2013-12-17 ساعت 12:56
سالیان پیش تهران یک شهردار داشت که اخر اسمش چی داشت ! و وقتی روی کار امد شروع کرد به سر و وضع شهر رسیدن و برای اولین بار گلکاری وسیع کرد و همه جا رو گلدونهای گل گذاشت اما بعد از مدتی بهش خبر دادن که اینکار در بیشتر مناطق قطع شده و اونم وقتی از معاوناش با تعجب دلیل رو پرسید گفتن که چون مردم گلها رو میکندن و گلدونها رو میشکوندن و ما به این نتیجه رسیدیم که فایده ای نداره ! جوابش این بود که این تشخیصش و مسئولیتش با من هست اولا و در ثانی ما انقدر اینکارو ادامه میدیم تا مردم به این نتیجه برسن که نه تنها این کار رو نکنن بلکه کمک و قدردانی هم بکنن و واقعا بعد از مدتی تل حدود بسیاری چنین شد.
غرضم این بود که دوستان عزیزی که اینجا به هر طریق به مهاجرین کمکی میکنن باید کمی صعه صدر بیشتری داشته باشن اگرچه گله شان بی مورد یا نابجا نیست. شاید باور نکنید که برای خودم موارد زیادی پیش اومده که چه در حد راهنمایی و چه کار و و وقت و هزینه عملی که صرف کردم و تازه باعث عکس العمل منفی ایشان شده است ! حتی برخی مشکوک که چطور میشود کسی بدون هدف یا چشمداشت بخواهد کاری انجام دهد ؟! اما از صمیم قلب هیچگاه گله از کسی ندارم و به راه خود ادامه میدم در حد توان و همیشه بیاد خودم میافتم که در بدو ورود و با شرایط بسیار خاصی که داشتم با چه تنشها و هزینه هایی مجبور شدم که همه امور رو خودم سر و سامان بدم و تجربه کنم و چرخ رو از نو اختراع کنم ! و چقدر احتیاج داشتم تا شاید کسی حتی سر نخ کوچکی به من بدهد که کار ها کمی جلوتر برود.
در طی سال گذشته هم تلاش زیادی کردم که شاید کامیونیتی راه بیندازم مخصوص کمک به افراد تازه کار که متاسفانه با ساز و کار قانونی اینجا جور در نمیامد و البته موارد دیگری هم بود. به هر حال نگه داشتن وضع در همین حد هم راضی کننده هست به امید خدا.
برای همه ارزوی توفیق دارم
غرضم این بود که دوستان عزیزی که اینجا به هر طریق به مهاجرین کمکی میکنن باید کمی صعه صدر بیشتری داشته باشن اگرچه گله شان بی مورد یا نابجا نیست. شاید باور نکنید که برای خودم موارد زیادی پیش اومده که چه در حد راهنمایی و چه کار و و وقت و هزینه عملی که صرف کردم و تازه باعث عکس العمل منفی ایشان شده است ! حتی برخی مشکوک که چطور میشود کسی بدون هدف یا چشمداشت بخواهد کاری انجام دهد ؟! اما از صمیم قلب هیچگاه گله از کسی ندارم و به راه خود ادامه میدم در حد توان و همیشه بیاد خودم میافتم که در بدو ورود و با شرایط بسیار خاصی که داشتم با چه تنشها و هزینه هایی مجبور شدم که همه امور رو خودم سر و سامان بدم و تجربه کنم و چرخ رو از نو اختراع کنم ! و چقدر احتیاج داشتم تا شاید کسی حتی سر نخ کوچکی به من بدهد که کار ها کمی جلوتر برود.
در طی سال گذشته هم تلاش زیادی کردم که شاید کامیونیتی راه بیندازم مخصوص کمک به افراد تازه کار که متاسفانه با ساز و کار قانونی اینجا جور در نمیامد و البته موارد دیگری هم بود. به هر حال نگه داشتن وضع در همین حد هم راضی کننده هست به امید خدا.
برای همه ارزوی توفیق دارم
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند