ارسالها: 2,154
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
180
تشکر: 211
421 تشکر در 142 ارسال
دیگه داریم به آخر خط نزدیک میشیم
چشمتون به هم بخوره ساعت 8.30 نیمه اردی رسیده.
اولش سایت اورلود میکنه بعدش ارور سرور
بعد مشخصات و کانفیرمیشن میزنی
واااااااااااااای خدای من یعنی اینی که میبینم واقعیه!!!!!!!!!!!! باورم نشه خدا جون
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز has not been selected شدم. خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2013
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خوب بگو بعد چراغها که خاموش شد چی شد ؟ همتون خوابیدین ؟ من که گوشام دراز ،ساعت چند خوابیدین بعد چراغها ،خخخخخ
Sent from my Lenovo A3000-H
ارسالها: 749
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
53
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2015-03-31 ساعت 00:03)almascanada نوشته: خوب بگو بعد چراغها که خاموش شد چی شد ؟ همتون خوابیدین ؟ من که گوشام دراز ،ساعت چند خوابیدین بعد چراغها ،خخخخخ
Sent from my Lenovo A3000-H
این داستانای من مث فیلمای اصغر فرهادی پایان باز داره هرکسی حق داره یه پایان دلخواه واسش در نظر بگیره
فرزاد جون چاکرتم دادا ریپلای زیر کامنت خودت ندادم چون طولانی میشد منم با موبایل نمیتونم کات کنم
قسمت قبلیشو هم بخون
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه
ارسالها: 205
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2015
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
چارلی چاپلین:
با پدرم رفتم سيرك توى صف خريد بليط يه زن وشوهر با چهار بچشون جلوى ما بودند كه با هیجان زیادی در مورد سيرك صحبت می کردند…
وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه، قیمت بلیط را بهشون اعلام کرد كه ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت معلوم بود که پول کافی نداشت و نمیدانست به بچه هايش که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید؟! ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس دَه دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت. سپس خم شد و پول را از زمین برداشت به شانه مرد زد و گفت:
ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد!
مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که بهت زده به پدرم نگاه ميكرد گفت:
متشکرم آقا
مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد…
بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم. آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم
ثروتمند زندگی کنیم
به جای این که ثروتمند بمیریم
ارسالها: 385
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
66
تشکر: 1
8 تشکر در 1 ارسال
این طور که بوش میاد یه سری افراد بحث ها رو سیا30ی کردن و من به شخصه صدای کلید و قفل شدن فروم رو دارم میشنوم!
همه ی ما هدفمون خاک پاک آمریکاس!
از بحث هایی که به خاک پاک منتهی نمیشه پرهیز کنید.
ممنون
♥برادر+خواهر بزرگم←سیتیزن(19سال)
♥خواهر وسطی← برنده لاتری 2015←کیس نامبرش 4000←خودش یکضرب، شوهرشcleared
♥خواهر کوچک←اقدام از طریق پدرم( زیر21سال)
♥پدر مادرم←در شرف سیتیزن شدن
★★★ خودم:سال ۲۰۱۲ از طریق مهاجرت خانوادگی گروه F4اقدام کردم. (اااااگر شانس باشه ۸سال دیگه آمریکام!!!)
توریستی(امریکا)2014 از انکارا ریجکت(منو همسرم)
توریستی(امریکا)۲۰۱۷ از دبی(خودم تنها) بازم ریجکت
توریستی(امریکا) ارمنستان سال ۲۰۱۸ریجکت
توریستی فرانسه:۲۰۱۷ ریجکت
توریستی جمهوری چک ۲۰۱۸ ریجکت
انسان با Hope زندس
ارسالها: 205
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2015
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-03-31 ساعت 01:16
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-31 ساعت 01:27 توسط faryas.)
ای بی معرفت ها پس شما چرا اون عکسی که گفتم برنده نمیشمو
لایک کردین !!!!!!!،،!!!!!!!!!!!!!؟!!!!!!
ارسالها: 749
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
53
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
عباس جان هدف من فقط سرگرمیه و شاد کردن بچه های اینجا ولی خیلی دوس دارم بدونم که فکر میکنی چه هدفی رو دارم با بی زبونی میگم ؟؟؟
در ضمن من بهت رتبه دادم فکر کنم دیگه نمیشه
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه