کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
گزارش روند گیاه خواری ، به صورت روزانه ( سهامی عام )
و اما گزارش :
دیروز نهار لوبیا پولو با ماهی خوردم شام هم میوه جات و صبحانه امروز هم نون و پنیر و پسته ؟

حالا حتما دوستانی که پست قبلیم رو خوندن میگن : (بابا این همین حالا داشت در مورد مظلومیت حیوانها میگفت که ما اشکمون در میومد ، حالا داره میگه ماهی خوردم ،،ما نفهمیدیم قسم حضرت عباست رو قبول کنیم یا دم خروست رو )
جوابیه :
خوب من در مورد حیونا صحبت کردم و حتی اگه خود ما هم مثل ماهی بودیم خوردنمون برای مثلا میمونا و هزار پا ایرادی نداشت چون اون موقع واقعا دیگه زبون بسته بودیم و اگه میخواستیم به نشانه اعتراض داد برنیم آب دریا میرفت تو گلومون و خفه میشدیم Wink
سفسته و بازی با کلمات که میگن اینه
و اما چون من تازه این روند رو شروع کردم قطع ناگهانی همه انواع گوشتها ممکن هم از نگر انگیزه و هم از نگر سلامتی مشکل ساز شه پس دوستان صبور باشن
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، Jav3 ، msar
(2010-01-14 ساعت 01:54)payam_prz نوشته:  عیسی مسیح هم گوشتخوار بود. با نخوردن گوشت، اسیدهای آمینه ضروری و کوبالامین به شما کمتر میرسه و در دراز مدت میفهمید چه بر سر خودتون آوردید. اگر انسان گیاهخوار بود الان میتونست با خوردن برگ درختان خودشو سیر کنه اما سیستم گوارشی انسان کاملا با سیستم گوارشی گیاهخواران متفاوته و آنزیمهای لازم را هم تولید نمیکنه. انسان در عرض چهل میلیون سال از میمون جهش پیدا کرده و میمون هم یک موجو همه چیز خواره.
همانطور که زیاد خوردن گوشت مضره، نخوردنش هم آسیب زننده است و اینو دیگه همه دکترها و دانشمندان مرتبط با تغذیه میدونند وگرنه همه میرفتن گیاهخوار میشدن.
لطفا و خواهشا بحث علمی بیخود وسط نکشید. علم در مقابل غریزه کور است و همانطور که شیر یا گرگ با گوشت و خون تغذیه میکنه، انسان هم مزه گوشت را میشناسه و سیستم چشایی اون به راحتی آن را میپذیره. وگرنه چرا مزه علف یا برگ درختو و روزنامه پاره را دوست نداره؟

شیما خانم اینجا گفتگوی آزاده و دوستان تو تاپیکها میچرخند و کانال عوض میکنند. عقیده شما در مورد گیاهخواری بسیار محترمه همانطور که من برای تمام بودایی ها (که گیاهخوار هم هستند) احترام قائلم. لطفا اظهار نظر من و دوستان را جدی نگیرید و به تبلیغ خودتون ادامه بدید شاید برخی "حتی خود من" اگر دلایلتون قانع کننده بود خواستند امتحانی بکنند. امیدوارم در این راه موفق باشید.

خب من دلیل ندارم هر کس هر کاری انجام میده حتما انجام بدم حتی اگه عیسی مسیح باشه من هر چیزی رو در مثلث عقل و علم و منطق می سنجم و انجامش میدم..

مباحثی هم که درباره گوشتخوار بودن انسان فرمودین درست نیست .من در صفخات قبلی ده دلایل گیاه خوار بودن انسان اشاره کردم ضمن اینکه گیاه خوار بودن موجودی لزوما به این معنی نیست که فقط باید برگ درخت بخوره!!!مزاح جالبی نبود!

آخر من نفهمیدم که شما میخواین بر اساس غرایز وارد این بحث شین یا بر اساس علم.چون یه جا گفتین دلایل علمی میخواین و من وقتی بهتون دلایل علمی رو ارائه کردم امروز میگین لطفا دلایل علمی ارائه نکنین ما بر اساس غزیزه و لذت از طعم گوشت اونو مصرف می کنیم.خیلی از چیزا هست که شاید ا ازش لذت ببریم اما لزوما برای بد مفید نیستن حتی گاهی مضر هم هستن....انسان تنها موجوده دارای اختیاره و این تنها برتری ما نسبت به سایر حیواناته پس اگه ما هم بخوایم در مقابل علم بخاطر پیروی از غریزه کور باشیم در واقع از این توانائی مون استفاده نکردیم!

درباره بخش اخر هم من پاسخ شوخی یه دوست رو فقط با شوخی دادم و منظورم این نبود کسی که این بحث رو دوست نداره به این تاپیک نیاد.چون خیلی ادم رکی هستم اکه بخوام موضوعی رو بگم با صراحت بیان میکنم و اگه هم از موضوعی ناراحت شم خیلی راحت میگم و طعنه نمیزنم.برای همین پایان اون جملات ایکون خنده گذاشتم چون اصلا جدی نبودWink

من اینجا قصد تبلیغ ندارم ...............فقط پاسخ علاقمندان به این مبحث رو میدم و بس.
(2010-01-14 ساعت 07:05)lexington نوشته:  در ادامه ی فرمایش پیام عزیز،
نه تنها نظراتتان محترم است ، بلکه بسیار هم آموزنده، فعلا ً من هم لج میکنم و هم مطالب شما را میخوانم و هم کباب را (از هرنوعش که گیرم بیاد) به نیش میکشم.

فقط یک شوخی بود و بس و باز منتظر نوشته ها و نظرات بعدی شما هستیم.
در ضمن توصیه ی من به مهاجران و مسافران جدید آمریکا این است که یک سری کلاس مقاومت در برابر وسوسه ی شکم و دیدن انواع غذاها و رستورانها، دیده باشند و تشریف بیاورند، وگرنه مثل من از فرط پیشروی علم در فضای شکم، دچار کمر درد خواهند شد.
راستی پیام جان، هستی بریم اون رستوران بوفه ای محله تون !!؟؟
منم شوخی کردم با شما امیدوارم ناراحت نشده باشین و یا اونو جدی برداشت نکرده باشین.من می نویسم و میخوام که خونده و نقد بشم و با انتقاد هیچ مشکلی ندارم.پس بدون لج اینجا قدم رنجه بفرمائین .باعث افتخاره منه که خواننده های فهیمی مثل شما مطالبم رو بخونن.ممنونShy
پاسخ
تشکر کنندگان: looloo ، honareirani ، msar
قابل توجه کسانیکه گوشتخوارند.و از خوردن گوشت لذت میبرند
من قبلا 8 ماه گیاهخوار بودم و کلی هم لاغر و سرحال و سبک شده بودم چون ارتباطم با طبیعت مستقیم شده بود و دیگه از گشتن موجودات زنده و پختن اونا لذت نمی بردم.آخه می دونید که حتی سبزیجاتی که ما میپزیم و میخوریم از سلولهای زنده تشکیل شده واگر مثلا جناب هویج رو زیر یک میکروسکوپ بذارید سلولهای زنده ایشان برای شما بای بای خواهندکرد.
خلاصه این قضیه 8 ماه بیشتر طول نکشید چون بنده نتونستم جلوی حمله گوشتخوارها دوام بیاورم و فعلا گیاهخواری یا بهتر بگم خام خواری رو گذاشتم کنار تا زمانیکه از دست خانواده به دور باشم . چون من آرامش رو به هر چیزی ترجیح میدم و با گیاهخواری تو فامیل و خانواده آرامش ندارم از بس بهم تعارف میکنند.
ولی واقعا گوشت خیلی ضرر داره هم برای روح و هم جسم.اصلا یه جائی خوندم که گوشتخواران فقط یک روده راست دارند (یعنی دروغ نمیگند)واسه همین اگر گوشت بخورند سریع دفع میشه اما انسان ببینید چند متر روده داره و این گوشت باید چه مسیر طولانی رو طی کنه و برای هضمش چقدر به کلیه ها و کبد و... (برای دفع سمی که توی این مسیر تولید میکنه )فشار میاد.
فکر نکنید چون اکثریت گوشتخوارند پس کار خوبیه . اگر در سطح دنیا بخواهند واقعا ضرهای گوشت رو افشا کنند ببینید چه اتفاقی میافته و چه فاجعه ای برای کمپانی های مواد غذائی و کارو کاسبی طبابت رخ میده.چون دیگه مرضی روی زمین نیست که مداوا بشه.
خانه دوست کجاست...
پاسخ
تشکر کنندگان: یه مهاجر ، looloo ، honareirani ، kavoshgarnet ، shahram1347 ، Jav3 ، msar
(2010-01-14 ساعت 19:28)soroush2031 نوشته:  آخه می دونید که حتی سبزیجاتی که ما میپزیم و میخوریم از سلولهای زنده تشکیل شده واگر مثلا جناب هویج رو زیر یک میکروسکوپ بذارید سلولهای زنده ایشان برای شما بای بای خواهندکرد.

بنده نتونستم جلوی حمله گوشتخوارها دوام بیاورم و فعلا گیاهخواری یا بهنر بگم خام خواری رو گذاشتم کنار تا زمانیکه یه یک پایه مثل خودم باشه کنارم یا از دست خانواده به دور باشم .

درباره بخش اول مقایسه هویح و مرغ رو گفتم بنابراین تکرار نمی کنم

و بخش دوم.چرا برای هر تصمیم شخصی زندگیمون باید نظرات و نگرش مردم و خونواده برامون مهم باشه؟؟و تمسخرا و یا نگاه های پرسشگرشون ازارمون بده؟
پاسخ
تشکر کنندگان: looloo ، honareirani ، msar
شیما جان با تشکر از جواب شما، چون فرمودید اصلا نظریه داروین را قبول ندارید، متوجه شدم نگرش شما نسبت به بحثهای علمی سلیقه ای هست.

به هرحال همانطور که فرمودید، هرکی به دین خود. همه هم آزاد برای تبلیغ Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، honareirani ، looloo ، shahram1347 ، msar
(2010-01-15 ساعت 02:48)payam_prz نوشته:  چون فرمودید اصلا نظریه داروین را قبول ندارید، متوجه شدم نگرش شما نسبت به بحثهای علمی سلیقه ای هست.

به هرحال همانطور که فرمودید، هرکی به دین خود. همه هم آزاد برای تبلیغ Smile

نه پیام جان سلیقه ای عمل نمی کنم! فرضیه داروین یه قطعیت علمی ثابت شده نیست و هنوز شبهات زیادی داره و خیلی ها قبولش ندارن.ضمنا اگه من مخالف فرضیه داروین هستم به نفع مخالفان گیاه خواری ست در این تاپیک Winkبد نیست برای قضاوت درباره دیگران دقت بیشتری کنیم و براحتی نتیجه گیری نکنیم.

فرض محال که من سلیقه ای عمل میکنم نباید باعث شه شما که از ابتدا دنبال منابع علمی در باره این مبحث بودین موضع خودتون رو تغییر بدین!!
پاسخ
تشکر کنندگان: payam_prz ، honareirani ، looloo ، loony ، msar
با درود خدمت دوستان
چون خط اینترنتم خیلی قطع و وصل میشد میخوام از یه شرکت دیگه اشتراک بگیرم که فکر کنم یه چند روزی طول بکشه البته روند گیاه خواری با موفقیت ادامه داره ومن هم گاها با همین خط DAIL -UP مزاحم میشم
سربلند باشید و بشاش
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
با سلام خدمت دوستان عزیز و نیز شیما ی گرامی

از آنجاکه در چند ارسال قبلی ذکری از این حقیر به میان آمده و چنین برداشت شده است که بنده از گفتگوی سراسر شوخی با نویسندگان عزیز، شاید ناراحت شده و دیگر خدمت نرسیده ام، جهت شفاف سازی بیشتر، نکات زیر خدمت همه ی عزیزان عرض میشود:
__ بنده بنا به مشغله ی شغلی و خانوادگی، هر از چندگاهی خدمتتان میرسم و پس از مرور نوشته ی دوستان عزیز، بهره ی خود را برداشت میکنم و باز تا چند روز دیگر.
__ سوای اینکه این مدت به شدت از درد کمر در خانه، افتاده ی بستر بودم و مجوز کار با کامپیوتر را نداشتم، به خاطر شدت برف وبوران، بیشتر ارتباطات اینترنتی کاملا ً قطع بود .
__ خوشحالی ام آن بود که میتوانم از محل کارم خدمتتان عرض سلامی داشته باشم، ولی این روزها شروع ترم جدید دانشکده بود و حسابی دستم بند تور زدن مشتری برای کلاس فارسی بود و ای بدی نبود ، راضی ام.
__ از همه مهمتر،از نظر من ارسال تبریک و تشکر، برای هر ارسال به معنی تایید و یا همعقیده بودن کامل با نظر نویسنده ی عزیز بود. به همین علـّت، زیاد بر روی این موضوع تاکیدی نداشتم و البته با توضیحاتی که نوید عزیز در بخش قوانین « گفتگوهای آزاد» ارائه کردند، تازه متوجه شدم که همین ارسال تشکر به معنی حداقل تشکر از مشارکت در پیشرفت موضوع است و از بابت تفکر قبلی ام عذرخواهی میکنم که با عدم ارسال تشکر، از همت و مشارکت آنان، بطور شایسته تشکر نکرده ام. (و البته در گوشی خدمتتان عرض کنم؛تازه متوجه شدم که بودن نامم بعنوان تشکر کنندگان، یکی از بهترین نشانه هایی است که پس از چند روز بازگشت و مطالعه ی مجددم بدانم از کجا باید شروع کنم.)
__ در آخر با کلامی صریح خدمت شیما خانم عزیز مجددا ً ابراز تشکر خود را ابراز میدارم و اطمینان میدهم که حتی اگر با این برنامه ی گیاهخواری صد در صد، موافق نباشم، یکی از خوانندگان دائمی همه ی نوشته های ایشان و دیگر دوستانی است که با ابراز نظر ات خودشان باعث پیشرفت موضوعها میشود.

پیروز و موفق باشید. ارادتمند همگی حمید. بدرود
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید
پاسخ
تشکر کنندگان: یه مهاجر ، msar
خوب دوستان درود
مثل اینکه اعتراض من و درخواست جمع کردن خط اینترنتم از شرکتی که به من اشتراک داده بود جواب داد و ایشان قول دادند از این به بعد مشکلی پیش نیاید و عوض این چند روزی که اینترنت نداشتم جبران کنند ( بعید میبینم ) و در عوض من از تقاضایم صرف نظر کنم و همچنان مشترک خودشان بمانم که گرچه چشمم آب نمیخورد ولی در نوع خود برای کشوری که هیچ شخص حقیقی و حقوقی کوچکترین اعتنایی به تعهداتش ندارد ، جالب بود لذا من فعلا دست نگه داشتم چرا که اگر دست نگه نمیداشتم هم دستم به جایی بند نبود
به هر حال کم کم قرار است به جای گفتن چی خوردم و چی نخوردم بحث رو به روحیات و تغیرات روحی که به تبعیت از روند گیاه خواریست بکشانم که شاید جالبتر هم باشد
البته قول میدهم چنانچه تغییری در برنامه غذایی پیش آمد گذارش دهم و اگر احیانا شیطان رجیم به قالبم رفت از بازخواست نترسم و همه چیز را واو ننداز بگویم ولی فعلا این روند بدون گوشت قرمز و سفید ادامه دارد
این چند وقت خارج از سرما خوردگی که کمی باعث کسالت شده بود اوضاع کلی ، بهتر شده
شاید خنده تان بگیرد ولی خارج از شوخی فکر میکنم یک مقدار نسبت به اطرافیانم مهربانتر شده ام و اصطلاحا نسبت به همه احساس خوبی از خودم در وکردم
خودم را انسانتر می انگارم و کلا حس خوبی دارم که فکر میکنم لذتش از لذت خوردن کباب کوبیده و سلطانی و غیره و ذالک بیشتر است همچنان شبها راحت تر میخوابم و صبح با نشاط بیشتر بیدار میشوم خلاصه همواره حس خوبی دارم و اصلا پشیمان که نیستم هیچ خیلی هم خوشحالم که دست به این آزمون زدم و البته آزمودنش را هر چند برای یک هفته به بقیه دوستان هم توصیه میکنم
و این فقط احساس و نظر شخصی است و امیدوارم باعث سوء تفاهم نشود
دوستتان دارم و بس
پاسخ
تشکر کنندگان: payam_prz ، یه مهاجر ، lexington ، honareirani ، kavoshgarnet ، msar
(2010-01-18 ساعت 06:42)lexington نوشته:  __ بنده بنا به مشغله ی شغلی و خانوادگی، هر از چندگاهی خدمتتان میرسم و پس از مرور نوشته ی دوستان عزیز، بهره ی خود را برداشت میکنم و باز تا چند روز دیگر.
__ سوای اینکه این مدت به شدت از درد کمر در خانه، افتاده ی بستر بودم و مجوز کار با کامپیوتر را نداشتم، به خاطر شدت برف وبوران، بیشتر ارتباطات اینترنتی کاملا ً قطع بود .
__ در آخر با کلامی صریح خدمت شیما خانم عزیز مجددا ً ابراز تشکر خود را ابراز میدارم و اطمینان میدهم که حتی اگر با این برنامه ی گیاهخواری صد در صد، موافق نباشم، یکی از خوانندگان دائمی همه ی نوشته های ایشان و دیگر دوستانی است که با ابراز نظر ات خودشان باعث پیشرفت موضوعها میشود.

پیروز و موفق باشید. ارادتمند همگی حمید. بدرود

نه دیگه نشد .قرار نیست هر وقت خواستی بیای و از مشقهای ما تقلب کنی و بری آقای معلم.این چه وضعشه.اینجا هم مثل مدرسه باید برای غیبت دلیل موجه داشته باشینBig Grin.

البته ظاهرا دلیل خیلی محکمی دارین و امیدوارم که بزودی سلامت کامل رو بدست بیارین.



من باید از شما تشکر کنم که با همه مشغله که دارین نوشته های منو می خونین و همین قدر برای من کافی و بسیار باارزشه و نیازی هم به فشردن کلید تشکر نیستWink.
(2010-01-18 ساعت 11:23)looloo نوشته:  شاید خنده تان بگیرد ولی خارج از شوخی فکر میکنم یک مقدار نسبت به اطرافیانم مهربانتر شده ام و اصطلاحا نسبت به همه احساس خوبی از خودم در وکردم
خودم را انسانتر می انگارم و کلا حس خوبی دارم که فکر میکنم لذتش از لذت خوردن کباب کوبیده و سلطانی و غیره و ذالک بیشتر است همچنان شبها راحت تر میخوابم و صبح با نشاط بیشتر بیدار میشوم خلاصه همواره حس خوبی دارم و اصلا پشیمان که نیستم هیچ خیلی هم خوشحالم که دست به این آزمون زدم و البته آزمودنش را هر چند برای یک هفته به بقیه دوستان هم توصیه میکنم
و این فقط احساس و نظر شخصی است و امیدوارم باعث سوء تفاهم نشود
دوستتان دارم و بس
این همون حس مشترکی ست که همه بعد از شروع بهش اشاره میکنن البته یه سری از این حالتها اصلا قابل بیان نیست.این توضیح رو اضافه کردم که بدونین یه تجربه عمومیه.من حتی حس می کردم خیلی راحت و بهتر صبحها از خواب بیدار میشم و خوش اخلاق تر هستم.بعد تو چند مقاله سرچ کردم و متوجه شدم نوع تغذیه در رفتار آدمها بی تاثیر نیست
پاسخ
تشکر کنندگان: lexington ، honareirani ، looloo ، msar
با درود
یه چیز جالب که این چند وقت متوجه شدم این بود که تا قبل از اینکه روند گیاه خواری رو شروع کنم همش به این فکر بودم ، اگه بخوام این کار رو شروع کنم چی بخورم ؟و حتما برنامه غذاییم خیلی محدود میشه مخصوصا برای ما که تو ایرانیم همینجوری هم محدود بود
وقتی این کار رو شروع کردم غذاهای گیاهی کم کم خودشون رو بهم نشون میدادن و اصلا احساس تکراری شدن وعده های غذایی بهم دست نداد که هیچ خیلی هم هر روز متنوع تر میشه و فکر میکنم این اثرات همون قانون معروف جاذبه باشه ک( هر چیزی رو که بخوای و دنبالش بری اون هم به سمت تومیاد )
اون موقع فکر میکردم خیلی بعیده که بخوای بری تو یه رستوران و یه غذای خوش مزه بخوای بخوری ولی گوشت توش نباشه شاید اصلا تصورش رو هم نمیکردم ولی حالا که فکرش رو میکنم و اطلاع پیدا کردم میبینم اصلا این طور نیست و البته معنای خوش مزگی و لذیذ بودن هم نسبیه یعنی مطلقا اون چیزی که به نظر من لذیذه برای شما نیست و یا بر عکس و این نسبیت علاوه به اینکه به اشخاص وابستگی داره به زمان هم وابسته هست ، مثلا یک غذایی تا دو سال پیش برای شما لذیذترین غذا بود ولی حالا نیست ( حتما تجربه کردید )
همون طور که منه همه چیز خوار ( البته تا مدتی پیش ) به خودم میگفتم وای این گیاه خوارها چقدر انسانهای خود داری هستند و خودشون رو از خیلی لذتها محروم کردن و از این جهت هم برام قابل احترام بودن ولی حالا میبینم که اصلا معنای لذت هم نسبیه و درست به خاطر همین نسبی بودنه که درک آدمها از لذت هم متفاوته و البته عزیزان گیاه خوار هم در حالی که من به خاطر ریاضتشون تحسینشون میکردم داشتن با گیاهان عشق بازی میکردن و ریاضتی که نمیکشیدن هیچ کلی هم لذت میبردن
یادمه خیلی سال پیش خونه یکی از دوستام که باهاش صمیمی بودم ( والبته هنوز هم هستم ) رفته بودم و شب اونجا موندم این دوستم مخ کامپیوتر بود ( و البته هنوز هم هست ) صبح که بیدار شدم دیدم هنوز نشسته پشت کامپیوترش و توی یه صفحه مشکی یه مشت حروف و اعداد عجق وجق تایپ میکنه بهش گفتم دیشب نخوابیدی ؟گفت : نه گفتم آخه این کار چه کیفی داره که تو رو اینجور شب تا صبح بیدار نگه میداره ؟
بهم گفت : بیشترین کاری که دوست داری انجام بدی و از انجامش خسته نمیشی چیه ؟
من گفتم حالا چه ربطی داره
گفت خوب چیه ؟
گفتم مثلا فوتبال گل کوچیک
گفت : شده تا حالا به خاطر فوتبال گل کوچیک تا صبح بیدار باشی
گفتم آره که شده ( خدایی هم خیلی شده بود ) ولی این چه ربطی داره
گفت : من دقیقا همون حالی رو که تو از فوتبال میبری از این کامپیوتر میبرم و اصلا هم گذشت زمان رو احساس نمیکنم
البته من اون موقع مفهوم واقعی حرفش رو درک و باور نکردم و به خورم باز گفتم مگه میشه پشت یه صفحه سیاه نشستن و تایپ کردن لذتی هم داشته باشه چه برسه به مقایسه اون با لذت فوتبال گل کوچیک
میبخشید اگه پر حرفی کرم
ارادتمند همگی لولو
پاسخ
تشکر کنندگان: یه مهاجر ، lexington ، honareirani ، msar
با درود خدمت دوستان گل مهاجری
و اما امروز اومدم جهت یه اعتراف و یه گپ کوچیک
و اما اعتراف : چند روز پیش یکی از دوستام یه مقدار سالاد الویه برام آورد که من غافل از کالباس موجود در اون تا ته خوردمش و بعدا که یادم اومد ناخواسته یاد دوران مسلمونی افتادم
سالها پیش یه روز روزه گرفته بودم و با وجود اینکه سنم کم بود و هنوز طاقت گرفتن روزه کامل رو نداشتم به دلیل رسیدن به سن تکلیف مجبور بودم روزه ام رو کامل بگیرم چرا که اگر این کار رو نمیکردم در جواب نکیر و منکر هیچ جوابی نداشتم و فرشته های عذاب قیر داغ تو خرخه ام میریختند و چه و چه لذا من هم مثل خیلی های دیگه این گرسنگی رو به قیر داغو چه و چه ترجیح میدادم
یه بعد از ظهری نزدیکای افطار خیلی گشنه ام شده بود تا حدی که دیگه داشتم از حال میرفتم نمیدونم چه طور شد که یادم رفت روزه ام و یه شکم سیر سیر خوردم تا جایی که هنوزم مزه اون آش رشته زیر زبونمه و مادرم هم که ناظر ماجرا بود هیچی نگفت و گذاشت سیر سیر که خوردم گفت ا ... مگه تو روزه نبودی ؟!!
حالا من که تو دلم از اینکه زودتر یادم نیاورده بود و گذاشته بود غذامو تا ته بخورم داشتم قربون صدقه اش میرفتم ، کلی خودم رو ناراحت گرفتم و یه مشت هم الکی تف تف کردم و حسابی به مادر بیچاره قر میزدم که تو مقصری و چه و چه
البته حالا دیگه بعد از خوردن اون سالاد الویه دیگه تف تف نکردم و حتی اگه باز یه روز دیگه هم همچین اتفاقی ناخواسته و از روی فراموشی بیفته ناراحت نمیشم چرا که ندانسته را تدبیر نیست ولی قطعا دیگه من هرگز از روی عمد و اطلاع این کار رو نمیکنم
شاد باشید و سرافراز
پاسخ
تشکر کنندگان: یه مهاجر ، Ali Sepehr ، lexington ، honareirani ، msar
غذای امروز من:
صبح : سبزی خوردن +نمک+فلفل+تربچه
میان وعده: چای خشک
نهار:سبزی آش + کشک +آب
میان وعده:سیر+پیاز
شام:کاهو.کاهو .کاهو
-----------------------
به این میگن گیاه خواری نه این کارای شما . یه خورده از من یاد بگیرید .
پاسخ
تشکر کنندگان: lexington ، payam_prz ، looloo ، laili ، msar
(2010-01-31 ساعت 01:38)NAV!D نوشته:  غذای امروز من:
صبح : سبزی خوردن +نمک+فلفل+تربچه
میان وعده: چای خشک
نهار:سبزی آش + کشک +آب
میان وعده:سیر+پیاز
شام:کاهو.کاهو .کاهو
-----------------------
به این میگن گیاه خواری نه این کارای شما . یه خورده از من یاد بگیرید .

Big GrinBig GrinBig Grin
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، msar
(2010-01-31 ساعت 01:38)NAV!D نوشته:  غذای امروز من:
صبح : سبزی خوردن +نمک+فلفل+تربچه
میان وعده: چای خشک
نهار:سبزی آش + کشک +آب
میان وعده:سیر+پیاز
شام:کاهو.کاهو .کاهو
-----------------------
به این میگن گیاه خواری نه این کارای شما . یه خورده از من یاد بگیرید .

نوید جان این میان وعده سیر و پیازت منو کشته ...
من موندم از میان وعده به بعد چطور خانواده محترم تونستن تو همون خونه باهات زندگی رو ادامه بدند ...
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، ChairMan ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان