کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
دوستانی که میان اینجا و درد و دل هاشونو مینویسن واقعاً ازشون سپاسگذارم.


نوشته های دوستان باعث شد چند نفر از کسانی که دور و بر من بودند دیدگاهشون کاملاً به امریکا 180 درجه تغییر پیدا کنه.

شنیدید که میگن مهاجر رو باید توی سختی های راه شناخت؟؟

نشنیدید؟؟
خب حق دارید چون همین الان از ذهن بنده سرازیر شد Big Grin
به امید موفقیت همه ی دوستان گل چه اونور و چه اینور
پاسخ
تشکر کنندگان: masih sh ، saied-k ، 3pideh ، kasragtr ، Abdorrezaa ، alirezanz ، Pedraaam
(2012-04-26 ساعت 04:02)soheilbadami نوشته:  تازه من و شما هنوز بیرحمیهاش رو ندیدیم ! اکثر ادمهای مسن اینجا رو که میبینم دلم برای اینده احتمالی خودمون میسوزه. راستش منم نیستم. 4 سال موقت و الفرار !
درسته . مسخره ترین چیز همین مینیمم دستمزد هست که با هیچ حسابی جور نیست. چند باک بنزین و خلاص.
حالا بیمه درمانی هم میخوایم ؟ ماهی 450 دلار ! میشه چند ساعت کار ؟؟ خدا بخیر کنه.
دیدی این آدمای مسن تو فروشگا ها کار می کنن...می دونم خیلیاشون بالای 70 سال سن دارن...مثلاً باید بازنشسته بشن اما....Sad

می گفتن هیچ کس نمی تونه اینجا درست حسابی پس انداز کنه ها...باورم نمی شد...هی آدم پول کم میاره

تازه اون بیمه ی درمانی هم همه چیز رو پوشش نمی ده که....
ما بیممون عالیه... رفتم یه دندون عصب کشی کردم تازه با بیمه شده 230$... بعد رفتم زوکش بزارم...دکترم می گه 1500$ که از بیمت می تونستی تو سال استفاده کنی رو با این عصب کشی پر کردی.. روکش می ره واسه سال بعد که اونم با بیمه می شه 450 دلار!!!!!!!!!!!!!
منم تو دلم گفتم باشه می رم ایران با 150 تومن روکش می ذارم...

وای به حال اینکه آدم بیمه نداشته باشه دیگه Sad

پاسخ
تشکر کنندگان: hoda2012 ، ronmony ، indmehdi ، imojen ، sepideh _s ، alirezanz

نقل قول:..........................................................................................
چنین صحبتی برای خاله ی من در نروژ اتفاق افتاده که دخترشون به سن قانونی رسیده درخواست تجرد کرده و الان تمام کمک هزینه ها رو دختر میبره و حتی شورای محلی تهدید خاله ی من به عدم دخالت در زندگی دخترش کرده.
(خداییش مادری تا چه حد تحمل داره)
در همین بوستون دوستی دارم که همسرش آمریکایی کره ای بود الان پسرش فارسی یک کلمه هم بلد نیست و لی کره ای به اون سختیو راحت صحبت میکنه.بنده خدا دوستم اخبار صبحگاهی ایران میبینه پسرش میگه بازم شتر سوارارو دیدی یا پسرش خجالت میکشه با باباش مدرسه بره(پدرش مهندس جنتلمن و قابلیه)ولی فکر پسرش با فرهنگ آمریکایی پر شده و قومیت پدرشو صفر میدونه
پشیمون شدن ما مال دو سه سال اول نیست پشیمون شدن ما مال رسیدن به مرحله ی دوم مهاجرته که فرزندانمون رشد پیدا میکنند.(حضرت ایوب به دادمون برسه)
به نظر من این خیلی به خانواده ها ربط داره! من خانواده هایی هم میشناسم که بچشون اونجا به دنیا اومده و شاید 1-2 بار کلا ایران رو دیده باشه یا اصلا ندیده باشه اما خوب فارسی حرف می زنه و با فرهنگ فارسی هم آشناست...
چطور اون خانوم آمریکایی کره ای تونسته زبان خودش رو به بجش یاد بده؟ کره خیلی تاریخ و فرهنگ غنی داره؟ تازه چند ساله سری تو سرا در آورده...
این بر می گرده به کم کاری اون پدر و ....
این مسائل خیلی نسبی هست و به پدر و مادر ها بر می گرده نمی شه حکم کلی صادر کرد...
البته این فقط نظر شخصیه منهBig Grin

شماره کیس: 39000
کنسولگری:ابوظبی
تاریخ کارنت شدن کیس:March,2012-اسفند
تاریخ مصاحبه:May2012-اردیبهشت
تاریخ دریافت ویزا:یک ضرب
تاریخ اولین ورود به امریکا: 11 آگوست 2012
پاسخ
تشکر کنندگان: majidusa01 ، kavoshgarnet ، hoda2012 ، ابی22 ، sib 24 ، nahid.t ، ronmony ، schaghayegh ، alirezanz
سلام به همه !

این دو سه صفحه انتهایی این تاپیک بسیار غم انگیز و واقع گرایانه بود !
من در جایگاهی نیستم که بخوام دوستان عزیزم رو که در امریکا زندگی می کنن قضاوت کنم ؛ اما در شرایطی هستم که می تونم اونها رو درک کنم !

بیشترین مشکلی که به عنوان گلایه شنیده میشه اینه که بسیاری از مهاجران در امریکا به دلایل مختلف خصوصا در ابتدای کار مشاعل سخت و کم درامدی دارند و بالا بودن هزینه ها و صد البته مصرف گرایی موجود در جامعه و از همه مهمتر وجود کارتهای اعتباری و کردیت های مختلفی که به افراد داده میشه ؛ باعث میشه زندگی از رویای امریکایی مورد نظر مهاجر خارج شده و به یک چرخه بی پایان کار و پرداخت هزینه تبدیل می شود . ما در ایران هم مشابه همین وضعیت را داریم منتها به علت نبودن کردیت یا خرید اعتباری در دست عموم مردم بدهی های ما کمتر و ارزوها و کمبود هایمان بیشتر می شود . جدای از هزینه های جزیی خریدهای سنگینی چون خودرو و خانه هم بیشترین ضربه را به حقوق بگیران میزند و انها را بدهکاران دائم العمر به بانکها و شرکت های کردیت می کند .
یکی از راه حل های این موضوع در تئوری مطرح شده توسط رابرت کیوساکی ( robert t kiyosaki ) و در کتاب ( rich dad , poor dad ) به فارسی بابای دارا ، بابای ندار قابل رویت است.
اگر قبول داشته باشید که سطح درامد سرانه یک فرد شاغل در امریکا بیشتر از همان فرد در ایران است ، باید قبول داشته باشید که اجرای این تئوری در امریکا ساده تر از ایران است. به طور کلی این راه حل که اندکی از درامد های حاصل از شغل خود را به پس انداز و سرمایه گذاری در جایگاه های کوچک سرمایه گذاری اختصاص دهیم مثل خرید سهام بورس یا خرید اوراق مشارکت و ... و برای خرید اجناسی که بلافاصله ارزش خود را پس از خرید از دست می دهند عجله نکنیم . در میان مدت نتیجه این خواهد شد که به استقلال مالی رسیده و می توانیم سختی های مهاجرت را راحت تر تحمل کنیم.
البته این تئوری در همه جا جواب میدهد ولی چون منشا اون در امریکا بوده فکر می کنم برای شما مفید باشد.

در ضمن ایا می دانستید با ثبت یک شرکت کوچک که هزینه خیلی زیادی هم ندارد می توانید بسیاری از سفرها و هزینه های خود را در ان انجام دهید و از معافیت های مالیاتی برای شرکت ها استفاده کنید ؟؟!!

انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد و به سرانجام برساند « راه آن » و اگر نخواهد یا توان کافی را نداشته باشد « بهانه آن » را پیدا خواهد کرد.


شاد و موفق باشید.

سعید
پاسخ
بعضی وقتها از خواندن بعضی چیزها تعجب می کنم.

مسخره کردن؟!
در آمریکا فرهنگ غالب اینست که هیچ بچه ای مسخره کردن را یاد نمی گیرد. نه در مدرسه و نه در جامعه و نه از طریق رسانه های تصویری. هیچ کسی کس دیگر را برای برای زبان، لهجه، قیافه، مذهب، نژاد و یا ملیت مسخره نمی کند و مخصوصا بچه ها اصلا این چیزها را یاد نمی گیرند. البته استثنا هم وجود دارد و آن هم برای مهاجرینی است که نمی خواهند بخش خوب فرهنگ آمریکایی را یاد بگیرند.

دخالت در زندگی فرزندان
درباره دخالت در زندگی فرزندان در اینجا این چند حالت را بررسی می کنیم:

1- در حالتی که پدر و مادر توانایی مالی بالایی دارند و علاقه مند به کمک به فرزندانشان هستند. در این صورت پدر و مادر هزینه تحصیل و زندگی فرزند را می پردازد تا فرزند در مسیری که آنها دوست دارند و گمان می کنند به نفع فرزند آنهاست قرار گیرد. در صورتی که راهی نادرست انتخاب کند آنها نیز دخالت خود را کاهش می دهند.

2- در حالتی که پدر و مادر ثروتمند هستند ولی نمی خواهند که برای فرزندان مایه بگذارند یا اینکه تصور می کنند با استقلال دادن به فرزند آینده بهتری برای همه رقم خواهد خورد.
هنوز این دو گروه درباره در خطر بودن فرزندانشان نگرانی کمی دارند چون افراد در آمریکا علاوه بر اینکه به شدت توسط قانون حمایت می شوند، جامعه کاملا تعریف شده برای جوانان هم تا حدود بسیار بالایی امن است.

3- پدر و مادری که دارای توانایی مالی زیادی هستند اما به دلیل اینکه به دارایی اشان بیشتر از فرزندان علاقه مندند ولی ضمن برخورداری از فرهنگ جهان سومی در زندگی فرزندانشان به شدت دخالت می کنند. ما این گروهها را بیشتر در بین ایرانیان مهاجر ثروتمند می بینیم. بعضی از مهاجران ثروتمند دیگر هم برای صرفه جویی مالی فرزندانشان را مستقل می کنند تا از کمکهای احتماعی و دولتی بهره مند شوند که ایرانیان ثروتمند زیادی هم هستند که این کار را می کنند.

4- افرادی که توانایی مالی کمی دارند و در سرنوشت فرزندان بالغ خود زیاد دخالت نمی کنند.

5- افرادی که علاوه بر عدم توانایی حمایت مالی فرزندان همچنان اصرار بر دخالت در زندگی فرزندان دارند.

برای هر دو مورد سه و پنج در کشورهای سوسیالیستی مانند بیشتر کشورهای اروپای غربی، کانادا و به ویژه همه کشورهای اسکاندیناوی، در صورت مشاهده دخالت پدر و مادر در زندگی فرزندان حتی تا حدودی که باعث کمی عصبی شدن فرزند شود و حتی در صورت عدم اعتراض فرزند؛ دولت دخالت کرده و به مداخله کنندگان هشدار می دهد و در موارد شدیدتر انها را به دادگاه احضار و محاکمه می کند. اما در کشوری مثل آمریکا با اینکه در زمینه کمکهای مالی به اقشار آسیب پذیر، سوسیالیستی عمل می کند، اما تا زمان خطر واقعی یا تا زمان خواست فرزند ، سیستم دولتی در زندگی افراد دخالت نمیکند.

حالا برای من این پرسش پیش آمده که در صورتی که پدر و مادری نمی خواهند و یا نمی توانند فرزندنشان را ساپورت مالی کنند چطور می توانند در زندگی آنها دخالت کنند؟

تناسب حداقل درآمد با حداقل هزینه
در آمریکا اگر کسی توانایی کار نداشته باشد و یا نخواهد کار کند و همچنین هیچ پس اندازی نداشته باشد کسی برای او خانه چند میلیون دلاری نمی خرد و اتومبیل بنز کوپه به او هدیه نمی دهد اما حداقل امکانات زندگی برای او مهیاست مثل خوراک و محل خواب؛ در این میان هم هستند کسانی که تحمل زندگی در چنان مکانهایی را ندارند و در خیابان خوابیدن را ترجیح می دهند.
اما کسانی کار می کنند و حداقل دستمزد را می گیرند و نیز می توانند برای خودشان حداقل مکان و امکانات زندگی را مهیا کنند. کسی نمی تواند انتظار داشته باشد که با هفته ای چهل ساعت کار بتواند با اتومبیلش ماهی دو بار به ایالت های دیگر و سالی دو بار به کشورهای دیگر سفر کند. کسی که برای حداقل دستمزد کار می کند نیز معقول نیست که تا رسیدن به محل کار سی مایل رانندگی کند و احتمالا در فروشگاهی در اطراف محله زندگی کار می کند که ممکن است با ماهی بیست دلار هم بنزینش را برساند.

متوسط درآمد سرانه در آمریکا ماهی چهار هزار دلار است و از طرف دیگر متوسط رانندگی در سال در آمریکا ده هزار مایل یا به عبارتی حدود 150 دلار در ماه است و این یعنی کمتر از چهاردرصد درآمد. و سایر هزینه ها هم طوری است که یک فرد متوسط بتواند با یک زندگی معقول، در زمان بازنشستگی پس اندازی که سود آن کفاف یک زندگی راحت را بدهد داشته باشد. حالا اگر کسی که بخواهد همه درآمد خود را در ماه صرف آسایش و تفریح خود بکند طبیعیست که در سن بازنشستگی یا مجبور است کار کند یا در شلتر (جان پناه های رایگان برای افراد نیازمند) زندگی کند.
پاسخ
(2012-04-26 ساعت 21:39)saied-k نوشته:  سلام به همه !

این دو سه صفحه انتهایی این تاپیک بسیار غم انگیز و واقع گرایانه بود !
من در جایگاهی نیستم که بخوام دوستان عزیزم رو که در امریکا زندگی می کنن قضاوت کنم ؛ اما در شرایطی هستم که می توننم اونها رو درک کنم !

بیشترین مشکلی که به عنوان گلایه شنیده میشه اینه که بسیاری از مهاجران در امریکا به دلایل مختلف خصوصا در ابتدای کار مشاعل سخت و کم درامدی دارند و بالا بودن هزینه ها و صد البته مصرف گرایی موجود در جامعه و از همه مهمتر وجود کارتهای اعتباری و کردیت های مختلفی که به افراد داده میشه ؛ باعث میشه زندگی از رویای امریکایی مورد نظر مهاجر خارج شده و به یک چرخه بی پایان کار و پرداخت هزینه تبدیل می شود . ما در ایران هم مشابه همین وضعیت را داریم منتها به علت نبودن کردیت یا خرید اعتباری در دست عموم مردم بدهی های ما کمتر و ارزوها و کمبود هایمان بیشتر می شود . جدای از هزینه های جزیی خریدهای سنگینی چون خودرو و خانه هم بیشترین ضربه را به حقوق بگیران میزند و انها را بدهکاران دائم العمر به بانکها و شرکت های کردیت می کند .
یکی از راه حل های این موضوع در تئوری مطرح شده توسط رابرت کیوساکی ( robert t kiyosaki ) و در کتاب ( rich dad , poor dad ) به فارسی بابای دارا ، بابای ندار قابل رویت است.
اگر قبول داشته باشید که سطح درامد سرانه یک فرد شاغل در امریکا بیشتر از همان فرد در ایران است ، باید قبول داشته باشید که اجرای این تئوری در امریکا ساده تر از ایران است. به طور کلی این راه حل که اندکی از درامد های حاصل از شغل خود را به پس انداز و سرمایه گذاری در جایگاه های کوچک سرمایه گذاری اختصاص دهیم مثل خرید سهام بورس یا خرید اوراق مشارکت و ... و برای خرید اجناسی که بلافاصله ارزش خود را پس از خرید از دست می دهند عجله نکنیم . در میان مدت نتیجه این خواهد شد که به استقلال مالی رسیده و می توانیم سختی های مهاجرت را راحت تر تحمل کنیم.
البته این تئوری در همه جا جواب میدهد ولی چون منشا اون در امریکا بوده فکر می کنم برای شما مفید باشد.

در ضمن ایا می دانستید با ثبت یک شرکت کوچک که هزینه خیلی زیادی هم ندارد می توانید بسیاری از سفرها و هزینه های خود را در ان انجام دهید و از معافیت های مالیاتی برای شرکت ها استفاده کنید ؟؟!!

انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد و به سرانجام برساند « راه آن » و اگر نخواهد یا توان کافی را نداشته باشد « بهانه آن » را پیدا خواهد کرد.


شاد و موفق باشید.

سعید

من قبل از رسیدن به این پست شما احساس کردم که باید چیزی بنویسم و اگر زودتر این پست زیبای شما را خوانده بودم بخشهای زیادی از نوشته هایم را حذف می کردم.
در ایران ثبت یک شرکت اگر فعالیت هم نمی کردید مشکل ساز بود. درگیری با اداره دارایی و سازمان تامین اجتماعی خرد کننده و هزینه های درخواستی کمر شکن بود. اگر شما اطلاعاتی دارید درباره اینکه آگر شرکتی در آمریکا ثبت شود و نتواند فعالیت کند چه هزینه هایی خواهد داشت از اطلاعات شما سپاسگزار خواهم بود.
پاسخ
تشکر کنندگان: hoda2012 ، ابی22 ، saied-k ، parviz ، ronmony ، immigrant2us ، alirezanz ، Pedraaam
(2012-04-26 ساعت 23:14)masih sh نوشته:  من احساس میکنم عده ای دارن دروغ میگن.
آخه کی بعد از ورود به امریکا میاد و در همچین سایتی عضو میشه بعد هم چند تا پست بد در مورد امریکا میده.
نباید به کسایی که تازه عضو شدن و ما از اون ها اطلاعات کافی نداریم اعتماد کنیم.

مسیح جان اصلا بحث سر اعتماد و دروغ و ... نیست!
بیشتر حرفهای اینجا حقیقته و اگر یکمی روش تامل کنیم میبینیم که درست هست!
مهاجرت فقط بستن ساک و رفتن به کشور مقصد و دریافت گرین، سوشال، کردیت، لایسنس درایو و پیدا کردن کار و... نیست! مهاجرت یک پروسه هست که تا آخر عمر مهاجر همراه مهاجره. مهاجرت تضاد فرهنگی داره، مشکل مالی داره، اضطراب داره، فکر مشغول داره و هزارتا سختی های دیگه!
از طرفی هم هزارتا مزیت داره!
زندگی در کشور جهان اول، استفاده از امکانات رفاهی بهتر، زندگی راحت تر و روون تر، اگه زرنگ باشی شغل و درآمد بهتر و هزارتا مزیت دیگه!
اما خوب این تضاد ها موقعی پیش میاد که من مهاجر آینده وگذشته ام رو با هم مقایسه میکنم و نگاه میکنم قبلا چی بودم و الان چی هستم و این بزرگ ترین اشتباه هست.

من مهاجر اگه مهاجرت میکنم باید گذشته ام رو فراموش کنم، باید فرهنگ، زبان، رسم و رسوم و هزارتا چیز جدید یاد بگیرم
مثال:
یک مهاجر ایرانی تا مدت ها بعد از مهاجرت قیمت ها رو بر حسب تبدیل دلار به ریال میسنجه و همین طور مثلا وقتی با یک آقا میخواد آشنا بشه یهو میره که روبوسی کنه یا بغل کنه یا نمیدونم خوراکیش رو تعارف بیش از اندازه بکنه و این ها شاید اونجا زشت باشه!

شاید موقع حرف زدن با یک نفر به نفر دومی سلام کنه(تو ایران ما این کار رو انجام میدیم اونجا بده و اینجا خوب!)
اینها باعث نضاد فرهنگی میشه و مخربه و مهاجرت رو کوفتمون میکنهBig Grin
اگه از ایران با کودکمون میریم که این تضاد برای اونها هم شکل میگیره اما خیلی زود اونها با آب رودخونه هم جریان میشن اما اگه اونجا بچه دار میشید باید بدونیم که فرهنگ و آداب ایران برای مردم ایران و کشور ایران و داخله ایرانه و اونجا فرهنگ و سنن خودشون رو دارن پس این دلیل نمیشه کودکی که تو جامعه آمریکا بزرگ میشه 100% فرهنگ ایرانی رو رعایت کنه 10% هم کافیه! فقط در حد اشنایی و دانستن فرهنگ...همین!
دوستان سعی کنید فرهنگ ها رو مقایسه نکنی و از زاویه یک فرهنگ به فرهنگ دیگر نگاه نکنید که بد جور مخرب هست و ممکنه روتون اثر روانی بدی بزاره.
موفق باشد
به آرزوم میرسم، شک ندارم Smile
پاسخ
فکر کنم اصولا قضیه مهاجرت رو در بستر مقوله "پشیمانی" بررسی کردن خطای فاحشی باشد.
به احتمال زیاد شخص بعد از گذشت 4 سال اول مهاجرت باید بتونه به این تشخیص برسه که برای ادامه زندگی با توجه به همه شرایط به قول اینها "کوالفای" هست یا نه ؟ تصمیم در این مرحله دوم از مهاجرت به نظرم حیاتی تر و مهمتر از تصمیم به مهاجرت در مرحله اول است. این در نظر گیری تمام شرایط هم واقعا یه دید و تجربیات شخصی فرد فرد ادمها بستگی داره و تصمیمی فردی و لمسی هست. مثلا مواردی رو که دوست عزیز کاوشگر بنا به مشاهدات و تجربیات ارزشمند خودش بدست اورده در بعضی موضوعات با مشاهدات و تجربیات من ویا از دیدگاه شخصی من قابل درک و منطبق نیستند و این دلیل بر این نیست که حتما یکی از ما اشتباه میکند.
پس بنابراین شما پس از طی این دوره مرحله دوم مهاجرت که البته زندگی دائمی در مقصد هست یا ادامه میدی یا حداقلش این هست که با پاسپورت و کوله باری از تجربه ای بینظیر برمیگردی و اگر میلیونها هم هزینه کرده باشی به نظرم ارزشش رو داشته است.
اگر مهاجرت فقط 1 خوبی هم داشته باشد این هست که چشم شما و دیدتان را چنان باز خواهد کرد (اگر خود بخواهیم ) که متوجه میشویم همیشه افتادن از یکی از دو سوی بام تنها گزینه مان در طول مراحل زندگی نیست.
"به کلمه پشیمانی فکر نکنیم !"
با ارزوی موفقیت.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
سلام

با دیدن این سوال از اونجا که یک مهاجر به حساب میام و به مهاجرسرا بخاطر کمک‌های زیادی که به ما کرده مدیونم بر خودم لازم دونستم که در بحث شرکت کنم و پاسخ رو بدم.

اما از اونجا که بعضی‌ از دوستان با نظریاتی که با تفکرشون متفاوته رابطه‌ی خوبی‌ ندران و فک می‌کنن ما اصلا مهاجر نیستیم و از ایران داریم موج منفی‌ میفرستیم از پاسخ پشیمون شدم.
وصف عیش نصف العیش.
شماره کیس:2011as10000 نامه قبولی :may18th,2010 کارنت شدن کیس:November دریافت نامه دوم : nov1t,2010 مصاحبه : dec19th,2010 دریافت کلیرنس:jan4th 2011 سفر اول:july7th 2011 سفر مجدد به آمریکا:jan29th 2012
انجمن معماران مهاجرسرا
پاسخ
تشکر کنندگان: masih sh ، zaherbin ، frozen mind ، tarannom 86 ، ronmony
این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.
پاسخ
(2012-04-27 ساعت 06:36)yami نوشته:  این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.

حرفت تا حدی درسته اما نه کاملا!
این پووووووووول تنها چیزی که میتونه برات ایجاد کنه یک آرامش خیال و آسودگی هست. یک آسودگی کاذب البته چون فرد مهاجر اگه برای پیشرفت رفته باشه(افراد رو به جلو و پیشرو هیچگاه یک جا ساکن نمیشن و دائما در حال حرکت هستن) نمیتونه فقط به جیبش دل خوش کنه و بگه: همه چیز آرومه و ....
پوووووول فقط یک پشتوانه هست و بعد از مدتی شما با مشکلات عدیده ای مواجه خواهید شد. شما حتی یک ملتی میلیارد هم باشید بیکاری و علاف بودن شما رو آزار میده و دوست دارید برای جامعه تون مفید باشید!
پول پسیاری از مشکلات رو حل میکنه اما ماند یک مسکنه و همیشه دردت رو خوب نمیکنه فقط التیام میبخشه.


(2012-04-27 ساعت 06:26)sunset نوشته:  سلام

با دیدن این سوال از اونجا که یک مهاجر به حساب میام و به مهاجرسرا بخاطر کمک‌های زیادی که به ما کرده مدیونم بر خودم لازم دونستم که در بحث شرکت کنم و پاسخ رو بدم.

اما از اونجا که بعضی‌ از دوستان با نظریاتی که با تفکرشون متفاوته رابطه‌ی خوبی‌ ندران و فک می‌کنن ما اصلا مهاجر نیستیم و از ایران داریم موج منفی‌ میفرستیم از پاسخ پشیمون شدم.
وصف عیش نصف العیش.
غروب عزیز فکر نمیکنم شخصی منظورش مستقیما شما باشه.
من خودم چند وقتی هست که پست های شما رو میبینم از جستجوی کار گرفته تا .... و فکر نمیکنم شخصی انقدر بیکار باشه که بیاد توی یک انجمن فعالیت کنه که مثلا پز بده من خارج نشینم!!!
ممنون میشم ما رو در تجربه تون سهیم کنید.
موفق باشد
به آرزوم میرسم، شک ندارم Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: masih sh ، laili ، wushu kung fu ، SH1A2R3 ، 3pideh ، alirezanz
(2012-04-27 ساعت 09:51)m9780 نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 06:36)yami نوشته:  این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.

... پوووووول فقط یک پشتوانه هست و بعد از مدتی شما با مشکلات عدیده ای مواجه خواهید شد. شما حتی یک ملتی میلیارد هم باشید بیکاری و علاف بودن شما رو آزار میده و دوست دارید برای جامعه تون مفید باشید!...

m9780 جان!
آخه قربات برم من, وقتی شما پول داشته باشی که دیگه بیکار و علاف نمیشی؟ یا در حال بیزنس کردن با پولت هستی یا تفریح کردن یا خرج سلامت مضاعف کردن (درمان و ورزش و ...)
شما یک مشکل بگو که با پول حل نمیشه؟ بعضی مشکلات هستن که اساسا به پول ربطی ندارن و اصلا به مهاجرت هم ربطی ندارن. مادرزادی مشکلن! با اونا کاری نداریم. منظورم کل این مصائبی هست که اینجا ازش نام میبریم.
واسه همینه که هی خودم رو اینجا میکشم که بابا بیایین به همه دیگه راه پول درآوردن مون رو یاد بدیم. این مملکت خیلی بزرگه! از سهم هیش کدوممون کم نمیشه به خدا Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: m9780 ، faranak.n ، 3pideh ، sepideh _s ، alirezanz ، Pedraaam
(2012-04-27 ساعت 17:52)yami نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 09:51)m9780 نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 06:36)yami نوشته:  این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.

... پوووووول فقط یک پشتوانه هست و بعد از مدتی شما با مشکلات عدیده ای مواجه خواهید شد. شما حتی یک ملتی میلیارد هم باشید بیکاری و علاف بودن شما رو آزار میده و دوست دارید برای جامعه تون مفید باشید!...

m9780 جان!
آخه قربات برم من, وقتی شما پول داشته باشی که دیگه بیکار و علاف نمیشی؟ یا در حال بیزنس کردن با پولت هستی یا تفریح کردن یا خرج سلامت مضاعف کردن (درمان و ورزش و ...)
شما یک مشکل بگو که با پول حل نمیشه؟ بعضی مشکلات هستن که اساسا به پول ربطی ندارن و اصلا به مهاجرت هم ربطی ندارن. مادرزادی مشکلن! با اونا کاری نداریم. منظورم کل این مصائبی هست که اینجا ازش نام میبریم.
واسه همینه که هی خودم رو اینجا میکشم که بابا بیایین به همه دیگه راه پول درآوردن مون رو یاد بدیم. این مملکت خیلی بزرگه! از سهم هیش کدوممون کم نمیشه به خدا Smile

خدانکنه
آرش هستم
دوست عزیزم من نگفتم پول بی تاثیره! همه ما میدونیم که پول میتونه بزرگترین کمک ها رو توی موفقیت بکنه اما آیتم های دیگه ای هم هستن!
انگیزه
اراده
علاقه و ....
همه چیز پول نیست، شاید بشه گفت پووول یک آیتم تاثیر گذاره اما تعیین 100% کننده نیست!
به آرزوم میرسم، شک ندارم Smile
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2012-04-27 ساعت 18:01)m9780 نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 17:52)yami نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 09:51)m9780 نوشته:  
(2012-04-27 ساعت 06:36)yami نوشته:  این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.

... پوووووول فقط یک پشتوانه هست و بعد از مدتی شما با مشکلات عدیده ای مواجه خواهید شد. شما حتی یک ملتی میلیارد هم باشید بیکاری و علاف بودن شما رو آزار میده و دوست دارید برای جامعه تون مفید باشید!...

m9780 جان!
آخه قربات برم من, وقتی شما پول داشته باشی که دیگه بیکار و علاف نمیشی؟ یا در حال بیزنس کردن با پولت هستی یا تفریح کردن یا خرج سلامت مضاعف کردن (درمان و ورزش و ...)
شما یک مشکل بگو که با پول حل نمیشه؟ بعضی مشکلات هستن که اساسا به پول ربطی ندارن و اصلا به مهاجرت هم ربطی ندارن. مادرزادی مشکلن! با اونا کاری نداریم. منظورم کل این مصائبی هست که اینجا ازش نام میبریم.
واسه همینه که هی خودم رو اینجا میکشم که بابا بیایین به همه دیگه راه پول درآوردن مون رو یاد بدیم. این مملکت خیلی بزرگه! از سهم هیش کدوممون کم نمیشه به خدا Smile

خدانکنه
آرش هستم
دوست عزیزم من نگفتم پول بی تاثیره! همه ما میدونیم که پول میتونه بزرگترین کمک ها رو توی موفقیت بکنه اما آیتم های دیگه ای هم هستن!
انگیزه
اراده
علاقه و ....
همه چیز پول نیست، شاید بشه گفت پووول یک آیتم تاثیر گذاره اما تعیین 100% کننده نیست!

باشه آقا نه تو نه من!! 99% یک کلام!! اون یک درصد هم بخاطر گل روی شما!! Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: m9780 ، saied-k
(2012-04-27 ساعت 06:36)yami نوشته:  این قضیه از نظر من یک جواب کوتاه و ساده بیش نداره.

پووووووووووووووول!!

اگه پول به اندازه کافی در زندگی مون اینجا داشته باشیم یا امکان به دست آوردنش رو داشته باشیم, 99 درصد قضایا حله Smile
دیگه کسی نه از بیمه بازنشستگی و ماشین و خونه و درمان ناله خواهد کرد و نه از گرانی هزینه های زندگی نسبت به ایران.
حتی بچه اش رو هم دم به دقیقه یک سر به ایران میفرسته که با فرهنگ اونجا غریبه نیوفته!! و کلی چیزهای دیگه که آخرش به پووووووول ختم میشه.
همون قضیه ی علم برتر است یا ثروت که در این دورو زمونه جواب می شه ثروت ...والا به خدا
کسی که پولداره و مهاجرت می کنه دغدغه ای برای مخارجش نداره...
خودم رو می گم ها...این ترم می تونستم 14 واحد بگیرم...6 تا بیشتر نتونستم بگیرم....دلیلشم این بود که پول نداشتم...همین.
بعد هی می گن چرا لفت می دی درستو :|

پاسخ
تشکر کنندگان: m9780 ، soheilbadami ، كاميلا ، SH1A2R3 ، leilit ، 3pideh ، sepideh _s ، alirezanz




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان