کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربهٔ مصاحبه در ایروان
سلام به همه عزيزان
با توجه به اين كه در سفر خودمان از تجربيات دوستان در اين تاپيك بسيار سود برديم خواستيم انجام وظيفه كرده باشيم كه شايد كمكي به برخي از دوستان بكنه
اول از همه اينكه اگر دوستان تهراني بتوانند از سفارت ارمنستان در كنار پارك دانشجو(خ رازي)ويزاشونو بگيرن تو فرودگاه ايروان سرعت كارشون بالا ميره(كه ٣روز كاري طول ميكشه)اگر نشد حتمأ فرم ويزاي(رنگي)را در ايران تهيه و پر كنند تا مثل ما به محض رسيدن در فرودگاه با چنج كردن پول (بويژه با دستگاه )نفرات اول صف طولاني دريافت ويزا باشند
::::::::::::::::::::::::
سفر ما با پرواز ماهان اير بود كه من مدام قيمت بليط رو از سايت اينترنتي ماهان چك ميكردم و در نهايت از آژانسي كه براي يك شركت دو مليتي إيراني-ارمني بود خريديم.(رفت و برگشت دو نفر١٦٧٠٠٠٠تومان)
:::::::::::::::::::::::::
براي گرفتن جا چون هزينش برامون مهم بود بعد از كمك هايي كه دوستاي مهاجر سرايي داشتن،در نهايت از سايتbooking.com يك آپارتمان يك خوابه(با حداكثر ظرفيت٣نفر)در خ نعلبنديان كه براي آژانس hyur(هيور)بود رزرو كرديم كه نيازي به كرديت كارت هم نداشت و كرا يه را نقدي در آژانس كه سر كوچه آپارتمان بود پرداختيمو آپارتمان مجهز به wi fi،اتو اجاق ، شيلنگ! و ساير إمكانات أوليه لازم بود،كه شارژ wi fi شبي ٩٠٠ درام بود كه ما به خاطر خريد سيم كارت ويواسل در فرودگاه (كه واقع در بعد از باجه هاي چك پاس و ويزا و قبل از درب خروج بود)با اينترنت پر سرعت بي خيالش شديم و فاصله آپارتمان تا ميدان جمهوري ،پياده ٧،٦دقيقه بود
:::::::::::::::::::::::::
فرودگاه............(يكشنبه)
تو فرودگاه ايروان كه رسيديم طبق توصيه هاي دوستان در سفرنامه هاشون اول رفتيم سراغ چنج كردن پول توسط دستگاه كنار بانك كه خلوت تره كه دختر خانومي ارمني كنار دستگاه روش كار رو براتون توضيح ميده و چون فرم ويزارو تهران گرفته بوديم و پر كرديم رفتيم تو صف ويزا و نفري ٣٠٠٠درام واسه ويزا پرداخت كرديم،ويزامونو زد تو پاسمون و ما رفتيم به سمت گرفتن چمدون هامون،بعد از اون هم تو مسير خروج قبل از free shop يه قسمتي هستش كه نماينده ويواسل هستن ،همونجا سيم كارت خريديم كه با كپي پاسپورت سيم كارتش رايگان است،حدود٤٠٠درام شارژ كرديم براي صحبت كردن در ارمنستان و براي ٦روز،روزي ١٥٠درام كلا٩٠٠درام براي اينترنت پر سرعت،كه خودشون ميگم super bitكه سرعت خوبي داشت و شماره همراه رو روي كاغذي نوشتيم كه در صورت نياز در دسترس باشه،سپس اومديم سراغ تاكسي،پيشنهاد هاي ٤-٥هزار درام بود كه در نهايت با چونه با ٢٥٠٠درام اومديم خ نعلبنديان دم آژانس هيور و پس از انجام مراحل كرايه و پرداخت٧٥٠٠٠درام يكي از كارمندان آپارتمان را تحويل دادن،با نمائي كهنه و قديمي و داخلي بسيار عالي وتميز و با تمامي إمكانات درج شده در سايت
::::::::::::::::::::::
روز مديكال ............(دوشنبه)
فرداي روزي كه رسيديم بود و ما يك ساعت قبل از وقتي كه با دكتر كريستين هماهنگ كرده بوديم(در تهران و بلا فاصله بعد از دريافت نامه دوم از طريق ايميل)راه افتاديم و در ابتداي خ تيگران (در موقعيت ساعت ٥ جغرافيايي ميدان جمهوري)در ايستگاه منتظر شديم تا با خط٦٧ و پرداخت نفري١٠٠درام راهي بيمارستان شديم،ايستگاه روبروي بيمارستانه ،وارد بيمارستان شديم و طبق كروكي دوستان به اتاق كريستين در طبقه دوم رسيديم كه منشئ دكتر كه مسلط به فارسي هستن و بسيارمهربان سؤالات روتيني أعم از بيماري خاص؟خال؟تتو؟جاي زخم؟مصرف داروي خاص؟سيگاري يا الكلي بودن؟پرسيدند،سپس٦قطعه عكس٤*٣ پشت نويس شده با اسم و فاميل به انگليسي و امضا به همراه كارت واكسن پاستور از هر نفر گرفت،بعد رفتيم تو اتاق و دكتر هم سؤالا تي پرسيدند و معاينه مختصري كردند و سپس خانومي قد و وزنمونو گرفتن و معاينه چشم انجام دادن،بعد آدرس و تلفن تو ارمنستان رو ازمون گرفت و نفري٣٥٠٠٠درام(فقط درام ميگيرن)پرداخت كرديم ،بعدشم دو سري فيش داد يك سري واسه آزمايش خون و اون يكي برايx-Ray كه٨٠٠٠ تا واسه عكس قفسه سينه و٢٠٠٠ تا براي آزمايش خون كه كلا نفري ٤٥٠٠٠ درام آب خورد(اگه همه واكسناتونو تو ايران زده باشيد).جواب عكس قفسه سين رو با يك CD تحويل خودمون دادن كه دكتر گفت روزي كه ميريم جواب بگيريم بايد همراهمون ببريم كه ما هم فرداش ساعت ١٢ بايد جوابو ميگرفتيم كه تا ساعت٢ كه وقت سفارت داشتيم به موقع برسيم كه نهايت٢٠ دقيقه راه بيشتر نيست
:::::::::::::::::::::::::::::
واما روز مصاحبه...........(سه شنبه)
چون هر دومون لباس رسمي و كت شلوار پوشيده بوديم و من كلي وقت به خاطره يه سشوار عادي هدر داده بودم (; از دم آپارتمان تا بيمارستان تاكسي گرفتيم به مبلغ٨٠٠درام،و ساعت١٢:٣٠جوابا حاضر شد و تحويل دادن بهمون و ما هم همونجا تو بيمارستان يك بار ديگه كليه مداركمونو چك كرديم و در حاشيه اين كه جنيس منشئ مهربان دكتر كلي انرژي مثبت و روحيه بهمون داد و من خواستم دعامون كنه و گفت نگران نباشين كه ميدونم ويزارو ميگيرينو مياين بيرون،و به شرطي دعا ميكنم كه نتيجشو اطلاع بدين......
وساعت حدود١:٠٠از جلوي در بيمارستان تاكسي گرفتيم براي سفارت(١٥٠٠درام)،ساعت حدود١:٣٠رسيديم جلوي درب سفارت و يك نفر بلا فاصله همونجا پاسامونو چك كرد وگفت بريم داخل.جلوتر دوباره جايي هست مثل گيت هاي فرودگاه كه ميگردن و پاكت مديكال رو هم باز كردو داخلشو چك كرد ،بعد وارد سالن شديم ،اونجا وسايل الكترونيكي از قبيلCD،flash،Mobil ،تبلت و لپتاپ و.....تحويل ميدين وبابتش يك شماره دريافت ميكنيد كه موقع برگشت با تحويلش وسايلتونو پس بگيرين،بعد از زير دستگاه رد ميشد و از اون سالن خارج و واردحياط ميشيد تا به بخش كنسولگري برسيد،اونجا رو صندلي منتظر ميشينيد تا نوبتتون بشه،و خودتتون بايد حواستون به نوبتتون باشه،مثلأ ما كه رسيديم خيلي از صندلي ها پر بود چون ما نفر يكي مونده به اخر بوديم وقتي رسيديم،اعلام نفر بعدي إيراني هاروفارسي و ارامنه را ارمني ميگن، نوبتتون كه رسيد، اول به گيشه براي تحويل مدارك ميريد،از ما يكي يكي هر مدركي كه ميخواست منظم و مرتب تحويلش داديم،يه دفعه همرو نزارين جلوش! فارسي صحبت ميكنه ولي زبان مادر يش نيست پس شما هم اهسته و فشرده صحبت كنيد،بعد از ما رندوم چند سؤال از همين فرمDS-260 پرسيد،مثل اينكه ازدواج اولته؟آيا ٦ ماه بيشتر خارج بودي يا نه؟مداركتون به همين آدرس بره؟كه ما هم شمرده جواب داديم بعد گفت بريم باجه شماره ٣ پول ويزارو پرداخت كنيم(نفري٣٣٠ دلار)
مداركي كه خواستن :
قبض پرداخت ويزارو به همراه نفري ٢عكس٥*٥،ديپلم،پيش دانشگاهي ،ليسانس،فوق(آخرين مدرك تحصيلي) همسرم ( كه برنده اصلي)كارت پايان خدمت يا معافيت و ترجمه هاشون
شناسنامه هر دو نفرمون و عقد نامه ٢سري و ترجمه هاش،آدرس و شماره تماس ارمنستان
دوباره منتظر نشستيم تا نوبت مصاحبه كه خيلي زمان به كندي ميگذشت،تقريبأ بعد از١:٣٠ ساعت لحظه موعود رسيد و اسم مونو خوند!
وارد گيشه١١ شديم با عمو آفيسر معروف!!!مردي به نظرم حدود٤٠سال با ريش مشكي و موي جو گندمي وعينيكي با شيشه ضخيم،چشم هاي آبي خلاصه قيامه ١٠٠درصد آمر ي كايي
سلامي كرديم جواب داد و با دست اشاره كرد كه بشينيم،از اينكه برنده لاتاري شديم تبريك گفت وخواست با صداي بلند متن قسم نامه را كه روي شيشه بود رو بخونيم،بعد از خواندن سؤالاتي از همسرم كه برنده اصلي پرسيد:
چند بار ازدواج كردي؟
سربازي چرا معافي؟
كشور ما بري كدوم ايالت و شهر ميخواي بري؟
كارت چيه؟كه همسرم گفت خصوصي ،پرسيد كوچيك يا بزرگ؟و چند تا پرسنل داري؟

از منم فقط ازدواج و اينكه الآن داري در چه رشته اي تحصيل ميكني؟كدوم دانشگاه ؟رشته ليسانست چي بوده؟ (با اينكه اشتغال به تحصيل گرفته بودم،نخواست منم ندادم)ودر حين پرسيدن دونه دونه مدارك أصلي رو پس داد جز پاسامون
كه همه سؤال هاروصادقانه جواب داديم و گفت از نظر من همه چي اوكي وميتونيد جمعه ويزاتونو بگيرين اما براي روشن شدن خودم راجب معافيت يكسري سوالايي دارم و خانومي رو اورد براي ترجمه كه كاملأ فارسي سليس صحبت ميكرد،شروع به پرسيدن كرد و همسرم شرايط و قوانين معافيت نمره چشم رو از اول تا آخر توضيح داد
و در پايان تشكر كرد ،تبريك گفت و تاكيد كرد ساعت ٥بعد از ظهرجمعه بريم و پاسامونو تحويل بگيريم كه حس خيلي خوبي بود و اميدوارم قسمت همه عزيز اني كه راهي هستن بشه

با وجود اينكه ما جمعه ساعت ٤عصر پرواز برگشتمون بود چيزي نگفتيم و با خوشحالي ولبي خندون ما هم تشكر كرديم و اومديم بيرون و با ميني بوس برگشتيم(خط هاي زيادي به نزديكي جمهوري ميرن ،يكي همين ٦٧)و شب رو هم دوتايي جشن گرفتيم در رستوران حيف كه اسمش خاطرم نيست چون خيلي غذاش لذيذ بود و كل شهر هم بزن و بكوب بود به خاطر ما!!!!(; آخه جشن استقلالشون بود كه ما هم كلي لذت برديم

بماند كه پرواز رو از آژانس ماهان روبه روي آپارتمانمون تغير داديم براي يكشنبه(با ٢٤٠هزارتومان كنسلي) ،جا رو هم با آژانس هيور فيكس كرديم آپارتمان ديگري ولي همون شبي ٣٠دلار در خ ماشتوت،كه در نهايت از سفارت جمعه ساعت ١٠ زنگ زدن و گفتن تا ١١ اونجا باشيم چون ويزا حاضر،و خودمونو با ميني بوس رسونديم و پاس مزين به ويزارو تحويل گرفتيم و الكي دو روز ديگه در ايروان خوش گذرونديم
(راستي خوشحاليمونو به جنيس تلفني خبر داديم اونهم كلي شادي و محبت كرد)
:::::::::::::::::::::::
تفريخ ما پياده روي خ هاي زيبا بود و واقعأ سعي كنيد پياده شهر رو ببينيد هم سبب ميشه جاذبه هاي شهر رو راحت پيدا كنيد و هم انرژي مثبت زيادي داره(آلبته گوگل مپ رو روي گوشي انلاين داشته باشيد كه لازم بود بهره ببريد)
هفته اي كه ما بوديم اونجا خيلي خوب بود چون يه شب كه كنسرت خيابوني دي جي هاي اروپايي بود به مناسبت جشن اتحاديه اروپا،و دو شب هم جشن استقلال ارمنستان كه انبوهي از جمعيت در حال پايكوبي در محيط جلوي سالن اپرا بودند (اگه شب ها سري به ميدان جمهوري و خ متصل به ساختمان اپرا بزنيد حتمأ سرگرم خواهيد شد)
اگر هم خواستين از خ.ماشتوت به يروان سنتر بريد خط ١٠ شمارو تا جلوي درب ميرسونه

از تك تك دوستاني كه سفرنامشونو در اختيارمون گذاشتن تشكر ميكنيم چون خيلي كمك حالمون بود،از ساير دوستان و مديران محترم هم كه هميشه پاسخگوي سوالاتمون بودند سپاسگذاريم ، از اينكه پر حرفي كردم منو ببخشيد،اميدوارم از اين طريق كمكي به دوستان گل مجازيم كرده باشم
CN:2015AS51xx
٢نفر:تعداد افراد منظور در كيس
19may:ارسالds260
March:كارنتي
24march:دريافت نامه دوم
Mayاخر:مصاحبه
يكضرب:ويزا
فصل اول: قبل از خروج از کشور

ما از همون لحظه که فرم DS-260 رو پر کردیم (آبان ماه) کار تزریق واکسن ها رو آغاز کردیم , مراجعه به انستیتو پاستور تجریش که ابتدای خیابان شریعتی هستش , لیست واکسنها و شماره دکتر های مورد تاییدشون رو دادن , واکسنها رو تزریق کردم و برای آبله مرغان و هپاتیت تست آنتی بادی دادیم که مورد تایید پاستور هم بود و با پرداخت مبلغ 50 هزارتومان برای هرنفر و تزریق یک واکسن دیگه کارت زرد بین المللی واکسیناسیون رو به ما داد .
بعد نوبت نامه تمکن مالی و اسپانسر بود که ما برای اطمینان هردو رو تهیه کردیم (البته روز مصاحبه فقط تمکن رو گرفت و اسپانسر رو نخواست) برای انکار 79 میلیون تومان رو برای یک روز در یکی از شعب بانک سامان گذاشتیم و فردای اونروز یه گواهی لاتین تمکن گرفتیم , برای اسپانسر هم از توضیحات تاپیک اسپانسر و تمکن استفاده کردیم و پسرعموی من اسپانسر ما شد که باید فرم اسپانسر اصل باشد به همین منظور توسط یکی از دوستانشون که به ایران میوممدن نامه بدست ما رسید (با پست ارسال بشه احتمال رسیدنش کمه)
با توجه به اینکه من سربازی نرفتم و دانشجو بودم برای خروج از کشور از دانشگاه نامه گرفتم و بردم نظام وظیفه و 15 میلیون تومان وثیقه نزد بانک قوامین گذاشتم و اجازه خروج از کشور برای من صادر شد
بعد نوبت به تهیه بلیط و رزرو محل اسکان بود , با توجه به اینکه آزمایش مدیکال من 4 روز قبل از مصاحبم بود (به دلیل شنبه و یکشنبه وسطش) اقامت طولانی در انتظارمون بود برای همین از سایت BOOKING.COM یک گزینه اقتصادی و به صرفه رزرو کردم و بلیط هواپیما رو نیز از سایت خود شرکت ماهان خریداری کردم (تخفیف هم خورده بود) .
یادم رفت بگم چون امسال اولین بار خروجمون بود حواله دولتی رو از همون بانک سامان گرفتم نفری 300 دلار و با تحویل حواله به بانک سامان شعبه فرودگاه امام دلارمون رو دریافت کردیم


فصل دوم : قبل از مصاحبه

هواپیما در فرودگاه ایروان به زمین نشست و کسی که آپارتمان رو ازش اجاره کرده بود هماهنگ کرده بودم بیاد دنبالم (یه جوون ارمنی باکلاس و تحصیل کرده که البته فارسی متوجه نمیشد و انگلیسی باهم صحبت میکردیم) تو فرودگاه منتظرمون بود , تو فرودگاه فرمهای ویزا رو پر کردیم و همونجا با حدود 15 دقیقه معطلی ویزای ارمنستان رو صادر کردن , مقداری پول رو با دستگاه خودپرداز داخل فرودگاه چنج کردم.
ابتدا دوتا سیم کارت ویواسل از نمایندگیش داخل شهر خریداری کردم که فقط پول اعتبار داخلش به اضافه ی حدود 3000 تومان پرداخت کردم و طرح اینترنت روزانه نامحدودم فعال کردم روزی 100 درام . بعد به صرافی فروشگاه زنجیره ای SAS رفتم و پول رو چنج کردم که بهترین نرخ تبدیل رو تو ایروان داشت .
برای جابجایی در ایروان ماشوتکا (ون) و اتوبوس گزینه ی خوبیه ولی به شرطی که برنامه Yerevan Routs رو روی گوشیتون نصب کرده باشین چون اصلا فارسی و انگلیسی به زور میفهمن یه ون پرکاربرد هست که شمارش 67 باهاش هم بیمارستان رو میتونید برید هم سفارت کرایه هر نفر هم هرجا پیاده و سوار بشید 100 درام هستش
روز ازمایش مدیکالمون بود رفتیم بیمارستان و طبقه اول و یکی از اتاقهای 222 که در کریستین با منشی فارسی زبونشون اونجا بودن و مدارکی که قبلا تو ایمیل گفته بودن رو تحویل دادیم و منتظر شدیم صدامون کنن بعد رفتیم داخل قد و وزن و فشار خون و چشم و یه معاینه بدنی انجام دادن از عملهای جراحی گذشته سوال کردن و داروهایی که مصرف میکنیم بعد از اون یک برگه دادن که برای آزمایش خون و عکس قفسه سینه بود , ابتدا رفتیم صندوق همون طبقه همکف هزینه عکس قفسه سینه رو پرداخت کردیم و همون طبقه همکف مقداری جلوتر رادیولوژی بود که عکس رو گرفتیم که یه سی دی هم که عکس داخلش بود بهمون دادن ( کاملا باید لباسهای بالاتنه رو دربیارید و خودنون رو بدون هیچ وسیله بهداشتی به سطح دستگاه که معلوم نیست چه کسایی بدنشون رو به اون زدن بزنید که واقعا جای تاسف داشت , خیلی هم کند کار میکردن) بعد نوبت آزمایش خون بود که آزمایشگاه اونسمت حیاط بیمارستان بود , داخل آزمایشگاه که مشیدین هم قبض میدادن که باید مجددا میومدید صندوق و پرداخت میکردید , آزمایش خون بهتر و سریعتر از اشعه ایکس بود که خودشون هم جواب رو برای دکتر میفرستادن , سی دی که رادیولوژی داده بود رو باید به دکتر میدادیم تا مهر کنه, سه روز بعد هم رفتیم پاکت دربسته مدیکال رو تحویل گرفتیم

فصل سوم : روز مصاحبه

روز مصاحبه با استرس از خواب بیدار شدیم , مدارک رو چک کردیم و از هتل(جامونو بعد 3 روز چون پر بود عوض کردیم و رفتیم به یه هتل) خارج شدیم ساعت 14:00 به ما وقت داده بودن , سوار ون شماره 75 شدیم (ونهای دیگری هم از جلوی سفارت رد میشن) و رسیدیم دم سفارت حدود 8 نفر دیگه هم اونجا بودن , ساعت 13:45 داخل سفارت شدیم , فقط نفراتی که مصاحبه دارند رو میزارن برن داخل و مواد خوراکی و مشکوک رو اجازه نمیدن ببریم داخل بعد از بازرسی داخل ساختمون دیگه ای شدیم که چندتا اتاقک داشت . دوتا باجه بودن که مدارک رو میگرفتن , به همون ترتیبی که اومده بودیم داخل رفتیم و مدارک رو دادیم که خودمون نوبت درست کردیم , دستگاهی واسه نوبتدهی یا روال خاصی وجود نداره , یه خانومی مدارک رو تحویل گرفت و چک کرد که مدارک تحصیلی نفر دوم رو نگرفت همینطور فرم اسپانسر ,
پرسید کار دولتی داشتید یا نه
سربازی رفتید یا نه
بعد هم قبض 660 دلاری رو گفت برید پرداخت کنید
شروع به خوندن اسامی کردن که با نام خانوادگی برنده اصلی صدا میزدن همگی کسانی که اونروز بعدازظهر بودیم شامل 5 کیس لاتاری و 1 کیس خانوادگی , اتاق 11 مصاحبه شدیم , البته خوندن اسامی هم هیچ ترتیبی نداشت
بعداز اینکه فامیل خانومم رو صدا زد ما داخل اتاق 11(بقیه پارتیشن هستن فقط 11 یه اتاق کوچیکه که از پارتیشن ها بزرگتره ) شدیم یه آقای مسن با ریش و موی جوگندمی و چشمان آبی که پشت عینک قرارداشت مصاحبه گر ما بود
- خوبی (دو سه بار تکرار کرد تا فهمیدیم چون میگف اوبی)
- مرسی ممنون
- شما خانوم ---- و شما آقای --- هستید
- بله
- متنی که پشت شیشه نوشته شده رو در حالی که دست راستتون بالاست یخونید
- سوگند میخورم تمام اطلاعاتی که در فرمها نوشته ام و در این مصاحبه خواهم گفت در حد اطلاعات خودم حقیقت می باشد
- مدارک تحصیلیتون ایناست (روبه خانومم)
- بله
- چرا مدرک فوق لیسانستون موقته؟
- هنوز اصلش آماده نشده
- کارتون چیه؟
- خانه دار
- کار دیگه ای هم قبلا داشتید ؟
- کار رسمی خیر , تدریس خصوصی میکردم
- این آدرسی که نوشتید آدرس کیه و شماهم همونجا میرید؟
- پسرخاله من هستن , بله همونجا میریم
- شما کارتون چیه(خطاب به من)؟
- دانشجو هستم
- چه رشته ای؟
- ارشد مهندسی عمران – construction management
- شغل دیگه ای نداشتید ؟
- تو یه شرکت خصوصی کار میکردم
- چه کاری میکردید اونجا؟
- سرپرست کارگاه و معاونت فنی
- اسم شرکتتون -----؟
- بله
- اسم رو برندش ---- ؟
- بله (من اسم رو برند رو ننوشته بودم خودشون سایت شرکت رو پیدا کرده بودن)
- ببخشید یه لحظه (ده دقیقه رفت و بعد متوجه شدم سایت شرکتم خراب شده بوده و اجازه دسترسی بهشون نمیداده که به نظر خودم دلیل کلیر خوردنم همین بود ) ببخشید منتظر بودید
- خواهش میکنم مشکلی نیست
- کی باهم ازدواج کردید؟
- مهر 93 (بعد از جواب لاتاری) البته قبل از اون نامزد بودیم از فروردین که تا براورده شدن شرط مادرخانومم تو مهر ازدواج کردیم
- چندوقته همو میشناسید؟
- 5 6 سال
- مراسم ازدواجتون کجا بود؟
- تو محضر
- یعنی تالار و باغ نبود
- خیر هنوز عروسی نکردیم چون میخواییم جهیزیه نخریم و خونمونو دادیم اجاره قبل از رفتن به آمریکا عروسی میکنیم
- کجا باهم آشنا شدید ؟
- کلاس زبان
- چه زبانی؟
- انگلیسی
- Can you speak English?
- Yes a little
- (شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن درحالی که برگه آبی زیر دستش رو داشت پر میکرد , راجع به اینگفت که پروسه شما دوماه طول میکشه و باید طی بشه و به علت نزدیکی به ماه سپتامبر حتی امکان داره ویزا ندن) این سایت رو هفته ای یه بار چک کن تا شمارتون اعلام شد بیاید با پاسپورتتون و ویزاتون رو بگیرید
پاسپورت من رو با برگه ی آبی بهمون پس داد ولی پاسپورت خانومم رو نگه داشت گفت یه شماره بدین آماده شد ویزا خانومتون زنگ میزنیم
من مثل یخ وا رفتم چون توقع یکضرب داشتیم
- عکسهای قبل از ازدواجمون و ایمیلهامون هست بهشون نیاز ندارید؟
- خیر مهم نیست
- ترجمه کارت دانشجوییم هست که نشون میده سربازی نرفتم به اونم نیازی ندارید؟
- نه مهم نیست
قیافه منو که دید چقدر ناراحت شدم گفت :
جای نگرانی نیست , امسال ویزا برای ایرانی زیاد , شما در هر صورت وارد خاک آمریکا خواهید شد

سفرنامه دوم تا هفته دیگه اضافه میشه و این سفرنامه هم تکمیل تر چون ممکنه چیزای بیشتری یادم بیاد
کیس نامبر : 2015AS56xx - تعداد افراد کیس : 2 - رویت قبولی : 1 می - ارسال فرم ها : نوامبر 2014 محل مصاحبه انکارا - ->ایروان - سربازی و کار دولتی خیر - تاریخ مصاحبه : 2جون - نفر اصلی یکضرب نفر دوم AP - اپدیتها : 2,3,4 جون و 23جون نفر دوم - کلیر 24 جون - دریافت ویزا 30 جون
بنام خدای مهربان که شانس چنین تغییر بزرگی در زندگیمان را برایمان مهیا کرد:

فصل اول:
1- داستان قبول شدنم:

تا صبح روز جمعه که رفتم سایت را چک کردم نام خودم را میزدم ارور میداد رفتم اسم همسرمو چک کردم و همون جواب همیشگی بولد شده ناامیدکننده را دیدم.آخرین شانس خودمو میخواستم امتحان کنم گفتم اینبارجای اسم و فامیل را عوض کنم اینکار را کردم و دیدم صفحه جدید و ناآشنایی بالا آمد و جمله :
YOU HAVE BEEN RANDOMELY SELECTED FOR FURTHER…
در آن لحظه فقط کلمه SELECTED را دیدم چشمهایم گرد شدند با ذهنیتی که از تجربه یکی از دوستانم که قبلا ایمیلی مبنی بر قبولی دریافت کرده بود که با بررسی بیشتر دیدیم کلاهبرداری بوده، تصمیم گرفتم قبل از ابراز هر خوشحالی و حرکتی اول با یکی از دوستانم که در آمریکا مقیم بود تماس بگیرم . پس برایش نامه قبولی را میل کردم و او هم با یکی از دوستان برنده لاتاری سالهای قبل چک کرد ونهایتا اطمینان حاصل شد که قبول شدم و کلی خوشحالی و انگار در فضا بودم و باورم نمیشد و اولین انتظار از همونجا شروع شد که منتظر بودم همسرم بیاید خونه و درباره اش حرف بزنیم (چون تلفنی بهش قبولی را گفته بودم)

ناگفته نماند که اعتقاد راسخی به قانون جذب دارم ( اینکه هرچی از کائنات بخواهی آنرا جذب خواهی کرد. ) و من همیشه این حس را داشتم که قبول شدم و با خوشحالی به همسرم میگم فقط یک ریزه اش درست درنیامد که تلفنی بهش گفتم.

2- تکمیل و ارسال فرم260 DS_ :
سخت نبود فقط بایستی اطلاعات را جمع میکردی از آدرس 10 سال پیشت و تغییر تاریخ ها به میلادی و غیره، تا 19 می که با بازشدن فرم آنرا تکمیل و سابمیت کردم ولیکن بعد دوهفته متوجه شدم بایستی کل مقاطع تحصیلی را می نوشتم که ناچارا درخواست آنلاک دادم و به محض اخذ ایمیل مبنی بر آنلاک شدن رفتم و تغییرات را داده و دوباره سابمیت کردم فقط این اشتباه منو کسی نکنه که به هوای اینکه فکر کنه ایمیلش نرفته دوباره درخواست را با فاصله کوتاه بفرسته (من چون با ارسال ایمیل اول AUTO ANSWER نگرفتم دوباره ایمیل دادم آنها هم که به هر دو ایمیلم با فاصله زمانی چندروزه ترتیب اثر دادند یعنی نتیجه اینکه من با آنلاک اول تغییرات را ثبت و سابمیت کردم بعد چندروز دیدم دوباره براساس همون ایمیل دومی که فرستاده بودم دوباره فرم را آنلاک کردند و خوب شد متوجه شدم و رفتم بدون تغییری دوباره فرم را سابمیت کردم نتیجه اخلاقی اینکه همیشه درهرایمیلی آدرس خودتونو هم اضافه کنید تا هم مطمئن شوید این ایمیل عملا ارسال شده و هم نسخه اش را در یکجا در ایمیلتان سیو کرده داشته باشید که خودش یک منبعی برای اطلاعات پروسه تان هست.

3- انتظار: بقیه دیگر انتظار و انتظار و انتظار در تمام این مدت فوروم های این سایت را مطالعه میکردم و واقعا اطلاعات موجود دراین سایت برای انجام کلیه کارهای پروسه لاتاری کافی وبروز هستند خصوصا مدیران سایت ودوستان با سابقه بیشترین کمک ها را به من داشته اند که واقعا ممنونشان هستم و باوجود اینکه اسامی چند نفرشون الان جلوی چشمم رژه میره از اسم بردنشان خودداری میکنم چون می ترسم اسم بعضی دیگر جا بماندو دلخور شوند.

4- کارنت شدم( البته نه با این زودی که الان نوشتم. یکسال دیرگذشت) و بعد نامه دوم که سفارتم به ایروان تغییر یافته ولی به فال نیک گرفتم و شروع کردم فوروم مربوطه را خواندم و مدارک لازم و نکاتی را که قبلا خوانده و فایل کرده بودم را در یک دفترچه خلاصه کردم که در زمان خودش حواسم به آنها باشد لذا دفترم چهار قسمت شد:
1- نکات سفر
شامل آنچه باید به همراه ببرم مثل بلیط های هواپیما+ فرم تکمیل شده ویزا ارمنستان+ پول دم دستی ایرانی و درام و کارت عابر بانک + فیش عوارض خروج+ برگه اطلاعات تماس ضروری که درداخل چمدان و کیف مدارک بگذارم + وچر هتل +اینکه تمامی فایل اطلاعات و فرم ها را در ایمیلم نیزسیو کرده باشم+ آیتم هایی که باید در چمدان داشته باشم از جمله کفش مناسب برای پیاده روی ، دارو و غیره.

بخشی با عنوان گشت و گذار را نوشتم که کجاها بروم سایت TRIP ADVISER را درباره ارمنستان خوانده بودم و اینکه کجاها در سال گذشته بالاترین رتبه را داشته را تهیه و اولویت ها را هم های لایت کردم که حتما بروم آنجاهایی را که رفتم در ادامه برایتان نوشته ام.

بخشی هم با عنوان رستورانها که باز در اینترنت و در سایت مهاجرسرا دوستان سفارش کرده بودند را با آدرسشون را یادداشت کردم.(شکمو نیستم فقط عاشق قهوه و شیرینی هستم و غذاهای ایتالیایی)

لیستی از خریدهایی که لازم میدانستم نوشتم که هم در ارمنستان فراموشم نشود و هم با دانستن اینکه چه چیزی لازم دارم ، خرید اضافه و بیفایده نکنم خصوصا ما که داریم میریم بهتره خریدهامونو بگذاریم همون طرف کنیم علی الخصوص ارمنستان هم که خودش کالاهاش وارداتی هستند پس خرید شکلات و قهوه برای سوغاتی و چند چیز دیگر.(البته خودم سعی کردم پایبند باشم ولی اینطوریا هم نشد)

2- مدیکال:
نقشه ای که از همین سایت مهاجرسرا گرفته بودم و در سایز کوچک پرینت کرده بودم و با آدرس به زبان ارمنی را در دفترچه چسباندم و



نکات مدیکال را یادداشت کردم از جمله:
مدارکی که باید برای مدیکال ببرم (شامل 6 قطعه عکس 3*4 پشت نویسی و امضا شده، پاسپورت و کپی آنها، کارت زرد واکسیناسیون و کپی آن+ جواب تست آنتی بادی و کپی آن+ برگه CONTACT که شامل آدرس و تلفن ایران و محل اقامت در ارمنستان و نام میزبانم در آمریکا و آدرس و تلفن وی و آدرس ایمیلم بود+ هزینه مدیکال به درام +ایمیل تایید وقت دکتر و نکاتی از این قبیل که در روز مدیکال خودمان یادمون باشد که کجای صف هستیم چراکه شماره ای داده نمی شود و یا اینکه زودتر اززمان مدیکالم در بیمارستان حاضر باشم تا برای سرعت دادن به کارم آزمایش و عکس قفسه سینه را انجام دهم و اینکه حواسم باشه که ساعت 14-13:30 صندوق تعطیله .
3- نکات مصاحبه:
همون چیزهایی که برای روز مصاحبه باید درنظر می گرفتم مثلا نیم ساعت قبل از زمان مصاحبه در سفارت حاضر باشم، قبل قسم خوردن جابجایی اسم و فامیلم را بگویم، درنظرگرفتن سئوالات احتمالی و اینکه خلاصه و مفید جواب بدهم و قاعدتا کلی نکته برای روز موعود از سایت مهاجر سرا و غیره اقتباس کرده بودم که ذیلا مینویسم که شاید به کار آیندگان آید:
بحث نکنید-سئوال غیرمرتبط نپرسید- اگر سئوال را نفهمیدید مودبانه درخواست کنید تکرارکند_ ارتباط چشمی – رفتار عصبی مثل پلک زدن و پا تکان دادن و تکان دادن انگشتان نداشته باشیم- با اعتماد به نفس باشید و ژستتان نیز همینگونه باشد- خونسرد باشید- آراستگی ظاهر – نشان ندهید مهم هستید یک فرد معمولی باشید.(که معمولی هستم) اضافه گویی نکنید خصوصا در رشته کاری و تحصیلی وارد جزئیات نشوید- فارسی را به ساده ترین شکل و شمرده صحبت کنید-...
4- سفارت:
پرینت نقشه و آدرس سفارت به زبان ارمنی را چسباندم(در بالا آمده) و مدارکی که باید همراه ببرم اصل مدارک فارسی و کپی شان و اصل ترجمه ها وکپی شان (مدارک تحصیلی +عقدنامه+ شناسنامه+کارت ملی+کارت پایان خدمت+پاسپورت+ پرینت های فرم شرکت در لاتاری و قبولی(نامه اول) و نامه دوم +عکس های 5*5 پشت نویسی شده+ فرم 9سئوالی و رزومه که برای احتیاط تهیه کرده بودم +ریز نمرات که اضافه بر سازمان برای بعد تهیه کرده بودم ولیکن بهمراه بردم+ نامه تمکن مالی+ فرم 260ds+ هزینه 330 دلار برای هر نفر + نتیجه مدیکال و سی دی قفسه سینه+ فرم Contact که حتما شماره موبایلی که در ارمنستان گرفتید را به آن اضافه کرده باشید)
اینکه برای تحویل مدارک به باجه های 7 و 8 و برای پرداخت هزینه 330 دلارها باید به باجه شماره 3 بروم و برای مصاحبه به اتاق 11 که دوستان گفته بودند مرد موجو گندمی 55 ساله خوش تیپ هست(انگار اگر او نبود نباید قبول میکردم مصاحبه بشم )
و این نکته که در زمان دریافت ویزا حتما اسپل اسم ها را چک کنم که درست باشند.
و همچنین تاریخ های ایجاد و آپدیت ها در سایت سی اک .
آخر دفتر یادداشت هم که لیست هزینه ها و درج تاریخ های شمسی و میلادی بازه زمانی سفرم با مشخص کردن تاریخ و زمان پرواز رفت، برگشت، مدیکال ،مصاحبه.
5- برنامه ریزی سفر: ناگفته نماند برای گرفتن بلیط و هتل هم کلی تحقیق کردم دیدم چارتر ارزانتر میشه که نهایتا بلیط گرفتم فردایش ایمیل سفارت از ارمنستان آمد که 3 روز مصاحبه تان جلوتر باشد نمیخواستم نه بگم مجبور شدم تاریخ سفر و وقت مدیکال را با کلی ایمیل که ردو بدل کردم تغییر بدهم و معادل مبلغی که فکر میکردم از رزرو آنلاین ماهان و هتل ارزانتر میشود را عملا اینجوری از دست دادم ضمن اینکه برای باردوم هم دیگر تغییرش واقعا سخت تر میشد لذا در همینجا این نکته را به دوستان یادآور میشم که تا هنگامی که از READY شدنتان در سایت سی اک چندروزی نگذشته برای گرفتن بلیط و جا دست نگهدارید.چون خود سفارت در ارمنستان بعد از اخذ پرونده تان امکان دارد زمان مصاحبه را تغییر دهد پس بگذارید کاملا برنامه تان مشخص شود بعد اقدام کنید.
من ناچارا برنامه سفرم 12روزه شد ضمن اینکه دکترهم بعد از اوکی دادن وقت مدیکال مجدد و تغییر بلیطم دوباره ایمیل دادکه مدیکالت چند ساعت بعد زمان مصاحبه ات آماده میشه(شوک دوم) که دیگر گفتم چاره ای نیست البته قبل تر از اینها هم سفارت گفته بود می توانید جواب مدیکال را بعدتر بیاورید که بنظرم چند ساعتش دیگر مهم نبود و ارزش تغییر و پیچیدگی دوباره برنامه سفر را نداشت.
البته بعد این شوک ها ، شوک دیگری هم صورت گرفت و آن اینکه درارمنستان یکسری دوستان یک هفته ای از مصاحبه شان گذشته بود و بعلت خرابی سیستم صدور ویزا دیگر داشتند دست خالی برمی گشتند تا بعد مراجعه کنند و گفته بودند ممکنه مصاحبه ها هم لغو بشه (شوک سوم)یعنی فکرشو کنید چجوری باید بلیط و هتل را عوض میکردم جدای اینکه کلی هزینه بر هم میشد.
نتیجه اخلاقی : یا چارتری را با تامل و بموقعش بگیرید یا خودتونو راحت کنید و آنلاین بلیط هواپیما و جا بگیرید.
ترس می تواند شما را زندانی نگهدارد و امید می تواند شما را آزاد نماید.
fear can hold you prisoner. Hope can set you free
شماره کیس:***6>کنسولگری:آنکارا»ایروان > تعداد افراد:3 نفر >مصاحبه:July6 نتیجه: خودمAug18 کلیر و همسرم Sep14 ورود:به امیدخدا Nov
سفرنامه من
فصل دوم:
6- روز سفر: درفرودگاه یک صددلاری چنج کردم و با فرم های تکمیل شده ویزا، سریع کارمان پیش رفت بعد از ویوا سل که یک استند کنار قسمت خروجی داشت یک سیم کارت تهیه و برای مدت اقامتم اینترنت خریداری کردم خودشان سیم کارت و اینترنت را فعال کردند. درست است هرجا برسید به اینترنت دسترسی دارید رستوران، مرکز خرید، هتل و غیره ولیکن داشتن آن خوب و ارزان است و میتوانید از گوگل مپ استفاده کنید .


7- روز مدیکال: میتونم بگم بیمارستانش خیلی قدیمیه . من زودتراز وقتم رسیدم از مترجم خانم دکترانوش خواستم از دکتر نامه ای بگیرند تا کارهای عکس قفسه سینه و آزمایش را زودترانجام بدهم بعد از مدتی انتظار، نامه را برایم آورد و من هم قبضها را صندوق پرداخت کردم و کارها انجام شد فقط خاطرتون باشه از ساعت یک و نیم تا دو صندوق تعطیله و ضمنا آزمایشگاه هم خودش قبض میده تونستید اون را هم بگیرید و یکدفعه ای پرداخت کنید.

عکسهای قفسه سینه هم توسط یک آقا انجام میشه که جوابش را به دکترخانمی می دهند که باید نزدشون برید و با نشان دادن پاسپورت نتیجه را تایید و خود جهت دکتر انوش میفرستد.

سئوالات دکتر انوش هم که مواردی از قبیل داشتن یا نداشتن سایقه بیماری ،قصد خودکشی ،چه عمل جراحی ای داشتید ،استعمال سیگار، مواد، .. بود و اندازه قد و وزن هم میگیرند و سنجش بینایی هم توسط خانم دیگری در همان مطب دکتر انوش انجام می شود. کار مدیکال هم با انجام آزمایش TB دخترم و اشکهای ایشون به پایان رسید.
نتیجه مدیکال ما برای بعد مصاحبه آماده میشد که بایستی بعد مصاحبه میرفتیم بیمارستان و آنرا میگرفتیم که البته حواستون باشه که برای گرفتن نتیجه فرزندتان را باید ببرید تا خانم دکترانوش جای آمپولش را ببیند.

درروز مدیکال با دو خانم آشنا شدم که یکیشون بابت ویزای نامزدی روز بعد ما مصاحبه داشت.(نتیجه: بعداً در زمان برگشت در فرودگاه ایران دیدمش که خدارا شکر ویزا گرفته بود (از همون آفیسرجوان باجه 10)و یک آقا هم همراهشون بود که ایشان هم برنده لاتاری معاف و مجرد و دکترا در رشته کامپیوتر که ویزا یکضرب گرفته بودند (از همون آفیسرجوان باجه 10 ))
با یک خانواده چهارنفری که مرد برنده اصلی و سالها پیش سربازی رفته بودند هم آشنا شدم که روز بعد من مصاحبه داشتند(نتیجه : بعدا خانمش تماس گرفت و گفت AP خوردند که باید بابت سربازی همسرش بوده باشه.(با همون آفیسر جوان باجه 10))


8- روز مصاحبه: برای روز مصاحبه سعی کنید شب زودتر استراحت کنید تا فرزندتان صبح بموقع بیدار شود ما به رسپشن هتل سپرده بودیم که برای ساعت حدود6 بیدارمون کنه هرچند خودمون هم موبایل را برای آن ساعت ست کرده بودیم ولی بهرحال من زودتر بیدار شده بودم. سعی کنید از عوامل استرس زا جلوگیری کنید مثل شانه زدن موی فرزندتون یا حرف نشنویشان و هرعامل دیگه و حتما با فرزندتان در خصوص سفارت صحبت کنیدو گوشزدهای لازم را بکنید.
روز مصاحبه سفارت خیلی شلوغ بود که اغلب پرسنل از جمله صندوق دار و آفیسر جوان باجه 10 برای مصاحبه دیر آمدند و این تاخیر باعث شد تمام مصاحبه ها با تاخیر همراه شود. برای تحویل مدارک ایرانی ها که دو خانم بودند .خانم تحویل گیرنده مدارک من، ضمن اینکه مدارک را یکی یکی درخواست می داد و می گفت برای هر همراه را هم جدا بده چند سئوال هم از من پرسید از جمله اینکه کجا کار می کنم و پیش چه کسی خواهم رفت.

مدارکی که گرفتند :اصل ترجمه و اصل شناسنامه ،پاسپورت و کپی شان، عکسها(هرنفر دو قطعه که پشت نویسی کرده بودم)،دو نسخه اصل ترجمه و اصل سند ازدواج ، اصل ترجمه ها و اصل مدارک تحصیلی نفر برنده( از دیپلم تا آخرین مدرک ) اصل ترجمه و اصل کارت پایان خدمت همسرم، اصل تمکن مالی
از مدارکی که آماده کرده بودم ولیکن تحویل نگرفتند: مدارک تحصیلی همراه، کارت ملی ها و ترجمه شان، فرم260 DS ،نامه قبولی،فرم 9سئوالی و رزومه)

در روز مصاحبه یک خانم و آقا که خانم برنده اصلی و ظاهرا شرایط یکضرب داشتند AP خوردند.

یک خانم مسن که 45 سال پیش همسرش فوت شده بود و البته کار پرونده اش متفاوت بود در قسمت تحویل مدارک از او سند ازدواجش را میخواستند.

یک آقا جوان مجرد و معاف از سربازی که تا حالا خبری از او نشنیدم که البته خودش به همسرم گفته بود بابت کارش شاید AP بخورد ولیکن مصاحبه شان بعد من بود که امیدوارم ویزا گرفته باشند.

یک خانم هم نقص مدرک داشت و میگفت مدارک درخواستی آفیسر را نمی توانم بزودی آماده کنم.

زمان مصاحبه ما رسید و نام خانوادگیم را صدا زد با خود میگفتم با ویزا به من، طلسم امروز این آفیسر می شکند. داخل کابین شدیم دخترم از فضای تاریک و کوچک داخل کابین کلافه شد و گفت می ترسم و آفیسر جوان و مرتب پشت باجه(اون آفیسر باجه 11 موجوگندمی آن روز نبودند)، بعد سلام و احوالپرسی گفت نکنه دخترت امروز شکر زیاد خورده و من گفتم اتفاقا همینطوره دخترم از داخل کابین کلافه بود و میخواست بره بیرون که همسرم جلوشو میگرفت ولی به نوعی تمرکز من و همسرم را مختل کرده بود و حتی صدای آفیسر را گاهی خوب نمی شنیدم ولیکن با آرامش به سئوالات جواب دادیم .

بعد از تشخیص هویت با انگشت نگاری سبابه راست و قبل خواندن متن روی شیشه که قسم خوردن بود، جابجایی اسم و فامیلم را گفتم و بعد سئوالات آفیسر از من:چیکار میکنی؟ کارت چیه ؟ چند ساله اینجا کار میکنی ؟ قبلش جایی دیگه کار کردی؟ ... چند سال پیش اینجا افتتاح شده؟ پیش کی میری؟

از همسرم: کارش چیه و کجا کار میکنه و سربازی کجا بوده و دقیقا چیکار می کرد را پرسید.

من مرتب دنبال یک برگه سفید میگشتم ولیکن یکدسته برگه آبی خوشرنگ روی میزش ولو بود یکی برداشت و کیس نامبرمو نوشت به همسرم اشاره کردم و او هم سریع گفت که اگر ممکنه ویزا همسرم و دخترم را بدید ولی گفت نه و گفتم مگر برای من هم این پروسه را میخواد گفت بله و داشت می دید چقدر متعجب شدم وناراحت و بعد گفتم چقدر طول میکشه گفت معلوم نیست فقط تا سایتو چک کردید و کلیرشدید زود بیایید ویزا بگیرید. ما هم تشکر و خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون.

حالا با اون حال باید میرفتیم نتیجه مدیکالمو می گرفتیم راننده تاکسی که آدرس بیمارستانو پیدا نمی کرد و کلی ما را وسط ظهر چرخوند بعد رفتیم جواب مدیکالو گرفتیم ودر نهایت پاشنه کفشم هم در آمد...

از همون لحظه بیماری سی اک به من نیز سرایت کرده است. امیدوارم همگی ویزا بگیریم .من امید داشتم با گرفتن ویزای یکضرب خود ودخترم لااقل یک حاشیه امن در این پروسه لاتاری پیداکنم که آنوقت در بدترین حالتش هم باز میشد یک برنامه دوم برای اخذ ویزا همسرم پیاده کرد. حالا امیددارم هر سه با هم ویزامونو تا یکماه دیگر بگیریم .به امید روزهای قشنگ برای یکایک شما دوستان عزیز علی الخصوص دوستانی که از لاتاری بازماندند و امیددارم بهترین ها نصیبشون بشه.


9- نکات سفر :
ارمنستان برای دیدن جای خوبیه شب هایش خیلی زنده هست هر قدم رستوران و کافی شاپ داره و مردمش با وجود فقر خوشحالند و از زندگی لذت می برند. تورلیدر ما میگفت حقوق ماهانه شان از 250 تا 1000 دلار درماه هست و معمولا چند نفر با هم زندگی می کنند و تعدادی از اعضا کار می کنند تا هزینه اجاره و زندگی در بیاید.حقوق بازنشستگی شان حدود100 تا 150 دلار ماهانه هست . نرخ بیکاری بالاست و خیلی از مردان خانوار به روسیه جهت کار رفته اند.
بزرگترین توریستشان ایرانی ها هستند خیلی هاشون انگلیسی نمی دانند ولیکن بعضی فروشندگان فارسی بلدند صحبت کنند.

مراکزخرید : Dalma Golden Mall و Yerevan Mall هم برند دارند و بعضا تخفیف خورده ولی درکل ارزان نیستند بهرحال تمام کالاهایش وارداتی است.از ساعت 10 صبح تا 10 شب بازهستند.

اغلب مغازه ها یکسری از رگال هایشان را رو تخفیف می گذارند که وارد شوی ولی کلکسیون جدید هم هست که تخفیف نداره بهرحال دیدید مغازه ای خلوته ،حساب کار دستتون بیاد که ممکنه چندان به صرفه نباشه.در ایروان مال هم ماشین برای قرعه کشی گذاشتند که من هم شرکت کردم بهرحال بلیط سفر بعدی برای اخذ ویزا را میخواهم یکطرفه بگیرم و گواهینامه ام را هم بین المللی کنم و یکدفعه با همون ماشینه برگردم.Wink

در Dalma Golden Mall یک PLAY LAB زمین بازی های کامپیوتری هست که برای ورود یک کارت باید تهیه و آنرا به میزان دلخواه شارژ کنید ودستگاه های بازی تیکت جایزه می دهند که دستگاه جداگانه ای برای شمارش تیکتها هست که وقتی شمرده شد کارتتون را می کشید و تعداد تیکتها در کارت ثبت می شود در پایان به مرکز هدایا مراجعه و با ارائه کارت به فرزندتون هدیه میده . فودکورت هم داره و کلا دو طبقه هست که مرکز بازی در طبقه دوم هست. یک هایپر مارکت بزرگی هم هست که قیمت شکلاتهایش ازفروشگاه های SAS هم ارزونتر بنظرم آمد که شکلات برای سوغاتی را همونجا خریدم.
در Yerevan Mall هم یک مرکز بازی بنام کاپیتان در همان طبقه اول کنار فودکورت هست . هایپرمارکت CAREFORE هم در آنجا هست.

TASHIR MALL هم شنیده بودم پر از برنده و خیلی گرانه ولی برای دیدن که رفته بودم خیلی داخلش قدیمی و تنگ بود که زودی بیرون آمدیم.

بازار دست فروش ها Vernissage Market شامل استال هایی است در نزدیکی ایستگاه مترو میدان جمهوریRepublic Square که کارهای دستی و زیورآلات و سوغاتی دارد که فقط روزهای شنبه و یکشنبه از ساعت 10 صبح تا 5 بعداز ظهر است که ما رفتیم به قدری گرم بود که زودی برگشتیم ولی دیدنش خوبه حتی اگر خرید نکنید.

در طول خیابانها هم مغازه ها هستند و برندهای مختلفی از لباس و کیف و کفش هستند .

خیابانهای اصلی میدان جمهوری شامل امیریان (ضلع غربی) ابوویان(ضلع شمال غربی) خیابان نعلبندیان(ضلع شمالی) خیابان تیگران(ضلع شرقی) و خیابان وازگن سارگسیان (ضلع جنوبی) که همگی برای پیاده روی خویند پس یادتون نره کفش های راحت همراه ببرید.
سراسر هم که رستوران و کافی شاپ . من رستوران مارکوپولو که محبوب اروپایی هاست را در سایت TRIP ADVISER (سایتی که راهنمای سفر هست و اسم هتل ها را دارد و مسافران نظرهاشون را نوشته اندو...)دیده بودم که محیطش قشنگ بود. رستوران آی لئونو هم غذاهای ایتالیایی ولی خلوت و کمی گرون بود ولی این گرون که میگم درمقایسه با قیمتهای همونجا نه ایران چون خورد و خوراکش نسبت به ایران خیلی ارزونه. شعبه شاورما هم در چندقدمی هتل بود که مورد علاقه دخترم بود و همش همونجا را پیشنهاد میداد که قیمتهاش هم که واقعا ارزون شاید یک کبابش کمتر از 2000 درام میشد.

رستوران پروانا هم که اکثر تورها در برنامه تورشون دارند را خودتون هم می توانید جدا بروید بنظرم بهتره چون غذای گشت شهری تور را که اصلا نتوانستم بخورم. پروانا مثل رستوران های دربند ماست با موزیک زنده غذاهاش هم سنتی و خوشمزه است فقط دقت کنید همه جا آدم بد هست خوب هم هست شبی که ما آن رستوران رفته بودیم در آخر که صورتحساب خواستیم یکی از گارسونها یک برگه آورد به زبان ارمنی و من و همسرم می دیدیم اصلا تعداد آیتم هاش با سفارش ما جور در نمیاد گارسون دیگری که همدست اولی بود دید ما در چالش هستیم آمد جلو و اشاره کرد این یکی صورتحسابتونه و وانمود کرد اشتباهی داده شده ولی صورتحساب جدید هم کمی گرونتر از قیمت منو بنظرم آمد. بهرحال پولشو دادم تیپ هم خواست و برایش نرخ تعیین کرده بود . یک خانواده ایرانی هم پول که داده بودند باقیش را بهشون برنگرداند در حالی که در تمام رستوران های دیگر بقیه پول را کامل برمی گردانند و اگر خواستید تیپ می گذارید.پس این رستوران خوبه بروید و لذت ببرید ولی در حساب کتاب دقت کنید و پول هم به گونه ای پرداخت کنید که آنها چیزی بر نمی گردانند.ضمنا قبلش هم رزرو کنید تا جای خوبی بهتون بدهند برای رزرو از رسپشن هتل کمک بگیرید و یا نهایتا شماره اش را از گوگل بیابید و جلوتر رزرو کنید.
دره گلها ودریاچه سوان را با تور رفتم بنظرم دره گلها قشنگ بود تله سی ژ داشت ولی درکل به خوبی توچال خودمون نیست.دریاچه سوان هم که میتونم بگم اگر نمی رفتم هم چیز زیادی از دست نداده بودم فقط قزل ماهی معروفی بنام پادشاه دارند که کباب می کنند و برای ناهار سرو میشه که خوشمزه بود.

کاسکاد یا پله ها هم که ما فقط چند پله اش را بالا رفتیم و عکس انداختیم چون گرم بودو زمانی هم که رفته بودیم موزه هایش باز نبودند.

موزه های خوبی داره اگر اهلش باشید ما نرفتیم ولی جهت اطلاعتون The Nashional Art Gallery در میدان جمهوری یکی از موزه های مهم دنیاست و یا THE Museum Of Ancient Manuscripts موزه ای هست که در سال 2014 انتخاب اول مسافران سایت Trip Adviser شده است.

پارک LOVERS Park هم قدیمی ترین پارک ایروان هست با اینترنت رایگان ولی عکسبرداری ممنوع و متاسفانه یک زمین بازی هم برای بچه ها ندارد (می خواهند بزنند)فقط یک زمین شنی برای شن بازی .زیبا بود ولی ما دیر رسیدیم و بعد هم تاریک شد و نشد مناظرشو ببینیم .


کرایه تاکسی: معمولا 1000 درام است اگر تاکسیمتر روشن کنند کمتر هم می شود ولی معمولا اینکار را نمی کنند شما قبل نشستن می توانید کرایه را با راننده چک کنید با انگشتتان کاملا مفهوم کنید و معمولا موافقند اینجوری با 600 یا 700 درام هم می شود رفت ولی سخت هم نگیرید کلا تفاوتش به پول ما 3هزارتومن هم نمیشه . جاهایی که آخر شب می خواهید برگردید کمی بیشتر ازتون پول می گیرند .

امیدوارم برای دوستان هنوز مصاحبه نرفته و دوستان 2016 آینده مفید واقع شود.
ترس می تواند شما را زندانی نگهدارد و امید می تواند شما را آزاد نماید.
fear can hold you prisoner. Hope can set you free
شماره کیس:***6>کنسولگری:آنکارا»ایروان > تعداد افراد:3 نفر >مصاحبه:July6 نتیجه: خودمAug18 کلیر و همسرم Sep14 ورود:به امیدخدا Nov
سفرنامه من
سلام خدمت همه دوستان و همراهان عزیز بنا بر وظیفه بنده هم می خواهم سفرنامه و تجربه خودم رو از سفر به ایروان رو بنویسم و امیدارم که برای بچهایی که در آینده می خوان برن مفید باشه .
شرایط کیس من: متاهل - لیسانس زبان و فوق دیپلم گرافیک شغل شرکت نیمه خصوصی و سربازی نیروی دریایی ارتش ، همسر بنده خانه دار، شغل سابق کارشناس بازرگای شرکت خصوصی تجهیزات برق و معلم خصوصی زبان
سفر ما به ایروان به صورت زمینی و با خودرو شخصی بود . قبل از شروع به حرکت با استفاده از سفر نامه های دوستان و همچنین تحقیقات توی اینترنت اطلاعات بسیار خوب و مفیدی درباره سفر با خودروی شخصی جمع اوری کردم .
بعد از با خبر شدن از زمان مصاحبه و از طریق ایمیل با دکتر کریستسن تماس گرفتم که متاسفانه ایشون جواب دادن که در تاریخ موردنظر مسافرت هستند نمیتونن به من وقت بدن بنابرین تصمیم گرفتم که با دکتر آنوش تماس بگیرم و برای ایشان ایمیل زدم و گفتم که در روز چهارشنبه بنده مصاحبه دارم و در صورت امکان به وقت برای معاینه بدهند که ایشون هم شب ایمیل زدندند و گفتند که برای روز دوشنبه می تونید برای مصاحبه بیایم و من هم اون تاریخ رو تایید کردم و اینجوری دکتر آنوش به ما وقت ملاقات دادن در ایمیل ارسالی هم هزینه های مدیکال رو نوشته بودن و هم مدارکی باید آماده میکردیم و با خدمون میاوردیم . ضمنا این رو هم باید بگم که مکاتبات ما تماما به زبان انگلیسی بود و فقط در ایمیل اخری که بهم دادن پرسیدند که می تونی انگلیسی صحبت کنید یا نه که منم گفتم بله می تونم ولی ترجیح می دم که فارسی صحبت کنم ایشون هم وقت رو برای ما ست کردن ( اینو به این دلیل می گم که وقتی من برای مدیکال رفتم یک مترجم برای ما اورده بودن و من اینو اصلا نمیدونستم که خانوم دکتر آنوش مترجم فارسی زبان دارند که ایشون هم یک خانم ایرانی ارمنی بسیار مهربان و با شخصیت بودند که بسیار بسیار به ما کمک کردن و کلی از استرس ما کم کردند ..... فکر میکنم بقیه بچه ها که مشکل زبان دارند می تونن ازدکتر آنوش با مترجم وقت بگیرند یعنی قید کنن که مترجم می خوان )
به هر حال بعد از وقت گرفتن از خانم آنوش من که واکسن ها رو زده بودم و آماده بودم فقط رفتم انسیتو پاستور و کارت زرد بین المللی رو گرفتم و برای اینکه زمینی می خواستم برم رفتم سفارت ارمنستان ویزا خودم و خانومم رو گرفتم در طی سه روز کاری و نفری پنج یورو هزینش شد.
اما اینجا می خوام یکبار دیگه هزینه های سفر زمینی رو بگم که یکم اپدیت بشه نسبت به سفرنامه های قبلی :
هزینه گمرک : 50 هزار تومان
برای گواهی نامه بین المللی مبلغ 76 هزار تومان
کارت بین المللی ماشین و پلاک ترانزیت : 360 هزار تومان
البته بنده متاسفانه گواهی نامه بین المللی دقیقا یک روز قبل از سفر گم کردم صبح روز پنجشبه برای گرفتن مجدد گواهی نامه رفتم که گفتند علاوه بر 76 هزارتومان قبلی یک تعهد نامه هم تو دفتر اسناد رسمی دادم و 20 هزار تومن هم اونجا ازم گرفتن ( اینم بگم که گواهی نامم بعدا پیداشد اینم شانس من بود )
هزینه های ورود خودرو به ارمنستان :
25000 دارم جهت ورود خودرو
10600 درام جهت خروج خودرو
23000 دارم جهت بیمه خودرو
البته این یکی دیگه واقعا سر بری بود همینجوری به ماشینت نیگاه می کنن یه عددی میگن من یه جایی تو همین سفرنامه ها خوندم گه هزینه بیمه یک هفته ای ماشین 5000دارم هست ولی اینا هرچی می خواستن می گرفتن منم بیشتر از بیست هزار دارم تو کیفم نداشتم اینا هم سه نفری افتاده بودن دور من منم با هاشون چونه میزنم آخرشم کیفمو نشون دادم گفتم بیشتر از این ندارم . ( نتیجه: یک پول کم تو کیفتون بزارین و بهشون بدین )
اونا هم هی گفتند دلار این حرفا منم خدمو زدم به اون راه دیگه به همون بیست هزار تا راضی شدن اینجا معلوم شد که چقدر الکی بیمه میکردن اگه واقعا یه نرخ ثابت داشت نباید یک قروون هم پایین تر قبول می کردند . قیمت های اونا اصلا واقعی نیست من بعدا شنیدم از یکی سی پنج هزار دارم هم گرفته بودن جالب اینه موقع برگشتن هم بیمه ای بسته بود چون دم عصر بود و کسی سمت ایروان نمیرفت یعنی میشه بیمه رو هم کلا نداد باجشونم بیرون پایانه مرزی هست بزور میان ازتون مدارک ماشینو میگیرن اگه خواستین بهشون ندین رسیدین ایروان بیمه کنید .

روز جمعه موعد حرکت ما بود نه صبح تهرانرو به مقصدجلفا ترک کردیم اینم بگم کهخودرو ما ریو بود و تا تبریز رو با یک باک پر رفتیم اونجا بنزین زدم رفتم جلفا نزدیکای غروب ساعت هشت رسیدم جلفا اونجا هم هتل جهانگردی جلفا رو رزرو کرده بوده بودم با تخفیف شبی 85 تومان در کل یک هتل معمولی بود و شب رو استراحت کردیم . ( اینم بگم که فاصله تهران تا تبریز حدود 600 کیلومتر و از تبریز تا جلفا 134 کیلومتر هست از جلفا تا سیه رود که اخرین پمپ بنزین ایران اونجا هست حدود 60 کیومتر و از سیه رود تا نوردوز حدود 20 کیلومتربود .)
صبح روز شنبه بعد از صرف صبحانه در هتل راه افتادیم به سمت مرز نوردوز در شهر سیه رود باک بنزین رو پر کردیم و بعد به مرز رسیدم اونجا هم یک پسر بچه ای بود که پلاک ترانزیت ماشیها رو با یک بست پلاستیکی روی پلاک ایرانی می بست 5000 تومن هم به اون دادیم . وارد ساختمان پایانه مرزی که شدیم نفری 25000 تومان هزینه خروج رو ریختیم و نفری 8000 هزارتومان هم بابت شهرداری نو ردوز پرداخت کردیم گفتند چمدونها بزرگ رو فقط از ماشین خالی کنید تا از دستگاه ردبشه بعد هم خانومم با چمدونها خروجی رو زدیم و از گیت رد شدیم سپس بنده که راننده بودم ماشینرو به ساختمان پشتی که گمرک بود بردم اونجا هم یه چنتاامضا و بازرسی معمولی و خانومم رو سوار کردم و از رود ارس رد شدیم و وارد جاده ایروان شدیم اونجا هم بازرسی ماشین و هزینه های ورود به ارمنستان و بیمه ماشین رو انجام دادیم که در بالا توضیح دادم (اونا که تو مرز ارمنستان کار می کنن فارسی یکم بلدن و این کار رو راحت میکرد چون تو ارمنستان واقعا انگلیسی کم حرف میزنن و اکثرا بلد نیستند ). کلا زمانی که در مرز بودیم حدود یک ساعت و نیم بود. ساعت یک بود که وارد جاده ایروان شدیم .
جاده تقریبا به چهار قسمت تقسیم میشد .. کوهستانی مثل جاده چالوس با همون مناظر زیبا بعد هموار دوباره کوهستانی و بعد دوباره هموار و یک دشت پهناور تا رسیدن به ایروان . ( جاده نسبت به گذشته بسیار همار تر بهتر شده ولی بازهم چاله چوله در قسمت های زیادی از جاده وجود داره و اصلا مثل جاده های ایران نیست ... وسط جاده مواظب گاو گوسفندهم باشید که زیاد هست و همینجوری ول هستندمخصوصا گاو )
خلاصه دم دمای غروب رسیدیم ایروان (اینم بگم چون با ماشین شخصی بودیم برای اینکه یوقت مشکلی پیش نیاد تو راه یک روز زود تر حرکت کرده بودیم .)
اونجا هم از قبل از طریق یکی از دوستام یک خونه دو خوابه طبقه اول یک آپارتمان قدیمی در خیابان امیریان اجاره کردم با تخفیف شبی 35 دلار خونه بسیار تمیزبا کلیه امکانات – اتو- ماشین لباس شویی- گاز – ماهواره – کور گازی – پنکه و ....
روز مدیکال :
شب اول رواستراحت کردیم و محل بیمارستان رو شناسایی کردیم یکشنبه هم که تعطیل بود به گشت و گذار توی شهر گذشت دوشنبه ظهر ساعت 12 وقت مدیکال داشتیم با ماشین خودمون رفتیم بیمارستان از در رفتیم چپ انتهای راهرو پله ها رو یک طبقه رفتیم بالا و انتهای راهرو سمت راست اتاق 222 که اتفاقا شماره هردو دکتر کریستین و آنوش 222 بود اینو نمیدونستم .
روی صندلی نشستیم ده دقیقه وبعد یک خانوم در رو باز کرد و بما به فارسی گفت که داخل بشیم ایشون همون مترجم خانوم دکتر انوش بودن و گفتن که تا خانوم دکتر بیان مدارکتونو به من بدید تا چک کنم ما هم همی مدارک رو دادییم ایشونم مرتب کردنو گذاشتن روی میز برای خانوم دکتر . ( اشتباهیی که کردیم کارت زرد رو دادیم نه کپیشو و به کل فراموش کرده بودم که میتونیم کپی رو فقط بدیم .. این استرس لعنتی)
من از اون خانوم پرسیدم که شما منشی خانوم دکتر هستید ؟ که ایشون گفتن نه من مترجم هستم وفقط برای ترجمه میام و اینکه تمام پرداختی های ما رو رو یک کاغذ نوشتن و تمام مراحل پرداخت و ازمایشات رو خیلی شمرده برای ما دوبار تکرار کردن . بعد هم که خانوم دکتر اومد مدارک رو بررسی کرد و پرسیدن که عمل جراحی نداشتید گفتم نه فقط یک بخیه روی پام دارم ایشونم شروع کردن به سوال در مورد اینکه کی و برای چی بخیه شدم منم گفتم موضوع برای کودی من بوده و بعد که شروع کردن به معاینهیک بخیه روی پیشونیم داشتم که بهش نگفته بودم گفت این چیه و چرا نگفتی منم گفتم فراموش کردم ماله کودکیه یه بررسی کردن و گفتن مشکلی نیست. بعد هم تست بینایی قد و وزن گرفتن .
گفتن این ازمایشات یعنی عکس از قفسه سینه و آزمایش خون رو انجام بدین و فردا ساعت ده و نیم برای جواب بیاید . خانوم مترجم هم که از قبل ما رو راهنمایی کردن به راحتی رفتیم طبقه پایین اول پیش صندوقدار هزینه عکس قفسه سینه رو دادیم و بعد عکس از قفسه سینه رو انجام دادیم که دقیقا دوتا در بعد از صندوق دار تو همون راهرو بود . بعد از اتمام رفتیم اتاق کناری یک خانم بودن که سی دی آزمایش ها رو کنترل کردن واکی دادن و گفت که خدمون نتایج رو بهخانوم دکتر میگیم . بعد رفتیم جایی که ازمایش خون میگرفتن از تو حیاط پشت ساختمون اصلی اونجا یه فیش دادن دوباره صندوق و دوباره برای آزمایش خون بعدهم تمام.
برگشتیم خونه و فردا صبح رفتیم پاکت مهرو موم شده مدیکال رو گرفتیم و اماده شدیم برای فردا که روز مصاحبه بود .
روز مصاحبه : (مصاحبه ساعت 9)
با اینکه ماشین داشتیم با یک تاکسی صبح ساعت هشت رفتیم به سمت سفارت 1000 درام از ما گرفت با اینکه تاکسی متر خواستیم و گفته بود اوکی ولی آخرش گرون گرفت یکم . ساعت هشت و ربع رسیدم دم در سفارت یه سف جلوی سفارت بود که ما هم رفتیم اونجا ایستادیم دونه دونه پاسپورتا رو چک میکرد با لیست مطابقت میداد و میفرستاد تو نوبت ما که شد شد ساعت یک ربع به نه بود .. پاسپورتا چک شد و ما هم رفتیم داخل قبل از در ورودی یه گیت بود گفتن موبایل ها رو خاموش کنیم .. از اون رد شدیم بعد از ورود به ساختمون از یک گیت دیگه رد شدیم کمربند و ... در اوردیم و موبایل رو گرفتن یه شماره دادن که موقع خروج تحویل بگیریم.
رفتیم داخل و رو ی صندلی های اونجا نشستیم مثل صندلی های انتظار تو بانک بود و تقریبا همه صندلیا پر بود یک بیست دقیقه اینشستیم تا بلاخره گفتن اولین کیس ایران جهت تحویل مدارک بیاد ما هم نفر اول بودیم بلند شدیم و رفتیم یک خانومی بود کهاونجا مدارک رو تحویل می گرفت اول مدارک تحصیلی من که نفر اصلی بودم رو گرفت گفت مدرکت چیه منم گفتم مدرکم لیسانسه زبانه و بعد گفت تمام مدارک تحصیلی از دبیرستان تا دانشگاه رو با کپی تحویل بدین منم که هنرستانی بودم مدرک لیسانس زبان- فوق دیپلم گرافیک – دیپلم رو دادم – پیش دانشگاهی رو هم نداشتم یعنی نگذرونده بودم یک معادل سازی گرفهبودم که اصل و ترجمه اون رو بهشون دادم . اصل تمام مدارکم گرفت از سربازی تا شناسنامه و ترجمه و کپی اونا اصل ترجمه و اصل سند ازدواج ، اصل ترجمه ها . بعدپرسید چند بار ازدواج کردی ؟..یک بار بچه داری؟ خیر ... سربازی کجا بودی ارتش یا سپاه؟ منم گفتم ارتش . گفت ادرسی که برایآمریکاستدادی تغییر نکرده ؟ گفتم نه ...گفت برو شیشصدو شصت دلاررو پرداخت کن منم قبلا دقیقا شیشصدو شصت تا رو اماد کرده بودم بردم پرداخت کردم حین پرداخت سوالاتی در مورد شغل و تحصیلات خانومم از ش پرسیده بود .
وقتی برگشتم خانومم گفت کار تموم شدهو باید بشینیم تا صدامون کنن برای مصاحبه. بعد از حدود ده دقیقه صدامون کردن به اسم آقای ... به باجه 10
دو نفری وارد باجه شدیم همون اقای جون خوشتیپ کروات زده آمریکایی بود البته منم تو تیپ کمتر از اون نذاشته بودم کت شلوار حسابی با کروات شیک و مرتب .. خانومم هم به همین صورت بایه لباس رسمی.
گفت : سلام حال شما خوبه ؟
من : بله خیلی ممنونم شما خوبین ؟
گفت : بله متشکرم
گفت : شما آقای ... هستید
من : بله
همینجوری داشت بررسی می کرد مدارک رو و گفت این جمله که روی شیشه نوشته شده رو بخونید و دست راست خدتون رو بالا بگیرید .
من : میشه یه چیزی رو قبلش اصلاح کنم ..
درست متوجه نشد گفت چی ؟
من دوباره تکرار کردم میشه یه چیزی رو اصلاح کنم گفت بفرمایید .
گفتم نام کامل شرکتی که من در اون کار میکنم این هست ما زیر مجموعه این شرکتی که گفتم هستیم و ایشونم سری تکون داد و گفت مشکلی نیست . ( شرکتم اینقدر تابلو بود که اصلا یک کلام راجع به کار اون و یا اینکه خصوصیه یا دولتی یا چه کاری دقیقا انجام میده اصلانپرسید .. چیزی که من شب قبلش کلی تمرین کرده بودم که چی بگم )
گفت سربازی کجا بودی ارتش یا سپاه ؟
انگار براش خیلی مهم بود گفتم ارتش نیروی دریایی ارتش
گفت چیکار میکردی : گفتم روابط عمومی بودم کار طراحی پستر و برشور انجام میدادم . دیگه چیزی نپرسید.
شروع کرد به سوال از خانوم :
کجا کار می کنید :
گفت خانه دارم
گفت قبلا کجا کار می کردید : گفت فلان شرکت خصوصی . گفت شرکت کارش چی بود : شرکت مربوط به واردات کالا های برقی بود بعد شروع کرد به گفتن انگلیسی چیزهاییکه وارد می کردن. اسمای انگلیسی ضد غبار و ضد انفجار رو نفهمید چیه ...و خانومم به فارسی براش توضیح داد اینم جالب بود و تازه فهمید چیه . بعدشم . گفت دقیقا شما چه کار می کردید ؟ اونم توضیح داد

بعد از یه دسته برگه آبی که جلوش بود یکیو در آورد کیس نامبرمون روش نوشت گفت این سایت رو چک کنید اگر شمارتون رو دیدید بیاید برای گرفتن ویزا منم پرسیدم کی جوابش می اد گفت نمیدونم معلوم نیست . ما هم تشکر کردیم و لبخند زنان اومدیم بیرون .
ولی کلا سوالاتی که ازمون پرسید خیلی کم بود کلا هیچی ازمون نپرسید . صبح زود بود فکنم خوابش می اومد .
یه تاکسی گرفتیم تا خونمون 600 دارم شد با تاکسی متر و مثل ادمایی که یک امتحان خیلی سخت رو رفتن دادن و از جلسه امتحان برگشتن کلا خالی از انرژی تا بعد از ظهر خوابیدم .
جا های دیدنی که رفتیم : میدان جمهوری شبا ساعت نه عالی بود رقص نور با فواره و از این چیزا و موزیک – پاساژ دالما که پر از برند بود – ایروان مال اونم برند بود - پاساژ تاشیر که زیاد جالب نبود – دریاچه وان – هزار پله - موزه و کارخانه ش.. سازی که خیلی جالب و زیبا بود –
یک کبابی هم پیدا کردم که عالی بود هم قیمتی و کیفیت : آدرس رو اینجوری میگم برین تقاطع خیابان ماشتوس و تومانیان اونجا از هرکی بپرسیدن آرتشیان مود کباب بلده و راهنماییتون می کنه فقط کبابو زدید یادی از من بکنین ..
در مورد برگشتنم من فقط سی لیتر بنزین زدم لیتری 430 دارم که حدودا 90000 تومان شد . یعنی با اون بنزین که تو ایران زدم یک هفته هم توایروان گشتم و رفت اومد کردم باک رو پر نکردم تا جلفا هم باهش اومدم بستگی به ماشین و مصرفش داره ایشالا اگه با ماشین شخصی رفتین خودتون دستتون میاد . ضمنا اینم بگم دو نفری با ماشین شخصی یکم کمتر از بلیط هواپیما میشه فقط اگه تعداد سه چهار نفر باشه می ارزه در غیر اینصورت مثل ما تجربه مناظر و راهش خوبه .
ببخشید پر حرفی کردم هرچی به ذهنم میومد و یادم مونده بود نوشتم اگه غلط املایی داره ببخشید اگه کسی سوالی داشت در مورد سفر ارمنستان خصوصی یا تو پیج ها سوال شو بپرسین در خدمتم . امیدوارم که تونسته باشم که یه کمکی هر چند کوچک به بچه هایی که مصاحبه دارن کرده باشم به امید ویزا برای همه دوستان چه یه ضرب چه دوضرب ...
2015 شماره کیس:**61/  کنسولگری: آنکارا تغییر به ایروان / تعداد افراد منظور در کیس : 2 نفر / کارنت شدن کیس:  11 می / مصاحبه:  8 جولای/ کلیر: N E V E R /اپدیتها ۸ ۱۳،۱۰ ،۲۸ جولای، ۱۲ اگوست و ۱ و۱۴ , 28 با ایمیل و 30 سپتامبر / سربازی ارتش - کارمند شرکت نیمه خصوصی - رشته غیر حساس
هورا ما امروز سفارت امریکا در ایروان بودیم ویزای یک ضرب گرفتیم منتظر سفرنامه ما باشید به امید ویزای یک ضرب همتون.....
خواستم انرژی مثبت بدم علی الحساب
سلام به دوستان گلم
فکر می کردم نوشتن سفرنامه کار راحتی باشه اما حالا که قراره بنویسم انگار خیلی هم آسون نیست. ما اولین بار بود که لاتاری ثبت نام می کردیم . همسرم از روز اول ثبت نام با اطمینان می گفت که کارهاتو واسه رفتن بکن ما امسال قبولیم . من هم زیاد جدی نمی گرفتمش. تا اعلام نتایج که روز تولد ایشون بود وقتی دیدیم قبول شده شوک شده بودیم خودش که انتظارش رو می کشید اما من نمی دونستم باید چه عکس العملی نشان بدم. اولش خوشحال شدم اما بعد از چند روزی گفتم بی خیال شو . من نمی تونم مهاجرت کنم. خلاصه یا یک ماه هم دیگه حرفی ازش زده نشد تا اینکه خودم طاقت نیاوردم و شروع کردم به مطالعه و تحقیق درباره رفتن. بعد هم یک روز اعلام کردم که من نظرم عوض شده . شروع به ترجمه فرم و نوشتن جزئیاتش کردم . مونده بود دیپلم همسرم که اصلا نرفته بود بگیره . شاید به این دلیل که قصد ادامه تحصیل نداشت . چندین بار رفت و اومد و گفتند که صادر شده و یه برگه تاییده دادند که سال فارغ التحصیلی و رشته تحصیلی رو نوشته بود که من اصلا قبول نکردم و دوباره فرستادمش دنبال اصل مدرک. خلاصه بعد از
پیگیری گفتند که اصلا مدرک صادر نشده و باید بروی و یک آقایی را که اون سالها با دست مدارک رو می نوشته پیدا کنی تا مدرک رو بنویسه توی مدارک تحصیلی شون عکس قدیمی همون سالها رو پیدا کردیم . خلاصه اون آقا رو پیدا کرد که بسیار هم پیر بوده و من نمی دونم اگه ایشون خدای ناکرده از دنیا رفته بودند تکلیف چی میشد؟ گفته بود که روان نویسم دنبال نیست و باید بری و فردا بیای. سرتونو درد نیارم مدرک دیپلم پس از سالها صادر شد . همسرم هم خوشحال بود و میگفت وقتی قراره کاری بشه همه چیز خود بخود درست میشه و معجزه های کوچیک و بزرگ اتفاق می افته و صدور دیپلمش رو بعد از اون همه سال یکی از اون معجزه ها می دونست. فرم رو توی ماه جون فرستادیم اما متوجه یک سری اشتباهات شدیم و جولای دوباره آنلاک داشتیم و فرم رو مجدد ارسال کردیم. دیگه موند دغدغه کارنت شدن و نشدن. که دیگه بعد از عید به اوج خودش رسید . با اون وضعیت اصلا حتی امیدی به کارنت شدن نداشتیم . البته باز هم همسرگرامی با خونسردی وعده روزهای بهتر رو میدادند. بهرحال قرعه شانس ما هم در اومد و واسه ماه آگوست کارنت شدیم . شروع کردیم به جمع و جور کردن مدارک و تزریق واکسن ها و گرفتن کارت زرد. واسه خودمون همسفر جور کردیم قرار شد خواهر من و همسرش در این سفر همراه ما باشند . هر دو دکتر در جواب ایمیل ما گفتند که واسه هفته اول آگوست مرخصی هستند و تنها وقتی که دکتر انوش گفتن که می تونن به ما بدن 28 جولای بود که ما هم از روی ناچاری قبول کردیم. یعنی باید یک هفته زودتر از مصاحبه واسه مدیکال می رفتیم.بعد از شور و مشورت تصمیم گرفتیم این سفر رو با اتوبوس بریم. روز 26 جولای از اصفهان به سمت تهران راه افتادیم و ساعت 1:30 ظهر سوار اتوبوس ارمنستان شدیم. خدا رو شکر بچه ها اصلا اذیت نکردن و بیشتر اوقات را خواب بودند. جاده بعد از مرز بسیار زیبا بود . طبیعتی بکر و دوست داشتنی . پر از سرسبزی و جنگل و مناظر زیبا. راستی اینم بگم که ما از همین جا یه آپارتمان دوخوابه رزرو کردیم با امکانات نسبتا خوب در خیابان تومانیان که من عاشق این خیابون شدم شبی 60 دلار که با توجه به اینکه دو تا خانواده بودیم به صرفه بود. ساعت 3 بعد از ظهر روز دوشنبه27 جولای رسیدیم و خانمی که ازشون خونه رو گرفته بودیم به استقبال ما اومدند و ما را به آپارتمان بردند.
روز مدیکال:
روز سه شنبه28 جولای ساعت12:30 نوبت مدیکال داشتیم یک ساعت زودتر رسیدیم و دو سه تا خانواده ایرانی رو هم دیدیم از جمله دوست و برادر عزیز مهدی ( با نام کاربری مهدی هژ در مهاجرسرا) که خانواده محترم ایشون هم روز سه شنبه 28 جولای وقت مدیکال داشتند و مصاحبه شان یک روز زودتر از ما بود . و سعادت ملاقات چندین باره این خانواده محترم را در چند روز اقامت خود در ارمنستان داشتیم. آزمایشات و معاینات پزشکی انجام شد و من و همسرم با وجودی که تست آنتی بادی همراهمون بود واکسنmmr رو نوش جون کردیم . اون هم چه قیمتی هرکدام 11000 درام.
جواب مدیکال رو روز پنج شنبه گرفتیم و دیگه باید یک هفته رو به گشت و گذار می پرداختیم تا موعود مصاحبه فرا برسد.
که در این مدت جاهای دیدنی رو رفتیم و از جاذبه های شهر دیدن کردیم . یک روز هم به اتفاق خانواده آقا مهدی به دریاچه سوان رفتیم و جای همه شما را خالی کردیم.
روز قبل از مصاحبه:
چی بگم براتون از این روز کذایی. کم استرس داشتم تازه متوجه شدم که سوال مربوط به خدمت مقدس سربازی رو اشتباه متوجه شدیم و زدیم خیر . در صورتی که همسرم سربازی نیروی انتظامی بودند. دیگه چی به سرم اومد بماند تا اینکه از دوستان گل مهاجرسرایی که واقعا مدیون ایشون هستم من رو راهنمایی کردن که ایمیل بزنم و موضوع رو بگم . من هم نشستم و متن ایمیل آماده کردم و تا ظهر ساعت 12 ایمیل رو فرستادم و نوشتم که ما منظور سوال را درست متوجه نشدیم و فکر کردیم مشاغل نظامی و ارتشی رو شامل میشه. ساعت حدود 5 عصر جواب ایمیل اومد که فرمتون باز شده اصلاحات رو انجام بدید و فرم را ببندید. من و همسرم راه افتادیم توی خیابون دنبال جایی که بشه از کامپیوتر و اینترنت استفاده کرد کافی نت رو که اصلا نمی دونستن چی هست. نشستم روی یکی از نیمکت های خیابون و با موبایل شروع کردم به اصلاح فرم . دیدم اصلا نمیشه . رفتم به یک مغازه کامپیوتری که خدا خیرش بده اون آقای فروشنده رو. اجازه داد از سیستم و پرینترش استفاده کنم فرم را اصلاح کردم و پرینت هم گرفتم و از ایمیل های رد و بدل شده هم پرینت گرفتم
آقای محترم فروشنده اصلا حاضر به گرفتن پول نمیشد که همسرم به اجبار هزار درام به ایشون داد و تشکر کردیم.
شب قبل از مصاحبه هم مهمان آقا مهدی بودیم و جای شما خالی شیرینی ویزای یک ضرب را خوردیم.
روز مصاحبه:
لباس های رسمی پوشیدیم همسرم کت اسپورت و کراوات و من هم کت و شلوار اسپورت پوشیدم. واسه بچه ها لباس مثل هم خریده بودیم که بیشتر توی چشم بیاد. به نظر خودمون که خیلی خوب شده بودیم حالا نمی دونم آفیسر چه برداشتی کرد؟
یک ساعت زودتر به در سفارت رفتیم که گفتند در ساعت 2 باز میشه و با اجازه شما یک ساعت تمام جلوی درب سفارت معطل شدیم. ساعت دو وارد شدیم و پس از چک شدنهای امنیتی وارد ساختمان اصلی شدیم و منتظر نشستیم . خانم باجه 8 نام همسرم را خواند و ما به مقابل باجه رفتیم و مدارک خواسته شده را یکی یکی به ایشان تحویل دادیم . خیلی از مدارک اصلا خواسته نشد و ما هم ندادیم از جمله مدارک تحصیلی و ریز نمرات من. حتی ریز نمرات همسرم را هم نخواست.از من و همسرم نام مادر هر کدام را پرسید.از آدرس آمریکا پرسید که ما آدرس را تغییر دادیم . از شغلمون و نیز سربازی همسرم هم سوال کرد و گفت آقا شما سربازی ارتش بودید یا س که همسرم گفتند هیچ کدام من نیروی انتظامی بودم .بعد از انگشت نگاری و پرداخت هزینه منتظر مصاحبه شدیم. قبل از ما خانواده ای شمالی بودند که بعد فهمیدیم که برگه آبی گرفتند و بعد از آنها آقای مجرد دانشجو بدون سربازی که خدا رو شکر یک ضرب گرفتند و در نهایت اسم ما اعلام شد. وارد باجه شماره10 شدیم آقای تقریبا جوان با عینک و موهای جو گندمی. بسیار خوش رو و خوش برخورد و مرتب تایپ می کرد. پس از سلام و احوالپرسی از ما خواستند که قسم بخوریم و قبل از اون همسرم اصلاحات فرم ها را یادآوری کردند که آفیسر گفتند مشکلی نیست. از همسرم پرسیدند این دیپلم شما هست؟ بعد درباره شغل شان پرسید و سپس از من در مورد شغلم سوال شد که اصلا حرفی از دولتی و خصوصی بودنش نشد من هم چیزی نگفتم خیلی کوتاه فقط اسم شغل و مکان آن را گفتم و گفت اوکی. به همسرم گفت که سربازی نیروی انتظامی بودید ؟ که ایشان تایید کردند . کل سوالات همین بود بعد گفتند که پرونده شما خیلی خوب هست ولی این از دست من خارجه . موردی نداره و باید مراحل اداری اش طی بشه اما انشالله در همین ماه اوت جواب شما میاد هر روز سایت را چک کنید. بعد از خداحافظی دختر کوچکم گفت که چرا عمو اسم من را نپرسید که آفیسر از ما پرسید که ایشون چی می گن و ما هم توضیح دادیم بعد اسم دخترم را پرسید و بعد اسمش را تکرار کرد و گفت که او بسیار زیبا است. و مصاحبه ما تمام شد و با برگه آبی به آپارتمان برگشتیم. فردا صبحش هم به سمت ایران حرکت کردیم. حالا هم در خدمت شما عزیزان سایت سیس را چک می کنیم و امیدواریم خدا جواب همه منتظرها را به بهترین نحو ممکن بدهد.
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،

باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،

اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،

به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،

حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت ،
بهاری که دارد تمام می شود کم کم،
ریز ریز،
آرام آرام،
نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.
کیس نامبر***7& سفارت آنکارا (تغییر به ایروان) & تعداد اعضای کیس 4 نفر & تاریخ کارنت : 10june& دریافت نامه دوم: 2july & مصاحبه : 4 آگوست & نتیجه مصاحبه: کلیرنس & آپدیتها: 3 آگوست( ایمیل و باز شدن فرم ) ، 4 آگوست(مصاحبه)، 5 آگوست همه افراد کیس، 6 و 12 و 14و 17 آگوست نفر اصلی و 18 آگوست کل افراد کیس و کلیر شدنShy تحویل پاسپورت به سفارت و آپدیت 21 آگوست، 25 آگوست آپدیت و ایشود (خدانصیبتون کنه)، دریافت ویزا 26 آگوست
با سلام به دوستان عزیز
برنده اصلی خانم و ماما درمانگاه نیمه دولتی همسر که خودم باشم سربازی معاف پزشکی شغل کاسب با یه کوچولو 2 سالو 2 ماه
گرفتن ویزا یکضرب خدا را شکر
بخش اول قبل از مصاحبه
یه چند سالی بود که ثبت نام میکردیم ولی این سال که قبول شدیم یه نشونه هایی از اون بالا بالا ها ندا میداد که قبول میشید که همش به خانمم میگفتم شاید این نشونه اینه که قبول میشیم امسال ولی همش میخندید و هیچ میلی به قبول شدن نداشت حتی وقتی که ثبت نامش کردم در لحظات آخر ثبت نام بود فکر کنم یکی دو ساعت آخر بود

بخش دوم بعداز قبولی
ما اولش فکر میکردیم برا عید میریم به مصاحبه ولی اصلا اینجور نبود و یک سالو نیم انتظار کشیدیم که همه برنامه هامونو به تعویق انداختیم تا زمانی که کارنت شدیم و تا زمانی که نامه دوم ما امد خیلی طول کشید که تا اون روز هیچ کس اینقدر دیر نامه دوم دریافت نکرده بود که نامه رو تو یه روز برا همه فرستادند و شدیم تو سایت سیس ready .
از روزی که نامه دوم امد تا زمان مصاحبه ما یک ماه دقیق بود که برا بچه های دیگه بیشتر بود و ما 3 آگوست مصاحبه داشتیم
مدارک رو ترجمه کردیم که حدود 400 تومن شد و بلیط هواپیما سه نفر 2میلیونو 700شد هتل هم میتروپل گرفتم برا هشت روز و هفت شب شد 1میلیونو 850 تومن با ماشین از شیراز رفتیم فرودگاه امام و ماشین رو تو فرودگاه گذاشتیم وراهی ایروان شدیم در تاریخ 27 جولای که 28 جولای برا ما وقت مدیکال دادن دوشنبه بود. که برا هر سه نفرمون 120هزار درام شد. به خاطر بچه پنج شنبه عصر جواب رو گرفتیم و دوشنبه هفته دیگش مصاحبه داشتیم .
این چند روز هم با خانواده بهار خانم اینا به تفریح و گردش گذروندیم من با آقا سعید که شوهر بهار خانم باشن خیلی جور شدم که اصلا بدون آقا سعید آمریکا رفتن بهم حال نمیده

بخش سوم روز مصاحبه
ما از چند روز قبلش خیلی استرس داشتیم شب قبلش هم تا صبح نخوابیدیم من که تا صبح صد بار بیدار شدم یه خواب هم دیدم که رفتیم مصاحبه و یکضرب گرفتیم این خیلی خیالمو راحت کرد ساعت 6 ونیم به هتل گفته بودیم بیدارمون کنه دو تا ساعت هم گذاشته بودیم رو زنگ ولی ساعت 6 بلند شدم ونشستم خخخخخخ . ساعت 9 مصاحبه داشتیم صبحانه خوردیم کوچولو رو آماده کردیم خودم کت شلوار و کراوات خانمم هم کت شوار کاملا رسمی با یه تاکسی که فکر کنم عمر ماشینه 30 سال بود با این تیپو قیافه خندمون گرفته بود رفتیم دم در سفارت چون بچه داشتیم سریع رفتیم داخل هیچ چی برا بچه نمیگذاشتن ببریم داخل نه غذا نه مامی هیچ چی فقط کالسکه رو گذاشتن خدا را شکر وارد سالن اصلی که شدیم آقا پیمان با خانمش بودن که اونا هم یکضرب گرفتن از ته قلب خوشحال شدم براشون یه دوست دیگه ای بود مجرد که ای پی خورد یه خانم و آقا سن بالا بودن اونا هم یکضرب یه خانم دیگه بود که متوجه نشدیم چی کار کرد. از اول که رفتیم کوچولو همش میدوید این ور و انور یه آب خوری بود خوشش امده بود ازش که بیش از 7 بار گفت آب منم میبردمش اونم همش میدوید منم با کت شلوار دنبالش و همش میگفت گرسنمه که ما هم هیچ چی براش نداشتیم .
باجه 8 صدا زدن که خیلی صداش خوب نمیومد اول خانمم مدارک رو داد منم کوچولو رو گرفته بودم شیتونی نکنه انگشت نگاری کردیم و واریز پول یه باجه دیگه
سوالاتی که باجه 8 پرسید
اسم مادر
شغل دولتی یا خصوصی
بیمارستان کار کردی
کار قبلیت کجا بود
دقیق کارتو توضیح بده
بعد نوبت من شد کوچولو رو خانم گرفت مدارک رو به ترتیب که میگفت دادم
کارت چیه
سربازی چرا معاف شدی
کارتو دقیق توضیح بده
اسم مادر
بعد نشستیم تا نوبتمون بشه خدا را شکر 10 دقیقه قبل از مصاحبه کوچولو خوابید ما نفر آخر از بچه های ایرانی بودیم
و اما لحظه ورود به اتاق 11
با سلام بلند و خوبید خوش آمد گویی کرد انگشت نگاری کرد از خانم پرسید
کارتون چیه دقیق
کار قبلیتون تو بیمارستان بودید
قبلا هم تو بیمارستان کار نکردید ......
بعد از من پرسید همش تو چشم آدم نگاه میکرد یه آدم حدود 50 ساله ته ریش عینک با فرام کوچک قد بلند و دستای کشیده خیلی برا ما تایپ نکرد در حد چند جمله و آروم سوالاتشو به فارسی میپرسید
کارت چیه
دقیق توضیح بده
چرا معاف شدی
منم معافیتم به خاطر عرق کف دست بود یه خورده براش عجیب بود بعد کارت معافیتم رو برداشت و یه چیزی از روش نوشت و گذاشت کنار بعد دستشو گذاشت رو برگه آبی فکر کنم میخاست عکسالعمل ما رو ببینه بعد رو به من کرد گفت شماره تماس داری مدارک رو پس داد و گفت تا چهار شنبه باید ویزاتون آماده باشه که خانمم گفت یعنی به ما ویزا دادید و میریم آمریکا اونم گفت اره و بلند شد از ما خدا حافظی کرد و همش تو چشام نگاه میکرد منم اشک توچشام جمع شده بود ولی آروم آروم بودم و دستشو بالا آورد به نشونه خدا حافظی از سفارت که خاستیم بیایم بیرون خانم گفت وایسا من نذر کردم دعامو قبل از بیرون رفتن از اینجا باید بخونم نگهبان اونجا هم گفت چرا نمیرید گفتم داره دعا میخونه . همه این صحنه ها رو تو خواب شب قبلش دیده بوم تمام مسیر رو انگار قبلا رفته بودم.
ما دوشنبه مصاحبه داشتیم و آفیسر جون به ما گفت چهارشنبه آماده هست منم بلیط کنسل کردم برا پنج شنبه گرفتم ولی نه چهارشنبه آماده بود نه پنج شنبه دو بار هم رفتم سفارت که گفتن آماده نیست و باید منتظر زنگ باشید که دوباره بلیط کنسل کردم برا شنبه و جمعه صبح ساعت 9 زنگ زدن گفتن ساعت 11 بیاید بگیرید منم خوشحال رفتم گرفتم که یه 5 روز هم خونه گرفتم با هزینه 60 دلار ولی کمتر هم گیر میاد. این چند روز بعداز سفارت با خانواده آقا پیمان و آقا مرتضی که من بدون آقا مرتضی آمریکا نمیرم خوش بودیم و خوب گفتیمو خندیدیم.


بخش چهارم نگات ریز اما مهم
تو سفارت همش لبخند بزنید اخموو نشینید و با اعتماد به نفس جواب بدید و به چشماشون نگاه کنید جواب درست رو بدید سوال پرسیدند سریع جواب بدید
آفیسر یک فرد فوق العاده باهوش و ریز بین و آدم شناس خیلی خوبی هست و با چند بار یک سوال رو چرخوندن میخاد طرفو کیج کنه
ویزا ارمنستان رو از سایت بگیرید پیرینت کنید توجه داشته باشید پشت و رو باشه رنگی نیاز نیست و پر کنید که تو فرودگاه راحت باشید
دلار یه 50 یا20 تا هم بیشتر تو فرودگاه چنج نکنید برید فروشگاه ساس یا یروان سیتی چنج کنید بهتره
تاکسی از فرودگاه با 2500 درام یا 3000 دارم همه جای شهر میبره. اون داخل فرودگاه بگید کسی میاد دنبالمون نمیخایم که ولتون نمیکنند . اولش میگن 10000 درام
فروشگاه ساس یکی تقاطع خیابان امیریان به ماشتوتس هست یکی هم خیابان تومانیان بعداز خیابان ماشتوتس یروان سیتی هم خیابان ماشتوتس هست که مشروب اونجا بهتره بخرید هم قیمتش خوبه هم همه جوری داره
کباب کوبیده مرغشون بهتره چون خوب گاو و خوک رو نمیپزند برا من یه خورده سفت بود
یکی از بچه ها آرتشیان مد کباب رو گفت رفتیم خیلی خوب بود تو خیابان ماشتوتس قبل از میدون (که نزدیک کاسکاد یا هزار پله هست) سمت چپ یه کوچه هست که داخل کوچه دو راهی میشه تقریبا سر نبش دو راهی کوچه هست
خط 67 هم هم بیمارستان میبره هم سفارت
دفتر آسمان هم تو خیابان نعلبندیان سمت چپ از طرف میدان جمهوری
یه پسری خوبی که اسمش علی بود یه ون هم داشت میشه ازش کمک گرفت درمورد خونه ماشین اینم شمارش
موبایلش 094661300
ارتور یه پسر ارمنی هم هست که خونه خودش داره و اجاره میده بدون واسته اینم
شمارش 098716997 و 055716997 فارسی هم بلده
منتظر سفرنامه آمریکا هم باشید

با آرزوی موفقیت تمام بچه های مهاجر سرا
کیس نامبر2015AS75XX سفارت آنکارا تغیرش دادن به ایروان.تکمیل فرم آخر می. تعداد افراد 3 نفر.کارنت10june. نامه دوم 2 جولای.مصاحبه 3 آگوست و یکضرب .مقصد نیویورکCool




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان