کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام دوستان
ما دیروز به مرکز خرید جپا رفتیم.من برای همه این مرکز رو توصیه میکنم به نظر من از انکامال هم بهتر بود.فقط دوره باید میدان کیزیلای اول خیابان مشروطیت روبروی سیمیت سارای با اتوبوس 534 برین درست روبروی جپا پیاده میکنه.همه مارکها هم اف 50% خوردن.
امروز هم رفتیم اکواپارک که کلی استرس ریختیم بیرون .شایرای پر استرس دیگه استرس انچنانی نداره.فقط سه تامونم سیاه سوخته شدیم.
ماکا 2 هم در هتل مراد هستن و ما موفق به زیارت ایشون و همسر زیباشون شدیم.

بچه ها ما فردا مصاحبه داریم.لطفا انرژی مثبتهاتونو برامون بفرستین.که خیلی کمک میکنه.
به امید هورای خوشگل مون فردا همین موقعBig Grin
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
سلام برهمه دوستان
ما هم آبی شدیم و رفتیم که منتظر شیم!
ورودمون به آنکارا جمعه 22 جون ساعت 7 بود با تاکسی 70 لیر دادیم و آمدیم هتل آنکارا پلازا و بعد از چک این درهتل ساعت 9 رفتیم دکتر و تا ساعت 11 همه کارامون تموم شد. من و همسرم یکی یک واکسن باضافه آزمایش برای آبله رو دادیم بچه ها هم یکیشون 1 واکسن و اون یکی هم 3 تا نوش جان کرد جمعا 980 دلار پیادمون کرد.
دوشنبه صبح بچه ها رو بردیم جای تست رو دکتر دید و گفت همه چی مرتبه و عصر من رفتم دکتر و جوابها رو گرفتم ( برای گرفتن جوابها حتماهمه پاسپورتها را ببرید)
امروز صبح ساعت 7:40 یک تاکسی گرفتیم و 5 لیر دادیم و 7:45 دم در سفارت پیاده شدیم . یک صف بیشتر نبود و چون یه خورده دیر اومده بودیم رفتیم پاسپورتها رو دادیم به نگهبان جلوی در.
بقیه مراحل تا دادن اصل مدرکها مثل بقیه سفرنامه هاست ضمنا مدارکی که ازتون میگیرند اینهاست:
پاسپورتها - شناسنامه - کارت ملی - مدرک تحصیلی برنده - سند ازدواج - گواهی بانک اگر قبلا نفرستادید- سند خونه / ماشین
بعد یک شماره دادند و رفتیم تو.
سالن هوای مطبوع داشت و مملو از جمعیت بود.
اول صدامون زدند باجه 11 برای اصلاح مدارک اونجا آدرسمون در امریکا را عوض کردیم.
دوم صدامون زدند باجه 7 برای انگشت نگاری
سوم رفتیم باجه 4 برای پول 1320 دلار ناقابل تقدیم کردم
چهارم رفتیم باجه 6 برای مصاحبه با ریش قرمز! خیلی با حال بود و اول قسممون داد و بعدشم پرسید کارت چیه و ... منم توضیح دادم یکی دو جا رو گفت فارسیش رو نمیفهمه منم انگلیسی گفتم . بعد از همسرم هم همین ها رو پرسید و گفت عالیه! نمیدونم چی رو ولی حتما عالی بود دیگه! فرمود که مدارک شما کامله و مراحل اداری باید انجام بشه از 1 ماه دیگه این سایت رو چک کن شماره ات رو دیدی بیا پاسها رو هم بیار ویزا رو ببر.
همین ! اصلا نگفت کچا میری با کی میری، پیش کی میری و چی کار میکنی اونجا
ساعت 11 از در سفارت تشریف فرما شدیم بیرون و با یکی از عزیزان مهاجر سرا کلی بگو و بخند کردیم .
راستی من سربازی معاف بودم و لی شغلم نیمه دولتی بوده است. اسپانسر ندارم ، جا و مکان هم برای زندگی تو امریکا رو نوشتم فعلا معلوم نیست .

روز شنبه 30 جون ساعت 11:30 شب پرواز برگشت با ترکیش داشتیم . پرواز به موقع بود ولی خلبان بسیار ناشی بود و بلند شدن و نشستنش افتضاح بود که البته شاید بخاطر این باشه که من عادت به پرواز با خلبانهای ایرانی دارم که تو دنیا تک هستند. یکی از عزیزترین چمدانهای من رو هم تو بار شکسته اند ونهایتا من در آینده فقط اگه مجبور شم از ترکیش بلیط میگیرم.
ساعت 5 صبح هم خونه رسیدم.

مجددا از همه مهاجر سرایی های گل ممنونم.
مصاحبه: 27 جون2012
کلیر: 7 اگست 2012
تعداد: 4 نفر
ویزا: 24 اگست 2012
ورود به امریکا: 16 سپتامبر 2012
گرین کارت: اوایل اکتبر 2012
با سلام به دوستان گرامی
با عرض معذرت از تاخیر 6 روزه ام، نوشتن سفرنامه ام رو شروع می کنم امید که مفید واقع بشه. خواهر من در استانبول زندگی می کنه به همین دلیل من مدیکالم رو در استانبول انجام دادم و برای مصاحبه یک سفر 1 روزه به آنکارا داشتم پس سعی می کنم سفرم رو با جزئیات بیشتر بیان کنم تا برای دوستانی که قصد دارن سفرشون رو از استانبول شروع کنن مفید باشه. ضمنا نکاتی که از نظرم مهم میاد رو بولد می کنم تا دوستانی که وقت زیاد ندارند و یا مثل من کمی تنبل هستند آن نکات رو مطالعه کنن.
[b]خلاصه شرایط:
سن:30
مجرد
سربازی: معافیت کفالت
تحصیلات: فوق لیسانس مهندسی صنایع
کار: شرکت خودم رو دارم
محل انجام مدیکال: استانبول
مدارک مالی: 24 میلیون حساب بانکی + ترجمه سند زمین
نتیجه مصاحبه: ویزای یکضرب
[/b]
تهیه بلیط هواپیما
بعد از مشخص شدن تاریخ مصاحبه ام که تقریبا 2 ماه قبل از مصاحبه ام بود اقدام به جمع آوری مدارک و تهیه بلیط کردم. قصد داشتم بلیط رفت و برگشت به استانبول تهیه کنم. نکته مهم اینکه پروازهایی که کانکشن دارند خیلی ارزونتر از سایر پروازها هستند.
با مراجعه به سایت ترکیش ایرلاین پروازها با تاریخ مورد نظرم سرچ کردم، پروازی که انتخاب کردم به اینصورت بود: از تهران پرواز مستقیم به استانبول و پرواز برگشت 1 هفته بعد از استانبول به تهران که یه استاپ 2 ساعته در آنکارا داشت. توجه کنید که این پرواز حدود 200 دلار از پرواز مستقیم و دو طرفه استانبول تهران کمتر بود.
مشخصات پرواز مورد نظرم (تاریخ پرواز و شماره پرواز و فرودگاه مقصد) رو یادداشت کردم و برای خرید با آژانسها سر زدم. خیلی از آژانسها پروازی که می خواستم رو نداشتن… توصیه می کنم به حرف آنها گوش ندید، بعضا به من می گفتن که پروازهایی که در سایت هستن رو فقط می تونید اینترنتی خرید کنید و آژانسها آن پرواز ها رو ندارن… با توصیه دوستانم به مراجعه به آژانس جزیره بهشت بلیط مورد نظرم رو خریدم که حتی ارزانتر از قیمتی که در سایت بود درآمد (410 هزار تومان) این قیمت حتی از قیمت اون زمان پروازهای ایران ایر و ماهان هم کمتر بود.
نکته مهم: استانبول درای 2 فرودگاه هست که اسم فرودگاه قسمت آسیایی اش Sabiha و فرودگاه اروپایی اش Ataturk هست. با توجه به اینکه بیمارستان آمریکایی که باید برای مدیکال به آنجا مراجعه کنید در قسمت اروپایی هست باید سعی کنید هتلتان و فرودگاه مقصد رو در قسمت اروپایی انتخاب کنید، در غیر اینصورت هزینه رفت و آمدتون بسیار بالا خواهد بود.

گرفتن وقت از بیمارستان
1 ماه قبل از مصاحبه ام مکاتبه ام توسط ایمیل برای گرفتن وقت از بیمارستان آمریکایی شروع کردم. با توجه به اینکه مصاحبه ام روز 5 شنبه بود تصمیم داشتم شب قبل از مصاحبه یعنی 4 شنبه شب از استانبول به سمت آنکارا حرکت کنم که صبح پنج شنبه آنکارا باشم. برای همین می خواستم 3 شنبه جواب مدیکالم حاضر باشه. به همین دلیل قصد داشتم که برای وقتم رو برای 2 شنبه (روز رسیدنم به استانبول) تنظیم کنم اما به من گفتن که برای 2 شنبه وقت ندارن و هر چه هم شرایطم رو توضیح دادم قبول نکردن که 2 شنبه وقت بدن به همین دلیل به دوستان توصیه می کنم که هر چه زودتر برای گرفتن وقت از بیمارستان اقدام کنن. بالاخره وقتم برای 3 شنبه تنظیم شد و تصمیم گرفتم همون روزی که جواب رو گرفتم به سمت آنکارا حرکت کنم.

رفت و آمد در استانبول
حتما می دانید در ترکیه هزینه تاکسی زیاده، من از فرودگاه آتاتورک تا خانه خواهرم در منطقه Bahcesehir با فاصله کمتر از 15 دقیقه 45 لیر ناقابل رو به راننده محترم تقدیم کردم. برای هزینه کمتر شما باید از مترو و اتوبوس استفاده کنید. مترو و اتوبوس ها در استانبول تنها با کارت اعتباری قابل استفاده هستند بنابراین شما مجبورید یکی از این کارتها رو خریداری و شارژ کنید.

مدیکال
مسیرها: تا آنجایی که متوجه شدم (مطمئن نیستم) هر نقطه در قسمت اروپایی استانبول به سمت "مجیدیه کوی" (Mecidiye koy) و میدان "تکسیم" (Taksim) در استانبول خط اتوبوس دارد. شما اگر این محل ها بروید به راحتی می توانید خودتان رو به بیمارستان برسونید. بعد از رسیدن به یکی از این 2 محل، ایستگاه مترو را پیدا کنید. بعد از ورود با استفاده از تابلو های راهنما باید خطی را سوار شوید که به سمت ایستگاه "عثمان بی" (Osman bey) می رود. اگر از ایستگاه مجیدیه کوی سوار قطار شوید بعد از یک ایستگاه به "عثمان بی" می رسید. بعد از پیاده شدن با 5 تا 10 دقیقه پیاده روی به بیمارستان می رسید. آنجا باید از یکی بپرسید که از کجا بروید. بهتر است به جای انگلیسی صحبت کردن بگید: "آمریکن هاستانسی" یا اینکه روی یه تیکه کاغذ بنویسید “Amerikan Hastanesi” تا بتوانید از این طریق از دیگران راهنمایی بگیرید و خودتون رو به بیمارستان برسونید.
بیمارستان: شما باید به قسمت Check up واقع در طبقه دوم بیمارستان برید. به نظر می یاد تنها راه ارتباطی شما با کارکنان و دکتر انگلیسی و یا ترکی استانبولی هست. در قسمت رسپشن 2 قطعه عکس، برگه حاوی کیس نامبر و پاسپورت رو از من خواستند و یه فرم به من دادند تا پر کنم و خواستند که منتظر بمانم. در این حین از برکت مهاجرسرا دوست بسیار عزیزم جناب Parsy و همسر محترمشون رو زیارت کردم که دقایقی رو با هم همکلام شدیم. بعد از چند دقیقه اتظار اسمم رو صدا کردند پس از بینایی سنجی، تست خون و گرفتن قد و وزن کارت واکسنم رو تحویل دادم و دوباره به سالن انتظار برگشتم. بعد از مدت زمانی دکتر مجددا اسم من رو صدا کرد و من رو به اطاقشون راهنمایی کردند. سوالهایی رو به انگلیسی از من پرسیدند که عمدتا در مورد سوابق بیماری های خاص بود، من کلمه های تخصصی رو متوجه نمی شدم اما از آنجایی که سابقه بیماری ای ندارم همه رو با NO جواب می دادم. اگر شما خدای نکرده سابقه بیماری دارید باید اسم آن بیماری را به انگلیسی بلد باشید تا گیر نکنید.
دوستان من واکسنهای دیفتری، کزاز، هپاتیت (2 مرحله)، آنفلوانزا و MMR رو زده بودم و تست آنتی بادی آبله مرغان رو با خودم برده بودم، به همین دلیل هیچ واکسنی تزریق نشد.
پس از انجام مراحل پزشکی هزینه آن را که 332 لیر ( حدود 185 دلار) پرداخت کردم و گفتند که برای X-ray به طبقه منفی 1 برم. اونجا شما باید از طریق دستگاه (مثل بانک) شماره بگیرید و منتظر بمانید. پس از گرفتن X-ray کار شما در بیمارستان تمام است. اگر در روزی غیر از جمعه و شنبه به بیمارستان مراجعه کنید ، فردای همون روز بعد ار ساعت 4.5 بعد از ظهر می توانید نتیجه مدیکال رو دریافت کنید.
سفر به آنکارا با اتوبوس:
در ترکیه شرکتهای مسافربری زیادی وجود دارند. به گفته خودشون شرکت ULUSOY بهترین است. من برای رفت از اتوبوسهای ULUSOY و برای برگشت از شرکت METRO استفاده کردم، بهتر است که بلیط رفت رو از یکی 2 روز قبل از سفر تهیه کنید و بلیط برگشت رو خریداری نکنید به این دلیل که اصلا معلوم نیست که کار شما در سفارت چقدر طول خواهد کشید در ضمن در ترمینال آنکارا اتوبوسها هر ساعت به سمت استانبول حرکت دارند. فقط باید توجه کنید که اتوبوسها در محل اقامت شما در استانبول برای پیاده کردن مسافر توقف داشته باشند. به نظر من تفاوت چندانی از نظر کیفیت و سرویس دهی بین آن دو شرکتی که اسم بردم وجود نداشت اما قیمت بلیط رفت 55 لیر و برگشت 45 لیر شد. تنها تفاوت آنها این بود که در اتوبوس اول صندلیهای تکی وجود داشت. در هر 2 اتوبوس مقابل هر مسافر LCD وجود داشت که شامل فیلمها، موزیکها و تلویزیون و اینتزنت بود که شما رو در طول سفر سرگرم می کنه. اکثر اتوبوسها از جلو شرکت خودشون حرکت می کنند، بهتر است فاصله محل اقامتتون تا آن شرکت رو در نظر بگیرید تا هزینه کمتری رو بابت حمل و نقل متقبل شوید.
دوستانی که قصد استفاده از اتوبوس برای مسافرت به آنکارا را دارند توجه کنند که حرکتتون از استانبول دیرتر از 12 شب نباشه. چون تنها 2 پل قسمت اروپایی و آسیایی استانبول رو به هم متصل می کنه و گاهی مواقع ترافیک سنگینی در آن ناحیه درست می شه. من حرکتم ساعت 12.5 شب بود و راس 8.5 جلو سفارت بودم و مسافرتم 7 ساعت طول کشید. این در حالی که زمان برگشتم 6 ساعت بود ( به دلیل خلوت بودن پل)
نکته مهم: معمولا اتوبوسها در نقاطی از استانبول و آنکارا برای سوار کردن و پیاده کردن مسافرها توقف دارند. شما باید توجه کنید که اتوبوستان در آنکارا در ترمینال "آشتی" توقف داشته باشه. چون شما از آنجا به راحتی و با استفاده از مترو می تونید خودتون رو به ایستگاه کیزیلای که فاصله کمی با سفارت داره برسونید.

از کیزیلای تا سفارت حدود 20 دقیقه پیاده روی داره، البته تاکسی ها هم دقیقا مقابل ایستگاه مترو کیزیلای حضور دارن.
سفارت
پس از 20 دقیقه پیاده روی از کیزلای به سفارت رسیدم. وقت من ساعت 8:30 بود من هم راس 8:30 آنجا بودم، 2 صف تشکیل شده بود مهاجرتی و غیر مهاجرتی، یک آقای درشت هیکل ترک پاسپورتها رو می گرفت و بعد از مدتی بر می گشت و اسمها رو می خواند برای ورود. حدود 1 ساعت طول کشید تا اسم من رو بخونه. پس از عبور کیف از دستگاه و تحویل موبایلم وارد شدم. یه در دیگه بود که جلوش صف درست شده بود و از تو به صورت الکتریکی در رو باز می کردن و دونه دونه افراد وارد می شدند. بعد از ورود همون خانمی که معرف حضور همه دوستان هست از من 2 قطعه عکس، پاسپورت، اصل شناسنامه و اسناد مالی را خواست و یه شماره داد. در سالن 4 بار شماره من روی اون تابلو الکتریکی ظاهر شد. یک بار از من خواسته شد اصل سند مالکیت و اصل کارت معافیت را ارائه بدم و همچنین اصلاحات روی فرمها رو انجام بدم. بار دوم اثر انگشت و بار سوم پول و از من خواستند که منتظر مصاحبه بمانم این در حالی بود که به بعضی ها که زودتر از من آمده بودند گفته بودند که بروند و ساعت 1:30 برگردند.
مصاحبه:
مصاحبه من با همون آقای معروف ریش قرمز بود و کلا 1 دقیقه هم طول نکشید، در مورد مدارک مالی(با اینکه گردش مالی در نامه آمده بود و معادل دلاری ذکر نشده بود) و کار و اینکه قصد دارم به کجا بروم هیچ سوالی پرسیده نشد.
آفیسر: آیا سوگند می خورید ….
من: سوگند می خورم…
آفیسر به انگلیسی: می تونی انگلیسی صحبت کنی
من: بله اما شاید نه خیلی روان
آفیسر: چرا پس مصاحبه فارسی انتخاب کردی
من: که درمورد سوالهای خاصی که ممکنه پرسیده بشه سو تفاهم پیش نیاد
آفیسر به فارسی: اوه چه جالب (خنده)… شما اینجا نوشتید که در دانشگاه… درس خوندین، موضوع رساله کارشناسی ارشدت چی بود.
من: عنوان تزم رو مطرح کردم.
آفیسر: شما سربازی معاف شدید؟
من: بله
آفیسر: یعنی با وثیقه خارج شدید؟(شک ندارم که می خواست یه دستی بزنه)
من: نه کسی که معاف شده قانونا پاسپورت داره و به راحتی می تونه از کشور خارج بشه.
آفیسر: تبریک می گم هیچ مشکلی وجود نداره فقط متاسفانه پاسپورت شما باید پیش ما بمونه تا ویزاتون صادر بشه. شما باید برید UPS و …


[b]UPS:[/b] نکته جالب اینکه هزینه UPS برای ارسال مدارک به آنکارا و استانبول تفاوتی نداره، و من همون 17 لیر رو پرداخت کردم.

دریافت ویزا: من 5 شنبه مصاحبه داشتم، کمتر از 48 ساعت بعد پاسپورت و سایر مدارکم با UPS به دستم رسید.
امیدوارم سفرنامه ام حاوی اطلاعات مفیدی برای دوستان باشه، خوشحال می شم اگر سوالی باشه جواب بدم.
موفق باشید.
CN:2012AS63XXX
ارسال فرمها: 21 july 2011
سفارت:آنکارا
مصاحبه:june 21
دریافت ویزا:23 June
اولین سفر : 3rd NOV
هزینه ها
سفرنامه
بالاخره بعد گذشت حدود 9 ماه از شروع مصاحبه های 2012 نوبت من شد که سفرنامه ام رو بنویسم
ما 25جون ساعت 3.20 صبح با ترکیش پرواز داشتیم مسیر تهران-استانبول-آنکارا. من و همسرم در این مسیر دو همسفر خوب داشتیم (maka و همسرشون) که سختی سفر در کنارشون کمتر شد. (دوستان عزیز در صورتی که واقعا مشکل محدود بودن وقت رو ندارید توصیه اکید می کنم از پرواز غیر مستقیم صرف نظر کنین چون خیلی خسته کننده بود)
مستقیم از فرودگاه آنکارا با اتوبوس های HAVAS رفتیم Ulus و از اونجا با ساک رفتیم مطب دکتر. معاینات پزشکی و واکسن های بی حساب انجام شد و 540$ پرداخت کردیم.
روز مصاحبه با شایرای عزیز آشنا شدیم
مصاحبه ما به عصر منتقل شد و بعد از انگشت نگاری و پرداخت پول گفتن ساعت 14.30 بیاین.
دوباره رفیم و آفیسر ریش قرمزی فقط با کیس های تحصیلی و خانوادگی مصاحبه کرد (در نوبت عصر) و مصاحبه ما توسط آفیسر خانم انجام شد. شماره مدارک ما برای اصلاح اعلام نشده بود و قبل از قسم با یک مقدار زیادی گیج بازی اصلاحات رو انجام دادیم
بعد در مورد کار من (یک کار پارت تایم که اول تو فرم هام اضافه نکرده بودم چون از 2سال کمتر بود و بعد از طریق ایمیل اطلاع داده بودم سوال پرسید) بعد از همسرم که کارش چیه دقیق و محل کارش کجاس و دلیل معافیتش پرسید- اصلا از من در مورد کار دولتی ام نپرسید
قسمت اصلی ماجرا از موضوع پروژه تز من و همین طور همسرم شروع شد ما براش کمی توضیح دادیم گفت من متوجه نمی شم می تونید به انگلیسی بگین ما هم گفتیم
بعد گفت تو آمریکا کسی رو دارین ( جواب نه) کجا می خواین برین ( آستین یا دالاس) گفت من هم می خواستم با توجه به رشته تون همین رو پیشنهاد بدم
در آخر گفت مدارک شما کامله مراحل اداری باید طی بشه در 2-3 روز آینده فرم 9 سوالی براتون ارسال میشه-
هیچ سوالی هم در مورد مدارک مالی از ما نپرسید
موقع برگشت هم با دوستان مهاجرسرایی زیادی آشنا شدم که چند تاشون مثل ما 9 سوالی گرفته بودن و مصاحبت با اونها از استرس ما کم کرد

برای همه از صمیم قلب آرزوی بهترین ها رو دارم و از همکاری و هم فکری که تا حالا داشتین بسیار متشکرم. و افتخار می کنم از این که دوستان مجازیی دارم که واقعا باهاشون احساس صمیمیت می کنم و از این که می بینم وقتی هر موردی برای هر کیسی پیش میاد همه احساس می کنن کیس خودشون بوده بسیار خوشحالم
برنده 2012-اولین ورود: ژانویه 2013- دریافت پاس سفید اوت 2013- ورود مجدد سپتامبر 2015
سلام به عزيزان ....
خب از حدوداي ١٠ شب پريشب فكر كنم بايد تعريف كنم كه زديم بيرون براي انكارا گردي و رفتيم ميدان كيزيلاي ... براي رفتو امد از gps موبايل خيلي راحت همه جا مي تونيد بريد ... من هرجايي كه به نظرم خوب بود هم بوك مارك مي كردم كه اگه خواستم برم دوباره بتونمBig Grin.... براي كساني كه دنبال حركات موزون هستن !!بگم كه دوشنبه كه اول هفته ميشه تركا زود مي خوابن...Big Grinبراي چهارشنبه ، به بعد ... Scape , oro , if جاهاي خوبشه!! كه ما هنوز نرفتيم  اينا رو فعلا بوك مارك كردم..... خلاصه برگشتيم طرفاي ساعت ١١ تو همون  كوچه پس كوچه هاي نزديك هتل كه پر بار و  كافه است تا ساعت تقريبا ١ نشستيم كه خيلي خوب بود.... حركت به سمت هتل .... البته تو راه صدف سياها رو همون ١ لير زديم ...كه تجربه بدي نبود خيلي خاص هم نبود. هتل خوابيديم صبح رفتيم توي خ تونالي باز نزديك هتل     هست ..... كه همه چيز هست خشك شويي ، كافي نت ، سوپر ، ميوه فروشي و.... يه مقدار لير خريديم ..براي خريد لير بانك ها بيشترين ريت رو به شما ميدن البته بايد پاسپورت داشته باشين ، حدود ٥ كروش كه البته خيلي نميشه صرافي هم كه همونجا تو تونالي جادسي ( جادسي همون خيابون) هست . بعدشم رفتيم انكامال كه خب مال بزرگ و خوبيه هر چي بچرخين بازم كمه .... ساعت ٢:٣٠ من تنها راه افتادم براي شناسايي سفارت و جواب دكتر .... جوابهارو گرفتم و برگشتم انكامال به همسر گرام ملحق شدم و  ساعت ٥ هم همونجا سينما رفتيم كه تجربه بدي نبود  ولي خيلي گرون بود حدود ٣٢ درومد البته ٤ تاش ماله عينكهاي 3dش بود....ازونجا هم اومديم هتل يكم استراحت و بعدش رفتيم به كيزيلاي تا ساعتهاي ١٠ هم اونجا چرخيديم بايد مي رفتيم هتل صبح براي حمله به سفارت اماده شيمBig Grin....شب هم با بچه ها قرار گذاشتيم هركي زودتر بيدار شد بقيه رو بيدار كنه.....
صبح ساعت ٦:٣٠ شايرا جان زنگ زد اتاق و ديديم اون حمله رو قبل از دستور شروع كرده....Big Grin... خلاصه پريديم پايين و صبحونه رو زديم تاكسي به سمت سفارت..... اونجا هم frz61 اومدو بعد از حدود نيم ساعت در سفارت باز شد و صفها تشكيل شد اول يه ماموري اومد پاس ها رو جمع كرد بعد صدا كردن، اسم ما رو هم اول خوندن .... اقا رفتيم تو هيچكس نبود Big Grin... هنوز جارو برقي روشن بود داشتن جارو ميكشيدن .... خلاصه نقصي مداركو پولو بعدم مصاحبه.... ريش قرمزي با هدفون گندش سنم پرسيد و بعدش گفت فرم ١٨١٠ رو براچي امضا كردين ؟ گفتم خودتون ديروز فرستادين ! گفت يعني به ايميلتون چسبيده بود؟ Big Grin گفتم بعله به ايميلم چسبيده بود!! خلاصه ميكروفون قطع كرد و با همكارش صحبت كرد ... وگفت اينو شما لازم ندارين مربوط به شما نميشه!!!! بعد گفت شما خيلي دقيق هستين !!! كلا راجع به كارم سوال كرد و خدمت رو گفت چرا معاف شدي؟ منم گفتم خريدم!!! پرسيد چند خريدي؟ منم گفتم . .......همين! گفت پاسهاي شما اينجا ميمونه بعد يه كارت كوچولو سفيد دراورد و داد به ما رفتيم ups كارت هتل داديم ٣٤ تا هم داديم با دوستان خداحافظي كرديم و اومديم بيرون !!..... برگشتيم هتل و با anikoo عزيز رفتم تركيش كه بليطارو عوض كنيم ديدم قيمتهاش خيلي فضاييه پس بليط رو بي خيال شديم فعلا ......ماهان هم هرروز به تران از استانبول پرواز داره ..... تصميم گرفتم ويزام اومد از ترمينال aiśte كه هر ساعت به استانبول اتوبوس داره حركت كنم و اونجا بپرم به تهران......ديگه اومدم هتل وشايرا و خونواده محترمشون رو ديديم و گپي زديم و رفتيم باسه استراحت......... ساعت ٦ هم با بچه ها رفتيم چپا مال كه خيلي خوب بود .........شب هم كه تو تراس هتل دورهمي را انداختيم كه از همش بهتر بود تا ساعتهاي ٣ دور هم بوديمTongue....براي بچه هايي كه مصاحبه دارن توصيه مي كنم يه هتلي رو تو استانبول نشون كنن و ادرسشو با خودشون ببرن سفارت .... برا ويزا ادرس اونجا رو بدن و بعد مصاحبه با اتوبوس برن استانبول كه هم جادش خوبه هم جاهاي ديدني زياد داره هم هتلش ارزون تره وقتشون خوب پر ميشه......ايشالله سري بعد ويزا خواستيم اينكارو مي كنيمBig Grin......
كلا مصاحبه فرماليته است فقط ميخوان شما رو ببنن و اصل مداركو...
من تو فرمام اشتباه داشتم حتي تاريخ خدمتم رو ١٠ سال اشتباه زده بودم برا خدمت yes زده بودم كه چون معاف شده بودم تو فرمايي كه شب مصاحبه پرينت كرده بودم no زدم اصلا نپرسيد. براي شغل خانه دارn/a زده بودم ...مدرك پيش دانشگاهي رو داده بودم ، در حالي كه زده بودم فوق ديپلم+ دانشجو ، كارت موقت دانشجوييم رو ترجمه كرده بودم ..... كلا فقط چيزايي كه خواسته بود رو ارائه دادم نه بيشتر...تمكن مالي بانك سامان فقط براي خودم تنها گرفتم حدود ٥٠ م .... هيچ برگه ابي رو هم از اول توپرونده و دورو برش نديدم....!!
سوالي بود با كمال ميل در خدمتم.. از همه دوستان مهاجرسرايي ممنونم كه اطلاعات خوبي رو در اختيارم گذاشتن كه خيلي ارزشمند بود برام .....انشالله بتونم با كمك به دوستان تازه وارد جبران كنم.
.....
همين الانم از لابي زنگ زدن ups اومد پاسامون رو دادن ... Big Grin ... كمتر از ٢٤ ساعت !!!ميخوايم حركت كنيم به استانبول....
since 2012
سلام
ما هم چهارشنبه 27 جون مصاحبه داشتیم و بابت تست سل دخترم بایستی چند روز زودتر به آنکارا میرفتیم. پنج شنبه 21جون با پرواز ایران ایر وارد آنکارا شده و به هتل ترنسفر شدیم. هتل هیلتون هتل خوب و تمیز با استخر و صبحانه تکمیل هست که برای کسی مثل من که بیمار هم بودم محل مناسبی برای استراحت بود .
بلافاصله به مطب دکتر مراجعه کردیم با اینکه ساعت 9:30 بود ولی جمعیت زیادی توی مطب بودند که انتظار برای معاینه رو به کابوس تبدیل کرده بود. خستگی مفرط بابت اینکه شب قبل نخوابیده بودیم و بیماری (سرماخوردگی شدید) و کلافه گی و عدم همکاری دخترم و همچنین عدم توجه منشیها به نوبت افراد و چندین مورد پارتی بازی ، روز افتضاحی رو برامون ساخت . کلا" تا ساعت 1:50 توی مطب بودیم. به گفته خانم دکتر نوبت دوم واکسن MMR به من و همسرم تزریق شد و باوجود اینکه همسرم آبله مرغان گرفته بود یه واکسن آبله مرغان دیگه هم نوش جان کرد و بهمراه بقیه آزمایشات مجموعا" 800 دلار هزینه مدیکال شد!
روز مصاحبه حدود ساعت 8 جلوی سفارت بودیم. صف تشکیل شده و بترتیب همه وارد شدند. مراحل مصاحبه همونی هست که بارها وبارها وبارها خواندیم. فقط مدارک اسپانسر ما دیر بدستمون رسید و من نتونستم اونها رو با سایر مدارک به آنکارا پست کنم و مدارک رو همراه خودمون بردیم که اونجا ارائه بدیم. بعد از سوالات روتین که آفیسر از ما پرسید مثل بقیه دوستان به ما هم اعلام شد که مدارکتون تکمیله و مشکلی ندارید فقط از 2یا 3 هفته دیگه سایت رو چک کنید. همسرم سوال کرد که آیا لازمه مدارک مربوط به اسپانسر رو بهتون ارائه بدیم؟ جواب آفیسر این بود که نه اصلا" نیازی نیست مدارک مالی شما تکمیله و هیچ نیازی به اسپانسر ندارید. من بارها توی این سایت خوانده بودم که داشتن اسپانسر از اهم واجباته و اگر نباشه خیلی بد میشه و .... ولی جواب آفیسر به ما نشون میداد که استقلال مالی خودمون اهمیت بیشتری داره.
به هر حال سفر به آنکارا رو اصلا" دوست نداشتم چون هم به بیماری گذشت و هم بی نتیجه بود و همچنان دست خالی هستیم و باز هم باید منظر باشیم.
الان هم که چند ساعتیه که رسیدیم منزل و من میرم که کمی استراحت کنم.
روز خوش
شماره کیس : 2012AS0005xxxx
تاریخ مصاحبه: هفته آخر june برگه آبی
دریافت کلیرنس: 31 جولای
دریافت ویزا: 10 آگست 2012
تعداد افراد این کیس : 3 نفر
تاریخ ورود به امریکا: 2 DEC
قسمت آخر سفرنامه:
به کجا رسیده بودیم؟؟؟؟اها....

ما جمعا 470 دلار برای مدیکال دادیم و دکتر گفت باید 3 روز دیگه بیاین برای کنترل تست.ما هم رفتیم واسه انکارا گردی و با خانواده محترم انیکو کلی گشت و گذار داشتیم.دوشنبه رفتیم دکتر که جوابو نگاه کرد وگفت برید ساعت 4 عصر بیاین واسه جوابها .من گفتم من پزشکم میشه جوابارو خودمم ببینم گفت نمیشه ولی کاملا سالمین.و ما هم عصر جوابارو گرفتیم.روز مصاحبه همونطوریکه ماکا2 فرمودن قرار گذاشتیم هر کی زود بیدار شد به اونیکی زنگ بزنه.شبش من تا اماده بشم و لباسهارو یه اطویی بکشم دیگه دیر خوابیدم کل شب هم از استرس فقط خواب برگ قرمز دیدم.صبح با اضطراب بیدار شدم.
سریع به ماکا2 زنگ زدم و اماده حمله به سفارت...Big Grin
با تاکسی 6 لیر دادیم و 5 دقیقه ای رسیدیم دم سفارت .
دیدیم جلوتر از ما حمله شروع شده و ما بعد از 6-7 خانواده بودیم.چند دقیقه منتظر شدیم و پس از جدا شدن سف ترکها و گرین کارتیها پس از گرفتن پاسها و خوندن اسممون و گذشتن از در تق تقی معروف مدارک رو گرفتن و اصل کارت ملی و پایان خدمت رو نخواستن.
یه شماره دادن و رفتیم تو.تازه داشتن جارو برقی رو خاموش میکردن.ما رفتیم اون صندلیهایی که عمود بر کانتر های مصاحبه بود نشستیم تا بهتر بتونیم به همه چی تسلط داشته باشیم.هر چند دقیقه یکبار دینگی میکرد و سر های همه بالا میرفت برای خوندن شماره اعلام شده.Wink
به ترتیب اول برای اصلاحات که با کلی گیج بازی انجام شد.و طرف رو حسابی تیلیط کردم.Big Grin
بعد برای انگشت نگاری که برای بچه ها نمیخواد.
بعد نوبت مرحله ای که هیچکی دوست نداره یعنی پول که 990 دلار ناقابل دادیم رفت که البته نوش جونشون Tongue
ماکا 2 ویزای یکضرب گرفت(اولین مصاحبه شونده از گرین کارت) بعد یه خانواده 3 نفری ابی گرفت .خانواده 3وم ما بودیم که با خانم مو مشکی :
اول سلام و خسته نباشین
بعد گفت هر دو دکترین هان؟
قسم میخورین؟ما هر سه دست بالا بریم خندید و گفت دخترتون نمیخواد قسم بخوره ولی از طرز قسم خوردن دخترم خوشش اومد و گفت اوکی هر سه قسم بخورین.
به شوهرم که برنده اصلیه گفت:تخصصتون مربوط به کجاست ؟و روی بدنش نشون داد که اینجا؟ما خندیدیم و گفتیم نه بالاترBig Grinپرسید:چه بیماریهایی رو معالجه میکنید؟و همسرم شروع کرد به گفتن بیماریها.
از من پرسید :شما هم در چه زمینه ای تخصص دارید .و....
طرح گذروندین؟یله کجا؟....
لازم بذکر است که اسپانسر ما دقیقه نود مارو گال گذاشت و ما تمام داراییهامونو ترجمه کردیم و حساب بانکی حدود 160 میلیون برای هر کدوم.
که هیچ سوالی در این زمینه نشد .
پرسید:کجا میخواید برید ما گفتیم کالیفرنیا گفت میخو.اید کار پزشکی بکنید؟ما جواب دادیم بله که پزشکی...Big Grin
بعد با لبخند نچسب گفت شما پرونده تون کامله و نقص مدرک ندارین ولی برای پروسه اداری ما مجبوریم یه سایت براتون معرفی کنیم که اونقدر اونجا بچرخید تا شماره خوشگلتونو ببینیدShy
من پرسیدم:دخترم باید سپتامبر بره مدرسه من چیکارش کنم؟گفت بابا اونقدر طول نمیکشه شما سه هفته دیگه سایتو کنترل کنید.
لازم به ذکره که مدارک من مهر دادگستری و وزارت خارجه رو نداشت و اصلا نیازی به اینها نیست.
در سالن هم با frz1 و همسر محترمشون اشنا شدیم.
پس از اومدن رفتیم بیرون و امروز هم پس از بدرقه ماکا2 رفتیم انیت کابیر که به نظر من حتما برید .من که کلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم .و حتی چند بار چشام خیس شدSad
اتاتورک مرد بزرگی بود....
الانم که نیکو اینها رو بدرقه کردیم احساس تنهایی میکنیم.فرداشب برمیگردیم ایران.من یار دیگه بخوام برای ویزاها بیام انکارا مییام هتل مراد که خیلی راضی بودیم.من در مورد مهاجرسرا براشون توضیح دادم .هر کسی از بچه ها خواست بیاد اینجا به من بگه من براشون ایمیل بزنم.تا حالا واسه 5 مهاجرسرایی رزرو کردم.با قیمتی که به ما داده.اگه کمکی ازم واسه دوستام بربیاد دریغ نمیکنم.چون شاید به خاطر شغلمه که کمک کردن رو دوست دارم.Wink
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
بازم سلام....
قسمت اخر
ساعت ١٠ از لابي زنگ زدن كه ups اومده ( كمتر از ٢٤ ساعت!!! ) Tongue و رفتم پايين پاكتش رو تحويل گرفتم كه شايرا جان هم بودند و اونجا اسم منو كه مامورش گفته بود سريع شماره اتاق رو داده بودن .. كه باز هم ممنون شايرا ..... خب ديگه وقت رفتن بود سريع جمع وجور كرديم و اتاق وتحويل داديم و تاكسي به سمت فرودگاه ..مي دونستم هر ساعت به استانبول پرواز داره ،  حالا دنبال بليط.... چشمتون روز بد نبينه! همه پروازا فول ... با هزار اين در اون در، هواپيمايي انادولو ساعت ٦ بعد ازظهر رو گرفتيم نفري ٢٤٠ لير ،  نشستيم تو يه كافه تا  زمان پرواز .... هواپيما بويينگ ٧٣٠ بود ولي اينقدر تكون خورد كه اقا زهره ترك شديم.... خودشون بسم الله مي گفتن ... رسيديم استانبول .... ديديم  پرواز زاگرس ساعت ٩ شب ، برا تهران داره مسافر ميگيره.... اينو ميگن شانس Smile ... چارتر بود وايساديم مسافراشو گرفتو ديديم ٥ نفرشون  هم نيومدن !!! اينم شانس دومBig Grin. بليط با ١٤٠ $ صادر شد پريديم توش ساعت ١٢  تهران رسيديم ، هواپيما md پروازش هم خوب بود!!البته جلوي هواپيما خوب بود صندلي هاي اخر ١٠$ هم نمي ارزيد!!Big Grin خلبانشم هم ايراني نبود.
موقع مهر خروج هم تو استانبول معطل شديم چون مهر ورود رو توپاس همسرم  قبلا نزده بودن، پليس نمي دونم كجا زنگ مي زد خلاصه حل شد و ما رو ول كرد ! ، گفتم حالا ميگه غير قانوني وارد شدين ولي خب حل شد.  خودم فكر مي كنم تو سفارت ويزا رو زدن رو مهره!!!
حالا چند تا نكته:
تاريخ ويزاها رو از وقت دكترم ٦ ماه انقضا زده.
كرايه تاكسي تا فرودگاه انكارا ٦٥ لير.
بليط انكارا - تهران ، تركيش مستقيم ساعت ٥ بعد ازظهر قيمت گرفتم نفري ٧٧٠ دلار!!! تازه با منت كه ٣ تا جاداره.
بليط استانبول - تهران پگاسوس نفري ٦٩٠ دلار!! 
بليط هاي داخلي پگاسوس  از تو شهر و اينترنت قيمت هاش از فرودگاه خيلي كمتره. پاي پرواز گرونتره!!
استانبول دو تا فرودگاه داره يكي saw يكي اتاتورك، باهم خيلي فاصله داره !!  من اصلا نمي دونستم  شانس اوردم  پرواز زاگرس اونجا بود! تازه بخاطر اينكه از فرودگاه saw مسافراشو سوار ميكرد تو هواپيما از مردم عذر خواست ، منم دليلشو نفهميدم . فكر كنم اومده بود اونجا مارو  سوار كنه !!! Big Grin
.
با تشكر از رضا جان و خونواده عزيزشون ،
 به اميد هورا هاي هر چه زودتر محسن جان و همسرشون و ايلين جان و خونواده ، محمد جان و همسرشون و همه بچه هايي كه در جمع منتظران هستن.
since 2012
سلام بچه ها اول بگم که خییییلی ببخشید من زودتر میخاستم بیام که هم سفرنامه بنویسم هم خبر بدم چی شد ولی متاسفانه از آنکارا هرکاری کردم نتونستم وارد اکانتم بشم Sad حتی وقتی برگشتم تهران هم رمزمو دیگه قبول نمیکرد ! منم که از فرودگاه رفتم سر جلسه امتحان Smile) هنوز هم پشت هم امتحان دارم خلاصه اینم اطلاعات امیدوارم مفید باشه
از تکرار بپرهیزم , فقط درباره دکتر اینکه من هیچی واکسن نخوردم تست آبله مرغون رو تهران داده بودم که تو کارت واکسن وارد شده بود , من خیلی تو مطب منتظر شدم و تقریبا جزو آخرین کسایی بودم که رفتم تو! دکتر حسابی خسته بود مخصوصا که یه خانواده 4 نفری با دوتا پسربچه خییییلی شیطون قبل من بودن و همه رو اذیت کردن Big Grin انگار حوصله فارسی حرف زدن نداشت گفت انگلیسی بلدی ؟ بعدش همه رو ازم انگلیسی پرسید اصلا فارسی حرف نزد! من هم جوابشو به فارسی میدادم هم انگلیسی. تند تند سابقه بیماری میپرسید و من میگفتم no no فقط سر آبله مرغون مچشو گرفتم Big Grin پرسیدم این چیه؟ به فارسی گفت منم گفتم گرفتم بچه بودم , فرداش هم جواب آماده بود.
یک توصیه از فرودگاه مستقیم برید مطب وگرنه مثل من کلی تو مطب معطل میشید.
روز مصاحبه دیر نرید ولی واقعا لازم هم نیست 7 اونجا باشید! خودتون رو خسته میکنین و درکل آماده باشید که کلی انتظار بکشید Smile 14 جون سفارت خیلی شلوغ بود اکثر ما بعد از انگشت نگاری و پرداخت پول برگه گرفتیم که 1:30 یا 2 برگردیم , قبل از همه باجه ها شماره منو برای باجه رفع اشکال تو فرمها اعلام کردن که من میخواستم فقط آدرس آمریکام رو وارد کنم ولی خودشون از روی فرم آنکارا وارد کرده بودن ,اگر به شما هم برگه دادن که ظهر بیاد و جلو در نگهبان گیر داد که چرا پاسپورت ندارید هول نکنید بهش توضیح بدین پاس تو سفارته و با هر مدرکی که دستتون هست ثابت کنید همین فردی هستین که اسمش رو برگس اونم راهتون میده تو Smile مثلا من همه مدارک اضافه ام مثل ترجمه دوم شناسنامه همرام بود. مصاحبه من باجه 5 بود که یه خانوم جوون بود, اول قسم بعد پرسید رشته ت چیه ؟ بری آمریکا چیکار میکنی؟ گفتم کارو زندگی و حتما هم درسمو ادامه میدم بعد بهش توضیح دادم که ترم اخرم و برگردم تهران امتحان میدم تموم میشه بعد لبخند زد گفت پس لیسانستو میگیری میری آمریکا و یه چیزایی تایپ کرد . بعد پرسید این ادرس کیت میشه؟ گفتم دوست خانوادگی پرسید تو تا حالا کار نداشتی دانشجو بودی حالا برای رفتنت به امریکا و خرج اول زندگیت کی خرجت رو میده ؟ گفتم پدرم ,پرسید چیکارن؟ منم کامل توضیح دادم دوباره همه چیو تایپ کرد بعد لبخند زدو یه کارت سفید درآورد Big Grin
بچه ها من با خواهرم رفته بودم که از کارای منم خبر نداشت فقط همراهم اومده بود که تنها نباشم من همه کارام رو خودم انجام دادم (به لطف راهنمایی و کمک خوب همه مهاجرسراییای گل) همه چی منظم و روی قانونه همه توضیحات قبلی کامله و شما واقعا نیاز به کمک مشاور ندارین دلم میسوزه بیخود پول یه اینا میدین Smile ببینید مثلا همون روز یه دختر خانوم بود که میتونست برگه سفید بگیره مشکل خاصی نداشت ولی اون مشاوری که کلی هم پول ازش گرفته بود بهش نگفته بود که مدرک پیش دانشگاهی موقت تو رو قبول نمیکنن!!! و الکی برگه آبی گرفت و نقص مدرک. و کلی باید هزینه میکرد و هرس میخورد تا مدارکشو کامل کنه و دوباره بیاد .
آهان هتل من محله اولوس بود به همه جاهای دیدنی دسترسی خوبی داره و پر از هتله یه چیزی شبیه میدان توپخونه خودمونه که همه توریستها میان اونجا هتل میگیرن نه نیاوران ! ولی کیزلای به سفارت نزدیکتره Wink
هر سوالی باشه در خدمتم سعی میکنم بین امتحانام سر بزنم Smile
2012AS00049xxx
رویت قبولی:یکم دیر Big Grin
ارسال فرمها:27dec
کارنت شدن:Apr
مصاحبه:14Jun
دربافت ویزا :16Jun
تاریخ ورود به آمریکا : 18 oct مقصد : Colorado
تعداد : خودم
سلام به تمام دوستانی که در این خانواده بزرگ (مهاجرسرا) عضو هستند
سالیان سال بود زمانیکه دانشجوی دانشگاه تهران بودم برای لاتاری مدارک ارسال میکردم اون موقع ها با پست بود و من برای اینکه یه وقت پستی که از ایران فرستاده میشه خیلی مورد توجه نباشه میدادم فامیلهام در اونور برام ارسال میکردند سالهای آخر لیسانسم بود که دارم براتون میگم (۱۳۷۵-۱۳۷۶) و در عین حال مسیر زندگی طبیعی خودم را هم طی میکردم که فوق لیسانس ایمونولوژی قبول شدم مشغول درس و تحصیل شدم و دیگه آمریکا و لاتاری رو فراموش کردم منتها به خودم قول دادم که برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به هیچ وجه در ایران نمانم چون در انجام پایان نامه فوقم کمی تا قسمتی از نظر بودجه و مواد اذیت شدم خلاصه تا فوقم تموم شد اقدام کردم تا هرچه زودتر سربازیم رو برم و بتونم پاسپورت بگیرم در این حال تو مراکز آموزشی کنکوری کار میکردم و پس انداز تا برای رفتن مشکل مالی نداشته باشم سربازیم خدا رو شکر همین تهران بود و بعد از طی دوره آموزشی در ۰۱ به دانشگاه علوم پزشکی ارتش رفتم و اونجا در قسمت اداری-آموزشی دانشکده پزشکی مشغول کار و گذزاندن دوران خدمت شدم سرتون رو درد نیارم تا کارت پایان خدمتم رو گرفتم سریع پریدم پاسپورتم رو گرفتم به امید رفتن .......................
اما در این حین با یک انسان وارسته آشنا شدم که در مرکزشون مشغول به کار شدم کار در زمینه مورد علاقم با رضایت کامل شغلی (منظورم مالی نیست ها)محیط کار اصل کارم رو خیلی دوست داشتم و دارم و عاشقانه کارم رو دنبال کردم البته بعد از سربازیم یه دوبار دیگه این برای لاتاری مدارکم رو ارسال کردم که خوب نتیجه ای نداشت منم دیگه چسبیدم به زندگی فعلیم کار کار و کار و عاقبت تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم الانم دانشجوی سال سوم دکترا در همان مرکز کاریم هستم و مشغول انجام پایان نامه........................
سال ۲۰۱۱ بودکه با کتاب راز آشنا شدم خوندمش خیلی برام جذاب بود آرزو و خواستم رو دوباره به یاد آوردم: شرکت در قرعه کشی لاتاری با کلی انرژی مثبت که میفرستم و حتما قبول میشم مدارکم رو ارسال کردم .........................
و اما نتایج که خوب خودتون میدونید (البته ناگفته نماند تا اعلان نتایج من هرروز ایمیلی را که قراره به من خبر قبولی رو بده تصور میکردم) در مرحله اول که چک کردم دیدم قبول نشدم باورم نشد ................................ و بعد دریافت یه ایمیل که اشتباه شده از تاریخ فلان دوباره در سایت کانفرمیشن نامبر خودتون رو چک کنید............................مطمین بودم که اسمم خواهد بود ............. و بود. دقیقا نیمه شعبان پارسال بود (۱۵ جولای) نتیجه رو دیدم زدم زیر گریه و رفتم امام زاده صالح نذرم رو ادا کردم کسی خونه نبود تنها بودم منم هم راحت گریه کردم و رفتم به هیچ کس هم هیچی نگفتم تا یه هفته بعدش به خانوادم و ریسم گفتم......................... در عرض تقریبا یک هفته مدارک رو به KCC ارسال کردم (۲۴ جولای ارسال کردم و ۲۸ جولای به آمریکا رسیده بود)
انتظار برای کارنت شدن و بعد تاریخ مصاحبه که در البته در این زمان کلیه مدارکم از دیپلم تا فوقم رو ترجمه هاش رو آماده کردم و بعدش ایمیل که برو سایت تاریخ مصاحبت رو چک کن ناگفته نماند که در مارچ کارنت شدم و مصاحبم شدم ۲۴ می .................... البته یک دو بار هم برای وضعیتم به KCC ایمیل زدم که گفتند مدارکت رسیده و باید منتظر کارنت شدن باشی و آدرس سایت رو برای چک کردن بهم دادن .................... دیگه بعد از عید امسال ۲۰ آپریل مدارک رو به سفارت در آنکارا ارسال کردم (راستی ارسال هم با DHL بود هر دو و هرکدوم رو ۷۶ هزار پیاده شدم). وقت دکتر رو هم شنبه ۱۹ می گرفتم و بلیط رفتم رو جمعه ۱۸ می با ترکیش رفتم به آنکارا مستقیم پرواز خوبی بود بعد از رسیدنم اتوبوس های هاواش رفتم به سمت شهر و بعدش با تاکسی رفتم هتلی که قبلا تو کیزیلای رزور کرده بودم Deniz Atlanta hotel رسیدم رفتم اتاق رو گرفتم (افتضاح بود) رفتم صبحانه خوردم و رفتم از هتل بیرون برای مکان یابی (سفارت و دکتر) در همین حال سر راه هتل الیت رو دیدم جاش بد نیست و نزدیکه رفتم اتاق گرفتم و اومدم یه شب جریمه رو به هتل اولی دادم و کوچ کردم به هتل الیت در خیابان Ongunlar Cd) بد نبود اتاقم راحت بود ۵ شب شد ۳۰۰ دلار صبحانه هم داشتم کامل بود انواع پنیر نون میوه زیتون ..... تخم مرغ سوسیس ..... ابمیوه چای و قهوه ................ دیگه اونجا تثبیت شدم www.elitotel.com.tr بعدش صبحا میومدم بیرون گردش در خیابان و مناطق دیدنی (موزه مراکز خرید و هر جایی که بشه رفت آنکامال آنیت کبیر برج آنکارا موزه دوران باستانشان مرکز خرید کیزیلای ......) بد نبود فرداش شنبه رفتم دکتر همون کارایی که همه میکنند عکس و نمونه خون ۴۷ دلار و بعدازظهرش دکتر که بهم واکسن آبله مرغان رو زد (با اینکه گرفته بودم) و کلا ۱۴۰ دلار اونجا پیاده شدم (یه خانم دکتر من رو معاینه کرد) منشی فرموند دوشنبه ساعت ۳ بعد ازظهر بیا جوابت رو بگیر منم رفتم سر موقع همه چی آماده بود و گرفتم گفت سی دی و برگه مال خودت پاکت رو باز نکن برو سفارت ........... تا حالا همه چی خوب بود دیگه از دوشنبه بعداظهر که جواب رو گرفتم تا ۵ شنبه صبح که مصاحبم باشه کاری نداشتم. تو هتل بودم یا تو خیابانهای اطرافش چرخ میزدم ............ تا اینکه ۵شنبه صبح صبحانه خوردم و ۷:۳۰ رفتم سفارت تو صف ایستادم (نفر دوم بودم) و با چند تا ایرانی هم کلام شدم ........ فقط اینکه نمیدونستم و با خودم لپ تاپ برده بودم مامور مربوطه گفت مگه سایت رو نخوندی گفتم راستش در این مورد چیزی ندیدم خلاصه گفتم اگه ایرادی نداره برم بزارم هتل بیام رفت به یه مامور دیگه گفت و اجازه داد که برم و سریع بیام منم یه تاکسی گرفتم رفتم هتل همانجا تاکسی رو نگه داشتم و باهاش برگشتم ۱۰ دقیقه طول کشید اومدم و دیگه تو صف واینستادم به ماموره گفتم و منو برد تو بازم دستگاه به کیفم گیر میداد یادم رفته بود موس را بردارم Cool خلاصه موس و موبایل رو ازم گرفتند و رفتم تو شدم نفر ۴ یا ۵ دیگه تو صف بودیم تا رسیدیم به اون خانومه که گفت اصل مدارک رو بده مدارک مالی رو هم خواست گفتم که قبلا فرستادم (بانک پارسیان فرستاده بودم) فقط گفتم با خودم فرم اسپانسر دارم الان بدم به شما یا موقع مصاحبه بدم به آفیسر که گفت بده به من پرسیدند که مصاحبت انگلیسی باشه یا فارسی منم گفتم فرقی نداره بنابراین مصاحبم انگلیسی شد و شمارم شد ۲۰۰. رفتم تو دیگه با چند تا ایرانی مشغول حرف زدن شدم یه دختر خانم دانشجو که با مامانش اومده بود البته مامانش دم در بود و خود دختر خانم کمی استرس داشت که ای وای اینو ندادم اونو ندادم کمی مشغول دلداری ایشون شدم یه پسر جون دیگه بود که اصلا حرف نمیزد یه زوج جوان ایرانی بودند که مصاحبش در حقیقت دیروز بود اما به دلیل اینکه مدارک رو ارسال نگرده بودند و با خودشون اورده بودند شده بودند امروز یه زوج جوان با ۲ دختر بچه که همین Montazer59 مهاجرسرا هستند و دو سه زوج میانسال دیگه هم بودند که فکر میکنم یکیشون همین Bahbah مهاجرسرا باشند البته چون منم آدم کم حرفی هستم کلا فقط با همان دختر خانم دانشجو که کنارم بود حرف میزدیم ولی همه ایرانیها یه جا جمع بودیم برام جالبه که همسر Bahbah فکرد کرده بود من ترکم میگفت دماغت مثل اینها کشیده است Big Grin ............. خلاصه دیگه منتظر بودیم دیگه اول انگشت نگاری (باجه ۷) بعدش پرداخت پول (۳۳۰ دلار)و بعدش اعلان برای مصاحبه به باجه ۵ : یه خانم جوان مو مشکی با خوشروی شروع به حرف زدن کرد بعد از قسم خوردن از نظر مالی ازم سوالی نپرسید از نظر کاری تزم و کارهایی که میکنم رو پرسید (من یک محقق هستم و در یک مرکزغیر دولتی تا نیمه دولتی کار میکنم) و بعد گفت که الان تزت چیه منم براش گفتم و گفتم که سال ۳ هستم پرسید که ادامه خواهی داد گفتم اگه بشه حتما پست داک خواهم گرفت و یکی دو ایالتی که استادای خوبی تو زمینه کاریم هستند براش نام بردم و گفتم که الته هنوز اقدامی نکردم بعدش از اینکه رسیدی آمریکا کجا میری پرسید من گفتم میرم پیش داییم (همون اسپانسرم) و بعدش میرم دنبال سرنوشت خودم بعدش از سربازیم پرسید که گفتم دانشگاه علوم پزشکی آجا بودم گفت چه کار میکردی منم گفتم فقط یه سری کار اداری البته در این بین یک بار میکروفونش رو قطع کرده بود و درحال تایپ بود پروندم رو میزش بود و برگه آبی هم بود (من اون موقع نمیدونستم که برگه آبی چیه) خلاصه گفت که مشکلی نداری یه سری کار اداری هست باید انجام بشه در ضمن یه ایمیل با یه سری سوال برات میاد که اونا رو جواب بده و برامون بفرست................ برگه آبی رو بهم داشت نشون میداد که اینجا تو این سایت یک ماه دیگه با این شماره چک کن که دید شمارم نوشته نشده با خودکار خودش نوشت (التبه بقیه موارد هم دستی نوشته شده بود ها) و گفت که ا یادشون رفته بنویسن و فرمودن به سلامت
منم برگه رو گرفتم اومدم به همون دختر خانم که باهاش حرف میزدم گفتم به من گفت مشکلی نداری برو به سلامت بعدش آقای Bahbah گفت ا مبارکه یه ضرب گرفتی (من این اصطلاحات رو نمیدونستم) و خانمشون گفت چه خوب که اف بی آی چک نخوردی ................ و ازم شیرینی خواستند گفتم که حالا بیاید بیرون .............. (من نمیدونستم که ممکنه همون روز ویزا بگیرم و فکر میکردم روال همین شکلیه که برا من طی شده بنابر این با خوشحالی اومدم هتل و به خونه هم خبر دادم که من ویزا گرفتم) بعدش رفتم ببینم میشه بلیطم رو عوض کنم چون فردا شب پرواز داشتم که نمی ارزید بنابراین برای خودم عشق و حال کردم البته در هتلم کیس گرین کارتی بود ولی نه لاتاری و روز آخری که داشتم میومدم یه خانم لاتاری اومده بود خلاصه با برگه آبی و با خوشحالی اومدم ایران یادم رفت بگم من ۵شنبه صبح مصاحبه داشتم جمعه شب برگشت جمعه بعدازظهر تو فرودگاه که چک کردم دیدم ایمیل ۱۰ سوالی رو برام فرستاده بودند و ازم خواسته بودند که به همراه سی وی براشون ارسال کنم منم دیگه گذاشتم بیام ایران جوابشون رو بدم ........
بعدش که اومدم داشتم برای فرم ۹ سوالی و اینکه چه جوری پاسخ بدم سرچ میکردم که با این سایت آشنا شدم و ۲۸ می بود که عضو مهاجرسرا شدم و تازه فهمیدم که ای بابا برگه آبی یعنی چی و میتونه استرس دار باشه Big Grin................ فرم رو به همراه سی وی فرستادم و دو بار پیگیری کردم با ایمیل سفارت و از طریق سایتشون اما جوابم رو ندادند بعدش اینکه خودشون در تاریخ ۶ جون جواب همون ارسال اولیم رو دادن که ایمیل شما دریافت شد و ما در حال بررسی وضعیت شما بر اساس اطلاعات ارسالیتان هستیم .
خلاصه دیگه معتاد این سایت مهاجرسرا شدم و هر روز که از سر کار میومدم خونه سایت رو بررسی میکردم اینجا بود که فهمیدم Montazer59 کی بوده Bahbahکیه اما نفهمیدم Pinky کی بوده در روز مصاحبه (شایدم همون دختر خانمی بوده که باهاش حرف میزدم!!!)Smile
خلاصه اینکه سایت مهاجرسرا رو هر روز میومدم و سایت سفارت رو جمعه ها اونم بعدازظهر چک میکردم البته از هفته دوم به بعد و بعضی وقتها هم سایت سفارت رو دوشنبه ها نگاه میکردم
امروز صبحم تو مهاجرسرا دیدم داره در مورد کلیرنس آمارگیری میشه(یه تاپیک با این موضوع باز شده) که با خودم گفتم میشه بعداظهر منم کلیر شده باشم و بتونم تو این آمارگیری شرکت کنم؟ Rolleyes بعد از خواب ظهر که بیدار شدم لپ تاپم رو باز کردم دیدم به به تو صفحه مهاجرسرا هستم و صفحه کلیرنس و جناب t.r لطف کردند و شماره های آپدیت شده رو گذاشتن منم شمارم رو دیدم ............Big Grin
دوباره خونه تنها بودم زدم زیر گریه بعد رفتم سایت سفارت Cool دوباره برگشتم مهاجرسرا امضا رو آپدیت کردم و زدم بیرون که برم نذرم رو ادا کنم دوباره رفتم امامزاده صالح جای شما خالیSmile ........................ (راستی ۵شنبه دیگه نیمه شعبانه بنابراین از روز دیدن قبولی در لاتاری تا جواب نهاییم تقریبا ۱ سال قمری طول کشیده Big Grin)
الانم که در خدمت شمام و اینو نوشتم و در حال برنامه ریزی (فکری) برای آیندم.
با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان مهاجرسرایی
تو این یه ماه کلی مطلب اینجا یاد گرفتم و این یک ماه رو با این خانواده بزرگ زندگی کردم و سعی دارم که به نحو احسنت دینم رو ادا کنم Smile
2012AS3XXXX
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن: مارچ تاریخ مصاحبه: اواخر May
دریافت کلیرن: ۳۶ روز
تحویل پاس به سفارت: 18th July 2012
دریافت پاس و پوشه زرد رنگ: 20th July 2012 تاریخ ویزا و اعتبار: 19th July 2012 و ۴ ماه
جنسیت.سن و وضعیت تاهل: مذکر. ۳۵ و مجرد
قسمت نخست سفرنامه - تهران استانبول
سلام به همه دوستان گل مهاجرسرا و تشکر مخصوص از همراهان 2012 که الان بعد از یک سال همراهی احساس می کنم دوستان قدیمی و اعضای یک خانواده هستیم
راستش معرفت حکم می کنه یک تشکر ویژه هم از مدیران این سایت و دوستان قدیمی مخصوصا بعضی از بچه های 2011 یا سالهای قبل تر داشته باشم .دوستانی مثل یاشار و ماری عزیز یا هورنت و خیلی از دوستانی که الان اسمهاشون را یادم نمی یاد. تو این یکسال فراز و نشیب بودن شما ها کلی از بار استرس ما را کم کرد و به لطف شما و تجارب خوبی که منتقل کردید سفر خوبی داشتیم هر چند برای ما هم این سفر خالی از اتفاق نبود و چیزهایی هست که مایلم به عنوان تجربه برای بقیه دوستان عنوان کنم. در این سفر شانس داشتم بعضی از دوستان عزیز 2012 -- funny گل که پسر بسیار نازنینی است و تحصیکرده و متشخص و واقعا ویزای یکضرب حق ایشان بود، vm1974 و خانواده محترمشان که در هتل آنکارا پلازا افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کردم --frz61 و همسر خوبشان که در فرودگاه آنکارا و موقع برگشت ملاقات داشتیم و برخی دیگر از دوستان را ملاقات کنم که از همینجا به همه آنها سلامی دوباره دارم و برای همه شان آرزوی بهترین ها را در آمریکا دارم.
کمی از خودم بگم. من 41 ساله ، کارمند دولت ، کارشناسی ارشد منابع طبیعی ، انجام خدمت سربازی در سپاه ، متاهل و پدر یک فرزند پسر 9 ساله بسیار زیبا هستم که ممکن برخی از شما او را جلوی درب سفارت دیده باشید . او اوتیسم دارد و گاهی اوقات به دلیل شرایطی که دارد دلش می خواهد برخی کارها را به اصرار انجام بدهد یا بر عکس به هیچ قیمتی زیر بار انجام دادن برخی از کارها نمی رود. چرا این را گفتم چون بخشی از ماجرای سفرنامه ما به او مربوط می شود و شاید در سال های آینده و یا حتی امسال دوستانی باشند که شرایط مشابه ما را داشته باشند و بتوانند از تجربیات ما استفاده کنند.
سال ها بود که با توجه به شغلم و خیلی از گرفتاری ها و به ویژه مسائل پسرم دل و دماغی برای تغییرات بزرگ در زندگی نداشتم تا امسال که به اصرار همسرم برای لاتاری ثبت نام کردم و بعد از بیش از 12 سال از گرفتن فوق لیسانس در آزمون ورودی دکترا هم ثبت نام کردم. 15 جولای 2011 هنگام غروب بود که داشتیم به اتفاق خانواده آماده می شدیم برای شام بریم خانه پدرم. سایت بشدت شلوغ بود و صفحه 2012 را باز نمی کرد . خواهر خانمم که او هم لاتاری ثبت نام کرده بود تلفنی تماس گرفت. او قبول نشده بود و از ما راجع به نتیجه سئوال کرد. گفتیم نمی دانیم. پشت تلفن شماره ثبت نام همسرم را خواندم چک کرد دید قبول نشده بعد شماره من را وارد کرد چند لحظه صبر بعد سکوت . پرسیدم چی شد ؟ گفت یک توضیحاتی آمده . پرسیدم چی نوشته . خواند دیدیم انتخاب شده ام چنان فریادی زدم که هر چی الان فکر می کنم می بینم بیچاره همسایه ها !! Smile
خلاصه تا سایت و دستور العمل ها را خواندم و فرم های 122 و 230 را پر کردیم شد 8 آگوست که با TNT و با هزینه 74 هزار تومان فرم ها را برای KCCفرستادیم.
این فرآیند کارنت شدن را همه تان به خاطر دارید و واقعا داستانی بود و فکر کنم من یکی از فعال ترین اعضا در تاپیک کارنت شدن بودم. به هر حال تاریخ مصاحبه ما برای 25 جون تعیین شد. ما به چند دلیل تصمیم گرفتیم بیمارستان آمریکایی استانبول را برای معاینات پزشکی انتخاب کنیم:
1- نسبت به یک مطب و لابراتوار فضای بزرگتری دارد و انتظار و .... در آنجا راحت تر است.
2- تراکم متقاضیان آنجا کمتر است و در نتیجه انتظار کوتاه تر.
3- با توجه به شرایط پسرم چنانچه به معاینات تخصصی نیاز می شد به هر حال بخش های لازم آنجا وجود داشت.
4 - تجارب دوستان قبلی از مراجعه به این بیمارستان.
با ایمیل از مسئول پذیرش برای 19 جون ساعت یک بعد از ظهر وقت گرفتم. گرفتن وقت راحت است و صرفا با ارسال ایمیل و یا تماس تلفنی می توان این کار را انجام داد . فقط باید کمی زودتر این کار را انجام داد تا تاریخ مورد نظر شما پر نشده باشد چون تعداد پذیرش برای هر روز محدود و خیلی هم در این خصوص سخت گیر هستند. طی ایمیل از آنها سئوال کردم که آیا می شود تست سل را در ایران انجام داد و نتیجه را برایتان آورد که در زمان صرفه جوی شود. پاسخ دادند خیر و لازم است همه کارها در بیمارستان انجام شود.ما هم پذیرفتیم.
برای خرید بلیط بعد از بررسی سایت ترکیش ایر لاین و تتنظیم برنامه پرواز و شماره پرواز ها ، بلیط را از آژانسی که از سفرنامه های دوستان پیدا کرده بودم خریدم به فیمتی مناسب . مسیر تهران - استانبول - آنکارا- تهران برای هر نفر بزرگسال 415 هزار توان و برای پسرم 330 هزارتومان . لازم است بگویم پرواز داخلی استانبول به آنکارا خیلی متنوع و با قیمت های مختلف انجام می گیرد. پروازهای صبح اول وقت گران است ولی پروازهای بعد از ظهر ارزان می شود. و پروازی که ما گرفتیم تقریبا نفری 70 لیره شد کمی گران تر از قیمت بلیط اتوبوس . با توجه به تمام محاسنش.
پرواز رفت ساعت 35/3صبح بود. باید حدود ساعت 30/12 می رسیدیم فرودگاه. ساعت 11 از سیر و سفر 1833- ماشین رزرو کردیم . سر ساعت دم در بودو تا فرودگاه امام خمینی 35 هزار تومان هزینه شد. راننده مودب و ماشین تویوتا کمری و خیلی تمیز بود. صندوق عقب این ماشین تا سه چمدان جا دارد . توصیه می کتنم با توجه به چند مرتبه جابجایی کسانی که مسیر مارا را برای سفر انتخاب می کنند دو چمدان بیشتر با خودشان نداشته باشند بیشترش واقعا دست و پا گیر است و البته هزینه بر. کنترل پاسپورت ها و مهر خروج در صف گیشه کنترل فرودگاه امام خمینی حدود یک ساعت طول کشید. پسرم خسته شده بود و خوابش می آمد و مرتب نق می زد. به هرحال راس ساعت به هواپیما متقل شدیم ولی با توجه به تاخیر تعدادی از مسافرین پرواز با 50 دقیقه تاخیر در ساعت 15/4 انجام شد.این مسافرین تاخیر دار نمی دانم از کدارم کشور بودند ولی زن های بسیار چاق و مردای بسیار بی ریختی که بلند بلند هم صحبت می کردند و لباس های راه راه شان و نق نق های پسرم من را بد جوری یاد سوسن خانم انداخته بود!!!!
ادامه دارد.........................
شماره کیس:2012AS00042XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 8 آگوست 2011
کارنت شدن کیس: ژوئن 2012
تاریخ مصاحبه:25ژوئن
تعداد نفرات کیس : 3 نفر
تاریخ کلیرنس : 31 جولایBig Grin
جمع تقریبی هزینه ها :25000 عكس ، 68000 فرم ها با TNT ، ترجمه 250000 با مهرتایید ، بلیط 3 نفر 1180000 ، واکسن سه نفر 89000
قسمت دوم سفرنامه تهران استانبول
صبحانه ترکیش ایرلاین تعریفی ندارد یا حداقل با ذائقه ما زیاد جور نبود. طول پرواز تا استانبول سه ساعت و نیم است و با توجه به اختلاف ساعت ( 1.5 ساعته ) ساعت 6 صبح به وقت محلی در فرودگاه استانبول فرود آمدیم . فرودگاه آتاتورک که فرودگاه اصلی استانبول است در قسمت اروپایی استانبول واقع شده است. استانبول فرودگاه دیگری هم دارد که در قسمت آسیایی آن واقع شده و فرودگاه صبیها گوچن نام دارد که نخستین خلبات زن ترک بوده است و به افتخار او این نام را برای فرودگاه انتخاب کرده اند. شایان ذکر است برخی از پروازهای ایران نظیر هواپیمایی زاگرس و یا پگاسوس به این فرودگاه می رود که کم از مرکز شهر دور است و باید کرایه نسبتا زیادی برای رسیدن به بخش اروپایی پرداخت لذا باید در انتخاب پروازها دقت لازم را در این خصوص به خرج داد. بیمارستان آمریکایی استانبول در شیشلی -نیشانتاشی واقع شده است که 15 دقیقه با میدان تقسیم فاصله دارد و خیلی از مراکز درمانی خوب استانبول در این محل هستند. در خصوص هتلی که برای اقامت چند روزه در استانبول مناسب باشد خیلی حوصله به خرج دادم. بر خلاف هتل های آنکارا ، ستاره ها در استانبول معنا و مفهوم دارند و کلی فرق بین یک هتل چهار ستاره و سه ستاره هست. مکان هم خیلی مهم است چون استانبول هم شلوغ است و هم گران. کرایه رفت و امد هم نسبتا زیاد است. با بررسی گوگل نزدیکترین هتل مناسب به بیمارستان یک هتل چهار ستاره بنام mim hotel پیدا کردم. آدرس سایت :http://mimhotel.com/en/index.html در تهران خیلی جاها آن را نمی شناختندو رزرو نمی کردند ولی همان آژانس معروف برای مدت 2 شب از قرار شبی 110 یورو برای اتاق سه تخته و با صبحانه آن را برای ما رزرو کرد و ووچر آن را از همین تهران گرفتیم. در فرودگاه استانبول حدود بیست پرواز هم زمان با ما فرود آمده بود و وقتی جلوی باجه کنترل رسیدیم با صفی طویل مواجه شدیم. پسرم خسته و بسیار ناآرام بود (قبلا شرایط اورا توضیح داده ام) . با کمال ناامیدی به افسری که در باجه دیپلماتیک مسئول بود گفتم پسرم اوتیسم دارد و نمی تواند در صفی طولانی منتظر بماند. پرسید کجاست ؟ او را و مادرش را با انگشت از دور نشان دادم. گفت صدایشان کن . هر دورا به گیشه شیشه ای برد و در کمال تعجب با احترامی فوق تصور برایمان خارج از نوبت مهر ورود زد و باز هم پس از تشکر برای ورود به خاک ترکیه مار ا از لاین سبز مشایعت نمود. وای بر ما . این ترکیه است ؟؟؟!!!!
پس از گرفتن چمدان ها بیرون فرودگاه راه های مختلفی برای رسیدن به هتل داشتیم . اتوبوس های هاواش هست. مترو هم هست که تا آکسارای می رود و هزینه کمی داردولی برای رسیدن به شیشلی باید دو سه بار مترو عوض کنید که با چمدان و بچه و... نمی ارزد ولی تنها باشید می توانید از این وسایل به خوبی استفاده کنید. اتوبوس ego هم هست. به هرحال تاکسی تا درب هتل بیش از 45 دقیقه طول کشیدو حدود 8 صبح هتل بودیم . کرایه تاکسی 45 لیره شد. تا یادم نرفته بگم در فرودگاه به میزان نیاز که پیشنهاد می کنم 200 دلار را حتما لیر بگیرید. اگر همان روز وقت دکتر دارید تا 300 - 400 دلار در همان فرودگاه لیر بگیرید. بانک ها قیمت های بهتری می دهند ولی پاسپورت می خواهند. از هتل بگویم پرسنل یونیفورم پوش ، هتل تمیز ، خنک و خوشبو با لابی راحت و مهمان نوازی عالی . برای 110 یورو واقعا می ارزید.به رسپشن گفتم می دانم چک این ساعت 2 است ولی... حرفم را قطع کرد گفت اتاقتان آماده است . آیا صبحانه خورده اید ؟ گفتیم بلی. رفتیم اتاق . کوچک ولی تمیز. دو تخت جدا و یک تخت کوچک. همسر و پسرم خوابیدند و من برای خرید برخی چیزها رفتم بیرون. قبل از رفتن دو تا خط ایرانسل اعتباری را هرکدام 10 هزار تومان شارژ کرده بودم و با خودمان داشتیم برای تماس های ضروری احتمالی. با یک تماس بین المللی به ایران 10 هزار تومان میپرد و اصلا خوب نیست. یا از رومینگ همراه اول استفاده کنید یا از سیم کارت های ترکسل که برای 500 دقیقه مکالمه و 1000 پیام کوتاه بیست و سه لیر می شود و البته باید آن را 20 لیر هم شارژ کنید که البته من از این ها نگرفتم و تا موقع آمدن از همراه اول با avea اسفاده کردم همه هزینه اش شده است 25 هزار تومان. الته برای تماس شماره هتل را داده بودم از ایران با ما تماس می کرفتند یا با کامپیوتر . به هرحال هتل برگشتم دیدم خانواده عزیز و گرامی از کوچکی اتاق گله مند هستند. ساعت 2 بعد از ظهر بود. به رسپشن رفتم و گفتم اتاق درخواستی من سه تخته بوده چرا اتاق دوتخته داده اید؟ فورا ما را به یک اتاق بزرگتر با سه تخت بزرگ منتقل کردند. انصافا برخوردشان خوب بود.
طی مدت اقامت در استابول جشنواره خرید بود و مراکز زیادی هم تفیف های خوب دارنداز جمله مرکز خرید جواهر که از هتل پیاده یک خیابان سربالایی تند بود از درکه هم تندتر به مدت نیم ساعت پیاده روی و با تاکسی هم 15 لیره. خیلی بزرگ و همه چیز داشت cevahir mallرا برای اطلاعات بیشتر جستجو کنید.
شب 18 جون را زودتر خوابیدیم و 19 صبح پس از صبحانه هتل که کامل بود و یک گشت کوچک به بیمارستان رفتیم. از هتل تا بیمارستان 10 دقیقه پیاده راه است. خیابان فراه ferah sokak پیاده به بالا 100 متری شیب دار است بعد شیب ملایم کمی جلوتر دست راستتتان بیمارستان آمریکایی استانبول بسیار شیک واقع شده است. البته این خیابان به سمت هتل یکطرفه بود و ما چون می خواستیم پیاده روی نکنیم مسیر 10 دقیقه پیاده را یک ربع با ماشین رفتیم و 20 لیر هم هزینه نمودیم از جیب مبارک!!!
جلوی درب بیمارستان یک گاو است که عینکی به چشم دارد و نمی دانم فلسفه گاو جلوی درب بیمارستان چیست؟ گیت ورودی وسایل را بازرسی می کنند بعد برای معاینه باید طبقه دوم برویم check up department.در بدو ورد پاسپورت ها ، 2 قطعه عکس و نتیجه تست سل پسرم را خواستند. گفتیم مگر نپرسیدیم گفتید باید همینجا انجام شود. خلاصه پس از کلی گفت و گو و تماس با مسئول پذیرش ما را به یک مرکز دولتی ارجاع کردند به نام verme savash در محله بشیکتاش . قرار شد برویم آنجا تست بدهیم و مجددا برای ادامه معاینه بیاییم بیمارستان. دوست عزیزم funnybluesolea را همین جا ملاقات کردیم و کلی دیدن او برای ما انرژی مثبت آورد. از ایشان متشکرم. خلاصه تاکسی گرفتیم به مقصد بشیکتاش . 30 لیره مجبور شدیم پرداخت کنیم الکی . عصبی و خسته شده بودیم . تاکسی هم این مرکز را نمی شناخت و ما را کلی پایین تر از مرکز پایده کرد و مجبور شدیم حدود ساعت 3 بعد ازظهر کلی در آفتاب راه برویم تا این مرکز را پیدا کنیم. رفتیم داخل . سراغ خانمی را گرفتیم که آدرس داده بودند. گفت تست سل؟ خوب . پاسپورت پسرتان؟ گفتیم بیمارستان نگه داشته که بعد از انجام تست برویم. گفت نمی شود باید حتما پاسپورت باشد. دیگه واقعا مستاصل شده بودیم. یک خانم چاقی بود کمی فهمیده و مهربان . تلفنی با بیمارستان تماس گرفت و مشخصات را پرسید و قرار شد موقع گرفتن جواب کپی پاسپورت را ببریم. قرار شد جواب را جمعه بعد از سه روز ساعت 10 صبح بدهند. همه این ها را بگذارید کنار این که این جماعت هیچکدامشان یک کلمه انگلیسی نمی دانست و من مجبور بودم با همه آنها ترکی شکسته وبسته ای که بلدم صحبت کنم که کار را خیلی سخت می کرد.
دوباره تاکسی و برگشت به بیمارستان برای انجام بقیه کارها.
همه چیز بر عکس ابتدای کار روتین پیش رفت. ابتدا آزمایش خون خانم بعد من . از پسرم خون نگرفت. بعد از کمی انتظار رفتیم اتاق فشارخون و قد و وزن و بعد دسته جمعی برای معاینات رفتیم داخل اتاق دکتر. دکتر جدی ولی وارد بنظر می رسید و برعکس قیافه جدی اش بسیار مهربان بود. کارت های واکسن زرد بین المللی پاستور و نتیجه آزمایش تست ابله مرغان را ایشان دادیم. گفت نتایج ایران بنظر زیاد دقیق نیست . ایا به شما واکسن هم زده اند که این کارت ها رابرایتان صادر کرده اند و من هم شرحی از فرآیند کارهای پزشکی مان دادم . انگلیسی اش خوب بود و کاملا مسلط .شرحی از بیماری ها و داوهایی که مصرف می کنیم پرسید. خانمم پاسخ داد. تیتر ابله مرغان همسرم نشان می داد او در کودکی مبتلا شده و نیازی به هیچ واکسنی نداشت. از من پرسید کارت کودکی خودت را هم داری. گفتم نه. پرسید پس این پاستور شما از کجا فهمیده شما در چه تاریخی واکسن سل زده اید. جواب دادم بر اساس اظهار شخصی و با توجه به واکسیناسیون اجباری در ایران. از من راجع به ابله مرغان پرسید . کفتم نگرفته ام و البته تست پاستور هم این را نشان می داد. از من پرسید اجازه می دهید به شما این واکسن را تزریق کنیم؟؟؟ من هم گفتم اگر لازم است حتما. با لبخند!!!!
برای پسرم کلی وقت گذاشت. از تیم پزشکی ایران گزارشات لازم را گرفته بودیم همه به انگلیسی و شرح داروهایی که مصرف می کند. همه را به دقت دیدو چند سئوال کرد که همه نشان از دقت و هوش بالای او داشت. برای پسرم هم دو واکسن هپاتیت آ و واکسن آبله مرغان تجویز کرد. دوباره رفتیم اتاق اولی برای تزریقات. پرستارها بشدت مهربان و مثل پروانه دور ما می چرخیدندو بسیار کارشان را بلد بودند. تمام واکسن ها هم تاریخ 2012 داشت و برای ما کارت های مخصوص صادر کردندو قرار شد روز جمعه سه روز بعد بعد از ارائه نتایج تست سل پسرم نتایج رابگیریم. هزینه معاینات و واکسن ها شد 500 دلار و 150 لیر ترک که نمی دانم چرا به این ترتیب گرفت ولی گفت حتما باید 150 لیر ترکیه پرداخت شود لذا حتما دوستان لیر به میزان لازم همراه داشته باشند.من به اندازه کافی نداشتم چون مجبور شده بودم کلی کرایه تاکسی پیش بینی نشده بدم .داخل بیمارستان بانک هست ولی تبدیل نمی کند. بیرون بیمارستان دست چپ به سمت بالا یک Doviz یا صرافی هست که به فاصله 7 دقیقه از بیمارستان پیاده است. انجام دادم و برگشتم.
بعد مراجعه به قسمت ایکس ری برای عکسبرداری از قفسه سینه و تمام.
ادامه دارد..................
شماره کیس:2012AS00042XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 8 آگوست 2011
کارنت شدن کیس: ژوئن 2012
تاریخ مصاحبه:25ژوئن
تعداد نفرات کیس : 3 نفر
تاریخ کلیرنس : 31 جولایBig Grin
جمع تقریبی هزینه ها :25000 عكس ، 68000 فرم ها با TNT ، ترجمه 250000 با مهرتایید ، بلیط 3 نفر 1180000 ، واکسن سه نفر 89000
قسمت سوم - ادامه سفرنامه استانبول و آنکارا
استانبول شهری است پر از دیدنی و سفر به این شهر پتانسیل تبدیل شدن به یکی از بهترین سفرهای همه زندگی را دارد. برای تمدد اعصاب با مشورت همسرم و لبته به پیشنهاد ایشان تصمیم گرفتیم تا زمان آماده شدن نتایج تستها و گزارش پزشکی به هتلی بنام Novotel که در محله زیتون بورنو Zeytinburnu ودر کنار دریای مرمره واقع شده است نقل مکان کنیم. این هتل را هم از تهران رزرو کرده بودیم به قیمت شبی 140 یورو برای اتاق سه تخته رو به دریا و صبحانه . این هتل در نیمه راه بازگشت به فرودگاه آتاتورک است و دارای همه امکانات یک هتل پنج ستاره است . گروه هتل های نووتل زنجیره ای است و در همه جهان هتل های وابسته دارد. هنگام اقامت در این هتل ار آکواریوم بزرگ استانبول در فلوریا (نزدیک فرودگاه آتاتورک) که از بزرگترین آکواریوم های جهان است ، گشت و بازدید آکسارای و منطقه سلطان احمد و البته شنا و خرید و .... جای همه دوستان خالی خیلی خوب بود و کلی از استرس ما را کم کرد و آماده شدیم برای سفر به آنکارا و مصاحبه. هر چند کمی دوری راه این هتل باعث شد هزینه های زیادی برای حمل و نقل بدهیم ولی واقعا ارزشش را داشت. اقامت ما از روز 20 تا 23 به مدت سه شب در این هتل انجام شد . صبح روز جمعه 22 جون هم پس از مراجعه به مرکز verem savash و دریافت نتیجه تست سل که 5 میلی متر و منفی اعلام شد آن را برای بیمارستان آمریکایی استانبول بردیم و نتایج را در سه پاکت سفید خیلی مرتب به همراه سی دی ها و عکس های قفسه سینه تحویل گرفتیم . راجع به قیمت غذا هم کوتاه بگویم غذاهای ترکی واقعا لذید هستند مخصوصا در استانبول که رستوران ها و .... بسیار متنوع هستند. قیمت یک مک دونالد با سیب زمینی و نوشابه در جواهر مال حدود 11 لیره و در بیرون 9 لیره بود. غذاهای نووتل بسیار عالی بود. جوجه کباب شده با سس های متنوع و کباب های ترکی حدود 16 تا 30 لیره که البته یک پرس آن کاملا برای دو نفر کافی است.
روز شنبه ساعت 12 از نووتل چک آوت کردیم و با توجه به نزدیکی هتل به فرودگاه در کمتر از 20 دقیقه از قسمت پروازهای Domestic فرودگاه آتاتورک که با قسمت پروازهای International آن فرق دارد با هواپیمای ایرباس 200آ هواپیمایی ترکیش ایرلاین به سمت آنکارا آمدیم. طول پرواز کمتر از یک ساعت و پرواز راس ساعت و باکیفیت خیلی خوبی انجام شد. جالب اینکه کیفیت صندلی ها و پذیرایی این پرواز داخلی از پرواز تهران استانبول ما خیلی بهتر بود. حدود ساعت 3 بعد از ظهر در فرودگاه Esenboga انکارا فرود آمدیم . همانطور که بارها دوستان ما در سفر نامه های مختلف گفته اند راه های مختلفی برای رسیدن به شهر از این فرودگاه وجود دارد. نکته ای که توجهم را جلب کرد خلوتی بسیاز زیاد این فرودگاه بود جوری که فقط 5 یا 6 نفر از در فرودگاه آمدیم بیرون و مرتبا فکر می کردیم داریم راه را اشتباه می رویم. سایت رسمی این فرودگاه :http://www.esenbogaairport.com/en-EN/Pages/Main.aspx
هنگام خروج شما از درب فرودگاه اتوبوس های هاواش دست راست شما یک تابلو دارد که ساعات حرکت و هزینه هایش را نوشته است . اتوبوس های Ego هم هست ولی ما با استفاده از تجربیات قبلی دوستان و اینکه سه نفر بودیم یک تاکسی گرفتیم که صف آنها هم مثل قطار جلوی درب ورودی ایستاده است . با هزینه 70 لیر ما را تا درب آنکارا پلازا برد که در نزدیکی سفارت و همسایه هتل های ددمان و گلد و سگمان است. این هتل را با اتاق سه تخته و صبحانه از تهران شبی 120 دلار گرفته بودیم که وقتی آنجا رسیدیم دیدیم کمی گران گرفته ایم . با توجه به تعاریفی که از دوستان شنیده بودم انتظارم از این هتل بالاتر بود ولی با دیدن هتل کمی تو ذوقم خورد. آنچه خیلی در این هتل بارز بود این است که حتی رسپشن هم انگلیسی درست نمی داند و در اولین تماس با آنها دو تا Pillow ( بالش ) خواستم بعد از حدود نیم ساعت دوتا پلو pilav برایم آوردند!!!! Smile)
حواستان باشد برخی آژانس ها در تهران با بیان اینکه ترانسفر بگیرید و ... کلی از شما پول می گیرند که واقعا ارزشش را ندارد . ما اشتباه کردیم از تهران سه تا 15 دلار برای ترانسفر یکطرفه دادیم که به دلایلی که بعدا می گویم از آن استفاده نکردیم .
ادامه دارد......
شماره کیس:2012AS00042XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 8 آگوست 2011
کارنت شدن کیس: ژوئن 2012
تاریخ مصاحبه:25ژوئن
تعداد نفرات کیس : 3 نفر
تاریخ کلیرنس : 31 جولایBig Grin
جمع تقریبی هزینه ها :25000 عكس ، 68000 فرم ها با TNT ، ترجمه 250000 با مهرتایید ، بلیط 3 نفر 1180000 ، واکسن سه نفر 89000
یه موضوعی که یادم رفته بود توی سفرنامه بگم اینه که فرم یک صفحه ای و کپی پاسپورت ها را بهمون پس دادن و روشون نوشته بودن مدارک اضافی.از این میشه نتیجه گرفت که برای کیس های لاتاری مسافرت های خارجی و این که فرم یک صفحه ای ارسال کنید یا دو صفحه ای مهم نیست و اصلا لازم ندارن.
دریافت ویزا:augest2012
اولین ورود:24nov2012
قسمت چهارم و آخر سفرنامه -آنکارا
همانطور که در قسمت سوم سفرنامه نوشتم به آنکارا پلازا رسیدیم . روز شنبه بود و ما می توانستیم یکشنبه را استراحت کنیم و دوشنبه 25 جون برای مصاحبه بریم سفارت. موقع رسیدن به هتل از بلوار آتاتورک و کندی مسیر سفارت را سئوال کرده بودم . از هتل ما بسیار نزدیک بود شاید کمتر از 10 دقیقه. بد نیست کمی راجع به قیمت های کالاهای ضروری هم بگم : قیمت آب معدنی کوچک در سوپر مارکت ها 50 کروش یا نیم لیره هست ولی اکثر دکه های سرد ان را یک لیره می فروشند. اب میوه پاکتی بزرگ 4 لیره و کوچک آن 1.5 لیره ، کوکا کولا یک لیتری 3 لیره بعضی جاها 4 لیره و 330 سی سی آن 1.5 تا 2 لیره بود. کیک و تنقلات برای بچه ها را می توانید از مارک ulker با قیمت های 1 تا 2 لیره از سوپر مارکت ها بگیرید. چیپس pringles اریجینال کوچک 2 لییره و کلا تنقلات و خوراکی گران تر از ایران است.
مصاحبه
روز مصاحبه صبح زود از خواب پا شدیم. با برنامه ریزی خوب همسرم همه کارها و مدارک آماده بود و تمیز آنها را در پوشه های جداگانه گذاشته بودیم. دوش و صبحانه و حرکت به سوی سفارت. با تاکسی 6 لیره از هتل به درب سفارت رسیدیم که در کوچه کناری بلوار اصلی است . حدود بیست نفری در صف بودند. با اینکه ما ساعت 9 صبح مصاحبه داشتیم حدود ساعت 15/8دقیقه آنجا بودیم. دو صف بود سمت چپ مخصوص لاتاری ها بود و سمت راستی بقیه انواع ویزاها. خلاصه پس از کمی تحمل پاسپورت ها را گرفت و پس از انطباق اسامی با لیستی که داشت و مارکر می کشید دانه دانه صدا می کرد و یک صف دیگر تشکیل می شد که برای کنترل وسائل از یک اتاقک نگهبانی عبور کنیم. بد نیست کسانی که بچه کوچک دارند با خودشان خوراکی و ... برای بچه ها بیاورند چون برای مدت 2 -4 ساعت باید صبر کنید تا فرآیند مصاحبه تکمیل شو د که برای بچه های کوچک ممکن است کمی سخت باشد. لوازم الکترونیکی ، موبایل و لپ تاپ را راه نمی دهند. بعد از عبور از اتاقک نگهبانی وارد حیاط می شوید. دو بچه گربه در باغچه مجاور صفی که داخل حیاط تشکیل شده بود بازی می کردند که با توجه به شرایط پسرم کلی با آنها سرگرم شد و باید از آنها تشکر ویژه ای داشته باشم!!!SmileSmile خانمی که فارسی خوب می داند و مهربان است تک تک مدارک افراد این صف را می گیرد و به آنها شماره می دهد و زبان مصاحبه را می پرسد. ما زبان فارسی را انتخاب کردیم و شماره مان 419 بود. مدارکی که از ما خواست اصل مدرک فوق لیسانس من ، اصل مدرک لیسانس ، اصل کارت پایان خدمت ، اصل سند ازدواج ،پاسپورت ها و شناسنامه ها و کارت های ملی ، اصل نامه های گواهی تمکن مالی بانک و اصل سند منزل بود که ترجمه کرده بودم . عکس را هم پرسید قبلا فرستاده اید یا نه ؟ گفتیم بلی. دیگر نخواست. قیمت گذاری منزل را هم خواستم بدم گفت لازم نیست. لازم است بگویم ما سه تا نامه بانک برای هر نفر جداگانه که جمع آنها 93 میلیون تومان می شد و سند ماشین و سند منزل را که به قیمت روز توسط بنگاه مسکنی که خانه را قولنامه کرده بودم با ارزش حدود 250 میلیون تومان ارائه کرده بودیم که در طول مصاحبه هم به آنها هیچ اشاره ای نشد. به خانمی که برای مصاحبه نوبت می داد یک نامه رسمی که از پیش آماده کرده بودم دادم که در آن خواهش کرده بودم با توجه به مشگل اوتیسم پسرم ما را زودتر مصاحبه کنند چون او طاقت انتظار خیلی طولانی را ندارد. همانطور که دوستان هم گفته اند یک مرحله به مراحل قبلی اضافه شده یعنی پس از حدود یک ساعت ابتدا مارا برای باجه 11 صدا زدند که اگر ایرادی در فرم ها دارید اصلاح کنید. دیدیم همه را خودشان قبلا با خودکار قرمز اصلاح کرده اندو به انگلیسی به خانم گفتم شما خودتان زحمتش را کشیده اید!! خندید و تشکر کرد. بعد از نیم ساعت برای پرداخت پول و باز بعد از یک ربع برای انگشت نگاری که شیوه آن را مرتب روی صفحه نمایشگر سفارت نمایش می دهند. تقریبا سه ساعتی از ورود ما به سفارت گذشته بود و سالن داشت خالی می شد و ما را صدا نمی زدند با هر دینگ سر ما به سمت نمایشگر برمی گشت و باز خبری نبود. ناگفته نماند که موقع پرداخت پول برگه آبی را لای پروند دیدم. خلاصه ما مانده بودیم و صندلی ها و پسرم هم خوابش برده بود که با دینگ نفر آخر بلند شد و وقتی دید کسی در سالن نمانده کیفش را برداشت و رفت به سمت درب خروج . همه خواهش ها و صحبت های ما برای منصرف نمودن حضرت آقا به جایی نرسید و ایشان پس از عبور از درب ورودی سفارت رفت در خیابان و پشت آن ستون های سنگی کوتاه که پشت آنها صف ورود به سفارت تشکیل می شود ایستاد. ساعت حدود 12 بود و حدود 50 نفری آمده بودند تا برای نوبت عصر داخل سفارت بشوندو همه داشتند ماجرای ما و این فرزند دلبند را تماشا می کردند و البته خیلی هاشان هم کمک می کردند ایشان را قانع کنند بیاید داخل. خلاصه در همین زمان شماره ما اعلام شد با همان خانم آمریکایی مو مشکی که خیلی هم مهربان و خوشرو است . به او موضوع را توضیح دادم که پسرم رفته بیرون و خانمم هم رفته اور را بیاورد. کمی با تعجب ولی با اغماض گفت اشکالی ندارد شما قسم بخورید که آنچه در فرم ها نوشته اید درست است . من قسم خوردم. بعد فرم هایم راداد امضا کنم و راجع به سوابق کاری ام ، سربازی ، رشته تحصیلی ، اینکه در آمریکا کجا می خواهید اقامت کنید ،در آمریکا چه کار می خواهید بکنید سئوال کرد بعد گفت خانمتان بیاید فرم های خودش و پسرتان را امضا کند و مصاحبه کند . پسرتان را بیاورید باید او را یک لحظه ببینم. آمدم دیدم همسرم و تقزیبا 20 نفری از دوستان ایرانی در صف هنوز دارند با پسرم کلنجار می روند . خلاصه خیلی استرس آور بود . خیلی ها باور نمی کردند ما داریم مصاحبه می شویم و تو خیابان هستیم!!! شاید بعضی از دوستان مهاجرسرایی هم آنجا بوده باشند و ما را در این صحنه خنده دار - گریه دار دیده باشند. خلاصه همسرم دوان دوان رفت داخل و من عهده دار وظیفه بردن آقا پسر به داخل . ماموریتی غیییییییییییر ممکن!!Sad
از همسرم هم سئوالاتی راجع به رشته تحصیلی و سوابق کاری اش پرسیده بود. و البته او توضیح داده بود. سریع برگشت و بالاخره با هم توانستیم پسر دوست داشتنی را ببریم داخل . حالا او با لبی خندان رفت جلوی خانم و با صدای بلند سلام کرد . خانم آفیسر از ما پرسید این پسرتان است ؟ با تعجب . او که خیلی خوشحال است !!! حالا بیا توضیح بده .!!Smile Sad خلاصه گفت مدارک شما تکمیل است و از دو سه هفته دیگر شماره تان را در سایت چک کنید و هر وقت شماره تان را دیدید کافیست یکی بیاید ویزاها را بگیرد. این هم از نتیجه . آبی آبی .
با غر غر به پسرم برگشتیم هتل . دیدن خانواده دوست عزیز مهاجرسرایی vm1974 و بعد دلداری خود ایشان در میدان آتاتورک کمی برایم التیام بود . از ایشان سپاسگزارم. برگشت را دو روز بعد از مصاحبه برای چهار شنبه 27 جون گرفته بودیم که به خوبی انجام شد و الان خانه هستیم و مثل بعضی از دوستان عزیز در حال انتظار.
دوست دارم راجع به آنکارا ، مراکز خرید و .... هم بنویسم ولی چون سفرنامه ام چند قسمتی و خیلی طولانی شده در پست های جداگانه با دوستان این قبیل اطلاعات را به اشتراک خواهم گذاشت. در پایان از همه شما برای همه چیز متشکرم و امیدوارم همه دوستان منتظر زودتر کلیر بشوند. ارادتمند
شماره کیس:2012AS00042XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 8 آگوست 2011
کارنت شدن کیس: ژوئن 2012
تاریخ مصاحبه:25ژوئن
تعداد نفرات کیس : 3 نفر
تاریخ کلیرنس : 31 جولایBig Grin
جمع تقریبی هزینه ها :25000 عكس ، 68000 فرم ها با TNT ، ترجمه 250000 با مهرتایید ، بلیط 3 نفر 1180000 ، واکسن سه نفر 89000




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان