2012-07-02 ساعت 13:03
(2012-07-01 ساعت 20:14)najibi نوشته: ما واسه افتتاح حساب بانکی خیلی زود یعنی فردای رسیدن اقدام کردیم. مسلما چونssn و گرین کارت هنوز نیامده بود تنها مدارک شناسائی ما پاسپورت بود. خوب اونها هم از ما آدرس خواستند که ما هم آدرس دوستانی رو که پیششون بودیم رو دادیم. اما گفت یه آدرس هم توی ایران بدین! ما هم از همه جا بی خبر این کار رو کردیم البته اگر هم خبر داشتیم بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد باز هم چاره ای نداشتیم چون خانوم متصدی بانک روی این قضیه یک آدرس دیگه توی ایران اصرار داشت واسه اینکه ما نهssn و گرین کارت نداشتیم. بعد از حدود ۲-۳ هفته یه نامه از ofac (office of foreign assets control آمد که با توجه به اینکه شما ایرانی هستید هر چه سریع تر نسبت به بستن حسابتون اقدام کنید وگرنه خودمون زحمتش رو میکشیم. اینجا بود که ما فهمیدیم آدرس ایران کار دستمون داده هر چند که ما فورا رفتیم وبا ارائهssn موضوع رو توضیح دادیم اما دوباره ۱ ماه بعدبه علت سهل انگاری متصدی بانک باز همون نامه تکرار شد
من خودم اگه یک بار دیگه سفر اولم رو بخوام انجام بدم ترجیحا صبر میکنم حداقلssn رو بگیرم بعد اقدام کنم. اگر هم بانک ازتون خواست که حتما آدرس ایران بدید بهتره از حساب باز کردن توی اون بانک صرف نظر کنید چرا که به دردسر های بعدی نمی ارزه.
ما هم تو بنك آف ام.. بدون گرين كارت و سوشيال بمحض ورود حساب دبيت باز كرديم و حتي آدرس ايران رو هم با آدرس اونجا هردو وارد كرد ولي هنوز حساب دبيتمون كار ميكنه و لي كرديت كارت برامون صادر نكردند و چند بار هم مراجعه كرديم و كارمند بانك مثل گيجها جواب درستي ندادو پروسه تقاضاي كرديت كارت رو مجدد پر كرد ولي دوباره همون داستان. تازگي ها هم يه نامه اومده بود كه درآمدمونو بايد تو اون مينوشتيم كه ما هم نفرستاديم آخه نميدونستيم چي بنويسم چون تو ايرانيم.
دريافت ويزا: 2011
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست_كوروش بزرگ [/color]
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست_كوروش بزرگ [/color]
, توی قسمت annotation ویزای ما به جای اینکه تاریخ کلیر شدنمون رو بنویسه یه ستاره گذاشته بعد نوشته: 
آخه من یکم(آلبته به قول همسر خیلییییییییییی ) استرسی هستم
)... هتلش خوبه و تمیزه و اینترنت و صبحانه هم داره ( با چک و چونه گرفتم شبی 45 دلار و فعلاً برای یک هفته گرفتم تا ببینم خدا چی میخواد !!) صبح زود بعد از خوردن صبحانه به همراه عیال گرام زدیم بیرون تا ببینیم این بلاد کفر چه شکلیه ...؟؟!! تو مسیر دیدم دارن یه پمپ بنزین میسازن و من هم که عشق سازندگی رفتم تو کارگاه و از مدیر پروژه خواستم که یه نگاهی به داخل پروژه بندازم ... خیلی خوب و خوش برخورد بود و بنده خدا حدود 40 دقیقه برای ما حرف زد و تازه کارتشو بما داد و گفت اگه کاری داشتین حتماً به من زنگ بزنین !!! بعدش بما گفت که ماشینتون کجاست ؟؟ من هم گفتم بابا عزیز برادر ما تازه دیروز اومدیم !!! بعد کلی تعجب کرد و گفت اصلاً تو این محله بدون ماشین تردد نکنین !! اینجا محله سیاه پوست هاست و کلاً محله ای هست که همه توکار دراگ هستن و جالبه که گفت دیروز ظاهراً یکنفر را کشته بودن اونجا ...!!!! آقا مارو بگی در جا خودمونو .... کردیم !!! اینجا بود که کاملاً در کردم که هیچ ارزونی به دلیل نیست !! کلی ترسیدیم و زود سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت مرکز شهر ( از قبل آدرس ادراه سوشیال را پیدا کرده بودم و باید میرفتیم به ایستگاه مرکزی اتوبوس ها و از اونجا هم با خط شماره 3 میرفتیم به ادراه سوشیال . بلیط اتوبوس نفری 2 دالاره و اگر 4.5 دلار بدین میتونین یه بلیط بگیرین که در همان روز هر چند بار که خواستین ، سوار اتوبوس بشین . با صخبت های این برادر دل انگیز که اسمش آقای راگرز بود کلی خورده بود تو پرمون !!! خلاصه رسیدیم به Down Town و تازه دیدیم بابا این بلاد کفر که میگن پس اینجاست !!!؟؟