کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربهٔ مصاحبه در ایروان
سفر نامه : قسمت دوم
و اما بعد...
خب کجا بودم ؟
ها اینا قبلش بگم برا چنج کردن پول تو فرودگاه از همه جا حتی صرافی های کف شهر هم ارزونتر تبدیل میکنن نامردا . تو فرودگاه هر دلار را 399 درام تبدیل میکنه ولی صرافی ها دست کمش هر دلارا 405 درام تبدیل میکنن و از همه بهتر بانکها هستن که من تو چند تا باک که تبدیل کردم با 408 و 409 درام تبدیل کردن پس تا اونجا که میتوننین تو فرودگاه زیاد چنج نکنین.
بعد از این که رفتم برا مدیکال و عکسو این کارا ، روز بعدش رفتم برا گرفتن جواب و پاکتای مذکور برا سفرت که اون روز آنوش نبود ولی روز قبلش شمارشا داده بود که اگه مشکلی بود بهش بزنگم که البته استفاده نشد، دکتر یک سری توضیح در مورد دو تا پاکت و برگه ای که باید تو فرودگاه تحویل میدادم و همینطور در مورد اینکه همه چی از نظر ما اوکیه داد و من هم تحویل گرفتم و رفتم یه گشت و گذار تو شهر زدم و رفتم دریاچه ای که قبلا وصوشا شنیده بودما دیدم ، توی یک محله فقیر نشین توی حاشیه شهر بود که یک پمپ گاز هم کنارش بود و بعدشم رفتم مرکز شهر برا ناهار.
شب هنگام خودما برا فردا آماده کردم و مدارکی که باید با خودم به سفارت میبردما آماده کردم ،یه دوش حسابی گرفتم و پولهایی که باید میبردمو و خلاصه یه چک کلی کردم.
روز مصاحبه برا من ساعت 9 اعلام کرده بودن که من ساعت 7.5 از هوستل زدم بیرون و اول یکم پیاده روی کردم که سر حال بیام بعد سوار یه تاکسی شدم و آدرسا دادم بهش .
راننده توی راه خیلی حرف زد یک کمی هم ترافیک بود که خدا را شکر راننده بلد شهر بود و از کوچه پس کوچه انداخت و از ترافیک فرار کردیم . توی راه سفارت فرانسه را هم نشون داد بهم
خلاصه بعد از اینکه رسیدیم درب سفارت یکم جلو تر پیاده شدم و 5000 درام کرایه شا دادم .
بعد چشمم به یک صف طویل افتاد که جلوی درب سفارت بود و مامور محترم داشت یکی یکی اسمشونو چک میکرد و میفرستاد داخل تا برن برا چک شدن.
بعد از چند لحظه انتظار دیدم ماموره چشمش بمن اوفتاد اومد طرفم و گفت ایرانی هستی ؟ گفتم بله. گفت بیا جلو و من هم رفتم جلو و اونم پاسما گرفت و توی لیستی که داشت که تعداد افراد لیست هم زیاد نبودن اسم منا پیدا کرد و (فکر کنم کلا 7 نفر تو لیست ایرانی ها بود) بعد یه تیک جلوی اسمم زدو منا فرستاد داخل. بعد از مراحل بتزرسی وارد یه ساختمون شدم که کلی آدم نشسته بودن همه ارمنی بودن و سه نفر هم ایرانی که من به یک خانمی که میانسال بود شروع به صحبت کردم که ایشون فقط برا ویزا اومده بود چون دعوت نامه داشت یعنی هنشون اینجوری بودن فقط منو دو نفر دیگه لاتاری بودیم .
بعد از یک مدت یکی از اون دو تایی که رفته بودن برا تحویل مدارک کارشون تموم شد و بلتد گو اعلام کرد نفر بعدی منم که نفر بعدی بودم، رفتم برا تحویل مدارک که مسءولش یک خانم توپل بود .
بعد از سلام و احوال پرسی هر مدرکی که می خواست بهش دادمو بعد فیشا داد که رفتم پرداخت کردم . و برگشتم سرش تا بقیه مدارکا تحویل بدم و بعدشم امضای فرما و گفت بشینید تا کنسول صداتون بزنه.
وقتی که نشستم یک خانم مسنی را دیدم که قبلا بهش کمک کرده بودم ، خیلی از دیدنم خوشحال شد و گفت خدا تو را برام فرستاد ، گفت کمکم کن من باید چه کار کنم منم راهنماییش کردم که بره مدارکش را تحویل بده و چه کار کنه . بعد از یک مدت صحبت با ایشون که خیلی هم پر بار بود و لذت بخش، نوبتش شد و گفتم که بره برا تحویل مدارک و بعدشم نوبت خودم شد که اسمما گفت برم برا کابین شماره 11. راستش اولش متوجه نشدم که گفت 11 دیدم که تا شماره 11 بیشتر نداره ولی شنیدم که گفت 19. بهر حال دوباره اعلام کرد که ایندفعه 11 را شنیدم و دفتم تو اتاق.
کنسول محترم کاملا محترمانه بلند شد و سلام و احوال پرسی کردیم و خوش آمد گفت و چند بار هم برنده شدنم را تریک گفت.
بعد یکم نگاه کرد بهم و گفت چند سالته ؟ گفتم 26 . گفت ماشاالله ( خیلی بامزه گفت که من خندم گرفت) خلاصه بعد رفت سر مدارک و یکی یکی اونا را نشون میداد و میپرسید این چیه؟ منم جوابشا میدادم و بعد اصل مدرکا بهم میداد.
رسید به مدرک تحصیلی . پرسید این چیه ؟گفتم مدرک لیسانس . گفت دیپلمت کدومه؟ بهش نشون دادم . پرسید :دیپلمت چند سالست؟ گفتم 11 سال.
پرسید :لیسانست چند سالست ؟ گفتم 4 ساله
بعد انگار که قانع شده باشه سرشا تکون داد و شروع کرد به تایپ کردن تو سیستم.
بعد رفت سر شناسنامه .
پرسید اسم دیگه ای داشتی ؟گفتم پسوند داشتم که حذف کردم.
دوباره تایپ...
بعد رفت سر کارت پایان خدمت.
پرسید کجا خدمت کردی؟گفتم سپاه بودم
این قسمت خیلی سوال پرسید . بطور مثال : کدوم شهر بودی؟ اونجا چه کار میکردی؟کدوم قسمت بودی؟ درجت چی بود؟چرا کادری نبودی؟چند وقت خدمت کردی؟اونجا چی فکر میکنن در مورد آمریکا؟یک خاطره خوب بگو؟یک خاطره بد بگو؟دوست داشتی بمونی یا نه؟آموزشی کدوم شهر بودی؟اسم پادگان چی بود ؟ و ...
راستب تا یادم نرفته یه سری سوالای شخصی هم پرسید از قبیل:
تا حالا شراب خوردی؟
نظرت در مورد نوشیدن شراب چیه؟
خودت چقدر میخوری؟
تو سپاه چه نظری دارن؟
چقدر این براشون مهمه؟
وچند تا دیگه سوال از این دست...
بعد یه مجله مصور که چاپ خود وزارت خارجه آمریکا بود، که در مورد آمریکا بود بهم داد و گفت اینو بخون . من میخاستم یه نگاهی بهش بندازم که گفت بعدا بخون.
منم جواب همشا دادم که خلاصه خیلی سوال پیچم کرد . البته همش با خنده و گشاده رویی بود.
بعد دوباره تایپ...
رفت سر تمکن مالی . یکم مطالعش کرد و بعد...
پرسید این مبلغش به دلار چقدر میشه؟ منم در حالی که داشت اینا تایپ میکرد گفتم 20000 دلار ( قیمت هر دلار را توی خود تمکن زده بود)
بعد پرسید کجا زندگی میکنی و یکم از زندگیت بگو و دوران تحصیلت و کجاها کار کردی و اینجایی که کار میکنی دقیقا چه کار میکنی و یکی از بهترین خاطرات زندگیتا بگو. کجا به دنیا اومدی و الان کجا زندگی میکنی.این آدرسی که دادی آدرس کیه . چه نسبتی باهات داره .و کلی سوالای از این دست...
بعد دیدم یک فرم آبی از روی پرینتر پشتش برداشت و شماره کیسما توش نوشت و گفت این شماره پرونده توست و از دو ماه دیگه هر دو روز سایتا چک کن و شمارتو که دیدی بیا برا ویزا.
بعد یکم تامل کرد و گفت کی میخای برگردی؟ گفتم فردا.
گفت میتونی بندازی عقب؟ گفتم بله بلیطم اوپنه.
گفت خوب تا شنبه صبر کن
بعد گفت شماره تماستا بگو ؟ منم شماره ایرانما دادم.
بعد گفت شماره دیگه ای نداری؟ منم شماره ایروانما دادم. بعد با حالت تعجب پرسید این خط را اینجا خریدی ؟ گفتم بله. بعد پرسید چه مدرکی ازت خواستن برا این سیم کارت ؟منم جوابشا دادم. و
بعد با یک حالت تعجب و تایید سرشا تکون داد.
در طول مصاحبه 3 یا 4 بار یک نفر میومد داخل و یک سری مدرک و پرونده میداد به کنسول. منم در همین حین پرسیدم شمارمو برا چی میخاین که جواب نداد . نمیدونم نشنید یا نمیخاست جواب بده منم دیگه نپرسیدم.
بعد از حدود 20 یا 25 دقیقه مصاحبه من تموم شد و خداحافظی کردمو کنسول بازم تبریک گفت منم اومدم بیرونو تمام.
دم در کنسول گری سوار یک تاکسی شدم و رفتم مرکز شهر برا ناهار و گشت و گذار.
بعد تا شنبه صبر کردم که خبری از زنگ نشد منم برگشتم.
در مورو گشت و گذار توی شهر هم که دوستان بزرگوار قبلا توضیح دادن منم دیگه توضیح زیادی نمیدم که سرتونا درد بیارم . خلاصه کمی و کسری داره ببخشید .
این بود سفر نامه من. به امید موفقیت همه شما عزیزان.
با تشکر از بزرگان سایت و مهاجر سرا و دوستان سالهای قبل که تجربشونا در اختیار ما گذاشتن.
[font=Verdana] 2014AS14## & ایروان & تاریخ ارسال مدارک : 29 may & تاریخ مصاحبه : 6 nov & تاریخ دریافت ویزا : بعد از حدود 286 روز انتظار ، 14 آگوست 2014[/font]
سفر نامه 1و2

[font=Tahoma]به فردا دلخوشم ...[/font]


پیام‌های این موضوع
RE: سفرنامه و تجربهٔ مصاحبه در ایروان - توسط امین 13 - 2013-11-29 ساعت 12:47
کلیرنس برندگان ۲۰۱۴ - توسط blinkly - 2013-11-02 ساعت 23:00



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان