کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
راستشو باید بگیم دیگه؟
من همین الانش پشیمونم....خدایی....
نمی گم اینجا هیچ چی نداشت برام...خداقلش گرین دارم...زبانم خوب شد..یه درآمد کوچیک....
اما امنیت شغلی 0%...یعنی آدم هر روز باید منتظر باشه بگن آقا/خانوم از فردا نیا سره کار...
یه درس دارم می خونم...واسه 2 تا درس الکی 800 دلار...خدایییییییییییی بی انصافی نیست؟ چرا اینقدر گرونه آخه...هر ترم معدلم بالای 3.5 شد یه تبریک تحویلم دادن...قربونشون برم.
استرس اینجا افتضاحه....دلتنگیش که واااااااااااای.... دیونه می شم....1 ماه می خوام برم ایران...یعنی 3 هفته دیگه دارم می رم....2 ماه چمدون بستم...باورتون می شه؟
سال دیگه هم گفتم می خونم برای کنکور ایران مقطع بالاتر....ارزون...راحت...خلاص.
من که دارم بر می گردم....
پاسخ
تشکر کنندگان: yami ، golbano ، soheilbadami ، moraddad ، ARazmi ، Iranian ، indmehdi ، sepideh _s
من هنوز هم پشیمان نیستم. یکی دو هفته مانده به نوروز ایرانی من از بانکی پول گرفتم که سر راه آن را برای یکی از دوستان بفرستم، توی اتوبوس کیف پول مرا از جیبم دزدیدند. به جز پول قابل توجه تقریبا همه مدارک مهم من داخل آن کیف بود به ویژه کارت سوشیال سکیوریتی. اما این شوک سنگین هم نتوانست مرا ذره ای پشیمان کند.

از طرف دیگر بعد از ظهر روز یکشنبه سیزده بدر ماشین من در ناحیه ای دور از شهر شیکاگو دچار خرابی شد. من که علاوه بر بیمه ماشین که شامل ده مایل حمل ماشین نیز می باشد از شرکت ورایزن (خدمات دهنده سرویس مخابراتی موبایلم) نیز یک بیمه امداد جاده ای به نرخ ماهی سه دلار گرفته بودم؛ با آنها تماس گرفتم. خانم پاسخ دهنده وقتی به دقت محل مرا پرسید گفت بعد از پنج دقیقه و سی و شش ثانیه جرثقیل می رسد ولی من چون برایم عجیب بود فکر کردم می گوید بعد از ساعت پنج و سی و شش دقیقه می رسد که می شد بیش از یک ساعت ولی حدود پنج دقیقه بعد تماس گرفت و گفت جرثقل پشت سرت است.

اما اینها هیچکدام دلیل بر پشیمان شدن یا پشیمان نشدن نیست و افرادی که با شنیدن یک موضوع ناهنجار به شدت ذهنشان منفی می شود و یا کسانی که با شنیدن یک یا چند موضوع هیچان انگیز به شدت شیفته می شوند به نظر من باید کمی در تفکرات خود تغییر داده و احساس را تا حدود زیادی از تصمیم گیری خود دور کنند.
پاسخ
همانطور که ترنم میگه در آمریکا برای عموم چیزی به نام امنیت شغلی نداریم!! بجز معدود افرادی که مشاغل فدرال پیدا میکنن بقیه هر لحظه باید منتظر شنیدن خبر اخراجشون باشن. این استرس واقعا کشنده و فرسایشی هست اما واقعیت هم اینه که آمریکا همینجوری آمریکا شده. یعنی کارگر (شرکتهای دولتی) و کارمند مثل خیلی از کشورهای دیگه و مخصوصا ایران خودمون دچار روزمرگی نشدن و فکر نکردن که سر دولت خراب شدن و رفت!!
حتی ارتش و پلیس و آموزش پرورش اینجا هم مثل ایران نیست که سرش بتونی خراب بشی و هر کاری هم بکنی ممکنه زندان داشته باشه ولی اخراج نداره!!
من هر لحظه خدا رو بخاطر لطفی که در حقم داشته و حمایت خانواده همسرم در بدو ورودم بهم داد, شکر میکنم. واقعا دوستانی با لاتاری اومدن بدون هیچ حامی و راهنما و تو این مملکتی که بدون کردیت هیستوری و رفرنس تقریبا هیش کاری نمیشه کرد, هنر کردن! هنر.
ایکاش بقیه رو از تجربیات ارزشمندشون بی بهره نذارن. ما که جا افتادیم رفت اما خداییش اگه به جدیدالورودها راهنمایی بدن, خیر دنیا و آخرت نصیبشون خواهد شد Smile
پاسخ
کردیت هیستوری و رفرنس اینا رو گفتید...یاد اون موقع افتادم....مگه ما می تونستیم خونه کرایه کنیم...اسپانسرمون هم یه شهری بود 30 مایل اونور تر.... خلاصه اومدن حمایت کردن برای خونه و این حرفا...این اوکی شد.
ماشین...ای داد بیداد... ماشین نو که هیچ چی... ماشین دست دوم خریدم...بعد از چند ماه یکی زد به اینجانب...ماشین ترکید...دیگه رفتیم برای ماشین نو...حالا کردیتمون زیاد نیود دیگه... یکی از دوستای پدر شوهرم خانومش اومد کوساینر شد...دیگه ماشین خریدیم....
اصلاً یادم میاد ها تنم می لرزه.
البته ما هنوز یه ماشین داریم...اینجانب خط متر و اتوبوسم :دی
ولی واقعاً سخت بود...هنوزم هست.....
پاسخ
تشکر کنندگان: golbano ، laili ، soheilbadami ، frozen mind ، hoda2012 ، 3pideh ، indmehdi ، parastoo mohajer ، imojen ، alirezanz ، Pedraaam
(2012-04-24 ساعت 05:59)tarannom 86 نوشته:  کردیت هیستوری و رفرنس اینا رو گفتید...یاد اون موقع افتادم....مگه ما می تونستیم خونه کرایه کنیم...اسپانسرمون هم یه شهری بود 30 مایل اونور تر.... خلاصه اومدن حمایت کردن برای خونه و این حرفا...این اوکی شد.
ماشین...ای داد بیداد... ماشین نو که هیچ چی... ماشین دست دوم خریدم...بعد از چند ماه یکی زد به اینجانب...ماشین ترکید...دیگه رفتیم برای ماشین نو...حالا کردیتمون زیاد نیود دیگه... یکی از دوستای پدر شوهرم خانومش اومد کوساینر شد...دیگه ماشین خریدیم....
اصلاً یادم میاد ها تنم می لرزه.
البته ما هنوز یه ماشین داریم...اینجانب خط متر و اتوبوسم :دی
ولی واقعاً سخت بود...هنوزم هست.....

خداییش سیستم انگار به صورتی تنظیم شده که یک مهاجر غیرقانونی که اینجا فک فامیل داره خیلی از یک مهاجر قانونی که اینجا هیشکی رو نداره موفق تر بشه!!
فقط بیمه ماشین رو بگم که اگه زیر مجموعه پلن پدرزنم نشده بودم باید ماهی 250 دولار یا بیشتر برای این کاوریج پول میدادم!! الان 110 دولار میدم!! یعنی مملکته داریم هااا! حالا بگذریم از رفرنس محلی برای اشتغال که بدون اون من موندم اصلا مگه میشه آدم کار پیدا کنه؟
پاسخ
تشکر کنندگان: golbano ، soheilbadami ، frozen mind ، hoda2012 ، parastoo mohajer ، imojen ، immigrant2us ، alirezanz
(2012-04-24 ساعت 03:00)tarannom 86 نوشته:  راستشو باید بگیم دیگه؟
من همین الانش پشیمونم....خدایی....
نمی گم اینجا هیچ چی نداشت برام...خداقلش گرین دارم...زبانم خوب شد..یه درآمد کوچیک....
اما امنیت شغلی 0%...یعنی آدم هر روز باید منتظر باشه بگن آقا/خانوم از فردا نیا سره کار...
یه درس دارم می خونم...واسه 2 تا درس الکی 800 دلار...خدایییییییییییی بی انصافی نیست؟ چرا اینقدر گرونه آخه...هر ترم معدلم بالای 3.5 شد یه تبریک تحویلم دادن...قربونشون برم.
استرس اینجا افتضاحه....دلتنگیش که واااااااااااای.... دیونه می شم....1 ماه می خوام برم ایران...یعنی 3 هفته دیگه دارم می رم....2 ماه چمدون بستم...باورتون می شه؟
سال دیگه هم گفتم می خونم برای کنکور ایران مقطع بالاتر....ارزون...راحت...خلاص.
من که دارم بر می گردم....

کاملا باهاتون موافقم دارم از دلتنگی خفه میشم ولی ای کاش زبر اون سقف زیبا واسه همون جا بودSad
پاسخ
تشکر کنندگان: soheilbadami ، kavoshgarnet ، hoda2012
(2012-04-24 ساعت 03:00)tarannom 86 نوشته:  راستشو باید بگیم دیگه؟
من همین الانش پشیمونم....خدایی....
نمی گم اینجا هیچ چی نداشت برام...خداقلش گرین دارم...زبانم خوب شد..یه درآمد کوچیک....
اما امنیت شغلی 0%...یعنی آدم هر روز باید منتظر باشه بگن آقا/خانوم از فردا نیا سره کار...
یه درس دارم می خونم...واسه 2 تا درس الکی 800 دلار...خدایییییییییییی بی انصافی نیست؟ چرا اینقدر گرونه آخه...هر ترم معدلم بالای 3.5 شد یه تبریک تحویلم دادن...قربونشون برم.
استرس اینجا افتضاحه....دلتنگیش که واااااااااااای.... دیونه می شم....1 ماه می خوام برم ایران...یعنی 3 هفته دیگه دارم می رم....2 ماه چمدون بستم...باورتون می شه؟
سال دیگه هم گفتم می خونم برای کنکور ایران مقطع بالاتر....ارزون...راحت...خلاص.
من که دارم بر می گردم....
1 چیز رو نمیشه منکر شد و اون تجربه بسیار گرانبهایی هست که ادم بدست میاره و هر چه هم جوانتر باشی این تجربه بیشتر بکارتون میاد. از این جنبه بسیار مهم هرگز پشیمان نخواهید بود.

آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: zaherbin ، كاميلا ، ParsTrader ، sare ، frz61 ، kavoshgarnet ، hoda2012 ، saied-k ، parastoo mohajer ، alirezanz
(2012-04-24 ساعت 11:35)zaherbin نوشته:  یک اعترافی بکنم وقتی تو خیابون های بوستون راه میرم حالم بده میشه واقعا جو بدی داره همش آسمون خراش دلمون پکید.(خداییش کاشان بودم دشتی بود برای خودش )

از رنج کار زیاد بگذریم بی محبتی اینجا بیداد میکنه میبینی یکی امروز باهات دوسته فردا نیست اصولا بی احساسن اینها (الان به سوال زمانی که ایران بودم رسیدم که چرا فیلم عشقی زیاد دارن)

درباره بیمه و مخارج باید بگم تمام این هزینه ها حساب شده است یعنی منی که ساعتی 70$ میگیرم باید آخر ماه با برنامه حسابداری خودم .خودمو برسونم.(دوستان زیاد خرج میکنید محمد واری زندگی کنید)

راستی امریکا مثل فروشگاه بزرگ میمونه همش میخوای بخری آخ آخ من دو بار زد بسرم ماشینمو عوض کردم فکر کنم بابتش 1 سالی تو هزینه هام عقب باشم
دیگه جونم براتون بگه پشیمون شدم یا نه ؟!!
بگم اره چطوری برم ایران .میگن عرضه رفتن به آمریکا نداشت و خاک تو سرش بی لیاقته(واقعیتیه)
اگر هم بگم نه
باید در هفت روز هشت روز کار کنم. غذای تایلندی بخورم.ساعت 1 تا هفت شیفت بدم.فکر این باشم امریکن اکسپرس قبض جدیدی نفرسته کیفمون خراب کنه

ای ول ساعتی 70 دلار!!! اینجا 8 دلار بیشتر نمیدن برای بیشتر کارا Sad
پاسخ
تشکر کنندگان: zaherbin ، storagemeter ، tarannom 86 ، sepideh _s
(2012-04-24 ساعت 11:35)zaherbin نوشته:  یک اعترافی بکنم وقتی تو خیابون های بوستون راه میرم حالم بده میشه واقعا جو بدی داره همش آسمون خراش دلمون پکید.(خداییش کاشان بودم دشتی بود برای خودش )

از رنج کار زیاد بگذریم بی محبتی اینجا بیداد میکنه میبینی یکی امروز باهات دوسته فردا نیست اصولا بی احساسن اینها (الان به سوال زمانی که ایران بودم رسیدم که چرا فیلم عشقی زیاد دارن)

درباره بیمه و مخارج باید بگم تمام این هزینه ها حساب شده است یعنی منی که ساعتی 70$ میگیرم باید آخر ماه با برنامه حسابداری خودم .خودمو برسونم.(دوستان زیاد خرج میکنید محمد واری زندگی کنید)

راستی امریکا مثل فروشگاه بزرگ میمونه همش میخوای بخری آخ آخ من دو بار زد بسرم ماشینمو عوض کردم فکر کنم بابتش 1 سالی تو هزینه هام عقب باشم
دیگه جونم براتون بگه پشیمون شدم یا نه ؟!!
بگم اره چطوری برم ایران .میگن عرضه رفتن به آمریکا نداشت و خاک تو سرش بی لیاقته(واقعیتیه)
اگر هم بگم نه
باید در هفت روز هشت روز کار کنم. غذای تایلندی بخورم.ساعت 1 تا هفت شیفت بدم.فکر این باشم امریکن اکسپرس قبض جدیدی نفرسته کیفمون خراب کنه

zaherbin عزيز سلام و سلامت باشي .
شهر دوست داشتني كاشان با انهمه گل و گياه معطر و گلاب و عرق هاي گياهي رو گذاشتي رفتي ينگه دنيا ..............................................؟
وقتي پدرم ميگفت و هنوز هم مي گه ، پسر تو نمي دوني . صبر كن بعدآ مي فهمي . من به چشمهاي كم رمقش با نگاه مغرورانه نگاه مي كنم ،و تو دلم ميگم . من من من نمي فهم . ! ولي بعد از مدتي واقعآ پي مي برم در آن زمان نسبت به آن موضوع خيلي بي اطلاع بودم .
يادش بخير همين 50 روز پيش همسايه كاشاني ديوار به ديوار مان عمرش را داد به شما هميشه از بوي گل و گلاب ما را سر خوش ميكرد ،وقتي از سر محل بطرف خانه اش با بغچه دستمال يزدي اش ميرفت من كنجكاو مي شدم اخه اون چيه پيچيده لاي دستمال يزدي .......................
بالاخره يه روز رفتم جلو و بعد از كلي احترام بسبك ژاپني با خنده و شوخي پرسيدم اين چيه پيچيدي لاي دستمال ؟ نگاهي به اطراف انداخت و گفت : بفرماييد ، نان است . پيچيدم لاي دستمال چشم نخورم . اين كلمه و اين صدا ،بارها و بارها توي گوشم پيچيده . چشم نخورم . چشم نخورم .
يعني چي ؟ شما خيلي جوانتر هستيد و در دنياي مجازي امروز با ديدن عكسهاي سفينه هابل كه ستاره هاي با ده برابر بزرگتر از خورشيد را رصد كرده نمي توانيد با من و لمس اين جمله ارتباط بر قرار كنيد و حق داريد .
دوستان گفتن اين كلمه درست نيست . ........... نه شجاعتش رو ندارم بگم .
اما ، فقط يك داستان كوچك تعريف مي كنم . رفتم دختر چهارده ساله ام را از كلاس زبان واقع در خيابان وصال بياورم . كلاس تعطيل شد و دخترم با روپوش مدرسه راهنمايي و كوله پشتي و مغنعه دور دوزي شده شاد و خندان امد و گفت : سلام پدر ببينم شما تا حالا كافه گلاسه خوردي ؟ گفتم چطور مگه . گفت : اگه خوردي ،. خيلي.... . گفتم مشكلي نيست الان ميرويم يك كافه گلاسه با هم مي خوريم تا توي مدرسه كم نياري . خيلي خوشحال شد يكي از همكلاسي هايش از كافي شاپ رفتن و با خاله و غيره و ذالك تغريف كرده بود و دل بچه را اب كرده بود . خلاصه گفتم چند قدم بطرف بالاي خيابان وصال يك كافي شاپ هست . رفتيم تا بيايم وارد شوم ديدم فضا مناسب ، بچه نيست ، عقب گرد كردم . گفتم بيا بريم يه جايكه من از قديما از انجا خاطره دارم ، متوجه علت برگشتم نشد ،ولي ازمن قول گرفت تا خاطراتم را برايش تعريف كنم رفتيم سر چهار راه وصال و انقلاب ضلع جنوب غربي تقريبا با كمي اختلاف روبروي سينما سپيده شيريني فروشي فرانسه به دخترم گفتم اينجا را بهش ميگويند كافه فرانسه و................داستان ....... اقا ما كه وارد شديم در حدود بيست تا دختر و پسر مشغول صرف شيريني بودند رفتيم محل سفارش دخترم قدري در انتخاب اش ترديد كرد . من ضمن كنترل نگاه هاي معني دار مردم خصوصا فروشنده ها سعي در راهنمايي دخترم داشتم و از طرفي سعي مي كردم حرفهاي دور برم را روي سر كچل ام بگذارم تا سر بخورند . بالاخره سفارش را گرفتم امديم بطور ايستاده مشغول خوردن شديم كه دخترم اعتراض كرد پدر تو هميشه آبروي منو مي بري با تند خوردنت . دخترم متوجه نشد كه من مي خواستم از دست همه آدماي آنجا فرار كنم من ازش عذر خواهي كردم چون يك قطعه شيريني بزرگ را بلعيدم و منتظر تمام شدن شيريني دخترم بودم تا زود تر از انجا خارج شويم . كه دخترم گفت : پدر اين يارو فروشنده بما بد جوري نگاه مي كنه كه ديگه كنترلم شل شد . احساس جواني كردم و برگشتم سمت فروشنده ، كيفم را گذاشتم زمين و رفتم بسمت اش هيچ كس ، بجز دخترم متوجه حال من نشد رو به فروشنده كردم و گفتم چيه ؟ فروشنده سريع فهميد ، داد زد . حسن واسه حاجي اب بيار ، دخترم خودشو بمن رسوند گفت پدر كافه گلاسه ام تمام شد مي توانيم بريم ، من برگشتم نگاهي به ليوان نيمه تمام اش كردم و با بغض گفتم بيريم دخترم ........
دوستان من از گفتن اين كلمه واهمه دارم .................... نه شجاعتش را ندارم .
پاسخ
(2011-08-12 ساعت 22:21)faranak.n نوشته:  
(2011-01-26 ساعت 09:00)mahdis نوشته:  سلام همه دوستان
من پشیمون شدم آره ولی از بعد از فوت مامان . یعنی دقیقا" شبی که برادرم زنگ زد گفت اگه میتونی زودتر بیا کلی به خودم بد و بیراه گفتم که چرا اومدم چون میدونستم مامان خیلی غصه میخوره . که متاسفانه اینطوری هم شد و الانم بارها پشیمان شدم از اینکه اومدم و به خودم میگم من به بهای از دست دادنِ مامان اینجا رو دارم .... آیا این خوبه ؟؟؟؟!!!!!!!!
کاش نمی اومدم
میدونم خیلی ها سرزنشم میکنید ولی خب این ذهنیتمِ .... متأسفانه
با آرزوی بهترینها برای همه

من همیشه حتی از بچگی که نمی دونستم تفاوت ایران با جاهای دیگه چیه،دوست داشتم از ایران برم،همه هم از فامیل و دوست و آشنا به من می گفتم اخلاق تو به درد ایران زندگی کردن نمی خوره...کلاً هم زندگی سختی داشتم اما خدا رو شکر همیشه با سختی ها کنار اومدم و کلاً با شرایط خودم رو وفق می دم، نمی گم از رفتن نمی ترسم،می ترسم چون جایی می رم که هیچ کس رو ندارم و به قول اون دوستمون مثله یه تولد دوبارس با این تفاوت که کسی نیست تا الف بای زندگی بهت یاد بده،اما می دونم که می تونم چون دارم با برنامه میرم و ادم قوی در مقابل مشکلات هستم....با همه این ها روزی که قبولیم در لاتاری رو دیدم به جای خوشحالی اولین صحنه که جلوی چشمام اومد ناراحتی و دلتنگیه پدر ومادرمه، نمی دونم واقعاً بعد از رفتن من چی بهشون می گذره...یه روز هایی به خودم می گم خیلی خود خواهی الان که بهت احتیاج دارن می خوای بزاری بری؟ بعد دچار شک می شم که اصلا برم؟ اما فرداش که می رم تو خیابون چشمم به این گشت ارشاد و مردم و بی فرهنگی و فساد اجتماعی و خلاصه وضعیت وحشتناک ایران میوفته می گم چطور حتی یک لحظه شک می کنی؟ تو باید بری...اما باز میام خونه و ...
برای مادرتون آرزوی شادی روح می کنم و عمیقاً درک می کنم ناراحتیتون رو...امیدوارم هرگز برای کسی پیش نیاد...اما چیزی که من همیشه به خودم میگم اینه که من 25 سال از بهترین سال های زندگی ام رو از دست دادم،بقیه اش هم قرار نیست خیلی خوش بگذره چون تازه اول راه هستم اما حداقل می تونم برای نسل های بعد خودم آرامش بیارم و اونا به سرنوشت من دچار نشن...ما انتخاب کردیم...انتخاب ما برای خوشی خودمون نبود چون به ما هم قرار نیست خوش بگذره پس عذاب وجدان نداشته باشید هر چند خیلی ناراحت کننده است اما ما انتخاب کردیم تا آینده فرزندانمون رو بسازیم به قیمت از بین بردن یک قسمتی از وجود خودمون....
راستی از دوستانم که رفتن واقعاً کسی رو ندیدم ناراضی باشه،همه دلتنگن اما هیچ کدوم قصد برگشت ندارن....در کل با شرایط خیلی بد الان انگار هر جایی از ایران بهتره

وای چقدر حست شبیه من هست
کیس نامبر :2012AS00061xxx
تاریخ ارسال فرم اولیه :2011july 24/مرداد 3
محل مصاحبه :آنکارا

تاریخ مصاحبه :4jun
تاریخ ویزا :6jun یک ضرب
تاریخ ورود به آمریکا :Cool
تعداد نفرات همراه :0
پاسخ
تشکر کنندگان: MAHDI2012 ، alirezanz
zaherbin
جدی فکر کنیم...چرا ما باید اینقدر سخت کار کنیم؟
مگه منی که 25 سالمه چقدر جون دارم...رفتم دکتر می گه ایستادن رو پا ببرات خوب نیت...مویرگ هات پاره شده...کار نکن یه مدت! 4 روز دیگه هم حتماً واریس می گیرم!

خوش به حالتون 70 دلار :|

در مورد آره رفتن به ایران.... دقیقاً دوستای من اینجوری فکر می کنن و من همیشه یه جواب دارم: آدم بخواد به حرف مردم باشه...ببخشیدا باید سرش رو بزاره بمیره.... ای بابا این زندگیه منه...تا کی مردم باید برای من و شما تصمیم بگیرن.
من که هر کی بهم می گه از اونجا خوشت می یاد؟ می گم راست اگه می خواید بگم: نه...اما اگه دوست دارید فکرک کنید شادم: آره!
ملت عکس می بینن: آخیییییییی چقدر درخت..سرسبزه....مگه من تو درخت زندگی می کنم؟ والاااااا :|

چند تا از دوستای من کی می گن درسشون تموم شه می رن...راحت...تازه تو ایران می ذارنشون رو سر.... اااااااااه خارجیه :d

یه سری می گن برای نسل های بعدی...برای کی آخه؟
برای بچه ی من که نه فارسی بلد خواهد بود حرف بزنه...نه چیزی از فرهنگش می دونه ...نه احترامی نه چیزی.... تازه بهش بگی بالای چشمت ابرو زنگ می زنه پلیس!

yami : مریلند ساعتی 7.25 $ ه..... :|

golbano:
یه روز خوب میاد...مطمئن باش Smile



پاسخ
تشکر کنندگان: golbano ، amir2640 ، ronmony ، 3pideh ، indmehdi ، alirezanz ، Pedraaam
تازه من و شما هنوز بیرحمیهاش رو ندیدیم ! اکثر ادمهای مسن اینجا رو که میبینم دلم برای اینده احتمالی خودمون میسوزه. راستش منم نیستم. 4 سال موقت و الفرار !
درسته . مسخره ترین چیز همین مینیمم دستمزد هست که با هیچ حسابی جور نیست. چند باک بنزین و خلاص.
حالا بیمه درمانی هم میخوایم ؟ ماهی 450 دلار ! میشه چند ساعت کار ؟؟ خدا بخیر کنه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: tarannom 86 ، saied-k ، ronmony ، sepideh _s ، alirezanz ، Pedraaam
به نظر من پشیمان شدن از مهاجرت به خاطر سختی آن مثل نیمه کاره ول کردن بقیه کارهایمان است.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، sib 24 ، برنا ، frozen mind ، nahid.t ، saied-k ، amirhomayoun ، MPU ، ronmony ، even ، cello86 ، kasragtr ، alirezanz ، aazitaa
امریکا اگه این چیزی به این وحشتناکی بود تا حالا موفق نمیشد.اینجا آدمهایی رو میبینم که ۳۰ سال هست از ایران اومدن و هنوز میگن امریکا خوب نیست.بدرد نمیخوره.منم بهشون گفتم چه اصراری هست خوب برگردین ایران.ولی نمیدونم چرا بر نمیگردن. من به شخصه تا حالا کسی رو ندیدم اینجا زندگی کنه و برگرده ایران و بگه آخیش چه ایران خوبه اونجا چه بد بود.من خودم اصلآ پشیمون نیستم از اینکه اومدم.به نظرم آدم تا اونجا که در توانش هست اینجا تلاش میکنه تا به موفقیت برسه و اگه هم نرسید ایرادی نداره چونکه ایران خانه اول ماست حتی ۴۰ سال دیگه هم برگردیم ایران هم برامون جایگاه هست.
ارسال مدارک F2A (همسرم): 4Sep ,2013, رسید مدارک: 9Sep, 2013,  اپرو: 9Oct, 2013 , دریافت کیس نامبر (سفارت ابوظبی): 18Nov, 2013
پرداخت 22Nov, 2013: DS 261 $88  ,پرداخت 230$ :2013, Dec 11, ارسال مدارک: 2013, 19 Dec , تکمیل پرونده: 2014, 27 NVC) Jan). تاریخ مصاحبه 2015, Jun 3 , کلیر 1Sep, 2015Big Grin، تاریخ ویزا 2015, 9Sep
سفرنامه
لیست تمام مدارک ارسالی به USCIS , NVC ,و مدارک مدیکال و روز مصاحبه ویزای ازدواج Interview Questions+


پاسخ
تشکر کنندگان: aadine ، Hediyeh ، frozen mind ، kavoshgarnet ، ابی22 ، rs232 ، M.Haghighi ، parviz ، ساشا ، storagemeter ، asal1907 ، MPU ، ronmony ، 3pideh ، alirezanz
ترنم!
ظاهربین دستمزد رو قبلا اصلاح کرد و گفت که 70 دولار نیست!! اونجوری بود دیگه جاهای دیگه جمعیت نمی موند و همه میرفتن بوستون!!
بعضی شهرهای مخصوصا در شمال دستمزد بالاتره ولی واقعیت اینه که هزینه ها به نسبت و حتی بیشتر از اون بالاتره. یعنی شما بیشتر دستمزد میگیری و بخاطر اینکه بیشتر دستمزد میگیری بیشتر هم تحت فشاری و همون پول رو هم همونجوری قلومبه خرج میکنی و این وسط فقط دو چیز برات میمونه!!
بدن خسته کوفته از ترافیک و کار زیاد و آلودگی هوا و پز زندگی در نیویورک و بوستون و لس آنجلس!!
اینو که من نیستم. من اومدم اینجا حال زندگی رو ببرم وگرنه اگه قرار بود خودم رو سر کار بکشم خوب میرفتم ژاپنی کره جنوبی چیزی که روزی 18 ساعت کار میکنن!!
آلاسکا اینا کار خوب و راحت و پر درآمد باشه با کله خواهم رفت!!
پاسخ
تشکر کنندگان: Hediyeh ، kia_0950 ، frozen mind ، zaherbin ، majidusa01 ، tarannom 86 ، alirezanz




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان