2013-07-28 ساعت 08:00
(2013-07-26 ساعت 18:23)arashmaziar نوشته: متاسفانه داستان این آقای محمد امین روئین تن توی این شرایط ضربه بسیار بدی بود. هرچند من به شخصه هیچ وقت بعد از تعداد جرایم معدودی که افغانی ها مرتکب شدند از افغانی ها متنفر نشدم و سعی کردم تک تک انسانها رو جدای از محل تولد, رنگ , سن, تیپ و ظاهرشون قضاوت کنم منتها نمیشه از همه مردم یک جامعه این توقع رو داشت. این مساله مطمئنا خواهد گذشت اما واقعیت اینه که برای افغانی ها, برای سوری ها دلایلی هست, اونها همین الان هم در حال جنگند و مطمئنا خون و مرگ و درد جزیی از زندگی روزمره خیلی از این بندگان خدا شده اما ما که سالهاست جنگ رو پشت سر گذاشتیم, خیلی از ما زمان جنگ بچه بودیم, خیلی از ما حتی صدای تفنگ رو نشنیدیم یا چاقوی بزرگتر از میوه خوری دست نگرفتیم, چطور افرادی هرچند کم دست به چنین رفتاری میزنن؟ اینهمه قساوت از کجا اومده؟ یکبار به خودمون برگردیم ببینیم آخرین باری که دلمون برای یه بچه گوشه خیابون سوخته کی بوده, دست چند نفر آدم شریف و مشکل دار رو گرفتیم؟ این مساله وقتی ناراحت کننده تره که میدونیم صرفا اینطور نبودیم, یا شایدم بازی با تیر کمون و آزار و اذیت حیوانات بخشی از بچه گی های ما بوده؟ چند بار به کشته شدن گوسفند و حیوانات دیگه روبروی بچه هامون به بهانه قربانی افتخار کردیم؟ توی همین کشورهای غیر پیشرفته مثل ارمنستان گربه ها از بین دست و پای مردم رد میشن, توی باتومی کبوترها رو میتونی نوازش کنی, هیچ حیوانی ترسی از انسان نداره.
ایرانیهای با فرهنگ زیادی رو توی خیلی از کشورهای خارجی دیدم, خیلی از ایرانیهایی که در کشورهایی مثل آلمان, کانادا, استرالیا و ... زندگی میکنن از نظر فرهنگی و سوادی از متوسط مردم اون کشور بالاترن اما همونطور که هممون میدونیم باید یکسری از مشکلاتمون رو اصلاح کنیم, اولین چیزی رو هم که باید ازش شروع کنیم اینه که ما به هیچ وجه عقل کل دنیا نیستیم و بهتر از دیگران نیستیم پس باید از دیگران بپرسیم و از تجربیات آدمها استفاده کنیم.
هنوزم امیدوارم این قضیه اشتباه بوده باشه و این آقا بی گناه باشه, هرچند به دلیل تحت تعقیب بودن و مخفی شدنش احتمال گناهکار بودنش بیشتر شده.
هرچه پیش بیاد نمیتونیم بگیم اینکه یک ایرانی کار کثیفی کرده ایرانی ها بدن اما شاید باید از امروز روی بچه هامون کار کنیم تا چندین سال دیگه همین موارد رو هم نداشته باشیم.
به قول شاملو : ای کاش از آفتاب یاد می گرفتند که بی دریغ باشند در غمها و شادیهاشان حتی با نان خشکشان و کاردهاشان را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاورند
سلام، من هم چند مدتی است که از این موضوع مطلع شدم و کلی ذهنم رو مشغول کرده، من در پارس جنوبی کار می کنم امروز صبح وقتی داشتیم با اتوبوس به سر کار می رفتیم کلا تو فکر رفته بودم که چه کاری میشه انجام داد و به یه ایده ای رسیدم که البته امیدوارم دوستانی که در گرجستان هستند تصور نکنند که طرف دور نشسته و میگه لنگش کن. پیشنهادم این هست که ایرانی هایی که واقعا نسبت به این قضیه که وجهه ایرانی ها در گرجستان بد و خشن نشان داده شود حساس هستند و به نوعی هم معترض هستند با همکاری خودشان جمعی را تشکیل دهند و یک تجمع با موضوع اعتراض به هر گونه خشونتی در هر جایی و توسط هر شخصی را در تفلیس و باتومی برپا کنند. پیشنهادم هم این هست که تجمع به دور از این باشد که بخواهیم نشان دهیم این کار سیاسی است و یا هنوز که چیزی مشخص نشده و یا اینطور برداشت شود که چون میترسیم بیرونمان کنند آمده ایم اعتراض کنیم و یا اینکه محلی برای خودنمایی و صحبت های قلمبه سلنبه شود، بلکه اعتراض همه جانبه و جدی به پدیده خشونت انجام پذیرد. در ضمن می توان با هماهنگی رسانه های گرجی پوشش این تجمع را نیز انجام داد. به هر حال هیچ دلیلی ندارد ما اجازه دهیم کسی یا گروهی نسبت به ما ذهنیت بد داشته باشد و فکر می کنم با این کار اگر گروهی نیز در پی ضربه زدن به ایرانی های گرجستان باشد خودش حساب کار دستش بیاید (البته بستگی زیادی به کار تیمی خوب و تعداد هم دارد).
به هر حال امیدوارم راه حل مناسبی باشد و کسی واقعا دلش بسوزد. من که هنوز در حال یادگیری زبان گرجی هستم و مهاجرت نکرده ام ولی واقعا دوست ندارم وارد جامعه ای شوم که دیدشان نسبت به ایرانی ها به سمت بد تغییر کرده باشد.