کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
اگر برای مصاحبه به سفارت آمریکا در ابوظبی مراجعه کرده اید نکات مهم سفر و مصاحبه خود را در این تاپیک در اختیار سایر اعضاء قرار دهید.
**************************
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2010 اینجا را کلیک کنید.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: Solitude ، msar
خوب طبق رسم مهاجرسرا نوبت به من رسید که به عنوان اولین مصاحبه شونده 2011 ابوظبی (یاد خط شکنای فیلم جنگیا افتادم!) با کمال میل تجربه مصاحبمو در اختیارتون بزارم

قبل از هر چیز همونطور که تو تاپیک 2011 در یک نگاه ازتون تقاضا کردم ، یک بار دیگه ازتون میخوام که از مطرح کردن و بحث کردن راجع به اینکه فلانی ویزای یک ضرب گرفت یا فلانی غیر یک ضرب گرفت بپرهیزید ، به این خاطر که این یه مشغولیت ذهنی بی مورد هست و خیلی از ما چه بخوایم و چه نخوایم چون اینجا زندگی می کنیم ممکنه با این قضیه مواجه بشیم و در مورد مسائلی که دست ما نیست نباید نگرانی داشته باشیم (مثلا آیا شما استرس داشتین که لاتاری برنده میشین یا نه؟) و این یه مسئله عادی برای متقاضیان ویزا از ایران هست و اصلا اتفاق خیلی عجیبی نیست.
پس بیایم به اصل قضیه فکر کنیم که ما همگی به امید خدا ویزاهامونو خواهیم گرفت (حالا دیر یا زود) و با مطرح این چیزا نه باعث بشیم کسی احساس شکست کنه و نه اینکه استرس رو برای بقیه دوستامون زیاد کنیم.

خوب دیگه زیادی رفتم بالا منبر ، حالا میرسیم به سفرنامه


تهیه بلیط و ویزا :

خوب با توجه به اینکه من تجربه سفر خارجی نداشتم و تاحالا دوبی نرفته بودم ترجیح دادم که تهیه بلیط + ویزا + هتل رو بسپارم به یه آژانس مسافرتی و خیال خودمو با گرفتن تور ازین بابت راحت کنم ، به همین خاطر به روزنامه همشهری گرفتم و از نیازمندی ها چند تا شماره آژانس مسافرتی برای دوبی رو درآوردم و زنگ زدم یکیشو که از همه مناسب تر بود رو انتخاب کردم ، رفتم پاسپورت و مبلغ مورد نظرو دادم و خلاص!
آژانس هم 2روز مونده به زمان پرواز بلیط + ویزا + پاسپورت + ووچر (voucher) هتل رو برام فرستاد و تمام.

ملاحظات :
- توصیه من به همه دوستان اینه که تور رو برای دوبی بگیرن (اصلا فکنم تور ابوظبی وجود نداشته باشه!) چون شما فقط یک روز اونم صبح تا ظهر با ابوظبی کار دارین و بقیه وقتتون رو میتونین در دبی که یه شهر توریستی هست و جا برای تفریح و خوش گذرونی و خرید زیاددددددد داره سپری کنید ولی در ابوظبی ازین خبرا نیست.
- با توجه به تحقیقی که کردم مشخص شد که اگر پرواز رو با هواپیمایی ماهان بگیرم میتونم به راحتی (در صورتی که بخوام بیشتر بمونم تو دبی) پرواز رو عقب بندازم.
- به دوستانی که متاهل هستن و یا با خانواده تشریف میبرن توصیه می کنم هتل سیاج (هتلی که من بودم) رو انتخاب نکنن! تو این هتل درسته که اکثرا ایرانی بودن ولی خیلی از اون ها از یه مرتبه اجتماعی و شخصیتی پایین برخودار بودن (البته با تمام احترامی که برای اشخاص محترمی که اونجا حضور داشتن قائل هستم) و یه سری (عذر میخوام) ارازل و اوباش اونجا مدام در حال رفت و آمد بودن! و من که اونجا بودم ازین بابت برا خیلی از خانواده ها مزاحمت ایجاد میشد.


ورود به دبی (25 مهر) :

روزی که پرواز داشتم صبح یکشنبه بود (25 مهر) ساعت 7:30 صبح ، رفتم فرودگاه امام ، وسایلم و چمدونا چک شد و وارد قسمت پروازهای خروجی شدم ، از یکی از کانتر های هواپیمایی ماهان با ارائه بلیط کارت پرواز گرفتم ، مبلغ 50 هزار تومن بابت عوارض خروج لازم بود (حتما پول همراهتون باشه!) که تو همون قسمت یه شعبه بانک ملی بود که فیش ها آماده نوشته و مهر شده بود و فقط پولو میدادیو یه فیش پرداخت میگرفتی ، بعدش صف چک کردن پاسپورت + ویزا + کارت + کارت پرواز ، و بعدش به طرف گیت پرواز
خلاصه پرواز با تاخیر بلند شد و بعد 1:45 دقیقه در فرودگاه دبی به زمین نشست ، بعد پیمودن یه مسیر طولانی به طرف تحویل بار (Bagage Levering) یه قسمتی بود (قبل تحویل بار) که همه تو صف وایسادن (فکنم همه ایرانی بودن) و اون عربا یکی یکی از همه عکس قرنیه چشم (برای شناسایی) میگرفتن و یه مهر میزدن تو ویزا و به سلامت...
از آسانسور بالا رفتم و بار رو تحویل گرفتم و باز هم ویزا و پاسپورت چک شد و به سمت در خروج رفتم ، بیرون فرودگاه یه عالمه راننده با کاغذی در دست که اسم هتل (یا شخص) روش قید شده بود ایستاده بودن که من اسم هتل رو پیدا کردم و راننده ووچر هتل رو چک کرد و بعدش منو برد رسوند هتل ، اتاق و تحویل گرفتم.


آزمایشات پزشکی (25 مهر) :

بعد از گذاشتن وسایلم آماده شدم که برم برای تست های پزشکی ، مدارک لازم پاسپورت + کارت واکسن بین المللی + پول (به میزان لازم و یا شاید بیشتر از میزان لازم!)

برای آزمایشات پزشکی من به کلینیک مید ایست در خیابون رقه (Rigga) رفتم (وقت قبلی نمی خواست) که اکیدااااا توصیه می کنم اونجا نرید که حسابی گرون حساب می کنن!!!! رسپشن اونجا یه خانم ایرانی بود و بعد از گرفتن پاسپورت و کارت بین المللی واکسن و 950 درهم (نامردی بود خیلی زیاد گرفت و خود دکتر هم اعتراف کرد که اونجا از همه جا گرون تره) رفتم برای آزمایش خون و عکس قفسه سینه و غیره ... و بعدش هم رفتم برای ویزیت که اتفاقا پزشک هم یه آقای ایرانی بود و یه نگاه به کارت واکسن بین المللی کرد و گفت اینجا فقط یه نوبت DT هست که باید یه سری دیگه بزنی که 150 درهم اون آب خورد و جمعا 1100 درهم پیاده شدم. بعدشم قرار شد که فرداش برم جواب رو بگیرم.
فردای اون روز (26 مهر) رفتم و جواب آزمایش رو که در یک پاکت مهر شده بود + عکس رادیولوژی + یه کاغذ که اطلاعات واکسن ها توش بود + کارت واکسن خودم رو گرفتم.


مصاحبه (27 مهر) :

تو هتلی که من بودم اکثرا مسافرای ایرانی بودن و حتی تو اطلاعات هتل هم یه خانم ایرانی کار میکرد ، ایشون به من پیشنهاد داد که یه ماشین ردیف کنه که ما رو (یه مادر و دختر هم برای کیس نامزدی میخواستن اقدام کنن همراه من بودن) با هزینه 200 درهم ببره ابوظبی و برگردونه. جالبه که من برنامه چیده بودم که با اتوبوس برم دبی ولی شب آخر چون می خواستم این قضیه بی درد سر باشه برام ، هماهنگ کردم که با همون ماشین که رانندش آقایی به اسم هادی بود بریم ابوظبی.

شماره آقا هادی : 0506952484
که اگه خودتون بهش زنگ بزنین با 350 درهم می بره ابوظبی و برمیگردونه و اگه چند نفر باشین کاملا به نفعتونه و 350 درهم تقسیم میشه

مدارک لازم (هرچی که فکرشو کنین + پاسپورت!!!! حتما یادتون باشه پاسپورت رو از هتل گرفته باشین)
خلاصه ساعت 5:30 صبح هادی اومد دنبالمون و حرکت کردیم به سمت ابوظبی که حدودا 120 کیلومتر راه بود ولی چون تو ساعات اولیه صبح ترافیک شبیه تهران-کرج رو داشت ما تو اون ساعت راه افتادیم که به موقع برسیم. ساعت 7:30 صبح بود که رسیدیم اونجا ، سفارت یه ساختمونی داشت که سقفش یه شیب خاصی داشت و پرچم امریکا همد در اطراف اون به اهتزاز درومده بود ، بیرون سفارت یه سری نیمکت پشت سر هم بود که مردم که تو صف ورود به سفارت بودن به ترتیب روش نشسته بودن ما هم به صف پیوستیم. یه مامور هم بود که مسئول حفظ نظم و ترتیب اونجا بود. یهکی دیگه هم بود که نامه دوم و پاسپورت رو چک میکرد (Interview Appointment) و از سر صف دونه دونه افراد رو به داخل هدایت میکرد. وارد ساختمون که شدم 2تا مامور بودن که وسایل ، کیف ، موبایل و غیره رو تحویل می گرفتن و یه شماره بهت میدادن و فقط اجازه میدادن مدارک رو با خودت ببری تو ، و بعدش یه بازرسی بدنی و در رو باز کردم و از ساختمون خارج شدم و از یه محوطه شبیه حیاط و مسیری که دوطرفش با شمشاد محصور شده بود عبور کردم و دوباره وارد یه ساختمون دیگه شدم. به محض ورود یه شماره دادن بهم (یا خداا شماره 13!!) و بعدش یه سالن انتظار که چندین ردیف نیمکت داشت که همه به ترتیب شماره نشسته بودن. کانتر های اونجا 11 تا بود که شبیه باجه های یه تیکه و به هم چسبیده بودن و مثل بانک شماره ای که اعلام می شد روی تابلو بالای اون نمایش داده می شد.

توی سالن اکثرا ایرانی بودن و کیس های مختلف ، ویزای نامزدی ، ازدواج ، مهاجرت خانوادگی و ... شماره ها یکی یکی اعلام میشد تا نوبت به شماره 13 رسید، سکوت سالن رو فرا گرفت، صدای قدم های من دونه به دونه در سالن طنین افکن می شد و همه منتظر بودن ببینن چه اتفاقی می افته! (اینجاش شبیه فیلما شد ، الان همون که خودش میدونه میگه این بازم داره خودشو لوس می کنه! بخند  ) این شوخی بود تا از یه نواختی در بیاین!

رفتم به کانتر 5 که مدارک رو تحویل بدم ، یه خانم هندی بود (چقدر این هندیا بد انگلیسی صحبت میکنن!) که مدارک رو ازم گرفت ، اول نامه دوم (Interview Appointment) و بعدش بقیه مدارک ، جالب اینجاست که خانومه هیچ اصراری روی ارائه تک تک مدارک نداشت و همش میگفت خوب دیگه چی داری؟ مدرک چیزی داری بده! ولی خوب ترجمه شناسنامه ، کپی پاسپورت و عکس و چند تا چیز دیگه که ظاهرا از واجبات بود رو همون اولش گرفت. خلاصه من دیدم این خانمه یکم پرت میزنه و خودم تمام مدارک لازم رو بهش دادم و اصل هیچ کدوم از مدارک رو چک نکرد و کپی و ترجمه کفایت میکرد.

در مورد عکس هم من همون عکسی رو دادم که زمان پر کردن فرم های DSP-122 و DS-230 داده بودم رو ارائه دادم (چون کمتر از 6 ماه گذشته بود ازش) و اون خانم پرسید که اینا که همینه منم گفتم که مال کمتر از 6 ماهه و اونم گفت خوب پس نیازی نیست و عکسارو برگردوند و یه کاغذ داد که هزینه رو روش نوشته بود (هم به دلار و هم به درهم قابل پرداخت بود) و دور مبلغ هزینه یه خط کشید و گفت برو صندوق اینو پرداخت کن و منتظر باش تا دوباره شمارتو صدا بزنیم. من هم در ادامه توصیه های بچه های 2010 توصیه میکنم که این مبلغ رو به دلار پرداخت کنین که به صرفه تره چون به دلار 819 دلار و به درهم 3157 درهم میشد و اگه با نرخ الان دلار و درهم حساب کنند متوجه میشید که اگه به دلار پرداخت کنید حدود 120 هزار تومن به نفعتونه!

خلاصه رفتم و مبلغ رو پرداخت کردم و منتظر شدم تا دوباره شمارم اعلام شد ، این بار کانتر 11 ، و اون آقا که خیلی خوش برخورد بود ازم اثر انگشت گرفت (به صورت الکترونیکی) و گفت که باز هم منتظر باش تا شمارتو اعلام کنیم.
برای بار سوم شمارم اعلام شد و رفتم برای مصاحبه ، مصاحبه در کانتر 3 که یه خانم تپل امریکایی بود که خیلیم خوش برخورد بود شروع شد (چون من تقاضای مصاحبه فارسی یا با مترجم نکرده بودم مصاحبه انگلیسی برگزار شد). مصاحبه به همون ترتیب سه مرحله قبل به صورت سر پایی انجام شد و من از پشت شیشه با یه تلفن (مثل ملاقاتی زندانی ها) به سوالات اون خانم جواب میدادم ، خیلی شمرده صحبت میکرد و از کلمات معمولی و راحت استفاده میکرد که کاملا مصاحبه شونده متوجه بشه (دمش گرم).

اول گفت دست راستت رو بیار بالا و قسم بخور که هر چی میگی عین حقیقته! و من هم این کارو کردم
ازم پرسید بار چندمه شرکت می کنی؟ من گفتم بار اول! کلی خندید و گفت خیلی خوش شانسی و ازین حرفا
میخوای بری امریکا چیکار کنی؟ درس میخوا بخونی؟ کار میخوای کنی؟ که جواب مثبت بود
سربازی رفتی؟ نه. چرا نرفتی؟ معاف شدم
اینجایی که به عنوان محل کار نوشتی یه جای دولتی هست یا خصوصی؟ من گفتم نمیدونم (ما بعد از 2 سال نفهمیدیم شهرداری بلاخره دولتی هست یا یه موسسه غیر انتفاعی) ولی من اصلا استخدام اونجا نیستم و پروژه ای کار می کنم و بیمه هم نیستم.
اونم گفت اوکی ازینجا که پول میگیری؟ گفتم آره و پرسید اینجا کجاست؟ و گفتم شهرداری، اونم گفت اوکی خوب پس ... و رفت و یه برگه آبی آورد و گفت مدارک شما اوکی هست و هیچ مشکلی در مورد کیس شما وجود نداره و فقط باید یه کمی بیشتر بررسی کنیم. و احتمالا 6 تا 8 هفته دیگه ویزای شما میاد و شما از 5 هفته دیگه سایت رو با این شماره پیگیری و این آدرس سایت که روی برگه آبی نوشته شده بود چک کنین و هر وقت اوکی شد با پاسپورت بیاید و ویزا رو بگیرید.
ازش پرسیدم که میشه من بدم پاسپورت رو یکی دیگه بیاره و اون گفت آره مشکلی نیست.
و من به سمت در خروج اومدم و داستان به پایان رسید
امیدوارم توضیحاتم و سفرنامه ام برای دوستان مفید واقع بشه
(2010-10-24 ساعت 11:40)mehran626 نوشته:  با تشکر از شما
پس ما می تونیم که معاینات پزشکی رو در دبی انجام بدهیم و مجبور نیستیم به ابوظبی بریم درسته؟

دقیقا همینطوره
تشکر کنندگان: mehran626 ، Ashkan78 ، HAMEDMIM ، msar
کیارش جان بهتون تبریک میگم
ان شا الله بزودی ویزاتون بیاد .
میخواستم بپرسم که در مورد اسپانسر مدرک خاصی ازتون نخواستن ؟؟؟ یا اینکه رو این قضیه حساس باشند ؟؟؟
شماره کیس:26XXX
تاریخ دریافت نامه قبولی:نگرفتم
کنسولگری:مالزی
ارسال فرمهای سری اول:9/AUG/2010
آپدیت کردن فرم های سری اول بدلیل ازدواج:31/JAN/2011
تاریخ کارنت شدن:May 2011
تاریخ دریافت نامه دوم: از طریق ایمیلMay 19, 2011
تاریخ مصاحبه: 14 jun
جمع تقریبی هزینه ها:نفری 1900$
دریافت ویزا:یه ضرب
تشکر کنندگان: Iman-gta ، Solitude ، msar

کیارش

Smileعزیز.سلام و تبریک برای مصاحبه موفق شما
سفارش می کنم خودم و دوستانم رو به (تقوای الهی ...) سفرنامه هایی این چنینی که شما نوشتید ....
ممنون از شرح و بسط مطالب و تفکیک بجای آن ها و انسجام تام وتمام موضوع

متشکر و منتظر برای جزئیات بیشتر چنانچه بعدها به خاطر آوردید...Wink
امام راحل یه جمله جالبی داشت می فرماید" انشاله خدا همه ما را آدم کند" !
آمین رو بلند بگو ! Big Grin
Lol Wink
تشکر کنندگان: Iman-gta ، Solitude ، fiorentina ، msar
(2010-10-24 ساعت 23:50)ehsan.birjandian نوشته:  کیارش جان بهتون تبریک میگم
ان شا الله بزودی ویزاتون بیاد .
میخواستم بپرسم که در مورد اسپانسر مدرک خاصی ازتون نخواستن ؟؟؟ یا اینکه رو این قضیه حساس باشند ؟؟؟

خیلی ممنونم
مدرک خاص که نه ، همون مدارکی که مد نظرشون بود کافی بود
فرم I-134 + مدارک مالیاتی 3 سال اخیر اسپانسر
(البته تو ایمیلی که سفارت ابوظبی در مورد مدارک مورد نیاز اسپانسر به من زده بود نوشته بود فرم I-134 و مدارک مالیاتی 2009)
ولی خوب من 3سال اخیر رو داشتم
تشکر کنندگان: rayan.s ، success ، Iman-gta ، Solitude ، msar
سلام kiarash86
یک دنیا از گزارشون ممنون.خیلی باحالید.
تشکر کنندگان: gadfly ، kiarash86 ، Iman-gta ، msar
من دوبی هستم و فردا مصاحبه دارم.
مدیکال رو در پلی کلینیک انجام دادم و جواب یکساعته حاضر شد
از همه دوستان تقاضای دعای خیر وانرژی مثبت دارم
شماره کیس: **2011AS000012
ابوظبي
تاریخ مصاحبه:2010-NOV-08
کلیرانس: بازمانده2011 علیرغم326روزانتظار برای کلیرشدن
دکتر جان برو با خیال راحت!
آرزوی بهروزی و پیروزی

فردا منتظر خبر خوش شما هستیم!
تشکر کنندگان: drmahmoodi ، Ashkan78 ، maxsupermax ، mahmood_eng ، omid1360 ، msar
انگار همین دیروز بود که نامه برنده شدن در لاتاری را دریافت کردم و حالا کمتر ازشش ماه از انموقع دارم سفرنامه خودم را به رسم یادبود وتشکر از دوستان مهاجر سرایی در این پست مینویسم.
ما دوشنبه هشتم نوامبر مصاحبه داشتیم و من بلیط را برای عصر جمعه گرفتم هتل ما یک هتل چهارستاره بنام کاپت هورن بود که در نزدیک سیتی سنتر دیره و پلی کلینیک قرار داشت .هتل تمییز و خوبی بود و نزدیکیش به محل پلی کلینیک والبته سیتی سنتر و شعبه جدید دی تو دی کار ما را راحت کرده بود.

مدیکال:
روز شنبه اول وقت راه افتادیم و کمتر از پنج دقیقه پیاده روی ساختمان رو پیدا کردیم که خیلی سر راست بود اگر ایستگا ه مترو سیتی سنتررا در نظر بگیرید در یک چهار راه قرار گرفته که سه تا خروجی داره در سه سمت این چهار راه ودقیقا اون سمتی که خروجی نداره ساختمان قرار گرفته مشخصه اصلی اون یک داروخانه است بنام ابن سینا در طبقه همکف وپلی کلینیک در طبقه اول اون ساختمان است.شعبه جدید دی تو دی هم راهنمای خیلی خوبیه که دقیقا روبروی ساختمان پلی کلینیک قرار داره.
ما ساعت نه صبح اونجا بودیم ولی یک خانوده گرین کارتی خانوادگی چهار نفره زودتر ازما رسیده بودند با اینکه ساعت کار 9-14 و5-8 عصر بود تا ساعت 9 و ربع خبری نبود تا اینک خانمی اومد و در رو باز کرد و وارد شدیم وبعد از اون بود که یکی یکی مراجعه کنندگان ایرونی وارد میشدند.
پاسپورت و نامه وقت سفارت ودو تا عکس را گرفت وگفت بنشینید.
کم کم صحبت خانمها گل انداخت و وقتی بقیه فهمیدند ما برنده لاتاری هستیم ولی انها سالهاست منتظر هستند موج منفی شروع شد یکی میگفت چرا عکستون 5 در 5 است برای مدیکال باید 3 در4 باشه.
دیگری گفت انگشت نگاری رفتید؟ سوئ پیشینه دارید؟ گفتم نیازی نیست.گفت حتما کیستون رد میشه؟
به خانمم گفتم خوبه ایشون افسر مصاحبه نیست. وطبق توصیه مهاجرسرایی ها قرار گذاشتیم وارد صحبت با دیگران نشیم و اگر مدیکال اینجوره دم در سفارت جه خبر خواهد بود!!!!!!!!!
بعد از مدتی انتظاربرای گرفتن عکس ریه صدامون کرد یک هندی سیاه قد بلند بود که عکس ازمن و خانم گرفت و گفت برای دخترتون که زیر پانزده سال است لازم نیست.
تو این فاصله خانواده قبلی رفته بودند برای معاینه و ازمایش و ما باید منتظر میشدیم و چون چهار نفر بودند کمی طول کشید.تا اینکه از اطاق دکتر اومدند بیرون و معلوم شد همه کارها تو یک اطاق انجام میشه.
یک خانمی که پرستار دکتر وقبلا عكسش روتوي سايت پلي كلينيك ديده بودم بما را صدا زد و قبل از ورود به اطاق قد و وزن را اندازه گرفت و سپس وارد اطاق دکتر النیال شدیم که اصلا سوریه ای است و تو اطاقش پر از عکس بچه هاش و مدارکش بود .پس از کمی انتظار خود همون خانم پرستار پشت میز دکتر رفت وگفت آقای دکتر تشریف ندارند و برای یک کنفرانس به تونس رفته اند و من بجای ایشان کار شما رو انجام میدم
داشتم از تعجب شاخ در میاوردم که مگه ممکنه یک پرستار کار دکتر رو انجام بده و مهر اون رو بزنه و بعد بخودم گفتم ما چقدر بدبخت شده ایم که این عربها و هندیها اینجوری سر ما کلاه میذارن و نمیتونیم حرف بزنیم.
ولی نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و گفتم پس خیلی شانس اوردید چون من خودم پزشک متخصص هستم و خانمم هم پرستاره!!!
حال بوضوح دیدم اون داره شاخ در میاره و به لکنت افتاده.
ولی کم کم خودش رو جمع وجور کرد وگفت چند تا سوال معمولیه و چیز مهمی نیست بعد شروع کرد سوالهارو از روی لیست خوند در مورد سابقه بیمار و عمل جراحی و مصرف دارو وبعد هم روی تخت فشار خون و چکش زدن به زانو و نمونه خون جهت ازمایش که پرسیدم چی بررسی میشه گفت فقط سیفیلیس. البته از دخترم نمونه خون نگرفت.
بعد رسیدیم به بحث واکسن که دید کارتمون کامله ولی گفت ابله مرغان و سیاه سرفه ومننژییت نداره گفتم ما ابله مرغان گرفتیم و تست انتی بادی داریم. گفت مننژیت گفتم ما حج رفتیم و اجباری زدیم گفت :کارتش؟ گفتم تو فرودگاه سعودیها گرفتن.
گفت سیاه سرفه گفتم ما توی بچگی زدیم و توی سن بالغین موردی نداره گفت ولی ما میزنیم فهمیدم اینها دنبال سرکیسه کردن هستند وهر چی بگی بالاخره باید یک واکسن بزنند
اخرش به من و خانمم سیاه سرفه و به دخترم واکسن کانسر سرویکس رو زد وما اومدیم بیرون دیدم به خانواده قبلی چهار تا واکسن زده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منشی حساب کرد برای من و خانمم نفری 650درهم و برای دخترم 1100 درهم که اختلافش برای قیمت واکسن کانسر بود وجمعا شد 2400 درهم وگفت جواب یکساعت دیگر حاضره. ولی من عصر رفتم و جوابهارو توی یک پاکت در بسته همراه پاکت عکس گرفتم کارت واکسن پاستور و کارت واکسن خودشون رو هم جدا داد وگفت برای ادامه واکسن تو امریکا لازمتون میشه .

مصاحبه:
یکشنبه عصر با خانم ملیکا تماس گرفتم و برای دوشنبه صبح ساعت5و نیم صبح قرار گذاشتم البته ایشون نظرش 5صبح بود در مورد مبلغ هم گفتند400 درهم که چونه زدم گفت این مبلغ برای چهار نفره و چون شما سه نفرید اگر کسی اضافه شد میشه300 یعنی نفری100 درهم.گفتم خیلی ممنون همون400 خوبه دنبال مسافر نباشید.
شب هم زودترخوابیدیم و5ونیم صبح دم در هتل بودیم وخانم ملیکا با یک ماشین میتسوبیشی قدیمی اومد وبا ایشون اشنا شدیم و را افتادیم خانم خیلی خوب و مهربانی بودند و خیلی با احتیاط رانندگی میکردن وپس از یکساعت ونیم رسیدیم ابوظبی.
سفارت توی یک منطقه ای بود که همه سفارتهای خارجی اونجاست ساعت حدود 7و نیم بود و هفت هشت نفر جلوی ما بودن وکم کم هفت هشت نفر هم پشت سر ما اومدن.خانم ملیکا میگفت خیلی شلوغه ولی من با اونچه که دم سفارت انگلیس و المان توی تهرون دیده ام خیلی خوب بود.
دو ردیف نیمکت روبروی هم بود یکی برای گرین کارت و دیگری برای ویزای مسافرتی عربها بود که خلوت بود افراد بترتیب ورود روی نیمکتها مینشستند و یک مامور هم صف رو مرتب میکرد. بیشتر هموطنها برای مدیکال به کلینیک مروستی یا همون مید ایست رفته بودن وحسابی سر کیسه شده بودن من تا 1500 هم شنیدم همه پاکت عکس رادیولژی همراهشون بود که نیازی نبود و ما به پیشنهاد دوستان قبلی نبرده بودیم.
هوا خیلی گرم نبود ولی تو محوطه کولر بود تنها چیز اذیت کننده مگس های زیادی بود که در دوبی اصلا ندیده تودیم!
چند دقیقه مونده به هشت یک مامور سیک هندی اومد و پاسپورت و نامه مصاحبه را چک کرد و بترتیب شروع کرد به فرستادن داخل سفارت .پس ازبازرسی و تحویل کیف و موبایل از یک محوطه وارد یک حیاط وسپس وارد یک سالن دیگه شدیم در بدو ورود شماره 9 رو گرفتیم . روی نیمکت که مقابل گیشه ها بود منتظر نشستیم.هوا خیلی خنک بود بخصوص خانمهایی که با لباس خیلی کم و کوتاه بودندخیلی اذیت میشدن بخصوص که استرس مصاحبه اونروتشدید میکرد همینجا بگم اونها اصلا توجهی به لباس نداشتند و لازم نیست مدل خاصی پیشنهاد بشه مهمه اینه که مرتب و رسمی باشه.

پس از چند دقیقه شماره مون اعلام شد پشت باجه یک اقای هندی مسن بود باسری کاملا کچل و ریشی بلند شبیه نیروهای طالبان!
چون از قبل میدونستم خانم و دخترم روی نیمکت نشستند ومن تنها رفتم نامه مصاحبه وپاس من رو گرفت و رفت قسمت پشت که من میدیدم از یکسری کمد فلزی دنبال پرونده میگرده کلی طول کشید تا باکمک یه جوانتر پیدا کرد و اومد.
پرونده رو باز کرد دیدم مدارک قبلی که فرستاده بودم با یک برگه زرد اونجاست.
گفت: مدارک: بترتیب ابتدا مدارکمو دادم و اون چک میکرد و توی یه برگه ای ضربدر میزد و هی میگفت دیگه چی داری من بترتیب ترجمه شناسنامه و ازدواج و پایان خدمت ومدارک تحصیلی واخر سر هم مدارک اسپانسر و حساب بانکی رو دادم و اونهم یک نگاهی سرسری میکرد و میذاشت داخل یه پوشه بعضی کپی هارو پس میداد اصل مدارک رو هم اصلانخواست و اخر هم یکدونه عکس 5در5 گرفت و همونجا اسکن کرد و بعد هم بهمین ترتیب یک فایل برای خانمم و یکی برای دخترم درست کرد بعد یک کاغذ داد برم صندوق کلا خیلی پرت بنظر میرسید.
صندوقدار گفت میشه 819 دلار گفتم ما سه نفریم گفت ولی توی اینجا نوشته یه نفر حدس زدم طرف خیلی شوت بود گفتم ما سه نفریم گفت خوب میشه 2457دلار من هم که قبلا همین مبلغ رو(24تا صد دلاری یک پنجاه دلاری یک پنج دلاری ودو عدد یک دلاری) اماده کرده بودم دادم وطرف کف کرد که من چه جوری خرده ه اشو اماده کرده بودم کلی تشکر کرد و بعد هم ارزوی موفقیت.
برگشتم فیش رو دادم طرف گفت اه برای سه نفر پول دادی گفتم بعععععععله!
گفت بشین تا شماره ات دوباره اعلام بشه. هنوز به نیمکت خانمم نرسیده بودم که دوباره شماره مون برای یک گیشه دیگه اعلام شد.
رفتیم اونجا دیدم آقاهه هنوز مشغول صحبت کردن با دو نفر قبلیه که ظاهرا پروندهشون قاطی شده بود و چون انگلیسی بلد نبودن ازمن کمک خواست و چون دید میتونم انگلیسی صحبت کنم یک خانمی رو صدا کرد و پرونده ما رو داد و گفت برید پیش ایشون
اون خانم هم گفت بیایید باجه3 !
من فکر کردم قراره ایشون فقط انگشت نگاری کنه نگو ایشون قراره انگشت نگاری و مصاحبه رو با هم انجام بده.
ایشون یک خانم چاق و جوون امریکایی بود و اصلا فارسی بلد نبود با قدی کوتاه و خوش برخورد.
پس از خوندن اسممون خواست تا اسممون رو کامل بگیم بعد چهار انگشت دست چپ در حالیکه بهم چسبیده بودند و سپس چهار انگشت دست راست و سپس دو تا شست رو انگشت نگاری کرد.و سپس دستش رو بالا برد وگفت ایا سوگند میخورید هر چی تو فرمها نوشتید و میگید حقیقته ما هم سه نفری دستهارو بالا بردیم و گفتیم بععععععععععله! بعد گفت petiton
شما کیه؟ گفتم ما لاتاری هستیم !گفت ببخشید اشتباه کردم خوب چندمین بار بود شرکت میکردید گفتم دومین بار گفت خیلی خوش شانس بودید. تشکر کردم.
ادامه داد کجای امریکا می خواهید بروید اومدم توضیح بدم پیش کی می خواهیم برویم و اونها کجا هستند حرفم رو قطع کرد وگفت منظورم اینه که وارد کدوم ایالت میشید گفتم واشینگتن! گفت کی عازم هستید؟ گفتم چند ماهی طول میکشه تا اماده بشیم دوباره حرفم رو قطع کرد وگفت چند ماه دیگه؟یکماه ؟سه ماه؟ شش ماه؟گفتم ششماه. بنظرم دنبال جوابهای چند کلمه ای بود چون بلافاصله پس از طرح سوال شروع میکرد به تایپ کردن. گفت پزشک جراح هستید ؟گفتم اره- گفت این بیمارستان دولتیه- گفتم اره گفت سربازی هم رفتید فقط یکسال؟گفتم تقریبا بیست سال پیش اونموقع همینقدر بود.گفت امریکا می خواهین چه کار کنید؟گفتم امتحانات تایید مدارک
سری تکان داد و از خانمم پرسید بیمارستان شما چی؟گفت خصوصیه.اونجا می خواهید چه کار کنید؟خانمم گفت امتحانات لازم و بعد هم کار.
بعد از دخترم پرسید چند سالته؟ دخترم گفت چهارده. گفت:چهارده سالت تمام شده؟ دخترم گفت اره.گفت کلاس چندی؟ اول دبیرستان
گفت مدرسه ات رو ایران تمام می کنی یا امریکا؟دخترم گفت امسالو ایران ولی بقیه دبیرستانو امریکا.
بعد بقیه مدارکو ورق زد و هیچ سوالی از کسی که می خواهیم بریم پیشش و همینطور اسپانسر نکرد.
اخرین صفحه پرونده هم نامه ای بود که من بخاطر اشتباه تاریخ تولد فرستاده بودم گفت تاریخ تولد توی فرما درسته؟ گفتم اره گفت تاریخ تولدت چیه گفتم24 اپریل1966 گفت 24 یا 21 گفتم 24 ومن تازه فهمیدم کجای تاریخ اشتباه بوده بهر حال سری تکون داد وگفت مسئله ای نیست اصلاح شده!
بعد هم با خنده گفت پرونده شما کامله و مشکلی نداره ولی ما باید بررسی بیشتری انجام بدیم و رفت و دو تا برگه ابی اورد و گفت 6 تا 8 هفته دیگه سایت رو چک کنید بعد میتونید پاسهاتون رو بوسیله هر کسی بیارین تا ویزا صادر باشه و بعد ادامه داد ویزای شما از تاریخ صدور ششماه اعتبار داره و من میتونم مال خانم ود خترتون را بدم ولی چون با هم بهتره برید بهتره تاریخش یکی باشه!
کلا خیلی جو دوستانه و راحتی بود و من بیش از اونکه نگران کلیرانس باشم نگران مشکل تاریخ تولد بودم که خوشبختانه خیلی راحت حل شد.
چند تا مطلب حاشیه ای:ما و افسر مصاحبه کننده هر دو ایستاده بودیم روی شیشه یه بلندگو بود که صدای افسر خیلی خوب می اومد ویک میکروفن هم بود که صدای مارو منتقل میکرد کلا از اینجهت مشکلی نبود ولی بعضی هموطنها اونچنان داد می زدند که ما کاملا می شنیدیم مثلا گیشه بغلی یک مورد ازدواج بود که خانم داستان اشناییش با اقارو با صدای بلند و فارسی داد میزد که خودش یک رمان عشقی کامل بود پشت سرمون یک نفر مشغول تبدیل ارز ودرهم بود.اینطرفمون هم صندوق و کمی اونطرفتر هم فروش چای وقهوه داشتند خلاصه سر و صدای محیط اطراف خیلی زیادبود.
بعد از مصاحبه ما هم چایی گرفتیم و توی همون سالن نشستیم و خوردیم که بعد از مصاحبه و اون هوای سرد خیلی چسبید.
از جمعیت اونروز ما فقط یک اقا و خانم مسن دیدیم که اونها هم لاتاری بودند و در کمال تعجب به اونها هم برگه ابی دادند.
بعد از گرفتن کیف و موبایل زدیم بیرون ساعت 9 و نیم بودوخانم ملیکا منتظر جهت برگشت!
من سعی کردم چیزی جا نمونه ولی اگر موردی بود ببخشید و اگر سوالی هم بود خوشحال میشم جواب بدم
ارادتمند همه مهاجرسراییهای گل
ضميمه ها:
كارت ويزيت مليكاباتلفن جديد
كروكي پلي كلينيك
برگه آبي
ادرس سايت پلي كلينيك:http://nayalclinic.hpage.com/index.html












فایل‌های پیوست پیش‌نمایش تصاویر


.pdf   dubai_polyclinic_map.pdf (اندازه 61.64 KB / تعداد دانلود: 449)
.pdf   blue sheet.pdf (اندازه 2.01 MB / تعداد دانلود: 1,349)
شماره کیس: **2011AS000012
ابوظبي
تاریخ مصاحبه:2010-NOV-08
کلیرانس: بازمانده2011 علیرغم326روزانتظار برای کلیرشدن
اقای دکتر خیلی متشکر بخاطر سفرنامه کاملتون
چنین سفرنامه ای برای ما که حدود 2 هفته ی دیگه مصاحبه داریم غنیمت هست. (اون هم توی این وضعیت کمبود سفرنامه ی ابوظبی!!!)
شماره کیس: 2011as000019xx
تاریخ دریافت نامه قبولی:June8
کنسولگری:Ankara(تغییر به ابوظبی)
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:June 21
تاریخ کارنت شدن کیس: visa bulletin aug 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 7 اکتبر
تاریخ مصاحبه: 28 نوامبر 2010
تاریخ دریافت کلیرنس: 5 ژانویه 2011
تاریخ دریافت ویزا: ؟
تشکر کنندگان: Amir78 ، msar
سلام و خسته نباشید ، خوشحال شدم ، انشااله سریع کلیر میشوید . ممکنه لطف کنید متن نامه و مدارکی که برای تصحیح تاریخ تولد به KCC فرستادید را به ما هم بگویید ؟ راستی در برابر موج منفی آن خانواده 4 نفره هم خوب مقاومت کردید ! به نظر من بهترین کار تا پایان مصاحبه سکوت هست !!!!! چون واقعا بعضی از آدمها لطف زیادی شون موجب درد سر میشه .موفق باشید
همه هستی به ثنای تو زبان است ، حسین[font=Arial][/font]
تشکر کنندگان: Amir78 ، msar
دکتر عزیز، مرسی بابت سفرنامه کامل و مرتب و جمع جورتون Smile
خوشحالم که مشکل اشتباه در تاریخ تولد به سادگی حل شده، آرزو می کنم زودتر کلیرنس همه بچه ها بیاد و تکلیف مون مشخص تر بشه!
تشکر کنندگان: rayan.s ، Amir78 ، Solitude ، msar
(2010-11-11 ساعت 13:29)minas نوشته:  سلام و خسته نباشید ، خوشحال شدم ، انشااله سریع کلیر میشوید . ممکنه لطف کنید متن نامه و مدارکی که برای تصحیح تاریخ تولد به KCC فرستادید را به ما هم بگویید ؟ راستی در برابر موج منفی آن خانواده 4 نفره هم خوب مقاومت کردید ! به نظر من بهترین کار تا پایان مصاحبه سکوت هست !!!!! چون واقعا بعضی از آدمها لطف زیادی شون موجب درد سر میشه .موفق باشید
فكر كنم توي تاپيك مكاتبه با كي سي سي گذاشتم اگه پيدا نكردي برات ميفرستم
من ترجمه شناسنامه و كارت ملي وكپي پاسپورت را براي سفارت وكي سي سي فرستاده بودم
شماره کیس: **2011AS000012
ابوظبي
تاریخ مصاحبه:2010-NOV-08
کلیرانس: بازمانده2011 علیرغم326روزانتظار برای کلیرشدن
تشکر کنندگان: Solitude ، msar
سلام
دکتر جان از شما پاسپورتهای قدیمتون هم خواست یانه؟
ان شا ا... کلیرنس بزودی بیاد

نقل قول:فكر كنم توي تاپيك مكاتبه با كي سي سي گذاشتم اگه پيدا نكردي برات ميفرستم
من ترجمه شناسنامه و كارت ملي وكپي پاسپورت را براي سفارت وكي سي سي فرستاده بودم

شماره کیس: 2011AS000070XX
تاریخ دریافت: 21 می
محل دریافت: صندوق پستی منزل ( استرالیا )
کنسولگری: سیدنی
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 9 جون
تاریخ کارنت شدن کیس: اکتبر 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 1 اکتبر 2010
تاریخ مصاحبه تعیین شده: 16 نوامبر
تغییر تاریخ مصاحبه: 23 نوامبر
تاریخ دریافت ویزا: روز مصاحبه
تشکر کنندگان: msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان