سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی

[bahar1981]

سلام دوستان
منم ازمصاحبه برگشتم و ميخوام تجربياتم رو بگم كه همونطور كه تجربه بقيه به من كمك كرد تجربه من هم به ديگران كمك كنه.از دست اندركاران اين سايت كمال تشكر رو دارم كه بدون اون نمي دونم چطور اين تجربه رو پشت سر مي گذاشتم.به موارد تكراري در سفرنامه هاي قبلي سعي مي كنم اشاره نكنم كه حوصله تان سر نره.
قبل از سفر:
يك ماه و نيم پيش هتل و بليط و ويزا را از يك آژانس گرفته بودم .من قبل از سفر خيلي دچار استرس بي خود شدم . دلايل استرسم:1-دوتا مدرك مالي داشتم كه با هم يك ماه و نيم فاصله زماني داشت و نگران بودم كه ايراد بگيرند. 2- توي نامه بانك تجارت تابلو بود كه يك شبه 29 ميليون به حساببم اومده و چند تا از بچه ها مي گفتند بهتره يك مدرك ديگه بگيرم ولي ديگه فرصتي نبود.3-شب آخر فهميدم كه تاريخ ترجمه مدرك فوق ليسانس من يك سال اشتباهه و فرصتي براي ترجمه مجدد نبود.
در هر صورت يكشنبه 7 صبح17 جولاي با پرواز ماهان به همراه مامانم كه اونم مثل من تا به حال دبي نرفته بود راهي شديم.وقتي رسيديم اول پولم رو چنج كردم، يك سيم كارت گرفتمو با تاكسي رفتيم ان ام سي و كارهاي مديكال تا 12 ظهر تموم شد . من براي عصر همون روز وقت داشتم ولي دكتر شوكلا ايرادي نگرفت و گفت زود ترين زماني كه مي تونه جواب بده فرداي اون روز 7 بعد از ظهر هستش.من همه واكسنهام رو تهران زده بودم و فقط آزمايش خون و ايكس ري و.... انجام شد كه شد 425 درهم.
با مليكا تماس گرفتم و اون گفت مي شه توي دبي ترجمه كرد. روز بعد اومد دم هتل مدركم رو گرفت برد خودش بده ترجمه كنند ولي به خاطر تحريم ها اونها گفته بودند كه نمي شه مدارك فارسي رو ترجمه كنند!!!!!!!!عصر رفتيم مدارك مديكال رو گرفتيم و من از نگراني تا صبح خوابم نبرد.
روز مصاحبه:
19 جولاي ساعت يك ربع به 5 صبح مليكا اومد دنبالمون.من بودم با مامانم و يك خانواده كه اونا هم لاتاري بودند. مليكا از من و مامانم 300 دهم و از اونا كه 3 نفر بودن 400 دهم گرفت.توي صف من اولين نفر بودم و اول همه مصاحبه شدم. موقع تحويل مدارك مدرك پيش دانشگاهي و ليسانسم رو تحويل دادم و اشكالات فرمم رو اصلاح كردم. بعد از انگشت نگاري و پر داخت پول(حتما ميلغ دقيق رو داشته باشيد چون پول خورد نمي كنن.) خانم آمركايي تپله منو مصاحبه كرد. سوالات معمول هميشگي رو پرسيد.
كل مصاحبه به انگليسي راحت و روان انجام شد.
تاحالا ازدواج كردي؟ بچه داري؟ تا حالا آمريكا بودي؟ محل كارت دولتيه يا خصوصي. آيا ميخواي اين حسابا رو ببندي و پول رو با خودت ببري آمريكا؟
بالاترين مدرك تحصيليت چيه؟ فوق ليسانس
پس چرا اينجا نيست؟ چون من ندادم
چرا ندادي؟ چون ترجمه شده نبود
چرا ترجمه نكردي(با اخم)؟ ترجمه كردم ولي لحظه آخر فهميدم كه مشكلي داره. حالا همراهمه اگه مي خواين بدم.
نه لازم نيست. اوكي
روي يك برگه كوچيك صورتي نوشت 5شنبه ساعت دو بيا ويزات رو بگير.باورم نميشد!!!!!!!
اون خانواده كه بعد از من بودن مادر و دختر ويزا گرفتن و پدر به خاطر سربازي اف بي آي چك خورد. روز 5شنبه اون برگه رو به مليكا دادم.مليكا به همراه اون خانواده رفتند و ويزاها رو گرفتند.مليكا از من 150 درهم واسه رفت و آمدش گرفت.كلي ويزاي ديگه هم گرفته بود كه براي بچه هاي مهاجر سرا بود فكر كنم.
هتل:
هتلcomfort innهتل بسيار تميز ساكت(بدون ديسكو) با صبحانه و نهار خوب بود.خدمه اكثرا فيليپيني و خوش برخورد بودند. اينترنت ساعتي ده درهم بود. من از كافي نت نزديك هتل استفاده كردم و 4 درهم دادم. رو به روي هتل يك سوپرماركت بود و هتل به ايستگاه مترو، مك دونالد و مركز خريد الغرير خيلي نزديك بود.
خريد:
از راهنمايي هاي Hornetدر مورد مراكز خريد و ديدني خيلي استفاده كردم. بشترش رو با مترو رفتيم كه خيلي تجربه خوبي بود.
يك نكته مهم اينه كه روزي كه وارد شدم تور ليدر ما اومد و كلي مارو ترسوند كه هرجا خواستيد بريد به من بگيد كه اينجا من مسول شما هست هر اتفاقي واستون بيفته و از اين حرفها. خوشبختانه چون مليكا گفته بود به من درمورد اينكه مصاحبه دارم هيچي به ليدر نگفتم . ليدر ها با مليكا خوب نيستند چون مي خوان خودشون شما رو همه جاببرند. حتي از اينكه ما خودمون زبانمون خوب بود و همه جا به راحتي با مترو مي رفتيم اصلا تور ليدرمون خوشحال نبود. تنها گشتي كه اون برامون هماهنگ كرد پارك آبي بود كه بليطش 190 درهم شد و اينطوري ميصرفيد. قيمت اصليش 210 دهمه.
در كل به نظرم مليكا خيلي خانم خوبيه. هم شما رو اولين نفر مي رسونه. هم مهربون و on time هستش. بابت گشتن دنبال دار الترجمه هم هيچ هزينه اي از من نگرفت.
در كل مسافرت بسيار خوبي بود.اميدوارم شما هم بريد و لذتش رو ببريد.سوالي بود درخدمتم.

[peyman2011]

از دوستان با تجربه ميخواستم بپرسم براي مصاحبه به ابوظبي چند شب براي هتل رزرو ميكردين و بليط برگشت هم ميگرفتين؟ اگه ويزا هم بخوان 1% يكضرب بدن امكان تغييرات هم براي هواپيما و هم هتل هست؟

[darya2011]

از دوستان با تجربه ميخواستم بپرسم براي مصاحبه به ابوظبي چند شب براي هتل رزرو ميكردين و بليط برگشت هم ميگرفتين؟ اگه ويزا هم بخوان 1% يكضرب بدن امكان تغييرات هم براي هواپيما و هم هتل هست؟

سلام
2روز قبل مصاحبه(برا مدیکال) و 2روز بعد مصاحبه(ویزا 1ضرب) کافیه.در کل 5روز.پرواز برگشتتون رو اگه درست برا 2روز بعد گرفتین آخرین پرواز شب رو بگرین.چون تا از ابوظبی برگردین عصر میشه!
اما من 1هفته رفتم چون اینطوری با تور میرفتم که هزینشم کمتر بود.
تغییر پرواز سخت و هزینه بر هست از همون اول پروازتون رو جوری تنظیم کنید که به کاراتون برسین بهتره! اما هتل فکر کنم راحت تمدید کنه.
این نظر منه.دوستان دیگه شاید بهتر بدونن.
موفق باشید.

[A.K]

سلام دوستان عزیز
ما الان توی ابوظبی هستیم از روز جمعه اومدیم اینجا با پرواز الاتحاد ما توی هتلی به نام aloft هستیم که نزدیک به سفارت هستش ما از سایت booking. Com هتل پیدا کردیم که البته برای رزروش نیاز به کردیت داشت که یکی از دوستانمان برای ما اینکار رو انجام داد.

برای 4 روز ابوظبی هستیم تا روز مصاحبه بعدش می رویم دبی 5 روز هم آنجا هستیم 4 روز زودتر از مصاحبه امدیم که فکر می کنم این توی کم شدن استرسمون خیلی کمک کرده و نکته دیگه چون نزدیک سفارت هستیم پیاده می تونیم بریم که این برای من خیلی خوبه چون اصلا احساس نگرانی نمی کنم که دیر برسم .

ما روز شنبه رفتیم nmc گفتیم برای چه کاری اومدیم اونا هم بهمون گفتن منتظر بمونید بعد یک بهیار اومد مدارک را ازما گرفت و فرم هارو خودش پر کرد و راهنمایمون کرد رفتیم اول پیش دکتر که یک خانم هندی بود از من و خانمم سئوالهایی که خودتون می دونید پرسید بعد هم گفت بخواب معاینه کنم فشار خون اینجور چیزها چشم را هم معاینه کرد و تمام.

رفتیم عکس قفسه سینه و ازمایش خون، گفتند فردا عصر جواب بیاید بگیرید لازم میدونم این رو هم بگم که در کلیه بخشها مبالغ رو جدا حساب میکردند برای پزشک نفری 200 درهم برای عکس برداری 125 درهم و برای آزمایش خون 50 درهم.

در کل همه چیز خودش اتومات انجام شد بدون هیچ استرسی قبل از اینکه بیایم خیلی استرس داشتم ولی وقتی رفتم برای مدیکال بدون هیچ مشکلی همه چی گذشت مثلا اون خانمی که اومد مدارک را از ما بگیره به ما گفت برای عکس برداری چند نفری توی نوبت هستند شما برید اول دکتر ببینتتون به فکر این بودند ما بیخودی معطل نشیم بعدشم رفتیم برای حساب گفتند یکم طول می کشه می خواهید برید عکس و ازمایش بعد بیاید رسیدتون رو بگیرید

کلا همه چیز خیلی خوب و سریع انجام شد منم خیلی ارامش داشتم یاد ادارات و بیمارستانهای خودمون افتادم که همه با آدم دعوا دارن اینا جوری با ما رفتار میکردند که ما جنبشو نداشتیم آخه اینجوریشوتو ایران ندیدیم مثلا من یه خودکار خواستم سه نفر خودکارشونو در آوردنو یکی دفتر رو نگه داشت که من راحت بتونم امضا کنم

فکر می کنم برای سفارت هم همین طوری باشه چون یک روند مشخصی داره که به نظر من گیج کننده نیست همه با مهربونی به ادم جواب میدن و می خواهند کار آدم راه بندازند امروز هم رفتیم جوابش رو گرفتیم و پس فردا مصاحبه داریم توی هتل هستیم و داریم به آیندمون در آمریکا فکر میکنیم دوستان برامون دعا کنید ادامه ماجرا بمونه برای بعد از مصاحبه

[A.K]

آبی این رنگیه کاغذی بود که بعد از مصاحبه دیدم و اصلا فکرش رو هم نمیکردم که برگه آبی بگیرم چون مدارک بدون نقص همه چی کامل و خوب بود

4 ساعت قبل

از هتل 10 دقیقه به 6 بود که زدیم بیرون و تا تاکسی بیاد و برسیم به سفارت دیگه ساعت 6 شده بود اولین نفر بودیم بعد از حدود 20 دقیقه یک خوانواده سودانی اومدن که از ده دقیقه بعدش جمعیت شروع کردم به اومدن تا ساعت 7 کلیه نیمکت ها پر شده بود من دیدم که یه سری از کارکنان سفارت از در دیگه دارن وارد میشن و خوشبختانه ساعت 7 کولر هایی که اونجا تعبیه مرده بودن رو روشن کردن تا کسایی که تو صف هستن از گرما ناراحت نشن بعد یک آقایی اومد صف رو منظم کرد بعد آقای هندی اومد نامه هایی که وقت سفارت توش بود روچک کرد .

راس ساعت 8 شده بود ما رو به ترتتیب راهنمایی کردند که بریم داخل بعد از بازرسی بدنی و تحویل چیزای اضافه وارد یه سالن شدیم بعد از 5 دقیقه از شمشادها گذشتیم داخل سالن اصلی شدیم شماره ما رو اول اعدام کردند که رفتیم به یکی از باجه ها و مدارکمون رو تحوبل دادیم مدارکمون از کامل هم اونور تر بود که یارو کفش بریده بود خلاصه تازه داستان شروع شد یه برگه داد که مبلغ 819 * 2 روش زده بود که میشه 1638 دلار باید پرداخت میکردم خوب من هم چون نفر اول بودم و پول خرد هم نداشتم به خاطر همون 38 دلار کلی معطل شدم بهم گفت که برو ببین کسی داره پولتو خرد کنی

از دوستان ایرانی که واقعا شکه شدم چون بعضی ها فکرمیکردن که ما الان اومدیم اونا رو چکار کنیم و خیلی سر بالا جواب میدادن باز به خارجی ها که یک خرده تو جیبشونو نگاه میکردن واقعا از رفتار بعضی ها میموندم مثلا 3 تا خانم بودن که به ما گفتم که مگه پول هم باید بدیم بعد اصلا نمیخواستند بگن که اصلا برای گرین کارت اومدن به ما میگفتن که ما اصلا پول با خودمون نیاوردیم بعد نمیدونم چطور رفتن صندوق و حساب کردن حالا بماند من رفتم پیش اون آقایی که مدارک رو تحویلش دادم و گفتم هنوز نتونستم پول خرد گیر بیارم اون هم رفت پیش صندوقدار و با اون حرف زد و اون هم از اون پشت پول خرد ها رو در آورد و به ما داد ازون کارا بود آخه یکی نیست بگه شما که پول خرد داری چرا نمیدی میدم رو اذیت میکنی

خلاصه کلی نوبتمون عقب افتاد تو این مدت یک آقا و خانم تقریبا میانسال مهربون بودن که سریع جواب گرفتن آقا پزشک بود یک آقا و خانمی بودن که با افیسر دعوا کردن بعد ما رفتیم سراغ انگشت نگاریو که ازمون پرسید انگلیسی میتونین مصاحبه کنید که ما گفتیم بله منتظر شدیم که شمارمون رو اعلام کردن

رفتیم برای مصاحبه یک خانم مهربان محجبه عینکی و سفید رو با سلام و صبح بخیر از ما خواست که قسم بخوریم خوردیم و از من خواست که خودمو معرفی کنم و سوالای در رابطه با سربازی که من گفتم معاف شدم چطور خریدم چند خریدم بعد راجع به مدرک تحصیلی هم پرسید که چه درسهای رو گذروندی چند ترم بیشتر می خواست بدونه کار من که مرتبط به تحصیلم نیست که من هم گفتم چند دوره توی رشته کاریم گذروندم ونام اسپانسر رو پرسید گفت این کسی که اسمش رو بردی کی هست کارش چیه گفتم

بعد گفت گوشی رو بده به خانمت از خانم هم راجع به کارش پرسید یک دقیقه هم نشد فقط اسم و راجع به کارش همین بعد گفت گوشی رو بزارید البته یک آ قای پشت سرش بود که به جوابهای ما گوش می داد بعد چند دقیقه با اون اقا مشورت کرد گفت گوشی رو بردار یک برگه ابی پرینت کرد گفت از دو هفته دیگه توی سایت چک کنید .البته نا گفته نماند که در همه حال لبخند می زد و با سر گفته های من رو تایید می کرد خیلی به نظرمن ادم مثبتی بود ولی اون اقای که پشت سرش وایساده بود خیلی با دقت به حرف ما گوش می داد جدی بود خلاصه ما با حال گرفته برگشتیم هتل و این بود مصاحبه ما .

[kiani]

سلام دوستان
ببخشید اگه سوالم تکراریه:میشه شماره تلفن خانم ملیکا رو واسه من بذارید؟
مرسی

[nil2011]

سلام دوستان
ببخشید اگه سوالم تکراریه:میشه شماره تلفن خانم ملیکا رو واسه من بذارید؟
مرسی

971503861006 : شماره خانم ملیکا

[masoudeses]

A.K جان بهت تبریک میگم داداش
چرا با حال گرفته؟؟ برو خدارو شکر کن خیلیا الان آرزو داشتن جای تو بودن
نا شکری نکن
قضیه این برگه آبی هم هیچ کس به طور دقیق نفهمیده چیه. هیچ ریطیم به مدارک نداره که بگی اگه فلان کارو کرده بودم برگه آبی بهم نمیخورد.
نهایتش 2-3 هفته هست اونم مثل باد میگذره.
موفق باشی و مبارکت باشه.

[bahar1981]

سلام
نگران نباشيد وقت واسه كلير شدن داريد.شغلتون دولتي بود؟

آبی این رنگیه کاغذی بود که بعد از مصاحبه دیدم و اصلا فکرش رو هم نمیکردم که برگه آبی بگیرم چون مدارک بدون نقص همه چی کامل و خوب بود

4 ساعت قبل

از هتل 10 دقیقه به 6 بود که زدیم بیرون و تا تاکسی بیاد و برسیم به سفارت دیگه ساعت 6 شده بود اولین نفر بودیم بعد از حدود 20 دقیقه یک خوانواده سودانی اومدن که از ده دقیقه بعدش جمعیت شروع کردم به اومدن تا ساعت 7 کلیه نیمکت ها پر شده بود من دیدم که یه سری از کارکنان سفارت از در دیگه دارن وارد میشن و خوشبختانه ساعت 7 کولر هایی که اونجا تعبیه مرده بودن رو روشن کردن تا کسایی که تو صف هستن از گرما ناراحت نشن بعد یک آقایی اومد صف رو منظم کرد بعد آقای هندی اومد نامه هایی که وقت سفارت توش بود روچک کرد .

راس ساعت 8 شده بود ما رو به ترتتیب راهنمایی کردند که بریم داخل بعد از بازرسی بدنی و تحویل چیزای اضافه وارد یه سالن شدیم بعد از 5 دقیقه از شمشادها گذشتیم داخل سالن اصلی شدیم شماره ما رو اول اعدام کردند که رفتیم به یکی از باجه ها و مدارکمون رو تحوبل دادیم مدارکمون از کامل هم اونور تر بود که یارو کفش بریده بود خلاصه تازه داستان شروع شد یه برگه داد که مبلغ 819 * 2 روش زده بود که میشه 1638 دلار باید پرداخت میکردم خوب من هم چون نفر اول بودم و پول خرد هم نداشتم به خاطر همون 38 دلار کلی معطل شدم بهم گفت که برو ببین کسی داره پولتو خرد کنی

از دوستان ایرانی که واقعا شکه شدم چون بعضی ها فکرمیکردن که ما الان اومدیم اونا رو چکار کنیم و خیلی سر بالا جواب میدادن باز به خارجی ها که یک خرده تو جیبشونو نگاه میکردن واقعا از رفتار بعضی ها میموندم مثلا 3 تا خانم بودن که به ما گفتم که مگه پول هم باید بدیم بعد اصلا نمیخواستند بگن که اصلا برای گرین کارت اومدن به ما میگفتن که ما اصلا پول با خودمون نیاوردیم بعد نمیدونم چطور رفتن صندوق و حساب کردن حالا بماند من رفتم پیش اون آقایی که مدارک رو تحویلش دادم و گفتم هنوز نتونستم پول خرد گیر بیارم اون هم رفت پیش صندوقدار و با اون حرف زد و اون هم از اون پشت پول خرد ها رو در آورد و به ما داد ازون کارا بود آخه یکی نیست بگه شما که پول خرد داری چرا نمیدی میدم رو اذیت میکنی

خلاصه کلی نوبتمون عقب افتاد تو این مدت یک آقا و خانم تقریبا میانسال مهربون بودن که سریع جواب گرفتن آقا پزشک بود یک آقا و خانمی بودن که با افیسر دعوا کردن بعد ما رفتیم سراغ انگشت نگاریو که ازمون پرسید انگلیسی میتونین مصاحبه کنید که ما گفتیم بله منتظر شدیم که شمارمون رو اعلام کردن

رفتیم برای مصاحبه یک خانم مهربان محجبه عینکی و سفید رو با سلام و صبح بخیر از ما خواست که قسم بخوریم خوردیم و از من خواست که خودمو معرفی کنم و سوالای در رابطه با سربازی که من گفتم معاف شدم چطور خریدم چند خریدم بعد راجع به مدرک تحصیلی هم پرسید که چه درسهای رو گذروندی چند ترم بیشتر می خواست بدونه کار من که مرتبط به تحصیلم نیست که من هم گفتم چند دوره توی رشته کاریم گذروندم ونام اسپانسر رو پرسید گفت این کسی که اسمش رو بردی کی هست کارش چیه گفتم

بعد گفت گوشی رو بده به خانمت از خانم هم راجع به کارش پرسید یک دقیقه هم نشد فقط اسم و راجع به کارش همین بعد گفت گوشی رو بزارید البته یک آ قای پشت سرش بود که به جوابهای ما گوش می داد بعد چند دقیقه با اون اقا مشورت کرد گفت گوشی رو بردار یک برگه ابی پرینت کرد گفت از دو هفته دیگه توی سایت چک کنید .البته نا گفته نماند که در همه حال لبخند می زد و با سر گفته های من رو تایید می کرد خیلی به نظرمن ادم مثبتی بود ولی اون اقای که پشت سرش وایساده بود خیلی با دقت به حرف ما گوش می داد جدی بود خلاصه ما با حال گرفته برگشتیم هتل و این بود مصاحبه ما .

[A.K]

سلام
نگران نباشيد وقت واسه كلير شدن داريد.شغلتون دولتي بود؟

میدونم وقت هنوز زیاده ولی من انتظارم زیاد بود نه شغلم دولتی نیست تو یک شرکت خصوصی هستم

[alisarshar]

آبی این رنگیه کاغذی بود که بعد از مصاحبه دیدم و اصلا فکرش رو هم نمیکردم که برگه آبی بگیرم چون مدارک بدون نقص همه چی کامل و خوب بود

تبريك ميگم اميدوارم كه سريعتر همه ماها كلير شيم فقط يه سئوال شما كه سفرنامه ها رو خونده بوديد نميدونستيد كه اونجا پول خرد نمي كنند و همراتون بايد ببريد؟

[nil2011]

سلام به مهاجرسراییهای گل و دوست داشتنی..... من فردا صبح عازم دوبی هستم... انرژی مثبت و تشویق فراموش نشه لطفاً......

[masoudeses]

سلام به مهاجرسراییهای گل و دوست داشتنی..... من فردا صبح عازم دوبی هستم... انرژی مثبت و تشویق فراموش نشه لطفاً......

سلام
ایشالا که با ویزا و دست پر میای و هممونو خوشحال میکنی.

[A.K]

تبريك ميگم اميدوارم كه سريعتر همه ماها كلير شيم فقط يه سئوال شما كه سفرنامه ها رو خونده بوديد نميدونستيد كه اونجا پول خرد نمي كنند و همراتون بايد ببريد؟

ممنون علی سرشار عزیز چرا خوب هم میدونستم که باید پول خرد داشته داشته باشم ولی از شانس من به چند تا صرافی که سر زدم اونها پول خرد نداشتن دیگه کاری نتونستم بکنم مجبور شدم که با پول درشت برم

[kamranjon]

با سلام به تمام دوستان

فايل pdf شده سفرنامهاي ابوظبي آپدیت شد. تاريخ :9/5/90

2011,Sunday,july31