کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
.......آرزو هات را یه جا بنویس و یکی یکی از خدا بخواه خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره چیزی را که الان داری آرزوی دیروزته ....... !


آقا سهيل عزيز ! آنچه در امضايتان بود ، يكي از بهترين پاسخهايي است كه مي توان در پاسخ موضوع مورد بحث در اين تاپيك نوشت.

متشكرم.

.
.
.
پاسخ
تو این تاپیک کلی بحث شد از خوبی و بدی اونجا و اینجا.

حالا واقعا یکی بگه تا حالا پشیمون شده از رفتن و چرا؟ یعنی دقیقا بگید که چی فکر می کردین که نبود اونجا و چه چیزهایی براتون زود معمولی شد. من واقعا دنبال این جوابم که چی پشیمونتون کرد.

ممنون می شم
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
پاسخ
تشکر کنندگان: saied-k ، SH1A2R3 ، soheilbadami ، Classic ، kavoshgarnet ، hitab ، maxsupermax ، ronmony ، alirezanz
humsun عزيز !

خيلي جالبه كه من تا بحال پستي رو نخوندم كه طرف مستقيم بنويسه من پشيمون شدم از رفتن ؟! ( شايد پستي بوده و من نديدم ) ممكنه سختي هاي زيادي داشته باشن و از روي دلسوزي براي دوستان داخل ايران حقايقي رو بيان كنن تا اونها از امريكا براي خودشون كاخ روياها درست نكنن ؛ ولي فكر مي كنم در نهايت و در هنگام تصميم گيري نهايي به ندرت كسي پشيمون بشه ! و اگر هم پشيمون بشه به ندرت برگرده ! چون اگر در امريكا موفق موفق هم نباشد و زندگي معمولي داشته باشه باز بهتر از زندگي معمولي تو ايرانه با هزار تا نابساماني و محدوديت الكي ؟! مگر اينكه كسي در ايران زندگي خيلي مرفه و خوبي داشته باشه و مهاجرتش از روي شكم سيري باشه كه اونها هم بلدن چطوري در رفت و آمد باشن كه بهشون بد نگذره !


ببخشيد كه بي ادبي كردم و سوالي كه ازم نپرسيده بودند رو پاسخ دادم!
پاسخ
(2011-10-08 ساعت 15:51)saied-k نوشته:  humsun عزيز !

خيلي جالبه كه من تا بحال پستي رو نخوندم كه طرف مستقيم بنويسه من پشيمون شدم از رفتن ؟! ( پاي پستي بوده و من نديدم ) ممكنه سختي هاي زيادي داشته باشن و از روي دلسوزي براي دوستان داخل ايران حقايقي رو بيان كنن تا اونها از امريكا براي خودشون كاخ روياها درست نكنن ؛ ولي فكر مي كنم در نهايت و در هنگام تصميم گيري نهايي به ندرت كسي پشيمون بشه ! و اگر هم پشيمون بشه به ندرت برگرده ! چون اگر در امريكا موفق موفق هم نباشد و زندگي معمولي داشته باشه باز بهتر از زندگي معمولي تو ايرانه با هزار تا نابساماني و محدوديت الكي ؟! مگر اينكه كسي در ايران زندگي خيلي مرفه و خوبي داشته باشه و مهاجرتش از روي شكم سيري باشه كه اونها هم بلدن چطوري در رفت و آمد باشن كه بهشون بد نگذره !


ببخشيد كه بي ادبي كردم و سوالي كه ازم نپرسيده بودند رو پاسخ دادم!
100 % درسته
پاسخ
تشکر کنندگان: saied-k ، hitab ، humsun ، BABAK ، SH1A2R3 ، Classic
به نظر من این سوالیه که قبل از حرکت هم میشه جواب داد نمیشه؟؟؟

یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
پاسخ
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، Classic
دوستانی که از رفتن پشیمان شده اند احتمالا یا برگشته اند یا در حال برنامه ریزی برگشتن. از اینگونه دوستان متاسفانه هیچگونه نظری نخوانده ایم. شاید هم من ندیده ام.

یکی از دوستان نوشته بود در اینجا برای پنجاه دلار آدم می کشند یا بیست و چهار ساعته جون می کنن که از گشنگی نمیرن. ولی متاسفانه این آدرس خوبی نداره... کلمه اینجا آدرس خوبی نیست من پارسال هم در پستی نوشتم که به جای اینجا اسم ایالت و شهر را بنویسند ولی حتی الان نظرم این شده که شمال یا جنوب یا حتی محله هم نوشته بشه. مثل این است که من شما را که نمی شناسم دعوت کنم به خانه ام و بگم بیا آدرس خانه من اینجاست. اینجا کد خاصی نیست که بسیاری از دوستان استفاده می کنند. مثلا 60202 خیای بهتر از کلمه اینجا اطلاعات مکانی می ده البته برای دوستانی که با زیپ کد آشنایی دارند.
اینجا آمریکا شیکاگو سمت ساحل شمالی من زندگی می کنم. آخر شیکاگو و اول اوانستون . در اینجا اصلا نا امنی مفهومی نداره.
در جنوب حتی در منطقه ای که خلاف کارها تجمع دارن نا امنی مثل ایران نیست. نمونه:
در ایران من که یک مرد هستم را یک دزد به خاطر کیف پولم می خواست بدزده آنهم در مرکز شهر یعنی آدم ربایی آنهم در روز روشن. قبلا هم داستانش را نوشته ام. البته من از آقا دزده قوی تر بودم و ماشینش را متوقف کرده و کشاندمش بیرون و درگیر شدیم. این درگیری یکی دو ساعتی طول کشید و نه تنها هیچ پلیسی دخالت نکرد بلکه بسیاری مردم هم جمع شده بودند و فقط تماشا می کردند.
در شیکاگو روزهای اول ورود من گدایی که از من تقاضای پول کرده بود کمی بیشتر از معمول به من نزدیک شد که بلافاصله یک مامور به سرعت آمد و گدا را از من دور کرد و کل این قضیه شاید سی ثانیه هم طول نکشید.

من همین دو سه ساعت پیش در شهر ممفیس ایالت تنسی نزدیک هتل مریوت در یک ساب وی بسیار شلوغ لپ تاپ و کیفم را روی میز گذاشتم و رفتم بیرون سراغ یکی از دوستان و شاید بیش از بیست دقیقه هم بیرون بودم. و اصلا نگران هم نبودم. ممفیس یعنی شهری که شصت و پنج درصد سیاه پوست داره. و نزدیک هتل مریوت یعنی هتلی بزرگ که انواع و اقسام آدمها از گوشه و کنار کشور در اینجا هستند.

جان کندن:
اینجا مردم بخاطر اینکه از گرسنگی نمیرند سخت کار نیستند سخت کار کردن متعلق به فرهنگ جهان اولی هاست. اینجا کسی اگر قصد داشته باشه هیچوقت هم کار نکنه با کمکهای دولتی می تونه زندگی کنه. مسلما یه این شخص ویلای نزدیک خانه بیل گیتس را نمی دن یا هزینه خوردن در رستورنهای ایتالیایی مرکز نیویورک را تامین نمی کنند. ولی کسی در آمریکا از گرسنگی رنج نمی بره حتی کسانی که در طول سال یک دلار هم درآمد نداشته باشند گرسنه و بی سر پناه نیستند.

از همه اینها گذشته اگر دوستی که قصد مهاجرت داره و با خواندن یک پست منفی ته دلش خالی می شه بهتره که این شخص اصلا مهاجرت نکنه.

پستهای منفی اتفاقا برای دوستانی که قصد مهاجرت دارند بهتر از پستهای مثبت هستش. همه ما باید از دوستانی که نکات منفی آمریکا را می نوسند بسیار سپاسگزار باشیم. ولی دوستانی که قصد مهاجرت دارند حتما اطلاعات زیادی جمع آوری خواهند کردن و اطلاع از نکات مثبت و منفی باعث آمادگی بیشتر خواهد شد.

و نظر شخصی خودم: با وجود قرار گرفتن در شرایط بسیار دشوار، من تا به حال از آمدن به آمریکا پشیمان نشده ام. و هرچند که می دانم سالیان زیادی طول خواهد کشید که به سطح زندگی ام در ایران برسم اما آرامش و امنیت اینجا را ترجیح می دهم.

با پوزش از اینکه نوشته را تند و پراکنده و بدون ویرایش نوشتم و پست می کنم.
پاسخ
(2011-10-10 ساعت 01:42)kavoshgarnet نوشته:  دوستانی که از رفتن پشیمان شده اند احتمالا یا برگشته اند یا در حال برنامه ریزی برگشتن. از اینگونه دوستان متاسفانه هیچگونه نظری نخوانده ایم. شاید هم من ندیده ام.

یکی از دوستان نوشته بود در اینجا برای پنجاه دلار آدم می کشند یا بیست و چهار ساعته جون می کنن که از گشنگی نمیرن. ولی متاسفانه این آدرس خوبی نداره... کلمه اینجا آدرس خوبی نیست من پارسال هم در پستی نوشتم که به جای اینجا اسم ایالت و شهر را بنویسند ولی حتی الان نظرم این شده که شمال یا جنوب یا حتی محله هم نوشته بشه. مثل این است که من شما ...

ببینید اتفاقاتی که واسه من پیش امده در کالیفرنیا بوده قسمت اورنج کانتی و لس انجلس در منطقه های خوبش .
من هرگز از اومدن به اینجا پشیمون نیستم شاید انتظار نداشتم اینجا ببینم شیشه های ماشینمو تو پارکینگ خورد کردن و پلیس هم فقط sorry می گه وابراز تاسف می کنه یا بعضی شبها از بوی م ا ری ج و ا نا یا ح ش ی ش همسایه ها یا مست میشن تا حد مرگ دعوا می کنن یا همدیگرو با الفاض رکیک صدا میکنن سا عتها پشت ترافیک اتوبانهای لس انجلس موندن . مالیاتهای زیاد
باز هم نظرم عوض نمیشه و پشیمون نیستم
و میگم نسبت به ایران یا بقیه جاها با ز بهتره
دلایل موندن من اینجا >
1.اب و هوای خوب که نه مثل دبی گرمه نه مثل اروپا سرد
2.حداقل حقوق های بشری مثل اب غذا خونه آزادی
3.زبان آسانتر نسبت به زبانهای المانی .ایتالیایی
4.ایرانی های زیاد و مراکز خرید ایرانی که احساس غربت نکنی
وا لا اگه از لحاظ دیسکو . شهربازی. ساختمونهای زیبا .ساحل .... بگی خیلی جاهای دیگه هست که از اینجا بهتره
پاسخ
(2011-10-10 ساعت 03:57)amir_ali نوشته:  
(2011-10-10 ساعت 01:42)kavoshgarnet نوشته:  دوستانی که از رفتن پشیمان شده اند احتمالا یا برگشته اند یا در حال برنامه ریزی برگشتن. از اینگونه دوستان متاسفانه هیچگونه نظری نخوانده ایم. شاید هم من ندیده ام.

یکی از دوستان نوشته بود در اینجا برای پنجاه دلار آدم می کشند یا بیست و چهار ساعته جون می کنن که از گشنگی نمیرن. ولی متاسفانه این آدرس خوبی نداره... کلمه اینجا آدرس خوبی نیست من پارسال هم در پستی نوشتم که به جای اینجا اسم ایالت و شهر را بنویسند ولی حتی الان نظرم این شده که شمال یا جنوب یا حتی محله هم نوشته بشه. مثل این است که من شما ...

ببینید اتفاقاتی که واسه من پیش امده در کالیفرنیا بوده قسمت اورنج کانتی و لس انجلس در منطقه های خوبش .
من هرگز از اومدن به اینجا پشیمون نیستم شاید انتظار نداشتم اینجا ببینم شیشه های ماشینمو تو پارکینگ خورد کردن و پلیس هم فقط sorry می گه وابراز تاسف می کنه یا بعضی شبها از بوی م ا ری ج و ا نا یا ح ش ی ش همسایه ها یا مست میشن تا حد مرگ دعوا می کنن یا همدیگرو با الفاض رکیک صدا میکنن سا عتها پشت ترافیک اتوبانهای لس انجلس موندن . مالیاتهای زیاد
باز هم نظرم عوض نمیشه و پشیمون نیستم
و میگم نسبت به ایران یا بقیه جاها با ز بهتره
دلایل موندن من اینجا >
1.اب و هوای خوب که نه مثل دبی گرمه نه مثل اروپا سرد
2.حداقل حقوق های بشری مثل اب غذا خونه آزادی
3.زبان آسانتر نسبت به زبانهای المانی .ایتالیایی
4.ایرانی های زیاد و مراکز خرید ایرانی که احساس غربت نکنی
وا لا اگه از لحاظ دیسکو . شهربازی. ساختمونهای زیبا .ساحل .... بگی خیلی جاهای دیگه هست که از اینجا بهتره

من هم منظورم همینه که دوستان به جای اینجا بنویسند که در کدام شهر و در کدام قسمت شهر هستند که از خوبی یا بدی آنجا می نویسند. آمریکا خیلی بزرک و دارای تنوع زیادی هستش. شیکاگو با لوس آنجلس بسیار متفاوته و کالیفرنیا هم با لوس آنجلس. من تا به حال در شیکاگو ترافیک سنگین ندیده ام. در پر ترافیک ترین روز و ساعت. ممکنه فقط یک مسیر یکساعته پنج دقیقه بیشتر طول بکشه. اگر اتوبان شلوغ باشه یک خیابان موازی هست که خلوت تره یا مسیرهای دیگری هست.

متاسفانه ما بسیاری نکات منفی درباره لوس آنجلس و شهرهای اطرافش می شنویم و می خوانیم و یکی از دلایل انتخاب نکردن من همین بود. اما اینجا در شیکاگو هم از این مسایل هست. ولی در جنوب شهر و کمی هم در غرب. شیکاگو شاید یکی از بزرگترین تجمع خلاف کارها و گانگسترهاست. معروف ترین کانگستر تاریخ هم در اینجا بوده. ولی در شمال شهر بیشتر مناطق امن هست و در جنوب شهر که مرکز تجمع هسیپانیک ها و سیاهان خلاف کار است هم مست کردن و ایجاد مزاحمت و دزدی و جرم و جنایت رواج داره. حتی من در آنجا عده ای را دیدم که کنار خیایان به دخترها متلک می گفتند. اما خیلی آرام و از فاصله دور.
شاید حضور بسیار گسترده پلیس در بیشتر مناطق باعث امنیت زیاد اینجا شده.

هزینه زندگی در منطقه ویلمت بسیار بالاست ولی هزینه زندگی در شمال و جنوب و غرب تفاوت خیلی کمی داره به جز هزینه خرید خانه. در جنوب شهر خانه دویست متری را می شه با ده هزار دلار خرید. و قیمت خانه هایی که نیاز به تعمیر ندارند و حدود صد متر مربع ساختمان و همین حدود هم عرصه یا حیاط یا فضای سبز دارند به طور متوسط هشتاد هزار دلار هستش.

دوست عزیز شما اگر نگران مالیات زیاد هستی پس لابد درآمد زیادی داری چون دوستانی که درآمد کمی داشته باشند مالیات برگشتی دارند که جبران مالیت برخریدشان را خواهد کرد.

در همه جای دنیا تمایل به خلاف و دزدی و زیاده خواهی هست اما در بعضی کشورها با عدم حمایت قانونی از اشخاص آسیب دیده، جامعه را به سمت اینگونه مسایل سوق می دهند. < آخرین نمونه ای هم که در ایران دیدیم کشته شدن دو نفر بود. یک آدم پهلوان مشهور که اگر پلیس و قانون را حامی خود می دید نیازی به جر و بحث یا درگیر شدن با چند تا بچه را نداشت و اگر آن نوجوان هم پلیس و عدالت را حامی خود و مظلومانی مثل خودش می دید نیازی به حمل سلاح و درگیری و قتل نداشت. این نوجوان به گمان من به دنبال ایجاد عدالت گم شده دست به قتل زد. اما در کشورهای پیشرفته عقیده بر این است که ممکن است افراد به تنهایی در قضاوت اشتباه و در مجازات زیاده روی و یا کوتاهی کنند بنابر این باید پلیس و دادگاه مجری عدالت باشند و رسانه ها هم با نظارت انتقادی مواظب مسیر درست باشند.

اما ممکن است دوستان بگویند که در کشورهای پیشرفته هم جرم و جنایت و فقر و بیکاری زیاد است اما اینطور نیست در پست بعدی کمی روی این موضوع تحلیل می کنیم.
پاسخ
در آمریکا آمار بیکاری به نزدیک ده درصد رسیده اما رسانه ها آنچنان سر و صدایی به پا کرده اند که هر کس بیرون از آمریکا باشد گمان خواهد کرد که اینجا همه مردم بیکار شده اند و عده ای هم از گرسنگی رنج می برند. وقتی قتلی اتفاق می افتد در روزهای اول رسانه ها شاید برای کسب درآمد بیشتر پوشش خبری گسترده ای می دهند و حداقل تا سه سال بارها و بارها این قتل در رسانه ها رونمایی می شود. حتی بعضی موارد هم همچنان تا سالیان دراز مورد خوراک رسانه ها قرار می گیرد. و برای نمونه در همین شیکاگو دختری که به اتهام قتل هم ناتاقی اش سالها در زندان بود و اخیرا آزاد شد و همیشه ابراز بی گناهی می کرد. آزادی این دختر هم پوشش خبری گسترده ای داشت و مرتب موضوع قتل تکرار و تحلیل می شد. اما در کشورهای جهان سوم و به ویژه در کشورهایی که تمایل به فقر و جهان سومی بودن بیشتر است. رسانه ها حافظه کمی دارند و به زودی موضوع را فراموش می کنند و قدرت بینایی اشان هم کم است و بسیاری جنایات غیر مهم را نمی بینند و توانایی اشان هم کم است و از پوشش بعضی جنایات هراس دارند.

من می خواهم موضوع را به این صورت ساده کنم که در کشورهای پیشرفته یک جنایت صد بار پوشش خبری داده می شود و در کشورهای جهان سوم از صد جنایت یکی در رسانه ها منعکس می شود.

تبلیغات افزایش یک درصد بیکاری در کشورهای پیشرفته چنان وسیع است که از بیرون آن را افزایش صد در صدی می بینند و البته این اهرم فشاری هست بر دولتمردان و کمپانی ها و برنامه ریزان که فکری برای مهار این افزایش یک درصدی بیکاری بکنند.
ولی در کشورهای جهان سوم پوشش خبری افزایش صد درصدی بیکاری چنان مهار می شود که که از بیرون و حتی داخل کشور تصور می شود که اتفاق خاصی نیفتاده است و برعکس اگر یک صدم درصد اشتغال ایجاد و بیکاری کاهش پیدا کند چنان پوشش رسانه ای داده می شود که عده ای تصور می کنند بیکاری ریشه کن شده.

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

و البته من هم آدمی نیستم که با این سیستم رسانه ای گول بخورم و از اینجا فرار کنم.
پاسخ
کاوشگر عزیز. از اینکه پس از رفتن به امریکا همچنان تجربیات خودت را در اختیار دیگران می گذاری سپاسگزارم. نوشته های شما بسیار سنجیده است و دوستانی که واقعا به دنبال یک مهاجرت موفق هستند می توانند به آن اعتماد کنند. امیدوارم برخلاف آن درصد موفقیتی که طبق فرمول من درآوردی من برای شما پایین درآمده بود بسیار در امریکا موفق بشوید.
ولی چیزی که من همیشه یادآوری کرده ام و دوباره هم می خواهم بگویم این است که در کنار تمام نکات درستی که شما گفتی یک نکته بسیار مهم دیگر هم وجود دارد و آن این است که مخاطب شما چه کسی است.
به عنوان مثال جایی که من در آن زندگی می کنم برای خود من از هر نظر بهشت است ولی افراد زیادی که پیش من می آیند می گویند این دهات غراضه چیه که تو توی آن زندگی می کنی نه یک دیسکوی درست و حسابی دارد نه جوانهای باحال و هیپی توی خیابان دارد و در تهران لااقل آدم دو بار خیابان جردن را بالا و پایین می رفت و حوصله اش سر نمی رفت ولی اینجا اگر دو ساعت خیابان را بگردی هیچ مورد جالبی پیدا نمی کنی.
نباید فراموش کرد که فاز افراد زیادی که مثل من و شما به دنبال کار و بدبختی و خرج و نگرانی از آینده و مسائل دیگر بودیم با فاز برخی دیگر از دوستانی که با سلایق دیگری مهاجرت می کنند از زمین تا آسمان فرق می کند.
البته اگر دوست عزیز ما امیر علی قبل از مهاجرت دلایلش را برای انتخاب امریکا طبق لیستی که نوشته است به من گفته بود هرگز آمدن به امریکا را به او توصیه نمی کردم و اگر دوستان دیگر هم چنین دلایلی برای مهاجرت دارند کمی بیشتر فکر کنند و خودشان را گرفتار و آواره شهرهای مختلف امریکا نکنند.
ولی امیرعلی جان حالا که به امریکا آمدی یک توصیه به شما می کنم که شاید به موفقیت شما کمک کند. تا جایی که می توانی از ایرانی های لس آنجلس فاصله بگیر و حتی اگر شده به یک شهر دیگری برو که هیچ ایرانی در اطرافت نباشد. نگذار با حرف های خودشان مغز تو را شستشو بدهند. نگذار به تو کلک هایی یاد بدهند که چگونه از زیر مالیات فرار کنی بلکه خودت را از نظر اجتماعی بالا بکش تا هم مالیات بیشتری بدهی هم از رفاه حاصل از مالیات استفاده کنی و لذت ببری. غر زدن به مالیات و اصولا غر زدن به همه چیز یکی از اخلاق بدی است که متاسفانه در بین ما رواج دارد.
برایت آرزوی موفقیت دارم
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
آرش گرامی من هم از شما ممنونم که همچنان پیوسته و با دلسوزی و ظرافت تمام مشغول نوشتن هستی و کاملا شگفت زده شدم که هنوز آن پست خیلی کوتاه مرا به خاطر داری. شما بر خلاف فرمول اخیر من که به صورت خام ارسال شد روی آن فرمول کار کرده بودی و خیلی دقیق بود اما شاید نیاز به اضافه کردن و وزن دادن زیاد به خواست و اراده داشت. من البته نمی خواهم بگویم که خواست و اراده من قوی بوده چون هنوز مشکلات فراوان دارم و در حال مبارزه با این مشکلات هستم که مطمئنم اگر بیشتر آیتمهای فرمول شما را دارا بودم الان مشکلات کمتری داشتم. اما مشکلات، مختص من و شما و اینجا و آنجا نیست و همه افراد و همیشه به نوعی مشکل دارند که در حال مبارزه برای رفع آن هستند.
ما در اینجا همه در تلاشیم که تجربیات شخصی، خوانده ها و شنیده هایمان را که مفید تشخیص می دهیم برای دوستانی که نیاز دارند به اشتراک بگذاریم و مسلما هر چقدر وقت بیشتری برای نوشتن اختصاص بدهیم نوشته هایمان موثرتر خواهد بود. اما متاسفانه در این پستهای اخیر برای نوشته ها وقت کمتری صرف کردم و اشکالاتی مثل همین عدم فراگیر بودن که شما و سهیل بادامی عزیز اشاره کردید را دارد و همان طور که دیده اید این پستهای من بدون ویرایش و با غلطهای زیاد تایپی و نگارشی ارسال شده اند. و از شما سپاسگزارم که با دقت پستهای تمیزی ارسال می کنید و با دقت پستهای دوستان را می خوانید.

دوستانی که در آمریکا هستند و یا دوستانی هنوز در ایران هستند و علاقه یا برنامه برای مهاجرت به اینجا را دارند را ما می توانیم در دو گروه کلی طبقه بندی کنیم؛ هر چند که می توان آن را به بینهایت تقسیم کرد. افرادی که به ظاهر توجه می کنند و افرادی که به ساختار توجه بیشتری دارند. گروه اول به خیابانهای تمیز و رنگارنگ و افراد شاد و اهل مد و ماشینهای لوکس و زیبا و ساختمانهای جذاب و پارکها با شهر بازی های رنگارنگ و غیره.. و گروه دوم که به ساختار توجه می کنند مثل مهندسی ساخت و استحکام و آرامش و خیابانهایی که زیبا نیست ولی ایمن است؛ افرادی که در خیابانها با لباسهای رنگارنگ دنبال شادی و خوش بودن نیستند و با ظاهری ساده در درون اتومبیل هایشان به سرعت در حال حرکت به سمت محل کار هستند؛ اتومبیلهایی بزرگ قوی مطمئن پر شتاب و سریع. طبیعت، دریاچه و رودخانه ای که در اطراف و داخل آنها رستورانهای شیک و وسایل تفریحی پر زرق و برق وجود ندارد ولی برای آرامش و شادی درونی ساخته شده اند و غیره...

بیشتر جوانان امروزه ایرانی به گروه اول تمایل دارند و متاسفانه وقتی که به آمریکا و اروپا مهاجرت می کنند دچار افسردگی شده و یا برمی گردند و البته بسیاری از آنها هم خودشان را با شرایط تطبیق می دهند و یا مکانهای مورد نیاز را پیدا می کنند. دوستانی که در پستهایشان درباره آمریکا منفی می نویسند یا از این گروه هستند و یا دوستانی هستند که می خواهند این گروه پس از مهاجرت غافلگیر نشوند. اما به نظر من اینگونه دوستان نباید نگران باشند چون اگر پول داشته باشند یا در صورت بی پولی با کار و درآوردن پول می توانند به شهرهایی مثل لاس وگاس و نیویورک و شهرهای توریستی سفر کرده و از همه نوع بهترش را تجربه کنند. البته شرمنده دوستانی خواهیم بود که بیشترین تفریح آنها دنبال دختر افتادن و گیر دادن به آنهاست. این کار در اینجا نه تنها پذیرفته شده نیست بلکه ممکن است طرف را به دادگاه و زندان هم بکشاند. برای این کارها بهترین کشور دنیا همان آیران است و در رده بعدی بعضی از کشورهای آفریقایی. البته چون در اینگونه کشورهای آفریقایی پلیس کاری با پسرها ندارد و دخترها هم اصلا اهمیتی و جوابی برای پسران ندارند شاید برای بعضی از جوانان ایرانی اصلا جذبه ای نداشته باشد.
اما دوستانی مثل شما و خود من که به دنبال ساختار هستیم از آمریکا بیشتر لذت خواهیم برد.

البته من هم برنامه دارم سالی به دو سه منطقه شاد و تفریحی کشور سفر کنم و چند روزی را به خوشی و شادی بگذرانم.

در مورد مالیات بسیار زیبا گفتی و به نظر من هم دادن مالیات از گرفتن مالیات لذت بخش تر است و هر چه مبلغ و حتی نرخ پرداختی مالیات بالاتر باشد نشانه درآمد بیشتر و زندگی در جای بهتر و گرانتری دارد. و دوستانی که از پرداخت مالیات نفرت دارند در همه ایالتها شهرهایی وجود دارد که مالیات خیلی کمتری دارد و نرخ کالاها و هزینه ها هم بسیار پایین تر است. البته این دلیل بر بد بودن یا فقیر بودن شهر نیست. مثلا همین ایالت ما نرخ بنزین در خیابان هوارد سمت شیکاگو با نرخ آن در سمت اوانستون همان خیابان تا بیست سنت تغییر دارد و با اینکه افراد ثروتمندتری در اوانستون زندگی می کنند و خانه های بسیار گرانقیمت تری هم دارد سمت اوانستون ارزان تر است. حتی دیروز من در نزدیکی ممفیس ایالت تنسی قیمت بنزین حدود سه دلار هم دیدم که از شیکاگو نزدیک به هشتاد سنت ارزانتر هستش. در اوانستون حتی نرخ بیمه هم کمتر است.

در مورد ایالتها گمان نمی کنم در هیچ ایالتی ایرانی نباشد و به نظر من هم در جاهایی که ایرانی ها تمرکز کمتری دارند مهاجرین جوان امکان رشد بهتر از نظر زبانی و شغلی و شناخت بهتر فرهنگهای دیگر را خواهند داشت.
پاسخ
من از این نوع دسته بندی که اینجا میشه گله دارم. اینکه گفته میشه «از ایرانی‌های لس آنجلس دوری کن» واقعا خیلی کلیه. درسته تو لس آنجلس آدمهای بد و خوب وجود داره اما به صرف زندگی کردن در لس آنجلس نمی‌شه برای کسی پیش‌داوری کرد. اینجا من تعداد خیلی زیادی آدم درست و حسابی و با صفا میشناسم که با هیچکدوم از تعاریفی که شما از «ایرانی لس آنجلسی» میدید جور نمیاد.

تنها دلیلی که میگن لس‌‌آنجلس خوب نیست اینه که اینجا جامعه ایرانی خیلی بزرگه و اگه یه کم حواست نباشه میبینی فقط از نظر فیزیکی جابجا شدی و باز هم داری تو همون شهرهای ایران زندگی می‌کنی که البته خطرات خودش رو داره.

اما لس آنجلس زندگی کردن یک نفر هیچ‌چیز رو مشخص نمیکنه. اتفاقا لس‌آنجلس دومین ابرشهر آمریکاس و امکاناتش از همه شهرهای غرب آمریکا بیشتره. ما هنوز بعد از یکسال وقت نکردیم اماکن توریستی اینجا رو کامل ببینیم و از بودن تو این شهر به این بزرگی لذت می بریم.
پاسخ
تشکر کنندگان: hitab ، SH1A2R3 ، ParsTrader ، ابی22 ، saied-k ، rs232 ، AmericanHamid ، Goodie ، amir2640 ، ronmony ، indmehdi ، maria2000 ، alirezanz
اما منظور که همه لوس آنجلسی ها یا حتی اکثریت نیست. حتی اگر ما به بعضی رفتارها در ایران نیز انتقاد داریم منظور این نیست که بیشتر مردم ایران اینطوری هستند. یا حتی به معنی این نیست که خود ما از این موضوعات مبرا هستیم. برای مثال اگر ده جنایت در آمریکا اتفاق بیفتد و شش تا از آنها توسط آفریقایی ها و چهارتای بقیه توسط دیگران باشد مسلما آفریقایی ها را خطرناک خواهند نامید و این به معنی این نیست نیست که چندین میلیون آفریقایی خطرناک هستند در صورتی که فقط شش نفر قتل انجام داده اند. و وقتی که یکی از مهمترین کانالهای تلویزیونی آمریکا برنامه ای تهیه می کند و به تعداد انگشت شمار جنایات اشاره و از سیاه پوستان می خواهد که روش خود را عوض کنند و می گوید چرا شما این کار را می کنید گمان نمی کنم که حتی دوست سیاه پوست همان گوینده ی سیاه پوست و یا حتی دوست سیاه پوست خود من که برنامه را در حضور او با علاقه پیگیری می کنم نیز به خودشان بگیرند.
پاسخ
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، ابی22 ، saied-k ، ParsTrader ، rs232 ، AmericanHamid ، Goodie ، ronmony ، shahram1347 ، alirezanz
(2011-10-11 ساعت 04:47)rs232 نوشته:  کاوشگر عزیز. از اینکه پس از رفتن به امریکا همچنان تجربیات خودت را در اختیار دیگران می گذاری سپاسگزارم. نوشته های شما بسیار سنجیده است و دوستانی که واقعا به دنبال یک مهاجرت موفق هستند می توانند به آن اعتماد کنند. امیدوارم برخلاف آن درصد موفقیتی که طبق فرمول من درآوردی من برای شما پایین درآمده بود بسیار در امریکا موفق بشوید.
ولی چیزی که من همیشه یادآوری کرده ام و دوباره هم می خواهم بگویم این است که در کنار تمام نکات درستی که شما گفتی یک نکته بسیار مهم دیگر هم وجود دارد و آن این است که مخاطب شما چه کسی است.
به عنوان مثال جایی که من در آن زندگی می کنم برای خود من از هر نظر بهشت است ولی افراد زیادی که پیش من می آیند می گویند این دهات غراضه چیه که تو توی آن زندگی می کنی نه یک دیسکوی درست و حسابی دارد نه جوانهای باحال و هیپی توی خیابان دارد و در تهران لااقل آدم دو بار خیابان جردن را بالا و پایین می رفت و حوصله اش سر نمی رفت ولی اینجا اگر دو ساعت خیابان را بگردی هیچ مورد جالبی پیدا نمی کنی.
نباید فراموش کرد که فاز افراد زیادی که مثل من و شما به دنبال کار و بدبختی و خرج و نگرانی از آینده و مسائل دیگر بودیم با فاز برخی دیگر از دوستانی که با سلایق دیگری مهاجرت می کنند از زمین تا آسمان فرق می کند.
البته اگر دوست عزیز ما امیر علی قبل از مهاجرت دلایلش را برای انتخاب امریکا طبق لیستی که نوشته است به من گفته بود هرگز آمدن به امریکا را به او توصیه نمی کردم و اگر دوستان دیگر هم چنین دلایلی برای مهاجرت دارند کمی بیشتر فکر کنند و خودشان را گرفتار و آواره شهرهای مختلف امریکا نکنند.
ولی امیرعلی جان حالا که به امریکا آمدی یک توصیه به شما می کنم که شاید به موفقیت شما کمک کند. تا جایی که می توانی از ایرانی های لس آنجلس فاصله بگیر و حتی اگر شده به یک شهر دیگری برو که هیچ ایرانی در اطرافت نباشد. نگذار با حرف های خودشان مغز تو را شستشو بدهند. نگذار به تو کلک هایی یاد بدهند که چگونه از زیر مالیات فرار کنی بلکه خودت را از نظر اجتماعی بالا بکش تا هم مالیات بیشتری بدهی هم از رفاه حاصل از مالیات استفاده کنی و لذت ببری. غر زدن به مالیات و اصولا غر زدن به همه چیز یکی از اخلاق بدی است که متاسفانه در بین ما رواج دارد.
برایت آرزوی موفقیت دارم
دوستان خوب من واقعا موندم که چرا ما باید از ایرانی دوری کنیم ؟؟؟
انقدر از بچه های ایرونی لس انجلس به نا حق بد گفتن که ناراحت کننده است
منکر بدی هم نیستم که طبیعیه تو هر قوم و شهرو قبیله ای وجود داره
هنوز از در بوتیک بیژن تو بورلی هیلز رد میشی میبینی مردم از هر کشوری با چه ذوقی عکس می گیرن راجع به ایران صحبت می کنن یا مثلا جیمی دلشاد Mayor اونجا و یا خیلی از ایرونی ها دیگه بعد ما نشستیم اینجا میگیم ایرانی دیدی فرار کن !!!

در حالی که دنیا به سمتی داره میره که دیگه رنگ پوست و نژاد و ملیت عامل برتری نیست انسانیت مهمه بعد من و شما هم که بچه نیستیم فرق خوب و بد رو خیلی راحت میشه تشخیص داد

به هر حال من خیلی دوستان رو دیدم که تو ایران یا اروپا وضع زندگی خوبی دارن ولی دارن به آب واتیش میزنن که بیان امریکا فکر می کنن اینجا دیگه آخرشه در حالی که اینجا هم مشکلات خودش رو داره و 100 % اون مدینه فاضله ای نیست که خیلی ها فکر می کنن همونجور که خودم چنان غولی
از اینجا ساخته بودم که تو همون فرودگاه وقتی رفتم با عرض معذرت دستشویی دیدم اب سیفون داره چکه میکنه !!
از همون جا 2 زاریم افتاد که بله اینجا هم .... حالا بماند چه اتفاقایی بعدن افتاد که تو پست های با لا گفتم..
در مجموع شاید کاملا به تصوارات ذهنیم نرسیدم ولی دیگه حوصله بر گشت و استارت دوباره ایران یا جای دیگه هم ندارم
من آرش جان از لحاظ محیط زندگی از جایی که همیشه آروم و ساکت باشه خسته میشم مثلا یه مدت اورنج کانتی بودم عینهو شهر مرده ها بود به خصوص شبها باز ال ای اگه یه زمانی شب هم بخوای بری بیرون شهر ok
من خودم هدفم از مهاجرت زندگی کامل که همه چیش به موقع و اندازه باشه کارش . تفریحش و اینم می دونیم که کسی که خواهان زندگی خوب
هست تو ایران نمی تونه بهش برسه یا جاهایی مثل دبی که قوانین کاملی ندارن یا اروپا هم که نظرات متفاوته....
حالا اگه جای بهتری از اینجا هست که امکانات و.. لس انجلس رو داشته باشه ممنون میشم راهنمایی کنی
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، rs232 ، AmericanHamid ، amir2640
درود بر دوستان ....
از اینکه تجربیاتتون و نکات مثبت و منفی مهاجرت و زندگی در آمریکا و ایالت هاش و یا شهرهای مختلف ، رو در اختیار من و دیگر کاربران میگذارید سپاسگذارم ....
من به شخصه به یک نظرم اعتقاد دارم .... و اینکه اگر در هر مکانی انسانیت باشه فکر کنم امنیت هم بیشتره و خوبی و کمک و ...
به عنوان مثال اگر من برای جرم و جنایت و یا سرنگون کردن کسی بخوام پول بگیرم و یا به خاطر منافع خودم بیام منافع دیگران رو به خطر بندازم یا نابود کنم ، خوب این به دور از انسانیته و ایرانی و غیر ایرانی نداره ...
مانند همین بحثی که دوستان شروع کردند در مورد ایرانی های لس آنجلس !!!!
خوب به نظر من این دلیل نمیشه که همه را نسبت انسانهای بد بدهیم و من هم نمی گویم که همه خوب هستند ....
این شناخت و نحوه ی برخورد ما با مخاطب است که ما باید درک اینگونه موارد را داشته باشیم تا اینکه به دلیل بی تجربگی از مهاجرت و یا زندگی در آمریکا ( لس آنجلس ) مورد سو استفاده قرار نگیریم و تجربه ی تلخی هم از ایرانیان لس آنجلس نداشته باشیم ...
...........................................
دوستان اگر امکان داره تجربیاتتون رو بگذارید در تاپیک زندگی در آمریکا http://mohajersara.com/showthread.php?ti...#pid143135
و نظراتتون رو در این همین تاپیک قرار بدید ...
یه تاپیک هم هست که دوستانی که تجربه ای تلخ از قسمتهای مختلف امریکا دارند میتونند در اون تاپیک قرار بدن :
http://mohajersara.com/showthread.php?ti...#pid129411
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان