کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
اندر وصف خوبیهای آمریکا
(2010-03-02 ساعت 09:54)Hamid55 نوشته:  من ماهی چند بارسوار هلی کوپتر میشم..و هر دفعه هم میگم باید خودم یکی داشته باشم...این هلیکوپترهای پشه ای بیشتر شبیه اسباب بازی هستن ولی خب قیمتش نسبت به انواع حرفه ای تر خیلی مناسب است...شاید برای شروع بد نباشه...
این دو تاسوال زیر از لینک سوال و جوابی که حجت جان گذاشتن جالب بود ..خلاصش این میشه که این پشه ها بصورت اجزای بسته بندی فروخته میشن و قسمتی از ساخت و کل مرحله مو نتاژ توسط خریدار انجام میشه و تا ۲۰۰ ساعت هم بسته به مهارت شما ساختش طول میکشه:

Q: In what form is the Mosquito sold?
A: The Mosquito is provided in kit form. All materials are provided including laser formed frame parts, machined parts, instruments (Rotor/Engine Tach, redundant digital engine tach with hour meter, dual EGT/CHT, Airspeed Indicator), rotor blades and engine.

How long will it take to build a Mosquito kit?
200 hours or less hours depending on skill level. The primary work of the builder will be fabrication of some of the simple frame and control parts and then assembling the frame using the factory provided parts and fabricated parts. Once the frame is completed the remaining work will be assembling the working components of the helicopter to the frame. The rotor shaft assembly, sprague clutch, gear boxes and rotor blades are provided preassembled.

سلام حمید جان البته آماده اش را هم میتونید بخرید که قیمت خود کمپانی 38 هزارتاست ولی در بازار تا 28 هزار دلار هم گیر می آید. کیتش هم هست که همانطوری که شما گفتید خیلی زمان میبرد و تجهیزات و کارگاه می خواهد و کار هر کسی نیست.
نوید جان من برای قایقم هم جی پی اس گرفتم. ولی این جی پی اینها با آن نویگیتوری که گذاشتی فرق میکند. خلاصه پول بی زبان اگر داشته باشید همه کار میشود کرد.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
توی گوگل سرچ کنید gps for helicopter و ... هرچی لازمه هست .فقط سقف پرواز ونوع سوخت رو بگید ممنون میشم.
پاسخ
تشکر کنندگان: lexington ، rs232
سلام . یک سوال فنی ؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر این هلیکوتر تو هوا دچار عیب فنی شد یا موتورش بنا به دلایلی خاموش شد اونوقت باید چه کار کرد .
بد جور این سوال ذهنم رو مشغول کرده . البته به غیر از اینکه اشهدمون رو بخونیم عرض کردم چه کار باید کرد؟
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232
(2010-03-05 ساعت 08:47)NAV!D نوشته:  سلام . یک سوال فنی ؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر این هلیکوتر تو هوا دچار عیب فنی شد یا موتورش بنا به دلایلی خاموش شد اونوقت باید چه کار کرد .
بد جور این سوال ذهنم رو مشغول کرده . البته به غیر از اینکه اشهدمون رو بخونیم عرض کردم چه کار باید کرد؟

سوال خوبیه چون هولش هم نمی شود داد که روشن شود. خود کمپانی میگوید که هلیکوپتر طوری طراحی شده که امن است و روی هوا خراب نمیشود. بهرحال بد نیست که یک چتر نجات هم برای خوتان داشته باشید.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: farzad24 ، ChairMan ، honareirani ، گریت کش ، American Darlin
خیلـــــی چیزه ردیفیه Smile
حتما اومدم اونجا می خرم
اینا باکش چقدره؟میشه دوگانه سوزش کرد Big Grin؟؟؟
سهمیش ماهی چند لیتره؟ Big Grin
ولــی خیلی باحاله
تنها چیزی که موفقیتهای ما را محدود میسازد، تفکری ست که به ما میگوید نمیتوانی موفق شوی
پاسخ
تشکر کنندگان: SamiraN ، rs232 ، honareirani
امروز داشتم در فروشگاه rossچرخ می زدم و دنبال چیزی می گشتم ،دیدم در گوشۀ فروشگاه دو خانم ایرانی که فروشنده بودند ،دارند با یک آقایی ،خیلی خوش و خرم اختلاط می کنند: که ما 11ماهیست در آمریکا پناهنده شده ایم و بلاخره تصمیم گرفتیم ریسک کنیم و اینحا بمانیم و از این حرفها ،و آقا هم که پشتش به من بود با متانت گوش میداد .
چیزی که در صدای زنها موج می زد دستپاچگی و شوق فراوان بود ،و از نوع کلامی که به کار می بردند معلوم بود که خانمها با آقا کاملا غریبه اند.پیش خودم گفتم ببین این بیچاره ها ، چقدر غربت اذیتشان کرده که اینقدر از دیدن یک هم وطن ذوق مرگ شده اند و دارند تمام زندگیشان را با آب وتاب تعریف می کنند.

همینطور که لای قفسه ها می چرخیدم و گوشم تقریبا نزدیکیهای گردن یکی از آن دو زن بود، شنیدم که یکی از آنها با شوق گفت "پس من می رم ،دوربینم رو بیارم یک عکس با هم بگیریم."
!!!!! دیگر کم کم داشت فکم به نزدیکیهای زمین می رسید از دیدن این همه شور و علاقۀ دو هم وطن !!!!پیش خودم گفتم ببین آنوقت چقدر پشت سر ایرانیهای لس آنجلس بدگویی می کنند، که همدیگر را تحویل نمی گیرند و به هم که می رسند راهشان را کج می کنند .... خلاصه از دیدن این منظرۀ عاطفی آنقدر ذوق کرده بودم که می خواستم بگویم "خانمها ،آقا!من هم ایرانیم بیایید دست در گردن هم ،یک عکس دست جمعی به افتخار وطن بیندازیم. "

ولی چون قضیه کمی بو می داد نزدیک نشدم و جهت مسیرم را عوض کردم و در قفسه های روبروییِ مرد قرار گرفتم ،تا بتوانم این هم وطن خوش شانس را ببینم ،ولی از لای کفشها می توانستم فقط لب و چانه اش را ببینم که مدام لبخند می زد ،مردی با اندام معمولی و قد متوسط رو به کوتاه بود ! کمی بیشتر سرک کشیدم تا بلاخره یک جفت چشم آبی از لای کفشها نمایان شد،دهانم ار حیرت باز مانده بود!! شناختمش!
پارسا پیروزفر وسط لس انجلس چه می کند؟!

پیش خودم گفت ای دل غافل ببین این اوضاع قمر در عقرب چه به روز هنرمندانمان آورد!! همه یکی یکی متواری شدند !! و این یک توانسته خودش را تا آمریکا برساند!!

خلاصه زنها بلاخره یقۀ آقای پیروز فر را رها کردند و بعد از گرفتن چند عکس در مدلهای حالا اینوری حالا اونوری، رضایت دادند و به سر کار خود برگشتند.من که داشتم از لای کفشها همچنان جناب پیروز فر را به چشم برادری رصد می کردم ،دل توی دلم نبود که سلام وعرض ادبی بکنم یا نه.
ایران که بودیم چند باری قبلا در دانشگاهمان دیده بودمش و بدون آنکه ذره ای برایم اهمیت داشته باشد که حتی نگاه دوباره ای به او بیندازم ،از کنارش گذشته بودم.کلا در ایران چون با هنر مندان معروف خیلی پیش میامد که در مکان مشترکی واقع شویم هیچ حس خاصی از دیدنشان نداشتم و فقط در صورتی با آنها سلام وعلیک می کردم که همدیگر را از قبل بشناسیم.
ولی در آمریکا مرضی گرفته ام که اگربگویند فلان پرنده و چرنده ای که الان از کنارت رد شد ،هفت تیره و طایفۀ قبلش می رسدبه ایران ،برایش کلی ذوق می کنم و عرض ادب! چه رسد به آدمها ! آن هم آدم به این معروفی ! آن هم در ناف کالیفرنیا (که من بچۀ آنجایم به قول ادمین)!


خلاصه سریع گوشی تلفنم را برداشتم و به طرز مخفیانه ای که فارسی حرف زدنم تابلو نباشد ،به آقای شوهر که در گوشۀ دیگر فروشگاه مشغول چرت زدن بود، راپورت دادم که بدو بیا اینور بازار بین چه خبره!
آقای شوهر خود را فی الفور رسانید و برعکسِ من ،تا جناب سلبرتی را دید چهار چشمی زل زد به آقا ،که مشغول خرید پتو بود!
من سوت زنان از کنار همسرم گذشتم و همینطور که سرم لای قفسه ها بود ناگهان برگشتم وبا جناب سلبریتی چشم در چشم شدم و نا خودآگاه مثل اینکه پسر خاله ام را درخیابان دیده باشم سلام کردم! او هم سلام کرد !همسرم جلو آمد وسلام کرد و باز جناب سلبریتی سلام کرد ! و باز همگی دسته جمعی سلام کردیم و بعد فقط لبخندی که خب حالا که چی!!
بر خلاف انتظار من که باید جناب سلبریتی در این موقع به رفتنش در مسیر خود ادامه می داد ،ایستاد و روی یک پایش تکه داد که یعنی من منتظر ادامۀ حرفها و احتمالا سین جیم شدنم هستم.
خلاصه یله دادن آقای سلبریتی همانا و درآمدن جیک وپوک زندگیش که چرا اینجاست و چه کارها می کند و زنش کجاست واین حرفها همانا! خلاصه ما فهمیدیم آقای پیروز فر برای ادامۀ سریال در چشم باد به کارگردانی جوزانی در آمریکا به سر می برند و قصد ماندن در آمریکا را هم ندارند و زن هم ندارند و می خواهند در ایران بمانند و قصد متواری شدن هم ندارند و...

همۀ اینها را گفتم که چند نتیجه گیری اخلاقی کنم در جهت اندر وصف خوبیهای آمریکا:

1- در آمریکا (البته بیشتر لس انجس)شما به راحتی می توانید سلبریتی های مورد علاقۀ خود -حتی آنهایی که مقیم ایران هستند و تنهابا گذر یک ستارۀ نادرکه از مدار خود خارج شده ، ممکن است در آمریکا رویت شوند -را در کوی برزن، هنگام خرید ،غذا خوردن ، رانندگی، بنزین زدن، لب دریا، بالای کوه ، توالت عمومی طبقۀ منفی هفت برج تجاری،هنگام انداختن کیسۀ زباله در تراش دانیِ محله وخلاصه هر جایی که فکرش را بکنید ،گیر بیندازید وآنها را تخلیۀ اطلاعاتی کنید.

2-در این اوضاع بلبشو که سگ صاحبش را نمی شناسد، ببینید ایران چه روابط فرهنگی با آمریکای جهانخوار به هم زده که برای سریالهای سال به سال قشنگتر از پارسالش ،گروهی را برای فیلمبرداری عازم بلاد کفر کرده است .انوقت شما هی نمک نشناسی کنید و برگ در بیاورید و شکوفه بدهید و ازاین حرفها!

3-قابل توجه خانمهای مجرد ، پارسا پیروز فر هنوز مجرد است! فقط همینقدر می توانم بگویم که دست بجنبانید! محسنات ظاهریش که به چشم برادری معرف حضورتان هست ،اخلاقش هم من تایید می کنم ،آدم به قول اصفهونیا نجیبیس! خلاصه پس فردا عارض نشید که چرا زودتر نگفتم !

همین لحظه تو گوشی به من اطلاع دادند که به دلایل امنیتی و عقیدتی -هیاهی، خانم راها راها به نتیجه گیری ادامه ندهد بهتره، چون گویا جز نکتۀ اول هیچکدام ربطی به "اندر وهف خوبیهای آمریکا "نداشت!
والهلام نامه تمام
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ
اتفاقاً ساراخانم حسابی به خوبیهای آمریکا ارتباط داشت.
راستی خواهر نفهمیدی که چندسالشه؟ راستی اون دندون آسیابیش که خراب بود رو درست کرده بود؟ ولی یه کوچولو چاق شده بود نه؟ نپرسیدی که الانه کجا خونه گرفته؟ والله اون سالی که اومده بود توی محله ی ما، هیشکی که اصلاً محلش نمیذاشت. باور کن خودم چند بار دیدمش و هی سلامش کردم تا یه بار جوابم رو داد....

سارا خانم، اتفاقاً این بیان شیوا و پر از توصیف شما نه تنها حسابی به دلچسبمان شد بلکه برای دقایقی رفتم تا خود اعماق ایران و همین حرف و نقل ها. البته میدانم که شما فقط برای زیباتر شدن قصه، آنرا پیچ و تاب ایرانی وار داده اید. ولی این هم از همان احساسهای مهاجران است که بقول شما دلشان میخواد ولو با یه پرنده ای که هفت جدگذشته اش از ایران رد شده اند ارتباط برقرار کند و این اصلاً احساس بد و یا رفتاری نامعقول نیست.

ولی امان از آن وقتی که آن طرف مقابل بخواهد طاقچه بالا بگذارد و یا بقول «سندی» به انگلیسی بگه: آی دونت نو، ور ایز آیران؟ I do not know where is Iran امان از اونوقت که اگه دست من باشه دلم میخواد با یک ... شیکم طرف رو ...(بخاطر بدآموزی توسط خودم ....شد) . باز هم خوشحالم که روحیه ی شما برجاست، ولو برای گزارشی از سطح شهر. بیشتر بگو ای «ولی آبادی» کالیفرنیایی لس آنجلسی اصل.... پیروز باشید....ارادتمند حمید
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، Ali Sepehr ، rasarasa ، maryamjay ، honareirani ، SamiraN ، گریت کش ، lighter ، kamali2025
من اگر جای شما بودم دوربین را می دادم دستش میگفتم ببخشید آقای پیروزفر، میشه یک عکس از ما بگیرید Big Grin
لطفا هرگونه سوال مرتبط با موضوعات مهاجرت را در انجمن مطرح کنید، از پاسخ به پیامهای خصوصی و ایمیل در موارد فوق معذورم

".We do not inherit the Earth from our Ancestors, we borrow it from our Children"
پاسخ
(2010-03-05 ساعت 21:58)lexington نوشته:  .....

ولی امان از آن وقتی که آن طرف مقابل بخواهد طاقچه بالا بگذارد و یا بقول «سندی» به انگلیسی بگه: آی دونت نو، ور ایز آیران؟ I do not know where is Iran امان از اونوقت که اگه دست من باشه دلم میخواد با یک ... شیکم طرف رو ...(بخاطر بدآموزی توسط خودم ....شد) . باز هم خوشحالم که روحیه ی شما برجاست، ولو برای گزارشی از سطح شهر. بیشتر بگو ای «ولی آبادی» کالیفرنیایی لس آنجلسی اصل.... پیروز باشید....ارادتمند حمید

به نظرم وفور ایرانیها در لس انجلس باعث شده که همه نسبت به هم بی تفاوت وسرد و غریبه باشند،مثل خیابانهای تهران. فکر می کنم در ایالتها و شهرهای دیگر که ایرانیها کمترند اوضاع متفاوت است . مثلا من در تمام مدتی که لاس وگاس بودم غیر از آشنایانم فقط 3یا 4 ایرانی دیدم و برایم خیلی جذاب تر بود تا اینجا که اگر بلند بلند فارسی حرف بزنی خیلی از اطرافیانت می فهمند چه می گویی و باید خیلی مراقب حرف زدنت باشی.
ولی این نکته واقعا رنج آورست که گاهی ایرانیها سعی می کنند خود را با ملیت دیگری نشان دهند و تظاهر به چیزی می کنند که نیستند،انگار شرم دارند از آنچه هستند!!!
ولی من هر روز که از ماندنم در اینجا می گذرد،با مقایسۀ سطح فکری و آگاهی خیلی از ملیتها با هم وطنانم ،بیشتر از قبل به ایرانیها علاقمند می شوم .و گاهی حتی در دلم به آنها افتخار می کنم .در حالیکه در ایران طرز فکرم کاملا متفاوت بود وجز نیمۀ خالی و رفتارها و عادات بد را نمی دیدم .
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ
من با این نگاه و نسخه‌پیچی ملیتی مشکل اساسی دارم. نمی‌شه گفت که «ایرانی‌ها» فلان طور هستن. آیا می‌شه گفت آلمانی‌ها فلان طور هستن؟ آیا همهٔ آلمانی‌ها مثل هم هستن؟ عدهٔ زیادی از همین آلمانی‌‌ها در جنگ دوم پیرو دیدگاه هیتلر بودن که می‌خواست کل اروپا رو فتح کنه.الان هم خیلی از آلمانی‌ها پیرو دیدگاهی هستن که برعکس، می‌خواد اروپا رو اتحادی از قومیت‌ها ببینه! ظرف چیزی حدود نیم قرن این همه تغییر ایجاد شده! البته شخصاً باور دارم که تغییرات ایرانی‌ها هم در نیم قرن گذشته کوچک‌تر از این نبوده! اما این نظر شخصی منه، و نمی‌شه بگم «ایرانی‌ها تغییر کردن» چون من نه جامعه‌شناس هستم، نه به داده‌های برآمده از تحقیقات گسترده در این باره دسترسی دارم.
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، laili ، admin ، rs232 ، lexington ، SamiraN ، گریت کش ، parsush ، خوش شانس
من تاحالا به این تاپیک نیومده بودم!
چه جای باحالیه اینجا!
پرنسس جان بنویس که خوب مینویسی!
پاسخ
تشکر کنندگان: rasarasa ، lexington ، SamiraN
(2010-03-07 ساعت 12:03)Hojjat نوشته:  من با این نگاه و نسخه‌پیچی ملیتی مشکل اساسی دارم. نمی‌شه گفت که «ایرانی‌ها» فلان طور هستن. آیا می‌شه گفت آلمانی‌ها فلان طور هستن؟ آیا همهٔ آلمانی‌ها مثل هم هستن؟ عدهٔ زیادی از همین آلمانی‌‌ها در جنگ دوم پیرو دیدگاه هیتلر بودن که می‌خواست کل اروپا رو فتح کنه.الان هم خیلی از آلمانی‌ها پیرو دیدگاهی هستن که برعکس، می‌خواد اروپا رو اتحادی از قومیت‌ها ببینه! ظرف چیزی حدود نیم قرن این همه تغییر ایجاد شده! البته شخصاً باور دارم که تغییرات ایرانی‌ها هم در نیم قرن گذشته کوچک‌تر از این نبوده! اما این نظر شخصی منه، و نمی‌شه بگم «ایرانی‌ها تغییر کردن» چون من نه جامعه‌شناس هستم، نه به داده‌های برآمده از تحقیقات گسترده در این باره دسترسی دارم.
من هم با نسخه پیچی ملیتی مشکل دارم! و از برداشت شما از نوشته ام کمی متعجب شدم!
ولی فکر می کنم که هر کس می تواند نسبت به محیطی که در آن زندگی می کند و آدمهای اطرافش برداشتی داشته باشد.

من هم مثل شما جامعه شناس نیستم ولی فکر می کنم در هر جامعه ای بسته به شرایط فرهنگیِ آن جامعه یکسری رفتارهای مرسوم وجود دارد که میشود از آنها به عنوان صفتهایی که آن رفتارهای عمومی را توصیف می کنند یاد کرد.اگر چنین چیزی اصلا وجود نداشته باشد پس علوم جامعه شناسی و مردم شناسی چه چیزی را بررسی را می کنند؟!!!

البته که این خصایص عمومی بدان معنا نیست، که هیچ کس دیگری در آن جامعه طور دیگری رفتار نمی کند ،بلکه به معنای فراگیر بودن آن رفتار یا طرز فکر خاص است .مثلا اینکه: ایرانیها تعارفی هستند .به نظر من جملۀ درستیست. و بدان معناست که این طرز رفتار در جامعۀ ایرانی عمومیت دارد. و فراگیری آن تا حدیست که این رفتارِ که سرشار از عدم صداقت است،در جامعه به صورت ارزش درآمده و تعارف نکردن ،خیلی اوقات بی احترامی و بی ادبی محسوب می شود.تا جاییکه مخالفانش را هم ملزم به هم رنگ شدن با جماعت می کند.
و صد البته که مخالفانی هم هستند که به صورت عملی نه لفظی سعی در تغییر رفتار خود و به مرور تغییر رفتار جامعه دارند.که البته این گروه اقلیت رو به افزایشند .
بدیهیست که این خصایص و صفات در بازۀ زمانی خاصی مطرحند و به مرور به هزاران دلیل تغییر می یابند وحتی از بین می روند. جامعه شناسی و مردم شناسی هم هیچگاه نسخه پیچی برای تمام اعصار نمی کنند، بلکه همیشه جامعه را در محدودۀ زمانی خاصی مورد بررسی قرار می دهند.

من این را حق طبیعی هر انسانِ غیر کارشناس می دانم ،که از جامعه وانسانهای اطرافش برداشتی داشته باشد و با تجزیه تحلیل شخصی به شناخت نسبی برسد .مگر می شود کسی مدتی در جایی زندگی کند و کلا ذهنش عاری از هر گونه برداشتی باشد!! که البته این برداشتها کاملا شخصیست و قرار نیست کسی نسخه ای بپیچد.

من افکار و برداشتهایم را می نویسم و شما نیز افکار مخالفتان را می نویسید و این یعنی تبادل افکار .
نه نسخه ای می پیچیم نه حکمی صادر می کنیم نه قانونی می نویسیم !فقط برداشتهای شخصیمان را می نویسیم وتبادل افکار می کنیم.همین!
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، espahbod ، lexington ، سارا کوچولو ، kavoshgarnet ، honareirani ، SamiraN ، younes77 ، paral ، lighter
(2010-03-08 ساعت 03:44)rasarasa نوشته:  
(2010-03-07 ساعت 12:03)Hojjat نوشته:  من با این نگاه و نسخه‌پیچی ملیتی مشکل اساسی دارم. نمی‌شه گفت که «ایرانی‌ها» فلان طور هستن....
من هم با نسخه پیچی ملیتی مشکل دارم! و از برداشت شما از نوشته ام کمی متعجب شدم!

مثل این که لحنم خیلی خشن بوده و شما را رنجانده! ببخشید. منظور من هم همین تبادل افکار بود؛ و شاید بهتر بود طوری شروع می‌کردم که متوجه شوید منظورم این نیست که شما نسخه می‌پیچید، منظورم این است که این رفتار را بسیار می‌بینم و می‌شنوم. خواستم گله‌گذاری کرده باشم!
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، lexington ، honareirani ، sh-b ، rasarasa ، SamiraN ، malekan
(2010-03-08 ساعت 14:40)Hojjat نوشته:  [


مثل این که لحنم خیلی خشن بوده و شما را رنجانده! ببخشید. منظور من هم همین تبادل افکار بود؛ و شاید بهتر بود طوری شروع می‌کردم که متوجه شوید منظورم این نیست که شما نسخه می‌پیچید، منظورم این است که این رفتار را بسیار می‌بینم و می‌شنوم. خواستم گله‌گذاری کرده باشم!
نه حجت جان به هیچ وجه نرنجیدم ،دیگه اینقدرها هم بی جنبه نیستمWink
فقط کمی متعجب شدم از برداشتی که من فکر می کردم از نوشتۀ من کردید.
در هر صورت خوبست که با نظرات هم آشنا شویم ، در مورد من که گاهی باعث می شود با خواندن برداشتها ونظراتِ دیگران، نظر و عقیدۀ سرسختی که مثلا راجع فلان موضوع دارم کمی تلطیف شود و واقع گرایانه تر شود.
همین که حرفهایمان برای هم مهم است و می خوانیم ونظر می دهیم ،ارزشمندتر از این حرفهاست که بخواهیم سر یک اختلاف نظر جزئی از هم برنجیم.
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ
تشکر کنندگان: SamiraN ، Hojjat ، honareirani ، lighter
(2010-03-08 ساعت 03:44)rasarasa نوشته:  البته که این خصایص عمومی بدان معنا نیست، که هیچ کس دیگری در آن جامعه طور دیگری رفتار نمی کند ،بلکه به معنای فراگیر بودن آن رفتار یا طرز فکر خاص است

این جمله شما لب کلام شما (و من) بود. شاید بتوان گفت که هر یک از ما در تجارب خودمان به این نتیجه رسیده‌ایم که احتمالاً فلان رفتار فراگیر است. البته باز هم امکان خطا هست (ممکن است جامعهٔ دوستان و آشنایان ما نمایندهٔ همهٔ ایرانیان خارج از کشور نباشند) اما مادامی که در لحنمان چنین القا کنیم که منظورمان «فراگیری» است و موارد استثنا را می‌پذیریم، قبول کردن حرفمان برای دیگران راحت‌تر می‌شود.
پاسخ
تشکر کنندگان: kavoshgarnet ، rasarasa ، honareirani ، lexington ، OverLord




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان