سوتی های کاربران در خارج از ایران

[soheilbadami]

این سوتی رو از قول یک دوست که مدتی اینجا هستن میگم که چون عضو سایت نیست و شما نمیشناسید دیگه غیبت اینا حساب نمیشه ! در ضمن بار اموزش عمومی هم داره.
ایشون میگه در سالهای اول اقامتشون خانم ایشان خب زیاد اشنا به زبان نبودن یعنی معمولی انگلیسی میدونسته از طرفی پسرش خب اینجا مدرسه میرفته و اخت با محیط شده و 1 دوست صمیمی هم داشته تا کار بجایی میرسه که این دوست کوچک امریکایی 1 روز میاد خونه اینا برای بازی و اینا و خلاصه خوش میگذره و دلش میخواد که شب رو هم بمونه ولی روش نمیشده پس میاد به پسر این خونواده میگه ولی شرط میگذاره که مادرت خودش به من بگه بمون و بعد هم تلفنی از مامانم اجازه بگیریم. خلاصه مادر موافقت میکنه و میاد که تعارف رو بزنه ولی بجای اینکه بگه you can sleep over که اصطلاح شب جایی موندن هست میگه :
you can sleep with us
بعد هم ترکیدن خنده بچه امریکایی 10 ساله و ناله " اوه مای گاش مام " اقا زاده دیدن داشته

[فردا]

چند وقت پیش داشتم در اداره برای خودم راه می رفتم که یکهو دیدم رئیس کل اداره بسیار مهربانانه دارد به سمت من می آید و دستش را به سوی من دراز می کند. من هم که بسیار تعجب کردم و جوگیر شدم دستم را به سوی او دراز کردم ولی او از من گذشت و با یک نفر دیگر که در عقب من بود سلام و احوالپرسی کرد. من هم که دستم در هوا دراز مانده بود سرم را خاراندم که مثلا من از اولش هم می خواستم سرم را بخارانم! البته چند روز بعد خودش به اطاقم آمد و با من هم احوالپرسی کرد چون فهمیده بود که من خیط شده ام و می خواست از دلم در بیاورد!

واقعن سارا کوچولو این پست رو جا انداخته برای تشکر، یا من اسمش رو نمی بینم!

[فردا]

چه جالب شهرزاد جان. من نمی دانستم که در کالیفرنیا ازدواج کازین ها آزاد است. پس باید دوباره پرونده کازین هایم را در لس آنجلس از بایگانی راکد در بیاورم!

میگم آرش جان من هم کازین های مجرد در ایالت های غیر ممنوعه دارم هااا...یه دستی هم به پرونده اون ها بکشی ثواااب داره

[الهه سابق]

ای شیطون فردا

[shahrzad_a]

چه جالب شهرزاد جان. من نمی دانستم که در کالیفرنیا ازدواج کازین ها آزاد است. پس باید دوباره پرونده کازین هایم را در لس آنجلس از بایگانی راکد در بیاورم!

میگم آرش جان من هم کازین های مجرد در ایالت های غیر ممنوعه دارم هااا...یه دستی هم به پرونده اون ها بکشی ثواااب داره

معلومه وبلاگ آرش جون رو نمی خونی هاااا !بابا کازین یه نفر دیگه رو پیدا کرده به نام "اقدامات مقتضی" چون کازین خودش نبوده رابطه ممنوع نبوده . نمیدونی چه خانومیه ؟ از هر انگشتش دو تا هنر میریزیه . یه تیکککه ماه !

( این پست صرفا جهت اطلاع رسانی بود و اگه یادم نره چون به تاپیک مربوط نیست پاک میشه)

[فردا]

چه جالب شهرزاد جان. من نمی دانستم که در کالیفرنیا ازدواج کازین ها آزاد است. پس باید دوباره پرونده کازین هایم را در لس آنجلس از بایگانی راکد در بیاورم!

میگم آرش جان من هم کازین های مجرد در ایالت های غیر ممنوعه دارم هااا...یه دستی هم به پرونده اون ها بکشی ثواااب داره

معلومه وبلاگ آرش جون رو نمی خونی هاااا !بابا کازین یه نفر دیگه رو پیدا کرده به نام "اقدامات مقتضی" چون کازین خودش نبوده رابطه ممنوع نبوده . نمیدونی چه خانومیه ؟ از هر انگشتش دو تا هنر میریزیه . یه تیکککه ماه !

( این پست صرفا جهت اطلاع رسانی بود و اگه یادم نره چون به تاپیک مربوط نیست پاک میشه)

سعی خودم رو کردم ولی نتونستم وبلاگ ایشون رو پیدا کنم!

[2013selectee]

چه جالب شهرزاد جان. من نمی دانستم که در کالیفرنیا ازدواج کازین ها آزاد است. پس باید دوباره پرونده کازین هایم را در لس آنجلس از بایگانی راکد در بیاورم!

میگم آرش جان من هم کازین های مجرد در ایالت های غیر ممنوعه دارم هااا...یه دستی هم به پرونده اون ها بکشی ثواااب داره

معلومه وبلاگ آرش جون رو نمی خونی هاااا !بابا کازین یه نفر دیگه رو پیدا کرده به نام "اقدامات مقتضی" چون کازین خودش نبوده رابطه ممنوع نبوده . نمیدونی چه خانومیه ؟ از هر انگشتش دو تا هنر میریزیه . یه تیکککه ماه !

( این پست صرفا جهت اطلاع رسانی بود و اگه یادم نره چون به تاپیک مربوط نیست پاک میشه)

سعی خودم رو کردم ولی نتونستم وبلاگ ایشون رو پیدا کنم!

سلام
وبلاگ جناب (rs232) پورت سریال

[الهه سابق]

ای بابا وبلاگ که فی.........ل...ت.......ره! با این اینترنتای ذغالی هم که ف........ی.ل.....ت.رش...........ک.........ن باز کنی واویلاست

[فردا]

چه جالب شهرزاد جان. من نمی دانستم که در کالیفرنیا ازدواج کازین ها آزاد است. پس باید دوباره پرونده کازین هایم را در لس آنجلس از بایگانی راکد در بیاورم!

میگم آرش جان من هم کازین های مجرد در ایالت های غیر ممنوعه دارم هااا...یه دستی هم به پرونده اون ها بکشی ثواااب داره

معلومه وبلاگ آرش جون رو نمی خونی هاااا !بابا کازین یه نفر دیگه رو پیدا کرده به نام "اقدامات مقتضی" چون کازین خودش نبوده رابطه ممنوع نبوده . نمیدونی چه خانومیه ؟ از هر انگشتش دو تا هنر میریزیه . یه تیکککه ماه !

( این پست صرفا جهت اطلاع رسانی بود و اگه یادم نره چون به تاپیک مربوط نیست پاک میشه)

سعی خودم رو کردم ولی نتونستم وبلاگ ایشون رو پیدا کنم!

سلام
وبلاگ جناب (rs232) پورت سریال

ممنون ولی باید صبر کنم بعد از اومدن به آمریکا بخونمش.چون نقطه چین شده !

[rs232]

جالب اینجا است که "عیال بعد از این" بنده هم خودش در مهاجرسرا سابقه عضویت دارد ولی در گفتن آیدی خود من را پیچانده است. حالا باید سر فرصت پرونده تک تک شما را از اول مطالعه کنم تا پس از تجزیه و تحلیل های پیچیده متوجه شوم که کدام یک از شما همخوانی بیشتری با وجنات او دارید. فعلا شهرزاد با تعریف از اقدامات مقتضی خودش را در ردیف اول متهمان قرار داده است
راستی وبلاگ من ارزش دردسرهای دسترسی به آن را ندارد و هر چیزی که ارزش خواندن داشته باشد را در مهاجرسرا هم می گذارم.
همیشه شاد و موفق باشید.

[الهه سابق]

آرش وبلاگتو تا الان داشتم میخوندم. عین دیوونه ها نصفه شبی قهقهه میزدم بطوریکه مامانم با چشمای ورم کرده اومد بالای سرمو با تعجب منو نگاه کردو رفت. خلاصه این خانوم اقدامات مقتضی هم پروژه جالبی میشه ها! غلط نکنم این ساراکوچولوی خودمون، همون اقدامات مقتضی جون شما باشه ها
ولی

[shahrzad_a]

جالب اینجا است که "عیال بعد از این" بنده هم خودش در مهاجرسرا سابقه عضویت دارد ولی در گفتن آیدی خود من را پیچانده است. حالا باید سر فرصت پرونده تک تک شما را از اول مطالعه کنم تا پس از تجزیه و تحلیل های پیچیده متوجه شوم که کدام یک از شما همخوانی بیشتری با وجنات او دارید. فعلا شهرزاد با تعریف از اقدامات مقتضی خودش را در ردیف اول متهمان قرار داده است
راستی وبلاگ من ارزش دردسرهای دسترسی به آن را ندارد و هر چیزی که ارزش خواندن داشته باشد را در مهاجرسرا هم می گذارم.
همیشه شاد و موفق باشید.

ای بابا مجبورم اعتراف کنم که من خود اقدامات مقتضی هستم البته از مقتضیات یکی دیگه که کازینش یا کازین آرش فرق داره ! (پیدا کنید پرتقال فروش را)

[فردا]

جالب اینجا است که "عیال بعد از این" بنده هم خودش در مهاجرسرا سابقه عضویت دارد ولی در گفتن آیدی خود من را پیچانده است. حالا باید سر فرصت پرونده تک تک شما را از اول مطالعه کنم تا پس از تجزیه و تحلیل های پیچیده متوجه شوم که کدام یک از شما همخوانی بیشتری با وجنات او دارید. فعلا شهرزاد با تعریف از اقدامات مقتضی خودش را در ردیف اول متهمان قرار داده است
راستی وبلاگ من ارزش دردسرهای دسترسی به آن را ندارد و هر چیزی که ارزش خواندن داشته باشد را در مهاجرسرا هم می گذارم.
همیشه شاد و موفق باشید.

ای بابا مجبورم اعتراف کنم که من خود اقدامات مقتضی هستم البته از مقتضیات یکی دیگه که کازینش یا کازین آرش فرق داره ! (پیدا کنید پرتقال فروش را)

خب خیالم راحت شد.آرش همچین گفت سر فرصت پرونده هاتون رو بررسی کنم که من یک لحظه به خودم شک کردم!!!
آخه منم کازین یکی دیگه بودم ولی با کازین یکی دیگه ازدواج کردم.
الان تونستم به پیدا شدن پرتقال فروش کمکی کنم؟

[*ROYA*]

سلام دوستان. من رویا هستم، ۴ ماه هست که اومدم سن دیگو. با ویزای نامزدی، فکرشو بکنید من عروس یک خونواده خیلی‌ باکلاس و به قول خودمان سیتی سماقی شدم، در حالی‌ که بشدت دختر ساده و خاکی هستم. خونواده نامزدم که البته الان دیگه ازدواج کردیم و شده شوهرم، در سانفرانسیسکو زندگی‌ می‌کنن، هفته پیش قرار بود که برای دیدن اونها یه چند روزی بریم اونجا. اولین باری بود که میرفتم پیش اونها. خلاصه رفتیم و روز دوم بود که من سوتی بزرگ رو دادم!

قضیه از این قرار بود که ناهار با پدر شوهر، خواهر شوهر بزرگم، شوهرش، خواهر شوهر کوچیکم که البته ۵۰ ساله هستن ایشون، دوست ایشون و شوهر دوست‌شون ، دسته جمعی رفتیم تیبرن که یکی‌ از زیباترین مناطق سانفرانسیسکو هست. موقع ناهار شد و همگی‌ نشسته بودیم تا غذا رو بیارن.
من تا حالا اسم کالاماری رو نشنیده بودم، نگو برای پیش غذا کالاماری سفارش دادن. میدونین که تلفظ کالاماری به لهجه آمریکایی‌ چه اندازه شبیه تلفظ کلّه ماهی‌ با لهجه رشتی می‌مونه. پدر شوهرم گفت الان کالاماری ( خیلی‌ با لهجه آمریکایی‌ گفت ) میارن بخور ببین دوست داری؟ من کالاماری رو شنیدم " کلّه ماهی‌"!

گفتم کلّه ماهی‌!؟ دیدم همه میخندن و گفتم کلّه ماهی‌ که خنده نداره، تو رشت میخورن، چون منبع فسفره!

که یه دفعه شوهر خواهرش که کنارم نشسته بود و دید من دارم دربارهٔ کلّه ماهی‌ میگم، یواش بهم گفت کلّه ماهی‌ نه، کالاماری! تازه فهمیدم بین این آدمهایی که آب رو با چنگال میخورن چه سوتی دادم!

شانس آوردم مامانش اونجا نبود , ایرانه، اگر اون بود که دیگه هیچی‌! ۴تا چیز هم اون بهم میگفت و گریه م می‌گرفت!!

[rs232]

سلام دوستان. من رویا هستم، ۴ ماه هست که اومدم سن دیگو. با ویزای نامزدی، فکرشو بکنید من عروس یک خونواده خیلی‌ باکلاس و به قول خودمان سیتی سماقی شدم، در حالی‌ که بشدت دختر ساده و خاکی هستم. خونواده نامزدم که البته الان دیگه ازدواج کردیم و شده شوهرم، در سانفرانسیسکو زندگی‌ می‌کنن، هفته پیش قرار بود که برای دیدن اونها یه چند روزی بریم اونجا. اولین باری بود که میرفتم پیش اونها. خلاصه رفتیم و روز دوم بود که من سوتی بزرگ رو دادم!

قضیه از این قرار بود که ناهار با پدر شوهر، خواهر شوهر بزرگم، شوهرش، خواهر شوهر کوچیکم که البته ۵۰ ساله هستن ایشون، دوست ایشون و شوهر دوست‌شون ، دسته جمعی رفتیم تیبرن که یکی‌ از زیباترین مناطق سانفرانسیسکو هست. موقع ناهار شد و همگی‌ نشسته بودیم تا غذا رو بیارن.
من تا حالا اسم کالاماری رو نشنیده بودم، نگو برای پیش غذا کالاماری سفارش دادن. میدونین که تلفظ کالاماری به لهجه آمریکایی‌ چه اندازه شبیه تلفظ کلّه ماهی‌ با لهجه رشتی می‌مونه. پدر شوهرم گفت الان کالاماری ( خیلی‌ با لهجه آمریکایی‌ گفت ) میارن بخور ببین دوست داری؟ من کالاماری رو شنیدم " کلّه ماهی‌"!

گفتم کلّه ماهی‌!؟ دیدم همه میخندن و گفتم کلّه ماهی‌ که خنده نداره، تو رشت میخورن، چون منبع فسفره!

که یه دفعه شوهر خواهرش که کنارم نشسته بود و دید من دارم دربارهٔ کلّه ماهی‌ میگم، یواش بهم گفت کلّه ماهی‌ نه، کالاماری! تازه فهمیدم بین این آدمهایی که آب رو با چنگال میخورن چه سوتی دادم!

شانس آوردم مامانش اونجا نبود , ایرانه، اگر اون بود که دیگه هیچی‌! ۴تا چیز هم اون بهم میگفت و گریه م می‌گرفت!!


 

رویا جان, آمدی نزدیک خانه من که. قمپز در می کردی و می گفتی اتفاقا من هم یکی از دوستام تیبرن زندگی می کند!