کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
غربت من و تو ... غربت تو و من
payam_prz نوشته: عجیبه... من دلم میخواد یه مدتی اصلا ایرانی نبینم اونوقت همه دنبال ایرانی میگردن. من تصور میکنم "غربت" به معنی دوری از وطن و هموطن نیست، بلکه به معنی دوری از هم عقیده و هم مسلکه.

با سلام

دوری از هم عقیده و هم مسلک غربتی نداره

چون هرکس عقیده خودشو قبول داره حتی اگر هم مسلک باشه

بنظر من غربت جاییه که حرفهایشان با عملشان در تضاد و تناقضه .
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، shahram1347 ، یه مهاجر ، emankh101 ، farshadsh
laili نوشته: هدی جون من اینجا سرمیگردونم ایرانی میبینم......دنبال دخترم مدرسه میرم ایرانیها ایستادند و حرف میزنن...رفتیم سوپر مارکت ایرانی همه با هم سلام علیک میکردند و میگفتن نماز روزه هاتون قبول ... برام خیلی جالب بودBig Grin
جاتون خالی زولبیا بامیه خریدیم.........اسفند...چای دو غزال.....هر چیزی فکر کنید هم داشت............
هدی جون تحمل کن ...................هر چی باشه از تهران پر دود و ترافیک که بهترهRolleyes
یه رستوران ایرانی هم هست به نام بهار اگه نرفتی برو غذاهاش بی نظیرهBig Grin

نوش جان ما که فعلا اختیارمون دست خودمون نیست دست صاحب خونه است . Tongue
راستی شما خونه گرفتید؟؟؟
شماره کیس:2009AS269xx
تاریخ دریافت نامه قبولی:May 2008
تاریخ کارنت شدن:Apil 2009
تاریخ دریافت نامه دوم:May 2009
تاریخ مصاحبه:June 2009
تاريخ دريافت ويزا:روز مصاحبه
ورود به امریکا:7 Sep
دریافت گرین کارت:21 Sep
دریافت سوشال سکیوریتی:25 Sep
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei
نه هدی جون ما هنوز خونه نگرفتیم ........................
تازه دیروز SSN مون اومد داریم میخونیم برای گواهی نامه.....بعد ماشین بخریم ........بعد بریم دنبال خونه....Big Grin
فعلا که کنگر خوردیم لنگر انداختم.................
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، hoda ، Hossein81
سلام.
دیشب برای من یه اتاقی افتاد که خیلی بد بود و داشتم از ناراحتی دغ میکردم که خدا را شکر پدر و مادر و ... بودند و به من آرامش دادند.
ولی همون موقع خودم رو تنها توی یک خونه تو ینگه دنیا تصور کردم گفتم وای اگر حالا تو این شرایط این اتفاق می افتاد و کسی نبود به دادم برسه چه کار باید میکردم؟
در کل برای کسانی که آشناهاشون اونجا هستند فکر نمیکنم سخت باشه...
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei ، emankh101 ، farshadsh
در گوش دلــــم گفت فـلک پــنهـــانی // حکمی که قضا بود ز من می دانی؟
در گردش خویش اگر مرا دست بُدی // خــود را برهاندمی ز ســـر گردانـی
گر آمدنم به خود بدی نامدمی // ور نیز شدن به من بدی کی شدمی
به ز آن نبدی که اندر این دیر خراب // نه آمدنی نه شدنی نه بدنی....
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei ، emankh101
چقدر این پست دلگیره. آدم دلش میگیره.
چون این پست مربوط به شعره من هم خط بالا رو در حد بضاعت خودم همین الان سرودم!
و اما حرفم اینه که....
خیلی سعی کردم شامل مرور زمان نشم. ولی شدم.
وقتی میخواستم بیام میدونستم که یه چیزی رو جا میذارم. ولی هیچوقت فکر نمیکردم خودم رو جا بذارم.
من قبل از اومدنم همیشه شعر زیر رو میخوندم. الآن هم گهگاهی میخونم.
من اینجا بس دلم تنگ است.
و هر سازی که میسازم بد آهنگ است.
بیا ره توشه برداریم.
قدم در راه بی برگشت بگذاریم.
ببینیم آسمان, هر کجا آیا همین رنگ است؟
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
من هنوز کارنت نشدم ولی پست های قبلی و که خوندم دلم گرفت......... ):
اگه پست های PAYAM_PRZ نبود اشکم در میومد مرسی پیام که پست هات همه جالب اند.
شماره کیس:2010AS000165xx
تاریخ دریافت نامه قبولی:-2009-4-Aug
کنسولگری:Ankara
تاریخ کارنت شدن :may
تاریخ مصاحبه: 17 june
تاریخ دریافت ویزا: فردای روز مصاحبه

پاسخ
تشکر کنندگان: payam_prz
آدمک آخر دنياست، بخند
آدمک مرگ همينجاست، بخند
دست خطي که تو را عاشق کرد
شوخي کاغذي ماست، بخند
آدمک خر نشوي گريه کني
کل دنيا سراب است، بخند
آن خدائي که بزرگش خواندي
به خدا مثل تو تنهاست، بخند ...
برنده گرین کارت لاتاری 2010.
ساکن لوس آنجلس، کالیفرنیا.
پاسخ
با توجه به موضوع، تاپیک به گفتگوی آزاد منتقل شد.
2010AS3xxx
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، mohsen324 ، usa.lover ، indmehdi ، Monica ، Iman-gta ، yek_mosafer
دوستان عزیزم نصیحت خواهر کوچیکتون را گوش کنید،اگر در ایران مشکل خاصی ندارید،بمونید و همونجا زندگی کنید وبدونید که خارج از ایران چه آمریکا چه اروپا،به خدا هیچ خبری نیست وهیچ امتیاز خاصی نسبت به ایران در کل ندارد باور کنید ایران بهشت است باور کنید
پاسخ
تشکر کنندگان: mahdis ، kasra ، Iman-gta ، yek_mosafer ، emankh101
برای من خیلی غم انگیزه که بخوام بگم در زادگاه(نمی تونم بگم وطن) خودم حس غربت داشتم،در جائی که حرف مردم رو نمی فهمیدم،عرف و شرع غیرمنطقی ش رو درک نمیکردم،احساس شادی و رضایت نداشتم،امن نبودم،احساس جوانی و طراوت نکردم و همیشه در هراس تحولاتی بودم که زندگی مردم معمولی دستخوش تغییرات عجیب و بدی کنه.من در ایران دوستان زیادی نداشتم،از شما چه پنهان اینجا هم خیلی تمایلی به دوستی با ایرانی ها ندارم.این فاجعه ست که از هم زبون خودت گریزان شی.من در ایران کاملا درون گرا بودم اما اینجا تبدیل شدم به فردی پویا و شاد و پرانرژی که با لبخند به استقبال هر دوستی جدیدی میره و آینده رو روشن و امن می بینه.در ایران من هیچی از آینده نمی دیدم کاش حداقل سیاه می دیدم اما حقیقتا هیچی نمی دیدم چون نمی شد مطمئن بود تا چند ساعت بعد در اونجا چه تغییراتی رخ میده که شاید برای همیشه سرنوشتت رو تیره کنه
پاسخ
(2009-07-16 ساعت 16:11)elham نوشته:  ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند. چه تلخ است قصه ی عادت....!!!! SadSadSadSadSad

دريا آرام هوا آرام دل من ناآرام از براي تو و از براي عشق همه خوب خوب دل من ناخوش آه از اين
تلاطم واي از اين طوفان واي از اين شوره زار تنهايي اما دلم اميد به آرامي بعده طوفان داره
پاسخ
تشکر کنندگان: Iman-gta ، yek_mosafer ، emankh101 ، Behdad Peimani
همون جهنم برای من خوبه بهشت رو نخواستیم مال بیخ ریش صاحبش.
بد ترین چیز تو دنیا اینکه انسان تو وطن خودش احساس غریبی کنه
I have a dream
حالا!!!
پاسخ
تشکر کنندگان: RosyluvsUSA ، xbox ، emankh101 ، farshadsh
منم تلنگری به این شعر از سهراب سپهری می زنم که می فرمایند :

آدم اینجا تنهاست، و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.

بعد از تو چقدر تنها شده ایم!

من هم بعد از تو، حس همان ماهی هایی را دارم که در حوضی گل آلودند؛ حوضی که حتی خواب دریا هم در آن پلک نمی زند.

حس گنجشکانی را دارم که سال هاست شاخه هیچ درختی بال هایشان را نبوسیده است.

پنجره های باران خورده، این روزها بوی دیگری می دهند؛ بوی غربتی که سال ها سراغشان نیامده بود.

تابلوهای نقاشی نیمه کاره ات آنقدر تنهایی کشیده اند و در تاریکی مانده اند که کور رنگی گرفته اند؛ حتی بوی رنگ ها را هم مثل تمام قلم موها از یاد برده اند.

این روزها، تمام درخت های روی بوم های نقاشی هایی که کشیده ای، یکی یکی دق می کنند و می افتند روی زمین؛ انگار سال هاست که تبرها کمر به شکستن شان بسته باشند.

ساعت ها است که شعرهایت راه افتادند در اتاق کوچکت، بلکه بتوانند رد پایت را که روزها آرامشان نکرده، پیدا کنند.

اتاقت تنها شده است؛ تنهاتر از تمام روزهایی که تنها بودی. ماهی های تنگ، دلتنگ شده اند؛ درست مثل آینه کوچکت که تنها همدم تنهایی اش این روزها، غباری است که راه نفس کشیدنش را هم تنگ کرده است.

خانه ات درست مثل «چینی نازک تنهایی» تو شده است. که کافی است یک بار دیگر صدای قدم هایت را بشنود تا «ترک بردارد» «بغض های تنهایی اش».

تنهایی از اتاقت فوران می کند و بادهای سوگوار را به هیاهو می کشد.

روزهاست که رفته ای؛ اما هنوز هم که هنوز است، زندگی تو را فراموش نکرده است. هنوز هم «زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود».
*** برای ما مهندسین هیچ کاری سخت نیست ، زیرا یا راهی را پیدا خواهیم کرد یا راهی را خواهیم ساخت ***

Cisco Systems CCIE x1 Degree

بی سرزمینتر از باد




پاسخ
تشکر کنندگان: seravin ، star4631 ، emankh101 ، farshadsh
همیشه وقتی این تاپیک رو میدیدم با خودم میگم غم غربت امکان نداره ، اصلا غم غربت چیه، من مثل بقیه نیستم غم غربت نمیگیره منو اما الان که 4 ماه از ورودم میگذره به اونایی که الان تو ایرانن و قدر دورو بریهاشون رو نمیدونن حسودیم میشه کاش این 1 سال مثل یه قرن میگذشت و من الان هنوز ایران بودم پیش خانوادمSad
يگانه تسكين دهنده آرزوهاي طلايي دو چيز است: صبر و اميد


شماره کیس: 2010AS00009XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه:jan 2010
تاریخ دریافت ویزا:فردای روز مصاحبه به علت نقص مدرکSmile
پاسخ
تشکر کنندگان: seravin ، WIKIMAN ، NASA ، laili ، R.F ، star4631 ، ساسان ، xbox ، emankh101 ، soheilbadami ، farshadsh ، kaspi




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان