[/quote]
فرون جان من قصد جسارت نداشتم. شما که هم سروری هم گلی هم گل گلایی، ایشالا تراکتور قهرمان میشه، باشه؟!
فرون جان، باور کن بهت دروغ نگفتم. خوندم همونایی رو که گفتی.(از 90 تا آخر + 10/20 صفحه اول رو) دوستان هم لطف کرده بودن و هزینه ها رو نوشته بودن. اون آقای ریاضی رو هم خونده بودم. فکر میکردم شرایطم متفاوت از اوناس. آخه اونا همشون زن و بچه و مدرسه و این حرفا داشتن. در صورتی که ما یه جفت کفتر عاشق و آماده کار هستیم، بدون هرینه های جانبی.
بازم چشم. مجددا می خونم.
حالا چرا میزنی؟
در هر صورت ممنونم که به فکر دغدغم هستی و جواب میدی. من دوست دارم و شما هم منو دوست داری. اصن همه مهاجرسرایی ها گلن و دوست داشتنی. مگه نه؟
[/quote]
با درود
ايران هم كه رفت جام جهانى و جشن و شلوغ بازى رو هم نبوديم ما!!!! هر سال اينموقع ايران بوديم ها، امسال ... شانسه ديگه. شما جاى ما تو مملكت خودمون خوش باشين. اين يك روز رو خوش بحالتون.
خيلى ممنون كه قدر دانى كردى. اصلا حرفى از دروغ نيست. از بس كه اين صفحات پر از تكراره و حوصله مرجعه كننده ها جوابگوى دقت نيست و موقع پاسخ دادن همه نقل قولها رو كپى كردن و شماها هم وقتتون محدوده و نيازتون براى دونستن زياد، احتمال توجه كافى نكردن هست. اينجورى كه نوشتى "گفتم دروغ ميگى" و "نزن" ، بايد منو از اينجا بندازن بيرون كه؛ توهين به اعضا حكمش اخراجه.
...
متاسفانه من در اين چهارسال تعداد كمى رو ديدم كه تو كار تدريس برن. شايدم سابقه دارن ولى نميرن و من خبردار نشدم. البته استاد فارسى زبان در كالجها و دانشكده ها ديدم ولى جديد نبودن.
يكى از دوستانم داره به بچه هاى ايرانيهاى اينجا فارسى ياد ميده. نميشه روش حساب كرد و مدرسه ها كه باز بشه، ديگه نميان تا سال بعد. نگران نباش و بيا و مثل همه ما بالاخره بى روزى نميمونى. بيشتر از يكسال زمان ميبره تا خودت راهت رو پيدا كنى. تو اين مدت فقط تحقيق و كشف تازه ها و اشناييه. شانس بهمراه داشتن آشنايى كه كار خوب داشته باشه و دست و قدم خير باشه و كارى واسه كسى بكنه ولى خيلى مهمه. تواناييهاى ديگه ايى كه دارى رو هم در نظر بگير. مثلا شنا كردنت خوبه، برو معلم شما يا غريق نجات استخرها بشو. رانندگيت خوبه برو رانندگى. فروش كردن بلدى و زبان بازى، برو فروشندگى ماشين. مشروب درست كردن دوست دارى برو "بارمن" بشو. يكى از دوستهام صنايع خونده و كار كرده بود و اومد و دوست داشت "بارمن" بشه و الان وضعش بد نيست تو لس آنجلس.دوتا از دوستاى دبيرستانيم هم تو كار فروش ماشين رفتن و هر دوتا به سرعت (زير دو سال) شدن مدير قسمتى از فروش. يكى تويوتا و يكى هوندا. اون هونداييه قبلش توى بانك بود اينجا.
فقط تا رسيدى وقت تلف نكن و يكهفته ايى كارهاى اوليه ات و اقامتت رو بكن و برو دنبال كار.
طبق معمول ميگم كه ايين نامه خونده بيا و با يكى كه وقت داره و مدارك اقامتت پيش خودش رو تاييد ميكنه در اداره رانندگى، برو امتحان رو روز دوم ورودت بده و سريع ماشين بگير و بيفت دنبال خونه و بيخود پول هتل نده كه ده روز هتل برابر يكماهه اجارته.
اگر قبل از شروع ترم پاييز اومدى و سمت من ساكن شدى، بعضى كارها رو من و همسرم ميتونيم كمك كنيم. راهنمايى هم كه تا بشه و بدونيم در خدمتيم.
فرون جان من قصد جسارت نداشتم. شما که هم سروری هم گلی هم گل گلایی، ایشالا تراکتور قهرمان میشه، باشه؟!
فرون جان، باور کن بهت دروغ نگفتم. خوندم همونایی رو که گفتی.(از 90 تا آخر + 10/20 صفحه اول رو) دوستان هم لطف کرده بودن و هزینه ها رو نوشته بودن. اون آقای ریاضی رو هم خونده بودم. فکر میکردم شرایطم متفاوت از اوناس. آخه اونا همشون زن و بچه و مدرسه و این حرفا داشتن. در صورتی که ما یه جفت کفتر عاشق و آماده کار هستیم، بدون هرینه های جانبی.
بازم چشم. مجددا می خونم.
حالا چرا میزنی؟
در هر صورت ممنونم که به فکر دغدغم هستی و جواب میدی. من دوست دارم و شما هم منو دوست داری. اصن همه مهاجرسرایی ها گلن و دوست داشتنی. مگه نه؟
[/quote]
با درود
ايران هم كه رفت جام جهانى و جشن و شلوغ بازى رو هم نبوديم ما!!!! هر سال اينموقع ايران بوديم ها، امسال ... شانسه ديگه. شما جاى ما تو مملكت خودمون خوش باشين. اين يك روز رو خوش بحالتون.
خيلى ممنون كه قدر دانى كردى. اصلا حرفى از دروغ نيست. از بس كه اين صفحات پر از تكراره و حوصله مرجعه كننده ها جوابگوى دقت نيست و موقع پاسخ دادن همه نقل قولها رو كپى كردن و شماها هم وقتتون محدوده و نيازتون براى دونستن زياد، احتمال توجه كافى نكردن هست. اينجورى كه نوشتى "گفتم دروغ ميگى" و "نزن" ، بايد منو از اينجا بندازن بيرون كه؛ توهين به اعضا حكمش اخراجه.
...
متاسفانه من در اين چهارسال تعداد كمى رو ديدم كه تو كار تدريس برن. شايدم سابقه دارن ولى نميرن و من خبردار نشدم. البته استاد فارسى زبان در كالجها و دانشكده ها ديدم ولى جديد نبودن.
يكى از دوستانم داره به بچه هاى ايرانيهاى اينجا فارسى ياد ميده. نميشه روش حساب كرد و مدرسه ها كه باز بشه، ديگه نميان تا سال بعد. نگران نباش و بيا و مثل همه ما بالاخره بى روزى نميمونى. بيشتر از يكسال زمان ميبره تا خودت راهت رو پيدا كنى. تو اين مدت فقط تحقيق و كشف تازه ها و اشناييه. شانس بهمراه داشتن آشنايى كه كار خوب داشته باشه و دست و قدم خير باشه و كارى واسه كسى بكنه ولى خيلى مهمه. تواناييهاى ديگه ايى كه دارى رو هم در نظر بگير. مثلا شنا كردنت خوبه، برو معلم شما يا غريق نجات استخرها بشو. رانندگيت خوبه برو رانندگى. فروش كردن بلدى و زبان بازى، برو فروشندگى ماشين. مشروب درست كردن دوست دارى برو "بارمن" بشو. يكى از دوستهام صنايع خونده و كار كرده بود و اومد و دوست داشت "بارمن" بشه و الان وضعش بد نيست تو لس آنجلس.دوتا از دوستاى دبيرستانيم هم تو كار فروش ماشين رفتن و هر دوتا به سرعت (زير دو سال) شدن مدير قسمتى از فروش. يكى تويوتا و يكى هوندا. اون هونداييه قبلش توى بانك بود اينجا.
فقط تا رسيدى وقت تلف نكن و يكهفته ايى كارهاى اوليه ات و اقامتت رو بكن و برو دنبال كار.
طبق معمول ميگم كه ايين نامه خونده بيا و با يكى كه وقت داره و مدارك اقامتت پيش خودش رو تاييد ميكنه در اداره رانندگى، برو امتحان رو روز دوم ورودت بده و سريع ماشين بگير و بيفت دنبال خونه و بيخود پول هتل نده كه ده روز هتل برابر يكماهه اجارته.
اگر قبل از شروع ترم پاييز اومدى و سمت من ساكن شدى، بعضى كارها رو من و همسرم ميتونيم كمك كنيم. راهنمايى هم كه تا بشه و بدونيم در خدمتيم.
شماره کیس همسرم: **2009AS 26,9
دریافت نامه اول: May/2008
دریافت نامه دوم: May/2009
مصاحبه: 2009 ,June 28 - ابوظبى
کلیرنس: بدون چک - روز مصاحبه
گرفتن ویزا: 2009 ,June 29
ورود به آمریکا: 2009 ,Sep. 7
دریافت نامه اول: May/2008
دریافت نامه دوم: May/2009
مصاحبه: 2009 ,June 28 - ابوظبى
کلیرنس: بدون چک - روز مصاحبه
گرفتن ویزا: 2009 ,June 29
ورود به آمریکا: 2009 ,Sep. 7