کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
هوووووور
حالا همه با هم هووووووووووراااااااااااا
هیچکی شرط نبست چون گفتم یک ضرب میگیریم....افرین
ما هم مثل سروش یک ضرب گرفتیم....
بچه ها مرسی از راهنمایی ها و همدلی همتون..ایشالا قسمت همتون یک ضرب باشه
دوباره هورااااااا
شماره کیس : ##20130000 - کنسوگری : آنكارا - مصاحبه : اواخر آبان تعداد : 2نفر - تاریخ دریافت ویزا : 2 روز بعد از مصاحبه
زمان ورود : Feb 2013 - شهر : سنفرانسیسکو ---- سفرنامه بخش
(2012-11-19 ساعت 21:17)bamboo نوشته:  
(2012-11-19 ساعت 03:03)aziking نوشته:  
(2012-11-18 ساعت 13:52)Saeedv13 نوشته:  سلام به همه ی 2013ایها مخصوصاً آنکارایی ها، مخصوصاً دوستان خوب و با معرفتی که مارو فراموش نمی کنن و سفرنامه می نویسن.
...............
زحمتشو کشیده..

حداقل

سلام دوست گرامی
ممنون از توضیحات و راهنماییهاتون
شما برای آبله مرغان در کارت زرد واکسنتون چیزی اینجا وارد کرده بودید؟یا فقط همون تست آنتی بادی را نشون دادید؟ و میشه بگید نتیجه تست آنتی بادی شما که از ایران گرفتید،چند بوده؟چون برخی از دوستان در سفرنامشون نوشته بودن اگه عدد آنتی بادیتون دم مرز باشه مجددا ازتون اونجا تست میگیرند؟(آیا بجز تست آنتی بادی که از اینجا می بریم لازمه که در کارت زرد واکسن هم اینجا دکتر جلوی varicella چیزی وارد کنه؟)

سلام دوست من
تا اونجایی که من یادمه تو کارت زرد صحبتی از تست انتی بادی نمی کنه و فقط نتیجه رو میده که به دکتر نشون بدی چونکه واکسنی بهمون بابت ابله نزده بود که تو کارت وارد کنه.
برای من نتیجه اش نزدیک مرز بود ولی برای خانومم خیلی خیلی بالا بود...ولی کلا منشی اجازه ندادکه نتجه رو پیش دکتر ببرم...
من اگه دوباره بخوام روال کارت زرد رو طی کنم ایندفعه واکسن ابله میزنم تا مستقیم تو کارت وارد بشه...دیگه اما و اگر دکتر نمی تونه بگه

(2012-11-20 ساعت 16:58)fariba_a نوشته:  
(2012-11-17 ساعت 18:27)soroush253 نوشته:  سلام ... صدای مارا هم از آنکارا میشنوین ...
... پارت دوم سفرنامه رو هم بعد از سفارت که 3 شنبه است میذارم ... امیدوارم که با کمک انرژی مثبت شما ها ویزای یک ضرب رو بگیرم
سلام سروش جان
تبریکات فراوان ما را برای ویزای یک ضربت بپذیر
من سوالی درمورد مدیکال دارم. همسر بنده که برنده اصلی لاتاری است، سالها پیش عمل جراحی قلب کرده است. آیا این موضوع در روند گرفتن ویزا موثر است؟ اگر اینطور است، ما اینهمه متقبل هزینه های زیاد نشویم و تا آنکارا بریم و آخر هم به خاطر این موضوع موفق به گرفتن ویزا نشیم.
با آرزوی موفقیت همه ی دوستان مهاجرسرایی

سلام تا سروش از خواب پاشه و بریم جشن من یک توضیح کوچولو جاش بدم ولی خودش حتما تجربه اش رو بهتون میگه.
وقتی برای عکس از قفسه سینه تو اتاق بودم یک کاغذ چسبونده شده بود به فارسی که کلا مظمونش این بود که تست پزشکی برای روشن شدن بیماری های مسری مثل سل و ایدز و این حرفاست.برای همین من فکر نمی کنم هیچ مشکلی برای شما پیش بیاد.ولی لطفا به صحبت من اکتفا نکنید و بازم تحقیق کنید که خدای نکرده متحمل ضرر نشید.
شماره کیس : ##20130000 - کنسوگری : آنكارا - مصاحبه : اواخر آبان تعداد : 2نفر - تاریخ دریافت ویزا : 2 روز بعد از مصاحبه
زمان ورود : Feb 2013 - شهر : سنفرانسیسکو ---- سفرنامه بخش
من باید 1 توضیحی رو اضافه کنم:
من تست آنتی بادی آبله مرغون دادم و نتیجه اش که 5000 بود رو،‌ پاستور وارد کارت زردم کرد و مهر هم زد روش.
2013AS18xx*مقصد:L.A*مصاحبه:w1 Decآنکارا*کلیرنس 11jan*ویزا 24jan
سفرنامه * مهاجرت نامه * سؤالات آیین نامه رانندگی کالیفرنیا*اطلاعات ویزای توریستی
(2012-11-20 ساعت 19:52)tatoole نوشته:  
(2012-11-20 ساعت 15:51)aziking نوشته:  هوووووور
حالا همه با هم هووووووووووراااااااااااا
هیچکی شرط نبست چون گفتم یک ضرب میگیریم....افرین
ما هم مثل سروش یک ضرب گرفتیم....
بچه ها مرسی از راهنمایی ها و همدلی همتون..ایشالا قسمت همتون یک ضرب باشه
دوباره هورااااااا
aziking جون هورااااااا بابت ویزات!!!! کلی خوشحالمون کردی!
یه سوالی من دارم اگه لطف کنی جواب بدی ممنون میشم ... شما اسپانسر داشتید یا حساب بانکی؟ اگه حساب بانکی چند میلیون و اگه اسپانسر داشتید وضعیت مالیشون خیلی خوبه یا معمولی؟
دوست عزیز مرسی از همدلی شما
ما اسپانسر نداشتیم...یک حساب پاسارگاد 115 میلیونی 2 نفره داشتیم...یک حساب تات 80 میلیونی ...یک سند خونه ویک سند دفتر اداری...
اما شما به هیچ کدوم توجه نکن بجز همون حساب پاسارگاد 115 میلیونی تا تو سفر نامه کامل توضیح بدم که کلا چه اتفاقی افتاد....منظورم اینه که همون بانک پاسارگاد کافی بود...بقیه اش اضافی بود..
در ضمن ما که دمه درب سفارت بودیم آرمین عزیز هم که با ما امروز مصاحبه داشت و دیروز رفته بود دم سفارت سروگوشی اب بده دیده بود یک زوج جوان با 19 میلیون تومان هم ویزا گرفته بودن....19 میلیون تومان ....
حالا ایشالا خودش میاد توضیح کامل رو میده....
منم سر فرصت سفر نامه رو می نویسم چون توضیحاتش زیاده....
شماره کیس : ##20130000 - کنسوگری : آنكارا - مصاحبه : اواخر آبان تعداد : 2نفر - تاریخ دریافت ویزا : 2 روز بعد از مصاحبه
زمان ورود : Feb 2013 - شهر : سنفرانسیسکو ---- سفرنامه بخش
سلام
دوستانی که در ترکیه بودند و الان هستند در مورد سیم کارت چکارکردند؟
از ایرانسل یا همراه آنجا استفاده کردید؟ یا سیم کارت ترک سل خریدید ؟
تشکر کنندگان: mdna ، r_ent ، آلیس-1980 ، t_arian_n
(2012-11-21 ساعت 22:59)mhpz نوشته:  سلام
دوستانی که در ترکیه بودند و الان هستند در مورد سیم کارت چکارکردند؟
از ایرانسل یا همراه آنجا استفاده کردید؟ یا سیم کارت ترک سل خریدید ؟

سلام

من سیم کارت آ و آ خریدم 35 تا 5 کنتر به قول خودشون توش بود...2 تا اس ام اس به تهران زدم تموم شد....10 لیر کنتر خریدم که هر اس ام اس 0.75 لیر کم می کرد و چون ریپورت اس ام اس هم رو شن بود 2 برابر کم کرد....

نمی دونم چی خوبه ولی همشون گرون هستن... اگه گرفتید حتما ریپورت اس ام اس رو خاموش کنید..


دوستان چه طوری میشه ماشین یو پی اس رو ترک کرد.....تمام منو های سایت رو زدم هیچی سر در نیاوردم....در ضمن جایی برای ترک ماشین نداره...میشه اگه منو ها رو می دونید راهنمایی کنید...

ممنون

ایشالا فردا که منتظر یو پی اس هستم سفر نامه قسمت مصاحبه رو میذارم ....
شب خوش
شماره کیس : ##20130000 - کنسوگری : آنكارا - مصاحبه : اواخر آبان تعداد : 2نفر - تاریخ دریافت ویزا : 2 روز بعد از مصاحبه
زمان ورود : Feb 2013 - شهر : سنفرانسیسکو ---- سفرنامه بخش
(2012-11-21 ساعت 09:11)bobakk نوشته:  سروش جان با عرض تبریک فراوان یک سوال مهم و اساسی داشتم اونم اینکه هنگام مصاحبه وقتی از شما درباره خدمتتون ازتون سوال کردن چی جوابی دادین ؟ ممنون میشم پاسخ دقیق بفرمایین

پرسید سربازی رفتی گفتم نه گفت پس ودیعه گذاشتی گفتم آره
بعد گفت نقد یا سندی چیزی منم گفتم نقدددددد ... نقد نقد !!
بعد گفت خیلی هم خوبه !
کیس نامبر :***2013AS
کنسولگری : آنکارا
مقصد : سن فرانسیسکو , کالیفرنیا
مصاحبه: هفته سوم نوامبر , نتیجه : ویزای یک ضربBig Grin
ورود به امریکا : 4 روز بعد از مصاحبه !!
(2012-11-21 ساعت 23:21)aziking نوشته:  
(2012-11-21 ساعت 22:59)mhpz نوشته:  سلام
دوستانی که در ترکیه بودند و الان هستند در مورد سیم کارت چکارکردند؟
از ایرانسل یا همراه آنجا استفاده کردید؟ یا سیم کارت ترک سل خریدید ؟

سلام

من سیم کارت آ و آ خریدم 35 تا 5 کنتر به قول خودشون توش بود...2 تا اس ام اس به تهران زدم تموم شد....10 لیر کنتر خریدم که هر اس ام اس 0.75 لیر کم می کرد و چون ریپورت اس ام اس هم رو شن بود 2 برابر کم کرد....

نمی دونم چی خوبه ولی همشون گرون هستن... اگه گرفتید حتما ریپورت اس ام اس رو خاموش کنید..


دوستان چه طوری میشه ماشین یو پی اس رو ترک کرد.....تمام منو های سایت رو زدم هیچی سر در نیاوردم....در ضمن جایی برای ترک ماشین نداره...میشه اگه منو ها رو می دونید راهنمایی کنید...

ممنون

ایشالا فردا که منتظر یو پی اس هستم سفر نامه قسمت مصاحبه رو میذارم ....
شب خوش

با تبریک فراوان خدمت آزی کینگ ...خیلی خوشحال شدم که یه ضرب گرفتی بالاخره اون همه وقت گذاشتن ها نتیجه داد...می خواستم زودتر تبریک بگم که به علت زیاد شدن پست ها تنها از دکمه تشکر استفاده کرده بودم، اما تا اینجا که اومدم جواب سوالت رو بدم گفتم شاید بد نباشه از موقعیت سوءاستفاده کنم بهت تبریک بگم......
آزی کینگ بنده که نتونستم کلا از ترکینگ معمولی یو پی اس استفاده کنم ( قبلا تو سفرنامم بهش اشاره کرده بودم ) اما فکر میکنم ترک خودروی یو پی اس در روز آخری که قرار بفرستند و ماشین حرکت کنه قابلیت ترک شدن را داشته باشه.....امیدوارم فردا بیای خبر دریافت ویزات رو بدی و کلی خوشحالی مجدد کنیم........

(2012-11-21 ساعت 22:59)mhpz نوشته:  سلام
دوستانی که در ترکیه بودند و الان هستند در مورد سیم کارت چکارکردند؟
از ایرانسل یا همراه آنجا استفاده کردید؟ یا سیم کارت ترک سل خریدید ؟

دوست عزیز من خودم یه ایرانسل گرفتم و شارژ کردم و بردم.....اما یکی از دوستانم در اونجا از وودافون که گرفت خیلی ارزون تر از ایرانسل من میوفتاد.....مخصوصا اگه تلفن به خود ترکیه می خواهید داشته باشید که خیلی متفاوت بود ...اما در مورد ایران هم باز با وودافون که من محاسبه کردم ارزون تر بود و وقتی تموم میشد دوستم میرفت شارژ میخرید....البته اینجور که من متوجه شدم قیمت های ایرانسل و همراه اول خیلی فرقی نداشت....اما با خط های ایران دقیقه ای حول حوش 3000 الی 4000 تومن اگه شما زنگ بزنید، اگه به شما زنگ بزنند دقیقه ای 1600 تومان، و اس ام اس هم اگه اشتباه نکنم هر اس ام اس 500 تومن بود.....
2013AS00/ رویت قبولی : May-02-2012/ ارسال فرمهای سری اول: May-09-2012/ آنکارا / یک نفر / مصاحبه: اوایل نوامبر/ اخذ ویزا: روز مصاحبه / ایالت تگزاس - هوستون Cool
Smile 
سلام به دوستان گلم سفرنامه رو شروع ميكنم چون ميدونم ممكنه كه هر روز يكسري از بچه ها پرواز داشته باشن ولي چون سفرنامه هاي دوستاي خوبم واقعاً كامل بودن من تيتر وار به بعضي از موضوعات اشاره ميكنم و هر روز اگر به موضوع جديدي برخوردم همينجا به اين پست اضافه ميكنم .
پرواز :
نكته مهم در مورد پرواز تركيش ما اين بود كه چهار روز قبلش اطلاع دادن كه پروازتون در استانبول استاپ داره و در اين صورت مديكال اون روز رو از دست ميداديم و مجبور شديم كه تاريخ پرواز رو يكروز جلوتر بندازيم كه البته چون مشكل رو خودشون ايجاد كرده بودن پولي بابت اين جابجايي پرداخت نكرديم . البته يك روز هتل به هزينه هامون اضافه شد كه الان فكر ميكنم مهم نيست .

١- حواله ارزي رو به همون شكلي كه سروش عزيز توضيح دادن ميگيرين . ما ٢ روز قبلش حواله رو از بانك ملت تهيه كرده بوديم . در ضمن به ١٢ سال به بالا تعلق ميگيره .
٢- جديداً در فرودگاه در قسمت بازرسي خانومها ( وقتي به سمت گيت ميرين ) بايد كفش و يا چكمه و همينطور پالتو و باراني رو در بيارين و توي سبد بذارين و از دستگاه رد كنيد كه قبلاً من همچين چيزي در قسمت بانوان نديده بودم . البته كفشهايي مثل كالج موردي نداشتن .
٣- پرواز تركيش خيلي خوب بود و دقيقاً ٢ ساعت و نيم طول كشيد .
٤- در فرودگاه انكارا چرخ دستي مجاني نيست و بايد ٢ لير بپردازين پس اگر لازم دارين بايد قبلش لير تهيه كنيد .
٥- ما هم اتوبوس اگو ٤٤٢ رو سوار شديم .درب خروج فرودگاه ، سمت راست ، البته به نظر من فقط ٦٠ متر پياده رفتيم . ٦٥ دقيقه تو راه بوديم تا به ميدان كيزلاي رسيديم .

هتل :
١- حتماً حتماً نقشه و يا ادرس هتلتون رو به همراه داشته باشين . فكرنكنيد كه تاكسي ها همه هتل ها رو بلد هستن . اگر ادرس نداشته باشيد به مشكل بر ميخورين .
٢- ما از ميدان كيزلاي با تاكسي رفتيم هتل . هيچ راننده اي نميدونست انكارا پلازا كجاست تا زماني كه من يه نقشه كوچيك رو كه داشتم نشون دادم و بعد متوجه شدن كه كجاست .
٣- همونطور كه گفتم انكارا پلازا دقيقاً ٤ ستاره هستش ، شايد حتي در بعضي موارد به ٥ هم برسه كه البته فكر ميكنم به خاطر كوچك بودن هتل و يك كمي كوچيك بودن اتاقها بهش چهار ستاره دادن . اگر به سايتش مراجعه كنيد عكسهاش دقيقاً هموني هستش كه من در اينجا ميبينم .
٤- ما ٣ نفر بزرگسال بوديم . براي هر شب ١٢٠ دلار شد . اينجا هتلي نيست كه بشه چونه زد . ايراني زياد نيست و كلاً با خودمون ٣ تا خانواده هستيم . هتل پر از مسافره ولي بيشترشون ترك هستن .
٥- وسايلي كه تو حمام اتاق بود شامل : صابون ، شامپو ، نرم كننده مو، يك كرم كه مربوط به مو هست ولي نميدونم چيه ، گوش پاكن و كلاه حمام ، حوله و سشوار . اگر مسواك و خمير دندان هم بخواين هست ولي توي اتاق نمي ذارن و بايد بهشون بگين كه براتون بيارن كه مجاني هم هست .
٦- كتري برقي ، چاي ، نسكافه ( بدون شير ) و قند هم توي اتاق به اندازه كافي هست . همينطور هر روز ٣ تا بطري اب معدني هم ميذارن . داخل اتاق اتو نداره ولي سيفتي باكس داره .
٧- صبحانه هتل بسيار مفصل بود و به نظر من كاملاً قابل قبول بود .
٨- هتل حمام تركي ، سونا خشك ، سونا بخار ، جكوزي و سالن ورزش هم داره كه همش براي مسافرين رايگان هست . و البته بسيار تميز و مرتبه .
٩- اينترنت واي فاي رايگان داره فقط تو اين دو روز تنها ايرادي كه داشت اين بود كه اينترنت تو اتاق سرعت خوبي نداشت و من از لابي وصل ميشدم . خودشون گفتن كه اختلال ايجاد شده . البته اينم بگم كه اينهايي كه الان دارم مينويسم از توي اتاقه ولي فكر ميكنم چون ٤ صبحه سرعت خيلي خوبه . بايد ببينم فردا چطوري ميشه .
١٠- در لابي دو تا كامپيوتر و يك پرينتر هم هست كه ميشه به طور شبانه روزي استفاده كرد . ( رايگان )

دكتر :

به علت تغيير تاريخ پرواز ( كه بالا توضيح دادم ) ما يكروز زودتر رفتيم دكتر و براي اون روز وقت هم نداشتيم . به منشي گفتيم كه وقت ما براي فرداست ولي با خوش رويي گفت اشكالي نداره .
١- نكته خيلي مهم در مورد اونگان اينه كه اگر انگليسي و يا تركي بلد هستين سعي كنيد با اين دو تا زبان باهاش صحبت كنيد . زماني كه من باهاش شروع كردم به انگليسي صحبت كردن رفتارش كاملاً عوض شد ، با اينكه من خيلي هم زبانم كامل نيست ولي بهتر تونستم باهاش ارتباط برقرار كنم .
٢- هزينه مديكال ما براي ٣ نفر ٧٨٠ دلار شد . برای دخترم یک آبله مرغون , Tdap , Polio-OPV , IPV و من و همسرم آبله مرغون .
٣- من چند سال پيش براي دخترم واكسن ابله مرغون رو از خارج اورده بودم و ليبل اون رو توي كارت واكسني كه داشت ( كارت واكسن بچه ها ) چسبونده بودن . براي دكتر اينو توضيح دادم . كارت واكسن قديمي دخترم رو خيلي دقيق نگاه كرد ( ليبل ها رو ) بعد يه سري كاغذ A4 كه مثل دفتر بهم وصل بود رو نشون داد كه دقيقاً نوشته شده بود كه در ١٣ سالگي بايد يك ياداوري زده بشه . من همونجا بهش گفتم كه ميدونم شما واكسيناسيون ايران رو قبول ندارين ، با خوش رويي حرف منو قطع كرد و گفت نه ، من فقط بعضي هاش رو قبول ندارم كه مهمترينش همين ابله مرغونه ولي ليبل واكسن دختر شما رو ديدم و برام مورد قبول بود ولي طبق برنامه واكسيناسيون كه سفارت به من داده بايد يه يااوري هم بزنم كه خب درست مي گفت .
٤- دختر من ١٣ سالشه . مديكال من و همسرم جمعاً ٥ دقيقه طول نكشيد ولي براي دخترم نزديك ١٥ دقيقه شد . تمام مدت داشت توي يه كاغذ يادداشت ميكرد و با دقت زيادي كارت واكسن رو نگاه ميكرد و اين نشون ميداد كه ما زياد مهم نبوديم Wink و در اصل بچه ها اهميت بيشتري دارن . نكته ديگه اين بود كه من چون ميدونستم مننژيت رو به هرحال تزريق ميكنه در ايران اين واكسن رو براي دخترم نزدم .
٥- از دكتر سوال كردم كه ممكنه بعد از تزريق اين واكسنها دخترم مريض بشه ؟ گفت : Impossible

نماي كلي شهر و مراكز ديدني :

انكارا در كل شهر خيلي تميزي نيست . اكثراً از زن و مرد سيگار ميكشن و پياده روها پر هستش از اشغال سيگار .
١- اينو براي خانومها ميگم Smile ٩٠ درصد خانومها در اينجا ( با اين هواي سرد ) جوراب شلواري يا ساق با دامن كوتاه يا شلوارك ، پالتوهاي نه چندان بلند و چكمه مي پوشن .
٢- پياده روها افتضاحه ( مخصوصاً در كوچه ها ) و در حقيقت ميتونين بگين صد رحمت به پياده روهاي نداشته خودمون .
٣- از هتل انكارا پلازا كه خارج شدين سمت راست ، بعد سمت چپ ، بعد دوباره راست ، مستقيم ميره ميدان كيزلاي كه كل مسير ١٥ دقيقه پياده روي متوسط داره . شما گزينه ديگري ندارين ( يا چپ هست يا سمت راست و مستقيم هم ديواره ) يعني وقتي از هتل خارج شدين و سمت راست رفتين بعد از چند دقيقه به جايي ميرسين كه روبروتون ديواره و بايد به چپ برين و به همين ترتيب تا اخر .
٤- اگر نياز به ارايشگاه داشتين از در هتل كه خارج شدين سمت راست ، ده قدم پايين تر ، سمت ديگر كوچه نوشته brigit kuafor به معني ارايشگاه بريجيت كه سوال كردم براشينگ رو ١٠ لير ميگيره Smile
٥- مقبره اتاتورك همون طور كه دوستان گفتند ، ميدان كيزلاي ، مترو سبز ، ايستگاه سوم كه البته پياده روي هم داره ( در حدود ١٠ دقيقه ) . من خيلي خوشم نيومد و برام جالب نبود كه البته براي خودم دلايلي دارم كه نميشه اينجا گفت و نميخوام وارد جزييات بشم Wink ولي به هر حال ممكنه شما خوشتون بياد Smile
٦- براي رفتن به دكتر اونگان از هتل كه خارج شدين سمت چپ بپيچيد ، مستقيم حركت كنيد( خ بستکار ) ، به يك چهارراه ميرسيد ( جان اف کندی ) كه باز هم مستقيم به راهتون ادامه بدين ، يك مقدار كه پياده رفتين ( حدود ٤٠٠ متر ) روبروتون يك كلمه DVD ميبينيد كه با حروف بزرگ و قرمز رنگ نوشته شده و كوچه با يك پيچ كم به انتها ميرسه ، الان به يك خيابان بزرگ رسيدين با فروشگاه هاي زياد ، اسم اين خيابان تونالي هلمي هستش ، سمت راست بپيچيد و مستقيم به راهتون ادامه بدين ( حدود ١٠٠ متر ) درست قبل از اينكه پارك شروع بشه و همون سمت راستتون يه بار ميبينيد و يه راه خيلي باريك ، داخل اون راه باريك بشين و حدود ٢٠ قدم بعدش سمت راست ( دقيقاً همون عكسي كه اچي عزيز گذاشته بود ) ازمايشگاهه . اين مسيري كه نوشتم كساني كه انكارا پلازا هستن ميتونن استفاده كنن و با ادرسي كه دوستان ديگه دادن فرق ميكنه .
٧- مسجد كوجا تپه ( در اصل همون مسجد جامع هستش ) به هتل خيلي نزديكه و پياده هم ميشه رفت . در امتداد هتل ددمان بعد از خیابان آکای .
٨- هتل ددمان تا اينجا ٣ دقيقه فاصله داره . از انكارا پلازا كه خارج شدين سمت راست و بعد دوباره سمت راست ، روبروتون هتل ددمان هست . هتل بزرگيه و به نظر خوب بود ولي خب بايد پول زياتري هم پرداخت كرد و در ضمن ايراني هم خيلي زيادتره اونجا .
٩- يه پيشنهاد ويژه : اگر دوست دارين و براتون مقدوره ميتونين دو تا مركز خريد خيلي خوب برين كه يك كمي از مركز شهر دوره ولي به ديدنش مي ارزه . از هتل كه خارج شدين به سمت كيزلاي حركت كنيد . نرسيده به ميدان يه خيابوني هست به اسم مشروطيت . داخل خيابان ١٠ قدم جلوتر ايستگاه اتوبوس هستش . شماره ٥٠١ . دلموش هم همونجا مي ايسته، ٢ لير كرايه اش هستش ،جلوي يه مركز خريد ميبره به اسم cepa ( جِپا ) كه البته دو قدم اونورترش هم يه مركز خريد ديگه هم هست .
١٠ - پيشنهاد ويژه دوم : همون ادرس بالا رو سوار بشين ولي مركز خريد cepa پياده نشين . تقريباً ٤٠ دقيقه از ميدان كيزلاي فاصله داره . يه مركز خريد به اسم optimum outlet .خب ميدونين كه تو outlet ها خريدهاي خوبي ميشه كرد .
11-برای رفتن به آنکامال هم میدان کیزلای مترو قرمز , چهارمین ایستگاه (آکپورا )

مبحث شيرين غذا:

من خودم شخصاً با پخت و پز در هتل و اونم در يك كشور خارجي موافق نيستم ولي نميشه گروني غذا ( بعد از تبديل به ريال ) رو نديده گرفت . كه البته عادات خانواده ها با هم فرق ميكنه . مثلاً ما صبحانه رو مفصل ميخوريم و حدود ساعت ٥ نهار ( و به عبارتي شام ) رو ميخوريم . كه اين در حقيقت ميشه ١ وعده غذا در روز . ولي براي ميان وعده چند راه كار هست Wink
١- ما يك مقدار ميوه با خودمون اورديم . البته صبحانه هتل شامل انواع ميوه تازه ، كمپوت و ميوه خشك هست ولي براي ما يك وعده در روز كافي نبود .
٢- يك مقدار خشكبار تو خونه داشتم كه با خودم اوردم و در اين هواي سرد واقعاً مفيد بود و انرژي خوبي ميده .
٣- بيسكوييت و شكلات در اينجا ارزونه و با ١ لير ميشه يه بسته بيسكوييت شكلاتي متوسط خريد كه البته از اين ارزونتر هم هست .

موارد کیس ما :

1- همسرم 15 می مدارکی رو که شامل یک فرم 122 و یک فرم 230 ( فقط برای خودش ) بدون عکس و یک فرم برنده شدنمون رو فرستاد . چند روز بعد متوجه شدیم که مدارک رو بسیار ناقص فرستادیم (بعد از آشنایی با مهاجرسرا متوجه شدیم Smile) .دوباره فرم پر کردیم (این بار 3برای نفر ) و در همین زمان متوجه شدیم که اشتباهات زیادی در پر کردن همون فرم اولیه داشتیم .به هر حال مدارک کامل رو به همراه یک نامه (درخواست آپدیت کردن فرمها) در تاریخ 29 می فرستادیم .اینها رو نوشتم که دوستانی که احیانا" یه همچین اشتباهاتی داشتن بدونن که اینها مسایل مهمی نیست .فقط این مهم هستش که اسم همسر یا فرزند نوشته بشه .
2- همسرم در اون قسمتی که باید شغل 10 سال پیش خودش رو می نوشت یه اشتباه گرامری داشت به این صورت که نوشته بود این شغل رو از ده سال پیش تا الان دارم که البته روز مصاحبه توضیح داد که براتون مینویسم .
3- ترجمه مداركمون بدون مهر دادگستري بود .
4- فامیلی همسرم دو سیلابی هست . در پاسپورت دخترم بین دو سیلاب فاصله خورده در صورتیکه پاس همسرم این طور نیست . ما هیچ مکاتبه ای در این مورد انجام ندادیم . روز مصاحبه هم کلا" این مسئله رو فراموش کرده بودیم . کسی هم سوالی نپرسید .

مصاحبه :

نكته بسيار مهم : ما ٢٥ روز قبل از مصاحبه مدارك رو با پست ارامكس فرستاديم . ١٠ روز قبل از مصاحبه اخرين ايميل از سفارت اومد كه هم تاريخ مصاحبه رو كانفرم كرده بود و هم مدارك لازم براي بردن تو سفارت نوشته شده بود . در اون ايميل اصلاً ننوشته بود كه اصل كارت پايان خدمت رو همراه داشته باشيم ( ترجمه اش رو قبلاً فرستاده بوديم ) ولي ما با خودمون برده بوديم . و دقيقاً هم لازم شد .
1- برنده اصلی همسرم هست . شغل خصوصی ,دیپلم , سربازی وزارت دفاع.
2- تمکن مالی ما 220 میلیون بود که فقط در حساب همسرم بود و من حساب بانکی نداشتم . نامه بانک رو 2 ماه و نیم قبل گرفته بودیم .بانک ملی , بدون هولوگرام و غیره .البته سند هم دو عدد بود به نام من .هیچ صحبتی در مورد مسائل مالی نشد . در ضمن سندها ارزشیابی نشده بودند .
3- کلا" 3 سوال از ما پرسیده شد . دو سوال از همسرم و 1 سوال از من .
سوال آفیسر از همسرم : شغلتون رو توی فرم ....... نوشتین درسته ؟همسرم :بله من قبلا" این کار رو انجام میدادم ولی الان با توجه به تحریم ها و بعضی مسائل فعلا" این کار رو انجام نمیدم .(سوالی در مورد اینکه الان چیکار میکنی نشد ) . سوال بعدی :سربازی هم انجام دادین درسته ؟ . همسرم : بله . من در قسمت اداری مشغول بودم .
سوال آفیسر از من : شغل شما چیه ؟ خانه دارم .
یعنی تا بحال کار نکردین ؟ چرا ولی مربوط به 17 سال پیشه و البته شغلم در اون شرکت رو هم گفتم .
4- کلا" 5 دقیقه نشد و دقیقا" همین چیزهایی که اینجا نوشتم پرسیده شد . آفیسر گفت از 4 هفته بعد سایت رو چک کنید .
5- ما اسپانسر هم نداشتیم .حتی نپرسید که کجا و پیش کی میخواین برین .
6- هوا در انکارا بسیار سرد بود خصوصا" صبح اول وقت و به علت اینکه مدت نسبتا" طولانی بیرون و در صف هستین لباس گرم بپوشین .
7- داخل سفارت هم هوا سرد بود . نه به سردی بیرون ولی من کاملا" همه رو زیر نظر داشتم . تقریبا" 99 درصد خانومها با همون پالتو یا کت یا بارونی نشسته بودن . من خودم کاملا" اسپرت رفتم :چکمه و شلوار , یقه اسکی همراه با یک پولیور و پالتو .
8- 85 درصد آقایون با کت و شلوار و کراوات همراه با پالتو و یا بارانی بودن که البته اکثر آقایون پالتو و بارانی رو توی سالن در آورده بودن .
9- نکته بسیار مهم دیگر : هر روز در سایت ترکیش تاریخ رفت و برگشتتون رو چک کنید . ما سیم کارت نگرفتیم و همون 912 خودمون رو روشن کردیم چون قبلا" هم تجربه داشتیم البته فقط تلفن های ضروری رو جواب میدادیم . درست توی صف مصاحبه (تاریخ برگشت هم همون روز بود ) از طرف آژانس هواپیمایی تلفن کردن که ساعت پروازتون تغییر کرده .البته چون تغییر از طرف ترکیش بود میتونستیم به هر تاریخی که میخواستیم تغییرش بدیم . تصمیم گرفتیم که یک شب اضافه بمونیم ولی متوجه شدیم که هتل حتی یک اتاق خالی نداره و اگر میخواستیم بمونیم باید به یه هتل دیگه میرفتیم . تصمیم گرفتیم که برگردیم و پروازمون از ساعت 11:30 شب به 8 شب و یک استاپ در استانبول تغییر کرد .
من فکر میکنم با توجه به خالی بودن پروازهای ترکیش به آنکارا ممکنه این اتفاق باز هم برای پروازهای دیگه بیفته . در کل نمیدونم چه به سر مسافرینی که متوجه این تغییر نشدن میاد .
10- نکته دیگه که الان یادم افتاد :اگر بلیط برگشت رو روز مصاحبه گرفتین حتما" شب قبلش وسایلتون رو ببندید . ما خوشبختانه چمدونها رو بسته بودیم و تقریبا" آماده بودیم . با توجه به اینکه مصاحبه ما نفر یکی مونده به آخر بود (مهسای عزیز و همسرشون نفر آخر بودن ) و خیلی طول کشید بعد از برگشت مجبور شدیم که سریع اتاق رو تحویل بدیم . زمان تحویل اتاق 12 بود که البته به ما لطف کردن و ساعت 1:30 دقیقه اتاق رو تحویل دادیم .

ماجراهای کلیرنس طولانی ما :

کلیرنس ما 118 روز طول کشید . یه ماجراهایی پیش اومد که بهتر دیدم اینجا بنویسم . ما 28 نوامبر مصاحبه داشتیم . در تاریخ 11 ژانویه خیلی از دوستان کلیر شدن . تا قبل از این تاریخ سایت کذایی اصلا" کیس ما رو نمیشناخت . 11 ژانویه درساعت 12 شب تازه این سایت شماره ما رو نشون داد . در تاریخ 28 و 29 و 30 ژانویه طی سه روز 50 کیس اعلام شد . در 30 ژانویه سایت کذایی برای ما آپدیت شد و من خیلی اتفاقی متوجه شدم که یه ایمیل از سفارت اومده مبنی بر اینکه ریز نمرات دیپلم همسرم و همچنین لیست مشاغلی که تا بحال داشته با ذکر تاریخ و محل و عنوان شغلی رو براشون بفرستیم . دقت کنید که تقریبا" دو ماه از مصاحبه ما گذشته بود . من اصلا" معنی ترانسکریپت ( ریز نمرات ) رو متوجه نشدم و چون همسرم دیپلم 12 ساله نظام قدیم داره فکر کردم که اونها کپی دیپلم رو گم کردن و میخوان که پرونده رو کامل کنن .
دو روز بعد لیست مشاغل همسرم ( توجه کنید که ایشون اصلا" شغل دولتی نداشتن ) و دیپلم و ترجمه اون رو به همون ایمیلی که از سفارت اومده بود ریپلای کردم . چند روز بعد یه ایمیل دادم که اگر اینها بدستتون رسیده لطفا" خبر بدین و آیا مورد قبول بوده یا نه ؟ هیچ ایمیلی نیومد و تقریبا" 4 تا ایمیل فرستادم و اونها اصلا" جواب نمیدادن و حتی دوباره ننوشتن که اینی که شما فرستادی اشتباه بوده و ما مدرک دیگه ای لازم داشتیم . بعد از حدود 10 روز خیلی اتفاقی ایمیل اول رو برای امیر مهاجر عزیز فرستادم و امیر گفت که باید ریز نمرات دیپلم رو میفرستادی . همسر من در یکی از شهرستانها دیپلم گرفته بود و گرفتن ریز نمره مصادف شد با تعطیلات 22 بهمن و حدود 5 روز تعطیلی مدارس .بعد از اون هم سفارت تعطیلی داشت و خلاصه در تاریخ 19 فوریه مدارک به وسیله پست به دستشون رسیده بود چون اوریجینال کپی ریز نمره رو خواسته بودن و البته همون موقع این مدارک رو به وسیله ایمیل هم براشون فرستادم و توضیح دادم که من معنی ترانسکریپت رو نمیدونستم . توجه کنید که وقتی توی ایمیل از شما مدرکی میخوان میتونین به همون ریپلای کنید ولی وقتی در مورد مراحل کیس سوال میکنید باید از همون ایمیل 400 کاراکتری استفاده کنید .
20 فوریه به وسیله ایمیل تشکر کردن و نوشتن که پراسس کیس شما متعاقبا" انجام خواهد شد .
من فکر میکردم که همه چیز ما اوکی بوده و کلیر شده بودیم و فقط در چک نهایی متوجه کمبود این مدارک شدن ولی اشتباه میکردم چون در حقیقت از 28 نوامبر تا 20 فوریه هیچ کاری روی کیس ما انجام نشده بود و تازه کلیرنس ما از این تاریخ شروع شده بود . به خاطر همون ذهنیت اشتباه چند روز بعد یه ایمیل پر از عجز و لابه فرستادم Wink فرداش جواب دادن که شما کسر مدرک داشتین و ما به این مدارک احتیاج داشتیم تا پراسس شما رو انجام بدیم و هنوز هم تموم نشده و در ضمن تاکید کرده بود که هیچ تغییری در روند زندگیتون ایجاد نکنید تا زمانی که ویزا براتون پرینت بشه . در تاریخ 20 مارچ ( یکماه بعد از فرستادن مدارک ) با مشورتی که با امیر داشتم تصمیم گرفتم که یه ایمیل دیگه بدم تا ببینم که اصلا" ریز نمرات مورد قبول بوده یا نه . همون روز جواب دادن که به نظر میاد همه چیز در کیس شما اوکی هست به جز همون پراسس .
دوباره 26 مارچ یه ایمیل دادم و در مورد روند پرونده سوال کردم . ساعت 4 و نیم جواب دادن که پرونده تکمیل شده و بزودی شماره شما در سایت نشون داده میشه که چند ساعت بعد 37 شماره اعلام شد . در حقیقت کلیرنس واقعی ما 35 روز بود و اگر آفیسر عزیز همون روز مصاحبه این موارد رو از ما میخواست این تاخیر طولانی پیش نمیامد .
مسائلی که به نظرم باعث این تاخير شد :
1- متاسفانه بعضی از هموطنان عزیزمون با بردن مدارک اضافی باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای دیگران میشن . هیچ کجا در سایت سفارت نوشته نشده که شما ریز نمره احتیاج دارین ولی اینها اینقدر این کار رو انجام دادن که متاسفانه آفیسر به صورت رندوم این مدرک رو میخواد . شاید هم حتی رندوم نباشه , شاید دیگه از همه دیپلمه ها اینو بخواد . من در مدت این 4 ماه متوجه شدم خیلی از کسانی که دیپلم 12 ساله دارن با ریز نمره به سفارت رفتن بدون اینکه متوجه باشن با این کارشون چه مشکلاتی برای دیگران ایجاد میکنن . من واقعا" دلم نمی خواست این مسئله رو اینجا بنویسم چون میدونم از فردا دیگه همه میخوان ریز نمره بگیرن ولی از طرفی هم فکر میکنم که خواستن این مدرک برای سفارت داره عرف میشه و دیگران ممکنه به خاطر این مسئله تو دردسر بیفتن .
2- در مورد لیست مشاغل : اگر یادتون باشه در فرم 230 یک قسمت بود که لیست شغلهایی که از 10 سال قبل رو داشتی باید مینوشتین و جدول بندی هم نداشت و دوباره در قسمت پایین اون لیست شغلهایی که از ده سال تا بحال داشتی با ذکر تاریخ و عنوان و غیره رو در جدول مینوشتین . باید توجه کنید که در قسمت دوم لیست تمام مشاغلی رو که بعد از تموم شدن درستون داشتین رو با ذکر تاریخ و غیره بنویسین و فکر نکنید که فقط ده سال قبل رو میخواد . ما این قسمت رو خیلی کلی پر کرده بودیم با توجه به اینکه همسر من بازرگان هستش فکر کردیم که احتیاجی به ذکر جزء به جزء نیست .اگر حتي بيكار هم بودين باز هم اون جدول رو پر كنيد .
اگر هنوز مصاحبه نرفتین و این پست من رو میخونین نگران نباشید . فرم رو آپدیت کنید و روز مصاحبه با خودتون ببرین هیچ اتفاقی هم نمیفته .

سفرنامه دوم یا مراحل اخذ ویزا :

پرواز ما ماهان چارتری با قیمت 500 هزار تومن که دوشنبه صبح از ایران میپرید و برگشت هم یکشنبه صبح بود .اصلا" قابل مقایسه با ترکیش نبود . غذا خیلی بد بود و برگشت هم پرواز خوبی نداشتیم , خیلی تکون داشت و همه ناراحت شدن . در کل اگر بخوایم مقایسه کنیم ترکیش مثل بنز و ماهان ژیان بود .
ترانسفر هم داشتیم , نفری 10 دلار رفت و برگشت که قیمت خیلی خوبی بود و خیلی از همسفرها از این قیمت تعجب کردن چون با همین پرواز و هتل و همین شرکتی که ترانسفر ما رو بر عهده داشت حتی تا 40 دلار هم داده بودن , منظورم اینه که قیمت ها خیلی متغییر بود و باعث تعجب !!!
هتل ما نوا پالاس بود که چهار ستاره است و به نظرم چهارستاره واقعی بود ,52 دلار سینگل و 70 دلار دبل . اتاق های هتل بسیار تمیز بود .
وسایل داخل حمام شامل صابون , شامپو , گوش پاک کن , پنبه آرایشی و کلاه پلاستیکی حمام و حوله و همینطور سشوار .
داخل اتاق : مینی بار که باید بابت استفاده از اون پول پرداخت کنید , قیمت هم از دو برابر بیشتر بود , مثلا" بیسکویتی که در هتل 3 لیر بود در سوپر ها 1 لیر فروخته میشد .
چای کیسه ای , نسکافه با شیر و شکر مجانی بود .
کتری برقی هم داشت و البته سیفتی باکس که با کلید بود , نه به صورت رمز .
اتاقها در شب مثل آنکارا پلازا تاریک بود و نور کمی داشت .
لابی بزرگ بود . برخورد پرسنل خیلی خوب بود و انگلیسی هم تسلط داشتن . صبحانه اصلا" به مفصلی آنکاراپلازا نبود و اگر صبحانه خور حرفه ای هستین ( مثل خود من ) ممکنه راضی تون نکنه ولی خیلی بد هم نبود . هر روز یک نوع سوپ , فقط تخم مرغ آب پز و سوسیس , از هر چیزی هم سه نوع بود مثلا" سه نوع کالباس ,زیتون , پنیر و مربا و حتی نون هم سه نوع بود . میوه هم فقط سیب . البته عسل و سبزی و چند تا چیز دیگه هم بود .
ادامه دارد ...


در اینجا میخوام از امیر مهاجر عزیزم که همیشه مثل یه برادربه من کمک کرده , افشین مهربونم که با اینکه خیلی از من کوچیکتره همیشه غرغرهای منو تحمل میکرد و در تمام این روزها بهم یاری میداد , مهدی و مهرک و مهتاب عزیزم که مرتب بهم دلداری میدادن با اینکه خودم میدونم که خیلی وقتها غیر قابل تحمل بودم Wink و همینطور عمو سعید عزیزم که ساعتها وقتش رو میگرفتم و اونم دلسوزانه بهم مشورت میداد تشکر کنم . يك تشكر ويژه از بيات عزيزم كه هورا نكشيد تا من كلير بشم و هميشه مراقب من بود. نمیدونم اگر شماها نبودین این ماه ها رو چطوری میگذروندم . واقعا" دوستتون دارم .
از تمام دوستان مهاجرسرایی خودم هم که در تمام این مدت جویای حالم بودن و همیشه منو مورد لطف خودشون قرار میدن تشکر میکنم , وجود شماها همیشه باعث شادی و قوت قلب من بوده و برای همتون بهترین ها رو آرزو میکنم Rolleyes
تشکر کنندگان: کیانا ، pr.kia ، Almond ، homayoon13 ، lilistar ، mohajer13 ، Omid-Aria ، hamedhamed ، AsemanAbee ، honestly2002 ، amir82 ، m2013 ، fire dragon ، mehdiii ، enchantress_boy ، سمانه777 ، bayat_r ، hoj_s000 ، shima1364 ، SOROUSHSOFT ، پروا ، achi686 ، mirzamemar ، Emma_a432 ، usa lover ، ali234 ، tatoole ، رجبعلی ، Acaro ، ASALI ، zavosh ، mrbonbon ، مانترا ، roeentan ، farhadfsh ، goody ، Championking ، soroush253 ، mgolchin13 ، Ali DV-2013 ، mhpz ، MARYAM2 ، bmojtaba ، peyman1355 ، Saeedv13 ، PS26 ، m@ry@m75 ، mdna ، Given ، princesess ، far-dv2013 ، r_ent ، ابی هانی ، امیر مهاجر ، noura ، ensan ، sasbk ، mhz_ir ، el333 ، ehsan_ati ، mrr777 ، ashakibafar ، kavirr ، raham ، fariba_a ، bardia9 ، مهتاب - 2251 ، farmiz ، armin1 ، Szsanazsz ، payam62 ، itsmasoud ، pooya.n ، afs ، Ali Sepehr ، نازنین 932 ، lilac ، laili ، parsush ، kasrafo ، niko ، asal1907 ، studpk ، dana ، Gerdoo ، jazirehh ، victorygo ، 3pideh ، rouzbehdarvishi ، nora ، hana_fd ، iranzamin_99 ، abtin2015 ، User ، maneia ، Soap McTavish ، ARSHIYA USA ، DEMAR001 ، rezazaman ، ali usa ، Ali.2013 ، sima s ، seperelia ، Hedieh20 ، babak_1363 ، iman63ir ، amin_sh ، majid.s ، saeed_gh ، b_argi ، مرد آزاد ، saeid-ss ، mahmood60 ، sweety.alireza ، NarcisJ ، myou ، pooyash ، soruosh ، Tir-Tapar ، rose_2000 ، گل نهال ، شهلا 1346 ، yasaman1111 ، رضا امیر ، javid737 ، mlo ، girl ، byousefi_p ، lot2013 ، a_r_m80 ، nimo80 ، unique ، arezoo bj ، soooli55 ، Rouzbeh1976 ، s.s.h ، Ehsan1358 ، babak433 ، مرآت74 ، shivarahbari ، lingni ، ikamaly ، athenaa ، raam12000 ، saeeds61 ، AFSHIN-PIC ، masood182002 ، f1f ، ali2013-13 ، babaye yaas ، ali2316 ، nina22 ، sorena ، bamboo ، sharmin66 ، احمد رضا آبدار ، nika ، mohammad_r ، Judy Abbott 13 ، LALILO ، niloofar khorshidsavar ، Sanna ، خانه ، zanganeh ، shimoda ، arian307 ، shatsi ، circle ، afshin-b ، mani88 ، abloom_ma ، pouya.web ، parvin2013 ، ali_am76 ، hushmandco ، hellen segara ، bardia mousapour ، شهزاد ، majorsoly ، hosseinshokri ، sami0 ، farbar ، sal0811 ، r_yan_p ، Arash R ، Niushagh ، SOLTANI11 ، pedram ag ، amin arefi ، صني ، shohreh63 ، Hoormazd ، farshadsh ، Danial_4139 ، khder ، MEHR52 ، 5ina ، shani89 ، sh-p ، batigoal_189 ، paral ، eli2000 ، omid05 ، far2014 ، reasonable ، ali3923 ، maria2000 ، آلیس-1980 ، Natasha9 ، nasam ، mohammadg846 ، poopak16 ، masuodrh ، pari pariaaa ، sanaz asemani ، shlahni ، powerb ، hooman.s ، alirz ، rtt ، ffrfar ، remarya ، h.shayan ، Lemony ، kage.omid ، Iaccept ، m.ghoreishi ، iman2 ، behjat ، miyu ، rezasadeghi ، ashkansoso65 ، Nima90 ، m_yek ، barfi1 ، t_arian_n ، amirrrrrrr ، MEHRDADHG ، salar.s
(2012-11-20 ساعت 16:58)fariba_a نوشته:  
(2012-11-17 ساعت 18:27)soroush253 نوشته:  سلام ... صدای مارا هم از آنکارا میشنوین ...
... پارت دوم سفرنامه رو هم بعد از سفارت که 3 شنبه است میذارم ... امیدوارم که با کمک انرژی مثبت شما ها ویزای یک ضرب رو بگیرم
سلام سروش جان
تبریکات فراوان ما را برای ویزای یک ضربت بپذیر
من سوالی درمورد مدیکال دارم. همسر بنده که برنده اصلی لاتاری است، سالها پیش عمل جراحی قلب کرده است. آیا این موضوع در روند گرفتن ویزا موثر است؟ اگر اینطور است، ما اینهمه متقبل هزینه های زیاد نشویم و تا آنکارا بریم و آخر هم به خاطر این موضوع موفق به گرفتن ویزا نشیم.
با آرزوی موفقیت همه ی دوستان مهاجرسرایی

با سلام
اگر همسر شما در حال حاضر به دارو يا درمان خاصي كه هزينه بر هست و از تمكن مالي شما (با احتساب هزينه هاي درماني آمريكا) خارج هست نيازي نداشته باشه، به هيچ وجه تاثير منفي در كيس شما نخواهد داشت.
حتي در صورت نياز به درمان هزينه بر با ارائه اسناد مبني بر تمكن مالي اسپانسر كه قادر به پرداخت هزينه درماني همسرتان هست باز هيچ مشكلي نخواهد بود.
در ارتباط با اينكه آيا جهت درمان هاي هزينه فقط با اتكا به تمكن مالي شخص متقاضي هم ميشود اقدام كرد يا خير اطلاعي ندارم.
يكي از دوستان به علت اينكه نياز به داروهاي بسيار بسيار گران قيمتي جهت ادامه مداوا داشت و اسپانسر ايشان هم از عهده اين هزينه بر نمي امد متاسفانه از سفر باز ماند.
جهت محكم كاري اگه الان ايشون مشكل خاصي ندارند حتما!! تمامي مدارك پزشكي دال بر سلامتي فعلي و چك آپ كامل به همراه ترجمه رو هنگام مديكال و مصاحبه به همراه داشته باشيد
2013AS57##-مصاحبه 4 اپریل ایروان- مدت زمان کلیر شدن 46 روز

سفرنامه+آماده سازی! قبل از سفر
(2012-11-22 ساعت 12:55)lilistar نوشته:  
(2012-11-22 ساعت 07:12)sayeh_m نوشته:  سلام به دوستان گلم سفرنامه رو شروع ميكنم چون ميدونم ممكنه كه هر روز يكسري از بچه ها پرواز داشته باشن ولي چون سفرنامه هاي دوستاي خوبم واقعاً كامل بودن من تيتر وار به بعضي از موضوعات اشاره ميكنم و هر روز اگر به موضوع جديدي برخوردم همينجا به اين پست اضافه ميكنم Smile.
سايه جان
با سلام و آرزوي موفقيت و ويزاي يكضرب براي شما
ميخواستم ببينم فرزند شما چند سالشونه و اينكه اين يه مننژيت و نوبت دوم آنفلونزا را براي فرزند شما تزريق كردند ؟ منظورتون از مننژيت همون HIB ( هموفيلوس آنفلونزا تيپ ب ) است ؟

برای بچه ما که 4 سالشه نوبت دوم انفلونزا + مننژیت + ابله مرغان تزریق کرد. برای اینکه بچه زیاد دردش نیاد دوتا ازواکسنها رو با هم مخلوط کرد دقیقا نمی دونم کدومارو. قبل از تزریق هم اسپری بی حسی میزنه به بازوی بچه. سوزنهاش هم خیلی ظریفه .

مننژیت همان Hib یا انفلونزا تایپ ب هستش.
شماره کیس : 2013AS000XXX - سه نفر-سفارت : انکارا - مصاحبه : NOV - کلیر: DEC 10 Smile - مقصد:کالیفرنیا. دریافت گرین کارت : اپریل . خدایا شکرت.
تشکر کنندگان: hamedhamed ، lilistar ، bayat_r ، Saeedv13 ، princesess ، lilac ، kasrafo ، peyman1355 ، shani89 ، omid05 ، آلیس-1980 ، t_arian_n
مننژیت اطفال همون Hib هست و اونگان توی قسمت hib تاریخ زده.

شما اینو هم یادتون باشه که اگر نزدیک مصاحبه هستید اگر واکسنی به بچه بزنید اونگان دوباره یاداوری رو براش میزنه. یعنی اکثر واکسنها رو برای بچه ها بعد از یکماه دوباره تزریق می کنه یه جورایی نمیشه از زیرش در رفت! در مورد عوارض نه! همه بلااستثنا می گفتن چرا ما تهران واکسن می زنیم بدن درد می گیریم ولی ترکیه نه!!!! بچه هم نه تب کرد و نه اذیت شد خداروشکر.

قیمت مدیکال بچه رو جدا نمیشه حساب کرد چون صورتحساب نمیدن. ولی هر واکسن از 50 دلار شروع میشه به بالا. گرونترینش ابله مرغانه که 70 دلاره. برای ما هم که سه نفر بودیم نزدیک 700 دلار شد. برای خانواده 4 نفری روی نزدیک به 900-1000 حساب کنید.

(مدیر محترم این پست و پست قبلی رو بنا به صلاحدید خودتان به تاپیک مربوط منتقل کنید با تشکر).
شماره کیس : 2013AS000XXX - سه نفر-سفارت : انکارا - مصاحبه : NOV - کلیر: DEC 10 Smile - مقصد:کالیفرنیا. دریافت گرین کارت : اپریل . خدایا شکرت.
همسفران و دوستان عزیز سلام
قسمت سوم سفر نامه که همون بخش مصاحبه باشه رو براتون می نویسم و بگم اتفاقات رو به 2 صورت نگاه کنید و من هم 2 دسته تقسیم میکنم...دسته اول خود اتفاق و دسته دوم برداشت ها و یا حدس و گمان خودم از موضوع رو میگم...پس وقتی می گم من فکر می کنم یعنی ممکنه فردا نشه و یا اشتباه از آب در بیاد و یا هرچی و این فقط حدس و گمان منه....اینا رو گفتم تا دوستان دچار اشتباه نشن.

در رابطه با نقشه ساختمون و ورودی ها و باجه ها و غیره ، سفرنامه آچی عزیز اینقدر کامله که هیچ نکته اضافی نمی مونه...

ساعت 7:45 دم درب سفارت بودیم .ما و سروش عزیز و ارمین عزیز و یک دختر خانوم جوان که عضو مهاجر سرا نبود دم درب سفارت با هم بودیم والبته مادر سروش و مادر خانوم جوان و پدر گرامی آرمین عزیز هم بودن که کلی اونجا گفتیم و خندیدیم تا این زمان انتظار کوتاه بشه... حدودا از 8:05 دقیقه مامورین شروع کردن لیست ترک ها و کسانی رو که ویزای مهاجرتی نداشتن رو چک کردن و ورود به سفارت از صف غیر مهاجرتی ها شروع شد. بعد حدودا 15 دقیقه بعد خودمون رفتیم تو صف ویزاهی مهاجرتی وایستادیم و حدودا 8:25 دقیقه بود که ما وارد سفارت شدیم.بعد از بازرسی بدنی وارد قسمت اصلی سفارت شدیم...قبل از درب تق تقی دوم (درب اول همان درب نرده دار سفارت بود...درب تق تقی اول همان درب قبل از بازرسی بدنی بود) حدودا 10-15 دقیقه ای ایستادیم. تا تمامی ترک ها و ویزا های غیر مهاجرتی وارد ساختمان اصلی سفارت شدن.

قبل از ورود به ساختمون اصلی دختر خانوم گروه ما (ببخشید اسمشو نمی گم چون شاید دوست نداشته باشه) که روز قبل وقت مصاحبه داشت و به علت اینکه ترجمه مدارکش رو پست نکرده بود و سفارت بهش وقت امروز رو داده بود ، یهو متوجه شد که کیف پولشو نیاورده و فقط 300 دلار پول داره...یهو همه چیز بهم ریخت...من پول فقط لیر داشتم..آرمین هم مثل من و سروش هم فقط 20 دلار داشت...خلاصه تا قبل از ورود ، خانوم جوان سریع 10 دلار جور کرد و 20 تا از سروش قرض کرد و مشکل حل شد.

نوبت گروه ما شد...به همان ترتیبی که تو صف ایستاده بودیم وارد ساختمان بشیم...بلافاصله بعد از درب ورودی دست راچپ خانوم که گویا ایرانی بود ایستاده بود و اصل مدارکی که تو نامه دوم بود رو درخواست می کرد و قبلش هم بلند گفت که تمام این مدارک رو از کیفتون در بیارید که اونجا معطلی درست نکنید....در ضمن هر مدکی که جلد هم داشت مثل جلد شناسنامه رو می بایست در میاوردیم و بعد تحویل می دادیم.
ابتدا دختر جوان وارد شد.بعد نوبت ما شد...البته من اینجا از ارمین معذرت خواهی کنم که چون اون زودتر از ما اومده بود ولی تو صف که وایسادیم ما جلوتر وایسادیم و اون بنده خدا شد بعد از سروش و نفر اخر گروه ما....آرمین جان شرمنده قربان

خانومی که مدارک رو می گرفت خیلی جدی و بی حوصله بود و طبق نامه دوم مدارک ما رو گرفت فقط یادش رفت کارت معافیت رو بگه که منم کفتم اکه می خواست می کفت. پرسید مصاحبه فارسی ؟؟؟ کفتم بله..یک برگه داد که شماره 405 روش بود و زیرش نوشته شده بود فارسی.و تمام...من تشکر کردم ولی جوابی نشنیدم ..بعد روبروی باجه این خانوم سالن انتظار اصلی سفارت بود.. وارد شدیم که بعد از ما سروش 406شماره و ارمین هم 407 شد.

رفتیم رو صندلی ها نشستیم و دوباره شروع کردیم به صحبت ولی کمی یواش تر ولی همش خنده و شوخی....پشت ما به باجه ها و روبروی ما یک میز بلند بود که در سمت راستش باجه یو پی اس بود... شماره ها در حال خوانده شدن بودن و ترک ها بلند میشدن و می رفتن و سریع بر می گشتنبیشتر هم کارشون به یو پی اس می رسید.....ولی هنوز کد 400 که مربوط به ما ها بود شروع نشده بود.

چند دقیقه بعد شماره ها ما هم شروع شد...نوبت ما که شد ما رفتیم باجه 12 که پشت این سالن بود....یک اقای مو بلند جو گندمی پشت باجه بود...من سلام کردم ولی اون گفت های...فهمیدم که باید زد کانال 2....خیلی خوش برخورد و مودب و صمیمی... گفت تو فرم هاتون که فرستادین چیزی اشتباه یا عوض شده ؟؟؟ کفتم نه و کفتم ولی من نام و .... تا اومدم بقیه رو بگم که من جای نام و نام خانوادگی رو برعکس زدم موقع ثبت نام لاتاری گفت نامه ات اینجاست و میدونم بغیر این می گم؟؟؟ گفتم نه...گفت مشکلی نیست...درضمن روی برگه هایی که بعد از برنده شدن فرستاده بودیم کلا یک عالمه با قرمز خط و دایره کشیده بود ....بعد گفت این کاغذ (اشاره به ترجمه کارت معافیت) رو اصلش رو داری؟...منم گفتم بله و سریع تحویل دادم.....گفت مدرک مالی چیزی داری که اضافه کنی؟؟؟
اول ینو بکم که به من تو نامه دوم گفته بودن که اصل تمکن مالی رو بیار..در صورتیکه من یک حساب مشترک بانک پاسارگاد به مبلغ 115 میلیون فرستاده بود...چون نرم افزار بانک نمیتونست نام صاحب حساب رو به اسم هر دومون بزنه مجبور شدم 2 تا نامه بگیرم که هر کدوم به 115موجودی میلیون ولی سهم 50 درصدی و به اسم من و خانومم....پس 2 تا نامه فرستاده بودم + ترجمه سند دفتر اداری...یک سند مسکونی هم ترجمه کردم بودم و یک نامه 80 تومانی از بانک تات به اسم خودم گرفته بودم که این بانک تات و سند خونه رو نگه داشته بودم واسه روز مبادا...ریز حساب هم اصلن نگرفته بودم.... ولی بازم نوشته بودن اصل نامه بانکی رو بیار....اینجا یک هینت بود برای من....
افیسر که اینو گفت کفتم بله دارم و سریع نامه بانک تات رو دادم....نگاه کرد...گفت چیز دیگه ای می خواهی اضافه کنی....؟؟؟؟ البته نامی از مالی نبرد...منم که حس کردم طرف هنوز راضی نشده ترجمه سند خونه رو هم دادم...یعنی دیگه همه چیزو دادم.... ....بعد گفت مرسی و برید بشینید

بعد از حدودا نیم ساعت 40 قیقه ای نوبت انگشت نگاری شد باجه 7 شد....این کار توسط یک خانم جوان خوش اخلاق و مهربون انجام شد...
نشستیم به صحبت با بچه ها تا شماره خانوم جوان رو خوند و سریع برگه سفید رو بهش داد و خوشحال و خندون رفت یو پی اس..

دیگه هر لحظه منتظر شماره خودمون بودیم..استرس کمی زیاد شده بود و علارغم لبخند بر لب تو دلم می ترسیدم...تو اون لحظه ها همسرم بهم گفت آذرخش یادت باشه مثل همون موقع ها که میرفتی برای صحبت جلوی جمع و تو مسیر رسیدن تا سکو و میکروفن تمام استرس ها رو می ریختی دور و خودت میشدی و فقط تمرکزت هدفت میشد ، همون طوری باش..این حرفش عالی بود...چون اون لحظه مثل ردبول انرژی داد (خوب گفتم عمو سعید ؟؟!!!)....یهو دینگ 405 به باجه 6....... اون روز تمام گروه 400 رو یک پسر جونی که موهاشو با نمره 8 زده بود و لبخند به اب داشت مصاحبه می کرد..

بلند شدیم و اول همسرم و بعد من به سمت باجه راه افتادیم ....اقای افیسر داشت پرونده ما رو نگاه می کرد....تو مسیر یک نیم نگاه سریع به ما کرد و دوباره مشغول شد..رسیدیم به باجه...من سمت چپ و کاملا رو بروی افیسر و همسرم دست راست ایستاد..من مدارک اصلی رو در پوشم داشتم و همسرم تمامی ترجمه ها و کپی ها و نامه نگاری های من در پوشش بود... تا رسیدیم همسرم سلام کرد و من هم سلام کردم روز خوش گفتم.. افیسر هم به گرمی جواب داد...یه خوش و بش سریع...گفت راحت باشین و اگه می خواهین پرونده ها رو بذارین کنار....ما هم همین کارو کردیم...گفت دست ها رو بالا ببرین که من گفتم من یک مشکلی دارم و خندید گفت اسم و فامیلت رو میگی ؟؟گفتم بله...گفت مشکلی نیست...با خنده....بعد قسم خوردیم و رسما مصاحبه شروع شد...

گفت خوب شما (مخاطب 90% صحبت ها من بودم...چون برنده اصلی بودم) پس شرکتون کار شبکه می کنه ؟؟؟( هیج جای برگه ها و یا حتی در اسم شرکتی که من الان کار می کنم صحبت و یا نامی از کلمه شبکه کامپیوتری برده نشده و فقط و فقط در صورتیکی نام شرکت سرچ بشه میشه فهمید که کار اصلی شرکت شبکه هست...) گفتم بله....گفت پس شما مدیر آی تی اون جا هستی...؟؟؟ گفتم بله...شرکتمون خصوصی هست..گفت نه منظورم اینه که شما برای خودت کار میکنی یا برای جایی ...؟؟؟ کفتم من برای این شرکتی کار می کنم که شرکتی خصوصی هست ...کفت دولتی پس نیست....؟ گفتم نه.... گفت دقیقا چه کار می کنی....؟؟ کفتم آنالیز ، طراحی و پیاده سازی و کانفیک شبکه های کامپیوتری.البته کلمات اصلی به انگلیسی گفتم بعد کفتم...البته کار اصلی شرکت طراحی و برنامه نویسی وب سایت هست....چون انگلیسی این کلمات رو گفتم کاملا متوجه شد...گفت بله بله...رو به خانومم گفت شما چیکار می کنی ؟؟؟ خانمم گفت تو همون شرکت مدیر فروش هستم....گفت دقیقا چی می فروشید؟؟گفت تجهیزات شبکه و بعضی وقت ها پی سی..گفت پس اونجا با هم آشنا شدین؟؟ خانومم گفت نه تو دانشگاه (به نظرم این سوال اشنایی یک دستی بود)...گفت چه خوب...تو این لحظه برگه ابی رو در اورد و گذاشت رو پرونده...خانومم نا خودگاه گفت وای...که مطمن هستم افیسر شنید.چون خیلی هم یواش نگفت..در همین لحظه افیسر شروع به تایپ در کامپیوترش کرد که بهترین 3- 4 ثانیه کاربردی برای من بود که به خودم بگم آذرخش مهم نیست ما عوضش می کنیم به سفید...5-6 ثانیه بعد با 2 تا برگه ابی روی پرونده ، افیسر رو به من کرد و گفت : چرا شما حساب بانک تات رو از ماه 3 (شمسی) پیش باز کردی؟؟ گفتم برای اینکه دیدم تا بخوام دلار بخرم بیشترین سود بانکی رو این بانک بهم میده....گفت چقدر ؟؟؟19% در سال...گفت چه خوب....بانک تات مگه منحل نشد؟؟؟گفتم نه....اسمش عوض شده به بانک آینده...گفت مدیر عاملش اسمش چی بود؟؟ خانومم گفت ما از مدیریت بانک وافرادش چیزی نمی دونیم...منم با سر تایید کردم...اینجا بود که یک لحظه برگه ابی رو گذاشت کنار....گفت اها.....دوباره شروع به تایپ کرد.....به محض اینکه تایپش تموم شد انگار که پشیمون شده باشه دوباره برگه ابی رو کشید گذاشت رو پرونده....گفت پولاتو چه طوری می خوای ببری امریکا ؟ از صرافی کمک میگیری؟؟؟ گفتم : راستش رو بخواهی نه..می خوام با با خودم نقد ببرم....گفت میدونی که سقف داره؟؟؟گفتم نه..بعد یک برگه در اورد و ادرس سایتی رو روش نوشت و گفت از اینجا چک کن...گفتم مرسی..گفت چرا دلار نخریدی؟؟؟گفتم تا این حساب بانک رو باز کنم و پولامو جمع و جور کنم یهو دلار رفت بالا و منم با خودم گفتم شاید همون طور که رفت بالا بیاد پایین..برای همین وایسادم که بیاد پایین که یذره اومده...اینجا بود که دیگه مطمن شدم که یه گیری تو داستان مالی ما هست...گفتم البته ما حساب اصلیمون تو بانک پاسارگاده...سرش رو تکون داد ولی با تعجب...بهش گفتم برگه مالی رو براتون فرستادم...گفت به من ندادن!!! شرو ع کرد به گشتن که ازش رد شد ..گفتم ردش کردین...یهو دیدش...گفت موجودی به ریاله؟؟؟گفتم بله ولی نرخ برابری دلار رو هم توش زده و موجودی به دلار هم توش زده....نگاه کرد و خندید...منم خندیدم...گفت این دلار رو بهتون بانک میده؟؟؟با خنده گفتم نه...قیمتش بالاتر از این حرفاست...خندید گفت بله...گفتم 2.5 برابر تقریبا..گفت میدونم....اینجا دوباره برگه ابی رو گذاشت کنار و گفت....شما پوندتون کامله و شروع کرد به تایپ...به اینجا که رسید من بهش گفتم شما خیلی خوش برخورد هستین و فوق العاده راحت با ما صحبت کردیم و ازش تشکر کردم....یهو با خنده گفت یعنی ما امریکایی ها اینقدر بد هستیم؟؟؟گفتم ما استرس داشتیم ولی وقتی پیش شما رسیدیم بواسطه برخورد راحت شما استرس ما از بین رفت...خندید....گفت ایرانیا همشون همینطوری استرس دارن.....بهش گفتم من چند تا از دوستای دیگه ام هم لاتاری بردن بهشون میگم که برخورد شما و فارسی صحبت کردنتون عالی و بامزه هست....گفت آره آره حتما بهشون بگو....بگو استرس نداشته باشن و خندید....بعد دوباره گفت شما پروندتون کامله شروع کرد به نوشتن برگه سفیدRolleyes

بقیشو هم که حدس زدین..اومدیم پیش سروش و ارمین و بهشون گفتیم بچه ها خونسر و با اطمینان به نفس برین...سفید رو شاخشه....
بعد هم پو پی اس و بعدش هم هوووووووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااا....
راستی یادم رفت بگم اخرین سوالی که افیسر ازم پرسید این بود که امریکا می خوای چه کار کنی؟گفتم می خوام برم ارزومو زندگی کنم و اون اینه که تو گوگل کار کنم....یهو انگار که خیلی خوشش اومده باشه شروع کرد به تعریف که عالیه وگوگل ماساژ میده گوگل وقت ازاد داری برای هر کاری که بخوای بکنی بهت میده و هی تعریف کرد و کلی حال کرد.بعد گفتم سخت میشه کار پیدا کرد ؟گفت نه خیلی...بعد هم برگه ابی رو زد کنار و منم بهش گفتم شما خوش برخورد هستین و بامزه..که بالا توضیح دادم...
در کل مصاحبه هم صدای ما رو سروش و ارمین میشنیدن...

این بود خلاصه داستان...اون روز 1 اقای تنهای جوان هم یکضرب گرفت....یک اقای دیگه ابی.....یک مادر پسر هم اگه اشتباه نکنم ابی گرفتن....من و سروش هم سفید و ارمین عزیز هم ابی.

راستی وسط نوشتن سفر نامه یو پی اس ویزا ها رو اورد..... فقط بازم تو ویزا اسم و فامیل منو برعکس زده..این شده مکافات...باید ببینم چه کار بکنم بهتره.....می خوام یذره فکر کنم و شرایط رو بررسی کنم...SadSmileBig Grin


فلان روز خوش Smile
وهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررااااااااا
شماره کیس : ##20130000 - کنسوگری : آنكارا - مصاحبه : اواخر آبان تعداد : 2نفر - تاریخ دریافت ویزا : 2 روز بعد از مصاحبه
زمان ورود : Feb 2013 - شهر : سنفرانسیسکو ---- سفرنامه بخش
جالبه آفیسر خانمه ( همون جوانه که خوش برخورد هم هست ) اصلا راجع به مسائل مالی کنجکاوی نمی کنه. روز مصاحبه ما و فرداش همه رو قبول کرد و همه می گفتن کوچکترین سوالی راجع به حساب مالی نکرد. ( حساب مالی ما 60 میلیون بود اصلا صحبتی از اینکه دلار چنده و.. دولت میده یانه و... نشد ) مطلقا! کلا خیلی به قول خودشون easy going بود! البته همه رو غیر از یک آقای مجرد ،برگه آبی داد.
راستش ما گفتیم شاید بچه های قبلی یک کلاغ چهل کلاغ کردن! ولی مثل اینکه به افیسر ربط داره!
شماره کیس : 2013AS000XXX - سه نفر-سفارت : انکارا - مصاحبه : NOV - کلیر: DEC 10 Smile - مقصد:کالیفرنیا. دریافت گرین کارت : اپریل . خدایا شکرت.
سلام میرسیم به سفرنامه من بخش مصاحبه ...

خب تا دکتر براتون گفته بودم
میرسیم به روز مصاحبه که من و آذرخش عزیز تصمیم گرفتیم ساعت 7 بریم برای صبحونه که دیگه قدم زنون بعدش بریم تا دم سفارت که به قول آذرخش مغزهامون load بشه ! راس ساعت 7 همه مون پایین بودیم و بچه ها صبحونه رو خوردن و تصمیم گرفتیم حرکت کنیم ... تو چهره هممون میشد استرس و حس کرد ولی سعی می کردیم به روی خودمون نیاریم ...
بعد از 4 قدم راه رفتن تو سرمای اول صبح یه دفعه بیخیاله پیاده روی شدیم و واسه اولین تاکسی دست بلند کردیم
جلوی سفارت مملو از آدم بود که توضیحاتش رو کامل آذرخش داد...
بعد از ورود از در تق تقی خانوم ایرانی که برگه هارو میگرفت به من گفت برگه های مالی ات ؟ که من گفتم تو ایمیلم چیزی نگفته بود ولی بخواین بازم دارم بهتون بدم که گفت نه نمیخواد اگه اصلش رو قبلا فرستادی نیازی نیست که منم گفتم بله فرستادم... من اسپانسر داشتم با دوتا حساب که یکیش 100 تومان بود یکیش 40 تومان ...

طبق اکیپی که واسه همدیگه دست و پا کرده بودیم بساط هرره و کرره ای بود که براه انداخته بودیم و و اتفاقآ واقعا هم تاثیر گذار بود چون تا ساکت میشدیم قیافه هامون از استرس تو هم میرفت و بعدش دوباره برنامه رو از سر می گرفتیم ... هر آن احساس میکردم الان این سکیوریتی میاد پرتمون میکنه بیرون از بس که حرف میزدیم و معرکه برپا کرده بودیم ..اعلام شماره ها هم همینطور که آذرخش گفت هی دینگ دینگ اعلام میشد و مثل هم بود دقیقا به جز اینکه من زمان اصلاح فرم ها,فقط بهش گفتم تنها باید آدرس ایرانم رو تغییر بدم که عوض شده و از اونجا اسباب کشی کردیم, لازمه این کارو بکنم که گفت بد نیست اگه عوضش کنی که منم با خودکار قرمزی که بهم داد اصلاحش کردم ! نکته دیگه هم اینکه من محل صدور شناسنامه مامانم و باید میزدم تهران که به اشتباه اهواز زدم کلا هم اصلا یادم رفت تغییرش بدم که هیچ مشکلی هم به وجود نیاورد
نقطه عطف استرس موقعی بود که آذرخش و خانومش رفتن برای مصاحبه قلبم داشت از سینم میزد بیرون, وقتی که بهشون گفت پولاتون و چه جوری می خواین ببرین , آرمین یه سقلمه بهم زد گفت بچه ها دیگه سفید گرفتن شک نکن!!! وقتی با لب خنون بر گشتن انگار دنیا رو بهم داده بودن...
بعد از اینکه بچه ها رفتن Ups شماره من اعلام شد برای مصاحبه !
مصاحبه من هم توسط همون آقای کم موی گوگولی اانجام شد که اتفاقآ خیلی هم آدم باحالی بود ...
سلام کردم و وقت بخیر گفتم اونم با خوش رویی و خیلی خودمونی بهم سلام کرد و گفت چطوری !؟
بعد یه نگاه به برگه هام کرد و گفت سروش ما یه روالی داریم که قبل از مصاحبه دست راست رو بالا میگیریم و قسم میخوریم که همه حرفامون درسته این کارو میکنی لطفآ ؟ گفتم حتما دست راستم و بالا بردم گفتم خب؟ گقت قسم میخوری که همه چیزایی که این تو برامون نوشتی حقیقت داره منم گفتم بله ! قسم می خورم ... خندید گفت عالیه !
بعد شروع کرد فرم هامو ورق زدن ! گفت خب سروش سربازی که نرفتی هان؟ گفتم نه ... گفت پس یعنی دانشجویی و ودیعه گذاشتی گفتم دقیقآ , گقت نقد گذاشتی یا سند !؟ گفتم نقدد گفت چقدر؟ گفتم 8 میلیون
گفت خیلی خوبه الان دانشگاه میری گفتم آره گفت چه رشته ای می خونی گفتم برق الکترونیک , یه لبخند ملیح زد بعد گفت دانشگاه آزاد ؟ خب ,چقدر دیگه از درست مونده گفتم 1 ترم دیگه دارم حدود 20 واحد خندید گفت عالیه
( اینو بگم که هر چی میپرسید دقیقآ جواب خودش رو میدادم دیگه اینجا مثلا بهش نگفتم که من قید دانشگاهو زدم و دیگه نمی خوام برگردم و یا اینکه اگه این 20 واحدم رو هم بخونم بازم مدرک بهم نمیدن چون سرباز میشم , بیخودی خودتون و تو هچل نندازین چون خیلی ریز بین و نکته سنج بود کافی بود یه گاف بدی تا برگه آبی که اونورش گذاشته بود و بیاره جلو )

بعد همه اینا با لبخند گفت تا حالا کار کردی ؟ گفتم نه هیچ وقت کار نکردم گفت عالیه می خوای بری امریکاچکار کنی ؟ میخوای درست و توی مستر ادامه بدی گفتم می خوام اول درامد داشته باشم بعدش اگه شرایط باشه خیلی دوست دارم که ادامه بدم گفت خیلی خوبه همه چیزات ! ویزات قابل صدوره فقط یه دو دقیقه برو بشین تا من یه چیزی رو چک کنم و و یکی دیگه رو مصاحبه کنم دوباره صدات میکنم !! منم با تعجب فراوون گفتم باشه حتما که دوباره اومدم نشستم !
بعد اینکه نشستم آرمین بهم گفت چی شد گرفتی گفتم نه هنوز گفت برو بشین دوباره صدات می کنم ! که آرمین هم حسابی تعجب کرد گفت مگه میشه تا حالا نشنیده بودم این مدلیش رو که همون موقع آرمین و صدا کرد ! منم موندم منتظر که آرمین ببینم چه میکنه که دقیقآ شرایطش مثل من بود فقط 5 ماه خدمت کرده بود ازش پرسید پستت تو سربازی چی بود که آرمین گفت گروهبان یکم ! همین و بهش گفت که برگه آبی رو در آورد براش گفت برو 4 تا 6 هفته دیگه چک کن ! خلاصه 2 دقیقه هم نشد مصاحبه اش ! دیگه آرمین با یکم ناراحتی اومد رو به من گفت دیدی ؟ آخرش آبی گفتم اشکال نداره که رفیق فقط 1 ماه دیگه است ... ! خلاصه آرمین برگه آبی به دست از در رفت بیرون که دوباره اسم من رو صدا کرد و رفتم پیشش :
دوباره سلام ! اونم با خوشرویی و خنده در حالی که هی تایپ میکرد گفت سلام سروش, من شرایطت رو الان چک کردم تو همه مدارکت کامله ( گفتم وای الان میگه 4 تا 6 هفته دیگه بیا ) ولی بجاش گفت این برگه سفید رو بگیر بده به ups این مدارکت رو هم بگیر......
به آمریکا خوش اومدی ( منم که همونجا ذوق مرگ شده بودم و داشتم پس میافتادم ! مدرک اصل پیش دانشگاهی و کپی کل پاسپورت که قبلا براش فرستاده بودم و شناسنامه ام رو از لای شیشه بهم برگردوند ) که من بهش گفتم راستی پاسپورتم و ندادین که خندید گفت پاسپورتت پیش ما میمونه تا ویزا برات صادر شه ! دیگه با ذوق مرگی دبل رفتم ups و 17 لیر دادم بهشون تاکید کردم که من شنبه پروازمه که گفت حتما 5 شنبه میرسه دستت !
تشکر کردم اومدم بیرون چون آخرین نفر بودم دیدم همه جمع ان اونجا منتظرن ببینن من چه دست گلی به آب دادم اولش با یه قیافه ناراحت رفتم به سمت جمعمون یه نگاه به همه کردم که مامانم پرسید چی شد ؟ گرفتی؟ منم گفتم معلومه که گرفتم !!!! :دی
دیگه بعدش هوووورا انگار تیم ملی گل زده همه میپریدن بالا پایین ! این جز صحنه هایی بود که هیچ وقت از یادم نمیره
همین امروز هم ups ویزامون رو آورد ! امشب دوباره باید جشن بگیریم... ! من شنبه پرواز دارم به سمت دیاره استکبار جهانی...
فکر نکنم هیچ کدوم از 2013 ئی ها هنوز بعد ویزا رفته باشن امریکا و من باید اولینشون باشم...
بازم مرسی از همتون که این همه همدلی کردین امیدوارم صدای هوورای تک تکتون رو همینجا بشنوم .
کیس نامبر :***2013AS
کنسولگری : آنکارا
مقصد : سن فرانسیسکو , کالیفرنیا
مصاحبه: هفته سوم نوامبر , نتیجه : ویزای یک ضربBig Grin
ورود به امریکا : 4 روز بعد از مصاحبه !!




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان