کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
واقعیت هایی در مورد فیلیپین
بنده یک مدتی رو برای تحقیق رفتم فیلیپین تا ببینم که وضعیت چطوره برای ادامه تحصیل .این بخشی از تجربیات بنده از این کشور است که براتون می نویسم .

ورود
اول که وارد فرودگاه مانیلا (نی نوی اکینو)شدم.یک احساس بدی بهم دست داد.چند سال زندگی در مالزی و عادت داشتن به فرودگاه بزرگ KLIA منو کاملا بدعادت کرده بود.این فرودگاه با وجود اینکه فرودگاه اصلی مانیلاست بسیار کوچک و شلوغ بود.بی برنامه گی و بی نظمی هم در همه جای آن موج می زد.
با بدبختی از خیل جمعیت خسته و هراسان گذشته و چمدونم را گرفتم بعد هم در خروج را پیدا کردم.یکی از دوستانم که ساکن فیلیپین است قرار بود بیاد دنبالم.اما در آن خیل جمعیت یافتن او کاری غیرممکن بود.
بالاخره گوشی ام رو روشن کردم و با همون سیم کارت مالزی که تو گوشی ام بود زنگ زدم به دوستم. بعد از این تماس موفق شد که منو پیدا کنه.

وقتی سوار تاکسی ایرپورت شدیم.یکدفعه دیدم که دوستم درهای طرف خودش و من رو قفل کرد.
من که متعجب شده بودم ازش پرسیدم علت این کارش چیه؟دوستم گفت: بعد که وسط خیابون یکی درو خواست باز کنه می فهمی.

وارد شهر که شدم تمام تصوری که در مورد مانیلا داشتم در ذهنم رنگ باخت.مانیلا شهری کثیف و پر ترافیک بود.در این بین دیدن گدا های ریز و درشت که لای ماشین ها وول می خوردند اذیتم می کرد.چندتایی شان که بچه بودند از فرصت ترافیک استفاده کرده بودند و صورت هایشان را به شیشه طرف من و دوستم می چسباندند و درخواست پول یا غذا میکردند
[عکس: #038;h=225]
وقتی بی توجهی ما را می دیدند سعی می کردند در را باز کنند.
اما درها قفل بود و با نگاهی نا کام از ما دور می شدند.

با خودم گفتم کوالا لامپور زیبا و سرسبز کجا و اینجا کجا؟
دلم می خواست دوباره به فرودگاه برگردم و با اولین پرواز راهی مالزی شوم.اما هنوز چیزهای زیادی بود که ببینم.
....
دیدار از دانشگاه
خانه دوستم آنطوری که می گفت نزدیک دانشگاهش بود.از قضا دانشگاه های پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی فیلیپین در بد ترین محله های مانیل قرار دارند.
روزی که قرار شد با دوستم به دانشگاهش بروم از مسیری گذشتم که به عمرم ندیده بود.در طی راه پر از گدا بود که چپ و راست از آدم پول می خواستند.پیاده رو وخیابان هم بوی ادرار و مدفوع می داد.گاهی اوقات هم مدفوعی درسته را می توانستی در پیاده رو ببینی.بعضی ازمردها هم بودند که در همان گوشه کنار خیابان ادرار می کردند.
[عکس: b2]
[عکس: b2]
خیابان ها بسیار شلوغ بود و در این بین وسیله جدیدی دیدم که می شد گفت کوچک شده اتوبوس است که بهش می گن "چیپنی"
اگر پشت این چیپنی ها می ایستادی به قدر ی دود از خود تولید می کردند که سیاه می شدی.
[عکس: #038;h=199]
[عکس: #038;h=133]
مردم هم در وضعیت اسفبار به سر می بردند.بچه هایی بودند که از شدت فقر لخت در خیابان می چرخیدند.
[عکس: #038;h=300]
یا بر اثر بی خانمانی در خیابان خوابیده بودند
[عکس: #038;h=198]
درکل عمرم فقر را به این صورت ندیده بودم.
ناخودآگاه یاد یکی از حرفای خودم افتادم که می گفتم "جایی بدتر از ایران پیدا نمی شه."
فهمیدم که اشتباه می کرده ام و بی شک فیلیپین همان جاست.
ایران هر چه بود خیابان هایی تمیز داشت و مردم در گوشه و کنار ادرار نمی کردند.
خلاصه از آن وضعیت اسفناک که داشتیم رد می شدیم به یک رودخانه کثیف رسیدیم که در داخل شهر جریان داشت.در کنار این رودخانه می شد حلبی آبادی را دید که مردم در آن زندگی می کردند.به این ردیف خانه های محقر می گفتند "نیپا"
[عکس: #038;h=198]
کمی آن ورتر با رد شدن از کنار این رودخانه کثیف که پر از پشه هم بود بالاخره به دانشگاه دوستم رسیدم.دانشگاهی که پر از ایرانی سفید پوش بود.
با حرف هایی که دوستم می زد فهمیدم که این ایرانی ها همه شان زبان انگلیسی شان اکثرا شوت است و به بخش ادمیشن پول داده اند تا آزمون ورودی را پاس برایشان بزند و وارد دانشگاه شود.
البته به لطف دوستمان میهمان یکی از این کلاس ها شدم و وضع ایرانی های آنجا را دیدم .
کسانی را دیدم که 4 سال بود در فیلیپین بودند اما هنوز نمی توانستند یک کلمه انگلیسی صحبت کنند.تکالیفشان را هم کافی نت کنار دانشگاه انجام می داد.
البته همه دانشجویان را در یک کفه نمی گذارم.اما از این خیل جمعیتی که دارند رشته های پزشکی ,دندانپزشکی و داروسازی را در این دانشگاه می خوانند حتی یک امتحان درست ورودی گرفته نمی شود که افراد لایق را برگزینند.همه چیز با پول حل می شود و این به علت فقر شدید است.
از این همه ایرانی شاید 10 در صدشان واقعا درس می خوانند و بقیه به طور کامل شوت اند و معلوم است که برای بی جواب نگذاشتن آرزوهای پدرومادر شان به اینجا آمده اند تا دکتر شوند اما چه دکترهایی.
-----
یکروز به سفارت رفتم و از آنها جویا شدم که وضعیت ارزشیابی مدارک چگونه است.
کیس های زیادی بوده اند که با لیسانس هنر(لیسانس بی ربط) از سال سوم دندانپزشکی نشسته اند و دو سال اول را نخوانده اند و...
سفارت سال تعیین کرده و می گفت که کسانی که تحصیلشان را از 2010 شروع کرده اند برای ما تائید هستند اما بعد از 2010 برای ما معتبر نیست.

از آن طرف وزارت علوم به کل فقط گفته دو دانشگاه مورد تائیدش هست
UP
UST
که این ایرانی هایی که سفارت حرفشان را می زد ازاین دانشگاه ها بودند
CEU
UE
دانشگاه هایی که حتی مورد تائید وزارت علوم نیست.
حتی تکلیف سفارت هم در این کشور معلوم نیست که از خودش قانون صادر می کند یا تابع وزارت علوم است.

برایم عجیب بود این خیل عظیم ایرانی که در آنجا دیدم.خیلی هایشان ورودی جدید بودند یا مال سال پیش که 2011 بود.به چه امیدی به این کشور کثیف آمده بودند !
-------
دکترشدن به چه قیمتی؟
دیداری داشتم با چند تا از بچه های ایرانی که سال آخر دندانپزشکی شان بود.
کسانی که دندانپزشکی می خوانند دوسال آخر را باید عملی روی بیمار کار کنند.چون مردم فیلیپین فقیر هستند و پول دندانپزشک ندارند به دانشگاه ها می آیند اما از نقطه ضعف دانشجوها که نیاز به بیمار دارند استفاده کرده و پول زیادی از آنها به جیب می زنند.یک گدا می تواند روزی چند هزار پزو از یک دانشجوی ایرانی بگیرد تا اجازه دهد که دندانش را درست کند.
تازه حساب کنید این فرد در اکثر موارد بی خانمان است و در خیابان می خوابد و از ابتدایی ترین لوازم بهداشت برخوردار نیست.
تصور کنید آن دانشجوی بیچاره را که باید روی دهان این آدم کار کند.دهانی که می تواند با یک سهل انگاری دانشجو ناقل خیلی از بیمارها باشد مثل هپاتیت و ایدز.
دانشجویی که به سال آخر رسیده از این اخاذی ها خسته است اما به امید پایان تمام می کند.
-----
فقط کافی است کمی سر و وضعتان مرتب باشد آن وقت باید منتظر جیب بر هایی باشید که دور و اطراف شما هستند.همه هم همان بچه گدا ها هستند که از زور گرسنگی جیب بر قابلی شده اند.کافی است پای دردل ایرانی های اینجا بنشینی که چند تا گوشی شان توسط این گدا ها دزدیده شده است.

در کل سهم هیچ ایرانی ای نیست که بیاید و در این کثافات و فقر لول بخورد.
اگر می خواهید به فیلیپین بیایید همین امروز منصرف شوید.
مطمئن باشید برای دکتر شدن را ه های دیگری هم هست.می توانید در ایران به دانشگاه بین المللی بروید و هزینه ها هم با فیلیپین یکسان است.
[عکس: http://www.tvworthwatching.com/werts/dex...20baby.jpg]
There comes a time when the diseased and the weak must be sacrificed in order to save the herd
پاسخ
تشکر کنندگان: gbtm ، خشم شب ، mahannn4779 ، mazlom khanom ، kambeez ، mhsenpc ، abas_kashan ، bastaki ، msar ، Matin Lasemi




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان