کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
ایالت آیداهو
(2014-06-07 ساعت 19:42)سوشی93 نوشته:  «ارنست همینگوی» در 21 جولای 1899، در « « Oak Park ایلینویز چشم به جهان گشود. پدرش، «کلارنس همینگوی»، مردی سرشناس و قابل احترام بود و علاوه بر پزشکی به شکار و ماهیگیری نیز علاقه داشت و مادرش، «گریس» به تدريس پیانو و آواز مي پرداخت. ارنست تابستانها را به همراه خانواده اش در شمال «میشیگان» به سر می برد و در همانجا، متوجه علاقه شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از پايان دوره دبیرستان، در سال 1917 برای مدتی در «کانزاس سیتی» به عنوان گزارشگر روزنامه «استار» (Star) مشغول به کار شد. وي در جنگ جهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد، اما ضعف بینایی، او را از این کار باز داشت و در عوض، به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبهه ایتالیا خدمت مي كرد. ارنست در ۸ جولای 1918 مجروح و برای ماهها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشت به ایالت متحده، مردم شهر و محله اش در Oak Park از او مثل یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال 1921، با «هدلی ریچاردسن» اهل «سن لوییز» ازدواج کرد و بنا بر توصیه «شروود اندرسن»، برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب كردند. ارنست در نشريهToronto Star مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری هدلی استفاده می کردند و ارنست به کار داستان نویسی نیز می پرداخت. طی همین دوران، یعنی بین سالهای 1921 تا 1926، او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید. سبک خاص ارنست در نوشتن، از او نویسنده ای منحصر به فرد ساخته بود. در سال 1925، اولین سری داستانهای کوتاهش با نام «در زمانه ما» منتشر شد که به خوبی، گویای سبک خاص او در نوشتن بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال 1964 با عنوان « A moveable Feast» منتشر شد، برداشتی شخصی و بی نظیر از نویسندگان، هنرمندان و همچنين فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دهه 1920 می باشد.
ارنست و هدلی در اکتبر 1923 صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانواده جوان به مکانهای مختلفي از اروپا بويژه اروپای مرکزی سفر می کردند. آنها در زمستانها به اسکی می پرداختند و تابستانها برای شرکت در فستیوال[*] «سن فرمین» در «پامپلونا» به اسپانیا سفر می کردند. در سال 1926، اولین رمان او بر اساس تجربه های بدست آمده از اسپانیا با نام ( Sun Also Rises) به چاپ رسید.
در سال 1926، «ارنست همینگوی» پس از ديدار با «پائولین فیفر» ثروتمند، از همسر اول خود جدا شد. ارنست و پائولین در سال 1927 با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو فرزند پسر شدند. او در همان دوران زندگی اش با پائولین، خانه ای در «کی وست» فلوریدا خرید.
وي در سال ۱۹۳۷، کتاب «داشتن و نداشتن» و در سال ۱۹۳۸ مجموعه داستانهای «ستون پنجم» را منتشر کرد. پس از آغاز جنگهای داخلی اسپانیا، همينگوي و عده ای از روشنفکران آمریکا تصميم گرفتند كه با جمهوری طلبان اسپانیا همراهی كنند. او دو بار در جنگ اسپانیا شرکت کرد و پس از آن، در «کی وست» فلوریدا ساکن شد و به نوشتن آثار پرارزشی مانند ماجرای «هاری مورگان قاچاقچی» پرداخت. این کتاب ويژگي دیگر ارنست همینگوی را - که همان وجدان اجتماعی اوست- به خوبی نشان مي دهد؛ چنانکه همین ويژگي به نحو بسیار روشن تری در یکی دیگر از شاهکارهای او به نام «ناقوس مرگ که را می زنند؟»- اثری که به غلط تحت عنوان «زنگها برای که به صدا در می آیند»، ترجمه شده است - تجلي يافت. کتاب اخیر در مورد جنگهای داخلی اسپانیا بوده و قهرمانش مردی به نام «روبرت جردن» یا خود همینگوی است. همینگوی در دوران جنگ دوم جهاني، رابط ارتش در انگلستان و فرانسه بود و براي مدتی، هيچ گونه اثري منتشر نکرد؛ تا جایی که همشهریانش گمان می کردند که استعداد و قدرت نویسندگی هنرمند محبوبشان رو به زوال رفته است. او پس از جنگ، در هتل «ویز» اقامت کرد و شروع به نوشتن کتابی درباره دومین جنگ نمود؛ ولی در اثر درد چشم، آن را نیمه تمام گذاشت و در عوض، به شکار پرداخت.
در اواخر دهه 1930، همینگوی عاشق زنی روزنامه نگار و نویسنده به نام «مارتا گلهورن» شد و در سال 1940 با او ازدواج کرد. وي در سال 1944 با «مری ولش» ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد. «ارنست همینگوی» نه تنها یک نویسنده محبوب، بلکه یک چهره جهانی متعلق به قرن بیستم است.
در سال ۱۹۵۰، رمان جدیدی از این نویسنده با نام «آن طرف رودخانه در میان درختان» منتشر شد. این کتاب، داستان عشق بی تناسب یک افسر پنجاه ساله آمریکایی نسبت به یک دختر نوزده ساله ونیزی است. او در سال ۱۹۵۲، شاهکار جاودان خود را با نام «پیرمرد و دریا» به رشته تحریر درآورد و به اوج شهرت و عظمت ادبی صعود کرد. این اثر بی مانند، در سال ۱۹۵۳ به دریافت جایزه «پولیتزر» و در سال ۱۹۵۴ به دریافت جایزه ادبی نوبل نائل گردید. ارنست همینگوی در سال ۱۹۶۱(در کچام شهری در شهرستان بلین ایالت آیداهو است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی ۲٬۶۸۹ نفر بوده است.)درگذشت و با مرگ او، یکی از درخشانترین چهره های ادبی آمریکا از میان رفت. او معمولاً ساعت پنج و نیم صبح، سر از بالین خواب بر مي داشت و شروع به کار می کرد و بعد از ظهرها اگر هوا مساعد بود، به وسیله کشتی یا قايق به صید ماهی می پرداخت. همینگوی همیشه می گفت :
«یک نویسنده باید تماس خود را با طبیعت حفظ کند».

آثار ارنست همینگوی
- سه داستان و ده شعر ۱۹۲۳ / Three Stories and Ten Poems
- در زمان ما ۱۹۲۴ / In Our Time
- مردان بدون زنان ۱۹۲۷ / Men Without Women
- برنده هیچ نمی‌برد ۱۹۳۳ / The Winner Take Nothing
- خورشید هم طلوع می‌کند ۱۹۲۶ / The Sun Also Rises
- وداع با اسلحه ۱۹۲۹ / A Farewell to Arms
- مرگ در بعد از ظهر ۱۹۳۲ / Death in the Afternoon
- تپه‌های سبز آفریقا ۱۹۳۵ / Green Hills of Africa
- داشتن و نداشتن ۱۹۳۷ / To have and Have Not
- ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه ۱۹۳۸ / The Fifth Column and Forty-nine short stories
- زنگها برای که به صدا در می‌آیند ۱۹۴۰ / For Whom the Bells Tolls
- بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها ۱۹۴۲ / The Best War Stories of All Time
- در امتداد رودخانه به سمت درختها ۱۹۵۰ / Across the River and into the Trees
- پیرمرد و دریا ۱۹۵۲ / The Old Man and the Sea
- مجموعه اشعار ۱۹۶۰ / Collected Poems

آثاری که پس از مرگ همینگوی منتشر شده ‌است :
- عید متغیر (عیدی که در مسیحیت زمان مشخصی ندارد) ۱۹۶۴ / A Moveable Feast
- با نام ارنست همینگوی (یادداشتهای همینگوی از سالهای اولیه اقامت در پاریس) ۱۹۶۷ / Byline: Ernest Hemingway
- داستانهای کانزاس سیتی استار ۱۹۷۰ /Stories Cub Reporter: Kansas City Star
- جزایر در طوفان ۱۹۷۰ / Islands in the Stream
- (رمان نا تمام) باغ عدن ۱۹۷۰ / The Garden of Eden
- حقیقت در اولین تابش ۱۹۹۹ / True at the First Light
...............................................................................................
توضیح:خانه شخصی همینگوی بدلیل کشمکش های مالی و حق کپی رایت میان خانواده وی و دولت فعلا به روی عموم بسته است.
پاسخ
تشکر کنندگان: Pargosha ، pishtaz611
سلام .هواش چه جوریه؟من بدو ورود یه زن تنهای 33 ساله هستم زبانم هم حوبه چه کارایی میتونم انجام بدم؟اجاره سوئئت چه قدره؟
پاسخ
تشکر کنندگان: پدی ، pishtaz611
آیداهو جای امن ,دنج و ساکتی است و برای انسانهای ساکت که می خواهند از جاهای پر جنب و جوش بدور باشند و مخصوصاً بازنشسته ها و افراد پا به سن گذاشته جای خوبی برای بقیه دوران زندگی محسوب میشه اما برای سینگل ها به عنوان مقصد اول مهاجرت انتخاب مناسبی نیست مگر کسی که بقصد هدف معین یا کار بخصوصی بخواد بره اونجا یا قصد ملحق شدن به دوستان یا آشناهاش در آیداهو را داشته باشه.
کلان شهر سیاتل در مقایسه از لحاظ بعضی فاکتور ها مانند زندگی در کنار مردم خوب - چشم انداز شهری و طبیعت - انتظار پیشرفت سریع - اکتیو بودن و نزدیکی به مراکز بزرگ علمی صنعتی تجاری به مراتب از شهرهای آیداهو بهتر و مناسبتره
پاسخ
تشکر کنندگان: پدی ، nora-nora ، r.bazargan ، meri2400 ، golia ، storagemeter ، copol ، Pargosha ، pishtaz611
کسی نیست؟؟؟
[font=Times New Roman]صبورانه در انتظار زمان بمان ! هر چیز در زمان خودش رخ میدهد .
باغبان حتی اگر باغش را غرق اب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند[/font]
پاسخ
تشکر کنندگان: storagemeter
دوستان میشه بگید برای هتل در شهر بویزی کدوم منطقه خوبه....برا یه مسافرت چند روزه...جایی که به مرکز شهر نزدیک باشه و دل باز....ممنون
[font=Times New Roman]صبورانه در انتظار زمان بمان ! هر چیز در زمان خودش رخ میدهد .
باغبان حتی اگر باغش را غرق اب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند[/font]
پاسخ
تشکر کنندگان:
با سلام ، این مطلب جدید نیست ، اما یه توضیح کوتاه بنا بر تجارب خودم میگم شاید کسی این مطلب رو بخونه و یه کمکی باشه . من در سن خیلی پایین ایالات جنوبی امریکا بودم که البته بیشتر در مورد اون ایالات به گفته های پدرو مادرم تکیه میکنم و الانم سیاتل هستم ، کلا همینکه ایالات جنوبی از جمله کالیفرنیا ، تگزاس و ... بیشتر مهاجر پذیره ، خوب شرایطشم برا مهاجرها بهتره ، خیلی مطالبی که خوندم اینجا مربوط به کل امریکا بود ، شرایط زندگی و مثلا حتی تعطیلی شنبه یکشنبه و ... ، کلا ایالات شمالی مردم نسبت به مهاجرها دید بسته تری دارن ، زبان خوب واقعا لازمه بودن و کار یافتن تو این ایالات هست ، حتی با زبان خوب شاید اون لهجه رو حس نکنن و کمی باعث کم مهریشون باشه ، راحت بگم تا حدودی خودشیفته تر هستن ، اما جاهایی که مهاجر بیشتری دارن طبعا دید بازتری به خارجیها دارن و کار پیدا کردن ساده تره . امیدوارم هرجا هستین موفق باشین و شاد
امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد . .
پاسخ
تشکر کنندگان: copol ، dv2017 ، pishtaz611 ، inanna
برای رشته های پیراپزشکی چطوره؟ مثل علوم آزمایشگاهی
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام بر عزیزان
میخواستم از دوستان بپرسم اگر کسی اطلاعی از وضعیت ورزش والیبال در این ایالت داره
ما رو در جریان بذاره
لطفاً، نیاز شدید به اطلاعاتی در این زمینه دارم .
با تشکر
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام دوستان...اگر کسی در این ایالت ساکن هست ( بویژه دانشجوها و تازه مهاجرین) خوشحال میشم آشنا بشیم...همینطور اگر کسی سوالی درباره این ایالت دارد در صورت داشتن اطلاعات و وقت پاسخگو خواهم بود.لطفا فقط پیام خصوصی دهید.در پناه حق باشید.
پاسخ
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان