2017-03-21 ساعت 21:06
(2017-03-21 ساعت 13:55)minaz00 نوشته:(2017-03-21 ساعت 12:03)gozargah نوشته:ای داستان که همیشه مرغ همسایه غازه همه جا صدق میکنه..کسی که خارج از ایرانه میگه کاش ایران بودم..کسی که داخله ارزوی خارج رو داره.. کسی که درس خونده میگه کاش میرفتم تو بازار.کسی که تو بازاره میگه کاش درس خونده بودم. کسی که تو کار ازاده میگه دولتی خوبه..دولتی میگه ازاد خوبه و الی اخر..همه اینها به خاطر اینه که خوشبختی رو همیشه تو خونه همسایه میبینیم. نه ایران به اون خوبیه که خارج نشین ها میبینن نه خارج اونقدر زرق و برق و خوشبختی داره که ایران نشین ها میبینن. همه جا بستگی داره طرف از زندگی چی انتظار داشته باشه. سختی همه جا هست خوشبختی هم همه جا قابل دسترسه بستگی داره هدف رو کجا قرار بدی و دنبال چی باشی(2017-03-21 ساعت 04:13)rahbar نوشته: خداییش قدر عید که شاید آخرینش تو ایران باشه را بدونید و از زندگی کم دغدغه ایران لذت ببرید. آمریکا یا از بیکاری و تنهایی و بی برنامگی خل چل میشید یا زمانیکه کار دارید بسکه کارفرما رستون را میکشه میخاید سربه کوه و بیابون بذارید... از زیرپای فیل باید یک دلاری بردارید فکر کردید مثل ایرانه نصف فروردین را شما کارمند جماعتا برید ارمنستان و تایلند و... نه تنها حقوق کامل میگیرید بلکه عیدی وپاداش که مبادا اونجاها بهتون بد بگذره!رهبر!!!! اینجور که شما تجربه کسب کردی مشخصه که مشکل اساسی داری , توصیه می کنم به خاطر اینکه هر چه زودتر مشکلت حل بشه به یک مشاور مراجعه کنی. چون اکثریت دچار این مشکلاتی که شما از آن حرف زدی یا نمی شوند یا با برنامه ریزی مناسب از پس آن بر می آیند. حتما این کار را انجام بده چون ممکن است در آینده دچار مشکلات روحی روانی شوی و دست به کارهای خطرناک بزنی و مهاجران ایرانی را بد نام کنی.... والا من اینجا ندیدم و نشنیدم اضافه برحقوق یه دوزاری کف دست کسی بذارند بلکه هزار و یک قلم فقط کسراز حقوق دارید. تازه همون حقوقیم که با خون دل دستتون میاد اگر مدیرابله یا همکارای حسود آمریکائیتون بذارن از گلوتون پایین بره. خلاصه بیشترتون فقط تصورات توهمی از اینجادارید همانطور که ما داشتیم و الان حالمون خوب جا اومده
صحبت های بچه هارو که داشتم میخوندم یاد ی داستان از سقراط افتادم فکر کنم گفتنش خالی از لطف نباشه
میگن سقراط با یکی از شاگرداش دم دروازه شهر نشسته بود که یک شخصه غریبه وارد شد و گفت ببخشید من از شهر خودم به قصد مهاجرت به یک شهر دیگه خارج شدم دنبال یک شهر خوب میگردم این شهر چجور جایی هستش ؟ ادم هاش چجوری هستن؟ سقراط در جواب پرسید شهری که شما ازش اومدین چجور جایی هست و مردمش چجوری هستن ؟ شخص در جواب گفت حاکم شهر ظالم مردم بدجنس خیلی شهر بدی بود مجبور شدم اونجارو ترک کنم سقراط در جواب گفت دقیقا مثل همین شهر اینجا هم چنین است دقیقا مانند شهری که از انجا امده ای شخص تشکر کرد و رفت دوباره یکساعت بعد یک فرد دیگری اومد و همون سوال و جواب تکرار شد و مرد گفت سهر من خیلی خوب بود مردم خوب حاکم خوب اما من ورشکسته شدم و خجالت میکشم انجا زندگی کنم در میان مردم دنبال شهر جدیدی میگردم سقراط گفت اینجا شهر خیلی خوبیست با مردمی خوب و حاکمی خوب دقیقا مانند شهری که از انجا امده ای مرد تشکر کرد و وارد شهر شد . شاگرد سقراط پرسید چرا به هریک از انها جوابی کاملا متفاوتی دادین سقراط گفت هرکسی با توجه به افکار خود قضاوت میکند کسی که شهر خود را بد میداند اینجا و هر شهر دیگری را بعد از مدتی زندگی کردن بد میبیند و شخصی که شهر خود را خوب میداند اینجا و هر شهر دیگری را بعد از مدتی زندگی در ان خوب میبیند چون دنبال خوبی ها میگردد و بدی ها را نمیبیند در حالی که ان شخص دنبال بدی ها میگردد و خوبی هارو نمیبیند مولانا هم میگه هرکسی از ظن خود شد یار من خلاصه دوستان قضاوت های ما بر اساس تفکرات خود ما شکل میگیرن نه بر اساس واقعیات موجود برای این هرکس جواب متفاوتی داره یکی میگه همه چی خوبو گل و بلبله یکی میگه افتضاحه