کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
چگونه سپری کردن دوران کلیرنس
سلام به همه همراهان مهاجرسرایی
مرسی از کسی که ایده گذاشتن این تاپیک رو داد. چون من هر وقت مثل الان که کم می اوردم و می خواستم کمی درد دل کنم، میرفتم تو تاپیک کلیرنس و صدرا از دستم عصبانی میشد و پست هام رو پاک میکرد.
هی خدا، همین امروز به satusa کلی دلداری دادم به خیال خودم، ولی الان خودم درب و داغونم.
آدم تو این دوره انتظار به همه چی کم کم شک میکنه، شما ها در جریان نیستید که من و همسرم بالاخره با چه بدبختی خودمون رو به مصاحبه رسوندیم، هفت خوان رستم رو رد کردیم، با هزار آیا و اگر و ای کاش رفتیم مصاحبه، داستانش از حوصله جمع خارجه، همش فکر میکنم خدایا یعنی من باید چه شکلی فکر کنم و رفتار کنم که بتونم به این ماجرا انرژی مثبت بدم. از صبح که میرم سر کار صفحه مهاجرسرا رو باز میکنم، ایمیلمو باز میکنم، صفحه سفارتو هم باز میکنم، یه ربع کار میکنم بعد میرم این 3 تا رو به ترتیب چک میکنم. دچار وسواس فکری شدم کاملا، هی میرم میگم امروز زبان میخونم فرداش میگم نه امروز راجع به کارم میخونم که اگه رفتیم راحتتر برم سر کار، بعد فکر میکنم نه اگه رهاش کنی خودش درست میشه، به خودم میگم به زندگی معمولیت ادامه بده اگه خدا بخواد درست میشه، من که اصلا به دعا و دین و این مسائل کاری ندارم وقتی sare دعا میذاره با بدبختی خودم و راضی میکنم که حداقل یه بار از روش بخونم، بعد میبینم که خوب هر کاری کنم دعا خوندن تو کتم نمیره نصفه ولش میکنم میرم دوباره سایت و چک میکنم. رسما کم آوردم دوستان. امروز دیگه انقد قاطی کرده بودم با خودم فکر میکردم من هی میگم خدایا خدایا نکنه سر کاریم؟؟؟ فکر کن به خدا هم شک کردم. میبینم که باید برم به یه روانشناس خودمو در اسرع وقت معرفی کنم. همون خدایی که نمیدونم تهش برامون چی در نظر گرفته خودش یه کاری میکنه. من خسته شدم.
غصه هم خواهد رفت ، به حباب لب یک رود قسم وبه کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت / غصه هم خواهد رفت ،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ، لحظه را در یابیم ، باور روز برای گذر از شب کافیست
یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی، تو بگو از ته دل، من خدا را دارم... من خدا را دارم
قبل از هر چيز بايد اعتراف كنم كه دوران انتظار براي دريافت كليرنس سخت ترين دورانه. من خودم 64 روز منتظر كليرنس بودم و وقتي هم كه اومد، ويزا بولتن لعنتي عقبگرد كرد و كيس ما از كارنت بودن خارج شد و هنوز بعد از گذشت 9 ماه از مصاحبه، كارنت نشده و ممكنه 9 ماه ديگه از اين به بعد طول بكشه تا كارنت بشه و تازه اعتبار كليرنسم تا اون موقع منقضي شده و بايد تجديد بشه! جالبه بدونين كه زندگي من از 3 ماه قبل از مصاحبه در حالت standby قرار داره، نقل مكان كرديم به يك جاي كوچك، خيلي از وسايلمون هنوز توي كارتنه، دخترم در حسرت اتاق خواب مستقل خودشه، غرغرهاي همسرم كه دلش نمي خواد مهاجرت كنه، سنم داره ميره بالا و افسوس مي خورم كه چرا در دهه سي عمرم نيستم، به خاطر كوتاه شدن دور دوم اف بي آي چك مجبوريم از هرگونه مسافرت خارج از كشور اكيدا اجتناب كنيم ...

اوايل خيلي تحت فشار عصبي بودم، اما حالا تا حدودي به خودم مسلط شدم و تونستم براي خودم برنامه ريزي كنم. اوايل فكر مي كردم مهاجرت تنها راه پيش روي منه، اما حالا مي بينم افق ديدم تغيير كرده و مي بينم مهاجرت براي من همه چيز و تنها راه نيست. اگر نرفتم يا رفتم و نتونستم بمونم، با بليت دوسره اي كه از تهران مي گيرم، برميگردم ايران و زندگي قبليمو با مقداري تغيير ادامه ميدم. ديگه مهم نيست ديگران چي فكر مي كنن، من كار خودمو مي كنم.
حكايت زندگي من شده مثل اون كسي كه تمام عمرشو سر به زير بود و چند دلاري پول پيدا كرد، اما دهها طلوع و غروب زيباي خورشيد و زيبايي هاي طبيعت رو از دست داد. به خاطر مهاجرت فرصتهاي زندگي زيادي رو از دست دادم و دارم از دست ميدم. دستم به خرج كردن نميره چون به خودم ميگم اين پولا «اونجا» به دردم مي خوره، اما اگر نرفتم يا اونجا موندني نشدم، بر مي گردم و تلافي مي كنم! زندگي با شكست در مهاجرت تموم نميشه، بلكه پوست ميندازه و نو ميشه و مسير تازه اي پيدا مي كنه: اگر بخواهيم و اراده كنيم!
[en] PD: Jan. 6, 2001
Visa: July 2012
F4
[/en]
(2011-08-16 ساعت 08:46)یاشار و ماری نوشته:  من که نمی دونم چجوری میشه دوران کلیرنس رو گذروند. ...حتی نتونستیم سفرنامه ترکیه رو بنویسیم. ... منتظرم که یکی رو پیدا کنم بهش گیر بدم. اعصاب ندارم اصلا. Sad

وای!!! یعنی سفرنامه ننوشتی؟ وایــــــــی! بجای اینکه یکی پیدا کنی بهش گیر بدی، یکی پیدا شده بهت گیر بده! سریع پاشو برو تو سفرنامه! شروع کن به نوشتن! سفرنامه ها مثل داشتان کوتاه می مونند. همه از خوندنشون لذت می برند.
دفعه دیگه که اومدم سایت، سفرنامه رو نوشته باشی! شاید منتظرن سفرنامه تو بخونن بعد کلیرت کنن؟ تابحال فکر کرده بودی؟ دونقطه دی!
بنظر من این تاپیک خیلی تاپیک قشنگیه

ماها بیش از یکسال تو مهاجرسرا و با هم بودیم ...
پای این سیستم ها خوابمون برده...غذا خوردیم...گریه کردیم.....هورا کشیدیم...و پیروزمندانه ترین فریادهای زندگیمون رو همین جا کشیدیم...
الان که دلنوشته های دوستانم رو اینجا میخونم احساس میکنم که بهتر میتونم حسشون کنم و بهشون نزدیک تر بشم.. خودمو خیلی نزدیکتر به همه احساس میکنم ....
هنوز هم وقتی میام خونه اولین کاری که میکنم روشن کردن کامپیوتره و صفحه کلیرنس 2011 رو که بوکمارک کردم سریع باز میکنم ببینم چند نفر کلیر شدن...


SmileSmile


آرزوی من مفید بودن برای مهاجرسراست در صورتی که پرسش و یا مشکلی دارید(هرچندغیرقابل حل) دارید می توانید تا حد توان من روی کمک من حساب کنید...Smile

دستهایی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستندکه رو به آسمان دعا می کنند(کورش کبیر)
سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
می خواهم یک چیزی را به شما بگویم که از من بشنوید و به خاطر بسپارید. وقتی که نام مهاجرت برای اولین بار بر زبان شما جاری می شود, بلاتکلیفی نیز به همراه آن آغاز می شود. اگر از من بپرسید که پایان بلاتکلیفی چه زمانی است هیچ پاسخ مناسبی برای شما نداریم. آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما کلیر می شوید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما ویزا می گیرید و پای خود را به امریکا می گذارید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما گرین کارت و سوشیال سکوریتی و گواهینامه رانندگی خودتان را دریافت می کنید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما در امریکا کار پیدا می کنید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما پس از گذشت پنج سال در امریکا سیتیزن می شوید و پاسپورت امریکایی می گیرید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که شما پانزده سال در امریکا کار می کنید و یا به سن بازنشستگی می رسید؟ آیا پایان بلاتکلیفی زمانی است که بچه های شما در امریکا بزرگ شوند و سر و سامان بگیرند؟

من هر مهاجری را در هر مقطعی از مهاجرت دیدم همیشه برای یک چیزهایی بلاتکلیف بود و نمی دانست که آخرش چکار خواهد کرد. این مسئله یک راه حل قطعی و دائمی ندارد پس بیایید از همین الآن با مشکل بلاتکلیفی کنار بیایید و به آن عادت کنید اگرنه خیلی زود یاتاقان می سوزانید.

مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.
با آرزوی موفقیت برای شما
(2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته:  سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
می خواهم یک چیزی را به شما بگویم که از من بشنوید و به خاطر بسپارید. وقتی که نام مهاجرت برای اولین......

سلام دوست عزيز
خواستم از راهنمائي و دلگرميتون تشكر كنم ، از يوزر عزيز ، فروزن مايند و بقيه بچه هاي گل مهاجرسرا كه ماها رو فراموش نكردن تشكر ويژه كنم ، با وجودي كه بعضي بچه ها اونور آب هستن و كلي هم مشكلات دارن ، بازم هستن ، سر مي زنن و كمك مي كنن
ارادتمند همه شما Shy
(2011-08-16 ساعت 18:10)maryam58 نوشته:  سلام به همه همراهان مهاجرسرایی
از صبح که میرم سر کار صفحه مهاجرسرا رو باز میکنم، ایمیلمو باز میکنم، صفحه سفارتو هم باز میکنم، یه ربع کار میکنم بعد میرم این 3 تا رو به ترتیب چک میکنم. دچار وسواس فکری شدم کاملا، هی میرم میگم امروز زبان میخونم فرداش میگم نه امروز راجع به کارم میخونم که اگه رفتیم راحتتر برم سر کار،
منم دقیقا اینطوری ام . این سه صفحه بازه و دستم به هیچ کاری نمیره. همش منتظر ایمیلم. 8 روز پیش زدم و هنوز جوابمو ندادند.
امیدوارم تا آخر هفته بعد بیاد چون تحمل تعطیلیه 8 تا 13 شهریور سفارت و بیخبریه مطلق اونرو واقعا ندارم.

شماره کیس:2011AS19XXX
کنسولگری:ابوظبي
مصاحبه:90/03/16 (06 june)
مدت كلیرنس : 111 روز
تاریخ کلیر : 25 SEP
دریافت ویزا : 26 SEP
تاریخ پرواز : 9 مارچ
دریافت گرین کارت : 19 آوریل
خلاصه وضعیت کیس
(2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته:  سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
می خواهم یک چیزی را به شما بگویم که از من بشنوید و به خاطر بسپارید. وقتی که نام مهاجرت .....

مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.

جناب rs232 عزيز
من هميشه نوشته هاي شما رو مي خونم و خيلي هم لذت مي برم از طرز نوشتارتون و اينكه دقيقا اصل مطلب و واقعيات رو بطور ملموس توي نوشته ها هدف قرار ميديد.
با شما راجع به بحث بلاتكليفي موافقم و با بلاتكليفي مي شود كم و بيش كنار آمد ولي موضوع از آنجايي متفاوت مي شود كه اگر زبونم لال ... بعد از اين دوران بلاتكليفي كسي جا بماند ديگر فرصت از دست رفته آنهم نه يك فرصت معمولي فرصتي كه انتخاب حدود 1 در 17 ميليون است و شايد اگر هزار بار ديگر هم تكرار شود چنين فرصتي مجددا پيش نيايد و بيش از يكسال و نيم، تمام آمال و آرزوهاي طرف كه در اين مدت باهاش زندگي كرده بر باد رفته و از اين جهت است كه اين بلاتكليفي كمي با بقيه بلاتكليفي ها متفاوت است و همين باعث مي شود تحمل آن سخت تر شود و كار به جايي ميرسه كه آدم ميگه خدايا اين شرايط رو نصيب گرگ بيابون هم نكن!
تشکر کنندگان: gadfly ، maryam58 ، Linspire ، frozen mind ، najibi ، free_free ، drmahmoodi ، vahidvm60 ، nasnam ، sepinod ، tamanna ، hvm ، rs232 ، California ، A.K ، mehdi47 ، sima s
سلام به همه همسفران عزیز و با محبت
به نظر شما صبر با تحمل فرق داره؟کدومش بهتره؟کدومش نتیجه بهتری داره؟خوشحال میشم نظرات یا تجربیات خودتونو بنویسید ، تا ما هم از تجربه شما استفاده کنیم.
Visa: 28 . Sep . 2011
رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
تشکر کنندگان: gadfly ، Linspire ، maryam58 ، tamanna ، nimal1 ، California ، آمریکا
(2011-08-16 ساعت 22:10)free_free نوشته:  بنظر من این تاپیک خیلی تاپیک قشنگیه
ماها بیش از یکسال تو مهاجرسرا و با هم بودیم ... الان که دلنوشته های دوستانم رو اینجا میخونم احساس میکنم که بهتر میتونم حسشون کنم و بهشون نزدیک تر بشم.. خودمو خیلی نزدیکتر به همه احساس میکنم ....

زیادی نزدیک نشو دیگه! از الآن آمریکایی رفتار کن: به اندازه یک دست از دیگران فاصله بگیر! Wink

(پست موقت)
[en] PD: Jan. 6, 2001
Visa: July 2012
F4
[/en]
تشکر کنندگان: User ، ParsTrader ، Linspire ، free_free ، Ali Sepehr ، drmahmoodi ، vahidvm60 ، maryam58 ، mml ، tamanna ، hvm ، California
(2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته:  من هر مهاجری را در هر مقطعی از مهاجرت دیدم همیشه برای یک چیزهایی بلاتکلیف بود و نمی دانست که آخرش چکار خواهد کرد. این مسئله یک راه حل قطعی و دائمی ندارد پس بیایید از همین الآن با مشکل بلاتکلیفی کنار بیایید و به آن عادت کنید اگرنه خیلی زود یاتاقان می سوزانید.

مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.

آرش جان با تشکر از شما و مطلبتون
بسیار عالی حق مطلب رو ادا کردید
در مورد بلاتکلیفی 200% با شما هم عقیده هستم
موفق باشی
تشکر کنندگان: maryam58 ، nasnam ، najibi ، tamanna ، hvm ، rs232 ، California ، free_free ، آرتين
کاش اجازه داشتم HVM عزیز رو به شما معرفی کنم و مرتبه علمی ایشون رو بگم، در این صورت قطعا پاسخ شما به گونه دیگه ای می بود ...
[/quote]

دوست عزيز اول سلام
بنده در خصوص كنكور مثال زدم ، يكبار ديگه مطلب رو بخونين تا متوجه بشين كه منظورم سطح علمي يا ساير سطوح ايشون نيست
رتبه علمي ايشون هر چي كه باشه ، نمي تونه دليل موجهي براي برخي اظهار نظرها باشه كه مثلاً كي سي سي گوشش نمي شنوه يا اينكه آمريكا دعا مي خواد يا نمي خواد يا اينكه عوارض جانبي داره و ... و خيلي چيزاي ديگه كه نظرات شخصي ايشون هست
كما اينكه رتبه علمي خود من هم پائين نيست و ... بگذريم
در وحله اول قبل از رتبه علمي ، من براي ايشون ارزش انساني قائلم و به نظرات ايشون هم احترام مي ذارم ، همونطور كه نظر خودم برام محترمه
راستيتش اين آخرين كامنتي هست كه راجع به اين مساله مي ذارم و اصلاً مايل نيستم اين بحث رو ادامه بدم ، من براي بچه ها دعا گذاشتم كه بخونن و اين ايام باقيمونده رو با آرامش بيشتري طي كنن ، اما گوئي اينطور نشده و برخي ناخواسته اين بحث رو چالشي مي كنن
توصيه مي كنم فقط يكبار معني دعا رو بخونين ، به نظر من بهترين شيوه صحبت با خدا در قالب اين دعا و ساير دعاهاست كه به آرامش بيشتر كمك مي كنه
انشاء الله كه موفق باشين و زودتر كات آف ديت شما هم سپري بشه
[/quote]
دعا کنید عزیزم
اما لطفا اینجا را به مفاتیح الجنان تبدیل نکنید
من نیز به جای دعا خالصانه آرزو میکنم همه دوستان کلیر شوند





به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
(2011-08-17 ساعت 10:23)satusa نوشته:  
(2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته:  سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
می خواهم یک چیزی را به شما بگویم که از من بشنوید و به خاطر بسپارید. وقتی که نام مهاجرت .....

مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.

اگر زبونم لال ... بعد از اين دوران بلاتكليفي كسي جا بماند ديگر فرصت از دست رفته آنهم نه يك فرصت معمولي فرصتي كه انتخاب حدود 1 در 17 ميليون است و شايد اگر هزار بار ديگر هم تكرار شود چنين فرصتي مجددا پيش نيايد و بيش از يكسال و نيم، تمام آمال و آرزوهاي طرف كه در اين مدت باهاش زندگي كرده بر باد رفته

تاسوتا جان
ما شرایط بد خودمان را همیشه بدترین می دانیم در حالی که بدتر از شرایط زمانی و مکانی ما نیز به وفور وجود دارد مخصوصا زمانی که پای مهاجرت در میان باشد.
مثلا گمان می کنی کسی که زود کلیر شده است و هشت ماه در امریکا است ولی تمام ذخیره پولی خود را که سالها در ایران جمع کرده بود خورده است و ته مانده اش هم در حال اتمام است و هنوز هم کار گیر نیاورده است و اگر ده روز دیگر کار پیدا نکند باید دوباره به جایی بدتر از محل زندگی قبلی خود برگردد و در ایران هم بیکار باشد وضع بهتری از کسی دارد که برای کلیرنس انتظار می کشد؟ آن شخص فرضی پیش خودش فکر می کند کسی که منتظر کلیرنس است لااقل در خانه خودش و در کنار خانواده اش است و نه تنها چیزی از دست نداده است بلکه در هیچ شرایطی آواره خیابانها نمی شود.
به نظر من جایی که اراده و حرکت ما دخیل است باید تمام کوشش و جدیت خودمان را به خرج بدهیم و جایی که فقط قضا و قدر حاکم است راحت و آسوده بنشینیم و به هرچه پیش آید خوش باشیم و آن را بپذیریم.
اصولا انتظار انسان زمانی به پایان می رسد که عمرش به پایان رسیده باشد!
با آرزوی موفقیت برای شما
دوران کلیرنس و قبل مصاحبه بهترین زمان برای رو راست بودن با خود است! باید بدونیم کی هستیم؟ کجا می خوایم بریم؟ و چرا می خواییم بریم؟ از نظر من بزرگترین مشکل اینه که به خودمون دروغ بگیم! تعارف نیست واقعیت اینه که 50-60 درصد افرادی که گرین کارت می گیرند موفق به اخذ پاسپورت نمیشوند!!! فراموش نکنیم که برنده اصلی در پروسه لاتاری کسی که بتونه پاسپورت بگیره و کسی که ویزا بگیره و بعد یه مدت اومدن و رفتن موفق به اخذ پاسپورت نشه مطمئنا" از کسی که ویزا نگرفته بدشانس تره! و حتما" هزار بار به بد شانسی خودش نفرین می فرسته و دعا میکنه که کاش ویزاش نمی اومد!!! پس قدر این لحظات را بدانید و به سوالات فوق صادقانه جواب بدید و فراموش نکنید که برندگان لاتاری که روی بزرگی خدا و شانسشان حساب باز کرده بودند در بین اون 50-60 درصد حتما" جایگاهی ویژه دارند!
پس اگر ویزاتون نیومد بدونید از 50-60 درصد ما که گرین کارتمان را گرفتیم خوش شانس ترید!!!

نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
(2011-08-17 ساعت 11:13)آرتين نوشته:  سلام به همه همسفران عزیز و با محبت
به نظر شما صبر با تحمل فرق داره؟کدومش بهتره؟کدومش نتیجه بهتری داره؟خوشحال میشم نظرات یا تجربیات خودتونو بنویسید ، تا ما هم از تجربه شما استفاده کنیم.
به نظرم صبر و تحمل یکیه
ولی یه چیزی داریم به اسم صبر و حِلم که مرتبه حِلم از صبر بالاتره
حلم اینکه آدم اصلا با سختی ها و مشکلات و مصیبتها ناراحت نشه یا خشمگین نشه این یعنی آرامش و سکون داشتن حتی تو سخت ترین مهلکه ها
ولی صبر اینه که انسان با وجود این که سختی میکشه یا خشمگین میشه سختی ها را تحمل میکنه و خشمش را فرو میخوره
ظاهرا پس از ادعیه حالا نوبت مباحث عرفانیه Big Grin
راستی اگه به شب قدر اعتقاد دارید امشب (19 رمضان) شب تعیین مقدرات
شب دوم قدر (21 رمضان) شب تایید و شب سوم قدر (23 رمضان) شب امضا شدن اونهاست پس این شب ها را از دست ندید حتی به الکی بیدار موندن
بیدلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد !!!
خدایا شکرت!
تشکر کنندگان: najibi ، vahidvm60 ، satusa ، drmahmoodi ، hvm ، moraddad ، یاشار و ماری ، Hornet ، sare ، gadfly ، tamanna ، آرتين




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان