کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
به قول معروف آبـــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
منم آبی گرفتم.Cool
یه چیزی به ذهنم اومده شاید به درد باقی دوستان بخوره.
اصلاحیه هایی که اول کار انجام میدیم تو آبی گرفتن تاثیر داره.
من فقط یه نکته بی اهمیتو اصلاح کردم که ای کاش نمی کردم.
گفتم 4 سال دانشگاهمو بعنوان شهرهای محل زندگی اضافه کنم.
به قول یکی از دوستان این طبیعیه که در حالی که روال عادی پرونده طی شده شما یهو یه نکته ی جدید اضافه می کنین و این باعث بهم ریختن پروسه میشه البته بستگی به نکتتون هم داره.
البته یه ایرادی تو ترجمه تملک مالیم هم بود که همونجا میشد حلش کرد. من دقیقه نود فرستادم واسه ترجمه و مترجم سوژه یه صفر (بله به همین راحتی) کم گذاشته بود و منم چون خیلی عجله داشتم حتی یه روخونی هم نکرده بودم. البته بازم میگم خود آفیسر خانم هم گفت اگه دوس داری همینجا میگم همکارم بترجمش باز ولی باز تاکید کرد شما بررسی اداری لازم داری....Sad
ما که یقین دارم روزی پروانه می شویم پس بگذار روزگار تا می تواند پیله کند.

شماره کیس: 2012AS00041XXX
کنسولگری: ANKARA
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 04 آگوست 2011، از طریق ایمیل
تاریخ کارنت شدن کیس: June 2012
تاریخ مصاحبه: 20 June
تاریخ دریافت کلیرنس: 31 July
جمع تقریبی هزینه ها: 4 میلیون تومان
با سلام خدمت دوستان گل مهاجر سرایی.همونطور که تو پست قبلی گفتم ما امروز 20 جون مصاحبه داشتیم البته پرواز ما 18 جون ساعت 5 صبح با ایران ایر بودکه تاخیر نداشت ودقیقا" سر ساعت پرواز کردا ساعت 2 رفتیم فرودگاه که توی فرودگاه یکی از دوستان خوبم خیلی به ما کمک کرد و کلی انرژی مثبت داد ساعت 7 صبح به وقت آنکارا رسیدیم و 10:30 رفتیم پیش دکتر اونگان البته در ایران ما تمام واکسن هارو زده بودیم ولی هم من وهم خانمم هرکدوم 2 تا واکسن نوش جان کردیم که شد 440 $ و با عکس ریه و آزمایش خون شد 535 $ فرداش ساعت 15 رفتم و نتایج رو از منشی دکتر گرفتم لازم بگم منشی دکتر انگلیسی زیاد بلد نیست که البته این موضوع تو ترکیه یه امر عادیه ولی و درحدی که کار خودش رو راه بندازه حالا چه با اشاره و یا چند تا لغت با مراجعین ارتباط برقرار می کنه.روز چهارشنبه ساعت 8.30 ما مصاحبه داشتیم.واز ساعت 7.15 ما دم در سفارت بودیم نفر 8 یا 9 که بعد از تحویل پاسپورت به نگهبان ، خواندن اسامی و بازدید بدنی وارد حیاط معروف شدیم.یه خانمی اونجا نشسته و مدارکتون رو ازتون میگیره و یک شماره بهتون میده بهتره اونجا مدارک زیادی بهش ندید چون وقتی وارد میشین اولین مرحله تکمیل مدارک و اونجا راحت تر و بادقت بیشتری این کار انجام میشه.بعد از گرفتن شماره باید از در معروف تق تقی عبور کنید و از اینجا انتظار شروع میشه شاید اول کمی تو سالن استرس داشته باشید ولی برخورد کارکنان و آشنایی با جو اونجا باعث میشه به کل استرس از یاد بره. یه نکته دیگه اگر می توانید مدارک اصلی تون رو طبقه بندی کنید مثل شناسنامه، کارت ملی ،آخرین مدرک تحصیلی،دیپلم و مدارک مالی که تمام اینها مربوط به فرد برنده می باشد البته مدرک تحصیلی منم خواست و فقط یه نگاه به اون کرد و مدارک خانمم که برنده اصلی بود رو ازمون گرفت. و دوباره انتظار تا شمارمون رو تابلو دیجیتالی وسط سالن افتاد برای باجه 7 که انگشت نگاری بود.سپس اسممون رو صدازد (البته با لهجه ترکی) برای پرداخت پول که برای 2 نفر شد 660$ و بالاخره رسید به خان آخر و مصاحبه که ما فارسی انتخاب کرده بودیم .یه پسر 38 39 ساله آمریکائی و بسیار خوش اخلاق که موهاش کوتاه کوتاه بود با لبخند به ما خوش آمد گفت.
خوش اومدید
به خانمم :کجا کار میکردید –خانه دار بودم
تو آمریکا کجا میخواهید برید؟- جواب ما
مرسی
و ازمن :شغلت رو برام توضیح بده ؟ - توضیحات من (شغل کاملا" خصوصی با 9 سال سابقه)
عنوان تحصیلی شما رو چجوری مینویسن؟ - من رو یه کاغذی که اون بهم داده بود به انگلیسی براش نوشتم و وقتی کاغذ بهش دادم یه نگاهی کرد و زد زیر خنده و گفت انگلیسیش رو میدونم فارسی بنویس که من به فارسی نوشتم دکتر دامپزشک هستم
و در باره اسپانسرمون پرسید که چه نسبتی باهات داره- جواب من
ودر نهایت با یه لبخند گفت مدارک شما کامله و از نظر من هیچ مشکلی ندارید یه قبض سفید رنگ داد و گفت برید یو پی اس آدرس بدید تا ویزاهاتون رو بفرستیم.
چند تا نکته دوستان :
1-مدارک اضافی براشون نفرستید چون ما این کار رو کردیم و حدود 40 تا 50 صفحه مدرک اضافی به ما برگردوند که این باعث سر درگمی مسئول تنظیم اسناد (بادجه 12) بود 2-تمکین مالی خیلی براشون مهمه من چند تا سند خانه (2تا)و یه سند ماشین براشون ترجمه کرده بودم که هیچ کدومو نگاه نکرد فقط مدارک اسپانسرمون رو دید و ازمون پرسید که میرید پیش او و من گفتم نه.اسپانسر ما هم آخرین مالیات پرداختی خودش رو با نامه اشتغال به کار و موجودی بانکی فرم های ای 134 هم برای من هم برای همسرم و کپی پاسپورت یرامون فرستاده بود .امید وارم شاهد ویزای یک ضرب تمامی دوستان باشم
شماره کیس: 2012AS00057xxx
کنسولگری: آنكارا
کارنت شدن: march
تاریخ مصاحبه : 20 ژوئن 2012
تاریخ دریافت ویزا : 20 ژوئن 2012Big Grin
تعداد افراد کیس نامبر : 2 نفر
تاریخ ورود به آمریکا : ؟؟
آقا این آرمان جان چه پاقدمی داره!
ساعت 10:30 صبح بود که تا بهم پ خ داد که بیاد بشینیم با هم توی لابی گپ بزنیم، پیک UPS اومد.
یعنی یه بابای نتراشیده نخراشیده ای اومد و یک بسته پلاستیکی قرمز دستش بود. دیدم نه یونیفرمی نه کلاسی ... توی سایت چک کردم دیدم، ماشین 4 تا خیابون بالاتر هنوز. گفتم نه بابا این با ما نیست.
منظور اینکه "من و این همه خوشیختی محاله!!!"
شروع کرد با رسپشن حرف زدن و هی اسم روی بسته را می خوندند و .... تازه من صد بار هم به یارو رسپشنی گفته بودم که منتظر پیکم. تقریبا داشت ردش می کرد که ما همپی کسایی اینجا نداریم. فضولیم گل کرد و رفتم اسم خودم را گفتم و پرسیدم یوپی اس؟ گفت آره ولی برای تو چیزی نداریم. پر رو پر رو شرع کردم به خوندن روی بسته، دیدم اسم خانممه!
گفتم بیم با! 1 ساعته ما رو علاف کردی، قلبمون اومده تو گلومون! اول باور نمی کرد. چون من خیلی بهش بی محلی کرده بودم. ولی بالاخره رسید را دادم و بسته را پاره کرد. خدا قسمت همه محبان حضرتش بکنه! چشممون افتاد به مدارک و پاکت زرد گوشه بریده و .....
پاسها و ویزاها را چک کرد و داد و 5 لیر انعام دادیم و تشکر و ....

همین موقع بود که آرمان و یک خانواده ایرانی دیگه رسیدند و تبریک و ....

بعدش سریع دویدم دفتر مرکزی ترکیش. روبروی سفارت از هتل ریکسوس یک کم به سمت مطب دکتر اونگان پلاک 211. نفسم گرفت. بلیط را برای امشب به تهران عوض کردم. حالا ببینید چه فیلمی سرمون در آوردند.
میگه کلاس بلیط یه جوریه که شما باید حتما 3 روز توی ترکیه بمونی ولی حالا که داری میری صدو خورده ای لیر بابت اون، نمی دونم سی و چند تا بابت چی چی! و ... با ماست موسیر و نوشابه 197 لیر ازمون گرفت و بلیط را به امشب تغییر داد. اینو گفتم که در جریان باشید.
سرتون را درد آوردم! با هتل هم تسویه کردم و الان آخرین جرعه های اینترنت هتل را دارم می نوشم و دیگه علافی تا ساعت 11 و پرواز به سوی وطن.
خودمونیم دل تنگی هم عجب داغون می کنه!Sad کی می خواهد بره ینگه دنیا! خدایا صبری بده.
به امید موفقیت همه دوستان
2012, Bay Area, CA
سلام من امروز مصاحبه داشتم زیاد سوال ازم نپرسید فقط گفت شما کارتو ن تو شرکته گفتم نه من خودم خصوصی واسه خودم کار می‌کنم با سهمیهٔ طراحی و نظارتم،گفت این سهمیه یعنی‌ چی‌ من نمی‌فهمم منم گفتم یعنی‌ مثلا سالی‌ چندتا خونه با چقدر متراژ می‌تونیم امض کنیم،،بد دوباره گفت شرکتی دارین گفتم نه مثلا شما میخواین خونه بسازین میاین پیش من من براتون طراحی میکنمو نظارت ،بعدش گفت چه نوع ساختمونیو می‌سازی اداری یا مسکونی،،منم باز قضیه‌رو جدی نکردمو گفتم همین خونه هایه معمولی‌...خلاصه گفت شما ویزاتون آمادست فقط ۲ تا مدرکو برامون بیارین همین فردا هم ویزا میگیرین اونم پرینت بانکیم که مال بانک ملت بودو گفت این جوری نیست باید سربرگش رنگی‌ باشه و مهره برجسته بخور ه که من چون شهرستان بودم متاسفانه اینجا خوب راهنماییم نکردند Sad و دیگه اینکه برگه حضانت دخترمو گفت برید و یه برگ‌ بیارین که باباش بنویسه من موافق اومدن دخترم به آمریکا هستم،،دیگه هیچ مشکلی‌ ندارین فردا هم بیارین مدارک آمادست،،حالا من می‌خوام بدونم که اگه مدارک هم آماده کردیم و آوردیم همون لحظه بهمون میگم که این مدارک درسته؟ چه جوری مطمئن بشیم مثلا باز پرینت بانکی‌ یا متن حضانت مشکلی‌ نداره تا دوباره هی‌ نریم این همه راهو‌ بر نگردیم؟ من اسپنسرم داشتم اما نشونشون ندادم خانم گفت همین برگه حساب مالیتون مبلغش کافیه( 50 ملیون واسه 2 نفر )فقط سربرگشو عوض کنین


2012,65xxx
دریافت نامه قبولی:2011,15Jul
کنسولگری: آنكارا
ارسال فرمها:2012,jul25
دریافت نامه دوم:19aprill
مصاحبه:19jun
نقص مدرک
دریافت ویزا 20july
تعداد:2نفر(من ودخترم)
ورود به آمریکا:sep20,2012
انجمن مهندسین عمران مهاجرسرا
سلام به همگی، خوبید؟Smile ببخشید دیر دارم می نویسم دوروبرم شلوغ بود نمیشد بیام هم اینکه خودمم یه ذره تنبلیم میومد دروغ نگم Big Grin دیگه از اون روز قسم خوردم هی دارم همیــــــنجور راست میگم Big GrinCool

منم هفته ی پیش مصاحبه داشتم و فردا صبحش ویزامو گرفتم. Big Grinیعنی کمتر از 24 ساعت. همه ی مراحل بسیار بسیار بسیار و بار هم بسیاااااار راحت بود.

در مورد روز مصاحبه:
من اولین نفر بودم.مراحل به جای 3تا شده 4تا! یه بار اولش صدا میزنن باجه 11 یا 12 که میپرسه چیزی تو فرم ها هست که بخوای عوض کنی، منم با اینکه چند جا رو قصد داشتم بگم عوض کنن اما نمیدونم چرا هول شدم و گفتم نه چیزی نیست Smile بعدم که انگشت نگاری و بعد صندوق و آخر هم مصاحبه. من 8:30 رفتم داخل، 10:15 هم خارج شدم.
سوال خاصی ازم نپرسید فقط اینکه کجا میخوای بری؟ خرج زندگیتو کی میده؟ بقیه ی اعضای خونوادتون چیکار میکنن؟ و درسِت اینجا کی تموم میشه؟ و آخریشم پرسید چرا گفتی که فامیلیت اشکال داره؟ منم گفتم اشکال نکارشیه! من دوست دارم با ou بنویسم اما پاسپورتم با oo بودش که اطلاع دادم.
بعدم شروع به تایپ کردن کرد و یه مقوای مستطیلی کوچیک سفید رنگ برداشت نصفشو پاره کرد و بهم داد گفت برو یو پی اس.
نکات:
*من حساب بانکیم 16000 دلار بود!!Rolleyes اما سند یه ملک در شهرستان هم داشتم.( 3rip عزیز پیشنهاد خوبی دادن اینکه برم با همین پول حالا یه ذره بالا پاینش کنم و یه حساب دیگه باز کنم و اون رو هم ببرم اما متاسفانه وقت نشد، اگه وقت دارین به این پیشنهاد خوب هم فکر کنین Wink )
*ترجمه هام نصفیش مهر دادگستری داشت نصفیش نداشت.
*کارت ملی رو اصلا نخواست و خودمم بهش گفتم، گفت نه نمیخوایم.
*گواهی بانکی رو دوبار بهشون دادم یکی فرستاده بودم یکی هم اون روز دادم بهش، الانم تو اون پاکت زرد رو به زور از گوشش نگاه کردم خنگا دوتاشو گذاشتنBig Grin
*سفر هم به مکه داشتم اما چون فرم یک صفحه ای رو فرستاده بودم پس جایی ازش ننوشته بودم اما اونا هم که مطمئنن میدونستن چیزی نپرسیدن راجبش.
*مدارک اصل ترجمه ها رو فرستاده بودم با اون کپی که خود دارالترجمه پشتش میزنه.
*کپی پاسپورت رو برابر اصل نکرده بودم ولی مثل پاسپورت کرده بودمش یعنی وسط منگنه زده بودم.
بعد دیگه چیزی یادم نمی یاد سوالی داشتین بپرسین بنده در خدمتـــــــــــــــــــم Wink
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:آخر شهریور 90
تاریخ مصاحبه:14 Jun
تاریخ دریافت ویزا:15 June
جمع هزینه ها: 4.5 میلیون
نفرات همراه کیس: 1 نفر
مقصد: سیاتل

یادم رفت ببخشید در مورد بقیه روزا بنویسم Big Grin


در مورد روز دکتر :
اصلا نوبت ها مهم نبود، من اولین نفر رفته بودم، کسی اونجا نبود وقتی رفتم! نوبتمم 9 صبح بود یعنی اولین نوبت! اما نزدیکای ظهر کارم تموم شد! چون یه رفتاری داریم ما ایرانیا و اونم اسم ادبیش "زرنگیه" !!! که تو اینجور مکانها نمود بیشتری پیدا میکنه متاسفانه!!Sad از ایناش بگذریم، یه پسری بود راهنمای یه آقا و خانم مسنی که می فرمودن در مطب دکتر کاره ای هستن و همه باید حرفشون رو گوش بدن(بعدها در هتل اوزیلهان دیدیمشون!!) فوق العاده پسر بدی بود!!!!! یعنی بخوام در مورد ریز ریز رفتاراش بنویسم یه "دردنامه" میشه!!! بخاطر اینکه کار خودش جلو بیفته داشت کار همرو خراب میکرد!!! بعد تازه اول صبح شیش ساعت در مورد ایرانی بودنش حرف زد، اما وقتی یه جا خراب کاری کرد و بهش گفتیم مثلا ایرانی هستی باید هوای هم وطنتاتو داشته باشی گفتش من ایرانی نیستم ترکیه ایم!!!!!!!!! بعدها خودش بهمون گفتن اهل ارومیه هستش! یعنی من همینجووووووووووور هاج و واج داشتم نگاه میکردم که چقدر آدما به وقتش میتونن حقیر باشن!Sad
معلوم نیست چقدر از اون بیچاره ها پول گرفته بوده! دوستان اصلا احتیاج به لیدر نیست خودتون می تونین همه کارها رو انجام بدین! خیلی راحته!
بگذریم از حواشی! روز مطب اگه این چیزاشو در نظر نگیریم روزخوبی بود، چون با چندتا خونواده ی خوب آشنا شدم و دیگه اینکه واکسن اصلا نخوردم. بهشون گفتم آبله مرغون گرفتم ایشون هم چیز دیگه ای نگفتن. خانم دکتر هم در اون مدت کوتاه نمیتونم در موردشون نظری بدم بگم خوب بود یا بد! فقط میتونم بگم راضی بودم.Wink اولش اومد تو فارسی سلام کرد، بعد به انگلیسی پرسید انگلیسی بلدی منم جواب دادم بله، اما فارسی بهتره. اما ایشون دیگه به انگلیسی صحبت کرد یعنی رسما گل لگد کردم Big Grin
منشیاشونم باهام انگلیسی صحبت میکردن. اون خانوم تپله که آرایش میکنه رو خوشم نیومد به خیلی دلیلا و اتفاقاتی که اون روز افتاد، ولی اون یکی که جوون تره و آرایش نمیکنه اخلاقشون خوب بود.
اینم از این، باز اگه سوالی بود بپرسین.

در مورد هتل و آنکارا:
ما هتل الیت رفته بودیم، از همه چیشم راضی بودیم خدا رو شکر. مسئولاشم انگلیسی تا حدی که کارا راه بیفته بلدن. به همه جا هم نزدیک بود و موقعیت خوبی داشت. البته همه ی این هتل ها تقریبا به هم نزدیکن، اوزیلهان سر کوچمون بود، بیوک آرشان کوجه بالایی، ددمان دوتا کوچه بالاتر، اتپ بولوار که همسایمون بود. از همه نزدیکتر همون هتل بست هستش که روبروی سفارته و بعد از اون هتل ریکسوس نزدیکترین بود.

فستیوال به نظر من باز هم نسبت به ایران گرون بود و من تازه قدر قیمت های ایران رو دونستم Tongue البته فکر کنم تاثیر برداشتن صفرهاشون بوده که ارزش پولشون رو بیشتر کرده.
با این حال مجـــــــــبوری کلی خرید کردیم برای سوغاتی دوست و آشنای همیشه در صحنهWink تا جایی که جا داشتم هم باقلوا خوردم زیرا که بسیار میدوستمشون Tongue
مشکل زبان هم نداشتیم اصلا، نمیدونم حالا شانس من بود که هر کی رو میدیدم انگلیسی بلد بود، میخواستم لباس بخرم خود فروشندش میگفت انگلیسی اگه بلدین حرف بزنیم، میخواستم غذا بخرم باز همین وضع بود، آدرس پرسیدم باز انگلیسی راهنمایی کردن، رفته بودن ترکیش اونجا گفت انگلیسی!! اینم بگم که من ترکی هم بلد بودم اما میگفتن انگلیسی! عجیبا غریبا! Big Grin
مردمش هم بسیااار شاد و سرحال بودن، امنیت هم تو شهر خیلی زیاده و واقعا در این دو زمینه بهشون حسودیم شد! از راننده تاکسی ای هم بدی ندیدیم.

در مورد خودم هم بگم، اصلیتاً کُرد ،24 سال، مجرد، بدون اسپانسر،دانشجوی ارشد معماری که آفیسر ازم پرسید کی تموم میشه، گفتم فقط پایان نامم مونده وانشالله 2-3 ماه دیگه. اونم گفت خوبه چیز دیگه نپرسید.وو دیگه اینکه با شال رفته بودم هم روز مصاحبه هم مطب دکتر اصلا هیچ تاثیری نداشت و کارام خیلی راحت راه افتاد.

در مورد پرواز هم با از طریق آژانس اقدام کردیم، ترکیش+هتل الیت+ ترنسفر... البته پرواز مستقیم آنکارا نداشت، اول رفتیم استانبول بعد آنکارا.

بیشتر از همه از ghorbat عزیــــــــــــــــــــــز دل خواهر تشکر میکنم که خیلی خیلی آدم خوب و شادی هستن و کلی روحیه بهم داده بودن. به خودشونم گفتم اینجا هم میگم انشالله همیــــــــــــــشه همینطوری پر از انرژی و شاد باشین و خوشبختی منتظرتون باشه برادر Wink

تاریخ ارسال فرمهای سری اول:آخر شهریور 90
تاریخ مصاحبه:14 Jun
تاریخ دریافت ویزا:15 June
جمع هزینه ها: 4.5 میلیون
نفرات همراه کیس: 1 نفر
مقصد: سیاتل

آها یه چیز دیگه، حالا هی تیکه تیکه حرف یادم میاد ! ما برگشتمون برای 5 شنبه یعنی روز مصاحبه بود، بعد روز قبلش رفتیم گفتیم میخوایم 2شنبه رو رزرو کنیم، ممکنه فردا نشه بریم، گفت باشه اما نفری 350 دلار جریمه داره! ما هم گفتیم جهنم و ضرر، کاری نمیشه کرد دیگه، رزرو کن. گفت تا فردا ساعت 1 وقت دارین بیاین قطعیش کنین. منم فرداش که 10:15 کارم تموم شد سریع رفتیم اونجا و اون خانوم دیروزیه نبود و یه خانوم دیگه بودن، گفتیم دیرو رزرو کردیم اینم برگش، گفتش نفری 185 دلار بدین!!!! ما هم خدا رو شکر کنان جریمه رو که کمتر شده بود رو دادیم و بلیط رو برای دوشنبه کردیم.
آقا فرداش زد و صبح جمعه پاسپورتم اومد،(سایت یو پی اس رو چک که میکردم برای من رو هنوزوارد هم نکرده بودن!!) سریع دوباره رفتیم ترکیش گفتیم واسه امشب یا فردا شب عوضش کنین! این سری یه خانوم دیگه بودن، و ایشون گفتن نفری 440 لیر بدین به روی چشم!!! ما هم همینجوری که دهنمون باز مونده بود از این همه تفاوت قیمت، بیخیال شدیم! چون ارزش نداشت. یه سری جرمه بلیط و هزینه اضافی هتل رو داده بودیمSad دیگه این یکی رو کوتاه اومدیم و 4 روز بیکار بودیم تو اون شهر و آخراش فرص ضد افسردگی میخوردم!! Big Grin
در زمینه ی هواپیما پیشنهاد میدم با ایران ایر بگیرین که جریمش کمتره.

هر چی بود به خیر و خوشی گذشت و پرونده ی مقدمه ی این مهاجرت بسته شد، و تازه اصل ماجرا و سختیاش شروع شد Wink توکل به خدا.

راستی کسی که با من مصاحبه کرد اون خانومه جوونه بودن، بعد اون روز همه آبی گرفتن به جز من و یه نفر دیگه.
دیگه همین دیگه Smile
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:آخر شهریور 90
تاریخ مصاحبه:14 Jun
تاریخ دریافت ویزا:15 June
جمع هزینه ها: 4.5 میلیون
نفرات همراه کیس: 1 نفر
مقصد: سیاتل

سلام بالاخره نوبت ما هم شد امروز اومدیم آنکار ا کارهای مدیکال انجام شد نمی دونم خانم دکتر امروز یکم عصبانی بود اولش که گفت من این کارت واکسن های پاستور رو قبول ندارم اگر نسخه اروجینال کارت واکسن رو داری بده که من کفتم ندارم فقط همین را دارم بعد گفت دلیل اینکه من این کارت را قبول ندارم اینکه برای همه که این کارت را دارن یک روز خاص را زده برای MMR اول و این نمی تونه درست باشه یعنی همه توی این روز این واکسن را زدن! این حرف را به یکی دیگه از بچه ها که با هم بودیم زده بود و اون دوستمون توضیح داده بود که اینگار بطور همزمان در یک محوده زمانی انجام شده در یک روز نبوده و برای همین یک تاریخ را برای همه ذکر میکنن بهر حال نظر دکتر اینه و بحث کردن باهاش فایده نداره.هم به من و هم خانمم واکسن زده بعد نوبت کو چولو شد که هفت ماهش هست ازش آزمایش خون و عکس نگرفتن ولی دکتر معاینه کرد و یک واکسن تزریقی و یک واکسن خوراکی شاملش شده خلاصه اینکه برای دکتر ۴۸۰ دلار و عکس و آزمایش خون ۹۵ دلار دادیم در مجموع ۵۷۵ دلار هزینه مدیکال شد.فردا یعنی جمعه ساعت ۳ باید برای گرفتن جواب بریم مطب.یک موضوع که خوبه همه بهش توجه داشته باشن اینه که وقتی دکتر در مورد سوابق بیماری ها و عمل سوال میکنه سعی کنید همه چیز را بهش بگین من شاهد بودم یک خانمی وقتی ازش سوال شده بود گفته بود عملی نداشتم بعد دکتر عصبانی شد و گفت دماغت رو عمل کردی چرا نمی گی فکر کنم دلیل اینکه وقتی اومد منو معاینه کنه عصبانی بود همین بود به تاکید می گفت هر گونه شابقه عمل را باید بگید من خودم یکبار در کودکی به دلیل مشکل ریه چند روز بستری بودم که بهش گفت م عمل لیزیک چشم هم که قبلا انجام داده بودم هم کفتم و در پرونده یاداشت کرد.
مصاحبه ما روز دوشنبه هست به امید موفقیت برای همه دوستان برامون دعا کنید اگر هم سولی بود در خدمتیم
دریافت ویزا:augest2012
اولین ورود:24nov2012
سلام به همه دوستانم
پرده اول:
دکتر جون برای خودش دفتر و دستکی دارد.

من الان از دیپ هاستل با شما در تماسم.هواگرمه پس لباس خنک بیارید.کارهای پزشکی رو انجام دادیم.جالبه که دکتر جون سوزن به دست آماده اس که بزنه به دستتون.انگلیسی که باهاش حرف میزنید کلی اشتباه گرامری داره پس فکر نکنید که شما ازش کمتر بلدین.تا اومد سوزن بزنه گفتم :
ببخشید؟این چیه؟
گفت :آبله مرغون!
گفتم: من به شما گفتم که بچه بودم گرفتم؟اینم جاش روی صورتم.با نارحتی برگشت و نگاهم کردو گفت: پس چرا پرسیدم گفتی نه؟
گفتم شما وفتی اون سوالارو میپرسی خودت جوابشو میدی و اصلا فرصت نمیدی که من فکر کنم در موردش. (بشدت تند تند پشت هم میخونه و برای خودش تیک میزنه"نه")
یکم بدش اومد و گفت : you need to recognize it.
تو دلم گفتم خیلی زرنگی.(با تشکر از برو بجه های مهاجرسرا)
دوستان من تمام واکسن ها رو در هلند زدم و وفتی دفترجه واکسن ها رو دید همچین خوشایند نبود براش چون اصلا نمیتونه بگه دکترت الکی بوده من واقعا از اینکه با بچه های ایران این کارو میکنن ناراحت میشم.
پرده دوم:
پیرمرد آمپول خورد
یه آقای مسن نازنینی که برای دیدن بچه هاش اومده بود پیش دکتر ناخواسته بهش واکسن زده بودن وقتی از در مطب اومد بیرون که بیاد تو اتاق انتظار خانومش ازش پرسید: چی شد حاجی جون؟
حاجی هم خیلی آرام گفت: نمیدونم یه چیزای پرسید که نمیدونم جی بود؟
ناگهان خانوم منشی فوکل طلایی کپلی با صدای بلند گفت: مستر مستر نو اسپیک نو اسپیک با دست اشاره کردبه دوربین ها و گقت همه دارن شما رو میبینن برو بچه های سفارت شما رو زیر نظر دارن
.بنده خدا هم آروم نگاهی به خانومش کرد و گفت:میگه حرف نزنم.
منظورم از این ماجرا این بود که انسان یه چیزی به نام عقل داره که با دیدن این دوربین ها نباید بترسید یا فکر کنید که الان آفیسر ها بصورت آنلاین دارن شما رو نگاه میکنن تا بهتون ویزا ندن.راحت باشید. ما که به دوربین ها خندیدیم.
برامون دعا گنید که دوشنبه روز سرنوشت سازی خواهد بود.
در قسمت بعدی در مورد بازدید از هتل ها و اتاق هاشون براتون میگم.
شب و روزتون خوش و شانستون یک ضربی باد
شماره کیس: 50xxx
کنسولگری: انکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: جولای 2011
تاریخ دریافت نامه الکترونیکی دوم:19 آپریل
تاریخ مصاحبه: 25 جون-8:30
تاریخ کلیر شدن:31 جولای2012
تاریخ دریافت ویزا:11 آگوست2012
تعداد افراد: 2 نفر زوج همیشه مثبتCool
تاریخ ورود به خاک آمریکا:14 اکتبر 2012
دوستان سلام

ما امروز صبح وارد آنکارا شدیم و تست های مدیکال رو هم انجام دادیم.
چند نکته رو به نظرم بد نیست بدونید:

- اگر با ترکیش میاید یعنی باید حدود ساعت 2 نصف شب فرودگاه امام باشید و وقتی می رسید هم 6.30 صبح هست... اگر دنبال کارها برید تا ظهر طول می کشه... خلاصه اینکه حداقل یک روز کامل خواب ندارید. من شخصا 36 ساعت بیدار بودم!

- ما قرار بود از فرودگاه با تاکسی بریم هتل.. البته نهایتا با اتوبوس اگو رفتیم و خیلی هم راخت. فقط اینکه اتوبوس جاهای زیادی توقف داشت و نسبتا طول کشید و البته بجای 70 لیر نفری 5.25 لیر دادیم تا کیزیلای

- همونطور که دوست خوبم mojtaba_k هم اشاره کردن، خانم دکتر جدیدا به MMR گیر میده. من کلی باهاش صحبت کردم. به شدت از خانم دکتر طاهرنژاد (پاستور تجریش) شاکی بود. می گفت این تاریخی که برای همه می زنه تو سال 2003 الکیه و... من براش توضیح دادم که دکتر پاستور دروغ نمیگه و این یه ظرح ملی واکسیناسیون بوده. بهش گفتم دکتر کار غیر حرفه ای نمی کنه و مثلا خود من با وجود اینکه بهش گفته بودم آبله گرفته ام ولی گقته بود حتما باید تست آنتی بادی هم بدم که ترکیه قبول کنن... خلاصه از این حرفها... خانم دکتر اونگان گفت من هم نمی گم آدم بدیه میدونم با هدف کمک به افراد این کار رو می کنه ولی کارش درست نیست. خلاصه من سعی کردم تا حدودی این ذهنیت منفیش نسبت به پاستور و خانم دکتر طاهرنژاد رو کم کنم. اما بهرخال یه MMR بیخودی هم به من و خانمم تزریق کرد ولی دخترم (45 روزه) هیچ واکسنی نخورد. البته به اون هم گیر داد و گفت که سری دوم هپاتیت رو چرا نزده؟ گفتم سر دو ماهگی می زنه. گفت ظاهرا برنامه واکسن شما در ایران متفاوته... OK مشکلی نیست.
ما برای دکتر و واکسن 310 دلار دادیم (سه نفر) البته 95 دلار هم برای عکس و خون.
راستی، تست آنتی بادی رو نه تنها قبول ندارن بلکه به شما اجازه نمیدن اصلا نشون دکتر بدبد!

- کالسکه برای بچه دارها خیلی کمک بزرگیه. البته باید سبک و تاشو باشه.

- من تا قبل از سوار شدن به هواپیما استرس داشتم.. ولی به محض رسیدن به فرودگاه اسن بوگا آرامش عجیبی بهم دست داد. به نظرم بیشترش بخاطر خوندن سفرنامه های دوستان قبلی بوده! و شاید هم خلوتی و آرامش فرودگاه موثر بود (برعکس فرودگاه امام که غلغله بود) البته من همیشه فکر می کردم که چون حافظه خوبی ندارم این جزئیات سفرنامه ها به دردم نمی خوره... ولی دقیقا برعکس شد. از لحظه رسیدن به آنکارا تا همین حالا موارد زیادی بوده که سفرنامه ها و تجربیات دوستان قبلی کمک کرده... یه چیز جالب اینکه سوار اتوبوس که بودم تابلوی یه فروشکاه رو دیدم که برام آشنا بود: DeFacto بعد یادم اومد که بله این رو چند تا از بچه ها معرفی کرده بودن تو سفرنامه هاشون...و خیلی جالب بود که این جزئیات برام تداعی می شد..

اتفاقات و نکات روزهای بعد رو هم حتما خواهم نوشت. الان ساعت1:45 به وقت آنکاراو 3:15 به وقت ایرانه... میرم که بخوابم

Update:
----------------
بخش دوم سفرنامه:
http://mohajersara.com/thread-4682-post-...#pid186205
ورود به آمریکا: 2012
سلام دوستان
من الان استانبولم، دیروز یک ضرب گرفتم. مصاحبه ام 1 دقیقه هم طول نکشید.
واسه دوستانی که ویزا گرفتن خیلی خوشحالم به همتون تبریک می گم. شقایق حسین آزی نیما شادین
امیدوارم بقیه هم سریعا کلیر بشن.
از اونجا که من استانبول بودم و ممکنه داستان سفرم با دوستانی که آنکارا بودن کمی فرق کنه سعی دارم که بزودی یه سفرنامه مفصل بنویسم که به دوستانی که قصد دارن بیان استانبول کمک کنه.
خلاصه شرایط من:
سن: 30 سال
سربازی: معافیت کفالت
کار: شرکت خودم رو دارم
تحصیلات: فوق لیسانس مهندسی صنایع
تشابه اسمی هم مطمئنم که ندارم. اسم و فامیلم ماشالله پر از "پ" هست D:


CN:2012AS63XXX
ارسال فرمها: 21 july 2011
سفارت:آنکارا
مصاحبه:june 21
دریافت ویزا:23 June
اولین سفر : 3rd NOV
هزینه ها
سفرنامه
میبینم که جای شایراتون اینجا خالیهTongue
راستشو بگین دلتون برام تنگ نشده؟
میرسیم به قسمت دوم سفرنامهما امروز صبح با ترکیش به استانبول و از اونجا هم با 2 ساعت استاپ به انکارا اومدیم.پروازمون نیم ساعت تاخیر داشت.(من برای 3 نفر 1500000 بلیط تهیه کرده بودم.)خداییش دیشب 2 ساعت خوابیدم ولی اول دوست داشتم یه سر بیام اینجا بعد برم لالا...Big Grin
ما مجبور شدیم با وسایلامون مستقیم از فرودگاه به مطب دکتر رفتیم.با تاکسی 70 لیر شد.راننده تا دم مطب یکریز حرف زد وما دیگه هنگ کرده بودیم...
تز دور ورودی مطب رو که دیدم برام کاملا اشنا بود .دست دوستان درد نکنه.انگار برای بار دوم بود میرفتم.همه چی برام اشنا بود.اول چمدونها رو همون پایین سپردیم به یه خانم خوشگله.بعد رفتیم طبقه 4 پاسها و عکس رو گرفت و راهی طبقه5 کرد.اونجا ازمایش خون و عکس سیته گرفته شد من خیلی بد رگم ولی خداییش خیلی خوب خونگیری کرد.
90$ناقابل پرید.
دوباره طبقه4 و انتظار برای معاینه.خانم دکتر تنها بود و شوهرشون نبودن بهمین خاطر کارها به کندی پیش میرفت.
بالاخره نوبت ما شد .اول همسرم بعد من و دخترم.من خودمو که معرفی کردم کلی تحویل گرفت و شوخی کرد.واکسن هم برام نزد.من همه رو مو به مو ایران زده بودم و کارتم کامل بود.همسرم هم واکسن نخورد.نوبت رسید به دخترم که من گفتم ابله مران نگرفته و من خیلی دوست دارم واکسن بزنه.نگاه به کارت کرد و گفت ام ام ار هم بزنه خوبه منم گفتم سلامتی بچه ام از هر چیزی مهمتره.اگه لازمه بزنین .دخترم با 2 واکسن وتست سل اومد بیرون.
قرار شده دوشنبه بریم مطب دکتر تا جای تست رو زیارت کنه.380$دادیم.
همسر بنده گرفته تخت خوابیده منم خیلی خوابم مییاد.با اجازتون میرم بخوابم عصر میریم فستیوال گردی...Big Grin
بچه ها دعا کنین.من این چند شبه فقط خواب ویزای یکضرب دیدم....
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
سلام...دوستان من تازه با این سایت آشنا شدم.جالب است 18 JUN مصاحبه داشتم...همان روز تو سفارت با این سایت آشنا شدم.
من 13JUNبا ترکیش به آنکارا رفتم..14ـJUN وقت دکتر داشتم.دوستان زیاد به وقت دکتر که در ایمیل تعیین شده توجه نکنید..هرچه زودتر بروید کارتان زودتر راه می افتد.
من از دکتر و کارکنان مطب رفتار بدی ندیدم...15JUN جواب مدیکال من آماده شد.
روز مصاحبه با اینکه ساعت 9 وقت داشتم ولی از ساعت 8:30 آنجا بودم...2 صف مجزا تشکیل میشود که صف سمت راست مربوط به گرین کارت است.هر 5 دقیقه نگهبان سفارت سرکشی میکنه و پاسپورت ها را جمع آوری میکند..پس از گذشتن از نگهبانی وارد گیت بازرسی میشوید که پیشنهاد میکنم به غیر ازمدارک از آوردن وسیله اضافی نظیر موبایل یا لب تاپ خودراری کنید(پیشنهاد).
مرحله بعدی انتظار جهت دریافت اصل مدارک ارسالی میباشد که مسئول این قسمت خانمی مسلط به زبان فارسی است که پس از دریافت اصل مدارک شماره به شما می دهد که تا پایان مصاحبه این شماره را نزد خود نگه داشته و مراقب گم نکردن آن باشید.
شما وارد سالنی میشوید که بسیار بسیار بسیار سرد میباشد (سرد بودن سالن را جدی بگیرید).
شماره شما طی 4 مرحله به روی مونیتور نمایش داده میشود
1.تصحیح فرم ها در صرت داشتن اشتباه
2.انگشت نگاری
3.دریافت 330 دلار به ازائ هر نفر
4.مصاحبه
نمایش شماره ها دارای هیچ ترتیب خاصی نیست...در مرحله اول باجه مورد نظر از شما میخواهد که اگر موردی هست که نیاز به تصحیح میباشد انجام دهید....در مرحله دوم شماره شما جهت انگشت نگاری اعلام میشود که ابتدا 4 انگشت دست چپ و سپس 4 انگشت دست راست و در انتها دو شصت به طور همزمان.
مرحله 3 ساده ترین مرحله (دریافت پول)
مرحله 4 مصاحبه میباشد....دوستان من به شخصه تا قبل از ورود به سفارت استرس شدیدی داشتم ولی به محض ورود به آن جو کلیه استرس ها بر طرف میشود پس به خود استرس بی مورد وارد نکنید (هرچند نمیشه)!!
18 JUN سفارت شلوغ بود به همین دلیل پس ازگذراندن 3 مرحله مصاحبه من و یک سری از دوستان به 2 بعدازظهر واگذار شد.. به دلیل معافی مصاحبه من بیشتر روی موضوع شغل متمرکز بود و سر انجام پس از 3 دقیقه مصاحبه برگه آّبی را دریافت کردم و به انتظار آینده میمانم.
خوشحال هستم که تجربه این سفر را در اختیار دوستان قرار میدهم.
(2012-06-23 ساعت 10:38)a.r.a.s.h1 نوشته:  سلام.دوستان خوبم که رفتن هتل بیوک ارشان میشه بگن که چه امکاناتی داره؟اصلا امکانات دارهBig Grin
سشوار_چای ساز_اینترنت-یخچال-وسایل بهداشتی مثل خمیر دندان و شامپو و... اخه تو بعضی از سفرنامه های دوستان خوندم که بعضی از هتل ها (که ایا واقعا میشه اسمشونو گذاشت هتلSad)این امکانات رو نداره !
الا ای اهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین اشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس
دد دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیمWink

سشوار داره
چای ساز نداره
اینترنت افتضاحه . سرعت متوسط. باید توی هر طبقه حتما اتاق نزدیک به اکسس پوینت رو بگیری تا خوب جواب بده . اکسس پوینت وسط راهرو جلوی آسانسور نصب شده.
وسایل بهداشتی خب مثل بقیه هتلا داره
صبحانش افتضاحه

هتل ارزونتر خیلی زیاد میتونید پیدا کنید . ازیلهان هم ارزونتره هم خیلی تمیز تره نسبت به بیوک ارشان.




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان