کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
نکاتی که شما را در مورد یادگیری بهتر زبان انگلیسی کمک میکند
با اجازه یک مورد هم من اضافه میکنم .
i am a window every day .
معادل فارسی:من هیچ چیز از زبان سرم نمیشه / معنی ظاهری:من یک پنجره هستم هر روز.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، laili ، saeedhei ، Monica ، payam_prz ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، Hossein81 ، batis2010 ، alitab ، msar
این سایت هم یه نگاه بیاندازید ..خیلی خوبه..اگه دوست داشته باشید ایمیلتون و براش بگذارید روزی یه ایمیل بهتون میزنه ..برای من که خوب بوده....
از ویروسشم نترسید من قبلا امتحان کردم .............Wink
http://EffortlessEnglishClub.com
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، ChairMan ، saeedhei ، seravin ، parmida.722 ، Monica ، سارا کوچولو ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح هفتم
let's) face it --- accept a difficult reality
پذیرفتن واقعیت - قبول کردن .

EXAMPLE1: Let's face it, if Ted spent more time studying, he wouldn't be failing so many of his classes
مثال1: قبول کنیم اگر تد وقت بیشتری را صرف مطالعه می کرد در بسیاری از کلاس هایش مردود نمی شد .

EXAMPLE2: Let's face it, if you don't have a college degree, it can be difficult to find a high-paying job
مثال2: قبول کنیم اگر مدرک دانشگاهی نداشته باشی خیلی سخته شغلی پر درآمد پیدا کنی .

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: سارا کوچولو ، hasti_banoo ، Hossein81 ، zaherbin ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح هشتم

to) give one the creeps --- to create a feeling of disgust or horror
ایجاد حس تنفر و بیزاری

EXAMPLE1: Ted's friend Matt has seven earring in each ear and an "I Love Mom" tattoo on his arm. He really gives Nicole the creeps
مثال1: دوست تد مت شش گوشواره در هر گوشش و یه خالکوبی "من عاشق مامانم هستم" را بر روی بازویش دارد. و واقعا باعث تنفر نیکول می شود

EXAMPLE2: There was a strange man following me around the grocery store. He was giving me the creeps
مثال2: مرد غریبه ای اطراف مغازه خوار بار فروشی مرا تعقیب می کرد. او واقعا باعث تنفرم شد .

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، Monica ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح نهم

to) go backto the drawing board --- to start a task over because the last try failed; to start again from the beginning

کاری را از سر گرفتن چون تلاش قبلی با شکست مواجه شده است .

EXAMPLE1: Frank's new business failed, so he had to go back to the drawing board
مثال1: کار جدید فرانک با شکست مواجه شد بنابراین او مجبور است که همه چیز را از نو شروع کند

EXAMPLE2: The president didn't agree with our new ideas for the company, so we had to go back to the drawing board
مثال2: رئیس جمهور با ایده های جدید ما درباره شرکت موافق نبود به همین خاطر ما همه چیز را از نو شروع کردیم

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، Monica ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
سعید جان میشه این اصطلاحات و لغات کاربردی رو تبدیل به یک pdf کنید که ، بشه دانلود کرد و پیرینت بگیریم ازشون ؟! Smile
از پاسخ به پیام خصوصی معذورم. Shy
شماره کیس:‌ 2011AS18XXX
دریافت نامه قبولی: May/2010/19
ارسال فرم : June 6
نامه دوم : 4 April 2011
مصاحبه: آنکارا- 25 April 2011
کلیرنس :‌ June 2011 9
دریافت ویزا :‌ 15 June 2011
تاریخ پرواز : 8 July 2011
پاسخ
تشکر کنندگان: batis2010 ، msar
با سلام
http://www.irtanin.com/index.php/1387/12...ml#more-21
EBOOK آمادش بنام کتاب speak english like an american در لینک فوق موجود می باشد ولی ترجمه فارسی نداره ولی اگه اینایی که می نویسم رو می خواهید هنوز کامل نشده و تقریبا هر روز بتونم یه اصطلاح می نویسم یا همینارو روی ورد پرینت بگیرید و یا وقتی کامل شد ایبوکشو می سازم تا بتوانید استفاده نمائید .
موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: WIKIMAN ، usa.lover ، Monica ، سارا کوچولو ، rasarasa ، hasti_banoo ، Jav3 ، Hossein81 ، batis2010 ، msar ، kh-shadi
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح دهم

to) go bely-up --- to go bankrupt
ورشکسته شدن

EXAMPLE1: Many people lost their jobs when Enron went belly-up
مثال1: افراد زیادی شغلشان را به خاطر ور شکسته شدن انرون از دست دادند

EXAMPLE2: My company lost $3 milion last year. we might go belly-up
مثال2: شرکت من سال گذشته 3 میلیون دلار ضرر کرد. ممکن بود ورشکست شویم

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، Monica ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح یازدهم

to) give someone the ax --- to fire someone
کسی را اخراج کردن
EXAMPLE1: Mary used to talk to her friends on the phone all day at work, until one day her boss finally gave her the ax
مثال1: ماری عادت داشت تمام روز موقع کار با دوستانش تلفنی صحبت کند تا اینکه روزی رئیسش سرانجام تصمیم گرفت او را اخراج کند

EXAMPLE2: Poor Paul! He was given the ax two days before Christmas
مثال2: بیچاره پل! دو روز قبل از کریسمس اخراج شد

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، Monica ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح دوازدهم

To) lose one’s temper --- to become very angry
بسیار عصبانی شدن

EXAMPLE1: Bob always loses his temper when his kids start talking on the telephone during dinner
مثال1: موقعی که بچه ها در وقت ناهار با تلفن شروع به صحبت می کنند باب اغلب بسیار عصبانی می شود

EXAMPLE2: When Ted handed in his essay two weeks late, his teacher really lost her temper
مثال2: هنگامی که تد مقاله اش را دو هفته دیرتر داد استادش واقعا عصبانی شد

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: Monica ، سارا کوچولو ، hasti_banoo ، batis2010 ، msar
http://www.focusenglish.com/dialogues/fr...index.html
لاتاری 2008
شماره پرونده: ***14
مصاحبه: روزهای پایانی ماه آگوست
دریافت ویزا: 13 روز بعد از مصاحبه
پاسخ
تشکر کنندگان: admin ، saeedhei ، laili ، سارا کوچولو ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح سیزدهم

To)make up one’s mind --- to reach a decision; to decide
تصمیم گرفتن

EXAMPLE1: Stephanie couldn’t make up her mind whether to attend Harvard or Stanford. Finally, she chose Stanford
مثال1: استفن نمی توانست تصمیم بگیرد به دانشگاه هاروارد یا استانفورد برود. بالاخره استانفورد را انتخاب کرد

EXAMPLE2: Do you want an omelette or fried eggs? You’ll need to make up your mind quickly because the waitress is coming
مثال2: تخم مرغ نیمرو دوست دارید یا املت؟ باید سریع تصمیم بگیرید چون پیشخدمت دارد می آید

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: سارا کوچولو ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
SPEAK ENGLISH LIKE AN AMERICAN

اصطلاح چهاردهم

No point in --- no reason to; it’s not worth (doing something
هیچ دلیلی نداشتن برای، ارزش نداشتن

EXAMPLE1: There’s no point in worrying about things you can’t change
مثال1: ارزش ندارد نگران چیزهایی باشی که نمی توانی آنها را تغییر دهی

EXAMPLE2: There’s no point in going on a picnic if it’s going to rain
مثال2: اگر باران ببارد ارزش ندارد به پیک نیک برویم

مترجم آنلاین: http://www.narcissoft.com/OnlineDic.asp

موفق و تندرست باشید .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، Hossein81 ، batis2010 ، msar
علیزاده طوسی


راننده تاکسی تلفنی، یک انگلیسی چشم آبی، با سر و لباس یک جنتلمن انگلیسی، بر خلافِ انتظار من از ماشین «بنز» سُرمه ای اش پیاده شد و درِ عقب را برای من باز کرد، و من بر خلافِ انتظار او خودم درِ جلو را باز کردم و روی صندلی بغل دستِ راننده نشستم و خودم در را بستم و وقتی که آمد تو و در را بست، گفتم: «عصر به خیر. امیدوارم ناراحت نباشید که من جلو نشستم. خوشم نمی آید عقب بنشینم و از مسافر بودنم زیادی لذّت ببرم!»

لبخندی زد و گفت: «نه، خیلی هم خوشحالم که آمدید جلو. البتّه من خودم هیچوقت به مسافر همچین پیشنهادی نمی کنم.» و سر صحبتمان از همین جا باز شد و خیلی زود فهمیدم که او حرفه اش رانندگی تاکسی تلفنی نیست و مهندس بازنشسته است و هفته ای دو سه روز، روزی پنج شش ساعت با ماشین خودش برای یک شرکت تاکسی تلفنی کار می کند تا هم از بیکاری حوصله اش سر نرود، هم کمک خرجی دربیاید که کمبود حقوق بازنشستگی او را جبران کند.

حالا بود که با لحنی یک پهلو و خالی از غرض و خیلی مؤدّبانه گفت: «شما لهجهۀ خاصّی دارید. لهستانی هستید؟» و من با لحنی دو پهلو، ولی البتّه پُر از احساسِ غربت و خیلی مؤدّبانه گفتم: «بله، درست است، لهجه خاصّی دارم، امّا لهستانی نیستم، ایرانی ام و لهجه ام هم خیلی از لهجۀ مهاجرهای لهستانی بدتر است!»


مهندس بازنشسته انگلیسی گفت: «لهجه تان خیلی هم خوب است. پس شما پِرژَن (Persian) هستید؟» گفتم: «نه، خودم ایرانی ام، زبانم پِرژِن (فارسی) است!» و صحبتمان کِش پیدا کرد تا رسید به آنجا که گفتم: «شما اشاره به لهجۀ لهستانی کردید.

می دانید که یکی از بزرگترین رمان نویسهای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شما انگلیسیها، یعنی در اوج دورۀ امپراتوری بریتانیا یک ملوانِ لهستانی بود به اسم یُسِف کُرزِنی یوُوسکی (Józef Korzeniowski)، که زبان انگلیسی یاد گرفت که بتواند در یک شرکت کشتیرانی انگلیسی کار کند و در بیست و نُه سالگی به این آرزویش رسید و در سی و شش سالگی مقیم و تبعۀ انگلستان شد و ملوانی را کنار گذاشت و شروع کرد به داستان نویسی و برای هر جمله ای که می نوشت، چند باری به لغتنامه مراجعه می کرد و هیچوقت هم انگلیسیش انگلیسی شما نشد، انگلیسی لهستانی ماند، امّا خودش شد یکی از بزرگترین و معتبرترین نویسنده های انگلیسی!»

مهندس بازنشسته گفت: «عجیب است که من این نویسنده را نمی شناسم!»

گفتم: «حتماً می شناسید، امّا نه به اسم لهستانیش یُسِف کُرزِنی یُووسکی، بلکه به اسم انگلیسیش جوزف کُنراد (Joseph Conrad).» و او گفت: «اوه، بله، می شناسمش! رمان دل تاریکی (Heart of Darkness) او را هم خوانده ام.» گفتم: «حتماً فیلمی را هم که از روی رمان لُرد جیم (Lord Jim) او ساختند و نقش اوّلش را پیتر اوتول (Peter O’Toole) بازی کرد، دیده اید؟»


و او گفت: «راستی که هم داستانش شاهکار بود، هم فیلمش! حیف که ما انگلیسیها زبان خارجیمان خوب نیست. از این لحاظ خیلی بی استعدادیم!»

گفتم: «این طور نیست! آنوقتها که داشتید امپراتوری زمینیتان را می ساختید، هیچ زبان زنده یا مُرده ای در دنیا نبود که یک عدّه انگلیسی در آنها استاد نباشند! وقتی هم که امپراتوری زمینیتان سقوط کرد، امپراتوری زبانیتان دنیا را گرفت. به هر جای دنیا که بروید، مردم آنجا زبان شما را می دانند. شما احتیاج ندارید زبان خارجی یاد بگیرید!» و توی دلم گفتم: «وگرنه استعدادتان در هر کاری که برایتان ضرورت داشته باشد و به نفعتان باشد، خیلی هم زیاد است!»
پاسخ
تشکر کنندگان: maryamjay ، Ali Sepehr ، Monica ، shr.jafari ، honareirani ، WIKIMAN ، SamiraN ، amir0_0amir ، msar ، Dr.sinaalavi
http://www.world-english.org/
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei ، Hossein81 ، batis2010 ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان