کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
من و مهاجرت
اگر تازه لاتاری برنده شدی نمی دونی چه کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قبل از ویزا برو این تاپیک جامع رو خوب بخون
لاتاری از آغاز تا پایان

mohajersara.com/thread-6438.html

با تچکر از تهیه کننده sinamn و البته کلیه دوستان پرتلاش 2013 و قبل از آن

قبل از مصاحبه هم چند تا سفرنامه بخونید.
لینک سفرنامه انکارا من :
http://mohajersara.com/post-279404.html#pid279404
لینک سفرنامه امریکای من :
http://mohajersara.com/post-370712.html#pid370712

امیدوارم از خوندن سفرنامه های من ، هم خنده روی لباتون اومده باشه هم اینکه مطالب مفیدی رو یافته باشید، ارادتمند شما

آدم وقتی بی خواب می شود ، یکی از کارهایی که می کند می تواند درست کردن یک تاپیک باشد، جانم از برایتان بگوید، چند وقتی است درست کردن یک تاپیک یک جورهایی مرا ول نمی کند و کلا رفته توی ذهنم . مخصوصا بعد از تمام شدن مسئله ویزا ، چون سطح جنبه بنده هم بسیار کلا پایین است،جو بسیار مرا گرفته ، از انجایی که خوشم نمیاد جو رو جایی بین دوستان و اشنایان و فامیل و مردم رها ول بدم و از عاقبت این انرژی نهفته می ترسم ، بالاخره این تاپیک زدم که بتونم توش بنویسم.
یک چیزی که این روزها شدیدا ذهن من رو مشغول خودش کرده ، با اینکه من هنوز خارج اصلا زندگی نکردم و تا ادم زندگی نکنه قطعا همه این ذهنیات بیشتر شبیه توهم است، این است که من اگر قرار است مهاجر بشوم چه جور مهاجری بشم؟
خودم مهاجران را به سه دسته تقسیم می کنم بازم می گم درست یا غلط بودنش رو نمی دونم ، و چون عشق نوشتن و سطح جنبه مطرح بود حتی کمتر وقت گذاشتم که نظر دیگران و با تجربه ها رو بخونم ، گفتم چند خطی واسه خودم بنویسم ببینم چی می شه بلکه یکم اروم شدم برم تاپیک های مرتبط با این موارد از باتجربه ها بخونم.
خوب بازم پرت رفتم داشتم می گفتم
1 مهاجری که کاملا در دنیای جدید از نظر عملی حل می شه ، نه اینکه از گذشتش چیزی فراموش کنه یا یادش نیاد، اما میاد کلا بی خیال گذشته می شه رابطه کشور مادریش رو کلا از هر جهت کم می کنه ، به ایالتی یا مکانی می ره که ایرانی جماعت اصلا یا نباشه یا کم باشه ، زبان ایرانی ، غذای ایرانی ، خلاصه هر چیزی که مرتبط با ایران هست رو بی خیال می شه حتی دیده شده که اسم یا فامیلش هم در کشور مبدا عوض میکنه ، قطعا هیچ وقت نمی شه همه چیز رو از گذشته یا حتی فکر حال و ایندش ادم حذف کنه اما این نوع رفتار هم شاید اولش به نظر افراطی بیاد اگر منطقی بهش نگاه کنیم فقط یک رویکرد در مواجه شدن با پدیده مهاجرت هست که خوبی ها و بدیهای خودش رو داره
از خوبی هاش می شه به زود جا افتادن فرد، دوری از رفتارهای نامناسب جامعه مبدا و حل شدن در جامعه مقصد اشاره کرد ، از بدیهاش می شه به این مورد اشاره کرد که بالاخره این مورد حتی اگر فرد بخواد هم نمی تونه صد درصد اجراش کنه یک جورهایی غیر عملی هست و این غیرعملی بودنش باعث تضاد های و حتی ممکنه مشکلات روانی در فرد بشه
2 مهاجر نوع دوم که خیلی مواردش در موردایرانیها صدق نمی کنه اما چیزی که حداقل من در مورد چینی ها دیدم در فیلم ها،مهاجری است که در ظاهر مهاجرت کرده در باطن در جامعه کوچک یا بزرگی از هم فرهنگها و هم کشوریهای خودش در اون کشور مقصد زندگی می کنه ، مثلا یک چینی که بره در محله چینی ها در نیویورک زندگی کنه البته نمی دونم قطعا یک همچین جایی هم وجود داشته باشه اما به طور مثال گفتم. تقریبا این مهاجر انگار یک جورایی مهاجر نیست فقط سرزمین عوض کرده البته تعویض سرزمین هم تاثیرات زیادی داره ، اما بودن در یک مجموعه از کشور مبدا، بعضی از اثار مهاجرت رو کمرنگ می کنه دیده شده که حتی این مهاجرین زبان کشور مقصد هم گاها اصلا یاد نگرفتن ، چون اون جامعه کارشون رو راه انداخته ،خوبی ها این روش، دلتنگی کمتر ، شاید اسودگی بیشتر و به بدیهاش می شه اشاره کرد که کمتر مهاجرین این نوع واقعا در جامعه هدف جا می افتن خیلی مواقع بدون اون جامعه کوچیک ، توانایشون بسیار کم می شه و اصلا امکان زندگی در محل دیگری رو ندارن ، مشکل زبان هم پیدا می کنند.
نوع سوم هم یک طور هایی ترکیب متعادل تری از نوع اول و دوم است که خیلی قابل تعریف نیست .
این روزها واقعا چیزی که ذهن من رو مشغول کرده این هست که واقعا کدوم یکی از این دو راه حداقل برای من می تونه مفید تر باشه.
حتی چند روز پیش داشتم به این فکر می کردم که دیگه جز اینجا در مهاجرسرا ، کلایک مدتی بی خیال فارسی نوشتن بشم و حتی یک وبلاگ به زبان انگلیسی واسه خودم راه بندازم و خاطرات بنویسم حتی غلط و غلوط
نمی دونم شما تا به حال به این جنبه مهاجرت فکر کردین و اگر فکر کردین به چه نتایجی رسیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
(2013-03-17 ساعت 04:38)sadeghi897 نوشته:  آدم وقتی بی خواب می شود ، یکی از کارهایی که می کند می تواند درست کردن یک تاپیک باشد، جانم از برایتان بگوید، چند وقتی است درست کردن یک تاپیک یک جورهایی مرا ول نمی کند و کلا رفته توی ذهنم .
حالا که نمیشه بیشتر از یک بار رتبه داد منم اینجا بهتون رتبه ی +2 می دم چون معلوم شد املا تون اینقدام بد نیستWinkWink
خدایا آخر نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...
پاسخ
شانس بد یا شانس خوب من
نمی دانم اوضاع شما درمورد مهاجرت چه گونه است ، یک دفعه شانس اورده اید و می خواهیدمهاجرت کنید یا قبلا هم اقداماتی جهت مهاجرت کرده و حالا یکی از این اقدامات به هر طریقی جواب داده است و یواش یواش دارید بار و بندیل را می بندید، این که اوضاع شما چگونه است راستش اصلن به من ربطی ندارد و کاملا حیطه خصوصی شماست و محترم
اما عموما سه دسته ادم داریم.
1- ادمهایی که به دلایلی شناخته شده برای خودشان (واقعی یا حتی خیالی) تصمیم به مهاجرت می کنند
2- آدمهایی که اصولا از روی کلاس مهاجرت یا مد شد مهاجرت بین دوستان وفامیل دست به این اقدام می زنند (چیزی شبیه به کنکور و غیره )
3- آدمهایی که جز دسته بالا نیستند و تا دیروز روزی اصلا به مهاجرت فکر هم نکرده اند، اما به هر دلیلی ، یک دفعه شانسی امکان مهاجرت پیدا می کنند که دست به مهاجرت بزنند، این دسته نسبت به دسته دوم تنها فرقشان این است که هیچ تلاشی هم در جهت رسیدن به مهاجرت تا به حال انجام نداده اند.
4-دسته چهارم هم ادمهایی که به خاطر شرایط جامعه مبدا ، مهاجرت می کنند.
مسائل و مشکلات هر کدام از این دسته های گاهن بعد از مهاجرت متفاوت است . من فقط جز یک دسته از این ادمها هستم و فقط هم می توانم در مورد همان دسته بنویسم ان هم تازه قبل از مهاجرت و کاملا ذهنی
قبل از اینکه فکر مهاجرت به ذهنم بزند، قصد اولیه امتحان زندگی چند سال در کشور دیگری بود، سر آغاز این مسئله هم به مسئله بنیادی تری برمی گشت من یک بار، در یک نقطه ، یک جایی که اصلن هم یادم نمی اید تصمیم گرفتم خیلی چیزها را عکسش را امتحان کنم به نوعی عکس باورهای پذیرفته شده خودم را حداقل برای مدت کوتاهی امتحان بکنم، ببینم اوضاع چه طور است ؟ این راهی بود که تا حدودی برای بررسی تغییرات فردی و سهولت تغییر انتخاب کردم.خیلی ساده مثلا تا دیروز خیلی رسمی بودم از امروز تصمیم گرفتم یک هفته تا می شود اصلا رسمی نباشم ببینم چه می شود!!!!! به همین روش من تقریبا تمام باورهای شخصیم را به چالش کشیدم و یک جورهایی شستم. خیلی چیزها تغییر کرد خیلی چیزها هم فرقی نکرد. اینکه مثلا خوراکیهای خوش مزه بیشتر بخورم یا نخورم ، خوب نیاز به بررسی نداشت ، بیشتر می خوردم و باز هم بیشتر خوام خورد، یکی از مسائل تجربه زندگی در کشور دیگری بود، اولش به خودم قبولاندم که خوب عزیزم بهتر است برای مدت کوتاهی باشد، مثلا یک دوره تحصیلی و به صورت تست
بعد یواش یواش اوضاع عوض شد، من هم مثل شما دقیقن همین چند وقت پیش به این فکر می کردم که چه را و چگونه اوضاع عوض شد؟
نوع عوض شدن اوضاع من در مورد مهاجرت به طور خاص ، بیشتر بر میگشت با اشنایی با یک فرهنگ دیگر یا انچه که به آن این روزها سبک زندگی امریکایی گفته می شود. من نه اینجا هستم که قضاوتی بر درست یا غلط بودن سبک زندگی یا کشوری بکنم نه در اینده یک همچین قضاوتی خواهم کرد، اما اصل ماجرا دقیقا این است که من دست به انتخاب زدم و بر این مبنا که اگر من بتوانم سبک زندگیم را ما ورای مشکلات دیگر (مادی و غیره ) انتخاب کنم کدام سبک را انتخاب می کنم ؟ خوب زندگی فرد گرای امریکایی - توجه بیشتر به حیطه خصوصی افراد، ازادی فردی بیشتر، معیارهای متفاوت موفقیت ، نوع نگرش ان به لذت و لذت بردن از زندگی، آسانتر و بدون دغدغه تر زندگی کردن و تا حدودی شاید بی خیال تر بودن، و عواملی از این دست باعث شد که من دست به انتخاب مهاجرت بزنم، از چند سال قبل هم انتخاب امریکا بود اما خوب مبنا بر این بود که برم و یک مدرکی این کشوریا کشورهای دیگر بگیرم بعد بروم انجا ، که خوب ، شانس و اقبال هم امسال یاری کرد.
واقعیت ماجرا این است که درست است که مهاجرت شالوده ای از خیلی از مسائل است، اما یکی از مهمترین هاش همین سبک زندگی است، مثلا من ادم دلتنگ بشو نیستم ، خیلی احساساتی هستم درمورد خانواده ام و دوستانم، اما همیشه ادمهای جدید یافته ام ، خیلی راحت ساعت ها ، روزها و حتی ماه ها تنهایی را می توانم حتی بدون تماس با حتی نوع بشر سر کنم ، البته متاسفانه امکان امتحان این مسئله فعلا کم از ، از ان طرف می توانم با ادمهای بسیار زیادی دوست باشم و خوش باشم. این مسئله سبک زندگی را جدی بگیرید، اگر هم تا به حال جدی نگرفته اید، کمی بیشتر به ان فکر کنید و سعی کنید تغییرات لازم را از همین الان ایجاد کنید. البته این جهانی سازی تا حدودی مسئله را راحت کرده است و خیلی راحت می شود ادم با هر کسی که میخواهد ارتباط برقرا کند، منم هم با این مسئله هیچ مشکلی ندارم و شدیدا هم از تکنلوژی پشتی بانی و استفاده می کنم اما یک چیز برایم چند سالی است خیلی مهم شده است
خوب من یک بار زندگی می کنم ترجیج می دهم به ان سبکی زندگی کنم که حس می کنم بهتر است ، یا لااقل دو سبک زندگی را زندگی کنم بعد یکی را انتخاب کنم.
بارها دیده ام که نامه های احساساتی ایمیلی به ایمیل من امده است که اگر مثلا وطن جای بهتری بود من مهاجرت نمی کردم ، راستش را بخواهید من نمی دانم در این مورد نظر مثبت یا منفی بدهم، اگر این کلمات بهتر، بدتر، خوبتر و فیلان و بیسار یک جورهایی برای من غیر مفهوم است و هر کسی می تواند برای خودش تعریف خودش را بکند، وطن بهتر می تواند یک جایی باشد که اصلا ادم نیاز به کار کردن نداشته باشد (نمی دونم اصلا یک همچین جایی وجود دارد یا نه؟) بخورد و بخوابد ، یا مثلا یک جایی که از نظر تکنولوژیکی خیلی پیشرفته تر باشد، یا یک جایی که خیلی زیبا تر و سر سبز تر باشد و هزاران هزار معیار دیگر، ولی راستش را بخواهید من کاملا ساده می گویم و گاهن معیارهایم را مشخص می کنم ، مثلا من حاضر بودم اگر فقط دو تا انتخاب داشتم بین تهران و انکارا، با تمام خوبی های تهران، فقط و فقط به خاطر روش رانندگی و اینکه بسیار جون دوست هستم، انکارا را انتخاب کنم، البته در شرایط برابر نه اینکه مثلا من در تهران کار خوبی داشته باشم و در انکارا گدا باشم و فیلان و بیسار
این طوری ادم حسابش با خودش مشخص است ، دوستان سالهای قبلی هم تاکید کرده بودند که خوب برای خودتان بنویسید که چرا قرار است مهاجرت کنید، حالا البته گفته می شود اهداف مهاجرت هم که قرار است برسید را بنویسید که من فعلا به ان یکی کاری ندارم چون خستم شدم از رسیدن ، قرار است دور همی خوش باشیم با یک تعداد میلیونی از مردم دنیا
خوب از شما چه پنهان که یک سری موارد را برای شما نوشتم یک سری موارد و دلایل مهاجرت هم که شخصی است شرمنده مرام ورزشی تان هستم و اینجا هم خانواده زندگی می کنه و ما از اون خانواده هاش نیستم که هر حرفی را بزنیم والا به غرعان
استرس موجود در جامعه هم یکی از مواردی است که کلا خوشم نمی اید با اینکه من را طوری بار اورده اند (نمی گم با امده ام چون انچنان در این امر موفق نبودم و خودش می تواند خوب یا بد باشد) که موفق باشم ، یک جور قرص موفقیت انگار به هر کسی در ایران داده اند که همش باید بخورد.
به چیزی که فکر می کنم یک زندگی بسیار ساده و اما ارام است که کسی به ادم کاری نداشته باشد چیزی که بیشتر از هر چیزی نیازش دارم حداقل از نظر ذهنی نه از نظر فیزیکی ، دکمه pause زندگی است.
یکی از موارد دیگر بحث کلی معیار های من است، من در جایی زندگی می کنم که دیگران خیلی موارد سعی می کنند معیارهایشان رو توی حلق ادم بکنند، اما خوشبختانه یا متاسفانه ، برای من معیارهای خودم مهم و البته تغییر پذیرند، به معیارهای دیگران احترام می گذارم اما دلیل بر پذیرش ان ها نیست، خیلی از معیارها به خاطر نوعی پذیرش و اقبال عمونی بیشتر بر ذهن آدم نوعی بار وارد می کنند. نمونه اش می توانم به موارد زیر اشاره بکنم که جواب های مد نظرم را اینجا می اوردم اما خوب شاید نوعی بی ادبی باشد اگر در جامعه جواب های اینجا را به افراد بدهم.
ازدواج می کنی؟ اصولا ازدواج کردن یا نکردن یک امر شخصی است و به شما هیچ ربط ندارد
چرا اینقدر لاغری؟ به تو چه
می خوایی دکترا بخونی؟ اصولا نه ولی بازم به تو چه ؟
و سئوالاتی از این قبل که حتی باعث شده است من کمتر تمایل داشته باشم خیلی از فامیل و تعداد از رفقا را بیخیال بشم.
راستش را بخواهید، هر چه باشد کاملا خودخواهانه خودم را از دیگران بیشتر دوست دارم ، گرچه اصلا این مسائل ربطی به این مسئله ندارد و انها خواسته یا ناخواسته وارد حیطه خصوصی من می شوند و این مسئله خیلی برای من فرقی نمی کند که خواسته باشد یا ناخواسته ، من اذیت می شوم.
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
خوب بی خوابی امشب من بعد از چندشب لااقل یک نتیجه ای داد
چند روزی بود دنبال کالج های عمومی ایالت کالیفرنیا می گشتم. از طریق گوگل با توجه به سرچ رشته ای چیز خیلی جالبی نسیب من نشد احتمال بسیار زیاد مشکل از سرچ من بوده است.
به مهاجرسرا که پناه اوردم چند تا کالج پیدا کردم که خوب بهتر از هیچی بود، از آن بهتر که داخل یکی از آن کالج ها یک لینک گذاشته بودند که می شد اول رشته را انتخاب کنی بعد اسم کالج ها را بهت معرفی می کرد
لینک را اینجا می گذارم تا درآینده به درد دوستان بخورد
https://misweb.cccco.edu/webproginv/prod...list_n.cfm
یافتن کالج تا به اینجا به برای من سخت تر از یافتن دانشگاه بوده اما این لینک در مورد کالیفرنیا کار را خیلی راحت کرده و به نظر هم کامله
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
سلام دوستان
خوب شاید در مورد cover letter کمترجایی صحبت شده باشه اما یک مورد لازم هست برای یافتن شغل
از اینجا به چگونگی وچرایی پی ببرید
http://jobsearch.about.com/od/jobsearchg...letter.htm
در اینجا هم نمونه هاش رو بخونید
http://jobsearch.about.com/od/coverlette...sample.htm
موفق باشید، حالا من خودم می نویسم یک دونه می گذارم اینجا
دی
شاد و خندان باشید
هوهو
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
سلام دوستان
درمورد بردن وسائل اگر می خوایید یک لیست کامل داشته باشید این لینک رو نیگاه کنید
لینک مستقیم از مهاجرسرا
http://mohajersara.com/post-21239.html#pid21239
لینک غیر مستقیم فایل آپلود شده
https://www.dropbox.com/s/sf4rmjimkayvob8/lavazem.pdf?m
درمورد اینکه واقعن می شه با وسائل کم یا بسیار کم هم رفت و افرادی که این عقیده رو می پسندن این لینک رو ببینن
http://mohajersara.com/post-21084.html#pid21084
هر دو مورد هم نیگاه کنید نظرات کاربران با تجربه هست
در مورد اینکه چه چیزهایی مجاز هستیم و چه چیزهایی مجاز نیستیم این پست بیات عزیز هم خیلی خوبه
http://mohajersara.com/post-301756.html#pid301756
موفق باشید
چی با خودمون ببریم خاص شهر دالاس، بررسی قیمتها و نیازها ، پست خوب از دوست به گل
http://mohajersara.com/post-312045.html#pid312045
واشنگتن و شهر سیاتل ، این پست که اینجا می زارم از مهتاب عزیز هست ضمنا این تاپیک کلا تاپیک خیلی قوی است از زحمات همیشکی امیر مهاجر هم تشکر می شه
http://mohajersara.com/post-309744.html#pid309744
سه پست هستی بانوی عزیز در مورد سلیکون ولی و شهرهای اطراف آن، لینک هر کدام درلینک پست ابتدایی موجود است.
http://mohajersara.com/post-191883.html#pid191883
دی
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
خوب راستش یک چیزی از دیشب یادم رفت گفتم بزارم
دیشب داشتم می گشتم این تاپیک خوبه واسه بحث لپ تاپ و اینها
http://www.applyabroad.org/forum/showthr...A%A9%D8%A7
گرچه چند صفحه اولش واسه قدیم هست و قیمتها با الان قابل مقایسه نیست.
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
این هم قبلا پیدا کرده بودم امشب دوباره تاپیکش خوندم
از این پست می تونید جهت مباحث مربوط به تلفن و google voice استفاده کنید
این طوری دیگه خیالتون هم جمعه بچه های اون طرف امتحانش کردن
http://mohajersara.com/post-152634.html#pid152634
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
(2013-04-01 ساعت 03:15)sadeghi897 نوشته:  این هم قبلا پیدا کرده بودم امشب دوباره تاپیکش خوندم
از این پست می تونید جهت مباحث مربوط به تلفن و google voice استفاده کنید
این طوری دیگه خیالتون هم جمعه بچه های اون طرف امتحانش کردن
http://mohajersara.com/post-152634.html#pid152634
دستت درد نکنه. خیلی خوب بود! دی...
مرسی از اینکه تاپیک گردی میکنی و ما رو توی دانسته هات شریک میکنی!!Big GrinBig Grin
کیس نامبر: **48 ،4 نفر، مصاحبه: مارچ - ابوظبی،انتظار: 36 روز، دریافت ویزا: 2 می،ورود 17 سپتامبر 2013،ساکن GAITHERSBURG MD.
سفرنامه1
سفرنامه2
پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم...وگرنه میشکنیم بالهای دوستی مان را !
پاسخ
تشکر کنندگان: sadeghi897 ، kasrafo ، ASALI ، AsemanAbee ، nooshshahnar ، Omidooo ، lilac ، nina22 ، parsush ، nayer ، Hedieh20 ، elmira_fa ، amohammadiazar ، آنی ، behfaza ، msar
سلام
راستش با توجه به داسته های من و تجربیات دیگران ، یکی از کارهای واجب ، حتی اگر یکی دو ماه قراره برگردین، گرفتن گواهینامه هست.
البته در بدو ورود نمی تونید گواهینامه بگیرین ، به خاطر نداشتن SSN ، البته فکر کنم بدون گرین کارت بشه ولی، دل کل
این تاپیک خیلی خوبه واسه گواهینامه
http://mohajersara.com/thread-1884.html
این تاپیک هم خاص بچه های کالیفرنیا ، این هم خواستین بخونید اطلاعات عمومی هم داره البته
http://mohajersara.com/thread-3832.html
این تاپیک هم جهت دانلود دفترچه ایالت های مختلف
http://mohajersara.com/thread-3992.html
شاد و خندان باشید
دی
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
تشکر کنندگان: rouzbehdarvishi ، bayat_r ، ASALI ، lilac ، nooshshahnar ، Omidooo ، nina22 ، mdtrmd ، nora ، kasrafo ، Almond ، Hedieh20 ، خانه ، سمانه777 ، sce ، iman63ir ، ali_yari5 ، behfaza ، msar
این پست شامل حال و احوال این روزها و بعضی مسائل است، بعید می دونم نکته مفید مهاجرتی داشته باشه پس در جریان باشید.

این روزهای قبل از سفر هم برای خودش عالمی دارد، ذهن من حسابی مشغول و گاه گاه نگرانی می آید می رود، برنامه ام البته طوری است که حداقل روزی چند ساعتی را انگلیسی گوش می دهم ، اگر بشود بیشتر، و خوب تا حدودی هم کارهای که باید انجام بدهم. در مورد این کارها به نظرم خیلی موفق نبودم دلیل اصلیش هم عید است، خوب عید خیلی نمی شود جمع و جور کرد و خیلی کارهای دیگر.
این روزها هر کدام از فامیل را که می بینم نمی دانم چرا اینقدر ساکت شده ام، همه مرا بیشتر تحویل می گیرم و من خواسته یا ناخواسته عادی برخوردمی کنم تا بالاخره یکی در جمع یا بلند بلند می گوید خوب فلانی کی می ری؟ یا اینکه فردی می آید و کنار من می نشید و شروع می کند در مورد رفتن من ، با من صحبت کردن
جالب ترین جای این حرکت این است که تنها موردی که تقریبا همه کنجکاو هستن زمان تقریبی رفتن من و خیلی که ریز بشویم شهر و ایالتی است که قرار است بروم تا جواب این سئوالها را می دهم دیگر انها هستند که با من صحبت می کنند و من فقط گوش می دهم ، همه از خوبی ها ام ر ی کا می گویند و از چیزهایی گاها می گویند که به نظر من می تواند اشتباه باشد، اما من اصلا صحبتی نمی کنم و حتی حرفهایشان را هم تایید می کنم.
تا الان که من اینجا هستم اولین مورد شوهر دخترخاله ام یک دختر خانمی را که در میشیگان اگر اشتباه نکنم که فامیلشان است به من پیشنهاد داده که می تواند کمک کند و حتی من گفته که این خانم زیبا می باشند مورد بعدی خواهر خودم هست که فرزند داماد شوهر شان را که باز دختر خانمی است که در بوستون درس می خواند باز صحبتش را کرده که فعلانی هم انجاست که من بالاخره متوجه نشدم که ایشون هم خواستگار من است یا نه همین طوری جهت اطلاع رسانی افکار عمومی مطرح شده است. امشب هم البته دایی جانم ، قرار شد من یک روز بروم پیشش مرا ببرد پیش یکی از دوستانش که از ام ری کا برگشته و یک اشنا هم انجا دارد، و ایشان در مورد انجا برای من صحبت کند.
یک مورد برای خودم خیلی جالب است، همه و همه در اطراف من ، بیشتر از من در مورد رفتن من صحبت می کنند، نمی دانم شاید من خیلی در مهاجرسرا در مورد رفتنم و کلا مهاجرت پر چانگی کرده ام که دیگر حرفی ندارم ، در خانه ، در بین دوستان و در بین فامیل، نمی دانم من می ترسم ، یا فکر می کنم خوب مسئله مهم نیست یا فکر می کنم مسئله نیست که ادم بیاید هی بیان کند، یا ذهنم جای دیگر است، اصلن نه تنها من شروع به صحبت کردن در مورد امر ی کا یا خارج یا مهاجرت یا هر چیزی که مرتبط با این موارد باشد نمی کنم بلکه کلا هم وقتی بحثش می شود می خواهم سریع بحث را جمع کنم و برگردیم به بقیه صحبت ها
به این فکر می کنم انهایی که این بنده خداها به من معرفی کرده انداگر بشنوندکه یک همچین ادمی ممکن است حتی یک روزی بیاید و زنگ خانه شان را بزند و در برود فکر کنم از امریکا به فکر مهاجرت به جای دیگری را بکنند چه برسد به اینکه بنده بروم بخواهند به من کمک کنند. چه حرفها واقعن !!!!!!!!!!!!!!
یکی از چیزهایی که من را خیلی خوشحال می کند این است که در خانه کسی دل تنگ من نیست شاید در واقع ادم ناراحت بشود اما خوب این خوشحالی هم دارد، فقط دیروز وقتی روی مبل خوابیده بودم برادر کوچکم برگشت گفت تو می ری من دلم برات تنگ می شه و خوب سعی کردم مسئله را به شوخی تمام کنم. و خوشبختانه فرد دیگری هم خانه نبود .
در کل هم کمی در مورد خیلی ها منزوی شده ام ، خوب برای ادم حساسی مثل من اصلن جالب نیست که من رو بیشتر از قبل تحویل می گیرند، اینجا می شود که ادم با خودش فکر می کنند خوب چرا ادم را به خاطر خودش دوس ندارند به خاطر خارج رفتنش دوس دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جایی که خیلی احساس راحتی می کنم مهاجرسرات، مهاجرسرا خوبیش این است که من نه تنها با بقیه تفاوتی ندارم بلکه دیگران هر کدام از هر نظر از من بهتر هستند، یکی خوش اخلاق تر است ، یکی با معلومات تر است و ...خلاصه این برای من فرصت مناسبی است که از دیگران بیاموزم در عین حال بتوانم دغذغه و شادی های کوچکم رو باهاتون تقسیم کنم.
این روزها واقعیت مسئله را بخواهید کمتر دلتنگ شده ام ، البته دلیلش فقط یک چیز است، خیلی بیشتر از اینکه به این فکر کنم که اخرین ها را دارم سپری کنم ، حداقل این بیست روز، به این فکر می کردم که شرایطم ان طرف چگونه خواهد شد؟ و مثلا چه کارهای را بهتر بود وقت داشتم و انجام می دادم که ندادم؟ چه کارهایی را این مدت باقی مانده انجام بدهم ؟ کجا بروم؟ ایا ایالت عوض بکنم یا نه ؟ ایا برای پاس سفید اقدام بکم یا کار صحیحی نیست در ابتدا؟ و سئوالاتی از این دست که رسیدن به جواب قطعیش برای منی که اینجا هستم سخت و گاها غیر ممکن است. خوب این هم شاید بدنباشد که من هم فعلا که اینجا هستم دلم تنگ نشود و حالت دلتنگی نداشته باشم چون می دونم روی پدر و مادرم و برادرم تاثیر خوبی ندارد و دوس ندارم انها دلتنگ من بشوند، گاها حتی به انها قول می دهم که سال دیگه تعطیلات پیش من هستند و دارند برای خودشان فیلان ایالت را می گردند .
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
سلام
این لینک رونگاه کنید برای شروع خیلی خوب است
http://mohajersara.com/post-300770.html#pid300770
به نکاتی هم که در اینجا گفته شده خوب دقت کنید، بعضی نکات کلی است بعضی ها هم خاص هیستون هستند.
http://mohajersara.com/post-300546.html#pid300546
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
سفر به دیگر کشورها با گرین کارت امریکا ، واقعن واسه من که اهل سفر هستم خبر خوشحال کننده ای بود ، این پست و کل تاپیکش هم مفیده
http://mohajersara.com/post-32020.html#pid32020
من یک خوشحال هستم ، دی
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
پاسخ
آقای صادقی عزیز خیلی خیلی ممنون بابت زحماتی که می کشی و تاپیک های مفیدی رو اینجا جمع آوری می کنی
فقط وقتی رفتی اونور کی باید این کارو انجام بده؟ نمی خواهی بگی که امیر مهاجر!!!
خدایا آخر نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...
پاسخ
تشکر کنندگان: sadeghi897 ، nina22 ، parsush ، سمانه777 ، آنی ، ikamaly ، behfaza ، msar
نحوه بستن چمدان برای یک سفر طولانی
http://banki.ir/akhbar/1-news/3946-travel-s
خدایا آخر نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...
پاسخ
تشکر کنندگان: sadeghi897 ، Omidooo ، ASALI ، lilac ، el333 ، nina22 ، nora ، parsush ، kasrafo ، سمانه777 ، آنی ، iman63ir ، saeid-ss ، behfaza ، azadeh2014 ، mehrdad pharm ، sib 24 ، msar ، aazitaa




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان