبشار بعد از شناسایی در سال ۱۹۳۵ میلادی فرود آورد.

[عکس: 1.jpg]
[عکس: 2.jpg]
[عکس: 3.jpg]
[عکس: 4.jpg]
[عکس: 5.jpg]
[عکس: 6.jpg]
[عکس: 7.jpg]
[عکس: 8.jpg]
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان:
هفت خوان دهه ی شصتی ها | زنگ تفریح ,

برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.

بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند. (البته برخی را گذرانده اند.) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!



خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک

در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: «بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»

در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.

[عکس: 1.jpg]

دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛ البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد!

در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!

[عکس: 2.jpg]

خوان دوم: مدرسه

دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.

[عکس: 3.jpg]

خوان سوم: دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند، یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که البته به جای آب پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!

دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و شب های بسیاری را با «تست های 4 گزینه ای» هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.

مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!

[عکس: 4.jpg]

[عکس: 5.jpg]

خوان چهام: کار

دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند!

فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان ها.

[عکس: 6.jpg]

خوان پنجم: ازدواج

همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!







خوان ششم: عزرائیل

در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند، زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.

[عکس: 7.jpg]

خوان هفتم: آن دنیا!

بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پرواز کنند

[عکس: 8.jpg]


چطور می توان از شر جوش صورت خلاص شد؟
پوست انسان تقریبا وسیع ترین عضو بدن است و عملکرد های مختلفی مثل حفاظت و کنترل دمای بدن و جلوگیری از نفود میکروب به درون بدن را دارد. چند عامل، پوست را تحت تأثیر می گذارند و باعث تغییر شکل آن می شوند. یکی از این موارد آکنه پوست است که ما در مطلب زیر به توضیح آن پرداخته ایم.
به طور معمول لک و جوش های پوستی در دوران بلوغ خود را نشان می دهند اما باید بدانید که شمار قابل توجهی از مردان و زنان هم در معرض این مشکل قرار می گیرند. اگر چه اینطور گفته می شود که آکنه از تغییرات هورمونی به وجود می آید اما باید در نظر داشت عوامل دیگری مثل چگونگی عملکرد کبد، ترشحات سمی روده و برنامه غذایی نیز نقش مهمی را در سلامت پوست ایفا می کنند. در این جا نگاهی به تاثیرات این عوامل می اندازیم.

هورمون های مردانه پوست زنانه
پوست از چندین لایه تشکیل شده است و آکنه پوستی روی غدد چربی لایه بیرونی پوست تاثیر می گذارد. این غدد چربی تولید می کنند و ترکیبی از موم و روغن می سازند که باعث چرب شدن لایه بیرونی پوست می شود و از رسیدن میزان آب کافی به آن جلوگیری می کند، بنابراین چربی از طریق منافذ به سطح پوست می رسد. هورمون های جنسی مرد و زن روی غدد چربی اثر می گذارند. تستوسترون که نوعی هورمون مردانه است فعالیت غدد را تحریک می کند و در همین حال میزان هورمون های زنانه را کاهش می دهد. از آن جایی که خانم ها اغلب از قرص های ضدبارداری به عنوان روش درمانی برای از بین بردن آکنه استفاده می کنند این قرص ها تنظیم هورمونی آنها را از بین می برد.

تستوسترون سلول هایی به اسم کراتین که زیر منافذ پوست جمع می شوند و پروتئین تولید می کنند را تحریک می کند. در حقیقت می توان گفت که آکنه پوست زنان و مردان به دلیل میزان بالای تستوسترون است. در نتیجه مقدار چربی زیادی روی پوست ایجاد می شود البته این موضوع برای افرادی که پوستی چرب دارند مشکلی ایجاد نمی کند، مشکل اصلی وقتی به وجود می آید که مقدار زیاد تستوسترون باعث تولید بیش از حد کراتین در منافذ پوست می شود بنابراین روزنه ها از چربی پر و بسته شده و منجر به التهاب و متورم شدن منافذ می شوند. چنین سوراخ های چربی متورمی به راحتی در معرض باکتری و آلودگی قرار می گیرند و در همان حالت باقی می مانند که نتیجه آن کورک ها و جوش های چرکی است که روی پوست پدیدار می شود و به سختی از بین می رود و به علاوه زخم و فرورفتگی نیز بر جای می گذارد.

چرا نباید قهوه شیرین بخورید
تستوسترون عامل محرک جنسی است و در انسان ایجاد احساس انگیزه و هیجان می کند، این هورمون به انسان انرژی می دهد و حس رقابت ایجاد می کند. چند عامل محیطی و غذایی باعث افزایش میزان تستوسترون می شوند. اضطراب طولانی مدت و ناتوانی غدد فوق کلیوی از جمله این عوامل محسوب می شوند به علاوه، قند، چربی زیاد و جذب کافئین نیز موجب بالا رفتن این هورمون می شود، انجام ندادن تمرین های قلبی ـ عروقی باعث کاهش ماده ای به نام گلبول حامل هورمون جنسی می شود و این ماده تستوسترون را در خون حمل می کند، حتی با وجود کم بودن این ماده باز هم تولید تستوسترون افزایش می یابد. برای درمان آکنه پوست به شما پیشنهاد می کنیم نکاتی را رعایت کنید. سعی کنید اضطراب و استرس خود را کم کنید و از مصرف کافئین، چربی اشباع شده و قند پرهیز کنید و در عوض تمرینات ورزشی مخصوص خود را انجام دهید.

برای درمان آکنه پیشنهاد می کنیم اضطراب و استرس خود را کم کنید و از مصرف کافئین، چربی اشباع شده و قند پرهیز کنید و در عوض تمرینات ورزشی مخصوص خود را انجام دهید.

آژیر قرمز کبدی
وقتی سموم از یک منبع خارجی وارد بدن یا توسط فعالیت های روزانه سلولی تولید می شوند بدن این سموم را به کبد می فرستد تا دفع یا خنثی شوند. جالب است بدانید که کبد 400 کار در بدن انجام می دهد که مهم ترین آن دفع سموم از بدن است. اگر میزان سموم در بدن شما بالا باشد، کبد در اثر فشار زیاد از کار می افتد. در نتیجه بدن به دنبال عضو دیگری از خود می گردد تا سریعا سموم را از بدن خارج کند. 2 راه دیگر برای مسمومیت زدایی وجود دارد. شش ها و پوست.

اگر دچار آکنه پوستی شدید، این احتمال وجود دارد که کبدتان ضعیف شده باشد در نتیجه سموم زیادی وارد بدن می شود و علائم آن از طریق پوست، خود را نشان می دهند. توجه داشته باشید که با انجام کارهایی مثل داشتن رژیم غذایی سالم و روش زندگی مناسب، نوشیدن زیاد آب و استفاده از سونا و استخر، می توانید به خروج سموم از بدن تان کمک کنید.

آنتی بیوتیک، شمشیر دولبه
شیوه امتحان و آزمایش شده درمان آکنه استفاده از قرص های ضدبارداری و استفاده طولانی مدت از آنتی بیوتیک هاست. بسیاری از بیماران می گویند، این روش درمانی به آنها کمک کرده اما حقیقت این است وقتی برای مدتی خوردن داروها را کنار می گذارند آکنه با همان شدت قبل روی پوست شان ظاهر می شود. استفاده از قرص های ضدبارداری و آنتی بیوتیک باعث نامتعادل ساختن باکتری و پروبیوتیک ها در روده می شود. در مدتی که از دارو استفاده می کنید همه چیز مرتب است اما وقتی مصرف دارو را کنار می گذارید، تنظیم هورمون ها به هم می خورد و اغلب منجر به رشد قارچی به اسم کاندیدا می شود.

این بیماری موجب التهاب و زخم روده می شود و به دنبال آن علائمی مثل ناراحتی های گوارشی مثل نفخ و باد معده، یبوست و کم کاری روده، سردرد، افزایش قند و آکنه پوستی را در بر دارد. بیماری قارچی کاندیدا میزان بالایی از سم روده را تولید می کند و به همین دلیل آکنه پوست شدت می یابد. متأسفانه بسیاری از مبتلایان به سراغ روش های قدیمی می روند و از این راه نتیجه نامطلوب می گیرند. ولی خبر خوب این است که بیماری کاندیدا از طریق برنامه غذایی سالم و درمان های طبیعی ضدمیکروب بهبود می یابد.

چه کارهایی برای درمان بیماری کاندیدا می توان انجام داد؟
خوردن مواد مخمری مثل قارچ، سس سویا، سرکه یا عصاره گوشت پنیر را کم کنید. غذاهایی که قند بالایی دارند مثل کیک، بیسکویت، آب نبات، پودینگ و شکلات را کنار بگذارید این مواد خوراکی باعث تشدید بیماری کاندیدا می شوند. خوردن ماست که در باکتری روده تاثیر مثبت دارد را افزایش دهید. سعی کنید سبزی های تازه مانند پونه، رزماری و آویشن را بیشتر بخورید چون خاصیت آن ها ضدقارچ است.

شیرموز ممنوع
خوردن مواد غذایی که باعث تشدید یبوست می شوند مثل تخم مرغ، گوشت قرمز، پنیر، شیر و موز را کم کنید.
سعی کنید از گیاهان قابل هضم مثل جو، سبوس گندم، عدس، حبوبات، میوه تازه و سبزی ها استفاده کنید. در وقت غذا اگر مشغول انجام کاری هستید یا با تلفن صحبت می کنید، دست از ادامه دادن آن کار بردارید و غذای تان را با آرامش میل کنید. با خوردن میوه های مغزدار، گیاهان و سبزی های تازه ارزش غذایی خود را بالا ببرید.

هفته ای یک بار بیشتر تن ماهی نخورید
سعی کنید غذاهایی که حاوی مواد مصنوعی، افزودنی، نگهدارنده و رنگ های خوراکی هستند را نخورید. حداقل 2 لیتر آب تصفیه شده در روز بنوشید. از دویدن و انجام تمرینات ورزشی در خیابان های شلوغ و پر ترافیک که هوا آلوده است پرهیز کنید. خوردن تن ماهی را به یک بار در هفته کاهش دهید چون احتمال وجود مواد سمی فلزی در آن زیاد است.

مولتی ویتامین های پوستی چه کاربردی دارند؟
ویتامین A باعث می شود سلول های زنده پوست رشد طبیعی داشته باشند و به علاوه باعث رشد جدید لایه های پوستی نیز می شود. این ویتامین دارای ایمنی خاصی برای غشای مخاطی و سطح پوست بدن است و جزو ویتامین های مفید به شمار می آید که بر سلامت پوست تاثیر می گذارند.

روغن ماهی، تخم مرغ و ماست مواد خوراکی هستند که ویتامین A دارند همچنین بتاکاروتن و ویتامین A در میوه های زرد یا نارنجی رنگ و همچنین سبزی ها یافت می شوند.

ویتامین C در تولید کلاژن و الاستین، 2 ترکیب پروتئینی پوست که پیوند سلول های پوستی را قوی می کنند، کمک می کند. به علاوه این مواد مغذی ساختار ایمنی محکمی است که در سلامت پوست بسیار موثر است. ویتامین C در مواد خوراکی مثل میوه ها، مرکبات، فلفل، گل کلم، کلم بروکلی، سیب زمینی شیرین و کیوی یافت می شود.

گلوتامین، نوعی اسید آمینه است که با هماهنگ ساختن میزان قند خون و کم کردن اضطراب تاثیر سودمندی روی سلامت روده می گذارد، به طور طبیعی این ماده در ماهی، گوشت و مواد غذایی مکمل پیدا می شود.

ویتامین A به بهبود و التیام زخم کمک کرده به علاوه از بروز عفونت نیز جلوگیری می کند و در تنظیم هورمون ها موثر است.

روده شما هم به پوست تان ربط دارد
یکی از عواملی که موجب کار بیش از حد کبد می شود روده سمی یا کم کاری روده هاست. اگر از یبوست رنج می برید احتمالا روده شما غذا را به درستی هضم نمی کند بنابراین غذا در روده ثابت باقی می ماند و حرکت نمی کند.

هر چقدر که روده شما کار نکند سم بیشتری وارد بدن تان می شود. در واقع روده وقتی سالم است که در زمان عبور غذا از دهان تا مجرای گوارشی مواد زائد را دفع کند. زمان هضم غذا برای یک انسان سالم بین 8 تا 14 ساعت است. می توانید با خوردن مقدار زیادی ذرت شیرین یا چغندر، مدت هضم غذا در روده خود را اندازه بگیرید (دفع این مواد از روی ظاهر مدفوع کاملا مشخص است) زمان خوردن غذا را یادداشت کنید و سپس وقتی آن را دفع کردید به مدت هضم غذا پی ببرید.

در حقیقت از زمانی که شما غذا را قورت می دهید تا وقتی که آن را دفع می کنید مدت هضم غذا در روده شما محسوب می شود باید در روز یک یا 2 بار روده خود را تخلیه کنید اگر این قضیه برای شما کمتر اتفاق می افتد، بدانید که سم روده شما بیش از حد تولید می شود و به کبدتان آسیب وارد می کند. کم کاری غده تیروئید، کمبود مواد غذایی، آنزیم سوءهاضمه، خوردن غذا در شرایطی که مضطرب هستید، کمبود منیزیم یا رژیم غذایی نامناسب مثل نخوردن غذای کافی و نوشیدن مقدار ناچیز آب، از جمله دلایلی هستند که باعث یبوست و مسمومیت روده می شوند. به محض اینکه روده شما به طور طبیعی مواد زائد را تخلیه کند می توانید اثر مثبت آن را روی پوست خود حس کنید. البته ممکن است زمانی طول بکشد شما متوجه این تغییرات شوید. سلول های جدید حدود 12 هفته طول می کشد خود را از لایه غشای میانی، روی پوست برسانند. در طول این زمان صبور باشید تا همه اثرات خوب را روی پوست تان ببینید.

شايد حدود 50 راه‌حل، براي درمان سكسكه شامل درمان‌‌هاي خانگي، دارويي و حتي جراحي ارائه شده است. در ابتدا به درمان‌هاي خانگي اشاره مي‌كنيم...



1 نگه داشتن نفس و شمردن به آرامي از 1 تا 10

2 نفس کشيدن داخل يک کيسه کاغذي براي مدتي کوتاه

3 نوشيدن سريع يک ليوان آب سرد

4 خوردن يک قاشق شکر يا عسل يا قرار دادن آن در انتهاي زبان

5 بالا کشيدن زانوها به درون سينه

6 بيرون کشيدن ناگهاني و شديد زبان

7 گاز زدن يک تکه ليموترش

8 غرغره آب يخ

9 ماساژ انتهاي گلو

10 خوردن يک قاشق سرکه

11 نوشيدن آب به حالت درازکشيده و خوردن از سمت مقابل ليوان

12 قرار دادن انگشت در دهان

13 از کسي بخواهيد که شما را بترساند.


درمان‌هاي دارويي، جراحي و جايگزين سکسکه

سکسکه ادامه پيدا کند، پزشک داروهايي را تجويز مي‌کند. «کلرپرومازين» که يک داروي ضدجنون ضداستفراغ است، معمولا اولين داروي انتخابي پزشک است. البته گاهي داروهاي ديگري مانند «هالوپوريدول» يا «متوکلوپراميد» نيز براي بيمار تجويز مي‌شوند. داروهاي شل‌کننده عضلات يا ضددردها نيز گاهي براي درمان سکسکه به کار مي‌روند. يکي ديگر از روش‌هاي درمان، جراحي عصب فرنيک است.

اين درمان معمولا به عنوان آخرين راه‌حل در درمان سکسکه‌هاي مزمن مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در بعضي گزارش‌ها از هيپنوتيزم و طب سوزني نيز به عنوان راه‌حل‌هاي پيشنهادي طب جايگزين براي درمان سکسکه‌هاي مقاوم نام برده شده است که البته شواهد معتبري براي تاييد اين روش‌ها وجود ندارد.


روش‌هاي جديد درمان سکسکه‌هاي مقاوم

دکتر برايان پين، جراح اعصاب در دانشگاه لوئيزياناي آمريکا، در درمان‌هاي جديد سکسکه، موفقيت‌هاي زيادي داشته است. اسميت، مرد 53 ساله‌اي که در مقدمه به وي اشاره شد، پس از آنکه انواع درمان‌هاي خانگي سکسکه را امتحان کرد و جواب نگرفت به متخصصان مختلفي مراجعه کرد اما آنها هيچ مشکل زمينه‌اي در وي پيدا نکردند. مصرف داروهاي مختلف هم براي درمان موثر نبود. وي بعد از مدتي به سراغ دکتر پين و همکارانش در دانشگاه لوئيزيانا رفت. آنها دستگاه کوچکي را در قسمت بالايي قفسه سينه وي ايمپلنت کردند.

اين وسيله تحريکات الکتريکي مداومي را از طريق عصب واگ به مغز مي‌رساند و درنهايت بعد از چند سال، مشکل آقاي اسميت حل شد. سازمان غذا و داروي آمريکا، در سال 1997، استفاده از اين دستگاه را براي کنترل حمله‌هاي صرع در بيماران مبتلا موردتاييد قرار داده بود اما هنوز استفاده از آن براي درمان سکسکه‌هاي مداوم مورد تاييد مجامع پزشکي قرار نگرفته است. گزارش اين درمان در مجله جراحي اعصاب آمريکا به چاپ رسيد و عده زيادي که درگير سکسکه‌هاي مزمن بودند سراغ دکتر پين و گروهش آمدند تا با استفاده از همين روش، درمان شوند.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: dreamer60 ، ابی22 ، sib 24 ، tamanna
حمل و نقل و قاچاق پرنده نادر اونم تو شلوار



[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]
[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]

[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]

[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]

[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]
[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]

[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]

[عکس: download?mid=1%5f146155%5fAMANw0MAARX9Tj...x&inline=1]
To Wounds From One[font=Arial][/font]
پاسخ
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان