کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربهٔ مصاحبه در ایروان
سفر نامه : قسمت دوم
و اما بعد...
خب کجا بودم ؟
ها اینا قبلش بگم برا چنج کردن پول تو فرودگاه از همه جا حتی صرافی های کف شهر هم ارزونتر تبدیل میکنن نامردا . تو فرودگاه هر دلار را 399 درام تبدیل میکنه ولی صرافی ها دست کمش هر دلارا 405 درام تبدیل میکنن و از همه بهتر بانکها هستن که من تو چند تا باک که تبدیل کردم با 408 و 409 درام تبدیل کردن پس تا اونجا که میتوننین تو فرودگاه زیاد چنج نکنین.
بعد از این که رفتم برا مدیکال و عکسو این کارا ، روز بعدش رفتم برا گرفتن جواب و پاکتای مذکور برا سفرت که اون روز آنوش نبود ولی روز قبلش شمارشا داده بود که اگه مشکلی بود بهش بزنگم که البته استفاده نشد، دکتر یک سری توضیح در مورد دو تا پاکت و برگه ای که باید تو فرودگاه تحویل میدادم و همینطور در مورد اینکه همه چی از نظر ما اوکیه داد و من هم تحویل گرفتم و رفتم یه گشت و گذار تو شهر زدم و رفتم دریاچه ای که قبلا وصوشا شنیده بودما دیدم ، توی یک محله فقیر نشین توی حاشیه شهر بود که یک پمپ گاز هم کنارش بود و بعدشم رفتم مرکز شهر برا ناهار.
شب هنگام خودما برا فردا آماده کردم و مدارکی که باید با خودم به سفارت میبردما آماده کردم ،یه دوش حسابی گرفتم و پولهایی که باید میبردمو و خلاصه یه چک کلی کردم.
روز مصاحبه برا من ساعت 9 اعلام کرده بودن که من ساعت 7.5 از هوستل زدم بیرون و اول یکم پیاده روی کردم که سر حال بیام بعد سوار یه تاکسی شدم و آدرسا دادم بهش .
راننده توی راه خیلی حرف زد یک کمی هم ترافیک بود که خدا را شکر راننده بلد شهر بود و از کوچه پس کوچه انداخت و از ترافیک فرار کردیم . توی راه سفارت فرانسه را هم نشون داد بهم
خلاصه بعد از اینکه رسیدیم درب سفارت یکم جلو تر پیاده شدم و 5000 درام کرایه شا دادم .
بعد چشمم به یک صف طویل افتاد که جلوی درب سفارت بود و مامور محترم داشت یکی یکی اسمشونو چک میکرد و میفرستاد داخل تا برن برا چک شدن.
بعد از چند لحظه انتظار دیدم ماموره چشمش بمن اوفتاد اومد طرفم و گفت ایرانی هستی ؟ گفتم بله. گفت بیا جلو و من هم رفتم جلو و اونم پاسما گرفت و توی لیستی که داشت که تعداد افراد لیست هم زیاد نبودن اسم منا پیدا کرد و (فکر کنم کلا 7 نفر تو لیست ایرانی ها بود) بعد یه تیک جلوی اسمم زدو منا فرستاد داخل. بعد از مراحل بتزرسی وارد یه ساختمون شدم که کلی آدم نشسته بودن همه ارمنی بودن و سه نفر هم ایرانی که من به یک خانمی که میانسال بود شروع به صحبت کردم که ایشون فقط برا ویزا اومده بود چون دعوت نامه داشت یعنی هنشون اینجوری بودن فقط منو دو نفر دیگه لاتاری بودیم .
بعد از یک مدت یکی از اون دو تایی که رفته بودن برا تحویل مدارک کارشون تموم شد و بلتد گو اعلام کرد نفر بعدی منم که نفر بعدی بودم، رفتم برا تحویل مدارک که مسءولش یک خانم توپل بود .
بعد از سلام و احوال پرسی هر مدرکی که می خواست بهش دادمو بعد فیشا داد که رفتم پرداخت کردم . و برگشتم سرش تا بقیه مدارکا تحویل بدم و بعدشم امضای فرما و گفت بشینید تا کنسول صداتون بزنه.
وقتی که نشستم یک خانم مسنی را دیدم که قبلا بهش کمک کرده بودم ، خیلی از دیدنم خوشحال شد و گفت خدا تو را برام فرستاد ، گفت کمکم کن من باید چه کار کنم منم راهنماییش کردم که بره مدارکش را تحویل بده و چه کار کنه . بعد از یک مدت صحبت با ایشون که خیلی هم پر بار بود و لذت بخش، نوبتش شد و گفتم که بره برا تحویل مدارک و بعدشم نوبت خودم شد که اسمما گفت برم برا کابین شماره 11. راستش اولش متوجه نشدم که گفت 11 دیدم که تا شماره 11 بیشتر نداره ولی شنیدم که گفت 19. بهر حال دوباره اعلام کرد که ایندفعه 11 را شنیدم و دفتم تو اتاق.
کنسول محترم کاملا محترمانه بلند شد و سلام و احوال پرسی کردیم و خوش آمد گفت و چند بار هم برنده شدنم را تریک گفت.
بعد یکم نگاه کرد بهم و گفت چند سالته ؟ گفتم 26 . گفت ماشاالله ( خیلی بامزه گفت که من خندم گرفت) خلاصه بعد رفت سر مدارک و یکی یکی اونا را نشون میداد و میپرسید این چیه؟ منم جوابشا میدادم و بعد اصل مدرکا بهم میداد.
رسید به مدرک تحصیلی . پرسید این چیه ؟گفتم مدرک لیسانس . گفت دیپلمت کدومه؟ بهش نشون دادم . پرسید :دیپلمت چند سالست؟ گفتم 11 سال.
پرسید :لیسانست چند سالست ؟ گفتم 4 ساله
بعد انگار که قانع شده باشه سرشا تکون داد و شروع کرد به تایپ کردن تو سیستم.
بعد رفت سر شناسنامه .
پرسید اسم دیگه ای داشتی ؟گفتم پسوند داشتم که حذف کردم.
دوباره تایپ...
بعد رفت سر کارت پایان خدمت.
پرسید کجا خدمت کردی؟گفتم سپاه بودم
این قسمت خیلی سوال پرسید . بطور مثال : کدوم شهر بودی؟ اونجا چه کار میکردی؟کدوم قسمت بودی؟ درجت چی بود؟چرا کادری نبودی؟چند وقت خدمت کردی؟اونجا چی فکر میکنن در مورد آمریکا؟یک خاطره خوب بگو؟یک خاطره بد بگو؟دوست داشتی بمونی یا نه؟آموزشی کدوم شهر بودی؟اسم پادگان چی بود ؟ و ...
راستب تا یادم نرفته یه سری سوالای شخصی هم پرسید از قبیل:
تا حالا شراب خوردی؟
نظرت در مورد نوشیدن شراب چیه؟
خودت چقدر میخوری؟
تو سپاه چه نظری دارن؟
چقدر این براشون مهمه؟
وچند تا دیگه سوال از این دست...
بعد یه مجله مصور که چاپ خود وزارت خارجه آمریکا بود، که در مورد آمریکا بود بهم داد و گفت اینو بخون . من میخاستم یه نگاهی بهش بندازم که گفت بعدا بخون.
منم جواب همشا دادم که خلاصه خیلی سوال پیچم کرد . البته همش با خنده و گشاده رویی بود.
بعد دوباره تایپ...
رفت سر تمکن مالی . یکم مطالعش کرد و بعد...
پرسید این مبلغش به دلار چقدر میشه؟ منم در حالی که داشت اینا تایپ میکرد گفتم 20000 دلار ( قیمت هر دلار را توی خود تمکن زده بود)
بعد پرسید کجا زندگی میکنی و یکم از زندگیت بگو و دوران تحصیلت و کجاها کار کردی و اینجایی که کار میکنی دقیقا چه کار میکنی و یکی از بهترین خاطرات زندگیتا بگو. کجا به دنیا اومدی و الان کجا زندگی میکنی.این آدرسی که دادی آدرس کیه . چه نسبتی باهات داره .و کلی سوالای از این دست...
بعد دیدم یک فرم آبی از روی پرینتر پشتش برداشت و شماره کیسما توش نوشت و گفت این شماره پرونده توست و از دو ماه دیگه هر دو روز سایتا چک کن و شمارتو که دیدی بیا برا ویزا.
بعد یکم تامل کرد و گفت کی میخای برگردی؟ گفتم فردا.
گفت میتونی بندازی عقب؟ گفتم بله بلیطم اوپنه.
گفت خوب تا شنبه صبر کن
بعد گفت شماره تماستا بگو ؟ منم شماره ایرانما دادم.
بعد گفت شماره دیگه ای نداری؟ منم شماره ایروانما دادم. بعد با حالت تعجب پرسید این خط را اینجا خریدی ؟ گفتم بله. بعد پرسید چه مدرکی ازت خواستن برا این سیم کارت ؟منم جوابشا دادم. و
بعد با یک حالت تعجب و تایید سرشا تکون داد.
در طول مصاحبه 3 یا 4 بار یک نفر میومد داخل و یک سری مدرک و پرونده میداد به کنسول. منم در همین حین پرسیدم شمارمو برا چی میخاین که جواب نداد . نمیدونم نشنید یا نمیخاست جواب بده منم دیگه نپرسیدم.
بعد از حدود 20 یا 25 دقیقه مصاحبه من تموم شد و خداحافظی کردمو کنسول بازم تبریک گفت منم اومدم بیرونو تمام.
دم در کنسول گری سوار یک تاکسی شدم و رفتم مرکز شهر برا ناهار و گشت و گذار.
بعد تا شنبه صبر کردم که خبری از زنگ نشد منم برگشتم.
در مورو گشت و گذار توی شهر هم که دوستان بزرگوار قبلا توضیح دادن منم دیگه توضیح زیادی نمیدم که سرتونا درد بیارم . خلاصه کمی و کسری داره ببخشید .
این بود سفر نامه من. به امید موفقیت همه شما عزیزان.
با تشکر از بزرگان سایت و مهاجر سرا و دوستان سالهای قبل که تجربشونا در اختیار ما گذاشتن.
[font=Verdana] 2014AS14## & ایروان & تاریخ ارسال مدارک : 29 may & تاریخ مصاحبه : 6 nov & تاریخ دریافت ویزا : بعد از حدود 286 روز انتظار ، 14 آگوست 2014[/font]
سفر نامه 1و2

[font=Tahoma]به فردا دلخوشم ...[/font]
به نام خدا
پرواز آسمان ساعت 15 روز 18 نوامبر بود و من ساعت 14 اونجا بودم. بعد از گرفتن کارت پرواز اعلام کردند که هواپیما باید بره دوبی و برگرده شما رو ببره ایروان بنابراین میتونید از فرودگاه خارج بشید ولی ساعت 20 اینجا باشید که انشالله ساعت 22 پروازتون انجام بشه... و من حدود ساعت 1 بامداد رسیدم هتل.
تجربه 1: تاخیر پرواز ها رو همواره در برنامه ریزیتون لحاظ کنید اونهم با ضریب بالا
پنج شنبه ساعت 11.30 تاریخ 21 نوامبر که از قبل از طریق ایمیل ازخانم دکتر وقت گرفته بودم بیمارستان بودم و نفر اول وارد شدم. خانم دکتر پاسپورتم و گرفت و یهو گفت: ساتااکسا سادارچار. رفتم تو فکرکه چی شد ؟! و خواهش کردم که به زبان انگلیسی صحبت کنند. خندید و به انگلیسی گفت بلدی فارسی حرف بزنی...تازه دوزاریم افتاد که با لهجه غلیظ ارمنی ولی به فارسی باهام حرف زده . با هم خندیدیم وبعدش ادامه معاینات و ...همه چیز خوب پیش رفت جز دستگاه عکس برداری که ظاهرا مشکل داشت و تا تعمیرش مجبور شدم چند ساعتی اون اطراف پرسه بزنم . فردای اون روز هم ساعت 14 رفتم و جواب و گرفتم و با یه خانواده خوب ایرانی 4 نفره هم آشنا شدم که خوشبختانه اونها هم موفق به دریافت ویزا شدند.
تجربه 2: لهجه ارمنی روبرای درک سریعتر در مکالمات فارسی و انگلیسی در نظر بگیرید
روز مصاحبه است ومن ساعت 8.30 جلوی سفارت رسیدم. صف طولانی بود . رفتم انتهای صف ایستادم. دلهره داشتم و شب قبل هم درست نخوابیده بودم. هوا کمی سرد بود . خورشید و دیدم که با اومده بود و به همه جا می تابید. از خدا کمک خواستم واو هم دریغ نکرد برای داشتن آرامش زمان مصاحبه. یه نگاهی به صف انداختم 10 دقیقه گذشته بود و فقط یک نفر عبور کرده بود. یاد سفرنامه های دوستان خوب مهاجر سرایی افتادم . تو یکی از اونها خونده بودم که اگه صف طولانی دیدید برید جلو و اعلام کنید که وقت مصاحبه دارید....رفتم جلو برگه ملاقات که ساعت 9 صبح بود و نشون دادم و خوشبختانه نفر بعدی منو فرستاد داخل . البته فهمیدم که افراد به ارمنی اعتراض کردند و نگهبان گفت که من ایرانی هستم و ساعت 9 وقت دارم.
تجربه 3: به موقع جلوی سفارت حضور داشته باشید (نیم ساعت قبل مصاحبه) و اگر صف دیدید نگران نباشید شاید اونها زودتر اومدند.
بعد ار عبور از چند خوان رستم وارد سالن اصلی شدم. یه خانمی که خیلی خوب فارسی صحبت میکرد یکی یکی مدارک رو گرفت و چک کرد بعدش هم انگشت نگاری و منو فرستاد یرای پرداخت 330 دلار.
نوبتم شد و وارد کابین شدم. همون آقا عینکی مهربون که از بچه ها شنیده بودم بود. بعد از تبریک و خوش امد گویی این نوع سوالات و ازم پرسید:
راجع به برنامه ام در ا م ر ی ک ا و این که کجا میخوام باشم و چه کار میخوام بکنم...
سوالاتی از تو فرم که پر کرده بودم مثل اینکه این شخصی که میری پیشش کیه و ...
سوالات فراوان و دقیق در مورد کارم ...
مبلغ حقوقم و میزان مخارجم در تهران حتی در مورد مبلغ قبض های اب و برق و...
در مورد روابط ایران هم یه مختصری صحبت شد که البته دلیلش همون تفاهم نامه روز قبل بود که به نظر، کنجکاو بازخورد این مورد بین ایرانی ها بودند و جنبه دیگری نداشت. منظورم اینه که به نظر نمیاد چنین بحثی در روز مصاحبه متداول باشه..
در پایان هم شماره تلفن ازم گرفت و گفت که احتمالا تا دوروز دیگه تماس خواهند گرفت.
تجربه 4: صادقانه و صریح پاسخ بدید...
با خوشحالی تمام داشتم تو دالما مال می چرخیدم که از سفارت تماس گرفتد و گفتند ساعت 3 اینجا باشید برای دریافت ویزا...و به لطف خدا به خوبی و خوشی همه چیز انجام شد.

در پایان از همه دوستان مهاجر سرایی که با قرار دارن اطلاعات مفیدشون در سایت منو در این سفر همراهی کردن سپاسگزاری میکنم و آرزوی موفقیت برای شماعزیزان دارم.
**2014AS24/یک نفر/ایروان/مصاحبه اواخر نوامبر/ ویزا یکضرب
سلام به همه دوستان و بالاخره نوبه سفرنامه من رسید و امیدوارم سفرنامه مفیدی برای دوستان باشه
خب مثل همه دوستان از وقتی که فهمیدم قبول شدم شروع کردیم به جمع آوری مدارک و واکسناسیون
ابتدا من فکر میکردم میتونیم مدارک رو تا 30 سپتامبر سال آینده بفرستیم ولی وقتی با این سایت
آشنا شدم سریع فرمها رو آماده کردم با این حال با توجه به کیس نامبرم که باید اکتبر وقت مصاحبم میشد بعلت اینکه
یکم با تاخیر فرستادم مصاحبم دسامبر افتاد و کلی هم استرس کشییدیم و تماس گرفتیم تا اینکه نامه دوم اومد
نامه دوم که اومد مدارک رو که آماده کرده بودم به دارالترجمه دادم و کارت واکسن رو کامل و در روزهای آخر
منتهی به مصاحبه به پاستور رفتم و کارت واکسن بین المللی رو گرفتم
با راهنمایی دوستان عزیز در این سایت و تشکرویژه از خانم ریحانا بابت راهنمایی در مورد اجاره آپارتمان
یه واحد آپارتمان خوب و با قیمت مناسب در بهترین نقطه ایروان با قیمت شبی 45 دلار اجاره کردیم
اینو بگم که ما 5 نفر بودیم و به همین دلیل به قول ارمنیها 3 خوابه گرفتیم توی سایت قیمتش 60 دلار بود که
با تخفیف 45 دلار اوکی شد
ما تصمیم گرفته بودیم زمینی بریم بنابراین یک هفته قبل از حرکت بلیطها رو به قیمت 150هزارتومان رزرو
کردم.با توجه به توصیه های دوستان یکم آذوقه برای سفر تهیه کردیم و آماده یه مسافرت زمینی 24 ساعته شدیم
ما از همدان ساعت 11:30 رسیدیم تهران و بلیطهامونو گرفتیم و منتظر نشستیم اتوبوس 25 نفری بود و من کنجکاو
بودم ببینم کیا برنده لاتاری هستند میدونستم که خانم (هات بیسیک) با همسرشون داخل اتوبوس هستند ولی
نمیدونستم که کدوم از زوجها هستند به هر حال اتوبوس راه افتاد و سفر آغاز شد اتوبوس ساعت 2 نیمه شب به
مرز رسید و ما تشریفات مرزی رو انجام دادیم قبلش هم با خانم (هات بیسیک) و همسرشون هم آشنا شدیم
اتوبوس ما چون بار زیاد زده بود تا ساعت 6 صبح علاف اوتوبوس شدیم اینم بگم که مرزداری ارمنستان به من گیر داد
نمیدونم تو پاسپورتم چه موردی بود که کلی بیسیم و تلفن زد و بالاخره مهر رو زد و خیالم راحت شد
اتوبوس ساعت 3بعدازظهر به ایروان رسید و توی اتوبوسمون یه پسره بود که ارمنی بلد بود و همسر خانم (هات بیسیک)
گوشی رو به اون داد که با صاحب آپارتمان صحبت کنه که من دیدم شماره جفتمون یکیه و به پسره گفتم بگو ما هم
هستیم بالاخره ترمینال پیاده شدیم دلالها اومدن سراغمون خانوم لنا هم بود بالاخره از دستشون در رفتیم و خودمونو
به صاحب آپارتمان در ترمینال رسوندیم و ما و دوستانمونو به آپارتمانمون رسوند.
آپارتمان خوب و تمیز و گرمی بود و از همه بهتر اینترنت پرسرعت و بدون فیلترش بود
5شنبه وقت مدیکالمون بود و با ونهای خط 67 به بیمارستان رفتیم و دوستانمون از ما زودتر رفته بودند ولی
دکتر هنوز نیامده بود یه یک ربعی منتظر بودیم که خانوم دکتر اومد و ما نفر اول رفتیم داخل و طبق بقیه
سفرنامه ها تستها رو انجام داد و به لوسی زنگ زد و لوسی هم آدرس آزمایشگاه و محل عکسبرداری از قفسه سینه رو به ما گفت و رفتیم و به سادگی اونارو هم انجام دادیم و خانوم دکتر گفت فردا ساعت»3:30 بیاین جواب مدیکال رو بگیرید بعد از مدیکال یکم خیالمون راحت شد که یه مرحله رفتیم جلو فرداش هم رفتم جواب رو گرفتم و با یه کیس دیگه ازلاتاری که یه خانوم بود آشنا شدم بعد گرفتن جواب زدیم به گشت و گذار و به کاساکاد-کلیسای
گریگوریان-ساختمان اپرا-بازارورنیساژ-شاپینگ سنتر دالما(کوچیک شده دبی مال)-رستوران پروانه(پروانا) که حتما توصیه میکنم برید و بازارروسها تا روز موعود فرارسید و شبش اصلا خوابمون نمیبرد زمان مصاحبمون ساعت 9 بود
و اون روز هوا خیلی سرد بود و ما با خط 75 ساعت 8:45 رسیدیم جلو درسفارت و دیدیم اوفففف چه صفی تا ما وارد صف شدیم نگهبان دم در گفت ایرانیها بیان جلو که کلی خوشحال شدیم و ارمنیها کلی ناراحت و غر میزدند چون واقعاخیلی سرد بود طبق معمول کارهای سکوریتی رو انجام دادند تا رسیدیم به سالن مصاحبه باجه های 8 و 9 مدارک تحویل میگرفتند و خیلی خوب فارسی حرف میزدند و ترجمه کارت ملی و ترجمه و اصل مدارک تحصیلی همسرم رو اصلا نخواست بعد از تحویل مدارک نشستیم تا کابینهای 10 و 11 صدامون کنند ابتدا خانوم(هات بیسیک)و همسرشون رو صدا کردند و رفتند باجه 11 و با موفقیت و گرفتن یکضرب اومدن بیرون بعد ما رو باجه 10 صدا کرداینم بگم که خانوم (هات بیسیک) و همسرشون منتظر موندن تا ما هم کارمون تموم بشه ما رفتیم و با برخورد
خیلی خوب جناب آفیسر مواجه شدیم و کلی تبریک گفت و منم عید پاک رو بهش تبریک گفتم جالب اینکه از ما
نخواست قسم بخوریم بعد کلا 3 تا سوال کرد 1- کجا کار میکنید و چیکار میکنید؟ 2- این شخص که در آمریکا هست
کی شما میشه؟3- چرا معافی گرفتی؟ بعد از این 3 سوال گفت تمام مدارک شما کامله و یه شماره تلفن بدید
که با شما تماس بگیریم بیاین ویزاتونو بگیرید دیگه کلی خوشحال شدیم و به اتفاق دوستان یکضربی از سفارت
اومدیم بیرون . فرداش زنگ زدند و گفتند ویزاها آمادشدندوفقط خانومتون فرم 230 رو امضا نکرده ایشون بیان هم ویزا
رو ببرن هم فرم رو امضا کنند ساعت 3:30 رفتیم و خانوم رفت داخل من تو سرما موندم از بیکاری هم هی عکس میگرفتم تا بالاخره خانوم با ویزاها اومد
بعد گرفتن پاسپورت سریع رفتیم برای تهیه بلیط اتوبوس که گفتند برای فردا پر شده و ما یه ماشین دربست تا مرز
گرفتیم و وقتی رفتیم تو جاده خدا رو شکر کردیم که با اتوبوس نرفتیم چون برف اومده بود و ماشین سنگینها تو جاده مونده بودند و این سواری ما از لای اونا میرفت و واقعا ماشین خوبی بودرسیدیم مرز و مرزایران تا پاسپورت ما رو دید و دید ویزای امریکا گرفتیم فرستادمون اتاق دفتر نهاد ریاست جمهوری و کلی سوال جواب به مدت 45 دقیقه و وقتی از اونجا اومدیم بیرون یه ماشبن به سمت مقصد گرفتیم

نکات
1-در خیابان تیگران نزدیک میدان جمهوری یه صرافی هست به نام ایرانیان که هم تور میبره هم ریال رو به درام با نرخ 7.5 هم با کارت بانکی هم نقدی تبدیل
میکنه
2-هوای تاکسیها رو داشته باشید که خیلی نامرد هستند وقتی رفتیم رستوران تاکسی نامرد 10000 درامی منو با 1000 درامی
عوض کرد و گفت 1000 درامی دادی نامرد یه جا هم 2000 درام طی کردیم بعد که رسیدیم دبه کرد گفت گفتم نفری 2000
درام که تا بهش گفتیم بریم پیش پلیس گازش رو گرفت رفت
3-برای خرید لباس فروشگاه نیویورک بدک نیست
4- دیسکوهای ایرانیش هم آشغال هستند و ما که رفتیم نیم ساعته اومدیم بیرون تازه به قول خودشون بزرگترینش که میگفتند آیس هست رفتیم

این بود سفرنامه من
شماره کیس: **3
تاریخ رویت قبولی: 1 می2013
ارسال فرمهای سری اول : 6 جون
تاریخ مصاحبه: 7 دسامبر
دریافت ویزا: 8 دسامبر
ورود به امریکا: 7 می 2014
دریافت سوشیال: 18 می 2014
دریافت گرین کارت: 15 جون 2014
دوستان عزیزم سلام. من به لطف سفرنامه های خوب دوستان خوبم و تجربیات گرانبهای آنها سفری راحت و مناسب داشتم و به شما هم توصیه می کنم حتما سفرنامه های این قسمت و همچنین بچه های 2013 از جمله سفرنامه آقا افشین را مطالعه بفرمایید. به همین دلیل چون نمی خواهم مطالب تکراری بیان کنم، نکات خاصی که به نظر مفید است را بیان می کنم. ان شاالله که راهگشا باشد:

نامه دوم:
من فرم هایم را با تاخیر یعنی حدود یک ماه و نیم پس از اعلام نتایج لاتاری با ایمیل فرستادم. دلیلش هم این بود که می خواستم فرم هایم را با دقت پر کنم و اشتباهی نکنم که بعدا موجب پشیمانی شود. چون که یکی از دلایل اصلی ریجکت شدن، اشتباهات مهم در پر کردن فرمهاست. اما در عین حال این مساله باعث شد تا دیرتر از همدوره های خود به مصاحبه بروم و زمان نامه دوم من خیلی طولانی شد. چون کیس نامبر پایینی دارم اگر مدارکم را زودتر فرستاده بودم زودتر هم مصاحبه می شدم. توصیه من این است که تا انتهای may دیگر فرم ها را بفرستید.

مدارک و آماده سازی:
مدارک خود را تنها با مهر مترجم و بدون تایید دادگستری ارائه دادم. تمکن مالی به مبلغ 43 میلیون تومان از بانک پاسارگاد گرفتم. در زمان مصاحبه کارت ملی و ریز نمرات را سفارت از من نخواست. چون از زمان انداختن عکس قبلی 6 ماه گذشته بود مجددا عکس انداختم. هم 5در5 برای سفارت و هم 3در4 برای مدیکال چاپش کردم. واکسن های خود را از مدت ها قبل با مراجعه به انستیتو پاستور تجریش زدم و برگه زرد بین المللی را تکمیل نمودم.

وقت مدیکال:
با ایمیل از دکتر کریستین وقت گرفتم. طوری برنامه ریزی کردم تا دو روز قبل از مصاحبه به مدیکال بروم که تا زمان مصاحبه نتیجه آن آماده شود.

تهیه بلیط:
بلیط رفت و برگشت خود را از یک آژانس در خیابان ملاصدرا حدود یک ماه قبل از سفر به قیمت 950 هزار تومان گرفتم. البته قیمت ها متفاوت بود و بعضی از دوستان با 890 تومان هم گرفته بودند. ایرلاین من آسمان بود اما ایرلاین آرماویا هم وجود دارد که بلیط هایش در حال حاضر (آبان 92) از 1.5 میلیون تومان شروع میشود. تاریخ رفت و برگشت را فیکس کردم اما در عین حال امکان یکبار تغییر تاریخ برگشت بدون پنالتی و برای دفعات بعد با مقداری جریمه را داشت.

مکان اقامت:
برای اقامت 3 گزینه پیش روی خود داشتم: هتل، هاستل و آپارتمان. گزینه مورد علاقه من هتل بود بنابراین برای یافتن هتل مناسب به تحقیق پرداختم. در حین تحقیق با سایت booking.com آشنا شدم که اطلاعات مفیدی در مورد هتل ها و هاستل های تمام نقاط جهان در اختیار شما قرار می دهد و در عین حال امکان رزرو با قیمتی پایین تر از قیمت عادی هتل هم دارد که البته برای اینکار نیاز به credit card دارید. ضمن تحقیق متوجه شدم که مرکز شهر ایروان مناسب ترین نقطه برای اقامت است و الحق هم که همین طور بود. دوستان، مرکز شهر فاصله بین میدان جمهوری تا میدان اپراست. پس به دنبال هتلی در این منطقه گشتم اما اکثر هتل های این منطقه گران قیمت بودند و برای من این گزینه مناسب نبود چون ترجیح می دادم پس انداز خود را در ارمنستان تمام نکنم. هتل های سه ستاره با قیمت مناسب هم بودند اما از مرکز شهر دور بودند. پس اگرچه مطمئن نبودم اما تصمیم به اجاره آپارتمانی در مرکز شهر گرفتم. جناب آقای علی مهاجر آپارتمانی از hyurservice.com گرفته بود و راضی بود پس من هم همان آپارتمان را گرفتم. آپارتمان نوساز در طبقه 13 برجی با چشم انداز زیبای ایروان همچون هزار پله و ساختمان اپرا. گرمایش ساختمان از نوع central heating بود یعنی اینکه کل برج به صورت مرکزی گرم می شود و در آپارتمان امکان کم و زیاد کردن دما وجود ندارد. در عین حال که یک کولر گازی هم داشت. آپارتمان اندکی سرد بود و من کاری نمی توانستم بکنم بجز پوشیدن لباس بیشتر. آپارتمان من یکخوابه و از نوع executive بود. بسیار تمیز و با امکانات کامل مثل وسایل پخت و پز و اتو. در عین حال از آنچه که فکر می کردم کوچکتر بود اما برای من که تنها بودم کفایت می کرد. برای گرفتن آپارتمان حسابی چانه زدم و با توجه به اینکه low season بود از ایشان تخفیف گرفتم. در مجموع خدا را شکر از آپارتمان راضی بودم.
اما یک مورد هست که می خواهم با شما در میان بگذارم. چون احتمال داشت یکبار دیگر به ایروان بیایم و در ذهنم کنجکاوی نسبت به هاستل ها وجود داشت تصمیم گرفتم دو تا از هاستل را از نزدیک ببینم یکی center hostel و اون یکی theatre hostel. دوست داشتم گرمی هاستل و یکی دیگه از هاستل ها رو هم ببینم که نشد. اونا توی booking.com کلی عکسای قشنگ دارن و rate اشون هم بالاست. اما چیزی که من دیدم متفاوت بود. نمی دونم شاید به خاطر اینکه توقع من بالا بود. اینها برداشتن یک آپارتمان را پارتیشن بندی کردند و هر پارتیشن را به اسم اتاق می فروشند. حتی بعضی از اتاق ها در مجزا ندارند و شما برای اینکه وارد یک اتاق شوید باید از اتاق یک نفر دیگر رد شوید!!!Sad این یعنی نه privacy دارید نه سکوت و آرامش، چون بعضی از اتاقها با پارتیشن از هم جدا شده بودند و دیوار به اون معنی نداشتند.center hostel که خیلی جالب بود، طبقه چهارم یه ساختمان قدیمی بود که آسانسور هم نداشت. یعنی من با اون بار سنگینی که داشتم اگر می خواستم برم آنجا واقعا اذیت می شدم. اما در عین حال هاستل ارزان تر از آپارتمان است. به هرحال اگر هاستل می گیرید آگاهانه انتخاب کنید و توقع خود را پایین بیاورید.

فرودگاه:
اگر می خواهید با آرامش مراحل پرواز خود را طی کنید حداقل دو ساعت قبل از پرواز در فرودگاه امام باشید. پرواز رفت من 5 دقیقه تاخیر داشت و پرواز برگشت تاخیر نداشت. هواپیمای ما بوئینگ 727 بود و takeoff و landing مناسبی داشت. شنیده ام این پرواز هواپیمای فوکر هم دارد. من از hyurservice ترانسفر هم گرفتم به قیمت 6 هزار درام. اگرچه ممکن بود با چانه زدن با راننده تاکسی ها با قیمت کمتری تاکسی بگیرم اما اگر ترانسفر نمی گرفتم باید از فرودگاه به دفتر hyurservice می رفتم و از انجا با نماینده ایشان به محل آپارتمان می رفتیم. برای برگشت هم ترانسفر گرفتم به همان قیمت.

مدیکال:
مدیکال من مثل بقیه دوستان بود. فقط اینکه اگر از قبل، جای مطب دکتر، محل آزمایش خون، و محل عکس قفسه سینه را حفظ می کردم کمتر اذیت می شدم. چون دوستان ارمنی اکثرا انگلیسی را نمیدانند. خانم دکتر کریستین گفت عکس قفسه و برگه مربوط به واکسن ها را با خودم به امریکا ببرم. در عین حال گفت که احتمالا لازم نمی شوند ولی گاهی به صورت موردی از افراد درخواست می کنند و آن را با جواب مدیکال مقایسه می کنند تا به نوعی کار دکترها را هم چک کرده باشند.

مصاحبه:
من فرمهای خود را قبل از دریافت نامه دوم آپدیت کرده و مجددا برای KCC ارسال کرده بودم اما وقتی برای مصاحبه رفتم خانمی که مدارک را تحویل می گرفت از من درخواست آدرس در آمریکا کرد. من حسابی جا خوردم چون با فرض اینکه فرمهای آپدیت شده را برایشان فرستاده ام دیگر همراهم برای مصاحبه نیاورده بودم و آدرس را نداشتم که ارائه کنم. این مساله خیلی عجیب بود و حسابی نگران شدم. نمی دانم چرا KCC فرمهای آپدیت شده را برای سفارت نفرستاده بود. به هرحال من صبح روز مصاحبه نیم ساعت زودتر دم درب سفارت حاضر شدم که صف طویلی را جلوی خودم مشاهده کردم. به مدت یک ساعت ونیم در سرما ایستادم تا نوبتم شد داخل شدم. باقی روند کار همچون سفرنامه های دوستان است. مصاحبه من بسیار کوتاه بود و فکر می کنم 5 دقیقه هم نشد. بعد هم همانطور که انتظار داشتم آفیسر جمله معروف را گفت و برگه آبی را به من داد.

سیم کارت و اینترنت:
من سیم کارت خود را از Beeline گرفتم. اگر اشتباه نکنم 200 درام هزینه سیم کارت شد و 500 درام هم شارژش کردم که برای من کافی بود. چون بیشتر وقت ها از طریق viber با خانواده صحبت می کردم. سیم کارت من اینترنت نامحدود هم داشت و برای هر روز 50 درام از شارژم کم می کرد که بسیار مناسب بود. ضمنا با گرفتن کد *88* قبل از شماره تلفن خودم می توانستم ارزانتر با ایران صحبت کنم. در مجموع ازش راضی بودم. آپارتمان هم اینترنت wifi داشت که از آن هم می توانستم استفاده کنم.

ایروان:
ایروان شهر زیبایی است، بخصوص مرکز شهرش. آرامش خاصی در شهر جاری است. وقتی که هوای آن را تنفس می کنید و آبش را می نوشید آن را حس می کنید. بخصوص برای ما که از محیطی پرتنش همچون ایران به آنجا می رویم. آب ایروان خوش طعم است ودر سرتاسر شهر آبخوری های عمومی وجود دارد که همه از آن می خورند. من قدم زدن در شهر را دوست داشتم و بسیاری از مسیرها را پیاده طی کردم، البته به کمک گوشی GPS دارم و همین طور Google Map که بسیار به من کمک کرد تا هرگز گم نشوم.

خرید:
سوغاتی خیلی از ما ایرانی ها لباس و پوشاک است اما ایروان برای خرید لباس محل مناسبی نیست. اگرچه اکثر مارک ها و برندهای معروف در آنجا مغازه دارند اما قیمت هایشان به طرز عجیبی بالاست. حتی به اعتقاد بعضی از دوستان از کانادا و آمریکا هم گرانتر است. جنس های ارزان قیمت تر هم هست که البته کیفیتشان هم بالطبع پایین تر است اما همین جنس ها هم که در ایران هم پیدا می شوند از ایران گرانترند. پس توصیه من به شما این است که از آنجا خرید نکنید و بیخودی هم مثل من قول سوغاتی به کسی ندهید. بهتر است همانطور که امیر مهاجر عزیز هم توصیه کرده است خرید لباس مارک دار را برای امریکا بگذارید. برای خرید مایحتاج روزانه خود می توانید از فروشگاه های زنجیره ای SAS و Yerevan City استفاده کنید. برای چنج کردن پول هم از فروشگاه SAS استفاده کنید که نرخ تبدیلی بالاتری دارد.

هزینه ها تا زمان مصاحبه (آذر 92):
ترجمه مدارک: 330,000 تومان (علت زیاد شدن هزینه ترجمه این بود که من مدارکم را در چند نسخه ترجمه کردم)
واکسن: 100,000 تومان
بلیط هواپیما و عوارض: 1,015,000 تومان
عکس: 50,000 تومان
اقامت و ترانسفر: 275 دلار
مدیکال: 110 دلار
سفارت: 330 دلار
متفرقه: 82,000 تومان

خوب این هم از سفرنامه من. از دوستان عزیزی که تجربیاتشان را بی منت در اختیار امثال من گذاشتند، صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم سفر خوبی داشته باشید و بهترین ها برایتان رقم بخورد.
من روز پنجشنبه با هواپيماي آسمان به ايروان رفتم و بليط برگشت رو هم براي يك هفته بعد گرفتم. پرواز راس ساعت انجام شد.
* من دوهفته قبل از پرواز زمان بسيط رو تغيير دادن كه حدود ١٦٠ هزار تؤمن شارژ شدم . پس با دقت بليت بخريد.

هتلم واقع در ميدان جمهوري بود كه بسيار از اين موضوع راضي بودم چون تقريبا همه چيز در أطراف ميدان متمركزه و بدون تاكسي مي شه به جاهاي مختلف دسترسي داشت.
دوبار برف أمد و هوا بسيار سرد بود.
* حتما چتر و لباس گرم در زمستان ببريد و از موزه ملي واقع در ميدان جمهوري ديدن كنيد و ترجيحا محل أقامتتون رو در مركز شهر انتخاب كنيد و ادرس ها را به ارمني براي نشان دادن به راننده تاكسي ها داشته باشيد.
روز مديكال ( جمعه):
بيمارستان واقع در خيابان موراتسان است كه براي رفتن پيش دكتر كريستين بأيد از در حياط كه وارد مي شيد به دست چپ بريد و در جداره كناري يك در فرعي هست از أن وارد ميشيد و به طبقه دوم بريد. ترتيب شماره هاي اتاق ها درست نيست و كسي زبان نمي دونه كه راهنمايي تون كنه . از پله ها كه وارد رآهرو مي شيد به سمت چپ بريد و آخرين اتاق ٢٢٠ هست. منشئ فارسي زبانش معاينات رو انجام مي ده و خود دكتر زياد رفتار خوبي نداره. اگر عينيك هستيد علاوه بر كارت زرد و كپيش عينكتون رو براي تست بينايي همراه ببريد. ازمايش خون در ظيك ساختمان جدا انجام مي شه واقع در حياط پشتي، و براي عكس ايكس ري بايد به همان ساختمان أصلي مراجعه كنيد كه هم از حياط پشتي و هم حياط جلوي دسترسي داره.
به من گفتن كه شنبه يك شنبه تعطيلند و جواب ١٠/٣٠ روز دوشنبه حاضره كه يا خودم مي تونم بگيرم يا كسي رو بفرستم يا خودشون ساعت يك با پيك مي برن سفارت. چون من تنها بودم خودم مدارك رو بعد از مصاحبه گرفتم و بردم سفارت.
روز مصاحبه ( دوشنبه)
صبح روز مصاحبه با توجه به اين كه هتلم در ميدان جمهوري بود و حدود ٢٠ دقيقه راه تا سفارت داشتم، از رسپشن هتل خواستم تا براي ساعت ٨:٢٠ ماشين خبر كنه تا قبل از ٩ آنجا باشم، اما ماشين ٢٥ دقيقه دير آمد و استرس زيادي بهم وارد شد. در رآه هم با ترافيكي كه قبل از آن در ارمنستان نديده بودم مواجه شدم. احتمالا ساعت أوج ترافيك صبحگاهي براي رفتن به سر كار بوده ، در ضمن تاكسي منو برد به در سفارت در مقابل يك ميدان كوچك كه نگهبان گفت بأيد بريم و بعد از دور برگردون اتوبان به در ورودي سر بزرگراه كه پاركينگ ماشينها هم همانجا بود.
* حتما اگر تاكسي خبر مي كنيد بد قولي راننده را هم در نظر گرفته يا ترجيحا خودتان از سر خيابان تاكسي بگيريد و براي ترافيك صبحگاهي مسير اشتباه و ساير اتفاقات يك حاشيه اطمينان در نظر بگيريد تا خودتون متحمل استرس نشيد چون اگر هم كمي دير برسيد اتفاق خاصي نمي افته.
من كمي دير رسيدم. هوا بسيار سرد بود و صفي طولاني مقابل ورودي شكل گرفته بود. از نگهبان خواستم بگذاره من برم داخل چون زمان مصاحبه ام ساعت ٩ بود و من تنها إيراني در صف بودم أما نگهبان گفت فرقي نمي كنه و بايد قاطي ارمني ها بايستم كه ناگفته نمونه بعضي هاشون صف رو رعايت نمي كردن. حدود يك ساعت طول كشيد كه رفتم داخل و اگر أون يه كم افتاب نبود يخ زده بودم. بعد از گذشتن از گيت كنترل وارد سالن أصلي شدم.
اسم من در ليست اول بود أما من نفر دومي بودم كه پروندهش رسيدگي شد ظاهرا قبل من يك آقاي مجرد أمده بود كه كلير ينس خورده بود.
فورا منو به باجه تحويل مدارك راهنمايي كردن . فرم هاي اصلاح شده را تحويل دادم و آن خانم كه فارسي حرف مي زد فقط از من پاسپرت و كپي اش، شناسنامه ، پرينت مالي ، مدرك ديپلم و پيش دانشگاهي، ليسانس و ريز نمرا تش و فوق ليسانس و ريز نمرا تش و ترجمه هاشون رو خواست و باقي مداركي كه برده بودم رو گفت نيازي نيست. ( البته خودم ريز نمرات رو ضميمه كرده بودم و نمي دونم لازمه يا نه) و بعد يه فيش داد كه ٣٣٠ دولار رو پرداخت كنم و بعد منتظر شدم تا اسممو صدام كنن.
ازم خواستن برم باجه ١٠، كه يك دكه كوچك چوبي بود كه پنجره أي داشت كه كنسول أن ور نشسته بود
* خيلي روي كفش و شلوار و دامنتون حساس نباشيد.
كنسول يه آقاي خوش أستيل آمريكايي جوان بود كه اول به فارسي خوش أمد گفت و ازم خواست برگه أي رو امضا كنم كه روان نويس كار نمي كرد و به انگليسي ازش يه روان نويس ديگه خواستم ، انگار دنيا رو بهش داده باشن با هيحان گفت كه انگليسي بلدي؟ و ديگه كلا به انگليسي صحبت كرديم.
مصاحبه من خيلي خلاصه و كوتاه بود. ظاهرا هيچ نكته مبهمي براي كنسول وجود نداشت و هيچ مدرك ديگه أي ازم نخواست. من يك كيس خانم مجرد ٢٨ ساله فوق ليسانس بودم كه حدود چهار سال سابقه كار در شركت خصوصي داشتم. تنها سؤالا تي كه پرسيد اين بود كه كارت رو در شركت توضيح بده كه من كاملا تشريح كردم و پرسيد كسي ادرسش رو نوشتي چه نسبتي داره؟ كه گفتم دوست صميميه. و گفت چرا مدرك مديكالت حاضر نيست كه من گفتم فكر كردم بيمارستان شنبه نيمه وقت بازه أما تعطيل بوده و امروز مداركم حاضره كه ازم خواست مداركم رو بيارم. و گفت هيچ مشكلي وجود نداره فقط مديكالت رو ببينم ويزا صادر مي شه . پاسپرتم رو نگه داشت و روز پروازم رو پرسيد كه پنجشنبه بود. گفت سعي مي كنه تا ٤ شنبه به دستم برسونه . يه برگه ابي و اصل مدارك رو بهم برگردوند . شماره تلفن ارمنستان و ادرس و شماره اتاق هتلم رو گرفت.
سريع رفتم بيمارستان مدارك رو گرفتم و در صندوق جلوي در انداختم و يك ايميل زدم به كنسول زدم كه مدارك رو فرستادم.

روز چارشنبه ساعت ١١ همون خانم به من زنگ زد كه با كپي پاسپرت ساعت ٤ سفارت باشم و پاسپرتم رو همراه يك پو شه نارنجي بهم پس داد.
دوستاى خوبم سلام ، ببخشيد يكم دير شروع به نوشتن ميكنم ، اما برام اتفاقى افتاد كه اميدوارم هيچوقت و براى هيچكدوم از شما توى زندگيتون پيش نياد و هميشه عزيزانتون كنارتون باشن ..
شايد شروعش كمى تلخ باشه ولى بهتون قول ميدم اگه صبور باشين و با من همراه ، چيزايى رو كه تجربه كردم با شيرينى هرچه تمام تر براتون تعريف ميكنم .

بليط و اقامت
------------
راستش روز و بليط پروازم رو با توجه به روز مديكال ام كه با ايميل با خانوم دكتر كريستين هماهنگ كرده بودم و با توجه به روزى كه قرار مصاحبه ام بود تهيه كردم .
قرار پزشكيم روز دوشنبه ساعت ١١ صبح و مصاحبه ام روز چهارشنبه ساعت ٩ صبح بود و بخاطر همين با توجه به پروازهاى ايران-ايروان كه روزهاى شنبه ، دوشنبه و پنجشنبه بود مجبور شدم بليطم رو براى شنبه و برگشتم رو براى پنجشنبه بگيرم .
براى جا هم اول مى خواستم يه خونه اجاره كنم ، اونم از طريق سايت www.hyurservice.com ، من اتاقم رو با توجه به كلاسش ( A,B,C ) و قيمتش و مدت اقامتم تعيين كردم و تو قسمت توضيحاتش نوشتم كه ميخوام به سفارت و به بيمارستان نزديك باشه ، در جواب درخواست من اونها پاسخ دادند كه يك خونه با كلاس B به شرايط شما نزديكه و قيمت هر شب اون به دلار اگر درست يادم مونده باشه ٣٥ دلار بود ، قبل از مكاتبه من قيمت يك تور سفر به ارمنستان رو هم از يه آژانس هواپيمايى داخلى پرسيده بودم كه اون هم حدودا شبى ٣٢ دلار بود و با بليط و ترانسفر دوطرفه (٢٠ دلار ) و قيمت هتل و صبحانه ، روهم در حدود ١٥٠٠،٠٠٠ تومان ميشد .
بخاطر همين با يه حساب سر انگشتى و اينكه اونجا غريبم و هتل امنيت بيشترى داره و در ضمن صبحانه هم رايگانه ، تصميم گرفتم شرايط تور رو انتخاب كنم .

شروع سفر و چينج كردن دلار
----------------------------
تلخى شروع سفر من از اونجايى بود كه درست صبح همون روز بعد از خاكسپارى عزيز دلم ، مادربزرگم راهى فرودگاه شدم ، پرواز ساعت ٣:١٠ دقيقه بود و من درست ١:٤٥ رسيدم فرودگاه ، يِكم گُنگُ و گيج بودم ،
اما با خودم ميگفتم راهى كه دور از جون همه شما ، هممون بايد يه روزى بريم ، يه جورايى هممون مسافريم ، شايد الان مبدا مون فرق كنه ، ولى مقصد هممون يه جاست ...!؟
با اين فكرا خودمو التيام ميدادمو و يه جورايى خودمو جمع و جور كردم .
تو رفتن مشكلى نبود و پرواز بدون تاخير انجام شد ، توى پرواز با يكى از هموطنا شروع به صحبت كرديم ، برخلاف من ، ايشون براى كار اومده بود و در كل از شرايط كشور ارمنستان زياد راضى نبود و اقتصادشون رو فقير ميدونست .
بعد از آرزوى موفقيت براى همديگه و خداحافظى كردن ، اولين كارم چينج كردنه دلار بود ، من اونجا دوتا ١٠٠ دلارى چينج كردم ، اگر با دستگاه چينج كنيد ارزش دلارتون به درام بيشترِ ، درضمن نگران كار كردن با دستگاه هم نباشين ، چون كنار دستگاه يك خانوم به عنوان راهنما كار با دستگاه هست . اين دستگاه ها درست بعد از ورود به فرودگاه و روبروى پله ها و قبل از رفتن براى درخواست ويزاست .
قيمت هر دلار روزى كه من وارد ايروان شدم دقيقا ٤٠٢ درام بود ، اما بعد از چند روز كه اونجا بودم ارزش درام پايين اومد و قيمت هر دلار به ٤٠٦.٥ درام رسيده بود ، پس براى چينج كردن پولهاتون عجله نكنيد . شما هر وقت كه بخواهيد مى تونيد اين كارو انجام بديد ، تمام بانك هاى داخل شهر دلار شمارو چينج ميكنن ، همينطور بيشتر سوپرماكت هاى بزرگ و هتل ها هم داخلشون دستگاه چينج دارن ، پس اصلا نگران اين قضيه نباشين .

گرفتن ويزا در فرودگاه
-------------------
درست سمت چپ دستگاه هاى چينج دلار ، چندتا ميز بود و روى اون فرم هاى درخواست ويزا بود ، كناراون هم چند نفر ايستاده بودن كه با زبون دست و پا شكسته انگليسي صحبت ميكردن و بقيه رو راهنمايى ميكردن، من از قبل فرم رو طبق فرمايش دوستان از لينك سايت مهاجرسرا و روى يه كاغذ A4 پشت و رو پرينت گرفته بودم و اونو با دقت پُر كرده بودم و علت سفرم رو هم زده بودم USA EMBASSY ، خانومى كه اونجا براى راهنمايى ايستاده بود گفت فرمى كه شما براى درخواست ويزا پر كرديد قديمى و بايد دوباره پُر كنيد ، من هم فرم جديد رو يه نگاهى انداختم و ديدم فقط چيدمان سوالاتش فرق كرده ، بخاطر همين رفتم پيش آفيسرى كه ويزارو صادر ميكرد و ازش پرسيدم ، اونهم گفت مشكلي نداره و فرم قديمى رو ازم گرفت و بهم گفت ١٠ دلار بده و بعد ويزاى ٢١ روزه رو برام صادر كرد .
دوستان عزيز من به دلار پرداخت كردم اما بهتره شما به درام ( ٣٠٠٠ درام ) پرداخت كنيد چون مطمئناً بيشتر به نفعتون هست و حدودا ٢.٥ دلار ( ١٠٢٠ درام ) صرفه جويى ميكنيد .

ترانسفر از فرودگاه
-----------------
همونطورى كه گفتم هزينه ترانسفر من روى تور بود يعنى ٢٠ دلار مجموع براى رفت و برگشت از فرود گاه به هتل و برعكس .
دوستاى خوبم توى فرودگاه آدماى زيادى هستن كه بابت اجاره جا و تاكسى و ... به شما مراجعه ميكنن ، لطفا حواستون باشه و حدالمكان تاجايى كه مى تونيد ازشون دورى كنيد ، براى رفتن از فرودگاه به داخل شهر هم حتما از تاكسى هاى كنار درب خروج استفاده كنيد و حتما به موارد زير كه بابت تاكسى هاى شهر ايروان مينويسم خوب دقت كنيد .

١- درصورت امكان تاكسى رو انتخاب كنيد كه پلاكشون زرد رنگ باشه ، چون در غيراينصورت اكثرا فاقد تاكسى متر هستن و به شما ميگن با كيلومتر شمار ماشين ، مسافت رو حساب ميكنن و ... .
٢- حتما قبل از سوار شدن از راننده بابت داشتن تاكسى متر سوال كنيد ، در غير اينصورت حتما آدرستون رو بهش نشون بديد و باهاشون مبلغ رو طى كنيد كه باز هم من توصيه ميكنم حتما تاكسى هايى رو سوار شيد كه تاكسى متر دارند .
( آدرس جايى رو كه مى خوايد تشريف ببريد حتما به زبان ارمنى روى كاغذ داشته باشيد ، مثل آدرس محل اقامتتون ، آدرس بيمارستان و آدرس سفارت آمريكا، چون اصلا انگليسى نه مى تونن حرف بزنن و نه بخونن ، )
٣- نرخ تاكسى هاى ارمنستان به صورت زير هستش :
الف - ورودى تمام تاكسى ها ٦٠٠ درام هستش
ب - بعد از پيمودن ٤ كيلومتر ، به محض اينكه كيلومتر عدد ٤.١ رو نشون بده به ازاى هر كيلومتر بيشتر مبلغ ١٠٠ دارم اضافه ميشه .
براي مثال اگر مسافتتون ٧.٢ يا ٧.٩ كيلومتر باشه شما بايد مبلغ ١٠٠٠ دارم بپردازين .
ج - در صورت امكان يك نقشه ايروان بروى گوشيتون نصب كنيد كه قادر به استفاده از GPS باشين ، چون اكثرا راننده ها مسير رو كمى طولانى تر ميكنن تا پول بيشترى ازتون بگيرن . مثلا يكيشون منو داشت مى برد بيمارستان ، خيابونى رو كه بايد ميرفت داخل با كمال خونسردى رد كرد ، منم بهش گفتم ، اونم برگشت عقب ماشين به من نگاه كرد و ديد GPS همراهمه ، بخاطر همين مجبور شد كه برگرده .
د - هيچوقت از تاكسى هايى كه به صورت ون يا كمى بزرگ تر هستن و به عنوان تاكسى كار ميكنن استفاده نكنيد چون پول ماشينشون رو ازتون ميگيرن نه كرايه تاكسى رو ، من خودم يكيشون رو سوار شدم موقع پرداخت كرايه حسابم ميشد ٦٠٠ درام ، ولى ايشون ميگفت ١٠٠٠ دارم ، ازش پرسيدم چرا ؟ من مسافتم زير ٤ كيلومتر بود ، گفت my car is good car , benz , هم عصبانى بودم هم خندم گرفته بود ، منم گفتم باش تا صبح دولتت بدمد...
و - اگر هم تاكسى بدون تاكسى متر سوار شدين حتما حواستون به كيلومتر باشه تا طبق تعرفه باهاشون حساب كنيد ، نه بيشتر ، نه كمتر
خلاصه مطلب اينكه كل ارمنستان و مردمش يه طرف ، اين راننده تاكسى هاش يه طرف ، حواستون بهشون باشه ...

وقت مديكال
-----------
روزى كه وقت پزشكى داشتم از رسپشن هتل خواستم كه برام تاكسى بگيرن ، چون هم مطمئن تر بود و هم اينكه همشون تاكسى متر داشتن .
بخاطر همين هميشه براى رفتن بيرون ازشون مى خواستم كه برام تاكسى بگيرن .
آدرس بيمارستان رو كه قبلا به زبان ارمنى پرينت گرفته بودم ، بهش نشون دادم و اون هم منو بدون درد سر برد بيمارستان .
وقتم ساعت ١١ صبح بود ، مطب دكتر كريستين درست طبقه دوم ، سمت چپ و انتهاى راهرو بود ( اتاق ٢٢٢ ) .
منتظر مونديم تا لوسى منشى خانوم دكتر كه فارسى هم راحت صحبت مى كرد اومد ، اما دكتر هنوز نيومده بود ، پاسپورت و نامه قرار سفارت رو از مون گرفت بعد طبق نوبتى كه بهمون داده بود وارد اتاق شديم . دكتر هنوز نيومده بود و خود لوسى با يكى ديگه از همكاراش شروع كردن به معاينات اوليه ،
اول سوالاتى بابت اينكه بيمارى قلبى ، ريوى ، سابقه بيمارى و ... ازم پرسيد و ازم خواست كه بابت اداى حقيقت سوگند بخورم .
بعد شروع به معاينه چشم ، گرفتن فشار ، قد و وزن و ... كرد ، بعد از اون دوتا قبض به من داد ، يكى براى آزمايش خون و اون يكى براى عكس قفسه سينه ، مبلغ ٤٥٠٠٠ درام به همراه ٣ تا قطعه عكس ٤*٣ جديد رو از من گرفت و گفت شما هيچ جاى ديگه اى نياز به پرداخت هيچ هزينه اى ندارى و فردا هم ٣ براى گرفتن جواب اينجا باش ، من هم قبض هارو گرفتم و از ساختمان خارج شدم ، ابتدا براى آزمايش خون و بعد عكس قفسه سينه ، بعد از انجام آزمايشات و اينكه ديگه با من كارى ندارن برگشتم هتل .
فرداى اون روز طبق ساعت گفته شده رفتم و پاسپورت رو به منشيش دادم و منتظر موندم تا صدام كنن . بعد از اينكه رفتم ، اينبار خود خانم دكتر بود و تمام توضيحات لازم رو به زبان انگليسى بهم داد . اينكه عكس قفسه سينه رو تا نكن و برگه واكسيناسيونت هم كامل هست و هر دوى اين هارو نگه دار تا وارد خاك امريكا بشى ، و تا مدت ٦ ماه تمام اينها اعتبار دارن .
بعد كاغذهاى اصلى رو بعد از اينكه از من امضاء گرفت رو خودش هم امضاء كرد و داخل پاكت گذاشت و خوب مهمر و موم كرد و گفت فقط همين پاكت رو با خودت ميبرى سفارت و برگه واكسيناسيون و عكس قفسه سينه براى خودتون هست ، خيلى هم تاكيد كرد كه يه وقت عكس قفسه يا برگه واكسيناسيون رو با خودم نبرم بدم سفارت چون عصبانى ميشن . بعد پاسپورتم رو با همه مداركى كه گفتم بهم داد و ازش خداحافظى كردم و برگشتم هتل .

مصاحبه
--------
شب قبل از مصاحبه مداركم رو چند بار چك كردم ، لباس هامو آماده كردم ، قبل از اون از رسپشن هتل خواستم كه براى ساعت ٨:١٥ صبح برام تاكسى بگيره ، حتى يادمه اون شب جلوى آينه تمام ادا و اصولاى لازم موقع مصاحبه با آفيسر رو از خودم در مياوردم ، خشن ، جدى ، مهربون ، طورى كه اون لحظه فكر كردم اولين كارى كه بعد از رسيدن به آمريكا كنم برم هاليوود ...،
بگذريم ، شب با يكم استرسى كه داشتم جاى خودشو به صبح داد و منم شروع به آماده شدن كردم و راهى سفارت شدم ، موقع رفتن چون اولين بار بود كه ميرفتم و راه رو نمى شناختم يكم مسافتم دورتر شد ، بهتون پيشنهاد ميكنم توى خيابان اصلى سفارت كه رسيديد ، درست سر چهار راه از تاكسى پياده شين و ١٠٠ متر باقى مانده تا سفارت رو پياده برين ، چون بعد از رد كردن چراغ تا دور برگردون بزرگراه و دور زدن و پياده شدن جلوى سفارت حدوداً ٣ الى ٤ كيلومتر مسافت به تاكسى متر اضافه ميشه و بايد مبلغى رو اضافى و بيهوده پرداخت كنيد .
بعد از پياده شدن جلوى درب يه صف نسبتا طولانى بود و هوا هم كلى سرد ، بهتون حتما سفارش ميكنم كه لباس گرم ، جوراب پشمى گرم يادتون نره ، من از سرما داشت انگشتاى پام يخ ميزد ، طورى كه با خودم ميگفتم آمريكا هم سهميه جانبازى داره يا نه ؟
توى صف هر كس بچه باهاش همراه بود بدون نوبت ميرفت داخل ، مامور جلوى در اسم هارو از روى پاسپورت مى خوند و با ليستى كه داشت مطابقت ميداد ، بعد از تحمل يه سرماى طولانى وارد محوطه شديم و قبل از ورود به ساختمون ، يكى ديگه از ماموران از ما خواست اگر گوشى ، تبلت يا چيزى شبيه به اين داريد خاموش كنيد ، بعد گفت وسايل فلزى رو از خودتون جدا كنيد و از گيت رد شيد ، از من پرسيد نامه مديكال داريد من هم گفتم بله ، بعد اون رو با دقت باز كرد و شروع كرد لابلاى كاغذ هارو با دقت گشتن ، من پيش خودم گفتم تا از لاى اين كاغذهاى نازك ٢،٣ تُن مواد منفجره گير نياره ول كن نيست ...
بعد از ورود به ساختمون يه مامور ديگه از ما وسايل الكترونيكيمون رو گرفت و يه شماره داد ، بعد دوباره ازمون خواستن تمام وسايل فلزيمون رو حتى كمربند باز كنيم و بزاريم داخل سبد براى اسكن و خودمون هم از گيت رد بشيم .
بعد از چك كامل و گرفتن وسايلمون وارد ساختمون اصلى شديم ، اون روز مراجعه كننده زياد بود و اكثرا ارمنى بودن ، باجه شماره ٨ و ٩ مسئول گرفتن مدارك بود ، باجه ٨ شروع كرد به صدا كردن ولى چون من مراتب كار رو نمى دونستم نشستم تا اينكه يه خانوم ايرانى كه با همسرش و بچه ش اومده بود به من گفت باجه ٨ براى تحويل مدارك خالى هست ، داره صدا ميزنه ، برو مداركت رو تحويل بده .
من هم رفتم تا مداركم رو تحويل بدم ، خانومى كه مدارك رو تحويل ميگرفت به من گفت : چرا هر چى صدا ميزنم نمياى؟
منم بابت تاخيرم و اينكه نمى دونستم معذرت خواهى كردم ، بعد شروع كرد به گرفتن تك تك مدارك و هر كدوم رو كه مى خواست از من مى خواست و من هم بهش ميدادم .

پاسپورت ، كپى پاسپورت ( فقط صفحه اول ) ، دوقطعه عكس ٥*٥ جديد ، نتيجه مديكال ( پزشكى )، اصل مدارك شناسايى ( شناسنامه ، كارت خدمت سربازى ) + ترجم شون ، اصل مدرك تحصيلى ( براى من فقط ليسانس رو گرفت ) + ترجمه و ريزنمرات ، گواهى تمكن مالى ( پرينت گواهى موجودى حساب بانكى ) و اسكن تمام انگشتاى دست
( در ضمن يادتون باشه حتما آدرس و شماره تلفن محل اقامتتون توى ارمنستان رو تا وقتى كه هستين همراه داشته باشين كه اگر ازتون خواستن براى تماس باهاتون ، بهشون بديد )

بعد از من خواست برم باجه ٣ براى پرداخت ٣٣٠ دلار و رسيدِ پرداخت رو براش ببرم ، بعد از اون گفت بشين تا صدات كنن ، بعد از چند دقيقه گفتن برم باجه شماره ١٠ ، اونجا هم يه آفيسر جوونِ عينكى بود ، درست همونى كه خيليا قبل از من رفته بودن و تشريحش كرده بودن .
تا وارد اون اتاقك چوبى كوچيك شدم ، استرس تمام وجودمو براى چند ثانيه گرفت ، اما تمام سعي ام رو كردم تا به خودم بيام ، بعد از سلام كردن تو اوج ناباورى شروع كرد با رويى خوش احوالپرسى و اينكه بهم بابت قبول شدنت و انتخاب شدنت تبريك ميگم .
با اين حرف آفيسر كلى اعتماد به نفسم رفت بالا ، بعد از كلى تعارف ازم خواست يكى از دستام رو براى تطبيق اثر انگشتم كه قبلاً ازم گرفتن ، دوباره روى دستگاه بزارم ، بعد از اون ازم خواست فرم رو دوباره امضاء كنم و دست راستم رو بالا بگيرم و سوگند نامه اى رو كه رو شيشه نصب شده رو بخونم ، نفسم رو حبس كردم و شروع كردم به خوندن اونم به زبان انگليسى، بعد آفيسر هنوز نخونده گفت اگر خواستى مى تونى فارسى هم كه زيرش نوشته رو بخونى ، من هم قبول كردم و شروع كردم به خوندن ، طورى كه احساس كردم صدام جزء ١٠ تاصداى برتر ماندگارِ ، انقدر كه موقع خوندنش مَته به خشخاش گذاشتم و يه جورايى قِرُ و قَميشش رو زياد كردم ...
خلاصه بعد از اداى سوگند شروع به پرسيدن اونم به زبان شيرين فارسى كرد ،

اسم ديگه اى نداريد كه قبلا استفاده كرده باشيد ؟
آخرين مدركتون ليسانس هست ؟
سربازى رفتى ؟
كارِت توى شركت هايى كه اسمشون رو نوشتى چى بود ؟
تا حالا آمريكا رفتى ؟
اونجا چه كسى رو دارى ؟
كجاى آمريكا مى خواى برى ؟

كلاً ٥ دقيقه هم مصاحبه ام طول نكشيد ، بعد از پرسيدن اين سوالا دوباره رو به من كرد و گفت تبريك ميگم شما تو مصاحبه هم قبول شديد ، بعد گفت فقط يك سرى كارهاى ديگه مونده كه ، هنوز جمله ش تموم نشده بود كه با خودم گفتم : واى دَدَم واى ... الان برگه آبى رو ميده و ميگه تا ٢ ، ٣ ماه ديگه به سلامت ، تو همين فكرا بودم كه گفت ما تا دوشنبه ويزاى شمارو ميديم ، بعد من از تعجب چشمام گرد شد ، بنده خدا آفيسر فكر كرد الان من از اينكه دير ويزامو ميگيرم ناراحت شدم ، گفت البته تمام سعى مون رو ميكنيم تا جمعه ويزاى شمارو بديم ، شما جمعه با سفارت تماس بگير . پاسپورت من رو هم براى صدور ويزا پيش خودشون نگه داشتن .

من يه جورايى هم خوشحال بودم كه ويزارو بدون دغدغه بهم دادند و هم ناراحت از اينكه دعاى مادربزرگ مرحومم در حقم اجابت شده ولى ديگه نيست و دلم براش كلى تنگ شده ...

گرفتن ويزا و برگشت
------------------
من روز برگشتم پنجشنبه بود ، اما براى گرفتن ويزا كه گفتن جمعه زمان تحويلش هست مجبور شدم پروازم رو براى روز شنبه به تعويق بندازم ، براى همين به دفتر پروازى شركت آسمان رفتم و بليطم رو تغيير دادم و بابتش هزينه اى پرداخت نكردم ، همونجا هم گفتن تغيير براى يكبار هيچ هزينه اى نداره .
آدرس دفتر هواپيمايى پرواز در ارمنستان :
تلفن : ۵۲۴۴۰۱ - ۰۰۳۷۴۱۰ ارمنستان - ايروان - خیابان نعلبندیان ، شماره ۱۹ ، شرکت داتو ت ت ت

روز جمعه هم يكى از دوستان با سفارت تماس گرفت ، هم بابت خودش و هم بابت من ، اونها هم گفتن كپى پاسپورتتون رو براى گرفتن اصل پاسپورت و ويزاتون همراهتون باشه . حتى اون روز ايميل از سفارت براى آماده بودن ويزام و گرفتنش دريافت كردم .

اين سفرنامه ما بود ، بد يا خوب شما به بزرگى خودتون ببخشين ...
فقط به عنوان يه دوست ، يه خواهشى ازتون ميكنم ، هر جاى دنيا كه هستين ، هرجايى كه الان زندگى ميكنيد ، ايرانى بمونين و هواى ايرونى رو داشته باشين ...
يادمه تو همين ارمنستان يه راننده تاكسى يه حاج خانومى رو كه جاى مادر همه ما بود از سفارت آورده بود هتل ، ولى راننده تاكسى از اون ٣ برابر مبلغ مرسوم رو ميخواست ، از قيافه راننده تاكسى معلوم بود كه يه جورايى معتادِ ، يادم من از رسپشن خواستم كه حرفام رو به ارمنى براش ترجمه كنه و بهش بگه من چيزى اضافه به شما نميدم ، بلافاصله بعد از اون تور ليدر ارمنى به من زنگ زد و گفت بزار هر كسي مشكلش رو خودش حل كنه ، من تو جوابش گفتم من يه ايرانيم و ايشون جاى مادر من هستن و نمى تونم بزارم كه هم وطنم تنها بمونه ، شما مى تونى اينكار رو انجام بده ولى من نمى تونم .

حتى يادمه درست موقع برگشت توى فرودگاه چندين و چند بار منو كنترل كردن و مدام پاسپورتم رو چك ميكردن ، تا اينكه بار آخر درست دَمِ گيت دستش رو آورد تا پاسپورت رو از دستم بكشه و منم عصبانى شدم و گفتم چند لحظه صبر كن تا خودم بهت بدم ...
ميدونين اين خود ما هستيم كه ايرانى رو جدا از دولت و حكومت و نگرش سياسيمون به همه دنيا معرفى ميكنيم ، دوست دارم از خودم به عنوان يه فرد مسئول در قبال معرفى كشورم و فرهنگم به همه دنيا شروع كنم ...
بيايد يه ايرانى واقعى باشيم ...
يا حق
2014AS000019## : Case Number
تاريخ ارسال مدارك با ايميل : 16 jun
تاريخ دريافت تاييد مدارك : 21 jun
تاريخ كارنت شدن : October
تاريخ دريافت نامه دوم : 21 October
تاريخ و زمان مصاحبه : 04 December
سلام دوستان
هرچند امروز به ما هم کلیرنس خورد (فرم آبی را به ما دادن و همون قصه چک کردن سایت سفارت از 6-7 هفته بعد) و حسابی حالمون گرفتس ولی به خاطر ادای دین به سایت و دوستانی که تجاربشون را در اختیار ما گذاشتن موارد رو به صورت خلاصه میگم:
• کیس ما 29xx بود که دو ماه پیش کارنت شدیم و محل مصاحبه از آنکارا به ایروان تغییر کرد. نفر اصلی خانمم بود. دوشنبه وقت مدیکال داشتیم و چهارشنبه وقت مصاحبه. داستانهای مدیکال که عینا مثل همون چیزهایی بود که دوستان قبلی به تفصیل توضیح دادن. من از سربازی معاف بودم ولی ظاهرا به شغل دولتی صرف نظر از اینکه ماهیت کار یا سمت شغلی چیه توجه خاصی می کنن و این طور که دوستان قبلی هم گفتن تقریبا به همه شغل دولتیها این ماجرای کلیرنس تعمیم پیدا میکنه. پس میرم سر نکات اصلی:
• چون من از همسر قبلیم جدا شدم از من سند طلاق و ترجمه اش رو خواست. براش توضیح دادم که تو ایران سند طلاق رو به خانم میدن و برای مرد فقط در شناسنامه ثبت میشه. رفت از یکی سوال کرد و گفت نه به یکی از همکارای مرد ما در اینجا سند طلاق دادن. خلاصه برگشتم ایران باید پیگیری کنم ببینم داستان چیه. ولی قرار شد وقتی به امید خدا نتیجه معلوم شد و قرار شد برای ویزا برگردم ارمنستان این سند یا حکم دادگاه رو با ترجمه اش بیارم. این نکته رو در برگه آبی که بهم داد علامت زده.
• ترجمه سند ازدواج حتما دو نسخه داشته باشید.
• عکس جدید 5در 5 حتما با خودتان بیارید چون از عکس قبلی که با فرمها فرستادید بیشتر از شش ماه گذشته.
• کارت ملی رو اصلا نمیخوان بنابر این بیخود پول ترجمه ندید. اگر لیسانس یا بالاتر هستید غیر از مدرک لیسانس و.... حتما مدرک دیپلم و پیش دانشگاهی رو هم با ترجمه هاشون ببرید. البته نمی دونم چرا فقط مدارک تحصیلی همسرم رو خواست و واسه منو نگرفت ولی نمی دونم همیشه اینطوره یا نه.
• سعی کنید استرس بیخود به خودتون وارد نکنید چون ممکنه اونطور که میخواین نتونین مسایل رو توضیح بدین. بعلاوه مصاحبه کننده آدم خوشرویی هست و استرس بی معنیه.
به امید پیروزی برای همه
وقتی خیلی وقت پیش سفرنامه دوستان رو تو این بخش میخوندم چشمام میدوید واسه زمانی که ببینم کیسی ویزای یک ضرب گرفته و اولین کلامی که میگفتم ..دمش گرم..خوش به حالش.. حالا نوبت خودم رسید .... با یه عالم حرف...
کاش تا آخر سفرنامه منو بخونی..سفرنامم طولانیه... رد نشو از جزئیات ...کمی وقت بگذار...منم خوشحال میشم از اینکه توجه میکنی.. Smile

سفرنامه مارکوپلو


سال ششمی بود که ثبت نام میکردم و هرسال ناامید تر از سال قبل...تا اینکه امسال یه شب بهاری من هم به جمع شما اضافه شدم..شانس یا هر چیز دیگه.
من موندم و کارم که البته خوب بود و موفق هم بودم و اینکه خیلی مدارکم آماده نبود ...کارهای نخست رو مثل تعویض کارت معافیت خدمت و شناسنامه انجام دادم.با نثار هرچی نفرینه به این ارگانها واسه بی ادبی و سنگ اندازیشون..پاسپورتمو هم سریع تمدید کردم..مدرک لیسانسم چون بعد از 10 سال مراجعه نکرده بودم آماده نبود و به همت یه آدم روانی و عقده ای تا آخرین لحظه آماده نشد و با مدرک لیسانس موقت و ترجمه کلیه مدارکم آماده شدم.محض اطمینان اصل و ترجمه ریز نمرات دیپلم و لیسانس رو گرفتم.تمکن مالی هم 28 هزار دلار.
با توجه به تغیر سفارتم مصاحبم عقب افتاد و چقدر خوشحالم از این بابت که ایروان نصیبم شد.
وقت با ایمیل از دکتر کریستین ..

پرواز
بلیط آسمان 970 هزار تومان برای دوشنبه...مدیکال 4 شنبه و مصاحبه 5 شنبه بود و با احتساب تعطیلی برگشت شنبه را اوکی کردم...ولی زهی خیال باطل.که سه بار بلیطم رو کنسل کردم.
چون اصفهان بودم با ماشین صبح حرکت کردم و نهایتا 12 فرودگاه بودم و بعد چکینگ و سوار شدم..
واقعا با توجه به سایر پروازها یکی از ابتدایی ترین و پایین ترین سطح پرواز را با این سفر تجربه کردم.در حد هواپیمایی علی آباد و حومه.هواپیما فرسوده ..صندلی های نامناسب و لندینگ خیلی بد.
به ناچار وارد شدم.شهری که قرار بود خاطرات خوشی واسم رقم بزنه...سمت راست فرودگاه یروان 100 دل ار چنج کردم .درباره چنج هم اگر مرتبه اول هست انجام میدید اول اسکناس رو بگذارید داخل بعد یک کلید با نشانه سبز روی صفحه میبینید و بعد هم پول رو میتونید بردارید..کلا زیاد چنج نکنید که تمامی ارمنستان در تمامی شبانه روز دارای دستگاههای چنج هست و اکثر فروشگاهها با روی خندان واستون چنج میکنن.خوب برگه ویزا توی کیفم گوشه ای در آوردم و به مامور دادم ...سالن کم کم داشت شلوغ میشد..مامور بررسی کرد و بعد از یه کم نگاهی انداخت و به یه خانم دیگه نشون داد و ازم پرسید برگه رو از کجا اوردی ..گفتم از سایت..گفت کدوم سایت گفتم سفارت گفت اوکی..حس کردم خودشم نفهمید ولی چندان زبانش خوب نبود.. اینجا رو امضا کن ..و ویزا ورود... گیشه چکین ورود حتی جواب سلامم نداد بی ادب Sad

قبلا از هتل قیمت گرفته بودم ولی به واسطه یکی از دوستان ارمنی یه مرد ارمنی دنبالم اومد..اسمم رو هم به طرز وحشتناکی نوشته بود روی یه کاغذ. سوار شدیم و حرکت کردیم به داخل شهر...محله گاسکاد بالای شهر و تقریبا ده دقیقه پیاده تا جمهوری(هاراپراک) یا کنترون یا ریپابلیک ...این میدون هیچ چیزی به نظر من نداره غیر از بنای تاریخی و یه موزه ..البته چون نقطه ثقل همه خیابونهاست واسه نشانه گذاری جای خوبیه...همه یه جورایی انگار باهاش رابطه عاطفی دارن در صورتی که در برابر بقیه چیزها جای دیدنی نداره...مخالفین قیام کنن Smile
ساعت 7 دیگه جاگیر بودم ...آرمن (دوست ارمنی )یه سیم کارت نو و یک فلاش یو اس بی واسه اینترنت بهم داد..خونه 4 تخته با همه امکانات ..البته چند شب اول سرد بود...30 دلار ..بعد از یه نسکافه بیرون زدم که نگاهی به شهر بندازم...جمهوری جشن کریسمس بود و کل مردم یروان وسط میدون میرقصیدن و این باعث شد تا ساعت 2 بیرون باشم و پلیسهای خانم منم از رقص ارمنی زیباشون بی بهره نگذاشتن..

فردا هم صبح و هم بعد ازظهر بیرون تنها گشت میزدم ..فروشگاههای ساس محل مناسبی واسه خرید هست و تقریبا ارزان تر از همه جا...تقریبا همه جور غذا و مایحتاجی هست ولی اگر مشکل حمل ندارید هر چی بیارید از ایران خوبه..مخصوصا میوه و نبات.چایی....در ضمن بعضیاشون عصا قورت دادن..تا جایی که میتونید فارسی صحبت کنید...
توجه توجه اینجا یک کشور کمونیستی است کمتر انگلیسی صحبت کنید. Smile

مدیکال
4شنبه ساعت 10:30 نوبت دکتر داشتم...آرمن لاکپشتی میومد و خدای رعایت قانون .. قوانین راهنمایی سختی داره ارمنستان...دیر رسیدم 11... در زدم..کریستین اخم کرد چرا دیر اومدی..عجالتا فکر کنم یه چیزی هم گفت ..تو دلم گفتم خودتی..به فارس گفت بشین ...یک ساعت نشستم...دستیار کریستین صدام زد و وارد شدم..عذرخواهی کردم بابت دیر اومدن ولی چیزی نگفت..لوسی هم اونجا بود و به محض اینکه دید دارم انگلیسی صحبت میکنم با دکتر ..چپ چپ نگاه کرد کتشو پوشید و رفت....
دکتر از جراحی-بیماری-زخم روی بدن.خال-تتو-بیماری روانی-الکل-سیگار -دندان..پرسید معاینه چشم-قد-کمر-سینه و غیره..که جواب دادم..بعد هم پول و دو فیش مربوط به رادیولوژی و آزمایش خون..رادیولوژی طبقه پایین بود و جالب اینکه اینجا وقتی تو یه اداره باشی همه دنبال نگاهت هستن و اینکه جوابتو بدن که کجا بری ..البته فقط کارمندان نه مردم عادی..عمدتا برداشت من این بود که مردم سرد و خشکی ارمنستان داره.

6 نفر تو صف رادیولوژی...وسط این هیری ویری یه خانم اومد انگلیسی پرسید ایرانی هستی گفتم آره.. درو باز کرد راهنماییم کرد واسه عکس ..داد ارامنه در اومده بود Smile...ارمنستان کلا ارجحیت رو به خارجی ها مخصوصا ایرانی ها میدن..نمیدونم چرا..دکتر مرد رادیولژی خیلی خندون بود شبیه یه هنرپیشه کمدی امریکایی ..لاغر ولی مهربون..خیلی سعی میکرد انگلیشی صحبت کنه ولی نمیتونست..به جاش هر چی نمیفهمید فقط میخندید...بعد هم آزمایش خون ساختمان پشتی..دکتر قبل از این گفت میتونیم واست بفرستیم فردا سفارت یا خودت بیای ببری ..گفتم میام میبرم..و فردا رفتم اتاق دیگه و جوابو گرفتم..

مصاحبه

ساعت 2 مصاحبه داشتم یک ونیم در ورودی بودیم آرمن ماشینو برد تو پارکینگ و فقط به بعضی ماشینها اجازه میدادن بیان تو پارکینگ..هوا خیلی سرد بود ..جلوی ما 6 -7 تا کیس ایرانی بودن دم در..سرگرم گپ با آرمن بودیم تو پارکینگ که مستر آدامس اومد(سکیورتی اول سفارت که هی آدامس میخورد)حس کردم بیشتر اداشو درمیاره ..زد به شیشه و به ارمنی یه چیزی گفت ...آرمن چی میگه...؟ میگه شما مصاحبه دارید نشستید با خیال راحت اینجا ..به دوستت بگو ساعت و کولشو بذاره بره داخل....

سریع اومدم دم در و رفتیم داخل....
از سکیورتی رفتیم یه خانم بد اخلاق که هی میگفت زود باش.زود باش...داخل سفارت سکوت مطلق ...یه خانواده 4 نفری..یه آقا و خانم ...یه خانم تنها و یه خانواده سه نفری دیگه و یه خانواده دیگه باز سه نفری...
نفر اول خانواده سه نفری که انگار داشت سر نیاوردن شناسنامه چانه میزد.نفر بعدی یه خانم و آقا جوان که بیست دقیقه مدارکشونو حاضر میکردن..نفر دوم خودم.. Smile خانم تپل و مهربون..شما آقا.... هستید...اسم دیگه دارید.شما ازدواج کردید..غیر از اصفهان جای دیگه ساکن نبودید؟..شما اینجا نوشتید مصاحبه شما به انگلیسی باشه؟..کپی پاسپورت لطفا...شناسنامه و ترجمه و اصل..پایان خدمت و ترجمه و اصل...آخرین مدرک تحصیلی؟؟؟؟ یه نگاه کرد گفت این لیسانسه؟؟؟؟ لیسانس بود ولی موقت....نگاش نکردم گفتم موقته...پرسید اصل دیپلمتم داری گفتم آره..گفت بده با ترجمه...بعد یه جمله گفت نفهمیدم پرسیدم یعنی چه به فارسی گفت سند مالی..برگه تمکن را دادم..گفتم توقسمت 10 حتما آدرس نیاز هست گفت ..بله حتما ...آدرس یه نفرو دادم ...گفت شمارش..گفت ندارم هیچی نگفت ..انگشتتو بذار اینجا ..اون دستتو....تمام شد...کارت ملی و ریز نمراتمو نخواست...برو باجه 5 واسه پول....رفتم کسی نبود ...سکیوریتی داخل گفت زنگ بزن...یه زنگ کوچیک بود کنار شیشه باجه به روی لبه شیشه..زدم کسی نیومد 5 دقیقه گذاشت ...نیومد ...سکیورتی زنگ زد روی گوشیش ولی زود قطع کرد..خانم باجه 5 اومد بد اخلاق..گویا سکیوریتی اومده بود پشت خطش .. Smile چون وقتی اومد داشت اس ام اس میداد و بد جور بهم نگاه کرد ..330 دلار پرداخت کردم ...برگشتم مدارکمو داد گفت بشین.به قدری سریع مدارکمو دادم که وقتی نشستم هنوز خانواده اول نرفته بودن داخل...افیسر اسمشونو خوند رفتن و بعد ده دقیقه با برگه آبی اومدن بیرون.
یه دختر کوچولو ایرانی هم بود که با یه دختر ارمنی سالن رو به خاک و خون کشیدن ...یه بار هم با لگو (کنار سالن)زدن تو در اتاق مصاحبه 10 Smile ...اسممو صدا زد رفتن تو اتاق 10...آقای عنکی و ریشی..در رو نبسته با هم گفتن نه نه نه اتاق بغل...بعد به هم نگاه کردن و خندیدن..
وارد اتاق 11 شدم ..افیسر خوش هیکل و تیپ مردونه...پرجذبه... بلند شد سلام کرد و تبریک گفت:
به انگلیسی تشکر کردم ..
پرسید: هدفت از انتخاب لاتاری چی بود ...نفهمیدم... گفتم میشه تکرار کنی ..فارسی پرسید.
انگلیسی گفتم واسه انتخاب یه موقعیت جدید..تعجب کرد جواب همیشگی را ندادم.
پرسید :ایران وضعیت کار خوب نیست..گفتم اتافقا خیلی خوبه..باز تعجب کرد ..گفت پس چرا میخوای بری ..گفتم شغل من این هست و این شغل کمی محدوده ایران.
چشماش برق زد خیلی از کارم خوشش اومد ..گفت ایرانیها خوب کار میکنن تو زمینه شغل تو و پول میفرستن ایران ..گفت تو هم میخوای پول بفرستی گفتم ..نه..بازم تعجب کرد ...گفتم میخوام کار کنم و امریکا خرج کنم من کسی رو ایران ندارم... خیلی خوبه خیلی
تا حالا کار دولتی داشتی :گفتم نه
چرا معاف شدی :انگلیسی گفتم ..نفهمید باز پرسید چرا معاف شدی ..گفتم پدر نظامی بود و خودش دیگه بقیه رو به فارسی گفت...
پرسید:این دوستت امریکا کی هست ..اشتباه گفتم پسرعموی بابام..دید فامیلش یکی نیست نگام کرد گفتم پسرعموی مادرم باز نگام کرد ..گفتم نمیدونم یکی هست دیگه ... Smile
کی مدرکتو گرفتی گفتم نمیدونم 13 سال پیش یا شاید ده سال پیش...یادم نمیاد
گفت از روی متن روی شیشه بخون..انگلیسی خوندم اخم کرد گفت نه فارسی بخون بهتره... حس کردم به قسمشون توهین کردم.
گفت خوب:حالا باهم یه کار خوب میکنیم
گفتی چند سالته گفتم 34
گفت بیشتر روی زبانت کار کن...پولتو پس انداز کن و....................................................... و این شد نزدیک یک ساعت مصاحبه من ...داشتم شاخ در میآوردم حرفهایی به من زد درباره زندگی و مسایل امریکا که تاحالا اصلا هیچ کدوم از سفرنامه های دوستان ندیده بودم..از هر دری و همه چیز ..که البته همش جنبه شخصی داشت.
کی میری امریکا: حدودای مارچ
زبانتو بهتر کن این دو تا کتابچه رو هم مطالعه کن....
گفتی چند سالته؟
34......خوب اممممممممم....
پاسپورتت پیش ما میمونه ..پروازتو کنسل کن تا چهارشنبه سعی میکنیم ویزات آماده شه...
شمارمو نمیخوایید ...پاشده بود بره بیرون که برگشت گفت آهان بده شمارتو... Smile

گیج ومنگ اومدم بیرون ....توی سالن چند تا کیس ارمنی بودن و کیس آخر ایرانی ...ساعت چهار و نیم بود...خوشحال و شاد اومدم بیرون از سفارت...آرمن اومد گفت چی شد گفتم یک ضرب گرفتم...بغلم کرد..کسی که یک صدم زبان منم نمیدونست.و شب آخر با هدیه ما رو شرمنده کرد..گفتم بریم فرودگاه دنبال دوست دیگمون که سه شنبه هفته بعد مصاحبه داشت....و رفتیم ....

فرودگاه دوستمو سوار کردم و برگشتیم خونه ..خوشحال شد از اینکه ویزا گرفتم و منم خندان از ویزا و اینکه تنها نیستم...
شب طبق قولی که داده بودم من و ارمن و یکی از دوستاش و دوستم رفتیم رستوران و جای شما خالی ..خوردیم و آشامیدیم ولی زیاده روی نکردیم..غذای خوب دریایی به همراه نوشیدنی ...و نهایتا شب وقتی برگشتیم گوشی موبایلم منو یه جایی گم کرده بود و چون خط به نام خودم نبود و شماره هم شماره ای بود که سفارت داده بودم استرس بدی گرفتم...جمعه تا ظهر به هر طریقی بود در کمپانی معظم زنبور عسل (بیلاین)به همراه دوستم مشغول التماس واسه سیم کارت جدید با همون شماره بودیم و از ما اصرار و از کارمندان خوش اخلاق انکار...سرتونو درد نیارم اینقدر نشستیم و قهوه خوردیم که نهایتا با تعاریف بنده درباره محاسن شهروندان ارمنی و خصایص نکوشان مخصوصا وقار خانمها سیم کارت من رو با کپی پاسپورت صادر کردند با همون شماره قبلی...
سریعا تو خیابان نعلبندیان یه گوشی خریدم و وقتی روشن کردم دیدم سه تا میس کال از سفارت دارم.که اس ام اس شده بود.
شب به اتفاق ایمیلم رو چک کردم و دیدم ای دل غافل..سفارت ایمیل داده مبنی بر اینکه با شما تماس گرفتیم و شما در دسترس نبودید و شماره شخصی که در امر ی کا معرفی کردید نیاز داریم...دیر وقت بود شنبه تعطیل..یک شنبه تعطیل ..دوشنبه هم به مناسبت بزرگداشت برادر لوتر کینگ تعطیل و تا سه شنبه صبر کردیم..یک شنبه در یک حمله وحشیانه به بازار بنگلادشی ها هجوم بردیم برای سوغاتی...بازار بنگلادشی ها محل خرید ارزان و خوبی بود همه جور چیز داشت..یه جور تو مایه بازار بزرگ تهران 4 برابر بیشتر..با تاکسی 1000 درام ...اکثر هم میدونن.
نهایتا بلیط برگشتو با جریمه کنسل کردم.
دو شنبه صبح دوستم مدیکال داشت رفت و سه شنبه مصاحبه ....روز مصاحبه دوستم مستر آدامس (سکیوریتی سفارت)اخلاقش کوفتی بود نگذاشت داخل شیم و نهایتا ماشین رو با آرمن پارکینگ بالا پارک کردیم...
دوستم ساعت 2 مصاحبه داشت و 5 و ربع بیرون اومد ..نفر آخر... با چهره خندان از دور و شاد... مبارکه داداش ویزای دوم از اصفهان...دوستم مجرد..معاف..شغل آزاد..لیسانس
گفت نه یه پسر اصفهانی دیگه هم بود نفر سوم که نمیدونم کجا رفت....
من نزدیک 3 ساعت دم در ورودی بودم و تقریبا 6 تا کیس برگ آبی گرفتن اونروز..

برگشتیم منزل و من چون برای 5 شنبه بلیط گرفته بودم اطمینان داشتم فردا تماس میگیرن ..که خیر انگار نه انگار...شب رو مهمان دوستم به خاطر ویزا تو یک رستوران بسیار زیبا با غذاهای متنوع و موزیک زنده تا ساعت 1 گذروندیم...و فردا 5 شنبه باز بلیط کنسل شد...ایمیل زدم ...سفارت جواب داد صبر کنید...13 روز در ارمنستان با هوای سرد و ابری برای من سخت بود ..البته با گشتهای شهری من و دوستم تا حدودی رفع میشد...تقریبا رستورانی نبود که یک بار نرفته باشیم...پیتزای ارمنی(نون و گوجه ) به نظر من.خوز(خوراک خوک)خانچاق(خرچنگ)کباب ارمنی .استیک فرانسوی-دلمه ارمنی و....
5 شنبه هم گذشت و نهایتا جمعه تماس گرفته نشد و شنبه و یکشنبه هم تعطیل و سه شنبه هم در ارمنستان تعطیل رسمی و دو شنبه هم به نظر آرمن وسط تعطیل(میان تعطیل) و نهایتا تا 5 شنبه باید صبر میکردیم...برای من 19 روز>>>>>>>>>>>>>>>
جمعه تا ظهر فرصت رزرو بلیط رو داشتم و مسئول بلیط شرکت تاتیو تا عصر تمدید کردن...نا امید و خسته از کهولت سفر ..ساعت 3:30 از سفارت تماس گرفتن که ویزا آماده است...و چند ثانیه بعد با دوستم....
با پاسپورت وارد سفارت شدیم..باز از سکیوریت و خانم بد اخلاق رد شدیم و ساعت منو گرفت و وقتی تو دستش گرفت چند بار به حالت وزن پایین و بالا کرد شاید منظورش این بود که از این ساعتها مچیش هم هست...
خانم تپل مهربون ویزا رو با توضیح وسفارش و پاکت به ما تحویل داد و ما نهایتا دیروز جمعه موفق به دریافت ویزا شدیم.اون اقای اصفهانی هم مجرد-معاف-شغل آزاد ویزا یک ضرب گرفتن .دیشب هم به همراه نفر سوم رستوران عربی ارمنی الشادی....
بلیط برای فردا یعنی امروز گرفتیم و نهایتا ساعت 2 ایران بودیم به همراه همسفر سوم اصفهانی ...

چند نکته به رسم یادبود:
در صورتی که اشتباه یا احمالی از جانب شما نباشد سفارت به قول خود در تحویل ویزا پابند است.
اگر فکر میکنید میخواهند در سفارت سر شما را ببرند ... بهتر است ببرند..استرس نداشته باشید.
مدارکتان را کامل بررسی کنید وتا به خاطر نقص مدرک از ویزای یک ضرب محروم نشید.
به نظر شخصی من..مجردها..معافها ..شغلهای آزاد در اولویت ویزا هستند.
از پاسپورتتون کپی داشته باشید.
بپرسید قبل از اینکه اشتباه کنید.
رستوران الشادی رو از دست ندید ترجیحا خانوادگی تشریف نبرید..

برای تک تکتون از صمیم قلب آرزوی ویزای شیرین یک ضرب رو دارم..
خداوند پشت و پناهتان
با عرض سلام و ادب.
به مرور که سفرنامه های پارسال و امسال دوستان رو مطالعه میکردم گاها نکاتی رو برمیداشتم که برام مهم بودند و ابتدا سعی کردم اون ها رو در غالب یک فایل برای راهنمایی خودم در بیاورم که طی سفر از آن استفاده کنم اما به نظرم جالب آمد که این مطالب رو روی سایت بگذارم شاید برای کسی مفید باشه و بتونن استفاده کنن.
تمام این مطالب برگرفته از سفرنامه دوستان پارسال و امسال سفر کرده میباشد ( از همه اون ها ممنونم ) فکر کردم که جای این پست در این تاپیک بهتر است. سعی کردم هرچه خلاصه تر مطالب را جمع کنم.

این مطالب شامل 5 قسمت میباشد :
1- فرودگاه امام خمینی 2- فرودگاه ایروان 3- مدیکال 4- مصاحبه در سفارت 5- بعضی از کلمات پرکاربرد ارمنی


1-فرودگاه امام خمینی

اگر می خواهید با آرامش مراحل پرواز خود را طی کنید حداقل دو ساعت قبل از پرواز در فرودگاه امام باشید.


شماتیک سالن فرودگاه امام خمینی(خروجی ها، مسیر گیت های پرواز، موقعیت حدودی بانک ملت و...)

[عکس: 77043347835868984595.jpg]


ورود به فرودگاه :

با نشان دادن پاسپورت و بلیط و عبور اشخاص و وسایل از دستگاه وارد سالنی میشویم که کانترهای پرواز برای تهیه کارت پرواز
در این بخش قرار گرفته اند. به کانتر مربوطه مراجعه کرده و با ارائه پاسپورت و نشان دادن بلیط، کارت پرواز رو دریافت کرده و
در امتداد مسیری که وارد سالن میشویم و تا رسیدن به بازرسی بعدی حرکت میکنیم که به چند تا باجه که به صورت اتاقک است
میرسیم و به نوبت با ارائه مدارک زیر عبور میکنیم :
1- پاسپورت
2- کارت پرواز
3- عوارض خروج که مامور مستقر این قبض رو نگه میدارند


دریافت ارز دولتی :

از فضای کافی شاپ عبور کرده و در انتهای سالن سمت چپ از طریق پله برقی به یک طبقه پایین تر رفته و به سمت راست میرویم
(درست تر اینه که بگم از کنار پله برقی دور زدیم) و شعبه بانک ملت رو اونجا دیدیم.
با نوشتن جمله 300 دلار ارز مسافرتی دریافت شد و درج شماره تلفن همراه و امضاء بر روی حواله و ارائه آن، مبلغ 300 دلار
دریافت میکنیم .


آماده برای پرواز :

پس از آن به سمت گیت مربوطه میرویم . در آن زمان با ارائه مدارک زیر وارد بازرسی نهایی و دقیق تر میشویم :
1- کارت ملی
2- پاسپورت
3- کارت پرواز
و در انتهای سالن به گیت مربوطه میرسیم و منتظر میشویم تا زمانی که اجازه سوار شدن به هواپیما صادر بشه .



2- فرودگاه ایروان :

نقشه شماتیک سالن فرودگاه ایروان :

بعد از خروج از هواپیما وارد سالن اصلی جهت دریافت ویزا میشویم که نقشه شماتیک این سالن به صورت زیر است :

[عکس: 59597914183918059732.jpg]


چنج کردن دلار به درام :

بعد از خروج از هواپیما ابتدا از طریق مسیری که با فلش های آبی تیره مشخص شده به پله برقی میرسید و بعد از پایین رفتن از پله
ها و دنبال کردن فلش های سبز رنگ به قسمتی که مربوط به تبدیل دلار و دریافت درام هست میرسید که همانطور که همه دوستان
توضیح دادن صف مربوط به باجه بلافاصله شلوغ میشه و دستگاه ها بدون مراجعه کننده . بلافاصله پس از قرار دادن دلار در
دستگاه درام رو دریافت میکنید .


دریافت ویزای ارمنستان :

با دنبال کردن فلش بنفش به باجه دریافت ویزا مراجعه میکنیم و ویزا رو دریافت میکنیم .
بعد از پرداخت مبلغ یک برگ ویزا روی پاسپورت شما چسبانده می شه. کلا اگر مراحل دریافت ویزا رو به ترتیب انجام بدید کمتر
از 5 دقیقه کارتون قبل از همه مسافران بدون اطلاع و سر به هوا انجام می شه.


پس از دریافت ویزا :

بعد از دریافت ویزا با دنبال کردن فلش های قرمز رنگ به باجه های کنترل ویزا رهسپار میشویم و پس از اون هم بسیار راحت به
مسیر ادامه میدهید و با برداشتن چمدان ها و یا ... از سالن خارج میشوید .
البته مسیر دقیقا از وسط یک فروشگاه می گذره، رهاش کنید قیمت های این فروشگاه ها معمولا زیاد تر از فروشگاه های داخل شهر
هست. بعد از دریافت وسایل خودتون می تونید به سالن انتظار فرودگاه برید و از اون جا خارج بشید
اونجا پر است از آدمهایی که جایی رو برای اجاره دارند و یا تاکسی هایی که نرخ های بسیار بالایی رو پیشنهاد میدهند .


خرید سیم کارت در فرودگاه ایروان :

از فرودگاه که بیایین بیرون (بعد از تحویل گرفتن بار) قبل از درب خروج، سمت راست، نمایندگی ویوا سل هست، به هر کی بگین
ویوا سل نشونتون میده.
قیمت سیم کارت: 100 درام= 900 تومان
حداقل شارژ: 400 درام= 3600 تومان
هزینه هر دقیقه تماس به تهران با کد فوق: حدود 800 تومان
تماس قیمت مناسب با کد ******** 77009821 به تهران داره . در سطح شهر هم نمایندگی داره. فقط بگین اینترنت را همونجا
فعالش کنه .
هزینه هر 1 مگا بایت اینترنت: 9 تومان
برای استفاده از خدمات اینترنت نامحدود برای 1 روز کامل: #1*7777* هزینه 100 درام روزی
اگر 7 روز در ایروان هستید هر روز باید این کد رو بزنید و 100*7 درام برای 7 روز پرداخت نمایید
برای اطلاعات بیشتر به زبان انگلیسی:#777* و همچنین خط هات لاین: 111
چک کردن باقی مانده موجودی: #122*
داخل شهر هم یکسری دستگاه هست شبیه ای تی ام که به زبان فارسی هم تبدیل میشه و میتونید خیلی راحت با پرداخت پول موبایلتون
را شارژ کنید .


گرفتن تاکسی از فرودگاه :

ممکن است در سالن انتظار کسی منتظر شما باشه، حتی اگر این طور نباشه کار چاق کن هایی هستند که کم و بیش فارسی می دونند
و همه کارت به سینه دارند، مراقب اون ها باشید. اگر می خواهید از اون ها کمک بگیرید کاملا دقیق و بازاری برخورد کنید اون ها
به دنبال این هستند که در قبال خدماتی که به شما می دند پول بیشتری بگیرند که اگر آگاه باشید شما می تونید بازی رو به نفع خودتون
تمام کنید.
1- یک تاکسی فرودگاه بگیرین و 4000 درام بدید. آدرس محلتون را به ارمنی داشته باشین .
2- یک تاکسی متفرقه بگیرید (همونهایی که اونجا پرسه میزنند) و 3000 درام با چانه زنی بدید .
3- کمی تامل کنید تا یک تاکسی گذری بیاد و 2000 درام با چانه زنی بدید .
4- به طبقه بالا فرودگاه برید و با کمی تامل تاکسی که مسافر پیاد میکنه 2000-1500 درام با چانه زنی بدید .
بستگی به حال و حوصله، میزان بار و شرایطتون داره .



3- مدیکال :

بعد از ورود به ساختمان اصلی بیمارستان، صندوق روبه روی شما، عکسبرداری سمت راست و راه پله برای رفتن به طبقه دوم و
اتاق دکتر سمت چپ انتهای راه رو می باشد .
اتاق دکتر در طبق دوم انتهای راهروی سمت راست، اتاق 222 است. توجه کنید شماره اتاق ها به ترتیب نیست .
ساختمان آزمایشگاه خون درست پشت ساختمان اصلی است و برای رسیدن به آن باید ساحتمان اصلی رو دور بزنید .


نقشه شماتیک از بیمارستان :

توجه داشته باشید که طبقه ای که در اصلی بیمارستان هست و شما وارد می شوید به عنوان طبقه اول هست و نه طبقه همکف .
ابتدا برای رفتن به اتاق دکتر با دنبال کردن مسیر فلش های آبی رنگ به سمت پله ها رفته و از مسیر سمت راست برای بالا رفتن
استفاده میکنید و برای رسیدن به طبقه دوم باید دو ردیف پله طی بشه (تصویر زیر) :

[عکس: 36501868629558036966.jpg]

بعد از بالا رفتن از پله ها و دیدن تابلو طبقه دوم از فضای کوچکی که وجود دارد خارج شده و با دنبال کردن فلش های آبی رنگ به
طرف راهروی سمت راست ادامه مسیر میدهید که در این راهرو هم احتمالا کودکان زیادی دیده میشوند و هم کسانی که مسن تر
هستند. به انتهای راهرو میرسید که روبرو یک پنجره و سمت چپ اتاق 222 معروف .

: (EXAMINATION ROOM)

[عکس: 18921467083984893555.jpg]

[عکس: 34339854248094486110.jpg]


اتاق دکتر :

[عکس: 97394429028429662299.jpg]

مدارک لازم جهت ارائه در مدیکال :
1- پاسپورت + کپی
2- سه قطعه عکس 4*3 (پشت نویسی شده با نام و شماره کیس)
3- کیس نامبر
4- کارت واکسیناسیون + کپی
5- نامه دعوت به مصاحبه
6- نامه تست آنتی بادی
7- پرینت ایمیل تعیین وقت برای آزمایشات پزشکی
8- 45000 درام پول نقد بابت هزینه مدیکال


کروکی ساختمان آزمایشگاه :

[عکس: 30365263261179889421.jpg]



4- مصاحبه در سفارت :

برای رفتن به سفارت کافیه به تاکسیها بگید :
oozoomem genam Amerikyan despanatuny


مدارک لازم جهت ارائه :

1- پاسپورت + کپی
2- شناسنامه + ترجمه + کپی
3- کارت ملی + ترجمه + کپی
4- کارت پایان خدمت +ترجمه + کپی
5- مدارک تحصیلی + ترجمه + کپی
6- پرینت نامه بارکد دار قبولی در لاتاری
7- پرینت نامه دوم زمان و مکان مصاحبه
8- تمکن مالی
9- فرم های 122 و 233 آپدیت شده
10- پاکت مدیکال
11- عکس 5*5
12- 330 دلار پول نقد به ازای هر نفر که در سفارت پرداخت میشود
13- دونسخه ترجمه از سند ازدواج



5- بعضی از کلمات پرکاربرد ارمنی :

[عکس: 55451113182676029597.jpg]

[عکس: 42368594087701974829.jpg]


آدرس سفارت آمریکا و بیمارستان موراتسان به زبان ارمنی و انگلیسی :

[عکس: 48302474347277785632.jpg]



تلفن تماس خانم لوسی منشی دکتر کریستین : 0037496047333


تهیه و بردن موارد زیر توصیه میشود :

1- برس 2- حوله 3- چتر 4- دستمال کاغدی 5- دمپایی 6- نان 7- پنیر 8- خرما 9- مقداری بیسکوییت 10- مقداری شکلات 11- میوه 12- چای کیسه ای 13- کنسرو و غذاهای نیمه آماده 14- ظروف کاغذی یا یک بار مصرف و...

کپی پاسپورت :
کپی از صفحه اول پاسپورت حداقل 6 نسخه الزامی است :
1- خط موبایل
2- محل اسکان
3- دکتر
4- سفارت برای روز مصاحبه
5- سفارت برای اخذ ویزا
6- همراه داشتن در سطح شهر
هم میتونید اسکن پاسپورتاتونو ایمیل کنید و هم میتونید فایلش رو تو موبایلتون بریزید. با این صفحات بزرگ موبایل، کاملاً مشخصه.


قیمت برخی اقلام در ارمنستان :


Potatoes: 100 drams
Apples: 200-600 drams (apple season starts in September)
Pears: 400-800 drams (pear season starts in September)
Grapes: 300-500 drams
Peaches: 150-200 drams
Watermelons: 100-150 drams
Melons: 100-150 drams
Oranges: 400-500 drams
Bananas: 500-600 drams

Bread: 230-250 drams
Macaroni products: 380-420 drams
Cereals (rice, buckwheat , etc.): 300-500 drams
Cheese: 800-1500 drams
Milk: 250 drams
Sour cream: 160 drams
Madzoon (a fermented milk product similar to yogurt), 0.5l: 120-140 drams
Butter: starting from 1300 drams
Chicken egg, per one: 40-60 drams
Sugar: 250 drams
Pork: 1800 drams
Beef: 1400-1600 drams
Chicken: 700-1200 drams
Sausage: 1500-2000 drams


نکات و توصیه ها :

نوشیدن قهوه های سطح شهر را از دست ندید.

خریدتون رو مخصوصا برای سوغاتی (شکلات و قهوه) از فروشگاه یروان سیتی بکنید. حداقل 20 % ارزونتره.

بازار دست فروشهای شنبه و یکشنبه را از دست ندید >> آدرس: خیابان جمهوری، ابتدای خیابان نعلبندان، سمت راست، اواسط پارک کنار مترو.

شبها حدود ساعت 9 در میدان جمهوری رقص آب با موزیک هست و جالبه.

ایروان شهریه که به قول اونوریا و بعضی اینوریا نایت لایف داره، بویژه شب های تعطیل. همون اطراف میدون جمهوری و خیابون های همون منطقه مثل بلوار شمالی مرکز تجمع افراد و خانواده هاست .

حتما قهوه های کافه های نزدیک جمهوریو امتحان کنید، اکثرشون هم وای فای دارن. کفش مناسب بپوشید و کل اون منطقه هارو پیاده بگردید.

تو خيابون ابوويان درست روبروي فروشگاه SAS يه خيابونه كه تاكسي ها و ون ها هم مسافر ميزنن،اگه نياز به لوازم تحرير يا پرينت و كپي داشتين بريد اونجا كه مركز اينجور چيزاس.

همون خيابون روبروي SAS كه اسمش يادم نيست و مركز پرينت و كپيه رو اگه تا قبل از چهارراه بزرگ نرسيده به كاسكاد ادامه بدين(٦ دقيقه پياده روي)،يه رستوراني سمت راستتون هست كه شيشه ايه و پيتزاهاش عاليه و قيمت هاش هم خيلي عاليه .حتما تست كنيد.

سر اون خيابوني كه سنگ فرش داره و به هراپاراك ميرسه پيتزا هات(HUT) و KFC داره ،من پيتزاهاشو پيشنهاد ميكنم كه واقعا خوشمزه است.همچنين اگه مثل من طرفدار سوپ هستن،سوپ قارچ اونجا رو تست كنيد .

بازم تو همون خيابون روبروي SAS،يه پاركي سمت چپتونه.تو اون پاركه يه شعبه KFC داره و قبلا همسرم اونجا رفته و ميگفت غذاش خيلي خوبه.

قيمت پوشاك تو ايروان خيلي گرونه .به نظرم تركيه بيشتر ميشد خريد كرد .

ما پول هامون رو تو SAS چنج ميكرديم كه به نظرم ٤٠٥ نرخ تبديل خوبي بود.

دوستانی که تو محدوده میدون جمهوری یعنی خیابانهای هانراپتوتیان،آبویان،نعلبندیان،امیریان و درکل خیابانهای منتهی به میدون آپارتمان اجاره میکنن واسه رفتن به بیمارستان میتونن از مینی ون شماره 67 استفاده کنن . ایستگاهش اول خیابان امیریان و جلو بیمارستان هم ایستگاه داره و کرایش هم نفری 100 درام است.

در خیابان تیگران نزدیک میدان جمهوری یه صرافی هست به نام ایرانیان که هم تور میبره و هم ریال رو به درام با نرخ 7.5 هم با کارت بانکی هم نقدی تبدیل میکنه .

آدرس دفتر هواپیمایى پرواز در ارمنستان :
ارمنستان - ایروان - خیابان نعلبندیان ، شماره 19 ، شرکت داتو ت ت ت
تلفن : 524401-0037410


از دوستانی که از مطالبشون استفاده کردم ( مخصوصا کاربر عزیز mehdiii ) طلب حلالیت میکنم. با آرزوی موفقیت.
سلام به همه ی دوستان مهاجرسرایی

طبیعتا با وجود سفرنامه های خوب بچه ها، گفتنی ها گفته شده و شاید این نوشته کمی گزاف به نظر برسه. بخصوص که دوست خوبمون جناب H Pier با این پست آخرشون و با توجه به اینکه هنوز تشریف نبردن برای مصاحبه هم من رو شگفت زده کردن و هم زبون ما رو بستن! ( آقا خدا رو خوش میاد نون سفرنامه ما رو آجر کردین؟ :p )

و اما نکاتی چند در باب سفر و مصاحبه :

- از یک هفته قبل از سفر به سندروم چک کردن هزار باره مدارک مبتلا می شید که هیچ جای نگرانی نیست. با ویزای یه ضرب بهبودی کامل حاصل می شه به امید خدا.

- تاخیر در پروازهای آسمان امری کاملا طبیعی و صد البته بدیهی است. پس اصلا نگران بی خوابی شب قبل از پرواز نباشید. مگه فرودگاه رو ازتون گرفتن؟

- حتما فرمهای ویزا رو از قبل پر کنید و نفری 3000 درام آماده داشته باشید. تسریع انجام کارها در بدو ورود احساس خوشایندی بهتون می ده. از وقتی که در این زمینه سیو می کنین برای کمک به دوستان در امر پر کردن برگه ی ویزاشون استفاده بهینه بکنین. ما انقدر زکات این علم مون رو اونجا دادیم تو فرودگاه انتشار پیدا کرده بودیم!

- بنده از سایت هایر سرویس، هم آپارتمان اجاره کرده بودم ( حدود 50 دلار) و هم ترانسفر فرودگاهی ( به مبلغ 6000 درام) از آپارتمان و امکانات اون بالاخص سیستم گرمایشیش بی نهایت راضی بودم ( هر چند اگر به بالش یا تشک سفت عادت دارین ترجیح می دین روی مبل بخوابین تا اینکه توی تخت فرو برین! ) و البته در برگشت از امکان ترانسفر استفاده نکردم و به مبلغ 2000 درام به فرودگاه رفتم.

- دمپایی در این سفر فراموش نشه! واقعا کاربردی هست!!

- بارها گفته شده که دوستان ارمنی به ندرت زبان انگلیسی رو می فهمن! خوب ما هم اصلا زبان ارمنی رو نمی فهمیم! این که چیزی نیست! ولی خوف نکنین پانتومیم رو برای همین وقتها گذاشتن! ( ما حتی خواستیم به یکی بفهمونیم فردا!! گفتیم tomorrow نفهمید! گفتیم next day بازم نفهمید! گوشه خیابون خودمونو زدیم بخواب دوباره پاشدیم فهمید که خیلی ذوق زده مون کرد!!! ) البته جوانها بعضا به انگلیسی مسلطند.

- برخلاف گفته دوستان، ارامنه بسیار خوش برخوردند و آرامش وجودیشون رو به ما ایرانی ها که اغلب بی اعصابیم القا می کنن! من از یک آقایی آدرس سوپر مارکت خواستم مسیرش رو برگشت و تا دم در سوپر مارکت با ما اومد! جالبه که دو سه بار دیگه در نقاط مختلف شهر باهاش برخورد داشتیم و با لبخند دلنشینش با ما سلام علیک کرد!

- کرایه اتوبوسها و ون ها 100 درام هست. خط 67 مربوط به بیمارستان موراتسان هست و رنگ سبز بسیار تابلویی داره. اصن از اینکه هر بار می بینینش و می دونین کجا می ره یه هیجان کاذبی بهتون دست می ده که تو دیار غربت می چسبه!! در ارتباط با تاکسی ها هم سعی کنین طی کنین یا از ماشینی استفاده کنین که تاکسیمتر داشته باشه.

- شعبه های ویوا سل و اورنج برای خرید سیمکارت رو در اغلب نقاط شهر می بینید. همینطور باجه های Exchange که در اغلب فروشگاهها هم هست. ما دلارها رو به قیمت 407.5 تا 408 چنج می کردیم. با تاریک شدن هوا اغلب این باجه ها تعطیلن اما فروشگاه SAS در خیابان ماشتوتس (اگر اشتباه نکنم) تا زمانی که فروشگاه بازه دلار رو به درام چنج می کنه.

- اگر میدان جمهوری رو مبنا قرار بدیم به سمت خیابان Abovian و Northern Avenue به مراکز خرید و در نهایت اپرا و هزار پله یا ( کاسکاد) دسترسی دارین و دقیقا در جهت عکس این مسیر خیابان Tigran هست که مسیر رفتن به بیمارستان موراتسان و Rossia mall و کلیساشون که دقیقا روبروی مرکز خرید روسهاست قرار داره. بازار روسها بی نهایت افتضاحه و اصلا وقتتون رو براش نذارین اما از محیط معنوی کلیسا می تونین بهره ببرین و یا اگه مثل من یه خورده روتون باز بود می تونین برای ویزاتون با حضرت عیسی مسیح یه شرط و شروطهایی بذارین! به ما هم نگین که یه وخ کسی شک نکنه!

- مراحل مدیکالتون بسیار ساده س. پرسشهای ساده که دکتر به زبان انگلیسی و تخصصی ها رو به زبان فارسی لهجه دار بیان می کنه. به عنوان مثال دقیقا وسط سوال و جوابمون به انگلیسی از من در مورد shekaaaastgi (شه کاست گی) پرسید و من رو در فشار "من چرا تا حالا نشنیدم این لغت رو؟ " قرار داد که بعد فهمیدم منظورش shekastegi (شکستگی) بوده! ( تصور قیافه دکتر که با شگفتی به من زل زده بود که چرا فارسی رو هم نمی فهمم به عهده خواننده!! ) بعدش معاینه چشم و اندازه گیری قد و وزن و فشار خون و کمی فشارهای متعارف و غیر متعارف در اقصی نقاط اندامتون به وسیله انگوشت! و تمام! اگر جواب مدیکالتون برای روز مصاحبه آماده نمیشه اصلا به مجادله با دکتر نپردازین چون مسئله ی مهمی نیست. این اتفاق برای خودم افتاد و بعد از مصاحبه مدارک رو به باکس سفارت انداختم . به همین راحتی!

- روز مصاحبه هم خیلی ساده و راحت سپری شد. خودتون رو درگیر لباس نکنین. من یک بلوز و شلوار ساده و یک عدد پوتین ( اسپرت) زمستونی به علاوه شال گردن و پالتو پوشیدم. ( از زیور آلات و کفش پاشنه بلند و زلم زیمبو های اضافی منصرف شدم که باعث شد اونجا حداقل حس راحتی رو داشته باشم و از این بابت از خودم راضی ام!) افیسر انقدر سرش به کامپیوترش گرمه که وقت نداره نگاهتون کنه! وگرنه من حتما شمارمو بهش می دادم!! :p

- در ارتباط با خودم مدارکی که ارائه کردم به شرح زیر بود:
پاسپورت و کپی
شناسنامه ، ترجمه و کپی
مدرک فوق لیسانس، ترجمه و کپی
اسپانسر و البته محض اطمینان تمکن مالی به ارزش 50 میلیون تومان
مدارک مدیکالم آماده نبود
پرینت نامه دوم رو هم نخواستن.
دو قطعه عکس 5 در 5 جدید
پرداخت 330 دلار

- سوالات آفیسر در ارتباط با موارد زیر بود:
چرا در حال حاضر کار نمی کنی؟
چرا این رشته تحصیلی رو انتخاب کردی؟
ارتباطت با اسپانسرت؟ شغل اسپانسر؟
عه؟ زبان فرانسه هم بلدی؟ moi aussi ( یعنی: منم همینطور! با ذوق!! )
( و از اینجا بود که مدت اینترویو با مخلوطی از زبان فرانسه و انگلیسی و فارسی طی شد)
کمی گپ و گفت در مورد زبان فارسی و علاقه ایشون به یادگیری این زبان و تلاششون برای صحیح صحبت کردن
( حفظ خونسردی، eye contact ، لبخند فراموش نشه)

در نهایت هم برگه آبی و گفتن: خب پرونده شما مورد خاصی نداره و بعد از 5 تا 6 ( منتظر بودم بگه ماه! ) روز کاری ویزاتون حاضره! من که هنوز توی شوک ماه و روزش بودم گفتم شنبه بلیط برگشتمه ( مصاحبه روز 4 شنبه بود) که از اتاق رفت بیرون و اومد و گفت نمی شه زودتر بدیم. شما هم سریعتر مدارک پزشکیت رو بیار برامون ما تا ساعت 6 هستیم و بابای!
خب بالطبع به بیمارستان رفتم ( که دوستان خوبم Ojee، shadi79، rainyboy رو اونجا دیدم) و در برگشت به سفارت برگه آبی، مدارک پزشکیم و همینطور پاسپورتم رو که آفیسر نگرفته بود، ازم گرفتن و توی یک پوشه قرار دادن و توی باکس انداختم. فردا هم زنگ زدن که ویزاتون حاضره و با کپی پاسپورت بیان و تحویل بگیرین! ( در واقع برگه آبی رو برای این ذکر کردم که با دیدنش نترسین. این برگه صرفا نقص مدرک هست. در مورد من چون مدارک پزشکیم آماده نبود طبیعتا جلوی این مورد تیک خورده بود و خللی هم در روند صدور ویزام نداشت. )

نکته: بنده قویا و شدیدا و سفتن و محکمن یک نمونه بارز "مثلا" هستم برای اینکه مطمئن باشید اسپانسر دخلی به کلیر خوردن نداره! اینکه عنوان کنید قصد ادامه تحصیل دارید ربطی به کلیر خوردن نداره ( من گفتم قصد تحصیل در مقطع PhD دارم) ! اینکه لباستون رسمی یا غیر رسمی باشه چندان اهمیتی نداره! و خیلی از این مثلا ها...

- چند نکته جالب که در ارمنستان بهش بر خوردم :
*محل قرارگیری کلیدها و پریزها حوالی زانوهاتونه! چه اشکالی داره آدم برقو با پاش روشن کنه؟ خیلی هم کیف می ده!
*به ندرت عینکی دیدم!
*با میزان قابل ملاحظه ای ته سیگار به خصوص در چهارراهها، باس استاپ و پشت چراغها مواجه می شین.
* اصلا به گدا کمک نکنین! دستتون بره تو جیبتون عین مور ملخ می ریزن سرتون! معلوم نیست از کجا یهو در میان! با توجه به محل قرارگیریم در خیابون، تنها گزینه احتمالی توی چراغ راهنمایی بود!
* دوستانی که الان مسافر ارمنستان هستن به off ها توجه ویژه ای مبذول بفرمایند. با توجه به حراجهای بعضا تا 70 درصدی و البته تبدیل دلار به درام می شه خریدهای خوبی انجام داد.
* شیرینی هاشون به خوشمزگی ایران نیست اما غذاهاشون به بدمزگی که دوستان تعریف کردن هم نیست. طعم لبنیات هم عین ایرانه و چیزی که در ارتباط با ترش مزگی شیر یا ماست تو سفرنامه ها خوندیم اشتباه محضه و احتمال می دم دوستان به تاریخ مصرف مواد غذایی توجه کافی نداشتن. یک نوع نون دارن که داخلش با سبزیجات ( به گمونم پخته) پر شده و طعم غالبش اسفناجه. بهش می گفتن ژیگال که من خیلی دوست داشتم. KFC رو هم امتحان کنین. با ذائقه ما جوره.
* با نماد انار بسیار مواجه میشین. از صنایع دستی تا شیشه مشروبات الکلی تا بعضا استند مغازه ها به شکل انار هست. طبق اطلاعات حاصل از کنجکاوی های بنده انار و البته انگور نماد شکوفایی و رونق اقتصادی هستند. البته انارهایی هم هست ه در یک طرفش دانه های انار مشخصند. در باور مذهبی انار نماد کلیسا و دانه های انار نماد پیروان آن هستند.

و آخرین توصیه یک درد کشیده: با افرادی که خُر و پُف می کنن هم اتاق نشین! حیف چشای خوشگلتون نیست روز مصاحبه پف داشته باشه؟ o.O
CN: 2014AS29XX
کارنت : 9 Nov
نامه دوم: 21 Nov
مصاحبه: 29 Jan
دریافت ویزا: 30 Jan

“Yesterday is history, tomorrow is a mystery, today is a gift of God, which is why we call it the present.”
با سلام به همه دوستان خوبم اميدوارم حال همتون خوب باشه و همتون ويزاي يكضرب بگيرين
حالا نوبت من شده سفرنامه بنويسم (البته با تاخير)
دوستان همه چيزو كامل گفتن ديگه من چيزاي تكراري نميگم فقط چيزايي كه لازمه رو سريع ميگم شايد گرهي از كاراي دوستان باز بشه...
من روز ٢٣ فوريه (پنج شنبه) مصاحبه داشتم و يه روز قبلش هم وقت مديكالم بود به همين خاطر روز دوشنبه شب با اتوبوس از تبريز حركت كرديم (اتوبوس همون روز ظهر از تهران حركت مي كنه)ساعت ١.٥ شب بود كه رسيديم مرز و تا ساعت ٦ صبح تو مرز الاف بوديم (دوستاني كه با اتوبوس ميرن حتما اين تاخيرو در نظر بگيرن) و به همين خاطر ساعت ٤ ٥ رسيديم ايروان!
يمي از دوستان بابام اونجا بود كه يه خونه واسمون اجاره كرده بود شبي ٥٠ $ ولي انصافا هم خونه تميز بود با همه امكانات و هم تو بهترين جاي شهر (خيابان تومانيان)
روز بعد ساعت ١١ وقت مديكال بود رفتيم كه اكثرا انگليسي بلد نيستن بجز جوونا!
حتما حتما از ادرس بيمارستان - سفارت و خونه اي كه گرفتين پرينت بگيرين!من با ايكه اين كارو كردم و وقتي سوار تاكسي ميشدم اونارونشون مي دادم ولي دفعه اول منو به يه بيمارستان ديگه بردن!!! Smile)
به همين خاطر اگه تونستين روي گوگل مپ اينارو مشخص كنين و پرينت بگيرين!خيلي بدرد مي خوره...
برخورد دكتر و منشي خيلي خوب بود فقط چند تا سوال پرسيد و در مورد عكس راديولوژي و ازمايش خون كامل توضيح ميده اصلا جاي نگراني نيست
و روز ٥ شنبه رفتيم جواب مديكالو گرفتيم و رفتيم واسه مصاحبه اون روزم از شانس من شروع كرد برف باريدن Smile))
وقتي وارد ميشين كلي مي گردن بعد ميرين به يه ساختمان ديگه اونجا منتظر ميشين تا اسمتونو صدا كنن
مداركو تحويل گرفتن و كمي منتظر مونديم!كسي كه از من مصاحبه كرد با اون مشخصاتي دوستان گفته بودن اصلا يكي نبود (فكر كنم يه افيسر جديد بود ) چون بعضي جاها گير كرد رفت از يكي ديگه پرسيد Smile)) بعدشم بهم گفت تو امريكا بهت خوش بگذره Smile)) داشتم بال در مي اوردم و پاس پورتمو نگه داشتن...
اينجا يه توصيه كوچك به دوستان بكنم كه اگه مصاحبتون روز ٥ شنبه هست وقتشو عوض كنين بندازين اول يا وسط هفته يا اينكه تعطيلي روز شنبه يكشنبه رو در نظر بگيرين!چون ماله منو روز دوشنبه دادن و چند روز همينجوري الاف بوديم....
چند تا نكته ديگه اونم اينكه اتوبوس ها هر روز صبح ساعت ١٠ از اونجا حركت ميكنن اما ما بعد اينكه پاسپورتمو سلعت ٣ تحويل گرفتم به كمك اون اشنامون يه ماشين شخصي گرفتيم (يه بنز شاسي بلند) و ١٠٠ $ گرفت تا مرز اورد و از اونجا ٦٠ تومن داديم از مرز با تاكسي اومديم دم خونه!كه از اتوبوس هم ارزونتر شد هم راحت تر Smile
در مورد شهر ايروان كلا ٤-٥ خيابان خوب داره كه توصيه ميكنم به اينجاها كه ميگم برين اگه وقت داشتين!
*يه موزه هست تو ميدون جمهوري!حتما برين كه وروديش ١٠٠٠ درام هست اما من گفتم دانشجوام ازم ٣٠٠ درام گرفت Smile))
*خيابان تومانيان و چند تا خيابون اطرافش
*ساختمان اپرا و اگه امتداد اونو برين يه جايي هست خودم كشف كردم بعدا فهميدم جاي معروفي هست!بهش ميگن هزار پله (البته با پله ها نزين يه در هست برين تو و با پله برقي برين بالا ويو فوق العلاده داره!)
*دوستاني كه مثل من اهل شكم هستن تو همون خيابان تومانيان كي اف سي و پيتزا هات هست كه خيلي خوب بود پيتزاهاش!
*اگه یه زمانی کارتون مثل من گیر کرد شنبه/۱یکشنبه اونجا بودین یه هفته بازار داره خواستین ادرس می دم اونجا سر بزنین Smile
خوب اين بود سفرنامه من
ببخشيد اگه غلط املايي داره حوصله نداشتم دوباره چك كنم Smile
مرسي از همه دوستان كه تو اين مدت به سوالام جواب دادن و كمكم كردن
هر سوالي بود من در خدمتم
خوب بلاخره نوبت من شد که سفر نامه بنویسم . روزی که عضو مهاجرسرا شدم فکرشم نمی کردم چنین روزی برسه . پست های قبل از من اینقدر کامله که دیگه حرفی واسه من نمیمونه بزنم فقط سعی می کنم تجربه های شخصی خودم رو بنویسم.
پرواز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرواز رفت که بویینگ ۷۲۷ بود بهتره بگم اتوبوسی بود که پرواز می کرد. به معنای واقعی افتضاح بود. غذاشم از خودش بدتر . هوای ایروانم اون روز خوب نبود و فرود سختی داشت - ۲۷ ژانویه
پرواز برگشت ایرباس فک کنم ۳۴۰ بود که خیلی خیلی بهتر از بویینگ بود و همچنان غذاش افتضاح هوا هم عالی بود خود پرواز بی نقص و خوب
- یه نکته که تو فرودگاه نظرمو جلب کرد این بود که خیلیا یادشون رفته بود درامی که مونده رو چنج کنن و میخواستن بعد از رد شدن از گیت و تو سالن ترانزیت چنج کنن که نبود. من خودمم یادم رفت ولی فقط ۵۰۰۰ درام داشتم که با خرید یادگاری خرج کردم - ۶ فوریه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غذا و خرید
جاهای خوب رو دوستانم گفتن فقط من جاهایی که کمتر گفته شده رو اشاره می کنم
اگه پیتزا دوس دارین ( حتی اگه دوس ندارین‌)‌ دو پیتزا رو باید تست کنین یکیش پیتزا وروناست که پیتزای ایتالیایی هست و دومی پیتزا فک کنم اسمش تریشا که نزدیک ایروان سیتی هست. پپرونی هاش عالی بودن شاهدمم خانم حمیده (ojee)
شکلات و قهوه ایروان سیتی خوبی ولی یه فروشگاه هست که اسمش یادم رفته نزدیک هزار پله بود از هزار پله به سمت چهار راهی که حدود ۱۰۰ متر فاصله برین و بعد سمت چپ سمت راست خیابون باز حدود ۱۵۰ متر - فروشگاه آبنبات و قهوه و شکلات خیلی خوبه
من شانس اینو داشتم که ۳ بار غذای kfc رو تست کنم - غذای kfc که روبروی ایروان سیتی بود رو اصلن دوست نداشتم ولی عوضش اونی که تو پارکه - روبروی فروشگاه ساس - اون خیلی بهتر بود.
غذای ایرانی هم یه بار برای تست خریدم که نظر نمیدم در موردش فقط حجم غذاش خیلی زیاد بود بقیش اصلا جالب نبود
شیرینی های اونجا هم رو تست کنین خوشمزس - البته کمی هم گرونه - ولی میرزه
برای خرید مرکز خرید دالما خوب بود - تاکسی سوار شین و بگین دالما خودش میدونه کجا بره :p - البته توصیه میکنم صوتی و تصویری چیزی خرید نکنین قیمتا اونجا افسانه ای هست - من شخصا از زارا و نیویورکر خرید کردم که به نظرم قیمتاشون خوب بود - مخصوصا کفش
سینما سه بعدی رو من تست کردم البته میخواستم فیلم هابیت رو ببینم ولی سینمای اونجا هر روز سانسا رو عوض می کنه- ضمن اینکه زبانش روسیه - ولی تجربه بسیار خوبی بود کیفیت سه بعدی و سینما عالی بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اقامت
من چون ده روز باید میموندم ترجیح دادم برم هاستل که هزینه هام زیاد نشه در مجموع برای ۱۰ شب ۱۲۰ دلار خدودا شد که با ضبحانه مجانی - که بعضی وقتا عالی بود بعضی وقتا معمولی - اینترنت مجانی فوق العاده با سرعت دانلود - ۲.۵۰ مگابایت - که باهاش به فیلم ۷۰۰ مگابایت رو ده دقیقه میشه دانلود کرد - چای و قهوه هم هر زمان میخواستیم مجانی - ضمن اینکه آشپزخونه تقریبا خوبی داشت که میشد غذا هم درست کرد - در مجموع همه چیز عالی بود - الان یادم اومد بگم که ترانسفرشون از فرودگاه تا هاستل هم رایگان بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدیکال
دکتر وقت پنج شنبه داده بود که واسه همین من مجبور شدم دوشنبه برم ایروان صبح سه شنبه زنگ زدم و گفتم میخوام امروز بیام که گفت بیا - هیچکس نبود مطب دکتر و خیلی راحت کارا انجام شد - ولی تو مراجعه های بعدی به شدت شلوغ بود بیمارستان - چهارشنبه جواب مدیکال رو گرفتم و عملا تا دوشنبه که روز مصاحبه بود بیکار بودم Sad
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مصاحبه
اولا لطفا کسی در مورد لباس برای مصاحبه اینقدر مانور نده هییییییچ ارتباطی به رد یا یک ضرب و اینا نداره - هرچی دوس دارین بپوشین
روز مصاحبه خیلی سرد بود -۱۰ درجه البته سرمای اونجا به استخون نمیزنه - ولی به هرحال حدود نیم ساعت در سفارت موندم
مدارکی که من خواستن شناسانه و خدمت و دیپلم و پیش و لیسانس بود با ترجمه - هیچ مدرکی از دانشگاه محل تحصیل حالام نخواستن - همون موقع هم ازم شماره ارمنستانمو گرفت - و حدود ۱۰ دقیقه بعد هم رفتم اتاق ۱۰ برای مصاحبه
مصاحبه من شاید ۵ مین هم نشد - هیچ سوالیم ازم نپرسید - منظورم سوالایی مثه چرا میخوای بری یا این ادرس کیه و اینا - فقط درباره محل های تحصیل پرسید و خدمت و همشم داشت تایپ می کرد بعد گفت این شمارته گفتم اره - گفت تبریک می گم و اینا که منم گفتم مرسی Big Grin بعد من در نهایت ریلکسی گفتم تا چهارشنبه امادش کنین اونم گفت باشه Big Grin فرداش ساعت ۱ و نیم زنگ زدن که بیا ویزاتو بگیر ساعت ۴ - به همین راحتی :p
نکته :‌من سربازی معاف هستم و کار دولتی هم نداشتم . ضمنا درباره تخصص تو آی تی هم پرسید ازم . و منم هنوز نفهمیدم آی تی رشته حساسی هست یا نه Big Grin
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدار ها
فک کنم قسمت جالبی باشه که باید به سفرنامه ها اضافه بشه و اونم افرادی از مهاجر سراست که طی سفر ملاقاتشون کردیم. من چون زیاد موندم شانس این رو داشتم که دوستان زیادی رو ببینم. با محمد که اصولا همسفر بودیم (irn22) . خانم حمیده هم میخواستن منو تو فرودگاه با روش مخصوص خودشون پیدا کنن که نتونستن Tongue که اون شکلات فروشی رو ایشون معرفی کرد (ojee) - خانم ناتاشا هم که بعد از مصاحبشون دیدم و کلی روحیه دادن بهمون یا یه ضربشون (natasha9) - خانم شادی shadi79 - آقای مصطفی که ایشونم وضعیتش مثله خودم بود و یه ضرب گرفت - خانم پروا که ایشونم یک ضرب گرفتند - آقای نوید که البته من نمیشناختم از قبل ولی روزی که رفتم ویزا بگیرم ایشونم اومده بود و من تازه الان پستاشونو تو قسمت ویزاهای مهاجرتی دیدم واسش آرزوی موفقیت می کنم (navidshii) - خانم پریسا که ایشونم همراه آقای نوید دیدم و البته توی فرودگاه که البته به قول خودشون ایشون مهمون هستن تو مهاجر سرا فقط - و سایر کسایی که اینجا عضو نبودن مخصوصا یه خانم و آقای مسن که من هم مدیکال دیدمشون هم مصاحبه خانمه خیلی واسمون دعا کرد و خیلی مهربون بود امیدوارم ویزاشونو گرفته باشن .
واسه من که سفر خاطره انگیزی بود. امیدوارم سفر همه دوستان با خاطره های خوش تمام بشه

این سفربرای من بسیارپرخاطره بود امابه یه سفرنامه مختصربسنده میکنم که امیدوارم درحدمرورشدن تجربه ها مفید باشه...

من دوشنبه با پروازی که یک ساعت تاخیر داشت وارد ارمنستان شدم به همراه دو تا ازدوستای خوبمون که مهاجر سرام هستن prometheus و همسر مهربونشون،البته تقریبا همه مسافرایی که تو پرواز بودنو تو پروسه های مختلف مدیکال،مصاحبه و یا بعضا تو شهر درحال خرید دیدیم : ) که خیلیاشون کیسای مهاجرت خونوادگی بودن از جمله یه خونواده چهار نفره که پرواز برگشتمون با هم بود : )

مدیکال 4 شنبه بود اما من فردای ورودم یعنی سه شنبه با لوسی تماس گرفتم و گفت میتونم برم..
بیمارستان اونروز خیلی شلوغ بود طوری که برای عکس قفسه سینه پشت یه صف 4، 5 نفره بودم که هرکدوم تقریبا 10 دقیقه طول میکشید،درنهایت بعدانجام عکسو آزمایش خون وقتی به اتاق دکتر رفتم لوسی گفت ما منتظر شما بودیم فکرمیکردیم نمیدونید که باید دوباره بیاین اینجا و رفتین Smile
دیگه چون اخر وقت بود لوسی گفت معاینات بمونه برای فردا که جوابم همون فردا میدیم که چهارشنبه همون ساعت که وقت داشتم رفتمو بعدانجام معاینه جوابو گرفتم...

5 شنبه هم ساعت2مصاحبه بود ،اونروزم سفارت خیلی شلوغ بود طوری که ساعت 3،4 بودکه اسممو برا مصاحبه خوندن،باجه ای که مدارکو تحویل میدادیم فرم ها رو ورق زد و شغلمو پرسید،بعدم ازم پرسید که مجردم؟ وقتی گفتم آره تو فرم یه دایره کوچیک قرمز گذاشت، خیلی ترسیدم ،شک کردم که نکنه اشتباه شنیده باشم و درست جواب نداده باشم! Smile خلاصه معنای اون علامتو نفهمیدم! من با افیسر باجه 10 مصاحبه داشتم که خیلی فارسیش خوب نبود و مصاحبه یه جورایی دوزبانه بود،سوالایی که افیسر از من پرسیدفقط این بود که:
رشته تحصیلیت چیه؟
آدرسی که نوشتی مربوط به کیه؟
اون شخص اونجا چیکار میکنه؟
و اینکه آیا پیش اون میری؟

بعدم خیلی فرمالیته مدارکمو ورق زدو گفت خب همه چی خوبه تا 4 یا 5 روز دیگه ویزات آماده میشه ،من گفتم امکانش نیست که فردا اماده بشه چون پرواز برگشتو شنبه گرفته بودم اما گفت sorry بعدشم نکته جالبی که برام تازگی داشت این بود که آفیسر گفت اگه میخوای برگردی میتونم پاستو بهت بدمو وقتی برگشتی برامون بفرستی!! منم فکرکردم نقد رو بچسبم بهتره تا نسیه و گفتم نه میتونم بمونم Smile بعدش ازم شماره تماس خواست ...

با توجه به تعطیلی شنبه و یکشنبه سفارت، دوشنبه ساعت 9 و نیم صبح باهام تماس گرفتن و گفتن که ساعت 3 عصر بیامو ویزارو بگیرم ولی چون قبلا باآسمان تماس گرفته بودمو پرواز اون روز ساعت 3 بود ازشون خواستم که زودتر بیامو قبول کردن،ساعت 11 رفتم سفارت و درحالی که هیچکس نبود و همه باجه ها خالی بود یه خانومی اومد باجه 3 و درحالی که فقط من اونجا بودم خیلی رسمی اسممو اعلام کردو ویزامو بهم داد و آرزوی سفر خوشی کرد : )

اونقدر از مصاحبه خوشحال نشدم که از دیدن کد 010 سفارت روز دوشنبه خوشحال شدم ،امیدوارم همه این شادیو تجربه کنن : )

جاهای دیدنی ای که رفتمم هزارپله بودبا رضای عزیز rainy boy ،یه کلیسای زیبا و یه موزه که اسماشون یادم نیست Smile و دالما ،تو این سفر کل ایروان برام دوست داشتنی شد : )
CN: 2014AS000034$$[font=Tahoma]
"Stop Saying "I Wish" , Start Saying "I Will
[/font]
سلام به دوستان و همراهان همیشگی....
دست به قلم خوبی ندارم اما برای ادای دین بایستی سفرناممو میذاشتم پس اگه کم و کاستی داشت منو ببخشید..
هیچوقت تصورشو نمیکردم اولین سفر خارج از کشورم منجر به گرفتن ویزا ا م ر ی ک ا بشه اما ظاهرا سرنوشت جور دیگه ای برای من رقم خورده بود....
در ابتدا اینو بگم برای اولین بار در قرعه کشی لاتاری ثبت نام کرده بودم البته به همراه برادرم و خانومش که خب تنها قرعه به نام من افتاد.....
ازونجایی که دوستان اطلاعات کامل رو گذاشتن، من تنها به ذکر نکاتی در مورد سفر خودم بسنده میکنم ....
پس از رویت قبولی و یک جستجوی کوتاه با اینجا آشنا شدم و خیلی زود اطلاعات مورد نیاز رو با کمک دوستان کسب کردم.. با اعلام کارنت شدن و در پی آن جایگزینی نامه دوم و تعیین روز مصاحبه به جمع آوری مدارک لازم مشغول شدم و خودمو برای یک سفر کاملا هیجان انگیز و البته به دور از استرس آماده کردم ...

کیس من یک نفره بود ازین رو خیلی دوست داشتم زمینی سفر کنم اما با توجه به اینکه شرایط آب و هوایی یه خورده نا مساعد بود ترجیح دادم هوایی برم، 25 دیماه با تهیه بلیط رفت و برگشت به مبلغ 897000 تومان برای اول فوریه عملا پروژه سفر من به ایروان کلید خورد.. ..
برای اقامت با یکی از دوستان ایرانی که در ایروان ساکن بودند هماهنگ کردم و از فرودگاه مستقیما به محل مذکور رفتم، در ابتدا قرار بر این بود که اون واحد در اختیار من باشه اما در نهایت تصمیم بر این شد که به نوعی مهمون دوستمون باشم، --7 شب به مبلغ $105—آپارتمان اول خ آرشاگونیاتس بود که به میدان جمهوری نزدیک و پیاده تقریبا 12 دقیقه راه ...،
روز دوشنبه 3 فوریه با تعیین وقت قبلی به بیمارستان موراتسان رفتم که با توجه به اطلاعات دوستان به راحتی اتاق دکتر کریستین رو پیدا کردم ( اینقدر اطلاعات دوستان کامل بود که انگار قبلا به اون بیمارستان رفته بودم و همه جا آشنا بود برام ) و منتظر شدم نوبت به من برسه ( وقت من ساعت 12 بود که البته تقریبا ساعت 13:15 نوبتم شد ) پس از حضور در اتاق، خانم لوسی منشی دکتر با اندازه گیری فشار خون و سوال در مورد بیماریهای گوناگون از بنده پذیرایی کرد و در انتها خود خانم دکتر قد و وزنمو اندازه گیری کرد و با پرداخت مبلغ 45000 درام به سمت آزمایشگاه و پس از اون برای عکس قفسه سینه رفتم ..( خانم لوسی اشاره کردن که برای گرفتن جواب جایی منتظر نمونم و همچنین هیچ کجای دیگه نیاز به پرداخت پول نیست )...
روز بعد ساعت 12 رفتم جواب آزمایشاتو گرفتم شامل: سوابق واکسیناسیونم در ایران، عکس قفسه سینه که تاکید شد بستش باز نشه و به همراه خودم ببرم به آ م ر ی ک ا و در نهایت یک پاکت کوچکتر که بایستی با خودم به سفارت میبردم . در نهایت خانم لوسی با گفتن اینکه مشکلی در آزمایشات شما نبود و همچنین داشتن آرزوی موفقیت برای من، ازم خداحافظی کرد .....

سرانجام 5 فوریه فرا رسید، ساعت 9 صبح وقت مصاحبم بود که با توجه به نزدیکیم به سفارت ساعت 8:30 از خونه زدم بیرون و یه تاکسی گرفتم، حدود 8:55 رسیدم دم سفارت، چند کیس دیگه هم بودن، مامور دم در پاسها رو چک میکرد و در لیستی که داشت اسمها رو تیک میزد، پس از حدود 20 دقیقه انتظار به داخل سفارت راهنمایی شدم، بعد از انجام گشت بدنی و باز کردن پاکت مدیکال و چک کردن آن با عبور از حیاط وارد سالن انتظار شدم، افراد نسبتا زیادی منتظر بودن که اکثرا غیر ایرانی تشریف داشتن همینکه می خواستم بشینم بلندگو به زبان شیرین پارسی اعلام کرد: ویزا مهاجرت نفر بعدی باجه 8، با نگاهی به اطراف ازونجایی که کسی بلند نشد مستقیما رفتم باجه 8، بعد از سلام کردن، خانم پشت باجه گفت: شناسنامه و ترجمه، کارت خدمت و ترجمه، مدارک تحصیلی و ترجمه ( پرسید آخرین مدرک تحصیلیت لیسانسه که گفتم آره و الانم دانشجو فوق لیسانسم )، پاسپورت و کپی اون، مدارک مدیکال، دو قطعه عکس و نامه تمکن مالی، بعد یه فیش داد گفت برو باجه 3 پرداخت کن بیا (همون $330 ) درنهایت پرسید شغلی هم داشتی ؟؟؟ و الان منبع درآمدی داری ؟؟؟؟ با گرفتن تمامی مدارک گفت بشین تا صدات بزنن.....زمانیکه نشستم تازه فهمیدم کجا اومدم(من...!!! اینجا؟؟ کلا حس جالبی بود....،) قبل از من یک زوج تقریبا کهنسال رفتن باجه 10 که بعد از خروج برگه آبی رو دستشون دیدم، بعد یه دختر خانوم رفتن باجه 11 که بعد از حدود 20 دقیقه برگه آبی رو دست ایشون هم دیدم، سرانجام به باجه 10 فراخوانده شدم، همون افیسر جوانی که دوستان بطور کامل توصیفشو کرده بودن پشت شیشه وجود داشت، بعد از سلام گفتم خسته نباشید که در جوابم گفت: شما خسته نباشید.....بعد از چک کردن اثر انگشت دست چپ و راستم ازم خواست دست راستمو بالا ببرم و اون سوگند نامه که رو شیشه بود رو بخونم بعد ازون همینطور که مدارکمو چک میکرد ازم سه تا سوال پرسید:
1- این آدرس کیه و چه نسبتی با هم دارین؟؟
2- خدمت معاف شدی؟؟؟؟ چرا معاف شدی؟؟؟
3- در زمینه خاصی تخصص داری؟؟؟
( فکر میکنم مصاحبم 5 دقیقه بیشتر نشد.. ) همینطور که سرش تو کامپیوتر بود جمله شیرین شما قبول شدید رو گفت و اضافه کرد برای آماده شدن ویزاتون سه روز وقت لازمه که به محض آماده شدن باهاتون تماس میگیریم، گفتم فردا عصر پرواز دارم نمیشه زودتر که گفت مقدور نیست من هم ضمن تشکر، از آفیسر خداحافظی کردم و بعد از ترک سفارت مستقیما به دفتر هواپیمایی آسمان در خیابان نعلبندیان، شماره 19 ، شرکت داتو ت ت ت رفتم و بدون هیچ مشکلی بلیطمو تغیییر دادم...
سرانجام ظهر آدینه با تماسی که از سفارت با من گرفتن مبنی بر آماده بودن ویزا، حدود ساعت 3 بعداز ظهر به سمت سفارت راهی شدم و ویزا رو گرفتم و عملا پروسه مصاحبه در ایروان به خط پایان رسید....
چند نکته:
2-3 روز اول هوا خیلی سرد بود و یه خورده اذیت میکرد، اما درادامه هوا خیلی بهتر شد و به خوبی میشد گشت های خیابونی رو توی برنامه گذاشت، البته با صحبتی که با دوستان مقیم اونجا داشتم ظاهرا هوا به سمت گرم شدن میره، پس اونایی که در آینده به ایروان سفر میکن نگرانی در مورد آب و هوا نداشته باشن...

همونطور که دوستان گفتن مینی ون های خط ش 67 که با رنگ های منحصرا آبی و سبزوجود داشتن، مسیرشون هم بیمارستان و هم سفارتو پوشش میداد که اگر دوست داشتین میتونین ازشون استفاده کنین با کرایه 100 درام...

راننده تاکسی ها واقعا بی انصاف بودن و بایستی حواستون کاملا جمع باشه، مثلا وقتی از فرودگاه میخواستم به محل اقامتم برم گفت 6000 درام میگیرم با اینکه کرایش خیلی کمتر از اینا بود، در نهایت 3500 درام گرفت، ( البته ناگفته نمونه روز آخر دقیقا همین مسیرو، یعنی از محل اقامت تا فرودگاه رو 2000 درام دادم )

در خ ماشتوتس تقریبا 200-300 متر بعد از چهار راه امیریان یه رستوران بود بنام پیتزا شاه که غذای ایرونی هم سرو میکرد و البته قلیان هم داشت، دوستانی که میخوان یه دودی هم بگیرن فکر میکنم جای مناسبی بود ....

در پایان ضمن تشکر از همه عزیزانی که به هر نحوی کمکم کردند تا بتونم سفر خوب و راحتی داشته باشم از خداوند میخوام سفر خوبی در پیش داشته باشین و با گرفتن ویزا با خاطری خوش از ایروان بازگردید../..

آدمی ساخته افکار خویش است،. فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.(موریس مترلینگ)
کیس نامبر: 2014AS000031XX
سفارت:آنکارا ----> ایروان
مصاحبه: 5 فوریه
دریافت ویزا: 7 فوریه
هزینه ها تا الان: 209 ترجمه - 26 عکس- 135 واکسن

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

اولین ورود 18 جولای - دالاس
1.سلام دوستان من تازه از ارمنستان برگشتم و دقیقا بیست روز ارمنستان بودم, بیچاره شدم خلاصه, اما در نهایت ویزا رو گرفتم و از این بابت سفر خوبی بود , با اطلاعاتی که از باقی ی سفارت ها گرفتم و شنیدم ,باید بگم ارمنستان بهترین گزینست , حتما سفر نامه ها واطلاعات زیادی در مورد ارمنستان موجودِ اما اونچه برای من اتفاق افتاد کمی متفاوت بود و از این جهت که من و همسرم نامزد بودیم که بعد از لاتاری ازدواج کردیم مشکلی که شرایط ما رو متفاوت کرد این بود که همسر من در گذشته سرطان داشتن که 2 سال قبل درمان شدن اما اثبات سلامت ایشون سخت بود که در نهایت با پافشاری ی من و بردن مستندات و اسناد مالی ی قوی تر بعد از 20 روز ماندن در ارمنستان آفیسر ویزا رو زد و ما هم روش رو بوسیدیم و برگشتیم. میخوام بگم دوستانی اگر در گذشته بیماری ی جدی داشتن حتما اسناد پزشکی ی محکم و نامه پزشک معالج رو با خودشون ببرن که دردسر نشه.
2.بحث در مورد خانه و یا هتل گرفتن زیاد پیش میاد به نظر من که هر دو رو امتحان کردم باید بگم خونه راحت تر و به صرفه ترِ اما هتل از نظر بهداشت قابل اغتماد ترِ , ما خودمون دادیم رو تختی و این جور چیزها که تو خونه بود شستن معمولا صاحب خونه ها خیلی اهمیت نمیدن. اینم پیامِ بهداشتی Smile
3.در طول سفر اگر به پول بیشتر نیاز داشتید منتظر فرستادن از ایران نباشید, کنار میدان هراپاراک( که میدان اصلی ی ایروانِ) ابتدای خیابان تیگران متس یه صرافی هست به اسمِ ایرانیان که میتونید اونجا کارتِ عابر بانک های ایران رو بکشید و دلار یا درام دریافت کنید و یا بگید در ایران به کارتشون پول واریز کنن و شما در جا معادلش رو دریافت کنید از نظر من منصفن,خیلی بهتر از ایران فیمت داد . شمارش 096550541 , 094550420 . اینم پیام اقتصادی.
4. قیدِ فست فود رو بزنید چون واقعا افتضاه بود ولی یه فست فود زنجیره ای و خوب یونانی اونجا شعبه هایی داره به اسمMr.gyros که به نظر من همۀ غذاها و پیش و پس و سلاد و نوشیدنی و اخلاقش همش خوب بود ولی 8 بهش میدم چون دیر در رو وا کرد Smile)) نه خوب بود خدائیش , و اگر هوس غذای ایرانی کردید آریا بهترین گزینست , قیمت و کیفیتش هم به نسبت خوبِ پرسنل باحالی داره که اگر کمکی بخواید دریغ نمیکنن. آدرسش هم خیابان ایساهاکیان قبل از باغرامیان روبروی کارواش. از پارکِ اپرا 5 دقیقه پیاده راهِ.
5.با آقایی ارمنی آشنا شدم به اسم بارو که آدم با حالی بود و به فارسی هم کاملا مسلطِ برای خونه و هتل و گردش و خلاصه هر کار دیگه همراه شما هست اصلا کارش همینه , منصفه و یه جاهایی خیلی کمک میکنه میتونید قبل یا بعد از رفتن به ایروان بهش زنگ بزنید. 094594424.
6. جلو آفیسر نقش بازی نکنید و فقط خیلی ساده و راحت خودتون باشید مثل یه گپ دوستانه, اونا خیلی خوب تشخیص میدن بازیگری رو , در کل نیازی هم نیست.
7. برای همه دوستان عزیز مهاجر سرا آرزوی موفقیت دارم.
20148xx فرستادن DS آگوست,نامه دوم دسامبر , مصاحبه فوریه دریافت ویزا فوریه , ورود به آ م ر ی ک ا می.
باشد که رستگار شویم ؛)




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان