کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
عوارض روزهای اول پس از هجرت
من فکر میکنم که عوارض روزهای پس از مهاجرت در هر انسانی با انسان دیگه متفاوته.و این بستگی به:
1.سن فرد مهاجرت کننده .هر چه سن کمتر باشه قدرت همرنگ و هماهنگ شدن با محیط جدید بیشتره.
2.تعداد مسافرتهایی که فرد قبل از مهاجرت داشته و اشنایی با فرهنگها و جوامع مختلف.
3.میزان وابستگی به خانواده(پدر.مادر.خواهر.برادر.دوستان.فامیل)هر چه وابستگی افراد کمتر باشه میزان تحمل دوریها و سختیها بیشتره.
4.وضع زندگی و کار و درامد و وجه ی اجتمایی در کشور محل تولد.اگر در مهاجرت مقداری نسبت به قبل در سطح متفاوتی باشه...
5.مطالعه و واقع بینی نسبت به شرایط.
6.هدف
اینها میتونن عواملی باشن که به صورت کلی و جزیی در شدت و ضعف عوارض پس از مهاجرت دخیل باشن.
زندگی ساخته ی افکار شماست و فردا همان خواهد شد که امروز اندیشیده ای.

موریس مترلینگ
پاسخ
(2010-04-29 ساعت 23:52)rs232 نوشته:  ولی اصلا نگران نباشید چون ممکن است بعد سی یا چهل سال در امریکا بودن این مشکل هم حل شود.

آرش جون ممنون از دلگرمیت واقعا....ولی این زمان به نظرت یک کمی زود نیست؟آخه چرا اینقدر زود ما باید مشکلاتمون حل بشه؟
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
نمی خوام ناراحتتون کنما! اما اون موقع هم مشکلات حل نمیشن، ما بیخیالشون میشیم! Big Grin
.
[font=Times New Roman]V[/font] رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
.
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، honareirani ، ana ، lexington ، farzad24 ، mahdis ، rs232 ، babak2010 ، smmyp ، American Darlin
(2010-02-28 ساعت 11:32)sahar21 نوشته:  نمیدونم شما چقدر با من موافقید ولی من از دیدن کامنت بعضیها به این فکر میافتم که ایا واقعا تصویر ایران ما اینقدر سیاهه که به چشم اون بعضیها میاد؟یعنی صرف اینکه مثلا من نوعی تصمیم به مهاجرت میگیرم کافیه تا همه زیباییهای گوشه و کنار مملکتم را انکار کنم تا بتونم راحتتر دل بکنم؟شاید دردسر هایی که من در این یکسال اخیر کشیدم در نوع خودش بی نظیر باشه و بهانه خوبی برای متنفر شدن هر کسی از مملکتش باشه ولی فقط یک بهانه خوب ! منظورم اینه که برای مهاجرت و قبول سختیهاش دنبال بهانه نباشیم.دلایل واقعی پیدا کنیم.بهانه ها به سرعت از بین میرند و اونوقت ما هستیم و دلتنگیها.به نظر من سیاه دیدن اونجایی که متولد شدیم و رشد کردیم و از گوشه و کنارش خاطره داریم و عزیزانمون همچنان دارند زندگی میکنند یعنی انکار هویت.هویتی که در روزهای سخت پیش رو در زندگی جدید بعد از مهاجرت و در لحظه های ناب تنهایی در کوچه پس کوچه های دلتنگی به کمکمون میاد.ما به این هویت احتیاج پیدا میکنیم.به خاطر یک بهانه خرابش نکنیم.اینو از مهاجرین قدیمی تر بپرسید.
من از تهران که این روزها حسابی بهاری شده به شما سلام میکنم.

با بیشتر حرفاتون موافقم و مثل شما معتقدم که همه جای دنیا خوبی و بدی رو در کنا هم داره.ایران بد مطلق نیست و یه وجب دورتر از مرز ایران هم بهشت برین نیست اما دلایلی که دوستان برای مهاجرت از ایران دارن و بخشی از اون مربوط به سختی های جامعه مون هست رو بهونه تلقی نمیکنم.اینا هم بخشی از دلایل اصلی رفتن هر کدوم از ما هستن و به هیچ وجه هم به این معنی نیست که با عنوان این موارد قصد در انکار همه زیبائی ها و خوبیهای ایران داریم فقط از نظر برخی از ما من جمله خود من بدیهای ایران متاسفانه اونقدر بیشتر از خوبیهاشه که بقول معروف ما عطای این دلخوشی ها و خوبیها رو به لقای سختی ها و مشکلاتش می بخشیم هرچند بعد از سالها زندگی در شهرهای کم ترافیک و بدون الودگی هنوز هم دلم برای زادگاهم همون تهران پردود و ترافیک دیوونه کننده اش گاه گاه تنگ میشه
پاسخ
تشکر کنندگان: kianoush ، hvm ، hoda_ch ، honareirani ، Monica ، rasarasa ، laili ، lexington ، farzad24 ، mh_hshk ، mahdis ، rs232 ، farshadsh ، golegandomsahra ، amin_j ، American Darlin
(2010-04-30 ساعت 22:37)@Š!M نوشته:  
(2010-02-28 ساعت 11:32)sahar21 نوشته:  نمیدونم شما چقدر با من موافقید ولی من از دیدن کامنت بعضیها به این فکر میافتم که ایا واقعا تصویر ایران ما اینقدر سیاهه که به چشم اون بعضیها میاد؟یعنی صرف اینکه مثلا من نوعی تصمیم به مهاجرت میگیرم کافیه تا همه زیباییهای گوشه و کنار مملکتم را انکار کنم تا بتونم راحتتر دل بکنم؟شاید دردسر هایی که من در این یکسال اخیر کشیدم در نوع خودش بی نظیر باشه و بهانه خوبی برای متنفر شدن هر کسی از مملکتش باشه ولی فقط یک بهانه خوب ! منظورم اینه که برای مهاجرت و قبول سختیهاش دنبال بهانه نباشیم.دلایل واقعی پیدا کنیم.بهانه ها به سرعت از بین میرند و اونوقت ما هستیم و دلتنگیها.به نظر من سیاه دیدن اونجایی که متولد شدیم و رشد کردیم و از گوشه و کنارش خاطره داریم و عزیزانمون همچنان دارند زندگی میکنند یعنی انکار هویت.هویتی که در روزهای سخت پیش رو در زندگی جدید بعد از مهاجرت و در لحظه های ناب تنهایی در کوچه پس کوچه های دلتنگی به کمکمون میاد.ما به این هویت احتیاج پیدا میکنیم.به خاطر یک بهانه خرابش نکنیم.اینو از مهاجرین قدیمی تر بپرسید.
من از تهران که این روزها حسابی بهاری شده به شما سلام میکنم.

با بیشتر حرفاتون موافقم و مثل شما معتقدم که همه جای دنیا خوبی و بدی رو در کنا هم داره.ایران بد مطلق نیست و یه وجب دورتر از مرز ایران هم بهشت برین نیست اما دلایلی که دوستان برای مهاجرت از ایران دارن و بخشی از اون مربوط به سختی های جامعه مون هست رو بهونه تلقی نمیکنم.اینا هم بخشی از دلایل اصلی رفتن هر کدوم از ما هستن و به هیچ وجه هم به این معنی نیست که با عنوان این موارد قصد در انکار همه زیبائی ها و خوبیهای ایران داریم فقط از نظر برخی از ما من جمله خود من بدیهای ایران متاسفانه اونقدر بیشتر از خوبیهاشه که بقول معروف ما عطای این دلخوشی ها و خوبیها رو به لقای سختی ها و مشکلاتش می بخشیم هرچند بعد از سالها زندگی در شهرهای کم ترافیک و بدون الودگی هنوز هم دلم برای زادگاهم همون تهران پردود و ترافیک دیوونه کننده اش گاه گاه تنگ میشه

شیما جان:
منظور من از نوشته بالا اظهار دلتنگی برای دود و سر و صدا و ترافیک تهران نبود که هیچ عقل سلیمی دلتنگ سیاهی نمیشود.بلکه در جواب عده ای که مدام در حال گلایه و انتقاد از مملکتمون هستند خواستم بگم تحقیر و کوچک شمردن ایران یعنی تحقیر پیشینه و هویت و خواستگاه خودمون. من که حاضر نیستم تحت هیچ شرایطی هویت خودم را انکار کنم باقی دوستان خود دانند.
پاسخ
تشکر کنندگان: hoda_ch ، lexington ، honareirani ، sib 24 ، rasarasa ، farzad24
(2010-05-01 ساعت 06:32)sahar21 نوشته:  شیما جان:
منظور من از نوشته بالا اظهار دلتنگی برای دود و سر و صدا و ترافیک تهران نبود که هیچ عقل سلیمی دلتنگ سیاهی نمیشود.بلکه در جواب عده ای که مدام در حال گلایه و انتقاد از مملکتمون هستند خواستم بگم تحقیر و کوچک شمردن ایران یعنی تحقیر پیشینه و هویت و خواستگاه خودمون. من که حاضر نیستم تحت هیچ شرایطی هویت خودم را انکار کنم باقی دوستان خود دانند.

هر کسی عاشق آب و خاک خودش هست حتی مردم کشورهای نا امن و فقیر و جنگ زده و..........گلایه دوستان رو هم نمیشه به بی هویتی و بی وفائی به وطن یا هر چیز دیگه ای تعبیر کرد.در انسان چیزی به عنوان آستانه صبر وجود داره که در هر کس متفاوته بنابراین وقتی این آستانه پر میشه هر نوع طرزفکر و واکنشی از انسان انتظار میره.نمیشه از آدمیزاد انتظار تحمل چیزی فراتر از توانش رو داشت چون جقیقتا ما اون موجود خارق العاده ای که اکثرا خودمون در ذهنمون ساختیم نیستیم ما هم آسیب پذیریم..................فکر میکنم اون مرد ایرانی که در فرودگاه فرانسه زندگی میکنه رو همه می شناسیم!!؟؟(ظاهرا دیشب هم بی بی سی برنامه ای ازش پخش کرده) من این شخص رو از نزدیک دیدم و تواما حس نفرت و ترحم نسبت بهش داشتم.نفرت از تهی بودنش که حاضر شده چندین سال ایرانی بودن خودش رو کتمان کنه و ترحم از این بابت که هیچ کس در طی این سالیان نمیدونه چه بر سر این مرد در ایران اومده که حاضر شده خودش رو مردی بی وطن به دنیا معرفی کنه.ظاهرا این آقا رو وقتی می بینی بیمار و روانی میاد شاید باشه و شاید هم نه اما کم نیستن افرادی مثل ایشون که به مرزی میرسن که همه هویتشون رو کتمان می کنن بنابراین خیلی نمیشه در این موارد خرده گرفت یا همیشه به پیشینه و تاریخ درخشان مون تکیه کرد و دلخوش بود

البته همونجور که شما هم گفتین هر کس خودش مختاره. شخصا همیشه نسبت به اینجور افراد حس غریبی دارم.شرمنده میشم از دیدن هم وطنی که با تلاشی عجیب لهجه فارسی خودش رو پنهان میکنه یا دست به هر کاری میزنه تا ایرانی به نظر نرسه اما ما نمیدونیم در ذهن دیگران چه میگذره و هر کس فلسفه و طرزفکر خودش رو داره شاید این اشخاص در جائی دورتر از وطن بدون هیچ زادگاهی بیشتر احساس خوشی می کنن هرچند ما این نوع زندگی رو پوچی تعبیر کنیم
پاسخ
تشکر کنندگان: kianoush ، laili ، honareirani ، ساشا ، rasarasa ، Soofia ، Monica ، lexington ، اردوان ، farshadsh ، American Darlin
به نظر من وطن مثل بچه ی آدمه.........آدمها بچه شون رو در هر شرایطی دوست دارند......اگه این بچه لوس باشه...بی ادب باشه ....زشت باشه.....هر جوری باشه برای پدر و مادرش عزیزه.....
میتونی بچه ات رو تنبیه کنی....تهدید کنی....طردش کنی...از ارث محرومش کنی ...ولی همیشه ته قلبت عاشقشی و دوستش داری.....
هر کسی ایراد بچه اش رو بهتر از بقیه میدونی ...فقط سی..ا..ست آدمها در ابراز اون فرق میکنه.....
میتونه کتمانش کنه ولی نمیتونه منکرش بشه...........
میتونه صورت ظاهر رو حفظ کنه ولی اگه بخواد کاملا همه چی رو تکذیب کنه و فقط در مورد سوابق خانوادگی و وجود علم و تربیت در خانواده برای سرپوش گذاشتن روی کارهای غلط بچه اش استفاده کنه اون وقت حمل بر نادانی و تعصب بیجای پدر و مادر میشه...........
خیلی قشنگه که افراد خانواده اجازه ندن که دیگران نقطه ضعفهای اونها رو بدونند و در موردش صحبت کنند ولی بهتره برای برطرف کردن این ضعفها و نقصانها صحبت بشه تا حداقل از پیشروی اونها جلوگیری کنیم...........
من از تعصب بیجا در هر موردی بدم میاد و به نظرم قبول واقعیت بیشتر میتونه کمک کنه .....زدن مشکلات زیر فرش دلیل بر نبودن اونها نیست......
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
ممنون از لیلی عزیز خیلی قشنگ با این مثال منظور منو هم بیان کردن.
اینم یکی از مزیتهای مادر بودن Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، honareirani ، laili ، lexington ، farshadsh ، Sam2014 ، American Darlin
(2010-05-01 ساعت 11:55)laili نوشته:  به نظر من وطن مثل بچه ی آدمه.........آدمها بچه شون رو در هر شرایطی دوست دارند......اگه این بچه لوس باشه...بی ادب باشه ....زشت باشه.....هر جوری باشه برای پدر و مادرش عزیزه.....
میتونی بچه ات رو تنبیه کنی....تهدید کنی....طردش کنی...از ارث محرومش کنی ...ولی همیشه ته قلبت عاشقشی و دوستش داری.....
هر کسی ایراد بچه اش رو بهتر از بقیه میدونی ...فقط سی..ا..ست آدمها در ابراز اون فرق میکنه.....
میتونه کتمانش کنه ولی نمیتونه منکرش بشه...........
میتونه صورت ظاهر رو حفظ کنه ولی اگه بخواد کاملا همه چی رو تکذیب کنه و فقط در مورد سوابق خانوادگی و وجود علم و تربیت در خانواده برای سرپوش گذاشتن روی کارهای غلط بچه اش استفاده کنه اون وقت حمل بر نادانی و تعصب بیجای پدر و مادر میشه...........
خیلی قشنگه که افراد خانواده اجازه ندن که دیگران نقطه ضعفهای اونها رو بدونند و در موردش صحبت کنند ولی بهتره برای برطرف کردن این ضعفها و نقصانها صحبت بشه تا حداقل از پیشروی اونها جلوگیری کنیم...........
من از تعصب بیجا در هر موردی بدم میاد و به نظرم قبول واقعیت بیشتر میتونه کمک کنه .....زدن مشکلات زیر فرش دلیل بر نبودن اونها نیست......

كاشكي صد تا دكمه تشكر وجود داشت تا از اين پست صدبار تشكر مي كردم ، واقعا مثال قشنگي بودSmile
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
۰۹۱۲۱۲۵۳۵۵۷


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، hasti_banoo ، lexington ، frozen mind ، narcis_ala ، parviz ، free_free ، farshadsh ، Sam2014 ، American Darlin
(2010-05-01 ساعت 11:55)laili نوشته:  به نظر من وطن مثل بچه ی آدمه.........آدمها بچه شون رو در هر شرایطی دوست دارند......اگه این بچه لوس باشه...بی ادب باشه ....زشت باشه.....هر جوری باشه برای پدر و مادرش عزیزه.....
میتونی بچه ات رو تنبیه کنی....تهدید کنی....طردش کنی...از ارث محرومش کنی ...ولی همیشه ته قلبت عاشقشی و دوستش داری.....
هر کسی ایراد بچه اش رو بهتر از بقیه میدونی ...فقط سی..ا..ست آدمها در ابراز اون فرق میکنه.....
میتونه کتمانش کنه ولی نمیتونه منکرش بشه...........
میتونه صورت ظاهر رو حفظ کنه ولی اگه بخواد کاملا همه چی رو تکذیب کنه و فقط در مورد سوابق خانوادگی و وجود علم و تربیت در خانواده برای سرپوش گذاشتن روی کارهای غلط بچه اش استفاده کنه اون وقت حمل بر نادانی و تعصب بیجای پدر و مادر میشه...........
خیلی قشنگه که افراد خانواده اجازه ندن که دیگران نقطه ضعفهای اونها رو بدونند و در موردش صحبت کنند ولی بهتره برای برطرف کردن این ضعفها و نقصانها صحبت بشه تا حداقل از پیشروی اونها جلوگیری کنیم...........
من از تعصب بیجا در هر موردی بدم میاد و به نظرم قبول واقعیت بیشتر میتونه کمک کنه .....زدن مشکلات زیر فرش دلیل بر نبودن اونها نیست......

خیلی ممنون از تعبیر زیبا و روشن شما.واقعا که با پوشاندن زخمها ، زخمها شفا نمی یابند .
خانه دوست کجاست...
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، laili ، lexington ، farshadsh ، American Darlin
سلام به همه دوستای عزيز ممنون اين تاپيک اينقدر جالب و آموزنده بود که من همه رو بدون وقفه خوندم واقعاً دوستان عزيز زيبا مينويسن بازم مرسی
خدایا حال نداریم به راه راست هدایت شویم...خودت راه راست را به سوی ما کج بفرما...!!!

Tongue
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، laili ، rasarasa ، lexington ، zara man ، American Darlin
من اون دوتا فیلم کوتاه رو تو بی بی سی دیدم. خیلی برام جالب بود. اما این بعد محدود اما جالبی از ماجرای مهاجرت ایرانی‌هاست. یک برنامه‌ای قدیما در صدا و سیمای ایران نشون داده می‌شد که راجع به ایرانی‌های موفق در خارج از ایران بود. خیلی از ایرانی‌ها رو در کشور‌های مختلف نشون می‌داد که واقعاً موفق بودند. مثل مهیار منشی‌پور یا خیلی‌های دیگه... من با دیدن اونها به خودم افتخار می‌کردم و احساس می‌کردم این مردم باعث بهتر شدن چهره ایران بین خارجی‌ها میشه. حالا اگر دو نفر مریض هستند و مشکل روحی دارند و کارهای عجیب و غریب می‌کنند دلیل نمی‌شه که بگیم چهره ایران و ایرانی بین خارجی‌ها خراب شده. شخصاً برای اینکه بدونم مردم یک کشور چه جور آدمهایی هستند سراغ موفق‌ها و معروف‌ها می‌رم و کاری با آدمهای مریض و مشکل دارشون ندارم.
پاسخ
تشکر کنندگان: farzad24 ، sib 24 ، honareirani ، bahram_fadakar ، Monica ، lexington ، zara man ، farshadsh
تا اطلاع ثانوی عارضه دانی ما هم تعطیل شد. خب خدا رو شکر که دوستانِ کمی، به عوارض روزهای اول پس از هجرت دچار شدند و گویا از همه مشکل دارتر من بودم .باز هم خدا رو شکر می کنم چون اصلا چیز خوبی نبود و همان بهتر که کمتر باشیم. امیدوارم تمام کسانیکه این روزها در روزهای اول مهاجرت هستند و کسانیکه بعدها این روزها را سپری خواهند کرد، از روز اول تا روز آخر خوشحال وموفق و سالم چه از نظر جسمی و چه روحی باشند. اگر کسی هم به عارضه ای دچار شد یاد این بیفتد که خصوصیت بارز آدم فراموشکاری و عادتست ، روزی می رسد که یادتان می رود خانۀ شما جای دیگری بوده ، با آدمهای دیگری مراوده داشتید ، شهرتان بوی دیگری می داده ،انگار از اول همه چیز همین شکلی بوده که امروز است.و آنوقت دل کندن از چیزهایی که امروز به آن عادت دارید سخت می شود .وقتی درون مشکلات هستیم همه چیز دردناک و تراژدی است ولی کافیست کمی قد بکشیم وآنرا از بالاتر نگاه کنیم آنوقت می بینیم که حتی می تواند خنده دار هم باشد.

این هم از نامۀ خداحافظی من فکر کردم بهتر است آنرا اینجا بگذارم:

خیلی از دوستانمان مهاجرسرا را بی خبر ترک کردند وما اصلا نفهمیدیم که کی رفتند و چرا رفتندو چرا دیگر برنگشتند!ولی من می خواهم خبر دهم و همین جا با شما دوستان عزیز خداحافظی کنم .
خیلی چیزها از شماها یاد گرفتم و خیلی در روزهای سخت اوایل مهاجرت به من کمک کردید.در روزهایی که هیچ دوستی نداشتم که با آن درددل کنم با شماها درددل کردم، وقتی می خواستم تنها نمانم تنهاییم را با شماها پر کردم ، وقتی دنبال کسی بودم که تجاربم را با شور و شوق برایش بیان کنم باز به اینجا پناه آوردم .حتی بهترین دوستی که الان دارم را در همین مهاجرسرا پیدا کردم.

الان دارم مراحل جدیدی از زندگی را تجربه می کنم که نیاز به وقت بیشتر دارد برای همین باید اینجا را ترک کنم.چون نبودن را ،به در سایه بودن و گاهی بودن وگاهی نبودن، ترجیح می دهم دوست دارم اگر اینجا هستم تمام و کمال اینجا باشم و برایش وقت بگذارم.
سعی کردم چیزهایی به بعضی تاپیکهایی که باز کرده بودم اضافه کنم البته امیدوارم که آن تاپیکها بعد از رفتن من هم به زندگی خود ادامه دهند و دوستان دیگر آنرا تکمیل کنند .بی تعارف می دانم که جایم به هیچ وجه خالی نخواهد بود چون خیلی از دوستان هستند که الان دیگر به آمریکا رسیده اند ومی توانند بهتر از من تجارب جدیدشان را بنویسندو مستند تر از من پاسخگوی سوالات باشند.

نمی خواهم اسمی از کسی بیاورم چون می ترسم بعضی اسامی را از قلم بیندازم ولی از کسانیکه همیشه با من دوست و مهربان بوده اند مرا حمایت کردند ،راهنماییم کردند ، مرا خنداندند، مرا به فکر فرو بردند ، کسانیکه مرا تشویق کردند ، به من امید دادند، کسانیکه نوشته هایم را خواندند و دکمۀ تشکر را فشردند،کسانیکه خواندند و هیچ دکمه ای را فشار ندادند،کسانیکه با من بحث کردند و مرا به سمت توجیه خودم وکنکاش در خودم هل دادند، از همۀ کسانیکه با حمایتشان مرا در عرض فقط 8 ماه تبدیل به عضو فعال با 375 ارسال کردند، تشکر می کنم ،راستی این اولین وتنها حضور من در یک سایت اینترنتی بود و من در اینجا با چگونگی وبلاگنویسی و طریقۀ گفتمان بهتر در فضای مجازی وجلوگیری از تنش و سوتفاهم در محیط اینترنتی ،آشنا شدم و آنرا هم مدیون فضای دوستانۀ این سایت هستم.امیدوارم اگر وقتی برای دوباره فعال شدن پیداکردم و برگشتم ،هنوز شماها در این سایت خوب فعال باشید که من احساس غریبی نکنم.
خداحافظ مهاجرسرا!
ارادتمند همۀ شما: راساراسا، رسا، پرنسس خانم، و در واقع سارا
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ
من که دلم برات تنگ میشه ،خوشحالم که بی خداحافظی نرفتی،ناراحت نیستم که میری چراکه مطمئنم در این مرحله از مهاجرت به تمرکز و تلاش بیشتری نیاز داری که قطعا خوشی ها و موفقیتهای زیادی رو برات به همراه خواهد داشت.

ممنون بابت ایجاد این تاپیک،همینجور که دیدی بعد از مدت کوتاهی این عوارض کمتر و کمتر شد بنابراین با به یادگار گذاشتن این تاپیک نقطه امیدی برای مهاجرین بعدی ایجاد کرده ای و هر زمان این افراد بدلیل مشکلات ابتدای مهاجرت دچار نگرانی بشن با خوندن پستهای این تاپیک دلگرم خواهند شد

دخترک اواتورت هم که خندان شده پس همه چی رو به راهه Smile

شاد زی
پاسخ
نمیدونم چرا این دو تا پُست آخر رو که خوندم حسابی دلم گرفت ...!
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، kasra ، rs232 ، zara man ، nnazi_2005 ، farshadsh ، American Darlin




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان