کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara





نظرسنجی: بلاتکلیفی تا قبل از مهاجرت
بلاتکلیفم و نمیدونم چه کنم!
26.55%
30 26.55%
تحمل بلاتکلیفی سخته ولی برنامه ریزی میکنم و باهاش کنار میام
55.75%
63 55.75%
روال زندگیمو دارم و فرقی برام نمیکنه
17.70%
20 17.70%
مجموع 113 رای 100%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. [نمایش نتایج]



##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تحمل بلاتکلیفی تا گرفتن ویزا و سفر به آمریکا
امیر عزیز، این حکایت تقریبا برای همه یکسانه.
در اسفند سال گذشته بلیط سفر نهایی رو خریدم و در ششم یا هفتم فروردین امسال هم چند تا چمدون خریدم. بلافاصله خانواده همسرم موضع تهاجمی گرفتن و شروع کردن به تخریب ذهن و منصرف کردن همسرم، تا جایی که او گفت حالا نمیشه ما نریم؟! منم مجبور شدم اون آدمای فضول رو جمع کنم و طی یک سخنرانی غرا بهشون بگم که ما یازده سال قبل تصمیم به رفتن گرفتیم و دو سال قبل هم بر این تصمیم مهر تایید زدیم. شما هم در همون موقع از تصمیمات ما خبر داشتین ولی دم بر نیاوردین. اما حالا دیگه موقع تصمیم گیری نیست بلکه موقع اجرای تصمیمه و اگر کسی بخواد جلوی پای من سنگ بندازه و راه منو ناهموار کنه، وای به حالش! Smile
خلاصه این که ظاهرا فعلا از ترسشون ساکت شدن و چیزی نمی گن.

در عین حال به همه اعلام کردم که اگر میرم با تصمیم و همت و به خرج خودم میرم و اگر هم روزی به هر علت و دلیلی برگردم باز هم با تصمیم و اراده خودم برخواهم گشت. اینو میگم که اگر برگشتم کسی دهن باز نکنه بگه وا چی شد برگشتین، شماها که خیلی خودتونو می کشتین برین!
[en] PD: Jan. 6, 2001
Visa: July 2012
F4
[/en]
پاسخ
تشکر کنندگان: sasan_rock ، f1f ، cmbt ، Blaze ، SAEED 60 ، amir2640 ، M_star1316 ، ParsTrader ، karbar123 ، Seattle2015 ، usamilad ، شاپرک ، mom ، rs232 ، battosai ، storagemeter ، abdolreza ، پرستو ، ojee ، msar
سلام.من جزء کتگوری f4 هستم و سال 2001 اقدام کردو.آخرین اطلاعاتی که دارم اینه که فرم DS-230 رو چند ماه پیش پر کردم و طبق جدول ویزا بولتن حدودا در مرداد 91 نوبیت مصاحبه ما باید بشه . سئوال اینه که آیا واقعا پیش بینی با جدول ویزا بولتن درسته یا بازهم تاخیراتی وجود داره؟ حدودا نوبت مصاحبه ما کی میشه و اینکه بعد از مصاحبه چقدر طول میکشه تا به آمریکا بتوانیم برویم.
با تشکر
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، battosai ، msar
سلام دوست عزیز
من هم f4 هستم و فکر میکنم خیلی خوبه که از روی سایت ویزا بولتن چک کنی چون برای من که درست بود و من 28 مارچ مصاحبه دادم ولی با توجه به کارمند بودنم برگه آبی را گرفتم که فکر کنم تا اوایل خرداد جوابش بیاد. اما بهتون توصیه میکنم معتبر ترین تاریخ برای مصاحبه را از همون سایت ویزابولتن چک کنید.
موفق باشید
کتایون
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، msar
(2012-05-06 ساعت 18:58)razeghi نوشته:  سلام دوست عزیز
من هم f4 هستم و فکر میکنم خیلی خوبه که از روی سایت ویزا بولتن چک کنی چون برای من که درست بود و من 28 مارچ مصاحبه دادم ولی با توجه به کارمند بودنم برگه آبی را گرفتم که فکر کنم تا اوایل خرداد جوابش بیاد. اما بهتون توصیه میکنم معتبر ترین تاریخ برای مصاحبه را از همون سایت ویزابولتن چک کنید.
موفق باشید
کتایون


دوست عزیز ، ویزا بولتین مرجع تاریخ مصاحبه نیست که اگر بود من بعد از ۴ ماه کارنت شدن حداقل نامهٔ مصاحبه رو دریافت کرده بودم ، کلا ویزا بولتین فقط اعلام می‌کنه که شمارهٔ گرین کارت برای پروندههای کارنت شده موجود است
[en]Category: F2B
PRIORITY DATE = OCTOBER 2003
APPROVAL NOTICE = JUNE 2008
CASE NUMMBER = YRV2012XXXXXX
CHOICE OF ADDRES AND AGENT = MARCH 2010
P3U AGENT UNIVERSAL = AUGUST 2010
تکمیل مدارک : FEB 2011
دریافت نامه مصاحبه: Jul 2012
مصاحبه: Aug 2012
محل مصاحبه: ایروان
تاریخ دریافت ویزا : یک ضرب Big Grin
[/en]
پاسخ
تشکر کنندگان: f1f ، sasan_rock ، Blaze ، mom ، msar
amir2640 عزیز ، توصیفت از شرائط پیش اومده خیلی به دل نشست، حرف دل خیلی از ماها رو زدی

ما هم بواسطه سادگی خودم (درج استاتوس خوشحالی وقت مصاحبه در فیسبوک ! Sad) و باقی کنجکاوی بیش از حد و بو کشیدن های فامیل، الان دقیقا همچین حسی رو داریم ، طعنه های دوست و آشنا که ای بابا پس چی شد؟مگه نمیرید؟ و شایعات منتشر شده پشت سر مبنی بر ریجکت شدن ! و این داستانا

دقیقا همینه که گفتی حالا بیا توضیح بده ویزا بولتن عقبگرد کرده واسه این جماعت، و اون حرف هائی که از طاقت فرسائی زندگی در آمریکا زده میشه هم ادامه داره همچنان

توصیه من به همه دوستان مهاجرت خانوادگی اینه که تا قطعی نشدن و نگرفتن ویزا قضیه رو کمی سکرت نگه دارند که بعدا هم خوشون زیاد اذیت نشن بواسطه رفتار و گفتار اطرافیان و هم اینکه در کمال آرامش بتونن با زمان انتطار طولانی رسیدن به خاک آمریکا سر کنن و نهایت استفاده رو ازین زمان ببرن
F4
Priority Date: 27 March2001
ارسال فرمهای سری اول: 7 مه 2009
کارنت شدن کیس (نوبت اول!): ژولای 2010
Interview: 4Jan 2011
کارنت شدن مجدد پس از عقبگرد ویزابولتن : 8 نوامبر 2012
VISA: 17Jan2013
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، Blaze ، f1f ، stealth ، SAEED 60 ، amir2640 ، mom ، rs232 ، battosai ، dreamer60 ، msar
من اول بگم که در کتگوری مهاجرت خانوادگی نبودم اما از روزی که با این سایت آشنا شدم همیشه ازوضعیت بلاتکلیف این گروه ناراحت بودم . بخصوص امضا قبلی فروزن عزیز که خوندنش دل هر ادم بی رحمی را هم به درد می اورد.
اما تجربه تلخ خودم در رابطه با دخالتها و فضولیهای آشنا و فامیل و همسایه و همکار و دوست و... را هیچ وقت از یاد نخواهم برد.
من همسرم سیتزن بود و بنا به دلایلی اصلا قصد رفتن به امریکا را نداشتم . تا قبل از اون همه از من میپرسیدن چرا نمیری. بعدش که تصمیم گرفتم و بعد از حدود 8 ما رفتم مصاحبه و administrative من طولانی شد هر کسی از من سوال میکرد چرا کارت درست نمیشه. فکر میکنم انقدری که اطرافیان در این باره به آدم استرس وارد میکنند مسایل دیگه اعصاب آدم را به هم نمیریزه.
موضوع دیگه این بود که از زمانی که من گفتم برای مصاحبه به آنکارا میروم ، وضعیت رفتار همه با من سرکار فرق کرده بود. عملا فرصتهای زیادی برای پیشرفتم در کار را در این یکسال از دست دادم و از نظر شغلی هم ضرر کردم.
تازه شرایط من با شرایط ویزاهای خانوادگی کاملا تفاوت میکرد با این وجود مسلما استرسی که روی این دوستان هست چندین برابر بیشتره.
توصیه من به همه دوستانی که این مراحل را آغاز کردند این هست که تا زمانی که ویزا را دریافت نکردند درباره این موضوع کاملا چراغ خاموش حرکت کنند چون شاید این موضوع باعث بشه فرصتهای زیادی را از دست بدید.


پاسخ
تشکر کنندگان: vroom ، f1f ، Blaze ، SAEED 60 ، usamilad ، maymary1220 ، frozen mind ، amir2640 ، girl ، battosai ، rs232 ، dreamer60 ، پرستو ، msar
من سپتامبر 2000 تقاضا کرده بودم و بهمن ماه هم روی سایت ویزابولتن نشون داد که کارنت شدم البته با توجه به تعطیلی سفارت آمریکا در آنکار به مدت یک ماه و نیم، در اسفند نامه وقت مصاحبه‌ام برای 9 فروردین اومد.شاید هم مورد من به طور اتفاقی خیلی دقیق بوده. امیدوارم کار همتون زود زود درست بشه و من هم زودتر ویزامو بگیرم....
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، Blaze ، f1f ، battosai ، dreamer60 ، msar
دوست خوبم alisarvareharchiabi

تاریخ اپلای من 6 سپتامبر 2000 بوده.
پاسخ
تشکر کنندگان: battosai ، msar
حالا که دوستان از سختی های انتظار نوشتن منم بگم که خیلی از دست اطرافیان خسته شدم. البته الان دیگه رفت و آمدم رو به حداقل رسوندم تا از گزندشون در امان باشم. اول که پدر و مادرم تصمیم گرفتن برن باید برای همه اقوام و آشنا توضیح می دادیم که چرا اونا رفتن و من نتونستم برم. بعد اینکه چقدر طول می کشه من برم. بعد تقریبن هر روز می پرسیدن کی مامانت اینا میان دوباره ایران و وقتی می شنیدن فعلن نمیان می گفتن:" وااااای! چطوری طاقت میارن" بعد هم نظرات شخصی که اگر ما بودیم نمی رفتیم. حالا تنهایی چی کار می کنی و خلاصه از این حرف های بی اساس و دخالت های همیشگی... تا اینکه من دیگه صبرم تموم شد و رفت و آمدم با اقوام رو به سالی یک بار و بعد هم کاملن قطع کردم و سالی یکبار عید برای تبریک زنگ می زنم. که البته اونها از همون فرصت هم استفاده می کنن تا سوال هاشون بی جواب نمونه خدانکرده! مثلن چقدر درآمد دارن مامانت اینا خونشون و چند خریدن بیمه دارن واست پول می فرستن و .... و اما من که جواب درست و درمونی بهشون نمیدم هیچ وقت! و به زحمت تونستم آرامشم رو پس بگیرم!! دانشگاه و محل کار هم به جز یکی دو نفر کسی در جریان نیست.
تازه بگذریم که برادر گرامی خودم هم با همفکری خانومش 2 سال اول دایم در حال پیدا کردن شوهری ایرانی برام بودن تا بنده رو شوهر بدن و به قول خودشون خیالشون راحت بشه. دردسرتون ندم! خلاصه اینکه تحمل این انتظار برای یه خانوم مجرد می تونه بسی دشوارتر باشه که البته اگر روحیه مبارز و سرسختی مثل من داشته باشه بعد 5-6 سال براونها فایق میاد...

حالا نگرانی تازه ام این شده که وقتی رفتم اونور با حرف های اقوام اونور چه کنم!!! از الان دارن تعیین تکلیف می کنن برام!!!!!!
Doctor of Audiology Student
Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: alireza62 ، frozen mind ، battosai ، storagemeter ، mom ، f1f ، amir2640 ، stealth ، dreamer60 ، usamilad ، msar
(2012-05-17 ساعت 16:29)شاپرک نوشته:  حالا که دوستان از سختی های انتظار نوشتن منم بگم که خیلی از دست اطرافیان خسته شدم. البته الان دیگه رفت و آمدم رو به حداقل رسوندم تا از گزندشون در امان باشم. اول که پدر و مادرم تصمیم گرفتن برن باید برای همه اقوام و آشنا توضیح می دادیم که چرا اونا رفتن و من نتونستم برم. بعد اینکه چقدر طول می کشه من برم. بعد تقریبن هر روز می پرسیدن کی مامانت اینا میان دوباره ایران و وقتی می شنیدن فعلن نمیان می گفتن:" وااااای! چطوری طاقت میارن" بعد هم نظرات شخصی که اگر ما بودیم نمی رفتیم. حالا تنهایی چی کار می کنی و خلاصه از این حرف های بی اساس و دخالت های همیشگی... تا اینکه من دیگه صبرم تموم شد و رفت و آمدم با اقوام رو به سالی یک بار و بعد هم کاملن قطع کردم و سالی یکبار عید برای تبریک زنگ می زنم. که البته اونها از همون فرصت هم استفاده می کنن تا سوال هاشون بی جواب نمونه خدانکرده! مثلن چقدر درآمد دارن مامانت اینا خونشون و چند خریدن بیمه دارن واست پول می فرستن و .... و اما من که جواب درست و درمونی بهشون نمیدم هیچ وقت! و به زحمت تونستم آرامشم رو پس بگیرم!! دانشگاه و محل کار هم به جز یکی دو نفر کسی در جریان نیست.
تازه بگذریم که برادر گرامی خودم هم با همفکری خانومش 2 سال اول دایم در حال پیدا کردن شوهری ایرانی برام بودن تا بنده رو شوهر بدن و به قول خودشون خیالشون راحت بشه. دردسرتون ندم! خلاصه اینکه تحمل این انتظار برای یه خانوم مجرد می تونه بسی دشوارتر باشه که البته اگر روحیه مبارز و سرسختی مثل من داشته باشه بعد 5-6 سال براونها فایق میاد...

حالا نگرانی تازه ام این شده که وقتی رفتم اونور با حرف های اقوام اونور چه کنم!!! از الان دارن تعیین تکلیف می کنن برام!!!!!!

درود بر شما . این نوشته ها رو باید با طلا نوشت . منم مامان و بابام میخوان برن اما من نمیتونم باید یه ساعت توضیح بدم که چرا من نمیتونم حالا جالب 1 ساعت هم توضیح میدم بازم نمیفهمن .!!!!!!!! حالا بماند که بازم میپرسن چرا هنوز مامان بابا هم نرفتن ... از همه بدتر .... که شما این شرایط رو ندارین .... بچه های فامیل مثلا میریم خونشون میگن ما هم میخواهیم بریم زبان اسممو بنویسم فلان جا .... آدم حسودی نیستم اما مثلا خودشو نمیتونه اینجا جمع کنه یهو جلوی جمع با اعتماد به نفس خاصی میگه منم آره ....(بیچاره مادر و پدرا). 20 سال خالم اونجا بوده یک بار هم بهش نگفتم برای من این کار و ... انجام بده .. همیشه قد گلیمم پامو دراز کردم ... کسی که اصلا نمیدونه آمریکا کجاست میگه منم میخوام برم ... ... من بعضی اوقات از اعتماد به نفس اینا بدم میاد تماما بغض منو میگیره دوست دارم ... ........ . من تنها حرف پدرم برام مهمه. اگر پدرم بگه نرو با این که خیلی دوست دارم تجربه کنم زندگی در اونجا رو بازم نمیرم .
فقط پدرم که از همه دنیا بیشتر دوسش دارم .......
پاسخ
تشکر کنندگان: شاپرک ، frozen mind ، mom ، f1f ، amir2640 ، ojee ، msar
(2012-05-17 ساعت 17:22)zaherbin نوشته:  
(2012-05-17 ساعت 16:29)شاپرک نوشته:  حالا که دوستان از سختی های انتظار نوشتن منم بگم که خیلی از دست اطرافیان خسته شدم...
جای برادر شما باید بگم این مصائب ناشی از مهاجرت و بلاتکلیفی نیست ناشی از سستی در تصمیم گیری و عدم اتخاذ تصمیم کوبنده نسبت به اتفاقات پیرامونتون است.
فامیل کیه و چه حدیه که سر به سر من بذاره.(اینجوری کر کن)
درباره ی آمریکا اگر میخواهی پیشرفت کنی چهارتا ایالت دورتر خانوادت باش .شک نکن بعد دو سال نشده همشون برمیگردن ایران و تو هم با انگلیسی نصفش فارسیو. گرم و سرد نکشیده آمریکا مجبوری بمونی .
چون یک جون هیچوقت به نقطه قبلیش بر نمیگرده(آیندتم ببین و تصمیم بگیر)
مثالا کلی بود

دوست عزیز در پاسخ شما باید بگم که خیر! این مشکلات ناشی از سستی اراده بنده نیست که در غیر این صورت با تردیدی که نزدیکانم بهم تزریق کرده بودند در این مدت باید الان یکی دو تا بچه دور و برم رو گرفته بود و مثل برادر بزرگترم در نوبت فرزندان متاهل بودم! در ضمن تعیین حد و حدود فامیل تا حدی دست خودته وقتی باهاشون رفت و آمد داشته باشی که نمی تونی جلوی دهنشون رو با دست نگه داری و اونا به هر حال حالا چه از روی محبت چه حسادت حرفشون رو می زنن.
اما در مورد امریکا و زبان. شرایطم با چیزی که شما گفتی خیلی متفاوته. مشکل زبان ندارم و خودم مدرس آیلتس هستم. مادر و پدرم هر دو بعد از مهاجرت اونجا ادامه تحصیل دادن و برادر کوچکترم هم پزشکی می خونه. تمام اقوام پدرم اونجا هستن و هوای همدیگرو دارن. پس فکر می کنم این قسمتی که گفتین شامل حال من نشه! به هر حال ممنون که نظرتو گفتی
Doctor of Audiology Student
Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: battosai ، storagemeter ، mom ، amir2640 ، msar

من خودم شخصا اصلا آدمی نیستم به حرف مردم اهمیت بدم که کی چی گفت چه کار کرد اما واقعا این مورد حرف های فامیل که کار تو چی شد موندی بدبخت بی چاره جا مانده .... آدم یه جور از فامیل دور می کنه که حتی نمی خوای تلفنی حرف بزنی. و خب دوستا و همکلاسی هم که اصلا در مورد وضع زندگیم نمی دونستن جز 2 3 نفر وگرنه کلا باید استعفا می دادم از زندگی!
من از قبل رفتن خونوادم برنامم بود که برا ادامه درس برم بعد از رفتن اونا لیسانسم که تمام تافل دادم و اپلای، الانم چند ساله اروپا هستم. من خودم خیلی راضیم هر چند همچنان با فامیل که حرف بزنم می پرسن کارت چی شد نمی تونن بیان پیشت از اونجا نمی تونی بری!!!
پیشنهاد می کنم به بچه ها مخصوصا مجردهای جامانده! که گزینه رفتن به جاهای مختلف در نظر بگیرن یعنی روش تحقیق کنن از کشورای آسیایی مثل مالزی گرفته تا اروپا و کانادا، تجربه خوبیه.
F1
تشکیل پرونده: آگوست 2007 |مصاحبه: جون 2015 ،ارمنستان | ویزا: یکضرب
ورود اول به امریکا: جون 2015 | دریافت سوشال: 2 هفته بعد از ورود - گرین کارت: 6 هفته بعد از ورود
سفرنامه
پاسخ
تشکر کنندگان: mom ، شاپرک ، f1f ، battosai ، amir2640 ، frozen mind ، msar
(2012-05-17 ساعت 18:28)zaherbin نوشته:  
(2012-05-17 ساعت 18:15)شاپرک نوشته:  
(2012-05-17 ساعت 17:22)zaherbin نوشته:  
(2012-05-17 ساعت 16:29)شاپرک نوشته:  حالا که دوستان از سختی های انتظار نوشتن منم بگم که خیلی از دست اطرافیان خسته شدم...
جای برادر شما باید بگم این مصائب ناشی از مهاجرت و بلاتکلیفی نیست ناشی از سستی در تصمیم گیری و عدم اتخاذ تصمیم کوبنده نسبت به اتفاقات پیرامونتون است.
فامیل کیه و چه حدیه که سر به سر من بذاره.(اینجوری کر کن)
درباره ی آمریکا اگر میخواهی پیشرفت کنی چهارتا ایالت دورتر خانوادت باش .شک نکن بعد دو سال نشده همشون برمیگردن ایران و تو هم با انگلیسی نصفش فارسیو. گرم و سرد نکشیده آمریکا مجبوری بمونی .
چون یک جون هیچوقت به نقطه قبلیش بر نمیگرده(آیندتم ببین و تصمیم بگیر)
مثالا کلی بود

دوست عزیز در پاسخ شما باید بگم که خیر! این مشکلات ناشی از سستی اراده بنده نیست که در غیر این صورت با تردیدی که نزدیکانم بهم تزریق کرده بودند در این مدت باید الان یکی دو تا بچه دور و برم رو گرفته بود و مثل برادر بزرگترم در نوبت فرزندان متاهل بودم! در ضمن تعیین حد و حدود فامیل تا حدی دست خودته وقتی باهاشون رفت و آمد داشته باشی که نمی تونی جلوی دهنشون رو با دست نگه داری و اونا به هر حال حالا چه از روی محبت چه حسادت حرفشون رو می زنن.
اما در مورد امریکا و زبان. شرایطم با چیزی که شما گفتی خیلی متفاوته. مشکل زبان ندارم و خودم مدرس آیلتس هستم. مادر و پدرم هر دو بعد از مهاجرت اونجا ادامه تحصیل دادن و برادر کوچکترم هم پزشکی می خونه. تمام اقوام پدرم اونجا هستن و هوای همدیگرو دارن. پس فکر می کنم این قسمتی که گفتین شامل حال من نشه! به هر حال ممنون که نظرتو گفتی
خواستم به اینجا برسیم که شما هیچ مشکلی ندارید.خودتون الکی خودتون افسرده مسائل پوچ کردید
مثل قضیه گره و دندان.
**آیلتس بلدید خدا حفظتون کنه.

مرسی!! اما من که نگفتم "مشکلی" دارم! با اجازتون خواستم در مورد این تاپیک بنویسم که اطرافیان شرایط تحمل رو سخت می کنند. به خصوص برای یه خانم. که انگار مردانی از اقوام ما به اینجا هم سرایت کردند و سرسختانه دست از "قضاوت" برنمی دارن.

**برای آیلتس هم کمکی خواستین حتمن بگین.
Doctor of Audiology Student
Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، battosai ، amir2640 ، ojee ، msar
دوستان سلام
از کجا میشه فهمید که کارت شدیم یا خیر؟
PD: 22AUG2008 - Category: F2B - ارسال مدارک 04MAY2015 - ارسال دوباره و کسری مدارک 06JUL2015 - مصاحبه:  14Sep2015 - ویزا : یکضرب

همسر: F2A -
PD: April 20 2016 - interview April 2018 - waiting for AP 
لطفا بجای پیام جدا برای تشکر،  از دکمه ی تشکر استفاده بفرمایید  متشکرم
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
(2013-05-27 ساعت 09:25)babak.n نوشته:  دوستان سلام
از کجا میشه فهمید که کارت شدیم یا خیر؟

باید PD خودتونو تویه سایت ویزا بولتن چک کنید ببینید کارنت شدید یا نه ؟

http://www.travel.state.gov/visa/bulleti..._1360.html
كتگوري F3
تاريخ اپلاي 2004 AUG
کیس نامبر  ABD2010


پاسخ
تشکر کنندگان: msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان