کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
چگونه سپری کردن دوران کلیرنس
وقتی منتظر کلیر شدنت هستی هزاران فکر به مغزت فشار خواهند آورد
هر کس راهکار ویژه ای برای سپری کردن این دوران دارد
عده ای نیز به دنبال راهکار میگردند تا خود را از شر استرسی که دارند رهایی بخشند یا لااقل از آن بکاهند
اینجا میتوانید تجربه های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارید
امیدوارم تایپیک مفیدی از کار درآید
موفق باشید و پاینده

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
من سعی میکنم به خودم بقبولونم که همون طور که ناغافل خبر قبولی آمد خبرکلیر شدن هم خواهد آمدBig Grin. تا ببینیم چی پیش میاد. ولی امان از تعلیق. همه برنامه های زندگی مون یه جورایی رو هواستCool.
سلام
باورتون نمیشه که من برای چگونه سپری کردن این مدت کارم به دکتر و دوا و درمون کشید . خلاصه جونم براتون بگه دکتر مثل یعضی از این آقایون هستش که آدرس بقالی سر کوچه شون رو میدن ، آدرس یک طبل فروش رو به ما داد و گفت میری یکی از اون ایکس لارجاشو میخری و میگی برای بی عاری میخوام و بعد روزی سه وعده قبل از خوردن غذا هر نوبت بیست بار میکوبی بهش که عالمی داره ، از نوع خفن . ما هم به ناچار همین کار رو کردیم و بد نبود . یک کمی جواب داد . توصیه میکنم شما هم این متد سنتی رو یه تستش بکنید شاید جواب داد . ولی از شوخی بگذریم واقعا ماها یکبار برزخ این دنیا رو تجربه کردیم . شاید باورتون نشه وقتی برای خرید میرم ، همیشه کوچکترین سایزها رو انتخاب میکنم هی میگم بابا ما که داریم میریم میمونه خراب میشه مثلا تی بگ 10 تایی و روغن زیتون سایز کوچیک و برنج و جبوبات در حد یک کیلو و از همه مهمتر دو ماهه که آن.ت.ن م.ا.ه.و.ا..ره من تنظیمش به هم خورده دستم نمیره درستش کنم . و هزارتا کیس اینطوری . واقعا داشتیم زندگیمونو میکردیم این چه شهاب سنگی بود گفت تالاپ افتاد وسط زندگی ماها .
به امید روزهای پرکلیربسیار بسیار بسیار نزدیک در حد فردا
اندکی صبر سحر نزدیک است...

CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر

(2011-08-03 ساعت 01:49)coming soon نوشته:  سلام
باورتون نمیشه که من برای چگونه سپری کردن این مدت کارم به دکتر و دوا و درمون کشید خلاصه جونم براتون بگه دکتر مثل یعضی از این آقایون هستش که آدرس بقالی سر کوچه شون رو میدن آدرس یک طبل فروش رو به ما داد و گفت میری یکی از اون ایکس لارجاشو میخری و میگی برای بیعاری میخوام و بعد روزی سه وعده قبل از خوردن غذا هر نوبت بیست بار میکوبی بهش که عالمی داره از نوع خفن ما هم به ناچار همین کار رو کردیم و بد نبود یک کمی جواب داد توصیه میکنم شما هم این متد سنتی رو یه تستش بکنید شاید جواب داد ولی از شوخی بگذریم واقعا ماها یکبار برزخ این دنیا رو تجربه کردیم شاید باورتون نشه وقتی برای خرید میرم همیشه کوچکترین سایزها رو انتخاب میکنم هی میگم بابا ما که داریم میریم میمونه خرب میشه مثلا تی بگ 10 تایی و روغن زیتون سایز کوچیک و برنج و جبوبات در حد یک کیلو واز همه مهمتر دو ماهه آن.ت.ن م.ا.ه.وا.ر.ه من تنظیمش به هم خورده دستم نمیره درستش کنم و هزارتا کیس اینطوری واقعا داشتیم زندگیمونو میکردیم این چه شهاب سنگی بود گفت تالاپ افتاد وسط زندگی ماها
به امید روزهای پرکلیربسیار بسیار بسیار نزدیک در حد فردا
Coming Soon عزیز، سلام
من شاید نتونم آنچنان که باید این موضوع رو درک کنم، اما از زندگی درسهای بزرگی گرفتم و ازش هم ممنونم.
اینو بدونیم که باید در حال زندگی کنیم و به آینده بیندیشیم پس همین امروز م.ا.ه.و.ا.ر.ه رو بپا کنید و از لحظاتتون به نحو شایسته استفاده کنید.
به آینده هم امیدوار باشید و فراموش نکنیدکه فقط باید مثبت بیاندیشید
من كه تا ماه اول حسابي به هم ريختم و هر كاري از دستم بر ميومد انجام دادم ولي ديدم هيچ فايده اي نداره و الانم ديگه خيلي ريلكس باهاش برخورد ميكنم ديگه خسته شدم اگر كه جواب اومد كه به قول بچه ها ميريم مرحله بعدي اگرم كه نيومد Game over ميشيمو كلي دماغمون ميسوزه فقط اينو ميدونم كه بايد به خدا توكل كرد چون هيچ كار ديگه اي از دستمون بر نمياد. حافظ كه چندين بار گفته كه منتظر خبر خوبي باش ولي نگفت كه چقدر بايد منتظر باشي يا اصلا اين خبر خوب مربوط به اين موضوعه يا نه . خلاصه كه خيلي خستم خيلي!!!!!
2011AS14706

[font=Times New Roman]باور روز برای گذر از شب کافیســـــــــت.....[/font]

به امید فردا
با سلام وتشكر از ايجاد اين تاپيك:
من سه ماه اول بيشتر وقتم رو تحقيق و جمع اوري اطلاعات روي نحوه كار وزندگي توي امريكاوادامه تحصيل و اجاره خونه وايجاد حساب بانكي وو........
گذاشته بودم خداييش دوره باحالي بود.
سه ماه دوم اونهارو رها كردم و تمركز كردم روي تقويت زبان انگليسي وامادگي امتحانات تاييد مدارك پزشكي و مكاتبه با چند بيمارستان توي امريكا براي گرفتن پذيرش فلوشيپ!
الان كه سه ماه سوم داره تموم ميشه همه قبلي هارو رها كرده ام وچسبيده ام به شعر و ذكر و دعا!!؟؟ خداييش مطالب زيادي در مورد سرنوشت و قسمت و... پيدا كرده ام!
الان كه ماه رمضونه رفتم در خونه خدا و ازش خواستم اگر خودت صلاح دونستي اسم ما جزئ برنده ها باشه. و نامه اول ودوم بدستم برسه و وسط راه گم نشه! وكيس نامبر هزار داشته باشم نه چهل هزار!!! و حدود 9 ماه منتظر كليرانس باشم !اگر اراده كني ويزاي من و دوستان مهاجرسرايي توي پاسشون ميخوره حتي اگر 30 سپتامبر برسه!
الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس

عزت زياد!
التماس دعا
شماره کیس: **2011AS000012
ابوظبي
تاریخ مصاحبه:2010-NOV-08
کلیرانس: بازمانده2011 علیرغم326روزانتظار برای کلیرشدن
به به، سلام به دوستان عزيزBig GrinBig Grin
يا ا..، يا ا...
تو رو خدا بلند نشيد،‌شرمندم نكنيد، بفرماييد تورو خدا
من همين پايين ميشينم، نه به خدا راحتم
آقا تو رو خدا بفرماييد،
خيلي ممنون كه ما رو دعوت كردين


مدتي بود ميخواستم درخواست كنم مديران عزيز تاپيكي به اين نام باز كنن.
البته من قصد دارم شرح حال اين دوران خودم را بعد از مشخص شدن وضعيتم بنويسم. چون واقعاً حوصله صحبتهاي نمك دونها رو ندارم.(البته ببخشيد دوستان اين قسمتش خيلي شخصيه).Cool
ولي چيزي كه براي من خيلي مشخصه تو اين دوره، اينه كه با افكار بد و منفي شديداً برخورد مينكم و اين تبديل به مبارزه شده برام و خيلي ازش لذت ميبرم.
منم ماه اول سخت ميگرفتم ولي الان ديگه يواش يواش عادت كردم.
100% مطمئن هستم كه حداكثر تا آخر Augest تكليف هممون مشخص ميشه دوستان.Big Grin

خوب و خوش باشيد
شماره کیس: 2011AS25xxx
اطلاعات كامل كيس

انتشار انرژي منفي در اين مكان ممنوع است، حتي براي شما دوست عزيز
(2011-08-03 ساعت 13:02)drmahmoodi نوشته:  با سلام وتشكر از ايجاد اين تاپيك:
من سه ماه اول بيشتر وقتم رو تحقيق و جمع اوري اطلاعات روي نحوه كار وزندگي توي امريكاوادامه تحصيل و اجاره خونه وايجاد حساب بانكي وو........
گذاشته بودم خداييش دوره باحالي بود.
سه ماه دوم اونهارو رها كردم و تمركز كردم روي تقويت زبان انگليسي وامادگي امتحانات تاييد مدارك پزشكي و مكاتبه با چند بيمارستان توي امريكا براي گرفتن پذيرش فلوشيپ!
الان كه سه ماه سوم داره تموم ميشه همه قبلي هارو رها كرده ام وچسبيده ام به شعر و ذكر و دعا!!؟؟ خداييش مطالب زيادي در مورد سرنوشت و قسمت و... پيدا كرده ام!
الان كه ماه رمضونه رفتم در خونه خدا و ازش خواستم اگر خودت صلاح دونستي اسم ما جزئ برنده ها باشه. و نامه اول ودوم بدستم برسه و وسط راه گم نشه! وكيس نامبر هزار داشته باشم نه چهل هزار!!! و حدود 9 ماه منتظر كليرانس باشم !اگر اراده كني ويزاي من و دوستان مهاجرسرايي توي پاسشون ميخوره حتي اگر 30 سپتامبر برسه!
الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس

عزت زياد!
التماس دعا
دکتر خیلی مخلصم و با فرازهایی از این دعا که نوشتی حال کردم ولی باباجان ، خوب چیز های خطرناک مینویسی و این حضرات fbi رو میترسونی بعد میگید چرا کلیر من اینقدر طول کشید . عزیز دل برادر اینجور چیزا سالها برای کلیر شدن میطلبه ، 9 ماه که سهله تازه چند ماه انفرادی هم روش . Big Grin Big Grin Big Grin
شوخی کردم . خواهشا همه ماها رو از دعاهای زیبا ، خیر و خاضعانه خودتون بی بهره نگذارید چون میگن دعا برای غیر مستجاب میشه .


اندکی صبر سحر نزدیک است...

CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر

تشکر کنندگان: Hornet ، satusa ، Linspire ، gadfly ، sepinod ، im-i ، najibi ، REZA1390 ، tamanna ، California ، hvm ، یاشار و ماری ، drmahmoodi ، A.K ، sare ، shahrooz59 ، payam62
كدام راه است
كه پاي خسته را نشناسد
بيا تا برايت بگويم
از سختي انتظــار
كـه چگونــه
در ديده هاي بارانـي
رنگ هذيان به خود مي گيـرد

من هم یک ماه اول بعد از مصاحبه رو به تحقیق و تفحص درباره ی ایالتی که قصد ورود به آن را داشتیم و جستجوی خانه و دیکر ضروریات یک تازه مهاجر می پرداختم و البته از تقویت زبان هم غافل نبودم .استرس کلیر شدن هم گاه گاهی همراهیم می کرد ،پس از سونامی کلیر شده های ماه می ،کار دیگه شد چون در هر آپدیتی امید به ظهور شماره ی کیس در سایت داشتم که محقق نشد از این رو ماه دوم با اضطراب و امید سپری شد و برای برطرف کردن اضطراب به خواندن رمان و دیدن فیلم روی آوردم چون حوصله ی هیچ کار جدی را نداشتم
بعد از عبور از مرز 60 روز و آپدیت طولانی بیست روزه آنکارا که در 25 جولای هم از کلیر کیس ما خبری نشد ،تصمیم گرفتم کم کم کنترل اعصاب و زندگی ام رو خودم به دست بگیرم و کم کم اونو از تسلط سفارت و اف.بی.آی چک و .. خارج کنم،هر چند سخته اما تا حدودی ریلکس شدم و دارم خودم را برای هر اتفاقی آماده می کنم.این روزها باز به تقویت زبان می پردازم و قصد دارم چند مقاله ی ناقص را کامل کنم و فیلم و رمان هم به قوت خودش باقیه
به هر حال تا امروز 77روز از مصاحبه ی ما می گذره و روزهای بسیار سختی را سپری کردیم و در این وضعیت گاه امیدوارم و گاه نا امید اما به هر حال نتیجه هر چه باشد باید از آن پلی ساخت برای موفقیت بیشتر و آینده ی بهتر
انتظار با همه ی سختی، لذتی را در خود نهفته دارد امیدوارم همه ی دوستان عزیز مهاجر سرا و نیز ما ،به زودی طعم لذت شیرین کلیر شدن را بچشیم.
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند. بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز.
تشکر کنندگان: coming soon ، im-i ، Hornet ، Linspire ، alirezagh ، najibi ، satusa ، REZA1390 ، tamanna ، California ، hvm ، یاشار و ماری ، drmahmoodi ، HOMAYON53 ، gadfly ، A.K ، sare ، piboo ، nasnam ، maryam58 ، payam62
سلام دوستان من هم طی این 6 ماه روی تحقیق در مورد ایالت خوب برای زندگی که هم آب و هواش خوب باشه هم ارزون باشه هم دانشگاهاش خوب باشه تمرکز کردم البته از وقتی همسرم رفت امریکا دیگه این وظیفه به عهده ایشون افتاده،امتحان تافل دادم و دنبال دانشگاه های خوب واسه پذیرش هستم و در خلال این کارها هم در حال دعا برای تمام شدن هر چه زودتر دوران کلیرنسSmile،البته از بس که منتظر شدم و کلیر نیومد رفتم سرکارو دارم زبان تدریس میکنم که باعث شده کمی از تمرکزم روی نیومدن کلیر کمتر بشه .البته در تمام این دوران اضطراب و بی برنامگی و رو هوا بودن تصمیمات هم چاشنی اصلی بوده و هست،اما مطمئنم آخرش به خوبی تموم میشهSmile.
ناگفته نماند که من درطول تمام این دوران اگرچه سخت بوده امادرس ها و تجربیات خوبی به دست آوردم و دید بهتری نسبت به زندگی و اتفاقاتی که میفته و دلیل اونها پیدا کردم Smile. در نهایت امیدوارم همگی عاقبت به خیر بشیم حالا چه بریم امریکا چه نریم Big Grin.
شماره کیس:2011as10000
تاریخ نامه قبولی :May 18th,2010
تاریخ کارنت شدن کیس:November
تاریخ دریافت نامه دوم : Nov 1st,2010
تاریخ مصاحبه : Dec 19th,2010
دریافت کلیرنس:همسرم Jan4th, خودم(حدودا 9ماه طول کشید)August 16th.
تاریخ مهاجرت:February 1st
تشکر کنندگان: im-i ، Hornet ، vahidvm60 ، Linspire ، alirezagh ، najibi ، satusa ، REZA1390 ، tamanna ، California ، hvm ، drmahmoodi ، gadfly ، A.K ، sare ، nasnam ، moraddad ، maryam58 ، payam62
دوستان خوب منتظر سلام
با تشکر از مدیر عزیز hvm به خاطر این تاپیک ، حالا که می بینم بزرگترهای قوم همه اینجا جمع هستند و همچنین دیدم استاد بزرگ بنده جناب آقای دکتر محمودی عزیز مطلب زیبایی را نوشته اند ، تصمیم گرفتم گوشه ای از تجربیاتم در دوران برزخ کلیرنس را خدمتتان عرض نمایم .
قصه من هم کمابیش شبیه همین صحبتهایی است که دوستان فرمودند با این تفاوت که من از ابتدا بگونه ای بنا را بر نگرفتن ویزا گذاشتم ، تا بدترین حالت ممکن را از همان آغاز برای خودم متصور شده باشم . البته این بدان معنا نیست که این موضوع اصلاً برایم اهمیتی نداشته باشد ، بالعکس این موضوع کاملاً حیاتی است و تمام بررسی ها و SWOT Analysis را به طور دقیق انجام داده ام و برنامه زمان بندی ام را هم تهیه کرده ام (گانت چارت). البته برای گانت چارتم زمان شروع مهاجرت را باز گذاشته ام تا زمانیکه انشاء الله ویزا صادر شد تاریخ مربوطه را وارد نمایم . همه اینها را گفتم ولی این نکته را همیشه به خودم و خانواده ام گفته ام که مهاجرت همه زندگی نیست بلکه بخشی از زندگی و به امید ارتقاء شرایط موجود است .
در این مدت نیز برای کمتر شدن فشار روحی علاوه بر توکل به خدا ، تعدادی مسافرت برای خودمان برنامه ریزی کرده و انجام داده ایم که خیلی در تغییر شرایط روحی مان مؤثر بوده است . در حال حاضر هم برای رسیدگی به کارهایمان در ایران به سر می بریم و خوشبختانه آنقدر اینجا برای هر کاری باید اینطرف و آنطرف بروم که نمی فهمم روزم کی شب می شود Big Grin این را هم می توانیم به عنوان یک روش ثبت شده برای گذران دوران کلیرنس به حساب بیاوریم که اتفاقاً خیلی هم مؤثر و کارآمد است Tongue
به هرحال امیدوارم این دوران با پایانی خوش برای همه ما منتظران هر چه سریعتر خاتمه یابد.

ارادتمند همه دوستان
[font=Tahoma]باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . [/font][font=Tahoma] کوروش کبیر[/font]
تشکر کنندگان: Linspire ، alirezagh ، Hornet ، sepinod ، najibi ، satusa ، REZA1390 ، tamanna ، California ، hvm ، یاشار و ماری ، drmahmoodi ، HOMAYON53 ، A.K ، sare ، nasnam ، baz4baz ، behzad7 ، payam62
ما یکماه و نیم اول رو اصلا نفهمیدیم چطور گذشت چون اصلا بهش فکر نمی کردیم! بعدش هم-مصاحبه ای های ما یواش یواش شروع کردن به کلیر شدن و ما هم امیدوار شدیم که از اون موقع ماجرا شروع شد. تا ماه 3.5 استرس و آمارگیری و مقایسه و جدول و دعا و فال ! و .... بخش جدایی ناپذیر زندگیمون بود ولی به موازات بررسی ایالات و شهرهای مختلف از لحاظ کار و مسکن و همچنین تحقیق در مورد certificate های مربوطه و آزمون PE و تقویت رزومه نویسی کارآمد و شناختن شرکتهایی که امکان کار یافتن در آنها باشد و سایت های تخصصی کاریابی و اینجور مسایل و البته در کنار اون یه نیم نگاهی هم به زبان گذشت. چندین بار سعی کردم با شرکتها مکاتبه کنم ولی از اونجایی که توی فرم 9 سوالی گفته بودم هماهنگی با هیچ سازمان و شرکتی نکرده ام از ترس اثر سوء روی کلیرنس جرات نکردم اقدامی کنم. ماه چهارم برای بار اول کلیر شدیم ولی متاسفانه خوشحالی مون فقط یک هفته طول کشید و اون ماجراها. دو ماه طی شد که واقعا تحمل اون بلاتکلیفی از مرحله اول سخت تر هست و به همین دلیل تقریبا نیمی از اون به بطالت همراه با استرس مضاعف و ناراحتی و بلاتکلیفی گذشت و البته بخشی صرف مرور بعضی درسهای دوران تحصیل و آمادگی برای آزمون PE شد و کمی جدی تر دنبال ایالت و شهر مورد نظر گشتن و تصمیم نهایی برای شهر مقصد گذشت.
این مرحله دوم رو تا حالا هی بصورت سینوسی نا امید و امیدوار شدیم و هینجوری داریم وقت رو می گذرونیم. امیدوارم به خیر بگذره.
تشکر کنندگان: California ، najibi ، gadfly ، REZA1390 ، hvm ، Linspire ، یاشار و ماری ، Hornet ، tamanna ، drmahmoodi ، sepinod ، HOMAYON53 ، A.K ، sare ، nasnam ، payam62
چند روزيست حال من ديدنيست
حال من از اين و آن پرسيدنيست....
گاه بر روی زمين زل مي زنم
گاه بر حافظ تفأل مي زنم....

والله کار خاصی نمیکنم Big Grin
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

فعلا زدم تو کار ادبیات و کتاب و حافظ خوندن ،فال حافظ میگیرم ، این حافظ خوب جواب میده دوستان اگه خواستید بگید براتون فال بگیرم Big Grin
با تشکر از دکتر محمودی واقعا وقتی آدم مناجات های مولا را میخونه حیران میشه به قول شاعر شگرفی تو عقل را دیوانه می کند و منطق را به خودسوزی وا می دارد انشالله که خودش کار همه رو درست میکنه این روزها این شعر را زیاد میخونم :

....
درشتناک چون خدا بر کائنات ایستاده ای
و زمین گویچه ای است به بازی در مشت تو
و زمان رشته ای آویخته از سر انگشت تو
و رود عظیم تاریخ
جویباری که خیزاب امواجش از قوزک پایت در نمی گذرد
....
چگونه اینچنین که بلند، بر زبر ماسوا ایستاده ای
در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،
و زیر مهمیز کودکانۀ بچّگان یتیم،
و در بازار تنگ کوفه؟!
پیش از تو هیچ اقیانوسی را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد
پیش از تو هیچ خدایی را ندیده بودم
که پای افزاری وصله دار به پا کند
و مشکی کهنه بر دوش کشد
.
.
.

تو این تابستان و ماه رمضان و سر کار رفتن دیگه حس دانشگاه رفتنم ندارم و بی خیال ترم تابستانی شدم
واسه بعد ماه رمضان برنامه دارم برم یه کار فنی یاد بگیرم از آموزشگاهای رسمی که مدرک میدن
نمیدونم چرا ولی نگران نیستم ؟
راستش الان یک هفته هست که سایت رو چک نکردم ببینم کلیر اومده یا نه رفتم دنبال ویزا امارات که هفته آخر سپتامبر بلند بشم برم سفارت یا میگن کلیرت اومده یا ... فکر کنم در هر صورت میگن ویزات حاضره Big Grin
بیدلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد !!!
خدایا شکرت!
تشکر کنندگان: najibi ، Linspire ، gadfly ، alirezamk ، یاشار و ماری ، Hornet ، tamanna ، sepinod ، REZA1390 ، drmahmoodi ، satusa ، A.K ، sare ، nasnam ، baz4baz ، bfarhadm ، payam62
(2011-08-03 ساعت 13:02)drmahmoodi نوشته:  الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس

عزت زياد!
التماس دعا
این دعا را هم اضافه کنید بلکه افاقه کنه:
الهم اعطنی تأشيرة دخول الولايات المتحدة إذا كانت المياه يمكن بسهولة

Wink

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
(2011-08-03 ساعت 23:46)satusa نوشته:  ما یکماه و نیم اول رو اصلا نفهمیدیم چطور گذشت چون اصلا بهش فکر نمی کردیم! بعدش هم-مصاحبه ای های ما یواش یواش شروع کردن به کلیر شدن و ما هم امیدوار شدیم که از اون موقع ماجرا شروع شد. تا ماه 3.5 استرس و آمارگیری و مقایسه و جدول و دعا و فال ! و .... بخش جدایی ناپذیر زندگیمون بود ولی به موازات بررسی ایالات و شهرهای مختلف از لحاظ کار و مسکن و همچنین تحقیق در مورد certificate های مربوطه و آزمون PE و تقویت رزومه نویسی کارآمد و شناختن شرکتهایی که امکان کار یافتن در آنها باشد و سایت های تخصصی کاریابی و اینجور مسایل و البته در کنار اون یه نیم نگاهی هم به زبان گذشت. چندین بار سعی کردم با شرکتها مکاتبه کنم ولی از اونجایی که توی فرم 9 سوالی گفته بودم هماهنگی با هیچ سازمان و شرکتی نکرده ام از ترس اثر سوء روی کلیرنس جرات نکردم اقدامی کنم. ماه چهارم برای بار اول کلیر شدیم ولی متاسفانه خوشحالی مون فقط یک هفته طول کشید و اون ماجراها. دو ماه طی شد که واقعا تحمل اون بلاتکلیفی از مرحله اول سخت تر هست و به همین دلیل تقریبا نیمی از اون به بطالت همراه با استرس مضاعف و ناراحتی و بلاتکلیفی گذشت و البته بخشی صرف مرور بعضی درسهای دوران تحصیل و آمادگی برای آزمون PE شد و کمی جدی تر دنبال ایالت و شهر مورد نظر گشتن و تصمیم نهایی برای شهر مقصد گذشت.
این مرحله دوم رو تا حالا هی بصورت سینوسی نا امید و امیدوار شدیم و هینجوری داریم وقت رو می گذرونیم. امیدوارم به خیر بگذره.
satusa عزیز! اگر 17 سال سابقه کار نداری اول باید امتحان FE را بگذرانی .(اینم پروژه جدید برای وقت گذرانی)موفق باشید

نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
تشکر کنندگان: arshida ، alirezagh ، Hornet ، tamanna ، REZA1390 ، drmahmoodi ، najibi ، gadfly ، satusa ، California ، A.K ، sare ، hvm ، sepinod ، bfarhadm ، payam62




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان