کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
سلام دوستان
ما هم کلیر خوردیم به دلیل شغل دولتی
مصاحبه ما هفته سوم نوامبر یود وقت نشد سفرنامه بگذارم. البته بقیه دوستان همه چیزها را آنقدر کامل گفتند که نیاز به تکرار مکررات نیست فقط به بعضی موارد مهم اشاره می کنم:
1- پرواز امارات ترمینال 3، ماهان، ایران ایر 1 و بقیه پروازها در ترمینال 2 دبی خواهد بود. دقت کنید فقط از تاکسی فروردگاه استفاده کنید بقیه پاکشتانی وغیره کلاه بردار هستند. تاکسی های کوچک ورودی کمتری می پردازید و برای تاکسی های استیشن ورودی بیشتر است اگر تاکسی کوچک بود از آن استفاده کنید.
2- به همه مالها تقریبا با مترو می توانید رفت و آمد کنید سعی کنید دسترسی هتل به مترو نزدیک باشد تا آسایش داشته باشید مخصوصا دوستانی که مصاحبه بعد از مارس دارند
3- حتما از دیدنی های دبی و ابوظبی دیدن کنید مسجد شیخ زائد در ابوظبی و پارکهای آبی دبی را اکیدا توصیه می کنم. به مدینه جمیرا هم سری بزنید قشنگ است.
4- هتلهای بیشتر از 4 ستاره در دبی از کیفیت مناسبی برخوردار هستند. حتما در خیابانه رقه البطین یا هتل مسکو هتل نگیرید خوشنام نیست
5- اگر با امارات پرواز کنید ویزا را هم با نرخ خوب برای شما می گیرد همجنین ایر اربیا و لی ایر اربیا فقط به شارجه دارد و هزینه تاکسی از شارجه تا دبی حداقل 130 درهم است.
6- موقع مصاحبه استرس نداشته باشید وضعیت شما اگر سربازی رفته و شغل دولتی داشتید 99% کلیرنس است پس آمادگی پذیرش آن را داشته باشید. اگر نه هم ممکن است به هر دلیلی کلیرنس بخوربد.
7- روز مصاحبه ما دو نفر لاتاری بودند. یکی خانم یکی آقا هر دو گرفتند خانمه محجبه کامل بود. آقا هم کت شلوار کراوات اما ایرانی نبود.
8- سئوالات عینا:
تا بحال آمریکا بودی
شغل دولتی داشتی توضیح بده
سربازی رفتی یا نه هنوز.
بعد هم کلیرنس به همین سادگی
دوستان امیدوارم همه پیروز باشید و بزودی زود و با تعداد زیاد کلیر کنند که همه شاد شوند.
سئوالی داشتید در خدمتم.
فصلی بسته وفصل دیگری آغاز می شود
سفرنامه قسمت دوم

* ترانسفر به ابوظبی :
از 450 تا 550 درهم به ما قیمت دادند (خانم محمدی– تاکسی های دبی – دفتر اسفار که گویا خیلی از خدمات هتل ها به ایرانی ها را این شرکت پوشش می دهد طبق نظر آقای فریبرز ، مدیر شرکت مربوطه و...) که سرانجام با خانم ملیکا به 300 درهم به توافق رسیدیم به شرطی که یک آقا و همسرشان نیز با ما همسفر شوند.
خانم ملیکا فردی خوش برخورد و وقت شناس بودند و راس ساعت 5 صبح درب هتل آمدند؛ در مسیر کمی ما را راهنمایی کردند که با دیگران صحبت سیاسی نکنیم، به اظهار نظر دیگران راجع به هر کیسی اهمیت ندهیم ، سمت چپ نیمکت ها بنشینیم ،هیچ وسیله ای به غیر از مدارکمان به داخل نبریم و...

* مصاحبه:
خانم ایرانی سبزه چهره و میان سالی مدارک ما را تحویل گرفتند که خوش برخورد و مودب بودند (من و همسرم هر دو به درب گیشه تحویل مدارک رفتیم ) ، چند سوال در رابطه با عنوان و محل شغلی هر دو ما ؛ واین که سربازی رفته اید ؟ کجا ؟ و آدرس ما در ا م ر ی ک ا (چون قبلا در فرمها آدرس مشخصی ننوشته بودم )پرسیدند، سپس دو برگه به ما دادند که در رابطه با مراحل بعدی می باشد و گفتند این دو برگه را به همه می دهیم که اگر قبول شدید روال بعدی کار را بدانید.پس از آن ما را به گیشه پرداخت هزینه سفارت (نفری 330دلار ) وانگشت نگاری راهنمایی کردند.
جالب آنکه همان طوری که مدازک هر یک از ما را به سرعت بررسی می کردند برخی از آنها را می گفتند نیازی نیست و از منفذه زیر شیشه به ما عودت دادند من جمله :
اصل ترجمه سند ازدواج از هر دو ما (فقط کپی آن را برداشتند ) ، اصل ترجمه کارت پایان خدمت ، اصل ترجمه شناسنامه فرزند ، اصل و کپی ترجمه سند منزل ، کپی ترجمه شناسنامه و کارت ملی من و همسرم و فقط صفحه اول پاسپورت را تحویل گرفتند.
در حالیکه منتظر مصاحبه با آقای استیو بودیم ، شماره ما اعلام شد و افیسر ما یک خانم بودند (گویا دانی نام ایشان است )با لبخند سلام کرده و گفتند همه اعضا کیس به جلو گیشه بیایند ؛سپس مانند مرحله انگشت نگاری دستمان را روی دستگاه گذاشتیم (البته فقط یک دست ) و گفتند این به منزله سوگند شما می باشد ، سپس 5 سوال پرسیدند :
1- آقا شما چند سال سربازی رفتید؟
2- کجا ؟ ا ر ت ش یا سپ....؟
3- خانم شما چه کاره اید ؟
4- کجا؟
5- اکنون کجا زندگی می کنید ؟ (منظورشان کدام شهر ایران بود)

سپس برگه معروف آبی رنگ را به دست ما داده و با لبخندی بر لب از ما خواستند که تا 2-3 ماه دیگر آدرس لینکی را که هایلایت کرده بودند را چک کنیم و ببینیم وضعیت کیس ما چه می شود !!!

* مراکز تفریحی :
رقص آب همراه با موسیقی در کنار برج الخلیفه (دبی مال ) را از دست ندهید،از ساعت 7 بعد از ظهر هر نیم ساعت یک موسیقی پخش می شود .
همچنین ساحل ومنطقه JBR که یکی از دوستان پیشنهاد داده بودند ، بسیار عالی بود به خصوص آن که ساعت 8 شب فستیوال کریسمس در آنجا برگزار شد که واقعا دیدنی بود ، از آن دوست عزیز بسیار سپاسگزارم .
البته هزینه رفت و برگشت با تاکسی 140 درهم شد (از خیابان آل مکتوم ) ولی به نظر من ارزش داشت.
برای همه شما عزیزان آرزوی سلامتی و به روزی نموده و آنچه مشیت پروردگار یکتا در تقدیرتان می باشد را از آن یگانه مطلق خواستارم.
کیس نامبر: 2015AS3XXX/سفارت:ابوظبی/ ارسال فرم ها: 24 می/دريافت نامه دوم : Oct 23 2014/ مصاحبه :نیمه دوم دسامبر/ کلیرنس:2 آوریل سفرنامه ابوظبی: قسمت اول قسمت دوم / آپدیت: 19 دسامبر2014، 1فوریه، 29مارس،2 آوریل/ورود Jun 6,2015/امدن سوشال July6/رسید گرین کارت July 15
آرزوی سلامتی و بهترینها برای ایرانیان عزیزSmile
خوب بعد از چند ماه تاخیر توی کارا نوبت من شد چند تا نکته بگم شاید به کسی کمک کنه
سفرنامه به اون شکل ندارم چون دقیقا شبیه دوستانه ولی مواردی که برام پیش اومد می گم
مدیکال :
اگه صبح نمی تونین برین NMC و نوبت بهتون ندادن ظهر نرین چون دکتر نیست توی اون ساعت و دوباره ساعت 4 باید برین (قبلش زنگ بزنین بهتره)
من یکم زود تر از 4 رسیدم و فکر کنم خوب شد , کمتر از 1 ساعت همه کارا انجام شد!! Smile , همه واقعا خوش برخورد هستن, وارد NMC که شدین کافیه بگین مدیکال برای سفارت, خودشون همه کارارو انجام می دن, لازم نیست حتی 1 کلمه حرف بزنین
1 نکته هم در مورد واکسن بگم, آنفولانزا رو من 3 ماه زودتر زده بودم , آبله هم گرفته بودم ولی تست آنتی بادی لب مرز بود , واکسن های بچگیمم اصلا وارد نکردم
با این حال هیچ واکسنی دبی نزدم Smile

سفارت:
با خانم ملیکا هماهنگ کرده بودم که بریم ابوظبی
خییییلی خوش قول هستن 10-15 دقیقه زودتر میان از این بابت آدم خیالش راحته Smile راهنمایی های که می کنن مختصر و مفیده
کرایه ای که می گیرن به نسبت بقیه پایین تره
توی سفارت یه مورد خاص برام پیش اومد که بهتون می گم اگه برای شما هم پیش اومد بدونین
منتظر بودم شمارم اعلام شه که برم مدارک رو تحویل بدم متاسفانه یکی از کارمندای پشت باجه دکمه رو اشتباه زد و وقتی رفتم دم باجه گفت ببخشید اشتباه زدم بشین تا باجه های دیگه صدات کنن!
چون از شمارم رد شده بود و نفر بعدی رو اگه اعلام می کردن بعد از من بود رفتم به اون خانمی که حدس می زدم باید مدارک رو بهش تحویل بدم گفتم همکارت شماره من رو اشتباه زد و نفر بعدی منم اگه خواستی بعدی رو اعلام کنی بگو خودم میام Big Grin نوبتم که شد اشاره کرد که بیا Smile
افسر هم سوال خاصی نکرد , خودمو آماده کرده بودم برای سوالای بیشتر ولی 1-2 تا سوال الکی پرسید که خودشم جوابشو می دونست
ازدواج کردی؟ نه
سربازی رفتی ؟ نه
نکته بعدی اینکه ممکنه 3 روز بعد به شما پاسپورتتون رو تحویل بدن
اشتباهی که من کردم این بود 2 روز حساب کرده بودم

هتل خودتون رو زود از دست ندین چون بعضی هتل ها اصلا بدون پاسپورت اتاق نمی دن (بار اول که اسکن می کنن راحت پاسپورت تحویل می دن ولی اگه کلا نداشته باشین سخت می گیرن)
من هتل رو از طریق سایت و موقع ای که تخفیف خورده بود گرفتم و آزادش خییییلی گرون بود, اتاق تحویل دادم و سایلمو دادم که برام نگه دارن
وقتی قیمت های هتل ها رو دیدم و بعضی هتل ها بدون پاسپورت تحت هیچ شرایطی کنار نمی اومدن دوباره رفتم از سایت ال گشت هتل گرفتم

این وسطم الی گشت 1 سوتی داد ولی خودشون خیییلی خوب اشتباهشون رو جبران کردن
تایید سفارش و قرارداد برام فرستادن, منم وسایل رو گرفتم از هتل قبلی و رفتم هتل جدید, از الی گشت زنگ زدن که ظرفیت هتل تکمیل شده و ...
ولی 1-2 ساعته یک هتل خیییییلی خوب و تمیز و نو ساز و با صبحانه و ناهار و ... گرفتن و اطلاعات رو برام ایمیل کردن (اشتباه خوبی بود Tongue هتلی که گرفتن شبی 2500 تا 7000 درهم بود )

همین 1 روز 1.5 میلیون تموم شد, اگه احتمال یکضرب می دین فکر همه چی رو بکنین


امیدوارم این شرایط خاص برای کسی پیش نیاد
و
همه یکضرب ویزا بگیرن
► ДЯМДИ ◄ نوشته:
Immediate Issued ← 25 jan : Interview ░░ 12Aug : Current ░░ 19jul ← 7jun : DS260 ░░ Abu Dhabi ← Ankara ░░ 2015AS2ΘΘΘ





سلام
منم كم كمك به اين تاپيك نقل مكان ميكنم
ما مصاحبمون آنكارا بود ولي با ابوظبي تغييرش دادن
ما بعد از مدتها جستجو و گشتن سايت هاي بوكينگ و اژانس ها هفته قبل هتل و ويزا و بليط رو رزرو كردم
هتل دلمون پالاس دبي با صبحانه و نهار و تراسفر شبي 640 درهم بليط ماهان هر نفر 758000 ويزا هم نفري 290 درهم
البته تو آژانس فهميدم كه نرخ درهم حواله اي با نرخ صرافي ها فرق ميكنه
به هر حال با تخفيف و اينكه بصورت قسطي بدم فكر كنم قيمتش بد نبود نفري حدود 2 ميليون شد
پروازرو صبح پنجشنبه ساعت7:30 گرفتيم كه به مديكال همونروز برسيم
تنها مشكلش اينه كه از اصفهان اون روز پرواز صبح نداشت حالا با ماشين ميريم ماشينو ميزاريم پاركينگ امام خميني
شماره كيس :2015AS3XXX ; تعداد : 3=1-4 نفرSad ; سفارت : آنكارا / ابوظبي kcc ; رؤيت قبولي : 8 مه 2014 ; ارسال فرمها : 22 آگوست 2014 ; كارنت : 11 ژانويه 2014 ; نامه دوم : 23 ژانويه ; مصاحبه : 9 مارچ ; كلير : بزودي ; مقصد : آتلانتا
آپديت 23و26 جولاي سايت CEAC
كلير 26 جولاي2015 با ايميل و تماس با شماره همراه ايرانمBig Grin
آپديت 30 جولاي هر سه نفر سايت CEAC
ايشيود هر سه نفر 2 آگوست
ورود به امریکا 17 اگوست 2015
دریافت سوشیال نامبر 24 اگوست
دريافت گرين كارت خودم21 سپتامبر بقيه 23 و 25 سپتامبر


سلام مجدد

فرودگاه ايران :
آخرين كنترل ها رو انجام دادم .همه چي آماده بود ساعت 11 شب چهار شنبه از اصفهان حركت كرديم . آخراي مسير بد جوري خوابم گرفته بود ولي به هر سختي بود خودمونو رسونديم فرودگاه امام. ماشين رو گذاشتيم پاركينگ شماره 3 بقيه پاركينگ ها تكميل ظرفيت بود البته فكر كنم اينجوريم نبود و يه جورايي بازار سياه راه انداخته بودن و اونايي كه پول بيشتر ميدادن ميرفتن تو اون پاركينگ به هر حال رفتيم تو سالن .هنوز گيت پرواز ماهان باز نشده بود در واقع اولين نفر بوديم ساك هار و گذاشتيم و منتظر مونديم . گيت باز شد ولي ظاهرا اشكال داشت گيت كناري راه افتاده بود و ما هنوز ساك هامونو نداده بوديم بعد از 10 دقيقه كار ما هم راه افتاد . كاري نداشتيم رفتيم واسه كنترل گذرنامه .واسه سرم وثيقه گذاشته بودم شنيده بودم خيلي حساب كتاب نداره و ممكنه هنوز ممنوع الخروج باشه كه خداروشكر مشكلي نداشت . رفتيم ارزمونو گرفتيم . خيلي خسته بوديم رفتيم تو سالن ترانزيت يه نيم ساعتي خوابيديم .خوشبختانه پرواز به موقع انجام شد. هواپيمايي ماهان تميزو خوب بود با سرويس مناسب .

فرود گاه دبي :

ساعت 10 رسيديم فرودگاه ترمينال 2 واسه اسكن چشم ظاهرا دستگاهشون خراب بود ولي مشكلي نبود و رد شديم .نميدونم چرا اشتباه كردم و از فرودگاه سيم كارت خريدم
هم خيلي معطل شدم هم سيم كارتش دير فعال شد تازه يه طرفه هم بود . من ميتونستم تماس بگيرم ولي بقيه نميتونستن با من تماس بگيرن تازه اعتبارشم 1 ماهه بود .اشتباه از من بود . ترانسفر هتل منتظرمان بود با ون رفتيم هتل دلمون پالاس ديره . هتلش بد نبود ظاهرا آشپز ايروني اورده بودم چون تور ايروني زياد ميومد اين هتل غير از يك نوع غذاي ايراني هر روز بقيه غذاها از نوع هندي عربي بود با ادويه هاي خاص هند البته غذاي ايرانيشم چنگي بدل نميزد ولي كاچي به از هيچي . تو اتلقاش دم پايي نبود كه با خودمون آورده بوديم تبديل شارژر هم خودشون داشتن و ميدادن . بعد از چك اين و صرف نهار آماده شديم واسه رفتن به مديكال .

مديكال :

ما چون چهار نفر بوديم با تاكس برامون به صرفه تر بود ساعت 3و نيم NMC بوديم راحت پذيرش شديم ولي متاسفانه بايستي صبر ميكرديم تا دكتر شوكلا بياد فقط تنها كاري كه كردن اماده كردن پرونده ما بود يه كيس ايراني ديگه هم بود كه مادر واسه دخترش اقدام كرده بود .ساعت 5 دكتر شوكلا اومد . با توجه به خستگي زياد ما تقريبا كلافه شده بوديم . طاهرا روش كار عوض شده بود اول وكتر مارو معاينه كامل كرد بعد واسه پسرام هركدوم يه واكسن نوشت بعدش رفتيم واسه پراخت پول ، ازمايش خون ، قد و وزن و در آخر عكس قفسه سينه . تست توبركولين پسرم هم واسش زدن و قرار شد شنبه ساعت 7 ببرمش تا دكتر ببينه و جواب نهايي روز يكشنبه 12 به بعد آماده ميشه . در مورد واكسن ها ايرادي نگرفت فقط هم پاستور گفته بود واكسن كزاز بچه هام نياز نيست و هم تو مهاجر سرا خونده بودم فاصله نبايد از 10 سال بيشتر باشه واسشون نزديم ولي دكتر ميگفت از 5 سال نبايد بيشتر باشه به هر حال دو تا واكسن مهمونمون كرد .
از NMC ساعت 7 اومديم بيرون ولي دوباره اشتباه كردم و دنبال تاكسي ميگشتيم اصلا نبود 40-45 دقيقه علاف بوديم كلي پياده رفتيم تا يه تاكسي گيرمون اومد و رفتيم هتل در حالي كه مترو نزديك بود و ميشد با مترو رفت خوب تقصير خودم بود .
شام و روبروي هتل يا فست فود بود كه غذاش ارزون و خوب بود نصف مرغ سوخاري با مخلفات و نوشابه شد 20 درهم شب و زود خوابيديم . فردا به گشت و گذار گذشت واقعا قيمتها بيشتر از ايرانه ولي بازم ميشه تو بعضي فروشگاهها چيزايي پيدا كرد . پير كاردن دو تا شعبه اطراف هتل ما داشت 70-75 درصد تخفيف خرده بود ولي بازم نميشه همه چي خريد با اين وجود اگه بگردين ميشه خريد كرد. دي تو دي ، القبايل ، گرين هاوس سيتي سنتر و بعضي مراكز خريد رو خود هتل سرويس رفت و برگشت داره . واسه دريا هم صبها سرويس داشت ساحل تميزيم داره ما رفتيم خيلي خوب بود .
شنبه ساعت 7 با پسرم رفتين NMCبا مترو رفتيم .بليط رفت و برگشت خريديم 9 درهم شد از ايستگاه الرقه به سمت ايستگاه الاتحاد يه ايستگاه بعد ايستگاه الاتحاده پياده شديم به سمت ايستگاه ابوهيل سوار شديم ايستگاه سوم پياده شديم ايستگاه ابوهيل از خروجي شرقي خيابان بيرون بياييد NMC روبرو سمت چپ قرار داره . بعد از بازديد تست به همين طريق برگشتيم هتل فردا هم خودم تنهايي رفتم تا جواب نهايي رو بگيرم دوباره يك ساعت معطل شدم تا جواب آماده بشه .

آمادگي واسه مصاخبه:

روز قبل واسه رفتن به ابوظبي يه پرسو جويي كردم تاكسي فقط ميبره 250 تا 300 درهم ميگيره
ليدر تورمون هم گفت ميتونه ماشين بفرسته 400 درهم رفتو برگشت
با خانم *** و آقاي **** هركدوم صحبت كردن گفتن نفري 100 درهم در نهايت با **** هماهنگ كردم هرچند ميتونستم با اتوبوسم برم به دو دليل نكردم چون 4 نفر بودم خيلي تفاوت قيمت نداشت دوم اينكه مصاحبه ما 8:30 دقيقه بود نميشد ريسك كرد و حرص خورد

فعلا واسه اين قسمت بهم اجازه بدين برم دوباره ميام تكميلش ميكنم
شماره كيس :2015AS3XXX ; تعداد : 3=1-4 نفرSad ; سفارت : آنكارا / ابوظبي kcc ; رؤيت قبولي : 8 مه 2014 ; ارسال فرمها : 22 آگوست 2014 ; كارنت : 11 ژانويه 2014 ; نامه دوم : 23 ژانويه ; مصاحبه : 9 مارچ ; كلير : بزودي ; مقصد : آتلانتا
آپديت 23و26 جولاي سايت CEAC
كلير 26 جولاي2015 با ايميل و تماس با شماره همراه ايرانمBig Grin
آپديت 30 جولاي هر سه نفر سايت CEAC
ايشيود هر سه نفر 2 آگوست
ورود به امریکا 17 اگوست 2015
دریافت سوشیال نامبر 24 اگوست
دريافت گرين كارت خودم21 سپتامبر بقيه 23 و 25 سپتامبر


قسمت دوم سفرنامه

سفر به ابوظبي واسه مصاحبه :

ساعت 5 صبح راننده منتظر ما بود يه آقايي كه خانم مليكا فرستاده بود و خودش با ونش 6 نفر ديگه رو ترانسفر كرده بودساعت 7 ونيم دم سفارت بوديم در واقع تيم و گروه ما اولين نفرات بودن كه رو نيمكت ها منتظر ورود بوديم وسايل اضافه مون رو سپرديم به راننده حتي موبايل هامونو . منم مثل ساير دوستان همه مداركو دسته بندي كرده بودم تو 4 تا پوشه و اصل مدارك رو توي يه پاكت و همه رو تو كلاسور گذاشته بودم احتياطا چندتا مدارك ديگه هم همراهم بود ساعت يك ربع به 8 درو باز كردن ما بعد از نشان دادن پاسپورت و دعوت نامه يا همون نامه تعيين وقت سفارت وارد سالن بازرسي شديم و تا ساعت 8 كه اجازه ورود به سالن اصلي سفارت داده شد
شماره من 603 بود چهارمين نفر بوديم قبل از ما يه خانواده 4 نفره غير لاتاري يه جوان مجرد لاتاري و يه خانم ويزاي ازدواج بود
شماره مونو گيشه 9 اعلام كردن همون خانم يه خورده بد اخلاقه فقط به من گفت بايستم و مداركو بدم
همه مداركو از كاور پلاستيكيش بايد در بياريم منم مداركي رو كه ميخواست دادم مدارك اصل رو نخواست آدرس آمريكا رو نخواست سفر هاي خارجي رو ندادم رزومه نخواست منم ندادم مدارك تحصيلي همراهامو نخواست پسر بزرگم موقع ثبت نام لاتاري زير 21 سال بود تو كيس من وارد شده بود خودش به تنهايي نميتونست ثبت نام كنه وقتي اعلام شد كه برنده شديم 40 روز از 21 سالگيش گذشته بود خانومه اينبار با مهربوني بهم گفت بايد سوال كنه و ما بشينيم تا صدامون كنه 20 دقيقه بعد گفت من نميتونم تصميم بگيرم با خود آفيسر صحبت كنين ولي مداركش و پاسشو نگه داشتن واسه سه نفر 990 دلار فيش نوشت پرداخت كرديم ادمارو نميشه از برخورد اولشون شناخت بعد صدامون كردن واسه انگشت نگاري اونجا خانم خوش اخلاقه گفت سيستمشون واسه پسر بزرگم فعال نميشه و نميتونه انگشت نگاري كنه از پسر كوچيكمم زير 14 سال اسكن نكرد
يه خانواده لاتاري كه بعد از ما اومده بودن واسه مصاحبه رفتن اومدن خانومه و بچه اش يه ضرب بودن و شوهره چك خورد بعدش تا يك ساعت شماره اي اعلام نشد خانمي كه ويزاي ازدواج بود اونم مداركش ناقص بود شماره مارو اعلام كردن آفيسر خوش اخلاق ولي جدي بود سوالايي كه از من پرسيد
شما سربازي كجا بودين ؟
نيروي ارتش
اونجا چه ميكردين؟
سرباز بودم
سخت بود تو جنگ؟
من جبهه نرفتم
شما تو شركتتون چه كاره هستين
گفتم چكاره هستم
از خانمم كارشو پرسيد كه دبير بود
همين ، پسر بزرگمم گفت كاري ازش ساخته نيست و سيستم اجازه نميده
و وقتي ما رفتيم امريكا واسش اقدام كنيم 2-3 سال طول ميكشه
همه مدت برگه آبي رو پرونده ام بود
گفت 3-4 ماهه ديگه سايت و چك كنيم

ما برگشتمون دو سه روز ديگه بود مونديم دبي و از خريد و گشت لذت برديم هرچند پسر بزرگم حالش گرفته بود
شما هم اول از همه سعي كنين از سفرتون بيشترين لذتو ببرين
شماره كيس :2015AS3XXX ; تعداد : 3=1-4 نفرSad ; سفارت : آنكارا / ابوظبي kcc ; رؤيت قبولي : 8 مه 2014 ; ارسال فرمها : 22 آگوست 2014 ; كارنت : 11 ژانويه 2014 ; نامه دوم : 23 ژانويه ; مصاحبه : 9 مارچ ; كلير : بزودي ; مقصد : آتلانتا
آپديت 23و26 جولاي سايت CEAC
كلير 26 جولاي2015 با ايميل و تماس با شماره همراه ايرانمBig Grin
آپديت 30 جولاي هر سه نفر سايت CEAC
ايشيود هر سه نفر 2 آگوست
ورود به امریکا 17 اگوست 2015
دریافت سوشیال نامبر 24 اگوست
دريافت گرين كارت خودم21 سپتامبر بقيه 23 و 25 سپتامبر


سلام دوستان عزیز؛ سال نو به همتون مبارک، ایشالا همه به حال خوش تو سال 94 برسند (چه با ویزا و چه بدون ویزا). بابت تاخیر در نوشتن سفرنامه عذر میخوام، آخه برگشتن ما همزمان شد با مشغله های شب عید و ...

مقدمه :
- روز 2 می 2014 بعد از 12 سال ثبت نام و دیدن نتیجه (you have not been selected) بعد از یه روز کاملا معمولی و در حین شام خوردن یادم افتاد که نتایج رو چک کنم. پسرم تازه 1 ماهش شده بود و ما درگیر کارهای روزمره شده بودیم. بعد از چک کردن سایت و دیدن نتیجه خودم (شما انتخاب نشده اید)، وقتی واسه خانومم رو چک کردم با تغییر تو نوشته سایت (تا حالا خب متن برنده شدن ندیده بودم که!!) مواجه شدم و از همسرم خواستم برای مطمئن شدن نگاهی بندازه که به محض اینکه دید، هر دو با هم از خوشحالی جیغ کشیدیم ولی همون لحظه و از ترس بیدار شدن پسر، با دهن بسته جیغ و دست و هووووورا کشیدیم و شبی شد واسه خودش و همسر عزیزم به نشان Lucky Wife دست پیدا کرد Wink

تکمیل فرم 260، واکسیناسیون و آماده کردن مدارک
- از فردای همون روز با مهاجرسرا آشنا شدم و خوندن سفرنامه ها و ... شد کار اولم.
امسال با توجه به اینکه اولین سال پرکردن فرم ها به صورت آنلاین بود به کمک و راهنمایی دوستان قبل از باز شدن سایت من همه فرم ها رو پرینت گرفتم و شروع کردم به پرکردن و تکمیل مدارک. وقتی سایت برای فرم DS-260 باز شد من برای پسرم هم درخواست کیس نامبر کردم که 3 روز بعد تقریبا اسمش وارد کیس ما شد و ما 31 می کانفرمیشن نامبر رو گرفتیم.
- واکسن ها رو از همون موقع شروع کردیم و انستیتو پاستور تجریش زحمت واکسن ها رو کشیدن و برنامه اونها رو به ما دادن که دفعات بعد که خواستیم هپاتیت رو بزنیم توی درمانگاه کلانتری کرج این کار به راحتی انجام شد البته قبل از رفتن رفتیم و واکسن ها رو وارد کارت زرد واکسیناسیون کردیم. مدارک تحصیلی هم همون موقع بعد از یک هفته همه آماده شد و زمانی که فرم 260 رو تکمیل کردم تمام مدارکمون آماده بود.
ما چون برای کانادا داشتیم اقدام میکردیم تقریبا مدارک تحصیلی آماده بود و فقط اصل مدرک کارشناسی خانومم رو گرفتیم که اون هم به راحتی و با مراجعه به دانشگاه دریافت شد.

- با یک تقسیم کار برنامه ریزی قدم های آتی با من بود و همسرم هم مراقبت و برنامه ریزی واسه پسر کوچولومون رو بر عهده گرفت؛
تا ژانویه 2015 که کیس ما کارنت شد گاهگداری به مهاجرسرا سر میزدم و خودمو واسه مصاحبه و ... آماده می کردم.

مقدمات سفر و مصاحبه
- نامه دوم ما که اومد با توجه به اینکه اول محل مصاحبه ما آنکارا بود و به ابوظبی تغییر کرده بود به سرعت تمام مطالب راجع به ابوظبی رو مطالعه کردم و با همسرم تصمیم گرفتیم ابوظبی مستقر بشیم. به دلایل زیر:
1- دبی رو دیده بودیم و گشت و گذارمون رو کرده بودیم
2- با توجه به همسفر کوچولو، اینکه روز مصاحبه صبح خیلی زود بیدار شیم و ... برامون قطعا خیلی سخت بود.
3- قیمت هتلی که پیدا کردم با آفر ویژه به اندازه هتل های دبی بود.
4 - خوش گذرونی هایی که به شرایط ما میخورد تو ابوظبی هم بود.

- کارهای خودم رو به مرور مرتب کردم و یک ماه مونده به مصاحبه شروع کردم به گرفتن تمکن مالی (خودم بانک ملت و همسر جان بانک پاسارگاد در یک روز)، ترجمه مدارک ( طبق لیستی که دوستان علی الخصوص بهداد جان داده بودند. در ضمن به هیچ وجه در مقابل دارالترجمه هایی که میگن واسه سفارت مهر دادگستری و ... لازمه کوتاه نیاید)، گرفتن عکس، تهیه درهم و دلار ( به میزان معقول. چون واقعا ما یک سفر کاری برنامه ریزی کردیم و نه خرید یا ...)
وقت مدیکال رو با تلفن یکی از دوستان عزیز در امریکا واسه روز جمعه گرفتیم (مدیکال ابوظبی یه کم از دبی ارزونتره و جمعه ها هم بازه و قیمتش هم فرقی نداره).

پرواز رفت و برگشت رو با امارات گرفتم، به شدت از انتخابم راضیم. چون با توجه به زمان مصاحبه ما قیمتش با ماهان فقط 200 تومن (برای دو نفر و یه کوچولو) فرق داشت و واقعا قیمت خوبی بود 1.900 تومن. امکاناتش رو هم تو پروازای قبلی دیده بودم و وقتی قیمتش رو دیدم شک نکردم. فقط واسه تغییر تاریخش نفری 50 دلار بود که با توجه به اینکه فکر نمیکردم یک ضرب ویزا بگیریم تاثیری تو تصمیم نذاشت. (البته در ادامه هزینه هایی رو که متقبل شدم بابت تغییر تاریخ رو میگم).

تقریبا هر چی هتل 3 و چهار ستاره تو بوکینگ واسه ابوظبی بود رو چک کردم و با توجه به جزئیاتشون هتل رو انتخاب کردم. Hotel courtyard by mariot ابوظبی.
از کامنتهایی که تو بوکینگ داشت معلوم بود که هتل خوبیه. امتیاز 9.2 هم داشت و یه آفر عالی هم خورده بود.
به آژانس که مراجعه کردم تونست 30 دلار هم از آفر بوکینگ کمتر واسم گیر بیاره که واسه 3 شب و چهار روز شد 400$ با صبحانه. ویزا رو هم همون آژانس برامون تهیه کرد با نرخ رسمی.

سفر به ابوظبی و مصاحبه
همه وسایل رو تا قبل از روز پرواز آماده کردیم و با توجه به اینکه بعد از برگشت عازم اصفهان واسه عروسی بودیم یه چمدون کوچولو رو تو ماشین گذاشتیم و یه چمدون بزرگ با کالسکه پسری و یه کوله پشتی (برای لپ تاپ و مدارک و ...) رو بردیم.
پارکینگ مسقف فرودگاه امام شبی 9 هزار تومن هستش که از روی سایتشون مطمئن شدم و دیدم اگر یک هفته هم ابوظبی باشیم (در بهترین حالت یعنی گرفتن ویزای یکضرب) باز هم میصرفه به اضافه اینکه میخواستم از فرودگاه در برگشت مستقیم برم اصفهان و این از صرف هزینه اضافه جلوگیری میکرد.
پرواز خیلی خوبی داشتیم. به کسانی که بچه کوچیک مثل ما دارند یادآوری کنم که کالسکه رو نیاز نیست به بار تحویل بدید. تا دم در هواپیما میتونه همراهتون باشه (البته امارات اینجوری بود بقیه رو نمیدونم) و این هم تو پرواز رفت و هم برگشت خیلی کمک کرد.
جمعه ساعت 13:30 رسیدیم ترمینال 3 فرودگاه دبی و کارهای خروج رو انجام دادیم و بعد از گرفتن سیم کارت اتصالات (بهداد عزیز پیشنهادت واسه نرم افزار اتصالات عالی بود و قیمتها هم همون بود) اینترنت همراه 100 مگ با سرعت عالی که تا آخر سفر ما رو از سوال پرسیدن برای مسیرها کاملا بی نیاز کرد. با مترو از داخل ترمینال 3 به الغبیبه رفتیم ( نول کارت رو برای رفت و برگشت با اتوبوس به ابوظبی هم شارژ اضافه کردیم) و بعد از پیاده شدن از مترو و خروج روبروی خودمون ایستگاه اتوبوس ها رو دیدیم.
اتوبوس های تمیز، منظم، جای بار کافی و اینترنت رایگان نفری 25 درهم. تا ابوظبی استراحت کردیم. به دوستان توصیه میکنم نگران رفت و آمد ابوظبی نباشن، من با اینکه پسر کوچولو همراهمون بود نه تو مترو و نه اتوبوس اصلا اذیت نشدیم.
وقتی رسیدیم ابوظبی با 8 درهم تاکسی رسوندمون هتل (چه هتل تر و تمیز و مرتبی) چک این کردیم و بعد از گذاشتن وسایل، پیاده راهی NMC ابوظبی شدیم. 5 دقیقه با هتل ما فاصله داشت و وقتی رسیدیم خلوت بود و کارها طبق روال انجام شد.
نکته: دو تا واکسن دکتر جرج شتی واسه پسرم نوشت که 530 درهم برامون آب خورد و تقریبا تنها موردی بود که پیشبینی شو نکرده بودم. اما دوزهای بعدیش رو با هماهنگی با پاستور همین ایران میزنیم. ساعت 9:30 شب کار ما تموم شد و برای استراحت رفتیم هتل.

شنبه و یکشنبه به استراحت، ساحل گردی گذشت و هوای ابوظبی اوایل مارچ بهاری بود و لذتبخش. ما خیلی نمیتونستیم گشت و گذار بریم چون پسرم خسته میشد و ما هم استراحت رو بیشتر ترجیح میدادیم. دوستان قصد تبلیغ ندارم اما من هتلهای مختلفی رو تو دبی تجربه کرده بودم، در رنج 4 ستاره واقعا هتل مریوت عالی بود و با سلیقه ما جور دراومد. اگر خواستید ابوظبی برید و تونستید آفر خوبی پیدا کنید این هتل نوساز، مدرن و با پرسنل عالی و با احترام رو از دست ندید. صبحانه هاش هم عاااااااااالی بود.
یکشنبه ساعت 6 عصر جواب مدیکال آماده بود. شب رو به جمع و جور کردن مدارک و ... گذروندیم.
صبح ساعت 6 بیدار شدیم و کارها رو با خانومم قبل از بیدار شدن گل پسر انجام دادیم. یه صبحانه مختصر ولی کارگشا Big Grin تو هتل خوردیم و ساعت 7:30 به سمت سفارت رفتیم و 7:50 دقیقه وارد صف ورود به سفارت شدیم.

سفارت و مصاحبه
توی نه ماه گذشته خیلی فکر و خیال و استرس داشتیم. اما به محض ورود به صف سفارت انگار بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد و آرامش عمیقی من، همسرم و حتی گل پسر رو در بر گرفت.
البته استراحت کافی، هتل خوب، مسیر کم، برنامه ریزی و از همه مهمتر تجربه بچه های مهاجرسرا بی تاثیر نبود.
وقتی میخواستیم وارد بشیم همسرم که برنده کیس بود رفت پشت شیشه که مدارک تاریخ مصاحبه رو بده که اون خانم گفت: فقط خانم و فرزندشون و آقا نمیتونه بره داخل.
اینقدر آروم بودم و مطمئن که خانمم رو فرستادم داخل و خودم رفتم روی نیمکت ها نشستم. 5 دقیقه نشد که نگهبان دم در اسمم رو (البته با یه تلفظ عجیب غریب) صدا کرد و وقتی رفتم داخل اون خانم عذرخواهی کرد که متوجه کیس لاتاری بودن ما نشده (من که باورم نشد اما خونسردی خودم رو کاملا حفظ کرده بودم) و من رو سریع به داخل راهنمایی کرد.
سفارت شلوغ بود و ما فکر کنم آخرین نفرات کیس های لاتاری بودیم. البته یک خانواده دیگه فکر کنم بعد از ما رسیدند. من اونجا پسرداری می کردم و همسم هم با اعتماد به نفس خیلی خوبی کارها رو یک به یک انجام داد.
اول مدارک، (انتظار) بعد پرداخت 990$ برای 3 نفر (انتظار)، اثر انگشت (انتظار) ...
ساعت 9:45 دقیقه بود و فقط یک نفر کیس لاتاری رفته بود داخل اتاق و یک خانواده هم پشت باجه مصاحبه شدند. تو فکر این بودم که تا ظهر دستمون اینجا بنده که دو نفر از مامورهای اونجا ما رو بدون اعلام شماره به داخل اتاق راهنمایی کردند برای مصاحبه. من یه کم جا خوردم ولی خودم رو سریع جمع و جور کردم. خیلی دوست داشتم ببینم بقیه چطور و با چه حسی از مصاحبه میان بیرون. (ایده ای ندارم که چی شد ما زودتر از بقیه رفتیم مصاحبه با اینکه شمارمون آخرها بود)
مصاحبه با یک آقای ا م ر ی ک ایی مو بور و محترم اما جدی آغاز شد:
لطفا دست داستتون رو ببرید بالا و قسم بخورید.
- قسم میخوریم
خانم شما برنده شدید؟
- بله
بهتون تبریک میگم. چند بار شرکت کردید؟
- من 5 بار اما همسرم 12 بار
شما کارتون چیه؟
- خانه دار
تا حالا کار دولتی داشتید؟
- خیر
اونجا کسی رو دارید؟
- بله دایی و عمو
خب آقا شما دانشگاه رفتید؟
-بله
کارتون چیه؟
-...
شما سربازی رفتید؟
- بله
کجا؟
- و ز ا ر ت د ف ا ع
( برق AP رو تو چشماش دیدم Wink )
دقیقا کدوم سازمان؟
- ...
خانم شما و همسرتون مجموعا چقدر پول دارید؟
-جمعا 170 میلیون
چند لحظه سکوت ...
خب به شما تبریک میگم، با ویزای شما موافقت شده، پاسپورت خانم و بچه رو میتونید 5 شنبه ساعت 2 ظهر بیاید و بگیرید. آقا شما باید چک بشید و 3 تا 4 ماه دیگه به این سایت برید و وقتی اسم شما اومد بیاید و ویزاتون رو بگیرید.
- ممنونیم

چند دقیقه طول کشید تا خودم رو به دست بیارم. فکر اینکه اتفاق های 2014 بیفته و به من ویزا نرسه ذهنمو مشغول کرده بود.

به محض اینکه از سفارت اومدیم بیرون با آژانسم در تهران تماس گرفتم و بلیط ها رو جابجا کردم و هتل رو هم رزرو مجدد.

ایشالا تو قسمت دوم بعد از کلیر شدن خودم براتون بیشتر خواهم گفت.
شماره کیس: 2015AS000004xxx / تاریخ روئت قبولی در سایت:2May / ارسال فرم ها: 31 May / سفارت: آنکارا ____ تغییر به ____ ابوظبی / کارنت: 9 Jan / تاریخ مصاحبه: March / همسر و فرزند یکضرب / خودم: AP آپدیت 20 مارچ، 24 جولای / کلییر: 26 جولای / مقصد: هیوستون
«خوشبختی و عشق را به بها دهند و نه بهانه!»
سلام به همه دوستان و هم قطاران عزیزم
و سپاس از راهنمایی های صادقانه و خالصانه تمام کسانی که تک تک سوال های منو تو این مدت پاسخگو بودن
امیدوارم سفرنامه من هم بتونه کمک کوچیکی واسه دیگران باشه همونطور که من از سفرنامه هاى قبلی کلی استفاده کردم.
ظاهرا کلاس ایجاب میکنه فصل فصل بنویسیم :
بخش اول : دریافت نامه اول
فصل اول : آگاهی از نتیجه :
راستش من امسال 19مین باری بود که ثبت نام کرده بودم ( یاد اون دوران بخیر که آقای بهار لو تو رادیو امریکا آدرس و شرایط رو میخوند و باید پست میکردی و ) .......حالا نشینین سن منو محاسبه کنین ها .....
خلاصه اینقدر که هر سال has not been selected دیده بودم دیگه فقط ثبت نام واسم شده بود یه وظیفه. وقتی اردیبهشت 93 اسامی اعلام شد من دنبال تکمیل مدارک واسه سفر تابستونم به اروپا بودم و پدرم که گفتن نتایج رو چک کن گفتم من اگه از این شانس ها داشتم تا حالا رفته بودم و فعلا ترجیح میدم تمرکز کنم رو ویزای شنگنم و خلاصه مامانم که اصرار کرد با عصبانیت گفتم شانس من به این نیست و ولم کنین و خسته شدم اینهمه سال و لج بازی های معذرت میخوام احمقانه تا اینکه ما سفر تابستونمون هم رفتیم و اتفاقا تو همون سفر خواهرم پرسید راستی امسال رو چک کردی گفتم برو بابا تا حالا به بد شانسی من کسی نبوده .
یه روز پنج شنبه صبحش با شوهرم سر یه سفر به شمال که از طرف برخى فامیل هاى شوهر تدارک دیده شده بود اونم بدون مشورت من ، با شوهرم بحثم شدو با حمايت خواهر شوهر جان عزيز لج کردم و گفتم نمیام آقاى شوهرهم با دلخوری قبول کرد و رفت سر کار منم که خیلی ناراحت بودم بعد از اینکه ناهار ظهر رو آماده کردم نشستم رو مبل و لپ تاپ رو باز کردم که عکسهای سفر رو دوباره نگاه کنم چشمم افتاد به فولدری که فایل ثبت نام لاتاری رو توش سیو کرده بودم روش رایت کلیک کردم که به ریسایکل بین بندازم یه لحظه گفتم بزار بازش کنم و اون کد مخصوص رو اول واسه خودم زدم دیدم قیافش با همیشه فرق داره اول قضیه رو نگرفتم و کد شوهرمو زدم و جمله همیشگی و ديدم دوباره
برگشتم رو فرم خودم و تازه فهمیدم چی شده. شوکه شده بودم. برای اولین بار تو زندگیم فهمیدم وقتی کسی از خبری شوکه میشه یعنی چی تلفنو برداشتم زنگ زدم خونمون تا مامانم گوشی برداشت زدم زیر گریه حالا مامان بیچاره حول شده میگه چی شده ؟ بچه خوبه؟ شوهر خوبه ؟ و من فقط گریه و یک کلمه گفتم برنده شدم گفت چی گفتم لاتاری بعد نوبت گریه مامانم بود. بعد قطع کردم به موبایل شوهرم زنگ زدم اونم تو مترو هی قطع و وصل میشد منم گریه ، داشت سکته میکرد همش میگفت بچه چیزی شده گفتم لاتاری بردیم اونم پشت تلفن گنگ شد................
تا چند ساعتی قدرت تکلم نداشتم بعد که خودمو پیدا کردم به یکی از دوستای صمیمیم که ساکن واشنگتن دی سی هست زنگ زدم که بیخبر همون روز اومده بود تهران و بعد از کلی جیغ و داد گفت سریع زنگ بزن به اون یکی دوست صمیمی مشترکمون که 2013 لاتاری برده بود و تو مهاجرسرا با اکانت lilac هست و وقتی به اون زنگ زدم بعد از کلی خوشحالی گفت کیس نامبرت پایینه و سری اول کارنت میشی منم که معنی هیچ یک از این چیزا رو نمیدونستم و گفت سریع فرمهاتو بفرست همینطوری سه ماه عقبی و برو یه سایتی بنام مهاجرسرا ثبت نام کن.
هر کاری می کردم لینک ثبت نام بهم ایمیل نمیشد. ...................
فصل دوم : پر کردن فرمها و تکمیل مدارک :
دوستم نکات اولیه درباره واکسن و ترجمه و اینا رو واسم گفت و یک روز طول کشید فرم خودمو پر کردم وسطش یه سری سوال پیش میومد به اون زنگ میزدم و دوباره تا بالاخره ارسال شد. فرم پسرم رو هر کاری میکردم ارسال نمیشد کلافه شدم ایمیل زدم به KCC و منتظر جواب موندم. فردا ش سری اول کارنتی ها اعلام شد ما هم سری اول و من فقط فرم خودم رفته بود آخر کار به تلفن بالای صفحه مهاجرسرا زنگ زدم و هرچی خواهش کردم پنج شنبه دو روز بعد بهم وقت بدن نشد و افتاد به شنبه بعدش ساعت 12 ظهر و همینطور فرمهای من باز تا اینکه رفتم اونجا خدمت آقای سپهر و استرس داشتم چون چند روز پیش کارنت شده
بودم و هنوز فرمهام مونده بود. اول مشکل عدم ارسال لینک که ظاهرا ایراد از سرور خودشون بود رو برام حل کردن و اکانتم در مهاجرسرا ایجاد شد و بعد مشکل ارسال در فرم پسرم رو گفتم که با برداشتن 4 صفر قبل از شماره فرم پسرم ارسال شد و ایمیل کانفرم هم همون لحظه واسم اومد و شرایط کاریشون رو برام توضیح دادن که من چون بسیار آدم استرسی هستم گفتم باید خودم کنترل کامل رو ى تمام کارهام داشته باشم و خلاصه بابت اون مشاوره یک ساعته هرچی خواهش کردم هزینه بگیرن گفتن نه جلسه اول رایگانه و من بینهایت شرمنده شدم و گفتن هر سوال دیگه ای داشتی تماس بگیر که به لطف
عضویت در مهاجرسرا تمامی راهنمایی ها به من شد.
شب هم رفتم فرم شوهرم رو ارسال کردم و با خیال راحت شروع کردم به خوندن تک تک تاپیکهای مربوطه و از فرداش رفتیم پاستور واسه واکسن و مدارک رو بردم همون دارالترجمه ای که قبلا واسه سفرهام میرفتم . همونطور که گفتم چند ماه قبلش مدارک واسه ویزای شنگن ترجمه کرده بودم و تکرار نکردم فقط کارت پایان خدمت شوهر و مدارک دانشگاهی رو تاریخ دقیق میلادی و عنوان دقیق مدارج و مدارک رو که تو فرم 260 زده بودم در آوردم و رفتم دارالترجمه و گفتم عین این عنوان ها و تاریخ ها درج بشه که گفتن اگر از نظر مترجم ما مغایرتی نباشه و شما درست ترجمه کرده باشین همونو برات
میزنیم مثلا درجه شوهرم در سربازی دقیقا از روی سر دوشی اش تو گوگل سرچ کرده بودم و همونو نشون دادم که کاملا همه ترجمه هام درست بود و مترجم دقیقا قبول کرد.
با خیال اینکه کارنت سری اول هستم آماده سرچ در زمینه بلیط و هتل و اینا شدم که در کمال ناباوری دیدم واسه مصاحبه اکتبر دعوت نشدم از این لحظه به بعد ماموریت دوستم در واشنگتن دی سی واسه تماس به KCC شروع شد که گفتن امسال بر اساس کیس نامبر نیست و بر اساس تاریخ ارسال مدارک هست و حالا دیگه خر بیار و باقالی بار کن....................
با ناراحتی و استرس کارم شده بود خوندن تاپیکهای مهاجرسرا اطلاعات جمع کردن انجام امور واکسیناسیون و .............................. مصاحبه نوامبر و دسامبر هم خبری نشد و من دیگه داشتم دیوونه میشدم.
یادتونه ندا چقدر زنگ میزد KCC منم همونطور دو هفته ای یک بار دوستم تماس میگرفت وقتی واسه ژانویه و فوریه هم دعوت نشدم دیگه من و دوستم ریختیم بهم تنها کسی که دلداری میداد همونی بود که 2013 برنده شده بود(lilac) و میگفت بخدا دعوت میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره و ............... دیگه زنگ نزدیم و تا اینکه یه روز بعد از حدود دو ماه دوستم بدون اینکه به من بگه زنگ زد و گفتن واسه اوایل مارچ داریم براش مصاحبه میزاریم که با گریه و خوشحالی زنگ زد به من و عذر خواهی که بی اجازه تو زنگ زدم و میترسیدم باز بگه خبری نیست و نمیخواستم ناراحت شی و .......................
که سریع رفتم یه دور دیگه مدارک رو کنترل کردم و از اون مدارک فقط تصمیم گرفتم شناسنامه ها رو دوباره ترجمه کنم چون همه تاریخها مال تابستون بود و یه روز به شوهرم گفتم بیا سوء پیشینه هم بگیریم که خندید و گفت تو با این وسواس هات منو روانی کردی و حتی گواهی اشتغال بکار هم گرفتم حالا چه فیلمی تو اداره بازی کردم تا اونو گرفتم بماند...... هر چند میدونستم نیاز نمیشه.
رزومه آماده کردم، فرم 9 سوالی رو تک تک سوالاشو تایپ کردم آماده کردم و تاریخچه سفرهای خارجیمو آماده کردم و ..........

بخش دوم : دریافت نامه دوم :
تا اینکه بعد از ظهر جمعه 23 ژانویه داشتیم آماده میشدیم بریم بیرون یه چرخی بزنیم که دیدم موبایلم میگه دینگ دینگ گفتم ایمیل هست چیزی نیست بریم یه دفعه شوهرم گفت تو متنبه نشدی خوب یه نگاه به گوشی بنداز که دیدم بله لینک نامه دوم اومده و در کمال ناباوری که گفته بودن هفته اول مارچ مصاحبه ات هست شده آخرین روز مارچ
فصل سوم : مقدمات سفر
از اونجایی که از قبل تصمیم گرفته بودیم بخاطر راحتی بچه ابوظبی اقامت کنیم کلا از اول تحقیقاتم بر هتل های ابوظبی و پرواز هاش بود من حوصله 4 صبح از دبی راه افتادن یا اینکه شب قبل از مصاحبه اسباب كشى و اقامت در ابوظبی رو نداشتم و چون قبلا هم دبی رو دیده بودم برام دیدن دبی مهم نبود با این وجود توی پیام خصوصی به دوستان عزیز "بهداد، بابک ، احسان بحرینی و مستان" ، نظر این دوستان و مزایا و معایب اقامت در ابوظبی رو جویا شدم و تصمیم نهایی رو گرفتم.
پروازها بخاطر مصادف شدن با نوروز 3-2 برابر شد و من داشتم دیوانه میشدم از قیمتها الاتحاد پرواز مستقیم داشت که واسه نوروز خیلی گرون کرد خصوصا که برگشت من 13 به در بود و خیلی پرواز ها جا نمیداد اصلا هم مایل نبودم به دبی پرواز کنم دوباره با بچه سوار اتوبوس و .... بشم تا اینکه یکی از دوستام که تو آژانس هواپیمایی هست و همیشه تمام سفرهامو اون واسم بلیط میگیره ( اینو بگم من اصلا از تور خوشم نمیاد و تا به امروز هیچ سفری رو با تور نرفتم) خلاصه یک روز کامل وقت گذاشت روی ایرلاینها و یه دفعه زنگ زد گفت گلف ایر یه آفر خوب گذاشته ولی باید آنلاین خرید کنی
خوب منم همونطور که قبلا تو تاپیکها گفته بودم ویزا کارت داشتم و کل بلیط ما از تهران به بحرین با یه ترانزیت یک و نیم ساعته از بحرین به ابوظبی واسه سه نفر شد حدود سه میلیون و یه هتل آپارتمان یک خوابه با مایکروویو، فر ، گاز، ماشین لباسشویی و ..........واسه 8 شب اقامت شد 600 دلار که از بوکینگ گرفتم البته non refundable بود و باز با ویزا کارت ( اصولا با بچه ترجیح میدم هتل آپارتمان برم خیلی راحت ترم که البته این کاملا سلیقه ای هست)
NMC ابوظبی رو بین دکتر شتی و دکتر جوزف بعد از خوندن پروفایلهاشون دکتر جرج جوزف رو انتخاب کردم و باهاشون تماس گرفتم و چون چهارشنبه 4 صبح میرسیدم ابوظبی گفتم لابد کارهای اسکن چشم و اینجور چیزا 2 ساعتی میکشه و با هتل تماس گرفتم که چمدونها رو بهشون تحویل بدم و یه صبحونه بیرون و وقت گذرونی بعد هم 9 صبح بریم واسه مدیکال تلفنی وقت بوک کردم واسه دکتر جوزف و ایمیل که فرستادن گفتن اگه بچه زیر 14 سال دارین 4 روز طول میکشه جوابش حالا تو تاپیک وقت معاینات همه میگن دو روز ایمیل میگه 4 روز ! ! کلافه شدم تصمیم گرفتم قید دو روز هزینه اقامت بیشتر رو بزنم و یک روز هم زاپاس
فردای مصاحبه خلاصه اقامت 8 شب و 9 روز در نظر گرفتم .
ما چون سال 93 ارز گرفته بودیم بانک سامان گفت هفته آخر اسفند بیا از سهمیه سال 94 استفاده کن بنده که رفتم گفتن از 23 اسفند نامه اومده تا اطلاع ثانوی سامان ارز مسافرتی نده فقط ملت و ملی اونا هم گفتن نمیشه که حواله اسفند صادر شه چون تو مهر ارز 93 تو پاست هست برو 2 و 3 فروردین ما شیفت هستیم بیا. بانک ملی گفت ما 10 شروع میکنیم تا 12 ارز میدیم ملت گفت 10 شروع میکنیم تا 13 ارز میدیم خلاصه 3 فروردین از سفر شمال صبح زود برگشتم و 9 صبح دم بانک ملت نفر 26 بودم ولی اینقدر که خیلی ها مدارکشون ناقص بود یا همه نفراتشون همراه نبودن ظرف یک ساعت نوبت به ما رسید و حواله ارز رو
هم گرفتیم (چون بلیطم رو آنلاین از سایت گلف ایر گرفته بودم و دفتر گلف ایر گفت ما مستقل عمل میکنیم دادم همون دوستم مهر آژانس رو روش زد در ضمن طبق توصیه دوستان دو نسخه هم ویزا گرفتم که البته لازم نشد).
و اما اصل ماجرا :
فصل چهارم: مدیکال
12 شب به سمت بحرین با تاخیر نیم ساعته پرواز کردیم که در نتیجه تا فرودگاه بحرین رسیدیم دیگه معطل نشدیم و سوار پرواز بعدی شدیم ساعت 3 و نیم صبح وارد فرودگاه ابوظبی شدیم و از اونجا که ما تنها ایرانی بودیم ظرف 10 دقیقه کارها تموم شد حالا من به هتل گفته بودم حول و حوش 7 صبح میام چمدونها رو تحویل بدم اما از اونجایی که پسرم حسابی خسته بود عوارض سفر اثر کرد و گلاب بروتون حدود 6-5 بار حالش بد شد ما هم بلافاصله تاکسی گرفتیم و 4 صبح رفتیم هتل و بهشون گفتم early check in میکنم و هزینه یک شب کامل میدم که گفت نه دو سوم هزینه یک شب باید بدین و اتاق رو همون لحظه
تحویل گرفتیم و تا 9 صبح استراحت کردیم و حال پسرم هم بهتر شد با وجودیکه هتل تا NMC بیست دقیقه پیاده بود تاکسی گرفتم تا پسرک سرحال باشه و رسیدیم بیمارستان.
ما تنها کیس لاتاری بودیم ولی گفتن متاسفانه دکتر جوزف امروز نمیتونه بیاد و باید با دکتر شتی ویزیت شین حالا قبلش من کلی پروفایلش رو خونده بودم و ازاون جایی که مدیر گروه بخش پزشکی هست و معمولا خانمها سختگیر تر هستن همه برنامه ریزی هام واسه دکتر جوزف بود که همه به باد فنا رفت. اما بعدش دیدم دکتر شتی یک خانم دکتر مسن ولی بسیار مهربون که کلی با پسرم هم شوخی کرد و خیلی ازش خوشم اومد و ازش درباره تست سل پرسیدم قضیه 4 روز توی ایمیل گفت نه بین 48 ساعت تا 72 ساعت نتیجه تست رو نگاه میکنن گفتم شنیدم تو این چند روز اجازه استخر نداره که گفت نه در حد 5 ساعت بعد از
تست بهش آب نزنه کافیه که پسرم بال در آورد و از لحظه برگشت به هتل پرید تو استخر.کار ما برای مدیکال یک ساعت و نیم بیشتر طول نکشید(350 درهم ویزیت-50 درهم آزمایش خون-125درهم عکس قفسه سینه) بدون کوچکترین واکسن اضافه حتی من پرسیدم ما چون فکر میکردیم مصاحبه ما اکتبر هست آگوست آنفولانزا زدیم گفت مهم نیست واکسنهای پسرم هم بسیار کامل بود حتی من واکسن آبله مرغان، هپاتیتA و نیز واکسنHIB همه اینا رو در سن نوزادی به اون زده بودم که تعجب کرد گفت این واکسنا ایران نیست و گفتم که مطب خصوصی زدم قبلا هم توی تاپیک واکسیناسیون گفتم
دکتر پاستور بهم گفت تا حالا کارت واکسن بچه به این کاملی ندیدم . نتیجه تست آنتی بادی آبله مرغان ما رو هم که پاستور وارد کرده بود و همونو قبول کرد خلاصه اسمی از واکسن اصلا به میون نیومد. مدیکال چهارشنبه انجام شد و گفتن جمعه 1 به بعد بیا واسه دیدن دست بچه و ما برگشتیم هتل تازه استراحت اصل کاری شروع شد.
جمعه حدود ساعت 2 رفتیم بیمارستان جای دست پسرم رو نشون دادیم با وجودیکه مصاحبه ما سه شنبه بود دکتر گفت ما فقط یک روز زودتر جواب رو تحویل میدیم که دوشنبه صبح رفتیم و دیدیم اصل کارتهای واکسیناسیون پاستور و یک کپی از گزارش واکسنها رو که در فرمهای مخصوص سفارت پر کرده بودن تحویل دادن و گفت که اگه لازم شد مدیکال تمدید کنین نیازی به صد.ور کارت جدید نباشه. CD عکس سینه رو تو پاکت دربسته دادن که نگه داریم و گزارشهای مدیکال در پاکتهای قهوه ای بهمون دادن ببریم سفارت که خوب فکر میکنم این نظمشون کمی بهتر از NMC دبی بود.
فصل پنجم : مصاحبه
ساعت 6:30 صبح بلند شدیم و صبحانه خوردیم و 7 تاکسی گرفتیم و 7:20 دقیقه دم سفارت بودیم. مدارک طبق توصیه دوستان در پوشه های جدا طبقه بندی شده بود همگی در یک پاکت خرید بزرگ و موبایل و اینها رو همگی در هتل گذاشتیم و در کیف من پول، دستمال مرطوب(بچه دارها میدونن که چقدر ضروری هست همه جا باهات باشه)، عینک آفتابی و یه ساندویچ کره عسل واسه پسرم بود. دم سفارت تا پیاده شدیم دو پلیس جوان با لباس سربازی اومدن جلو که کیف اجازه نداری و من گفتم تو سایت سفارت گفته کیف زنانه ایراد نداره و ساک دستی مجاز نیست قبول نکردن سکیوریتی سفارت اومد جلو گفت ایرادی نداره و
گفت برین تو صف مهاجرتی ها یکی دو نفر اول رو که نامشون رو نگاه کرد و فرستاد تو پشیمون شد اومد گفت کیف نمیشه گفتم خودتون گفتین گفت نمیشه رفتم تو محوطه اطراف بزارم گفتن نمیشه گفتم میندازم سطل آشغال(ناگفته نماند پارسال از نوین چرم پانصدهزارتومان خریده بودم و خیلی دلم میسوخت ولی چاره نداشتم) گفت نمیشه بزار تو ماشین گفتم با تاکسی اومدم گفت نمیدونم برگرد بزار هتل حالا در نظر بگیرین من چه حالی داشتم بعد گفت ببین اونایی که اونجا تو پارکینگ هستن قبول میکنن بزاری تو ماشینشون رفتم دیدم یه آقا تو ماشین نشسته سلام کردم و تا صحبت کردم گفت ایرانی
هستی و معلوم شد شوهر ملیکا معروف هست گفت من کیفتو نگه میدارم ولی من مسافرا مو صبح زود آوردم و زودتر از تو میریم گفتم عیب نداره دیگه شانس خودمه همو ندیدیم بندازش دور یه دفعه یه آقای ایرانی دیگه اومد جلو اسمش شهاب بود گفت من مسافرام الان اومدن و مطمئنا بعد از تو تموم میشن بده من فقط پول هرچی داری بردار گفتم نه پول توش نیست خلاصه برگشتم خود پلیسها کلی ازم عذرخواهی کردن و گفتن چاره ای نداشتن و تا اومدم دیدم نوبت ماست نامه وقت مصاحبه رو کنترل کردن و فرستادن تو.
داخل هم یکبار دیگه نامه مصاحبه کنترل شد و ما نفر 11 مهاجرتی بودیم البته از اون جایی که اصلا تمایلی به صحبت کردن با کسی نداشتم نمیدونم اون روز چند کیس لاتاری بودیم.تو سالن با اونچه که خونده بودم از سفرنامه ها متفاوت بود نه خبری از آکواریوم بود نه بوفه فروش اغذیه فقط در حد یک ساعتی یک آقایی با فلاسک بزرگ چای، قهوه و آب آمد و رفت.
گفتن باجه های 8و9 کیس مهاجرتی هستن اما بعد گفتن چون امروز تعدادزیاده باجه 7 هم کار مهاجرتی ها رو انجام میده سوسن ونغمه معروف پشت باجه های 8و9 بودن که باجه 7 شماره ما رو زد یک آقای میانسال پاکستانی مهربان که فقط در حد چند کلمه فارسی حرف میزد و برخلاف همه گفت همگی بیایین پای باجه و اول مدارک من که برنده اصلی بودم رو به ترتیب اصل مدرک و اصل ترجمه ها رو میگرفت که اینجا بود که یک دفعه درخواست گواهی عدم سوء پیشینه کرد !!! گفتم من همیشه ساکن ایران بودم گفت باشه پلیس رکورد ایران رو میخوام !!! با وجودیکه برق سه فاز ازم پرید ولی سریع خودمو جمع و جور کردم و
دادم بعد مدارک شوهرم رو که در کمال ناباوری اسمی از سربازی نیاورد !!! گفتم مدارک پایان خدمت شوهرم گفت نیازی نیست !!! گفتم ولی میدونم که باید تحویل بدم گفت نه گفتم میشه خواهش کنم بزارین رو پروندش آخه شوهر من سربازی رفته و میدونم که باید تحویل بدم دید اصرار میکنم گفت اوکی! بعد هم مدارک پسرم در ضمن فرم DS-260 همه مون رو هم پرینتش رو گرفت و گفت برین روبروی باجه 11 بشینین واسه انگشت نگاری !!! نوبت انگشت نگاری که شد یه خانم جوان سیاه پوست امریکایی پاسپورتهارو مطابقت داد و انگشتها رو اسکن کرد و گفت بشینین نوبت مصاحبه !!!! حالا هی من به شوهرم نق میزنم پس
کی پول میگیرن بچه های مهاجرسرا همه میگن قبل از انگشت نگاری پرداخت پول هست اونم میگه چرا اینقدر هولی بشین خودشون میگن............. طاقت نیاوردم رفتم سراغ اون خانم که انگشت نگاری کرد گفتم من هنوز پول ندادم کی باید بدم گفت پاسپورتت دست خودته گفتم نه گفت پس بشین صدا ت میکنیم نیم ساعت بعد صدا کردن اتاق مصاحبه !!!!!
رفتیم داخل اتاق کوچولو که یه آقای امریکایی جوون مو بلوند پشت شیشه بود سلام کردیم و نشستیم و سلام کرد اول گفت دست چپتون رو دوباره اسکن میکنم هم من و هم شوهرم بعد گفت دست راستتون رو ببرین بالا گفتم میخوایم قسم بخوریم گفت بله گفتم من قبلش باید بگم که سال فارغ التحصیلی شوهرم رو یک سال اشتباه زدم گفت مهم نیست و حالا قسم میخورین گفتیم بله.
آفیسر : خانم شما برنده اصلی هستین ؟ بله
اسمتون ......... هست ؟ بله
شغلتون چیه ؟ ................
خوب چیکار میکنین ؟.......................
یعنی چی ؟ سازمان هستین یا اداره ؟...................
کجا؟ تهران
آقا شما شغلتون چی هست ؟ ......................
پیمانکار یا مشاور ؟......................
سربازی رفتین؟ بلی
ارتش یا سپاه؟ ارتش
خانم این گردهبندی چی هست؟ من با تعجب گفتم ببخشید نفهمیدم میشه لطفا تکرار کنین شوهرم گفت میگن این گردن بندت چیه؟ گفتم : فروهر. گفت: چی هست؟ گفتم نشان ایران باستان و بعبارتی زرتشت. گفت: زرتشتی هستی ؟ گفتم نه ولی دوست دارم.
چند ساله ازدواج کردین؟.............
همین یک بچه رو دارین؟ بله
این پاسپورتهارو بگیرین برگردین تهران و 5-4 ماه دیگه این سایت رو چک کنین که این کار کاملا طبیعی هست. متشکر و خداحافظ
اومدیم بیرون و من هنوز به شوهرم غر میزدم که چرا ما 990 دلار ندادیم اون هم میگفت کشتی منو شاید رویه عوض شده خانمی که پاسپورتهارو واسه انگشت نگاری کنترل میکرد گفتم از من پولی نگرفتین گفت اوکی هست !!!!! شوهرم هم گفت بسه دیگه بابا بیا بریم اومدیم بیرون شهاب همچنان منتظر مسافراش بود و کیف منو داد و منم خوشحال که مجبور نشدم دور بندازمش ....تصمیم داشتیم بعدش بریم مسجد شیخ زاید رو ببینیم که خسته بودیم و تاکسی گرفتیم اومدیم هتل و بلافاصله اومدم تو سایت CEAC دیدم بله جلوی هر سه نفر خورده AP رفتم سایت سفارت دیدم کیس رو نمیشناسه که چون بچه ها گفته بودن چند روز
بعد میشناسه تعجب نکردم سایت رو زیر و رو کردم دیدم مطلب جدیدی درباره پول نیست مهاجرسرا رو دوباره چک کردم دیدم نه خیر همه بعد از تحویل مدارک و قبل از انگشت نگاری پول پرداخت کردن.زانوی غم بغل گرفتم و سریع به دوستم lilac پیام دادم که این طبیعی هست که نیمه شب امریکا بود و طبیعتا خواب . شوهرم حال منو که دید گفت حوصله این قیافه رو ندارم اگه ناراحتی برو دوباره سفارت منم گفتم باشه خندید گفت واقعا میخوای برگردی گفتم آره گفت ما میمونیم توتنها برو گفتم باشه گفت پس موبایل ببر اگه کاری بود بهم زنگ بزن (ما سیم کارت امارات نخریدیم و تا اون روز موبایل هامون
خاموش بود) پریدم بیرون هتل و یه تاکسی گرفتم رفتم سفارت ساعت 2 بعدازظهر بود سکیوریتی گفت چیکار داری گفتم صبح اینجا بودم همه کارام انجام شده اما ازم پول نگرفتن میخوام ببینم نرماله ؟ فرستادم پشت شیشه خانمه گفت لابد کیست لازم نداشته گفتم لاتاری هستم از دوستام پرسیدن گفتن باید پول بدی گفت نه اگه نگرفتن لازم نبوده گفتم خواهش میکنم بزارین برم تو من فردا دارم بر میگردم ایران میخوام مطمئن شم همه چیز اوکی هست با دلخوری راه داد تو یه دفعه دیدم موبایلم زنگ خورد پدرم از ایران تعجب کردم سکیوریتی گفت گوشیتو خاموش کن منم ریجکتش کردم خاموش کردم و
دادمو رفتم تو .خانمی که شماره میداد گفت واسه چی اومدی توضیح دادم با تعجب شماره داد و 20 نفر جلوم بودن البته همه کسانی بودن که اومده بودن ویزاهاشونو بگیرن این دفعه سوسن شمارمو زد و گفتم من صبح اینجا بودم مصاحبه شدم اینم برگه آبی و هیچ کس از من پول نگرفته این طبیعی هست ؟ شوکه شد ! گفت کدوم باجه ؟ گفتم 7 گفتم دو بار از همکار باجه 11 هم پرسیدم گفته اوکی مشکلی نیست رفت پروندمو آورد گفت خدای من باورم نمیشه بیا برو باجه یک 990 دلار بده بیا پیش خودم و من فعلا شماره نمیزنم تا تکلیف تو روشن شه برگشتم و گفت نمیدونم چی بهت بگم بیا این برگه پرداخت 165 دلار
بعد هم همین حالا بگیر تا همکارام یه دست گل دیگه آب ندادن و ببخشین که دوباره مجبور شدی با این همه استرس بیایی و ممنون از برگشتت. تازه انگار بار سنگینی از دوشم برداشته شد. یه خانمی که صبح اومده بود و خودشو دخترش یک ضرب گفتن گفت پاسپورتامو واسه تعویض بلیط لازم دارم چون اونم قبل از ما باجه 7 بود بهش گفتم پول دادی گفت نه گفتم چک کن همچین بلایی سر ما اومده گفت وا یعنی چی ما انگشت نگاری کردیم و مصاحبه هم شدیم اگه لازم بود پول بدیم میگفتن لابد شرایط شما فرق میکنه و روش رو كرد اونور همون لحظه به خودم گفتم آدمی که دوست داره تو نادونی بمونه همون بهتر که بزاری بمونه شوهرم حق داره هميشه ميگه تا كسى ازت كمك نخواسته بهش محبت نكن ......
خلاصه اومدم و گوشيم رو از سكيوريتى گرفتم اون خانمى كه نمي خواست رام بده گفت چى شد وقتى گفتم و تشكر كردم گفت من از تو متشكرم كه پا فشارى كردى وگرنه منم اشتباه همكارم رو مرتكب ميشدم و خداحافظى كردم و گوشيم رو روشن كردم ديدم بابام دوباره زنگ زد كه نگران شدم و تا جواب دادم ديدم ميگه بابا جان برگرد سفارت. زنگ زدن تهران خونه گفتن بگين همين امروز يا فردا ٨ صبح بياد سفارت ما رسيد پرداختش رو نداريم و يه كپى بياره كه داستان رو تعريف كردم همين كه اومدم خونه ديدم سايت سفارت كيسم رو شناخت و ١٠ دقيقه بعد يك ايميل تشكر از سفارت اومد و كلى از صداقتی كه
به خرج دادم وپول رو پرداخت كردم تشكر كردن شوهر جان هم كه تعجب كرد و ..... خلاصه فردا با خيال راحت رفتيم مركز خريد و شهر بازى و ناهار خورديم و تازه شروع كرديم به آخرين خريد ها كه دوباره ديدم بابا زنگ زد تا جواب دادم گفت بابا جان دوباره از سفارت زنگ زدن گفتن برگشته ايران گفتيم نه گفتن اگه ميتونه تا نيم ساعت ديگه بياد سفارت (ساعت يك ربع به ٤ بود) اگه نه بگين همين الان CV رو ايميل كنه منم ديدم تا برم هتل و CV رو بر دارم دير ميشه سريع تا كسى گرفتم رفتم هتل و رزومه رو ايميل كردم (روز قبلش گفتم CV هم بدم گفتن نه لازم نيست اما فرداش
خواستن) ايميل تشكر مجدد و كانفرم دريافت رزومه هم بهم زدن و خيالم راحت شد و ظرف اين سه روز هر روز در سايت ceac آپديت شدم كه فكر كنم مربوط به همين مسائل بود.
پنج شنبه ٤ صبح هم check out كرديم و اومديم فرودگاه كه ديديم به به !! تمام پروازهاى گلف اير بدليل طوفان شن كنسل شده و ما آواره و خلاصه اولين پرواز جمعه شب از ابوظبى و شنبه به تهران... مونده بودم مدرسه بچه و سركار و ..... كه گفتم من هتلم رو تحويل دادم بايد واسم هتل بگيرين كه مديرشون گفت اگه بفرستم تون دبى با پرواز إمارات امروز عصر ميرى گفتم آره ما رو سوار اتوبوس كردن اما اشتباهى فرستادن يه جاى ديگه دو ساعت تو راه بوديم البته هواى دبى هم پر از گرد و غبار شده بود و نگران شديم پرواز دبى هم انجام نشه خلاصه وقتى رسيديم ديدم يه ايستگاه الاتحاد تو يه مركز خريده !! زنگ
زدم به همون مدير گلف اير و گفت نه اشتباه شده و بايد شما رو ميرسونده فرودگاه و گفتم او كى ديگه خودم يه خاكى تو سرم ميكنم و سريع يه تا كسى گرفتيم اومديم فرودگاه دبى تو اين فاصله هم شماره پرواز رو واسم SMS كردن و تا وقتى بار رو تحويل ندادم و كارت پرواز نگرفتيم خيالمون راحت نشد. بالاخره با سلام و صلوات ١٢ شب رسيديم خونه. جمعه همش به استراحت گذشت تا شنبه ١٥ فروردين اولين روز كارى ٩٤ رو شروع كنيم.
حالا ديدين چه سفر پر ماجرايى بود
ولى هنوزم از اقامت در ابوظبى با بچه كوچك بسيار خوش حالم و اين كه اين رفت و آمدها به سفارت كه واسم مثل آب خوردن بود ( فاصله هتل تا سفارت با تا كسى ١٠ دقيقه - ٢٥ درهم)
اميدوارم همه موفق باشين
واسه ما هم كنار خودتون دعا كنين كه زودتر كلير شيم و ما هم طعم شيرين داشتن گرين كارت امريكا رو بچشيم. مرسى.
كيس نامبر:2015AS1xxx---سفارت:ابوظبي--- تاريخ مصاحبه: ٣١ مارچ --- وضعيت : خودم و پسرم كلير پس از ٢١ روز - همسرم کلیر پس از ٤٧ روز --- ورود به ينگه دنيا : جولاى --- دريافت سوشيال نامبر خودم و پسرم ٦ روز بعد و همسرم ٢٠ روز بعد --- دريافت گرين كارت ٤٣ روز بعد از ورود
با سلام به همه دوستان
راستش هر کار کردم دلم نیومد گردآوری نکنم سفرم رو و براتون ننویسم.
شرایط کیس: پسر، مجرد، دانشجو، سربازی هم معافیت تحصیلی فعلا داشتم
محل اقامت در امارات: ابوظبی
روز رسیدن به ابوظبی چهارشنبه ، انجام مدیکال پنجشنبه و جوابش هم فرداش عصر
روز مصاحبه یکشنبه
گرفتن ویزا: به لطف خدا که عاشقشم یکضرب گرفتم
دوستانی که میان مثل من ابوظبی و بلیط هواپیما دبی گرفتن ( برای من ماهان و قیمتش 860 تومن شد) بدونن سیم کارت 55 درهم الاتصالات و غرفه اشم دقیقا وقتی بارتون رو تحویل بگیرید و بیایید تو سالن خروج دست چپتون میتونید ببینیدش و تو خود ترمینال 1 فرودگاه دبی ایستگاه مترو هست و خیلی خیلی راحت میتونید بیایید به ایستگاه الغبیبه و از مترو که خارج میشید دقیقا اتوبوس ها رو میبینید که پارک کردن، برای دیدن اتوبوس های E100 که میان ابوظبی باید وارد ترمینال بشید و یکم برید جلو و یا از هر کسی بپرسید اتوبوس های ابوظبی کدوم قسمتن نشون میدن( من خودم پرسیدم و خیلی راحت پیدا کردم) پول نقد نمیگیرن و کارت مترو من داشتم و با اون پرداخت کردم ( سیلور کارت 25 درهم، البته 50 درهم اینطور ها شارژ کنید چون هزینه ابوظبی 25 درهم هست و اگه مثل من به اتوبوس در حال حرکت برسید مجبورید بدوید تا به اتوبوس برسید چون من کارتم شارژ کافی نداشت ، پس بهتره همون تو خود مترو مبلغ مناسب شارژ کنید).
هتل 4 ستاره است، 10 مین تا NMC راه هست و من امروز و دیروز رو پیاده رفتم، قیمت 1900 گرفتم از سایت بریم سفر، من راضیم از هتل و کلا افرادی هم که تا حالا دیدم همه بیشتر برای اروپا و آمریکا این ها بودن و کم هندی و پاکستانی دیدم ، گر چه هندی های عزیز از نظر نظافت و شعونات اجتماعی بسیار ضعیف هستن ولی اگرم در هتل باشن کار خاصی به شما نخواهند داشت. یک بیلیون ( نه میلیون ها!!! دقت کنید یک بیلیون جمعیتشون هست و باعث شده همه جا باشن) الان ابوظبی و دبی شما عرب نمیبینید، توریست های اروپایی و آمریکایی و تا دلتون بخواد هندی میبینید که من بابت همین به این دو شهر میگم هندوستان کوچک!!!!

اینجا ابوظبی است شهر ساختمان های سر به فلک کشیده و خیابان های پر از ماشین های لوکس و گران قیمت ، مدیکال رو امروز انجام دادم. 125 درهم 50 درهم 325 درهم و در مجموع هزینه مدیکال 500 درهم شد، فوق العاده دکترش و کارکناش خوب بودن، دکترش که فقط گفت پیرهنت رو در بیار ( گلاب به روی ماهتون کاری به جاهای حساس اصلا نداشت و به همون پیراهن اکتفا کرد )و یه معاینه الکی کرد و بعد پرستار قد و وزنم رو تو همون اتاق اندازه گرفت و بعدشم به ترتیب طبقه 1 و بعد طبقه M برای عکس قفسه سینه و آزمایش خون رفتم. فردا ساعت 6 بعد از ظهر جوابم آماده است.

در مورد تفریح که دوستان پرسیدن، من خودم ترجیح دادم عصر ها برم و صبح ها بیشتر برای قدم زدن میرم چون به ظهر که میرسیم دمای هوا یکم میره بالا ولی با این حال هوای ابوظبی که والا خوب هست و من راضیم، اینجا دو تا مال بزرگ داره که یکیش مارینا مال و یکی دیگه ابوظبی مال هست، این دو تا غول هاشون هستن، یکیش رو رفتم و یکی دیگه اش رو فردا میرم، ساحل کورنیش خوب بود، مسجد شیخ زاید فوق العاده و بی نظیر بود. من به اقتضای رشته ام که عمران است،حتی وقتی توی خیابون ها راه میرم برام تفریح هست چون اینجا به شدت ساختمان های زیبا هست که آدم محو معماری و سبک ساختشون میشه( میدونم الان بعضی ها شاید میگن ما خودمون معماری ایرانیمون فلان هست و رفته اونجا 4 تا ساختمون دیده دهنش آب افتاده، ولی باید بهتون بگم از نظر معماری مدرن من دارم صحبت میکنم و کاری به ایران و آفریقا و ... ندارم. این رو به اون دسته دوستانی بودم که آزاد اندیش نیستن ، خواهشا سو تفاهم نشه!!!!!). در مورد جزیره یاس و فراری ورلد هم باید بگم هنوز برنامه ای نتونستم براش بریزم و شاید اصلا نتونم برم به هر حال اینم یه گزینه ای هست برای گشت و گذار در ابوظبی.در مورد تاکسی باید بگم اینجا راحت گیر میاد ولی برای روز مصاحبه به هتل بگید براتون تاکسی رزرو کنه که مشکل نخورید، خلاصه به خودتون بستگی داره چه طور از سفر لذت ببرید، من یه نفرم و هر کجا دوس داشته باشم میرم و همینطور که گفتم یکی از تفریحاتم حتی قدم زدن در خیابان های اینجاست، همه چی به شما بستگی داره، ولی به نظرم به خودتون سخت نگیرید، عشق و حال کنید، من ظهر ها که هتل هستم سعی میکنم چک کنم این جا رو، سوال داشتین مخلصتون هم هستم.
مصاحبه:
سوگند بخور
شما آقای....
دانشجویی؟ کدوم دانشگاه؟
این پول رو از کجا آوردی؟
پدرت چه کارست؟
کسی رو آمریکا داری؟ ویزاش چیه؟ چه کار میکنه؟
سربازی رفتی؟ نه، چرا؟ معافیت تحصیلی دارم، بعد از دانشگاه باید برید؟ بله.
خوش امدی به آمریکا و چهارشنبه بیا پاسپورتت رو بگیر.

بر خوردم لازم میدونم از زحمات تک تک شما دوستان و همین طور بهداد جان و بقیه مدیران تشکر کنم. براتون نه فقط ویزا بلکه بهترین ها رو آرزو دارم
دوستون دارم خیلی زیاد و کمک هاتون رو فراموش نمیکنم هیچوقت

اینها چیز هایی بود گفتم شاید بدرتون بخوره، بر من حقیر ببخشید اگر خوب نیست!!!
کیس 2015: 4XXX،سفارت:آنکارا ->ابوظبی،تعداد: 1 Cool،کارنت: 9 ژانویه ،مصاحبه: مارچ ،دریافت ویزا: یکضرب گرفتم/لطف خدا
همه چی آرومه ...

با خدا باش و پادشاهی کن
مثل کبریت کشیدن در باد / زندگی دشوار است / من خلاف جهت آب شنا کردن را / مثل یک معجزه باور دارم / آخرین دانه ی کبریتم را / می کشم در باد / هر چه باداباد
سلام بر تمام دوستان مهاجر سرایی. سال نو همه مبارک. شرمنده که کمی دیر سفرنامه رو نوشتم. از همینجا جا داره از مسئولین این سایت و به خصوص از آقا بهداد که واقعا تا اینجا کمک¬های زیادی به من کردند تشکر کنم. واقعا اگه این سایت نبود به شخصه من کلی با مشکل روبرو میشدم. خوب بریم سر اصل مطلب یعنی سفرنامه.
اگه اجازه بدید راجع به تاریخ اعلام نتیجه و ... صحبت نکنم. کمی بریم جلوتر.
در ابتدا بگم من از اون آدمهای استرسی شدید هستم که برای انجام یک کار کوچیک کلی استرس میگیره منو، حالا بماند آمادگی برای مصاحبه و ... .
برای واکسنهام باید بگم طبق دستورالعمل و با راهنمایی مهاجر سرای عزیز کل واکسن هام رو زدم بعد تمام مدارک رو به پاستور بردم و کارت زرد رو گرفتم.البته یک واکسن آنفلوانزا هم بهم زدند. همین طور تیتر آبله مرغان رو هم گرفتم. خوب این از واکسنهام.
حالا مدارک: تک تک مدارک رو 2 سری ترجمه با مهر دارالترجمه و یک سری با مهر دادگستری واسه محکم کاری(استرس فراوونه دیگه).مدارک هم که همه دوستان میدونن چیه.
خدمت شما عرض کنم چند ماه قبل از مصاحبه تمام مدارک من آماده بود، آدرسهای آنکارام آماده که ناگهان گفتن آقا مصاحبه ابوظبی.حالا منو میگی استرس کم نداشتم که اینم اضافه شد.
مجدد شروع کردم به خوندن سفرنامه های ابوظبی و آدرس و ... . من میخواستم در ابتدا برای آنکارا تمام کارهام رو خودم انجام بدم ولی چون محل تغییر کرد دیگه وقت نداشتم واسه همین مجدد سایت مهاجر سرای عزیز که الان داخلش هستید و این مطالب رو میخونید به دادم رسید. اول از همه مونده بودم برم دبی بمونم یا ابوظبی. که بعد از مطالعه فراوون به این نتیجه رسیدم که برم دبی هتل بگیرم.کل سفرنامه ها رو خوندم شماره تلفن ترنسفرها رو هم یادداشت کردم و به تک تکشون زنگ ردم.یکی خاموش. یکی در دسترس نبود.یکی بر نداشت و... . تا اینکه تک تک شماره هارو سیو کردم و بالاخره توی وایبر تونستم خانوم ملیکا رو پیدا کنم.(برخی از دوستان نوشته بودن که وایبر اونجا فیلتره امااینطور نبود). یک ماه قبله مصاحبه با خانوم ملیکا صحبت کردم که ایشون برام برنامه ریزی کردن که چه زمانی برم که به بیمارستان و ... برسم. اسم نوشتن واسه بیمارستان لازم نبود ولی من با توجه به استرس به خانوم ملیکا گفتم و برام اسم هم نوشت.
بعد از اتمام این کارها رفتم آژانس واسه ویزا و بلیط هواپیما و هتل. طبق آماری که از مهاجرسرای عزیز در آوردم به همه دوستان عزیز عرض میکنم به آژنستون بگید ویزای فوری براتون نگیرن.هواپیما هم بهم 2 تا پیشنهاد دادن که یکی آسمان بود و یکی فلای دبی. که من مجددا طبق آمار مهاجر سرای عزیز آسمان رو برای رفت انتخاب نکردم و قرار شد با فلای دبی برم.البته فلای دبی حدود 50 تومن گرون تر از آسمان بود و پذیرایی هم نداشت. برگشت هم چون خیلی مهم نبود آسمان گرفتم که تستش کنم ببینم دوستان درست گفتن یا نه که در ادامه توضیح میدم چیشد اما فلای دبی خداییش دقیقا سر وقت و بدون تاخیر پرواز کرد. هتل هم چندتا بهم پیشنهاد دادن که واسه راحتی در رفت و آمد و امنیت(چون کلی مدارک و پول باهام بود) و ... با خانوم ملیکا صحبت کردم که بهترین هتل رو به من معرفی کرد.اما ایشون کار رزرو هتل انجام نمیدادند که بعد از اون اسم هتل رو به آژانس گفتم و رزرو کرد.
به نظرم تا اینجا مقدمات سفر کافیه حالا بریم دبی دبی.
خب پرواز که عرض کردم فلای دبی بود منم که اولین پروازم بود و استرس های مخصوص خودش رو داشتم. رفتیم نشستیم تو هواپیما که آقا هنوز هواپیما نپریده یهو کلا هواپیما شد اپن. با خودم گفتم ای بابا نکنه هواپیما رو اشتباهی سوار شدم اینا که این شکلی نبودن تا چند مین قبل و ... . آقا هواپیما پرید و رسیدیم کجا؟؟؟؟ دبی دبی
بعد از اسکن چشم و ... اومدم دم در خروجی منتظر ترنسفر هتل شدم با یک ون اومد دنبالم و من رو برد هتل. رسیدم خستگی گرفتم با خانوم ملیکا واسه روز بعد هماهنگ کردم که بیاد دنبالم و بریم NMC.
روز بعد سر وقت تعیین شده خانوم ملیکا اومد دنبالم. من و یک آقا و خانوم مسن رفتیم.سر وقت رسیدیم.من تمام مدارک رو قبلا در ایران آماده کرده بودم همه چی اکی بود فقط اونجا یک کاغذ که شامل آدرسها بود رو دادن که پر کنیم که اونم از قبل من داشتم و از روی اون سریع نوشتم و دادم. مدارک رو لطفا آماده داشته باشید چون اگه دیر برید یا مدارک ناقص باشه از ساعت 9 به بعد کم کم شلوغ میشه و کاراتون عقب میفته.ما با اینکه زود رفتیم تا ساعت 3 کارمون طول کشید آخه اونروز خیلی شلوغ بود.من پیشنهاد میکنم با یک راهنما برید. نمیدونم تبلیغ میشه یا نه اما میگم چون یک خانوم آقا اومده بودن که واقعا ناراحت بودن واسه اینکه چرا خانوم ملیکا رو نگرفته بودن چون اونها با یک تاکسی اومده بودند و کلی هم پول ازشون گرفته بود و رفته بود.اما خانوم ملیکا تا آخرین دقیقه باهاتون همه جا میاد و کمکتون میکنه تا کارها زودتر راه بیفته. تو NMC قد وزن و آز خون و عکس گرفته شد. بعد از اون رفتم پیش دکتر شوکلا ایشون هم واقعا مردی خوش برخورد بود(نمیدونم چرا بعضیا نوشتن بداخلاقه؟؟؟؟؟) فارسی هم کامل میتونه باهاتون صحبت کنه. باهاش کلی حرف زدم و خندیدیم. گفت تو ایران درس خونده و کار کرده(قابل توجه تهرانیا و اهوازیا و سیستان بلوچستانیا دکتر این شهرها زندگی کرده). بعد از کلی خنده تو دلم گفتم خداروشکر لختمون نکرد واسه معاینه که بعد از خنده گفت برو رو تخت و ... . بعد از اون پرسید تاریخ مصاحبه کی هست که گفتم پس فردا و گفت فردا عصر بیا و جواب رو بگیر. قابل ذکر که من در هنگام انجام هر یک از کارهام، ملیکا جلو جلو کارهای دیگم رو برام انجام میداد که واقعا کمک بزرگی برام بود.
بعد از NMC ملیکا منرو آورد دم در هتل و قرار شد که روز بعد ساعت 20 بره و جواب آزمایش رو بگیره.منم رفتم ناهار و بازار و ...
روز بعد هم رفتم ساحل و بازار و ساعت 21 به ملیکا زنگ زدم که گفت جواب رو گرفته و نگران نباشم.قرار شد ساعت 4 صبح بیاد دنبالم برای حرکت به سمت ابوظبی. من هم که کلی استرس داشتم تا ساعت 3 کلا یک ساعت خوابیدم(هم استرس هم سر و صدای کلوب و چک کردن مجدد مدارک نذاشت زیاد بخوابم).ساعت 3:30 به ملیکا زنگ زدم و از خواب پروندمش که یکم ناراحت شد که چرا الان زنگ زدی من نزدیکم به هتلت و ... . منم شرمنده شدم. راس ساعت 4 اومد هتل با یک عدد FORD شاسی بلند که ایشالا خدا قسمت همه مهاجرسرایی های عزیز کنه بعد از دریافت ویزا.(البته برخی دوستان به FORDشاسی بلند ملیکا گفتن ون یا مینی بوس که خیلی داغونه و احمال تصادف هست و ... که وقتی به ملیکا گفتم گفت همچین چیزی نیست).حرکت کردیم باقی مسافرها رو سوار کردیم رفتیم به سمت مقصد. سر ساعت تعیین شده رسیدیم.اولین نفر ما بودیم.کارمندا اومدن درها باز شد مدارک چک شد و رفتیم داخل (شمشادها و...).
بهمون شماره دادن دومین نفر بودم.مدارک رو باجه اول ازم گرفت همشون رو به ترتیب و مرتب گذاشته بودم خانومه فارسی حرف زد ولی میگفتن خیلی بد اخلاقه اما با من خیلی خیلی خوش برخورد بود ولی با یک کیس دیگه چون مدارکشون نا مرتب بود کلی دعوا کرد. بعد انگشت نگاری بعد هزینه مصاحبه. بعد از حدود 15 دقیقه شمارم خورد واسه مصاحبه.با اینکه دومین نفر بودم ولی چون نفر اولی مدارکش نامرتب بود من نفر اول شدم.رفتم تو اتاق. سلام کردیم. آفیسر هم فردی خوش برخورد بود.نشستم. صبح بخیر گفت و رفت سر اصل مطلب که قسم میخوری و ... منم که یک مشکل تو فرمم داشتم بهش گفتم و گفت مشکلی نیست. از حساب بانکی و سربازی و مدرک تحصیلی و سفر قبلی به خارج از کشور و فردی رو دارم اونجا یا نه و کار کردم یا نه پرسید و جوابش رو دادم. بعد از اون هم برگه آبی رو داد بهم گفت 3 تا 4 ماه دیگه سایت رو چک کن. منم طبق آماری که از مهاجر سرای عزیز داشتم مطمئن بودم چک میخورم و آمادگی کامل واسه برگ آبی داشتم.البته وارد اتاق که شدم آفیسر داشت اسمم رو رو برگه آبی مینوشت و همون اول مطمئن شدم چک رو خوردم. بعد از اون اومدم بیرون با ملیکا رفتیم بنزین زدیم و کلی منتظر باقی دوستان شدیم. آخه مدارکشون نا مرتب بود و و کمی با تاخیر رفته بودن داخل.بعد هم برگشتیم دبی دبی با ملیکا خداحافظی کردم و رفتم هتل واسه ناهار که آژانس محترم زنگ زد گفت متاسفانه پرواز محترم آسمان کنسل شد دوباره بلیط گرفتم با فلای دبی. روز بعد هتل رو تحویل دادم.وسایل رو گذاشتم هتل رفتم بازار بعدش اومدم چمدون رو برداشتم رفتم فرودگاه و مجددا با فلای دبی سر وقت تعیین شده برگشتم و قسمت نشد با پروازآسمان که میدونم آرزوی تک تک شماست سوارش بشید برگردم.حیف حیف حیف. این هم از سفر نامه من.
در پایان چون واقعا تا این مرحله از کارهام رو مدیون چند نفر هستم مجدد تشکر میکنم از: مسئولین محترم سایت مهاجرسرا. آقا بهداد عزیز. خانوم ملیکا که در دبی باهاشون آشنا شدم و کلی در اونجا کمکم بودن که کارهام سر وقت انجام بشه.
به امید یک ضرب گرفتن دیگر دوستان و کلیر شدن زودتر ما.
شماره كيس :2015AS3XXX ; تعداد : 1 نفر ; سفارت : ابوظبي مصاحبه : مارچ ; كلير : بزودي. (20 مارچ عزیز کی تغییر میکنی؟؟؟؟؟ نمیخوای بری؟؟دست از سر ما بردار خو)
هووووووووووووووووووووووررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااا. 20 مارچ دست از سرم بردااااااااااااااااااااااااااااشششششششششششششششت.
خدایا شکرت.بالاخره منم کلیر شدم
مقصد: کالیفرنیاBig Grin
یادم رفت درباره خود ابوظبی بگم و چون خیلی ها تو پیام خصوصی ازم پرسیدن اینجا نوشتم :
ابوظبی کیفیت هتل هاش خیلی خوبه و اکثرا وای فای رایگان با سرعت بالا دارن (همه جا هم لابی هم اتاق)
منطقه کورنیش که همون ساحلی هست و در منطقه خلیج فارس تو همه این کشورهای عربی معمولا به کنار ساحل که مسیر پیاده روی و دوچرخه سواری و تفریح هست کورنیش میگن که هتل های نزدیک اونجا خیلی خوبن و ما هم نزدیک کورنیش یک هتل آپارتمان گرفتیم.
اکثر خیابونا پر از ساختمانهای عظیم چند طبقه هست و چون بدلیل آب و هوا همه ماشین سوارن اصولا توی روز آدم پیاده کمتر تو خیابون میبینین.
اینکه کجا ها رو واسه دیدن انتخاب کنین سلیقه ای هست من چون بچه کوچیک دارم همش دنبال این بودم که از سفر لذت ببره در نتیجه اکثرا صبح بعد از انجام پیک نوروزی و شنا و ورزش صبحگاهی آقازاده ، میرفتیم مرکز خرید که البته از 10 صبح باز میشه و اونجا معمولا همشون شهر بازی دارن که بعد از خوشگذرونی اعلیحضرت ظهر میشد و میرفتیم توی FOOD COURT نهار می خوردیم بعد هم گشت و گذار در اون مرکز خرید تا عصر و برمی گشتیم هتل دوباره ایشون آب بازی و استراحت و اگه می خوابید که هیچ اگه نه پیاده روی شبانه کنار کورنیش.
بهترین MALL هایی که من در ابوظبی رفتم عبارتند از : AL MARINA MALL, AL WAHDA MALL, ABU DHABI MALL, AL KHALIDIA MALL, WTC MALL اینایی که نوشتم همشون لوکس بودن و تقریبا دور و بر ما و دورترینش مارینا بود که از همه هم تاپ تر بود و با تاکسی رفتیم شد 20 درهم. تو مارینا محوطه اسکی روی یخ داشتن که پسر من رفت حسابی کیف کرد (یک ساعت با کرایه کفش و جوراب مخصوص و یه پنگوئن کمکی شد 70 درهم) در ضمن تنها شعبه کارفور هم تو همین مارینا هست.
البته اونی که تو جزیره یاس هست و کنار واتروورلدش و فراری وورلدش هست که خیلی تاپ هست و ما هم فرصت نکردیم هم ترجیح دادیم اینا رو سفر بعدی که با کلی عشق و ذوق میریم ایشالا ویزامون رو بگیریم بریم.
همونطور که گفتم مسجد شیخ زاید هم قرار بود بعد از مصاحبه بریم که به منطقه سفارت نزدیکتره که با اتفاقاتی که براتون تعریف کردم بیخیالش شدیم. درسته که زیبایی ها و سرگرمی های دبی رو نداره و از اونجاهایی هست که شما در حالت عادی هیچ وقت واسه گردش انتخابش نمیکنی اما این توفیق اجباری بود که ما هم ابوظبی رو گشتیم و هم پسرک کلی کیف کرد ، تو زندگیش اینقدر هر روز هرروز شهربازی نرفته بود.
سوپر مارکت معروفشون LO LO MARKET هست که مثل شهروند ما همه جا شعبه داره و حسابی کامله (هم خوراکی و هم غیر خوراکی).
هزینه FAST FOOD تقریبا با تهران یکی هست و تمام برندهای فست فود تو تمام FOOD COURT ها هست(مک دونالد-برگر کینگ- کنتاکی-مکس برگر-هاردیز-پاپیز..........) رستوران حاتم که غذای ایرانی داره هم تقریبا تو تمام فود کورتها دیدم. غذای هندی اگه اهلش باشین قیمتش خوبه ولی بشرطی که برین رستوران های هندی بیرون از مرکز خرید که کیفیتشون هم بهتره. رستوران لبنانی هم ما یکی رفتیم و خیلی خوشمزه بود ولی خوب گرونتر از هندی و هم قیمت غذای ایرانی بود.
خلاصه یک کلام ختم کلام ما تو این 8 شب تفریحمون خوردن و آقازاده شهربازی و خوردن.
كيس نامبر:2015AS1xxx---سفارت:ابوظبي--- تاريخ مصاحبه: ٣١ مارچ --- وضعيت : خودم و پسرم كلير پس از ٢١ روز - همسرم کلیر پس از ٤٧ روز --- ورود به ينگه دنيا : جولاى --- دريافت سوشيال نامبر خودم و پسرم ٦ روز بعد و همسرم ٢٠ روز بعد --- دريافت گرين كارت ٤٣ روز بعد از ورود
با سلام خدمت دوستان عزیز مهاجرسرا
اول از همه از دوستانی که توی سایت زحمت میکشن و اطلاعات میدن تشکر میکنم.
سفرنامه رو بصورت فصلی و خلاصه میزارم تا هرجاشو خواستین بخونین.
شرایط :خانم/ مجرد/ دانشجوی ترم آخر کامپیوتر(کارشناسی)
ثبتنام :
من اصلا خیال ثبتنام نداشتم با این که میدونستم ثبتنام لاتری شروع شده و اتفاقا اولین باری بود که از زمانش آگاه بودم.خلاصه یه روز که با دوتا از اعضای فامیل بیرون رفته بودیم،گفتن ثبتنام مثل اینکه شروع شده و یکیشون به من گفت که خودمو خودشو ثبتنام کنم.
قبول شدن :
روز موعود بلاخره رسید.وارد سایت شدم و اطلاعات خودمو وارد کردم و دیدم selected زده!!یه چنباری به سایت وارد و ازش خارج شدم. چند دقیقه ای بیحرکت بودم تا اینکه عین برق زده ها پریدم. از اون روز تا مدت چند ماه فقط تو مهاجرسرا بودم و اطلاعات جمع میکردم و یادداشت برمیداشتم،متاسفانه با این که از نظر زبان و اطلاعات مشکلی نداشتم با یه شرکتی بخاطر وعده وعیدهاشون قرارداد بستم و بماند که به هیچکدوم هم عمل نکردند.
فرم 260 و دعوت به مصاحبه :
برای فرم 260 باشرکتی که قرارداد بسته بودم هماهنگ کردم ،پر کردیم و جولای فرستادیم اما بعدا خودم آنلاک کردم ، 12یا13 سپتامبر دوباره فرستادم و همین باعث شد تا دیرتر به مصاحبه دعوت بشم.
اگر اشتباه نکنم اوایل مارچ بود که نامه دوم بهم ایمیل شد و در 6 آپریل در ابوظبی وقت مصاحبه من بود.
مقدمات سفر :
با شرکتی که قرارداد بسته بودم بهم قول تور داده بودند و قرار شد خبر بدن،همین باعث شد ما خیالمون راحت باشه...یکی دو هفته گذشت و خبری نشد البته اینم بگم که دوبارم باهاشون تماس گرفتم و بازم گفتن معلوم نشده...دو سه روز قبل از عید بهشون زنگ زدم و از تور پرسیدم!تعجب کردن و گفتن تور کنسله و مگه هنوز بلیط نگرفتین!!اون روز آنچنان حال بدی به من و خانواده م دست داد که تو کل این پروسه یکساله تجربه نکرده بودیم.فرداش شرکت رفتیم. من هم بهشون گفتم که چرا خبر نمیدن و خلاصه کارا رو درست انجام نمیدن اما هیچ جواب قانع کننده ای به من داده نشد و فهمیدم مسئولیت پذیر نیستن.
یه نصیحت
اگه کیستون کیس خیلی خاص یا مشکل داری نیست،به هیچ شرکتی اعتماد نکنید و پولتون رو بیخودی هدر ندید.مطمین باشین خودتون هم میتونین انجام بدید.
فرداش به یکی از آشناهام در آژانس مسافرتی مراجعه کردم و خدارو شکر همه چیرو ردیف کرد و ویزام هم بعد 5روز اومدBig Grin
سفر به دبی :
روز چهارشنبه 12م با هواپیمایی ماهان به دبی رفتم.هتلم flora grand در خیابان الرقه بود.در رابطه با هتل : 4ستاره،وای فای رایگان با سرعت خیلی بالا ،با صبحانه،نزدیک مترو،کارکنان فوق العاده خوشرو و مودب،در مکانیه که به همه چی دسترسی داری...در کل خیلی راضی بودم
روز اولنزدیک 100درهم بیخودی خرج شد یکی بخاطر ون از فرودگاه تا هتل(40درهم) یه پیشنهاد: از فرودگاه اگه خاستید با تاکسی برید،با این تاکسیایی که نصفش قرمزه برید خیلی ارزونتره!Smile اگرم وسایلتون زیاد نیست و فقط یه چمدونه و هتلتون نزدیک متروه با مترو برید.چون قسمتی از ترن مخصوص افراد چمدون به دسته(روی در شیشه ای مترو،عکس چمدان هست)
توجه:جلوی درهای شیشه ای مترو،قسمت زمینش رو هم توجه کنید!
قسمت بندی واگن های قطار:
اول:قسمت رو کف زمین زرده و زمین نوشته شده GOLD این قسمت مخصوص افرادیه که کارت متروی GOLD دارند و اگه نداشته باشینو سوار اون قسمت بشین کلی جریمه باید بدین!معمولا هم قسمت سر و ته مترو GOLD هست!دوم:یه قسمت هم روی کف زمین صورتیه مخصوص بانوان هست و نوشته شده Women Only.سوم:قسمتهای دیگه با آبی تیره روی کف زمین هستن که کلا برای همه ست!
برای استفاده از مترو هم سیلور کارت بگیرید!(این چیزایی که راجب مترو گفتم خیلی بدیهی هستن و حتی از متروی تهران هم مشخص تره!از نظر راه هم فقط دوتا خط قرمز و سبزه و کاملا مسیر مشخصه)اینم از متروTongue
روز دوم مدیکال :
با مدارکم +کارت زرد و آدرس هتل و آمریکا پنجشنبه صبح با مترو به سمت NMC رفتم بدین شرح:
مبدا:Al Rigga Metro Station 1
خط :سوار شدن متروی خط قرمز به سمت Jebel Ali
تعویض خط (پیاده شدن) در ایستگاه الاتحاد یا Union
خط :سوارشدن خط سبز به سمت اتصالات یا همون Etisalat Metro Station
مقصد: پیاده شدن در ایستگاه سوم یعنی Abu Hail (ابوهیل)
به سمت nmc رفتیم و در آسانسور طبقه M رو زدم (این قسمت رو رد میکنم چون اونجا دقیق میگن بهتون که چیکار کنین)
چون آبله مرغون نگرفته بودم تنها یه واکسن زدن و در آخر کل پولی که اونجا خرج شد 775 درهم بود که 250تاش برای واکسن آبله شد!!و 50 تا هم دکتر گرونتر گرفت ینی 350 درهم.بقیه هم که برای ایکس ری و آزمایش خون
روز سوم :
مرکز Al Ghurair کشف شدTongue شاپینگ مال نزدیک هتل حدود 10 مین با هتل فاصله داره و هرچیزی که فکرشو کنین توش پیدا میشه!
شب همون روز میخاستم سیم کارت اتصالات بخرم ولی گفتم وایبر که هست،بخاطر همین دیگه سیمکارت اتصالات نخریدم.خلاصه شماره ملیکا خانوم رو از مهاجرسرا دراوردمو با وایبر با ایشون چت کردم و گفتن متاسفانه برای دوشنبه مسافر ندارن بهمین دلیل 400 درهم میشه.
روز چهارم :
شنبه از صبح تا بعدازهر به پیاده روی در خیابان الرقه و شناسایی جاهای خوب و همینطور مک دونالد و kfc گذشت.شب حدود ساعت 7 با مترو به nmc رفتم و دوباره طبقه M و از رسپشن جوابمو گرفتم.همونجا بود که آقای مومني رو به همراه دو خانواده ایرانی دیدم و بعد هم خود خانمشون یعنی ملیکا جان.همونجا منو شناخت و احوالپرسی کردیم.
در مورد خانم ملیکا باید بگم خیلی خانم خوب و مطمینی هستن.اگرم میبینین زود میاد دنبالتون کاملا درسته و برای خودتونه که زود میان.
روز پنجم :
به گشت و گذارو کشف جاهای جدید و همینطور درست کردن خودم گذشت
شب طرفای 9 بود که ملیکا تو وایبر بهم مسج داد و گفت یه خانواده برای دوشنبه باهاش هماهنگ کردن،منم که خوشحالSmile پس 150 درهم رفت و امدم شد
روز ششم :سفارت
ساعت 4 صبح از خواب بیدارشدم و 4:20 سوار ماشین ملیکا شدم.بعدش هم یه خانواده بامزه سه نفره(یه زن وشوهر با پسر 2ساله شون)سوار کردیم و به سمت ابوظبی رفتیم.تو راه کمی حرف زدیم و بعد ساعت 7:20 رسیدیم سفارت. من اولین نفر بودم.سفارت کم کم شلوغ شد و همه بصورت صف روی صندلی های بیرون سفارت نشسته بودن.آقا اینا کولرارو روشن کردن،از قضا یه فن گنده جلو صورت منو اون خانواده بود که روشن شد!داشتیم میلرزیدیم از سرما تا اینکه زدیم زیر خنده!یکی سبزپوشا هم خندش گرفت و خاموشش کرد.خلاصه صدامون کردن،شماره 600 یعنی اولین نفر از لاتری نصیب من شد، رفتیم داخل دوباره نشستیم 5 دقیقه.بعد دوباره بلند شدیم و از حیاط عبور کردیم و وارد قسمت اصلی شدیم،تا این لحظه با سبزپوشا hello و good morning اینا گفتم که استرس نداشته باشم و واقعا همه شون با لبخند و محترمانه جواب میدادند،این شد که دیگه اون تصور غلطی که از سفارت داشتم ازبین رفت.اول غیرلاتری ها مصاحبه شدن و بعد از 15دقیقه یابیشتر شماره مو توی تابلو دیدم.اولین باجه مدارکمو خاست.بدین صورت که مدارک اصل رو یه قسمت و ترجمه مدارک رو هم قسمت دیگه بگذارم.توجه :مدارکو توی پوشه فایل دار مرتب و به ترتیب بگذارید و روی هر فایل اسم هر مدرکو بنویسید.
باجه بعدی Cashier بود که 330 دلارو دادم ولی پرینترش گفت خراب شده.حدود 10دقیقه بعد درست شد وکلی معذرت خواهی کرد،فیش رو بهم داد و منم رفتم باجه بعدی برای انگشت نگاری که یه خانم بور امریکایی مهربون با لب خندون بهم گفت دنبالت میگشتم منم معذرت خواستم.بعد از انگشت نگاری نشستم تا نوبت مصاحبه بشه.بخاطر اون 10دقیقه خرابی پرینتر، همون خانواده سه نفره اول برای مصاحبه رفتن و مصاحبه شون حدود 12و13 دقیقه طول کشید!تو این مدت احساس خاصی داشتم و البته باید بگم که توسفارت حتی 1% هم استرس نداشتم،اونجا محیطش اینطوریه.بلاخره اون خانواده اومدن بیرون(آفیسرشون یه خانم بداخلاق بود) و شماره من به نمایش درومد!(مصاحبه داخل یک اتاقه که آفیسر طرف دیگه ی شیشه،پشت کامپیوتر نشسته) وارد اتاق شدم،دیدم یه آقای جوون موبور آمریکایی نشسته،نشستم.با خودم فکر کردم پس مصاحبه م انگلیسیه تا اینکه فارسی صحبت کرد منم قیافه م دقیقا O_O !مدارک اصل روهم بهم برگردوند.
-سلام صبح بخیر
من: O_O .... سلام
-خوبی؟
من:بله ممنون(بعدش قسم)
-اسمتون؟
-بار چندمت بود که شرکت کردی؟
من:بار اول
-بهت تبریک میگم موفق باشی
من:ممنون
-ببین این کلمه رو درست میگم؟"هر چا"
من: (منظورش هر چه ست خخخخخ) آره درسته
-رشته ت چیه؟ترم چندی؟
من:کامپیوتر ترم آخرم
-تا حالا ازدواج کردی؟
من:نه
-شاغلی یا بودی؟
من:نه
-(اینجا قیافه جدی گرفت)این پولو از کجا آوردی(73 میلیون تومن) وقتی شاغل نبودی؟
من:پدر مادرم ساپورتم میکنن
-تبریک میگم با ویزای شما موافقت شده چهارشنبه ساعت 2 بیا با این برگه صورتی و پاسپورتتو بگیر.موفق باشی
من: O_O ممنون
اومدم بیرون وخیلی جالب بود به هرکی نگاه میکردم چشمش به برگه م بود!هنوز بیخیال و shut down بودم و اومدم پیش ملیکا.اونم گفت گرفتی گفتم آره.خوشحال شد.همراهانمون هم اومدن اما متاسفانه با برگه آبی.گفتن از قبل برگه آماده بوده(ایشالا که زودی کلیر بشن) بهم تبریک گفتن و فهمیدن من اصلا نیستم و کلا توحال خودم نیستم.تو راه برگشت کلی خندیدیم و باهم شوخی کردیم.
ساعت 12:30 بود که رسیدم هتل.یکم استراحت کردم بعد رفتم بیرون ناهار بخورم (ناهار و صبحونه م یکی شد)
اگه اجازه بدین فردا،تو همین پست ادامه شو مینویسم.
روز هفتم :
سه شنبه از گوگل مپ مسیر مترو به سمت creek park رو دراوردم چون از سایتای دیگه تعریف شنیده بودم و اونجا برنامه ی دلفین ها هم هست.با مترو رفتم و نزدیک 15دقیقه هم پیاده روی تا پارک.ورودی پارک نفری 5 درهمه.وارد شدمو دیدم پارکش چیز خاصی نداره و اکثرا خانوادگی با منقل اومده بودن!ساعتمم نگاه کردم،متاسفانه برای برنامه دلفین ها دیر شده بود.یکم داخل پارک قدم زدم هوا داشت تاریک میشد تا اینکه رسیدم به دریاچه بزرگ (که البته این دریاچه به دریا وصله) رو نیمکت روبه دریاچه نشستم!منظره ی خیلی قشنگی بود.بعد 45دقیقه بلند شدم و به سمت مترو حرکت کردم(البته اینم بگم اصلا پارک خلوتی نیست!) تو هتل باز با ملیکا از طریق وایبر برای فرداش یعنی چهارشنبه هماهنگ کردم.
روز هشتم : برگشت به سفارت
ساعت 11:20 سوار ماشین ملیکا شدم و یه آقای جوونی هم کنارشون نشسته بود.ایشون از مصاحبه تازه برگشته بود و متاسفانه برگه آبی گرفته بودن.بعدش ملیکا،آقا پسرشونو سوار کردن و بعد هم یه خانم مسن سالی سوار شد و ایشون هم میخاستن ویزاشونو بگیرن.بعد از پیاده کردن اون آقا،چهار نفری به سمت ابوظبی راه افتادیم(اینبار چون دو نفر بودیم نفری 200 درهم شد)کلی تو راه رفت و برگشت خندیدیم.به سفارت رسیدیم و ایرانیایی که برای گرفتن ویزا اومده بودن ماشالله کم نبودنSmile خلاصه با برگه صورتی وارد سفارت شدیم و شماره گرفتیمو نشستیم.پاسپورت و یه پاکت بزرگ گرفتیمو برگشتیم.
بعد از کمی استراحت تو هتل راه رفتن به ابن بطوطه رو از گوگل مپ دراوردم و با مترو به ابن بطوطه رفتم.خیلی خوب بود.حتما به اونجا هم برین،زیباست.
روز نهم :
صبح ساعت 11 سوار ترانسفر رایگان mirdif city center شدم.اونجا برای خرید خوب بود.من از فروشگاه forever21 کلی خرید کردم،دوتابخریکی ببر بود.ازشون پرسیدم گفتن کلا روزای پنج شنبه ،جمعه و شنبه این آفر موجوده!!ساعت 3 هتل رسیدم و منتظر ملیکا شدم برای تور گشت شهری(نفری 150 درهم که واقعا می ارزید)تو این تور با یه خانواده ی خیلی خوب آشنا شدم که از کل خانواده و فامیلاشون همین سه نفر(دو خواهر ویه برادر) هنوز ایران زندگی میکردن.یکی از خواهرا برای ویزای نامزدی مصاحبه کرده بود که اونم متاسفانه آبی گرفته بود(براش دعا کنین که زود کلیر شه)
درمورد تور :حتما حداقل تور گشت شهری ملیکارو برین!ایشون واقعا سنگ تموم گذاشتن از ساعت حدودا3 تا 10 مارو همه جا برد و توضیحاتیم بهمون داد.کلا خیلی خیلی خوش گذشت
روز دهم :
تحویل کارت هتل و تاکسی به سمت فرودگاه و حدودا 2:30 تهران رسیدم.
امیدوارم همتون همیشه موفق باشین .اگر چیزی بوده که جامونده یا سوالی دارین پیغام بدید اضافه کنم.ممنون
شماره کیس: ***2015AS00003 / تاریخ رویت قبولی:1May /تعداد افراد منظور در کیس :1 / ارسال فرمهای سری اول:July /کارنت شدن کیس:10 December /مصاحبه: 6 April/محل مصاحبه: ابوظبي/ ويزا يكضرب/ ♫سفرنامه ابوظبی♫
سلام
دوستان ما هم سفر رفتیم و امدیم .
سفر نامه رو میخواستم بنویسم ولی می ترسیدم قصه کرد شبستری بشه .
خوب ولی ادم باید دین اش رو ادا کنه!
واقعیتش من اصلا یادم رفته بود لاتاری ثبت نام کردم و یه مدت دیرتر فهمیدم که قبول شدم! بعد از قبولی به سرعت جاروبرقی شروع به جمع اوری اطلاعات کردم و با توجه به رنج کیس نامبرم بسیار خوشحال بودم که نه زود زود میرم نه دیر دیر!
کارها رو طبق روال انجام دادم و واکسن ها رو سریع شروع کردم به زدن که مواردش کاملا مشخص هستش.
فقط میخواستم nmc رو ضربه فنی کنم که 20 روز به مصاحبه رفتم هپاتیت و td رو زدم که دستشون رو من بلند نشه! Smile
بلیط و ویزا رو از سایت الی گشت گرفتم ! ارزون ترین نفری که ویزا و هتل و بیمه و بلیط گرفته بنده هستم که با 900 تومان همه چی جور شد! ( حالا فکر کن چه طوری Big Grin )
صبح هم با یکی از دوستان خوب که داشت میرفت انکارا ویزاشو بگیره رفتیم که ایشون با خانومشون اومدن دنبال بنده که جا داره اینجا ازشون تشکر بکنم.
پرواز 7 صبح ایران ایر که خیلی حال کردم باهاش چون عاشق ایران ایر هستم یه جورایی! Big Grin
9 رسیدم و از اونجایی که فقط با کوله پشتی رفته بودم، تو فرودگاه سریع یه کارت مترو نقره ای گرفتم و 50 درهم شارژ کردم ! ( این جا رو دقت کنید چون اگه شارژ کم کنید روز دوم و سوم باید دوباره تو یه ایستگاه ضد حال بخورید و برین تو صف شارژ کنید کارت رو ، مبلغ مونده توی کارت رو هم می تونید موقع برگشت بگیرید)
رسیدم nmc سریع با اساسنسور رفتم طبقه M و یه کانتر بزرگ هست که چند نفر پشتشن و با لجهه داغونی انگلیسی صحبت میکنن ! که لاکی نامبر رو دو بار گفت تا من فهمیدم چی میگه!
مدارک nmc رو کلا جدا گذاشته بودم که فقط درب کیف رو باز کردم و دراومدم بهش دادم واکسن ها عکس و جواب ابله که از همشون کپی گرفت و بهم داد و یه برگ هم داد که ادرس های ایران و امریکا و هتل و توش بنویسم.
بعد قد و وزن و بعد عکس و بعد نمونه خون و عکس سینه و رسیدم به شوکلا!. رفتم تو سلام انگلیسی دادم و شروع کرد فرم ها رو پر کردن و همه رو A میزد!
بعد گفت برو دراز بکش و جوراب ها تو در بیار! :ده
معاینه و بعد دیدن مچ و ساق پا! نمیدونم چرا. بعدم گفت اونجا! Smile که سرفه کن ! اوکی حله !
خلاصه رفتیم کانتر و 525 درهم رو دادیم چند نفر دیگه بودن که خیلی تو نخشون نرفتم !
ملیکا اومد و از احوال پرسی اش شناختمش و سلام کردم و داستان رو باهاش اوکی کردم 150 درهم شد بعلاوه اینکه زحمت مدیکال رو هم بکشه که کپی رسید پرداخت پول رو بهش دادم.
اومدم بیرون 1 بود ،رفتم سیتی سنتر یه سیم کارت خریدم 55 درهم که گفت نیم ساعت دیگه اکتیو میشه و برای خرید کردیت برو کال فور از صندوق بگیر ! رفتم کال فور و یه سری خوراکی خوشمزه خریدم با میوه (85% شوکولات ، 10% میوه، 5 درصد سایر ضروریات!)
بعد رفتم قسمت خرید کیف مسافرتی که بهترین مارک اونجا با قیمت مناسب و کیفیت American Tourister هست که یه مدل کابین سایز خوب برای سوغاتی های برگشتی خریدم .
رسیدم هتل، هتل من ریچموند بود ! فقط میخواستم یه جا بخوابم که اولا تمیز باشه، ثانیا فشار دوش حمومش خوب باشه ! که دومیه از اولیه برام مهم تر هست!
تمیز بود و دمپایی هایی که از هتل های انکارا برداشته بودم و سبک بود اونجا واقعا به کار اومد!
سیم کارت فعال شده بود و واتس اپ و فیس بوک رو داشت! :دی !
زنگ زدم به اتصالات صبحت کردم با طرف که من 2 3 روزی بیشتر نیستم پلان یه روزه دارین یا نه که امار داد اره (DP (Daily Plan رو به 1010 اس ام اس کن و فعال میشه روزی 5 درهم کم میکنه برای غیر فعال کردن هم C DP رو اس کن ! ایول Smile!
خوب گوگل مپ روشن شد ! امار منطقه رو گرفتم دیدم یه خط اتوبوس یه ایستگاهی باید سوار شم که به مترو برسم چون اومدنی از اخرین ایستگاه نزدیک از طرف دیگه تاکسی گرفتم.
نقشه مترو دوبی سادس و راحت هم جا مشخصه! مترو هم جدید و نو هست و خوردن و اشامیدن و ادامس ممنوع توش!
یه سری پله برقی هم دارن که دکمه استوپ داره اگر اشتباهی بزنی 2000 درهم جریمه داره که من تا روز اخر یکی از فکرام این بودکه چطوری میشه زد و فرار کرد! چون تو بچگی تا دلتون بخواد زنگ خونه مردم رو میزدم ده فرارررررررر !
دو روزی رو گشتم تو دوبی پارک ابی ها رو دوست داشتم برم ولی تنهایی حال نمیده ولی اگر خانواده هستین برین! خعلی خوبه.
بیشتر کارم به خرید گذشت مخصوصا داداشم که بدمینتون باز هست و مجبور شدم برم از نمایندگی yonex براش کفش هم بخرم! کلی عکس ها رو با واتس اپ می فرستادم تا کانفرم کنه ! :/
دوتا هم راکت خریدم برندی که تو ایران نیست ولی خیلی حرفه ای هست و قیمتاش عالی بودن!
خورد و خوراک هم مجردی بود ، هر چیزی گیرم میومد میخوردم و معده ام خوشبختانه نه به چیزی نمیگه!
رسیدیم به شب مصاحبه عصرش به ملیکا خانم زنگ زدم گفت که مدارک رو گرفته و اوکی هست 5 میاد دنبالم و من هم لوکیشن هتل رو براش فرستادم که گم نشه یه وقت!
شب هم مدارک دوباره چک شد! چون میدونستم اصل رو نمخوان همه رو به ترتیب جدا کردم و تو پوشه گذاشتم . موبایل و تبلت رو تنظیم کردم با صدای بلند و به رسپشن هم زنگ زدم که 4 بیدار کنه منو.
ساعت 4 بیدار شدم و رفتم دوش گرفتم دوباره اصلاح کردم و اومدم بیرون که رسپشن زنگ زد که خواب نمونی! اوکی تنکس!
وسایل رو هم که بسته بودم با ساک و کوله اومدم پایین، هتل رو هم تحویل دادم اومدم سر خیابان که ملیکا 5 مین بعدش رسید و رفتیم ابوظبی !
یادتون باشه تو ماشین هد فون میزارین صدای ویز ویز هدفون نزنه بیرون ! چون سر صبحی واقعا تو مخه! :/
رسیدیم سفارت و وسایل رو تو ماشین گذاشتیم رفتیم داخل ، خلوت بود سفارت، ساختمون قشنگی داره ، شماره گرفتم و نوبتم شد ترجمه مدارک رو گرفت و گفت فقط اصل مدرک دانشگاهی شناسنامه و کارت خدمت ، که دادم گفت اوکی برو باجه پول بده رفتم باجه پول رو دادم اومدم گفت برو انگشت نگاری رفتم خانم برنزه امریکایی بود که سلام کردم گفت دست چپ دست راست شصت ها که انجام شد.
گفت بشین تا کال شی، اوکی.
یهو سفارت شلوغ شد ! کلی کیس ریخت تو که برای انگشت نگاری صف شد شدید!
بعد نیم ساعت کال شدم تو اتاق جناب استیو بودن که سلام انگلیسی کردم ایشون فارسی جواب دادن و فهمیدم اهان!
گفت اول قسم بخور که خوردم و دوباره اسکن انگشت!
اصل مدارک رو بهم پس داد ولی پاس رو نگه داشت ! خوشحال شدم یه جواریی ته استرسم هم رفت .
بعد گفتن دفعه چندم هست که شرکت میکنی گفتم سوم! یه ضرب المثلی داریم که میگه تا سه نشه بازی نشه! Smile
گفت اوکی یه نگاهی به کامپیوتر انداخت و بعد فیس تو فیس شدیم
بدون تایپ پرسید:
تا حالا رفتی امریکا!؟کسی رو اونجا داری ؟ کار دولتی کردی؟کارت چی هست ؟ خدمت کجا بودی ؟ خوب اوکی .... تایپ 10 ثانیه ای .
برگه ابی تو پرونده ام نبود از یه جای دیگه برداشت و نوشت توش منم که میدونستم کول نگاهش کردم ! پاس رو مزین به برگه ابی داد گفت که سایت رو چک کن 2 3 5 ماه طول میکشه .
منم گفتم باشه ممنون .
کار دیگه ای نیست گفتن نه تموم شد .
تشکر و خدا نگهدار .
پرواز رو هم برای شب گرفته بودم اومدیم دوبی از ملیکا تشکر کردم و رفتم سیتی سنتر نهار و بازم خرید وسایلی که گذاشته بودم روز اخر، یه فروشگاه فروش دستگاه های ماساژ بود که حسابی وسایلش رو چک کردم و خستگی ام در رفت Smile ! البته خرید هم کردم!
با مترو اومدم فرودگاه و یه دوساعتی تا پرواز بود و اومدم تهران اومدم گیت خروجی طبقه بالا ماشنین تا دم خونه 30 تومن ساعت 11 شب که تهش 35 تومن دادم کلی خوشحالم شد! سمت شهرک غرب.

حالا نکات سفر به دوبی :
ویزا رو از سایت های معتبر بگیرین ! من از الی گشت گرفتم!
مدارک رو حتما دسته بندی کنین. (سفر نامه بهداد رو بخونین!)
نگران وقت nmc هم نباشید
هتل رو اگه خانواده میرین جای خوب بگرین که خوش بگذره ، تنهایین مهم نیست بنظرم من بزارین موقع کلیر یه جای توپ بگیرین! Tongue
کارت مترو رو زیاد شارژ کنید، زمان کلیرنس هم بدرد میخوره.
سیم کارت رو فقط بگیرین و شارژ 25 درهم و کد DP به شماره 1010 ارسال کنید، برای فعال سازی اینترنتش .غیر فعال کردن C DP رو ارسال کنید.
دمپایی سبک حتما ببرین خیلی کاربردیه !
خوراکی نبرین اصلا ! من فقط آجیل مغز بردم که جاتون خالی .
هتل رو هم میتونید بدون صبحانه و نهار بگیرین و خرید کنید از کال فور که خودش جالبه هتل ها یخچال و گاز برقی و امکانات پخت و پز دارن ولی من فقط صبحانه شیر گرم کردم و میوه و نان و اینا و بعدش نهار و شام بیرون! که مجردی واقعا خوبه.

توی سفارت گوشتون تیز باشه و به راهنمایی ها توجه کنید. استرس نگیرین تا شماره اتون رو دیدین اول یه نفس عمیق بکشین بعد پا شین!
به حرکات افیسر دقت کنید و کلمه به کلمه اش رو درک کنید حتی لحن پرسیدنش رو!

امیدوارم همه دوستان موفق باشن Smile

التماس دعا
سلام به دوستان عزیزم
منم تصمیم گرفتم سفرنامه امو بصورت آنلاین واستون بنویسم روزی که چند ماهه با استرس منتظرشمShy

شرایط :خانم/ متاهل ( ازدواج بعد از قبولی) / دانشجوی ترم آخر کامپیوتر(ارشد)
شغل شرکت خصوصی
همسر: شغل شرکت خصوصی - سربازی ارتش- لیسانس کامپیوتر

قبول شدن :
سه سال ثبت نام کردم تا امسال خدا خواست و اسمم در اومد.روز اول می منتظر بودم تا ساعت فکر کنم 8 شب بشه که نتایج اعلام بشه خلاصه چک کردم و دیدم باز همون جمله معروف NOT SELECTED و دیدم کلی دپرس شدم و خوابیدم ساعت 6 صبح بیدار شدم یه حسی بهم گفت بازم چک کن و در عین ناباوری دیدم این بار Big Grin چند بار چک کردم هی سایت و بستم و دوباره باز کردم دیدم نه انگار واقعی هست
خلاصه نشد خودمو کنتزل کنم مثل جن زد ه ها شده بودم کلی جیغ کشیدم اهالی خونه از خواب پریدن و فکر کردن دزدی چیزی اومده بعدشم کلی خوشحالی Big Grin

فرم 260 و دعوت به مصاحبه :
من دوران نامزدی و داشتم سپری میکردم که قبول شدم نامزدم هم ثبت نام کرده بود که اسمش در نیومد.از روز قبولی کلی اومدم تو سایت و دیدم دوستان عزیز کلی راهنمایی کردن خلاصه تصمیم گرفتیم عقد کنیم بعد فرمها رو بفرستیم متاسفانه با راهنمایی اشتباه یکی از کاربرا فکر کردیم الویت با شماره کیس هست بنابراین با خیال راحت و سر فرصت عقد کردیم بعد فرمها رو پر کردیم.و استرسها شروع شد Sad هر ماه منتظر نامه دوم بودم که دیگه شستم خبردار شد الویت چیز دیگه بوده و...

مقدمات سفر :
از الی گشت فیمت گرفتم گفت تور 7 روزه دبی نفری 2.100 منم تصمیم گرفتم تور نگیرم.
قیمت پرواز ماهان به دبی رو از سایت ماهان آنلاین چک کردم .تقریبا نفری 800 . ده روز قبل سفر رفتم دفتر الی گشت و ویزا و بلیط و از الی گشت گرفتم که قیمتش بلیط با اون جیزی که تو سایت ماهان چک کرده بودم تقریبا یکی بود (شاید اختلافش 10 هزار تومان بود) + ویزا نفری 300تومان که دو روزه ویزا آماده شد رفتم دفتر الی گشت ویزا + یک کپی از ویزا با مهر رو تحویل گرفتم.
از طریق سایت الی گشت هتل ONE TO ONE در ابوظبی رو برای 4 شب با 22 درصد تخفیف اتاق دلوکس + صبحانه رزرو کردم با بیمه 760.000 که به نظرم عالی شد.
ما تصمیم گفتیم 4 روز اول رو در ابوظبی باشیم و بعد از مصاحبه 3 روز بریم دبی .درنتیحه چون مصاحبه روز یکشنبه بود ما جهارشنبه هفته قبل مصاحبه رفتیم و برای چهارشنبه هفته بعدش بلیط برگشت گرفتیم که اگه یکضرب گرفتیم که چه بهتر و گرنه بعد مصاحبه بریم تفریح.

هتل وان تو وان ابوظبی : هتل خیلی خوبی بود با اینترنت رایگان در اتاق و لابی ، سرویس دهی خوب + صبحانه مفصل - تنها مشکلش این بود که باید حتما با تاکسی میرفتین به ساحل یا بازار البت هفاصله کمی داشت اما پیاده کمی دور بود.

هتل دلمون دبی: بعد از مصاحبه از طریق سایت الی گشت برای همون روز هتل دلمون و رزرو کردیم 3 شب بدون صبحانه 600.000 (که به نظر من اصلا جالب نبود تنها حسنش نزدیکی به مترو AL RIGGA بود -اینترنت فری در اتاق نداشت -نظافت اتاق به درستی انجام نمی شد -اتاق دلگیر و تاریک فقط برای اینکه جایی داشته باشین برای خواب به نظر من خوبه ) .موقع چک این ویزا رو قبول نکرد و گفت کپی پاسپورت و بده خیلی هم بداخلاق بود.منم از قبل چندتا کپی از پاسپورت داشتم.

مدارک:

خودم (برنده) :
ترجمه شناسنامه + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه کارت ملی + کپی همراه + اصل مدرک
پاسپورت + کپی
پرینت فرم DS-260 + صفحه کانفرمیشن همین فرم
پرینت نامه دعوت به مصاحبه
ترجمه سند ازدواج یک نسخه + کپی همراه+ اصل سند
ترجمه دیپلم + ریزنمرات + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه مدرک کاردانی+ ریزنمرات + کپی همراه + اصل مدرک
ترجمه نامه معادل سازی کاردانی به پیش دانشگاهی + کپی همراه +اصل نامه
ترجمه مدرک کارشناسی + کپی همراه + اصل مدرک
ترجمه نامه اشتغال به تحصیل ارشد + اصل نامه
ترجمه سند خانه + کپی همراه + اصل سند
پرینت عکس عقد + سفر + فیس بوک ( با تاریح جهت ثابت نمودن داشتن شناخت و ارتباط قبل قبولی)
نامه تمکن مالی بانک آینده + بانک سامان ( حساب مشترک با همسر) در یک تاریخ
2 قطعه عکس 5*5
لیست سفرهای خارجی که تو یه برگه تایپ کردم تا در صورت خواست آفیسر ارائه بدم
تهیه رزومه یا همون CV تا در صورت خواست آفیسر ارائه بدم
تکمیل فرم 9 سوالی اونم در صورت خواست آفیسر
فرم CONTACT شامل آدرس های ایران ، آمریکا و امارات + شماره تماسها

همسر :
ترجمه شناسنامه + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه کارت ملی + کپی همراه + اصل مدرک
پاسپورت + کپی
پرینت فرم DS-260 + صفحه کانفرمیشن همین فرم
ترجمه سند ازدواج یک نسخه + کپی همراه+ اصل سند
ترجمه مدرک کارشناسی + کپی همراه + اصل مدرک
ترجمه کارت پایان خدمت +کپی همراه + اصل کارت
2 قطعه عکس 5*5
لیست سفرهای خارجی در صورت خواست آفیسر
تهیه رزومه یا همون CV تا در صورت خواست آفیسر
تکمیل فرم 9 سوالی در صورت خواست آفیسر
فرم CONTACT شامل آدرس های ایران ، آمریکا و امارات + شماره تماسها

سفر به دبی :
روز چهارشنبه یعنی امروز ساعت 8 صبح با هواپیمایی ماهان به دبی اومدم.پرواز و صبجانه عالی بود واقعا و بدون تاخیر - دوستان یه نکته بگم ما اشتباه کردیم و با ماشین خودمون رفتیم فرودگاه گفتیم پارک میکنیم خلاصه رفتیم پارکینگ مسقف جانداشت و کلی استرس کشیدیم خلاصه ماشین و گذاشتیم زیر آفتاب به مدت یک هفته چاره ای نداشتیم.نتیجه اخلاقی بهتره با آژانس برید

بعد از کنترل پاسپورت که حدود 30 دقیقه طول کشید با آقای همسر رفتیم یه دوری تو FREE DUTY زدیم کمی نوشیدنی خریدم.Cool
بعد حدود 40 دقیقه معطلی تو صف خرید سیم کارت اتصالات سیم کارتم که 55 درهم شد خریدیم. و رفتیم سمت مترو همون جا تو ایستگاه دوتا کارت مترو SILVER هم خریدیم که شد 50 درهم ( هر کارت 25 درهم که 20 درهم شارژ داشت) رفتیم ایستگاه البرجمان پیاده شدیم و خط عوض کردیم 2 ایستکاه بعد از البرجمان ایستگاه الغبیبیه هست.خلاصه تو ایستگاه الغبیبه پیاده شدیم کارتهامون و نفری 20 درهم شارژ کردیم ( برای کرایه اتوبوس) از ایستگاه الغبیبه که خارج بشید دقیقا اونطرف خیابان اتوبوس های ابوظبی رو می بینید. خلاصه قبل سوار شدن رفتیم همون فست فودهای ترمینال ، 3 تا همبر + سیب زمینی اضافه + نوشابه خوردیم که بسیار خوشمزه بود شد 36 درهم که عالی شد به نظرم.
خلاصه سوار اتوبوس شدیم قبل سوار شدن با کارت مترو کرایه رو حساب میکنید نفری 25 درهم..اتوبوس اینترنت داشت که سرعتش عالی نبود اما واسه گوگل و وایبر و خبر دادن به خانواده خوب بعد حدود 2.5 تا 3 ساعت رسیدیم به ابوظبی ( خسته و کوفته) .ایستگاه اتوبوس ابوظبی دقیقا روبروی بازار AL WAHDA هست .
از اونجا تا هتل با تاکسی اومدیم که 7 درهم شد.Big Grin
به جای اتاق دلوکس یه سوئیت دادن بهمون که عالیه Big Grin + اینترنت فری تو اتاق ( واسه همینه در خدمتتون هستم Cool )


NMC :

واکسن هایی که در ایران زدیم:
سه نوبت هپاتیت B
دو نویت MMR
کزاز : در کارت سه نوبت وارد شد توسط پاستور
آنفولانزا
و تست آبله مرغان

من حدود یک هفته قبل از تاریخ اومدنم ایمیل زدم به این آدرس CCAUH@NMC.AE و وقت گرفتم از دکتر PRIYA SHETTY. در جوابیه ایمیل ساعت 10 صبح روز 16 آپریل وقت دادند و مدارک لازم و آدرس و ارسال کردند.

مدارک اعلامی از سوی NMC :

اصل پاسپورت
کپی پاسپورت
5 قطعه عکس 5*5
کارت واکسن : کپی هم همراهم بود که خودشون از کارتها کپی گرفتند و اصل کارت و برگردوندن
کیس نامبر : همون پرینت نامه دوم و داشته باشید
500 درهم هزینه به ازای هر نفر
و گفتند که به طبقه دوم برم و مدارک و تحویل بدم.

مدارک اضافه که خودم بردم:
یه برگه آدرس (ایران آمریکا امارات + شماره تماسها رو تایپ شده بردم)
نتیجه تست آنتی بادی آبله مرغون


صبح ساعت 8:30 رفتیم بوفه صبحانه هتل که بسیار عالی بود و یه صبحانه مفصل خوردیم و با تاکسی رفتیم خیابان شیخ زاید اول بیمارستان تخصصی NMC

ازمون مدارک و خواستند و من ایمیلی که بهم وقت داده بودن و تحویل دادم.خلاصه گفتند بشینید و دوباره اومدن گفتن شما وقت داشتین و منم باز به ایمیل اشاره کردم بعد 15 دقیقه بردنمون تو یه اتاق و یه خانمی که دکتر نبود به انگلیسی ازمون سوال پرسید راجع به سوابق بیماری و... ( که آقای همسر از سنگ کلیه و جراحی زانو 7 سال پیش و کشیدن سیگار ضعیف بودن چشم من و عینک نزدنم و لو داد و کلی صادق شده بود D: ) فرمها رو پر کرد و گفت دکتر نیومده و شما برید آزمایش خون و عکس قفسه سینه بگیرین و برگردین موبایلم ازمون گرفت که به محض اومدن دکتر بهمون زنگ میزنه.
رفتیم طبقه اول برای عکس قفسه سینه که نفری 125 درهم شد بعد طبقه M برای خون که اونم نفری 50 درهم. در همین حین بهمون زنگ زدن که بیایین دکتر اومده.ما رو بردن پیش یه دکتر به اسم جرارد فکر کنم یه مرد مسن و مهربون بود.اونم فشار و گرفت که یه کم بررسی فیزیکی که چیز خاصی نبود و کلی خوشش اومد از اینکه مدارکمون مخصوصا آدرس ها (ایران آمریکا و امارات) تایپ شده بود و گفت ما کلی معطل میشیم برای بعضی مراجعه کننده ها به خاطر نقص مدرکشون.خلاصه نفری 350 هم ویزیت دکتر دادیم گفتند شنبه صبح بیایین برای تحویل نتایج آزمایش. کلا شد نفری 525 درهم و واکسنی هم نزد بهمون.

نتیجه اخلاقی: به نظرم بهتره برای اطمینان ایمیل بزنید و وقت بگیرید.ما هم چون وقت گرفته بودیم نتونستن چیزی بگن.چندبار هی گفتن وقت دارید و میرفتن و میومدن.دکتر شتی هم کلا نبود امروز.[/align]

مصاحبه
صبح ساعت ۶ با همسر بیدارشدیم رفتیم صبحانه خوردیم اتاق و تحویل دادیم و رفتیم سقارت اابته ما ۸ اونجا بودیم زمانی که رفتیم تو سفارت کلی آدم نشسته بود خلاصه شماره گرفتیم و نشستیم بعد بیست دقیقه چک کردیم دیدیم شماره اشتباه گرفتیم دوباره از اول شماره دادن بهمون برای مهاجرتی ها.
اول مدارک و تحویل دادیم همون خانم بداخلاق دوتا پوشه داد گفت مدارک و بزارین تو پوشه ها (به تفکیک برنده و همراه) منم هرچی تواین چندماه آماده کرده بودم از جمله عکسهای دوران نامزدی و فیس بوک و سند خانه و تحویل دادم که مدارک زیر رو برداشت و بقیه رو پس داد :
خودم (برنده) :
ترجمه شناسنامه + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه کارت ملی + کپی همراه + اصل مدرک
پاسپورت + کپی فقط صفحه اول
پرینت نامه دعوت به مصاحبه
پرینت فرم DS-260 + صفحه کانفرمیشن همین فرم
ترجمه سند ازدواج یک نسخه + کپی همراه+ اصل سند
ترجمه دیپلم + ریزنمرات + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه مدرک کارشناسی + کپی همراه + اصل مدرک
نامه تمکن مالی بانک آینده + بانک سامان ( حساب مشترک با همسر) در یک تاریخ
2 قطعه عکس 5*5 پشت نویسی شده ( نام و نام خانوادگی و شماره کیس)
تکمیل یه فرم CONTACT شامل آدرس های ایران ، آمریکا و امارات + شماره تماسها
پوشه NMC ( عکس قفسه سینه لازم نیست و برگردوند)

همسر :
ترجمه شناسنامه + کپی همراه+ اصل مدرک
ترجمه کارت ملی + کپی همراه + اصل مدرک
پاسپورت + کپی
پرینت فرم DS-260 + صفحه کانفرمیشن همین فرم
ترجمه سند ازدواج یک نسخه + کپی همراه+ اصل سند
ترجمه کارت پایان خدمت +کپی همراه + اصل کارت
2 قطعه عکس 5*5پشت نویسی شده ( نام و نام خانوادگی و شماره کیس)
تکمیل یه فرم CONTACT شامل آدرس های ایران ، آمریکا و امارات + شماره تماسها
پوشه NMC ( عکس قفسه سینه لازم نیست و برگردوند)

تمام عکسهای دوران نامزدی و فیس بوک ، ترجمه سند خانه ،ترجمه مدرک کاردانی و ریزنمرات، نامه معادل سازی کاردانی به کارشناسی ( که هرچی گفتم بردار گفت نمیدونم چیه نمی خواد ) و کپی از صفحات پاسپورت جز برگه اول و پس داد برای همسرم مدارک تحصیلی و برگردوند.لیست سفرها و روزمه و گواهی اشتغال به تحصیل ارشد هم نخواستن و من تحویل ندادم ( به آفیسر هم گفتم رزومه بدم گفت نیاز نیست)

بعد از تحویل مدارک گفت یکیتون بره پول و واریز کنه .همسرم رفت 660 دلار و پردخت کرد و فیش و بهش تحویل دادیم گفت برید بشینید تا شماره اتون و بخونن برای مصاحبه. ( ما روز قبل از مصاحبه رفتیم به یکی از صرافی های نزدیک WTC MALL .بهش دلار دادیم گفتیم دلار خرد به ما بده اونم خیلی راحت 5 دلاری و 10 دلاری و... داد)
بعد از حدود 1 ساعت شماره امون اعلام شد .رفتیم تو یه اتاق که دوتا صندلی داشت و یک آفیسر D:

آفیسر
شما خانم ....هستید ؟ بله ( من کلا کوتا ه جواب دادم)
آیا مدرک دانشگاهی دارید؟ بله / آفیسر: چی خوندید؟ / من : کامپیوتر
کجا آشنا شدید؟ به مدت شش سال همکار بودیم که بعدش ازدواج کردیم . / آفیسر : یعنی قبلا ازدواج کردید؟؟؟ / من : :O خیر با هم ازدواج کردیم (اشاره به همسر) .
دفعه اول ازدواج کردید؟ بله
بچه دارید ؟ خیر تازه ازدواج کردیم / آفیسر : خوب به زودی :O
کجا کار میکنید (اسم شرکت و بگید) و چیکار میکنید ؟ شرکت ...... کارم و ساده توضیح دادم گفتم شرکت یکسری نرم افزار تولید میکنه من هم وظیفه ام راهنمایی کاربران و آموزش اونها و.... است.
چندبار لاتاری شرکت کردید؟ 3 بار
قبلا آمریکا بودید؟خیر

از همسرم
سربازی کجا بودید؟ ارتش . نیروی؟؟ زمینی
قبلا ازدواج کردید؟خیر
کجا کار میکنید؟ اسم شرکت
چیکار میکنید؟
چند بار لاتاری شرکت کردید؟
قبلا آمریکا بودید؟

خلاصه هیچی راجع به عکس و ازدواج و... نپرسید کلا 5 دقیقه شد.به من گفت چهارشنبه برم و پاسم و بگیرم .و به همسرم گفت شما 3-4 ماه دیگه سایت و چک کنید.

روز چهارشنبه با کارت صورتی و یک کپی از پاسپورت رفتم که فقط کارت و چک کردن و کچی پاسورت و نخواستن.رفتم داخل سفارت شماره دادن بهم و بعد حدود 30 دقیقه نوبتم شد و پاسپورتم و تحویل گرفتم Big Grin + پاکت معروف که کاملا دالش مشخصه وهمون ترجمه ها و نا تمکن مالی توش بود


ابوظبی:
به نظر من شهر خیلی خوبی بود.من مال هاش و رفتم و ساحلش و این جند روز که ابوظبی بودیم وقتمون پر شد

دبی:
*** ایستگاه البرجمان پیاده بشید از خروجی جنوبی مترو خارج بشید برید جلو new burjeman center کلی تورهای خوب اونجا هست و همینطور land and water bus که نفری 160 درهم بود
و یه تور با اتوبوس دوطبقه که تقریبا همه جای دبی شما رو می بره هرجا خواستین پیاده می شید میگردین و باز با اتوبوس بعدی که هر 15 دقیقه یکبار میاد میرین قسمتهای دیگه تا 9 شب . تورش نفری 240 بود و به نظر من می ارزید
❶کيس نامبر : 2015AS26## ❷تعداد افراد :1+1 نفر : ازدواج سه ماه بعد از قبولی❸کنسولگری :  Abudhabi
❹ارسال فرم : August 30 ❺کارنت: November ❻تاریخ مصاحبه : April 19 ❼دريافت ويزا : يك ضرب + AP(شرکت خصوصی؛ سربازی ارتش، آپدیتها:21و 22 آپریل- 2 و 23 جون- 1 جولای- 2 جولای کلیر تاریخ ورود: 1 اکتبر- سیاتل , سفرنامه
سلام به همه دوستان
منم با اونهمه نگرانی بالاخره رفتم مصاحبه و ویزا یکضرب گرفتم.چیزی که میخوام بگم اینه که خیلی استرس داشتم اما خیلیا بهم کمک کردن(به لطف خدا)
1.برای nmcنیازی به فرستادن ایمیل ندارید و وقت قبلی نمیخواد
2.شنبه nmcدبی بازه
3.در بیمارستان 4مرحله دارید الف. اندازه گیری فشارخون،قد،وزن،تست بینایی ب.معاینه دکتر شوکلا(نیازی به درآوردن لباس نبود) پ.آزمایش خون ت.عکس از قفسه سینه(525درهم کل هزینه مدیکال) یه فرم هم میدن که باید پرکنید
کارکنان بیمارستان هندی هستند و بسیار خوش برخورد و مهربان
4.مدارک برای مدیکال 5تا عکس-فرم وقت سفارت-آدرس دبی آمریکا و ایران با کدپستی-پاسپورت-کارت زرد واکسیناسیون
5.مراحل سفارت.....ساعت 7صبح جلوی در سفارت بودم 7:30 به صف کردن(اول ایرانیا رو میفرستن) بعد جلوی در ورودی ،نامه تعیین وقت سفارت رو نشون میدید و بعدازاجازه اونها یکنفر یکنفرمیفرستن داخل
6.از گیت رد میشید قبلش همه وسایلتونو میذارید تو سبد تا از دستگاه رد بشه بعد اگر موبایل داشته باشید میگرن و یه شماره میدن تا هنگام خروج پس بگیرید وسیله دیگه ای نمیتونید ببرید داخل غیر از پول
7.بعد وارد یه اتاق میشید با صندلیای گرد که به نوبت مینشینید تا چند تا چندتا اجازه بدن از اتاق وارد حیاط بشید و به سمت ساختمان اصلی برید
8.وقتی از حیاط به سمت ساختمان اصلی سفارت میرید دم در ازتون نامه تعیین وقت رو میخوان و میپرسن کیستون چیه؟ و یه شماره بهتون میدن و باید مثل بانک منتظر باشد تا رو مانیتور بالای کانترها شمارتونو نشون بده
9.وقتی وارد شدید سعی کنید اون انتها بنشینید و کنار بقیه ایرانیا
10.اولین بار که شمارتون اعلام میشه میرید مدارک رو میدید (مدارک رو جدا کنید و مرتب،اول مدرک و بعد ترجمه اش)
11.شناسنامه و کارت ملی با ترجمه-آخرین مدرک تحصیلی با ترجمه بدون ریز نمرات-سند ازدواج یا طلاق-تمکن مالی-سند اشتغال بکار)
12.بعد از تحویل مدارک میگه برو 330دلارپرداخت کن(صندوق روبروی دری هست که وارد شدید)
13.بعد منتظر میمونید تا باجه 10 یا 11 شمارو برای انگشت نگاری صداکنه
14.و بعد انتظار برای اینکه شمارتونو رو باجه 12 ببینید و برید پیش آفیسر
15.سوالهای خیلی ساده ای ازتون پرسیده میشه و اصلا اصلا اصلا جای نگرانی نداره سوالهایی مثل کجا بدنیا اومدی مدرک تحصیلی محل کار شغل و همین جور چیزا
16.آخر مصاحبه آفیسر همه مدارک رو پس میده غیر از ترجمه ها.اگر کارت آبی بهتون داد که یعنی fbi چک خوردید واگر صورتی باشه(مثل من)پاسپورت رو نگه میداره و بهتون میگه طبق تاریخی که روی برگه صورتی خورده (احتمالا 2 یا 3 روز بعد)بیاید پاسپورتی که توش ویزا خورده رو از سفارت پس بگیرید.بقیه حالتها رونمیدونم
17.برمیگردید و از یه دردیگه کناردرورودی توی حیاط خارج میشید که تابلوی exit داره
18. بدلایلی تبلیغاتی حذف شد.
سوالی بود درخدمتم.امیدوارم کامل بوده باشه
19.برای تفریح در سطح شهر هم اگر از مترو و اتوبوس استفاده کنید خیلی به صرفه است.کارت نقره ای(silver card)بخرید 25درهم خود کارت و حداقل شارژ5درهم هست
20.با مترو و اتوبوس میتونید هم دبی مال و ساحل جمیراو برج خلیفه و برج العرب و مارینا مال و ابن بطوطه و خیلی جاهای دیدنی برید بدون پرداحت هزینه اضافه
راستی هزینه تورم 2میلیون تومان شد بابت 9روز و 8شب با صبحانه ناهار....
2015AS4XXX یک نفر ،از آنکارا تغییر به ابوظبی،مصاحبه اپریل،ویزا یکضرب
به آرامی شروع به مردن میکنی اگربرای مطمئن درنامطمئن خطر نکنی،اگر ورای رویاها نروی...امروز رامخاطره کن.کاری کن.نگذار که به آرامی بمیری























































کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان